www.montazer.ir
چهارشنبه 9 ژولیه 2025
شناسه مطلب: 1473
زمان انتشار: 10 ژانویه 2015
| |
خانواده تک سلولی؛ الگوی وارداتی زندگی

خانواده تک سلولی؛ الگوی وارداتی زندگی

در غرب خانواده های بزرگ وجود ندارد؛ به دلیل آن که رابطه‌ها به حداقل رسیده و حداکثر دیدار خانواده در کشورهای اروپایی در روزی خاص یا ایامی از سال است.«حجت الاسلام غلامرضا جلالی»، پیرامون نوع روابط افراد خانواده در سبک زندگی غربی و تفاوت آن با سبک زندگی اسلامی اظهار داشت: «بر خلاف اینکه در سبک زندگی اسلامی بر ازدواج و تشکیل خانواده توصیه و تاکید شده، در سبک زندگی غربی بیشتر خانواده‌ها به سمت تک سلولی تمایل داشته و در نتیجه رشد جمعیت در برخی کشورهای اروپایی رو به کاهش است» متن کامل گفتگو با معاون بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی را در ادامه بخوانید: تنوع و گوناگونی فرهنگ‌ها، آداب و رسوم و ارزش‌های هر اجتماعی موجب می‌شود که آن جامعه به گونه و روشی خاص زندگی خود را بچیند که و طبق همان پیش رود؛ با این بیان منشور سبک زندگی که در غرب حاکم است، چه تعریفی از نحوه ارتباط میان افراد خانواده به ویژه روابط میان همسران، و والدین و فرزندان دارد؟ در حقیقت مفهومی که خانواده در غرب دارد، در کشورهای شرقی با این مفهوم به آن نگاه نمی‌شود. در غرب هم زن از حقوق مستقلی برخوردار است هم مرد و هم فرزندان و دولت به اعمال این حقوق در سطح خانواده اشراف کامل دارد به گونه ای که مثلاً اگر مرد مانع آزادی‌های اجتماعی زن شد، اینجاست که مستقیم دولت برخورد می‌کند و اگر پدر و مادر نسبت به فرزندان خود اعمال سلیقه خارج از حقوق مدنی، بخواهند به خرج دهند، در اینجا باز پدر و مادر هستند که باید پاسخگو باشند تا حدی که مثلاً در کشور آلمان اگر این اتفاق بیفتد، مستقیماً تربیت کودک را دولت به عهده می‌گیرد. در این صورت کودکان از خانه به مراکزی انتقال داده می‌شود که والدین نتوانند در آنجا اعمال نظر کنند. از سوی دیگر در روابط زناشویی نیز اگر مثلاً زن بخواهد آزادی‌های خود را داشته باشد (آزادی‌های جنسی) مرد نمی‌تواند به این رفتار اعتراضی داشته و حتی در محیط خانه اعمال نظر کند، در غیر این صورت، دولت برای مدتی ورود مرد به حوزه زن یعنی در داخل خانه را لغو می‌کند تا جایی که مرد اگر به لوازمی در خانه نیاز داشته باشد و بخواهد از خانه استفاده کند، با دخالت پلیس روبه رو شده و پلیس لوازم او را از خانه خارج کرده و در اختیارش قرار می‌دهد! اما بر خلاف اینکه در سبک زندگی اسلامی بر ازدواج و تشکیل خانواده توصیه و تاکید شده، در سبک زندگی غربی بیشتر خانواده‌ها به سمت تک سلولی تمایل داشته و بلکه روابط آزاد جنسی با توجه به علایق طرفین شکل پیدا می‌کند و هیچ قانونی این نوع رابطه‌ها را منع نمی‌کند. در نتیجه رشد جمعیت در برخی کشورهای اروپایی از جمله آلمان، رو به کاهش است و گفته می‌شود بیش از هفتاد درصد جمعیت کشور به صورت تک سلولی زندگی کرده و به همین دلیل هم رشد جمعیت منفی است. همچنین در برخی کشورها مانند فرانسه و انگلیس اگر مشاهده می‌کنیم هنوز رشد جمعیتی وجود دارد، بیش از آنکه آن‌ها به فکر تولید و تناسل میان خود باشند، این زاد و ولد و افزایش جمعیت به خانواده های مسلمان مربوط می‌شود. با این توصیف باید یک آشفته بازار در سبک زندگی غربی حاکم باشد که تفاوت ۱۸۰ درجه ای با سبک زندگی اسلامی دارد؛ آیا این طور نیست؟ ببینید بر خلاف سبک زندگی دینی، نظام خانواده در غرب، هیچ گونه نظارت و ولایتی را برای مرد نسبت به همسر خود قائل نیست یا هیچ گونه ولایت و نظارتی برای والدین نسبت به فرزند. به همین دلیل آن‌ها وقتی قصد دارند فرزندشان به گونه ای خاص تربیت شوند، از واسطه‌هایی همچون دوستان و مربیان درخواست می‌کنند که به فرزندان خود نکات مورد نظر آن‌ها را بیان کنند. این برآیند و حرکت چه نتیجه ای می‌تواند به دنبال داشته باشد؟ حداقل نتیجه آن این است که خانواده های بزرگ در غرب وجود ندارد؛ به دلیل آن که رابطه‌ها به حداقل رسیده و حداکثر دیدار خانواده در کشورهای اروپایی در روزی خاص یا ایامی از سال است و انتخاب همسر برای دختر یا پسر، مطلقا جزو وظایف والدین آن‌ها نیست. از سوی دیگر در این نوع نظام، طلاق هم به وفور اتفاق می‌افتد و اگر موانع کلیسایی هم برای طلاق وجود دارد، زوجین ارتباط خود را با یکدیگر قطع کرده و طی این طلاق عاطفی ممکن است سالیان متمادی همدیگر را نبینند. آیا جامعه ما از این خطرات مصون مانده‌اند یا به نوعی وادادگی در این زمینه دچار شده‌اند؟ به نظر می‌رسد وضعیتی که در شرایط کنونی شاهد آن هستیم به فضای سبک زندگی غربی بسیار نزدیک شده، به ویژه در طبقات مرفه و تحصیل‌کرده جامعه رابطه‌ها بسیار ناپایدار است. افراد از زندگی خود لذت نمی‌برند و از همان ابتدا با ترس و واهمه به هم نزدیک می‌شوند و این ترس و بیم تا سال‌ها در زندگی‌شان باقی می‌ماند و آن‌ها بر حسب احتمالات کنار یکدیگر به سر می‌برند. (احتمال اینکه مرد خانه را ترک کند یا زن طلاق بگیرد) لذا سالیان پرشور جوانی را عموم خانواده‌ها سپری می‌کنند و از این فرصت طلایی برای زاد و ولد استفاده نکرده و در سنین بالا به تولید نسل مبادرت می‌کنند که در آن سن و سال هم والدین فرصت و حوصله کافی برای تربیت فرزندان را ندارند. این قبیل امور که پایه‌ها و مبانی خانواده را تضعیف می‌کند، منجر می‌شود که آمار طلاق نیز بالا رفته و افراد از سبک زندگی اسلامی دور شوند و آن لذتی که باید و شاید را نبرند. در نتیجه یک گسست اجتماعی در این میان شکل می‌گیرد و افراد بی هدف تلاش می‌کنند و آن احترام لازم که در خانواده های سنتی و مذهبی بین زن و مرد والدین و فرزندان وجود داشت، دیگر وجود نخواهد داشت. در زندگی یک فرد مسلمان نظام خانواده به گونه ای دیگر تعریف شده و حرف اول را ولایت حاکم بر خانواده می‌زند. یعنی مرد نسبت به همسر مسئولانه برخورد می‌کند و هر دو تلاش می‌کنند آرامش یکدیگر را تأمین کرده و این امر را نیز به فرزندان خود منتقل کنند. در این نوع از سبک زندگی، معنویات بر مادیات اولویت داشته و سنت‌ها، ارزش‌ها، اخلاقیات و اعتقادات معنای خاصی دارد و این امور سبب طولانی شدن عمر زندگی و ازدواج به موقع افراد می‌شود و در پسِ این نوع از سبک زندگی، یعنی سبک زندگی اسلامی، افراد به آرامش خواهند رسید.  

کلیدواژه ها: ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 1414
زمان انتشار: 7 ژانویه 2015
| |
معرفی كتاب ‹‹ درّ و صدف ›› تأليف استاد محمد شجاعی

به مناسبت روز 17 دی ؛ سالروز كشف حجاب

معرفی كتاب ‹‹ درّ و صدف ›› تأليف استاد محمد شجاعی

  روز هفدهم  دی ماه هر سال یادآور سالروز كشف حجاب در دی ماه سال 1314 هجری شمسی در دوره سلطنت رضا خان است . به همین مناسبت كتاب ارزشمند «درّ و صدف» تالیف استاد محمد شجاعی را معرفی می كنیم . این كتاب كه پیرامون موضوع حجاب نگاشته شده در چهار بخش  مباحث دینی، اجتماعی و سیاسی به رشته تحریر درآمده است. با توجه به بحث بر انگیز بودن موضوع حجاب در بین طرفدارانش در داخل وخارج كشور وگاه سهل انگاری و یا جهل برخی مسلمانان در این باب، نگارنده محترم سعی بر این دارد كه خواننده را به تفكر و تأمل در چرایی و چگونگی این تكلیف الهی دعوت كند.   بخش اول كتاب پیرامون این موضوع بحث می نماید كه همه انسانها در جستجوی سعادت وكمال اند، حركت به سوی كمال مانند هر حركت دیگری نیاز به آگاهی و شناخت دارد و نیز با توجه به این كه بهترین واضع قوانین هر مجموعه خالق آن مجموعه است، لذا تنها خداوند است كه صلاحیت و قدرت راهنمایی بشر را در حركت به سوی كمال دارد. از این رو میزان كمال و رشد هر كس بستگی به میزان تبعیت او از كاملترین و جامعترین قانون یعنی قانون الهی دارد. تحصیل كمال حقیقی در سایه تناسب وهماهنگی مجموعه قوای انسانی امكان پذیر است چراكه هیچ یك از قوای انسانی بیهوده خلق نشده، هر یك مصلحتی را تأمین می كند و برای هر یك حدی است. یكی از قوای حیوانی در انسان، غریزه جنسی اوست كه برای بقای نسل وی ضرورت دارد. این قوه نیاز واقعی و معینی دارد كه اگر به درستی تأمین شود انسان را در راه رسیدن به كمال مطلوب یاری می كند ولی اگر غیر عاقلانه و نادرست به كار گرفته شود، انسان را بسوی سراشیب حیوانیت و زوال استعدادهای عالیه اش سوق می دهد. خداوند برای هدایت این قوه فعال بشری كه از طرق مختلف فردی و اجتماعی، تحریك می شود قوانینی وضع فرموده كه یكی از این مقررات، دستور حجاب است. بخش دوم كتاب تحت عنوان "ریشه پیدایش فرهنگ بی حجابی در جهان " نویسنده محترم ابتدا به بررسی ریشه انحرافات جنسی در فرهنگ غرب پرداخته و آثار مخرب آزادی جنسی را بیان می كند، سپس علل گسترش فرهنگ بی حجابی و بد حجابی در كشورهای مسلمان از جمله ایران را مورد بررسی قرار داده و در انتها انواع و علل آنرا مورد بحث و بررسی قرار می دهد. در بررسی تاریخچه حجاب، نگارنده توجه خوانندگان را به این موضوع جلب می كند كه تا همین دو،سه قرن گذشته بی حجابی به شكل امروزی آن وجود نداشته و وضع پوشش زنان در بیشتر كشورها مناسب بوده است. عواملی از قبیل رشد صنعت، پیدایش مكاتب جدید، سخت گیری های متعصبانه كلیسا (كه حتی گناه همجنس بازی را كمتر از گناه ازدواج جلوه می‌داد)، هم چنین تحقیر و ظلم به زنان و مهمتر از همه كنار رفتن دین از صحنه زندگی مردم، از علل پیدایش وگسترش فرهنگ برهنگی به شمار می رود. آزادی جنسی كه محصول این فرهنگ غلط در غرب بود اثرات بسیار مخربی بر زندگی فردی و اجتماعی مردم باقی گذاشت، كه از آن جمله می توان به از بین رفتن شخصیت، امنیت و آزادی زن، سست شدن بنیان خانواده و ضربه خوردن فعالیت های سالم اجتماعی اشاره كرد. گسترش فرهنگ برهنگی در ایران و سایر دول اسلامی نیز معلول تهاجمات فرهنگی و نظامی و استعمارهای قدیم و جدید در این كشورها بوده است. از جمله طرح های فرهنگی دشمن در كشور ما اشاعه فساد به خصوص در روابط زن و مرد بوده و برای رسیدن به این هدف، حجاب باید از سد‍ّ راه برداشته می شد. برای نیل به این مقصود دشمن راههای مختلفی را در پیش گرفت كه از آن جمله استفاده از رسانه های گروهی و هنر مبتذل برجستگی بیشتری دارد. اوج تهاجم فرهنگی در ایران مربوط به دوران قبل از انقلاب و با شروع حكومت منحوس پهلوی و ماجرای كشف حجاب است. آنچه مسلم است میزان تاثیرپذیری از فرهنگ غرب بستگی به میزان فهم هر كس از دین و حكمت دستورات آن و نیز پیوند این فهم با قلب و روح او دارد. در ادامه این بخش از كتاب، نویسنده محترم حجاب را منشأ خیرات و بركات بسیار دانسته و فواید گوناگونی نظیر: تامین امنیت، كمال و آزادی معنوی زن، تحكیم بنیان خانواده، سلامت اجتماعی و آرامش روانی افراد، تسهیل در ایفای نقش‌های اجتماعی، خروج از سپاه شیطان و جلب رضایت الهی را برای آن برشمرد. بخش سوم كتاب، نگارنده محترم مباحثی را در زمینه نقش نگاه و سایر حواس در شكل گیری تفكرات و ایجاد انحرافات عنوان می كند. می دانیم كه محسوسات بالأخص دیدنی ها، تأثیر به سزایی در اشتغال فكر و قلب دارند، در واقع نوع تفكرات بستگی تام به نوع اطلاعاتی دارد كه از طریق حواس وارد ذهن و روح فرد می شوند. نگاه مادی به زن، به عنوان موجودی كه وجودش جاذبه های مختلفی را در دل ایجاد می كند، می تواند منشأ بسیاری از انحرافات باشد. اسلام برای حفظ پاكی فرد و جامعه علاوه بر اینكه به زنان دستور رعایت حجاب را داده به مردان نیز دستور می دهد تا دیدگان خود را ازنگاه ناروا به نامحرم بپوشانند. بخش پایانی كتاب مواردی مربوط به لباس، زینت، انواع آنها و نحوه ارتباط انسان با این دسته از مسائل را شامل می شود. طبق آیات قران كریم لباس برای انسانها به دو دسته تقسیم بندی می شود: لباس ظاهری كه برای پوشاندن بدن وحفظ آن استعمال می شود و مایه زینت ظاهری اوست، و دیگری، لباس باطنی است كه خداوند از آن به تقوا تعبیر فرموده است. تقوا روح انسان را از بیماری و زشتی مصون می دارد و از آنجا كه تنها توشه انسان در سیر به سوی ابدیت داشتن روحی سالم است اهمیت لباس باطنی بیش از پیش مشخص می شود. عدم رعایت احكام مربوط به حجاب و لباس ظاهری موجبات آلودگی روحی فرد را فراهم می كند. این احكام در دین مبین اسلام به طور دقیق و مبسوطی بیان شده كه نویسنده با توجه به فرصت وبضاعت كتاب به ذكر مواردی از آن پرداخته است. امید است كه با مطالعه این كتاب بهره كافی را از مباحث عنوان شده ببریم، مباحثی كه به سبكی نظام مند به بررسی روابط علّی و معلولی حاكم بر اجتماعات انسانی در زمینه اجرای این تكلیف الهی می پردازد. برای تهیه این كتاب می‌توانید با مؤسسه فرهنگی منتظران منجی (فروشگاه )تماس بگیرید.  

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 1347
زمان انتشار: 1 ژانویه 2015
| |
آسیب شناسی وایبر

نگاهی به اسیبهای فضای مجازی

آسیب شناسی وایبر

شبکه های اجتماعی تلفن همراه روزبه روز همه گیر تر می شوند اما یکی از اولین و معروف ترین این شبکه ها وایبر است که افراد زیادی از دوست و آشنا گرفته تا اقوام و فامیل های دور و نزدیک را در آنها می بینیم، اما حضور در این شبکه ها چندان هم ایمن نیست و مشکلاتی را ایجاد می کند. دکتر پرویز رزاقی، روانشناس و مشاور به شما می گوید که وایبر برای سلامت روحی تان چه آسیب هایی دارد و چطور باید از این خطرات در امان بمانید.   دوری از خانواده ها یکی از دلایل حضور افراد برای عضویت در گروه های مختلف وایبر این است که با حضور در این فضای مجازی می توانند با افراد بیشتری در تعامل باشند، ارتباطات اجتماعی شان را گسترده تر کنند، به مسافرت بروند و دسته ای از کمبود های شان برطرف شود. گاهی اوقات هم شرایط زندگی به گونه ای است که فرصتی برای معاشرت با افراد و دوستان باقی نمی ماند و ناچاریم برای آگاهی از حال و احوال اطرافیان به فضای مجازی پناه ببریم. به طور مثال فردی که از صبح سر کار می رود، بیشتر اوقات روز در محیط های بسته کار می کند و دایره ارتباطات محدودی دارد، چنین فردی از راه برقراری ارتباطات در شبکه های اجتماعی می تواند تبادلات اجتماعی بیشتری داشته باشد اما این موضوع همیشه هم بی عیب و نقص نیست. مشکل زمانی پیش می آید که افرادخانواده زمان زیادی درگیر حضور در شبکه های اجتماعی مختلف می شوند و به این ترتیب از حضور و صحبت با خانواده دور می مانند. حتما شما هم این روزها افرادی را دیده اید که در خانه، رستوران، مهمانی های دوستانه و خانوادگی و حتی در مراسم عزاداری و عروسی هم از گوشی تلفن همراه و شبکه های اجتماعی جدا نمی شوند و هر لحظه می خواهند به روز باشند، اما این موضوع آسیب هایی را به همراه دارد و باعث غفلت از اعضای خانواده و بی توجهی به نیازهای آنها می شود. شاید افراد خانواده نتوانند این موضوع را به راحتی بپذیرند و هضم این ارتباطات مجازی برای شان مشکل باشد، درنتیجه گروه بازی باید در زمان مناسب انجام شود تا اعتراض شدید افراد مختلف خانواده را به دنبال نداشته باشد.   وابستگی روانی به وایبر مشکل دیگری که با عضویت در گروه های وایبر پیش می آید، وابستگی روانی به این گروه هاست. بسیاری افراد از نظر روانی طوری به گروه وابسته می شوند که نمی توانند یک لحظه هم از آن دست بکشند، بنابراین در موقعیت های مختلف به دنبال این هستند که خودشان را به گروه برسانند و تبادل نظرات را از دست ندهند، در چنین شرایطی زندگی عادی فرد مختل شده و مشکلاتی برایش پیش می آید.   درماندگی در فضای مجازی گروه های وایبر برای بعضی افراد که اعتمادبه نفس پایین دارند مانند سم و آسیب است، درواقع شمشیر دولبه ای است که هم می تواند برای این افراد مفید باشد و در مواردی ممکن است سبب بروز آسیب هایی شود. از آنجا که این افراد نمی توانند در فضای واقعی خشم و ناراحتی شان را اعلام کنند ممکن است برای بروز این احساسات به فضای مجازی پناه ببرند، درنتیجه هر بار که مشکلاتی برایشان پیش می آید به فضای مجازی اکتفا می کنند که بار منفی دارد چون در این فضا قرار می گیرند و نمی توانند در دنیای واقعی با آدم ها روبه رو شوند. به این ترتیب فردی با اعتمادبه نفس پایین به دلیل اینکه نمی تواند مسائلش را بیان کند دچار درماندگی می شود.   رعایت نشدن حریم های خانوادگی   در بعضی گروه ها حریم های شخصی و خانوادگی رعایت نمی شود که این موضوع در زندگی مشترک مشکلاتی ایجاد کرده و سبب از هم پاشیدگی نظام خانواده می شود. از سوی دیگر احتمال دارد سوءتفاهم های جدی و شدیدی هم پیش بیاید. شاید خانمی متوجه شود همسرش در این گروه ها هنگام صحبت با خانمی دیگر از کلمات محبت آمیز استفاده می کند و این موضوع را زنگ خطری برای زندگی اش احساس کند. درمجموع برای پیشگیری از بروز مشکلات در وایبر به زوج ها توصیه می شود در گروه هایی عضو شوند که از نظر بار علمی و ارزش های اخلاقی اطلاعات خوبی در اختیارشان قرار دهد یا با اطلاع رسانی از زمان و مکان برگزاری سمینار ها به غنی شدن زندگی شان کمک کند. توصیه دیگر این است که زوج ها از به کار بردن کلمات خودمانی درون خانواده در گروه ها پرهیز کرده و در مجموع هوشیارانه تر و محتاط تر رفتار کنند. بعضی گروه ها ارزشمند نیستند و بهتر است با مشاهده نامناسب بودن شرایط، گروه را ترک کنید تا مشکلات جدی برای تان پیش نیاید و به اختلاف با همسر و از هم پاشیدگی زندگی خانوادگی منجر نشود.   آسیب برای نوجوانان وایبر می تواند برای گروه های سنی مختلف پرخطر باشد اما ممکن است به نوجوانان آسیب بیشتری وارد کند. شاید نوجوانان وارد دنیا و ارتباطی شوند که دلخواه پدر و مادر نیست و در این گروه ها تصاویر، جوک، جملات و حرف هایی رد و بدل شود که برای یک نوجوان مناسب نیست. از این رو در مورد نوجوانان عضویت در گروه های وایبر را پرخطر می دانیم و این موضوع می تواند با بدآموزی هایی همراه باشد.   بی خوابی در کمین وایبربازها اگر به تلفن همراه هوشمند معتاد هستید شاید برای تان پیش آمده که در کنار این یار همیشگی به خواب رفته باشید. این اتفاق فقط برای شما پیش نمی آید؛ تحقیقات نشان می دهد ۴۴ درصد از صاحبان تلفن همراه در کنار این ابزار هوشمند به خواب می روند. تلفن های همراه، تبلت ها، تلویزیون و گجت هایی که صفحه ال ای دی دارند از خودشان پرتوهایی ساطع می کنند که می تواند هورمون ملاتونین را تحت تاثیر قرار داده و در روند خواب شما اختلالاتی ایجاد کند. این ابزارها نور آبی رنگی دارند، طول موج این نور شبیه نور زردی است که در طول روز می بینیم. از این رو بدن ما شب ها در کنار صفحات آبی رنگ گوشی ها ممکن است به اشتباه تصور کند که هنور روز است، درنتیجه چرخه خواب مان به هم می خورد و دچار بی خوابی می شویم. درواقع نور آبی رنگی که در صفحه کامپیوتر وجود دارد چرخه خواب و بیداری را به هم می زند و احتمال بروز بی خوابی را افزایش می دهد. پس شب ها دو ساعت قبل از خواب این ابزارها را در فاصله ای دورتر از خود قرار دهید. بررسی ها نشان می دهد اعتیاد به اینترنت با اختلالات خواب هم در ارتباط است. در یک تحقیق دیگر گروهی از کودکان چینی و آمریکایی مورد بررسی قرار گرفتند، نتایج این تحقیق نشان داد افرادی که از کامپیوتر زیاد استفاده می کنند دیرتر به خواب می روند و در طول شبانه روز کمتر می خوابند. توصیه متخصصان برای رفع این مشکل این است که برای تنظیم ساعت خواب تان شب ها دو ساعت قبل از خواب، گوشی تلفن همراه و لپ تاپ را در فاصله ای دورتر از خودتان قرار دهید یا آنها را به طور کامل خاموش کنید. بهتر است زمان مشخصی از روز را به گروه بازی در وایبر اختصاص دهید و از صبح تا شب به اینترنت گوشی متصل نباشید، در این صورت آرامش بیشتری دارید زیرا هر لحظه منتظر دریافت پیام های تازه ای نیستید. اگر برای انجام کارهای روزمره باید به اینترنت متصل باشید تنظیمات گروه ها را طوری تغییر دهید که نوشته های ارسال شده با بوق معروف وایبر به شما یادآوری نشود و به اصلاح وایبر را بی صدا کنید، درنتیجه با هر پیام جدید از جای تان نمی پرید و به سمت گوشی پرواز نمی کنید.

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 1065
زمان انتشار: 21 دسامبر 2014
| | | | | |
مهارت های زندگی (1) جلسه 2

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

مهارت های زندگی (1) جلسه 2

تلاش هر یک از زوجین در این است که باید مهارت های آرامش را در خودشان افزایش تا بتوانند در طرف مقابل و فرزندانشان موثر واقع شوند. مهارت های زندگی (1) جلسه 1 مهارت های زندگی (1) جلسه 2 مهارت های زندگی (1) جلسه 3 مهارت های زندگی (1) جلسه 4  

صوت

1 - مهارت های زندگی (1) جلسه 2

فیلم

1 - مهارت های زندگی (1) جلسه 2

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 807
زمان انتشار: 9 نوامبر 2014
| |
فوت کوزه گری برای آنها که جوان دارند

اگر فرزند جوانی دارید و دلتان می خواهد دوش به دوش شما در مراسم مذهبی شرکت کند و دین دار باشد ، این مطلب را بخوانید...

فوت کوزه گری برای آنها که جوان دارند

امروزه در جامعه اسلامی ما ضرورت ایجاد حلقه عاطفی میان فعالیت های مذهبی و جوانان بیش از بیش احساس می شود. با توجه به تاثیر روحیه دینی در پیشرفت کشور و تحقق جامعه آرمانی، جذب جوانان یکی از دغدغه های خانواده ها و متولیان مربوطه می باشد. اما جای نگرانی نیست با بکارگیری روش ها و راهکارهای مناسب می توان بخش اعظمی از جوانان را به این امر مهم جذب کرد. ترویج اصول صحیح فرهنگی و مقابله با عواملی که نظام دینی را تضعیف می کند، از وظایف اصلی حکومت اسلامی است تا به کمک برنامه ریزی های صحیح و اصولی در این عرصه قدم بردارند. تحقیقات انجام شده حاکی از آن است که باورهای دینی و مذهبی نقش بسیار مهمی در آلوده نشدن نوجوانان و جوانان به انحرافات را دارد. هر جامعه ای برای جلوگیری از گناه نیازمند معنویت است. حضور در مجالس مذهبی نظیر: نماز جماعت، مراسم سوگواری محرم، مراسم اعیاد مذهبی و ... بستر مناسبی برای پرورش و تربیت روحی و اجتماعی و جلوگیری از گناه است. این یک حقیقت غیرقابل انکار است که واحدهای فرهنگی بدون کمک خانواده ها نمی توانند وظایف خود را به نحو صحیح انجام دهند و به نتایج قابل قبولی دست پیدا کنند. اولین و مهم ترین گروهی که می تواند در راستای ایجاد حلقه عاطفی میان فعالیت های مذهبی و جوانان قدم بردارد، خانواده است. این وظیفه پدر و مادر است که از همان ابتدا، فرزندانشان را با فرائض دینی و مراسم های مذهبی آشنا کنند و به مدد رفتار محبت آمیز و به صورت غیر مستقیم، مشوقی برای فرزندانشان باشند تا در این راه، دچار ناراحتی و دلزدگی نشوند. که اگر چنین شود، به مرور زمان، این سنت پسندیده در ذهن شان نقش می بندد و با آن مانوس می شوند. آشنا سازی با مسائل مذهبی و کاشت نهال تربیت دینی باید از دوره کودکی و بدون شتابزدگی و تحمیل شروع شود تا هم رعایت وجوب شرعی برای کودکان امری ساده و جذاب باشد و هم در پرورش دینی آنها اختلال بوجود نیاید. یکی از مهمترین وظایف پدر و مادرها تعلیم و تربیت آگاهانه بر اساس تعالیم دینی است. اولین قدم در تربیت آگاهانه شناخت نسبت به ویژگی های فرزند است. وظیفه پدر و مادرها زمانی مهم تر می شود که مخاطبان آنها در یکی از حساس ترین دوره زندگی شان "مقطع جوانی" به سر می برند. در این دوره افراد تا حدودی عاطفی تر، زودرنج و به علت کم تجربگی، خطا پذیر تر هستند. که این خصوصیات رفتاری به همراه کم تجربه گی و روحیه استقلال طلبی که در جوانان وجود دارد، زمینه ساز تعارض با خانواده را فراهم می کند. که در نتیجه تعارض بوجود آمده، ارتباط صمیمی بین جوان و والدین کاهش پیدا می کند. اما علی رغم این ویژگی هایی که بر شمردیم، برخورد صحیح و با احترام به عنوان والدین، زمینه ساز یک ارتباط دوستانه با جوان را فراهم می کند که عاملی مهم در جذب این نیرو کارآمد است. نقش والدین در ترغیب جوانان به شرکت در مراسم های مذهبی بسیار موثر است. ضرورت ایجاب می کند، خانواده ها در رابطه با تعلیم و تربیت جوانانشان به راهکارهای مناسبی دست پیدا کنند. باید با اراده قوی و با صبر و حوصله به سمت دنیای جوانان گام برداریم و موضوعات دینی را به آنان آموزش دهیم و یادآوری کنیم. در فرایند ترغیب جوانان، آموزش غیر مستقیم همراه با محبت، دوستی و نشاط قدم بعدی است.  در جذب جوانان نسبت به شرکت در مراسمات مذهبی حقیقتا می توان با رفتار دوستانه و منطقی و ایجاد حس خوشایند بهتر، عمل کرد. محیط خانوادگی سالم، تربیت صحیح و اسلامی، آگاهی از ماهیت و فلسفه شرکت در مراسم، یافتن الگوهای مناسب از سمت خانواده و جامعه، بیان آثار مثبت و منفی در ساختار روحی افراد در قبال انجام و ترک فعل از جمله عوامل هدایت و جذب جوانان به سمت فعالیت های مذهبی است. اگر واقعیت های دینی را به گونه ای آموزش دهیم که قابل درک باشد، جوان این واقعیت ها را بهتر درک می کند. همچنین خانواده ها می توانند با مشارکت در انجام فرائض دینی و اجتماعی، نقش عمده ای را در فرایند هدایت جوانان شان به سمت شرکت در محافل مذهبی داشته باشند. اهمیت و ارزش مشارکت جوانان در چنین محافلی بر کسی پوشیده نیست. ما به عنوان یکی از مهمترین راه کارها به آشنا ساختن جوانان به تعالیم الهی اشاره می کنیم، در اهمیت آشنایی با تعالیم دینی همین بس که انسان تا نسبت مسائل دینی آگاهی نداشته باشد، نمی تواند از حرام ها اجتناب کند و نسبت به بایدها اصرار بورزد. یکی دیگر از راهکارهای تربیتی که حائز اهمیت است، تقویت محبت اهل بیت (علیها السلام) است. زیرا وقتی انسان کسی را دوست بدارد محبت خود را به طور عملی ابراز می کند و مطابق میل و خواسته او عمل می کند. در حقیقت محبت به اهل بیت مقدمه پیروی کردن از آن هاست. یکی دیگر از موثرترین راهکارها ارائه الگو است. یکی از خواسته های مهم اجتماعی جوانان، الگو پذیری است. هر اندازه الگوهای تربیتی برای فرد محبوب باشد، تاثیر پذیری بیشتر است. در راس این ها پیامبر اعظم (ص) و اهل بیت مکرم و سپس پدر و مادر، استاد، عالم و ... می باشند. الگو باید مومن به آن چیزی باشد که دیگران را دعوت می کند. به عبارت دیگر مهم ترین گام، مطابقت بین قول و فعل است. دوست و همراه خوب نیز در شکل گیری شخصیت و مشارکت در محافل دینی تاثیر گذار است. چه بسیار جوانانی که در اثر همنشینی با افرادی که در هیات ها و مجالس مذهبی شرکت می کردند، همراه شدند و خود نیز مشوقی برای دیگر دوستانشان شدند. صریح بگویم، عیب و نقص از بچه ها نیست، انسان ها به طور طبیعی و فطری دین گرا هستند و به مسائل مذهبی علاقه نشان می دهند. اما متاسفانه بعضی از خانواده ها در آشنا کردن و هدایت کودکانشان با مسائل دینی کاهلی می کنند و در نتیجه رفتارهای مذهبی به مرور کمرنگ و گاها به دست فراموشی سپرده می شود. سوده موحدی

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 710
زمان انتشار: 30 اکتبر 2014
| |
معرفی کتاب"جنگ علیه خانواده"

بررسی کتاب "جنگ علیه خانواده

معرفی کتاب"جنگ علیه خانواده"

علاوه بر اسلام، غرب منتقدانی از جنس خود دارد که همیشه نظریات آن‌هابه علت سانسور شدید رسانه‌ای، از دید مردم جهان پنهان می‌ماند. متن زیر خلاصه ای از کتاب «جنگ علیه خانواده» نوشته ویلیام گاردنر اهل کانادا است. وی لیسانس روانشناسی خود را از دانشگاه کلرادو آمریکا و فوق لیسانس و دکتری خود را در زمینه ادبیات و ادبیات انگلیسی از دانشگاه استنفورد آمریکا، یکی از معتبرترین دانشگاه های دنیا می گیرد. به گفته مترجم، کتاب جنگ علیه خانواده The war against the family اثری جامع در نقد و بررسی بحران خانواده در غرب به ویژه آمریکا و کانادا است که در سال 1993 منتشر شده است و هم چنان مطالب آن دارای نکات قابل تامل و بدیع است. خانواده گرچه از شدت حمله هایی که به آن می شود، زخمی و لرزان است، سرسختانه به بقای خود ادامه می دهد. علت این امر نیز مخدوش بودن مواضع نظری و عملی دشمنان آن است؛ اما فقط بقای خانواده با این وضعیت، برای حفظ جامعه ای زنده و پویا کافی نیست. کسانی که برای دفاع از کیان خانواده اهمیت قائل هستند، باید دشمنان آن را به خوبی بشناسند و با شور و شوق از ارزش های مستحکم خانواده حمایت کنند. نمی توان بدون شناخت دقیق از یک مساله، آن را حل کرد. ویلیام گاردنر استاد دانشگاه استنفورد در این کتاب با استناد به وضعیت اجتماعی جهان غرب به ویژه آمریکا و کانادا در صدد ریشه یابی معضلات جامعه خود و ارائه راه حل هایی جهت غلبه بر این معضلات برآمده است. وی دارای کتاب ها و مقالات متعددی در زمینه مسائل اجتماعی، سیاسی و ادبی است. ویلیام گاردنر گرچه به دلیل رویکرد نو محافظه کارانه و گرایش سرمایه داری، در انتساب این بحران به جریان های چپ و دیدگاه های سوسیالیستی راه افراط می پیماید، اما واقعیت آن است که در بسیاری از جوامع، همین دیدگاه ها سرچشمه بسیاری از انحراف ها بوده است. این کتاب در دو بخش رویارویی و موضوعات تدوین شده است. در بخش اول دولت و رویارویی خانواده، پندار های نادرست رایج، نظام خانوادگی سنتی، رسم دیرپای رویارویی با خانواده، درس سوئدی و خانواده در یک نگاه عناوین این بخش را تشکیل می دهند. بدآموزی اجباری و لزوم مراقبت از فکر دانش آموزان؛ مراقبت از روح دانش آموزان ارزش های اخلاقی و آموزش جنسی؛ مراقبت از جسم دانش آموزان دختر؛ اشتباه فمنیسم: زنان رویاروی خانواده؛ زنان در جنگ، جبهه نظامی، جبهه مهد کودک، جبهه خانه؛ همجنس بازی رویاروی خانواده؛ طاعون همجنس بازان و مسائل سیاسی ایدز؛ سقط جنین یا نسل کشی نامرئی رویاروی خانواده؛ قتل دلسوزانه رویاروی خانوده؛ تقدیس خطاهای ما: کلیسا رویاروی خانواده؛ تبدیل باطل به حق: قوانین رویاروی خانواده؛ و فراخوانی برای اقدام: گزینه های پیش روی ما عناوین بخش دوم کتاب هستند. او در کتاب خویش با شجاعت تمام سیاست‌های غربی در قبال خانواده را به چالش می‌کشد. حال به بررسی فصول این کتاب می پردازیم: پندارهای نادرست رایج این فصل به عقاید نادرست و رایجی می‌پردازد که منجر به دشمنی علیه خانواده شده‌است.وقتی سیاستمداران به قدرت می‌رسند برای گسترش سلطه دولت خود بر ارزش‌ها و فرهنگ جامعه از مفاهیم و پندارهایی استفاده می‌کنند که در واقع درست است ولی از آن اراده باطل می‌کنند. در ادامه تعدادی از این پندارهای نادرست خواهد‌آمد. تصور نادرست از فردگرایی فردگرایی به این معناست که  بوسیله آزادی که در اختیار داریم مسؤلیت‌های خود را به بهترین نحو انجام دهیم طبیعی است که این نوع آزادی دارای محدودیت‌هایی است. فردگرایی واقعی همواره دارای مهاری به نام اخلاق است که از درون فرد را کنترل می‌کند. این کنترل اخلاقی، دشمن دولت‌هایی است که می‌خواهند تسلط همه‌جانبه بر مردم داشته باشند. دولت‌های تمامیت‌خواه سعی می‌کنند آزادی را خودخواهی و افسار‌گسیختگی معنا کنند تا جایگاه اخلاق را از او بگیرند تعهد افراد نسبت به یکدیگر را از بین ببرند و خود معنای درست و غلط را به مردم نشان دهند. آنها فردگرایی واقعی را به شدت سرکوب می‌کنند تا افرادی را بار بیاورند که غیروابسته به یکدیگر و در عین حال مطیع دولت هستند. پندار نادرست اشتراکی‌گری یکی از آرزوهای بشری جمع‌شدن در کنار یکدیگر  و مقابله با دشمن بوسیله وحدت است. این مهم همیشه از پایین به بالا، توسط مردم و با اختیار افراد انجام می‌شود ولی در مرام اشتراکی می‌خواهند آن را از بالا و توسط حکومت به زور ایجاد‌کنند و چون وحدت جمع باید مبتنی بر اختیار فرد باشد زور و اجبار موجب فساد در جامعه خواهدشد. تصور نادرست از آزادی مفهوم متداول آزادی این است که ما در اعمال خود از طرف دیگران هیچ محدودیتی نداشته باشیم ولی تعریف صحیح آزادی این است که ما اراده آزاد داشته باشیم تا کاری را انجام دهیم یا چیزی را داشته باشیم. آزادی واقعی این است که وقتی انسان آن را اعمال می‌کند و یک راه را انتخاب می‌کند خود را از گزینه های دیگر محروم می‌کند، برای مثال وقتی از بین دو شغل یکی را انتخاب می‌کنیم خود را از دیگری محروم می‌کنیم. این خود، نوعی محدودیت است که هیچ شباهتی با آزادی و بی قیدی ندارد چون هر عملی که انجام می‌دهیم خواه ناخواه دارای پیامدهایی است، چه مثبت و چه منفی. تلقی نادرست از آزادی که بعضی از دولت‌ها هم به آن دامن می‌زنند باعث نابودی ارزش‌های جامعه و در نهایت از بین رفتن فرد، خانواده و جامعه می‌شود. زیرا افراد را تشویق می‌کند به این که اگر مایل نیستید می‌توانید تعهداتتان در قبال دیگران از جمله همسر را نادیده بگیرید. برای مثال سازمان ملی آموزش جنسی سوئد زمانی اعلام کرد :«هدف ما ترویج آزادی طریق روابط جنسی است». کلید این روش این است که اگر دولت رفاه[منظور دولتی است که وظیه آن تامین حداکثری رفاه برای فرد است؛ دولت رفاه بسیاری از سیاست‌هایش منطبق با کمونیسم است] بتواند تمام اصول اخلاقی سنتی مرتبط با روابط جنسی را از ذهن مردم بزداید خواهدتوانست تمام باورهای کم‌اهمیت‌تر را که ممکن است کار دولت را مشکل کنند نیز، سست کند. در نتیجه ذهن کودکان این گونه شکل می‌گیرد که اگر در مورد امر مهمی مانند روابط جنسی حق با دولت باشد، در مورد هر چیز دیگر نیز حق با اوست. در نهایت این روند، اقتدار والدین شکسته می‌شود و دولت هرچه می‌خواهد به خورد کودکان بی دفاع می‌دهد. ثمره این اعمال این است که جایگاه اخلاق از خانواده به دولت تغییر می‌کند. آن‌ها روابط جنسی را مانند قضای حاجت  و غذاخوردن عادی جلوه می‌دهند، برای همین کودکان را به خودارضایی و روابط جنسی زود هنگام تشویق می‌کنند. تصور نادرست از خردگرایی(عقل‌گرایی) این باور بسیار تاسف‌آور است که معتقد است فقط عقل می‌تواند راه درست را به ما نشان‌دهد. فطرت، ‌احساس، شهود، رسوم، ارزش‌ها و دین فقط اندکی از چیزهایی است که عقل گرایان تصمیم گرفته‌اند از آن‌ها چشم بپوشند. قبلا اشاره شد که اخلاق از دست خانواده خارج، و در اختیار دولت قرار می‌گیرد در این هنگام دولت با تمایلات عقل‌گرایانه و ارزش‌ستیزش به جنگ با خانواده می‌شتابد زیرا آن را دشمن خود می‌داند، دشمنی که حامی ارزش‌هاست. تصور نادرست از تساهل معنای صحیح تساهل، پذیرش حق قانونی فرد برای انجام کاری است اما این بدین معنا نیست که باید او و عملش را دوست داشت و تایید کرد. در واقع ما وظیفه داریم همدیگر را تحمل کنیم ولی به تدریج تساهل معنای تایید به خود گرفت. این اندیشه راه را برای هر عمل ضداخلاقی و ضدخانواده بازخواهدکرد. تصور نادرست از حقوق در گذشته حقوق به معنای حمایت‌های قانونی بود یعنی کسی نمی‌تواند چیزی را از من سلب کند، اما در عصر حاضر هر گاه سخن از حقوق به میان می‌آید این معنا به ذهن متبادر می‌شود که انسان حق درخواست مجموعه‌ای از کالاها، خدمات، پول یا امتیازات را از دولت دارد این برداشت بسیار خطرناک است زیرا هر کس به بهانه احقاق حقوق خود هر مطالبه حق و ناحقی را از دولت درخواست می‌کند و دولت وظیفه دارد آن نیاز را برآورده‌کند. تصور نادرست از برابری این تفکر بسیار غلط است که همه انسان‌ها در همه چیز با یکدیگر برابرند از جمله استعدادها، توانایی‌ها، بیولوژی و ... . ثمره این عقیده این است که بعضی‌ با دست‌آویز قراردادن آن تفکر، مهندسی اجتماعی را رواج می‌دهند. مهندسی اجتماعی یعنی چون همه، چه زن و چه مرد از همه لحاظ برابر و کاملا شبیه به همند پس برای همه افراد باید یک برنامه در جامعه دنبال شود و به زور دولت اجرا شود. پندار واهی جبرگرایی از گذشته تا کنون جبر و اختیار همواره یکی از موضوعات محوری فلسفه بوده است. برای هر جامعه‌ای مهم است که مناقشه میان جبر و اختیار را حل کند زیرا باید تصمیم بگیرد که با افراد جامعه به عنوان کسانی برخورد می‌کند که مسئول پیامدهای اعمال خویش هستند یا کسانی که محکوم وضعیت اجتماعی یا سرنوشت هستند. جبرگرایان فرد را مسئول اعمال خویش نمی‌دانند در نتیجه راه‌حل معضلات اجتماعی را جامعه‌پذیری می‌دانند، بدین معنا که دیگران را با به زور با باورهای خشک خود مانوس کنند. نظام خانوادگی سنتی در این قسمت به فوایدی که خانواده سنتی برای رشد و تعالی فرد و جامعه دارد می‌پردازیم. خانواده در جایگاه حامی در طول تاریخ خانواده همواره در برابر دشمنان، در مقابله بلایای طبیعی و از همه مهم‌تر دولت‌های ستمگر به عنوان حامی و تامین کننده امنیت خود و اعضایش عمل می‌کرد. خانواده صمیمانه‌ترین محیط به جرات می‌توان گفت آرامش و صمیمیتی که در خانه وجوددارد در هیچ گروه و نهاد دیگری یافت نمی‌شود. خانواده نظامی ارزش‌زا از قرون گذشته تا به حال خانواده محلی برای پررنگ کردن ارزش های الهی و اخلاقی بوده است. خانواده موتور تولید ثروت ازدواج محرک قدرتمندی برای مردان است تا تولید ثروت کنند و بوسیله آن معیشت همسر و فرزندان را فراهم کنند. علاوه بر این محرک، تقسیم کار خانگی یکی از مفیدترین راه‌هایی بوده که تا کنون برای ایجاد ثروت وجود داشته است. تفاوت روحی و جسمی زن و مرد منجر می‌شود زن با عواطف و احساسات مادرانه‌اش در خانه مشغول پرورش فرزندان، و مرد نیز با قدرت مردانه و آسیب‌پذیری کمتر به کسب درآمد در خارج خانه مشغول شود. در نتیجه مردان به سوی بازار کار و زنان به سوی خانه روانه می‌شوند. از دیگر فواید اقتصادی خانواده می‌توان انتقال مهارت‌ها و فنون از والدین به فرزندان را نام‌برد. ازدواج و کنترل امورجنسی ثمره‌ای که ازدواج برای جامعه دارد، رام کردن غریزه جنسی مردان و کنترل و استفاده صحیح از انرژی‌های سرکش وی می‌شود. خانواده، نیرویی جهت همبستگی اجتماعی نفس تشکیل خانواده، به طور طبیعی یک نیروی همبستگی اجتماعی جهت احسان و مراقبت پدید می‌آورد. دولتی که این قدرت را نادیده می گیرد، ناگزیر خواهد بود خود بار مسئولیت مردم را به دوش کشد. نیاز فرزندان به محبت خاص همه نهادهایی که برای پرورش کودکان طراحی شده‌اند، از جمله مهدکودک‌ها و مدارس به عکس خانواده، در محبت کردن به کودکان بی‌طرف و یکسان عمل می‌کنند، اما این چیزی نیست که کودکان به آن نیاز دارند. کودکان برای رشد سالم به جانبداری و محبت خاص از سوی والدین محتاجند. رسم دیرین مقابله با خانواده این فصل شامل همه اعمال، اندیشه ها و نهادهایی است که هر کدام به نحوی به جنگ با خانواده می‌پردازند. اندیشمندان خانواده‌ستیز بی شک بزرگترین اشتراکی تندرو تاثیرگذار و فمنیست ضدخانواده در تاریخ غرب، افلاطون است. این بخش کوچکی از عقاید ضدخانواده وی است: «مردان و زنان باید به وسیله قانون از زندگی در کنار یکدیگر منع ‌شوند و تمام زنان باید برای تمام مردان مباح باشند. همچنین کودکان باید به صورت همگانی نگهداری شوند. هیچ یک از والدین نباید فرزند خود را بشناسد یا کودکی والدین خود را.» افلاطون فلسفه اصالت عقل را بنیان‌گذاری کرد که ضد تفکر روح محور مسیحی-یهودی بود و جدالی را پایه گذاری کرد که تا همین الان دامه دارد. جدالی بین عقل گرایی محض و دین گرایی. جالب است بدانید اکثر این اندیشمندان مرد بوده ودارای وضعیت خانوادگی اسفباری بوده‌اند. یکی دیگر از آنها ژان ژاک روسو است. او معشوقه خود را که 33 سال بدون این که با او ازدواج کند، نگه داشته ‌بود، مجبور کرد پنج فرزندشان را به نوانخانه(مهدکودک) بسپارد. او با سنگدلی تمام می‌گفت: گمان می‌کردم در حال انجام وظیفه پدری و شهروندی هستم و خود را عضوی از جمهور افلاطون تلقی می‌کردم. ژان ژاک روسو  - افلاطون مارکسیست ها نیز در این میدان از دیگران عقب نمانده‌اند مارکس و دوستش انگلس افراطی‌ترین حمله‌ها را علیه خانواده انجام دادند. آنها خانواده را نهادی ظالمانه می‌پنداشتند. زن را در قدیم برده همسر و فرزندان می دانستند که الان باید از سلطه آنان خارج شود و وارد کارخانه ها شود. اندیشمندان دیگری نیز وجوددارند که با پافشاری بر محو تفاوت میان کودکان مشروع و نامشروع، فرستادن کودکان به مهدکودک‌ها و در نظرگرفتن همجنس‌بازان به عنوان زوج‌های ازدواج‌کرده، موجبات فروپاشی هرچه سریعتر خانواده را فراهم آوردند. پدیده درمانگری رویاروی خانواده پدیده‌ای که در قرن حاضر با آن روبرو هستیم، پدیده انسان روان شناختی است. بدین معنا که همه سلسله مراتب اخلاقی را که انسان های گذشته بدان اعتقاد داشتند را نفی می‌کند. چیزی به نام خوبی و بدی وجود ندارد و همه چیز باهم برابر است. در نتیجه روانشناسی(درمانگری) جایگزین اصول اخلاقی و معنویت الهی و دینی می‌شود.  درمانگران برای این که عطش معنویت انسان را پاسخ دهند درمان‌های حیرت آوری از جمله ماساژ، تصوف شرقی، سکس‌درمانی، ادیان قلابی، راه‌رفتن روی آتش، را با نرخ‌های بسیار بالایی به فروش رساندند. نتیجه همه این‌ها بوجودآمدن انسان لذت جو و رفاه طلبی است که به خانواده وقعی نمی‌نهد. نتایج سیاست‌های ضدخانواده دولت رفاه در قبال دانش‌آموزان هنگامی که دولت وظیفه تربیت و ارزش گذاری را از خانواده سلب کرد مدرسه را به عنوان نهادی انتخاب کرد تا به سیاست‌های ضدخانواده خویش را در آن اعمال کند. برای مثال یکی از سیاست‌های آنان آموزش جنسی به کودکان بود تا به قول خود میزان بارداری نوجوانان را کاهش دهند و از گسترش ایدز جلو گیری کنند. نتیجه‌ای که حاصل شد تاسف بار است؛ در طی سال های 1971 تا 1981 در آمریکا میزان باداری نوجوانان و سقط جنین آن‌ها به ترتیب 3/48 و 133 درصد افزایش یافت. بین سال های 1955 تا 1983 موالید نامشروع مادران نوجوان، 288 درصد صعود کرد. بسیاری از مطالعات ثابت کرد که اطلاعات پیشگیری از بارداری در سطح گسترده به افزایش فعالیت های جنسی می‌انجامد. در بیست سال گذشته شمار نوجوانانی که به دلیل افسردگی در بیمارستان بستری شده‌اند سه‌برابر شده و خودکشی 200 درصد افزایش یافته است. قوانین در تقابل خانواده ما در جامعه‌ای هستیم که حق و باطل دیگر موضوعاتی اخلاقی نبوده و داوری در مورد آن به توافق شهروندان که آن را حقوق مکتوب می‌خوانند سپرده می شود. در چنین جامعه‌ای زوج‌های ازدواج نکرده که باهم زندگی می‌کنند، همان مالیات زوج‌های ازدواج کرده را می‌پردازند. به همجنس‌بازان همان مزایای متاهلان اعطامی‌شود. به زنان جوان برای زایمان و نگهداری از کودکان نامشروع یارانه می پردازند. در سطح فردی افراد، دیگر مثل گدشته نسبت به حرمت روابط جنسی نامشروع حساسیت نشان نمی‌دهند. در سطح اجتماعی، در قانون تعریف خانواده و مزایای متعلقه به خانواده‌های غیر طبیعی چنان گسترده شده که دیگر مردی سراغ تشکیل خانواده نمی‌رود و نیازهای جنسی خود را خارج از چارچوب ازدواج برطرف می‌کند. در سطح ملی قضات هر طور که می‌خواهند قوانین را تفسیر می‌کنند گه در بسیاری از موارد به ضرر خانوانده تمام می‌شود. در سطح بین المللی همه کنوانسیون ها علیه خانواده عمل می‌کنند. اگر دقت کرده باشید ما منشور حقوق کودک داریم، منشور حقوق زن داریم ولی تا به حال هیچ منشور حقوق خانواده‌ای تنظیم نشده است. جنبش فمنیسم فمنیسم برنامه‌هایی فرقه‌گرایانه، ضدمرد، ضدخانواده دارد که بنیان‌های سلامت فکری جامعه را تهدید می‌کند. در گام نخست نباید فمنیست‌ها را با زنان یکی بدانیم؛ در نظرسنجی سال 1998 آمریکا فقط 18 درصد از زنان جوان آمریکایی خود را فمنیست می‌دانستند. حال حیرت‌آور است که چگونه این گروه اقلیت دلارهای مالیاتی هنگفتی را در اختیار دارد و از آن مهم‌تر چرا رسانه‌ها برای این گروه اندک این مقدار تبلیغ می‌کنند. دانستن این نکته شاید باعث شگفتی شود که حتی تا سال 1960 فمنیست معنایی متضاد فمنیسم امروزی داشت. فمنیست‌های قدیم به شدت خانواده‌گرا بودند. آنها به تفاوت‌های طبیعی زن و مرد احترام می‌گذاشتند در نتیجه زن را لایق ماندن در خانه و نگهداری از نوزاد می‌دانستند و مرد را مخصوص کار بیرون از خانه. اما فمنیست‌های عصر حاضر درست برعکس عمل می‌کنند. اندیشه‌های ضد خانواده از زمان افلاطون وجود داشت ولی به دو دلیل هیچ‌گاه خطری ایجاد نمی‌کرد. اول وجود قدرت بسیار زیاد عواطف و احساست درباره خانواده و دوم نداشتن بودجه. ناگهان گونه افراطی فمنیسم توانست همراهی مانند دولت رفاه پیدا کند. دولتی که مشتاق گسترش تسلط خود است و فمنیسم را همکاری خوب برای آن می‌داند. آنان با توهم قربانی بودن که قبلا اشاره شد سعی می‌کنند مظلوم نمایی کنند و آزادی نامحدود را طلب کنند. یکی از این آزادی‌هایی که آنها می‌خواهند، همجنس‌بازی است که اگر بیشتر جلورود حتی به خودارضایی و خودباروری منجر می‌شود. با این‌که آنها بسیار افراطی هستند ولی از نظر مبانی فکری بسیار ضعیف هستند. در زیر به چند نمونه از تناقضات فکری آنها اشاره می‌کنیم. اشتباه‌گرفتن فرهنگ و قدرت ما در هر جامعه یک مرجع قدرت رسمی داریم که همان حکومت و قانون است و یک مرجع قدرت غیررسمی که همان انتظارات اجتماعی یا به‌عبارت دیگر فرهنگ و ارزش‌های ماست. ضمانت اجرا و التزام قانون بسیار بالاست و سرپیچی از آن مجازات فیزیکی در پی دارد. ولی فرهنگ(چه خوب چه بد) ضمانت اجرایی جز سرزنش مردم ندارد و همیشه افرادی بوده‌اند که از آن سرپیچی کرده‌اند. اشتباه فمنیست‌ها این است که فرهنگ را با قانون اشتباه می‌گیرند و می‌گویند در تاریخ، زنان قربانی انتظارات اجتماعی بوده‌اند و گریزی از آن نداشته‌اند در صورتی که هیج فردی چه زن و چه مرد بخاطر برآورده نکردن انتظارات مردم مجازات نمی‌شود. فمنیست‌ها از این گفته خود نتیجه می‌گیرند که ما باید مراجع قدرت رسمی و غیررسمی را در یکدیگر ادغام کنیم و فرهنگ و ارزش‌ها را به صورت اجباری و پلیسی بر مردم تحمیل کنیم. پارادوکس جامعه‌پذیری و جبرگرایی تناقض دیگری که بیشتر شبیه طنز است این است که می‌گویند رفتار انسان‌ها بدلیل جامعه‌پذیری آن‌هاست و هیچ چیز را نمی‌توان تغییر داد زیرا از بیرون شکل می‌گیرد. بیایید الگوهای جامعه پذیری را تغییر دهیم! حال باید پرسید: آیا شما آزاد هستید تغییر ایجاد کنید ولی دیگران در چارچوب جامعه گرفتار هستند؟! آنها هر موقع در دام این بی‌منطقی خود می افتند به سرعت بحث را عوض می‌کنند و با اصرار به این که زن به عنوان یک جنس دارای جهان بینی خاص، ویژه و برتر است حقوق ویژه طلب می‌کنند. بالاخره موضع خود را مشخص کنید این را بپذیریم یا اصل برابری زن ومرد را؟! به این ترتیب آن‌ها به یک تعارض در ایدئولوژی خود برخورد می‌کنند که آیا بدلیل برتری بر مردان حقوق ویژه طلب کنند یا طبق اصل برابری حقوق مساوی طلب کنند. آن‌ها می‌پندارند زن و مرد بودن افسانه است و انسان‌های اصیل دو جنسیتی خواهندبود و در این راستا به حدی افراط می‌کنند که خدا را نیز، هم زن میدانند هم مرد. آن‌ها خیلی خوب می‌دانند که نه زنان و نه مردان به طور طبیعی، جامعه مطلوب آن‌ها را انتخاب نخواهند کرد برای همین به زور متوسل می‌شوند. این گروه افراطی به یمن همراهی دولت رفاه، مالیات‌دهندگان را مجبور به حمایت از مهدکودک‌های همگانی می‌کنند. کارفرمایان را مجبور به پرداخت دستمزد بیشتر به زنان می‌کنند و دانش‌آموزان را وادار به خواندن کتاب‌های خشک ایدئولوژیک خود می کنند. مردم چه می‌خواهند؟ اکثریت قاطعی از زنان معاصر، درست همان چیزی را می‌خواهند که مادرانشان می‌خواستند؛ یعنی خانه، شوهر، فرزند و شغلی که فقط کمکی به درآمد خانواده باشد. نظرسنجی انجام شده در سراسر کانادا نشان می‌دهد که 66 درصد افراد، مخالف سهمیه بندی در حمایت از استخدام زنان هستند. در پژوهشی که یک مجله در سال 1990 انجام داد، از هر ده زن، هفت نفر می‌گفتند ترجیح می‌دهند به جای آن که فرزندان خود را به مهدکودک بفرستند، خودشان در خانه آنها را بزرگ کنند. 87 درصد می‌گفتند خانواده مهم‌ترین چیز در زندگی آن‌هاست. و 39 درصد اظهار می‌داشتند که از کار خانگی راضی هستند. زنان در جبهه نظامی فمنیست‌ها عقیده دارند که زن و مرد از همه لحاظ با هم برابرند در نتیجه زنان پابه پای مردان باید در جبهه جنگ حضور داشته باشند متاسفانه دولت هم از این سیاست حمایت می‌کند. زنان روحیه جسورانه و جنگ طلبانه کمتری نسبت به مردان دارند. آنها بسیار آسیب پذیرند. افتضاح آشکار فمنیسم در عرصه نظامی را خود نظام وظیفه آمریکا این‌کونه گزارش می‌کند: زنان سرباز سه برابر بیش از مردان امکان دارد بدلیل همجنس‌بازی اخراج شوند؛ دو برابر بیش از مردان زمان انجام وظیفه را به علت بیماری از دست می‌دهند؛ در تمرین‌های نظامی تا چهارده برابر بیش از مردان آسیب می‌بینند. مضرات مهدکودک‌ها یکی دیگر از عقاید خرافی فمنیست‌ها این است که خانواده را محل ظلم به زن می دانند در نتیجه او را تشویق به حضور در بازار کار و سپردن نوزادان به مهدکودک می کنند. با این کار هم نیروی کار ارزان و کم توقع نصیب کارفرما می‌شود و هم کودکان بی‌دفاع در اختیار مهدکودک‌هایی قرار می‌گیرد که مجری سیاست‌ های فمنیست ‌ها خواهند بود. در صورت فقدان روابط عاطفی نوزاد با مادر او در آینده به یک فرد خشن و بی احساس تبدیل خواهدشد. بسیاری از علل وقوع جنایت‌ها نیز قطع رابطه مادر و فرزندی در دوران نوزادی بوده است. به این‌ها می توان سو استفاده جنسی از کودکان در مهدکودک‌ها و بیماری‌های واگیردار در آنجا را اضافه کرد. همجنس‌بازی همجنس‌بازان از اینکه برچسب غیرطبیعی بودن به آن‌ها زده می‌شود به شدت منزجر هستند برای همین به دنبال راه‌کارهایی می‌گردند که به حقوق برابر نسبت به غیرهمجنس‌بازان دست پیدا کنند. چگونه شعار حقوق برابر موجب تضعیف ارزش‌‌های اجتماعی می‌شود؟ همه گروه‌های اجتماعی برای خود ضوابط و ارزش‌هایی قائل هستند. به همین‌خاطر آن‌طوری که با افراد خود رفتار می‌کنند با غیر خود رفتار نمی‌کنند و در برابر آن‌ها به عمد نابرابری پیش می‌گیرند. وقتی منشورهای تحمیلی دولت و تفسیرهای حقوقی مغرضانه، برابری را بر گروه‌های اجتماعی اجبار می‌کنند، آن‌ها مجبور می‌شوند از معیار‌های خود کوتاه بیایند و کسانی را که با معیارهای آنان مطابقت ندارند به جمع خود راه دهند. کلیسا باید همجنس‌بازان و ملحدان را هم به کار کیرد. شروط سنی جهت عضوگیری ملغی می‌شود. گروه‌های مردانه مجبور می‌شوند زنان را نیز بپذیرند. به این‌ترتیب می‌خواهند به مرور همه ارزش‌ها و معیارهای جامعه از بین خواهدرفت. همجنس‌بازان رادیکال به هر قیمتی که شده خانواده طبیعی را نابود کنند زیرا به صرف وجود خانواده همجنس‌بازان غیر طبیعی معرفی می‌شوند. علت همجنس‌بازی چیست؟ آیا همجنس‌بازی فطری است؟ همجنس‌بازان دست و پای زیادی می‌زنند تا آن را امری مادرزادی مانند دست‌چپ بودن القا کنند. مشکل این نظریه این است که هیچ کس تا کنون نتوانسته کوچکترین تفاوتی از نظر ژنتیکی، هورمونی یا شیمیایی میان همجنس‌بازان و دیگران بیابد. آیا همجنس‌گرایی اکتسابی است؟ برخی از روانپزشکان معتقدند همجنس‌گرایی عارضه‌ای است که ریشه در آسیب‌های روحی‌روانی دوره کودکی دارد. بدین سبب امری اکتسابی است. اما همجنس‌بازان این نظریه را نمی‌پسندند، زیرا به طور تلویحی به بیمار بودن آنان اشاره می‌کند، در نتیجه حق با جامعه است که از آنان دوری‌کرده و در پی درمان آن باشند. آیا همجنس‌گرایی انتخابی است؟ حال که همجنس‌بازان نظریه اکتسابی را رد کردند ناچارند پپذیرند که عمل آنها انتخابی است. اما این کار آنها را به شدت ناراحت می‌کند زیرا آن‌ها را وامی‌دارد تا توضیح دهند، چرا رفتاری غیرطبیعی را که به حال جامعه مضر است، برگزیده اند. پوشش زبانی همجنس‌بازان با تغییردادن کلماتی که دنیای آن‌ها را وصف می‌کند، امیدوار هستند تا پوشش به ظاهر موجهی برای اعمالشان دست و پا کنند. پذیرش عمومی واژه «gay» به معنای شان و سرزنده پیروزی بزرگی برای همجنس‌بازان بوده است. خطر همجنس‌بازان برای خود و جامعه آمارها نشان می‌دهد بین یک سوم تا نیمی از آزارهای جنسی ضد کودکان را همجنس‌بازان انجام می‌دهند. در دو دهه پس از 1970 در آمریکا، دست کم 68 درصد قربانیان بوسیله همجنس‌بازان به قتل رسیده اند. یک سوم همجنس‌بازان اذعان دارند که دچار سادومازوخیزم (لذت از دیگرآزاری و خود آزاری) هستند. بی قید و بندی جنسی هم یکی دیگر از خطرات همجنس‌بازی است به گونه‌ای که برخی از مردان با هزاران نفر رابطه جنسی داشته‌اند. پنهان سازی بزرگ درباره ایدز این بیماری در ابتدا سرطان همجنس‌بازی، یا نقص ایمنی مرتبط با همجنس‌بازی نام گرفت؛ اما به سبب فشار سیاسی جهت رفع بدنامی از همجنس‌بازان، نام آن به ایدز تغییر یافت. نسل کشی نامرئی رویاروی خانواده نظر مردم چیست؟ همه ادیان بزرگ در طول تاریخ مخالف سقط جنین بوده‌اند. در سال 1869، کلیسای کاتولیک رم، یگانه مرجع دینی مطلق در رابطه با سقط جنین شد و از آن زمان، جنین را از بدو بسته شدن نطفه، انسان تلقی کرد.  سومریان حدود 2000 سال قبل از میلاد، سقط جنین را محکوم می‌کردند. نظرسنجی سال 1988 مؤسسه گالوپ نشان داد که فقط 25 درصد کانادایی‌ها با سقط جنین بی حد و مرز موافق بودند. اندیشه روسو و نیچه تسهیل کننده سقط جنین آن‌ها معتقد بودند از آن‌جا که همه ما ذاتا خوب هستیم، فقط با بازگذاشتن راه برای طبیعت و احساسات خود و با رها نمودن خود، خوبی و خیر بروز می‌کند. دیگر ملاک خوبی را اصول اخلاقی تعیین نمی‌کند؛ بلکه خوبی در اثر اطاعت از میل درونی حاصل می‌شود. به این ترتیب جوانان خیلی زود می‌آموزند که خوب و بد به انتخاب فردی بستگی دارد و چون خوب و بد مطلق وجود ندارد و همجنس‌بازی، سقط جنین و کلا مسائل مربوط به اخلاق، به پسند فردی اخلاق بستگی دارد. اندیشه پیش‌گیری از بارداری کسانی که از فناوری‌های پیش‌گیری از بارداری استفاده می‌کنند در واقع مسئولیت‌ها را از دوش خود برمی‌دارند و به فناوری منتقل می‌کنند. حال اگر فناوری نقص داشته باشد، به فکر فناوری بهتر می‌افتند، آن‌گاه این فکر پدید می‌آید که سقط جنین به راحتی کار فناوری را کامل خواهد کرد. ترفندهای سیاستمداران سیاسیون وقتی می‌بینند اکثر مردم با سقط‌جنین مخالفند شعارهای خود در رابطه با سقط جنین را در لفافه سر می‌دهند. آن‌ها شعار آزادی سر می‌دهند و از آن به انتخاب تعبیر کردند تا هرکس با سقط جنین مخالف باشد، مخالف آزادی به شمارآید. شعار دیگر آن‌ها این است که «زن حق کنترل بدن خود را دارد» در پاسخ به این سوال باید گفت: او قبل از این که باردار شود باید خود را کنترل می‌کرد. واقعیت وحشتناک برخی از سقط‌جنین‌هایی که صورت می‌گیرد به مرگ مادر می‌انجامد. 15 درصد سقط‌جنین‌های سه ماهه اول، 40 درصد سه ماهه دوم و 90 درصد سقط‌جنین‌های سه ماهه آخر مستلزم مداوای جدی پزشکی مادر است. آمبولی، التهاب شکم، لخته شدن خون، عفونت خون و مجاری ادراری و ... تنها برخی از عوارض سقط جنین است. سقط‌جنین در برخی موارد بر بدن نوزادان بعدی هم تاثیر می‌گذارد حتی شاید باعث نازایی مادر هم بشود. جدای از همه این‌ها ما با یک انسان زنده مواجه هستیم. در بسیاری از موارد جنین زنده بیرون می‌آید و پزشک با قساوت تمام اعضای بدن او را تکه‌تکه می‌کند. حتی فیلم‌هایی هم که از درون رحم، در هنگام سقط‌جنین تهیه شده، نشان می‌دهد که جنین چطور در مقابل دستگاه مکش دست و پا می‌زند. محصولات و فرآورده‌های جنینی بسیار اسف بار است که محصولات جنینی در حال حاضر برای درمان دیابت، پارکینسون، سرطان خون، کم‌خونی و... استفاده می‌کنند. کاربرد دیگر جنین، استفاده از چربی آن در لوازم آرایشی است زیرا با بدن سازگارتر است و چروک‌ها را از بین می‌برد. نقد: نویسنده در متهم کردن اشتراکی گری(کمونیسم) تا حدودی زیاده روی کرده است و از این نکته غفلت غفلت ورزیده که لیبرالیسم. کمونیسم هر دو از یک جنش هستند و برخاسته از اومانیسم اند. اومانیسم به این معنا که ما دیگر کاری به خدا نداریم و محور همه معادلات در جهان انسان می باشد. او به نقش دین در تعالی خانواده و احکام  پوشش زنان در مسیحیت، که موجب سلامتی روانی و اخلاقی جامعه می شود، توجهی نمی‌کند. طبق آیه 11 سوره مبارکه رعد«...إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم‏...» خداوند حال هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر اینکه خودشان تغییر کنند؛ در مورد جامعه مسیحی نیز حتما همین صادق است. اگر تک تک افراد جامعه غربی، در مقابل هجمه همه جانبه علیه خانواده از خود واکنش نشان می دادند قطعا به این وضع اسفناک گرفتار نمی شدند.  به نظر می رسد این نکته مهمی است که نویسنده از آن غفلت کرده است. او در چندین جای کتاب از جبرگرایی دشمنان خانواده انتقاد می کند، در حالی که خود به نوعی جبرگرایی دچار شده و همه تقصیرها را به گردن دولت و لابی قدرتمند فمنیست ها می اندازد. یکی دیگر از ایرادات وارده به کتاب تکیه بیش از حد به رای و نظر مردم است. او در بسیاری از موارد مثل سقط جنین و همجنس‌بازی به رای مردم رجوع می‌کند؛ حال ایشان به این سوال چه جوابی خواهد داد که اگر اکثریت مردم خواهان سقط جنین و همجنس‌بازی شوند شما چه واکنشی نشان می‌دهید؟! اگر همان اقلیت هم رای به حمایت از همجنس بازی و فمنیسم می دهند با آنان چگونه باید برخورد کرد؟! اگر دین را به حاشیه راندیم مجبور می شویم در تشخیص خوب و بد به رای مردم مراجعه کنیم. تناقضی که گاردنر دچار آن است این است که نسبی گرایی اخلاقی را نفی می کند ولی باز در تشخیص خوب و بد به رای مردم تکیه می کند. نتیجه گیری گاردنر در این کتاب نشان داد که چگونه از بین رفتن ارزش‌های اخلاقی، نسبی‌گرایی، تکیه بر عقل تنها و کم‌رنگ شدن دین در بین مردم، موجب می شود جامعه راه ضلالت بپیماید. به نظر دیدبان عدم توانایی در پاسخ دادن به عطش معنوی جامعه و فساد جنسی فراگیر و بسیاری از معضلات اجتماعی دیگر، پیامد سیاست‌های غرب در قبال خانواده است. آن ها که دائم در شیپور دموکراسی می دمند باید به این سوال پاسخ دهند که چگونه دلارهای مالیاتی و رسانه های خود را در اختیار اقلیتی به نام فمنیسم و همجنس باز قرار می دهند.   منبع : دیدبان

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 327
زمان انتشار: 9 اکتبر 2014
| |
تنبلی و بی حوصلگی ، جلسه 15

تنبلی و بی حوصلگی ، جلسه 15

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی تنبلی و بی‌حوصلگی مانند دو غده‌ی سرطانی هستند که اگر درمان نشوند دنیا و آخرت خرابی به همراه خواهند داشت؛ «الکسل یُفسدُ الاخره» کسالت آخرت انسان را تباه می‌کند. البته هر چیزی که باعث خرابی آخرت شود دنیای انسان را هم خراب می‌کند. ریشه‌ی این دو رذیله، جهالت است، جهل به خود و جهل به دین. گاهی هم شک و تردید، و ضعف عقیده. یکی دیگر از عوامل تنبلی، خواهش‌های نفسانی است که اگر بر کسی غلبه کنند تمایل او در انجام وظایف کاهش می‌یابد. برای هر یک از ابعاد انسان خداوند مصالح و غذاهای ویژه تدارک دیده که ما باید آن‌ها را تهیه نماییم. انسان در این راه علاوه بر انگیزه‌های عقلانی باید ذوق و شوق هم داشته باشد. هر قوه‌ای از غذای مربوط به خودش لذت می‌برد و به زوج خود میل و شهوت دارد. حس با محسوسات، خیال با مخیلات، وهم با موهومات، عقل با معقولات و فوق عقل با «الله» آرام می‌گیرد. ذره‌ذره کاندر این ارض و سماست                 جنس خود را همچو کاه و کهرباست یک شخصیت کامل، شخصیتی است که به تغذیه‌ی تمام ابعاد وجودی‌اش به طور متعادل می‌پردازد. یعنی فوق عقلش را با «الله»، عقلش را با دانش و بخش‌های حیوانی را هم با زوج خودشان تغذیه نماید. این‌گونه آرامش انسان تأمین می‌شود. («وهم» روابطی است که انسان به لحاظ عاطفی با افراد دارد و خیال قصورات ذهنی است که در صورتی که ارضاء گردند آرام می‌گیرند. انسان در بُعد خیال اگر قادر به به خاطر آوردن چیزی یا مطلبی نشود آرامشش به هم می‌خورد.) تناسب زوج با قوای انسان بسیار اهمیت دارد و اساساً ملاک آرامش است. کسی که قوایش با زوج ویژه‌ی خود لذت نبرد طبیعی و متعادل نیست. کسی از زوج فوق عقل یعنی «الله» لذت می‌برد که این قوه در او فعال شده باشد. نکته‌ی بسیار مهم این است: تغذیه‌ی هر بخش باید به گونه‌ای باشد که سلامت و سعادت انسان را در پی داشته باشد که اولین شرط آن حلال و کامل بودن لذت است؛ در غیر این صورت عقده و عدم تعادل ایجاد می‌کند. افراط، سنگینی و اتلاف وقت به همراه دارد؛ «قد جعل الله لکلّ شیءٍ قدراً» خداوند تمام ظهوراتش ریاضی بوده و عدد و اندازه دارد. ما موظفیم این ریاضیات دقیق خداوند را کشف کنیم. هر قدر علم پیشرفت کرده و ابزار بیشتری در اختیار بشر قرار می‌گیرد، قدرت اندازه‌گیری او نیز بیشتر می‌شود. در یکی دو قرن گذشته بشر امکان اندازه‌گیری فاکتورهای مختلف خون از قبیل قند، چربی، اوره و گلبول‌های سفید و ... را نداشت ولی امروز دقیقاً محاسبه می‌گردد. روح انسان هم عدد و اندازه دارد که ما به آن دسترسی نداریم. البته جسم هم ریاضی است؛ فلذا عالم فیزیک، متافیزیک و مجردات، قاعده و اندازه دارد. این همان قضا و قدر یا حکم و اندازه است. مهم‌ترین شب سال «شب قدر» یعنی شب اندازه است. جسم به عناصری مانند روی، آهن، کلسیم، سدیم و منیزیم و ... به میزان مناسب نیاز دارد. کمبود خون در انسان حالات روانی ویژه‌ای پدید می‌آورد که ناشی از فقر آهن است. جسم و روح تأثیرات متقابل روی یکدیگر دارند. یک روانشناس حاذق قبل از هر کار، برای یافتن منشأ مشکلات روحی، جسم را بررسی می‌کند و اگر ضعف از جسم باشد آن را برطرف می‌نماید و سپس به مشاوره می‌پردازد. تمام مواد غذایی مورد نیاز بدن اگر بیش از حد نیاز مصرف شوند سلامتی انسان را به خطر می‌اندازند. نفس انسان هم این‌گونه است. دو شاخصه‌ی مهم سلامت نفس، شادی و آرامش است. اگر کسی برخوردار نباشد حتماً در تغذیه‌ی قواهایش اختلالی پدید آمده است. قواهای چهارگانه پایینی در حکم ابزار و وسیله برای فوق عقل هستند. ملاک خوشبختی انسان، میزان موفقیتش در حرکت فوق عقلانی است. از محدودیت نجات یافته و به «مُلک کبیر» که قرآن بشارت داده برسد یعنی شادی و آرامش دنیا و آخرت. تغذیه‌ی ما باید به گونه‌ای باشد که بخش الهی وجود ما به خطر نیفتد. البته بخش‌های پایینی هم در اسلام مراعات گردیده است. مثلاً: اگر عبادتی برای بدن ضرر داشته باشد قابل تغییرات است. وقتی ایستادن برای بدن مضر است شخص اجازه دارد نمازش را نشسته بجا آورد. اگر رساندن آب برای بدن ضرر داشته باشد، دستور تیمم داده شده است. حج در صورت امکان واجب است و اگر شخص استطاعت ندارد لازم نیست حج به جا آورد. در اسلام جسم انسان حرمت دارد، امام صادق «علیه‌السلام» فرمودند: اگر کسی شب استراحت نکرده و برای کسب ثروت بیدار بماند حق چشمش را به‌جا نیاورده و لقمه‌اش حرام است. شب‌بیداری باید دلیل معقول داشته باشد. کسی که برای دیدن فیلم شب را بیدار می‌ماند قصد ارضای واهمه‌اش را دارد. انسان حتی اگر برای عبادت به بدنش آسیب بزند مشروع نیست. اگر فرموده‌اند: «قَمِ اللّیل الّا قلیلا» درصورتی‌که بدن توانایی داشته باشد. قرآن در قاعده‌ی کلی که ارائه می‌دهد توصیه به توجه در طعام و غذای انسان (در همه‌ی قوا و ابعاد) نموده است: «فلینظر الانسان الی طعامه» پس انسان باید به طعامش بنگرد. کسی که فعالیتش کم است ولی غذاهای پرکالری مصرف می‌کند دچار اضافه‌وزن می‌گردد ولی شخصی که کارش پرتحرک است هرقدر هم غذاهای مقوی مصرف کند وارد چرخه‌ی سوخت‌وساز می‌شود. نیاز هر کس در همه‌ی ابعاد متفاوت از سایرین و تا حدی منحصر به خودش است. روح هم مانند جسم نیاز به طبیب دارد لذا انسان باید کارهایش بر اساس قاعده‌ی صحیح و زیر نظر استاد باشد. از آنجا که هدف از خلقت انسان شکوفایی اسماء الله در وجودش است بنابراین مهم‌ترین بخش او فوق عقلش است. بخش‌های حیوانی که پایه‌ی انسان هستند بسیار مهم می‌باشند زیرا اگر دچار اختلال شوند عقل و فوق عقل هم به خوبی رشد نمی‌کنند. بخش حیوانی باید با حرکت جاودانه‌ی انسان تناسب داشته باشد. مفاهیم حلال و حرام، مستحب، واجب و مباح در جهت همین هدف وضع شده‌اند. حلال‌ها یعنی انسان اجازه‌ی استفاده دارد، حرام‌ها چیزها و اعمالی هستند که هم به سیستم وجودی انسان لطمه وارد می‌کنند و هم آخرت را دچار مخاطره می‌کنند. مکروه، انجام ندادنش بهتر است و مستحب به رشد و سرعت کمک می‌کند. کسی که علاقه‌ای به لذت‌های پایین نداشته باشد قدرت پرواز در بُردهای بلند نخواهد داشت زیرا اصلاً متعادل نیست. به همین دلیل حضرت فرمودند: یک سوم وقتتان را به لذت‌های حلال اختصاص دهید. یکی از نکات مهم در لذت حلال، احترام به میل جمع و خانواده است: «المؤمن یأکل بشهوه اهله و المنافق یأکل بشوته» مؤمن تابع میل خانواده است، ولی منافق از میل خودش تبعیت می‌کند. حرمت به نظر دیگران باعث رشد انسانی و محبوبیت می‌گردد. لذتی پذیرفته است که مورد تأیید عقل و سازگار با فوق عقل باشد و برای بخش‌های دیگر ضرر نداشته باشد. افراط در لذت باعث سنگینی، و کوتاهی در آن باعث کمبود و عقده می‌شود. بدن نیز چنین حکمی دارد. طبق آمار 70% افراد زیر بیست سال اضافه وزن دارند و معنایش این است که نسل آینده از سرطان و سکته زیادی برخوردار خواهد بود. علیرغم اینکه مصرف ایرانی‌ها به اندازه‌ی یک میلیارد نفر است ولی 50% افراد دچار سوءتغذیه می‌باشند. این آمارها نشان­دهنده‌ی عدم عقلانیت در تغذیه است. انسان اگر در تمام ابعاد، استاد نداشته باشد دچار افراط و تفریط می‌شود. در مورد فرزندانمان باید مراقب باشیم از هر چیزی به اندازه استفاده کنند. دیدن کارتون و فیلم، بازی‌های کامپیوتری، و .... باید زمان محدود داشته باشند. شهوت خیال گاهی افراد را به ورطه‌ی نابودی می‌کشاند. مثلاً بدن افرادی که دائماً فیلم تماشا می‌کنند و به خیالشان اجازه‌ی استراحت نمی‌دهند، تابع این میل شده و ممکن است به سکته و ... بیانجامد. پس یکی از عوامل تنبلی و بی‌حوصلگی عدم مدیریت صحیح امیال و لذت‌ها، یعنی افراط و تفریط است. کسی که اسیر بعضی لذات می‌گردد از شئون دیگر باز می‌ماند. ورزش و عشق‌های زمینی تا جایی خوب هستند که به سایر ابعاد لطمه وارد نکنند. بعضی‌ها به قدری غرق در بخشی از شئون می‌گردند که به خانواده‌هایشان رسیدگی نمی‌کنند. ثابت شده دو گروه نمی‌توانند همسران خوبی باشند: هنرمندان و سیاستمداران. یکی از هنرپیشه‌ها می‌گفت: ما تا مشهور می‌شویم اولین کاری که می‌کنیم زن‌هایمان را طلاق می‌دهیم. باید روح‌هایمان را از نظر لذت مدیریت کنیم. لذات بخش‌های پایینی نباید به فوق عقل لطمه بزند، لذا قرآن علامت انسانیت را در سوره‌ی توبه آیه‌ی 24 این‌گونه معرفی می‌کند: اگر سه لذت در رأس لذت‌هایتان باشد درست و طبیعی عمل کرده‌اید و اگر این‌طور نباشد شما فاسق هستید؛ «... انّ الله لا یهدی القوم الفاسقین...». حتماً انسان جهالت به خرج داده و در حق خودش خیانت کرده که محبوب‌ها و تعلقات زمینی را به معشوق آسمانی (خدا، معصوم و جهاد در راه خدا) ترجیح داده است و از تعادل خارج شده است. البته علاقه به معشوق‌های هشت­گانه‌ی مذکور در آیه‌ی فوق منافاتی با آسمان ندارد مشروط بر اینکه مدیریت با آسمان باشد. «قل إن کان ابائکم و اخوانکم و ازواجکم و عشیرتکم و اموال اقترفتمواها و تجاره تخشون کسادها و مساکن ترضونها احبّ الیکم من الله و رسوله و جهاد فی سبیله فتربّصوا حتی یأتی الله بامره و الله لا یهدی القوم الفاسقین» یعنی اگر محبوب‌های هشت‌گانه عزیزتر و لذیذتر از خدا و رسول (معصومین) و جهاد درراه خدا باشند شما فاسقید. شخصیت متعادل ترتیب قوایش به این صورت است؛ فوق عقل، عقل، وهم، خیال و حس در غیر این صورت اگر حیوانیت (وهم، خیال و حس) در رأس قرار بگیرند به تعبیر علی «علیه‌السلام» شخص معکوس یا وارونه شده است. مانند کسی که هزاران تومان را به یک میلیارد ترجیح دهد.   والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 192
زمان انتشار: 29 سپتامبر 2014
| |
آداب تعلیم و تعلم،جلسه 20

آداب تعلیم و تعلم،جلسه 20

شاگرد دینی و معلّم هر دو باید ظاهرشان به ظاهر اسلام بخورد. اگر شما دین را قبول کردید باید در ظاهر اثر داشته باشد. بسیار اهمیّت دارد که در زمان خاص خواص چگونه عمل کنند، در همه زمان ها برای خواص وجود دارد. با دیگران باید مطابق فهمشان حرف زد چیز دیگر است امّا امتیاز دادن یک چیز دیگر. حق در صحبت با اعضای خانواده خود به عنوان یک خاص باید حواسمان جمع باشد که خراب کاری نکنیم. بسیار خطرناک است که آموزش های دینی جنبه نظری پیدا کند و تنزّل پیدا کند. در مجلسی که معصیت خدا می‌شود هیچ مسلمانی حق ندارد بنشیند. اگر شخصی از دوران دانشجویی مراقبت نکند بعداً هم که تحصیلاتش بالاتر برود و عالم شود آن طور که باید باشد نیست و انتظاری که او باید نمی‌رود. برازندة مؤمن و معلم و دانشجو این است که نمک‌نشناسی‌های دیگران را تحمّل کند مگر جایی که جنبه تربیتی دارد. در وظایف شاگرد داریم که بداخلاقی استاد خود را تحمّل کند . ( حق رفتار غیراخلاقی استادش را) هر کس شبیه خدا شود ظالم کش‌تر نسبت به خودش است، مورد مظلومیّت و اهانت و قدرناشناسی و ناسپاسی قرار می‌گیرد امّا بیشتر از هر کسی دیگر قدر می‌داند. با قدرنشناسی دیگران از شما تنها چیزی که در شما آسیب می‌بیند و اذیّت می‌شود به آن فشار می‌آید ناخود است. امام علی(ع)  فرمودند: «کسی که به عیب خود بپردازد مانع از این می‌شود که به عیوب دیگران بپردازد.»

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 182
زمان انتشار: 27 سپتامبر 2014
| |
آداب تعلیم و تعلم،جلسه 10

آداب تعلیم و تعلم،جلسه 10

اخلاص جایی است كه ما می خواهیم كاری را انجام دهیم و باید منطبق با شرایط زیستی آخرت باشد. میزان در شرایط زیستی آخرت، خداوند است. آنچه كه انسان را به سمت بالا می برد عمل صالح است. تا عمل نباشد هیچ عقیده ای در وجود شخص تثبیت نمی شود. حكمت، گمشده مؤمن است. قرآن دشمن بسیار قوی را برای ما معرفی می كند به نام شیطان. كسانی كه بد عمل می كنند كارشان به فساد و گناه كشیده می شود. شاگرد دینی و معلم هردو باید ظاهرشان به ظاهر اسلامی بخورد. اگر شما دین را قبول کردید  باید در ظاهر اثر داشته باشد. بسیار اهمّیّت دارد که در زمان خاص خواص چگونه عمل کنند، در همه ی زمان ها برای خواص وجود دارد. با دیگران مطابق فهمشان حرف زدن، چیز دیگر است اما امتیاز دادن یک چیز دیگر. حتّی در صحبت کردن با اعضای خانواده خود به عنوان یک خاص باید حواسمان جمع باشد که خراب کاری نکنیم. واجب، ستون است اگر نباشد دینی اقامه نخواهد شد. بسیار خطرناک است که آموزش های دینی جنبه نظری پیدا کند و تنزل پیدا کند. در مجلسی که معصیت خدا می شود هیچ مسلمانی حق ندارد بنشیند. اگر شخص از دوران دانشجویی مراقبت نکند بعداً هم که تحصیلاتش بالاتر برود و عالم شود آن طور که باید باشد نیست و انتظاری که از او باید، نمی­رود برازنده مؤمن، معلم ودانشجو این است که نمک نشناسی­های دیگران را تحمّل کنند مگر جایی که جنبه تربیتی دارد. در وظایف شاگرد داریم که بد اخلاقی های استاد خود را تحمّل کند. ( حتّی رفتار غیر اخلاقی استادش را) امام فرمود: «اگر ایمان درجه 2 را به کسی که ایمان درجه 1 دارد تحمیل کنی کافر می شود  هرکس که شبیه خدا شود ظلم­کش تر نسبت به خودش است، مورد مظلومیت و اهانت و قدر نشناسی و ناسپاسی قرار می گیرد اما بیشتر از هر کس دیگر قدر می­داند.» با قدرنشناسی دیگران از شما تنها چیزی که در شما آسیب می­بیند و اذیّت می­شود و به آن فشار می­آید ناخود است.

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 172
زمان انتشار: 27 سپتامبر 2014
| |
صلوات

صلوات

یکی از بزرگترین اذکاری که در مسیر حرکت ابدی، برای ما بسیار هادی و رشددهنده خواهد بود، ذکر شریف صلوات می باشد. می دانیم که قرآن به صلوات عنایت ویژه ای داشته و می فرماید: (ان الله و ملائکة یصلون علی النبی، یا ایها الذین آمنوا، صلوا علیه و سلموا تسلیما، خدا و ملائکه بر پیامبر درود میفرستند، ای کسانی که ایمان آورده اید، شما نیز بر او سلام و صلوات بفرستید). سوره احزاب، آیه 56. بنا بر آیه بالا میتوان دریافت؛ ذکری که از زبان حضرت حق جاری میگردد، به یقین از عظمت ویژه ای برخوردار است. حال، بدون هیچ مطالعه دیگری، آیا همین مقدار که می دانیم، خدا و ملائکش اهل صلواتند، برای شکفتن گل صلوات از لبان ما کافی نیست؟ صلوات، اعتراف به عبودیت خداست، و تسلیم شدن در برابر هرآنچه از پیامبر و آلش رسیده است. بدون صلوات هرگز نمیتوان به مقام عبودیت رسید. صلوات خوراک روح ما و وسیله ای برای رسیدن به حیات طیبه است و اساسا از همین روست که وضع شده است، چرا که اهل بیت نیازمند صلوات و درود ما نیستند.   صلوات از دریچه روایات - پیامبر اکرم (ص) می فرماید: هر کس که نام من بیاید و صلوات نفرستد، مغفرت شامل حالش نشده و از رحمت خدا دور می گردد. - هنگامی که بر پیامبر صلوات می فرستیم، فرشتگان حاضر در قبر او، سلام ما را به ایشان ابلاغ کرده و می گویند: فلان شخص بر شما سلام فرستاد، و از آنجائی که پیامبر چونان پدری دلسوز همه ما شناخته و بر احوالات ما واقفند، در جواب بر ما سلام و صلوات می فرستند. از طرفی در بسیاری از روایات آمده که ذات اقدس خداوند نیز، در جواب سلامی که انسان به پیامبر و آلش می فرستد بر انسان درود فرستاده و می فرماید: صل الله علیک و سلام و درود خدا، یعنی رهایی از بسیاری از موانع و مشکلات معنوی و مادی، و رسیدن به عافیت و آرامشی الهی. - بسیار توصیه شده که صلوات را بلند و کامل بفرستید، چرا که اگر کسی صلوات را کامل ادا نکند، (اللهم صل علی محمد) هرگز بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد، و این در حالیست که بوی بهشت از پانصد سال راه به مشام می رسد. بنابراین میتوان گفت که حب اهل بیت و پذیرفتن ولایت آنها به چه میزان در سعادت ابدی ما موثر است. هر چه محبت ما نسبت به پیامبر و آلش بیشتر باشد، بر تعداد صلواتهای ما افزوده شده و از اینکه بر پدران آسمانیمان درود می فرستیم به رضایت و شادمانی خواهیم رسید. فرستادن صلوات با صدای بلند، در واقع تجسم عملی و عینی چنین عشقی است. قلبی که نمیتواند عشقش را فریاد کند، قطعا به نفاق مبتلاست. - صلوات فرستادن به صورت کامل و با حضور قلب، باعث نورانی شدن دل، از بین رفتن حجابهای روحانی و به یاد آوردن آنچه فراموش شده، می گردد. - صلوات، اسم اعظم بوده و انجام هر کاری با صلوات ممکن است. اما این، تنها بستگی به میزان معرفت و یقین هر شخصی دارد. هرگز فراموش نکنیم که وقتی اعلام صلوات شد، باید سخن را قطع کرده و صلوات فرستیم. امیرالمومنین علی (ع) می فرماید: به شهادتین تدخلون الجنة، و با الصلواة تنالون الرحمة، فاکثروا من صلوة علی نبیکم و آلة ؛ با شهادتین داخل بهشت می شوید و با صلوات به رحمت الهی می رسید، پس بر پیامبر و آلش بسیارصلوات بفرستید.   آثار صلوات - امام صادق (ع) روایت نموده اند که؛ روزی پیامبر به حضرت علی فرمود: جبرئیل خبر آورده که اگر شخصی از امت من، بر من و در پی آن بر اهل بیت من صلوات فرستد، درهای آسمان به روی او باز شده و ملائکه هفتاد صلوات و درود بر او می فرستند. حقیقت صلوات ملائکه در حق ما، طلب استغفار برای گناهان کوچک و بزرگ ماست، و همین استغفار سبب آمرزش گناهان و گشایش درهای رحمت خداوند به روی ما خواهد شد. پس این روایت نشان می دهد که صلوات، کلید بازگشایی درهای عنایات حق تعالی است. - پیامبر(ص) می فرماید: من در قیامت کنار میزان هستم، هر کس که گناهانش بیشتر از ثوابش باشد، صلوات هایش را روی میزان می گذارم تا کفه حسناتش سنگین تر شود. - پیامبر(ص) فرموده اند: سنگین ترین چیزی که نامه اعمال را در روز قیامت وزین می کند، صلوات است. - امیر المومنین(ع) می فرماید: هر دعایی محجوب بوده و بالا نخواهد رفت، تا اینکه بر پیامبر و آلش صلوات فرستاده شود. - امام صادق (ع) می فرماید: هر کس صد بار در بین الطلوعین صلوات فرستد خداوند او را از آتش جهنم نجات خواهد داد. - اگر کسی در نامه اعمالش هیچ عملی به جزصلوات نداشته باشد اهل نجات است. - کسی که یک مرتبه بر پیامبر و آلش با نیّت و اخلاص صلوات فرستد ـ نه برای ثواب ـ خداوند سی حاجت دنیایی و هفتاد حاجت آخرتی را از او برآورده می کند. - فرستادن صلوات بصورت دسته جمعی، در حل مشکلات جامعه، عطر آگین کردن فضا، دفع شیطان و از بین بردن حجاب ها موثر است. - صلوات، برای انسان شادابی و آرامش را به ارمغان آورده و مانع شقاوت و بد مردن انسان می گردد. پس نکوست که با اشتیاق و ارادت خالص بر محمد امین و خاندان پاکش درود فرستیم. - امام رضا (ع) می فرماید: کسی که نمی تواند گناهی از گناهان گذشته اش را جبران نماید، زیاد صلوات بفرستد چرا که صلوات گناهان را نابود می کند. - صلوات بر محمد و آلش، در واقع همان اقرار به سبحان الله، لا اله الاالله و الله اکبر است. شخصی خدمت رسول خدا رسید و عرض کرد: در حج، هیچ ذکری به جز صلوات به ذهنم نرسید تا بگویم، پیامبر فرمودند: هیچ کس با فضیلت تر از شما از مکّه خارج نشد، چرا که صلوات، حمد و تسبیح و تکبیر خداوند را با خود به همراه دارد. - هیچ عملی در روز جمعه بالاتر از ذکر صلوات نیست. البته فراموش نکنیم که صلواتهایمان باید با معرفت نسبت به مقام پیامبر و آلش همراه باشد، همانگونه که علامه حسن زاده آملی با چنین ادراکی در الهی نامه خویش می فرمایند: الهی حق محمد و آل محمد بر ما عظیم است، پس؛ اللهم صل علی محمد و آل محمد - امام رضا (ع) می فرمایند: صلوات شما موجب اجابت دعاها و پاک شدن اعمالتان از گناه می گردد. -آیه (ان الله و ملائکة یصلون علی النبی) به این معناست که خدا و ملائکه اش بر پیامبر صلوات می فرستند. از امام صادق سوال شد که منظور از این آیه چیست؟ فقال؛ صلوة من الله عزوجل رحمة، و من ملائکه تزکیة، و من الناس دعا و اما قوله عزوجل و سلموا تسلیماـ صلوات از ناحیه خدا رحمت و کلید حل مشکلات است. از ناحیه ملائکه استغفار برای بندگان، و از ناحیه مردم در خواست و دعاست. اما نکته مهم اینجاست که صلوات ما باید با تسلیم محض بودن در برابر دستورات پیامبر همراه باشد تا مصداق واقعی آیه بالا باشیم. - امام سجاد در ابتدای دعاهای کلیدی خویش می فرمایند: فصل علی محمد و آل محمد. چرا که خداوند بعد از صلوات بندگانش می فرماید: صل الله علیک... و این بدین معناست که خداوند آماده اجابت دعای ماست. - حضرت ابراهیم به علت کثرت صلوات بر محمد و آلش به مقام خلیل اللهی رسید. و از همین روست که حضرت حق آنچنان عاشقانه از او در قرآن یاد می کند. - زیباست بدانیم که حضرت نوح برای به سلامت رسیدن کشتی اش ، خداوند را به پنج نام مقدس سوگند داده و به آنها متوسل شده است. امروزه تکه های کشتی حضرت نوح که نامهای محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام بر آنها نوشته شده و به تائید تمام زبان شناسان دنیا رسیده است در موزه مسکو موجود می باشد.   عواملی که به اذکار ما ضریب بینهایت میبخشند: - صلوات دسته جمعی: تنها خداوند بر میزان ثواب صلوات دسته جمعی ـ حداقل جمع سه نفراست ـ واقف است، بطوریکه حتّی فرشته ای که تعداد قطرات باران را می نویسد، از نوشتن آن عاجز است. - الحمد لله کما هو اهله: سپاس میگوئیم خدا را آنگونه که شایسته آن است، نه آنگونه که ما می شناسیم و حمدش می کنیم. ثواب این حمد را نیز غیر از خداوند کسی قادر به شمارش نیست. اللهم صل علی محمد و آل محمد عدد ما احاط به علمک و عجل فرجهم: خداوندا صلوات فرست بر محمد و آلش به اندازه تمام آنچه که علم تو بر آن احاطه دارد. ثواب چنین حمد و صلواتی را هیچ ملکی نمی تواند محاسبه کند مگر ذات خداوند تبارک و تعالی.   محمد (ص)، حبیب خداوندگار عالمیان اولین تجلی خداوند قبل از هر تجلی دیگری، نور پیامبر است که روز قیامت، عرصه تجلی عظمتش خواهد بود. او حبیب خداوند، سرمد عالمیان و کامل کننده رسالت تمامی انبیاست. خداوند در قرآن محمد(ص) را شفاعت کننده امتش و الگوی کاملی برای انسانها معرفی نموده است. حال این ما هستیم که باید سخت کوشانه برای شبیه شدن به او و درنتیجه برقراری رابطه ای نزدیک و عاشقانه با پیامبری که به او و آئینش ایمان آورده ایم، تلاش کنیم. فراموش نکنیم که مدت کوتاه عمرما زمان مناسبی برای برقراری این ارتباط ویژه است. از همین روست که در زیارت جامعه کبیره دست به دعا برداشته و میگوئیم؛ بارالها، هیچ موجود خوب و بدی در زمین نباشد، مگر اینکه عظمت پیامبر را به او بشناسانی. هر چه بیشتر در مسیر شناخت پیامبر حرکت میکنیم، غیر از اینکه شیفته و دلتنگ او می شویم، عظمتش چنان خشیتی در دلمان ایجاد میکند، که از این عزیزترین، مهربانترین و دوست داشتنی ترین موجود دنیا و آخرت، چونان پدری حساب خواهیم برد. از امروز تصمیم بگیریم که؛ سطح معرفتمان را بالا برده و به جای فرستادن صد صلوات با عجله، یک صلوات صحیح و با حضور قلب به محمد و آلش هدیه کنیم. مراقب باشیم میان ما و رسولمان فاصله ایجاد نشود، چرا که این فاصله، مصیبتی بس عظیم است. امام سجاد (ع) می فرماید: آه بر من اگر میان من و محمد مصطفی فاصله ای بیفتد. نکته مهم اینجاست که شیطان همواره تلاش می کند بین مسلمانان و پیامبر و آلش فاصله بیندازد. تا جائی که بر اثر این حملات او، برخی از مسلمانان نسبت به مقام پیامبر حسادت میورزند، که البته این ناشی از پائین بودن سطح معرفتی آنهاست. اگر می خواهید با پیامبر و این اسم اعظم انس بگیرید، بیشتر صلوات بفرستید. چرا که به فرموده قرآن در روز قیامت، گنهکار دستش را می گزد و می گوید؛ کاش رفاقتی با پیامبر داشتم. اگر صلوات های ما قدرت انسان سازی بالائی نداشته و ما را در مسیر خودسازی به سرعت پیش نمی برند، به این علت است که ما در زندگی روزمره مان با رسول خدا مبارزه عملی داریم. باید بیاموزیم که در مقابل هیچ کدام از دستورات او مقاومت نکرده و آرام آرام به این الگوی کامل عالمیان شبیه تر شویم. یادمان باشد که هر مقاومت عملی از سوی ما، حجابی جدید میان ما و پیامبر ایجاد خواهد کرد. باید در دل با پیامبر و آلش به صلح برسیم تا بتوانیم از صمیم قلب و در نهایت اشتیاق و دلتنگی صلواتی برایشان هدیه کنیم. کسانی که بیشتر صلوات می فرستند نسبت به کسانی که به عبادتهای دیگر می پردازند، توفیقات بیشتری برای رشد دارند و خیلی از مسائل معنوی و مادی برایشان آسان حل خواهد شد. مژده عظیم اینجاست که خداوند بسیاری از ثروت های آخرتی را به دعای پیامبرو آل به ما عطا نموده و خواهد نمود، و این در حالیست که ما نه به یاد چنین ثروتهایی بوده ایم و نه برای رسیدن به آنها دعا کرده ایم که این تنها لطف الهی بوده است و بس. ذکر = تو و خدا روبروی هم تو همنشین خدائی، درست در آن لحظه ای که یادش میکنی. و این همان زمانیست که خدا تو را از میان همه مخلوقاتش انتخاب کرده و به قلب و زبانت فرصت آسمانی شدن بخشیده است. یقین داشته باش که زبان ذاکر تو، ثروتی بی نهایت را برایت به ارمغان خواهد آورد. تمام هدف خداوند از خلقتی عظیم این است که بفهمیم؛ من و خدا، روبروی هم، یعنی چه؟ آیا می توانیم در تمام مدت عمرمان یک بار او را در آغوش بکشیم؟ و همه حسرت آن جاست، در روز قیامت که به لقاء خدا می رسیم، بفهمیم چه فرصتی را برای عاشقانه زیستن از دست داده ایم. و هیچ شادی بالاتر از آن نیست که در کنارش بنشینم و هم صحبت کسی باشیم که تنها منبع آرامش و شادی عالم است. فراموش نکن؛ همه اذکار و اعمال عبادی، غذای روح ما و رشد دهنده کودک عزیز روان ما هستند.هر گاه احساس کردی قلبت تمایل به خلوت کردن و هم آغوشی با خدا را دارد، این درست همان زمانیست که کودک عزیز روانت، درست مطابق با معیارهای انسانی در حال رشد بوده و از تو تقاضای غذا مینماید. دیگر چیز های کوچک ارضائش نمی کند، و حس میکنی که تمایل دارد با اشراف فطری، رفت و آمد داشته باشد. حالا این تو هستی که باید دست به کار شده و آرام آرام قلبت را به کار بیندازی. قلب تو رفته رفته با یاد خدا به یقین و آرامش خواهد رسید و روحت بزرگ و بزرگتر خواهد شد، تا جائی که قلب و زبانت هم صدا باهم، او را فریاد زده و دیگر چیزی غیر او را طلب نمی کنند. اگر خواهان شرافت انسانی هستی، ذکر اعظم را فراموش نکن. صلوات برایت بسیار رساننده خواهد بود. خداوند به حضرت سلمان زبان ذاکرعطا فرمود، و اینگونه بود که سلمان به مقام ( سلمان منا اهل البیت ) رسید. باید یاد بگیریم، به جایی برسیم که با خدا دنبال معشوق دیگری نباشیم. اذکار، ما را تا شبیه خدا شدن پیش می برند. اگر عبادات و اذکارمان همراه با معرفت و شناخت باشند میزان اثرگذاریشان بیشتر خواهد بود، البّته ذکر زبانی نیز آثار و برکاتی با خود به همراه خواهد داشت. خداوند دوست دارد، ما با او رفاقت کنیم. اگر در این مسیر، کمی صبرپیشه کرده و پیش رویم، در رفاقت باز شده و قلبمان ذاکر خواهد شد. این مرحله جائی است که قلب و زبان یکدیگر را به ذکر گفتن واداشته و و با اشتیاق به سمت برقراری ارتباطی عاشقانه خواهیم رفت و انشاالله به این یقین میرسیم که خدا برایمان بس است. در روایت است : لیس الذکر من المراسم السان و لاکن الاول من المذکور و الثانی من الذاکرـ هیچ ذکری از دهان خارج نمی شود مگر این که اول مذکور یاد ذاکر میکند و به دنبال ذاکر به فکر معشوقش می افتد. هیچ ذکری به قلب و زبانت خطور نکرده و از لبانت نمی شکفد مگر آنکه قبل از تو خداوند یادت کرده و تو را به هم صحبتی خویش دعوت نموده است. قرآن کریم در سوره انفال ، آیه 2 ، دوستان خدا را اینگونه توصیف می نماید: الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم آیاته، زادتهم ایمانا؛ مومنان، کسانی هستند که وقتی از خداوند یاد میشود، دلشان به لرزه افتاده و هنگامی که آیات خدا بر آنها تلاوت می گردد برایمانشان می افزاید. توجه داشته باشید که صبر و نماز ابزارهایی جهت قدرتمند شدن شما و اوج گرفتن روحتان هستند. همچنین تک تک سوره های قرآن می توانند دوستان خوبی برای رشدتان باشند. سعی کنید با آنها رفاقت کرده و به این ترتیب موجبات شادی و آرامش خود را فراهم آورید. خانواده آسمانی ما امام صادق(ع) شنیدند که شخصی اینگونه صلوات می فرستاد؛ اللهم صل علی محمد و اهل بیت محمد. ایشان خطاب به آن فرد فرمودند: چرا این گونه صلوات می فرستی؟ اهل بیت محمد، اصحاب اهل کساء هستند، حال آنکه کلمه آل؛ شامل همه ما و شیعیان می باشد. از این روایت می توان دریافت که ما از آل پیامبر و عضو خانواده بزرگ آنهائیم. راستی آیا تاکنون فکر کرده ایم که با چنین شرافت عظیمی، چه مسئولیتی در قبال خانواده آسمانی مان داریم؟ آه، باید دست نگه داریم! بیائید از اول شروع کنیم ... ابتدا باید نوع نگاهمان را عوض کنیم، از وادی محاسبات بیرون آمده و تمام روابطمان را براساس عضویت در خانواده بزرگ پیامبر تنظیم کنیم. فراموش نکنیم که هیچ چیز غنی تر از رابطه با پیامبر و آشتی با او، نمی تواند ما را به بی نهایت برساند. پیوند با این خانواده رمز تمام موفقیّتها و دور شدن از آغوششان، علت تمام سقوطهاست. همین ارتباط نزدیک میان شیعیان و اهل بیت سبب شده است که واقعه کربلا و مصیبت آن،هیچ گاه از بین نرفته و همواره زنده بماند. باید اقرار کرد که رفاقت و همراهی با پیامبر و آلش، بزرگ ترین مژدهای است که تا کنون شنیده ایم. بی معرفتی کرده ایم اگر این بشارتها را نادیده گرفته و از کمبود جیفه های دنیایی بنالیم. کاش روزی این عزت و افتخار برایمان کافی باشد که بنده خدا و عضو خانواده پیامبریم... محمد، تابلوی جهت نمای جاده بهشت آیا دغدغه تولدی سالم به آخرت و در آغوش کشیدن حضرت حق، ذهنتان را به خود مشغول نموده است؟ آیا تصمیم گرفته اید مسیر زندگیتان را به سمت سالم زیستن در دنیا و آخرت تغییر دهید؟ باید بدانید که مسیر توحید، با پیوند با پیامبر و آلش آغاز شده و به پایان می رسد. بنابراین قبل از هر چیز، باید از پیامبر و آلش شروع کنید، چرا که خداوند درهیچ امری به اندازه مسئله ولایت سخت نگرفته است. کسی نمی تواند با نادیده گرفتن مظهر خدا که فرستاده خود اوست، به خدا برسد. برای رسیدن به خدا، باید همه تجلی ها و مظاهر او را در زمین دیده و گرامی داشت. امام صادق (ع) می فرماید: صلوات بدین معناست که؛ من به پیمانی که روز اول خلقت با خداوند بستم -الست بربکم- وفادار هستم. همه ما از نظر فطری خداجو خلق شده ایم، امّا برای ایمان آوردن و مومن ماندن باید در این خانواده ثبت نام کنیم. پیامبر و آلش رحمی هستند که بدون ورود به آن، اساساً امکان رشد به سمت ابدیّت و حق تعالی وجود نخواهد داشت. همانگونه که با خروج نابهنگام جنین از رحم مادر دیگر هیچ شرایطی هرچند قدرتمند، نمی تواند او را برای سالم زیستن در دنیا یاری رساند، خروج از رحم پیامبر و آل نیز، موجب تولد ناقص انسان به آخرت خواهد شد، به گونه ای که دیگر انتخاب هیچ روش و مکتبی او را به مقصود نخواهد رساند. پیامبر و آل، کشتی نجاتی هستند که به هر ترتیب انسان را به سلامت به مقصد می رسانند. در رحم اصلی بودن، سیر به سمت هدف را به دنبال دارد، اما بیرون از رحم قطعا چیزی جز هلاکت نیست. با صلوات بر پیامبر و آلش، در جای بهتری از این کشتی منزل بگیریم، باشد که به یاری خدا بتوانیم با مظهر کامل و حقیقی اش در زمین پیوندی محکم برقرار کنیم.   مودّت؛ شرط اصلی عضویت در خانواده آسمانی صلوات اعلام مودّت است. پیامبر(ص) می فرماید: با صدای بلند صلوات بفرستید چرا که نفاق را از بین می برد. صلوات بلند حاکی از وابستگی و هم حزب بون است. کسی که نمی تواند بلند صلوات فرستد، قلبا عضویت در گروه پیامبر و آل را باور نکرده و به آن افتخار نمی کند؛ و این در حالیست که ادعا می کند شیعه و دوستدار آنهاست. عضویت در گروه پیامبر، با احترام گذاشتن به او متفاوت است. عضو گروه پیامبر به دنبال استدلال نیست، تنها عشق و محبّت است که او را به فعالیت وامیدارد. معیّت با پیامبر و آلش موجب می شود که انسان، منتظر کسی برای کمک نمانده و به تنهایی برای خدا قیام می کند، چرا که تنها توجیه اوعضویت در خانواده بزرگ پیامبر است. اسلام ما را به امّی بودن دعوت کرده است. چون همواره توده مردم در توسل کردن و تعظیم شعائر الهی موفقتر از خواص هستند. عوام بودن به این معناست که حجاب های طبیعی روی روحمان پرده نیندازند. خوشا به حال کسی که هر قدرشأن طبیعی او بالا می رود، عوام بودن خود را حفظ می کند و این نیازمند اخلاص و معرفت است. تحصیلات و مقام، امور وهمی هستند که هیچ یک در موفقیت آخرتی ما نقشی ندارند. باید مراقب باشیم این امور اعتقادات ما را کمرنگ نگردانند. شرط اصلی عضویت در گروه پیامبر، مودت است. در عصر ما، مبنا در مودّت امام زمان (ع) است. اگر با او پیوند داشته باشیم برنده میادین انسانی هستیم و در غیراینصورت سقوط کرده ایم. حجاب ها حائل هایی بین انسان و خدا میزان تقرب ما به خداوند، به برداشتن دو حجاب زیر میان ما و پیامبر بستگی دارد: الف ـ حجاب های معرفتی و شناخت درست پیامبر و آل او. ب- حجاب های وجودی. باید قاطعانه تلاش کنیم تا نسبت به پیامبر وآل او در وجودمان عاطفه فرزندی ایجاد کرده و بپذیریم که عضو خانواده بزرگ و اشرافی آنها هستیم. برای رسیدن به چنین مقامی، تنها محبّت به پیامبر و آلش کافی نیست، بلکه باید دغدغه آنها را داشته و مسائل مربوط به محمد و آلش، فضای ذهن ما را مشغول کند. به خاطر بسپاریم که برای رسیدن به پیامبر و آلش در آخرت، باید خود را در دنیا به آنها برسانیم، چون مسیر حرکت ما به سمت آخرت جائی جز دنیا نیست. در عزاداری ها وایام بزرگداشتشان تلاش کنیم. زمانی می توانیم مطمئن باشیم ائمه ما را فرزندان خود می دانند که، ما آنها را به عنوان پدر و مادر واقعی، جزئی از زندگیمان بدانیم. اهل بیت تولد سالم شیعیان را در قیامت جشن می گیرند. جان دادن در آغوش پیامبر تمام خوشحالی و شعف یک انسان مومن است. او هرگز این شادمانی را حتی با لذت ورود به بهشت مقایسه نمی کند. چرا که او بهشت را به دلیل آنکه تجلّی زیبای خداست دوست میدارد. اساسا در زندگی چنین انسانی، هر لذتی او را متوجه خدا می سازد. خداوند می فرماید: اگربنده یک صلوات فرستد، ملائکه هفتاد صلوات و خدا هفتصد صلوات بر او می فرستد. حجاب معرفت و حجاب وجودی انسان، مانع جذب صلوات خدا می شود. پیامبر(ص) می فرماید: اگر کسی بر من صلوات فرستد و آل مرا فراموش کند بین او و آسمان هفتاد حجاب ایجاد می شود و خدا اصلاً جواب نداده و مانع راه یابی انسان می شود و به ملائکه می فرماید: دعای او را بالا نبرید؛ مگر اینکه ملحق کند آل پیامبر را به او والّا در حجاب های هفتاد گانه می ماند تا اینکه به آل برسد. خداوند ساختار وجودی انسان را به عنوان یک جنین در رحم دنیا برای حرکت به سمت ابدیّت، به گونه ای طراحی نموده است که تنها با انس با پیامبر و آل می تواند سالم متولّد شود، چرا که تنها این خانواده به ریاضیات عالم آگاهند و می توانند انسان را طبق ریاضیات ابدیّت به سمت تولدی سالم راهنمایی کنند.   لزوم رابطه با امام زمان برای تولد سالم در آخرت باید بهترین رحم را انتخاب کنیم، هیچ رحمی در زمان ما قوی تر از امام زمان نیست. وقتی صلوات می فرستیم با پیامبر و آل پیوند برقرار می کنیم و با نظام وجودی عالم هماهنگ می شویم. امّا اگر اهل صلوات نباشیم و پیوند خوبی با پیامبر و آل او، به خصوص امام زمان نداشته باشیم، نه تنها میان ما و نظام خلقت هماهنگی دیده نمی شود، بلکه بسیار مختلف و ناهماهنگ خواهند بود. و به همین علت است که در اموراتمان به مشکلاتی بر می خوریم. قید عبارت - و عجل فرجهم - در ادامه صلوات بسیار ارزشمند است. انسان از خدا می خواهد در فرج امام زمانش تعجیل کند، چرا که او درد بشر را از غیبت آخرین ذخیره آل پیامبر می بیند و رنجشان را لمس می کند. جهت داشتن رشدی خوب و باسرعت، باید روی روابطمان با امام زمان تمرکز گرفته، مختصاتمان را با او تنظیم کرده و در برقراری رابطه ای زیبا و نزدیک با او تلاش کنیم. اگر رابطه ما و امام زمان دوستانه و عاشقانه نباشد، به صراحت می توان گفت که تمام زحماتمان بی نتیجه مانده و رشد چندانی نخواهیم داشت. و این در حالیست که ممکن است با یک یا چند تن از چهارده معصوم روابط وجودی خوبی داشته باشیم. چرا که حضرت اباصالح المهدی، امام عصر ما و تنها راهنما و حجت زنده خداوند بر روی زمین است. امام زمان واسطه فیض الهی در عصر ما هستند. باید شوق همراهی با ایشان را در دل ایجاد کرده و بودن با او و در رکاب او، دغدغه تمام دقایقمان باشد. باشد که به مدد دستهای مظلوم اما همیشه مهربانش، به سلامت به مقصد و معبودمان برسیم.

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed