www.montazer.ir
شنبه 12 ژولیه 2025
شناسه مطلب: 647
زمان انتشار: 27 اکتبر 2014
|
محرم الحرام و اعمال آن

محرم الحرام و اعمال آن

مُحَرََّم به معنای حرام شده و تحریم آمده است. آنچه خدای تعالی بر بندگان حرام کرده است. مُحَرََّم نخستین ماه از ماه‌های دوازده گانه قمری:( مُحَرََّم ، صفر، ربیع الاول، ربیع الثانی، جمادی الاول، جمادی الثانی، رجب، شعبان، رمضان، شوال، ذیقعده و ذیحجه) و یکی از ماه‌های حرام (رجب، شوال، ذیقعده و ذیحجه) است که در دوران جاهلیت و نیز در اسلام، جنگ در آن تحریم شده بود. بعضی از مفسران قرآن، تحریم جنگ در این چهار ماه را از زمان حضرت ابراهیم علیه السلام می‌دانند. در عصر جاهلیت نیز این قانون به عنوان یک سنت به قوت خود باقی بود؛ هر چند آنها طبق میل خود، گاهی جای این ماه‌ها را تغییر می‌دادند، ولی در اسلام همواره ثابت و غیر قابل تغییر شد. بنا بر قاعده رایج در دوره جاهلیت، که در شش ماه نیمه ی اول سال هر دو ماه متوالی اسامی مشابهی داشته اند.(دو صفر، دو ربیع، دو جمادی) نام این ماه نیز صفر بوده و صفر الاول ( در مقابل صفر الثانی که همان صفر یا صفر الخیر یا صفر المظفر کنونی است) نامیده می شده است. لفظ مُحَرََّم (حرام، که جنگ در آن حرام است) صفت این ماه است که یکی از چهار ماه حرام بوده است. مفسران حدس زده اند با توجه به اینکه ربیع به معنای بهار یا باران و جمادی به معنای سردی یا خشکی و رمضان به معنای گرما است، پیش از اسلام برای آنکه حج در زمان مناسب واقع شود برای تطبیق ماههای قمری خود با سال شمسی نوعی کبیسه گیری داشته اند و هر 24 سال یک ماه اضافی به سال می افزودند و سال های کبیسه 13 ماه می شد و در این سال های کبیسه، صفر الاول یعنی مُحَرََّم را یک ماه به تاخیر می انداختند و این تاخیر را نسئ می نامیدند. به فرمان خدا (در سوره توبه آیه37 ) از این کار نهی شدند. گفتنی است که تحریم جنگ در این چهار ماه در صورتی است که جنگ از سوی دشمن بر مسلمانان تحمیل نشود، اما در صورتی که مسلمانان مورد هجوم قرار گیرند، موظف به دفاع از از خود هستند. تحریم جنگ و خونریزی در این چهار ماه، دلایل زیادی داشته و دارد، که پایان دادن به جنگ های طولانی و دعوت به صلح و آرامش، یکی از این دلایل است؛ زیرا هنگامی که جنگجویان، چهار ماه اسلحه را بر زمین بگذارند، مجالی برای تفکر و اندیشه به وجود می‌آید واحتمال پایان یافتن دائمی جنگ بسیار افزایش می‌یابد. قرآن کریم در آیه 36 سوره توبه صراحتاً به حرمت ماه‌های حرام حکم داده است. شب و روز اول مُحَرََّم به عنوان اول سال قمری دارای نماز و آداب خاصی است که در کتاب شریف مفاتیح الجنان بیان شده است. محرم، ماه حزن و اندوه و عزاداری شیعیان در شهادت حضرت امام حسین علیه السلام است. در ماه محرم بود که وی وارد سرزمین کربلا شد، و در دهمین روز این ماه معروف به عاشورا به همراه 72 از یاران باوفایش به شهادت رسیدند. امام زین‌العابدین(علیه السلام) نیز، در روز بیست و پنجم همین ماه شهید شد. حوادث و وقایع فراوانی در ماه مُحَرََّم رخ داده است که در زیر به برخی از آنها اشاره می‌شود: غزوه ذات الرقاع، فتح خیبر، ازدواج حضرت علی (علیه السلام) با حضرت زهرا(سلام الله علیها) ، حادثه خونین کربلا - تاسوعا و عاشورا و شهادت امام حسین علیه السلام واسارت خاندان امام به کوفه و شام. همچنین نقل است که به خلافت رسیدن عثمان، قتل محمد امین برادر مأمون عباسی ، قتل جعفر برمکی و انقراض آل برمک و دولت برامکه ، واقعه هولاکو و معنصم و انقراض دولت بنی عباس در این ماه بوده است. عروج حضرت ادریس علیه السلام به آسمان ، استجابت دعای حضرت زکریا علیه السلام ، عبور حضرت موسی علیه السلام از دریا و غرق شدن فرعونیان در نیل ، آزاد شدن حضرت یوسف علیه السلام از زندان (به روایتی بیرون آمدن آن حضرت از چاه آب آمده است.)، حمله اصحاب فیل , نیز به روایتی تغییر قبله از مسجد الاقصی به کعبه از جانب خداوند متعال در ماه مُحَرََّم رخ داده است. اهل سنت معتقدند که عمر در نخستین روز همین ماه کشته شده است. اهل سنت روزه گرفتن در تاسوعا و عاشورا را مستحب می‌دانند، در حالی که ، شیعیان آن را مکروه دانسته‌اند. در بعضی از کشورهای اسلامی ، آغاز این ماه که آغاز سال قمری نیز هست جشن گرفته می‌شود؛ در حالی‌که در بعضی کشورهای دیگر مانند عربستان سعودی با این جشن مخالفت شده و بدعت دانسته می‌شود. اعمال ماه محرم الحرام   اعمال شب اول ماه محرم 1ـ نماز: این شب چند نماز دارد كه یكی از آنها به شرح ذیل است: دو ركعت، كه در هر ركعت بعد از حمد یازده مرتبه سوره‌ توحید خوانده شود. در فضیلت این نماز چنین آمده است: «خواندن این نماز و روزه داشتن روزش موجب امنیّت است و كسی كه این عمل را انجام دهد، گویا تمام سال بر كار نیك مداومت داشته است.»( بحارالانوار، ج 98، ص 333) 2ـ احیای این شب.( مصباح المتهجد، ص 783) 3ـ نیایش و دعا.( بحارالانوار، ج 98، ص 324) روز اول محرم دو ركعت نماز خوانده شود و پس از آن سه بار دعای زیر قرائت گردد: «اللّهم انت الاله القدیم و هذه سنةٌ جدیدةٌ فاسئلك فیها العصمة من الشیطان و القوَّة علی هذه النّفس الامّارة بالسُّوء»( بحارالانوار، ج 98، ص 334)؛ بارالها! تو خدای قدیم و جاودانی و این سال، سال نو است، از تو می‌خواهم كه مرا در این سال از شیطان حفظ كنی و بر نفس اماره (راهنمایی كننده) به بدی پیروز سازی. روز دوم محرم در چنین روزی كاروان امام حسین(علیه السلام) در سال 61 ه‍ .ق وارد سرزمین كربلا شد و با ممانعت لشكر حرّ مجبور به توقّف در آنجا گردید.( فرهنگ عاشورا، ص 406) روز سوم محرم از پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده است: «هر كس در این روز روزه بگیرد، خداوند دعایش را اجابت كند.» (وسائل الشیعه، ج 10 ص 470) در آن روز سپاه عمر بن سعد وارد كربلا شد. روز چهارم محرم بی‌نتیجه بودن مذاكره حضرت سیدالشهداء(علیه السلام)، با عمر بن سعد برای وادار كردن لشكر وی به ترك جنگ و دعوت او و لشكرش جهت ملحق شدن به سپاه اسلام. روز هفتم محرم روزه گرفتن مستحب است. روز نهم محرم تاسوعای حسینی، روز محاصره‌ امام حسین(علیه السلام) و اصحابش در سرزمین كربلا توسط سپاه شمر. ( وسائل الشیعه، ج 7، ص 339) اعمال شب عاشورا 1ـ چند نماز برای این شب در روایات آمده است كه یكی از آنها چنین است: چهار ركعت نماز كه در هر ركعت بعد از سوره‌ حمد، 50 بار سوره‌ توحید خوانده می‌شود. پس از پایان نماز، 70 بار «سبحان الله والحمدالله و لا اله الاّ الله و الله اكبر ولا حول ولا قوة الاّ بالله العلیّ العظیم» خوانده شود.( وسائل الشیعه، ج 7، ص295) 2ـ احیای این شب كنار قبر امام حسین(علیه السلام).( بحارالانوار، ج 98، ص 340) 3ـ دعا و نیایش. (بحارالانوار ، ج 98، ص338) روز عاشورا 1ـ عزاداری بر امام حسین(علیه السلام) و شهدای كربلا، در این مورد از امام رضا(علیه السلام) نقل شده است: هر كس كار و كوشش را در این روز، رها كند ، خداوند خواسته‌هایش را برآورد و هر كس این روز را با حزن و اندوه سپری كند، خداوند قیامت را روز خوشحالی او قرار دهد. (بحارالانوار، ج 98، ص 43، حدیث 5) 2ـ زیارت امام حسین(علیه السلام).( كامل الزیارات، ص 174، حدیث 5 و 6) 3ـ روزه گرفتن در این روز كراهت دارد؛ ولی بهتر است بدون قصد روزه، تا بعد از نماز عصر از خوردن و آشامیدن خودداری شود. (وسائل الشیعه، ج 7، ص 338، حدیث 7.) 4ـ آب دادن به زائران امام حسین(علیه السلام).( كامل الزیارات، ص 174، حدیث 5.) 5ـ خواندن سوره توحید هزار مرتبه.( وسائل الشیعه، ج 7، ص 339، حدیث 8.) 6ـ خواندن زیارت عاشورا. (كامل الزیارات، ص 174.) 7ـ گفتن هزار بار ذكر «اللّهم العن قتلة الحسین(علیه السلام).»( مفاتیح الجنان، ص 298.) روز دوازدهم محرم ورود كاروان اسیران كربلا به كوفه و شهادت حضرت سجاد(علیه السلام) در سال 94 ه‍ .ق. روز بیست و یكم محرم 1ـ روزه‌ این روز مطلوب است. (بحارالانوار، ج 98، ص 345، حدیث 1.) منابع: 1- هدایة الانام الی وقایع الایام، محدث قمی، ص53 2- مفاتیح الجنان، ص 521 3- تفسیر نمونه ج 7 ص 405 4- تفسیر المیزان ج 9 ص 266 5- مجمع البیان ج 5 ص 50 6- لغت نامه دهخدا ج 43 7- معارف و معاریف ج 9 8- فرهنگ فارسی معین ج 3 9- دائره المعارف فارسی ج 2

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 381
زمان انتشار: 12 اکتبر 2014
| |
تنبلی و بی حوصلگی،جلسه 39 ، 93/02/13

تنبلی و بی حوصلگی،جلسه 39 ، 93/02/13

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی نفسِ آرام در گروی تغذیه بخش فوق عقلانی آموختیم که ذات انسان، عاشق بینهایت است و بینهایت نیز مصداقی جز الله ندارد. بنابراین هرگاه میان انسان و الله ارتباط صحیحی برقرار بوده و او به سمت این بینهایت در حرکت باشد نشاندهنده آن است که زندگی انسانی او در مسیر طبیعی خویش قرار دارد و از همین دلیل، روح او کاملاً آرام است. تأمین نیازهای بخش فوق عقلانی (ارتباط با الله)، به نفس آرامش می‌بخشد و هر گونه فقر در تأمین خوراک های این بخش، نفس را ناآرام و بیقرار می‌کند. و این مسئله به طور واضح در بخش طبیعی انسان نیز دیده می‌شود؛ زمانیکه غذا و اب و نیازهای دیگر بخش طبیعی، تأمین باشند. هیچ گونه بیقراری ناآرامی و نگرانی بدنی یک انسان را تحت فشار قرار نمی‌دهند. شروع بی‌قراری‌ها و ناآرامی‌ها درست در زمانی دیده می‌شود که شخص تأمین یک یا چند نیاز طبیعی‌اش را در خطر ببیند. عدم تغذیه کودک عزیز روان، دائماً در انسان تولید کسالت، بیقراری، ناآرامی، تنبلی، عصبانیت، زودرنجی و ... می‌کند به طوری که دیگر تأمین هیچ کدام از نیازها و آرزوهای بخش طبیعی نمی‌تواند او را به آرامش برساند. زیرا بخش اصلی وجود هر انسان که تأمین کننده شادی و آرامش او می‌باشد. بخش فوق عقلانی است و چهار بخش دیگر، بخش‌های فرعی اند که باید در استخدام بخش انسانیِ (فوق عقلانی) او قرار گیرند. اساساً تمام آنچه که در آسمان‌ها و زمین است برای رشد این بخش خلق شده، تا در نهایت هر نَفسی بتواند به الله تشبه یافته و به او ملحق گردد؛ «هوالذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا...» (سوره بقره، آیه 29) و منظور از «لَکُم» بخش انسانیِ وجود ماست. پس هر گونه، نا آرامیِ درونی، نشاندهنده بیماریِ انسان در بخش فوق عقلانی است که در نتیجه سوء تغذیه این بخش به وجود آمده است. عدم ارتباط با غیب ( الله، خانواده آسمانی، ملائکه و ....) و نامأنوس بودنِ با آن، نشانه سوء تغذیه این بخش است که آرام آرام نفس را به مدت بیماری پیش می‌برد. بیماری در بخش فوق عقلانی (ناآرامیِ نفس)، تمامِ موفقیت‌های بخش‌های دیگر را نیز با شکست مواجه خواهد کرد، به طوری که تمام این موفقیت‌ها را به عواملی اضطراب زا تبدیل خواهد نمود. به عنوان مثال، کسی که هنوز نمی‌تواند، نفس خود را آرام نگه دارد. در صورت ازدواج، حجم اضطراب هایش چند برابر می‌گردد. بنابراین باید بیاموزیم که قبل از آغاز هر انتخاب و ارتباطی، ابتدا کودک عزیز روان را آرام نگه داریم تا بقیه ارتباطات و انتخاباتِ ما، با موفقیت و در جهت رشدِ بخش انسانی، به پایان رسند. توجه به آمار بالای اضطراب و نا آرامی در گروههای مرفّه و یا تحصیل کرده، تأیید کننده این موضوع کلیدی است: که رفاهِ مادی و سطحِ بالای تحصیلات، نمی‌توانند کودک عزیز روان را آرام نگه دارند، و این کودک تنها، اِله خویش را می‌طلبد. امروزه غالبِ انسان‌ها، با درگیر شدن در چهار بخش پایینی، مشغول ظاهر زندگی شده و در حقیقت در حالِ بازیِ با دنیا هستند. زندگی به معنای حقیقی، زمانی آغاز می‌شود که بخش فوق عقلانیِ انسان‌ها، در کنار زوج حقیقی خویش قرار گرفته و میان آنها پیوند و انس برقرار می‌گردد، (لا اله الا الله). در این صورت نیازهای بخش فوق عقلانی به بهترین نحو تأمین شده و شخص در نهایتِ آرامش و شادی از چهار بخش دیگر خود نیز در جهت رسیدن به هدف خلقت استفاده می‌نماید. الله، اِله بخش فوق عقلانی ماست، اما اساساً در غالبِ انسان‌ها، هیچ پیوندی میان این اِله و انسان ایجاد نشده است. اینکه در ماه رمضان، اصلاً بر حجم آرامش و شادیِ ما افزوده نمی‌گردد، درست به دلیل آن است که ما «روزه» را به عنوان یک خوراک برای تغذیه بخش فوق عقلانی و در آغوش کشیدنِ اِله حقیقی مان، نپذیرفته‌ایم. اینکه میان ما و خانواده آسمانی مان هیچ رفاقت و انسی وجود ندارد و اساساً تنها برای رفع حوائج دنیایی خود با آنها ارتباط برقرار می‌کنیم، ما را نسبت به آنها نامحرم می‌کند، تا جایی که بعد از تولد به برزخ، نمی‌توانیم از شرایط برزخ لذت ببریم، چون هیچ آشنایی و محرمیتی میان ما و غیب برقرار نشده است. ترس از آخرت، دقیقاً به دلیل سوء تغذیه بخش فوق عقلانی و عدم برقراری انس با غیب است. همان خداوندی که از زمانی که هیچ نبوده‌ایم در ظلمات رحم ما را صورتگری نموده و تا به امروز ربوبیت نموده است. در برزخ نیز، در انتظار ماست، پس این ترس هیچ معنایی ندارد جز آنکه، ما با او مأنوس نیستیم. تنبلی در تغذیه بخش فوق عقلانی، روز به روز انس و طمع انسان را نسبت به دنیا افزایش داده و از طرفی دارایی‌های انسان را نیز به دست فراموشی می‌سپارد، تا جایی که دیگر اثری از کودک عزیز روان در وجود او باقی نمی‌ماند و این کودک در رحم دنیا، سقط می‌شود. جبرانِ سوء تغذیه‌های فوق عقلانی براستی آیا برای جبران تنبلی‌های گذشته و سوء تغذیه بخش فوق عقلانی، راهی وجود دارد؟ آیا می‌توان ناآرامی‌های درونیِ تولید شده در نفس را درمان کرد؟ بله، به محض تصمیم جدی برای جبران گذشته و تغذیه بخش فوق عقلانی، انسان می‌تواند تمام عقب ماندن‌های خود را در این مسیر، جبران نماید. لذا برای جبران این عقب ماندگی ها، باید بتواند با سرعتِ بالاتری حرکت کرده و به مقصد برسد. خداوند بزرگ، سه وسیله پرسرعت و پرقدرت را برای ما قرار داده تا در صورت عقب ماندن بتوانیم به وسیله آنها خودمان را به سطحِ کمالِ انسانی برسانیم. اما نکته بسیار مهم آن است که انسانی می‌تواند از این سه وسیله استفاده نموده و عقب ماندگی های خود را جبران کند که مهارت پرواز با این سه وسیله را آموخته باشد. این سه وسیله عبارتند از: 1- رحم های زمانی  2- رحم های مکانی 3- رحم استاد. رحم های زمانی قطعات عمر، از نظر اندازه، کاملاً با هم برابرند، یعنی هر یک ثانیه با ثانیه بعدی از لحاظ ارزش فیزیکی، مساوی اند، اما چون عمر، بر بدنِ ما می‌گذرد و بدن نیز حاویِ روحی است که امری مجرّد است، کیفیت استفاده از عمر در زمان‌های مختلف برای انسان متفاوت است. امروزه علوم بشری، موفق به کشف خاصیتِ لحظاتِ مختلفِ شبانه روز در فراگیری علوم مختلف و انجام فعالیت‌های گوناگون شده است، به گونه‌ای که اثبات شده هر علمی در چه ساعاتی از شبانه روز، بهتر قابل فراگیری است و یا فعالیت های مختلف در چه ساعاتی، نتیجه بهتری خواهند داد. خداوند نیز به بعضی از زمان‌های دنیا، قابلیتی عالی و فوق العاده برای رسیدن به باطنِ انسانی می‌بخشد که از آنها به رحم‌های زمانی تعبیر می‌شود. این رحم‌های زمانی، درست مانند رحم مادر برای جنین، جایگاههایی قدرتمند برای شکل‌گیری باطن انسانی هستند. البته باید دقت کرد که تنها ورود به این رحم‌ها، کافی نیست، بلکه استفاده صحیح از این رحم‌هاست که می‌تواند عقب ماندن‌های انسان را جبران کند. کسی که زمانی از عمر خود را تلف نموده و یا با انجام گناهان، عقب گرد داشته است، باید به این رحم‌های زمانی، بیشتر توجه نموده و ساعاتی از شبانه روز را که برای او سرعت بیشتری دارد، پیدا کند. به عنوان مثال اوقات اذان، زمان بسیار اوج دهنده‌ای در استفاده از وسیله پرقدرت نماز هستند. به گونه‌ای که در روایات تفاوت نماز اول وقت با نماز آخر وقت، مثل تفاوت آخرت با دنیا تشبیه شده است. فراموش نکنیم که خلوتِ شب و وقتِ سحر زمانهای بسیار تأثیرگذاری بر نفس هستند. مهمترین اتفاقات نیز در عالم خلقت در شب رخ می‌دهند. مثل شب قدر که تقدیر تمام موجودات اندازه‌گیری می‌شود. در طول هفته نیز، 24 ساعت است، که رحم زمانی قدرتمندی به حساب می‌آید و آن از اذان ظهر پنج شنبه تا اذان ظهر جمعه (شب جمعه) می‌باشد و تأثیر تمام اعمال بر نفس دو برابر است. هم گناهان، تأثیرات مخرّب مضاعفی دارند و هم خیرات، نورانیتِ دوبرابری در نفس تولید می‌کنند. این نشاندهنده آمادگی بالای نفس برای پذیرش اثراتِ اعمال است. در طول هر ماه نیز، چند رحم زمانی قدرتمند وجود دارد، اول هر ماه و یا شب‌هایی که خاصِ همان ماه می‌باشد. در طول سال نیز، این رحم ها متعددند. ماه رجب که استفاده صحیح از آن، می‌تواند عقب ماندگی سالهای طولانیِ عمر انسان را جبران نماید، رحم بسیار قدرتمندی است که انسان را به رحم قدرتمندتری به نام شعبان متولد می‌نماید. اگر کسی از ماه رجب، به خوبی در تغذیه کودک عزیز روانِ خود استفاده کرده باشد، می‌تواند در ماه شعبان قدرت بسیاری کسب نموده و آماده ورود به ضیافتِ الله در ماه رمضان گردد. و به این طریق در ماه رمضان به لذت پرواز در این ضیافت نائل می‌گردد. ماههای محرم، صفر، ذی الحجه، شب و روز عرفه و ... همه و همه از رحم‌های زمانی قدرتمندند. رحم‌های مکانی قابلیتِ کسبِ باطن انسانی در هر مکانی وجود ندارد. نمی‌توان در فضاهای آلوده، روحی پاک و باطنی انسانی و قدرتمند ساخت. درست مثل اینکه در یک ظرف کثیف و آلوده، نمی‌توان غذایی لذیذ و پاک را میل نمود. مکان زندگی، انسانهایی که با انسان در ارتباطند، دیدنی‌ها، شنیدنی‌ها و مکانی‌هایی که انسان در آنها آمد و شد دارد و ... همه و همه می‌توانند در ساختار روح انسان تأثیرگذار باشند. به همین دلیل بزرگان دین، توصیه فرموده اند که در هنگام انعقاد نطفه باید تمام شرایط زمانی و مکانی را در نظر گرفت. برای رسیدن به یک تحول اساسی در مسیرِ انسانی، باید از فضاهایی که حاملِ القائاتِ طبیعت‌گرایی و جنسی هستند، خارج گشت و به محیط‌هایی پناه برد که برای انسان، القائاتِ فطری و انسانی تولید می‌کنند. به عنوان مثال در حرم‌های معصومین، غالباً افکار خبیث و شیطانی به سراغ انسان نمی‌آیند. مساجد، حسینیه‌ها، عبادتگاهها، حرم‌ها و ... همه و همه از رحم‌های مکانی قدرتمندند. بسیار سفارش شده، که همه ما در منازل خویش نیز یک رحم مکانی، درست کنیم به این صورت که جای خاصی را به عنوان مصلّی و عبادتگاهِ خود قرار دهیم، تا به آنجا مأنوس شده و از آن القائاتِ انسانی دریافت نماییم. قوی‌ترین رحم‌های مکانی در کره زمین، کربلا و نجف است. قدرتِ قبور ائمه معصومین حتی از کعبه نیز بالاتر است. به همین سبب در روز عرفه خداوند به کسانی که در کربلا هستند، زودتر از حاجیان توجه می فرماید. چرا که روح توحید، ولایت است. و کسی که از الله به امام نرسد، حقیقتاً توحیدش نیز ارزشی نخواهد داشت. اساساً دلیل تولد حضرت علی «علیه السلام» در داخل کعبه نیز، چیزی جز این نیست. بدون امام و ولی اساساً ارتباط با الله، دروغی بیش نیست. رحم استاد گاه شصت سال عقب‌ماندگی به واسطه یک استادِ راه شناس و ماهر در ظرفِ یک سال، قابل جبران است. چنین استادی، انسان را از چنگ شیطان و اعماق جهنم نجات داده و تا عالی‌ترین درجات بهشت می‌رساند. تفاوت رحم استاد با رحم‌های مکانی و زمانی آن است که استاد، مهارت‌های استفاده از رحم‌های زمانی و مکانی را به انسان می‌آموزد و او را به پرواز و قوانین آن آشنا می‌کند. بدون استاد و کسب معرفت از او، دیگر عبادت ما در رحم‌های زمانی و مکانی کم ارزش اند و سانندگیِ لازم را نخواهند داشت. به همین دلیل امام جواد «علیه السلام» می‌فرمایند: «القصدُ إلی الله باالقلوب، ابلغ من إتعابِ الجوارح بالاعمال» (مسند الامام الجواد، ص 244) حرکت به سوی خدا با قلب (حرکت با معرفت) بسیار رساننده‌تر از به زحمت انداختن بدن در انجام اعمال است. قلبی که با معرفت، نور گرفت و حرکت کرد؛ قطعاً با سرعت فوق العاده‌ای به پیش می‌‌رود و تمام عقب ماندن‌هایش را جبران می‌نماید. از همین رو قرآن علّت اصلیِ ابتلا به جهنم را عدم زانو زدن در برابر استاد و شنیدن حکمت و تفکر در آن معرفی می‌نماید؛ «لو کنّا نسمعُ او نعقل، ما کنّا فی اصحاب السّعیر» (سوره ملک آیه 10) انسان به کمک استاد، خوب می‌شنود، خوب فکر می‌کند و تا بهشت حرکت می‌کند. وفاداری و احترام به استاد و رعایت دستورات او در مسیر است که می‌توان انسان را به مهارت‌هایی برساند که بتواند از رحم‌های دیگر استفاده نموده و پرواز کند.   والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته .

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ،

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed