www.montazer.ir
پنج‌شنبه 10 ژولیه 2025
شناسه پرسش: 7519
9 اکتبر 2017
| |
پرسش. 163
پاسخ:

منبع:

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

شناسه پرسش: 7518
9 اکتبر 2017
| |
پرسش. 162
پاسخ:

منبع:

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

شناسه پرسش: 7517
9 اکتبر 2017
| |
پرسش. 161
پاسخ:

منبع:

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ،

شناسه پرسش: 7516
9 اکتبر 2017
| |
پرسش. 160
پاسخ:

منبع:

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

شناسه پرسش: 7515
9 اکتبر 2017
| |
پرسش. 159
پاسخ:

منبع:

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

شناسه پرسش: 7514
9 اکتبر 2017
| |
پرسش. 158
پاسخ:

منبع:

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ،

شناسه پرسش: 7513
9 اکتبر 2017
| |
پرسش. 157
پاسخ:

منبع:

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

شناسه مطلب: 7509
زمان انتشار: 8 اکتبر 2017
| | | | | |
(44)حضرت جبرائیل با مقامات عالیه‌ای که دارد، غلام خانه‌ی اهل‌بیت علیهم‌السلام است

شرح زیارت جامعه کبیره (44)؛ 96/7/13

(44)حضرت جبرائیل با مقامات عالیه‌ای که دارد، غلام خانه‌ی اهل‌بیت علیهم‌السلام است

حضرت جبرائیل با آن جایگاه و عظمتِ مقامش، غلام خانه‌ی اهل بیت (علیهم‌السلام) است. خادم خانه‌ی امام زمان (علیه‌السلام) است.

قرآن کریم فرستاده خداست که توسط جبرائیل بر قلب مبارک پیامبر اسلام نازل شده است. جبرائیل فرشته امین خداوند است و در پیام الهی هیچ گونه تبدیل و تغییری ایجاد نمی‌كند. بنابراین‏ پروردگار متعال، مقام صدق و امانت جبرائیل را در اجراى رسالت و وحى به رسولان الهی گواهى نموده است. در مورد حضرت جبرئیل (علیه‌السلام) در قرآن کریم خطاب شده: «انَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کرِیمٍ/ ذِی قُوَّةٍ عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَكِینٍ/ مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ=  كه [قرآن] سخن فرشته بزرگوارى است/ نیرومند [كه] پیش خداوند عرش بلندپایگاه است/ در آنجا [هم] مطاع [و هم] امین است ». در عبارت «رَسُولٍ کرِیمٍ= فرستاده‌ای بزرگوار»، خدا فرشته‌ی خود را با صفت کریم یعنی بزرگوار و ارزشمند یاد می‌کند. این فرشته با قدرت و قوت است. «ذِی قُوَّةٍ عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَكِینٍ = نزد خدای توانمند و صاحب عرش است». عرش مرکز فرمانروایی خداوند در نظام هستی است. این خودش فکر لازم دارد که بفهمیم فرمانروایی کل نظام هستی چه عظمتی دارد. حضرت جبرئیل نزد خدایی که صاحب عرش و توانمند است، قرار دارد. او فرمانده‌ای است که همه فرشته‌ها از او اطاعت می‌کنند. در حقیقت رهبر و حاکم فرشته‌هاست که همه از او اطاعت می‌کنند و امانت دار و امین وحی الهی است. حضرت جبرئیل از مقام و منزلت فوق‌العاده بی‌نظیری برخوردار است. او تمام کلمات قرآن را بدون یک خطا در اوج امانت داری برای پیغمبر آورده است. وقتی که خدا می‌گوید: «ذِی قُوَّةٍ عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَكِینٍ»‏، یعنی جبرئیل در محل فرمانروایی، حاکم و ناظر بر کل نظام خلقت است. او هنگامی که می‌خواست نفر ششم از ۵ تن آل عبا بشود، از پیامبر صلی‌الله‌علیه و آله و سلم اجازه گرفت. او خادم خانه‌ی حضرت زهرا است و حتی بعد از آن که پیامبر به رحمت خدا رفت، تا شهادت حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)، جبرئیل یکسره در خدمت این بانو بود و اخبار آینده‌ی نظام خلقت را به حضرت می‌گفت. نتیجه این مصاحبت کتابی به نام صحیفه‌ی فاطمیه است که بعد از شهادت حضرت، دست به دست به فرزندانش رسید و امروز در دست امام زمان علیه‌السلام قرار دارد. حضرت «روح» بزرگترین و مهمترین فرشته ی خداست یکی از فرشتگان بلندمرتبه الهی، «روح» است. او از ملائکه مقرّب الهی است که خداوند او را از امر خود دانسته و بر حجاب‏‌ها گماشته است. امام سجاد (علیه‌السلام) در دعای سوم او را این چنین معرفی می‌کند: «وَ الرُّوحُ الَّذِی هُوَ عَلَی مَلَائِکَةِ الْحُجُبِ. وَ الرُّوحُ الَّذِی هُوَ مِنْ أَمْرِکَ = و روح، همان که او بر فرشتگان حجاب‌‏ها گماشته شده و روح، که از عالم امر تو می‌‏باشد»‏. یعنی حضرت «روح» مسئول عالم امر است. چون ما یک عالم خلق داریم که همین نظام طبیعت و ماده است، و یک عالمی که فوق عالم خلق است که اداره کننده عالم خلق است و به آن «عالم امر» می گویند. این عالم خصوصیاتی دارد.   عالمی که کل این نظام مادی که مجموعه‌ی کیهان‌ها و کهکشان‌ها را اداره می‌کند،‏ از ریزترین تا عظیم‌ترین مسائلی که در نظام خلقت اتفاق می‌افتد، فرشتگان عالم امر آنها را اداره می‌کنند که طراحی خیلی زیبایی دارد. چون حضرت می‌خواهد یک نما و تصویری از فرشتگان به ما بدهد. در ادامه حضرت می‌فرماید: «صَلِّ عَلَیهِمْ، وَ عَلَی الْمَلَائِکَةِ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِمْ مِنْ سُکَّانِ سَمَاوَاتِکَ = پس خدایا بر آنها درود فرست، و نیز بر فرشتگانی که از آنان پایین‏‌ترند و در آسمان‌‏هایت ساکنند و بر رساندن پیام‏‌هایت امانت‌‏دارند». آسمان در نظام ملکوتی و نظام هستی بی نهایت است و ما حدی برای نظام هستی نداریم. اگر هستی بخواهد به جایی به نام عدم و نیستی ختم شود،‏ تنها یک چیز می‌تواند هستی را محدود کند و آن نیستی است. اما ما چیزی به نام نیستی نداریم. چون اگر چیزی به اسم نیستی و عدم باشد، پس وجود و هستی دارد. دیگر نیستی به آن نمی‌گویند. بنابراین، هستی در ذات خودش نامحدود است. وقتی نامحدود است، بالا و پایینی معنائی ندارد. منظور از «آسمان» این فضای بالا سر ما نیست. بلکه نظام علو و برتری است. برای همین است که در روایت داریم وقتی شما می‌خواهید دعا کنید، دست تان را به سمت آسمان بالا ببرید. چون این کار حاکی از آن است که یک قدرتی غلبه و حاکمیت بر ما دارد. نه این که خدا در آسمان است. خدا در کل شی جاری است و در همه جا وجود دارد. یکسان هم است. بالا و پایینی ندارد. پس ملائکه‌ای که اهل سماوات هستند یعنی بر نظام غیبی این عالم علو و حاکمیت دارند. حضرت می‌فرماید: «وَ أَهْلِ الْأَمَانَةِ عَلَی رِسَالَاتِکَ = و بر رساندن پیام‏هایت امانت‏دار هستند»، یعنی این فرشته‌ی الهی آنچه که باید پیام و امانت‌های تو به آنها برسد را می‌رسانند. سپس ادامه می‌دهد: « وَ الَّذِینَ لَا تَدْخُلُهُمْ سَأْمَهٌ مِنْ دُءُوبٍ ، وَ لَا إِعْیَاءٌ مِنْ لُغُوبٍ وَ لَا فُتُورٌ = و آن فرشتگانی که از کوشش و کار ملول نمی‌‏شوند و از هیچ زحمتی وا مانده و سست نمی‌‏گردند». فرشته‌هایی که هرگز خستگی، سستی و زحمت در جدیت و کار و کوشش آنها اثری ندارد. وقتی  کار و تلاش می‌کنند نه خستگی دارند و نه احساس زحمت می‌کنند و نه سست می‌شوند. این‌ها خصوصیت های فرشتگان است. نکته‌ای که تاکید می‌کنم‏ این است که نظام هستی براساس فرمول و قواعد ریاضی تنظیم شده است. نظم همیشه وجود دارد و قابل تغییر نیست. این قوانینی که بر کل نظام خلقت حاکمیت دارد، دقیق تر و پیچیده‌ترش در نظام ملائکه و نظام برزخی وجود دارد. به خاطر همین فرشتگان براساس شغل و وظیفه‌ای که دارند، تقسیم‌بندی‌های مختلف و زیادی دارند. می‌فرماید: «وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکةِ الَّذِینَ اخْتَصَصْتَهُمْ لِنَفْسِک= و اصناف فرشتگانی که آنان را به خود اختصاص داده‌‏ای». یعنی یک دسته از فرشته‌ها هستند که خدا آنها را فقط پیش خودش نگه داشته است. این پیش خودش هم داستان دارد که از شدت قرب آنها ناشی می‌شود. وگرنه خدا جایی نیست که بخواهیم بگوییم فرشتگان پیش خدا هستند. خدا در همه جا هست. شدت قرب، قدرت و طهارت است که این نوع از فرشتگان را به حق تعالی اختصاص می دهد. غذای فرشتگان «ذکر» خداست؛ اما انسان هم می تواند چنین شود فرشتگان غذا و شرابی ندارند. با «ذکر» به حیات می‌رسند. یعنی وقتی ذکر می‌گویند، قدرت دارند. حیات شان به تقدیس بستگی دارد. همان طور که حیات ما به هوا و غذا بستگی دارد، این دسته از فرشته‌ها هم حیات‌شان به تقدیس خداست. جالب این است که انسان هم می‌تواند چنین شود. امام سجاد علیه‌السلام عرضه می‌دارد: «وَ أَغْنَیتَهُمْ عَنِ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ بِتَقْدِیسِک = و به وسیله تقدیس خود، ایشان را از خوردنی و آشامیدنی بی‌نیاز نموده‌ای». نکته‌ی جالب این است که آدم‌ها هم می‌توانند مثل ملائکه این‌گونه باشند. بعضی از آدم‌ها قدرت‌شان، سر پا بودن شان و نشاط شان با یاد و ذکر حق تعالی است. یعنی اگر ذکر نگویند، قرآن نخوانند، مسجد نبینند، تسبیح نداشته باشند، نماز نخوانند، انرژی شان به شدت کم می‌شود. وقتی خسته می‌شوند، یا مشکلات زیادی به آنها هجوم می‌آورد، انرژی‌شان را از ذکر می‌گیرند. گاهی ساعت‌ها و روزها‌ به خوردن غذا و آب نیازی ندارند. اگر ذکر بگویند و یاد خدا کنند، سرپا هستند. خدا همه این توان و نیرو را به همه ما هم داده است. «الذکر قوت الارواح= ذکر غذای روح است». روح اگر قوی شود‏، جسم ناتوان نیست. هر وقت دیدی کم آوردی، افسردگی داری، اعصابت خرد است، ببین کجا از ذکر و یاد خدا کم گذاشته ای. خوش به حال کسی که قدرت و نشاطش را از قرآن، از مجالس ذکر، از معرفت، از مسجد، حسینیه و سجّاده می‌گیرد. این رمز همان آیه‌ی شریفه است که می‌فرماید: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْكًا= هرکس از یاد من غافل شود، زندگی اش در تنگنا قرار می‌گیرد» (سوره طه آیه ۱۲۴). امام سجاد سپس عرضه می‌دارد: «وَ أَسْکنْتَهُمْ بُطُونَ أَطْبَاقِ سَمَاوَاتِک= فرشته‌هایت را ساکن کرده‌ای در باطن طبقات آسمان هایت». دیده ای خواهم كه باشد شه شناس/ / تا شناسد شاه را در هر لباس یک مقدار به حرکتی که جنین در شکم مادر دارد، دقت کنید. مادرها خیلی بهتر می‌توانند این را درک کنند که چه می‌شود که یک دفعه ظرف ۹ ماه از ترکیب اسپرم و تخمک، یک انسان با هزاران جذابیت، زیبایی، شعور و فهم بیرون می‌آید که می‌تواند از اولیای خدا شود. «وَ الَّذِینَ عَلَی أَرْجَائِهَا إِذَا نَزَلَ الْأَمْرُ بِتَمَامِ وَعْدِک وَ خُزَّانِ الْمَطَرِ وَ زَوَاجِرِ السَّحَابِ=  و بر آن فرشتگان که چون فرمانت به انجام وعده‌ات صادر گردد، بر اطراف آسمان‌ها گماشته شوند و بر خزانه‌داران باران و حرکت‌دهندگان ابر» فرشتگانی وجود دارند که در اطراف آسمان گسترده‌اند و منتظر امر الهی هستند‏، یعنی همه‌ی آسمان‌ها و زمین از فرشتگان پر شده و هیچ جا نیست که فرشته نباشد و امر تو با فرشته اجرا نشود. فرشته‌ها کل عالم را تصرف کرده‌اند و منتظر امر خدایند. یعنی تخلف بر نمی‌دارد و استثناء هم ندارد. همیشه همین‌گونه است. «وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلًا = و برای سنّت الهی هیچ گونه تغییر نخواهی یافت». تو هرگز نمی‌توانی در قانون خدا تبدیل ایجاد کنی. حضرت ادامه می‌دهد: «وَ خُزَّانِ الْمَطَرِ وَ زَوَاجِرِ السَّحَابِ = و بر خزانه‌داران باران و حرکت‌دهندگان ابر». حرکت ابرها را نگاه کنید. عظمت ابرها و این که چه کسی ابرها را حرکت می‌دهد، کجا می‌برد و این‌ها را می‌باراند. بدون فرشته‌ها بارانی نیست. فرشته‌ها هستند که یک دانه برف و باران را می‌آورند و به مقصد خودش می‌رسانند. بحث فقط خزانه‌دار باران و برف نیست، بلکه هر چیزی خزانه‌ای دارد. « وَ إِنْ مِنْ شَیْ ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ = و خزائن همه چیز تنها نزد ماست، ولی ما جز به اندازه معیّن آن را نازل نمی کنیم». هیچ چیز نیست مگر این که خزانه و گنجیه‌هایش در دست ماست و ما هیچ چیزی را نازل نمی‌کنیم مگر به اندازه‌ی مشخص. سهم قطرات باران و برف امسال در هر شهری حساب شده‌است. این که چند برگ به وجود می‌آید، حساب شده‌است. چند برگ می‌پوسد، حساب شده. چه تعداد کودک پسر و یا دختر و با چه وضعیتی به دنیا بیایند حساب شده است. این که چند نفر مریض یا سالمند، حساب شده است. کار همه اینها را فرشتگان خزانه دار انجام می‌دهند که طبق قوانین ریاضی بطور دقیق انجام می‌شود.

صوت

1 - (44)حضرت جبرائیل با مقامات عالیه‌ای که دارد، غلام خانه‌ی اهل‌بیت علیهم‌السلام است

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 7494
زمان انتشار: 2 اکتبر 2017
| |
اطلاعات عملیاتِ شیطان برای حمله به انسان دقیق است

بحث «دشمن شناسی» جلسه 6

اطلاعات عملیاتِ شیطان برای حمله به انسان دقیق است

در حمله­‌های نظامیِ معمولی و متعارف، زمانی تصمیم به حمله گرفته می‌شود که مسوول «اطلاعات عملیات» برای شناسایی برود و دشمن و وضعیت او را شناسایی کند و سپس تأیید کند که این عملیات به نفع ما تمام می‌شود یا نه، بعداز آن است که تصمیم اتخاذ می‌شود که عملیات حمله انجام بشود یا نشود. شیطان با شناخت از ساختار نفس ما، می‌داند که به چه کسی چه نوع حمله‌ای انجام دهد. شیطان می‌داند که حمله از جلو را برای چه کسی و حمله از راست را چه موقع و حمله از چپ را کی باید انجام دهد.

علت این که ما به کَرّات فریب شیطان را می‌خوریم، این است که ما از او شناخت درستی نداریم، اما او ما را می‌شناسد. در همه حیطه‌های زندگی ما خودمان را نمی‌شناسیم و متوجه نیستیم که وقتی پیامی برای ما تولید می‌شود، واقعاً این پیام متعلق به ماست یا مال شیطان است. موقعی که خواب می‌بینیم، زمانی که خیالپردازی می‌کنیم، وقتی با کسی حرف می‌زنیم یا بحث می‌کنیم، اصلاً متوجه نیستیم که شیطان دارد این فکرها را تولید می‌کند. اگر من خودم و ورودی‌هایم را بشناسم، متوجه می‌شوم، افکاری که آشناست، افکار خودی است و با افکاری که نا آشنا و غریب است فرق می‌کند و با من سازگار نیست. فرضیه و نظریه های طراحی شده به دست بشر، معیار انسان شناسی نیستند ما در تمام حیطه‌های زندگیِ پیچیده‌­ترین و ریاضی­‌ترین موجودِ عالم یعنی «انسان» می‌خواهیم با فرضیه و نظریه جلو برویم. در اقتصاد، مدیریت، سیاست، تعلیم و تعلم و تربیت و... فرضیه و نظریه می‌دهیم و اکثر آنها نادرست از آب در می‌آید و اینها اشتباه بزرگی است. ما با این کار قیمت آدم‌ها را به اندازه یک موش آزمایشگاهی پایین می‌آوریم تا تاوان نظریه‌ها و فرضیه­‌های غلط دانشمندان را بدهند. در حالی که ساختار همه موجودات عالم ریاضی و محاسبه شده است. اگر دارویی اشتباهی به بدن وارد شود، بدن عکس العمل نشان می‌دهد. ما در برابر چنین خدایی که سازنده ی عالم است، تکبر داریم. منِ انسان که مخلوق او هستم و با نمره 10- 11- 12- 13- 14- 15 دیپلمی گرفته‌ام و با یک رتبه ای در کنکور قبول شده و به دانشگاه رفته‌ام و به اصطلاح دانشمند شده‌ام و مثلاً چند سالی روی یک چیزی مطالعه کرده‌ام به من می‌گویند، استاد و حرف من حجت می‌شود. اما فکر می‌کنیم خدایی که همه این سیستم‌های پیچیده‌ی عالم را خلق کرده، اطلاعات ندارد و چیزی نمی‌داند. تکبر ما چنین اجازه‌­ای نمی‌دهد که بگوییم: «من نمی‌فهمم و امام صادق می‌فهمد؛ رسول الله می‌فهمد؛ امیرالمؤمنین می‌فهمد...». اگر این را بگویم، آن وقت چه کسی دنبال من خواهد آمد؟ چه کسی به من استاد بگوید؟ چه کسی دست من را ببوسد؟ چه کسی پای درس من بنشیند؟ در این صورت ما سراغ تولید کننده علم و منشأ علم که خداست نمی‌رویم، سراغ متخصصینی که از طرف خداوند نمایندگی مجاز دارند، نمی‌رویم و خیلی دوست داریم این دو منبع را حذف کنیم و بعد بگوییم: حالا خودمان می‌خواهیم این کار را انجام بدهیم. فرضیه و نظریه های طراحی شده به دست بشر، مثل این می‌ماند که ما یک کاتالوگ داشته باشیم از یک تلفن همراه، بعد بگویند این را بخوان و با تلفن کار کن. ما بگوییم: این روش روش خوبی نیست که ما کاتالوگ شرکت سازنده را مطالعه کنیم. کاتالوگ را کنار بگذاریم و حالا دور هم جمع بشویم و نظریه بدهیم که این دستگاه چیست؟ این دستگاه به نظر شما چطوری روشن می‌شود؟ هر کس هم یک نظریه‌ی بدهد و بعد از آن مرتب دستکاری‌اش بکنیم تا بفهمیم چگونه کار می‌کند. هر کس نظریات و تجارب خود را یادداشت کند و اسمش را علم بگذاریم و برای تعمیرات بعد از خرابی بگوییم، هزار عدد از این دستگاه را بخرید و به دست افراد مختلف بدهید که با آن کار کنند و وقتی دانه دانه خراب شد، آن وقت برای تعمیر آن تصمیم بگیریم. حال تجارب‌مان را بنویسیم و به عالم صادر بکنیم و بگوییم این همه کار علمی شده؛ آزمایشگاه داشتیم؛ کار علمی کردیم و تحقیقات و پروژه داشتیم. ما مخالف کار علمی نیستیم. اما ما اینجا کتاب مرجع داریم که کتاب تخصصی و علمی است؛ واقعاً علمی است از طرف سازنده آمده، به وسیله‌ی بزرگترین انسان تاریخ و نزدیکترین فرد از جانب خدا به دست ما رسیده است. قانون مدوّن و راهنمایِ انسان شناسی مظهر اسم اعظم خدا و صادر نخستین، خاتم پیامبران موقعی که دارند از دنیا می‌روند، مردم را جمع کرده و می‌گوید: «اِنّی تارِکُم فیکُمُ الثِقلَین کِتابَ الله وَ عِترَتی= من‌ حقّاً در میان‌ شما باقی‌ گذارندۀ دو چیز نفیس‌ و پرقیمت‌ می‌باشم‌، كتاب‌ خدا و عترت‌ من‌ كه‌ اهل‌ بیت‌ من هستند». شما بیشتر از دو چیز مهم و سنگین احتیاج ندارید، کتاب خدا و عترت من؛ یعنی متخصص معصوم که باید حتماً معصوم باشد. تا وقتی که به اینها تمسک می‌کنید، هرگز گمراه نمی‌شوید. معصومینِ متخصص علم خود را مستقیم از خود خدا گرفته‌اند. نرفتند در دانشگاه‌ها درس بخوانند، علمشان زمینی نیست. به خاطر حل مشکلات ما و رفع نیازهای ما علم مستقیم از خدا به آنها داده شده است. برای اینکه حق و طلبِ ماست که آنها علم و عصمت داشته باشند. ما می‌طلبیم که آنها معصوم باشند. ما نمی‌توانیم به غیر معصوم اعتماد بکنیم. هیچ شعوری این را نمی‌پذیرد که بیایند یک نظریه را در جامعه اعمال بکنند، مثل کمونیسم که بعد از 70 سال که ده ها و صدها میلیون آدم برایش مردند؛ آخرین رهبرش بگوید: ما 70 سال پیش اشتباه کردیم. مارکسیسم از اول اشتباه بود. این ده‌ها میلیون نفری که مردند، بیخود تلف شدند و مثل پشه و مگس مردند. ما اشتباه کردیم، همین! وقتی که بشر به اینجا برسد که بگوید قرآن هیچ، معصومین هم حرف نزنند تا خودمان آزمایش ‌کنیم، نتیجه همین می‌شود. بشر می‌گوید: علم چیست؟ علم یعنی چیزی که قابل انکار و رد باشد. هر چیزی که قابل انکار نباشد و جزمی باشد، مثلِ «دو دوتا چهارتا» ما نمی‌پذیریم. بعد آنقدر علم و تعریف آن را دستکاری کردند که گفته شد، اصلاً چیزی علمی است که قابل ابطال باشد. پوپر می‌گوید: «هر چقدر یک نظریه بیشتر قابلیت ابطال داشته باشد، علمی­‌تر است». با این نظریه غلط، مردم با چه چیزی زندگی بکنند؟ با توجه به این نظریه، مثلاً در پزشکی اگر کسی این اصل را قبول کند، یعنی هر دارویی می‌خوری بی‌فایده است. حرف هیچ پزشکی قابل اعتماد نیست. اگر پزشک گفت، تو حتماً باید عمل بکنی، نمی‌شود به آن اعتماد کنی. اگر گفت: نباید عمل بکنی، نمی‌شود به آن اعتماد بکنی. اگر گفت این دارو را بخور، نمی‌شود به او اعتماد بکنی؛ اگر گفت نخور، نمی‌شود به او اعتماد کرد. در چیزهای دیگر مثل نظریه راجع به اقتصاد، سیاست و مدیریت هم همینطور است. چه چیزی را بپذیریم؟ کدام درست است و کدام غلط؟ بالاخره کسی باید جوابگو باشد و به ما بگوید که این قوانینی که شما برای ما فرستادید درست هستند یا غلط؟ بالاخره علم هستند یا نیستند؟ منطبق با حقیقت هستند یا اوهامند؟ شخص رفته کتابی نوشته با موضوع هوش و حافظه و یادگیری، کتاب سال هم شده. هزاران نسخه از آن هم به فروش رفته، چند دوره تجدید چاپ شده، بعد استاد می‌نویسد: 50% مطالب این کتاب باطل شده است. ما می‌خواهیم بگوییم که این «کارل مارکس»، «دیوید هیوم» و «جورج فلان» نیستند که باید از ما و «علم انسان شناسی» به ما گزارش بدهند، بلکه الله تبارک و تعالی که مرکز علم است باید راجع به من گزارش بدهد. خدواند نوشته من شما را با این سیستم خلق کرده ام مراکز ورودی ذهن شما این است. شیطان این است. در هیچ کلاس روان شناسی مطرح نمی‌کنند که اگر شما افسردگی دارید و ناراحت هستید، علتش این است که یک دفعه به شما حمله می‌شود. فقط می‌گویند بیا قرص بخور و بخواب. یعنی صورت مسئله را پاک می‌کنند. شیطان در خلوت ترین و تنهاترین حالتهای انسان با انسان حضور دارد و تولید فکر می‌کند. دشمن شناسی/ قرآن و عترت/انسان شناسی ع ل 6

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 7452
زمان انتشار: 13 سپتامبر 2017
| |
زبان «عشق و عرفان» قرآن چگونه است؟

استاد محمد شجاعی

زبان «عشق و عرفان» قرآن چگونه است؟

قرآن با زبان عشق سخن می‌گوید. زبان قرآن، زبان عشق و عرفان است. خدا هر وقت بخواهد به ما بگوید کارهای قشنگی بکنید، می‌گوید: «معشوق شما دوست دارد» که شما این کار را بکنید. (إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ). وقتی می‌گوید، فلان کار را نکن و این کار بد است؛ به عشق‌مان صدمه می‌زند؛ به رابطه­‌مان صدمه می‌زند. بین تو و اله‌ ­تو، بین تو و معشوقت جدایی می‌افتد، می‌گوید:«إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ= خدا دوست ندارد». در زبان عشق و عرفان قرآن، صحبت از تنبیه و می‌زنم و می‌کشم و جهنم نیست. اصلا تنبیه و جهنم برای آدمها نیست؛ برای کسانی است که از اول تا آخر، باطنشان را حیوانی نگه داشته‌اند. خدا با انسانها اصلاً تهدیدآمیز صحبت نکرده، همه‌­اش تشویق و محبت است. دیگر نهایت حرفی که زده و خیلی تند گفته این است  که می گوید:«دوست ندارم». محبوبم دوست ندارد. موجه‌تر از این دلیل، دلیلی هست؟ ما باید بگوییم «چون معشوقم دوست ندارد، این کار را نمی کنم». نه از ترس جهنم و شوق بهشت. این خیلی بد است، در شأن انسان نیست. پس من وقتی خودم را به قیمت بشناسم، می‌توانم با معشوقم ارتباط برقرار کنم. قرآن می‌فرماید: «وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ[4] = و هرگز با خدای یکتا دیگری را به خدایی مخوان». جز او عاشق هر چیزی بشوی، چند وقت دیگر دلت را می‌زند و ممکن است از او متنفر بشوی. به تعبیر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) :«لا یَبقی لَک وَ لا تَبقی لَه = نه او معشوق تو می‌ماند و نه تو برای او می‌مانی».

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ،

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed