www.montazer.ir
جمعه 11 ژولیه 2025
شناسه مطلب: 10050
زمان انتشار: 21 فوریه 2019
|
سلسله مباحث معرفتی «پرواز در آسمان رجب»

سلسله مباحث معرفتی «پرواز در آسمان رجب»

سلسله مباحث معرفتی استاد محمد شجاعی با موضوع «پرواز در آسمان رجب» پنجشنبه 2 اسفند 97 جلسه اول از ساعت 16:00 الی 17:00 و جلسه دوم بعد از نماز مغرب و عشاء در شهر ری برگزار می گردد.

این جلسات به صورت زنده از سایت montazer.tv پخش می گردد.

نشانی: شهر ری، خیابان قم، انتهای خیابان آستانه، محوطه پارکینگ حرم، حسینیه قرائت قرآن (أثنی عشری

آرشیو مباحث استاد شجاعی

فروشگاه آنلاین با محصولات ناب

 

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 10037
زمان انتشار: 12 فوریه 2019
|
سلسله مباحث استاد شجاعی در قائمشهر

سلسله مباحث استاد شجاعی در قائمشهر

سلسله مباحث استاد محمد شجاعی جمعه 97/11/26 ساعت 9:30 پیش از خطبه های نماز جمعه در قائمشهر برگزار می گردد. همایش دوم در همین روز ساعت 15:00 در شهر ساری برگزار می گردد. 

نشانی: قائمشهر، خیابان ساری (کارگر)، جنب کوچه ولیعصر عج، مؤسسه رهپویان حق.

نشانی: شهر ساری، بلوار امیرمازندرانی، خیابان شهبند، مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام.

آرشیو مباحث استاد شجاعی

فروشگاه آنلاین با محصولات ناب 

 

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 10035
زمان انتشار: 12 فوریه 2019
| |
رفیقِ امام زمان (ع)

رفیقِ امام زمان (ع)

امام زمان علیه‌السلام تمام اسماء الله را با خود دارد، اگر با امام زمان علیه‌السلام رفیق شوی، تمام اسماء الله را کسب می کنی.    برگرفته مباحث استاد شجاعی فروشگاه آنلاین با محصولات ناب 

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 10025
زمان انتشار: 5 فوریه 2019
| |
روایت خواندنیِ منتشرنشده از دیدار هنرمندان گرافیک با رهبر

روایت خواندنیِ منتشرنشده از دیدار هنرمندان گرافیک با رهبر

سید مسعود شجاعی زنگ می‌زند. مقدمه حرفش این است: «یک خبر خیلی خیلی خوب دارم». و خبرش را خلاصه می کند که: «قرار است با جمع محدودی از بچه های تجسمی خدمت حضرت آقا برسیم و هر نفر سه دقیقه وقت دارد تا از فعالیتهایش بگوید». همه خبر خوب بود جز این یک کلمه اش: «محدود»!

حضرت آقا نوافل و تعقیبات را از سر صبر و با حال خوش به جا می آورد و بلافاصله نوبت دیدار می رسد. جمله ی اول آقا غافلگیرمان می کند:«خدا سایه ی شما جوانان انقلابی را کم نکند...» کار گرافیک زبانش بین المللی است / پیام گرافیک -البته به تناسب فهم آدمها- سریع منتقل می شود./ در مقایسه با سینما و برخی رشته های هنری دیگر که خیلی هزینه می برد، کار کم خرجی است. کار شما، تیغ تیزی است علیه دشمن و نوازش لذت بخشی است برای دوست. آقا از خالق طرح شهید حججی می پرسد. حاضران حسن روح الامین را معرفی می کنند. آقا از روح الامین تشکر می کند و سراغ طراح بیلبورد شهید حججی را هم می گیرد. این بار محمدرضا دوست محمدی معرفی می شود. آقا به او رو می کند که: کار شما بود؟ دوست محمدی که تازه شیرینی در دهان گذاشته... بعضیها قدر نمی شناسند. مثل همین کار صداقت امریکایی که خیلی خوب و درست هم بود، اما که یک عده دوستان خودی کج سلیقه قدرش را نشناختند و نگذاشتند بماند. هرچند هنوز هم وقت این حرف نگذشته. الآن دیگر همه حتی آن دوستان هم به صداقت آمریکایی پی برده اند». طراح پوستر «صداقت آمریکایی» صابر شیخ رضایی در می آید که: «من از طراحان فحش خور هستم» و آقا می گوید: «فحش خوردن عیبی ندارد. از همه ی شما بیشتر، من در همین سنین فحش خورده ام. در مشهد، همزمان هم زیر شلاق ساواک و مرکز آمادهی توجه مخالفان و حتی خودی ها بودم». آقا با برافروختگی آشکاری(نسبت به طرح یکسانسازی مزار شهدا) می‌گوید: «بیخود یکسان سازی می کنند! من بارها گفته ام نکنند...» آقا گریزی میزند به واژه ی پوستر: «پوستر واژه ی خوبی نیست. بیگانه است. بگویید پرده یا لوح. البته پرده آدم را یاد پرده های بزرگ سینما با پرده خوانی های کربلا و... می اندازد. شاید واژه ی لوح بد نباشد». یکی از بچه ها می گوید: «پوستر را اعلان هم می گویند». آقا میگوید: اعلان قشنگ نیست. نمی چسبد. لوح از اعلان بهتر است.» و بلافاصله با خنده، فضای سنگین را با مزاحی می شکند: «حالا هر کس از فردا خلاف لوح حرف زد، بهش نگویید ضد ولایت فقیه!» و خنده ی جمع را باز با تذکر اصلی اش جمع می کند: «روی عبارت اصراری ندارم. ولی اصرار دارم در ادبیات در مقابل واژگان بیگانه بایستیم. اگر می خواهید اولویت شناسی و اولویت یابی شما عمیق شود، با نهج البلاغه انس پیدا کنید. آرشیو مباحث استاد شجاعی فروشگاه آنلاین با محصولات ناب 

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 10024
زمان انتشار: 5 فوریه 2019
| | |
خبر ظهور امام زمان (عج) خبر خوشحال‌کننده برای حضرت زهرا (س)

خبر ظهور امام زمان (عج) خبر خوشحال‌کننده برای حضرت زهرا (س)

فیلم

1 - خبر ظهور امام زمان (عج) خبر خوشحال‌کننده برای حضرت زهرا (س)

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 10023
زمان انتشار: 5 فوریه 2019
| |
به ارث بردن بهشت، از دعاهای ابراهیم خلیل بود

خانواده آسمانی؛ جلسه 498؛ 97/11/11

به ارث بردن بهشت، از دعاهای ابراهیم خلیل بود

اصالت آخرت با بهشت است. در بهشت نعمت­هایی وجود دارد اعم از «جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی و فوق عقلی» که همه بی­نهایت هستند. یکی از دعاهایی که انسان باید از خدا بخواهد، بهشت رفتن است.

بحثمان در معادشناسی به موضوع­ بهشت و جهنم رسید. این هفته قرار است درباره بهشت صحبت کنیم. اولین بهشت «جنة النعیم» است. جنة النعیم بهشتِ نعمتها است. انسانها از آن­ جهت که بی­نهایت‌طلب هستند، نعمتها و کمالات را هم بی­نهایت و متنوع می‌خواهند. بهشت نعیم، جایگاه خودتان است که برای شما و به افتخار شما خلق شده. انسان باید با تمرین فکری این را برای خودش ملکه کند که "من ابدی هستم"، "جاودانه هستم"، "انتها و پایان ندارم"، "عمر من به اندازه عمر خداست" و "هیچ مرگی برای من وجود ندارد". همان­طور که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود:«خُلِقْتُمْ لِلْفَنَاءِ بَلْ خُلِقْتُمْ لِلْبَقَاءِ= شما برای بقا آفریده شده‌اید نه برای فانی شدن». یک مدت محدودی در رحم دنیا هستیم، بعد هم وارد فضای آخرت می‌شویم. در بهشت نعمت­هایی وجود دارد اعم از «جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی و فوق عقلی» و در حد بی­نهایتش در آنجا وجود دارد که به تعبیر قرآن: «فِیها ما تَشْتَهِیهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْیُنُ[1]= و آنچه را که نفس میل داشته باشد و چشم (از دیدنش) لذّت ببرد در بهشت موجود است». این نعمات بدون خستگی و گستره زمانی‌اش بی­نهایت است. این آن چیزی است که نفس هر انسانی به دنبال آن است. هر کس هم بگوید من این را نمی‌خواهم، دروغ می‌گوید. چون در دنیا همه ما اینطور هستیم و این طور رفتار می‌کنیم. یعنی هم نسبت به جمادات بی­نهایت‌طلب هستیم، و هم نسبت به کمالات گیاهی، حیوانی و علمی و معنوی تنوع‌طلب و بینهایت‌طلب هستیم. در ادامه به چند نمونه از آیات قرآن در وصف بهشت اشاره می­‌شود. حضرت ابراهیم علیه‌السلام به خداوند عرض می‌کند که خدایا من را از وارثین جنة النعیم پرنعمت قرار بده:«وَ اجْعَلْنِی مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِیمِ[2]= مرا از وارثان بهشت پر نعمت قرار ده». یعنی این نعمت به من به ارث برسد. پس یکی از چیزهایی که به انسان به ارث می‌رسد، بهشت است. بارها این را عرض کردیم که قیمت هر آدمی به اندازه‌ی آرزوهایش است. اگر به آدم­ها بگویند چه آرزویی دارید؟ آخرت را جزء آرزوهایشان نمی‌آورند. نوعاً یا کمالات جمادی دارند و یا گیاهی یا حیوانی یا علمی. درحالی که انسانی که خودش را جاودانه می‌بیند، وقتی به او می‌گویید هوس و آرزوی تو چیست؟ او اینطور می‌گوید: «وَاجْعَلْنِی مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِیمِ= مرا از وارثان بهشت پر نعمت قرار ده». مطالب مرتبط با بحث بهشت، را از اینجا دریافت کنید. در آخرت اصالت با بهشت است وقتی می‌گوید: «الدنیا فی الآخرة» یعنی رابطه دنیا با آخرت مثل رحم مادر با دنیاست. پس دنیا در آخرت است. اصالت آخرت هم با بهشت است. جهنم یک چیز عرضی است. چیزی نیست که اصالت داشته باشد. اما خداوند بهشت را اصل و دارای اصالت قرار داده. در روایت هم داریم خدا اول بهشت را خلق می‌کند. جهنم برای کسانی است که عرضه ندارند از بهشت استفاده کنند و سنخیت با آن ایجاد نکرده اند. پس وقتی به حضرت می‌گویند بهشت و آخرت کجاست؟ حضرت فرمود: «الدنیا فی ­الآخرة= دنیا در دل آخرت است». یعنی خدا اول آخرت و بهشت را خلق می‌کند. دنیا آخرین مرحله خلقت است. شما به جایی برمی‌گردید که قبلاً بودید. بعد می‌فرماید: «الآخرة محیطة بالدنیا= آخرت احاطه کامل به دنیا دارد». پس شخص از دنیا به بهشت متولد می‌شود. یک لحظه هم هست. یک لحظه که شخص چشمش را بست، وارد برزخ می‌شود. مثل خواب. وقتی که می‌خوابید، دیگر دست خودتان نیست. یک لحظه می‌بینید مثلاً در اتوبوس، تاکسی، صندلی، سر کلاس یا جایی نشسته اید و یکدفعه از آنجا خارج می‌شوید و در یک فضای دیگری هستید. بهشت با همه عظمتش به ما خیلی نزدیک است. بهشت و آخرت نزدیکتر از آرزوهای دنیایی‌­مان هستند. خدای نکرده اگر بی‌لیاقتی کنیم و با آن سنخیت ایجاد نکنیم و غفلت داشته باشیم، جهنم منتظر ماست. پس آخرت را یک چیز دور نبینیم. وقتی می‌گوییم می‌خواهیم معادشناسی کنیم برای این است که آن از هر چیز دیگری به ما نزدیک‌تر است. سایر آیاتی که اشاره به جنة النعیم دارند، عبارتند از: سوره حج آیه 56: «الْمُلْكُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ یَحْكُمُ بَیْنَهُمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ= در آن روز سلطنت و حکمفرمایی تنها مخصوص خداست، که میان آنان حکم می‌کند، پس آنان که ایمان آورده و نیکوکار شدند در بهشت پر نعمتند».  سوره قلم آیه 34: «إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ= (در آخرت) برای متقیان نزد پروردگارشان باغهای بهشت پرنعمت خواهد بود». سوره یونس آیه 9: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمانِهِمْ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ= آنان که ایمان آورده و نیکوکار شدند پروردگارشان به سبب همان ایمان آنها را (به راه سعادت و طریق بهشت) رهبری کند، در آن بهشتهای پرنعمت نهرها از زیر پای آنان جاری است». سوره لقمان آیه 8 : «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِیمِ= آنان که به خدا ایمان آوردند و به اعمال نیکو پرداختند باغهای پر نعمت (بهشت جاودانی) مخصوص آنهاست». وصف بهشت در دعای امام سجاد علیه‌السلام  حضرت می‌فرماید: «یَا ذَا الْعِزَّةِ وَ السُّلْطَانِ وَ الْقُوَّةِ وَ الْبُرْهَانِ أَجِرْنَا مِنْ عَذَابِكَ الْأَلِیمِ وَ اجْعَلْنَا مِنْ سُكَّانِ دَارِ النَّعِیمِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ= ای صاحب عزت و سلطنت و ای صاحب قدرت و برهان! ما را از عذاب دردناکت در امان بدار. ما را از ساکنان خانه نعمتها قرار بده!». واقعاً اگر کسی بفهمد این به چه معناست، امکان ندارد آن را از دعایش حذف کند. متأسفانه نوع دعاهایمان آخرتی نیست. معمولاً دنیایی است. «اَللّهُمَّ اِنَّکَ خَلَقْتَ جَنَّةً لِمَنْ اَطاعَکَ وَأَعْدَدْتَ فِیها مِنَ النَّعِیمِ المُقِیمِ ما لایَخْطُرُ عَلى القُلُوبِ= خدایا تو بهشت را خلق کردی برای کسانی که اطاعتت بکنند و آماده کردی در این بهشت نعمتهایی که جاودانه و پایدار هستند که به قلب کسی خطور نمی‌کند». «وَوَصَفْتَها بِأَحْسَنِ الصِّفَةِ فِی كِتابِكَ وَشَوَّقْتَ إِلَیها عِبادَكَ = و آن بهشت را در كتابت به نیكوترین شكل وصف نمودى و بندگانت را به آن تشویق كردى». وقتی خدا به کسی بهشت را پیشنهاد می‌کند، مایه تشویق است؛ اما اگر کسی در دلش قندی آب نمی‌شود، یعنی با آنجا سنخیت ندارد. بعضیها اینطوری هستند. وقتی پیشنهادهای دنیایی دارند، به ذوق و شوق می‌آیند و لذت می‌برند. با یک پیشنهاد خوراکی، مهمانی، لباس و غذا و لذتهای طبیعی، این خیلی زنده می‌شود و سرحال می‌آید و نشاط می‌گیرد؛ اما وقتی که راجع به آخرت می‌گویند، اصلاً هیچ حسی ندارد. « وَأَمَرْتَ بِالمُسابَقَةِ إِلَیْها= آنان را به پیشى گرفتن به سوى آن فرمان دادى» تو این بندگانت را مشتاق کردی و دستور دادی که بندگانت از همدیگر سبقت بگیرند و اینها را به آنجا تشویقشان می‌کنی. چه کسی این را می‌فهمد و می‌گیرد و شوق می‌کند که من قرار است آنجا بروم؟ کسی که سنخیت و پاکی و طهارتی دارد. «وَ أَخْبَرْتَ عَنْ سُكّانِها وَما فِیها مِنْ حُورٍعینٍ كَأَنَّهُنَّ بَیضٌ مَكْنُونٌ= و از ساكنان آن و آنچه در آن بهشت است، خبر دادى».  «حور» اسمی است که هم مربوط به زنها است و هم مربوط به مردها. همسران بهشتی که آن همه درجه از پاکی و زیبایی و صفا دارند؛ برای خانمها، مردان بهشتی و برای مردان، همسران و زنان بهشتی است. این حور آنقدر مهم است که معصوم برایش دعا می‌کند. چون این بهشت در واقع مخلوق ذات خودتان است. همسر آن هم از خود انسان آفریده شده و فقط با تو است، فقط عاشق تو است و به تو فکر می‌کند و فقط منتظر تو است. «وَ وِلْدانٍ كَاللُّؤْلُؤِ المَنْثُورِ= و پسرانى كه گویى مرواریدهاى پراكنده اند». اینها چیزی است که انسان باید برایش حسرت بخورد و براساس اینها شخصیت‌سازی کند. ما متأسفانه آنقدر خودمان را بد شناخته ایم و بد می‌شناسیم که وقتی که می‌خواهیم شخصیت‌شناسی کنیم، شخصیتها را حیوانی معنا می‌کنیم. مثلا می‌گوییم: دکتر یا مهندس یا شاعر و هنرمند یا مثلاً تاجر و بازرگان. اینها را آدم­های باشخصیت فرض می­‌کنیم درحالی که انسان باید خودش را با شخصیتهای آخرتی و انسانی بسنجد. خدا دائماً با این اسم‌گذاریها با ما صحبت می‌کند. کار و شغل مهم نیست. آخرت انسانها را براساس شخصیت حقیقی‌شان تقسیم‌بندی می‌کنند. اینکه شخصیت شما در کدام دسته طبقه‌بندی می‌شود، مهم است. ببین در کدام یک از گروه های «فاسقین، مجرمین، ظالمین، مسرفین، مطرفین، مؤمنین، متقین، کافرین، مشرکین، مقربین» هستی. قرآن با این زبان با ما سخن می‌گوید. ما متأسفانه عمر و جوانی و وقتمان صرف این شده که من چه موقع لیسانس بگیرم؟ بروم کجا و چه کاره بشوم؟ ارشدم چطوری باشد؟ دکترایم چطوری باشد؟ الان چه شغلی داشته باشم؟ الان کجا کار کنم؟ اصلاً برایمان مهم نیست که الان خانواده آسمانی‌ام من را چطور می‌بینند و از نظر بهشتیها و ملائکة الله من الان جزء کدام دسته هستم؟ یا اگر من الان از دنیا رفتم کجا و درکدام گروه تقسیم‌بندی می‌شوم. مطالب مرتبط با بحث بهشت، را از اینجا دریافت کنید. چقدر به یاد اهل بیت دلتنگ می شوید؟ رمز همین است که اگر می‌خواهید وجودتان به آن طرف برود، باید بدانید که از کجا خیالبافی و خیال‌سازی را شروع کنید؟ «خیال» شروع داستان است. ذهنت را بردار برو پیش پیغمبر و حضرت زهرا، برو پیش حضرت زهرا ببین چه می‌خواهی بگویی.     اصلاً دنیا را ترک کنید و بمیرید. این فرموده پیامبر ص است: «موتوا قبل أن تموتوا= بمیرید؛ قبل از اینکه شما را بمیرانند». ما بمیریم باید کجا برویم؟ جهنم که نمی‌رویم، ان‌شاءالله آنجا نمی‌رویم. پس اگر قرار است جهنم هم نرویم؛ کجا می‌رویم؟ باید برویم سر خانه و زندگی خودمان. حالا که می‌خواهیم برویم سر خانه و زندگی‌مان، برو به خانه و زندگی‌ات سر بزن. برو به افرادی که منتظر تو هستند، دوستت دارند، مشتاق تو هستند، دلتنگ تو هستند، ناراحت و نگران تو هستند، سر بزن. آدم باید در شبانه‌روز، وقت و سرمایه بگذارد و تمرکز و ارتباط بگیرد و با خانواده آسمانی اش سلام و علیک داشته باشد و هدیه بفرستد و خوشحال شان کند. بگوید من به یاد شما هستم. بگوید من هم دلتنگ شما و به فکر شما هستم. این کار، آنها را خوشحال می‌کند. چون آنها وجود حقیقی هستند. موجودات خیالی که نیستند. موجود حقیقی دلتنگ تو است. الان آنهایی که در برزخ هستند، چقدر به یاد ما هستند؟ حضرت می‌گوید هر بار که شما نماز و دعا بخوانید و ذکر بگویید و به زیارت بروید، نشانه ی این است که ما دلتنگ شما شدیم که شما را به نماز آوردیم. اهل بیت نگران تولد ما هستند. ما باید به این نگرانیها احترام بگذاریم. احترام گذاشتن، یعنی درست زندگی کنیم. یعنی سبک زندگی‌ات را درست کنی. بی‌مبالات و بی‌پروا زندگی نکنی و قوانین شرع و مقدسات را رعایت کنی. چون بی‌احترامی به شرع مقدس و رساله و احکام شرعی، بی احترامی به خانواده آسمانی است. پس روابط‌مان را با خانواده و اصل و ریشه‌مان گرم کنیم و ارتباط و یادمان را در این جهات زیاد کنیم. ما باید حس و حال خانواده آسمانی‌مان را پیدا کنیم. یعنی به وزان خانواده آسمانی، عواطف‌مان را زنده و مدیریت کنیم. خداوند بهشت و جهنم و آخرت را برای آن طرف نگذاشت؛. بلکه برای دنیاست. «وَفاكِهَةٍ وَنَخْلٍ وَرُمّانٍ وَجَنّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ أَنْهارٍ مِنْ طَیِّبِ الشَّرابِ وَسُنْدُسٍ وَاِسْتَبْرَقٍ وَسَلْسَبِیلٍ وَ رَحِیقٍ مَخْتُومٍ وَ أَسْوِرَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَشَرابٍ طَهُورٍ وَ مُلْكٍ كَبِیرٍ وَقُلْتَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ تَبارَكْتَ وَ تَعالَیْتَ= و میوه ها و خرمابُنان و انار  و باغ هاى انگور و جویبارانى از نوشیدنىِ پاك و جامه هاى ابریشمى و دیباى ستبر و [چشمه] سَلسَبیل و باده نابِ سر به مُهر و دستبندهاى سیمین و شراب پاك و سلطنتى بزرگ و در پىِ این همه ـ اى بلندمرتبه والا». ده‌ها آیه راجع به همسران و دوستان و میوه‌ها و شرابهای بهشتی دارد، تازه بعد از همه اینها خداوند می‌گوید هیچ کس نمی‌داند من برایش چه چیزی مخفی کرده ام: «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما كانُوا یَعْمَلُونَ[3]= پس هیچ کس نمی‌داند که به پاداش نیکوکاریشان چه نعمت و لذّتهای بی‌نهایتی که روشنی‌بخش (دل و) دیده است در عالم غیب برایشان ذخیره شده است». پس تو برای اینکه بخواهی با بهشت ارتباط بگیری باید چه کار کنی؟ باید بروی در خفا او را ببینی. چون بهشت ساخته و مخلوق خودت است. پس این بهشت در خودت هست، اصلاً به خودت وابسته است و قائم به خودت است. جای دیگر لازم نیست بروی. همه‌اش با خودت است. خودم یعنی خدا، خودم یعنی هر جا می‌روم خدا هم با من است. خودم یعنی همه انبیاء، صدیقین، شهدا، و صالحین. خودم یعنی بهشت با همه درجاتش و با همه ساکنانش. این بهشت را بردار و برو یک گوشه‌ای بنشین و با آن یک انسی بگیر. یک صفایی کن. اصلاً برو در این بهشت لذت ببر. ما متاسفانه اصلاً با خودمان انسی نداریم، از خودمان وحشت داریم، از خودمان می‌ترسیم. به خدا آن بهشت فقط آن طرف نیست. آن بهشت اینجا هم هست. اهل بیت برای آن طرف نیستند. برای اینجا هم هستند. پس با خودت انس بگیر و با خودت رفیق شو. قا/137 معادشناسی/بهشت و جهنم آرشیو مباحث استاد شجاعی فروشگاه آنلاین با محصولات ناب  [1] . سوره زخرف/ آیه 71. [2] . سوره شعراء/ آیه 85. [3] . سوره سجده/ آیه 17.

صوت

1 - به ارث بردن بهشت، از دعاهای ابراهیم خلیل بود

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 10022
زمان انتشار: 4 فوریه 2019
| |
کار خیر، انسان را از مهلکه ها نگه می دارد

احسان، جلسه 8، 91/5/25

کار خیر، انسان را از مهلکه ها نگه می دارد

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام):«اصطَنِعوا المَعروفَ بِما قَدَرتُم عَلَى اصطِناعِه؛ فإنَّهُ يَقي مَصارِعَ السُّوءِ[1] = تا جايى كه توانايى بر كار خوب داريد، خوبى كنيد؛ زيرا خوبى، [آدمى را ]از مهلكه ها و مرگهاى ناگوار نگه مى دارد.»

کارهای خیر انسان را از مرگ ها و حوادث بد نگه می دارد. خداوند کسی را که اهل خیر است، نمی گذارد بد بمیرد و به مهلکه‌های سخت دچار شود. ممکن است انسان امتحان های سخت داشته باشد؛ اما به مهلکه نمی‌افتد و بد عاقبت نمی‌شود. کار خیر جلوی زمین خوردن‌های بد را می‌گیرد و شرور را دفع می‌کند. در روایت داریم که نزدیک‌ترین و فوری‌ترین چیزی که در دنیا به انسان می‌رسد، کار خیر اوست. اولین نتیجه کار خیر، غیر از آثار آخرتی که دارد، اول در دنیا نصیب شخص می‌شود. مانع بزرگ در انجام کار خیر چیست؟ «تنبلی و بی حوصلگی» مانع بزرگی است که توانایی انجام کار خیر را از انسان سلب می‌کنند. قبلاً گفتیم که انسان باید نیکی کردن را از نزدیکترین کسان خود شروع کند. اگر آدمی تنبلی و عافیت طلبی کرده و از انجام کارهای خیر خودداری نماید، به نفع او نیست و دست خالی از دنیا می رود. بعداً متوجه می‌شود که با چه کارهای ساده ای می‌توانسته، ثروتمند و شاد وارد نظام برزخی شود؛ اما تنبلی کرده. دنیا باشگاهی است به نام امتحانِ «کتابِ باز» برای تعیین عیار شخصیت ما زندگی با همه‌ی برخوردها و تلخی و شیرینی‌هایش، فقط یک امتحان است برای تعیین عیار شخصیت ما. پس هیچ چیز را نباید جدی بگیریم و فکر کنیم همه هستی ما، پیروز شدن در همان برخوردهای ظاهری است. باید همه چیز را فقط یک تمرین بدانیم برای تعیین عیار شخصیت خودمان. یعنی هیچ چیز جدی و به معنی آخر کار بودن نیست. جنگ‌ها، درگیری ها و دعواها، شکست‌ها و پیروزی‌ها، ثروتها و فقرها و....همه و همه برای این است که معلوم شود که ما چه عیاری داریم؟ قرآن می‌فرماید: «تِلْكَ الْأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا= این روزها را ما بین مردم می گردانیم تا خدا بداند که چه کسانی ایمان می آورند». برای همین بود که زینب س با آن همه شکست های ظاهری و زجرها که در عاشورا دید، فرمود: «و ما رایت الا جمیلا= چیزی جز زیبایی ندیدم». پس باید دقت کنیم که خدا دارد به قول امروزی ها کتاب باز (open book) از ما امتحان می‌گیرد. دنیا باشگاهی است که شما باید در این باشگاه تربیت شوید. در تمرین های ورزشی، هر کس یک «حریف تمرینی» دارد. این یعنی پدرت، مادرت، دوستانت، اطرافیان، خواهرت، برادرت، مردم، همه حریف تمرینی تو هستند. هیچ وقت مسائل زندگی را آنقدر جدی نگیرید که یادتان برود که در باشگاه هستید و اینها همه حریف تمرینی شما هستند. امروز به تو می‌گویند با این شخص تمرین کن؛ فردا می‌گویند این وزنه را بردار؛ آن وزنه را بردار. یعنی قرار است نقشی که برای شما تعیین شده را بازی کنید. از حالات خودت هم شروع می‌شود. پدرت کیست؟ مادرت کیست؟ شما از هرجا شروع کردید، حریف تمرینی شما همان است. جدی هم نیست. فقط یک مسابقه‌ی تمرینی است.  در مسابقات ورزشی که طرفداران جدی می‌گیرند و گفته می شود که آنها را جریمه کردیم؛ چون اخلاق ورزشی نداشتند، تیم جریمه شد، مربی جریمه شد، بازیکن جریمه شد، طرفداران هم همینطور، چون جدی گرفتند و شیشه اتوبوس را شکستند، آدمها را کتک زدند، چند نفر کشته شده، بعضی ها آنقدر جدی می‌گیرند که خودشان را می‌کشند، فحش می‌دهند، فحش شوخی نیست، گناه کبیره است. کسی که شعور ندارد و کار ورزشی را جدی می گیرد، لیاقت کار ورزشی ندارد. یک نفر آمد به من گفت: حالا امام گفته شطرنج اشکال ندارد، بازی کنیم یا نه؟ گفتم: اگر می توانی در بازی اعصابت را خرد نکنی؟ لحظه آخر که داری می بازی، حرص نخوری؟ حواست هست که تمرین است، مسابقه است،‌ برو بازی کن. اما اگر بخواهی حرص و جوش بخوری نه. کسی می‌گوید: می‌خواهم هیئت بزنم. باید گفت: اگر عرضه نداری، تمرین ببینی و در هیئت قرار است، اعصاب چند نفر را خرد کنی، به درد هیئت داری و مدیریت نمی خوری. کسی می گوید: می خواهم موسسه فرهنگی بزنم؛ مجتمع بزنم؛ گروه تحقیقاتی بزنم؛ شرکت بزنم؛ فروشگاه مواد غذایی بزنم؛ زن بگیرم؛ اما اگر حواست نیست که همه این کارها مسابقه و تمرین است و جدی نیست، پس اصلاً به درد این کارها نمی‌خورید. باید بدانیم که همسر، خانواده، ازدواج و همه اینها تمرین و مسابقه است. یعنی کسی که اعصابش خرد می شود و حرص و جوش می خورد، یا حسادت سراغش می‌آید و افسرده می‌شود، یا قرص اعصاب می خورد و زودرنجی دارد، قضیه را جدی گرفته است، در صورتی که دنیا دار آزمایش است. فقط یک امتحان بود! بارها در قرآن و روایات به ما می‌گویند: فقط یک امتحان بود و می‌خواستیم آزمایش کنیم تا ببینیم چقدر مایه دارید. اصلاً جدی نیست، نه کسی قرار است به تو توهین شود، نه داوری شود، فقط برای این است که ببینند چقدر توانایی داری. خداوند می‌گوید من رب بی نهایتم. پس اگر کسی لیاقت دارد که شبیه خدا شود، خداوند بخل ندارد. برای همین، تند و تند و پشت سرهم، از ما امتحان می‌گیرد تا نقاط ضعف‌مان را بشناسیم. هم خدا می‌خواهد با ما اتمام حجت کند و هم دیگران را شناخته باشیم. برای همین است که معصوم علیه‌السلام می‌فرماید: «اگر خواستی با کسی رفیق شوی، تا سه بار، کاری کن که عصبانی شود؛ اگر نریخت به هم، رفیق خوبی است». خیلی‌ها ادعا دارند، شاگردان خوبی هستند، ولی با چهارتا برخورد استاد که مخصوصاً با آنها می‌کند، به هم می ریزند. آن چهار سال درس را هم کنار می‌اندازند. بعضی اساتید و علما می‌گویند: تو اصلاً کی هستی که آمده‌ای درس بگیری؟ برو که اهل کار نیستی. این استادها از این جور حرفها را می‌زنند تا ببینند طرف چه کاره است؟ آیا استقامت دارد یا نه؟ یا تا به او گفتند برو؛ می‌رود. در قضیه‌ی موسی و خضر، همین مساله بود. یعنی حضرت خضر با اصرار موسی علیه‌السلام شاگردی او را پذیرفت. در قضیه «عنوان بصری» نیز همین اصرار عنوان بصری بود که امام صادق علیه‌السلام شاگردی او را پذیرفت. بعضی‌ها دنبال بهانه هستند که از یک آخوند یا یک مرجع تقلید، چیزی ببینند و بی‌دینی خودشان را توجیه کنند. در حالی که هیچ وقت رفتارهای دیگران دلیل بی دینی ما نمی شود. هرکس می‌خواهد باشد. فقط 14 نفر هستند که ما از آنها توقع نداریم اشتباه کنند، یعنی 14 معصوم. اگر استادی داشتید، ده سال شاگردش بودی، بعداً دیدی ضعف‌هایی دارد، نباید خللی در روحیه تو ایجاد شود. شما باید مسیرت را ادامه بدهی. هیچ کس معصوم نیست، خطا دارد. به فرموده قرآن «ظلموا انفسهم[2]» و «فعلوا فاحشه[3]» دارد. یک جا ممکن است سقوط کند و این دلیل نمی‌شود از چشم شما بیفتد. استاد ما می‌فرمود، وقتی آدم‌ها از چشم ما می‌افتند، همان لحظه خودت از چشم خدا می‌افتی. راحت هرکس را از چشمت نینداز. تمرین است. همسر، پدر و مادرش، بچه هایمان، خانواده، زندگی مشترک‌مان، پدر شوهر، مادر شوهر، دوستان، اطرافیان، همه حریف تمرینی هستند. اصلاً نباید جدی بگیریم. اگر جدی گرفتی، یعنی یادت رفته در باشگاه هستی. قرار بود خدا امتحان کند، تا تو ببینی، به هم می‌ریزی یا نه. شاد هستی یا نیستی. یاد بگیرید! دنیا جای دل بستن نیست و همه چیز، امتحان است چقدر قشنگ می‌گوید: من پشت سر هم برایتان غم می‌فرستم که غصه هایتان برطرف شود. یعنی من با غم، غصه هایتان را از بین می‌برم تا یاد بگیرید، دنیا جای دل بستن نیست. به هرچه دل می‌بندی، می‌بینی ۴ روز دیگر نیست. من دارم به تو یاد می‌دهم که تو بدانی نباید برروی چیزی جز من، سرمایه گذاری قلبی بکنی. آن چنان که اگر گرفته شد، ایمانت هم با آن برود. می‌فرماید: «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِین[4]= و قطعا شما را به چیزى از [قبیل] ترس و گرسنگى و كاهشى در اموال و جانها و محصولات مى‌‏آزماییم و مژده ده شكیبایان را.» یعنی می‌فرماید: با گرفتن عزیزان تان، مثل فرزند، پدر، مادر، همسر و ... شما را امتحان می‌کنم. با مشکل اقتصادی امتحان می‌کنم. با ترس، جنگ، موشک و ... امتحان می‌شوید تا مشخص شود که در عشق پایدار هستید یا نه. با گرانی، گرسنگی و قحطی امتحان می‌شوید. سر سفره امتحان می شوید. با غذا نرسیدن، یا دیر رسیدن غذا، امتحان می‌شوی. یک چیزی سر سفره به تو نمی‌رسد و زود تمام می‌شود، با همه مسائل ریز و درشت زندگی امتحان می‌شوید. «نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ» یعنی پولت را کسی برد، طلایت را زدند، سرمایه‌گذاری کردی و ضرر اقتصادی دیدی، دزد آمد و مالت را برد، «وَالْأَنْفُسِ» یعنی پایت شکست؛ دستت شکست؛ سرطانی آمد؛ عزیزی که برایت مهم بود، مریض شد یا فوت کرد؛ یا هر اتفاقی افتاد. « وَالثَّمَرَاتِ» یعنی زحمات تان و میوه‌ها و کشاورزی که زحمت کشیدی، یک دفعه بادی، طوفانی می‌آید و همه اش به هم می‌ریزد. نباید به هم بریزی. داستان، امتحان تو بود. باید بگویی الهی شکر. باید بدانی که اصلاً هیچ چیز دنیا جدی نیست. وقتی جدی می‌گیری، بچه می‌شوی؛ کوچک می‌شوی و فشار قبر ذخیره می‌کنی. خداوند آنقدر امتحان از ما می‌گیرد تا اسم بگیریم و شبیه خودش شویم. این اصل مهم در اسم‌گیری است. پس در معروف، باید حواسمان باشد، داستان، داستان تمرین و مسابقه است. هیچ کسی جز خدا طرف حقیقی ما نیست. با تعیین تکلیف برای خدا، قاعده ربوبیت را به هم نریز خدا می‌خواهد، تو این وزنه را بزنی. تو می‌گویی: نه؛ من این وزنه را نمی‌خواهم بزنم. قاعده ربوبیت به هم می‌ریزد. تو نباید برای خدا و رب و مربی خودت تعیین تکلیف کنی. همان وزنه را که گفته، بزن. تو درک نمی‌کنی، اما خدا در این کار، خیر کثیری برای تو قرار داده. ما می‌خواهیم محیط را عوض کنیم و از فضای امتحانی که موجب رشد ما می‌شود، فرار کنیم. می‌خواهیم آدم ها را عوض کنیم. برای این که می‌خواهیم در یک فضای بهتری قرار بگیریم. بعضی‌ها در شطرنج گرفتار می‌شوند و تا می بینند دارند می‌بازند، می‌گویند مهره‌ها را از نو بچینیم. چه اشکالی دارد یک بار با شکست برو جلو تا متوجه نقاط ضعفت شوی. رضا و شکر دو اصل اساسی است. البته خدا می‌گوید: برای خودت میدان درست نکن که خودت را اذیت کنی و بار خودت را زیاد کنی. اگر عرضه نداشتی، چرا برای خودت محیط درست کردی؟ درست نمی کردی. من گفتم همین چند تمرین را انجام بده، رفتی یک جای دیگر ثبت نام کردی؟ اینطوری کار خودت زیاد می‌شود. خدا می‌گوید سر خودتان را شلوغ نکنید. یک دفعه می‌بینید یک عالم، جهنم برای خودتان جمع کرده اید. می‌فرماید: الآن مجرد هستی، مجردی با تو حساب می‌کنم. اگر ازدواج کردی، یک میدان جدید باز می‌شود.‌ زن یک نفر نیست، مادر زن، پدر زن، باجناق ها و ... خیلی چیزهای دیگر هم می‌آید. شوهر هم همین است. شما وقتی می‌گویی من با یک نفر ازدواج کنم، خدا در هم حساب می‌کند. سوا کردنی نداریم. این خانم یا این آقایی که انتخاب کردی، در کنار صد تا حسن، چندتا عیب هم دارد. می‌خواهی هیئت بروی، هیئت هم یک سری خیرها و آسیب‌ها دارد. دانشجو شدی، یک عالم خیرات دارد؛ چهارتا آسیب هم دارد. یا انتخاب نکن و بگو خدایا همین میدان برایم بس است؛ و یا اگر یک میدان را انتخاب کردی، وارد باشگاه جدیدی می‌شوی. ازدواج یک باشگاه فوق‌العاده قدرتمند است. هر کسی وارد آن می‌شود، باید خوب و موفق از امتحان بیرون بیاید. امیرالمؤمنین علیه السلام هم امتحان داد اگر می‌خواهیم به سمت معروف و نیک بودن برویم، تا حواست نباشد در باشگاه هستی، نمی توانی خوب باشی. خدا به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می گوید: ببین، ناموس تو فاطمه زهرا، ناموس من است. یعنی فاطمه س ناموس خداست. می‌گوید: قرار است او را جلوی تو کتک بزنند. قرار است که او را  بین در ودیوار قرارش بدهند و بچه اش سقط شود. یعنی ای علی! بدان که یک نسل از بچه های تو کشته می شوند. یعنی این فاطمه که انسیة الحورا است، قرار است بین در و دیوار له شود و میخ در، به پهلویش فرو برود. یعنی ای علی! باید او را غرق خون ببینی. به گردن تو هم طناب می اندازند و تو را کشان کشان به مسجد می برند و حقت را می خورند و هرچه پیغمبر سفارش کرده عکسش را عمل می‌کنند. خدا مربی خاصی است. تو هم باید خم به ابرو نیاوری و صبر کنی و دعوا و درگیری راه نیندازی. باید فتنه‌گری نکنی، اجتماع مسلمانان و وحدت جامعه اسلامی را به هم نریزی. باید برای حفظ اصل اسلام، با آنهایی که این کارها را کردند، رفیق باشی و به آنها مشاوره بدهی. باید هر وقت کمک خواستند  کمک شان کنی. اینها خیلی امتحان سختی است. ما هم بچه امیر المؤمنین هستیم. پس باید یاد بگیریم که هروقت دیده نشدیم؛ یا حرف ما پیش نرفت و زحمات ما انکار شد؛ یعنی زحمات تو و نقش تو را پوشاندند، بتوانی فتنه گری نکنی و به خوبی و مهربانی جلو بروی. اما گاهی، شخص توهم می‌زند، چون در مسجد و هیئت ۴ نفر به او گفتند آقای فلانی، استاد فلانی، یک دفعه او را توهم می‌گیرد که نکند من کسی هستم و همه مردم من را می‌شناسند. پس باید نماینده مجلس یا رییس جمهور شوم. بعد می‌بیند که رأی نمی‌آورد. یک دفعه کم می‌آورد و می‌گوید باید انتخابات باطل شود؛ تقلب شده. یا می‌بینیم که منافع کسی در یک هیئت تأمین نمی‌شود، همه چیز را خراب می‌کند. 95 درصد طلاق ها بچگانه هستند. از هم پاشیدن خانواده‌ها بچگانه هستند. برای اینکه افراد واقعا بلوغ نداشتند و وارد زندگی شدند. قهرها، دعواها، استعفاها، اخراج ها، فتنه‌ها، را جدی گرفتیم. به علی (علیه‌السلام) می‌گوید، ناموست است، باشد. کوتاه بیا. درست است ناموست است و مقدس است؛ درست است که حق با تو بوده؛ ولی حواست باشد که اگر اصرار کنی، جامعه اسلامی به هم می‌ریزد. کوتاه بیا. به امام حسن گفت: درست است حق با تو است؛ ولی با معاویه صلح کن. ایشان نمی‌تواند بگوید من امامم و خلیفة الله هستم، پس باید فقط پیروز بیرون شوم. خدا می فرماید نه؛ الآن وقت صلح است. مواظب باشیم، نتیجه امتحان بدعاقبتی نباشد اگر کار خیر را درست انتخاب کنی، نمی‌گذارد حادثه ای برایت اتفاق بیفتد. اگر اتفاق بیفتد، ممکن است امتحان باشد که حریف تمرینی داری و بدعاقبت نمی‌شوی. بد عاقبت نمی‌شوی، یعنی پیروز بیرون می‌آیی. آسیب می‌بیند، ولی پیروز بیرون می‌آید. روز عاشورا همه تکه تکه شدند؛ ولی پیروز بیرون آمدند. نقص عضو شدند، اسارت دیدند، جانباز شدند، ولی پیروز بیرون آمدند. اما بد عاقبت نشدند. امتحان است، سختی است، اما تو باید پیروز بیرون بیایی. همه‌ی داستان، تمرین بوده و اگر بردی، طلا می‌دهند، نقره می‌دهند. حواست باشد باشگاه است. قرار نیست ما نتیجه گرا باشیم که حتماً آن چیزی که من می‌خواهم، بشود. حرف، حرف من باشد. نقشه های من، تدبیرهای من و برنامه های من اعمال شود. قراراست من پیروز بیرون بیایم. قرار است من بهشتی شوم. به خدا بگویم امتیاز آوردم. اینکه من دیده شدم یا دیده نشدم، اصلاً قدر من را دانستند یا نه، اصلاً اهمیت ندارد. مهم این است که بتوانم پیروز بیرون بیایم. اصرار می‌کنی، فشار قبر داری، جهنم می‌روی. به این «تصالح و تسامح» می‌گویند. نه اینکه بگویی حالا لاک بزن، 17 رکعت نماز واجبت را هم شب که رفتی به منزل، یکجا بخوان؛ عیبی ندارد. یا اگر به خواهر خانمت دست دادی، اشکال ندارد و ...  این ها حماقت و گناه و معصیت است. این ها همه اش جهنم است. تصالح و تسامح یعنی آنقدر پافشاری نکن که جهنمی شوی، کار را به قیمت ایجاد اختلاف و فتنه و درگیری و باختن انجام نده. امتحان سخت سیدالشهدا و خاندان مطهرش محمد حنفیه از سیدالشهدا علیه‌السلام پرسید: برای چی داری می‌روی؟ فرمود: خواب دیدم. پیامبر فرمود:«فَإِنَّ اَللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ یَرَاكَ قَتِیلاً = خدا دوست دارد تو را کشته ببیند». پرسید: زن و بچه را چطوری می‌بری؟ فرمود: پیامبر فرمود: «إِنَّ اَللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ یَرَاهُنَّ سَبَایَا = مشیّت خدا بر این شده است كه آنان را نیز اسیر و گرفتار ببیند». خدا دوست دارد، امتحان ما است. یک مدت عزت داشتند این خانم‌ها، خانم‌های با عزت در جامعه، بچه خلیفه خدا بوده، با چه طمراق و شکوهی زندگی کرده، حال این خانمها باید آن رفتارهای وحشیانه و بی ادبانه را ببینند. خدا می‌گوید، ای زینب! اینها امتحان است. زینب می‌گوید: خدایا اینها نامحرم هستند، می‌خواهند به من دست بزنند، بچه‌ها را دست بزنند، گوششان را ببرند، خدایا تو راضی هستی؟ خدا می‌گوید، من همین را می‌خواهم. باید اسیر شوم و نامحرم من را کتک بزند؟ بله. حتماً باید سر برادرم را بیاورند و جلوی چشمم بگذارند؟ بله. وقتی داری می‌روی باید کتک بخوری و سر برادرت را جلوی چشمت بگذارند، سر علی اصغر، سر علی اکبر، همه را باید تحمل کنی. این ماجرا، یک تکه‌اش هم نمی‌شد که نباشد؟ خدا می‌فرماید: نه نمی‌شود. من مربی ام. قرار است تو شبیه من بشوی. حضرت معصومه را می‌آورد و می‌فرماید: ازدواج نکن. دختران موسی بن جعفر هیچ کدام شرایط ازدواج برایشان مهیا نشد. حالا بعضی ها می گویند: ما دختریم، جوانیم، شخصیت داریم، ازدواج نکنیم؟ نه ازدواج نباید بکنید. دیگر اینکه برادرش را به طوس می‌برند. شما هم باید آنجا بروید. خانم با عزت و احترام به ساوه می‌آید. می‌ریزند همه را تکه تکه می‌کنند. پس چه شد من یک زن تنها هستم در این جا. خانم آنقدر آسیب می‌بیند که وقتی به قم می‌رسد، دیگر رمقی برای ایشان نمی ماند. در همانجا هم 17 روز بیشتر زنده نیست و به رحمت خدا می‌رود. زیبایی اش اینجاست که امام سجاد فرمود: اگر دخترم معصومه روز قیامت همه اهل محشر را شفاعت کند، خدا قبول می‌کند. امتحان دارد، ولی جایزه اش خیلی بزرگ است. حالا خدایا ما که دیگر این همه غم، غصه، مصیبت، تشنگی، ذلت، کتک خوردن کشیدیم، نمی‌شد این رقیه اینطوری نشود؟ سر بابا را جلوی بچه گذاشتند. نمی‌شد این گریه نمی‌کرد و خواب بابایش را نمی دید و بهانه بابایش را نمی گرفت؟ این صحنه دیگر چرا بود؟ بله رقیه باید آن قدر بزرگ شود که قبرش در آینده پناهگاه میلیون ها آدم شود. آن هم در شهر کفر. در مملکت خود یزید قرار است این خانم را بگذارند که چشم همه را از غصه در بیاورد. بارگاه داشته باشد. اگر قرار است رقیه شود، باید برود در یک کوره ی آزمایش و یک چیز خاصی بشود که هروقت اسمش آمد، جگر آدم بسوزد. به این باید توجه کنیم. این قاعده نباید از دست ما برود. اگر قاعده از دستت رفت، هی به خدا نق می‌زنی، غر می‌زنی. همیشه باید به یک چیز فکر کنیم. به اینکه گند نزنیم. در هر صحنه ای هستی، الآن طلبه ای، عالمی، معلمی، شاگردی، الآن چی هستی، کارمندی، مهندسی، قاعده را فراموش نکن. همه اش داستان این است، مهم عاقبت به خیری تو است. مهم این نیست که تو مرجع شدی یا نشدی، استاد شدی یا نشدی، کارت را دیدند یا نه، مشهور شدی یا نشدی. درست لحظه آخر خدا می‌گوید، بکش عقب. به مالک اشتر گفت: بکش عقب. درست است که اگر دوتا شمشیر به معاویه بزنی تمام است، 5 دقیقه، 10 دقیقه دیگر تمام است؛ اما بیا عقب. خدا امتحان می‌گیرد. چند سال درس خوانده، دو واحد مانده، تخصصش را بگیرد، جنگ می‌شود. می گوید باید بروم جبهه. مادرت مریض می شود؛ پدرت مریض می شود؛ باید ترمز را بکشی. خانمی از شاگردانم که پزشک متخصص داخلی خانم هاست، سال ها درس خواند، می خواست تخصصش را بگیرد، خارج از کشور بود، استاد به او گفت، اگر روسری ات را در می آوری، تخصصت را امضا می‌کنم. قبول نکرد و گفت: اصلا مدرک نمی خواهم. این خیلی حرف است. اینجا از طرف، هیچ چیز نمی خواهند، اما خودش در فرودگاه حجابش را بر می‌دارد. به کیش می‌رود و همه چیز را خراب می کند. دبی می رود همینطور. پس دقت کنیم که عاقبت بخیری خیلی مهم است. ع ل 150 آرشیو مباحث استاد شجاعی فروشگاه آنلاین با محصولات ناب  [1] . الخصال : 617/10. [2] مَثَلُ مَا یُنْفِقُونَ فِی هَذِهِ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا كَمَثَلِ رِیحٍ فِیهَا صِرٌّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَكِنْ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ= مثل آنچه [آنان] در زندگى این دنیا [در راه دشمنى با پیامبر] خرج مى كنند همانند بادى است كه در آن سرماى سختى است كه به كشتزار قومى كه بر خود ستم نموده‏ اند بوزد و آن را تباه سازد و خدا به آنان ستم نكرده بلكه آنان خود بر خویشتن ستم كرده‏ اند. (آل عمران/117) [3] . وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ یُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ یَعْلَمُونَ = و آنان كه چون كار زشتى كنند یا بر خود ستم روا دارند خدا را به یاد مى ‏آورند و براى گناهانشان آمرزش مى‏ خواهند و چه كسى جز خدا گناهان را مى ‏آمرزد و بر آنچه مرتكب شده‏ اند با آنكه مى‏ دانند [كه گناه است] پافشارى نمى كنند. (آل عمران/135). [4] . بقره/155.

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 10021
زمان انتشار: 4 فوریه 2019
| |
فقط اهل بیت و جانشینان آنها می‌توانند بر مردم ریاست و حاکمیت داشته باشند

شرح زیارت جامعه کبیره؛ جلسه 88؛ 97/11/11

فقط اهل بیت و جانشینان آنها می‌توانند بر مردم ریاست و حاکمیت داشته باشند

در حکومت باید کسی حاکم باشد که شهوت نداشته باشد؛ منافع شخصی نداشته باشد و انسان‌ها را به بلندای ابدیت دوست داشته باشد. خداوند کسانی را لایق این کار می‌داند که حقیقت انسان‌ها هستند و همه انسان ها را با یک عاطفه جاودانه دوست دارند و متخصص معصوم هستند و تمام علم الهی را دارند و اشتباه هم نمی‌کنند. در دوره غیبت نیز، فقط جانشینان اهل بیت شایسته ی حکومت هستند.

داستان سیاست، داستان آفرینش و خلق انسان است. خداوند تبارک و تعالی موجودی به نام "انسان" خلق می­‌کند و به او آزادی و اختیار می‌دهد تا راه سعادت را خودش انتخاب کند. یعنی هم بتواند جنبه مخالفت با خود خدا و انبیاء را داشته باشد، و هم دوستی با خدا و انبیاء را. طبیعی است که برای چنین موجودی، خدا باید قوای مختلف قرار بدهد. قوایی که هم انسان را تقویت می‌کنند و به سوی انسانیت تشویق می‌کنند و هم قوایی که انسان می‌تواند با آنها خلاف مصالح آسمانی اش عمل کند و به جنبه‌های زمینی و حیوانی اش مشغول شود. خدا با نور اهل بیت، به آدم حیات داد تا با سیاست آنان زندگی کند خداوند با نور اهل بیت علیهم‌السلام به حضرت آدم حیات داد تا با سیاست و حاکم کردن آنان بر تمام امور زندگی خود، ‌ادامه حیات دهد. خداوند تبارک و تعالی اهل بیت را اول به عنوان اولین مخلوقاتش می‌آفریند، و نور اهل بیت را در خلقت آدم، ظهور می‌دهد. این نور اهل بیت که می‌گوییم در واقع نور مقدس وجود حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) است. حضرت آدم با اهل بیت علیهم‌السلام و با وجود مقدس حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) از طریق همین نور آشنا می‌شود. خداوند با دمیدن نور حضرت زهرا در آدم، آدم را زنده می‌کند. به این طریق که خداوند برای اینکه شیطان و فرشته‌ها را امتحان کند، قالب آدم را خلق می‌کند و آن را تا مدت‌ها رها می‌کند. بعد، نور و روح در او دمیده می‌شود. بعد دستور می دهد که به او سجده کنید. در آنجا فرشته‌ها همه تبعیت می‌کنند و این سجده را انجام می‌دهند. در بین فرشته‌ها شخصی به نام «عزازیل» یا «ابلیس» که فرشته نیست و از جنس جن است: «كانَ مِنَ الْجِن‏» وجود دارد که در اثر کثرت عبادت، به مقامی می‌رسد که معلم فرشتگان می‌شود، اما امر خدارا اطاعت نمی کند و به آدم سجده نمی‌کند. چون بسیار نسبت به عبادت ۶ هزار ساله خودش خودشیفته شده بود. داستان لج و لجبازی بین شیطان و انسان، و خلیفة الله و ولایت اهل بیت (علیهم السّلام) از همین داستان شروع می‌شود. وقتی "آدم" به زمین هبوط می‌کند، شیطان هم هبوط می‌کند. امر می شود: (اِهبِطوا[1]). یعنی همه پایین بروید. خدا همه را به دنیا می‌فرستند. شیطان می‌آید؛ آدم هم می‌آید؛ اما آدم عصمت و نور اهل­بیت و نور حضرت زهرا را دارد. شیطان هم تمام قوایش را به کار می‌گیرد تا با آدم درگیر بشود. این درگیری در طول تاریخ بوده و رهبران الهی به ندرت توانسته اند قدرت بگیرند. یعنی قدرت سیاسی بگیرند و حاکمیت تشکیل بدهند. انبیاء دائماً با سلاطین و طاغوت‌ها درگیر بودند و برای اینکه بتوانند فضایی را برای نفس کشیدن بندگان خدا و بخش «فوق عقلانی و انسانی» انسان‌ها فراهم کنند تا دین، معنویت، انسانیت و ارتباط با غیب از بین نرود، تلاش کرده اند. ولی به جز تعداد محدودی از ایشان، مثل حضرت داود و حضرت سلیمان توانسته اند به قدرت برسند. این داستان همچنان ادامه پیدا کرد تا اینکه خداوند اصل نور خودش و کاملترین مخلوق و کاملترین پیغمبرش را به زمین فرستاد. بقیه پیغمبران که می‌آمدند، از همان نور و مدد اهل بیت کمک می‌گرفتند و نسبت به توانی که داشتند، کارهای خودشان را انجام می‌دادند. تشکیل حکومت اسلامی، فرصتی است برای رسیدن به مقام انسانی این که مسلمانان باید به دنبال تشکیل حکومت اسلامی باشند، فقط برای رسیدن به بهشت نیست؛ بلکه هدف از خلقت با حضور پیامبر، لازم بود بقیه معصومین علیهم‌السلام هم، زمینه آمدن شان فراهم بشود. اینجا نیروی واسطه، حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) است که برای بقیه ائمه برنامه دارد و آنها را مدیریت می‌کند. در این مقطع، ائمه فرصت زیادی نداشتند، پیغمبر فقط توانست حکومت تشکیل بدهد و با این حکومت یک قدرت دینی متکی بر عصمت و قرآن را ایجاد کرد؛ اما بعداً به راه‌های دیگر انحراف پیدا کرد. یک فرصت چهار سال و نُه ماهه بود که امیرالمؤمنین علیه‌السلام داشت. مدت کوتاهی هم حضرت مجتبی علیه‌السلام بود. بعد هم مقام سیاست‌گذاری و فرمانروایی اهل بیت علیهم‌السلام کلاً از بین رفت و حتی ائمه دیگر نتوانستند به آن مقام دست پیدا کنند. ولی بالاخره ائمه تنها کسانی هستند که به عنوان جانشین پیغمبر خدا لیاقت حاکمیت بر مردم را دارند. چون مردم لیاقتشان همین است. مردم با بخش الهی و روح الهی به دنیا آمده اند و لیاقت تک‌تک مردم، این است که مقام اهل بیت و خلیفة الله را داشته باشند. خواست درونی و ذاتی همه انسان‌ها همین است که به این مقام برسند. همه می‌خواهند شبیه خدا بشوند. همه می‌خواهند مانند خدا به جایی برسند که هیچ چیز سر راه اراده‌شان نباشد و علم مطلق، قدرت مطلق، زیبایی مطلق و حیات مطلق همه را داشته باشند. خداوند با دمیدن روح خودش که همان نور اهل بیت علیهم‌السلام است، انسان‌ها را بی‌نهایت‌طلب و عاشق خودش و اهل بیت خلق کرده. بنابراین، لیاقت هر انسانی رسیدن به این مقام است. بهشت نیز یک راه وسط است. یعنی حتی بهشت، لیاقت انسان نیست. یعنی بهشت، یک پایگاه است. بهشت خانه است. اصل انسان برای بهشت آفریده نشده است. بعضی از افراد در این شبکه‌های مجازی شبهه ایجاد می‌کنند که حالا مثلاً بهشت چی هست که ما آخرش بهشت برویم؟ اینها نمی دانند که اصلاً بهشت خانه ما نیست. همان که ایراد می‌گیرد بهشت چی هست، خودش برای رسیدن به دنیا، هزار و یک جور جنایت می‌کند و هزار و یک جور کثافت‌کاری می‌کند تا دنیایش را نگه دارد، او حرف بیهوده می‌زند.  بهشت یک چیز باعظمتی است؛ ولی با همه عظمتش، پاداش انسان نیست. انسان چون حامل روح خداست، جز با رسیدن به اهل بیت ع که مَثَل اعلی هستند و جز با شبیه شدن به آنان، امکان انسان شدن ندارد. انسان جز با رسیدن به بی‌نهایت، آرام نمی گیرد. بنابراین، ائمه که سیاست‌گذار چنین جایگاهی برای انسان هستند، باید سلطان حقیقی باشند که انسان‌ها را در روی زمین مدیریت کنند. حالا کسی ممکن است سؤال کند، حکومت چیست؟ می‌گویند حکومت و سیاست کثیف است. اهل بیت اصلاً باید حکومت را کنار بگذارند. این حرفها چیست. ائمه اصلاً شأن‌شان دور از این حرف‌ها است. اینها نمی دانند که اصلا غیر از ائمه، کسی نباید بر مردم حکومت کند و این مقام را داشته باشد، و اگر جای آنان نشست، آن مقام غصبی است. هر حکومتی بدون حضور ائمه یا اذن ائمه غصبی و طاغوتی است. حکومت بر مردم، بدون حضور ائمه یا اذن ائمه هر کس که می‌خواهد باشد طاغوت است. هر شاهی باشد، هر سلطانی باشد، هر رئیس‌جمهوری باشد. این طاغوت است و بی‌خود آنجا نشسته و گناه و جنایت در حق مردم می‌کند.این ظلم است؛ چون مردم نیاز به حکومت آنان دارند. برای رسیدن به مقام خلیفة الهی به تشکیل حکومت با رهبری معصوم نیاز است هدف از خلقت انسان‌ها یک هدف والا می باشد. بنابراین، اگر انسا‌ن‌ها بخواهند به هدف خلقت‌شان برسند، به چند چیز احتیاج دارند: 1ـ به آزادی احتیاج دارند. آزادی کامل در رفع نیازهای بخش انسانی‌شان. 2ـ مواد و غذای زیاد برای پرورش این بخش، یعنی جایی که بتوانند به مقدار زیاد و کافی نیازهایشان را برطرف کنند. شما بروید یک شهری فروشگاه و سوپرمارکت نداشته باشد، آرایشگاه نداشته باشد، درمانگاه نداشته باشد یا خیلی کم باشد. می‌گوییم من اینجا زندگی نمی‌کنم. چون امکانات ندارد. در بُعد انسانی نیز، انسان احتیاج دارد به زندگی در فضایی که آنجا همه نیازهای انسانی­‌اش بتواند تأمین بشود. ثروت کافی وجود داشته باشد و مانع و مزاحم نداشته باشد. غذا به اندازه کافی وجود داشته باشد. بنابراین، وقتی جامعه‌ای که کلان است، همه لیاقت دارند و همه انسان و عزیز هستند و برای خدا دوست‌داشتنی هستند؛ همه محترم هستند؛ اما سلیقه‌ها باید مختلف باشد. ظرفیت‌ها باید مختلف باشد تا انسان‌ها زمینۀ رشد برایشان فراهم باشد و آزادی اختیار داشته باشند. مشاغل مختلف و سلیقه‌های مختلف باشد. این خیلی مهم است. پس یک کسی باید بیاید تا جامعه و همه انسان‌ها را با این درجه از اختلاف مدیریت کند که انسان‌ها مشکل پیدا نکنند. همه نیاز‌هایشان تأمین بشود و همه زمینه رشدشان فراهم بشود و همه بتوانند مسیر خلقت‌شان را طی کنند. بنابراین، در حکومت باید کسی حاکم باشد که شهوت نداشته و منافع شخصی نداشته باشد و انسان‌ها را به بلندای ابدیت دوست داشته باشد. خداوند کسانی را لایق حکومت می‌داند که هم اصل انسان‌ها و هم پدر و مادر همه انسان‌ها هستند. همه را دوست دارند، بیشتر از پدر و مادر زمینی و با یک عاطفه جاودانه انسان‌ها را دوست دارند و هم متخصص معصوم هستند. تمام علم الهی را دارند. ضمن اینکه معصوم هم هستند و اشتباه هم نمی‌کنند. اینها فقط می‌توانند ریاست و حاکمیت برمردم داشته باشند. پس مردم زمینه‌های زندگی‌شان مختلف است. یعنی اجتماعی است، سیاسی است، اقتصادی است، فرهنگی است. حاکم باید بتواند همه این جنبه‌ها را مدیریت کند. یعنی متخصصی باشد که از همه این زمینه‌ها سر در بیاورد. بتواند همه این جنبه‌ها را با هم متعادل جلو ببرد تا بتواند جامعه را اداره کند. پس ما احتیاج به یک حاکمی داریم که متخصص معصوم باشد، تا همه جنبه‌های جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی و فوق عقلی انسان‌ها را مدیریت کند.  چرا می‌گوییم اهل­بیت سیاست مداران جامعه «سَاسَةَ الْعِبَادِ» هستند؟ چون شأن‌شان این است. ولی این شأن رعایت نشده، برای همین خدا در زیارت عاشورا که به ما یاد می‌دهد، می‌گوید وقتی می‌خواهی با امام حسین حرف بزنی، اول بعد از سلام و احوالپرسی لعنت کن کسانی را که نگذاشتند اینها سیاست‌شان را به اجرا برسانند: «وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ وَاَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتى رَتَّبَکُمُ اللهُ فیها» این مرتبه‌ای که می‌گوید مرتبه سیاسی است. مرتبه حاکمیت بر مردم است. و گرنه کسی نمی‌تواند مرتبه معنوی امام را از او بگیرد. کسی نمی‌تواند مقام روحانی و علمی امام را از او بگیرد. دفع و ازاله، مربوط به بخش دنیایی است. یک عده طاغوت‌ها به کمک شیاطین انسی خود، انسان‌های بدبخت جاهل، متعصب، بی‌غیرت، تنبل، بی‌حوصله که ائمه را تنها گذاشتند از اینها استفاده کردند و بالاخره ائمه را کنار گذاشته شدند. اسلام دین اجتماعی و سیاسی است دین اسلام یک دین اجتماعی و سیاسی است. احکام اجتماعی و سیاسی اسلام، به مراتب بیشتر از احکام عبادی و شخصی است. یک بخش کوچکی از احکام اسلام، احکام شخصی و عبادی است. مثلا حج، اجتماعی ـ سیاسی است. نماز، اجتماعی ـ سیاسی است. روزه، اجتماعی ـ سیاسی است. خیلی ها فکر می‌کنند نماز و روزه یک چیز شخصی است. در حقیقت، امر به معروف و نهی از منکر، اجتماعی ـ سیاسی است. تولی، تبری، خمس، زکات و.. همه اینطور هستند. احکامش تماما اجتماعی ـ سیاسی است. پس اسلام یک دین کاملاً اجتماعی و سیاسی و زندۀ پر از سرشاری و شادابی و نشاط است. اگر کسی اسلام را غیر از این ببیند، اصلاً نه خودش را شناخته و نه اسلام را. اسلام یک دین فردی خالی نیست که کسی برای خودش مثل مسیحیان روز یکشنبه تنها خودشان بروند عبادتی کنند. بلکه اسلام دینی است که با همه شئون انسان کار دارد. چون اسلام اگر همۀ شئون انسان را کنترل نکند، نمی‌تواند انسان بسازد. بخش جمادی‌تان تا تربیت اقتصادی نشود، لقمه‌تان حرام می‌شود. لقمه که حرام بشود، بخش‌های حیوانی انسان، آسیب می‌بیند. این همه طلاق‌ها یا مشکلات اقتصادی، آدم‌کشی‌ها، افسردگی‌ها، دعواها و کینه‌ها، بخشی به لقمه حرام برمی گردد. وقتی که بخش علمی انسان به هم می‌ریزد، یا بخش معرفتی انسان خراب بشود و تعادل نداشته باشی، بخش معنوی شما نمی‌تواند رشد کند.  اینکه اسلام می‌فرماید عبادت ده قسم است، نُه قسم آن، طلب روزی حلال است. این گفته اهمیت لقمه را نشان می دهد. لقمه به محض اینکه حرام شد، به تمام بخش‌های «عقلی و فوق عقلی» و حتی، عشق‌های زمینی لطمه می‌زند.  کسی که حرام بخورد، حوصله دین، خدا، معنویت، حوصله شوهر، زن، بچه و حوصله هیچ بخش انسانی را ندارد، و خشن می‌شود، بی‌عاطفه می‌شود، به پدر و مادرش، همسرش، بچه‌هایش، اهل بیت، به مردم، به جامعه خیانت می‌کند و همه را زیر پایش له می‌کند. نقش مدیریتی صدیقه طاهره در طراحی انقلاب اسلامی چیست؟ نکته مهم این است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) به عنوان مدیری در زمین عمل می کند که از طرف خدا مأمور است برنامه همه ائمه را بریزد. حضرت زهرا در نقش مدیریتی‌­اش خیلی عظمت دارد. یکی از طراحی های حضرت زهرا انقلاب اسلامی است. نقش و وظیفه‌ انقلاب ایران چیست؟ وظیفه‌اش این بود که برای اولین بار، به دنیا گفت: نه. می‌شود انسان‌ها عاشق خدا باشند، عاشق ابدیت باشند، معنویت داشته باشند، اصلاً می شود که یک حکومتی را براساس معنویت ایجاد کرد و حاکمش را یک ولی فقیه قرار داد. ولایت فقیه موضوع جدیدی نیست. ولایت فقیه همیشه بوده. ائمه فقها و متخصصین دینی که تربیت کرده بودند، به عنوان پادشاهان به کشورهای مختلف می‌فرستادند و می‌گفتند شما از طرف ما در آنجا پادشاه باشید. حکم آنها حکم ماست. این ولایت فقیه می‌شود. برای اولین بار، طبق استاندارد الهی، امام امت که یک مرد بی‌نظیری بود، طبق قواعد الهی یک حاکمیت یک فقیه آمد که نزدیکترین شخصیت علمی و اخلاقی و عملی به معصوم است، و جانشین خلفش هم مقام معظم رهبری است. این انقلاب که یک زمینه مقدس و عرشی دارد و برای مقدمه‌سازی ظهور امام زمان علیه‌السلام طراحی شده، رسالتش این است. تا الان هم عالی عمل کرده است. معجزاتی که انقلاب در دنیا کرده، یکی این است که سالانه تعداد زیادی از افراد در سال در آمریکا فقط مسلمان می‌شوند. انقلاب ما، سیر معنویت‌گرایی و اسلام‌گرایی و تشیع‌گرایی را در کل دنیا رواج داد. یک اربعینی راه انداخت که در طول تاریخ بشر بی‌نظیر بوده. یک محیط معنوی و تجمع جهانی ایجاد کرد که فقط شیعیان نیستند، اهل سنّت هستند، مسیحیان هستند، یهودیان هستند، زرتشتیان هستند، هندوها هستند، بوداییان هستند، همه می‌آیند. مردم را سازماندهی می‌کند برای آخرالزمان و برای آخرین مرحله. بنابراین، ما الان در موقعیت بسیار خاصی قرار داریم، ویژه، هیچ وقت تاریخ به این جذابیت و به این شکوه و شور و هیجان نبوده. هیچ وقت روی کره زمین ما اینقدر زمینه برای آمدن متخصص معصوم فراهم نبوده. پس باید قدرش را بدانیم. 22 بهمن روز وفاداری به خدا و اهل بیت است راهپیمایی 22 بهمن یعنی من التزام به خدا دارم، التزام به معصومین دارم، و انقلاب اسلامی بعد از قرن‌ها از صدر اسلام تا الان، تنها حکومت روی زمین است که می‌تواند مقدمه ظهور حجت الله و خلیفة الله را فراهم کند. ما خدا را شکر می کنیم که در این حکومت و در این کشور قرار داد و خدا را شکر که ما را در این زمان به دنیا آورد و این خیلی مهم است. نظام جمهوری اسلامی با حاکمیت ولی فقیه یک نظام مقدس است. اما بخش دولت و حکومت فرق دارد. ما در بخش دولت مجبور هستیم یک چیزهای جهانی و استانداردها را رعایت کنیم. دموکراسی باشد و مردم رأی بدهند. رئیس‌جمهور از خود مردم بیاید. یک عده‌ای نماینده مجلس بشوند. یک عده‌ای شورای شهر بشوند. اما در اینها حزب و حزب‌بازی هست، قدرت‌طلبی هست، اختلاس هست، دزدی هست، کارهای خوب هم هست، کارهای بد هم هست. بالاخره این 40 سال همیشه کار بد اتفاق نیفتاده. کارهای خوب دولتها خیلی زیاد است. اما بالاخره ما صدها سال جلو رفتیم. اگر این انقلاب از بین برود، دیگر فرصتی برای ظهور امام زمان وجود ندارد. امام زمان با لشکریانش باید بتواند به دنیا غلبه کند. باید لشکر داشته باشد. از این رو، امام باقر علیه‌السلام اینقدر مشتاق این انقلاب است که فرمود: «لَو أَدرَکتُ ذلِکَ الأَمر لَاَبْقَیْتُ نَفْسی لِصاحِبِ هَذَا الْاَمْر= به درستى كه اگر من آن روز را درك مى‌كردم، جانم را براى صاحب این امر نگه مى‌داشتم». یعنی خودم را نگه می‌دارم تا او را ببینم. بنابراین، در این فاصله کمی که ما داریم تا آن واقعه مقدس و مهم که نمی‌دانیم کی است، اما می دانیم که خیلی نزدیک است ان‌شاءالله، باید وفادار به اهل بیت به حضرت زهرا باشیم. مسئله وفاداری و سرسپردگی ما به انقلاب اسلامی بحث دولت نیست که آبمان چیست، تلفن‌مان چیست، روغن‌مان چطوری است، اینها باید باشد اینها سر جای خودش. اما مسئله خیلی بزرگتر از این حرفهاست. بحث سرسپردگی ما به حضرت زهرا است. بحث این است که ما از مادرمان دفاع بکنیم. از زحماتمان دفاع بکنیم. کسی که مخالف این انقلاب است و می‌نشیند فاطمیه می‌گیرد و گریه می‌کند برای سیلی خوردن حضرت زهرا و شکسته شدن پهلویش، بی‌غیرت است. چون این انقلاب است که انتقام حضرت زهرا را می‌تواند بگیرد و زمینه ظهور منتقم را فراهم ‌کند. اگر نظام را یاری نکند و بزرگترین سرباز حضرت زهرا مقام معظم رهبری را اگر کمک نکند، دروغ می‌گوید که بگوید من امام زمان را دوست دارم. دروغ می­گوید که بگوید من پیغمبر و اهل بیت را قبول دارم؛ ولی ولایت فقیه را قبول ندارم. کسی که بگوید من با ولایت فقیه مشکل دارم، او دروغ می‌گوید اگر بگوید با خدا و اهل بیت مشکل ندارم. بنابراین، برای این نظام حضرت فرمود حفظش از نماز بالاتر است. احترام به این نظام، حفظ این نظام، تقویت این نظام، نشانه ی پای کار بودن این نظام است. و گرنه مشکلات مادی را که پیغمبر هم داشته، امیرالمؤمنین هم داشته، مگر اینها حکومت نداشتند؟ در زمان پیغمبر هم این مشکلات بوده. زمان امیرالمؤمنین هم این مشکلات بوده، دزدی بوده، اختلاس بوده، سوء استفاده بوده، نزدیکترین یاران ائمه به آنها خیانت کردند. از اموالشان دزدی می‌کردند. بنابراین، راهپیمایی 22 بهمن را جدی بگیریم. نه فقط راهپیمایی 22 بهمن؛ بلکه هر چیزی که نظام را تقویت می‌کند و هر چیزی که کمک می‌کند به قدرت این نظام، انتخاب‌ها، انتخاباتی که هست، چیزهایی که مربوط به کل نظام هست. ما باید اینها را جدی بگیریم، اینها وظیفه و واجب است. راهپیمایی 22 بهمن از هزاران سال عبادت برای ما خیرات و ثوابش بیشتر است. چون شما در لشکر خدا شرکت می‌کنی و به دنیا اعلام می‌کنی پای کار این نظام هستی. این است که برای این کشور امنیت می‌آورد. این است که دشمن را می‌ترساند. این است که آزادی شما را حفظ می‌‌کند. این است که به شما قدرت می‌دهد تا زمینه ظهور آقا امام زمان (علیه السّلام) را فراهم کنید. پس آن را جدی بگیرید.   [1] . « قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِیعًا»: سوره طه/ آیه 123. برگرفته از شرح زیات جامعه کبیره، (جلسه 88) آرشیو مباحث استاد شجاعی فروشگاه آنلاین با محصولات ناب  قا/131

صوت

1 - فقط اهل بیت و جانشینان آنها می‌توانند بر مردم ریاست و حاکمیت داشته باشند

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 10020
زمان انتشار: 10 فوریه 2020
| | | | |
22 بهمن روز وفاداری به خدا و اهل بیت‌ (ع) است

22 بهمن روز وفاداری به خدا و اهل بیت‌ (ع) است

راهپیمایی 22 بهمن یعنی من التزام به خدا دارم، التزام به معصومین دارم، و انقلاب اسلامی بعد از قرن‌ها از صدر اسلام تا الان، تنها حکومت روی زمین است که می‌تواند مقدمه ظهور حجت الله و خلیفة الله را فراهم کند. ما خدا را شکر می کنیم که در این حکومت و در این کشور قرار داد و خدا را شکر که ما را در این زمان به دنیا آورد و این خیلی مهم است.

نظام جمهوری اسلامی با حاکمیت ولی فقیه یک نظام مقدس است. اما بخش دولت و حکومت فرق دارد. ما در بخش دولت مجبور هستیم یک چیزهای جهانی و استانداردها را رعایت کنیم. دموکراسی باشد و مردم رأی بدهند. رئیس‌جمهور از خود مردم بیاید. یک عده‌ای نماینده مجلس بشوند. یک عده‌ای شورای شهر بشوند. اما در اینها حزب و حزب‌بازی هست، قدرت‌طلبی هست، اختلاس هست، دزدی هست، کارهای خوب هم هست، کارهای بد هم هست. بالاخره این 40 سال همیشه کار بد اتفاق نیفتاده. کارهای خوب دولتها، خیلی زیاد است و بالاخره ما صدها سال جلو رفته ایم. اگر این انقلاب از بین برود، دیگر فرصتی برای ظهور امام زمان وجود ندارد. امام زمان با لشکریانش باید بتواند به دنیا غلبه کند. باید لشکر داشته باشد. از این رو، امام باقر علیه‌السلام اینقدر مشتاق این انقلاب است که فرمود: «لَو أَدرَکتُ ذلِکَ الأَمر لَاَبْقَیْتُ نَفْسی لِصاحِبِ هَذَا الْاَمْر= به درستى كه اگر من آن روز را درك مى‌كردم، جانم را براى صاحب این امر نگه مى‌داشتم». یعنی خودم را نگه می‌دارم تا او را ببینم. بنابراین، در این فاصله کمی که ما داریم تا آن واقعه مقدس و مهم که نمی‌دانیم کی است، اما می‌دانیم که خیلی نزدیک است ان‌شاءالله، باید وفادار به اهل بیت به حضرت زهرا باشیم. مسئله وفاداری و سرسپردگی ما به انقلاب اسلامی بحث دولت نیست که آب‌مان چیست، تلفن‌مان چیست، روغن‌مان چطوری است، اینها باید باشد، اینها سر جای خودش. اما مسئله، خیلی بزرگتر از این حرفهاست. مسئله، بحث سرسپردگی ما به حضرت زهرا است. بحث این است که ما از مادرمان دفاع بکنیم. از زحماتمان دفاع بکنیم. کسی که مخالف این انقلاب است و می‌نشیند فاطمیه می‌گیرد و گریه می‌کند برای سیلی خوردن حضرت زهرا و شکسته شدن پهلویش، بی‌غیرت است. چون این انقلاب است که انتقام حضرت زهرا را می‌تواند بگیرد و زمینه ظهور منتقم را فراهم ‌کند. اگر نظام را یاری نکند و بزرگترین سرباز حضرت زهرا مقام معظم رهبری را اگر کمک نکند، دروغ می‌گوید که بگوید من امام زمان را دوست دارم. دروغ می­گوید که بگوید من پیغمبر و اهل بیت را قبول دارم؛ ولی ولایت فقیه را قبول ندارم. کسی بگوید من با ولایت فقیه مشکل دارم، او دروغ می‌گوید اگر بگوید با خدا و اهل بیت مشکل ندارم. بنابراین، برای این نظام حضرت فرمود حفظش از نماز بالاتر است. احترام به این نظام، حفظ این نظام، تقویت این نظام، نشانه ی پای کار بودن این نظام است. و گرنه مشکلات مادی را که پیغمبر هم داشته، امیرالمؤمنین هم داشته، مگر اینها حکومت نداشتند؟ در زمان پیغمبر هم این مشکلات بوده. زمان امیرالمؤمنین هم این مشکلات بوده، دزدی بوده، اختلاس بوده، سوء استفاده بوده، نزدیکترین یاران ائمه به آنها خیانت کردند. از اموالشان دزدی می‌کردند. بنابراین، راهپیمایی 22 بهمن را جدی بگیریم. نه فقط راهپیمایی 22 بهمن؛ بلکه هر چیزی که نظام را تقویت می‌کند و هر چیزی که کمک می‌کند به قدرت این نظام، انتخاب‌ها، انتخاباتی که هست، چیزهایی که مربوط به کل نظام هست. ما باید اینها را جدی بگیریم، اینها وظیفه و واجب است. راهپیمایی 22 بهمن از هزاران سال عبادت برای ما خیرات و ثوابش بیشتر است. چون شما در لشکر خدا شرکت می‌کنی و به دنیا اعلام می‌کنی پای کار این نظام هستی. این است که برای این کشور امنیت می‌آورد. این است که دشمن را می‌ترساند. این است که آزادی شما را حفظ می‌‌کند. این است که به شما قدرت می‌دهد تا زمینه ظهور آقا امام زمان (علیه السّلام) را فراهم کنید. پس آن را جدی بگیرید. برگرفته از شرح زیات جامعه کبیره، (جلسه 88) آرشیو مباحث استاد شجاعی فروشگاه آنلاین با محصولات ناب 

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 10019
زمان انتشار: 3 فوریه 2019
|
مراسم سوگواری حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

مراسم سوگواری حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

مراسم سوگواری حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) با سخنرانی استاد محمد شجاعی دوشنبه 15 بهمن، بعد از نماز مغرب و عشاء برگزار می گردد.

نشانی: تهران، اتوبان ارتش، شهرک قائم، فاز یک، خیابان مهرآسا، مسجد قائم

آرشیو مباحث استاد شجاعی

فروشگاه آنلاین با محصولات ناب 

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ،

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed