www.montazer.ir
پنج‌شنبه 10 ژولیه 2025
شناسه مطلب: 571
زمان انتشار: 21 اکتبر 2014
| |
رسالت خانواده ، جلسه 41

رسالت خانواده ، جلسه 41

نماز و سایر آموزه‌های دینی باید تدریجی باشد و با فشار شروع نشود. ولی وقتی به مرحله بلوغ رسیدند باید مورد مؤاخذه قرار بگیرند. ما در همه مراحل زندگی بچه‌ها (درس، شغل، ازدواج) آن‌ها را تحت فشار قرار می‌دهیم ولی وقتی به معروف‌ها و منكرها و انجام واجباتشان می‌رسد، می‌گوییم: فشارها آن‌ها را عقده‌ای می‌كند. چرا وقتی یك خطر بزرگ بچه‌ها را تهدید می‌كند این‌قدر سهل‌انگاری می‌كنیم. این بچه دو روز دیگر اعتراض می‌كند كه چه‌طور برای رفتن سركار یا رفتن بچه به مدرسه او را بیدار می‌كنی ولی برای خواندن نماز می‌گویی گناه دارد بیدارش كنم؟! آیا ما در فطری‌ترین نقطه زمین نمی‌توانیم فرزند خودمان را كنترل كنیم ولی پدر و مادرهای آمریكایی در طبیعی‌ترین نقطه زمین فرزندانشان را كنترل می‌كنند! در این موارد تنبلی می‌كنیم. این عظیم‌ترین خیانت است چون كوتاهی كردن در مسائل ابدی افراد خانواده است. در قیامت تو را با فرزندانت می‌سنجند. پس در ابتدا باید فرزندانمان را آموزش دهیم اگر با آموزش شروع كنیم نه امر به معروف می‌خواهد نه نهی از منكر. در صورت كوتاهی كردن امر و نهی می‌خواهد یا دیگران ویروس خطرناك به او وارد كردند كه باید امر و نهی می‌خواهد یا دیگران ویروس خطرنك به او وارد كردند كه باید امر و نهی به‌صورت شیرین شود. پس بچه‌ها كه به سن بلوغ می‌رسند نماز نمی‌خوانند زنگ خطر است. رسیدن به سن بلوغ باید جزء مطالبات پدر و مادر باشد. در روایت داریم: ما اهل بیت فرزندانمان را از 7 سالگی آموزش روزه می‌دهیم. نصف یا كم‌تر یا بیشتر از روز را می‌گوییم روزه بگیرند تا زمانی كه گرسنه یا تشنه شود امر می‌كنیم افطار كنند. تا این‌كه عادت كنند به روزه در حجاب و نماز و قرائت قرآن هم همین‌طور. شما از 9 سالگی شروع كنید تا عادت كنند. ائمه از 5 سالگی برای نماز شروع می‌كنند شما از 7 سالگی شروع كنید. حضرت علی «علیه‌السلام» فرمودند: از دانش ما، احادیث و علم ما اهل بیت به فرزندانتان به مقداری یاد دهید كه گروه‌های منحرف نتوانند آن‌ها را منحرف كنند. به‌خصوص الآن كه تاب و توان دشمنان ما در مقابل دختران پسرانمان در دین محمد «صلی‌الله علیه و آله و سلم» اسلام‌سازی زیاد كرده‌اند. انواع دین پیامبر را متشابهه ساخته‌اند و یك مرز باریكی با اسلام ناب دارند. از اساتید فاضل و روحانیون خوش خط و خال استفاده می‌كنند. در اسلام ناب شما زیر بار دشمن نمی‌روید و باج نمی‌دهید. دوست ندارید غیر خدا كسی به شما دستور دهد. در اسلام آمریكایی همه این‌ها را زیباتر می‌دهند ولی ولایت با آمریكا باشد. اگر با اسلام ناب بچه‌های ما آشنا شوند بیمه می‌شوند و آلودگی پیدا نمی‌كنند. راه خطا نمی‌روند. زیر دست اساتید فاجر نمی‌روند. دشمن هزینه زیاد صرف كرده و همه امكانات را هم تدارك دیده است. حضرت علی «علیه‌السلام» به امام حسن «علیه‌السلام» فرمودند: پسرم قبل از این‌كه دیگران قلب تو را به انحراف ببرند من به تربیت تو مشغول شده‌ام. باید قبل از انعقاد نطفه ماه اول تا نهم و شیردهی هیچ مقاومتی ندارند پس باید مراقبه داشت. عقاید سالم: اصول عقاید خوب، اخلاقیات خوب، احكام را به فرزندان باید یاد داد. چون فرزندان احكام را بلد نیستند. تن به معاملات وارتباطات غیرشرعی می‌دهند بدون این‌كه بدانند خلاف است. آخرین نكته تعلیم كه لازم است از نماز هم بالاتر است، ولایت و مودت پیامبر و محبت خدا و اهل بیت «علیهم‌السلام» است. ما مأمور به مودت و محبت فرزندانمان به پیامبر و اهل بیت هستیم و واجب است. قرآن: بگو من هیچ اجری از شما نمی‌خواهم جز مودت خانواده‌ام. مودتی كه منجر به عمل می‌شود. محبت حداقل 2 كار را برای ما می‌كند: 1 ـ طی طریق ما را سرعت می‌دهد. گاهی فرزندان شما حرف شما را قبول نمی‌كنند ولی به‌خاطر عشق به اهل بیت راهی را می‌روند. ارتباط معنوی با معصومین دو چیز را ایجاد می‌كند: 1 ـ راه را آسان می‌كند. 2 ـ راه را شیرین می‌كند. هیچ‌وقت و در هیچ جا سابقه نداشته كه كشورهای بزرگ یك كشور را تحریم كنند ولی مردم به‌خاطر ارتباط با رسول خدا و ائمه آن را تحمل كردند و رد می‌كنند و پیشرفت می‌كنند. پس اگر می‌خواهیم فرزندانمان بیمه شوند آن هم مودت اهل بیت را به آن‌ها یاد دهیم. چه فرزندان و چه كسانی‌كه ما عهده‌دار مسائل فرهنگی آن‌ها هستیم. اگر فرزندان نتوانند ارتباط مستقیم برقرار كنند با اهل بیت شما نمی‌توانید با هیچ قدرتی آن‌ها را از مسیر اشتباه برگردانیم. (موفق را با چه می‌سنجید از تولد تا مرگ یا تولد تا ابدیت می‌نگریم خیلی هم ارتباط ندارند ولی موفق هستند) این نگاه وارونه است در پیروزی و شادكامی. نبی اكرم «صلی‌الله علیه و آله و سلم» فرمودند: فرزندانتان را به سه خصلت تربیت كنید؛ 1 ـ محبت پیامبر 2 ـ محبت اهل بیت 3 ـ محبت با قرآن (انس با قرآن آدم را بیمه می‌نماید.    

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 524
زمان انتشار: 6 می 2014
| |
خانواده آسمانی،جلسه 87 ، 90/10/15

خانواده آسمانی،جلسه 87 ، 90/10/15

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی بحث ما درباره­ ی موانع وصولمان به خانواده ی آسمانی امان بود و به یکی از خطرناکترین موانع که غفلت بود رسیدیم، که حضرت فرمود: «مملوه بالغفله و سهو» انسان پر از غفلت است. این پُری به این معناست که شیطان انواع و اقسام مشغله­ ها، بازیها و سرگرمی ­ها از گناه آلوده ­ترین صورت ها تا مقدسترین آنها را به استخدام می­گیرد تا شخص را از خود حقیقی و خانواده­ ی آسمانی اش دور کند. برای مثال عرفان های کاذب و انواع و اقسام کارهای معنوی، حجابهای نورانی هستند که شخص احساس خوبی از خودش پیدا می­کند اما در نهایت دست خالی وارد نظام ابدی می­شود. لذا این خیلی مهم است که انسان روی شناخت حقیقت خود و خانواده­ ی آسمانی ­اش سرمایه­ گذاری کند. حضرت امیرالمومنین (ع) می­فرماید: «ویل لمن غلبت علیه الغفله فنسی رحلته و لم یستعد» غفلت زمانی معنا پیدا می­کند که انسان چیزی را می­بیند و باور دارد و می­شناسد و بعد تحت تأثیر شهوت های گوناگون و سرگرمی­های حسی، جمادی، نباتی و حیوانی یا عقلانی، آن چیز را فراموش و رها می­کند. در روایت داریم شش گروه از انسانها بدون حساب وارد جهنم می­شوند. یک گروه از آنها جاهلان مقصر هستند، همان کسانی که خودشان را عمداً در جهالت نگه می­دارند تا نخواهند عمل کنند و تحت تأثیر عوامل تنبلی و بی­حوصلگی به اینجا کشیده شده­اند. پیامبر (ص) می­فرماید: «جاهل را در روز قیامت دو برابر عالم عذاب می­کنند یکبار به خاطر اینکه عمل نکرده، و یکبار هم به خاطر اینکه یاد نگرفته است.» تنها جاهلانی ممکن است نجات پیدا کنند که واقعاً کوتاهی نکرده باشند و اطلاعات به آنها نرسیده باشد که در این زمان با توجه به پیشرفت علم، چنین جاهلانی اقلیت محدودی هستند. وقتی بخش انسانی تغذیه کند  کم کم فعال می­شود و به بلوغ می­رسد و عاشق می­شود و در آن زمان است که انسان تازه می­تواند بگوید اشهد ان لا اله الا الله یعنی من دلبری جز الله ندارم و تولد انسان در رحم دوم اتفاق می­افتد. گزاره­ی لا اله الا الله مخصوص بخش فطری و فوق عقلانی انسان است، کسی که من حقیقی خود را کشف کرده باشد و به بلوغ فوق عقلی رسیده باشد، الهش الله است و در نهاد خود کششی طبیعی به سمت آسمان و خانواده­ ی آسمانی­اش و انبیاء و فرشته ­ها و بالاتر از آنها پیدا می­کند. بعضی از افراد تا آخر عمر هم به بلوغ فطری نمی­ رسند و به دلیل مشغله­ های زیاد من حقیقی ­اشان فرصت تولد دوباره پیدا نمی­کند. و کودک عزیز روانشان نارس وارد برزخ می­شود. ترسم که این تن که حائل است به جانم           سقط کند کودک عزیز روانم و این تازه اول بدبختی­ های انسان است چرا که ابزار لازم برای زندگی در آن فضا را با خود نیاورده و دچار خسران ابدی می­شود. هرگاه بلوغ در کسی ایجاد شود کشش طبیعی حاصل می­شود و نیاز به اجبار کردن ندارد. مثلاً کسی که به بلوغ جنسی رسیده، خود به خود به جنس مخالف علاقمند می­شود و یا کسی که به بلوغ عقلی رسیده خود به خود به آموزش علم علاقمند می­شود و نیاز به اجبار کردن ندارد در مراتب بالاتر هم، کسی که به بلوغ انسانی رسیده است به طور طبیعی به سمت معنویت و الله و خانواده­ ی آسمانی اش کشش و جاذبه پیدا می­کند و نیازی نیست که او را مجبور به انجام کارهای معنوی مثل نماز خواندن، هیأت رفتن و کلاس آمدن و ... کنیم. اینکه حضرت می­فرماید بعضی افراد 50 سال نماز می­خوانند اما یک رکعتش هم قبول نمی­شود به خاطر این است که دریافت و جذبی از نماز خواندن و کارهای عبادی دیگر نصیب بخش فوق عقلانی اشان نمی­شود و بلوغ انسانی در آنها صورت نمی­گیرد. پیدا کردن بلوغ انسانی به سن و سال نیست، در جبهه­ های جنگ بچه ­های 13 ساله­ای بودند که به قول حضرت امام یک شبه ره صد ساله را پیمودند و به بلوغ انسانی رسیدند و در عوض هستند 80 ساله­ هایی که هیچ بلوغی در آنها صورت نگرفته و هنوز هم برای مسائل دنیا می­گریند. حضرت می­فرماید: «مَن بکی علی الدنیا فهو فی النار» هر کس برای دنیا گریه کند جهنمی است. بلوغ به طور طبیعی اتفاق می­افتد و بالاجبار نمی­شود کسی را بالغ کرد. عشق خودش باید بیاید و عاشقی یاد دادنی نیست. انسانی که عاشق است خواب ندارد و دائماً روز را به سمت شب هًل می­دهد تا بتواند با معشوق خود خلوت کند و به آرامش برسد. اما اگر ما تلاش برای این کار نداریم یعنی طبیعی عمل نمی­کنیم. برای مثال کسی که دارای معشوق وهمی مثل فوتبال است بدون پلک زدن تا نیمه های شب فوتبال می­بیند و یا کسی که معشوق عقلی مثل علم دارد تا پاسی از شب مطالعه می­کند. مرحوم مطهری می­فرمود من هرگاه چرتم می­گیرد همین که کتاب را باز می­کنم خوابم می­پرد. حالا ما برعکس هستیم هرگاه کتاب را باز می­کنیم خوابمان می­گیرد. اینکه چه چیزی باعث حرکت انسان می­شود و او را سر ذوق می­آورد و خواب را از او می­گیرد و تمام فکرش را مشغول خود می­کند، یک آیین ه­ی تمام نمایی است که انسان می­تواند خود و گذشته ­اش را در آن ببیند و ببیند در چه مرحله­ای از بلوغ قرار گرفته است جمادی، نباتی، عقلانی و یا فوق عقلانی و اینکه آیا سوء تغذیه دارد یا نه. ما وقتی از اینجا وارد فضای برزخ که میلیاردها برابر زیباتر و جذابتر از اینجاست می­شویم می ­بینیم که چطور استعدادها و جوانی­ امان را بیهوده تلف کردیم. می ­بینیم که نمی­توانیم حرکت کنیم. می­فهمیم که چقدر فقیر هستیم. و در اینجاست که حضرت می­فرماید: «ویل (وای)» و این به اندازه میلیاردها برابر عمر دنیا طول می­کشد. حضرت می­فرماید: «ویل لمن غلبه علیه الغفله» وای به کسی که غفلت به او غلبه کند. یعنی خود فراموشی استمرار پیدا کند. عوامل غفلت در زندگی انسان بسیار است «مملوّه بالغفله» مثلاً گاهی اوقات یک نگاه، یک دوست، یک غذای آلوده یک موسیقی، یک عطر، انسان را سه، چهار روز و گاهی بیشتر دچار کسالت می­کند و ارتباط انسان را با معنویت و خانواده آسمانی­اش، قطع می­کند. چون خوراکی که خورده مسموم بوده، البته برعکسش هم صادق است. ممکن است یک بوی عطر یا یک نوازش، یک نگاه مهربانانه به والدین، نگاه کردن به چهره­ی عالم (النظر الی باب العالم عباده» نگاه کردن به در خانه­ی عالم عبادت است). محبت کردن به یک حیوان دل انسان را، راه می­اندازد و انسان را از غفلت نجات دهد و دوباره آشتی با خانواده­ی آسمانی صورت میگیرد. شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد این غفلتها موضعی و موقت است، می­آید و می­رود. و انسان حواسش به حمله ­های شیطان و بالا و پایین شدن­ هایش هست. اما گاهی اوقات نوع ارتباطات و تغذیه­ ی انسان به گونه ­ای می­شود که شخصیت انسان زیرش دفن می­­شود و به بخش فوق عقل هیچ اکسیژنی نمی­رسد و یک دفعه وارد کُما می­شود و این کما رفتن گاهی دو سال، سه سال، و یا حتی، ده سال، بیست سال، ادامه می­یابد و گاهی هم اصلاً برگشتی وجود ندارد. حضرت می­فرماید وای بر کسی که غفلتش طولانی شود. «فنسی الرحله» این «فا» فای نتیجه است که حضرت می­فرماید سفر آخرت یادش می­رود. اصلاً یادش می­رود که در رحم دومش است و ماهیت جنینی دارد و یادش می­رود که قرار است برای بهشت و جاودانگی آماده شود. در داستان شاه و طوطی در مثنوی طاقدیس ذکر شد، طوطی وقتی از پیش پادشاه می ­آید، پادشاه به او می­گوید مواظب باش و هر لحظه با من در تماس باش و هرگز مرا و موقعیتی که پیش من داشتی را فراموش نکن، اما طوطی همه چیز را فراموش کرد و بلاهای بسیاری بر سرش آمد. خداوند آنقدر مهربان است که نمی­گذارد انسان غذا کم بیاورد و در طول شبانه­ روز برایش یک سیستم خوراکی 5 وعده­ای قرار داده­است. انسان در بین نمازهایش ممکن است دچار غفلت و فراموشی و زخم های بدی شود و هنگامی که می­خواهد دوباره به نماز بایستد خجالت بکشد و در این هنگام است که به خدا عرض می­کند ای نیکو کار یک بدکاره به نزدت آمده و تو محسنی و من بدم اما خودت گفتی که خوبها از بدها بگذرند. تو هم از من بگذر! «یا محسن قد اتاک المسیء انت المحسن و انا المسیء فقد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء» و خداوند نماز را کفاره­ ی بین دو نماز قرار داده است. «الصلاه کفاره عما قبلها» نماز با زیباترین کلمه یعنی الله اکبر شروع می­شود. خدایا خودت از همه بزرگتری و من خودم را ارزان فروختم و این کلمه چقدر نجات بخش است. «الله خیر وابقی» خدا بهتر و ماندنی تر است. و ذکر «الحمدلله» نفس را از آلودگی ها، امنیتها و خودخواهی و کمالات قلابی تخلیه می­کند و ذکر «سبحان الله» انسان را پر از خدا می­کند، خدایی بی عیب و نقص و پاک. چه خوب است انسان بعد از نماز بنشیند و این اذکار را بگوید اما زمانی که بخش فوق عقل انسان بالغ نشده باشد به نماز به چشم خوراک معنوی نگاه نمی­کند. مثلاً وقتی در مسافرت، نماز چهار رکعتی اش دو رکعت می­شود کلی ذوق می­کند. حالا برعکس به خوراک جسمی ­اش خیلی اهمیت می­دهد و اگر به او بگویند کبابت را با مادر یا پدرت نصف کن، انگار بزرگترین توهین را به او کرده­اند. با وقتی سر سفره نشسته است نان تازه را خودش می­خورد و نان بیات را به دیگری می­دهد. در این صورت ممکن است غذایش حلال باشد اما دیگر طبیب نیست و امتحانهای انسان از همین چیزهای ساده سر سفره شروع می­شود. خیلی بد است یکبار به آدم بگویند تو نیا! راهت ندهند، بزرگان در مقام استغفار قرار دارند. دوست دارند کمکت کنند اما وقتی بگویی می­خواهم بروم می­گویند برو! یار بس نازک مزاج است و غیور             غیر او از محفل خودساز دور تا به خدا می­گویی گرفتارم، کار دارم، می­گوید برو برو. به امام حسین (ع) در روز عاشورا نگاه کنید، چقدر از این خواص به تور حضرت خوردند و حضرت با آنها اتمام حجت کرد. اما آنها بهانه آوردند و گفتند گرفتاریم، کار داریم. و حضرت فرمود من بیعتم را برداشتم و هر کس می­خواهد برود، برود. اما آنهایی که بخش فوق عقل شان فعال بود و از امام حسین فقط خودش را می­خواستند، هرگز او را تنها نگذاشتند. هیچ دعا و زیارتی به اندازه­ی زیارت عاشورا، انسانیت در آن جلوه ندارد. حتی یک خواسته­ی مادی هم نمی­توانید در آن پیدا کنید. «و ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین الذین بذلوا مهجم دون الحسین» فقط می­خواهم با حسین (ع) باشم. « ولیّ خدایی که در دعای جسمانی­اش را تحمل می­کند و به دنبال درمان نمی­رفت تا مبادا مادر پیرش که دچار حواس پرتی بود اذیت شود.» ما باید نسبت به امام زمانمان وفادار باشیم و مودت داشته باشیم و مثل کسی که پدر و مادرش را در خانه­ ی سالمندان گذاشته و سالی یکبار به آنها سر می­زند نباشیم. ما چه مودتی نسبت به آقا داریم؟ همه مشغول کارهای خودمان هستیم و حضرت هیچ دخالت و حضوری در زندگیمان ندارد. این طوری می­شود که آدم دچار خود فراموشی می­شود و سبک زندگی­اش، سبک حسی، طبیعی و وهمی و خیالی می­شود. و در مراتب بالاتر سبک عقلی می­شود و اینها برای انسان تبعات می­آورد. «فنسی الرحله و لم یستعد» وای به حال کسی که یادش برود آخرت و ابدیت در پیش دارد و خودش را آماده نکند. یکی از علامت هایی که انسان بفهمد در رحم دنیا حرکت سالم دارد یا نه، این است که هر روز که از عمرش می­گذرد، نسبت به تولدش شوق و اشتیاق نشان دهد و وقتی اسم مرگ می ­آید قند در دلش آب شود. چرا که استعدادهای زیادی تهیه کرده و دوست دارد از این استعدادها استفاده کند. مثل کسی که زبان یاد گرفته و دوست دارد به کشوری برود که بتواند استعدادهایش را بیرون بریزد. انسان باید مقیاس داشته باشد و ببیند در طول روز چند بار یاد اله خودش الله و خانواده آسمانی­اش می­افتد. آیا همه ­ی مشغله ­هایی که ما در شبانه روز داریم ما را برای آخرت آماده می­کند یا نه؟ آیا ما مشغول اسم گیری و نزدیکی به خدا هستیم یا نه شیطان ما را سر کار گذاشته است. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته .

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 488
زمان انتشار: 14 اکتبر 2014
| |
رسالت خانواده ، جلسه 5

رسالت خانواده ، جلسه 5

در تأمین زندگی؛ 1 ـ كار حلال باشد. 2 ـ نفقه خانواده حلال باشد و مراقب عوامل خاصی كه مال را حرام می‌كند باشی. در مورد مشاغل گفتیم خداوند و معصومین یك سری كارها را حرام كردند ولی بعضی كارها هم حرام است هم حلال (آرایشگری) اگر روند كار آرایشگری باشد، مثل كوتاه كردن اشكال ندارد ولی یك‌سری كارها كه روی صورت یا سر انجام می‌دهند این قسمت از كار حرام است. بعضی كارها اساساً حرام است مثل تقلب، رشوه و سندسازی كه مسیر حرام است. یك سلسله عوامل معنوی هم هست كه تأثیر دارد. بعضی‌ها بدجنس یا حسود هستند. ریزبینی دیگران، بداخلاقی و... این‌ها یك سلسله آثار را در ما می‌گذارد. شغل‌ها و كارهایی كه لقمه را حرام می‌كند، تأثیرات مخربی دارد كه هم در نظام ظاهری و هم در نظام معنوی ما اثر می‌گذارد. گاهی اوقات عوامل معنوی لقمه را حرام می‌كند. مثلاً در فروشندگی مراعات نوبت را نكنیم چون این خریدار بچه است، آخرین نفر كارش را راه بیندازیم. یا نوبت دیگران را گرفتن. بپرهیزید از ظلم كردن به كسی كه نمی‌تواند از خود دفاع كند. این‌ها روی روح آدم اثر می‌گذارد. 3 ـ گاهی اوقات بدون این‌كه همسرت مطلع باشد كسی را دعوت می‌كنی. دایره حرام شدن لقمه دایره‌ای وسیع است كه باید مراقب باشیم. 4 ـ مزایده و مناقصه‌ها كه این‌ها حقیقی نیستند. سؤال؛ ما در تأمین مادی دنبال چه چیزی می‌گردیم؟ آیا نه فقط برای آسایش و خوشبختی این كار را می‌كنیم؟ به چه قیمتی این لقمه را می‌خواهید دست خانواده‌تان بدهید؟ وقتی این لقمه را به خانواده‌ات می‌دهی تأثیر دارد. گاهی اوقات برای خانواده همه چیز را فراهم می‌كنیم. سفرهای آن‌چنانی، خانه‌های آن‌چنانی ولی از خوشبختی واقعی بین این‌ها خبری نیست. دقت كنید كه آتش به خانه نیاورید، خود و اعضاء خانواده را جهنمی نكنید. باید موانع خوشبختی را از سر راه برداشت. چون تعادل عاطفی و اخلاقی را به هم می‌زند. نبی اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:خداوند بهشت را حرام كرده به بدنی كه با حرام تغذیه شده است. این با بهشت سنخیت ندارد. نبی اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هركس یك لقمه حرام بخورد تا 40 روز نماز از او قبول نمی‌شود. این قرارداد نیست، سنت الهی این را این‌طور آفریده و ریاضی است. لقمه حرام اساساً این اثر را بر تو می‌گذارد كه 40 روز نور و معراج به تو داده نمی‌شود نه این‌كه نماز نخوانی چون ترك نماز كفر است، این كفر عملی است. در قیامت همین نماز ظاهری را هم از تو می‌خواهند. امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: بدترین مال‌ها مالی است كه حق خدا از آن خارج نمی‌شود. یك جاهایی خروجی‌ها واجب داریم مثل زكات، ‌خمس امام باقر(علیه السلام) فرمودند: در روز قیامت خداوند مردمی را می‌آورد كه دست‌هایشان به گردنشان بسته است. به اندازه یك مورچه قدرت ندارند چون از ثروتشان به كسانی كه حق بر گردنش داشتند نداده است. امام حسن (علیه السلام) فرمودند: از نشانه‌‌های جوانمرد، اصلاح مال است. بركت در مال حرام نیست. خداوند تضمین كرده در مال حلال بركت است. اصل سوم؛ علاوه بر این‌كه وظیفه مرد خانه تأمین مادی است، موظف است و مستحب است برای رفاه خانواده تلاش بیشتری بكند و دست و دلبازی نكند. خانواده را در تنگنای اقتصادی قرار ندهد. امام سجاد(علیه السلام) فرمودند: خداوند از كسی از شماها راضی‌تر است كه خانواده خود را بیشتر در رفاه قرار دهد. اگر می‌توانیم خانواده را در وسعت بگذاریم آن هم حلال، نباید كم گذاشت. هرچه تأمین مالی از بخل دور باشد، بركت خواهد داشت و هم آثار عاطفی و معنوی و اخلاقی زیادی خواهند داشت. با آدم‌هایی كه بخیل و خسیس هستند ازدواج نكنید. اگر مرد دست و دلباز باشد ظهور چنین روحیه‌ای باعث می‌شود كه اگر مشكل پیش بیاید همه صبر می‌كنند و عقده‌ای هم برایشان پیش نمی‌آید مخصوصاً خانم‌ها اگر مرد را دست و دلباز ببینند خوب به مرد كمك می‌كنند تا مشكل حل شود. روحیه كم توقع داشتن و سازگاری در خانواده خیلی سازنده است. اصل چهارم: میانه‌روی در اقتصاد است. خداوند و معصومین:تضمین كردند. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: كسی كه میانه‌روی كند و در مخارجش افراط نكند، اصلاً فقیر نمی‌شود. امام صادق (علیه السلام) از قول خداوند می‌فرماید: كسانی كه انفاق می‌كنند، اسراف نمی‌كنند و بخل نمی‌كنند، حد وسط دارند. ما باید حداقل و حداكثرها را درنظر بگیریم و حد وسط آن را رعایت كنیم و التزام به این داشته باشیم.  

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 332
زمان انتشار: 9 اکتبر 2014
| |
تنبلی و بی حوصلگی ، جلسه 17

تنبلی و بی حوصلگی ، جلسه 17

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی عرض کردیم: یکی از عوامل تنبلی و بی‌حوصلگی، عدم تعادل میان قواهای انسان است. کسی که به قوای پایینی یعنی حس، خیال و وهم بیش از حد مورد نیاز، بپردازد در سبک زندگی به گونه‌ای رفتار می‌کند که آن قوا غلبه داشته و حق فوق عقل رعایت نشده و روز به روز ضعیف‌تر گردد. اگر فوق عقل درست تغذیه گردد، بخش‌های پایینی انسان، هم در دنیا و هم در آخرت به سعادت می‌رسند؛ ولی در غیر این صورت خوشبختی دنیا و آخرت انسان تأمین نمی‌گردد. حس، خیال و وهم، حیوانیت ما را تشکیل داده و عقل بخش خنثی است که می‌تواند در هم خدمت فوق عقل باشد و هم به استخدام حیوانیت ما دربیاید مانند دانشمندانی که در جهت کمالات وهمی از اطلاعاتشان بهره می‌گیرند. در بسیاری از امور حکم عقل ما معلوم است ولی غلبه‌ی وهم مانع کارآیی آن شده و عملاً ما دچار توهم می‌شویم. مثل اینکه ما می‌دانیم مرده توان آسیب رساندن به ما را ندارد ولی از آن می‌ترسیم. قوه واهمه معمولاً در طول روز خیلی تغذیه می‌شود، استاد دیده، قرآن و تفسیر آن را می‌خواند و درس اخلاق می‌شنود به همین دلیل است که به عقل اجازه‌ی دریافت نداده و خودش همه را می‌بلعد. به هر حال رسیدگی بیش از اندازه به قوای حیوانی سبب گرسنه ماندن قوه‌ی فوق عقل می‌شود. بعضی‌ها زندگی ساده‌ای دارند ولی واقعاً از آن لذت می‌برند. حضرت سلیمان «علیه‌السلام» می‌فرمایند: من هم زندگی ساده را تجربه کرده‌ام و هم مجلل آن را، ولی شیرینی را در سادگی یافتم. خانم‌ها معمولاً مظهر قوه‌ی واهمه هستند که اگر بتوانند بر آن غلبه نمایند از صدها مرد پیشی می‌گیرند. زیرا انسان در بخش فوق عقل بی‌نهایت‌طلب است. این بخش خیلی عاطفی و عاشق‌پیشه است و شعارش «لا اله الا الله» است. اساساً اسلام دین عشق است. در گزاره‌ی مذکور سه عنصر اصلی عشق، عاشق و معشوق دخیل است. کسی که بخواهد قوای حس، خیال و وهم را کنترل کند باید قوه‌ی عقل یا عشق به الله را افزایش دهد در این صورت قواهای دیگر هم احساس راحتی بیشتر می‌نمایند. بدن هم وقتی مواد مورد نیازش تعدیل می‌شود احساس آرامش می‌کند. قوای انسان باید تحت مدیریت فوق عقل قرار بگیرند تا اجازه‌ی شیطنت پیدا نکنند. با توجه به اینکه زن در عواطف از مرد قوی‌تر است اگر بتواند وهمش را کنترل کند و به استخدام فوق عقل دربیاورد، خیلی قوی‌تر از مرد عمل می‌کند. ولی اگر موفق نشود خیلی ضعیف‌تر از مردها عمل می‌کند زیرا مرد قوه‌ی عاقله‌اش قوی‌تر است. اگر زن که عاطفه و عشقش قوی‌تر است نتواند به وهم خود غلبه کند در زیبایی‌ها و تجملات و امور دنیایی غرق می‌گردد و به عشق‌های فوق عقلانی نمی‌رسد. اگر فوق عقل مدیریت نکند، انسان وقتش در چشم و هم‌چشمی و رسیدن به امیال و آرزوها تلف می‌گردد و گزاره‌ها عوض می‌شود مثلاً کسی که عالِم‌تر است انسان‌تر هم می‌باشد و این گزاره‌ی درستی نیست زیرا این‌همه فساد و تباهی و جنایت در جهان ناشی از فعالیت‌های همین دانشمندان است و یا کسی که از مقام و شهرت بیشتری برخوردار است لزوماً ارزش انسانی هم ندارد. زیبایی هم ملاک انسانیت بیشتر نیست. فقط کسی انسان است که فوق عقلش فعال‌تر است و به خدا نزدیک‌تر و به معصومین «علیهم‌السلام» شباهت بیشتری داشته‌باشد. هر کسی با الگوی خود و یا به قول پیامبر «صلی الله علیه و آله» محبوب نهایی خودش محشور می‌گردد؛ «المرءُ مَع من احبّ» در دین توصیه نشده که معشوق‌های حس، خیال و وهم و عقل را کنار بگذاریم؛ بلکه باید این عشق و تعقل‌ها توسط فوق عقل مدیریت شوند. در این صورت تعادل برقرار است مانند جنینی که تمام اعضاء و اندامش سرجای خود قرار گرفته است. کسی که در اعضاء و چهره‌اش تعادل وجود ندارد ممکن است که به لحاظ علمی و اجتماعی هم پیشرفت کرده‌باشند مانند دانشمندی که دو صورت داشت اما مانند یک فرد عادی با او رفتار نمی‌شود و غالباً طرد می‌شوند. باطن افراد در صورتی انسان است که بخش انسانی بر سایر قوا حاکم باشد؛ «قل ان کان آبائکم...» (توبه /24) حکومت «الله»، «خانواده آسمانی» و جهاد در راه «الله» بر همه قوای انسان، و نیز عزیزتر و لذیذتر بودن آن‌ها از هر چیز و کس دیگر. کسی که به چنین توفیقی نائل گشته‌است از سایر معشوق‌هایش هم بیش از سایرین لذت می‌برد. یعنی لذت مؤمن از لذائذ دنیا و محبتش به متعلقاتش بیشتر و عمیق‌تر از غیر مؤمن است. هرقدر ایمان و معنویت افزایش یابد روابط انسان با افراد، طبیعت و سایر امور زیباتر و لطیف‌تر می‌گردد. هرقدر میل فوق عقل بیشتر شود شخص به «الله» شبیه‌تر می‌گردد و ارتباط و خلوت بیشتری پیدا می‌کند در نتیجه سایر قوا هم تعادل یافته و از معشوق خودشان نهایت لذت را می‌برند. چنین شخصی به تنوع‌طلبی مبتلا نیست زیرا تنوع‌طلبی محصول بی‌نهایت‌طلبی انسان است که به فوق عقل مربوط می‌گردد. فوق عقل او با خدا اشباع گشته‌است. علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «الشهواتُ سموم قاتلات» شهوت‌های بخش‌های پایینی زهرهای کشنده هستند. اگر میل‌ها و شهوات انسان به «الله» تمایل پیدا کند، انسان به شادی و آرامش می‌رسد و با افزایش ارتباط، میزان شادی و آرامش نیز افزایش می‌یابد. کسی که ظاهراً مسائل دینی را مراعات می‌کند ولی به شادی و آرامش نمی‌رسد، نماز و روزه و سایر عباداتش حقیقی نیستند بلکه برای رفع تکلیف صورت گرفته و نشانه‌ی دیگر آن این است که هرگاه واجبی از او ساقط می‌گردد شاد می‌شود. هرقدر شهوت‌های قوای پایین افزایش می‌یابد شخص فوق عقلش ضعیف‌تر شده تا آنجا که حضرت از تعبیر زهرهای کشنده استفاده فرموده‌اند، یعنی تا آنجا که قادر به کشتن فوق عقل می‌باشند. کسی که دچار گزیدگی مار و عقرب شده، زمین‌گیر است. این افراد هنگام مرگ قادر به ادای ذکر «لا اله الا الله» نمی‌باشند. این‌گونه افراد هرقدر هم سنشان افزایش می‌یابد از «الله» دورتر می‌شوند. جوانان برای پرواز آماده‌تر هستند لذا یاران حضرت مهدی «عج الله تعالی فرجه الشریف» جوان هستند. در دفاع مقدس شاهد بودیم که هر قدر افراد جوان‌تر بودند از اوج پرواز بیشتری برخوردار بودند، در حدیث داریم که پیرانِ یاران حضرت مهدی «عجل الله تعالی فرجه الشریف» مانند نمک در غذا هستند. اکثر یاران حضرت غیر عرب هستند و برخی روایات تصریح کرده‌اند: حتی یک عرب هم در بین یاران حضرت وجود ندارد. «اِمنَع نفسک من الشهوات تسلم من الآفات» نفست را از امیال بازدار تا از آفات سالم (در امان) بمانی. هرقدر انسان به شهوات و تجملات اهمیت بدهد بیشتر آسیب می‌بیند. اگر انسان بین امیال بخش‌های مختلفش تعادل برقرار کند آمار طلاق کاهش می‌یابد، طبق آمار در 90% طلاق‌ها، تقاضا از طرف زن‌ها مطرح می‌گردد در صورتی که اگر زن‌ها فوق عقل و عقلانیت‌شان را تغذیه کنند خود به خود جنبه‌های پایینی تعدیل می‌گردند، البته بسیاری در این زمینه دچار تنبلی هستند و حاضر به کسب اطلاعات و تمرین در زمینه‌ی انواع مهارت‌ها نمی‌باشند. در روایت آمده: بیشترین ناله‌ی اهل جهنم از تسویف (امروز و فردا کردن) است. «تسویف» هم ناشی از تنبلی است. متأسفانه بسیاری از افراد، اصل را امور دنیایی قرار داده و اظهار می‌دارند: وقت ندارند تا برنامه گرفته و اجرا کنند در صورتی که یک برنامه‌ی شش‌ماهه زندگی آن‌ها را متحول می‌کند. کسانی هستند که برای رسیدن به مدارک عالی، زندگی‌شان از هم گسسته شده است و به خاطر سبک نادرست زندگی، خانواده‌شان را ضایع کرده‌اند. این‌ها ناشی از شهوت‌رانی قوای پایینی و عدم تعادل میان قواست، لذا امر کرده‌اند: نفس را با میل‌هایش رها نکنید تا سلامت داشته‌باشد. ناپرهیزی و زیاده‌روی در خوراک باعث اضافه وزن و آمادگی برای انواع سکته و بیماری‌های کشنده شده است ولی باز هم افراد به پرخوری و نامناسب خوردن ادامه می‌دهند و از ورزش کردن امتناع می‌کنند. به حدی قوای حیوانی غلبه دارند که خداوند در بعضی موارد رسیدگی به فوق عقل را واجب کرده مانند اینکه از 51 رکعت نماز یومیه 17 رکعت را واجب نموده‌است و رفتن به مسجد را مورد تأکید قرار داده‌است و ... . زیرا نگران کودک عزیز روان است؛ ترسم که این تن که حائل است به جانم                               سـقــط کنـد کـودک عـزیــــــز روانـم با این وجود وقتی شخص به برزخ منتقل می‌گردد متوجه می‌شود: تجهیزات مورد نیاز آنجا را با خود نبردهاست؛ زیرا عمر و جوانی خود را صرف امور دنیایی اعم از حسی، خیالی و وهمی نموده‌است و به شدت دچار حسرت می‌گردد. تمام خوشبختی انسان در گرو تقوی یعنی نگهداری از نفس می‌باشد. بعضی‌ها «تقوی» را خداترسی معنا کرده‌اند که البته صحیح نبوده و خدا، ترس ندارد. خداوند به قدری مهربان است که می‌فرماید: یک درصد رحمتم در دنیا شامل حال بندگان شده و نود و نه درصد آن در آخرت نصیب ایشان خواهد شد. تقوی در واقع ترسیدن از نرسیدن به خداست. «تقوی» یعنی ترسیدن از هر چیزی که باعث محدودیت و کوچک شدن ما می‌شود. برخورداری از نعمت‌های دنیایی مربوط به بخش انسانی نیست. برخی افراد به این کمالات مشغول شده و دست خالی از دنیا می‌روند و به باطن انسانی نمی‌رسند. بخشهای حیوانی حق مدیریت سایر قوا را ندارند زیرا اگر ریاست نمایند شخصیت وارونه شده و فوق عقل زیر فشار این بخش‌ها قدرتی ندارد و نمی‌تواند رشد کند، لذا شخص موفق به توبه و آشتی با حق تعالی نمی‌گردد. از این روست که خداوند سلسله‌ای از عبادات مانند نماز یومیه، روزه ماه مبارک و حجاب و... را واجب کرده است. حجاب هوس‌بازی‌های زن را مهار می‌کند. خداوند بی‌حیایی را مختص خلوت با همسر دانسته و این امر را تحسین‌آمیز می‌داند و ثواب عبادت برایش منظور می‌نماید. روزه امیال انسان را کنترل می‌کند مشروط بر اینکه هنگام افطار انسان اقدام به جبران ننماید. در حج 24 چیز حرام است که مربوط به بخش حیوانی است ولی بخش انسانی از این محدودیت لذت می‌برد و به راحتی از حرام چشم پوشی می‌کند. ما امر شده‌ایم که حجم امیال حیوانی را کاهش دهیم تا انسانیتمان سبقت بگیرد؛ اگر چنین اتفاقی بیفتد قوای حیوانی به شادی می‌رسند و تقاضای تمناهای حرام نمی‌کنند. اگر فوق‌عقل حاکم شود همه لذت‌های حلال برای انسان مهیاشده و لازم نیست انسان به حرام کشیده شود. «رأس الآفات الوَلَه باللّذات» سرآمد همه آفات، شیفتگی نسبت به همه لذت‌هاست. کسی که باری به هر جهت زندگی می‌کند وقت نماز حال خواندن نماز را ندارد و میل به قرائت قرآن پیدا نمی‌کنند. سعی کنیم برای تنظیم سبک زندگی تلاش کرده و از حساسیت و زودرنجی پرهیز نماییم و اگر احیاناً مبتلا گردیدیم با فوق عقل یعنی معشوق اصلی جبران نماییم و گدای عاطفه‌ی دیگران نباشیم. خدا قیمت ما را تعیین می‌کند، نباید از دیگران انتظار داشته‌باشیم باید خداوند اجر کارهای ما را داده و از ما تشکر کند.   والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

کلیدواژه ها: ، ،

Top
شناسه مطلب: 254
زمان انتشار: 6 اکتبر 2014
| |
ماهیت وسوسه و راهکارهای درمان آن

وسوسه و وسواس

ماهیت وسوسه و راهکارهای درمان آن

نظام خلقت نظام قضا و قدراست، و همه مخلوقات از اندازه و حد مشخصی برخوردارند. همچنین حرکت انسان به سمت ابدیّت نیز، فرمول هایی کاملا ریاضی دارد که انسان باید آنها را کشف نموده و در همان محدوده حرکت کند. موفقیّت انسان برای حرکت مستقیم به سمت بهشت در رعایت حدود الهی است، لذا تمام تلاش شیطان نیز، تغییر همین اندازه ها و حدود میباشد. زمانی که شیطان نمی تواند فرد را به گناه وادار کرده و او را مرتکب فعل حرام گرداند، از طریق جابه جا کردن حدود و اندازه ها در مقدّسات وارد شده و آرام آرام به انسان می آموزد که حدود الهی مقدّس نبوده و او را با اندازه ها و حدود خود به کارهای خوب و مقدس دعوت می نماید. بعد از مدّتی میبینیم که فرد مومن و بانشاط دیروز به انسان ظاهراً مومن، اما منحرف و پژمرده امروز تبدیل شده است. بیماری وسواس یک بیماری بسیار خطرناک بوده و ناشی از عدم رعایت ریاضیات و اندازه های خداوند، و رعایت حدود شیطان است. وسواس در اثر بی عقلی، انحراف عقیدتی و اخلاقی و برخورد ناصحیح در برابر اینگونه حملات ایجاد میشود. باید یادآوری کنیم که شخص وسواس از آنجا که به ریاضیات شیطان عادت کرده است، معمولا پندپذیر نیز نخواهد بود. از طرفی تغییر در اندازه ها و حدود الهی، مکتب های مختلفی را پدید آورده که پیروی از آنها، انسان را به سرعت به آغوش جهنم می رساند، چرا که ساختارها و حدود رعایت شده کاملاً شیطانی بوده اند. مکاتبی با عناوین عرفانهای هندی، عرفانهای سرخپوستی و ... از این دسته مکاتبند. وسواس در شستشو نجاست در دو حالت تأیید می شود: ۱- خود شخص با چشم، عین نجاست را ببیند. ۲- یک مسلمان یا دو عادل نجاست را تأیید کند. بنابراین به واسطه احتمال و احساس نباید حکم به نجاست و پاکی داد. چنین وسواسی مادر دو گناه بزرگ است: یکی کفر به علّت توهین به حدود الهی و دیگری اسراف که در واقع خیانت به دیگران در استفاده از موهبتهای الهی است. آگاه باشیم که بیهوده چیزی را نشوییم و یا هیچ شستشویی را تکرار نکنیم مگر آنکه عین نجاست را ببینیم. شک در نماز و نحوه برخورد با آن به شک هایی که شیطان به هنگام نماز، در ذهنتان ایجاد می کند بی اهمیّت باشید. اولین باری که با شکی غیرصحیح نمازتان را بشکنید، همان آغاز سقوط شما به دامن شیطان و مانوس شدن با او خواهد بود. در این هنگام شیطان درمی یابد که مرید خوبی برای خویش یافته و دیگر به آسانی رهایتان نخواهد کرد. شیطان تربیت پذیر است و ادامه روابطش با انسان به نوع واکنش فرد در برابر حمله هایش بستگی دارد. هدف اصلی او از اینگونه حمله ها ایجاد خستگی از تکرار عبادت و درنتیجه دلزدگی از آن است. هرگز فراموش نکنید که؛ شک در نماز به مرور زمان باعث تنفّر از آن می شود. بصورتیکه دیگر نه تنها از اینکه وقت نماز رسیده خوشحال نمیشوید، بلکه غم بزرگی در دلتان پدیدار میگردد. از طرفی میدانیم که غم و ایمان دو چیزی هستند که هرگز در یک انسان جمع نخواهند شد. ورود هر کدام از ایندو به قلب آدمی، دیگری را از خانه دلش خواهد راند. برای تمییز دادن شکهای صحیح و باطل حتما به رساله مراجع تقلید مراجعه کنید. نکته مهم اینجاست که اعاده کردن واجبات بدون هیچ دلیل فقهی بسیار خطرناک است. مراقب باشید حتی عدم حضور قلب در نمازتان شما را به اعاده آن واندارد. میتوانید جهت جبران، تعقیبات نماز را با حضور قلب خوانده و یا نمازهای نافله و یا مستحبی را با نهایت دقت و آرامش به جا آورید. یاد خدا و شکست شیطان خداوند می فرماید: دین اسلام دین آسانی است؛ (ان الله یرید بکم الیسر) امّا شیطان با وارد کردن خرافه ها و بدعت ها در دین آن را سخت و سنگین جلوه میدهد. بنابراین باید تیزهوشانه از اینگونه بدعت ها فاصله گرفت. هرگز از خاطر نبریم که رشد انسانی ما در بی توجهی به نجواهای شیطان میسر است. شیطان تسلطی بر انسان نداشته و به فرموده قرآن کیدش بسیار ضعیف است ( ان کید الشیطان کان ضعیفا. سوره نساء، آیه 76.) تنها راه حملات او وسوسه هایی است که از طریق افکار گوناگون به ذهن انسان وارد می سازد. در سوره مؤمنون آیه 97 میخوانیم: ( و قل رب اعوذ بک من همزات الشیاطین و اعوذ بک رب ان یحضرون؛ بگو پروردگارا پناه می برم به تو از شرّ وسوسه های شیاطین، و پناه می برم به تو از اینکه در نزدم حاضر شوند ). طبق آیه بالا درمی یابیم که تنها راه نجات از وسوسه های شیطان، پناه بردن به آغوش خداوند و همنشینی با اوست. یاد خدا و وسوسه های شیطانی در یک قلب جمع نمیشوند، به محض اینکه قلبی به یاد خدا سرگرم شود شیطان به سرعت از آن خواهد گریخت. وبالعکس اگر آن را غافل از ذکر حق بیابد او را پناهگاه خویش میسازد. واین همان معنای دقیق عبارت وسواس الخناس است پناهگاههای فرار از وسوسه ـ ذکر لا اله الا الله، و اذکاری که پیشتر به آن اشاره کردیم، مأمن های بسیار عظیم و موثری هستند. ـ ارتباط با اهل بیت باعث شادی، آرامش و امنیت در زندگی می گردد. افرادی که اهل توسل و دوستی با معصوم و اهل بیت نیستند خطر شکستشان بیشتر است. خواندن دعای روز و زیارت روز جهت ارتباط با خدا و معصومین در ابتدای روز بسیار آرامش بخش است. - روزه در ابتدا، وسط و آخر ماه، در پاکی دل از وسوسه ها و افکاربسیارموثر است. کنترل فکر در بسیاری از موارد دلشوره ها و نگرانی های ما معلول ارتباطات ما هستند، زیرا ارتباطات، تولیدکنندگان افکارند. اگر دریافتیم که تبعات یکی از ارتباطات ما ، افکار بد و اضطراب آور است، باید به سرعت آن ارتباط را قطع کنیم. انسانی که فکری آرام و روحی شاد می طلبد، موظف است منشأ فکرهای ناآرام و اضطراب آور را در وجودش قطع کند. اولین قدم برای رسیدن به این هدف آن است که به حلال بودن لقمه خود یقین داشته باشید. لقمه حرام تمام زحمات شما را نابود خواهد کرد. غیر از خوردنیها، شنیدنیها، بوییدنها و دیدنیها نیز درایجاد فکر بسیار موثرند. لذا باید هوشیارانه مراقب ورودی های حواس خود باشیم. از همین امروز سعی کنیم به غیر از امور متعالی و خیر به چیزی فکر نکنیم. اموری که سوء ظن، بدبینی، اضطراب، غم و ترس را به دنبال دارند، باید به سرعت از لوح ذهن ما پاک شوند، چرا که هیچ فکری ارزش توقف و یا عقب گرد ما را در مسیر حرکت ابدیمان ندارد. باید بدانیم که لذات خیالی از لذات حسی قویترند و کم کم منشأ عمل میگردند. خیالات آلوده اگر کنترل نشوند، درنهایت فرد را به سمت انجام آن در واقعیت سوق خواهند داد. نظر اسلام درباره درمان روح اسلام جهت کنترل آسانتر اذهان مومنین از افکار آلوده، کنترل روابط و ایجاد محیط عاری از عوامل تحریک کننده را توصیه می نماید. اما جوامع غربی این رفتار را مخالف آزادی دانسته و آنرا عامل ایجاد مصیبت های بسیاری دانسته اند. گفتیم که ذهن و دل، ابزار اصلی فعالیتهای انسانی است. ذهن آلوده و خسته هرگزنمی تواند از ارتباط با خدا لذت برد. بنابراین طبق دستورات آئین اسلام، همیشه پیشگیری آسانتر و کم هزینه تر از درمان است. پس فراموش نکنیم که بزرگترین قدم برای سالم نگه داشتن روحمان، دوری از تمام شرایط، مکانها، ارتباطات و تمام چیزهایی است که بگونه ای برای ما عامل تحریک کننده محسوب شده و تولید افکار منفی مینماید. راهکارهایی برای سلامت فکر ...ـ ورودی های فکر و ذهن را کنترل کرده و مراقب باشیم تا تغذیه روحی خوبی داشته باشیم. ـ وابستگی هایمان را به هرآنچه که مشغولمان کرده، کم کنیم؛ چرا وابستگیها اضطراب زا هستند. امام علی(ع) می فرماید: (ما رأیت ضلا مثل اشتغال قلبی بفارغ القلب منی ـ من هیچ گمراهی را از این بالاتر ندیدم که دلم به کسی مشغول باشد، که دل او مشغول من نیست.) ـ سخت گیری ها و تجملات را کنار گذاشته و ساده ترزندگی کنیم. سادگی در آرامش فکر بسیار موثر است. ـ از رقابت هایی که باعث ایجاد اضطراب می شود بپرهیزیم. ـ برای حل تمام مسائل زندگی برنامه ریزی کرده و آنها را در زمانهایی که به آرامش و حرکت معنوی ما آسیب نمی رسانند، انجام دهیم. تصور اینکه کار مشخصی باید در زمان خاصی به پایان رسد، استرس زا بوده و ما را عصبی خواهند کرد. نکته آخر؛ الا بذکر الله تطمئن القلوب آگاه باشید که دلها با یاد خدا آرام می گیرد.  

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 205
زمان انتشار: 29 سپتامبر 2014
| |
آداب تعلیم و تعلم،جلسه 33

آداب تعلیم و تعلم،جلسه 33

طبیعت از کوچک­ترین خلأها برای اظهار وجود استفاده می­کند قاعده اش این است. خداوند دین خود را و معصومین :طوری تنظیم کردند و طوری به ما آموزش دادند که فرصت ندهیم به نفس که نفس یا طبیعت از خودش کار می­کند. طبیعت ممکن نیست جایی نفوذ نکند شما هر چه کار می کنید بالاخره طبیعت در جایی نفس می کشد و شما هستید که با رفتارهای خاص خود در هر جلسه در هر برخورد در هر کاری باید با طبیعت برخورد کنید انسان باید دائم به سمت آزادی برود که هیچ­کدام از این قیدها دلش را نلرزاند، دستش را بوسیدند یا نبوسیدند. کسی که اگر به او بگویی مرگ بر فلانی تا بگویی درود بر فلانی هیچ کدام برایش فرقی نمی کند، آن­گاه طبیعت در اینجا نمی­تواند تنفّس کند. سی وهفتمین ادب از آداب شاگرد با استاد حفظ حریم استاد به هنگام جلو سر او اقامة نماز است. تشبّه مان به بزرگان دینی باید تشبّه از مقولة شدن باشد. مراقب باشید بی­جهت آن صورت­هایی که استاد به آنها وابسته و وارسته است بی جهت استخدام نکنید، اگر استخدام می کنید باید بشود باید رنگ آن را بگیرد. این همه احترامی که گذاشته می شود باید برای خدا و تقرّب به خدا گذاشته شود. امتیاز باید حتماً براساس حق باشد، اگر براساس حق نباشد و امور اعتباری قرار گیرد خطرناک می شود. خداوند علّو را قبول نکرده است، علّو مخصوص خداوند است، وقتی قبول ندارد می فرماید: «این بهشت را برای کسانی که ارادة علّو ندارد قرار داده ام.»

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 117
زمان انتشار: 28 ژولیه 2014
| |
تشرف و توشه ی نورانی!

تشرف و توشه ی نورانی!

دیدار و تشرف برخی از بزرگان و شایستگان به محضر حضرت ولی عصر(عج) و بهره مندی و کسب فیض از محضر نورانی حضرت علاوه برخیراتی که برای شخص زائر داشته است، توشه و تحفه ای گرانقدر برای سایر شیعیان است که بواسطه ی آن شخص متشرف از محضر امام عصر(عج) بهره مند شود. از جمله کسانی که به محضر امام زمان(عج) شرفیاب گردید آیت الله نجفی مرعشی بوده است. ایشان حداقل در دو مکان متفاوت یکی مسجد سهله و دیگری در سرداب سامراء موفق به شرفیابی به محضر حضرت حجت (عج) گردیدند. برخی از دستورات امام زمان (عج) به ایشان و ذکر آنها می تواند همچون گوهری گرانبها و هدیه ای نورانی از جانب محبوب توتیای چشم ما گردد. تلاوت قرآن! از جمله مطالبی که در دیدار آیت الله نجفی مرعشی با امام زمان(عج) مورد تأکید حضرت قرار گرفته است توصیه بر تلاوت و قرائت قرآن بوده است که حضرت (عج) فرمودند: بعد از نمازهای واجب بر تلاوت و قرائت این سوره ها مداومت نما. بعد از نماز صبح سوره "یس" بعد از نماز ظهر سوره "عمّ" بعد از نماز عصر سوره ی "عصر" بعد از نماز مغرب سوره ی "واقعه" و بعد از نماز عشاء سوره ی "ملک". همچنین حضرت حجت(عج) برخواندن قرآن و هدیه کردن ثواب آن برای شیعیانی که وارثی ندارند یا دارند ولی یادی از آنها نمی کنند تأکید فرمودند. درباره ی نماز! از دیگر مطالبی که در دیدار آیت الله نجفی مرعشی با حضرت (عج) مورد تأکید قرار گرفت دو رکعت نماز بین نماز مغرب و عشاء بود که حضرت(عج) فرمودند که در رکعت اول بعد از حمد هر سوره ای خواستی می خوانی و دررکعت دوم بعد از حمد سوره ی واقعه را می خوانی و فرمودند: این نماز کفایت می کند از خواندن سوره ی واقعه بعد ازنماز مغرب که خواندن سوره ی واقعه بعد از نماز مغرب را مورد تأکید قرار داده بودند. از دیگر سفارشات حضرت ولی عصر(عج) به آیت الله مرعشی خواندن نماز شب بوده است و فرمودند: "ای سید! تأسف براهل علمی که عقیده شان انتساب به ماست و لکن این اعمال را ادامه نمی دهند" تعقیبات نماز! همچنین حضرت (عج) تأکید فرمودند که: بعد ازنمازهای پنجگانه این دعا را بخوان: "اَللّهُمَ سَرّحْنى عَنِ الهُمومِ وَالْغُمُومِ ووَحْشَةَ الصّدرِ و وَسْوَسَةِ الشَّیطان بِرَحمتِكَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ." این دعا براساس مضمون والایی که دارد انسان را از هم و غم و وحشت ها و نیز وسوسه های شیطان نجات می بخشد وسبب می شود زندگی انسان برای کسب معنویات آماده شود و افکار مزاحم از انسان دور گردد. همچنین تسبیح حضرت زهرا (سلام الله علیها) مورد تأکید خاص حضرت (عج) قرار گرفت. مستحبات نماز! از دیگر تأکیدات حضرت(عج) خواندن دعایی در ذکر رکوع نمازهای یومیه مخصوصا رکعت آخر است که فرمودند: "اَللّهُمَ صَلِ عَلى مُحمّدٍ وَآلِ محمّد و تَرَحَّم عَلى عَجزِنا وأَغِثْنا بحقِّهِم." نماز شب! از دیگر سفارشات حضرت ولی عصر(عج) به آیت الله مرعشی خواندن نماز شب بوده است و فرمودند: "ای سید! تأسف براهل علمی که عقیده شان انتساب به ماست و لکن این اعمال را ادامه نمی دهند." نهج البلاغه و صحیفه سجادیه را دریابید! از دیگر سفارشات و توصیه های حضرت(عج) مطالعه و حفظ نهج البلاغه ونیز حفظ دعاهای صحیفه ی سجادیه است که بخصوص تأکید برحفظ خطبه ی شقشقیه امیرالمۆمنین (علیه السلام)  داشتند این خطبه ی فصیح و غراء درباره ی ذکر ویژگی های متقین است که در نهایت زیبایی و عمق معانی است همچنین خطبه ی حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) در مجلس یزید و حفظ آنرا مورد سفارش قرار دادند. افتخار به سادات! حضرت حجت(عج) در دیداربا آیت الله نجفی مرعشی از جمله براحترام ذریه ی سادات به ایشان توصیه و سفارش فرمودند و سپس به ایشان فرمودند: "قدر خود را به خاطر انتساب به اهل بیت (علیهم السلام) بدان و شکر این نعمت راکه موجب سعادت و افتخار زیاداست به جای آور." از جمله نکات مهم در این فرمایش نورانی آن است که باید سادات که از ذریه ی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و امیرالمۆمنین (علیه السلام) هستند به این انتساب نورانی توجه نمایند و آن را اولا نعمتی از جانب الهی بدانند و ثانیا بکوشند شکر این نعمت رابجا آورند که قطعا شکر نعمت انتساب به اهل بیت(علیهم السلام) توجه در اعمال و رفتار ایشان است که از هر جهت مشابه و مطابق با دستورات و فرمایشات نورانی ایشان باشد و هر چه بیشتر رفتار و اعمال ایشان اهل بیت (علیهم السلام) را در نظر مردم نشان دهد. از سوی دیگر نبایستی این افتخار سبب غرور ایشان گردد چرا که نعمتی است که در صورت بهره برداری صحیح از آن سعادت از آن ایشان خواهد شد. از طرف دیگر در مورد غیر سادات نیز فرمایش نورانی حضرت حجت(عج) درمقابل سادات رساست که بایستی بکوشند به واسطه ی انتساب ایشان به اهل بیت (علیهم السلام) و در اصل به احترام اهل بیت (علیهم السلام) ایشان را مورد تکریم و احترام قرار دهند و بی احترامی به ایشان را به منزله ی بی احترامی به اهل بیت (علیهم السلام) بدانند. از دیگر تأکیدات حضرت(عج) خواندن دعایی در ذکر رکوع نمازهای یومیه مخصوصا رکعت آخر است که فرمودند: "اَللّهُمَ صَلِ عَلى مُحمّدٍ وَآلِ محمّد و تَرَحَّم عَلى عَجزِنا وأَغِثْنا بحقَهم" زیارت حضرت سیدالشهداء (علیه السلام)! از دیگر سفارشات مۆکد حضرت بقیه الله(عج) توصیه بر زیارت حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) است که فرمودند: "از دور و نزدیک بر این زیارت مداومت کنید و نیز زیارت سایر اولاد ائمه (علیهم السلام) و صالحین و علما را نیز مورد تأکید قرار دادند. تحریف قرآن هرگز! از دیگر مسائلی که در تشرف آیت الله مرعشی به محضر امام عصر(عج) مطرح گردید انکار شدید بر کسی که قائل به تحریف قرآن است بود که حتی ایشان بر افرادی که احادیث تحریف را جعل کرده و قرار داده اند نفرین فرمودند متأسفانه برخی از احادیث جعلی در مورد تحریف قرآن و یا بخشهایی از قرآن شریف توسط برخی از اهل تسنن وجود دارد که بعضا سبب گمراهی برخی از جوانان می گردد که بایستی دانست جدای از ضعف این احادیث به لحاظ سند و محتوا، خود قرآن کریم در آیات بسیاری تأکید جدی بر تحریف ناپذیری کلام الهی دارد همچنین روایات بسیاری در رد تحریف قرآن از معصومین (علیهم السلام) وارد شده است که از جمله ایشان همین بیانات نورانی حضرت ولی عصر(عج) می باشد. سایر سفارشات! از دیگر سفارشات حضرت حجت(عج) به آیت الله مرعشی نجفی تأکید بر صله ی رحم و رعایت حقوق استاد و معلمین و نیز سفارش بر احترام به پدر و مادر چه زنده باشند چه مرده بوده است که امید است بتوانیم با یاری و توفیقات الهی و دعای امام عصر(عج) موفق به انجام آنها و سایر فرائض شرعیه خویش شویم.          تبیان منابع و مآخذ: 1-      کتاب شیفتگان حضرت مهدی(عج)، ج1، ص157تا159 ونیز ص152 2-      برکات حضرت ولی عصر(عج)، بخش چهارم: تجلیات

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed