www.montazer.ir
جمعه 11 ژولیه 2025
شناسه مطلب: 6520
زمان انتشار: 30 مارس 2017
| |
تکیه و توکل به خدا و ندیدن اسباب و علل مادی، نتیجه ی خداباوری است

استاد محمد شجاعی

تکیه و توکل به خدا و ندیدن اسباب و علل مادی، نتیجه ی خداباوری است

خیلی فرق است بین کسی که فکر کند در زندگی باید به تنهایی بار مسائل را بکشد، و کسی که مسبب الاسباب و قادر مطلق متعال را در کنار خودش ببیند.

گاهی اعتقادات شرک آلودی در ما رسوخ می کند. یعنی دل مان را به  اسباب و علل مادی و به بعضی افراد و چیزها خوش می‌کنیم. مثلاً یک زن به شوهرش دل خوش می شود؛ یک آقایی به خاندان و فامیل و دوستان یا حتی رئیس خودش تکیه می کند؛ بعضی ها به مال وثروتشان و بعضی ها به مقام شان تکیه می کنند. دل شان خوش است که اینها را دارند و در کنار آنها به شکل کاذب احساس آرامش می کنند. اما دلخوشی مومنین فقط خداست. یعنی مسبب الاسباب تکیه گاه آنها است. حالا ببینید کدام یک از اینها بیشتر آرامش دارند؟ انسان های زیادی از اول تاریخ تا الان وجود داشته اند که به یک سلسله از امور موهوم تکیه داشتند و فکر می کردند که اینها روزی دهنده ی آنها هستند. خداوند تبارک و تعالی میلیاردها بار به آدم ها فهمانده است، آنچه را که شما تکیه‌گاه خود می دانید، تکیه‌گاه شما نیستند،  بلکه تنها ابزار و وسیله هستند. یعنی با نبودن آنها انسان به بن بست نمی رسد. چقدر سراغ داریم یتیمانی را که با نداشتن پدر و مادر یا با نداشتن یکی از آنها، بزرگ شده اند. میلیونها خانم هستند که بدون همسر، دارند خوب و سالم و متعادل و پاک زندگی می کنند. اصلا گاهی خداوند برای این که به ما بفهماند که ابزار و وسایل تکیه گاه ما نیستند، آنها را از ما می گیرد. مثلا برای این که پیغمبر موحد بار بیاید، خدا پدر و مادرش را در کودکی از او می گیرد.  بزرگان علما، غالبا از داشتن ابتدایی ترین اسباب و علل محروم بوده اند. به هر حال، این مسئله در نشاط و آرامش انسان نقش اساسی دارد، کسی می تواند در دنیا شاد و آرام باشد که تکیه گاهش همیشگی و شکست ناپذیر باشد. اما کسی که تکیه گاهش ممکن است هر لحظه بمیرد؛ تصادف کند؛ مریض شود؛ بیکار شود؛ ورشکسته شود و خصوصیات منفعت رسانی را از دست بدهد، دائما در اضطراب به سر می برد. خود خداوند فرموده: «إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِیمٌ= خدا [نسبت] به مردم دلسوز و مهربان است»(بقره/143). «انّ» و «لام تأکید» آمده، یعنی حتما حتما منِ خدا هم رئوف هستم و هم مهربان. «رحیم» یعنی خداوند تبارک و تعالی توجه ویژه ای به انسان دارد. بعد هم فرمود، شما هر طوری روی من حساب کنید، من هم همان طور با شما رفتار می کنم. اگر واقعا به من تکیه دارید، من هرگز پشت شما را خالی نمی کنم. هر چه که شما بیشتر به خدا تکیه کنید و کمتر اسباب و علل مادی را ببینید، قدرت و عزت تان بیشتر می شود. در مباحث قبل گفتیم که انسان به محض توجه به خود و خارج از خود، به انبوهی از نیاز های درونی و بیرونی برمی‌خورد که چاره ای جز برآوردن آنها ندارد. در نتیجه پیوسته به دنبال مددی است که در حل این مشکلات او را یاری کند. با توجه به این که آدمی هرگز از نیازها خالی نیست و با انبوه احتیاجات به جانب خدا متوجه می‌گردد، اگر انسان خدا را بهترین مددکار دانست، پیوسته رو به درگاه او کرده و با تضرع و انابه حل مشکلات را از درگاه او می طلبد. ، بنابراین، پیوستگی دائمی او به خداوند تبارک و تعالی باید در همه وقت و همه حال باشد.   برگرفته از جلسه سوم آثار دعا

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 5893
زمان انتشار: 21 دسامبر 2016
| |
با چه كساني دوست شويم؟

استاد محمد شجاعی؛ شادی: جلسه 17

با چه كساني دوست شويم؟

همان‌طور که در دنیا برای زندگی‌مان جنس‌های خوب انتخاب می‌کنیم، برای آخرت هم جنس‌های خوبی از دوستان انتخاب کنیم.

وقتی ما در نمازهای پنج‌گانه از خداوند صراط مستقیم را درخواست می‌کنیم «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ* صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ= ما را به راه مستقیم هدایت کن* راه کسانی که به آنان نعمت دادی». در واقع این آیه راه مستقیم را، راه كسانى معرّفى مى‏ كند كه مورد نعمت الهى واقع شده ‏اند که عبارتند از: انبیا، صدّیقین، شهدا و صالحین. آدم‌های صالح کسانی‌اند که خوب، شاد، آرام و مهربان هستند. امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «المُؤمِنُ آنِسُ الاُنسِ، جَیِّدُ الجِنسِ، مِن طینَتِنا أهلَ البَیتِ = مومن خونگرم و خوش‌جنس است و از جنس ما اهل بیت است». به تعبیری مؤمن بی‌عاطفه نیست. در خانواده به گونه‌ای رفتار می کند که مورد علاقه همه قرار می‌گیرد. او حتی اگر کسی را دوست نداشته باشد ولی آنقدر از عشقش او را اشباع می‌کند، که فرد سرشار از عاطفه و عشق می‌شود. در این خصوص روایتی از امیرالمؤمنان علی (علیه‌السلام) نقل است که فرمودند: «الْمُؤمِنُ مَأْلوُفٌ وَ لاخَیْرَ فیمَنْ لایَأْلِفُ وَ لایُؤْلَفُ= مؤمن، انس‌پذیر است و آن كه نه انس مى‌گیرد و نه مأنوس مى‌شود، خیرى در او نیست». آدم‌های که اهل الفت‌گیری نیستند، خیری هم ندارند. مؤمن آنقدر مهربان و نرم است که هیچ وقت خودش را بهتر از گناهکاران نمی‌بیند حتی التماس دعا هم به آن‌ها می‌گوید و مهربان‌تر از همه خداست. به گونه‌ای است که وقتی با او دوست می‌شوی، جنست عوض می‌شود. مثل کیمیاست. همه جهنم‌ها خاموش می‌شود. همچنین چه افتخاری که جنس ما از اهل بیت (علیهم السلام) است. پس قیمتمان را هیچ وقت از یاد نبریم. اگر این را فهمیدیم هیچ وقت گدای محبت دیگران نمی‌شویم و احساس بی‌ارزشی نمی‌کنیم. اگر کسی خودش را شناخت؛ استغنا پیدا می‌کند و قوی می‌شود. پس شاد و خوب زندگی کنیم چون از جنس بهشت هستیم.   برگرفته از بحث شادی جلسه 17

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 5892
زمان انتشار: 21 دسامبر 2016
| |
قیمت آدم‌ها در گروه دوستان اوست

استاد محمد شجاعی؛ شادی: جلسه 17

قیمت آدم‌ها در گروه دوستان اوست

قیمت هر کسی از معاشرت با دوستانش بدست می‌آید. امام سجاد (علیه‌السلام) به خداوند چنین عرض می‌کند: «انس با خودت و دوستانت و فرمان بردارانت را به من ارزانی دار و مرا زیربار منت و وامدار هیچ گناهکار و کافری قرار مده و هرگز به آنان نیازمند مگردان». به تعبیری از خدا بخواهیم که ما را با خودش، خانواده آسمانی و آدم‌های بهشتی انس دهد.

بعضی از آدم‌ها ده رمان خیالی یا افسانه‌ای را مطالعه می‌کنند اما در مورد مادرشان فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و خانواده آسمانی‌شان که قرار است بعد از وفات به آن‌ها ملحق شود، چیزی نمی‌داند. حضرت در دعای خویش از خدا می‌خواهد که کاری نکند که محبت یک کافر یا گناهکار به او باعث شود زیر دین او باشد. چون همین مقدار ارتباط تأثیرگذار است. در ادامه می فرمایند: «بَلِ اجْعَلْ سُكُونَ قَلْبِی وَ أُنْسَ نَفْسِی وَ اسْتِغْنَائِی وَ كِفَایَتِی بِكَ وَ بِخِیَارِ خَلْقِكَ= خدایا آرامش دلم آسایش جانم و بی‌نیازیم و کفایتم را به خودت و بندگان خوبت قرار بده». انسان‌ها با معشوق‌شان آرامش و انس می‌گیرند و انسان بهشتی باید قیمتش در دستش باشد و زمینه انتخاب، ارتباط و معاشرت را به گونه‌ای فراهم نکند تا مجبور شود با افراد بدی سروکار داشته باشد که طلبکار به آن‌ها شود و مشکلاتی را برای ما فراهم نکنند که باعث تاریکی او شود.   برگرفته از بحث شادی جلسه 17

کلیدواژه ها: ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 5890
زمان انتشار: 21 دسامبر 2016
| |
کلید شادی چیست؟

کلید شادی چیست؟

خوشبخت‌ترین مردم کسی است که با مردمان بزرگوار معاشرت داشته باشد.

کلیدواژه ها: ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 5674
زمان انتشار: 6 اکتبر 2016
| |
فعال شدن بخش فوق عقل، هم آغوشی با خداوند است

استاد محمد شجاعی

فعال شدن بخش فوق عقل، هم آغوشی با خداوند است

انسان دارای پنج بخش جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی و فوق عقلی می باشد. در سه بخش اول حیوان، در بخش عقلی فرشته، و در بخش فوق عقلانی انسان هستیم. هر کدام از این بخش ها، معشوق ها و محبوب های خاص خودشان را دارند. معشوق بخش فوق عقلانی، الله است. لا اله الا الله متعلق به این بخش است. عقل به دنبال علم و معلومات است. بخش حیوانی به دنبال کمالات حیوانی مانند ازدواج، شغل، تفریح، مقام، زندگی اجتماعی و سیاسی و... است. بخشهای پایینی ما هم کمالات خاص خودشان را دارند.

 

 فقط بخش فوق عقل انسان (که شامل فطرت و دل می شود) است که اله اش، الله است؛ و تا به الله نرسد، آرامش پیدا نمی کند. لا اله الا الله یعنی من معشوقی جز الله ندارم. برای همین است، کسانی که در دنیا این بخششان فعال نیست، هیچ وقت روی آرامش را نمی بینند. ناآرامی، اضطراب، طلاق، درگیری، گرفتاری، غصه، محدودیت، فشارهای روحی و روانی به دلیل ضعف در این زمینه، دائماً به سراغ انسان می آید. ولی وقتی این بخش فعال می شود، در همین دنیا هم انسان می تواند به آغوش و وصال خداوند(معشوقش) برسد؛ و با وجود مشکلات، ضعفها و سختیهایی که در مراحل پایین است، انسان همیشه آرامش دارد. حضرت زینب کبری(سلام الله علیها)، با آن منزلت و رتبه­ای که دارد، با تمام سختی­ها و مشکلاتی که در واقعه عاشورا برایشان اتفاق افتاد: از روز هفتم محرم بسته شدن آب و قحطی آن، در اولین جلوه­های یک نبرد فرزندانش را جلوی چشمش تکه­تکه می­کنند، سپس برادرزاده­هایش که مثل بچه­های خودش، بلکه عزیزتر بودند، مانند علی­اکبر و علی­اصغر را به آن طرز فجیع به شهادت می رسانند. بعد هم کشته شدن برادرانش اباالفضل العباس و سیدالشهدا را دیده، و در تمام آن صحنه های وحشتناک و سنگین، وزیر و معاون امام حسین بوده. بعد غارت خیمه ها را دیده جسارت و بی­ادبی این حیوانات وحشی و نامردها را دیده، کتک خورده، تازیانه خورده، به اسارت رفته و... اما به دلیل آنکه بخش فوق عقلانیشان فعال بود، وقتی از او سؤال می کنند که این ماجرا را چگونه دیدی؟ می­فرماید: «و ما رأیت إلا جمیلاً= چیزی جز زیبایی ندیدم». این دید، به خاطر هم آغوشی فوق عقل با معشوق خودش، «الله» است، فشارهایی را که به خاطر آن است کاملاً زیبا می بیند. مثل خود سیدالشهدا و همه اصحاب عاشورا. امام باقر(علیه السلام) فرمود: وقتی به بدن اصحاب عاشورا نیزه می زدند و شمشیر می کشیدند، آنها آنقدر مست خداوند بودند که دردی را احساس نمی کردند. در این مسیر که انسان باید به الله برسد. یعنی می خواهد شبیه الله بشود و تمام خصوصیت، قوا و جذابیتهای خدا را خودش داشته باشد؛ عشق با انسان این کار را می کند. در بهشت نامه ای که برای مؤمنین می آید این است: «مِنَ الحَیِّ القَیُّومِ الَّذی لا یَمُوت اِلَی الحَیِّ القَیُّومِ الَّذی لا یَمُوت= از زنده پایداری که هرگز نمی میرد، به زنده پایداری که هرگز نمی میرد». یعنی بنده خدا مثل خود خدا آنجا یک پادشاهی و یک حکومت و بهشتی دارد که به اندازه همه آسمانها و زمین است؛ و مثل خداوند خلق میکند و مثل خداوند آنجا خودش پادشاهی و ملک کبیر دارد. به قول قرآن«وَ إِذا رَأَیْتَ ثَمَّ رَأَیْتَ نَعِیماً وَ مُلْكاً كَبِیراً= و هنگامی که آنجا را می بینی نعمت ها و ملک عظیمی را می بینی.»(سوره انسان، آیه ۲۰)

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 5667
زمان انتشار: 5 اکتبر 2016
| |
«منصف بودن»، سخت ترین و با فضیلت ترین عمل است

خانواده آسمانی، 447، 95/7/08

«منصف بودن»، سخت ترین و با فضیلت ترین عمل است

رعایت انصاف در حق خود و مردم، به این است که چیزى را براى خودت نخواهى، مگر اینکه همانندش را براى دیگران بخواهى. این سخت ترین عمل دنیاست.

انصاف در کلام امیرالمؤمنین علی (علیه ­السلام) انصاف امری فطری در وجود آدمی است که حتی کودکان هم به راحتی آن را درک می کنند. «انصاف» صفت برجسته و زیبای مؤمن است. او با کسی که به او بدی و ظلم کرده، منصفانه رفتار می­ کند. یعنی ظلم دیگران باعث نمی ­شود که عدالت را زیر پا بگذارد. حضرت امیر علی (علیه ­السلام) فرمودند: «أعدَلُ النّاسِ مَن أنصَفَ مَن ظَلَمَهُ؛ عادل­ترین مردم کسی است که وقتی به او ظلم می شود، با انصاف رفتار کند». دلیل این که حضرت عادل ترین مردم را این گونه تعریف کرده، این است که انسان در حالت عادی می ­تواند عدالت را رعایت کند، هر چند یک کمال است، اما زمانی که مورد ظلم واقع شود، سخت است که بتواند خودش را کنترل کند و عدالت را رعایت کند. بنابراین، باید بدانیم که دیگران الگوی رفتاری ما نیستند، بلکه دستورات خداوند باید ملاک عمل و الگوی رفتار ما باشد. در فرمایش دیگری از حضرت آمده: «إنَّ أفضَلَ الإِیمانِ إنصافُ الرَّجُلِ مِن نَفسِهِ؛ بالاترین ایمان این است که شخص از ناحیه خودش دادخواهی کند». یعنی حق دیگران را اول از خودش بگیرد. این  اصطلاح در فارسی به «وجدان» تعبیر شده است. وجدان یعنی «یافتن» و این مسئله ربطی به دین و اعتقاد شخص ندارد. وجدان یعنی شخص اهل یقه گیری از خودش باشد، یعنی مردانگی، جوانمردی و آگاهی درونی در وجودش باشد، خودش را قضاوت کند و انصاف درونی داشته باشد که این کلید ارتقاء، رشد معنوی و آرامش روانی انسان است. در فرمایش دیگری، حضرت فرمودند: «إنَّ مِن فَضلِ الرّجُلِ أن یُنصِفَ مِن نَفسِهِ، و یُحسِنَ إلى مَن أساءَ إلَیهِ؛ از فضیلت مرد است كه از خود انصاف به خرج دهد و به كسى كه به او بدى كرده است خوبى كند.» در انصاف بهتر است انسان محاکمه کننده خودش باشد و بگوید چکار می­ کنم و باید چه کاری انجام دهم». این محاکمه در برخورد با دیگران، اعم از پدر و مادر، دوست، اطرافیان و مهمتر از همه امام عصر (عج الله تعالی) که حق ویژه به گردن ما دارد، باید صورت ­گیرد. سؤالاتی که باید از خود بپرسیم: آیا ما با امام زمان (علیه ­السلام) منصفانه رفتار می­ کنیم؟ آیا ظلمی از ناحیه ما به ایشان نمی ­رسد؟ آیا حقی توسط ما از حضرت خورده یا ضایع نشده است؟ مثل خمس دادن. چون امام زمان (علیه­ السلام) در فرمایش گهربارشان فرمودند: «خدا لعنت کند کسی که سهم ما در دست او بماند». لعن در لغت به معنای "دور باد" است و در اصطلاح دینی انسان ملعون از رحمت و فیض الهی دور می شود. وقتی قطب عالم کسی را لعنت کند، زندگی طبیعی نخواهد داشت و دچار مشکلات روحی، معنوی، مالی و بیماری بسیاری خواهد شد. پس خمس، سهم امام و سادات است و کسی حق تصرف در آن ندارد که در صورت عدم پرداخت آن ظلم زیادی به سادات و امام می­ کند. انصاف باعث می شود انسان از پل صراط که در جهنم قرار دارد و برای ورود به بهشت است، سقوط نکند و به راحتی بگذرد. پس در هیجانات زندگی، تصمیمات نادرست نگیرید. در حالت عصبانیت حرفی نزنید و در قضاوت نسبت به دیگران اول خود را جای دیگران بگذارید. گاهی ممکن است نسبت به کسانی تنفر پیدا کنیم، اما اگر خود را در موقعیت آن­ها قرار دهیم، ما هم همان عمل و رفتار را انجام می دهیم. پس وقتی دیگران را سرزنش و مذمت می کنیم، یقین داشته باشیم سر خودتان هم می ­آید. چرا انسان با رعایت انصاف به آرامش می­ رسد «انصاف»، انسان را متعادل و آرام می­ کند. خانواده امانتی دست ما هستند. پس همان گونه که دوست داریم با خویشان ما درست رفتار شود، ما هم نسبت به دیگران این گونه رفتار کنیم. قیامت، صحنه وحشتناکی است و کسی جز خدا نمی ­داند حقایق آن چیست. اما این خود ما هستیم که تعیین می کنیم که در قیامت دوست داریم چه کسانی نزد ما باشند و با آن­ها آرامش داشته باشیم. یکی از چیزهایی که می ­تواند در حرکت به سمت انسانیت و تولد سالم در آخرت به انسان سرعت و قدرت بدهد و جهنم وجود انسان را خاموش کند؛ تمرین و تمرکز است که اگر کسی به او بدی کرد، با بدی جبران نکند و تمرین کند که شبیه معصوم و الله شود. چه کسانی به خدا شبیه ­اند؟ کسانی به خدا شبیه هستند که سبقت بیشتری از دیگران داشته باشند و لازمه ی این خصلت، خوبی نسبت به کسی است که به انسان بدی کرده و او هم با بدی جواب نداده باشد. ما باید با الله قرابت شخصیتی داشته باشیم. سرمایه هر انسانی در شباهت به حق تعالی این است که ما در عمرمان چقدر به آدم هایی که به ما بدی کرده ­اند، خوبی کرده ایم! یا چقدر اهل تغافل و بخشیدن و ندید گرفتن بوده ­ایم و چقدر کینه­ ها را برطرف کرده ­ایم.

صوت

1 - «منصف بودن»، سخت ترین و با فضیلت ترین عمل است

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 5544
زمان انتشار: 1 سپتامبر 2016
| |
(14) خدمت به مردم؛ راز شادی و نشاط انسان

بحث شادی (14)، 95/5/2؛ از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

(14) خدمت به مردم؛ راز شادی و نشاط انسان

«خدمت به همنوع» امری است که هیچ کس نمی تواند منکر شادی زا بودن آن شود. کمک به دیگران حتی به حیوانات و گیاهان مایه زنده ماندن دل و شادابی روح می شود. عوامل شادی آوری که ما بیان می کنیم، مواردی است که خالق هستی به انسان یاد می دهد. یعنی دستوراتی که اگر انسان آنها را رعایت کند، شاد و خوشبخت می شود. 

به گزارش منتظران منجی «عج»، در جلسه 14«بحث شادی» مورخ 95/5/2، استاد شجاعی به ادامه بحث پرداختند: هر چند که «خدمت به خلق» جزء کمالات گیاهی است، اما اگر آن را از بُعد حیوانی نگاه کنیم، نوعی تخلیه، آرامش و سکون برای روح انسان است، و اگر از بعد فوق عقلانی آن را در نظر بگیریم، یک ارزش است. در سبک زندگی انسانی، چون انسان عاشق الله است، خدمت به خلق نیز عبادت بزرگی محسوب می شود؛ چون نگاه حیوانی وجود ندارد، بلکه با نگاه الهی و فرزند اهل بیت بودن صورت می گیرد. این که گفته می شود یکی از عوامل شادی، خدمت به خلق است. یعنی خروجی های انسان (اعم از رفتار، احساسات، عواطف، مادی، معنوی و ...) به گونه ای است که در میزان شادی نفس او تأثیرگذار خواهد بود و هر چه این خروجی بیشتر باشد، شادی اش در دنیا بیشتر می شود و  نوعی ذخیره ابدی نیز خواهد بود. جلوه های خدمتگزاری «خدمت ­­­­­­­­­­­­­به همنوع» می تواند در پنج بخش جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی و فوق عقلی صورت گیرد. یعنی گاهی خدمتگزاری از سنخ جمادی بوده و رفتارها و عملکردها در حد جماد است. گاهی خدمت گیاهی است؛ یعنی محدوده رفتارهای انسان در حد کمالات گیاهی است؛ گاهی حیوانی است؛ مثل حل کردن مشکلات دیگران، فراهم کردن زمینه ازدواج برای دیگران و گاهی خدمت از جنس عقلی است؛ مثل فراهم کردن زمینه رشد علمی، آموزش و... همه این خدمتگزاری ها ارزشمندند، حتی اگر مربوط به حیات دنیایی شخص باشد، باز هم اجر و ثواب دارد. اما گاهی کمک و یاری رساندن ما، فوق عقلانی است. یعنی خدمت با نگاه ابدی و جاودانه انجام می شود. خدمت در همه نوعش شادی آور است، ولی آن که از همه بهتر، ماندگارتر و شادتر است، خدمت فوق عقلانی است؛ چون این خدمت، باعث می شود انسان به صورت یک نفر محشور نشود، بلکه به صورت یک انسان بی نهایت محشور شود؛ چون او در دنیا یک نفر نبوده، بلکه در قالب هزاران نفر زندگی می کرده و همه انسانها، حتی حیوانات و گیاهان از آن استفاده می کردند. اما کسی که خروجی ندارد و از او هیچ خدمتی صادر نمی شود، مثل مردابی است که در حال گندیدن است. برای همین، ما زمانی شاداب هستیم که عفونت های روحی مان خارج شود. در این جاست که مردم داری، همسایه داری و این گونه امور، قیمت زیادی پیدا می کنند. زیرا قیمت هر آدمی، به میزان خروجی هایش است. پس به میزانی که خروجی داشته باشیم، میزان دریافت شادی هایمان از بیرون بیشتر خواهد بود.  اما چه کسانی این خروجی های خدمتی ما را مصرف می کنند؟ باید گفت: حتی کافر هم اگر مصرف کند، برای ما ثواب دارد؛ اما بهترین ثمرات خدمت های ما، زمانی است که برای جاودانگی انسان ها کاری انجام دهیم؛ مثل انفاق کردن؛ مثلا پولی که برای تهیه جهیزیه دختری برای تشکیل خانواده می پردازیم. همان طور که هدف اصلی تولد ما در دنیا، «تشبه به الله» و «زندگی جاودانگی» است. لحظه تولد حقیقی یک انسان هم لحظه ای است که می فهمد، جاودانه است. یعنی می داند که برای دنیا و اهداف دینایی نیامده  است. کسی که توجه به این مسئله ندارد، مثل جنینی است که در رحم مادر بزرگ می شود، ولی برای دنیا اندام زایی نمی کند و شکل و قالب بدنی برای دنیا نمی آورد. از این رو، به محض تولد به دنیا، بدبختی اش شروع می شود. ما هم اگر برای شرایط زیستی برزخ و قیامت و جاودانگی چیزی آماده نکرده باشیم، به محض تولد به آخرت، عذاب هایمان شروع می شود. پس دنیا، بسترى براى ساختن خانه آخرت است. «الدنیا مزرعة الآخره». كار نیك، احسان به مردم، خدمت صادقانه به دیگران، ابزار و مصالحى است كه «سراى آخرت» را براى انسان آباد مى سازد. خدمت به هم نوع؛ مردم را به بهترین مدل زندگی هدایت می کند حضرت علی g می فرمایند: «أحسَنُ النّاسِ عَیشا مَن عاشَ النّاسُ فی فَضلِهِ= نیکوترین مردم از نظر زندگی، کسی است که سایر مردم در سایه او زندگی کنند»؛ یعنی برای مردم خروجی داشته باشد. یعنی نه تنها برای انسان ها، بلکه برای محیط زیست، گیاهان، حیوانات و... هم برنامه داشته باشیم. پس زندگی خوب و پاک، شرطش دوری از بدخواهی و بدجنسی نسبت به دیگران است؛ چون اینها اموری هستند که موجب محرومیت انسان می شوند. در حدیث دیگری از امام حسن g آمده است که شخصی نزد امام g آمد و پرسید: «مَن أحسَنُ النَّاسُ عِیشاً؟= چه کسی زندگی اش از همه بهتر است؟» امام در پاسخ فرمود: «مَن أَشرَکَ النّاسَ  فِی‏ عَیْشِهِ= کسی که مردم را در زندگی خود شریک گرداند». یعنی در هر کدام از قوای پنجگانه (جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی و فوق عقلی) خروجی داشته باشد. پس چنین کسی بهترین زندگی را خواهد داشت. اما وقتی انسان بخل کند و از خدمت به دیگران دریغ کند، نکبته و غم و غصه ها سراغش می آیند.  پس اگر بخواهیم گرفتار این مسائل نشویم، باید به فکر دیگران باشیم. این خود، عامل شادی، آرامش و خیر و برکت در زندگی می شود.   مطالب بیشتر: پای درس استاد مجموعه سخنرانی های استاد محمد شجاعی مجموعه کتابهای استاد محمد شجاعی

کلیدواژه ها: ، ، ،

Top

آرامش و موفقیت بهترین هدیه برای همگان

گرچه بشر متمدن در سایه‌ی علم و دانش و به کارگیری نیروهای مختلف طبیعت توانسته است بر بسیاری از مشکلات خود فائق آید، ولی نمی‌توان منکر این حقیقت شد که به تناسب رشد روزافزون علوم بشری و پیشرفت فن آوری، سیر صعودی بیماری‌های روحی و ناراحتی‌های روانی، تشنج و اضطراب درونی نیز رو به افزایش است.

آرامش و موفقیت بهترین هدیه برای همگان

گرچه بشر متمدن در سایه‌ی علم و دانش و به کارگیری نیروهای مختلف طبیعت توانسته است بر بسیاری از مشکلات خود فائق آید، ولی نمی‌توان منکر این حقیقت شد که به تناسب رشد روزافزون علوم بشری و پیشرفت فن آوری، سیر صعودی بیماری‌های روحی و ناراحتی‌های روانی، تشنج و اضطراب درونی نیز رو به افزایش است.

شناسه مطلب: 5138
زمان انتشار: 1 ژوئن 2016
| |
استعانت از نماز

راه های مبارزه با غم، جلسه 63؛ 95/2/18

استعانت از نماز

دعا و استعانت از نماز،  از جمله درمان های  بیماری  اخلاقی است. نماز صرف پرستش نیست، بلکه در کنار عبادت، از خداوند کمک و یاری می طلبد و براساس رضایت او زندگی اش را تنظیم می کند. انسان به دلیل فقر و وابستگی مطلق نسبت به خداوند که غنی مطلق است،  انواع کمالات را به وسیله دعا و نماز  دریافت می کند. لذا  نماز کلید پیشرفت، آرامش و نردبان پرواز انسان به سعادت اخروی است.

نماز؛ درمان غم های آزاردهنده در جلسه ی گذشته، توسل، به عنوان امری مجرّب در رفع غم‌ها، اشاره شد. «توسل» به اشرافِ فطری عالم، و آبروداران در نزد خداوند، تنها مختصّ شیعیان نیست. در جلسه­ی امروز، به عوامل دیگری از درمان های غم، «نماز» خواهیم پرداخت. ذات انسان، فقر مطلق است در برابر غنی مطلق... خداوند، تنها وجودِ قائم به ذات است که هستی‌اش وابسته به هیچ موجودی نیست و خداوند تنها هستی مطلق است که اول و آخر نداشته (ازلی و ابدی) و هرگز سابقه ی نیستی را تجربه نکرده است. همه‌ی مخلوقات،‌ قائم به ذات خداوند هستند و هیچ چیز از خودشان ندارند، بلکه لحظه به لحظه، از خداوند هستی شان را دریافت می‌کنند. بنابراین درست در لحظه‌ای که این اتصال، حذف شود، شخص یا شیء از حیات، باز می‌ایستد. بنابراین، ذاتِ همه‌ی موجودات، عینِ فقر به خداوند تبارک و تعالی است. خداوند مالک و اداره کننده‌ی همه‌ی عوالمِ وجود است. همین مالک مدبّر، به انسان به عنوان یک فقر مطلق، قدرت اختیار داده است. تا با اختیار خودش،‌ این فقر را ادراک کرده و از مالک و صاحب اختیارش، برای رسیدن به کمال انسانی، کمک بگیرد. راز تکرار « ایّاکَ نَعْبُدُ وَ ایّاکَ نَسْتَعین» در نماز، قرار آگاهانه و مختارِ‌ این فقر و اتصال به خداوند است. نماز و دعا دو وسیله ی بسیار قدرتمند برای ضعف مطلق هستند تا بتواند تمام کمالات و نیازهایش را از غنی مطلق دریافت کند. کسی که این فقر و عجز را باور می‌کند، دستان خالی‌اش را در دستان غنی مطلق قرار می‌دهد تا کمالاتِ او را در خود تجلی دهد. تکبر و فخر، در حقیقت، پُز دادن با کمالاتی است که از آنِ ما نیست، بلکه از آنِ خداست. «الحمدلله» عظیم‌ترین ریسمان نجاتِ انسان، در مواقعی است که دیگران از کمالاتِ انسان،‌ تعریف و تمجید می‌کنند. انسان با درکِ «الحمدلله» انتسابِ هیچ کمالی را به خودش باور نکرده و آن را به الله، نسبت می‌دهد. او هرگز نسبت به دیگران، به حسادت دچار نمی‌شود؛ زیرا ریشه‌ی همه‌ی کمالات را در الله دیده و از دیدن آنان لذت می‌برد. انسان‌های متکبری که از احساس و ابراز فقر، اِبا دارند، قطعاً قادر به استفاده از دو وسیله‌ی قدرتمند، مثل نماز و دعا نیستند. احساس بی‌نیازی از نماز و یا دعا و توسل، در حقیقت نشانه‌ی توهم زدگی این افراد، و باور کمالات و دارایی‌های خودشان است. کسی که دعای بیشتری دارد یعنی معرفت بیشتری به خداوند دارند. از این رو به محض دیدن مشکلی چه در روند زندگی خودشان، و چه در مورد دیگران، سریعاً دست به دامان آسمان شده و از خداوند مدد می‌جویند. هر چه اتصال انسان به آسمان بیشتر باشد، میزان دریافتش نیز از غیب و ملکوت بیشتر خواهد بود. چنین انسان‌هایی هم دنیای موفق‌تر و آرام‌تری دارند و هم آخرت شادتر و سعادتمندتری. چرا ثروتمندان از خداوند بیشترین فاصله را دارند بسیار با این پرسش روبرو شده‌ایم که چرا کسانی که اهل نماز و دعا نیستند و ارتباط موفقی با خداوند ندارند، در زندگی مادی‌شان، پیشرفت‌های زیادی دیده می‌شود؟ در پاسخ باید گفت؛ پیشرفت و موفقیت از نگاه خدا، با تصور ما از پیشرفت و موفقیت، بسیار متفاوت است. چه بسا ثروت‌هایی مثل اموال، فرزندان، همسران و ... که ما از آن ها به عنوان ثروت یاد می‌کنیم، تنها دلایلی برای عدم آرامش قلبی و درگیری در یک اضطراب دائمی برای صاحبان این ثروت ها باشد. گاه منفوریت یک انسان از نگاه خدا، سبب می‌شود که او را چنان در سرگرمی‌های بیهوده‌ی دنیا، غرق کند، که جایی برای پرداختن به آخرت و بهره بردن از حظّ‌های آخرتی، برایش باقی نماند. اگر کمی در باطن زندگی کسانی که با خدا، در ارتباط نیستند، ‌دقیق شویم، می‌بینیم که باطنِ زندگی‌شان، سرشار از ناآرامی، تنگی، فشار و اضطراب‌های گوناگون است. هر ثروتی از ثروت‌های دنیا، تنها در صورتی به نفع انسان تمام خواهد شد، که او خود را با همه‌ی آن ثروت‌ها، باز هم،‌ وابسته و فقیر مطلق در برابر الله دیده، و هرگز به دارایی‌های خود، اعتماد نداشته باشد و خداوند با همه‌ی غنای خود، حامیِ چنین بنده‌ای است که بدون تکبر و نخوت، در برابر، تنها قدرتِ بی نهایت ایستاده و از او یاری می‌طلبد. چنین کسی به اعتماد خداوند، همه‌ی تلاش را به کار می‌گیرد تا به هدف برسد؛ زیرا یقین دارد که عظیم‌ترین قدرت عالم، تکیه‌گاه او می‌باشد. از این رو تنبلی و رخوت و بی‌حوصلگی در او راه ندارد. یکی از یاران رسول اکرم‌ (صلی الله علیه و آله و سلم)، در توصیف احوالات ایشان، ذکر می‌کند؛ «كَانَ إِذَا حَزَنه أَمرٌ صلَّى؛ هرگاه چیزی پیامبر را غمگین می‌کرد، زود به سراغ نماز می‌رفت». نماز، خلوت با اِله حقیقی و دلخوشیِ صادقی است که همه‌ی امورات عالم، به اشاره‌ی او، اداره می‌شود. انسان عاقل، کسی است که به محض رویارویی با مشکلی، جز در خانه‌ی خدا، جایی زانو نمی‌زند. در جلسه آینده، شرح این حدیث را به همراه توضیح آن پی خواهیم گرفت.   مطالب بیشتر: پای درس استاد مجموعه سخنرانی های استاد محمد شجاعی مجموعه کتابهای استاد محمد شجاعی

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ،

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed