www.montazer.ir
جمعه 11 ژولیه 2025
شناسه مطلب: 3195
زمان انتشار: 2 اوت 2015
| |
مخترع دین و توبه!

مخترع دین و توبه!

امام صادق (ع) فرمود: مردی در زمان های گذشته زندگی می کرد و می خواست دنیا را از راه حلال بدست آورد، و ثروتی فراهم نماید که نتوانست.از راه حرام کوشش کرد تا مالی بدست آورد نتوانست. شیطان برایش مجسّم و آشکار شد و گفت: از حلال و حرام نتوانستی مالی پیدا کنی، می خواهی من راهی به تو بیآموزم که اگر عمل کنی به ثروت سرشماری برسی و عده ای هم پیرو پیدا کنی؟ گفت: آری مایلم. شیطان گفت: از نزد خودت دینی اختراع کن و مردم را به آن دعوت نما. او کیشی اختراع کرد و مردم گردش را گرفته و به مال زیادی دست یافت.روزی متوجه شد کار ناشایستی کرده و مردمی را گمراه نموده است؛ تصمیم گرفت به پیروانش بگوید که گفته ها و دستوراتم باطل و اساسی نداشته است.هر چه گفت آنها قبول نکردند و گفتند: حرفهای گذشته ات حق بوده است و اکنون خودت در دینت شک کرده ای؟!چون این جواب را شنید غل و زنجیری تهیه نمود و به گردن خود آویخت و می گفت: این زنجیرها را باز نمی کنم تا خدای توبه مرا قبول کند. خداوند به پیامبر (ص) آن زمان وحی نمود که به او بگوید: قسم به عزّتم اگر آنقدر مرا بخوانی و ناله کنی که بند بندت از هم جدا شود دعایت را مستجاب نمی کنم، مگر کسانی که به مذهب تو مرده اند و آنها را گمراه کرده بودی به حقیقت کار خود اطلاع دهی و از کیش تو برگردند.(1)     1. پند تاریخ 4/251- بحار 2/277 منبع : یکصد موضوع 500 داستان ، ج1 ، نوشته ی سید علی اکبر صداقت ، نشر ناصر

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 3083
زمان انتشار: 26 ژولیه 2015
| |
مراقب حملات راست و چپ باشید

مراقب حملات راست و چپ باشید

هر گاه شیطان در انجام حدود الهی از سوی مومنی با مقاومت مواجه شود، از باب مقدسات عملیاتش را آغاز کرده و تیرهای زهرآلودش را نشانه میگیرد. از طرف دیگر از آنجایی که این نوع حملات در لباس دین و مقدسات بر انسان عرضه می گردند، تشخیص و تمایز آنها کمی دشوارتر از بقیه انواع حملات است.   حمله شیطان از سمت چپ تمام وسوسه ها و افکاری که انسان را به سمت گناه سوق میدهند از این گروه حملات محسوب می شوند. حملات شیطان در این دسته برای هر انسان نسبت به انسان دیگر متفاوت است. نوع این حملات به زمینه هایی از گناهان که در باطن انسان وجود داشته و با دیگران متفاوت است، بستگی دارد. شاید شیطان نتواند شخصی را به دزدی وادار کند، چرا که این فرد با تلاش، زمینه ها و دستگیره های این گناه را در وجود خویش از بین برده است. اما میتواند او را به گناه دیگری مثل غیبت که زمینه اش هنوز در وجود شخص موجود هست، مبتلا کند. بنابراین هر گناه نشاندهنده یک شکست در برابر حمله از چپ شیطان بوده و به ما اثبات می کند که در کدام نقطه ضعف داشته ایم. اینگونه است که میتوان ضعفها را شناخت و برای حذفشان مبارزه نمود.   حمله شیطان از سمت راست این نوع حمله از بدترین و مهلک ترین نوع حملات شیطان می باشد. حمله از راست، بهره گیری از دینداری افراد، علیه دین است. به محض قطع ارتباط یک فرد با صور حرام، شیطان از طریق صورتهای مقدس برنامه ریزی نموده و تلاش میکند تا او را به جهنم بكشاند. چرا که او سوگند خورده است که حتی اگر انسانها به اعمال حرام هم آلوده نشوند، از طریق عبادات و امور دینی سعادتشان را نابود کند. هر گاه شیطان در انجام حدود الهی از سوی مومنی با مقاومت مواجه شود، از باب مقدسات عملیاتش را آغاز کرده و تیرهای زهرآلودش را نشانه میگیرد. از طرف دیگر از آنجایی که این نوع حملات در لباس دین و مقدسات بر انسان عرضه می گردند، تشخیص و تمایز آنها کمی دشوارتر از بقیه انواع حملات است. اما آنچه مهم است این است که حملات او کاملاً اثرگذار بوده و درست در همان زمان که انسان حس میکند بسیار به سعادت نزدیک شده است، باطن امر اتفاق می افتد. در اغلب موارد شیطان به فرد مومن اجازه می دهد تا بدون هیچ دغدغه ای دستورات خداوند را اجرا كند. فرصت عبادات را برایش فراهم مینماید تا بتواند در جایی كه شیطان از او می خواهد، به راحتی و به پشتوانه خوبیهایش خطا كند. چنین شخصی بعد از مدتی خود را برتر از دیگران دیده و آنهایی را كه در انجام برخی از واجبات و یا عبادات ضعیف تر هستند به دیده تحقیر می نگرد. پس فراموش نکنیم که در این نوع حملات، هرگز شیطان مانع اعمال صالح و عبادات ما نمی شود، اما داستان کشمکشهای فطرت و طبیعت وجودمان را که آغاز بسیار زیبایی داشت، طوری به پایان میرساند که هیچ رشدی در حرکت به سمت خدا برایمان اتفاق نیفتد. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند: حتی اگر گناه هم نكنید، از چیزی بدتر از گناه، بر شما می ترسم كه آن عجب در عبادات است. خدا گاهی مومن را به گناه می اندازد چون می داند عجب برای مومن از گناه، بدتر است. اوج سقوط آنجاست که انسان با عبادات و خوبیها و سوابق دینی اش ، خود را بزرگتر از دیگران دیده و از خداوند متوقع گردد. و این در حالیست كه خداوند بر انسانی منت نهاده و او را به سمت نور هدایت میکند. یاد بگیریم که هیچ كس را آلوده تر از خویش نبینیم. منیت چه مقدس و چه غیر مقدس فاجعه برانگیز است و شخص متکبر در نزد خداوند هرگز محبوب نیست. تمام هدف خلقت این است كه انسان عبد باشد تا بتوان به خدا برسد. هوشیار باشیم که هیچ گاه با سابقه عبادات و خیراتمان به عبادت خدا برنخیزیم.

کلیدواژه ها: ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 3020
زمان انتشار: 22 ژولیه 2015
| |
مادر شیطانها

مادر شیطانها

سید نعمت الله جزایری در کتابش نقل می کند: که در یک سال قحطی شد، در همان وقت واعظی در مسجد بالای منبر می گفت: کسی که بخواهد صدقه بدهد، هفتاد شیطان به دستش می چسبند و نمی گذارند که صدقه بدهد. مؤمنی این سخن را شنید و با تعجب به دوستانش گفت: صدقه دادن که این حرفها را ندارد، من اکنون مقداری گندم در خانه دارم، می روم آنرا به مسجد آورده و بین فقراء تقسیم می کنم. با این نیت از جا حرکت کرد و به منزل خود رفت. وقتی همسرش از قصد او آگاه شد شروع کرد به سرزنش او، که در این سال قحطی رعایت زن و بچه خود را نمی کنی؟ شاید قحطی طولانی شد؛ آن وقت ما از گرسنگی بمیریم و .... خلاصه بقدری او را ملامت و وسوسه کرد تا سرانجام مرد مؤمن دست خالی به مسجد برگشت. از او پرسیدند چه شد؟ دیدی هفتاد شیطان (2) به دستت چسبیدند و نگذاشتند. مرد مؤمن گفت: من شیطانها را ندیدم ولی مادرشان را دیدم که نگذاشت این عمل خیر را انجام بدهم.(3)     2. پیامبر فرمود یا علی آیا می دانی که صدقه از میان دستهای مؤمن خارج نمی شود مگر اینکه هفتاد شیطان به طرق مختلف او را وسوسه می کنند، تا صدقه ندهد. وسائل الشیعه 6/257 3. ابلیس نامه ص 60- انوار نعمانیه 3/96 منبع : یکصد موضوع 500 داستان ، ج1 ، نوشته ی سید علی اکبر صداقت ، نشر ناصر  

کلیدواژه ها: ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 2971
زمان انتشار: 16 ژولیه 2015
| |
دو شیطان

دو شیطان

عیاض بن حمار مجاشعی، ساکن بصره- تا سال پنجاه هجری زندگی کرد- گفت: به رسول خدا (ص) عرض کردم: «مردی از بستگانم مرا با زبان دشنام می دهد. با این که از من پایین تر است، آیا اگر جوابش دهم بد کارم؟» پیامبر (ص) فرمود: «دو نفر که به یکدیگر دشنام می دهند، دو شیطانند که به همدیگر کمک می کنند که سخن بیهوده گویند.»(1)   1. محجه البیضاء، 5/217- مسند طالیسی، ص 144  

کلیدواژه ها: ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 2721
زمان انتشار: 9 ژوئن 2015
| |
آتشی که آرامش را از بین می برد

آتشی که آرامش را از بین می برد

حسادت، آتشی شیطانی است که  وقتی بر جان آدمی می ‌افتد، چاره‌ای در برابرش نیست، می‌ سوزاند و هم تن خاکی را به غم و آزردگی و اندوه گرفتار می‌ کند و هم روح را به گرفتاری در بند و وسوسه‌ های شیطانی در می‌ آورد؛ با خودش ایمان و آرامش و آسودگی را می‌ برد!   آتش شیطانی بعضی افراد با شادی و پیشرفت اطرافیانشان خوشحال می ‌شوند و با اندوه و شکست آن ‌ها، غمگین؛ گویی که عضوی از یک پیکرند. اما هستند کسانی که برایشان مهم نیست بر سر دیگران چه می ‌آید؛ مثل تکه ‌های زائد و غیر مفید یک پیکره که بود و نبودشان هیچ فرقی ندارد.   می‌خواهند همه خوبی ‌ها برای آن‌ ها باشد، دیگران همیشه ضرر کنند و هیچ‌ گاه موفق نباشند! به شادی و موفقیت دیگران حسادت می‌ کنند؛ هرگز در غم و شادی دیگران سهیم نمی‌ شوند؛ هرگز همراه دیگران لبخند نمی ‌زنند، همراه آن ‌ها گریه نمی ‌کنند و این هدیه تلخی است که خودشان، به خودشان داده‌اند. این افراد که به نعمت ‌هایی که خدا به دیگران داده و به موفقیت ‌هایی که نصیب آنان شده، حسد می ‌برند، به آنچه خدا از فضلش به بندگانش بخشیده، حسد می ‌وزند: «أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ» (1) حسد در آیات قرآن حسد از جمله رذایل اخلاقی است که ریشه و اساس بسیاری از گناهان و آلودگی‌ های اخلاقی دیگر محسوب می ‌شود. از این رو آیات و روایات متعددی در نکوهش، انگیزه ‌ها و آثار زیانبار فردی و اجتماعی آن در منابع اسلامی وارد شده است.   یكی از عمده‌ ترین عوامل تخریب و فساد در جهان، تخریب و فسادی است كه از ناحیه افراد حسود نشأت می‌ گیرد. قرآن حسادت را عامل نخستین قتلی كه در روی كره زمین رخ داده است، معرفی كرده و می ‌فرماید: «وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِن أَحَدِهِمَا وَلَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»؛ «و داستان دو پسر آدم را به درستى بر ایشان بخوان هنگامى كه [هر یك از آن دو] قربانیى پیش داشتند پس از یكى از آن دو پذیرفته شد و از دیگرى پذیرفته نشد [قابیل] گفت ‏حتما تو را خواهم كشت [هابیل] گفت‏ خدا فقط از تقوا پیشگان مى ‏پذیرد» (2)   حسود، در واقع دشمن نظام آفرینش و مخالف مواهب و اکرام الهی نسبت به بندگان است و چنین امری با ایمان کامل، سازگار نیست در زمان حضرت آدم (علیه السلام) مراسم قربانی وجود داشته و هابیل و قابیل، فرزندان آدم (علیه السلام) به دستور پدرشان، عبادت قربانی را انجام دادند؛ ولی فقط قربانی هابیل پذیرفته شد و برادر دیگر كه قربانی‌اش پذیرفته نشده بود، به شدت خشمگین شد و آتش حسادت به برادرش هابیل در دل او شعله كشید و سرانجام، او را به قتل رساند. (3) بنابر آیات قرآن برادران حضرت یوسف (علیه السلام) نیز به خاطر حسادتی که به او داشتند، تصمیم به قتل او گرفتند و در نهایت او را به چاه انداختند: «قَالَ قَآئِلٌ مَّنْهُمْ لاَ تَقْتُلُواْ یُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِی غَیَابَةِ الْجُبِّ یَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّیَّارَةِ إِن كُنتُمْ فَاعِلِینَ»؛ «گوینده‏اى از میان آنان گفت ‏یوسف را مكشید اگر كارى مى ‏كنید او را در نهان خانه چاه بیفكنید تا برخى از مسافران او را برگیرند» (4) یهودیان نیز چون خودشان ایمان نداشتند، به مسلمانان حسادت می‌ کردند و می‌ خواستند آن ‌ها را نیز از ایمان برگردانند: «وَدَّ كَثِیرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ یَرُدُّونَكُم مِّن بَعْدِ إِیمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ»؛ «بسیارى از اهل كتاب پس از اینكه حق برایشان آشكار شد از روى حسدى كه در وجودشان بود آرزو مى‏ كردند كه شما را بعد از ایمانتان كافر گردانند.» (5) این در حالی است که از نظر قرآن، حسد بدترین و زشت‌ ترین صفات است و باید از شر شخص حسود به خدا پناه برد: «وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ»؛ «و از شر [هر] حسود آنگاه كه حسد ورزد.» (6) حسود، در واقع دشمن نظام آفرینش و مخالف مواهب و اکرام الهی نسبت به بندگان است و چنین امری با ایمان کامل، سازگار نیست. ریشه تمامی رذایل حسد، گناهی است که حالت تولیدی و زایش دیگر گناهان را دارد و تهمت، دروغگویی، نفاق، غیبت، اهانت، کتک زدن، قتل و نابودی دیگران و... به وسیله آن به ‌وجود می ‌آید. از این رو شاید بتوان آن را «ام‌ الرذایل» یا مادر همه صفات بد دانست؛ همچنان ‌که امام علی(علیه السلام) فرموده است: «رَأْسُ الرَّذَائِلِ الْحَسَدُ؛ ریشه تمامی رذیلت ‌ها [و صفات ناپسند] حسادت است.» (7) رسول‌ خدا(صلی الله و علیه وآله) نیز درباره خطر این صفت چنین هشدار داده است: «اَخْوَفُ مَا اَخَافُ عَلَی اُمَّتِی اَنْ یَکْثُرَ لَهُمُ الْمَالُ فَیَتَحَاسَدُونَ وَ یَقْتَتِلُونَ؛ بدترین چیزی که بر امتم ترس دارم، این است که مال آن‌ ها فراوان شود؛ پس بر همدیگر حسودی کنند و به جنگ و قتال بپردازند.» (8) از بین رفتن ایمان در سخنی از امام على (علیه السلام) آمده است: «وَلا تُحاسِدوا؛ فَإِنَّ الْحَسَدَ یَأْكُلُ الإیْمانَ كَمَا تَأْكُلُ النّارُ الْحَطَبَ؛ هرگز حسادت نورزید؛ زیرا حسد، ایمان را مى ‌خورد چنان كه آتش، هیزم را نابود مى ‌كند.» (9) منافات ایمان و حسد، تا آنجاست كه حسد را به آتشى تشبیه كرده‌اند كه ایمان را از بین مى ‌برد؛ چنان كه در حدیثى دیگر، حسد به گیاهى تلخ تشبیه شده كه عسل ایمان را فاسد مى ‌سازد. (10)   هم‌چنین نقل شده است كه در یك فرد، ایمان و حسد با هم جمع نمى ‌شوند و مومن هیچ ‌گاه حسود نیست. حسد باعث مى ‌شود كه ایمان در قلب حسود، همانند حل شدن نمك در آب ذوب شود و از بین برود. (11) حسادت، آتشی شیطانی است که وقتی بر جان آدمی می‌افتد، چاره‌ای در برابرش نیست، می ‌سوزاند و هم تن خاکی را به غم و آزردگی و اندوه گرفتار می ‌کند و هم روح را به گرفتاری در بند و وسوسه ‌های شیطانی در می ‌آورد؛ با خودش ایمان و آرامش و آسودگی را می ‌برد!   عدم پیشرفت و ناامنی در هر جامعه اگر قدرت در دست شایستگان باشد، آن جامعه رو به تكامل مى‌ رود؛ ولى اگر حسادت در آن جامعه راه یابد، حسودان نمی‌ گذارند افراد شایسته، مطرح شده و پیشرفت كنند. در نتیجه جامعه در دست یك گروه حسود بى ‌لیاقت قرار خواهد گرفت. از سوى دیگر، همین افراد حسود، در مقام حكومتى، میان خود به حسادت مشغول شده، از خدمت به جامعه باز مى ‌مانند؛ چرا كه همواره در پى مُچ‌ گیرى و رسوا نمودن همدیگرند تا یكدیگر را تضعیف كنند.   از این رو، هیچ كس در این جامعه احساس امنیت نخواهد كرد. هم ‌چنان ‌که در حدیثی آمده است: «رسول ‌خدا (صلی الله و علیه وآله) به عبدالرحمان‌ بن عوف فرمود: "هنگامى كه گنجینه ‌هاى فارس و روم به روى شما گشوده شد، چگونه مردمى خواهید بود؟   "عبدالرحمان‌ بن عوف گفت: همان را كه خداوند خواسته است، خواهیم گفت [و انجام خواهیم داد]. رسول‌ خدا (صلی الله و علیه وآله) فرمود: "و یا غیر از این! رقابت مى ‌كنید، سپس حسادت مى ‌ورزید، سپس به یكدیگر پشت مى‌ كنید، سپس از یكدیگر نفرت و یا همانند آن پیدا مى ‌كنید، سپس به سوى خانه ‌هاى مهاجرین روان مى ‌شوید و برخى را حاكم برخى دیگر قرار مى ‌دهید".» (12)   ریشه کفر در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) آمده است: «إِیَّاکُمْ أَنْ یَحْسُدَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً فَإِنَّ الْکُفْرَ أَصْلُهُ الْحَسَدُ؛ بر شما باد که از حسادت ‌ورزی برخی به برخی دیگر اجتناب کنید؛ زیرا ریشه کفر، حسادت ‌ورزی است.» (13) پی‌‌نوشت ها: 1. نساء: 54. 2. مائده: 27. 3. مصباح‌یزدی، اخلاق در قرآن، ج3، ص 201. 4. یوسف: 10. 5. بقره: 109. 6. فلق: 5. 7. تمیمی آمدی، غررالحکم، ح558. 8. ابن ابی ‌فراس، مجموعه ورام، ج1، ص 127. 9. نهج‌ البلاغه، خطبه 86. 10. الشیبانی، جامع‌الصغیر، ج1، ص 589. 11. ر.ک: ابن‌ حجر عسقلانی، الترغیب و الترهیب، ج3، ص546؛ غررالحکم، ح 608؛ ابن ‌شعبه حرانی، تحف ‌العقول، ص 223 12. سنن ابن‌ ماجه، ج2، ص1324. 13. تحف ‌العقول، ص 513.   تبیان     مطالب مرتبط: حمله های شیطان     

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 2388
زمان انتشار: 14 آوریل 2015
| |
آیا میدانید نتیجه ابلیس و شیطان که بود؟

آیا میدانید نتیجه ابلیس و شیطان که بود؟

در چندین روایت با اندک اختلافی وارد شده که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به اتفاق حضرت امام علی (علیه السلام) پشت کوه های مکه پیرمردی را دید که عصا به دست دارد و به طرف عکاظ می رود (معروف است که بین مکه و طائف وادی جن است که جنیان صوت قرآن رسول خدا را هم در آن جا شنیدند و ایمان آوردند و شبی را هم که پیامبر اکرم(ص) در آن وادی مانده معروف به لیله الجن است). این پیرمرد که خیلی قد بلند بوده، می آید پیش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و سلام عرض می کند. حضرت جواب سلامش را می دهد و می فرماید: راه رفتن و صدایت شبیه جنیان است؟ می گوید: بله. حضرت می فرماید: از کدام جنیان هستی؟ می گوید: من هام بن هیم بن لاقیس بن ابلیس هستم یعنی لاقیس پسر ابلیس است، هیم پسر لاقیس است و هام پسر هیم، در واقع آن مرد نتیجه ابلیس و شیطان می شود. حضرت می فرماید: گویا بین تو و شیطان تنها پدر و فرزندی می باشد، یعنی تو پیرو او نیستی؟ می گوید: بله یا رسول الله! حضرت می پرسد: تو چقدر عمر کرده ای؟ می گوید: من تقریباً تمام عمر دنیا را کرده ام مگر خیلی کم.  من در زمانی که قابیل ، هابیل را می کشت غلام ابن اعوام بودم که به من دستور داده بود طعام مردم را فاسد کنم، رشوه گیری را رواج دهم و قطع صله رحم کنم و نیزارها و جنگل ها را آتش بزنم و کارهای خلاف دیگر انجام دهم. حضرت می فرماید: قسم به جان خودم چه بد کاری بوده هم برای تو که آن موقع جوان بودی و هم برای آن پیرمرد که به تو امر می کرده. می گوید: یا رسول الله! سرزنش و ملامت را رها کن من از کارهای زشت توبه کردم. حضرت می پرسد: با دست چه کسی توبه کردی؟ می گوید: با دست حضرت نوح (علیه السلام). من در کشتی با او بودم حتی حضرت نوح علیه السلام را به خاطر نفرینی که به مردمش کرده بود مذمت کردم. حضرت نوح (ع). نیز هم خودش گریه کرد و هم مرا گریاند و گفت: من از این کار پشیمانم و به خدا پناه می برم از این که از جاهلان باشم. و با حضرت هود (ع) در مسجدش با کسانی که به او ایمان آورده بودند، بودم و او را هم که بر علیه قومش نفرین کرده بود مذمت کردم او نیز هم خودش گریه کرد و هم مرا گریاند و همان حرف حضرت نوح(ع) را گفت. و با حضرت ابراهیم (ع) بودم در حالی که قومش او را به داخل آتش انداخته بودند که خداوند آتش را سرد و سالم کرد یعنی در داخل آتش با او بودم. و با یوسف (ع) که برادرانش از روی حسد او را به چاه انداختند در داخل چاه با او بودم حتی من زودتر به قعر چاه رفتم و یوسف را گرفتم و نگذاشتم آسیبی به او برسد و در چاه با او رفیق و مأنوس بودم تا از چاه نجات پیدا کرد. و در زندان هم با او بودم و با او رفاقت و دوستی می کردم تا خداوند او را از زندان خارج کرد. و با حضرت صالح (ع) بودم و از این که بر علیه قومش نفرین کرده بود او را مذمت کردم. و با حضرت شعیب (ع) بودم و با حضرت موسی (ع) در حالی که خداوند فرعونیان را غرق کرد و بنی اسرائیل را نجات داده بود. حضرت موسی (ع) بخشی از تورات را به من آموخت و گفت: اگر حضرت عیسی (ع) را دیدی سلام مرا به او برسان و من حضرت عیسی (ع) را ملاقات کردم و سلام حضرت موسی (ع) را به او رساندم و او هم به من انجیل آموخت و گفت: اگر حضرت محمد (ص) را ملاقات کردی سلام مرا به او برسان و من همه کتب آسمانی را خوانده ام همه آن ها به آمدن تو بشارت داده اند و تمام انبیاء به تو سلام رسانده اند. تو افضل انبیا هستی. پیغمبراکرم (ص) می فرماید: سلام بر عیسی روح الله و تمام انبیاء و رسولان الهی مادامی که آسمان ها و زمین پابرجاست. و سلام بر تو ای هام که سلام ایشان را بر من ابلاغ کردی. حال بگو حاجتت چیست؟ هام گفت: خداوند تو را برای امتت نگه دارد و امتت را هم برای تو صالح گرداند و به ایشان استقامت دهد که با وصی بعد از تو مخالفت نکنند؛ زیرا اغلب امت های گذشته به خاطر مخالفت با اوصیای انبیا هلاک شدند. و حاجت من این است که چند سوره به من قرآن بیاموزی تا با آن نماز بخوانم. رسول خدا به امام علی (علیه السلام) که در آن جلسه حضور داشت فرمود: ای علی! به هام آن چه می خواهد بیاموز و با او مدارا کن. هام گفت: یا رسول الله! این شخص کیست؟ چون ما جنیان مأموریم از غیر انبیا و اوصیای ایشان اطاعت نکنیم. پیغمبر فرمود: ای هام! آن چه در کتاب ها خوانده ای وصی آدم کیست؟ گفت: شیث بن آدم. وصی نوح کیست؟ گفت: سام بن نوح. فرمود: وصی هود کیست؟ گفت: یوحنا بن خزان پسر عموی هود. فرمود: وصی ابراهیم کیست؟ گفت: اسحاق. فرمود: وصی موسی کیست؟ گفت: یوشع بن نون. فرمود: وصی عیسی کیست؟ گفت: شمعون بن صفا پسر عموی مریم. فرمود: وصی محمد را در کتاب، چه کسی، دیدی؟ گفت: در تورات اسم او «ایلیا» است. پیغمبر اکرم فرمود: این همان ایلیاست که اسمش علی است. هام گفت: آیا اسم دیگری هم دارد؟ حضرت فرمود: بله اسم دیگرش حیدر است، برای چه از این مطلب سؤال کردی؟ گفت: من در انجیل دیدم که اسم او «هیدارا» است. حضرت فرمود: بله او همان حیدر است. آن گاه امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) چند سوره قرآن به او یاد داد. سپس گفت: ای علی وصی محمد! آیا آن چه به من آموختی برای من کافی است؟ حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمود: آری، قرآن کمش هم زیاد است. آن گاه هام بلند شد و از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) خداحافظی کرد و دیگر تا آخر عمرِ پیامبر اکرم برنگشت اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم). اما در جنگ صفین در لیله الهریر دوباره آمد به پیش حضرت علی (علیه السلام). *************************** پی‌نوشت‌ها: بحارالانوار : ج ۳۹ ص ۱۶۴ داستان های شگفت انگیزی از شیطان ، حیدر قنبری(۱۳۸۹)

کلیدواژه ها: ، ،

Top
شناسه مطلب: 2149
زمان انتشار: 4 مارس 2015
| | | |
 آیا ما از خدا بیشتر می فهمیم ؟ خداوند به ما از خلقت خودش خبر می دهد.

صوت کامل جلسه ی اول خانواده ی آسمانی مورخ 1393/11/30

آیا ما از خدا بیشتر می فهمیم ؟ خداوند به ما از خلقت خودش خبر می دهد.

راه خدا سختی دارد ولی سختی به بخش فطری وارد نمی شود بلکه برای بخش حیوانی است. اگر انسان دین را با بخش فوق عقلی و فطری خود دریافت نکند یک حیوان دیندار و متدین خواهد بود.

صوت

1 - آیا ما از خدا بیشتر می فهمیم ؟ خداوند به ما از خلقت خودش خبر می دهد.
2 - آیا ما از خدا بیشتر می فهمیم ؟ خداوند به ما از خلقت خودش خبر می دهد.
3 - آیا ما از خدا بیشتر می فهمیم ؟ خداوند به ما از خلقت خودش خبر می دهد.

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 1965
زمان انتشار: 17 فوریه 2015
| |
پاتوق - استاد محمد شجاعی

پاتوق - استاد محمد شجاعی

پاتوق انگیزه میاره . خیلی انسان باید تلاش کنه برای اینکه از پاتوق جدا نشه .

فیلم

1 - پاتوق - استاد محمد شجاعی

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 1923
زمان انتشار: 14 فوریه 2015
| |
چرا امام علی (علیه السلام) دروغ را چون سراب نامید

چرا امام علی (علیه السلام) دروغ را چون سراب نامید

 در روایات اسلامی از دروغ به عنوان کلید گناهان نام برده شده؛ آن‌چنان که امام علی(ع) درباره راستگویی گفته‌اند: «راستگویی، دعوت به نیکوکاری می‌کند و نیکو کاری دعوت به بهشت» توجه و تأمل در این حدیث راه جهنم را در مسیر دروغگویی به همه نشان داده و خاطر نشان می‌کند، دروغ سرچشمه همه گناهان و باعث بسیاری از ناهنجاری‌ها و آفات فردی، خانوادگی و اجتماعی است. از این رو در راستای ضرورت توجه به سبک زندگی اسلامی، مضرات و آفتهای دروغ را از منظر قرآن و روایات و تأثیر آن را بر زندگی خانوادگی و اجتماعی در گفت‌وگو با حجت الاسلام و المسلمین محمد انتظاری مسؤول دفتر شورای سیاستگذاری ائمه جمعه مازندران مورد بررسی قرار داده‌ایم.     اگر در یک زندگی اسلامی بخواهیم قرآن را میزان و معیار عملکردمان بدانیم، نظر قرآن درباره دروغگویی چیست ؟ -  قرآن مجید عوامل مختلفی را به عنوان عامل دروغگویی به ما معرفی می‌کند و منشأ دروغ گفتن را به شیطان ارتباط می‌دهد و به انسان هشدار می‌دهد که مراقب وسوسه‌های دروغین شیطان باشید، زیرا شیطان دروغگوست و با دروغ گفتن و قسم دروغ خوردن توانست آدم رافریب داده و گمراهش کند.  قرآن به انسان هشدار می‌دهد که شیاطین و یاران ابلیس الهام کنندگان دروغ به انسان هستند و آنها  به این ناهنجاری‌ها دامن می‌زنند.  در سوره یوسف(ع) آمده است که حسادت برادران یوسف به او باعث شد تا دروغ گفته و سعی در نابود کردن برادر خود داشته باشند. بی گمان حسادت شیطان به انسان نیز یکی از دلایل رانده شدن او از فردوس خداوند بود. آیه 61 سوره مبارکه آل عمران با صراحت  دروغگویان را مورد لعن خداوند متعال قرار داده است، بنا بر این اگر انسانی مورد لعن خداوند قرار بگیرد، آیا می‌تواند ارزش وجودی  داشته باشد؟ بی‌گمان پاسخ منفی است؛ در آیه سه سوره مبارکه زمر آمده است که خداوند، دروغگویان کفران کننده را هدایت نمی‌کند، توجه و دقت و مراقبت در آیات قرآن به ما هشدار می‌دهد که اگر سبک زندگی اسلامی را برگزیده‌ایم، در هر جایگاه و رتبه اجتماعی اعم از زن و مرد، مدیران یا افراد در سطوح مختلف اجتماعی باید اذعان داشته باشیم که قرآن فرموده است تنها کسانی به دروغ آلوده می‌شوند که به آیات خداوند و عالم قیامت اعتقاد ندارند. در آیه 81 سوره اسراء  نیز آمده است که پروردگارا، ما را در هر کاری با صدق وارد کن و با صداقت و راستی هم خارج نما، یعنی هر مسلمانی باید در تمامی امور زندگی، ورودی و خروجی افعال و اعمالش را با صداقت تنظیم و همراه نماید، در روایتی که امام رضا(ع) از پیامبر مکرم اسلام(ص) نقل کرده‌اند، آمده است که از رسول اسلام(ص) می‌پرسند، آیا مؤمن ترسو می‌شود؟ فرمودند، بله، آیا مؤمن می‌تواند بخیل باشد؟ فرمودند، بله و آیا مؤمن می‌تواند دروغگو باشد؟ فرمودند، هرگز دروغ نمی‌گوید و اگر گفت، بدانید که مؤمن نیست. حتی با دروغگو رفاقت نکنید و از مصاحبت با دروغگو بپرهیزید.    از منظر دین و قرآن چه عواملی موجب می‌شود که فرد به راحتی دروغ بگوید؟ - یکی از دلایل دروغگویی، عقده حقارت و خود کم بینی افراد عنوان شده است، افراد دروغگو چون به دیگران اعتماد ندارند و بدبین هستند، با دروغ گفتن سعی دارند خود را بزرگ جلوه دهند و در بیشتر کارهایشان نیز اهل تملق و بزرگ نمایی هستند. دروغ نشانه ضعف افراد است و روانشناسان می‌گویند، انسانهای شجاع، بزرگ و خودساخته دروغ نمی‌گویند، نفوذ شخصیت و کلام آنها در دل مردم تأثیرگذار است، اما دروغگویان، دروغ را ابزاری برای رسیدن به قدرت می‌دانند، در حالی که وقتی دیگران به دروغگویی آنان یقین حاصل کنند، قدرت دروغین آنان به ضعف تبدیل شده و در بین مردم از جایگاهی برخوردار نخواهند بود. امام علی(ع) می‌فرماید: "شایسته است که مسلمان از دوستی و برادری با دروغگو بپرهیزد، زیرا او آنقدر دروغ می‌گوید که اگر سخن راستی هم بر زبان آورد، دیگر قابل باور نخواهد بود". این ناباوری تا آنجا گسترش خواهد یافت که مردم، دروغگو را طرف مشورت خود قرار نمی‌دهند، زیرا می‌دانند انسان دروغگو ‌ایمان کافی ندارد. امام علی(ع) باز هم فرموده‌اند: "بنده طعم ‌ایمان را نمی‌چشد تا آن که دروغ را خواه به شوخی یا جدی ترک کند". بنابراین می‌توان دریافت که‌ایمان و دروغ رابطه ای متقابل دارند. از یک سو ‌ایمان مانع دروغ گفتن می‌شود و از سویی دروغ ‌ایمان را نابود می‌کند.  اگر دروغ و دروغگویان در جامعه زیاد شوند، بر جامعه و زندگی خود و اطرافیانشان چه تأثیراتی خواهند داشت؟ - اجتماعی که از بی اعتمادی لبریز باشد، روابط افراد در دوستی‌های مشکوک و نافرجام گرفته تا رودربایستی‌ها، ملاحظه کاری‌ها، مصلحت جویی‌ها،  پنهان کاری‌ها و در نهایت انواع دشمنی‌ها خلاصه می‌شود. دروغ می‌تواند ناهنجاری‌های اجتماعی مختلفی مانند تملق و مبالغه، نیرنگ وفرصت طلبی را در جامعه نهادینه کند و در این جامعه در هر شغل و جایگاهی متقلب و طماع و بی مسؤولیت و تنبل و رابطه باز مشاهده می‌شود. اگر در یک زندگی که به سبک اسلامی اداره می‌شود، معتقد باشیم که دروغگویی آفت و عامل بسیاری از گناهان است، از توجه به قرآن درمی یابیم که قرآن دروغ را سرچشمه نفاق معرفی کرده، چنان‌که در آیه 77سوره توبه آمده است: "اعمال آنها نفاق در دلهایشان تا روز قیامت ایجاد کرد، به خاطر اینکه عهد خدا را شکستند و دروغ می‌گفتند". از سوی دیگر گسترش نفاق و دروغ می‌تواند به نابودی سرچشمه‌های روابطی که می‌بایست در اجتماع بر پایه سلامت و صداقت و ارزشهای واقعی افراد تعیین شود، انجامیده و مهمترین سرمایه اجتماعی را که اعتماد متقابل و اطمینان  عمومی است، به ورطه سقوط بکشاند. امام علی (ع) می‌گوید: از دوستی با دروغگو بپرهیز که او همان سراب است، دور را در نظر تو نزدیک و نزدیک را دور می‌سازد. حتی در روایات آمده است که فرد دروغگو با انسان مرده تفاوتی ندارد، زیرا فضیلت زنده بر مرده، اعتمادی است که مردم به سخنان او دارند و گرنه بین مرده و دروغگو تفاوتی نیست، او حرف نمی‌زند و دروغگو حرف درستی نمی‌زند، بنابراین توجه به صداقت و راستگویی در جامعه می‌تواند به بهره برداری از شایستگی‌های افراد و قرار دادن افراد در موقعیتهای مناسب کمک کند، زیرا اگر دروغ و به تبع آن تملق نباشد، افراد  بر اساس توانایی‌هایشان به کار گرفته می‌شوند و امور جامعه را سامان می‌دهند.     رواج دروغگویی در میان همسران و فرزندان در خانواده چه آسیبهایی به کانون خانواده خواهد زد؟ - اعتماد نداشتن همسران به یکدیگر یا ترس از سرزنش می‌تواند از دلایل دروغ میان زن و شوهر باشد، اگر زن و شوهر درک صحیحی از زندگی داشته باشند و موقعیتهای شغلی و خانوادگی یکدیگر را درک کنند، بی‌گمان نیازی به دروغ گفتن برای ادامه زندگی مشترک نیست. درک نکردن یکدیگر موجب می‌شود که زن و شوهر به گفتن دروغ متوسل شوند و هنگامی که بنا به هر دلیلی دروغ لو برود، اطمینان از خانواده رخت بر بسته و شک و بدبینی جایگزین اعتماد بین آنها خواهد شد و حتی فرزندان با ترس از مجازات  در برخی مواقع به دروغگویی روی می‌آورند.  بنا براین اگر مادر و پدر به عنوان نخستین مربیان آموزشی فرزندان در محیط خانواده مبنای زندگی را بر پایه صداقت بگذارند و فرزندانشان را به شنیدن دروغ عادت ندهند و قبح آن را نریزند، یقیناً اگر کودکان مرتکب اشتباه بچگانه ای شدند، برای فرار از عواقب کار دروغ نمی‌گویند، خانواده‌ها باید دروغ را ضد ارزش و فعلی زشت و ناپسند به کودکان خود معرفی نمایند و به آنها این نکته را متذکر شوند که ممکن است با دروغ گفتن، مشکل آنها به صورت موقت حل شود، اما راه حل اصلی و اساسی و ریشه ای در صداقت است، زیرا اگر اعتماد دیگران از آنها سلب شود، روابط اجتماعی آنان تحت تأثیر قرار گرفته و در جامعه منزوی خواهند شد. خانواده‌ها باید به فرزندان یاد بدهند که عادت کردن به دروغگویی مساوی است با مبتلا شدن به عارضه ای که دامن زندگی فردی و اجتماعی و دینی انسان را می‌گیرد و تأثیرات بسیار مخربی برزندگی شخص خواهد گذاشت، اگر این مسأله در خانواده و جامعه نهادینه شود و اگر از دروغ بپرهیزیم، از بسیاری از انحرافات در جامعه جلوگیری کرده‌ایم.

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 1764
زمان انتشار: 27 ژانویه 2015
| |
اثر نماز قضا در زندگی!

تا به حال با خودمان فکر کرده ایم که ریشه این همه مشکلات رنگ و وارنگ در زندگی هایمان چیست؟!

اثر نماز قضا در زندگی!

علت خیلی از مشکلاتی که ما  در زندگی ها و خانواده هایمان داریم، درگیری ها، بداخلاقی ها، عصبانیت ها، بی حوصلگی ها، غرغرها و دل شکستن ها.... این است که خانه هایمان از حضور فرشته ها خالی شدند و این موجودات مهربان جایشان را به شیاطین داده اند، چرا که ما فضا را برایشان آماده نکرده ایم و آنها هم چاره ای جز ترک نداشتند. این گونه می شود که فرشته ها در خانه هایمان پر نمی زنند! در ابتدا نگاهی به آیات قرآن می اندازیم تا ببینیم فرشتگان در کلام خداوند عزیز چگونه توصیف شده اند: خداوند در سوره انبیاء آیات 26 تا 29 در توصیف فرشتگان می فرماید: «آنها گفتند خداوند رحمان فرزندى براى خود برگزیده! منزه است (از این عیب و نقص) اینها (فرشتگان) بندگان شایسته او هستند که هرگز در سخن بر او پیشى نمى گیرند و به فرمان او عمل مى کنند. او همه اعمال امروز و آینده آنها را مى داند و هم گذشته آنها را و آنها جز براى کسى که خدا از او خشنود است (و اجازه شفاعتش را داده) شفاعت نمى کنند و از ترس او بیمناکند و هر کس از آنها بگوید من معبود دیگرى جز خدا هستم کیفر او را جهنم مى دهیم و این گونه ستمگران را کیفر خواهیم داد.» به عبارتی می توان گفت خانه ای که  پر از فرشته باشد، بهشت می شود. حالا چکار کنیم که فرشته ها مهمان خانه هایمان بشوند؟ چه کاری نکنیم که فرشته ها جای خودشان را به شیطان بسپارند؟   با وجود شیطان، فرشته جایی ندارد با توجه به روایات و آموزه‌های دینی می ‌دانیم که فرشتگان در مکان‌ های مقدس رفت و آمد دارند. بنابراین وجود فرشتگان در مکان هایی که معنویت و تقدسی ایجاد نشده باشند ،غیر ممکن است. امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: خانه‌ای که در آن غنا و ساز و آواز نواخته شود، از مصیبت‌ها و بلاهای دردناک در امان نیست و دعا در آن خانه مستجاب نمی‌گردد و فرشتگان به آن خانه وارد نمی‌شوند. (دعائم الاسلام، ج 2، ص 280) از پیغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله) سوال شد: «آیا شیطان می‌تواند با انسان هم‌ غذا شود؟» فرمود: «آری»، هر غذائی كه نام خدا بر آن برده نشود، شیطان با آنان هم غذا می‌گردد و خداوند بركت را از آن سفره بر می‌دارد.» (بحارالانوار، ج 92، ص 258)   یاد خدا را در خانه هایمان زنده کنیم امیرالمؤمنین علیه السلام در این باره می فرماید: خانه اى كه در آن، قرآن خوانده شود و خداوند متعال در آن یاد شود، بركتش بسیار مى گردد و فرشتگان، به آن خانه، رفت و آمد مى كنند و شیاطین از آن دور مى ‏شوند و براى آسمانیان، چنان مى‏ درخشد كه ستارگان، براى زمینیان مى‏ درخشند. (بحار الأنوار 93/161) امام صادق علیه السلام در کلامی فرمودند: من خوش دارم كه در خانه، مُصحَف باشد؛ زیرا خداوند متعال به واسطه آن، شیاطین را مى‏رانَد. (كافی 2/613) و نیز درباره پدر ارجمندشان امام باقر علیه السلام فرمودند: ایشان - امام باقر(علیه السلام) - دوست داشتند كه در خانه، مُصحَف (قرآن) آویزان باشد (قرار داشته باشد) تا به واسطه آن، از شیاطین، محفوظ بمانَد. همچنین دوست داشت كه قرائت قرآن، ترك نشود. (بحار الأنوار 92/195)   مهمان نواز باشیم پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله می فرماید:فرشتگان، به هر خانه اى كه مهمان به آن وارد نشود، وارد نمى شوند. (جامع الأخبار، ص 378)   با اهل بیت در ارتباط باشیم در روایتی رسول اكرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم فرمود: ما خاندانى هستیم كه خداوند آنان را پاك و منزه قرار داده؛ ما از درخت نبوت آفریده شده ایم، و ما جایگاه رسالت، محل رفت و آمد فرشتگان، خانه ى رحمت و سرچشمه ى علم و دانشیم. (درّ المنثور 199:5) به عبارتی این خاندان باب رحمت و نزول فرشتگانند. هرچه با این ها در ارتباط بیشتر باشیم، فرشتگان را بیشتر به سوی خود جذب می کنیم. یکی از دعاهایی که می تواند ما را با اهل بیت انس بیشتری دهد تا به این واسطه راه نزول فرشتگان را بر خود بیشتر کنیم خواندن حدیث کساء می باشد. مراقبت از نمازهای واجب مخصوصاً نماز صبح ( کمی سخت تر است!!)  امام باقر(علیه السلام) فرموده است:  چون نمازگزار به نماز مى‏ ایستد براى او سه خصلت است: فرشتگان او را از جاى پاهایش تا آسمان احاطه مى‏ كنند، و از آسمان بر فرق سرش رحمت و نیكى فرو مى‏ ریزد و فرشته ‏اى بر او گماشته مى‏ شود و ندا مى‏ دهد اگر نمازگزار بداند با چه كسى مشغول مناجات است خسته و تافته نمى‏ شود. (روضة الواعظین)   نمازمان قضا نشود!! نماز قضا داشتن در زندگی اثرات بدی دارد. در این باره این داستان خالی از لطف نیست: مرد تاجری تصمیم داشت برای تجارت به سفر برود. به همین منظور خدمت امام صادق (علیه السلام) رسید و درخواست استخاره ای کرد، استخاره اش بد آمد، آن را نادیده گرفت و به سفر رفت، اتفاقا به او خوش گذشت و سود فراوانی هم برد اما ار آن استخاره در تعجب بود. پس از مسافرت خدمت امام (علیه السلام) رسید و عرض کرد: یابن رسول الله! یادتان هست چندی پیش خدمت شما رسیدم، برایم استخاره کردید و بد آمد، استخاره ام برای سفر تجارت بود، به سفر رفتم، سود فراوانی بردم و به من خوش گذشت.ا مام صادق (علیه السلام) تبسمی کرد و به او فرمود: در سفری که رفتی یادت هست در فلان منزل خسته بودی، نماز مغرب و عشایت را خواندی، شام خوردی و خوابیدی و زمانی بیدار شدی که آفتاب طلوع کرده و نماز صبح تو قضا شده بود؟ عرض کرد: آری، ای فرزند رسول خدا. حضرت فرمود: اگر خدا دنیا و آنچه را که در دنیاست به تو داده بود جبران آن خسارت (قضا شدن نماز) نمی شد. (کتاب هزار و یک نکته درباره ی نماز)   به نمازهای صبحمان بها دهیم نماز صبح مشهود ملائكه است قرآن مجید: نماز فجر (نماز صبح) مشهود ملائكه است (بنی اسرائیل/ آیه77) گر چه تمام نمازها مشهود ملائكه است ولی نماز صبح در این وادی از ویژگی خاصی بهره مند است.   در روایات اسلامی آمده كه: "نماز صبح از میان نمازها این امتیاز را دارد كه ملائكه شب و ملائكه روز آن را مشاهده می كنند. زیرا نماز صبح اگر در اول وقت خود انجام شود دقیقاً در لحظه ای انجام شده است كه ملائكه شب جای خود را به ملائكه روز می دهند. و هر دو گروه از فرشتگان شاهد اقامه آن خواهند بود. بنابراین نماز صبح كه در اول وقت خوانده شود در دو پرونده ثبت می شود." (وسایل شیعه/ج3/ص156/بحار/ج8/ص73)   سلام کردن را فراموش نکنیم وقتی وارد خانه می شویم با صدای بلند سلام کنیم حتی اگر به ظاهر هیچ کس در خانه نباشد. (فرشتگان انشالله در خانه ی ما هستند) پیامبر خدا صلى الله علیه و آله  می فرماید: هرگاه یكى از شما وارد خانه خود شد ، سلام كند ؛ زیرا سلام بر آن بركت فرود مى آورد و فرشتگان با آن انس مى گیرند. (کتابخانه احادیث شیعه)   در خانه صلوات زیاد بفرستیم در قرآن، سوره احزاب، آمده است که: «خداوند و فرشتگانش بر نبی و سفیر الهی درود و تحیت و سلام و صلوات می ‌فرستند و شما نیز ای مومنان بر او درود و تحیّت فرستید.»

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed