www.montazer.ir
پنج‌شنبه 10 ژولیه 2025
شناسه مطلب: 1799
زمان انتشار: 20 مارس 2019
| |
اسرار نماز در کلام امیر مومنان علی علیه السلام

اسرار نماز در کلام امیر مومنان علی علیه السلام

جابر ابن عبدالله انصارى گوید:روزى به همراه مولاى متّقیان، امام على علیه السلام بودم، شخصى را دیدیم که مشغول نماز است، حضرت به او خطاب کرد و فرمود: آیا معنا و مفهوم نماز را مى‌دانى که چگونه و براى چه مى‌باشد؟ اظهار داشت: آیا براى نماز مفهومى غیر از عبادت هم هست؟ حضرت فرمود: آرى، به حقّ آن کسى که محمّد صلّى الله علیه و آله را به نبوّت مبعوث گردانید، نماز داراى تأویل و مفهومى است که تمام معناى عبودیّت در آن خواهد بود. آن شخص عرض کرد: پس مرا تعلیم فرما. امام فرمود: معنا و مفهوم اولین تکبیر آن است که خداوند، سبحان و منزّه است از این که داراى قیام و قعود باشد. دومین تکبیر یعنى؛ خداوند موصوف به حرکت و سکون نمى‌باشد. سومین تکبیر یعنى؛ نمى‌توان خداوند را به جسمى تشبیه کرد. چهارمین تکبیر یعنى؛ چیزى بر خداوند عارض نمى‌شود. پنجمین تکبیر مفهومش آن است که خداوند، نه محلّ خاصى دارد و نه چیزى در او حلول مى‌کند. ششمین تکبیر معنایش این است که زوال و انتقال و نیز تغییر و تحوّل براى خداوند مفهومى ندارد. و هفتمین تکبیر یعنى؛ بدان که خداوند سبحان همچون دیگر اجسام، داراى أبعاد و جوارح نیست. سپس در ادامه فرمایش خود فرمود: معناى رکوع آن است که مى‌گویى: خداوندا! من به تو ایمان آورده‌ام و از آن دست بر نمى‌دارم، گرچه گردنم زده شود. و چون سر از رکوع بر مى‌دارى و مى‌گوئى: «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ» یعنى؛ خداوندا! تو مرا از عدم به وجود آورده‌اى و من چیزى نبوده و نیستم، پس هستى مطلق تویى. و هنگامى که سر بر سجده فرود آورى، گویى: خداوندا! مرا از خاک آفریده‌اى؛ و سر بلند کردن از سجده یعنى؛ مرا از خاک خارج گردانده‌اى. و همین که دومین بار سر بر سجده گذارى یعنى؛ خداوندا! تو مرا در درون خاک بر مى‌گردانى؛ و چون سر بلند کنى گویى: و مرا از درون همین خاک در روز قیامت براى بررسى اعمال خارج مى‌گردانى. و مفهوم تشهّد، تجدید عهد و میثاق و اعتقاد به وحدانیّت خداوند؛ و نیز شهادت بر نبوّت حضرت رسول و ولایت اهل‌بیت او علیهم صلوات الله مى‌باشد. و معناى سلام، ترحّم و سلامتى از طرف خداوند بر بنده نمازگزار است، که در واقع ایمنى از عذاب قیامت باشد. منبع:   مستدرک الوسائل، ج 4، ص 105، ح 5 /  بحار الانوار:، ج 84، ص 253، ح 38. برگرفته از ghasedoon.blog.ir آرشیو مباحث استاد شجاعی فروشگاه آنلاین با محصولات ناب

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 1764
زمان انتشار: 27 ژانویه 2015
| |
اثر نماز قضا در زندگی!

تا به حال با خودمان فکر کرده ایم که ریشه این همه مشکلات رنگ و وارنگ در زندگی هایمان چیست؟!

اثر نماز قضا در زندگی!

علت خیلی از مشکلاتی که ما  در زندگی ها و خانواده هایمان داریم، درگیری ها، بداخلاقی ها، عصبانیت ها، بی حوصلگی ها، غرغرها و دل شکستن ها.... این است که خانه هایمان از حضور فرشته ها خالی شدند و این موجودات مهربان جایشان را به شیاطین داده اند، چرا که ما فضا را برایشان آماده نکرده ایم و آنها هم چاره ای جز ترک نداشتند. این گونه می شود که فرشته ها در خانه هایمان پر نمی زنند! در ابتدا نگاهی به آیات قرآن می اندازیم تا ببینیم فرشتگان در کلام خداوند عزیز چگونه توصیف شده اند: خداوند در سوره انبیاء آیات 26 تا 29 در توصیف فرشتگان می فرماید: «آنها گفتند خداوند رحمان فرزندى براى خود برگزیده! منزه است (از این عیب و نقص) اینها (فرشتگان) بندگان شایسته او هستند که هرگز در سخن بر او پیشى نمى گیرند و به فرمان او عمل مى کنند. او همه اعمال امروز و آینده آنها را مى داند و هم گذشته آنها را و آنها جز براى کسى که خدا از او خشنود است (و اجازه شفاعتش را داده) شفاعت نمى کنند و از ترس او بیمناکند و هر کس از آنها بگوید من معبود دیگرى جز خدا هستم کیفر او را جهنم مى دهیم و این گونه ستمگران را کیفر خواهیم داد.» به عبارتی می توان گفت خانه ای که  پر از فرشته باشد، بهشت می شود. حالا چکار کنیم که فرشته ها مهمان خانه هایمان بشوند؟ چه کاری نکنیم که فرشته ها جای خودشان را به شیطان بسپارند؟   با وجود شیطان، فرشته جایی ندارد با توجه به روایات و آموزه‌های دینی می ‌دانیم که فرشتگان در مکان‌ های مقدس رفت و آمد دارند. بنابراین وجود فرشتگان در مکان هایی که معنویت و تقدسی ایجاد نشده باشند ،غیر ممکن است. امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: خانه‌ای که در آن غنا و ساز و آواز نواخته شود، از مصیبت‌ها و بلاهای دردناک در امان نیست و دعا در آن خانه مستجاب نمی‌گردد و فرشتگان به آن خانه وارد نمی‌شوند. (دعائم الاسلام، ج 2، ص 280) از پیغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله) سوال شد: «آیا شیطان می‌تواند با انسان هم‌ غذا شود؟» فرمود: «آری»، هر غذائی كه نام خدا بر آن برده نشود، شیطان با آنان هم غذا می‌گردد و خداوند بركت را از آن سفره بر می‌دارد.» (بحارالانوار، ج 92، ص 258)   یاد خدا را در خانه هایمان زنده کنیم امیرالمؤمنین علیه السلام در این باره می فرماید: خانه اى كه در آن، قرآن خوانده شود و خداوند متعال در آن یاد شود، بركتش بسیار مى گردد و فرشتگان، به آن خانه، رفت و آمد مى كنند و شیاطین از آن دور مى ‏شوند و براى آسمانیان، چنان مى‏ درخشد كه ستارگان، براى زمینیان مى‏ درخشند. (بحار الأنوار 93/161) امام صادق علیه السلام در کلامی فرمودند: من خوش دارم كه در خانه، مُصحَف باشد؛ زیرا خداوند متعال به واسطه آن، شیاطین را مى‏رانَد. (كافی 2/613) و نیز درباره پدر ارجمندشان امام باقر علیه السلام فرمودند: ایشان - امام باقر(علیه السلام) - دوست داشتند كه در خانه، مُصحَف (قرآن) آویزان باشد (قرار داشته باشد) تا به واسطه آن، از شیاطین، محفوظ بمانَد. همچنین دوست داشت كه قرائت قرآن، ترك نشود. (بحار الأنوار 92/195)   مهمان نواز باشیم پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله می فرماید:فرشتگان، به هر خانه اى كه مهمان به آن وارد نشود، وارد نمى شوند. (جامع الأخبار، ص 378)   با اهل بیت در ارتباط باشیم در روایتی رسول اكرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم فرمود: ما خاندانى هستیم كه خداوند آنان را پاك و منزه قرار داده؛ ما از درخت نبوت آفریده شده ایم، و ما جایگاه رسالت، محل رفت و آمد فرشتگان، خانه ى رحمت و سرچشمه ى علم و دانشیم. (درّ المنثور 199:5) به عبارتی این خاندان باب رحمت و نزول فرشتگانند. هرچه با این ها در ارتباط بیشتر باشیم، فرشتگان را بیشتر به سوی خود جذب می کنیم. یکی از دعاهایی که می تواند ما را با اهل بیت انس بیشتری دهد تا به این واسطه راه نزول فرشتگان را بر خود بیشتر کنیم خواندن حدیث کساء می باشد. مراقبت از نمازهای واجب مخصوصاً نماز صبح ( کمی سخت تر است!!)  امام باقر(علیه السلام) فرموده است:  چون نمازگزار به نماز مى‏ ایستد براى او سه خصلت است: فرشتگان او را از جاى پاهایش تا آسمان احاطه مى‏ كنند، و از آسمان بر فرق سرش رحمت و نیكى فرو مى‏ ریزد و فرشته ‏اى بر او گماشته مى‏ شود و ندا مى‏ دهد اگر نمازگزار بداند با چه كسى مشغول مناجات است خسته و تافته نمى‏ شود. (روضة الواعظین)   نمازمان قضا نشود!! نماز قضا داشتن در زندگی اثرات بدی دارد. در این باره این داستان خالی از لطف نیست: مرد تاجری تصمیم داشت برای تجارت به سفر برود. به همین منظور خدمت امام صادق (علیه السلام) رسید و درخواست استخاره ای کرد، استخاره اش بد آمد، آن را نادیده گرفت و به سفر رفت، اتفاقا به او خوش گذشت و سود فراوانی هم برد اما ار آن استخاره در تعجب بود. پس از مسافرت خدمت امام (علیه السلام) رسید و عرض کرد: یابن رسول الله! یادتان هست چندی پیش خدمت شما رسیدم، برایم استخاره کردید و بد آمد، استخاره ام برای سفر تجارت بود، به سفر رفتم، سود فراوانی بردم و به من خوش گذشت.ا مام صادق (علیه السلام) تبسمی کرد و به او فرمود: در سفری که رفتی یادت هست در فلان منزل خسته بودی، نماز مغرب و عشایت را خواندی، شام خوردی و خوابیدی و زمانی بیدار شدی که آفتاب طلوع کرده و نماز صبح تو قضا شده بود؟ عرض کرد: آری، ای فرزند رسول خدا. حضرت فرمود: اگر خدا دنیا و آنچه را که در دنیاست به تو داده بود جبران آن خسارت (قضا شدن نماز) نمی شد. (کتاب هزار و یک نکته درباره ی نماز)   به نمازهای صبحمان بها دهیم نماز صبح مشهود ملائكه است قرآن مجید: نماز فجر (نماز صبح) مشهود ملائكه است (بنی اسرائیل/ آیه77) گر چه تمام نمازها مشهود ملائكه است ولی نماز صبح در این وادی از ویژگی خاصی بهره مند است.   در روایات اسلامی آمده كه: "نماز صبح از میان نمازها این امتیاز را دارد كه ملائكه شب و ملائكه روز آن را مشاهده می كنند. زیرا نماز صبح اگر در اول وقت خود انجام شود دقیقاً در لحظه ای انجام شده است كه ملائكه شب جای خود را به ملائكه روز می دهند. و هر دو گروه از فرشتگان شاهد اقامه آن خواهند بود. بنابراین نماز صبح كه در اول وقت خوانده شود در دو پرونده ثبت می شود." (وسایل شیعه/ج3/ص156/بحار/ج8/ص73)   سلام کردن را فراموش نکنیم وقتی وارد خانه می شویم با صدای بلند سلام کنیم حتی اگر به ظاهر هیچ کس در خانه نباشد. (فرشتگان انشالله در خانه ی ما هستند) پیامبر خدا صلى الله علیه و آله  می فرماید: هرگاه یكى از شما وارد خانه خود شد ، سلام كند ؛ زیرا سلام بر آن بركت فرود مى آورد و فرشتگان با آن انس مى گیرند. (کتابخانه احادیث شیعه)   در خانه صلوات زیاد بفرستیم در قرآن، سوره احزاب، آمده است که: «خداوند و فرشتگانش بر نبی و سفیر الهی درود و تحیت و سلام و صلوات می ‌فرستند و شما نیز ای مومنان بر او درود و تحیّت فرستید.»

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 996
زمان انتشار: 26 نوامبر 2014
| |
عیار انسانها - استاد محمد شجاعی

عیار انسانها - استاد محمد شجاعی

قیمت انسان نزد خداوند به اندازه ی قیمتی است که خداوند نزد شخص دارد.

فیلم

1 - عیار انسانها - استاد محمد شجاعی

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 868
زمان انتشار: 12 نوامبر 2014
| |
نماز ، جلسه 2

نماز ، جلسه 2

1. خروج از جهنم درون به سوی بهشت 2. خروج از خود حیوانی به سمت نور 3. عشق به خداوند و حرکت در انسان 4. فسق یعنی بیزاری از خود انسانی 5. مهاجرت انسان بسوی خود حقیقی اش 6. شناخت و حرکت صعودی به سمت نور 7. بهترین وسیله برای حرکت عبودی نماز است 8. نماز آئینه خود حقیقی 9. نماز رمز نجات از زنجیرهاست 10. احساس امنیت انسان و تاثیر نماز 11. تنها راه نجات از هیمنه طبیعت 12. اسم عظیم و کوچکی دنیا 13. خودبینی و خود خواهی ، ارث شیطان است 14. سوره کافرون و دفع فتنه از درون و بیرون خویش 15. نماز مقصود و مقصد اولیاء خدا 16. فرمایش امام صادق علیه السلام درباره رعایت ادب در نماز

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 867
زمان انتشار: 12 نوامبر 2014
| |
نماز ، جلسه 1

نماز ، جلسه 1

1. نماز و تقرب و تشبه به خداوند 2. نماز و آفت شناسی عقاید و اخلاق 3. پرهیز از کسالت و خواب آلودگی در نماز 4. شکست ها و پیروزی های انسان و ارتباط با نماز 5. اهمیت تمرکز در نماز 6. کیفیت عبادت و رشد و قدرت در انسان 7. تلقین و توجه در نماز 8. توجه به نماز و رعایت ادب 9. کلمه درنگ و گشایش در زندگی 10. شاه کلید رشد ،درنگ است 11. رعایت تانی در آداب نماز 12. خواندن دعاهای وضوء و حضور قلب در نماز 13. وضوی کامل و نورانیت در نماز 14. آرامش در نماز و درک جمال و جلال خداوند 15. تعصبات نماز و سخن با معشوق حقیقی 16. آخرین نماز و حالهای قشنگ عاشقان

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 866
زمان انتشار: 17 سپتامبر 2018
| |
معرفی بحث قدم صدق

معرفی بحث قدم صدق

هیچ کلاس و مکتبی کامل تر و سازنده تر از زیارت عاشورا نیست هیچ کلاس و هیچ جلسه و هیچ مکتبی زیر این گنبد کبود، کامل تر و سازنده تر از مکتب زیارت عاشورا نیست. زیرا مضمون آن، شامل تمام جنبه های زندگی انسان می شود. یک مکتب و یک آیین نامه و یک منشور زندگی است. برای همین تأکید می کنم حتماً عزیزان به خواندن زیارت عاشورا التزام داشته باشند. اگرفکر می کنی تکراری است، بدان که تکرار ندارد. هربار که می خوانی، مطلب و نگاه جدیدی دارد و همیشه تازه و جدید است. این منشور را مکرر باید ذکر بکنیم. مثل نماز خواندن که باید مکرر بخوانیم تا یاد بگیریم چه جوری باشیم. باید دائماً در آینه زیارت عاشورا یک ماه گذشته و یک سال گذشته خود را بررسی کنیم و ببینیم ما چه کار کرده ایم و چطور زندگی کرده ایم. برای همین هم هست که برخواندن زیارت عاشورا این همه تأکیده شده است. امام زمان (علیه السلام) فرمود: «عاشورا، عاشورا، عاشورا». یعنی خواندن زیارت عاشورا خیلی مهم است. حضرت تأکید کرده که آن را بخوانیم. یک جاهایی که صدق نداریم، دعا می کنیم و خواهش و التماس می کنیم و می گوییم:«إیاک نعبد و إیاک نستعین»؛ بگوییم: خدایا تو خودت کمک کن ما صادق باشیم. موضوع «قدم صدق» بحث کلیدی و حساسی است و رمز همه ی آرزوها و همه عشق ها و درخواست های ما از خداوند و اهل بیت (علیه السلام) م باشد؛ به همین دلیل، در مورد این فراز زیارت عاشورا توضیحاتی را تقدیم مخاطبان گرامی می کنیم. بحث قدم صدق برگرفته از سلسله مباحث شرح زیارت عاشورا می باشد.  «قدم صدق» همان است که در سجده آخر زیارت عاشورا می خوانیم: «اللهم ارزقنی شفاعة الحسین یوم الورود؛ و ثبت لی قدم صدق ٍعندک مع الحسین واصحاب الحسین؛ الذین بذلوا مهجهم دون الحسین (علیه السلام)= خدایا! روزیم کن شفاعت امام حسین ع را در روزی که بر تو وارد می شوم؛ و قدم صدق را نزد خودت برایم تثبیت کن؛ با حسین و اصحاب حسین؛ همان کسانی که خون قلب خود را بذل کردند در کنار حسین ع». عبارت «قدم صدق» در آخر زیارت عاشورا، دومین بار است که بیان می شود. قبل از این آمده بود: «و اسئله ان یثبت لی قدم صدق= از خدا می خواهم که قدم صدق را برایم تثبیت کند».  اما به خاطر اهمیتی که «قدم صدق» دارد، لازم است مقداری در مورد آن توضیح دهیم.

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 858
زمان انتشار: 4 نوامبر 2014
| |
  خانواده آسمانی، جلسه 229، 92/07/18

خانواده آسمانی، جلسه 229، 92/07/18

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی در زمینه «کفارات الذنوب» تا به الان هفت مورد را توضیح دادیم که عبارت بودند از: مطلق مصائب، غم‌ها، بیماری‌ها، حسنات، خوش اخلاقی، فریاد رسی از ستمدیدگان و استغفار ملائکه الله. هشتمین مورد، کثرت سجده و طولانی بودن آن است که در پاک شدن از گناهان فوق‌العاده مؤثر است. پیامبر «صلی الله علیه و آله» فرموده‌اند: پشته‌های انباشته از گناهانتان را به‌وسیله کثرت سجده و طول آن سبُک نمایید. امام صادق «علیه‌السلام» نقل می‌فرمایند: مردی نزد پیامبر «صلی الله علیه و آله» رفت و عرض کرد: یا رسول الله، گناهانم افزایش یافته و عملم کم شده، حضرت فرمودند: زیاد سجده کن که سجده گناه را می‌ریزد همان طور باد برگ درختان را می‌ریزد. گاهی منظور از کثرت سجده، سجده طولانی است بخصوص در نمازهای مستحبی هر قدر رکوع، سجده، و قنوت طولانی تر باشد به پاک شدن انسان کمک می‌کنند. قرآن تأکید زیادی روی نماز و آثار آن دارد. «... و انّها لکبیره الاّ علی الخاشعین» اساساً علامت موفقیت شخص در خودسازی کیفیت نماز و آثار آن است. به ما سفارش کرده‌اند: نمازتان را مانند کسی که لحظه مرگش و آخرین نماز اوست بخوانید زیرا به محض مردن اولین کسی که با او ملاقات می‌کنیم خداوند تبارک و تعالی است. ما باید بپذیریم که نهایتاً همه ارتباطات قطع شده و با خدا ملاقات کرده و باید خودمان را آماده کنیم. در روانشناسی جاهل آمده: جاهل کسی است که به چیزی که برایش نمی‌ماند و او هم برای آن باقی نمی‌ماند، بیش از اندازه می‌پردازد. انسان باید برای آن چه جاودانه است تلاش کند که در رأس آن الله و خانواده آسمانی هستند. کسی که جدی است و رشد حقیقی می‌کند از نمازش معلوم می‌شود؛ سجده‌ها، رکوع‌ها و قنوت‌هایش طولانی بوده و حوصله نمازهای مستحبی دارد. در نمازهای واجب که معمولاً به جماعت است انسان خیلی فرصت ابراز عشق ندارد که البته اصل نماز جماعت همین است، اما در نمازهای مستحب فرصت دارد آن طور که می‌خواهد با خدا عشق‌بازی نماید. متأسفانه ما با سجده‌ها و رکوع‌های عجله ای به خداوند توهین و بی ادبی می‌کنیم. کسی که با خداوند حرفی ندارد به بلوغ انسانی نرسیده است. چنین شخصی در بخش‌های حیوانی خیلی حریص و با ظرفیت است و اگر سر سفره بنشیند خیلی حوصله به خرج می‌دهد و در بخش خیال هم مانند خرید انواع لوازم خیلی با دقت وقت می‌گذارند؛ اصلاً ناراحت نیستند که چه قدر عمرشان را تلف کرده‌اند و این را خسارت نمی‌دانند، ولی اصلاً حال و حوصله کارهای عبادی و امور حکیمانه را ندارند. اما بعضی‌ها با خدا خیلی حرف دارند. نه اینکه صرفاً مشکلاتشان را نزد خدا ببرند بلکه اساساً با خدا حرف دارند و از گفتگوی دوستانه لذت می‌برد. حضرت می‌فرمایند: سجده یعنی سر روی پای خدا گذاشتن، آیا ما وقتی سجده می‌کنیم واقعاً سرمان روی پای خداست و دوست داریم ادامه دهیم؟ قیمت و دارایی یک انسان از مدت عمرش این است که چقدر حوصله خدا را دارد و میل به سخن گفتن با خانواده آسمانی در اوست. ما در بخش‌های دینی و عقلی بی نهایت حرف برای گفتن داریم و دائماً به دنبال اتاق فکر و جلسه، کنفرانس و سمینار می‌باشیم، ولی انسی با سجاده نداریم، سجاده ای که انسان را می‌تواند تا عرش ببرد. این نشانه زیاده روی ما در بخشهای حیوانی و حتی عقلانی است و باعث اضافه وزن و سنگینی ما در آن بخش‌هاست فلذا از شادی و آرامش برخوردار نیستیم که این دو از فعالیت‌های فوق عقلی نشأت می‌گیرند. بعضی‌ها فکر می‌کنند اگر مدارج عالی علمی را کسب کنند به آرامش می‌رسند ولی می‌بینند هر روز کسل تر می‌شوند. حضرت به کسی که اظهار کثرت گناه و قلت عمل دارد، می‌فرمایند که زیاد سجده کن. عشق‌بازی با معشوق باید جایی باشد که کسی ما را نمی‌بیند و البته ما هم نباید خودمان را ببینیم چون دچار خودشیفتگی می‌شویم. بنابراین دارایی انسان به میزان قدرت خلوت کردنش با حق تعالی است. اگر انسان از الله لذت نمی‌برد حتماً دچار اضافه‌وزن‌های حسی، خیالی، وهمی و یا عقلی شده است و باید سبک زندگی‌اش را عوض کند تا به تعادل برسد. امام سجاد «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «إنّ أعظمکم عندالله عملاً أعظمکم فی ما عندالله رغبه» کسی بالاترین عمل را در نزد خدا دارد که بیشترین رغبت را به آنچه که در نزد خداست، دارد. برای ما باید مهم باشد که نزد خدا چه جایگاهی داریم نه در نزد مردم. بعضی‌ها تا آخر عمرشان در حال بازی کردن نقش‌هایی هستند که مورد پسند دیگران واقع گردند. اما کسی که فوق عقلش فعال شده برایش مهم است که خدا و معصومین «علیهم‌السلام» درباره او چه نظری دارند. اگر خانواده زمینی و یا دوستان، باطن ما را می‌شناختند چه بسا به قول حضرت از ما دوری می‌کردند. در صورتی که تمام زوایای وجودی مان در نزد خانواده آسمانی مان کاملاً برملا و آشکار است بنابراین ما باید در اصلاح خودمان و مورد پسند ایشان واقع شدن، تلاش کنیم در صورتی که ما دائماً تلاش می‌کنیم دست به کارهایی بزنیم که جامعه ما را قبول کرده و تحسین کند اما دغدغه یک انسان حقیقی این است که آیا حضرت زهرا و امام حسین «علیهماالسلام» میهمان قلب ما می‌شوند یا نه؟ و یا ملائکه الله به خانه انسان وارد می‌شوند یا نه؟ نفس ما قبر ماست، همین حالا در دنیا اگر در نفس ما معصومین «علیهم‌السلام» و فرشتگان رفت و آمد دارند در قبر نیز با ما خواهند بود و در قیامت هم همینطور. کسی که قیمت خودش را شناخته دائماً با بزرگان رفت و آمد کرده و از خیال‌های آلوده می‌پرهیزد. اگر به افکار آلوده بپردازیم در برزخ هم با آن‌ها خواهیم بود. در حدیث مذکور حضرت سجاد «علیه‌السلام» به ما ملاک داده و عالی‌ترین قیمت را مطرح می‌فرمایند و در آسمان ارزش انسان را بیان می‌کنند؛ بالاترین درجه ارزش را برای کسی تعیین می‌کنند که بیشترین رغبت را به آنچه نزد خداست، دارد، چون خدا و آنچه در نزد اوست مطلق و بی نهایت است. اگر کسی به نامحدود عشق ورزید قیمتش نامحدود است و اگر کسی شیفته کمالات محدود شد قیمتش هم همان است. ما باید فرشته‌ها را وارد نفسمان کرده و دیوها را بیرون کنیم. در طول روز با رفتارمان و در شب با خواب‌هایمان معلوم می‌شود که ما در چه موطنی هستیم و وضعیت قبر ما چگونه است. امام سجاد «علیه‌السلام» عالی‌ترین ملاک را به دست ما می‌دهند. با خواندن آیات بهشت چه قدر اشتیاق در ما ایجاد می‌شود؟ خداوند صدها آیه در این مورد در قرآن آورده و علی «علیه‌السلام» توصیه می‌کنند: شوقتان به بهشت را افزایش دهید تا شادی‌تان بیشتر شود؛ «شوّقوا انفسکم الی نعیم الجنّه...» واقعاً ما جز بهشت جای دیگر نمی‌توانیم برویم. ما نه می‌توانیم و نه می‌خواهیم به جهنم برویم. حالا که می‌خواهیم به بهشت برویم پس باید تلاش کنیم تا به آنچه نزد خدا در انتظار ماست، برسیم. ما با خیال بهشت باید شوقمان را بیشتر کنیم اگر کسی خیال‌پردازی نکند نه به کشف می‌رسد و نه به خواب‌های زیبا و نه به قدرت، شادی و آرامش. آنچه می‌تواند ما را نجات بدهد خیال پردازی‌های مقدس و البته نه کودکانه و احمقانه است. در خیالتان دائماً لحظه ای که چهارده معصوم «علیهم‌السلام» برای بردن شما حاضر می‌شوند را تجسم کنید و هر قدر زیباتر آن را طراحی کنید در واقعیت هم اتفاق می افتد. از بچه‌ها این کار را بیاموزیم که از کودکی سال‌ها در بازی‌هایشان نقش مادر و پدر را بازی می‌کند تا روزی به این موقعیت برسند. کسی که به خیال نمی‌افتد هیچ برنامه ای برای آن طرف ندارد. درباره مرحوم نخودکی، خادم حرم می‌گوید: به صورت‌های مختلف با خدا عشق‌بازی می‌کردند مثلاً می‌فرمودند امشب شب سجده است، امشب شب رکوع است و ... یک شب درها بسته بود ایشان به پشت بام رفتند و برف شدیدی هم می‌بارید نگران ایشان شدم و به پشت بام رفتم دیدم که در حالی که برف زیادی روی پشت ایشان بود همچنان در رکوع بودند. سجده به تعبیر امام صادق «علیه‌السلام» سرگذاشتن روی پای خداست. ما چه قدر میل به سر گذاشتن روی پای خدا و ادامه آن داریم؟ وقتی در آغوش خدا هستیم شیطان به انحاء مختلف تلاش در جدا کردن ما می‌کند اعم از اینکه ما را به سمت کارهای حسی، خیالی، وهمی و حتی عقلی و علمی می‌کشاند. خداوند می‌فرماید: اگر تو یک وجب بیایی من یک باع می‌آیم و اگر تو به سمت من حرکت کنی من به سمت تو می‌دوم. استادی داشتم که با بزرگواری ما را به حضور می‌پذیرفتند ولی گاهی که می‌رفتیم همسرشان می‌گفتند الآن ساعت ذکر ایشان است و حتی مرا نمی‌پذیرند. چنانچه در قرآن کریم، در آیه استیذان (نور/58) خداوند فرموده: در سه وقت است که وقتی پدر و مادر خلوت کرده‌اند بچه‌ها بدون اجازه گرفتن حق ورود به اتاق ایشان را ندارند. بنابراین در خلوت با خدا عزیزترین شخص انسان حق مزاحمت ندارد. متأسفانه بعضی‌ها معنای خلوت را نمی‌فهمند و حتی سر نماز تلفن همراهشان روشن است و پاسخ پیامک را هم می‌دهند! اگر خدا و اهل بیت «علیهم‌السلام» جدیت ما را در خلوت کردن با آسمان مشاهده کنند آن وقت است که اتفاقات زیبا رخ می‌دهد. خیلی‌ها حاضرند در بخشهای حسی، خیالی، وهمی و عقلی مدت‌های زیادی را وقت گذاشته و خلوت داشته باشند ولی کاری با نیازهای بُعد فوق عقلانی‌شان ندارند. اگر انسان حقیقت سجده را بفهمد حاضر نیست سرش را از روی پای خدا بردارد و نمازهایش را با عجله بخواند و سجده برایش خیلی لذت بخش خواهد بود. سر روی پای خدا فقط خلوت می‌خواهد حتی بدون وضو و جهت قبله. اگر به این حال رسیدیم خیلی خدا را شکر کنیم. در مشکلات زندگی هم شکر و سجده کنیم که خدا آن‌ها را برای پاک کردن ما بر سر راهمان قرار داده است؛ «... فأنّهُ یحُطُّ الذّنوب کما تحطُّ الرّیح ورق الشّجر» (سجده) گناهان را می‌ریزد همانطور که باد برگهای درختان را می‌ریزد. چه قدر بدبخت است کسی که با این‌همه سیستم پاک کنندگی که خدا قرار داده پاک نشود. اگر با خدا شاد و آرام نمی‌شویم خدایی که شناخته‌ایم توهمی است نه خدای حقیقی. اگر حقیقتاً خدا را شناخته و باور کرده باشیم هیچ عاملی نمی‌تواند بین ما جدایی بیفکند. چنانچه بین ما و خانواده و عزیزان زمینی مان جدایی نمی‌افتد حتی اگر اختلافی هم وجود داشته باشد حس خواهری و برادری، همسری و فرزندی بر آن غلبه کرده و کینه‌ها را می‌زداید. در آیات و روایات «الله» خیلی قوی و قدرتمند و دوست داشتنی معرفی شده است؛ «ذکر الله مطردُ الشیطان» یاد الله طرد کننده شیطان است. اگر کسی این اثر را دریافت نمی‌کند خدایش حقیقی نیست. نبی اکرم «صلی الله علیه و آله» در فرمایش خود، نهمین عامل پاک شدن از گناه را این‌گونه می‌فرمایند: «العمرهُ الی العمرهِ کفّارهُ ما بینهما...» فاصله بین دو عمره کفاره گناهان بین آن دو است. کسی که تمکن رفتن به حج تمتع را دارد ولی نمی‌رود اگر بمیرد مسلمان نمرده بلکه یهودی و نصرانی از دنیا رفته است. چه بسا خانم‌هایی که با توجه به ارث و یا طلاهایی که دارند واجب الحج هستند ولی ملاحظات دیگر کرده و نمی‌روند. حضرت در ادامه می‌فرمایند: «و الحجه المتقبّله ثوابه الجنّه...» و حج مقبول ثواب بهشت را دارد. «... و من الذنوب، ذنوب لا تغفر الا به عرفات» و گناهانی هستند که بخشیده نمی‌شوند مگر در عرفات. کسانی که امکان حج تمتع ندارند. نماز شبهای دهه اول ذیحجه را بخوانند و شب و روز عرفات را هم به عبادات مخصوص آن‌ها بپردازند آمرزیده می‌شوند و خدا هر چه به آن‌هایی که در مکه اعمال انجام داده‌اند را به ایشان هم می‌دهد. اینچنین مهربانی خدای متعال شامل حال کسانی که به هر دلیل امکان این سفر را ندارند، می‌شود. علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «إنّ افضل ما توسّل به المتوسّلون الی الله... و حج البیت و اعتماره فانّهما ینفی أن الفقر...» همانا برترین توسل متوسلان به خداوند... حج بیت الحرام و عمره آن است که آن دو فقر را از بین می‌برند. «... و یرحضان الذنب» و گناهان را می‌شویند.   والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 820
زمان انتشار: 30 سپتامبر 2018
| |
کسی که برای موفقیتش تلاش نکند، خود را مسخره کرده است

قدم صدق، جلسه 2، 88/8/21

کسی که برای موفقیتش تلاش نکند، خود را مسخره کرده است

امام رضا (علیه‌السلام) درباره‌ی کسی که فقط آرزو دارد، اما حاضر نیست که متناسب با آرزویش تلاش کند، تعبیر عجیب و تکان دهنده ای دارد؛ می فرماید:«من سئل الله التوفیقه وَ لم یَجتهِد فَقَدِ استهزء بنفسهِ= کسی که از خدا موفقیت را می خواهد، اما حاضر نیست سخت کوشی و تلاش بکند، خودش را مسخره کرده است». در جلسه گذشته، درباره قدم صدق گفتیم که اگر ما ادعایی می کنیم، باید قلب ما آن را تأیید کند. اگر در زیارت عاشورا درخواست می کنیم که خداوند انتقام سیدالشهدا را روزی ما کند، اگر می خواهیم در دنیا و آخرت با حضرت باشیم و به مقام آنها برسیم، باید در گفتارمان صادق باشیم. برای اثبات ادعای مان باید معونه آن را بپردازیم و برای آن تلاش کنیم؛ در غیر این صورت در ادعای خود صادق نیستیم. حضرت کلمه «سعی» را بیان نمی کنند، نمی گویند:« وَلَم یسعی»؛ بلکه می فرماید:«وَلَم یَجتهدِ» یعنی سعی نه، اجتهاد لازم است؛ پس برای رسیدن به هدف، سعی کافی نیست، بلکه سخت کوشی لازم است. یعنی تلاش فراوان و مناسب با هدف. قرآن می فرماید: « وَمَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْیَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْیُهُمْ مَشْكُورًا[1] = و هر كس خواهان آخرت است و نهایت كوشش را براى آن بكند و مؤمن باشد، آنانند كه تلاش آنها مورد حق‏ شناسى واقع خواهد شد». «سَعْیَهَا» یعنی آن سعی که تناسب با آخرت دارد. سعی چنین افرادی مشکور است. اگر بگوییم من آخرت را می خواهم؛ اما سعی هم بکنم و سعی ام مناسب آخرت نباشد، فایده ای ندارد. مثل کسی که می خواهد در کنکور قبول شود، سعی هم می کند، اما قبول نمی شود؛ زیرا سعی او متناسب با قبول شدن در کنکور و در رشته مورد نظر نبوده. سعی کرده، وقت گذاشته، کلاس رفته، از مغزش کار کشیده، شب بی خوابی کشیده، اما چون سعیش مناسب نبوده، تناسبی با هدف نداشته، این سعی ها به نتیجه نرسیده است. اگر ما بخواهیم مقام انسانی را طی کنیم و بخواهیم به آخرت و به اهل بیت برسیم (بالاتر از آخرت، اهل بیت هستند)، باید به تناسب این اردوگاه و به تناسب این حزب و به تناسب اهل بیت اهل تلاش باشیم. وگرنه مشمول همان فرمایش امام رضا(علیه السلام) می شویم، که فرمودند: کسی که موفقیت را از خدا می خواهد، اما سخت کوشی نمی کند، خودش را مسخره کرده است. پس وقتی زیارت عاشورا می خوانیم و با خداوند و امام حسین صحبت می کنیم، ادعاهایی داریم، اگر در آنها صادق نباشیم، باطناً داریم خودمان را مسخره می کنیم و نعوذبالله ممکن است خدا یا امام حسین را مسخره کنیم. پس باید صادق باشیم و صدق داشته باشیم. «صدق» آنقدر مهم است که فرمودند: مومن اگر دروغ بگوید مومن نیست ما بحثی در اخلاق داریم، که خیلی مهم است، جزء مسائل پایه ای است و آن نفی دروغگویی است. دروغ از گناهان کبیره شمرده است. فرمودند: کلید همه بدی ها دروغ است. دروغ مفسده دارد؛ مضر و جزء گناهان کبیره است. اگر در کتاب ها و در احادیث، نگاه کنید، در مورد دروغ گفته شده که از گناهان کبیره است و از زنا و شراب بالاتر است. پرسیدند: مؤمن ممکن است شراب بخورد؟ حضرت فرمود: بله. سوال شد ممکن است، زنا کند؟ فرمود: بله. پرسید: ممکن است دروغ بگوید؟ فرمود:«لا، لا والله لا».  حضرت قسم خورد که امکان ندارد مؤمن دروغ بگوید. حضرت می فرماید: آن موقعی که دارد دروغ می گوید، دیگر مؤمن نیست. مسئله صدق خیلی مهم است. این همه تأکید برای دروغ نگفتن و این که انسان دروغگو نباشد و صداقت داشته باشد، همه در رابطه با بندگان خداست. حال سؤال این است: دروغ گفتن به خدا بدتر است یا به بندگان خدا؟ دروغ گفتن به امام حسین علیه السلام بدتر است یا به بندگان خدا؟ واضح است دروغ گفتن به خدا و امام حسین بدتر است. آدم به امام حسین علیه السلام، امام زمان علیه السلام، حق تعالی و به ائمه دروغ بگوید، خیلی زشت تر است. از همه بدتر این که ما در حالی دروغ می گوییم که آنها شاهد و ناظر بر قلب ما هستند، ما هیچ چیز مخفی از آن ها نمی توانیم داشته باشیم. به همین خاطر در زیارت عاشورا دوبار مسئله صدق آمده، «ان یثبت لی قدم صدق » در سجده می خوانیم «و ثبت لی قدم صدق». یعنی من راست می گویم و واقعاً دارم این ها را درخواست می کنم. چون راستگویی هم یک کار سختی است؛ کار هرکسی نیست که وقتی دارد با امام حسین حرف می زند و این ادعاها را می‌کند، راست بگوید؛ پس باید از خدا توفیق راستگویی بخواهیم. اینجاست که توحید به داد آدم می رسد:«لاحول ولا قوة الاباالله»،«ایاک نعبد و ایاک نستعین» از خودت کمک می خواهیم، خدایا خودت به ما صدق بده و قدم ما را راست بگردان. امتحان صادق بودن یکی از رزمندگان که به صادق بودن خود شک داشت، تا وقتی که امتحان صادق بودنش را نداده بود، در حزن و اندوه بود. در گردان ما یکی از رزمنده ها که 18 سال داشت و تخریب چی بود و همیشه حزن و غمی در چهره اش بود. در عملیات های زیادی هم شرکت کرده بود و انصافاً هم در عملیات های قبلی خیلی شجاعانه و دلیرانه در میدان بود. یعنی من اصلاً از این جوان هیچ ضعفی ندیدم. ولی او در دلش یک حزنی داشت. ما هم نمی توانستیم سؤال کنیم که علت این غصه اش چیست. عملیات رمضان تمام شد و ما رفتیم غرب، سومار، برای عملیات مسلم بن عقیل. او در شناسایی ها هم می آمد و رشادت به خرج می داد؛ ولی باز در دلش حزن بود. عملیات که تمام شد و شهر سومار الحمدلله آزاد شد، از عملیات که برگشتیم، دیدم خیلی انبساط و آرامش دارد و این تغییر حالت محسوس بود. از او پرسیدم: چه شده که الآن انبساط داری؟ مشکلت برطرف شد؟ به ظرافت کاری این جوان دقت کنید! جواب داد: من این همه عملیات رفتم، شناسایی رفتم، ولی به خودم شک داشتم که من صادق هستم یا خیر. او را خوب می شناختم؛ ده ها عملیات سخت را انجام داده بود. عملیات هایی که 3- 4- 5-  6 نفر می شدیم و 50 کیلومتر 60 کیلومتر، حتی گاهی 90 کیلومتر نه در خاک خودمان، بلکه در داخل خاک دشمن و در داخل پادگان های دشمن، پیاده می رفتیم. این عملیات های سخت را رفته بود و خیلی چیزها از خودش نشان داده بود. با این حال می گفت: من به خودم شک داشتم که آیا من صادق هستم یا خیر. یعنی آیا برای خدا از همه چیزم گذشته ام یا نگذشته ام؟ گفتم: چه شد؟ آیا قضیه برایت حل شد؟ گفت: بله، دیشب، آنجا که هیچ کس حاضر نبود برود و دشمن هم پشت سر هم آتش می ریخت، من دیدم که این بچه ها نمی توانند وارد آن صحنه شوند، من توانستم «یا مهدی» بگویم و تنها بروم و هیچ کس هم با من نیامد. وقتی رفتم؛ دیدم که چقدر قلب من آرام شد. دیدم چقدر راحتم که با این همه دشمن تنها هستم. گفت: به خاطر این که من این کار را کردم، دیگر رزمنده ها هم کنده شدند و آمدند. خیلی خوشحالم که به خودم لااقل ثابت شد که من در این راه صادق هستم و در سختی نمی بُرم. این رزمنده با این که سختی های زیادی را پشت سر گذاشته بود و امتحان های خوبی داده بود؛ ولی از خودش حساب می کشید که واقعاً من صادق هستم یا صادق نیستم؟ راست می گویم یا راست نمی گویم؟ ما کسانی را داشتیم که به جبهه می آمدند، اما بعد معذرت خواهی می کردند که ما خیلی دوست داریم به اسلام و مسلیمن خدمت کنیم، اما این را در خود نمی بینیم که جلو بیاییم. ما در پشت خط می مانیم و هرکاری داشته باشید انجام می دهیم. در بیمارستان و آشپزخانه، خدمت می کنیم، آب می آوریم، خدمات دیگر انجام می دهیم. اینها خیلی هم صادق بودند. درود بر آنها. آدم نباید هیچ کس را به خاطر ترس مذمت کند. ما از صداقت شان لذت می بردیم. گاهی خدا شاهد است ما می دیدیم، همین افراد که می گفتند ما در خط جلو بیاییم، درعملیات می دیدم که سر و کله شان پیدا می شد، می گفتیم: چی شد که آمدید؟ می گفتند: به ما گفتند نیرو نیست ما هم اصلاً نتوانستیم بمانیم و آمدیم و گفتیم اینجا جای ترسیدن نیست. نیاز هست که در خط جلو باشیم و آمدیم؛ شکر خدا همه ترس هایمان هم ریخت. صدق در باطن انسان ریشه دارد سیر انسان، یک سیر تدریجی است. خدا به ما گفته که در حقیقت باطن و ناخودگاهت صدق وجود دارد و صادق است. یعنی تو واقعاً من را می خواهی. امام فرمود: رئیس جمهور آمریکا هم عاشق خداست. معاویه هم عاشق خداست. این همان ضمیر ناخودگاه است که همه خدا را می خواهیم. پس اگرمعاویه بگوید «لا إله إلاالله» نسبت به ضمیر ناخودآگاهش راست گفته یا دروغ؟ راست گفته. ولی نسبت به معرفت شخصی و جنبه اختیاری خودش دارد دروغ می گوید. چون او در دنیا به دنبال بی نهایت می گردد. خدا می گوید که آن باطن شما راست می گوید و واقعاً هم غیر از من کسی نمی تواند شما را خوشبخت بکند. در ضمیر خودآگاه تان اگر دروغ می گویید، باید برای رفع این دروغ تلاش کنید. انسان باید سعی کند کم کم دروغ هایش تبدیل به راست شود. پس خود انسان باید خجالت بکشد و حیا کند از اینکه یک عمر به اهل بیت و خدا دروغ بگوید. دروغ ها باید به صدق و راستی تبدیل شوند اینکه انسان اصلاً تلاش نکند که راستگو شود و تلاش نکند که به صدق برسد، خیلی بد است. بله ما بسیاری از قسمت هایی که در زیارت عاشورا می خوانیم را راست نمی گوییم. عیبی ندارد؛ راست نگوییم. دروغش را بگوییم. به دروغ ادعا هم بکنیم. اما تلاش کنیم آن دروغها را به صدق تبدیل کنیم. مردم سال ها قبل از انقلاب، نوحه هایی که می خواندند و عزادارای می کردند، به خصوص جوان ها و مداح ها وجودهای بسیار گران قیمتی هستند. یک مداح وجود ارزشمندی دارد و خدا می داند این مدح ها چقدر نقش دارند در بقا و تثبیت دین خدا. گاهی وقت ها یک مداح کاری می کند که یک عالِم شاید سال ها نتواند انجام دهد. شعرهای عاشقانه برای اهل بیت تنظیم می کند. خودش هم دروغ می گوید. اما این دروغ ها راست می شود. مردم سال ها به امام حسین گفتند:« جوانی من به فدایت حسین جان/ کی می رسیم به کربلایت حسین جان». یک دفعه دیدی، هیچ وقت این همه جوان که در طول تاریخ، جوانی شان را فدای امام حسین نکردند، همه اش راست درآمد. یعنی آنهایی که زمانی در کوچه ها بچه کوچولوهایی بودند که ما یادمان است سینه می زدند و عزادارای می کردند و زنجیر می زدند و این شعرها را می خواندند. کم کم بزرگ شدند، به این شعرها دقت کردند و معنی اش را فهمیدند. قضیه جدی نبود، ولی یک لحظه به خودشان آمدند، دیدند جنگی شده و دفاع مقدسی هست؛ انقلابی هست و کشت و کشتاری هست و حالا باید همه آن نوحه هایی که خوانده بودند و عزاداریهای که کرده بودند و حرفی که زده بودند، همه باید راست در می آمد.  دیدیم که چقدر خوب این مردم امتحانشان را پس دادند و راست هم گفتند. ماجرا از یک مجاز شروع می شود، اما به یک حقیقت ختم می شود. این خوب است. ما هم باید همین جور باشیم. یعنی حالا هم می گوییم:«لاإله إلا الله= خدایا من دلبری جز تو ندارم»؛ معشوقی جز تو ندارم؛ معبودی جز تو ندارم. اگر یک مدت آدم دروغ می گوید، بگوید. ولی زشت است که تا آخر عمر دروغ بگوید. یعنی باید تلاش بکند و روز به روز این سطح دروغ هایش را کم بکند. سطح معشوق های وهمی، معشوق های حسی، معشوق های خیالی را پایین تر بیاورد و یک روز اینها را از دلش بیرون بکند. روز به روز به ارزش های انسانی و الهی بیشتر فکر کند و اینها برایش مهم باشند. کسی دم از خدا و پیغمبر بزند، اما موقع عروسی و خواستگاری می گوید مهریه چهارصدتا، پانصدتا، هفتصدتا، هزارتا سکه؛ این اصلاً راست نمی گوید. دروغ می گوید و او شکست خورده است. کسی که این طوری است در این بخش شکست خورده. بچه اش متولد می شود و موقع اسم گذاری؛ می بینی شکست می خورد. نمی تواند اسم های مقدس و آسمانی انتخاب کند. در رفتار با همسر می بینی باز شکست می خورد. دروغ دارد می گوید. با مبنای خدا و مبنای اهل بیت و مبنای آسمانی با همسرش رفتار نمی کند. بر مبنای زمین، با مبنای حیوانیت، مسابقه، رقابت، چشم و هم چشمی، خودخواهی و خودمحوری با همسرش برخورد می کند. باز هم می بینی که شکست خورده است. از خداوند، طلب صدق کنیم در بخش الحاقی دعای عرفه جمله ای داریم: « و أقِمنی بِصِدقِ العُبودِیَّةِ بَینَ یَدَیكَ = و من را در مقام عبودیت خودت به صدق پایدار کن». یکی از چیزهای خوبی که در عرفه کی خوانیم؛ هم در شب عرفه و هم روز عرفه «صداقت» است. همین قدم صدق است. خدایا من را در مقام عبودیت خودت به صدق پایدار کن. یعنی عبودیت تو را صادقانه انجام بدهم. دروغ نگویم. «أقِمنی» من را تثبیت کن. من را اینجا مقیم کن. در طاعت تو صادقانه مقیم شوم. در بخشی از دعای کمیل می خوانیم:« یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ! أسْئَلُک بِحَقِّک وَ قُدْسِک وَ أعْظَمِ صِفاتِک وَ أسْمائِک أنْ تَجْعَلَ أوْقاتی مِنَ اللَّیلِ وَ النَّهارِ بِذِکرِک مَعْمورَةً وَ بِخِدْمَتِک مَوْصولَةً وَ أعْمالی عِنْدَک مَقْبولَةً حَتّی تَکونَ أَعْمالی وَأوْرادی کلُّها وِرْدآ واحِدآ و حالی فی خدمتک سرمداً= خدایا از تو مسئلت می‌کنم به عزتت و قدّوسیتت و به عظیم‌ترین صفات و اسمائت که تمام اوقات مرا با یاد خودت آبادان کنی و اینکه علی‌الاتصال، در خدمت تو باشم و اعمال من مقبول درگاه تو باشد [تا اینکه] تمام اعمال من و وردهای من یک چیز بشود و حالم در خدمت تو پاینده گردد». ظرافت را نگاه کنید، حضرت سراغ اسم «رب» رفته، یعنی خدایا! تو مربی من هستی و چون تو مربی من هستی، تو من را اینگونه کن. من برای اینکه صادق باشم و نسبت به تو (خدا) و نسبت به اهل بیت دروغگو نباشم، آدم راستگویی در عبودیت باشم، به کمک خودتان احتیاج دارم. به کمک خودت که رب من هستی، احتیاج دارم.  بعد از اسم یا رب چه چیزهایی حضرت خواسته؟ «وبخدمتک موصولة = تمام شب و روز من درخدمت تو باشم». من خدمتگزار تو باشم. ای خدا اعمالم نزد تو مقبول باشد تا اینکه تمام اعمال و اوراد من واحد شود و یک پارچه برای تو باشد. اعمالم، اوردام همه متمرکز به تو متوجه به تو و احوالات من دائماً در خدمت تو باشد. این می شود آدم صادق. کسی که وقتی می خواهد با امام زمان حرف بزند، عجله صادقانه داشته باشد. این خیلی مهم است. این را در قلبتان یا روی کاغذ یک جا یادداشت کنید. همین دو تا کلمه که گفتم، بزنید روی آینه در منزل تان، روی شیشه اتومبیلتان یا روی میزتان «عجله صادقانه». آیا ما برای آمدن امام زمان عجله داریم؟ عجله ای که برای رسیدن به یک محبوب زمینی داریم؛ هرچه که می خواهد باشد؛ خرید یک اتومبیل باشد یا یک مسکن؛ خرید یک لباس باشد یا سفریا رسیدن به یک معشوق زمینی و انسانی باشد. آیا مثل همین عجله را برای امام زمان داریم یا نداریم؟ در دل ما این دلشوره های عجولانه وجود دارد یا نه؟ تا وارد عمل نشویم، صادق نیستیم ما حتی در نحوه دعا کردن مان هم صادق نیستیم. اگر عزیزترین کسِ شما سرطان داشته باشد و داری او را از دست می دهی، خیلی هم به او وابسته هستی، فرزندت، همسرت، بچه ات، دوستت، خواهر و برادرت هست و دارد از دنیا می رود؛ چطوری برایش دعا می کنی؟ ما برای امام زمان یک بار این طوری دعا کرده ایم؟  خدا می داند اگر مردم به اینجا برسند که اینطوری دعا کنند، یقیناً موانع ظهور امام زمان برطرف می شود. ما اصلاً در حال مان هم صادق نیستیم. در فرزندی صادق نیستیم. در شیعه بودن مان صادق نیستیم. دعای کمیل که شب جمعه می خوانیم:«حَتّی تَکونَ أَعْمالی وَأوْرادی کلُّها وِرْدآ واحِدآ و حالی فی خدمتک سرمداً» یعنی من وقف تو بشوم. یعنی من برای امام زمان جوشش داشته باشم؛ نه اینکه دائماً من را هُل بدهند و تلقین کنند و مرتب به من بگویند و تکرار کنند. البته باز اینها هم بد نیست، خوب است. همین دروغگویی ها یک موقعی کم کم شاید راست شود. مثل زغال است، دائماً آن را باد می زنند؛ می رود و می آید تا کم کم بگیرد و یکپارچه برای امام زمان آتش شود. اگر وارد نشود، اگر زغال در منقل نیاید و بخواهد همیشه در گونی بماند، نمی گیرد. باید بیاید و در منقل باید آتشش بزنند و شروع شود. انسان خودش راه بیندازد. خدا رحمت کند امام را (سلام الله علیه) فرمود: انسان بدون تلقین به هیچ جا نمی رسد. باید بیایید در گود. باید بیایید درکار. باید خودش را به دروغ به خدمت به امام زمان بزند؛ به وقف کردن بزند؛ باید ذره ذره دست کند جیبش پول خرج کرد. تا برسد به آنجایی که همانطوری که برای زن و بچه و پدر و مادرش خرج می کند؛ برای امام زمان هم خرج کند. بدون توقف و بدون چشمداشت خرج کند. فقط به خاطر عشقش خرج کند. هیچ چیز از طرف مقابل نخواهد. صادق باشد، راست بگوید. واقعاً این را ما نباید ساده از کنارش رد بشویم. یعنی تمام حرف ها و قول و قرار هایی که با امام حسین در زیارت عاشورا گذاشتیم؛ اینکه من می خواهم منتقم تو باشم و انتقام تو را بگیرم؛ اینکه در دنیا و آخرت می خواهم با تو باشم. اینکه خدا زندگی و مرگ مرا، زندگی و مرگ شما قرار دهد. اینکه مقام شما را دوست دارم و می خواهم در روز قیامت در مقام شما باشم. آخرش امام حسین می گوید من همه حرف های تو را قبول دارم. می خواهی بیایی و به مقام من برسی، راه بیفت. ولی برنامه ریزی ات کو، برنامه ریزی روزانه ات اصلاً نشان نمی دهد که تو می خواهی این مسیر را طی کنی. تو این قدر برای خودت مشغله درست کرده ای و اینقدر برنامه ریزی در زندگی ات داری که اصلاً چیزی از آن به امام زمان نمی رسد. چیزی به آخرت و ابدیت نمی رسد. تو اصلاً وقتی نداری؛ تو فقط آمده ای و می گویی من می خواهم؛ بدون اینکه اصلاً بخواهی برای آن وقتی بگذاری. بدون اینکه بخواهی از معشوق های دیگرت بگذری. تلاشهایت کجاست؟ دلدادگی هایت، سوز دلت کجاست؟ میزانِ سوزِ دل و شوق ما، نشان‌دهنده صدق ماست آنچه که ما را مقبول اهل بیت و خدا می کند، میزانِ سوزِ دل ما و میزان شوق ماست. چقدر ما سوز دل داشته باشیم؟ هرچقدر شوق داشته باشیم، صدق ما از همان سوز دل معلوم می شود. آدم صادق، سوز و شوق دارد. در دعای مناجات شعبانیه می خوانیم:« إِلهِی هَبْ لِی قَلْبا یُدْنِیهِ مِنْكَ شَوْقُهُ وَلِسانا یُرْفَعُ إِلَیْكَ صِدْقُهُ = خدایا، قلبى به من عنایت كن، كه اشتیاقش او را به تو نزدیك كند، و زبانى كه صدقش به جانب تو بالا برده شود». باز باید این دل را از خدا بخواهیم؛ باز هم گریه کنیم و به خدا بگوییم، خدایا! من یک دل این طوری می خواهم. دلی به من بده که اشتیاق داشته باشد. کراهت و هل دادن در آن نباشد. مثل رزمنده های ما که هیچ کدام با فکر جبهه نرفتند. معرفت داشتند و با شوق رفتند. ما چقدر شهید داشتیم که شناسنامه هایشان را دستکاری کرده بودند. «وَلِسانا یُرْفَعُ إِلَیْكَ صِدْقُهُ= و زبانی به من بده که این زبان من راستی و صدقش پیش تو بالا بیایید». یعنی وقتی من حرف می زنم و می گویم:«اللهم ارزقنی الشهادة فی سبیلک...؛ اللهم اجعل محیای محیای ...= خدایا! زندگی مرا زندگی پیامبر و آل قرار بده؛ مرگ مرا مرگ پیامبر و آل قرار بده». من دارم حرف می زنم، نباید بوی گندش ملائکه را اذیت نکند. باید طوری حرف بزنم که واقعاً فرشته ها بگویند دارد راست میگوید. بوی عطرِ صدق از این کلام بالا برود. بگویند مورد تأیید است؛ واقعاً این بنده ما دارد راست می گوید. خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) حرف های ما را می شنود. احاطه کامل به ما دارد. بگوید بچه من دارد راست می گوید. بچه ام صادق است. وقتی شما فقط روی عمل سرمایه گذاری می کنید، بدون سرمایه گذاری روی قلب، چندین مرتبه حج و کربلا و سوریه می روید، در حالی که قلب راه نمی افتد و به سوز و شوق نمی رسد، فایده اش چیست؟ به جای اینکه بدن را به زحمت بیندازیم. دل را باید حرکت دربیاوریم. پیش نیازِ صدق، ترک لقمه حرام است دل انسان، با معرفت حرکت می کند. پیش نیاز آن هم ترک گناه است؛ به خصوص ترک لقمه حرام؛ چون  لقمه حرام نقش اساسی دارد و ده سال زحمت آدم را هدر می دهد و آدم با لقمه حرام در روز عاشورا سر از امام کشی در می آورد. می نشیند روی سینه امام حسین و سرش را می برد. حضرت زینب (سلام الله علیها) می پرسد: مگر اینها نمی دانند که تو پسر پیغمبر و بچه فاطمه زهرا و امام هستی؟ امام می فرماید: بله همه شان می دانند. می پرسد پس چطور حاضر می شوند جلوی تو بایستند؟ شکم هایشان پر ازحرام است. این یعنی حتی برای قدم صدق، اول باید لقمه ات را مراقبت کنی. یعنی تا لقمه ات را مراقبت نکنی و به حلال نرسی، داری دروغ می گویی؛ پس در آرزوهایت موفق هم نمی شوی و تلاش هایت هدر می رود. پس لقمه ات را خیلی مراقبت کن. لقمه حرام آدم را شقی می کند. کاملاً زمین گیر می کند. می خواهی قدم صدق داشته باشی، اول از ظاهر شروع کن. تا وقتی که لباس و خوراک و اینها را اصلاح نکنی، تلاشهایت اصلاً فایده ندارد. اول اینها را اصلاح کن، بعد سراغ معرفت برو.  بچه بسیجی های ما که شهید شدند و تا شهادت یعنی مقام عندالهی رفتند، کار بزرگی کردند. یک عارف در حوزه های علمیه 50 سال جان می کند، بعد یک بچه بسیجی چهار روزه از او جلو می زند. به قول امام یک شبه ره صد ساله را می رود. چرا؟ برای اینکه اینها غالباً از خانواده های حلال خور بودند. لقمه های کارگری و زحمت کشی می خوردند. تقیدات خاصی داشتند. یک مدت هم لقمه‌ی جبهه را خوردند که حلال حلال است و آدم را پاک می کند. اگر آدم 40 روز در جبهه غذا بخورد، خیلی برایش تأثیر دارد. طوری که می دیدند آن راهی که 50 سال یک نفر زحمت می کشید تا چیزی بگیرد را یک بسیجی یک شبه می گرفت. اگر لقمه مشکل داشته باشد، هر چقدر هم زحمت بکشی، درس بخوانی، دانشگاه و حوزه و ...بروی و تلاش کنی، هیچ فایده ای ندارد. اصلاً نه اشک راه می افتد، نه قلب راه می افتد، نه شوق ایجاد می شود، نه حالی وجود دارد، نه نمازی، نه لذتی، نه سحری، نه شب جمعه‌ای... من یک نمونه عرض کردم، برای این که صادق باشیم باید دغدغه صادقانه داشته باشیم. یعنی اگر کسی الان دروغ می گوید، عیبی ندارد، ولی وقتی که راه افتاد، از آن به بعد تلاش کند و دروغ هایش را کم کند. صدق، یعنی اینکه وقتی خدا را دارم، هر چی را نداشته باشم، آرامش دارم. وقتی خدا را دارم، من باید به او نزدیک شوم. وقتی ما اول متولد می شویم، جمادیم، بعد در رحم مادر نبات می شویم، وقتی به دنیا می آییم، حیوان می شویم. چند سال که می گذرد، صفت های شیطانی سراغ ما می آید و با خودشناسی و تکلیف خود را بالا می کشیم. می بینیم خیلی از چیزهایی که قبل از آن اذیتم می کرد، دیگر اذیت و عصبانی ام نمی کند. پس تو از نوع رنجش ها و عصبانیت ها و سوزش دلت بفهم که کجایی هستی، بزرگ شده ای یا هنوز بچه هستی؟ وقتی هر اتفاقی می افتد، به هم نمی ریزی و محکم هستی مثل کوه راسخ که فرمودند:«کالجبل الراسخ لا تحرکه العواقب= مثل کوه راسخ و محکمی که بادهای تند نمی تواند تکانش بدهد»،یعنی وقتی به رغم سختی ها آرامش داری، معلوم است داری بزرگ می شوی؛ معلوم است داری صدق پیدا می کنی. آن وقت است که اگر بگویی «لاإله إلا الله»، داری راست می گویی. پس بدانیم روی چه چیزی باید سرمایه گذاری کنیم. «و ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین= خدایا یک قدم صدقی به من بده  همراه امام حسین و یارانش که من هم مثل آنها باشم». بطوری که اگر امام حسین و یارانش ما را دیدند، بگویند اینها از ما هستند و راست می گویند. چقدر مبارک است، اگر ما را این طوری بپذیرند. قدم صدق / لقمه حلال [1] . سوره اسراء/19.

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 636
زمان انتشار: 26 اکتبر 2014
| |
خانواده آسمانی، جلسه 110، 91/02/07

خانواده آسمانی، جلسه 110، 91/02/07

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی بحث درباره‌ی ذکر خدا به عنوان مانع بزرگ بر سر راه وسوسه‌های شیطان بود. و به قدرت آفرینی ذکر پرداختیم. ابعاد دیگر ذکر را در مباحث یاد خدا و شب‌های احیاء مطرح کرده‌ایم. امام صادق «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «الصاعقه تصیب المؤمن و الکافر و لا تصیب ذاکراً» صاعقه به مؤمن و کافر می­رسد ولی به ذاکر اصابت نمی‌کند. یعنی مؤمن اهل ذکر سپر داشته و صاعقه به او آسیب نمی‌رساند. بهترین پناهگاه ذکر خداوند تبارک و تعالی است، و همه‌ی تردیدها و ضعف‌ها را در وجود ما برطرف می‌کند. در روایات بسیار داریم که برای رفتن به جایی فلان ذکر و دعا را بخوانید و خیال­تان راحت باشد. شخص تعریف می‌کرد که سوار بر هواپیما شده بود و اعلام حالت اضطراری کردند و همه به هم ریخته بودند و روحانی‌ای با کمال آرامش نشسته بود و در پاسخ تعجب دیگران گفته بود که آیه الکرسی خوانده است و خیالش راحت است پس دعاها که سفارش شده‌اند تأثیر دارد. عصبانیت‌ها، پرخاشگری‌ها، احساس پوچی و حساسیت‌ها زمانی به سراغ انسان می‌آیند که شخص دچار غفلت از یاد خدا شده باشد. در روایت داریم که هیچ پرنده‌ای شکار نمی‌شود مگر آنکه در آن لحظه از یاد خدا غافل شده باشد. اگر به آسیب‌های خودمان توجه کنیم چه جسمی، چه خیالی و چه روحی و ... زمانی بوده که ما از یاد خدا غفلت داشته‌ایم. بخصوص حوادثی که در نفس انسان اتفاق می‌افتد. و قرآن از این‌ها به مصیبت‌های نفس انسان یاد می‌کند. پریشانی و اضطراب محصول غفلت هستند. اینکه حضرت می‌فرمایند صاعقه به ذاکر اصابت نمی‌کند برای این است که ذاکر سپر و حفاظ دارد. انسان اگر دقت کند می‌بیند که وقتی در خیال و واهمه حتی عقل دچار مشکل می‌شود حتماً غفلت کرده است. بوعلی سینا می‌گوید که وقتی در حل مسئله‌ای علمی در می‌ماندم به مسجد جامع رفته و دو رکعت نماز می‌خواندم. به حق تعالی التجاء کرده و کمک می‌طلبیدم و آن مسئله حل می‌شد. کسانی که مشغله‌های علمی و فکری دارند از یاد خدا خیلی می‌توانند بهره ببرند. حتی برای اختراع و اکتشاف ما اذکار خاصی داریم. برای کسانی که می‌خواهند خوب مدیریت کنند ذکر «یا حسیب» بسیار مؤثر است. با این ذکر محاسبه‌گری قوی و هیچ چیز از یاد آن‌ها مخفی نمی‌ماند. اسماء هر کدام اسلحه‌ای هستند که می‌توانیم از آن‌ها کمک بگیریم: «فللّه اسماء الحسنی فادعوهُ بها» خداوند اسمای زیبایی دارد که او را با آن‌ها بخوانید. خداوند که نیازی به یادِ ما ندارد بلکه برای خودمان لازم است و کامل‌ترین بیان در نماز است: «ایاک نعبد و ایاک نستعین» استعانت هم فقط در مسائل مادی نیست. در امور مادی حتی کفار هم از ذکری کمک بگیرند برایشان مؤثر است. به هر حال اسم خدا دارای نورانیت است. حتی وجود لفظی و کتبی هم مؤثر است. مثلاً کسی قرآن یا بعضی اسماء الهی همراهش باشد. تابلویی که در منزل می‌گذاریم هم اثر خاص خودش را دارد مثلاً در روایت داریم که تصویر یک سگ در منزل مانع حضور فرشتگان می‌شود. تصویر و مجسمه‌ی سگ اثر حقیقی خارجی دارد که مانع ورود فرشتگان می‌شود. تابلوهای اسامی خداوند و اهل بیت «علیهم‌السلام» هم اثر خاص خودش را دارد. در نمایشگاه‌ها هم کفار به تابلوهایی که اسماء مقدس روی آن‌هاست توجه خاص دارند، و توجه به اثر آن‌ها داشته حتی اگر معنای آن را ندانند. انسان باید در خانه‌ی قلبش این اسماء را حفظ کند تا قدرت بگیرد. امام (رضوان الله) به همراه شخصی به دیدار مرحوم نخودکی رفته بودند. (مرحوم نخودکی ید طولایی در ذکر و طلسمات داشته و صاحب قدرت در این زمینه‌ها بودند.) و به ایشان فرموده بودند که آمده‌ایم علم کیمیا بیاموزیم. ایشان گفته بودند که من اول به زیارت بروم بعد. (البته زیارتشان هم خیلی طولانی بوده و اساساً یکی از امتحان‌ها استاد نسبت به شاگرد معطل کردن‌های زیاد است تا ببیند که آیا شاگرد حوصله دارد یا نه؟) بعد از اینکه از زیارت بازگشتند گفتند که کیمیا علم سنگینی است. علمی است که اگر به هر فلزی بزنید طلا می‌شود. پس شرط آن این است که از آن برای نفع شخصی‌تان استفاده نکنید. امام و شخص همراه ایشان گفتند که ما نمی‌توانیم چنین تضمینی بدهیم شاید درباره‌ی الآن بتوانیم ولی برای آینده تضمینی نیست. مرحوم نخودکی صداقت ایشان را تحسین کرده و فرمودند که چیزی به شما می‌آموزم که از کیمیا بالاتر است و بعد از هر نماز بخوانید. امام فرمودند که من همه‌ی موفقیت‌هایم را از این ذکر گرفتم. ذکرها آثار و قدرت‌های مختلف و نیز زمان ماندگاری مختلف دارند. ما این‌ها را دست کم گرفته‌ایم. یکی از کتاب‌هایی که همه داریم ولی توجه چندانی به آن نداریم «مفاتیح‌الجنان» است: «یار میان خانه و ما گرد جهان می‌گردیم» با این همه دعا و ذکر ما نباید این همه گرفتار باشیم. اگر این‌طور است ما از معنویت و ذکر فاصله گرفته و ضعیف شده‌ایم. مانند کسی که دائماً مریض می‌شود، وقتی به پزشک مراجعه می‌کند معلوم می‌شود که بدن او بسیاری از موادی را که باید داشته باشد را ندارد. کسی که دائماً تغذیه‌ی مناسب دارد که به راحتی بیمار نمی‌شود. اینکه تأکید شده حتماً هر صبح دعای روز و زیارت روز که رابطه با خانواده‌ی آسمانی است خوانده شود برای همین است. هر روزی تعلق به معصوم یا معصومین «علیهم‌السلام» دارد که ما باید به ایشان پناهنده شویم. زمانی که می‌بینیم آسیب‌های مختلف ما را محاصره کرده‌اند علتش این است که آسیب پذیر شده‌ایم. البته آسیب‌ها کاملاً طبیعی است ولی ما باید خودمان را تقویت کرده ایم. لذا وقتی خدمت بزرگان می‌رویم ابتدا توصیه می‌کنند که تجدید نظری در سبک زندگی و دعاها و ... دئاشته ایم. ما استعانت و دعا نداریم که ضعیف می‌شویم. مانند اینکه ما به مشکل برخورده‌ایم و از اطرافیان کمک می‌گیریم. انسان‌ها با همین کمک‌ها زندگی می‌کند. ولی خدا می‌فرماید که راحت به هر کسی مراجعه نکنید. قرآن می‌فرماید: «قل ما یعبؤا بکم ربّی لو لا دعائکم» بگو خدای اصلاً به شما توجهی نمی‌کند اگر دعای شما نباشد. البته گاهی هم در خانه‌ی خدا رفته‌ایم خدا هم پاسخ داده ولی همه‌ی نکات مورد نظر خدا را رعایت نکرده‌ایم لذا آسیب دیده‌ایم. کسی که دعا ندارد رهاست و حفاظ و سپر ندارد باید منتظر بلا باشد که به سرش می‌آید. امام صادق «علیه السلام» در حدیث دیگر می‌فرمایند: «انّ الصاعقه لا تصیب ذاکر الله عزّ وجلّ» صاعقه به ذاکر خدای عز و جلّ اصابت نمی‌کند. ذکر خدا چنان حفاظی ایجاد می‌کند که هیچ چیز نمی‌تواند به انسان آسیب بزند. اگر ما مجهز به ذکر باشیم حداقل این است که اگر حادثه‌ای اتفاق بیفتد شرّ در آن نیست. بلکه خیر آن به ما می‌رسد. امام صادق «علیه‌السلام» می‌فرمایند: مؤمن به هر مرگی ممکن است بمیرد، غرق می‌شود، زیر آوار می‌ماند، طعمه‌ی درندگان می‌شود، صاعقه زده می‌شود ولی مؤثر نیست. شیطان حمله‌های چهارگانه و وسوسه برای مؤمن هم دارد ولی بر مؤمن اثر ندارد زیرا بر آن‌ها با ذکر غلبه می‌کند. ما بارها این مورد را تجربه کرده‌ایم. نماز به حدی قدرتمند است که وقتی انسان وارد می‌شود، نماز آن را ترمیم می‌کند: «الصلوه کفاره عمّا قبل‌ها» نماز هر آنچه که ما قبلش اتفاق افتاده را می‌پوشاند. هر قدر حضور قلب در نماز بیشتر می‌شود. قدرت پوشانندگی آن هم بیشتر می‌شود به قول حضرت، نمازهای افراد درجات مختلفی از اثرگذاری را دارد. و نیز می‌فرمایند هر کس یاد خداست همیشه در نماز است. زیرا اصل نماز همان یاد خداست: «اقم الصلوه لذکری» نماز ترکیب خاصی از رکوع، سجود، ذکر و قرائت و ... است که اگر کسی بتواند از این ترکیب بهره ببرد از هر ذکری برایش قوی‌تر است. ولی فرموده‌اند «و انّها لکبیره الا علی الخاشعین» بنابراین امام سجاد «علیه‌السلام» فرموده‌اند که شما هر قدر هنگام تعقیبات حضور قلب داشته باشید جبران کم توجهی نماز را می‌کند. «الذینهم علی صلاتهم دائمون» کسانی که در نماز مداومت دارند. (خوشا آنانکه دائم در نمازند) دو نکته در نماز است: 1- علی صلاتهم یحافظون 2- علی صلاتهم دائمون دائماً در نماز هستند نه به این معنا که دائم نماز می‌خوانند. امام صادق «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «لا یزال المؤمن فی صلوه ماکان فی ذکر الله قائماً کان او جالساً او، انّ الله تعالی تقول: «الذین یذکرون الله قیاماً و قعوداً و علی جنوبهم...» مؤمن همیشه در نماز است چه ایستاده، چه نشسته و چه در حال خوابیده، که خداوند می‌فرمایند کسانی که یاد خدا هستند چه ایستاده و چه در حال نشسته و چه در حال خوابیده به پهلو. پیامبر «صلی الله علیه و آله» می‌فرمایند: «لا تزال مصلّیاً قانتاً ما ذکرتَ الله قائماً و قائداً او فی سوقک او فی نادیک او حینما کنت» مادامی که به یاد خدا هستی ایستاده یا نشسته، حتی در بازار یا در مجلسی هر جا که باشی در حال نماز هستی. موسی «علیه‌السلام» به خداوند عرض کرد که من گاهی در حالت‌هایی هستم که خجالت می‌کشم که یاد تو کنم. خداوند فرمودند: که «ذکری علی کلّ حال حسن» ذکر من در هر حالی نیکوست. ما باید حتماً قبل از خواب استغفار کنیم و گر نه خواب‌ها و خیال‌های نامناسب به سراغ ما می‌آیند. به هر حال در طول روز خیلی چیزها دیده و شنیده­ایم و ممکن است لقمه‌هایی شبهه ناک خورده باشیم و ... باید از آن‌ها استحمام کنیم. حتی از نظر جسمی هم باید آلودگی­ها را تخلیه کنیم و با بول و غائط نباید به رختخواب برویم. حضرت می‌فرمایند که کسی که ایمان به خدا و قیامت دارد وقتی بول و غائط دارد به سراغ نماز نمی‌رود. کسانی که دچار یبوست هستند بدن‌های چابک ندارند و بدنشان آلوده است و این آلودگی بر روی وهم، عقل و خیال انسان اثر می‌گذارد. باید با استفاده از داروها حتماً این مشکل برطرف شود. زیرا بر نرمی دل اثر می‌گذارد. در سلسله مباحث قلب تحت عنوان نرمی دل به طور کامل به این موضوع پرداخته‌ایم. و حضرت برای نرمی دل دستورالعمل‌هایی داده‌اند. برای ورزش کردن اول باید نرمش کرد. روح هم اول باید نرمش کند بعد ورزش کند. اینکه ما تأکید می‌کنیم که برنامه داشته باشید به این دلیل است که ابتدا با یک شیب ملایم آغاز کنید. کسانی که از اول کلاس‌های بالا نشسته و کتاب‌های سطح بالا خوانده‌اند قلب‌هایشان به شدت آسیب می‌بیند. ورزشکارها هم از تمرین‌های سبک آغاز می‌کنند. ورزشکارانی که قدشان کوتاه است به این علت است که در کوچکی ورزش سنگین انجام داده‌اند قدشان رشد نکرده است. بعضی‌ها هم با ذکر و استاد سنگین آغاز می‌کنند و خودشان را می‌سوزانند. بعضی‌ها که کاملاً دیوانه می‌شوند. صدقه روی قلب اثر فوق العاده­ای دارد هم صدقه‌ی روز را رعایت کنیم و هم صدقه‌ی شب را که هر کدام اثر ویژه‌ای دارند. بعضی‌ها اعتراض می‌کنند که این تعداد استغفار زیاد است، کسانی که این‌گونه احساس فشار دارند نمی‌توانند رشد کنند. ولی بعضی‌ها مصداق: «الذین یذکرون الله قیاماً و قعوداً و علی جنوبهم» هستند. این‌ها همواره با خدا هستند. و در رختخواب فقط به فکر این نیستند که ذکری گفته باشند بلکه می‌خواهند با خدا به خواب بروند. این‌ها یا خواب خدا را می‌بینند، یا خواب دوستان خدا را. اما اگر وجودمان تخلیه نشده باشد و بخوابیم بعد از چند ساعت برایمان خیلی سخت است که برای نماز بیدار شویم. اینکه ما وقتی می‌خواهیم بخوابیم فکر و خیال‌های پریشان به سراغمان می‌آیند و نمی‌توانیم با خدا بخوابیم، سؤال مهمی است. بعضی بزرگسالان در تاریکی و تنهایی و با سکوت نمی‌توانند بخوابند. کسی که با خداست نه از تنهایی می‌ترسد و نه از تاریکی. چرا بعضی‌ها این ذکرها به نظرشان زیاد است؟ چطور اگر قرآن و ذکر و دعا نداشته باشید خیال‌های بد را راحت به فکرمان راه می‌دهیم؟ و چرا اصلاً حوصله‌ی خدا را نداریم؟ چرا وقتی سوار اتومبیل می‌شویم با خدا خلوت نمی‌کنیم؟ والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 607
زمان انتشار: 23 اکتبر 2014
|
اقامه نماز رهبر انقلاب بر پیکر «آیت‌الله»/ آخرین وداع «چشم‌های بارانی» با «عالم ربانی»/ پیر خبرگان در جوار «سیدالکریم» آرام گرفت

مراسم تشییع پیکرآیت‌الله مهدوی کنی؛

اقامه نماز رهبر انقلاب بر پیکر «آیت‌الله»/ آخرین وداع «چشم‌های بارانی» با «عالم ربانی»/ پیر خبرگان در جوار «سیدالکریم» آرام گرفت

مراسم اقامه نماز و تشییع پیکر مرحوم آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی با تلاوت آیاتی از قرآن کریم و مداحی ذاکر اهل بیت میثم مطیعی با حضور گسترده اقشار مختلف مردم در دانشگاه تهران برگزار شد. حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی دقایقی پس از آغاز مراسم به منظور اقامه نماز بر پیکر مرحوم حضرت آیت‌الله محمدرضا مهدوی‌کنی رئیس فقید مجلس خبرگان رهبری وارد دانشگاه تهران شدند. روسای قوای سه‌گانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام مقام معظم رهبری را همراهی می‌کردند. سرلشکر فیروزآبادی، غلامعلی حدادعادل، محمدباقر قالیباف، حجت‌الاسلام سیدمحمود علوی، حجت‌الاسلام سیدحسین خمینی، سردار محمدرضا نقدی، سردار حسین دهقان، حجت‌الاسلام علی‌اکبر ناطق نوری، آیت‌الله احمد جنتی، آیت‌الله علم‌الهدی، آیت‌الله یزدی، محمود احمدی‌نژاد و حجت‌الاسلام رحیمیان ازجمله مقامات لشکری و کشوری حاضر در این مراسم بودند. از دیگر چهره‌های حاضر در این مراسم می‌توان به آیت‌الله هاشمی شاهرودی، آیت‌الله دری نجف‌آبادی، سردار احمدی مقدم، سردار حجازی، محمدرضا عارف، ولی الله سیف، محمد رویانیان، محسن رضایی، سرلشکر عطاالله صالحی، سرلشکر محمدعلی جعفری، آیت‌الله امامی کاشانی، حمید میرزاده، سردار حسین نجات، عبدالرضا رحمانی فضلی، محمد شریعتمداری، علی اکبر صالحی، حسین فریدون، محمد نهاوندیان و... اشاره کرد. براساس این گزارش، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب پس از ورود به دانشگاه تهران بر پیکر آیت‌الله محمدرضا مهدوی‌کنی رئیس فقید مجلس خبرگان رهبری نماز اقامه کردند. پس از اقامه نماز رهبر معظم انقلاب بر پیکر مرحوم آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی، پیکر این عالم مجاهد بر دوش مردم تهران با شعار «یا حسین» و «عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز» تشییع شد. تشییع‌کنندگان پرچم‌های «یاحسین»، «یازهرا» و تصاویری از آیت‌الله مهدوی کنی را دست داشتند و ضمن عزاداری برای رئیس فقید مجلس خبرگان رهبری، فاتحه قرائت کردند. تشییع پیکر این عالم ربانی در تهران پایان یافت و پیکر ایشان برای خاکسپاری به شهرری منتقل شد. *آیت‌الله مهدوی‌کنی نماد استقامت در جبهه‌های گوناگون بود در همین راستا، برخی از چهره‌های لشکری و کشوری به بیان نظرات خود پیرامون ابعاد شخصیتی آیت‌الله مهدوی کنی پرداختند. آیت‌الله قربانعلی دری‌نجف‌آبادی نماینده ولی فقیه در استان مرکزی آیت‌آلله مهدوی کنی را نماد استقامت و ایستادگی در جبهه‌های مختلف خواند و گفت: ایشان مصداق بارز عاش سعیدا و مات سعیدا است. *آیت‌الله مهدوی‌کنی یکی از استوانه‌های انقلاب اسلامی بود غلامعلی حدادعادل مشاور عالی مقام معظم رهبری و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی هم در حاشیه مراسم تشییع پیکر آیت‌الله مهدوی‌کنی در تشریح ویژگی‌های شخصیتی آیت‌الله مهدوی‌کنی گفت: مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی شخصیت جامعی از نظر علمی، اخلاقی، اعتقادی و سیاسی داشتند و در همه ابعاد نمونه بودند. حداد عادل با بیان اینکه آیت‌الله مهدوی کنی یکی از استوانه‌های انقلاب اسلامی بود، اظهارداشت: فقدان آیت‌الله مهدوی کنی خسارت بزرگی است اما اصولگرایان باید سعی کنند تا راه انقلاب و راه امام را ادامه دهند. *آیت‌الله مهدوی‌کنی رابط بی‌نظیر حوزه و دانشگاه بود براساس این گزارش، حمید میرزاده رئیس دانشگاه آزاد در حاشیه مراسم تشییع پیکر آیت‌الله مهدوی‌کنی در مقابل دانشگاه تهران گفت:‌ آیت‌الله مهدوی‌کنی از یاران امام خمینی و السابقون السابقون بود و حضرت امام خمینی(ره) وی را به عنوان عضو شورای انقلاب تعیین کرد. وی افزود: آیت‌الله مهدوی‌کنی نقش بزرگی در تثبیت انقلاب داشت و رابط بی‌نظیری بین حوزه و  دانشگاه بود. میرزاده ادامه داد: آیت‌الله مهدوی‌کنی مظهر اعتدال،‌ علم و اجتهاد بود و در زمانی که دچار گرفتاری‌هایی مانند اغتشاش نیروهای ضد انقلاب بودیم بسیار کمک کرد و فقدان وی در مسائل علمی بسیار تأثیرگذار است. *آیت‌الله مهدوی کنی ابوذر انقلاب اسلامی است امیر اسماعیلی فرمانده پدافند هوایی خاتم‌الانبیاء، درباره مهم‌ترین ویژگی‌های آیت‌الله مهدوی کنی اظهار داشت: ایشان عالمی سیاستمدار، صادق و صدیق برای انقلاب بود. اسماعیلی تصریح کرد: آیت‌الله مهدوی کنی تمام تلاش خود را به خرج داد در واقع ایشان ابوذر انقلاب بود. *همراهی با رهبری مهمترین ویژگی آیت‌الله مهدوی‌کنی در دوران فتنه بود آیت‌الله محمدی ری‌شهری رئیس تولیت حرم حضرت شاه عبدالعظیم (ع) نیز در حاشیه مراسم تشییع پیکر آیت‌الله مهدوی ‌کنی با اشاره به ویژگی‌های اخلاقی آیت‌الله مهدوی‌کنی گفت: اگر بخواهم در یک جمله ایشان را توصیف کنم ایشان از لحاظ علمی، اخلاقی و عملی الگو بودند. وی افزود:‌ مهمترین و شاخص‌ترین ویژگی ایشان این بود که قبل و بعد از انقلاب همراه انقلاب با مردم و با ولایت همراهی می‌کردند. تولیت آستان مقدس حضرت عبدالعظیم(ع) ادامه داد:‌ همراهی با رهبری مهمترین مسئله‌ای بود که ایشان در فتنه 88 از نشان دادند. *آیت‌الله مهدوی‌کنی در دوران فتنه بر اساس صراط مستقیم حرکت کردند محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به دوران مجاهدت آیت‌الله مهدوی‌کنی در سال‌های قبل و پس از انقلاب گفت: استمرار و ایستادگی آقای مهدوی کنی مهمترین ویژگی‌ای بود که ایشان همواره به عنوان یک الگو از خود نشان دادند. وی افزود:‌ در دوران فتنه کاملاً در صراط مستقیم حرکت می‌کردند و بر اساس منطق عمل کردند. *آیت‌الله مهدوی‌کنی هیچگاه از مسیر حق منحرف نشدند براساس این گزارش، حجت‌الاسلام رحیمیان تولیت مسجد مقدس جمکران دیگر چهره‌ای بود که به بیان نظر خود پیرامون ابعاد شخصیتی آیت‌الله مهدوی کنی پرداخت. وی با اشاره به خصوصیات اخلاقی ایشان گفت: ایشان انسان بی‌آلایش و آراسته به خصوصیات اخلاقی و همچنین توجه به ولایت بودند. وی افزود: اخلاص و عدم وابستگی ایشان به منافع دنیایی سبب شد تا ایشان تنها حقیقت را ببیند و از انحراف دوری کنند. تولیت مسجد مقدس جمکران ادامه داد: یکی از ویژگی‌های تقوا این است که خداوند به انسان قدرت تشخیص عنایت می‌کند که حق را از باطل جدا کند و ایشان دارای این ویژگی یعنی تقوا بودند. حجت‌الاسلام رحیمیان گفت: آیت‌الله مهدوی‌کنی هیچگاه از مسیر حق منحرف نشدند. *آیت‌‌الله مهدوی‌کنی همواره راه صحیح را در تمام فتنه‌ها انتخاب کردند همچنین سردار سرتیپ محمدرضا نقدی رئیس سازمان بسیج مستضعفین، اظهارداشت: آیت‌الله مهدوی‌کنی شخصیتی معیار برای انقلاب بودند یعنی ملاکی برای شناخت راه صحیح که از آن منحرف نشویم. وی افزود:‌ اگر روزی شخصی به رهبری دسترسی نداشتند و می‌خواست مسیر خود را روشن کند می‌توانست به آیت‌الله مهدوی‌کنی رجوع کند. رئیس سازمان بسیج مستضعفین ادامه داد:‌ ایشان اوج بصیرت و اوج تقوا بودند؛ آیت‌الله مهدوی‌کنی را نباید تنها یک الگو در حوزه سیاسی معرفی کنیم چراکه آیت‌الله مهدوی‌کنی الگوی عملی در پیمودن مسیر صحیح بودند. وی افزود: ایشان در همه جا و در همه جای مسیر انقلاب ذره‌ای از راه اصیل ولایت منحرف نشدند و همیشه در حال پیمودن بهترین راه بودند و آن را به خوبی در تمام فتنه‌ها از ابتدای انقلاب تا فتنه سال 88 نشان دادند. *خداوند خلأ آیت‌الله مهدوی‌کنی را برای ما پر کند/خبرگان جلسه فوق‌العاده نخواهند داشت آیت‌الله جزایری نماینده ولی فقیه در استان خوزستان و امام جمعه اهواز هم با اشاره به سوابق خدمت‌رسانی ایشان در جامعه روحانیت مبارز، دانشگاه امام صادق (ع) و مدرسه مروی، گفت: ان‌شاءالله خداوند خودش خلأ این شخصیت بزرگوار را برای ما جبران کند. وی در پاسخ به سوالی درباره امکان برگزاری جلسه فوق‌العاده مجلس خبرگان رهبری با توجه به درگذشت رئیس این مجلس، اظهار کرد: جلسه مجلس خبرگان طبق روال هر ساله در اسفندماه برگزار می‌شود. *آیت‌الله مهدوی‌کنی یک سیاست‌مدار معتدل بود حجت‌الاسلام علی یونسی دستیار ارشد رئیس‌جمهور در امور اقلیت‌ها، در حاشیه مراسم تشییع پیکر آیت‌الله مهدوی کنی با اشاره به شخصیت ایشان گفت: آیت‌الله مهدوی‌کنی سیاست‌مداری بود که حقیقتاً اخلاقی بود. وی افزود: سیاست‌مدار بودن آیت‌الله مهدوی‌کنی ایشان را از اخلاق‌‌مدار بودن و دین‌مدار بودن خارج نکرد. دستیار ارشد رئیس‌جمهور در امور اقلیت‌ها ادامه داد: ایشان به این مسئله باور داشت که دین از سیاست جدا نیست و آنها را از هم تفکیک نمی‌کرد و هیچ کدام را فدای دیگری نمی‌کرد. یونسی ادامه داد: اوج عملکرد آیت‌الله مهدوی‌کنی در دوران حیات سیاسی ایشان این بود که هیچگاه از امام و رهبری جدا نشد و هیچگاه خارج از اعتدال حرکتی نکرد چرا که یک سیاستمدار معتدل بود. *آیت‌الله مهدوی‌کنی هیچگاه از مسیر انقلاب منحرف نشدند سعید جلیلی عضو شورای عالی امنیت ملی، در حاشیه مراسم تشییع پیکر آیت‌الله مهدوی‌کنی، با اشاره به شخصیت ایشان گفت: آیت‌الله مهدوی‌کنی یک عمر مجاهدت صادقانه داشتند و همواره در خدمت مردم و انقلاب قرار داشتند. وی با اشاره به عملکرد آیت‌الله مهدوی‌کنی در دوران فتنه گفت: یکی از ویژگی‌های بارز ایشان این بود که هیچگاه از مسیر انقلاب و اسلام ناب منحرف نشدند. *آیت‌الله مهدوی کنی عالمی صبور بود/ هیچ‌گاه در دفاع از انقلاب کوتاهی نکرد حجت‌الاسلام علی فلاحیان وزیر اسبق اطلاعات، درباره مهم‌ترین ویژگی‌های اخلاقی ایشان اظهار داشت: آقای مهدوی کنی عالم بسیار صبور و برخوردار از سعه صدر بودند طوری که همه را می‌پذیرفتند. فلاحیان ادامه داد: آیت‌الله مهدوی کنی با نصیحت و گفت‌وگو با افراد آنها را جذب می‌کرد و برای انقلاب دلسوز بودند و در جاهایی که نیاز به فداکاری داشت ایشان از فداکاری دریغ نمی‌کرد. وی تاکید کرد: هر جا که به حضور ایشان نیاز بود، آیت‌الله مهدوی کنی در آنجا حضور داشت با اینکه در توانایی جسمی ایشان نبود اما هیچ گاه در دفاع از انقلاب کوتاهی نمی‌کردند. *آیت‌الله مهدوی‌کنی در اوج مسائل سیاسی تکلیف‌مدار بود حجت‌الاسلام علی رئیسی دادستان کل کشور در حاشیه مراسم تشییع پیکر آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی رئیس فقید مجلس خبرگان رهبری، استقبال مردم از تشییع پیکر آن عالم مجاهد را نشانه صداقت و تکلیف‌مداری وی خواند و افزود: من دلیل دیگر این حضور مردم را با مردم، از مردم و در میان مردم بودن آیت‌الله مهدوی‌کنی می‌دانم. وی ادامه داد: آیت‌الله مهدوی‌کنی خدا را باور داشت و به همین دلیل نیز مردم‌باور بود. دادستان کل کشور اظهار داشت: آقای مهدوی‌کنی در جلسات مختلفی که در جامعه روحانیت مبارز و مجلس خبرگان رهبری در خدمتش بودیم همواره نماد یک انسان تکلیف‌مدار بود و سعی می‌کرد در اوج مسائل سیاسی تکلیف‌مدار باشد. حجت‌الاسلام رئیسی با اشاره به بی‌نظیر بودن حضور مردم در مراسم تشییع آیت‌الله مهدوی‌کنی گفت:‌ این حضور نشان می‌دهد که آقای کنی یک عالم بزرگ و یار امام و رهبری بودند. دادستان کل کشور اخلاق آیت‌الله مهدوی‌کنی را الگویی برای سیاست‌مداران دانست و خاطرنشان کرد: سیاست‌مداران با تأسی به شخصیت آیت‌الله مهدوی‌کنی باید بدانند که سیاست را باید با دیانت پیوند زد و این کار می‌تواند نجات‌بخش باشد.  

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed