www.montazer.ir
جمعه 11 ژولیه 2025

رفتارهای آرام بخش

امروز، روان‌شناسان، روان‌پزشکان، مشاوران، مربیان تعلیم و تربیت و صاحب‌نظران علوم اسلامی، سعی می‌کنند به انسان سرگشته‌ی معاصر، چنین تفهیم کنند که راه‌حل مشکلات روحی و روانی را می‌توان در لابه‌لای دستورهای انسان‌ساز و نجات‌بخش دین و توحید یافت. ایمان به خدا و یاد و نام حضرت حق، انسان را از دل‌بستگی به دنیا می‌رهاند و این باور را برای او ایجاد می‌کند که دنیا مقصد نیست.

خواهران و برادران به دور از حسادت با آرامش

مطالب ارائه شده در کتاب حاضر شامل: چهار شیوه‌ برای کمک به کودکان برای نشان دادن احساسات منفی بدون اینکه به خود صدمه بزنند، شیوه‌های برخورد منصفانه با کودکان اما نابرابر، مهارت‌هایی برای کاهش خشم کودکان همراه با ایجاد انگیزه برای حل مشکلات‌شان، ده شیوه برخورد با کودکانی که دعوا و مجادله می‌کنند و والدین راه‌حلی به کمک کودکان برای آن می‌یابند، نگرش جدیدی نسبت به روابط فرزندانتان پیدا کنید، پیشنهادات مؤثر برای مقایسه خواهران و برادران با یکدیگر، راه‌حل‌های ساده برای متوقف کردن جدال بین خواهران و برادران، شیوه‌ای برای حل مشکلات حل نشدنی فرزندان توسط والدین، مهارت‌هایی که یادآ

خدا هست، غصه چرا؟

این کتاب آرامش دهنده روح شماست.

محتوای این کتاب دربرگیرنده مباحث: مشکلات زندگی را برای رشدت بدان، با او زندگی کردن یعنی موفقیت حتمی، بااو زندگی کردن یعنی آرامش و ...

 برگزیده‌های کتاب:

  • مرغ در دهان آن مرد؛
  • بخشش کوتاه ترین راه؛
  • حکایت کنیز نوازنده.
شناسه مطلب: 4914
زمان انتشار: 25 دسامبر 2014
| |
جایگاه ویژه ی ذاکر الله نزد حق تعالی

یاد خدا (5)، 1385/7/22؛ از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

جایگاه ویژه ی ذاکر الله نزد حق تعالی

انسان به واسطه ی داشتن فوق عقل بی نهایت طلب است ؛ لذا اگر این بی نهایت طلبی در مراتع بهشتی و بزم های فطری ارضاء . تغذیه شود ، انسان به شادی و آرامش می رسد . خداوند برای همه چیز حدود قائل است ، غیر از هم نشینی با خودش .پس انسان  می تواند با شکستن حدود ، بی نهایت را در آغوش بگیرد . خداوند وائمه اطهار و معصومین (علیهم السلام ) در همه حال ما را دعوت به ذکر کثیر نموده اند . چرا که ارتباط با خدا برای انسانها تنها ارتباطی است که حدودی ندارد .هر چه ذکر و یاد  بیشتر باشد ،مجالست و مؤانست بیشتر است . ذکری تأثیر گذار و نتیجه بخش است که همراه با طاعت باشد .

به گزارش منتظران منجی «عج»، در جلسه 5 «یاد خدا»، مورخ 85/7/22 برگزار شد، استاد محمد شجاعی به ادامه بحث پرداختند که شرح آن در زیر می آید: تغذیه نامحدود، تربیت نامحدود همان طور که در بخش حیوانی اگر کسی که بیشترین تنوع مواد غذایی و با کیفیت ترین تغذیه را داشته باشد، بدنی قوی دارد؛ در بٌعد انسانی هم همینطوراست. ولی چون جسم محدود است غذایش هم محدود است. بالعکس فوق عقل چون نامحدود است غذایش هم نامحدود است. بخش فوق عقل یا فوق تجرد بخش بی نهایت طلب است و انسان به واسطه ی داشتن این بخش قابلیت تربیت نا محدود را پیدا می کند؛ اگردرست تربیت شود و بداند آن بی نهایتی که عاشقش است خدا است، مسیر را به سمت انسانیت و بهشت درست می رود. اما اگر این بی نهایت طلبی با دنیا ارضا شود به تعبیر قرآن اخلاد الی الارض پیدا می کند. می خواهد خودش را در زمین جاودانه کند و برای همین جهنمی می شود و در آنجا جاودان می شود.. تقرب و تشبه به خدا انسان از آن جهت که حس و خیال و وهم دارد، حیوان است. و از آن جهت که عقل دارد، فرشته است. و از آن جهت که فوق عقل دارد، انسان است. هر بخش غذای مخصوص خودش را دارد. بدن و حواس هر کدام غذای خاص خودشان را دارند. غذای خیال، مخیلات؛ غذای وهم، موهومات؛ غذای عقل، معقولات؛ و غذای فوق عقل هم حق تعالی، یاد و همنشینی او و معرفت خداست. بنابراین ما هر چه تلاش کنیم تغذیه بهتری برای بخش انسانی مان فراهم کنیم، به خدا شبیه تر می شویم. تقربمان هم به خداوند بیشتر می شود. تقرب یعنی سنخیت و شباهت. حدود همنشینی با خدا خداوند تبارک و تعالی در مورد هر انتخاب، ارتباط و رفتار برای ما حد گذاشته است؛ تمام دستورات دینی حد دارند. فقط برای همنشینی با خودش حد نگذاشته است. در این بخش انسان مطلقا آزاد است. قرآن می فرماید پیامبر برای آزاد کردن انسانها آمده است، یعنی دین مساوی است با آزادی مطلق و بی نهایت. کسی که از اجرای احکام دینی، عبادات، ذکر و یاد خدا، احساس محدودیت می کند، بخش حیوانی او است که این احساس را دارد. این بخش هم درست قضاوت میکند، چون خداوند واقعا دست و پای حیوانیت را بسته و مطلق بودن را محدود کرده است. مخاطب اصلی احکام دینی بخش حیوانی ما است، اما برای بخش انسانی هیچ دستوری نداریم. این بخش آزاد است تا هر کاری را که می خواهد انجام دهد و وقتی  این بخش غلبه پیدا کند، خیلی شاد و آرام است. ولی ما چون بخش حیوانی مان فعال تر است، جلوی بخش انسانی مان را خودمان، می گیریم و موقع تغذیه آن بخل می ورزیم. خداوند برای دفاع از ما از شر حیوانیت در ماه مبارک رمضان قیام می کند و طبیعت ما را در فشار می گذارد تا حق کودک عزیز روان را بگیرد. نتایج قضاوت با بخش انسانی و بخش حیوانی کسی که بخش حیوانی اش فعال است، خیلی راحت و به شیرینی نمی تواند دین را قبول کند. ولی کسانی که از دین و خدا، راضی هستند، کسانی هستند که بخش انسانی شان فعال است، لذا خدا را، عالم و دین و همه چیز را همانطور که قشنگ است، میبیند؛ چون با بخش انسانی قضاوت میکند. در مورد یاد خدا وقتی حیوانیت قضاوت کند، محصولش کسالت، تنبلی و فرار است. و زمانی که انسانیت قضاوت می کند و بخش فطری فعال است، نتیجه اش شوق و ذوق. بزم های فطری انسان می تواند از بزم های فطری و الهی و درحلقه های ذکر و بوستان ها و مرتع های بهشتی لذت ببرد و به آرامش برسد. مثلا در غمگین ترین لحظات فطری مثل عزاداری ابا عبدالله (علیه السلام ) در پس اشک ها و غصه ها یک بزم بر پا است. بخش فطری نیاز به می و مطرب دارد و در هیچ جایی غیر ازهیئت و مسجد و حرم و ... این رقص و موسیقی وجود ندارد. به همین دلیل وقتی از این فضاها فاصله میگیریم کسل میشویم. خدا دنیا را برای شادی ما خلق کرده است نه برای غم و غصه. لذا در همه چیز محدودیت داریم غیر از یاد خدا و سفارش شده که زیاد بخورید و در زمان یاد خدا نامحدود عمل کنید. یاد خدا در کلام معصوم امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: هیچ شئ نیست مگر اینکه به آن حدی منتهی شود، مگر یاد خدا که حدی، که محدود شود ندارد. خداوند فرایض را بر ما واجب کرده است، اگر کسی واجبات را انجام دهد حدش هماناست، غیر از ذکر، که خداوند عزوجل به کم آن راضی نیست. سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمودند: یا ایها الذین آمنو ا اذکر الله ذکر کثیرا. ای مؤمنین، (ای کسانی که به من و انسانیت و کودک عزیز روان تان ایمان آورده اید) زیاد یاد خدا کنید. وقتی که می گوییم خداوند به کم آن راضی نیست، یعنی خود ما به کم آن راضی نیستیم. آنچه از خداوند در ما است، نفخه ی خود خداست. نفس انسان از نفخه ی خدا است. لذا چون نفس انسان بی نهایت را می طلبد، خدا هم برای او بی نهایت را می خواهد. چون نیاز انسان بی نهایت است، خدا راضی نیست به او غذا نرسد. انسان به واسطه ی داشتن فوق عقل بی نهایت طلب است، لذا باید با بی نهایت ارضاء شود. بنابراین برای یاد خدا حدی وجود ندارد. چون انسان از محدودیت بی زار است و دوست دارد دائم در آغوش بینهایت باشد. وقتی یاد میگیرد که بینهایت غذا بخورد، اذکار بی نهایت بگوید، حس بی نهایت طلبش ارضاء شده و راحت می تواند پرواز کند و مثل خود خدا هر جا که اراده کند برود. باطن انسان از پرواز محدود بیزار است. خدا، انسان را برای بی نهایت خلق کرده است، برای اینکه مثل خودش باشد.به همین دلیل است که انسان دوست دارد همه ی حد ها را کنار زده و پیش روی کند. انسانهایی خودشان و خلقت را نمی شناسند و به قول فرمایش حضرت علی (علیه السلام) نمی دانند از کجا آمده اند، در کجا هستند و به کجا می روند؛ اینها به جای اینکه بی نهایت طلبی شان را با خدا ارضا کنند، با  تنوع طلبی در دنیا و مسائل طبیعی ارضا میکنند، شاید به آرامش برسند در حالی که آرامشی هم حاصل نمی شود.هر چه ذکر می آید آرامش و شادی و قدرت بیشتر می شود. خدا به ذکر ما احتیاج ندارد، ما هستیم که به ذکر خدا احتیاج داریم. رهنمود استاد : با خدا به دنبال دلبر دیگری نگردید. غیر از خدا دلبر دیگری نیست. هر جا بروید خسته میشوید و آخر هم تشنه از دنیا میروید. اگرمی خواهید شادکام و کامیاب از دنیا بروید و در آخرت هم کامیاب باشید، از همینجا با بینهایت انس بگیرید، با معشوق لایق خود انس بگیرید و به دنبال چیزهای بی ارزش و کوچک نگردید. با پرهیز از رذایل اخلاقی، حد را پاره کرده و بینهایت را در آغوش بگیرید.  درخواست جایگاه ویژه نزد خدا : نوع دغدغه ها، سؤالات، دعاها، هوس ها و حتی نوع محبوب انسان نشان دهنده ی شخصیت و قیمت هر انسان است. فردی نزد حضرت رسول (صلی الله و علیه و آله) آمد و عرض کرد که چه کاری کنم که نزد خدا، ویژه ترین انسان ها، باشم و از همه به خدا نزدیک تر باشم. حضرت فرمودند: زیاد یاد خدا کنید تا خاص ترین و ویژه ترین انسانها نزد خدا باشید. کسب این جایگاه ویژه، به این دلیل است که " ذاکر الله مجالسه " هر چه مجالست بیشتر، انس با خدا بیشتر می شود. این موضوع بالعکس روابط انسانی است. روابط انسانها باید حدودی داشته باشد تا دل زدگی ایجاد نکند. هر چه می خواهید ویژه تر باشید، خاص تر عمل کنید در هر حالی دلتان به یاد خدا باشد و خلوتتان بیشتر باشد تا شاد و آرام باشید. حرف آخر : امام صادق (علیه السلام) : گرامی ترین مردم نزد خدا، کسانی هستند که بیشترین ذکر را میگویند و بیشترین طاعت را دارند. قید طاعت را دقت کنید! ذکری که همراه با طاعت نباشد و یاد خدا کنار ذکر گنجانده نشود، به نتیجه نمی رسد؛ بلکه انسان را به بی راهه می کشاند. لذا یاد خدا به این معنا است که انسان می بایست خدا را در هر تصمیم، انتخاب، ارتباط، فکر و رفتار در نظر بگیرد.   مطالب بیشتر: پای درس استاد مجموعه سخنرانی های استاد محمد شجاعی مجموعه کتابهای استاد محمد شجاعی  

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 4864
زمان انتشار: 7 آوریل 2016
| | | |
(10) با انجام عمل صالح شاد باشید

بحث شادی (10)، 94/12/1؛ از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

(10) با انجام عمل صالح شاد باشید

به فرموده نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) بهترین گنج در نزد انسان انجام عمل صالح و داشتن باقیات صالح است. عمل صالح یعنی عمل قشنگ و صلاحیت‌داری که با ساختار ریاضی و لیاقت انسان تعریف شده باشد. مهمترین تأثیر عمل صالح، تولید زیبایی و شادی است اما وقتی این عمل در انسان کم می شود، غم و افسردگی به سراغ او می آید. بنابراین هر چه انسان خروجی های خوب داشته باشد فیض الهی هم بیشتر می‌شود.

به گزارش منتظران منجی «عج»، در جلسه 10 «بحث شادی» مورخ 94/12/1، استاد شجاعی به ادامه بحث پرداختند که شرح آن را در زیر می بینید: چون که صد آمد ... نود هم پیش ماست! یک سری از خلقیات در روح انسان‌ها، حجم زیادی از شادی را در زندگی آنان، تولید خواهد کرد. و در مقابل آن، یک دسته از خلقیات در روح ما، نتیجه‌ای جز تولید غم در زندگی ما نخواهند داشت. در این مبحث، پیرامونِ خلقیاتی که به تولید شادی در زندگی انسان‌ها، منجر می‌شوند، گفتگو خواهیم کرد. توجه داشته باشیم که؛ ساختار وجودی انسان، از روح خداوند، خلق شده است «... وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی...»، روح الله که همان حقیقت محمد و آل محمد است، به انسان، ظرفیتِ تربیتِ نامحدود را عطا کرده است. به گونه‌ای که همه‌ی انسان‌ها، ذاتاً تمایل به کسب کمالاتِ نامحدود و بی‌نهایت را دارند. همین تمایلِ فطری و ذاتی، سبب می‌شود که هر چه کمالاتِ روحی انسان‌ها، بیشتر می‌شود، آنان از شادی و آرامش بالاتری برخوردار می‌گردند. لذا همه‌ی انسان‌ها تلاش می‌کنند که به کمال بالاتری دست پیدا کرده و سطح بالاتری از آرامش و شادی را تجربه کند. تکامل و تنوعِ موجود در دنیا نیز،‌ بدلیل همین تمایل فطری در وجود انسان هاست. اساساً همه‌ی انسان ها به واسطه‌ی رسیدن به رشد، تکامل و تنوع زنده اند و به زندگی ادامه می‌دهند. می‌دانیم که انسان‌ها حامل پنج قوه‌ هستند که به ترتیبِ اهمیت و قدرت، شامل بخش‌های زیر می‌باشند؛ 1- بخش فوق عقلانی (که اصیل‌ترین، مهم‌ترین، و قدرتمندترین بخش وجود انسان است). 2- بخش عقلانی           3- بخش وهمی     4- بخش خیالی                 5-بخش حسی این نکته‌ی مهم را فراموش نکنیم که؛ کمبودهای هر بخش را، قوت بخش‌های قدرتمندتر، می‌توانند جبران کنند. یعنی وقتی انسان، کمال بالاتری را در بر دارد، از دست دادن کمالات پایین‌تر و یا فقدان آنها، او را دچار غمزدگی و افسردگی نمی‌کند. می‌دانیم که قرآن، فقط یک گروه از انسان ها را صاحبِ باطن انسانی می‌داند؛ و آنان مؤمنانی هستند که دارای اعمال صالح هستند. عمل صالح، به عملی اطلاق می‌شود که صلاحیتِ یک انسان حقیقی را دارد و می‌تواند او را به خداوند شبیه‌تر و نزدیک‌تر کند. اساساً هر عملی که موجب تشبّه انسان به الله شده و در نفس، قدرت ایجاد کند، عمل صالح است. نتیجه‌ی هر عمل صالح، تولید شادی و آرامش است؛ زیر انسان با این عمل، فاصله‌ی میان خود و الله را کم کرده و آرام آرام به او نزدیک‌تر می‌شود. نزدیک شدن به الله، بعنوان تنها منبعِ شادی و آرامش عالم، سهمِ انسان را از سطحِ دریافتِ شادی و آرامش، افزایش خواهد داد. بنابراین فراموش نکنیم که؛ هر چه خروجیِ انسان در اعمال صالح، بیشتر می‌شود، دریافتیِ او نیز از منبع شادی و آرامش بیشتر خواهد بود. این مسئله در مورد مسائل مادی و مالی نیز دقیقاً صادق است؛ کسانی که اموال خود را جمع می‌کنند و آن را در جریان اقتصادی، و یا کمکِ به دیگران، به کار نمی‌گیرند، هم راهِ دریافت‌های بالاتر را به روی خود می‌بندند. و هم عدم خروجی‌شان، سبب عدم دریافت شادی و آرامش از منبعِ آن (الله) شده، و در نتیجه بر میزان غم، افسردگی و اضطراب‌شان افزوده می‌شود. امّا به جریان انداختن اموال، چه در امور اقتصادی و چه در انفاق و امداد دیگران، راه دریافتی انسان را از منبع ثروت (الله)، به میزان یک تا هفتصد برابر افزایش می‌دهد. خودخواهی‌ها، حسادت‌ها، برتری‌جویی‌ها و ... راهِ خروجی عمل صالح را از انسان مسدود کرده و در نتیجه راه ورودی شادی و آرامش نیز، بروی انسان بسته خواهد شد. امّا اگر دیگران را مثل خودمان بدانیم و برای دیگران، هم، درست مثل خودمان، تصمیم گرفته و خروجی داشته باشیم، به همان میزان، دریافتِ‌مان از الله و قدرت‌های او نیز، افزایش خواهد یافت. یادمان باشد که روایاتِ ما، راهِ افزایش ثروت را، در صدقه‌ی بیشتر و انفاق زیادتر می‌دانند. درست برعکسِ افکار ما، که تصور می‌کنیم با جمع کردن اموالمان به ثروت‌ بالاتری دست می‌یابیم. در بخش‌های وهمی و خیالی نیز، هر چه قدر از کمالاتمان به دیگران، صادر کنیم، به همان اندازه، از آسمان دریافت خواهیم کرد. کسانی که به شخصیت دیگران احترام گذاشته و آنان را چون نفسِ‌ خود، گرامی می‌دارند، روز به روز عزت بیشتری را از منبع عزت دریافت می‌کنند. هر چه خروجی محبت از سوی انسان بیشتر می‌شود، دریافتیِ محبتِ او نیز از آسمان، بیشتر خواهد شد. کسانی که می‌توانند، نیازی را از کسی رفع کنند، امّا کوتاهی می‌کنند، نه تنها راه رشد و حرکت به سوی الله را به روی خود می‌بندند. بلکه راه دریافت‌های مادی را نیز مسدود می‌کنند. در بخش عقلی نیز، وضع به همین منوال است. هر چه انسان از علم و اطلاعاتِ خود به دیگران بیاموزد، به همان میزان راه دریافتِ علمِ خداوند را به روی خود می‌گشاید. در بخش فوق عقلانی نیز، کسانی موفق‌ترند و سریع‌تر به مقصد می‌رسند که دست دیگران را هم گرفته و با خود،‌ به پیش می‌برند. ثروتِ حقیقی تو چیست؟؟ « مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ؛ هر زن و مرد مؤمنی که عمل صالحی انجام دهد،‌ حیاتی بالاتر از حیات دنیایی (حیات طیبه‌ی انسانی) به آنان می‌بخشیم و پاداش آنها، بسیار نیکوتر از آنچه انجام داده‌اند، خواهیم داد». (سوره‌ی نحل/ آیه 97) نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: «لْیَكُنْ أَحَبَّ الْكُنُوزِ لَدَیْكَ وَ أَوْثَقَهَا عِنْدَكَ نَفْعاً وَ عَائِدَةً الِاسْتِكْثَارُ مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ وَ اعْتِقَادِ صَالِحِ الْآثَارِ فَإِنَّكَ إِنْ تُعْمِلْ هَوَاكَ فِی ذَلِكَ وَ تَصْرِفْهُ عَنْ غَیْرِهِ یَقْلُلْ هَمُّكَ وَ یَطِبْ عَیْشُكَ؛ باید محبوب‌ترین گنج در نزد تو، و مطمئن‌ترین چیز از نظر منفعت و سود، در نظرات؛ اعمال خیرِ زیات در زمان حیاتت، و باقیاتِ صالحات در زمان وفاتت باشد. حال اگر عاشق چنین نگاهی باشی، غصه‌ها و حرص‌هایت کم می‌شود و زندگی‌ات شیرین و شاد می‌شود». زیرک‌ترین انسان ها، کسانی هستند که حسابِ پس انداز ابدی‌شان را تا قیامت و بعد از آن پر کرده باشند. یعنی بواسطه‌ی نعمت‌هایی که دارد، برای دیگران خروجی صادی می‌کند، و بدین ترتیب، برای خودش ورودی‌های ابدی، جذب می‌نماید. فراموش نکنیم که خداوند، یک کافرِ ‌سخاوتمند و خوش‌ اخلاق را بیشتر از یک مؤمن بخیل و بدخُلق دوست دارد. باید بیاموزیم، به عشق معشوقمان، برای دیگران خروجی داشته باشیم. و هرچه کمال در پنج قوه‌ی وجودمان وجود دارد را، برای عشق بازی با اهل آسمان هزینه کنیم. «والحمدلله رب العالمین»   مطالب بیشتر: پای درس استاد مجموعه سخنرانی های استاد محمد شجاعی مجموعه کتابهای استاد محمد شجاعی

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 4848
زمان انتشار: 5 آوریل 2016
| |
راهی میان‌بُر برای مدیریت قلب

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

راهی میان‌بُر برای مدیریت قلب

اگر فعالیت‌های مذهبی ما، روز به روز ما را به سمت خودسازی بیشتر پیش نبرد، و قلب ما را به سلامتی بیشتری نرساند، هیچ تفاوتی با گناه برای نفس ما نخواهد داشت و چه بسا آثار سوء باقی مانده از آن، بسیار عظیم‌تر و وحشتاک‌تر از آثار سوء گناهان بر نفس انسان باشد. فحشای یک عمل مقدس که به نیت غیر خدا انجام می‌گیرد، از فحشای یک گناه ظاهری بسیار بیشتر خواهد بود. زیرا در انسان، یک حجاب نورانی تولید می‌کند، به گونه‌ای که او، حرکتِ خود را به سوی جهنم احساس نمی‌کند، و حتی خود را انسان بهشتی و درستکاری می‌داند.

آنچه، به مدیریت قلب در انسان کمک می‌کند، محاسبه‌ای مداوم است که خودِ او، از خودش به انجام می‌آورد. کسی که دائماً خود را، اعمال خود را، حالات قلبِ خود را، هیجاناتِ درونی خود را و ... مورد بررسی قرار می‌دهد، قطعاً می‌تواند، تمامِ آنچه را که او را به غفلت کشانده و از ارتباط او با اهل آسمان می‌کاهد را بشناسد و آنها را از خود دور کند. اگر فعالیت‌های مقدس ما، مانع عشق‌بازیِ ما با آسمان می‌شوند، باید از آنها صرف نظر کنیم. در برنامه‌ی روزانه‌ی زندگیِ هر انسانی باید، ساعتی برای استغفار، و خلوت با الله وجود داشته باشد. پیامبر اسلام با همه‌ی عصمت‌شان، حداقل روزی هفتاد مرتبه استغفار داشته اند و در نهر استغفار، خود را شستشو می‌دادند. برنامه‌های بیهوده‌ی زندگی ما باید حذف بشوند. برنامه‌های مباح اما غیرضروری که به کسب معرفت و نورانیتِ ما ضربه می‌زنند نیز باید حذف شوند. بسیاری از کلاس‌ها و آموزش‌هایی که امروزه دامانِ اعضایِ خانواده‌ها را گرفته است، فقط و فقط عاملی برای غفلتِ آنان از مدیریت قلب‌شان است. حاسبوا ... قبل أن تحاسبوا!! پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: «کسانی که به همسران خود توهین نموده و بداخلاقی می‌کنند، و بعد توقع روابط جنسی از یکدیگر دارند، انسان‌های بی‌شرم و بی‌حیایی هستند». در فرمایش دیگری فرمودند: «در شگفتم از مردی که همسر خود را می‌زند، در حالی که خود به زدن سزاوارتر است». «سفارش مرا درباره‌ی زنان پاس بدارید، تا از سختی حسابرسی رهایی یابید. هر که سفارش مرا پاس ندارد، چه سخت است اوضاع او در پیشگاه خداوند.» باید بیاموزیم به این مهارت برسیم که دیگران از وجود ما لذت ببرند، به آرامش برسند و در کنارمان احساسِ خوشبختی داشته باشند. تا ما به اخلاق نرم و خوبی مزّین نشویم، محال است به مدیریت قلب‌مان موفق شویم. ما زمانی می‌توانیم به سمت بهشت حرکت کنیم که دیگران از وجود ما، فشاری دریافت نکنند. اولین قدم در حرکت به سوی الله، آن است که به این مهارت برسیم که اعضای خانواده ما، از وجودمان خیر دریافت کنند و در کنارمان به آرامش برسند.   برگرفته از مباحث انسان شناسی مطالب بیشتر: پای درس استاد مجموعه سخنرانی های استاد محمد شجاعی مجموعه کتابهای استاد محمد شجاعی

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 4759
زمان انتشار: 14 فوریه 2016
| | | |
(9) با اعتماد به خدا شاد باشید

بحث شادی (9)، 94/11/17؛ از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

(9) با اعتماد به خدا شاد باشید

مهمترین ثروت انسان در دنیا و آخرت میزان معرفتی است که نسبت به خدا پیدا می کنیم. گاهی مواقع در زندگی همه چیز داریم، اما آرامش نیست، این زمانی است که به خداوند متصل نیست و بر او اعتماد نداریم، زیرا اعتماد بر خداوند در انسان ایجاد شادی و آرامش می‌کند. پس برای شاد کردن خودمان، اعتماد به خدا داشته باشیم.

به گزارش منتظران منجی «عج»، در جلسه 9 «بحث شادی» مورخ 94/11/17، استاد شجاعی به ادامه بحث پرداختند که شرح آن را در زیر می بینید: ایمان به فضل عقیدتی امید و ایمان به فضل خداوند بزرگ، یکی از عوامل پرقدرت شادی و آرامش در وجود انسان است. البته شناختِ خداوند به عنوان منبعِ عظیم فضل،‌ نیز به همان میزانِ معرفتِ انسان از وجود الله باز می‌گردد. کسی که الله را چنان اهل فضل وجود می‌داند که می‌تواند از گناهانش به آغوش او فرار کرده و گذشته‌اش را جبران نماید، هرگز از ادامه‌ی حرکتش به سوی الله ناامید نمی‌گردد. او یقین دارد که اگر عمل خیری انجام دهد، دهها برابر از دستان پر فضل اِله حقیقی‌اش، پاداش می‌گیرد. او مطمئن است تمام مشکلات و ابتلائاتی که حتی نتیجه‌ی اشتباهاتِ خودش بوده است، در دولتِ خداوند، کفاره‌ی گناهانش محسوب شده و در غیر این صورت سبب ارتقای درجات او در مسیر کمال خواهد بود. آیا با چنین شناختی از الله، به عنوان قدرتی عظیم که لحظه به لحظه پناه ماست، جایی برای غم و اضطراب باقی می‌ماند؟ کسی که الله را می‌شناسد، و هدف نهایی خلقتش را درک می‌کند، به آسانی خود را تحت ربوبیت ویژه‌ی او قرار داده و از انواع میادینی که الله برای او می‌گشاید؛ استقبال می‌کند. او نیاز دیگران را به خود، میدانی برای جذب اسم کریم می‌داند، لذا هرگز از نیازهای دیگران به سوی خود، ملول نمی‌شود. او بدی‌های دیگران را در حق خود، میدانی برای جذب اسم‌های عفوّ و غفور می‌داند، لذا براحتی از کنار اشتباهات دیگران می‌گذرد تا در این اسم‌ها، به قدرت برسد. او از اذیت‌های فرزندانش، همسرش و ... برای دریافت اسم حلیم استفاده می‌کند. هر بار کظم غیظ او را به مهارت در اسم حلیم می‌رساند. وقتی کسی الله را بعنوان خدایی می‌شناسد که همیشه در ارتباط با او نفع برده و متضرر نخواهد شد، با وقوع هیچ حادثه‌ای در زندگی‌اش، شادی و آرامشش را از دست نخواهد داد. در احوالاتِ عاشقان و معتمدینِ الله روایات ما، بهترین انسان‌ها را عاشق‌ترین آنها می‌دانند؛ افضل الناس، من عشق عباده، و احبّها بقلبه، و عانقها بجسده بهترین مردم کسانی هستند که عاشق عبادتند، با قلبشان عبادت او را دوست دارند، و با بدنشان، عبادت را در آغوش می‌کشند. انسان‌های عاشق؛ در نماز، یک رابطه‌ی عاشقانه‌ی بدنی و لمسی با الله تجربه می‌کنند. برای آنان رکوع، و سجود، پناه گرفتن و بوسه زدن بر پای دلبرشان است. قلبشان به قدری وسعت یافته که جز به عشق بازی با الله، قانع نمی‌شود. آنان به قدری به معرفت رسیده اند که بزرگترین لذت صبح و شب‌شان، خلوت کردن و عشق بازی با الله است. زیرا به گنجی رسیده اند، که بواسطه‌ی آن، نیاز به همراهیِ‌ هیچ انسان دیگری ندارند. دلبری که همیشه و هر لحظه، بی‌پرده در آغوش‌شان است، آنقدر برایشان ارزشمند است، که گدای عاطفه‌ی هیچ انسان دیگری نیستند. تنها هدفِ آنان از زندگی؛ انس روز افزون با الله است. چرا که اساساً به هیچ چیز دیگری در عالم، به چشمِ سرمایه نمی‌نگرند. آنان تلاش می‌کنند که روز به روز به سطح بالاتری از انس با حضرت عشق، رسیده و به درجاتِ قربِ‌ بالاتری نائل گردند. تلاش می‌کنند که دوستانِ‌ بیشتری را در آسمان پیدا کرده و بر عمقِ رفاقتشان بیفزایند، تا به محض تولد به برزخ، تنها نمانده و با اشرافِ برزخ همراه و همنشین باشد. لذا در دنیا، برای چنین هدفی، وقتِ جدی صرف کرده و برای آن روز و شب می‌دوند و می‌دوند و ... فراموش نکنیم که؛ بدون رسیدن به مقامِ انس با الله، هیچ کدام از اعتباراتی که انسان در دنیا کسب نموده است (شغل، پست، تحصیلات، محبوبیت اجتماعی و ...) ارزشی در نگاه الله نداشته و به محض تولد انسان به برزخ، از او سلب شده و به ضررش خاتمه خواهد یافت. تنها انسان‌هایی که الله را شناخته و با او انس گرفته اند، قادر به اعتماد کردن به او می‌باشند، و با اتّکا به این اعتماد، همیشه آرام و شاد زندگی می‌کنند. امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «مَن وَثِقَ بِاللّهِ أراهُ السُّرورَ؛ کسی که به خداوند اعتماد پیدا می‌کند، خداوند به او شادی را می‌نمایاند». مَحال است کسی با الله، انس گرفته باشد، امّا در لحظات سختی خود را، تنها و بی‌پناه احساس کند. اگر هنوز پس از سال ها عبادت، با کوچکترین سختی، آرامش‌مان را از دست می‌دهیم؛ یعنی هنوز با خدای حقیقی انس و رفاقت برقرار نکرده‌ایم و آن خدایی که معبود ماست، کسی است که از توهمات ما، زاییده شده است. کسی که در دام عشق الله گرفتار شده و آرام آرام به او انس می‌گیرد، از هیچ حادثه‌ای نه می‌ترسد و نه به اضطراب می‌افتد. زیرا او با منبع عظیم قدرت و رحمت، در هر لحظه در ارتباط و رفت و آمد است. نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: «لَو تَعلَمونَ ما ذُخِرَ لَكُم، ما حَزِنتُم عَلى ما زُوِیَ عَنكُم؛ اگر شما می‌دانستید که چه چیز برای شما ذخیره شده، برای آنچه که از دست داده‌اید، محزون نمی‌شدید». انسانی که به الله اعتماد دارد؛ از آنچه که از دست داده، محزون نمی‌شود، چرا که آن را پس اندازی عظیم در نزد سلطانِ فضل عالم می‌داند. او در همه‌ی عمر، به لحظه‌ی هم‌آغوشی‌اش با اهل آسمان در لحظه‌ی تولدش به برزخ می‌اندیشد و برای این لحظه برنامه‌ریزی می‌کند. به روایت زیر توجه کنید: امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «إِذَا بَلَغَتْ نَفْسُ أَحَدِكُمْ هذِهِ، قِیلَ لَهُ أَمَّا مَا كُنْتَ تَحْذَرُ مِنْ هَمِّ اَلدُّنْیَا وَ حُزْنِهَا فَقَدْ أَمِنْتَ مِنْهُ؛ وقتی نفس هر کدام از شما به آخر می‌رسد؛ فرشته‌ها به شما بشارت می‌دهند، که تمام همّ و غم‌های دنیایی‌تان تمام شد و شما از آن ایمنی یافتید». اگر شوق مرگ و ملاقات زیارتِ اهل آسمان در قلب ما وجود ندارد، اگر هنوز پس از سال ها عبادت از مرگ می‌ترسیم؛ یعنی هنوز با اهل غیب رفاقت برقرار نکرده‌ایم، و گناهانمان، قلب‌مان را از ادراکِ این شوق، بازداشته اند. خدایی که همه‌ی گناهان ما را به یک لحظه می‌بخشد، آیا شایسته‌ی آن نیست که هر لحظه، زیر نظرش حرکت کرده و سبک زندگی‌مان را جز با فرمول‌های او تنظیم نکنیم. دعا می‌کنیم عظیم‌ترین روزیِ عالم، که مختصّ اولیاء‌ خاص و بزرگ الهی است، روزی قلبِ‌ عظیم شما بشود. نعمتی که خداوند بواسطه‌ی وجود شما در قلبِ‌ ما تزریق می‌کند، آنقدر عظیم است، که حقیقتاً نمی دانم، باید چطوری شکرش را به جا بیاورم. هزاربار سجده در روز، برای نعمت حضورتان.  «والحمدلله رب العالمین»   مطالب بیشتر: پای درس استاد مجموعه سخنرانی های استاد محمد شجاعی مجموعه کتابهای استاد محمد شجاعی

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 4674
زمان انتشار: 7 فوریه 2016
| | | |
8) رمز تقرّب به خداوند

حضرت معصومه (سلام الله علیها) (8)، 94/5/10

8) رمز تقرّب به خداوند

قرب برای کسی حاصل می‌شود، که میان او و خداوند مشکلی وجود نداشته باشد، و کاملاً راضی و مطیع در برابر ربّ عظیم خود، تسلیم شود. ممکن نیست خداوند در ذهن کسی زیر سؤال باشد، اما او بتواند مسیر قرب را بپیماید. تنها کسی قادر به طیّ این مسیر است که با یقین و کامل به هدف، و بدون شک و تردید در مسیر گام بردارد.

ادامه شرح زیارتنامه حضرت معصومه (سلام الله علیها) «أتقرب إلی الله بحبّکم و البرائه من أعدائکم...» آموختیم که حبّ و برائت دوتا از عوامل اساسی در مسیر قرب به الله هستند. اساساً تمام قیمت و شرافت یک انسان به میزان قرب او به خداوند است. به طوری که وقتی پای قرب به میان می‌آید، هیچ ملاکِ خیرِ دیگری باقی نمی‌ماند. تمام اعمال صالح انسان، زیارات، عبادات، کسب علم و ... در او همه مقدمه‌ی رسیدن او به قُرب هستند و اگر به چنین هدفی خاتمه نیابند، قطعاً فاقد ارزش خواهند بود. دنیا برای همه انسان‌ها، مانند یک میدان مسابقه برای رسیدن به قرب است. در این میدان، گروهی خواهند باخت، و گروهی به نتیجه رسیده و به ربّ حقیقی خود مقرّب (شبیه) می‌گردند. رمز تقرّب به خداوند، در میزان شباهت انسان به اوست. هر چه انسان کمالات و صفات بیشتری را از خداوند دریافت کرده و در خود تجلی می‌دهد، به او شبیه‌تر و در نتیجه مقرب‌تر می‌گردد. بر تمام انسان‌ها، واجب است، تمام ارتباطات و فعالیت‌های خود را به گونه‌ای تنظیم کنند، که از لا به لای این امور، دائماً به سمت شباهت به الله و قرب به  او پیش بروند. فراموش نکنیم که اگر انواع فعالیت‌های ما در زندگی، به چنین نتیجه‌ای ختم نشوند، ما دائماً در حال سعی بیهوده بوده و ظاهری از دینداری به دوش می‌کشیم، بطوریکه به هیچ نتیجه و هدفی نائل می‌شویم. هر انسان، باید ساعت‌ها در خود اندیشیده و دائماً از خودش سؤال کند، آیا من در حال شبیه شدن به الله هستم یا نه؟ آیا سبک زندگی من (چه مذهبی، چه غیر مذهبی) مرا به سوی قرب پیش می‌برد یا نه؟... و بعد از این سؤالات، باید به دنبال تغییراتی در سبک زندگی‌اش باشد که موانع او در مسیرش به سمت قرب هستند. از سویی همه ما از زمان مرگ خود بی‌خبریم. حسرت عظیمی در انتظارمان خواهد بود، اگر چنین هدفی را جدی نگرفته و به ناگاه به زمان خاتمه زندگی‌مان نزدیک شویم. در آنصورت، دیگر زمانی برای جبران این خسارت نخواهیم داشت. باید روزها و ساعت‌ها برای بررسی میزان قرب خودمان خلوت کنیم... تا دیر نشده، معایب حرکتمان را یافته و آن را جبران کنیم. در جلسه گذشته آموختیم که عشق و برائت دو بال مؤمن برای رسیدن به قرب هستند. اگر واقعاً عاشق الله و اهل آسمان هستیم، باید از دشمنان الله و سبک زندگی آنان فاصله بگیریم تا بتوانیم مسیر قرب (شباهت) به الله را طی کنیم. «والتّسلیم إلی الله راضیاً به ...» قرب برای کسی حاصل می‌شود، که میان او و خداوند مشکلی وجود نداشته باشد، و کاملاً راضی و مطیع در برابر ربّ عظیم خود، تسلیم شود. ممکن نیست خداوند در ذهن کسی زیر سؤال باشد، اما او بتواند مسیر قرب را بپیماید. تنها کسی قادر به طیّ این مسیر است که با یقین و کامل به هدف، و بدون شک و تردید در مسیر گام بردارد. «اوحی الله تعالی إلی داود علیه السلام» «تریدُ و أرید، و انّما یکونُ ما أُرید، فأن سلّمت لما أرید، کفیتک ما ترید و إن لم تسلّم ما أرید أتبعک ما ترید ثمّ لا یکون الّا ما ارید...» تو چیزهایی را می‌خواهی، و من نیز چیزهایی را... ولی در آخر همان چیزی می‌شود که من می‌خواهم، اگر تو در برابر خواسته من تسلیم باشی، من خواسته‌های تو را کفایت خواهم کرد. و اگر در مقابل خواسته من تسلیم نباشی، تو را در تمام آرزوهایت به زحمت می‌اندازم، اما آخرش هم همان می‌شود که من می‌خواهم. تسلیم در برابر خواسته‌های الهی، نشانه‌ی اوج بلوغ و قوّت عقلی یک انسان است. این انسان، یقین دارد که الله او را بهتر از خودش می‌شناسد، بیشتر از خودش دوست دارد، از او بی‌نیاز است و او را برای تشبّه و تقرّب به خودش آفریده است. لذا براحتی در برابر او تسلیم شده و از سبک زندگی الهی برای رسیدن به قرب، با رضایت کامل پیروی می‌کنند. تسلیم، مانند یک کاتالیزور عمل کرده و انسان را با سرعتِ بیشتری به مقصد می‌رساند. امام باقر «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «أحقّ من خَلَقَ الله و التّسلیم لما قضی الله، من عرَفَ الله...» سزاوارترین انسان در میان مخلوقات خداوند، برای تسلیم در برابر قضای خداوند کسی است که او را می‌شناسد. بنابراین ولایت، معرفت الله است که انسان را به تسلیم می‌رساند. اساساً عدم شناخت الله، علت اصلی تمام تنبلی‌ها و کسالت‌های انسانی است. کسی که به معرفت الله می‌رسد، آنقدر عاشق می‌شود که براحتی بر تمام خستگی‌ها و فشارها و کسالت‌هایش غلبه کرده و برای نزدیک‌تر شدن به معشوقش با رضایت کامل، از ربّ عظیم خود پیروی می‌کند. نبی اکرم «صلی‌الله‌علیه‌و آله و سلم» می‌فرمایند: «یا عبادالله، أنتم کالمرضی و رب العالمین کالطیب، فصّلاح المرضی، فی ما یعلمه الطیّب، و تدبیرهُ به، لا فی ما یشتهیه المریض، و یقتره، ألا فسلّموا لله أمره، تکونوا من الفائزین» ای بندگان خداوند، شما چونان مریض هستید و خداوند مانند طبیب. و صلاح مریض، در آن چیزی است که طبیب می‌داند و برایش تدبیر می‌کند، نه در آنچه مریض اشتها دارد و به خداوند پیشنهاد می‌دهد. تسلیم امر خدا باشید، تا رستگار شوید. از یک انسان تسلیم، هرگز کلمه‌‌ی «ای کاش» شنیده نمی‌شود. او هر اتفاق، حادثه، و ... را خیر محض از سوی خداوند می‌داند. لذا در تمام شرایط شاد و آرام است، چون یقین دارد که انتهای هر اتفاقی برای او حتماً به خیر منتهی می‌گردد. او تمام از دست دادن‌هایش را پس‌اندازی برای زندگی ابدی‌اش می‌داند، و هرگز به خاطر آنها غصه نمی‌خورد. پیامبر اکرم «صلی‌الله‌علیه‌و آله و سلم» می‌فرمایند: «لو تعلمون ما ذُخِرَ لکم، ما حزنتم علی ما ذویِ عنکم» شما اگر می‌دانستید که برای شما چه چیزهایی ذخیره شده، هرگز بخاطر آنچه که به شما نداده‌اند، غصه نمی‌خورید. تسلیم یعنی اینکه انسان می‌فهمد خدا با او چه کار می‌کند. لذا هرگز آرامشش را به خاطر آنچه که برایش پیش می‌آید، از دست نمی‌دهد. در ظلّ این وقار و آرامش است که انسان قادر است مسیر قرب را طی کند، در غیر اینصورت، حرکت او به نتیجه نخواهد رسید.   عاشقم بر لطف و بر قهرت به جدّ                             ای عجب، من عاشق این هر دو ضدّ هزاران بار ممنون به خاطر همه چیز ...    مطالب بیشتر: پای درس استاد مجموعه سخنرانی های استاد محمد شجاعی مجموعه کتابهای استاد محمد شجاعی   والحمدلله رب العالمین

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 4628
زمان انتشار: 21 ژانویه 2016
| | | | |
​مرز صداقت در دوستی (2)

خانواده آسمانی ۴۱2 ، ۱۳۹۴/۱۰/24

​مرز صداقت در دوستی (2)

دوستی مانند هر چیز دیگری در زندگی محدود به حدودی است. امام صادق (علیه السلام) نیز می‌فرماید: «... دوست تو کسی است که درگرفتاری‌ها تنهایت نگذارد» یعنی در مشکلات و سختی‌ها دوست خود را رها نکند و نسبت به تو بی‌خیال نباشد. بنابراین چه نیکوست کسی که فرمول و قواعد ارتباطات را چه در نظام فردی و چه در نظام اجتماعی رعایت کند و بشناسد چون منشأ خیر و آرامش و سعادت در زندگی انسان است.

به گزارش منتظران منجی «عج»، در جلسه 412 «خانواده آسمانی » مورخ 94/10/24 ، استاد محمد شجاعی به ادامه بحث پرداختند که شرح آن در زیر می آید:   نشانه‌های حریم دوستی از نگاه امام صادق (علیه‌السلام) در جلسه‌ی گذشته طبق روایت امام صادق (علیه‌السلام)، آموختیم که روابط دوستی، دارای حدود و اندازه‌ای است، همان‌گونه که همه چیز در عالم از اندازه‌ی مشخصی پیروی می‌کنند. هر ارتباطی بر نفس، تأثیرگذار است، درست مانند اینکه بعد از خوردن چیزی، بدن ما از موادِ دریافت شده، تأثیر گرفته و بر طبق آن رشد می‌کند. اگر فرمول‌ها و روابط ارتباط سالم و الهی شناخته شده و رعایت شود، حتماً از ارتباطات خود نهایت لذت و خیر را دریافت کرده و به رشد می‌رسد. در روایتی از امام صادق (علیه‌السلام) که در جلسه‌ی قبل بررسی شد، تا حدودی، نشانه‌های یک شخصِ مورد اعتماد برای یک رابطه‌ی دوستی را برایمان به تصویر کشیدند. که چند نمونه از آن را در جلسه‌ی گذشته شرح داده شد. عدم دورویی و چاپلوسی فرد، اولین نشانه دوستی است. از موفقیت‌های ما همان‌قدر لذت ببرد که از موفقیت‌های خودش، و از سختی‌ها و مشکلاتِ ما همانقدر احساس سختی کند که از مشکلات و مصائب خود ادراک می‌کند، دومین علامت رابطه‌ی دوستی است. این ویژگی، درک قاعده‌ی هو أنت بوده، و از اصلی‌ترین و مهم‌ترین ویژگی‌هائی است که یک دوست را برای ما، قابل اعتماد می‌سازد. البته باید توجه داشته باشیم که «خیر» همان چیزهاییست که ما را به سوی الله نزدیک می‌کند، و «شرّ» همان چیزی است که ما را از تشبّه و تقرب به الله باز می‌دارد. دوست حقیقی کسی است که خیر و شر را از دریچه‌ی حقیقی دیده و آن را تنها با مقیاس‌های دنیایی، مقایسه نکند. گاهی، نعمتی ظاهراً از نگاه دیگران، یک نعمت و یا یک موفقیت محسوب می‌شود، امّا اگر همین نعمت، سبب دور شدن فرد از الله شود، در حقیقت شرّی بزرگ برای زندگی او محسوب می‌شود. و یا گاهی یک مصیبت، ظاهراً از نگاه دیگران، مشکل و سختی محسوب می‌شود، امّا همین مشکل، سبب نزدیک شدن و تقرب انسان به الله می‌گردد، پس در حقیقت این مشکل، خیری عظیم برای او بوده است. خوشحالی انسان در مصیبت‌های دیگران، حاکی از یک بیماری وحشتناک و خطرناک در نفس  انسان است. باید به دنبال، راه درمان باشیم. نشانه سوم؛ تداوم رابطه‌ی دوستی در زمانی که به ثروت و یا موقعیتی رسید. نشانه چهارم؛ هرکاری که از دست او بر می‌آید، در زمان نیاز دوستش، دریغ نکند. نشانه‌ی پنجم که بقیه‌ی نشانه‌ها را در خود جمع کرده است، این است که؛ دوستش را در زمان گرفتاری‌ها، رها نکند... گاهی انسان، در هنگام گرفتاری‌ها و مشغله‌ی اطرافیانش، کاملاً غافل و مشغول خودش می‌باشد. به عنوان مثال عدم همکاری‌های همسران، در زمان مشغله‌هایِ همسرشان ... عدم درک فرزندان از شرایط سخت والدین، از نمونه‌های این رها کردن‌ها هستند. سرور یک جمع کسی است که به دیگران توجه و خدمت بیشتری می‌کند و حواسش بیشتر به اطرافیانش می‌باشد. رها نکردن در گرفتاری‌ها، صرفاً شامل زمان‌های مصیبت و سختی نیست؛ بلکه توجه انسان به رفع نیازهای اعضای خانواده، اعضای فامیل، دوستان و ... نشان‌دهنده‌ی عدم رها کردنِ آنان است. یک دوست خوب و یک رفیق الهی، کسی است که منتظر اعلام نیاز اطرافیانش نمی‌ماند، بلکه دائماً رصد کرده و نیازهای دیگران را کشف کرده و رفع می‌کند، نه اینکه با خودخواهیِ تمام، سعی کند از دیگران، حداکثر استفاده را برده و خودش نسبت به دیگران بی‌اعتنا باشد. چنین کسی هرگز به دنبال اثباتِ خودش و بزرگ جلوه کردن در نگاه دیگران نیست، تا به بهای له کردن دیگران، به مقاصد خود برسد. او دائماً به وسیله‌ی یاری و امداد دیگران، سعی در جلب توجه اهل آسمان داشته و از هر شرایط خیر و شری که برای خود و دیگران اتفاق می‌افتد، حداکثرِ نور را جذب کرده و رشد می‌کند. گذشته‌ی رفیقت را به رخ نکش! امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «لا تَطْعَنُوا فى‌ عُیُوبِ مَنْ اقْبَلَ الَیْكُمْ بِمَوَدَّتِهِ وَ لا تُوقِفُوهُ عَلى‌ سَیِّئَةٍ یَخْضَعُ لَها فَانَّها لَیْسَتْ مِنْ اخْلاقِ رَسُولِ اللَّهِ؛ به عیب‌های کسی که به دوستی شما، روی آورده، طعنه نزنید، به به خاطر گناهی که مرتکب می‌شود، از دوستی خودت، او را باز مدار (قهر نکن)، که این، از اخلاق پیامبر و دوستانش نمی‌باشد». طعنه زدن به دیگران و عزیزان به خاطر اشتباهات شان، در اثر حملاتِ شیطان از عقب بوجود می‌آید. زیرا شخص با تکرار عیوب دیگران در ذهن خودش، آنها را در ذهن خویش ثبت کرده و نگه می‌دارد و گاهاً در شرایط مهیا شده، بصورت طعنه، به زبان می‌آورد. فراموش نکنیم، که از نظر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، بدترین بدترین بدترین انسان‌ها، کسی است که نه عذر دیگران را نمی‌پذیرد. طعنه زدن به همسر، فرزندان و ... از مصادیق این روایت است. باید بیاموزیم؛ همانگونه با دیگران رفتار کنیم که دوست داریم، خدا با ما رفتار کند.   «والحمدلله رب العالمین» 

صوت

1 - ​مرز صداقت در دوستی (2)

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 4596
زمان انتشار: 28 ژانویه 2016
| | | |
(6) صفات اخلاقی و شخصیتی مؤمن

بحث شادی (6)، ۹۴/10/5؛ از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

(6) صفات اخلاقی و شخصیتی مؤمن

زیرکی و هوشمندی، یکی از صفات اخلاقی مومن است که امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بدان اشاره می کند. اما دلیل اینکه چرا مومن زیرک و هوشمند است، چون نسبت به عقائدش تردید و شکی ندارد و تغییرات محیطی براحتی در او تأثیری نمی گذارد. هم سیستم دنیا را به خوبی می شناسد و هم سیستم آخرت و برای همه مسیر دنیا تا قیامت برنامه دارد.

به گزارش منتظران منجی «عج»، در جلسه 6 «بحث شادی» مورخ ۹۴/10/5، استاد محمد شجاعی به ادامه بحث پرداختند که شرح آن را در زیر می خوانید:   چهره‌ی مؤمن درکلام امیر .... امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: « اَلمُؤمِنُ بَشرُهُ فی وَجِهِهِ وَحُزنُهُ فی قَلبِهِ ، هشاشٌ و بشاشٌ، لا بِعَبّاس و لا بجسّاس، صلیب، كظّامّ بسّام تَراهُ بَعیدا كَسَلُهُ ، دائِما نَشاطُهُ؛ مؤمن شادی‌اش در چهره‌اش نمایان است و غمش در قلب او پنهان، گشاده چهره و خوشروست، عبوس و گرفته نیست و جستجوگر و فضول نیست. با صلابت و محکم است، خشمش را فرو می‌خورد، تبسمی دائمی دارد. بعید است او را کسل ببینی، اما نشاطش دائمی است». واژه‌ی «مؤمن» به چه معناست؟ این تعبیر امیرمؤمنان، چونان آیینه‌ی روشن است که به ما فرصت محک زدن خود حقیقی‌مان را داده و تصویر روشنی از حقیقت درونی‌ و دارایی‌های نفس‌مان را برایمان ترسیم می‌کند. حضرت علی (علیه‌السلام) مؤمن را زیرک و هوشمند می‌خواند، استفاده از کلمه‌ی مؤمن، نشان می‌دهد که منظور ایشان، فردی مسلمانی که اسلام را بواسطه‌ی مسلمان بودن خانواده‌اش پذیرفته و به صورت قومی، به تشیع ورود پیدا کرده است، نمی‌باشد. منظور از مؤمن در روایات، کسی است که دلش، در سایه‌ی اعتقاداتش به امنیت رسیده باشد. او در سایه‌ی باورهای قلبی خود به چنان استحکامی رسیده است که حضورش در هیچ مکان و زمانی، او را در انجام وظایف دینی و ابراز عشق قلبی به اهل آسمان، باز نمی‌دارد!!! شک و تردید در قلب مؤمن راه ندارد، و تغییر محیط یا تغییر شرایط، باورهای او را تغییر نمی‌دهد.... او کسی است که ایمان در قلب او رسوخ کرده ودلش را به امنیت رسانیده است. اساس کلمه‌ی مؤمن، از ریشه‌ی «امن» به همین معنا می‌باشد. اما کسی که ایمان در قلبش نفوذ نکرده و در باورهای خود به استحکام نرسیده است، در نتیجه‌ی تغییرهای مکانی و یا زمانی، در عقاید خود دچار تزلزل شده و قلبش با هر حادثه‌ای، دچار سقوط‌های شدید و قطع ارتباط با غیب می‌گردد. به چنین کسی واژه‌ی مؤمن اطلاق نمی‌گردد، زیرا قلبش در پناه اعتقاداتش به امنیت نرسیده است. او مسلمانی است که اسلام را پذیرفته و ظاهراً به احکامِ آن تن می‌دهد. ویژگی‌های مؤمن، از نگاه امیرمؤمنان تنها مؤمن از نگاه اهل آسمان، انسانِ حقیقی است. هر انسان دیگری غیر از مؤمن، انسانی مجازی است، یعنی ظاهراً انسان است، اما باطنش، باطن انسانی نیست. 1- چرا مؤمن زیرک و هوشمند است!! زیرا مؤمن به هر دو سیستم عالم دنیا و آخرت آشناست. او دنیا را خوب می‌شناسد و هم آخرت را. و این شناخت، به او این امکان را می‌دهد که برای هر سیستم، به اندازه‌ی قدر و قیمتش وقت گذاشته و سرمایه‌گذاری کند. یک مؤمن زیرک است؛ چون خودش را موجودی جاودانه دیده و بیشترین تلاش و سرمایه‌گذاری خود را در مدت زمان عمر دنیایی‌اش، معطوف زندگی ابدی‌اش، می‌نماید. هوشمندی او سبب می‌شود که برای یک عمر بی‌نهایت، برنامه‌ریزی کرده و زندگی‌اش را صرف ساختن یک زندگی سعادتمندِ ابدی می‌کند. او دائماً در حال برنامه‌ریزی برای لحظه‌ی باشکوه تولدش به برزخ است و همواره با یاد این لحظه شاد و امیدوار زندگی می‌کند. او اساساً زندگی دنیا را جدی نمی‌گیرد؛ بلکه آن را فقط یک زمان رحمی برای آماده شدن جهت زندگی آخرتی‌اش می‌داند. لذا با شکست‌ها و فقدان‌ها و مصائب آن، هیچ تزلزی درحرکتش به سمت آخرت رخ نمی‌دهد. 2- چرا شادی‌های مؤمن در چهره‌اش نمایان و غمش در قلبش نهان است !! زیرا غم‌های مؤمن، از جنس غم‌های الهی (فوق عقلانی) است. اساساً او در تمام غمها و مصائبش با الله معامله می‌کند، لذا آنچه که میان او و خداست را جار نمی‌زند. 3- مؤمن گشاده چهره و خوشروست و همچنین مؤمن عبوس و تجسس گر نیست. چرا؟ زیرا او آنقدر سرگرم زندگی ابدی‌اش، و آماده شدن برای لحظه‌ی تولدش هست، که اساساً زمانِ ریز شدن در زندگی دیگران را ندارد. او آنقدر مشغول رفع ضعف‌ها و عیوب خودش هست، که اساساً عیوب دیگران را نمی‌بیند، بلکه خوبی‌ها و کمالات‌شان را دیده و از آن‌ها لذت می‌برد. ارتباط او با اهل آسمان دائماً به قلب او انبساط و آرامش وارد کرده، و هرگونه انقباض و گرفتگی را از چهره‌اش می‌زداید. 4- منظور از اینکه مؤمن باصلابت و محکم است، چیست!! او با اعتماد به الله، شخصیت قدرتمند و محکمی دارد، و از نظر عاطفی به هیچکس وابسته نیست. 5- چگونه مؤمن براحتی عصبانی نمی‌شود!! او در عین صلابت و استحکامش، کاملاً بر خود مسلط است، بگونه‌ای که کمتر چیزی می‌تواند، عصبانی‌اش کند. 6- ویژگی‌های دیگر مؤمن همچون تبسم دائمی، کسل نبودن و در عین حال نشاط دائمی را انشاءالله جلسه آینده، با روایتی از امام صادق (علیه‌السلام) پیرامون معرفت الله در شادی انسان، آشنا خواهیم شد.   «والحمدلله رب العالمین»   مطالب بیشتر: پای درس استاد مجموعه سخنرانی های استاد محمد شجاعی مجموعه کتابهای استاد محمد شجاعی

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed