www.montazer.ir
پنج‌شنبه 10 ژولیه 2025
شناسه پرسش: 5302
5 ژولیه 2016
| |
پرسش81.
پاسخ:

منبع:

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

راهكارهاى قرآنى در بهداشت‏ روانى‏

مناسب‏ ترين راه حل مشكل تضاد ميان جنبه ‏هاى جسمانى و روانى انسان، ايجاد هماهنگى ميان آن‏دو است. به اين معنا كه انسان در حدود شريعت نيازهاى جسمانى خود را ارضا كند و همزمان با آن به ارضاى نيازهاى روانى خويش نيز بپردازد.

پرسش‌های امروز جوانان 2

کتاب حاضر  مجموعه پرسش‎ها و پاسخ‎هایی در زمینه مسائل مختلف مندرج در قرآن است. در این نوشتار سؤالات مختلفی كه جوانان در زمینه‏های خداشناسی، نبوت، امامت، امام زمان (علیه‌السلام) و مسائل متفرقه مطرح می‏كنند؛ گردآوری شده و با رویكردی روایی و قرآنی پاسخ آن‌ها درج گردیده است. نگارنده با استفاده از خود قرآن، تمثیلات مختلفی در زمینه پرسش‏ها و پاسخ مربوط به آن‌ها استفاده كرده (به گونه‏ای كه این سوالات و پاسخ آنها متناسب با مسائل مبتلا‏به امروز باشد) به بررسی مباحث فوق‏الذكر می‏پردازد.

برگزیده ای از عناوین کتاب:

بشنو حکایت من ...

خداوند علیم در قرآن کریم، پیچیده‌ترین مطالب تربیتی و اخلاقی را در قالب حکایت‌های آموزنده از پیشینیان به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بازگو کرده است. خداوند رحمان در آیه 176 سوره اعراف، پس از بیان مثالی می‌فرماید: «فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» یعنی: این داستان‌ها را برای آن‌ها بازگو کن شاید بیندیشند و بیدار شوند. این خود نشان از اهمیت و اثرگذاری این روش در امور تربیتی دارد.

شناسه مطلب: 4918
زمان انتشار: 18 آوریل 2016
| |
اشاره قرآن به رابطه مستقیم فرهنگ و اقتصاد

مصداق بارز این آیه دوران ظهور است

اشاره قرآن به رابطه مستقیم فرهنگ و اقتصاد

از مصادیق بارز این آیه، دوران ظهور حضرت مهدى (عجّل اللَّه تعالى فرجه) است كه به گفته‏ ى روایات، در آن زمان بركات از آسمان و زمین سرازیر مى‏ شود. به گزارش تراز ، در قرآن کریم، دو نوع گشایش براى دو گروه مطرح است. از جمله این دو گروه را چنین معرفی می نماید: ۱- رفاه و گشایش براى خوبان كه همراه بركات است، «لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَكاتٍ». ۲- رفاه و گشایش براى كفّار و نااهلان كه دیگر همراه بركات نیست، «فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَیْ‏ءٍ». چه بسا نعمت‏ها، ناپایدار و سبب غفلت و غرور و طغیان باشد. خداوند، این رفاه و گشایش كفّار را وسیله‏ ى مهلت و پرشدن پیمانه آنان قرار داده است. بنا بر این به هر نعمت ظاهرى نباید دل خوش كرد، زیرا اگر این نعمت ها براى مؤمنین باشد، مایه‏ بركات است، و اگر براى كفّار باشد، ناپایدار و وسیله‏ قهر الهى است. در آیه ۹۶ سوره اعراف می خوانیم: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا یَكْسِبُونَ.» «و اگر مردم شهرها و آبادی ها ایمان آورده و تقوا پیشه كرده بودند، قطعاً (درهاى) بركات آسمان و زمین را بر آنان می گشودیم، ولى آنان (آیات ما را) تكذیب كردند، پس ما هم به خاطر عملكردشان آنان را (با قهر خود) گرفتیم.» *** سه نکته: * علت اصلی تاخیر در برآورده نشدن حاجات امام صادق علیه السلام فرمودند: «گاهى بنده ‏اى از خداوند حاجت و تقاضایى دارد و خداوند دعایش را مستجاب مى‏كند و مقرّر مى‏ شود تا مدّتى دیگر برآورده شود. امّا پس از آن، بنده گناهى را انجام مى‏ دهد كه موجب برآورده نشدن حاجتش مى‏ شود.» (تفسیر اثنی عشرى) ** مصداق بارز آیه دوران ظهور است از مصادیق بارز این آیه، دوران ظهور حضرت مهدى (عجّل اللَّه تعالى فرجه) است كه به گفته‏ ى روایات، در آن زمان بركات از آسمان و زمین سرازیر مى‏شود. (تفسیر نور الثقلین) در روایات به باران های فراوان در آن دوران، میوه های جدید و دیده نشده و سایر نعمت های الهی است. *** رابطه مستقیم فرهنگ و اقتصاد مطابق فرمایش آیه رابطه بین فرهنگ و اقتصاد رابطه ای دو سویه و مستقیم است. یعنی سرمایه گذارى روى فرهنگ و معنویّت جامعه، بازده اقتصادى هم دارد. زیرا فرموده است ایمان و تقوا نتیجه اش برکات آسمانی و زمینی است. از طرفی در آیه لام تاکید در ابتدای «لَفَتَحْنا» نشان از حتمی بودن نزول برکات دارد. پس باید وعده‏ هاى الهى را جدّى بگیریم.

کلیدواژه ها: ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 4897
زمان انتشار: 16 آوریل 2016
| |
سوره ای که «خیمه قرآن» است

سوره ای که «خیمه قرآن» است

یکی از سوره های قرآن، که در سخنان رسول اكرم (صلى الله علیه وآله) و پیشوایان پاک با اوصافى سترگ و ستوده از آن یاد شده، سوره مبارکه "بقره" است.

سراپرده قرآن نام هاى دیگر این سوره «ذُروة القرآن» و «سنام القرآن» و به معناى بلندترین و برجسته ترین بخش قرآن است.[1] این نام به استناد حدیثى از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله كه فرموده: «إِن لكل شیء سناماً و سنام القرآن سورة البقره»[2] و همچنین حدیث «البقرة سنام القرآن و ذُروته»[3] بر سوره بقره نهاده شده است. نام دیگرى كه پشتوانه روایى دارد «فسطاط القرآن» است.[4] فسطاط به معناى «خیمه» و «سراپرده» است[5] و به سبب اشتمال سوره بر احكام و امثال فراوان بر آن نهاده شده است.[6] براى این سوره اسامى دیگرى همچون سید القرآن،[7] الكرسى، بر اثر در برداشتن آیة الكرسى[8] و الزهراء به دلیل روایت رسول خدا صلی الله علیه و آله: «اقرئوا الزهراوین البقرة و آل عمران»[9] یا به سبب آن كه راه هدایت را روشن مى كند[10] برشمرده اند. سوره ای به جای تورات همچنین پیامبر اكرم (صلى الله علیه وآله) فرمودند: سوره هاى طولانى قرآن به جاى تورات به من عطا شده است ؛ (11) چنانكه مئین به جاى انجیل و مثانى به جاى زبور به من عطا شده و با دریافت مفصل (كه تقریبا 67 سوره است) بر دیگران برترى یافتم (12) و در پاسخ پرسش از برترین سوره قرآن، از سوره بقره نام بردند: سئل النبى (صلى الله علیه وآله) اى سور القرآن افضل ؟ قال: البقره (13) گرچه برخى سوره هاى دیگر قرآن، مانند حمد، نیز برترین سوره معرفى شده، ولى با افضل بودن سوره بقره نیز منافى ندارد؛ زیرا برترى هر یك، از جهتى است و افضل بودن در این گونه موارد نسبى است، نه مطلق و نفسى ؛ مثلا، برترى سوره حمد از آن روست كه با وجود ایجاز و اختصار مشتمل بر عصاره معارف قرآن است و به همین جهت به ام الكتاب موسوم شده است. (14) برترى سوره بقره نیز از نظر جامعیت آن است ؛ این سوره گسترده، جامع اصول معارف ، اخلاق، حقوق و احكام فقهى فراوانى است و از این جهت در میان سوره ها بى همتاست. از این رو برخى در صدر اسلام مدت هشت سال كوشیدند تا آن را فرا گیرند. (15) سوره بقره در نگاه پیامبر اكرم (صلى الله علیه وآله) از چنان عظمتى برخوردار بود كه به جوانترین فرد یك لشكر بر اثر فراگیرى این سوره، سمت فرماندهى داد: روى ان النبى (صلى الله علیه وآله) بعث بعثاثم تتبعهم یستقرئهم. فجاء انسان منهم فقال: ماذا معك من القرآن ؟ حتى اتى على احدثهم سنا، فقال: ماذا معك من القرآن ؟ قال كذا و كذا و سوره البقره. فقال (صلى الله علیه وآله): اخرجوا و هذا علیكم امیر. قالوا: یا رسول الله (صلى الله علیه وآله) هو احدثنا سنا. قال: معه سوره البقره (16) سفارش موكد اهل بیت (علیهم السلام) درباره تلاوت این سوره نیز، حاكى از عظمت آن در نگاه آن برگزیدگان است. این سوره مشتمل بر آیاتى برجسته و نورانى مانند آیه الكرسى است كه از آن به ذروه قرآن یعنى قله رفیع قرآن و یا گنج عرشى یاد شده است: ان لكل شى ء ذروه القرآن آیه الكرسى (17)، اعطیت آیه الكرسى من كنز تحت العرش ولم یوتها نبى كان قبلى. (18) تعبیر گنج عرشى درباره آیات پایانى این سوره نیز آمده است: اعطیت لك و لامك كنزا من كنوز عرشى فاتحه الكتاب و خاتمه سوره البقره (19) غرر و مشاهیر آیات سوره بقره سوره بقره مشتمل بر آیاتى است كه بر اثر اهمیت و كاربرد فراوان از شهرت خاصى برخوردار شده است، به گونه اى كه 31 آیه از آیات آن در شمار آیات نامدار ذكر شده است؛[20] مانند اخراج (آیه 240)، استرجاع (آیه 156)، اعتداء (آیه 194)، انفاق (آیه 274)، ایلاء (آیه 226)، بِرّ (آیه 177)، تحویل قبله (آیه 144)، تربّص (آیه 234)، تَهْلُكه (آیه 195)، خلافت (آیه 30)، خلع (آیه 229)، دَین (آیه 282)، رضاع (آیه 233)، سحر (آیه 102)، صفح (آیه 109)، صوم (آیه 183)، طلاق (آیه 229)، قصاص (آیه 179)، لیلة المبیت (آیه 207) و نسخ (آیه 106). مشهورترین و بافضیلت ترین آیه این سوره آیه 255 آن است كه به «آیة الكرسى» شهرت یافته است. جامعیت آیة الكرسى در بیان صفات الهى و ترسیم رابطه خداوند با آفریدگانش به ویژه انسان، موجب امتیاز این آیه بر دیگر آیات شده است.[21] درباره فضیلت و منزلت این آیه از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده كه آیة الكرسى برترین آیه قرآن[22] و دربردارنده همه خیرهاى دنیا و آخرت است[23] و از گنجینه رحمت در زیر عرش الهى نازل و به پیامبر اعطا شده است.[24] از حضرت امام صادق علیه السلام نیز نقل شده كه آیة الكرسى قله بلند قرآن است.[25]( => آیة الكرسى) از دیگر آیات برجسته و ممتاز سوره بقره آیات پایانى آن است كه در روایات از آن به گنج عرشى تعبیر شده است.[26] ( => آیه آمن الرسول) پی نوشت ها: 1. لسان العرب، ج 6 ، ص 394، «سنم». 2. مجمع البیان، ج 1، ص 111؛ روض الجنان، ج 1، ص 91. 3. الدرالمنثور، ج 1، ص 50 . 4. تفسیر قرطبى، ج 1، ص 107؛ روض الجنان، ج 1، ص 92. 5. لغت نامه، ج 10، ص 15131. 6. كشف الاسرار، ج 1، ص 39؛ التحریر والتنویر، ج 1، ص 201. 7. الكشاف، ج 1، ص 303؛ روض الجنان، ج 1، ص 93. 8. بصائر ذوى التمییز، ج 1، ص 134. 9. همان؛ جوامع الجامع، ج 1، ص 169؛ تسنیم، ج 2، ص 29. 10. تفسیر بقاعى، ج 1، ص 24. 11. تفسیر عیاشى ، ج 1، ص 25؛ تفسیر برهان ، ج 1، ص 52 12.  تفسیر برهان ، ج 1، ص 52 13. نورالثقلین ، ج 1، ص 26 14.  تسنیم ، ج 1، ص 260. 15. روح المعانى ، ج 1، ص 163؛ الجامع لاحكام القرآن ، ج 1، ص 148 16. مجمع البیان ، ج 1، ص 111 17. بحار، ج 89، ص 267 18. همان ، ص 264 19. همان ، ص 263 20. دائرة المعارف قرآن، ج 1، ص 365 ٌ407، 418 ٌ428. 21. دائرة المعارف قرآن، ج 1، ص 426. 22. نورالثقلین، ج 1، ص 26. 23. الدرالمنثور، ج 2، ص 8 . 24. البرهان، ج 1، ص 527 . 25. تفسیر عیاشى، ج 1، ص 136. 26. بحارالانوار، ج 89، ص 263.  

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 4891
زمان انتشار: 13 آوریل 2016
| |
آیاتی از قرآن که امام زمان (عجل ا... تعالی فرجه الشریف) آن‌ها را تفسیر کرد

آیاتی از قرآن که امام زمان (عجل ا... تعالی فرجه الشریف) آن‌ها را تفسیر کرد

گرچه حضرت مهدی(ع) در زمان کودکى غیبت صغرایشان آغاز شده است، امّا در همان سن - و نیز در زمان غیبت - آیاتی از قرآن کریم را تفسیر نموده‌اند. عقیق:پیامبر اکرم(ص) و أهل بیت(ع) مفسّر قرآن کریم هستند که تا حد امکان، هر آیه‌اى که معنایش براى مسلمانان مبهم است را برایشان تبیین می‌کنند؛ از این‌رو هرکدام از امامان معصوم(ع) در عصر خودشان مفسر قرآن کریم بوده‌اند. و در زمان حضرت مهدی(عج) هم این منصب به حضرتشان محوّل شده است. گرچه آن‌حضرت در زمان کودکى غیبت صغرایشان آغاز شده است، امّا در همان سن - و نیز در زمان غیبت -  آیاتی از قرآن کریم را تفسیر نموده‌اند که به نمونه‌هایى از آن اشاره می‌شود. 1. آیه: «...فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوى»؛[1] ‏کفش‌هایت را بیرون آر، که تو در سرزمین مقدّس «طوى» هستى!   سعد بن عبدالله قمى می‌خواست از امام حسن عسکری(ع) سؤالاتی بپرسد که آن‌حضرت به او فرمود: «از نور چشمم بپرس» و به پسر بچه‌ای که در آن مجلس حضور داشت(یعنی حضرت مهدی)، اشاره کرد و آن پسر بچه فرمود: «از هر چه می‌خواهى سؤال کن»، سعد درباره معنای این آیه شریفه پرسید و گفت که فقهاى فریقین می‌پندارند، نعلین او از پوست مردار بوده است؟ حضرت مهدی(ع) در پاسخ فرمود: «هر کسی چنین گوید به حضرت موسى(ع) افترا بسته است، و او را در نبوتش نادان دانسته؛ زیرا امر از دو حال بیرون نیست، یا نماز موسى در آن صحیح بوده، یا صحیح نبوده؟ اگر نماز در آن صحیح بوده جایز است که با آن نعلین در آن‌جا پا نهد؛ هر چند آن بقعه مقدّس و مطهّر باشد؛ از نماز مقدس‌تر و مطهرتر نبوده است. و اگر نماز موسى(ع) در آن صحیح نبوده است، لازم می‌آید که موسى(ع) حلال و حرام را نداند که چه چیزى در نماز صحیح و چه چیزى غیر صحیح است، که این خود کفر است». سعد گفت: پس مقصود از آن چیست؟ فرمود: «موسى(ع) در وادى مقدس با پروردگارش مناجات کرد؛ و گفت: بارالها! من خالصانه تو را دوست دارم و از هر چه غیر توست دل کنده‌ام با آن‌که اهل خود را بسیار دوست می‌داشت؛ خداى تعالى به او فرمود: نعلین خود را بیرون بیاور یعنى: اگر مرا، خالصانه دوست دارى قلبت را از محبت اهل خود تهى ساز».[2]   2. آیه «کهیعص‏».[3]   در ادامه حدیث بالا سعد بن عبدالله می‌گوید: از فرزند امام عسکرى(ع) از تفسیر آیه «کهیعص‏» پرسیدم و حضرت مهدی(ع) فرمود: «این حروف از أخبار غیبى است که خداوند زکریّا را از آن مطّلع کرده است. و بعد از آن داستان آن‌را به محمد(ص) بازگفته است...».[4]   3. آیه «وَ اخْتارَ مُوسى‏ قَوْمَهُ سَبْعینَ رَجُلاً لِمیقاتِنا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَکْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِیَّایَ أَ تُهْلِکُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا إِنْ هِیَ إِلاَّ فِتْنَتُکَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدی مَنْ تَشاءُ أَنْتَ وَلِیُّنا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الْغافِرین‏»؛[5]    موسى از قوم خود، هفتاد تن از مردان را براى میعادگاه ما برگزید؛ و هنگامى که زمین‌لرزه آنها را فرا گرفت [و هلاک شدند]، گفت: پروردگارا! اگر می‌خواستى، می‌توانستى آنها و مرا پیش از این نیز هلاک کنى! آیا ما را به آنچه سفیهانمان انجام داده‌اند، ([مجازات و] هلاک می‌کنى؟! این، جز آزمایش تو، چیز دیگر نیست؛ که هر کس را بخواهى [و مستحق بدانى]، به وسیله آن گمراه می‌سازى؛ و هر کس را بخواهى [و شایسته ببینى]، هدایت می‌کنى! تو ولىّ مایى، و ما را بیامرز، بر ما رحم کن، و تو بهترین آمرزندگانى!.   در ادامه حدیث بالا؛ سعد بن عبدالله می‌گوید: از امام مهدى(ع) سؤال کردم اى مولای من علت چیست که مردم از برگزیدن امام براى خویشتن ممنوع شده‌اند؟ فرمود: «امام مصلح برگزینند یا امام مُفسد؟» گفتم: امام مصلح. فرمود: «آیا امکان ندارد که برگزیده آنها مفسد باشد؟ چون کسى از درون دیگرى که صالح است یا فاسد مطلع نیست». گفتم: آرى امکان دارد. فرمود: «علت همین است و براى تو دلیل دیگرى بیاورم که عقلت آن‌را بپذیرد». فرمود: «رسولان الهى که، خداى تعالى آنها را، برگزید و بر آنها کتاب فرستاد چگونه‌اند؟ آیا مثل موسى(ع) و عیسى(ع) که پیشوایان امت هستند و بر برگزیدن شایسته‌ترند و عقلشان بیشتر و عملشان کامل‌تر آیا ممکن است منافق را به جاى مؤمن برگزینند؟». گفتم: خیر. فرمود: «امّا همین موسى کلیم الله، با وجود عقل فراوان و کمال علمش و نزول وحى بر او، از میان بزرگان قومش و سران لشکرش هفتاد مرد را براى میعاد پروردگارش برگزید که در ایمان و اخلاص آنان تردید نداشت؛ ولى در میان آنان، منافقان هم انتخاب شدند؛ خداى تعالى می‌فرماید: "وَ اخْتارَ مُوسى‏ قَوْمَهُ سَبْعینَ رَجُلاً..." تا آیه "لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّى نَرَى اللهَ جَهْرَةً"[6] و تا آن‌جا که فرمود: "فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ"[7] پس حال که دیدیم انتخاب کسى که خداوند، او را براى پیغمبرى برگزیده بود، به افسد تعلّق گرفت و نه اصلح، در حالى که به گمان خودش اصلح بودند و نه افسد، در می‌یابیم که انتخاب، تنها، حقّ کسى است که از آنچه سینه‌ها پنهانش می‌دارند آگاه است و باطن مردم بر او آشکار است‏‏ و می‌دانیم که برگزیدن مهاجر و انصار هیچ ارزشى ندارد در صورتى که انتساب پیغمبران بر اهل فساد اصابت می‌کند با آن‌که مقصودشان انتخاب افراد صالح بوده است‏».[8]   4. «وَ فیها ما تَشْتَهیهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْیُن»؛[9]‏ و در آن (بهشت) آنچه دل‌ها می‌خواهد و چشم‌ها از آن لذت می‌برد موجود است.   در احتجاج طبرسى(ره) آمده است از حضرت حجت(ع) سؤال شد از اهل بهشت که آیا آنها وقتى که وارد بهشت شدند بچه‌دار می‌شوند یا خیر؟ آن‌حضرت جواب داد: «در بهشت زنان حامله نمی‌شوند و تولید مثل صورت نمی‌گیرد و نه حیض و نه نفاس هیچ‌کدام وجود ندارد و نه مشکلات بچه‌دارى. چنانچه خداوند فرمود: در بهشت آنچه افراد بخواهند و چشم لذت ببرد وجود دارد. وقتى فردى دلش فرزندى خواست خداوند تعالى براى او خلق می‌کند بدون حاملگى و متولد شدن به همان صورت که او بخواهد چنانچه حضرت آدم را خلق کرد».[10]   5. «وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ الله»؛[11]‏ و شما هیچ چیز را نمی‌خواهید مگر این‌که خدا بخواهد.   در حدیثى طولانى چنین نقل شده است که؛ حضرت مهدی(ع) به کامل بن ابراهیم مدنى می‌فرماید: «آمده‌اى از سخن مفوّضه[12] سؤال کنی؟ آنها دروغ بسته‌اند بر ما، دل‌هاى ما ظرف مشیت خداوند عزّ و جلّ است، هر وقت او بخواهد ما هم می‌خواهیم؛ خداوند می‌فرماید: وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ الله».[13]   پی نوشت‌ها: [1]. طه، 12. [2]. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق، غفاری، علی اکبر، ج ‏2، ص 460، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق. [3]. مریم، 1. [4]. کمال الدین و تمام النعمة، ج ‏2، ص 461. [5]. اعراف، 155. [6]. بقره، 55: «ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد؛ مگر این‌که خدا را آشکارا [با چشم خود] ببینیم». [7]. نساء، 153. «و بخاطر این ظلم و ستم، صاعقه آنها را فرا گرفت». [8]. کمال الدین و تمام النعمة، ج ‏2، ص 461 – 462. [9]. زخرف، 71. [10]. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، خرسان، محمد باقر، ج ‏2، ص 488، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق. [11]. انسان، 30. [12]. مفوضّه کسانى بودند که اعتقاد داشتند خداوند کارهایش را واگذار کرده به أئمّه(ع). [13]. قطب الدین راوندی، سعید بن عبد اللّٰه، الخرائج و الجرائح، ج ‏1، ص 459، قم، مؤسسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، چاپ اول، 1409ق. منبع:باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه ها: ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 4856
زمان انتشار: 6 آوریل 2016
| |
برای نورانیت قلب و روح چه اعمالی مفید است؟

برای نورانیت قلب و روح چه اعمالی مفید است؟

 براساس روایات رسیده از معصومان علیهم‌السلام امور زیر جهت زدودن زنگارهای درونی و نورانیت قلب و روح مفید است: 1 - قرائت قرآن: 2 - کسب حکمت و اطلاعات نو از معارف دینی 3 - تقویت و تحکیم ایمان و خالص کردن آن: 4 - پیوسته در ذکر خدا بودن: 5 - به کارگیری اندیشه و تفکر 6 - تقوا: 7. حزن و گریه از خوف الهی و فرجام گناهان، قلب را نورانی می‌کند: 8. دیدار و همنشینی با علما نیکوکاران و اهل تقوا، سبب آبادی و نورانیت قلب می‌گردد امور دیگری همانند نماز اول وقت، نماز شب و سحرخیزی نیز در نورانیت قلب مؤثر است. منبع: مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 4854
زمان انتشار: 6 آوریل 2016
| |
سخن واضح قرآن درباره‌ی مجهزبودن به سلاح‌های پیشرفته

سخن واضح قرآن درباره‌ی مجهزبودن به سلاح‌های پیشرفته

هر شخص و ملتی که بخواهد روی پای خود بایستد و زیر بار زورگویی دیگران نرود، از جانب همان زورگویان دائماً در معرض تهدید و خطر است. در چنین شرایطی، هر عقل سلیمی حکم می‌کند که برای دفاع از آرمان‌ها و عقاید متعالی، باید به دفاع و ایستادگی پرداخت. دفاع و ایستادگی هم ابزار و وسیله‌ی مخصوص به خود را طلب می‌کند و نمی‌توان با دست خالی یا ابزارهای ابتدایی در مقابلِ دشمنی که به پیشرفته‌ترین سلاح‌ها مجهز است، ایستادگی نمود. این‌روزها این اصلِ کاملاً عقلایی و بدیهی، توسط برخی در داخل کشور، مورد خدشه قرار گرفته و حرکت کشور در جهت تقویت بنیان دفاعی را مورد هجمه قرار داده و تضعیف می‌کنند! واقعا کدام عقلی حکم می‌کند که ما در برابر ساخت سلاح‌های نسل چندم در اردوگاه دشمن، دست از تقویت ابزارهای دفاعی خود برداریم؟ اگر گویندگان این سخن، مدعی پیروی از عقل باشند حرفشان مردود است و اگر ادعای تبعیت از قرآن و اسلام را داشته باشند هم حرفشان پذیرفتنی نیست. اسلام می‌گوید: «این قوا و امكانات دفاعى را تدارك ببینید تا به وسیله آن دشمن خدا و دشمن خود را ترسانیده و از آنان زهر چشم گرفته باشید»[۱] و اساساً «تجهیز قوا براى غرض دفاع از حقوق مجتمع اسلامى و منافع حیاتى آن است، و تظاهر به آن تجهیزات، دشمن را اندیشناك مى‏‌كند كه خود تا اندازه‏‌اى و به نوعى یك نحوه دفاع است.»[۲] اهتمام به مجهزکردن ارتش اسلام به پیشرفته‌ترین سلاح‌های روز دنیا در صدر اسلام هم مشاهده شده است تا جایی که در ایام جنگ حنین به پیامبر (صلى‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم) خبر دادند كه سلاح جدید و کارآمدی در یمن اختراع شده است، پیامبر (صلى‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم) فوراً افرادی را به یمن فرستاد تا آن سلاح را براى ارتش اسلام تهیه كنند.[۳] کسانی که دنیای فردا را دنیای مذاکره می‌دانند و نه دنیای موشک، در واقع از واقعیات موجود در عالَم، بی‌اطلاع هستند چرا که «غالب دشمنان گوششان بدهكار حرف حساب و منطق و اصول انسانى نیست، آنها چیزى جز منطق زور نمی‌فهمند! اگر مسلمانان ضعیف باشند همه گونه تحمیلات به آنها مى‌شود، اما هنگامى كه كسب قدرت كافى كنند دشمنان حق و عدالت و دشمنان استقلال و آزادى به وحشت می‌افتند و سر جاى خود می‌نشینند.»[۴] بنابراین نه از نظر عقل مادی و نه از نگاه دستورات وحیانی، ما مجاز نیستیم با بیان سخنان غیرمنطقی، آب به آسیاب دشمن بریزیم و هجمه‌ی او علیه توان موشکیِ خود را تقویت کنیم! آمریکا از آن طرف دنیا می‌گوید ایران چرا موشک دارد؛ در داخل هم عده‌ای می‌گویند دنیای فردا دنیای گفتمان است و نه موشک! پی‌نوشت: [۱] علامه طباطبایی(رحمه‌الله)، تفسیر المیزان، ذیل آیه‌ی ۶۰ سوره‌ی انفال [۲] همان [۳] مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ذیل آیه ۶۰ سوره‌ی انفال [۴] همان

کلیدواژه ها: ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 4823
زمان انتشار: 5 آوریل 2016
| | | |
آخر، به آغوش تو متولد خواهم شد!

مهارتهای زندگی (35) ؛ 86/7/7، از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

آخر، به آغوش تو متولد خواهم شد!

هر کسی به آن چیزی که خدا به او داده است راضی نباشد، با حسرت نسبت به امور دنیا ، به سختی و جان کندن می افتد (یعنی هرگز آرامش نخواهد داشت)...

به گزارش منتظران منجی «عج»، در جلسه 35 «مهارتهای زندگی » ، مورخ 86/7/7 استاد محمد شجاعی به ادامه بحث پرداختند که شرح آن در زیر می آید:    در بخش گذشته به توصیه هایی از ائمه اطهار در مورد چشم و هم چشمی و رقابت اشاره کردیم. در ادامه بحث به بیاناتی ازامام جعفر صادق (ع) که از قول نبی اکرم (ص) بیان کرده است، می پردازیم: هر کسی به آن چیزی که خدا به او داده است راضی نباشد، با حسرت نسبت به امور دنیا ، به سختی و جان کندن می افتد (یعنی هرگز آرامش نخواهد داشت)...  و آن کسی که چشمش به داشته های مردم باشد، اندوهش فراوان شده و سوز درونش فروکش نخواهد کرد و آرام نخواهد یافت و هر کس که نعمتهای خدای بزرگ را جز در خوراکی، پوشیدنی و نوشیدنی نیابد، عملش اندک و عذابش نزدیک است.   بسیاری از افراد هستند که می توانند با داشته ها و نعمتهایی که خداوند تبارک و تعالی به آنها داده است شاد و راضی باشند، و در زندگی خود به آرامش حقیقی برسند، اما در تمام طول زندگی حسرت داشته های دیگران را میخورند ؛ یک چنین انسانهایی چطور می توانند دنیایی آرام و شاد داشته باشد ؟؟؟   انسانی که الطاف خداوندرا تنها در کمالات جمادی ، گیاهی و حیوانی ببیند و از هر گونه تلاش و کوششی برای دست یافتن به کمالات فوق عقلی مضایغه نماید ؛ این شخص اگر مسلمان هم باشد ، مسلمانی و دینداری اش هم از این دریچه خواهد بود .   انسانها در طول زندگی باید از ائمه و بزرگان دین، مسائل معنوی را خواستار باشند ، به عنوان مثال بنده از خداوند و ائمه بخواهد که اگر حس حسادت در او فروکش کند ، فلان عبادت را انجام می دهد .   متأسفانه !!! حیطه نذرها ، دعاها و حاجتهای ما به سمت کمالات جمادی ، گیاهی و حیوانی سوق پیدا کرده است و کمتر برای کمالات فوق عقلی و انسانی دست به آسمان بر خواهیم داشت .‼️   مقصود و هدف حضرت از این حدیث گرانبها در واقع این بوده است که انسانها هیچ گاه از شبیه نبودن به خدا و آماده نبودن برای بهشت احساس ناراحتی و عجز نمی کنند .‼️ راستی!!! منظور از این آماده بودن برای بهشت چیست ؟ به این معناست که هرگاه به یاد مرگ می افتد ، قند در دل انسان آب شده و بسیار خوشحال باشد از این تولد دوباره .   (( وفات)) وفات یعنی انسان از رحم دنیا، به مکانی که بی نهایت زیباتر ، کامل تر و پیچیده تر منتقل می گردد . پس !! انسانی که در زندگی دنیایی اش به سمت کمالات انسانی رفته و خود را شبیه به خدا ساخته ... و در این کمالات به رقابت و چشم و هم چشمی پرداخته ، هرگز در هنگام مرگ ناراحت و غصه دار نخواهد بود، بلکه کاملا شاد است و اگر در دنیا طول عمر را هم از خدا طلب کرده باشد به این دلیل بوده که خواسته کیفیت آن دنیایش را بالا ببرد . حضرت امیرالمؤمنین علی ( ع ) در نهج البلاغه خود این گونه می فرمایند که؛  من به مرگ مأنوس تر هستم از یک طفل شیر خوار به پستان مادرش .   مطالب بیشتر: پای درس استاد مجموعه سخنرانی های استاد محمد شجاعی مجموعه کتابهای استاد محمد شجاعی

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed