www.montazer.ir
جمعه 11 ژولیه 2025
شناسه مطلب: 5669
زمان انتشار: 20 سپتامبر 2018
| |
مصیبت عاشورا، حذفِ حاکمیتِ امامِ معصوم از جامعه است

استاد محمد شجاعی

مصیبت عاشورا، حذفِ حاکمیتِ امامِ معصوم از جامعه است

مصیبتی که بر امام حسین ع وارد شد و ما در زیارت عاشورا از آن به مصیبت بزرگ یاد می کنیم، کشته شدن و سربریدن و اسارت نبود، بلکه مصیبت طردِ امام از مقام و مرتبه ای بود که خداوند برایش مقرر فرموده بود.

 

ما در زیارت عاشورا می خوانیم:« أنْ یَرْزُقَنی طَلَبَ ثارِكَ مَعَ إمام مَنْصُور مِنْ أهْلِ بَیْتِ مُحَمَّد صَلّى الله عَلَیْهِ وَآلِهِ = خدا روزی من گرداند تا با امام منصور از اهل بیت محمد ص خون خواه تو باشم»، آقا می خواهم انتقام تو را همراه امام زمان بگیرم.  اگر امام حسین علیه‌السلام از ما سؤال کند، انتقام من چیست؟ پاسخ ما چه خواهد بود؟ اکثر عزادارها می گویند سرت را بریدند به شما جسارت کردند، انگشتتان را بریدند، شما را تشنه کشتند، فرزندانت را کشتند و خاندانت را به اسارت بردند. اینها مصیبت امام حسین (علیه‌السلام) نیست، چرا که این گونه جنایت ها در تاریخ زیاد اتفاق افتاده است، مثلاً جنایت هایی که در مورد پیامبران ثبت شده، پیامبر خدا را زنده زنده با اره دو نیم کردند.  قرآن می فرماید:«إِنَّ الَّذِینَ یَكْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ= كسانى كه به آیات خدا كفر مى ‏ورزند و پیامبران را بناحق مى ‏كشند» (آل عمران/21). انسان های زیادی بودند که وضعیتی فجیع تر از امام حسین علیه‌السلام داشتند، پاسدارهای ما در کردستان با وضع دلخراشی سر بریده شدند، زنده زنده پوست سر شان را با موزاییک و حلبی کندند. اگر تنها خون ریختن، سربریدن، اسارت و کتک خوردن مصیبت امام حسین باشد، انتقام ایشان را مختار گرفت. پس چرا ما در زیارت عاشورا می گوییم، انتقامت گرفته نشده و ما می خواهیم با امام زمان انتقام شما را بگیریم؛ «طلب ثارک» ثارک یعنی چه؟ یا این که می گوییم:«السلام علیک یا ثارالله= سلام بر تو ای خون خدا»؛ امام حسین ع خون خداست، زیرا او عامل حیات انسانی است. وقتی معصوم بالای سر انسان نباشد، انسان از حیات انسانی محروم است و به سختی می تواند، شرائط حیات انسانی را در زندگی خود برقرار کند.  زندگی بدون امام معصوم، مثل زندگی روی قله ی کوه است، در قله ی کوه اکسیژن خیلی کم است و انسان در آنجا به سختی نفس می کشد؛ اما زندگی با امام معصوم، مثل زندگی در کوهپایه است؛ انسان به راحتی نفس می کشد و راحت به بهشت و بالاتر از بهشت می رسد. پس ما در زیارت عاشورا از خدا می خواهیم که انتقامِ حذف امامِ معصوم را بگیریم، انتقامی را که هنوز گرفته نشده است و فقط با روی کار آمدن امام معصوم بر جامعه جهانی گرفته می شود.   تمام مشکلات جهان، از دوری و غیبت پدر حقیقی ما و امام زمان است. ما اگر مشکل پزشکی، اقتصادی، خانوادگی و... داریم یا مشکلات دیگری که در دنیا وجود دارد، همه به خاطر نبودِ پدر مهربان و متخصص معصوم است، از غربت و یتیمی این همه بلا سر ما آمده، اینها مصیبت کمی نیستند. اگر امام زمان 24 ساعت بالای سرمان بود و ارتباط مستقیم با او داشتیم، او در 24 ساعت معادل صدها سال باعث رشد ما می شد، یک دقیقه ارتباط با امام زمان، تمام وجود ما را پاک می کرد؛ در ارتباط با امام زمان هر کدام از ما می توانستیم، ولی خدا باشیم و هم مقام با امام حسین ع باشیم. در زیارت عاشورا می خواهیم: « أَسْأَلُهُ أَنْ یُبَلِّغَنِی الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ‏= از خدا درخواست می کنم که به مقام محمودی که خاص شما است مرا برساند». لیاقت ما این بود که در دنیا و آخرت فقط با معصوم زندگی کنیم، ولی الان این گونه نیست؛ امام زمان ما و پدر حقیقی ما در غربت و آوارگی به سر می برد و ما در یتیمی و بی پدری.   برگرفته از سلسله جلسات جهاد جلسه اول

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 5657
زمان انتشار: 19 سپتامبر 2018
| |
لا اله الا الله، بالاترین پیام عاشورا

استاد محمد شجاعی

لا اله الا الله، بالاترین پیام عاشورا

حقیقت عالم، جمله ی «لا اله الا الله» است. یعنی هیچ معشوق و معبودی جز الله وجود ندارد. در عاشورا بالاتر از پیام «لا اله الا الله» نداریم. پیامهای سیاسی و اجتماعی آن هم فرع بر همان جمله توحیدی است. قدرت تجلی و ظهور این شعار در حد عالی در انسان ها وجود دارد؛ که اوج آن در روز عاشورا نمایان است. در مجالس عزاداری، امام حسین(علیه السلام) همیشه حضور دارد. حرکت حضرت از مدینه به کربلا، و بازگشت اهل بیت از کربلا به صورت اسارت و... . افراد هر چه داشتند دادند و «الله» را دریافت کردند. در شعارهای حضرت و سایرین، خدا و دین خدا مطرح است.

پیام شهادت، فدا شدن عاشق در راه معشوق است؛ که درباره همه اهل بیت(علیهم السلام) صادق است. خداوند در طول زندگی انسان ها، شرایطی را فراهم می کند که شخص بتواند عشق بازی با الله را تجربه، و آن چه دارد را فدای او کند. انسان با هر عنوانی حتی کسی که به عنوان چای ریز، وارد این مجالس می شود، بالاترین پیامی که دریافت می کند، کاهش مقاومت در برابر «الله» است. در اینجا عالی ترین الگوها دیده می شوند که چگونه خودشان را فدای «الله» کردند. یعنی هدیه دادن کمالات محدود برای دریافت کمال نامحدود، اوج عشق بازی است. این مهمترین پیام این مجالس است. بنابراین در مجالس اهل بیت(علیه السلام) می گوییم: «بِأبِی أنْتُمْ وَ أُمِّی وَ أهلِی وَ مَالِی وَ أُسْرَتِی= همه هستی من فدای شما که همه هستی تان را فدای خدا کردید». ائمه(علیهم السلام) مظاهر خدا هستند و تا یاد نگیریم فدای ایشان شویم، امکان ندارد فدای خدا شدن را یاد بگیریم. عشق به کمال بی نهایت، بزرگترین اتفاق این مجالس است. البته طراحی این مجالس، باید به گونه ای باشد که عظمت امام حسین(علیه السلام) از خداوند بیشتر نشود. زیرا یکی از آسیبهای مجالس این است که مصائب به حدی بزرگ جلوه داده می شود که اصل موضوع را تحت الشعاع قرار می دهند. عاشورا روز ولایت، بلکه روز توحید است؛ که امام فدای «الله» شده است. بزرگترین پیام کربلا توحید است؛ و مهمترین توصیه برای این ماه، توجه به توحید و توسل به ائمه(علیهم السلام) است. در مجالس اهل بیت(علیهم السلام) از توحید تا ولایت، رسالت، اخلاقیات، سیاست و احکام توزیع می شود. به همین جهت است که امام(رضوان الله) فرمودند: این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگهداشته است.   برگرفته از مبحث آثار تربیتی مجالس عزاداری

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 5650
زمان انتشار: 10 سپتامبر 2018
| |
ماه محرم اقامه ی عزا بر فقدانِ متخصص معصوم است

استاد محمد شجاعی

ماه محرم اقامه ی عزا بر فقدانِ متخصص معصوم است

در تعریف رابطه حقوقی باید گفت که معصومین(علیه السلام) متخصصان معصومی هستند که تمام دانش های مربوط به هدایت یک انسان را تا رسیدن به هدف خلقتش که مقام خلیفۀ اللهی است در دست دارند.

خداوند در قرآن در سوره مبارکه قدر این مقام را بیان فرموده: «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ= در آن [شب] فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان براى هر كارى [كه مقرر شده است] فرود آیند» (قدر/4)؛ یعنی تمام اموری که مربوط به یکسال جهان است، چه در مسائل جمادی، گیاهی، حیوانی و چه در مسائل انسانی و هر مسأله دیگری همه محاسبات ریاضی تقدیرها، اندازه ­ها، حوادث، تغییر و تحولات مربوط به نظام خلقت در این شب معین می شود، همه این امور نزد صاحب امر(أولوا الأمر) نازل می شود. صاحب امر، خلیفه الله یعنی وجود مقدس امام زمان(علیه السلام) و کسی که کل این سیستم در دست اوست. همه این محاسبات و تمام تقدیراتی که برای هر موجودی اعم از فرشته­ها، انسانها، گیاهان، ستاره­ها، حیوانات، کیهانها، کهکشانها و اتم قرار است اتفاق بیفتد، همه از طریق امام معصوم و خلیفه الله انجام می شود. اگر این شخصیت حاکمیت را در دنیا به دست می داشت و شرائط امامت و حاکمیت او فراهم می بود، انسانها به درجه بسیار باعظمتی از پیشرفت های مادی و معنوی نائل می شدند؛ هیچ فقر، بیماری و سختی در زندگی انسانها نمی بود، کما اینکه بعد از ظهور همین اتفاق می افتد و بشر از نظر علمی و معنوی به اوجی می رسد که زندگی امروزه او جز یک زندگی کودکانه در نظرش نمی آید. امروز جهان به چنین شخصیتی احتیاج دارد؛ اما متأسفانه جوامعِ گذشته از خود لیاقت نشان ندادند و یازده معصوم در کمال مظلومیت، تنهایی و غربت به شهادت رسیدند. دوازدهمین معصوم بیش از 1180 سال منتظر ماست تا خود را  برای حاکمیت ایشان آماده کنیم؛ امام زمان ع هزار سال پیش نامه ای که به شیخ مفید نوشت، شرط آمدنش را وفاداری و همدلی مردم معرفی کرد. وفاداری و عاطفه ما نسبت به امام زمان و همدلی ما برای ایجاد حاکمیت دینِ حق، حاکمیت معصوم و همکاری با همدیگر رابطه حقوقی ما با معصوم است و از 50 سؤال که در قیامت پرسیده می شود، مهمترین سؤال همین است که شما نسبت به امامتان که تنها، آواره، طردشده و غریب بود، چقدر انجام وظیفه کردید؟ ما سالانه میلیاردها تومان پول و میلیاردها ساعت وقت را صرف عزاداری امام حسین(علیه السلام) می کنیم، و آنهایی را که متخصص معصوم زمان خودشان را تنها گذاشتند، لعن می کنیم که اگر آنها این کار را نمی کردند در حال حاضر اوضاع جهان و میلیاردها انسان کاملاً تغییر می کرد. امروز که امام زمان ما دوازدهمین خلیفه الهی تنها،‌ آواره و غریب است از ما درخواست کمک می کند تا موانع ظهور ایشان را برطرف کنیم، این انجام وظیفه رابطه حقوقی است که ما با معصوم داریم. رابطه بعدی ما با معصومین(علیهم السلام) ، رابطه حقیقی است که کمک بسیار بزرگی به رابطه حقوقی می کند، به این معنا که ایشان علاوه بر اینکه امام ماست، پدر حقیقی ما نیز است؛ یعنی خداوند همه ما را از نور محمد و آل محمد ص خلق کرده؛ همانگونه که جسم مادی ما از  پدر و مادر زمینی به وجود آمده و با آنها رابطه خونی داریم به آنها علاقه داریم و آنها هم به ما محبت دارند و وظایف متقابلی بین ما برقرار است؛ اما این رابطه پدر و فرزندی بین ما و امام زمان بسیار شدیدتر است، به خصوص این رابطه عاطفی از طرف ایشان خیلی قویتر است متأسفانه از طرف ما چون ایشان را خوب نمی شناسیم، خیلی کم است. همانگونه که امامان قبلی ما قدرت داشتند تا اوضاع جامعه و جهان را تغییر دهند، امام زمان نیز این قدرت را دارند اما ایشان منتظر است که ما همتی کنیم و به یاری اش برویم، چون خداوند بندگانش را مختار آفریده و با اختیار بشر مخالفت نمی کند. لذا قرآن می فرماید: «لا إِكْراهَ فِی الدِّینِ = در دین هیچ اجبارى نیست» (بقره/256). مردم باید خودشان امام معصوم را بخواهند و به کمک او بشتابند. طبق آیه ی قرآن خداوند کسی را اجبار به پذیرفتن و یاری معصوم نمی کند. بنابراین، ما باید رابطه حقیقی­مان را با حضرات قوی کنیم، برای همین در خواندن زیارت با امام عشقبازی می کنیم، حرف عاشقانه می زنیم، مثل «بأبی أنت و أمی= پدر و مادرم به فدای تو»، این اوج عاطفه ی انسان است که پدر و مادر زمینی­اش را فدای پدر و مادر آسمانی، اصلی و حقیقی خودش می کند؛ یا می گوییم: «أسئَلُ الله أن یَجعَلَنی مَعَکُم فِی الدُّنیا وَ الآخِرَۀ= از خدا می خواهم در دنیا و آخرت با شما باشم»، این دلتنگی یک فرزند است برای بودن با خانواده آسمانی­اش در دنیا و آخرت. اگر کسی شناخت نداشته باشد، می تواند زیارت عاشورا بخواند، اما این جملات را هیچ وقت از روی عاطفه و محبت نمی تواند بیان کند، چون اول باید بفهمد که فرزند امام زمان و حضرت زهرا س است؛ وقتی که درک کرد فرزند اهل بیت علیهم السلام است، برای خانواده اش دلتنگ می شود و می خواهد در دنیا و آخرت با آنها باشد و از خدا مقام آنها را می خواهد: «أسئَلُ الله أن یُبَلِغَنِی المَقامَ المَحمُود لَکُم عِندَ الله= می خواهم همان مقامی که شما دارید، من هم داشته باشم». ائمه دوست ندارند، ما پایین­تر از آنها باشیم، برای همین به ما می گویند هر وقت با ما حرف می زنید، مقام خود ما را بخواهید، بخواهید که همیشه پیش ما باشید. عشق از طرف آنها خیلی زیاد است که آنها بودنِ با ما را دوست دارند، اما از طرف ما تنبلی و بی حوصلگی و ضعف وجود دارد که همتی برای رسیدن به آن مقام نمی کنیم و نهایتاً می خواهیم به کمالات جمادی، گیاهی، حیوانی برسیم. فرزندان مان را برای کمال فوق عقلانی و فوق تجرد یعنی بخش انسانی آماده نکرده ایم، جوان های ما هوسهای بخش انسانی را ندارند که بخواهند یک کسی همردیف امام حسین و امام زمان شوند یا با امیرالمؤمنین، سیدالشهدا علیه السلام، فاطمه سلام الله علیها بخواهند محشور شوند. انسان برای رسیدن به مقام معصومین، خلیفۀ الله شدن، مظهر خدا شدن و برای شبیه شدن به الله خلق شده است. وقتی به واقعه کربلا نگاه می کنیم می ­بینیم که سیدالشهدا، زینب کبری س، اباالفضل العباس(علیه السلام)  و علی اکبر(علیه السلام)  همه در میدان آمدند تا انسانها را به این درجه برسانند.     برگرفته از مبحث محرم جلسه 2

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 5649
زمان انتشار: 14 سپتامبر 2019
| |
در واقعه ی کربلا عزادار دو«مصیبت عظیم» و «مصیبت اعظم» هستیم

استاد محمد شجاعی

در واقعه ی کربلا عزادار دو«مصیبت عظیم» و «مصیبت اعظم» هستیم

در جریان کربلا دو مصیبت «عظیم» و «اعظم» بر جامعه مسلمین وارد شد. «مصیبت عظیم» کشته شدن، تشنگی، سربریدنِ سیدالشهدا و فرزندان و اصحابش و اسارت خانواده ی اوست؛ و «مصیبت اعظم» که بزرگتر و ناگوارتر از مصیبت عظیم است، حاکمیت حاکم غیرمتخصص و فاسد بر جامعه است.

«مصیبت اعظم» یعنی حذف معصوم از حاکمیت جامعه، (ازالتکم عن مراتبکم). متأسفانه الان جامعه ما دچار مصیبت اعظم است. مثلاً دانشگاهی را در نظر بگیرید، فرزندتان را که با خون دل بزرگ کرده اید، می خواهید به دانشگاه بفرستید؛ دانشگاه بگوید ما دانشجو می پذیریم، کنکور را قبول نداریم، هزینه هم بپردازید، ولی ما استاد نداریم، اما دانشجوها می توانند بیایند و در محیط دانشگاه درس بخوانند؛ آیا دانشگاه بدون استاد ارزش دارد؟ خیر. زیرا متخصصی از آن فارغ التحصیل نمی شود؛ یعنی درسی خوانده نمی شود تا محصول آن یک فرد تحصیل کرده باشد. مثلاً مریض سرطانی دارید و او را به بیمارستان می برید، بیمارستان مریض را پذیرش می کند، ولی می گوید دکتر نداریم؛ شما چنین بیمارستانی را قبول می کنید؟ خیر. ارزش یک بیمارستان به پزشک و متخصصین آن است؛ ارزش دانشگاه به استاد است؛ ارزش عالم و کره زمین و انسان به «متخصص معصوم» است که هدایت انسانها را به عهده بگیرد. متخصص معصومی که بتواند آنها را به اندازه خلیفۀ الله تربیت کند؛ حال تصور کنید در جامعه ای امام، هدایتگر، و متخصص معصوم نباشد، این جامعه چه ارزش و اعتباری خواهد داشت؟ این همان مصیبت اعظمی است که مردم را از وجود معصوم متخصص محروم کردند. مصیبت اعظم یک فاجعه است؛ یعنی کسی بر مردم حاکم شود که صلاحیت اداره آنها را نداشته باشد. در نبودِ متخصص معصوم، مردم نمی دانند، چگونه باید رشد کنند. شما 7-8 میلیارد جمعیت را روی کره زمین می بینید که چطور دارند زندگی می کنند. چند نفر از آنها شبیه به الله می شوند؟ چند نفر شبیه فاطمه زهرا س تربیت می شوند؟ خدا انسانها را آفریده برای این که به اندازه امام حسین علیه السلام بزرگ شوند. در حدیث قدسی خداوند می فرماید:« عَبدِی أَطِعنِی حتی أجعَلَكَ مِثلِی؛ أنا حَیُّ لا اَمُوت، أجعَلَكَ حَیّاً لا تَمُوت؛ أنا غَنِیُّ لا أفتَقِر، أجعَلَكَ غَنِیّاً لا تَفتَقِر؛ أنا مَهما أشاءَ یَكون، أجعَلَكَ مَهما تَشاء یَكون= بنده‏ ی من! مرا اطاعت كن تا تو را مثل خود سازم. من زنده ای هستم که نمى‏ میرم، تو را هم زنده ای قرار می دهم که نمیری؛ من غنی ای هستم که فقیر نمى‏ شوم، تو را هم چنان سازم که فقیر نگردی؛ من هر چه را اراده كنم مى ‏شود، تو را هم چنان قرار دهم که هر چه اراده کنی، بشود». پس انسان آفریده شده تا شبیه الله شود. این که گفته می شود، برای مصیبت عظیم گریه کنید، سیاه بپوشید، پرچم بزنید، دسته راه بیاندازید و عزاداری کنید، به خاطر این است که مردم دائماً متوجه مصیبت عظیم شوند و فراموش نکنند که امروز هم امامی هست و ما را به کمک فرا می خواند؛ او تمام تخصص های لازم برای هدایت و خوشبختی انسان ها را دارد و روی این کره خاکی زنده است، ولی آواره، تنها و غریب است. ما مثل مردم زمان امام حسین(علیه السلام) نباشیم، باید یزیدها و شمرها، خولی ها، جنایتکارها و حرمله ­های زمان خودمان را بشناسیم. حسین زمان خود را نیز بشناسیم و به کمک او برویم تا همه مردم جهان خوشبخت شوند. در «مصیبت عظیم» باید گریه کنیم، ذکر مصیبت بگوییم، سینه زنی کنیم و تظاهرات شورانگیز مذهبی را برپا کنیم و در «مصیبت اعظم» که مهمتر است، علاوه بر اقامه مصیبت عظیم، همواره وفادار و آماده کمک به امام زمان و حسین زمان باشیم. برگرفته از مبحث محرم جلسه 2

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 5641
زمان انتشار: 11 اوت 2021
| |
ویژه نامه محرم

استاد محمد شجاعی

ویژه نامه محرم

ماه محرم ماه عزای مظلومیت، غربت و شهادت پدر آسمانی ما سیدالشهدا است. عاطفه ی ما نسبت به امام حسین(علیه السلام) صرفاً عاطفه ی یک پیرو به امامش نیست، بلکه عاطفه ی انسانی پدر و فرزندی است. ما در محرم و عاشورا عزادار فقدانِ پدر آسمانی مان هستیم.

وجوب زیارت امام حسین ع مباحث قدم صدق مباحث شرح زیارت عاشورا مباحث مقام محمود شب اول محرم، مسلم ابن عقیل شب دوم، ورود به کربلا سوم محرم، شهادت حضرت رقیه‌س چهارم محرم، فرزندان حضرت‌زینب‌س پنجم محرم، عبدالله بن الحسن ع و زهیر ششم محرم، قاسم بن الحسن ع هفتم محرم، شهادت علی اصغر ع هشتم محرم، شهادت علی اکبر ع نهم محرم شهادت حضرت عباس ع ثواب زیارت امام حسین ع ماه محرم اقامه ی عزا بر فقدانِ متخصص معصوم ماهیت عزاداری بر اباعبدالله ع نتیجه بی‌وفایی شیعیان به امام حسن ع... درعزاداری ماه محرم باید به رابطه «حقوقی» و ... همه انسان ها در همه مذاهب، عزادار سیدالشهدا... حسین زمان ما در غربت و آوارگی و طردشدگی... فلسفه زیارت اهل بیت ع... اهل بیت، والدین آسمانی ما و زیارت شان،... زود به زود، زیارت رفتن، موجب پاکی از گناهان می شود کسی که زیارت حسین ع را ترک کند، از دعای... دلایل قرآنی وجوب برپایی مجالس عزاداری ... در واقعه ی کربلا عزادار دو«مصیبت عظیم» و ... «انتقام» چیست و «منتقم» کیست؟ «عاشورا» و «مهدویت» ما را در مقابل مفاسد ... علامت عشق به امام حسین ع... «روح جمعی» مجالس اهل بیت ع... عزاداری امام حسین ع... امام زمان(علیه السلام) در میان دسته عزاداران... مراتب و مراحل مختلف عزاداری فعال شدن بخش فوق عقل، هم آغوشی با خداوند... مصیبت عاشورا، حذفِ حاکمیتِ امامِ معصوم از جامعه... مصیبت عاشورا مصیبت یتیم شدنِ میلیاردها نفر ... لا اله الا الله، بالاترین پیام عاشورا حضور در جبهه امام حسین ع... آموزش علوم مختلف در مجالس اهل بیت ع... آثار تربیتی مجالس عزاداری اباعبدالله ع... «عزاداری حقیقی» و «ولایت به روز» یعنی امروز... مهمترین هدف عزاداری توجه به منجی جهانی است روح جهاد و انتقامِ امامِ معصوم مبارزه با شبیخون... زیارت عاشورا مملو از مقامات انسانی است «مقام محمود» چیست؟ خداوند با رحمت رحیمیه اش امکان همراهی با امام حسین ... از امام حسین علیه السلام مقام خودِ او را بخواهید فردی که خواسته‌اش امام حسین علیه السلام باشد،... در زیارت عاشورا می خواهیم در دنیا و آخرت با اهل بیت باشیم صادقانه از امام حسین ع مقام محمود را بخواه زیارت عاشورا فهرستی از آرزوهای بزرگ و ماندنی است زیارت حسین ع بر عمر انسان می افزاید "اِنّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ" معیاری برای... مهمترین پیام عاشورا، مهندسی عشق است همه جا کرببلا و همه روز عاشوراست سیاسی‌ترین دهه‌ی سال؛ دهه‌ی اول محرم مطالب محرم صداقت لازمه عشق به امام حسین (علیه السلام) سرّ عشق به امام حسین (ع)، عشق به جمال معشوق است بزرگترین و پرسودترین تجارت تاریخ در روز عاشورا رقم خورد نتیجه ­گرایی در دعای زیارت عاشورا مراحل کسب مقام محمود در زیارت عاشورا        

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 5622
زمان انتشار: 21 سپتامبر 2016
| |
جمله های ناب غدیری

جمله های ناب غدیری

غدير «كربلای عوام» بود و «كربلا غدير خواص»؛ در غدير با آن كه بيعت گرفته شد، جفا شد؛ ولي در كربلا با اين كه بيعت برداشته شد، وفا شد. غدير روز تبرك يافتن ولايت از بركت علی است؛ بياييد در استقبال از غدير چند صفحه از نهج البلاغه را بخوانيم.

 

- علامه امینی احوالات عجیبی داشت. ما شنیده‌ایم که امیرالمومنین علی علیه‌السلام در هر شب هزار رکعت نماز می‌خواندند. این مسئله مورد نقد برخی مخالفین قرار گرفت که مگر در یک شب، انسان چقدر می‌تواند نماز بخواند که هزار رکعت شود؟! در احوالات علامه امینی است که ایشان در سفری که به مشهد مقدس داشت، در حرم امام رضا علیه السلام شب‌ها هزار رکعت نماز می‌خواند تا ثابت کند چنین امری محال نیست. - هدفی که علامه برای تالیف «الغدیر» داشته، همان است که امام زمان علیه السلام فرمود: «اگر مسلمانان همدل بودند،به سرعت ظهور می کردم».  "الغدیر، ملل اسلامی را در یک صف واحد، متحد و متشکل می‌سازد. مجموعه مطالب این اثر اتحادی را که در زمان رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در سایه هم‌دلی اسلامی بین صفوف مسلمین بود، دوباره به جوامع اسلامی باز می‌گرداند". این هدف آنقدر برای علامه والا و حائز اهمیت بود که ایشان ۴۰ سال متوالی، روزانه ۱۶ ساعت از عمر گرانبهایش را وقف جمع آوری و تالیف آن نمودند! سعی و تلاش وصف ناپذیر علامه، از مطالعات وسیع و گسترده ایشان نمایان است، ایشان می فرماید : «من برای نوشتن الغدیر، ۱۰ هزار کتاب را از بای بسم‌الله تا تای تمّت خوانده‌ام و به ۱۰۰ هزار کتاب مراجعه مکرر داشتم".  

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

Top

جایگاه تاریخی حادثه‌ها و هنر اصحاب کربلا در فهم آن

کربلا بستری است که انسان‌ها مافوق دست و بازوی قوی، می‌توانند نقش خود را ایفا کنند. در این صحنه پیران سالخورده همراه جوانان پاکباخته، سلحشوری‌ها کردند تا تاریخ معنای پیروزی را با نگاهی دیگر بنگرد.

آن‌چه در این کتاب بر آن تأکید شده معنای جایگاه تاریخی حادثه‌ها است و این که چگونه حادثه‌های بزرگ، تاریخ آینده را فتح می‌کنند، و این یکی از نکات حماسی است که ما امروز بدان نیاز داریم تا بدانیم چگونه به انقلاب اسلامی بنگریم و از جایگاه تاریخی آن غفلت نکنیم.

شناسه مطلب: 4714
زمان انتشار: 13 فوریه 2016
| |
نظرى بر سيماى روايى حضرت زينب (س)

نظرى بر سيماى روايى حضرت زينب (س)

فاطمه (س) به وجود زینب، گوهر تابناكى كه به زودى از اودرخشیدن مى‌گرفت، افتخار مى‌كرد. آرى! دختر رسول خدا (ص)، فرزندى‌پاك را در خود مى‌پرورید كه با ظهورش مایه افتخار و زینت پدرمى‌شد. از قضا در همان روزها رسول خدا (ص) به مسافرت رفته بود ودختر آفتاب بى‌حضور او پاى به عرصه وجود گذاشت. فاطمه (س) رو به‌همسرش على (ع) كرد و گفت: پدر در سفراست; نام این دختر را چه‌بگذاریم؟ على (ع) پاسخ داد: در این باره بر حضرت رسول سبقت‌نمى‌گیرم. صبر كن. به زودى ایشان بر مى‌گردد. وقتى، رسول خدا (ص)آمد، این كار را به خدا سپرد، جبرئیل نازل شد و گفت: خداى توسلام مى‌رساند و مى‌فرماید: نام دخترت را «زینب‌» بگذار. رسول‌خدا (ص) آنگاه زینب را خواست. او را بوسید و به مشتاقانى كه دراطرافش گرد آمده بودند; فرمود: «به حاضران و غائبان توصیه مى‌كنم احترام این دختر را نگاه‌دارید. به راستى او شبیه خدیجه كبرى (س) است.» زینب (س) بانویى‌بلند بالا بود و چهره‌اى نورانى و با وقار و صاحب سكینه داشت. در حیا و عصمت، مانند مادرش، فاطمه زهرا (س) و در شیوایى ورسا سخن گفتن، مثل پدر بزرگوارش، على (ع) بود. زینب بردبارى رانیز از برادرش حسن و شجاعت را از حسین (علیهما السلام) در خودجمع كرده بود. خوب است‌بدانیم: «ام كلثوم‌» و «ام عبد الله‌» و «ام‌الحسن‌» كنیه‌هایش بود و البته «ام المصائب‌»، «ام الرزایا»و «ام النوائب‌» نیز بعدها به وى مى‌گفتند. اما لقب‌هایش‌عبارتند از: «عقیله بنى هاشم‌»، «عقیلة الطالبیین، «صدیقه‌صغرى‌»، «عصمت صغرى‌»، «الراضیه‌»، «امینة الله‌»، «عالمة‌غیر معلمه‌»، «فاهمة غیر مفهمه‌»، «مجتهده‌»، «حافظة‌الودایع و الاسرار» و «موثقة فى نقل الاحادیث و الاخبار». در بین این لقب‌ها چهار لقب (عالمه غیر معلمه، مجتهده، حافظه‌الودایع و الاسرار و موثقه فى نقل الاحادیث و الاخبار) گویاى‌مقام والاى علمى و روایى این بانوى بزرگوار است كه كمتر موردبررسى قرار گرفته است. آرى همه زینب را با عنوان افتخارآمیز (سفیر كربلا) مى‌شناسند و به‌همین علت ویژگى‌هاى دیگرى او تحت الشعاع حماسه بزرگ عاشوراقرار گرفته و ابعاد مهمى از شخصیتش مورد بى‌مهرى و كم توجهى‌واقع شده است. شخصیت روایى حضرت از جلمه آنهاست. البته در این‌مقاله تنها به ارتباط روایى عقیله بنى‌هاشم با مادر گرامى‌اش‌فاطمه زهرا (س) مى‌پردازیم. در محضرت فاطمه (س) روایت كننده نور، بى‌گمان شرایطى چون عدالت، مورد اطمینان بودن‌و... در خود باید جمع كند. یكى دیگر از این شرایط موضوع سن‌راوى است و او باید در حدى باشد كه بتوان ادعا كرد خود روایت‌را بلاواسطه نقل مى‌كند. به همین جهت‌باید دید زینب (س) در چه سال‌هایى محضر مادرش رادرك كرد؟ زیرا برخى از روایت‌هاى وى مربوط به دوران سه، چهاریا پنج‌سالگى اوست. در این باره محققان گفته‌اند: شیوه و كمیت‌رشد جسمى و روحى اهل‌بیت (علیهم السلام) با دیگران تفاوتى عمده واساسى داشت. از این روى نمى‌توان در موضوع سن و سال با آنهامانند راویان دیگر برخورد كرد. حتى در نحوه تولد و دوران حمل‌نیز خاندان پیامبر تفاوت‌هاى اساسى با دیگران دارند. لذاقادرند از سنین كودكى احادیث را به صورت كامل در ذهن خود جاى‌دهند و براى آیندگان با دقت كامل نقل كنند. پس زینب (س) مى‌توانست همه آنچه را كه مى‌دید، به خاطر بسپارد. او تمام‌مصائب و دشوارى‌هایى را كه مادر بارها با آن روبرو بود، به یادداشت. از جمله هنگام قرائت‌خطبه فدكیه توسط مادر، زینب كه‌كودك خردسالى بود، آن را شنید و به صورت كامل روایت كرد. مقام علمى حضرت زینب (س) زینب از همان دوران طفولیت، عالمه بود. امام سجاد (ع) به حق‌فرمود: «یا عمه انت‌بحمدالله عالمه غیر معلمه و فهمه غیرمفهمه‌» در دوره‌هاى بعد نیز زینب (س) با تكیه بر همان علم‌خدادادى، مجلس تفسیر قرآن براى زنان كوفه برگزار كرد. در یكى‌از این‌روزها كه (كهیعص) را تفسیر مى‌كرد، على (ع) وارد شد و به‌وى فرمود: «اى نور دیده، آن (كلمه) رمزى در مصیبت وارده برشما عترت پیغمبر است.» مقام روایى در باره شخصیت روایى وى، علماى بزرگى سخن گفته‌اند از جمله:ابو الفرج اصفهانى: زینب عقیله دختر على‌بن ابى‌طالب، مادرش‌فاطمه دختر رسول خداست و او همان كسى است كه ابن‌عباس از اوكلام حضرت فاطمه (ع) را در فدك نقل مى‌كند و مى‌گوید: حدیث كردمرا عقیله ما زینب دختر على (ع)... در انساب الطالبیین مى‌خوانیم: زینب كبرى دختر امیرمومنان (ع)كه كنیه‌اش ام الحسن بود، از مادرش زهرا (س) روایت مى‌كرد. مرحوم سیدنورالدین جزایرى، در خصائص الزینبیه، ویژگى موثقه‌بودن زینب را طرح مى‌كند و مى‌نویسد: «از جمله القاب آن محترمه‌«موثقه‌»، كه آن مكرمه مورد وثوق خلاق عالم و حضرت سیدالشهدا، وحضرت سجاد (علیهماالسلام) بوده‌اند و لذا حافظ ودایع الهیه و اسرار محمدیه بوده، بلكه محل وثوق كلیه مردم بوده‌و لذا حضرت سیدالساجدین (ع) هروقت‌بیان اخبار و احادیث مى‌فرمودو مى‌خواست كه در اذهان مردم جاى گیرد و از او بپذیرند، به‌عمه‌اش اسناد مى‌داد و از آن مخدره نقل مى‌فرمود و كذالك ابن‌عباس با این كه حبرالامه و مقبول القول بود، مع ذالك مى‌گفت:«حدثتنا عقلیتنا». آیت الله خویى مى‌نویسد: از مادرش سلام الله علیها روایت‌مى‌كند. و جابر (فقیه جز سوم باب معرفه الكبائر، حدیث 1754) وعباد عامرى از او روایت مى‌كنند. این همه نشان از اوج مقام‌روایى حضرت زینب (س) دارد كه متاسفانه كمتر مورد توجه قرارگرفته است. راویان باید توجه داشت كه ارزش روایات نقل شده از حضرت زینب (س) فراتراز روایاتى است كه راویان دیگر نقل كرده‌اند، زیرا این بانوى‌بزرگ خود عالمه‌اى غیر معلمه بود و روایاتى را كه نقل مى‌كرد،بى هیچ شبهه‌اى، معتبر و مستنداند. حتى روایت‌هایى كه در سنین‌كودكى از او نقل شده‌اند. این بانوى بزرگوار كه 5 سال قبل ازوفات رسول خدا (ص) به دنیا آمد، از مادرش فاطمه زهرا (س)، پدرش‌على (ع)،اسماء بنت عمیس، و ام ایمن روایت نقل مى‌كرد. شمارراویان از وى بسیارند كه مى‌توان به: 1- على‌بن حسین (ع). 2- ابن عباس. 3- محمد بن عمر. 4- عطاء بن سائب. 5- فاطمه بنت الحسین. 6- محمد بن جابر. 7- عباد عامرى و ... اشاره كرد. 1- وسیله ارتباط خلق و خالق ابوبكر با این سند: محمد بن زكریا، جعفر بن محمدبن عماره‌كندى، پدرش، حسین بن صالح، حى دو مرد از بنى‌هاشم، از حضرت‌زینب (س) دختر على (ع) روایت كرد كه زینب (س) فرمود: «قالت فاطمه (س): ... و نحن وسیلته فى‌خلقه و نحن خاصته و محل‌قدسه و نحن حجته فى غیبه و نحن ورثه انبیائه...» «ما وسیله‌ارتباط خدا بامخلوق‌هاى او هستیم. ما برگزیدگان خداییم وجایگاه پاكى‌ها، ما راهنماهاى روشن خداییم و وارث پیامبران اوهستیم‌». 2- بهشت جایگاه شیعیان ابى‌حجاف (از محمدبن عمر بن حسن)، از زینب، به نقل از فاطمه (س)و اشجع، بلیدبن سلیمان (از ابى‌حجاج، محمدبن عمرو هاشمى) اززینب دختر على (ع) نقل كرد كه فاطمه (س) فرمود: «قالت فاطمه (س) : ان رسول الله قال لعلى اما انك یابن‌ابى‌طالب و شیعتك فى‌الجنه‌» «و سیجى‌ء اقوام ینتحلون حبك ثم‌یمرقون من الاسلام كمایمرق السهم من الرمیه.» رسول خدا به‌على (ع) فرمود: «اى پسر ابوطالب! همانا تو و رهروان تو دربهشت‌اند و به زودى قومى مى‌آیند كه از دوستى تو سخن مى‌گویند.آنگاه از اسلام فرار مى‌كنند. مانند پرت شدن تیر از كمان.» 3- دوستى آل محمد صلى الله علیه و آله و سلم روایتى مشهور به «فاطمیات‌» در باب دوست داشتن آل محمد كه بااین اسناد نقل شده است: «... عن فاطمه بنت السجاد على بن الحسین زین العابدین (ع) عن‌فاطمه بنت ابى عبد الله الحسین (ع) عن زینب بنت امیر المؤمنین (ع)عن فاطمه بنت رسول الله (ص) قالت: الا من مات على حب آل محمد مات شهیدا» «آگاه باشید هركسى كه‌بر دوستى آل محمد بمیرد، شهید است.» 4- خطبه نور یكى دیگر از احادیثى كه زینب (س) نقل كرد، خطبه طولانى حضرت‌زهرا (س) در مسجد مدینه است. حدیثى كه در متن آن ده‌ها حدیث‌درخشنده وجود دارد و بسیارى از احادیثى كه از حضرت فاطمه (س)نقل مى‌شود، مربوط به همین حدیث طولانى است. ما براى اختصارتنها به ترجمه بخشى از آن بسنده مى‌كنیم. علاقه‌مندان را به‌مطالعه منابع آن ارجاع مى‌دهیم. «در این روز حضرت زهرا (س) چادر به سر كرد و با همراهى جمعى‌از بانوان وارد مسجد شد. ابوبكر و عده‌اى از مهاجران و انصارحاضر بودند. به احترام آن بانو پرده سفیدى آویختند. قبل ازآغاز سخن، ناله‌ى جانسوزى كرد كه بسیارى از حاضران گریستند وپس از آن كه مردم آرام گرفتند، فاطمه (س) فرمود: شكر نعمت «ستایش خداى را بر نعمت‌هایى كه ارزانى داشت و سپاس او رابراندیشه نیكو كه در دل نگاشت. سپاس بر نعمت‌هاى فراگیر كه ازچشمه لطفش جوشید و عطاهاى فراوان كه بخشید و نثار احسان كه‌پیاپى بخشید. نعمت‌هایى كه از شمار افزون است و پاداش آن ازتوان بیرون و درك نهایتش، نه درحد اندیشه ناموزون. سپاس رامایه فزونى نعمت نمود و ستایش را سبب فراوانى پاداش فرمود وبه خاطر در خواست پیاپى، بر عطاى خود افزود. دیدگاه توحیدى گواهى مى‌دهم خداى جهان یكى است و جز او خدایى نیست. نشان این‌گواهى، درستى وبى‌آلایشى است و پابندان این اعتقاد، دل‌هاى بابینش و راهنماى رسیدن بدان، چراغ دانش. خدایى كه چشم‌ها او رانمى‌توانند، ببینند و گمان‌ها چونى و چگونگى او را نمى‌دانند. فلسفه آفرینش همه چیز را از هیچ پدیدآورد و بى‌نمونه‌اى افشا كرد، نه به‌آفرینش آن‌ها نیازى داشت و نه از آن خلقت، سودى برداشت. جز آن‌كه خواست قدرتش را آشكار سازد و آفریدگان را بنده‌وار بنوازد وبانگ دعوتش را در جهان اندازد. پاداش را درگرو فرمانبردارى‌نهاد و نافرمانان را به كیفر بیم داد، تا بندگان را از عقوبت‌برهاند و به بهشت‌بكشاند. خلقت پیامبر (ص) گواهى مى‌دهم كه پدرم، محمد، بنده و فرستاده اوست. پیش از آن‌كه او را بیافریند، برگزید و پیش از پیغمبرى تشریف انتخاب‌بخشید و به نامى نامید كه سزاوارش بود و این هنگامى بود كه‌آفریدگان از دیده نهان بودند و در پس پرده‌ى بیم نگران و درپهنه‌ى بیابان عدم سرگردان. پروردگار بزرگ پایان كار همه‌ى‌كارها را دانا بود و بر دگرگونى‌هاى روزگار محیط، بینا و به‌سرنوشت هرچیز، آشنا. فلسفه بعثت پیامبر (ص) محمد (ص) را برانگیخت تاكار خود را به اتمام و آنچه را كه مقدرساخته بود، به انجام رساند. پیغمبر كه درودخدا بر او باد. دید هر فرقه‌اى دینى گزیده و هر گروه در روشنایى شعله‌اى خزیده‌و هر دسته‌اى به بتى نماز برده و همگان یاد خدایى را كه‌مى‌شناسند، از خاطر سترده‌اند. پس خداى بزرگ تاریكى‌ها را به نور محمد (ص) روشن ساخت و دل‌ها رااز تیرگى كفر بپرداخت و پرده‌هایى را كه بر دیده‌ها افتاده بود،به یك سو انداخت. از روى گزینش و مهربانى جوار خویش را بدوارزانى داشت و رنج این جهان كه خوش نمى‌داشت، از دل او برداشت. و او را در جهان فرشتگان مقرب گماشت و چتر دولتش را درهمسایگى خود افراشت و حكم و فرمان مغفرت و رضوان را به نام اونگاشت. درود خدا و بركات او بر محمد (ص) پیغمبر رحمت، امین وحى‌و رسالت و گزیده از آفریدگان و امت‌باد. سپس به اهل مجلس‌نگریست و چنین فرمود: عهد بندگان با خدا شما بندگان خدا! نگاهبانان حلال و حرام و حاملان دین و احكام وامانت‌داران حق و رسانندگان آن به خلق هستید. حقى را از خداعهده‌دارید و عهدى را كه با او بسته‌اید، پذیرفتار. جایگاه اهل بیت (علیهم السلام) ما خاندان را در میان شما به خلافت گماشت و تاویل كتاب الله رابه عهده ما گذاشت. حجت‌هاى آن آشكار و آنچه در باره ماست،پدیدار و برهان آن روشن و از تاریكى گمان به كنار و آواى آن‌در گوش، مایه آرام و قرار و پیرویش راهگشاى روضه رحمت‌پروردگار و شنونده آن در دو جهان رستگار است. دلیل‌هاى روشن‌الهى را در پرتو آیت‌هاى آن مى‌توان دید و تفسیر احكام واجب اورا از مضمون آن باید شنید. حرام‌هاى خدا را بیان دارنده است وحلال‌هاى او را رخصت دهنده و مستحبات را نماینده. و شریعت راراهگشاینده و این همه را با رساترین تعبیر، گوینده و باروشن‌ترین بیان رساننده. فلسفه احكام سپس ایمان را واجب فرمود و به آن زنگ شرك را از دل‌هاى شمازدود و با نماز خودپرستى را از شما دور نمود. روزه را نشان‌دهنده دوستى بى‌آمیغ ساخت و زكات را مایه افزایش روزى بى‌دریغ وحج را آزماینده درجه دین و عدالت را نمودار مرتبه یقین وپیروى ما را مایه وفاق و امامت ما را مانع افتراق و دوستى مارا عزت مسلمانى و باز داشتن نفس را موجب نجات و قصاص را سبب‌بقا زندگانى، وفاى به نذر را موجب آمرزش و تمام پرداختن‌پیمانه و وزن را مانع از كم فروشى و كاهش قرار داد. تبعیت از نهى خدا فرمود مى‌خوارى نكنند تا تن و جان از پلیدى پاك سازند و زنان‌پارسا را تهمت نزنند تا خویش را سزاوار لعنت نسازند. دزدى رامنع كرد تا راه عفت پویند و شرك را حرام فرمود تا به اخلاص،طریق یكتاپرستى جویند. پس چنان كه باید، ترس از خدا را پیشه‌گیرید و جز مسلمان نمیرید. آنچه فرموده است‌به جا آرید و خودرا از آنچه نهى كرده، باز دارید كه تنها دانایان از خدامى‌ترسند. من فاطمه دختر محمد (ص) هستم مردم! چنان كه در آغاز سخن گفتم، من فاطمه‌ام و پدرم محمد (ص)است. همانا پیغمبرى از میان شما به سوى شما آمد كه رنج‌شما براو دشوار بود و به گرویدن شما امیدوار و بر مومنان مهربان وغمخوار بود. اگر او را بشناسید مى‌بینید او پدر من است; نه پدرزنان شما و برادر پسر عموى من است; نه مردان شما. او رسالت‌خود را به گوش مردم رساند. آنان را از عذاب الهى ترساند. فرق‌و پشت مشركان را به تازیانه توحید خست و شوكت‌بت پرستان رادرهم شكست تا جمع كافران را از هم گسست. صبح ایمان دمید ونقاب از چهره حقیقت فرو كشید. زبان پیشواى دین در مقال شد وشیاطین سخنور، لال. بعثت، صعود از ذلت‌به اوج عزت در آن هنگام شما مردم بر كنار مغاكى از آتش بودید خوار و دردیده همگان بى‌مقدار. لقمه هر خورنده و شكار هر درنده و لگدكوب‌هر رونده بودید. نوشیدنى‌تان آب گندیده و ناگوار، خوردنى‌تان‌پوست جانور و مردار بود. پست و ناچیز و ترسان از هجوم همسایه‌و همجوار تا آنكه خدا با فرستادن پیغمبر خود، شما را از خاك‌مذلت‌برداشت و سرتان را به اوج رفعت‌بر افراشت. على (ع) كیست؟ پس از آن همه رنج‌ها كه دید و خستگى كه تحمل كرد، رزم‌آوران‌ماجراجو و سركشان درنده‌خو و جهودان دین به دنیا فروش وترسایان حقیقت نالیوش، از هرسو به وى تاختند و با او نردمخالفت‌باختند. هرگاه آتش كینه افروختند، آن را خاموش ساخت‌وگاهى كه گمراهى سربرداشت، یا مشركى دهان به بیهودگى گشاد،برادرش، على را در كام آنان انداخت. على بازنایستاد تا برسر ومغز مخالفان نواخت و كار آنان را با دم شمشیر یكسره كرد. اواین رنج را براى خدا مى‌كشید و براى تحقق اوامر خدا تلاش مى‌كردو در آن خشنودى پروردگار و رضاى پیغمبر (ص) را مى‌دید و سرورى‌اولیاى خدا را مى‌خرید. همواره دامن به كمر زده نصحیت كننده،تلاش و كوشش كننده بود. نفاق رخ نمود اما شما در آن روزها در زندگى راحت آسوده و در بستر امن وآسایش غنوده بودید. وقتى خداى تعالى همسایگى پیغمبران را براى‌رسول خویش گزید، دورویى آشكار شد و كالاى دین بى‌خریدار. وگمراهى دعوى دار و هر گمنامى سالار و هر یاوه‌گویى در كوى وبرزن و در پى‌گرمى بازار. شیطان از كمین‌گاه خود سربرآورد و شمارا به خود دعوت كرد و دید چه زود سخنش را شنیدند و سبك در پى‌او دویدند و در دام فریبش خزیدند و به آواز او رقصیدند...» نویسنده:محمد میانجى منبع: ماهنامه كوثر

کلیدواژه ها: ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 4073
زمان انتشار: 29 نوامبر 2015
| |
نماز ستون دین و شریعت، و زیارت اربعین ستون ولایت است

عصارهٴ عترت نیز ستونش زیارت اربعین است که این دو ستون در روایت امام عسکری (علیه السلام) در کنار هم ذکر شده است

نماز ستون دین و شریعت، و زیارت اربعین ستون ولایت است

اهمیت زیارت اربعین، تنها به این نیست که از نشانه های ایمان است، بلکه طبق این روایت در ردیف نمازهای واجب و مستحب قرار گرفته است. برپایهٴ این روایت، همان گونه که نماز ستون دین و شریعت است، زیارت اربعین و حادثهٴ کربلا نیز ستون ولایت است.

امام حسن عسگری (علیه السلام) فرمودند: «علامات المؤمن خمس: صلاة الخمسین و زیارة الأربعین و التختّم فى الیمین و تعفیر الجبین و الجهر ببسم الله الرّحمن الرّحیم» ؛ «نشانه های مؤمن و شیعه، پنج چیز است: اقامهٴ نمازِ پنجاه و یک رکعت، زیارت اربعین حسینی، انگشتر در دست راست کردن، سجده بر خاک و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم". مراد از نماز پنجاه و یک رکعت، همان هفده رکعت نماز واجب روزانه به اضافهٴ نمازهای نافله است که جبران کنندهٴنقص و ضعف نمازهای واجب است؛ به ویژه اقامهٴ نماز شب در سحر که بسیار مفید است. نماز پنجاه و یک رکعت به شکل مذکور از مختصات شیعیان و ارمغان معراج رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است. شاید سرّ ستودن نماز به وصف معراج مؤمن این باشد که دستورش از معراج آمده است و نیز انسان رابه معراج می برد. موارد دیگری نیز که در روایت یاد شده، همگی از مختصات شیعیان است؛ زیرا فقط شیعه است که سجدهٴ بر خاک دارد و نیز غیرشیعه است که یا بسم الله الرحمن الرحیم را نمی گویند یا آهسته تلفظ می کنند. همچنین شیعه است که انگشتر به دست راست کردن و نیز زیارت اربعین حسینی را مستحب می داند. مراد از زیارت اربعین، زیارت چهل مؤمن نیست؛ زیرا این مسأله اختصاص به شیعه ندارد و نیز «الف و لام» در کلمهٴ «الاربعین»، نشان می دهد که مقصود امام عسکری (علیه السلام) اربعین معروف و معهود نزد مردم است؛ خلاف کلمهٴ «اربعین» در بسیاری از روایات که بدون «الف و لام» آمده است؛ مانند این روایت امام صادق (علیه السلام): «من حفظ من أحادیثنا أربعین حدیثاً بعثه الله یوم القیامة عالماً فقیهاً" . اهمیت زیارت اربعین، تنها به این نیست که از نشانه های ایمان است، بلکه طبق این روایت در ردیف نمازهای واجب و مستحب قرار گرفته است. برپایهٴ این روایت، همان گونه که نماز ستون دین و شریعت است، زیارت اربعین و حادثهٴ کربلا نیز ستون ولایت است. به دیگر سخن، براساس فرمودهٴ رسول خدا (ص): عصارهٴ رسالت (نبوی (ص) قرآن و عترت است؛ «إنى تارک فیکم الثقلین… کتاب الله و… عترتى أهل بیتى» . عصارهٴ کتاب الهی که دین خداست، ستونی دارد که نماز است و عصارهٴ عترت نیز ستونش زیارت اربعین است که این دو ستون در روایت امام عسکری (علیه السلام) در کنار هم ذکر شده است؛ امّا مهمّ آن است که دریابیم نماز و زیارت اربعین انسان را چگونه متدین می کنند. دربارهٴ نماز، ذات اقدس الهی، معارف فراوانی را ذکر کرده است. مثلا ً فرموده: انسان، فطرتاً موحّد است، ولی طبیعت او به هنگام حوادث تلخ، جزع دارد و در حوادث شیرین از خیر جلوگیری می کند، مگر انسان های نمازگزار که آنان می توانند این خوی سرکش طبیعت را تعدیل کنند و از هلوع، جزوع و منوع بودن به درآیند و مشمول رحمت های خاص الهی باشند؛ ﴿إنّ الإنسان خلق هلوعاً ٭ إذا مسّه الشرّ جزوعاً ٭ و إذا مسّه الخیر منوعاً ٭ إلّا المصلّین﴾.   تعلیم و تزکیه هدف اساسی سالار شهیدان زیارت اربعین نیز انسان را از جزوع، هلوع و منوع بودن باز می دارد و گفته شد که هدف اساسی سالار شهیدان نیز تعلیم و تزکیهٴ مردم بوده است و در این راه، هم از طریق بیان و بنان اقدام کرد و هم از راه بذل خون جگر که جمع میان این راه ها از ویژگی های ممتاز آن حضرت (ع) است. خلاصه آن که رسالت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تعلیم کتاب و حکمت از یک سو و تزکیهٴ نفوس مردم از سوی دیگر بود تا هم جاهلان را عالم نماید و هم گمراهان را هدایت کند و در نتیجه، جهل علمی و جهالت عملی را از جامعه جدا سازد. همین دو هدف در متن زیارت اربعین سالار شهیدان (علیه السلام) تعبیه شد؛ چنان که منشأ ددمنشی منکران رسالت و دشمنان نبوّت، حبّ دنیا و شیدایی زرق و برق آن بود و عامل مهمّ توحّش منکران ولایت و دشمنان امامت نیز همان غَطْرَسهٴ دنیا و دلباختگی به آن بود، که در بخشی از زیارت اربعین به آن اشارت رفته است: «و تَغطْرَس و تَرَدّی فى هواه". ویژگی عدد چهل دربارهٴ امام حسین (علیه السلام) اربعین و عدد چهل خصوصیتی دارد که دیگر ارقام آن را ندارد. غالب انبیای الهی در سنّ چهل سالگی به رسالت مبعوث شدند و ملاقات خصوصی حضرت موسی (علیه السلام) و ذات اقدس الهی چهل شب بود و در نماز شب سفارش شده است که چهل مؤمن را دعا کنید و همسایگان را تا چهل خانه گرامی بدارید. این ها نشان می دهد که عدد چهل از برجستگی خاص برخوردار است. در روایات اسلامی چنین آمده است: زمینی که روی آن انبیا و اولیای الهی و بندگان مؤمن، خدا را عبادت کرده اند، چهل روز در مرگ آنان می گرید، ولی در شهادت امام حسین (علیه السلام) آسمان و زمین، چهل روز خون گریه کردند. البته اشک یا خون را در این گونه از روایات نباید بر اشک یا خون ظاهری حمل کرد؛ چنان که نباید آن را انکار کرد. توضیح آن که در سیّارات آسمانی بارها انفجارهایی رخ می دهد که با چشم عادی هرگز دیده نمی شود؛ ولی متخصصان با استمداد از علم نجوم و از رصدخانه به تماشای این انفجارها می نشینند. همان گونه که مردم عادی نباید خبر وقوع این انفجار را به صِرف ندیدن آن با چشم ظاهری انکار کنند، خونْ گریه کردن آسمان و زمین را نیز نباید انکار کنند؛ زیرا این موارد نیز جزو علومی نیست که بشر عادی آن را نظاره کند، حتی از رصدخانه نیز دیده نمی شود. اساساً امر ملکوتی را هرگز نمی توان با ابزار مُلکی ادراک کرد. مثلا ً با دقیق ترین و پیشرفته ترین فنّ رصد سپهر نمی توان مشهودات رؤیای صادق انسان نائم را رصد نمود. اگر یوسف عصر در ساحت رؤیا مشاهده کند که یازده ستاره به همراهی ماه و آفتاب برای وی سجده کردند، هرگز چنین صحنه ای را نمی شود با هیچ رصدخانه ای تصدیق یا تکذیب نمود. غرض آن که معنای اشک ریزی یا خون باری ملکوتی نه مورد تصدیق فنّ تجربی است و نه در قلمرو تکذیب آن قرار می گیرد و هیچ گاه استبعاد به جای استحاله نمی نشیند. کسی که صاحب بَصَر نیست تا ببیند، لا اقل باید صاحب نظر باشد که گوش شنوا به ندای صاحبْ بصران داشته باشد. برای تحقیق این موارد، علم مخصوص لازم است که اصطلاح و متخصصان ویژهٴ خود را دارد که اهل ولایت و علمای بزرگ دینی اند. آنان این گونه از احادیث را با جان پذیرفتند و فهمیدند که آسمان و زمین خونْ گریه می کنند. از امام زمان (علیه السلام) نیز نقل شده است که به امام حسین (علیه السلام) عرض می کنند: اگر اشک چشم تمام شود، برایت خون می گریم؛ «و لأبکینّ علیک بدل الدموع دماً." گفتنی است: گرامیداشت یاد متوفا پس از مرگ او در همهٴ ملل و ادیان رسمیت دارد و بعضی با گذشت یک ماه و بسیاری نیز پس از چهل روز از متوفای خود تجلیل می کنند. در میان مسلمانان، به ویژه شیعیان، پس از شهادت امامان معصوم (علیهم السلام) در نخستین اربعین آنان مراسم گرامیداشت انجام می شده است؛ ولی شهادت امام حسین (علیه السلام) این ویژگی را دارد که روز اربعین حسینی هر ساله تا قیامت ادامه خواهد داشت.   زیارت مأثور در اربعین در روایات شیعه برای روز اربعین حسینی دستورهایی وجود دارد؛ مانند خواندن زیارت مخصوص آن روز در پیش از ظهر که پس از آن دو رکعت نماز نیز خوانده می شود و دعا در آن وقت مستجاب است. در زیارت اربعین، هدف قیام امام حسین (علیه السلام) همان هدف رسالت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دانسته شده است. براساس قرآن و نهج البلاغه، هدف رسالت انبیای الهی، دو چیز است: یکی عالم کردن مردم و دیگری عاقل نمودن آن ها با تهذیب نفس٫ کسانی که علم ندارند، دستور خدا را نمی دانند و توان تربیت خود یا دیگران را ندارند. برخی نیز عالمند، ولی در اثر نداشتن عقل به دانش خود عمل نمی کنند. از این رو، انبیا (علیهم السلام) برای تعلیم و نیز تزکیهٴ مردم مبعوث شده اند که به مردم خوبی ها را بشناسانند و راه خوب را به آنان بنمایانند تا مردم خوب بفهمند و به خوبی ها عمل کنند. چنین جامعه ای مهد پرورش اولیای الهی است. در قرآن کریم از زبان حضرت ابراهیم (علیه السلام) نقل شده که به خداوند عرض کرد: پیامبری مبعوث فرما که مردم را عالِم و مهذّب کند؛ ﴿ربّنا و ابعث فیهم رسولا ً منهم یتلوا علیهم ایاتک و یعلّمهم الکتاب و الحکمة و یزکّیهم﴾ . خداوند دعای آن حضرت را اجابت کرد و در سورهٴ «جمعه» فرمود: ﴿هو الذی بعث فی الأُمّیین رسولا ً منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة و إن کانوا من قبل لفی ضلال مبین﴾ . براساس این آیه، مردم حجاز، پیش از بعثت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) گرفتار دو مُعْضِل علمی و عملی بودند: یکی نادانی و دیگری گمراهی. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با تعلیم کتاب و حکمت آن ها را از جهل رهانید و عالم کرد و نیز با تزکیهٴ نفس، آنان را از بیراهه به راه آورد و عادل کرد. امیرمؤمنان (علیه السلام) در تشریح بعثت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «فهدیهم به من الضلالة و أنقذهم بمکانه من الجهالة» ؛ یعنی خداوند به دست پیامبرش مردم را عالِم و عادل کرد. امام حسین (علیه السلام) نیز که به حساب ملکوت و اتصال نور وجودی، از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است و صاحب ولایت؛ «حسین منّى و أنا من حسین» ، باید مردم را عالم و عادل کند؛ یعنی احکام و دستورها و معارف دین را به آنان بیآموزاند و آنان را اهل عمل کند. همهٴ اهل بیت (علیهم السلام) این وظیفه را به عهده داشتند و با تدریس، ارشاد، سخنرانی و نوشتن نامه به وظیفهٴ خود عمل می کردند؛ ولی سیدالشهدا (علیه السلام) افزون بر کارهای یاد شده، به سبب یأس از تأثیر اساسی این ابزار در شرایطی قرار گرفت که خون جگر خود را نیز برای نیل به هدف اعطا کرد. تنها آن حضرت (علیه السلام) بود که هم مبارزهٴ فرهنگی و سیاسی و اجتهادی داشت، هم نبرد جهادی. چنان که در زیارت اربعین آن حضرت می خوانیم: «فأعذر فى الدعا و منح النصح و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة» ؛ یعنی آن حضرت (علیه السلام) با اتمام حجت بر خلق، هر عذری را از امت رفع کرد و اندرز و نصیحت آنان را با مهربانی انجام داد و خون پاکش را در راه تو ای خدا نثار کرد تا بندگانت را از جهالت و حیرت و گمراهی نجات دهد.   منبع: شبستان ، کتاب شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی،آیت الله جوادی آملی،ص227

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 4072
زمان انتشار: 29 نوامبر 2015
| |
اربعين؛ روز انتظار ظهور قائم آل محمد(عج)

اَلا یا اَهلَ العالَم اَنَا الاِمام القائِم. آگاه باشید ای جهانیان که منم امام قائم،

اربعين؛ روز انتظار ظهور قائم آل محمد(عج)

روز اربعين براي شيعيان زمان تجديد غم و اندوه براي مصايب سيد الشهدا است؛ اين غم و اندوه در جان شيعيان جريان دارد تا به دست منتقم واقعي آل محمد انتقام خون‌هاي به ناحق ريخته شده در سرزمين کربلا ستانده شود به همين جهت روز اربعين را مي‌توان زمان تجديد عهد با منتقم آل محمد دانست.

زیارت اربعین در میان احادیث شیعه از ارزش والایی برخوردار است تا آن جا که از نشانه‌های فرد مومن برشمرده شده است؛ روز اربعین رابطه مستقیمی با ظهور منتقم سید الشهدا(ع) دارد. زیارت اربعین در میان شیعیان از جایگاهی بسیار والایی برخوردار است. علت تعظیم و بزرگداشت شیعیان نسبت به اربعین امام حسین (ع) را می‌توان در گفتار و سفارشات اهل بیت ریشه‌یابی کرد. امام حسن عسكرى (ع) فرموده است: پنج چیز از نشانه ‏هاى مؤمن است. گزاردن پنجاه و یك ركعت نماز واجب و نافله، زیارت‏ اربعین، انگشتر در دست راست كردن و پیشانى بر خاك ساییدن و بلند گفتن‏ بسم الله الرحمن الرحیم. زیارت اربعین از امام جعفر صادق (ع) روایت شده و خواندن آن در روز اربعین مستحب موکد است. شیخ عباس قمی زیارت اربعین را در کتاب ارزشمند مفاتیح الجنان نیز ذکر کرده است. اربعین روز تجدید اندوه شیعه روز اربعین برای شیعیان زمان تجدید غم و اندوه برای مصایب سید الشهدا است؛ این غم و اندوه در جان شیعیان جریان دارد تا به دست منتقم واقعی آل محمد انتقام خون‌های به ناحق ریخته شده در سرزمین کربلا ستانده شود به همین جهت روز اربعین را می‌توان زمان تجدید عهد با منتقم آل محمد دانست. سفارشات و دستورات اکید ائمه مبنی بر زیارت امام حسین (ع) در روز اربعین را می‌توان به سبب بزرگداشت این غم و اندوه دانست تا از خاطر شیعیان محو نشود که همواره باید منتظر ظهور قائم آل محمد باشند. رابطه جلوه‌های عزاداری حسینی و انتظار میان جلوه‌های عزاداری برای امام حسین (ع) و ظهور حضرت صاحب الزمان رابطه مستقیم و تنگاتنگی را می‌توان یافت. از مهم‌ترین آنان می‌توان به منتقم بودن حضرت مهدی (عج) اشاره کرد. سرخی پرچم، سمبل ادامه جنگ نشانه‌ها و سمبل‌های انتظار ظهور حضرت در مظاهر حسینی جلوه‌های گوناگون دارد از جمله آن‌که می‌توان به پرچم سرخ رنگی که در بالای گنبد در حال اهتزار است اشاره کرد. اهتزاز پرچم سرخ رنگ در قبایل عرب مفهوم خاصی دارد از جمله آن‌که این جنگ هنوز ادامه دارد و پایان نپذیرفته است. زیارت اربعین و یاری کردن امام زمان یاری کردن امام زمان (ع) فقط محدود به انتظار برای ظهور آن حضرت نمی‌شود، بلکه همان طور که در زیارت اربعین به آن اشاره شده است: « قلبی لقلبکم سلم و امری لامرکم متبع و نصرتی لکم معده حتی یاذن الله لکم فمعکم معکم لا مع عدوکم؛ قلب من تسلیم قلب شماست و در امور زندگی از اوامر شما تبعیت می‌کنم و برای یاری دادن شما آماده‌ام تا این که خداوند به شما اجازه خروج دهد. پس من همراه با شمایم نه همراه با دشمنان شما» انتظار تنها یک امر قلبی نیست انتظار ظهور امام زمان تنها منوط به یک امر قلبی نمی‌شود، بلکه این انتظار باید همان طور که در زیارت اربعین به آن اشاره شد در عمل شیعیان نیز جلوه پیدا کند. شیعه‌ای که قلبا تسلیم امر امامت است و در شئونات زندگی از اوامر اهل بیت اطاعت کند و نسبت به دشمنان ایشان بیزاری داشته باشد را می‌توان در جریان ظهور و انتظار فعال دانست. نکته‌ای که در زیارت اربعین به آن اشاره شده این است که شیعیان همواره برای یاری دادن امام زمان خود باید آماده باشند. انتظار به مانند غلطیدن در خون خود شیعیانی که در این انتظار استقامت می‌ورزند ولی موفق به درک حضور حضرت نمی‌شوند و مرگ فرصت را از آنان سلب می‌کند، در احادیث شیعه از آنان به بزرگی یاد می‌شود. امام صادق (ع) می‌فرماید: «اگرکسی از شما بگوید قائم‏ آل‏ محمد را درك كنم او را نصرت خواهم كرد او مانند كسى است كه پیشاروى او شمشیر مى‏زند، نه بلكه مانند كسى است كه همراه او شهید شود.» همچنین از امام صادق از پدرانش از امیر المؤمنین علیهم السّلام روایت شده است كه فرمود: «منتظر امر ما مانند كسى است كه در راه خدا به خون خود درغلطد.» روایات از ثواب بسیار زیاد انتظار حکایت می‌کند، اما از ثواب و اجرهایی که برای انتظار ذکر شده است می‌توان دانست که امر انتظار برای ظهور صاحب الزمان کاری سخت و طاقت فرساست و با توجه به زمان غیبت کبری حفظ کردن قلب و عمل از وسوسه‌های شیطان کاری سخت و دشوار است. و اما سخن آخر اینکه: تجمع بیست و چند میلیونی مسلمانان برای یک نفر ، آن هم در کشور بحران زده عراق و در چند کیلومتری داعش، پذیرایی شبانه روزی از همه زائران به رایگان و تحمل سختی های فراوان توسط زائران باعث شد تا رسانه های دنیا مجبور شوند دیگر به این حقیقت اقرار کنند تا جایی که روزنامه هافینگتن پست در تحلیلش اینگونه بیان کند : ("حسین کیست؟"، سوالی با این عمق که می‌تواند باعث شود افراد دین خود را تغییر دهند تنها زمانی می‌تواند پاسخ داده شود که شما با پای پیاده به حرم حسین رفته باشید.) و در ادامه مقاله خود در اعترافی جالب در مورد دلایل ناآگاهی مردم جهان از این مراسم، می نویسد: (اما چرا شما هیچ‌گاه درباره‌ این مراسم چیزی نشنیده‌اید؟ احتمالاً به این قضیه مربوط است که رسانه‌ها عموماً، بیشتر با تصویری منفی، سیاه و افراطی سرو کار دارند تا روایتی مثبت و امیدبخش، بخصوص وقتی با اسلام مواجه می‌شوند.) ویا در همین راستا روزنامه ایندیپندنت در گزارشی به معرفی مراسم اربعین حسینی پرداخت و آن را "بزرگترین مراسم مذهبی جهان " توصیف کرد. اما از همه اینها که بگذریم ، تاثیر این پیاده روی در نجات حقیقی بشریت که همان ظهور امام زمان (عج) است غیرقابل کتمان است.همانگونه که می دانید در روایات اهل تسنن و شیعه آمده است که امام زمان (عج) در آغازین لحظات ظهور ، ما بین رکن و مقام می ایستند و پنج ندا می دهند: 1. اَلا یا اَهلَ العالَم اَنَا الاِمام القائِم. آگاه باشید ای جهانیان که منم امام قائم، 2. اَلا یا اَهلَ العالَم اَنَا الصَّمصامُ المُنتَقِم. آگاه باشید ای اهل عالم که منم شمشیر انتقام گیرنده، 3. اَلا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِی الحُسَین قَتَلُوهُ عَطشاناً. بیدار باشید ای اهل جهان که جدّ من حسین را تشنه کام کشتند، 4. الا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِی الحُسَین طَرَحُوهُ عُریاناً. بیدار باشید ای اهل عالم که جد من حسین را روی خاک افکندند، 5. اَلا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِی الحُسَین سَحَقُوهُ عُدواناً. آگاه باشید ای جهانیان که حق جد من حسین را از روی کینه توزی پایمال کردند. بنابراین امام زمان(عج) با امام حسین (ع) خود را معرفی می کنند و در روایات باز به این نکته اشاره می شود که همه انسان های زنده در آن روز ندای حضرت را می شنوند و او را می شناسند.پس نتیجه می گیریم قبل از ظهور باید همه بشریت از شرق تا غرب عالم امام حسین علیه السلام را بشناسند. پیاده روی اربعین این سال ها، در حقیقت اولین عمل قابل لمس همه مسلمانان محسوب می شود که در تعجیل ظهور حضرت حجت(عج) بسیار موثر است ،چراکه باید ابتدا همه امام حسین (ع) را بشناسند تا معرفی کردن امام زمان با امام حسین (ع)معنا پیدا کند. مرجع : خبرگزاری موج برگرفته از :سایت پرسمان مهدویت و سایت فرهنگ نیوز فراوری شده: در بخش سایت مؤسسه منتظران منجی (عج)

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed