www.montazer.ir
جمعه 11 ژولیه 2025
شناسه مطلب: 6783
زمان انتشار: 22 آوریل 2017
| |
اضطراب

استاد محمد شجاعی

اضطراب

اضطراب مثل زلزله است که هم جسم و هم روح را خراب می کند. چه بسا بعضی از ازدواج ها در اثر اضطراب و ضعف شخصیتی یکی از زوجین نابود می شود. ممکن است زن و شوهر علاقه به هم داشته باشند ولی به خاطر ترس و نگرانی از هم جدا شوند. در حالی که اگر آرامش داشته باشند، زندگی به طلاق کشیده نمی شود. پس اضطراب هلاکت بار است. همه شئون انسان را نابود می کند.   آثار و مفاسد «اضطراب» و «بی تابی»

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 6782
زمان انتشار: 24 ژولیه 2017
| |
اضطراب و رابطه آن با مرگ

استاد محمد شجاعی

اضطراب و رابطه آن با مرگ

مهمترین تاثیری که اضطراب و بی تابی دارد، مرگ است. امروزه بیشترین آمار مرگ و میرها، سکته است. مردم به خاطر اضطراب می میرند. چون سطح رقابت هایشان بالا رفته و تمام جسم و روح شان اعم از خیال، وهم و عقل را نابود می کند. این تعریف کلی از اضطراب و آثار بد اوست. پس هیچ بخشی از زندگی انسان نیست که در اثر اضطراب آسیب نبیند.   آثار و مفاسد «اضطراب» و «بی تابی»

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 6780
زمان انتشار: 19 آوریل 2017
| |
آثار و مفاسد «اضطراب» و «بی تابی»

عزت و خیالی جلسه چهارم

آثار و مفاسد «اضطراب» و «بی تابی»

«بی تابی» و «اضطراب»، حالت بی قراری و آشفتگی در برابر حوادث و مشکلات است. اضطراب مثل زلزله ای  است که دنیا و آخرت انسان را تباه می کند. از مهمترین آثار بد آن این موارد است: مرگ، از بین رفتن قدرت تصمیم گیری، نداشتن مدیریت خوب، تنهائی، از دست رفتن اراده، شکست و تلخی زندگی.

انسان برای خوشبختی اش در دنیا و آخرت به دو ابزار کلیدی نیاز دارد: شادی و آرامش. چون با شادی و آرامش می توان هم دنیای قشنگی ساخت و هم آخرت را آباد کرد. شیطان در وسوسه های چهارگانه اش (راست، چپ، گذشته و آینده) هدف اصلی اش ایجاد غم و ناآرامی در انسان است. این جنگ حقیقی است بین انسان و شیطان که متاسفانه جدی گرفته نمی شود. کسی که خود را نمی شناسد، وارد رقابت های دنیایی و توهمی در همه شئونات مختلف زندگی می شود. مثل مسابقه گذاشتن برای پول، زیبائی، مقام و موقعیت، مدرک گرفتن و... که هر چه موفق تر می شود، بدبخت تر است. غبطه، چشم و هم چشمی و مسابقه به شرطی خوب است که فقط در کمالات حقیقی باشد. «جزع  و بی تابی» یا «اضطراب» نوعی آشفتگی در افکار و و روان انسان است. انسانی که دچار اضطراب و بی تابی است، تزلزل و نابسامانی هم در کارها و هم در روانش بسیار دیده می شود.. از این رو، همه چیز را نابود می کند. مهمترین تاثیری که اضطراب و بی تابی دارد، مرگ است. امروزه بیشترین آمار مرگ و میرها، سکته است. مردم به خاطر اضطراب می میرند. چون سطح رقابت هایشان بالا رفته و تمام جسم و روح شان اعم از خیال، وهم و عقل را نابود می کند. این تعریف کلی از اضطراب و آثار بد اوست. پس هیچ بخشی از زندگی انسان نیست که در اثر اضطراب آسیب نبیند. بی تابی و اضطراب آثار دیگری دارد که عبارت اند از: اضطراب، نابودی است حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: «الجَزَعُ هَلاكٌ= بی تابی هلاکت بار است». اضطراب مثل زلزله است که هم جسم و هم روح را خراب می کند. چه بسا بعضی از ازدواج ها در اثر اضطراب و ضعف شخصیتی یکی از زوجین نابود می شود. ممکن است زن و شوهر علاقه به هم داشته باشند ولی به خاطر ترس و نگرانی از هم جدا شوند. درحالیکه اگر آرامش داشته باشند، زندگی به طلاق کشیده نمی شود. پس اضطراب هلاکت بار است. همه شئون انسان را نابود می کند. مضطرب قدرت تصمیم گیری ندارد یکی دیگر از آثار اضطراب، این است که مضطرب در حالت بی‌تصمیمی به سر می‌برد. او مشتری خوبی برای شیطان است. چون یکی از حمله های شیطان، حمله از آینده است. مضطرب دائما نسبت به آینده نگران است و ترس دارد. فال بد می زند. از این رو، نمی تواند تصمیم درستی بگیرد. اگر تصمیمی هم بگیرد، آن را می شکند. مثل کسانی که دائما در انتخاب هر چیزی نظرشان را تغییر می دهند: انتخاب شغل، انتخاب رشته، انتخاب همسر و .. مضطرب، مدیریت خوبی ندارد از دیگر آثار اضطراب، از دست دادن سرمایه های دنیایی و آخرتی است. مضطرب امکانات دارد ولی به خاطر اضطرابش نمی تواند مدیریت خوبی کند. از این رو، سرمایه های مادی و معنوی اش را از دست می دهد. مضطرب، تنهاست مضطرب تنهائی زیادی دارد. چون نمی تواند پیوند خوبی با دیگران برقرار کند و به خاطر تأثیرات منفی اش، کسی او را دوست ندارد. مضطرب، اراده قوی ندارد کارهای بزرگ و تصمیمات مهم نیاز به آرامش، همت، نشاط و اراده قوی دارد. مضطرب چون نمی تواند تصمیم گیری جدی داشته باشد، مجبور است تن به کارهای پست و کوچک بدهد. بنابراین، روی آوردن به کارهای کوچک در تمام انتخابات و ارتباطاتش از علائم و نشانه های اضطراب است. مضطرب، بی نظم است فرد مضطرب، پریشانی و بی انضباطی زیادی دارد. کلاس های مختلف اعم از زبان، باشگاه، آموزش رانندگی، آشپزی و... ثبت نام می کند ولی هیچ کدام از آنها را به سرانجام نمی رساند. بی نظمی، مایه عقب ماندن انسان در تمام عرصه های زندگی است. اضطراب، شکست را به همراه می آورد امیر مؤمنان علی (علیه السلام) در مذمت جزع می فرمایند: «إیّاكَ وَ الجَزَعَ؛ فَإِنَّهُ یَقطَعُ الأَمَلَ و یُضعِفُ العَمَلَ و یورِثُ الهَمَّ = از بی تابی بپرهیز كه آن، امید را قطع مى كند و عمل را به ضعف مى كشانَد و اندوه به بار مى آورد». وقتی مضطرب هستید، به آرزوهایتان نمی رسید. مثل خانمی که آرزو دارد باردار شود ولی به خاطر اضطرابش نمی تواند بارداری موفقی داشته باشد. از این رو از داشتن فرزند محروم می شود. فرد مضطرب نمی تواند کار قوی و خوبی ارائه بدهد. مثل مدیر یا کارمندی که کیفیت کاری خوبی ندارد. مضطرب، دغدغه های زیادی دارد. دغدغه جدای از غم است. بی تابی، مشغله های فکری و روانی زیادی بهمراه دارد که اجازه داشتن زندگی راحت نمی دهد. اضطراب، زندگی را تلخ می کند یکی دیگر از آثار اضطراب، تلخ کامی است. یعنی شخص به خاطر نداشتن صبر و حوصله بی تابی می کند و بی تابی تلخی می آورد. مثل کسانی که خانه مجردی می گیرند. بعضی از افراد چون حوصله دیگران را ندارند، بی تاب اند. از این رو، ترجیح می دهند که تنها زندگی کنند. نتیجه آنکه، اضطراب، ترس و بی تابی خسران دنیا و آخرت را به همراه دارد. برای درمان آن، نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) راهکاری ارائه دادند که عبارت انداز: «المؤمنُ كالغریبِ فی الدُّنیا لایأنَسُ فی عِزِّها و لا یَجْزَعُ مِن ذُلِّها= مؤمن در دنیا همچون غریب است، به عزّت آن انس نمى گیرد و از خوارى آن بی تابی نمی کند». فرد آرام و شاد به هیچ کدام از نعمت های دنیا وابسته نیست. هر چند تلاش می کند اما وابسته به آنها نمی شود. دلبستگی اش فقط به معشوق حقیقی اش است. دلیل آن روشن است. زیرا بی تابی هیچ مشکلی را حل نمی کند. تنها اثرش این است که روح و جسم انسان را به هم می ریزد. علاوه بر این، اجر و پاداش را نیز از بین می برد.

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 6703
زمان انتشار: 13 آوریل 2017
| | | |
استغفار برطرف کننده ی غم و غصه است

بحث استغفار‎؛ جلسه 2 (بخش اول)؛ 90/11/27

استغفار برطرف کننده ی غم و غصه است

در یک راهکار خیلی قشنگ ‌برای رفع غصه ها معصوم (علیه السلام) فرمود:«مَن کَثُرَت هُمُومُهُ فَعَلیهِ بِالإستِغفار= هر کس غصه­ هایش زیاد می‌شود، حتماً استغفار کند». پس بر انسان لازم و واجب است که در زمان بروز غم و غصه زیاد استغفار کند.

یعنی یک جا خرابکاری می کنی و گرفتاری برایت پیش می آید؛ یا مریضی به سراغت آمده؛ همه اینها به خاطر این است که استغفارهایمان کم می‌شود، یا قطع می‌شود. چرکها، عفونتها و داءها و بیماریها بالا می‌آید و آدم را درگیر می‌کند و بدتر این که به دیگران نیز سرایت می کند. خانه جای استغفار است. پس یکی از راه های مهم برای برطرف کردن غصه ­ها، افسردگی ها و اضطراب ها استغفار است. می گوید هر چه دکتر رفتم فایده نداشت. مرتب به من قرص داده اند، اما بدتر شدم. حالا معده ­ام هم درد می‌کند. اثنی عشرم زخم شده، اما مشکلم حل نشد. یک سلسله بیماریها هستند که دیگر روانپزشک و روانشناسان نمی‌توانند، کاری برای انسان بکنند. باید نزد روانشناس و کارشناس اسلامی رفت. «غفور» بودن، با «مضل» بودن خدا که مظهرش شیطان است، ظاهری است با کمی تامل متوجه می شویم که «غفور» بودن خدا،  با «مضل» بودن او که مظهرش شیطان است، فقط یک تعارض ظاهری است. نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید:« قالَ إبلیس وَ عِزَّتِکَ لا أَبرَحُ أُغوِیَ عِبادَک ما دامَت أرواحُهُم فی أجسادِهِم=  ابلیس به خدا گفت: به عزّتت سوگند كه تا بندگانت جان در بدن دارند، از گمراه كردنشان دست نمى كشم». خدا هم فرمود: تا وقتی که بنده ام استغفار می کند و از من آمرزش می طلبد، او را می بخشم. شیطان به خداوند عرض می‌کند: به عزتت قسم، تا وقتی که بندگانت جان در بدن دارند، از گمراه کردنشان دست بر نمی‌دارم. شیطان به عزت خدا قسم خورد. خدا در جواب شیطان، در حقیقت یک سنت را در عالم بیان ‌کرد و آن سنت اغوای شیطان از طریق حملات چهارگانه (حمله از جلو، عقب، راست و چپ) است. این یعنی شیطان تا آخرین لحظه عمر، دست از سر ما برنمی‌دارد. خداوند می‌خواهد بفرماید که ما باید توقع حمله ی شیطان را تا آخرین لحظه بر روی صراط مستقیم داشته باشیم. سنت دیگری که خداوند در نظام خلقتی خود بیان می‌کند، این است که فرمود: حالا که به عزت و جلالم قسم خوردی، من هم به عزت و جلالم قسم می‌خورم. «فقالَ: و عِزَّتی و جَلالِی، لا أزالُ أغفِرُ لَهُم ما استَغفَرونی= خداوند فرمود: به عزّت و جلالم سوگند، تا زمانى كه بندگانم از من آمرزش بطلبند، آنان را مى آمرزم». این یعنی تو هر چه آنان را اغوا کنی و به آنها صدمه بزنی، تا زمانی که بندگانم از من آمرزش بخواهند و استغفار کنند، من آنها را می‌بخشم. تقابل این دو اسم می‌گوید که هیچ کس نباید از خداوند نا امید شود. اما باید تعادل ایجاد کرد. باید دو کفه ی خوف و رجا یکسان باشد. یعنی هم باید استغفار کرد و هم باید از اغوای شیطان ترسید. این از بهترین حالات مومن است و خیلی زیباست. گناهان «درد» است و درمان آنها «استغفار» می باشد روایت بعدی از وجود مقدس نبی اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) است:« ألا أدُلُّكُم على دائكُم و دَوائكُم ؟! ألا إنَّ داءَكُمُ الذُّنوبُ، و دَواءَكُمُ الاستِغفارُ = آیا شما را به دردتان و داروى دردتان راهنمایى نكنم؟ بدانید كه درد شما گناهان است و دارویتان استغفار». پیغمبر خیال ما را راحت کرده و می‌گوید من دردتان را می‌دانم، دوایتان را هم می‌دانم. بزرگترین درد، مشکل، حجاب و مانع شما برای معنویات، گناه است. دوایتان هم استغفار است. روح آدم هم چرک می‌شود. پس باید چرک را از بین برد. هر وقت انسان در روح و روانش درگیری پیدا می‌کند باید استغفار کند. وقتی انسان در خانه یا محیط کار و یا در اجتماع به هم میریزد و بیقراری، اضطراب، افسردگی به سراغش می آید، باید استغفار کند. گاهی انسان کم حواس می شود و فکر می کند که به علت پیری کم حواس شده، در صورتی که کم حواسی هم یک ضربه و آلودگی روحی است. قرآن می‌گوید، شیطان خیلی چیزها را از یاد انسان می‌برد. شما گاهی خواب های قشنگ می‌بینید، اما صبح که بیدار می‌شوید، می‌بینید خوابهای قشنگتان یادتان رفته است. این ناشی از درد و مریضی نیست. انسان یک چیزهایی از خواب یادش هست. مثلا می گوید من دیشب خواب امام حسین (علیه السلام) را دیدم، ولی یادم نیست که محتوایش چه بود. خودِ فراموشی، درد و آلودگی و مرض روح است و استغفار داروی آن است. انسان در اثر گناه به عواقب زیادی دچار می‌شود، دارویش هم استغفار است. استغفار عذاب الهی را دفع می کند نبی اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) این آیه را تلاوت می‌کنند: «وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ وَ مَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ = تا تو در میان آنان هستى، خدا بر آن نیست كه ایشان را عذاب كند و تا آنان طلب آمرزش مى كنند، خدا عذاب ‏كننده ایشان نخواهد بود»(انفال/33). این آیه نشانه آن است که وجود مبارک پیغمبر تا این حد موجب رحمت است برای امتش که تا زمانی که امت استغفار می‌کند، خداوند عذابشان نمی‌کند. اما وقتی گناهان زیادی در امت صورت می‌گیرد، حقش یک زلزله یا عذاب آسمانی، غلبه ی دشمنان، قحطی و کم ­آبی، گرفتاری‌ها و بیماری هایی مثل وبا و ....است، اما استغفار مانع همه اینها می‌شود. بنابراین پیغمبر فرمود:«أنزَلَ اللّه ُ عَلَیَّ أمانَینِ لاُمَّتی: «و ما كانَ اللّه ُ لِیُعَذِّبَهُم و أنتَ فیهِم و ما كانَ اللّه ُ مُعَذِّبَهُم وَ هُم یَستَغفِرونَ» فإذا مَضَیتُ تَرَكتُ فیهِمُ الاستِغفارَ إلى یَومِ القِیامَةِ = خداوند دو امان براى امّتم بر من نازل فرمود: «تا تو در میان آنها هستى خدا عذابشان نمى كند و تا زمانى كه آمرزش مى طلبند، خدا آنان را به عذاب نمى رساند». پس، چون من رفتم، آمرزش خواهى تا روز قیامت را در میان شما باقى گذاشتم. حضرت می فرماید: دو امان که به نفع امتم هست: 1. خودم امان امتم هستم تا وقتی که من در بین آنها قرار دارم عذاب نمی‌شوند و 2. استغفار. پیغمبر چقدر نگران امتش است، هم نگران دنیا و هم نگران آخرت شان و به خداوند عرضه می‌دارد: خدایا به امت من یک چیزی بده که مثل امت پیامبران قبلی دچار عذابهای گوناگون نشوند. چقدر عاشق امتش است، اما امت چقدر نسبت به او بی­ وفا است. خدا می‌گوید: من به امت تو استغفار دادم و تا وقتی که اهل استغفار باشند، عذاب به سراغشان نمی‌آید. کشورهای اسلامی که دچار انواع ظلم، گرفتاریها و مشکلات می‌شوند، برای این است که آنان استغفار ندارند. اگر مردم یک شهر بهداشت را رعایت نکنند، مریضی‌ها زیاد می‌شود و مثلا طاعون می‌آید. اما اگر بهداشت را رعایت کنند، شهر و مردم سالم می مانند. همین طور اگر بهداشت روحی و روانی را هم رعایت نکنند، باید توقع انواع بلاها و بدبختی ها و گرفتاریها را داشته باشند. طلاق، اختلافات، دزدی ها، خیانت ها، قتل، خودکشی، مشکلات روحی و روانی زیاد می‌شود. اینها همه برای این است که مردم استغفار و توبه ندارند. بحث استغفار، جلسه 2؛ (بخش دوم)

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 6680
زمان انتشار: 12 آوریل 2017
| | | |
«استعاذه» انسان را از غم می رهاند

راه های مبارزه با غم (جلسه 72) ؛96/1/19

«استعاذه» انسان را از غم می رهاند

«استعاذه» به معنای پناه بردن است. توجه به خدا و یاد او که روح استعاذه است، انسان را متوجه این حقیقت می‌کند که هیچ نیرویی بدون تکیه بر قدرت و ارادة مطلقه الهی در جهان کارگر نیست و جز خدا مؤثری نیست. غم و اندوه، ناتوانی، تنبلی، خساست، ترس و گرفتاری هایی مثل مقروض شدن و  مغلوب شدن دشمن، مصادیقی است که انسان را دعوت به پناه بردن به خدا می کند.

«استعاذه» به این معناست که انسان درک درستی از جایگاه خود در نظام خلقت داشته باشد. یعنی بداند وجود خودش و همه موجودات نسبت به حق تعالی، عین ربط، فقر، نیاز و وابستگی است. بداند که همه ی فیوضات و رزق هائی که به انسان عطا می شود، از ناحیه خداست. نظام خلقت این گونه نیست که خداوند موجودی را بیافریند و او را رها کند. بلکه مدیریت خداوند مثل مدیریت صورت ذهنی است که ما به خود داریم. بدین معنا که صورتی را در ذهن نگه می داریم تا زمانی که به او توجه داریم. ولی به محض این که توجه ما به آن قطع شود، آن صورت از بین می رود. همه موجودات نیز لحظه به لحظه از خداوند هستی می گیرند. وقتی انسان به این فقر ذاتی خود پی برد، در این صورت معنای «استعاذه» و «پناهندگی» به حق تعالی روشن می شود. وقتی به خدا می گوییم: «خدایا من از خود چیزی ندارم و هر حول و قوه ای از جانب تو است، این توحید افعالی نامیده می شود. در توحید افعالی شعار ما این است: «لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلا بِالله اَلعَلِیِّ العَظیمِ= هیچ توان و قوه ای نیست مگر به وسیله ی خدای والا و بزرگ». یعنی هیچ جا قدرت و توانی نیست مگر به عنایت خدا.  انسان همواره در مسیر زندگی اش با موانعی رو به رو می شود و می خواهد آنها را از سر راه خود بردارد. چه خوب است که مثل بچه ها عمل کنیم. بچه ها از نظر توحیدی، به عرفان نزدیک ترند. چون واقف به عجز خودشان هستند. هیچ «من»ی ندارند و به محض برخورد با هر ضعفی، داد و فریاد می کنند و به پدر و مادر توجه می کنند. خوب است که ما هم در زندگی این گونه باشیم. اعتراف به فقر ذاتی خود کنیم و امید به کسی نداشته باشیم، جز آن که همه حول و قوه ها به دست اوست: «لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلا بِالله اَلعَلِیِّ العَظیمِ». فهم این مسئله، در موفقیت و شکستن بن بست ها، غم ها و گرفتاری های زندگی فوق العاده مهم است. در دعای کمیل می خوانیم: «اِرْحَمْ مَنْ رَأسَ مالِهِ الرَّجاءُ وَ سِلاحُهُ الْبُکاءُ = رحم فرما بر کسی که سرمایه اش، امید و ساز و برگش، گریه و زاری است». این همان توحیدی است که با حقیقت انسان سازگاری دارد. اما نفس و شیطان با وسوسه، برداشت توهمی از خدا در ذهن انسان ایجاد می کنند که ای انسان! تو مستقلی و همه چیز به دست خودت است. حتی در مقابل خدا هم می توانی بایستی و فقط به خود و توان خودت تکیه کنی. اسلام اعتماد به نفس را تایید می کند، ولی با اتکال به خدا. مثل حضرت موسی (علیه السلام) که با اعتماد به نفس و به تنهایی مقابل فرعون ایستاد، اما تکیه اش بر خدا بود. شایسته است انسان در تمام صحنه های زندگی وابسته به خداوند باشد و با تکیه بر او، اعتماد به نفس داشته باشد. در ارتباط عاشقانه با خدا و امامان معصوم و نیز در برطرف کردن ضعف و اشتباهات، «استعاذه و پناهندگی» لازم است. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) با همه عظمتش، استعاذه اش به خدا از همه بیشتر بود. حضرت همیشه با حالت گریه و تضرع در نماز می فرمود: « إلهی لا تَکِلنی إلی نَفسی طَرفَة عَینٍ أبداً= خدایا هرگز به اندازه ی یک چشم بر هم زدن مرا به خودم وا مگذار». هیچ وقت عجب نداشت و دائماَ به خدا پناه می برد. نه مثل بعضی از افراد که با علم، پول، سواد و دانش، مقام و... به خودشان می بالند. این روحیه خیلی خطرناک است. باید از آن به خدا پناه برد. مولانا چه زیبا فرمود: ما همه شیران ولی شیر عَلم                                                حمله‌شان از باد باشد دم‌ بدم موانع «استعاذه» چیست؟ «استعاذه» در جائی شکل می گیرد که وقتی با مانعی روبرو شدید، بگوئید: خدایا من به تو پناه می برم. هر چقدر سطح معرفت انسان بیشتر شود، دعا، تضرع، خواری و استعاذه اش هم بیشتر می شود. با درک این مطلب، رابطه انسان با حق تعالی با پناهندگی، قدرت بیشتری می گیرد. «استعاذه»، توصیه ای است که در آیات متعدد و روایات مختلف آمده است. خطاب های‌ استعاذه‌ به‌ پیامبر (صلی الله علیه و آله )در سوره‌ ناس‌ و فلق‌ با تعبیر «قل‌ اعوذ برب‌...» است‌ و در این‌ دو سوره،‌ راه‌ غلبه‌ بر شیاطین‌ و دفع‌ شرور بیان‌ شده‌ است‌.  «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ/ مَلِکِ النَّاسِ/ إِلَهِ النَّاسِ/  مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ= بگو پناه مى برم به پروردگار مردم/ پادشاه مردم/ معبود مردم/ از شر وسوسه‏ گر نهانى» هر کس در مشکلات شغلی، تخصصی و صنفی، به رب خودش پناه می برد. مثلا در کشور اگر به کسی ظلم شود، به قوه قضائیه پناه می برد. ما هم در همه صحنه های زندگی اعم از مشکلات، غم ها، وسوسه های شیطان و نفس باید به خدا پناه ببریم. چون رب ما، پادشاه مملکت وجود ماست. این جمله زیبا و درستی است که قدیمی ها در هر مشکلی می گفتند: «پناه بر خدا». بنابراین، «پناهندگی» همه غصه های انسان را برطرف می کند. کسی که الله را دوست دارد، هیچ وقت نباید غصه ای داشته باشد. غصه، ترس، شکست و اضطراب زمانی به سراغ انسان می آید که رابطه اش با خدا قطع باشد. نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) در هر چیزی به خدا پناه می بردند و این طور می فرمودند: «اللّهُمَّ إنّی أعوذُ بِكَ مِنَ الهَمِّ و الحُزنِ و العَجزِ و الكَسَلِ و البُخلِ و الجُبنِ و ضَلَعِ غَلَبَةِ وَ غَلَبَةِ الْعَدُوِّ[1]= بار خدایا! من به تو پناه مى برم از غم و اندوه و ناتوانى و تنبلی و خساست و ترس و چیرگی قرض و چیرگىِ دشمن». «الهَمِّ و الحُزنِ» یعنی خدایا به تو پناه می بریم از دغدغه هایی که ذهنمان را مشغول می کند و ما را از حرکت به سمت ابدیت باز می دارد. ذهن باید آزاد، شفاف و قوی باشد. اگر این طور نبود، باید به خدا پناه برد. «و العَجزِ و الكَسَلِ و البُخلِ» یعنی از ناتوانی و عجز به خدا پناه ببریم. مبادا آدم ضعیفی باشیم. اگر کسی بخواهد در هر مرحله از شئون وجودی اش (حسی، خیالی، وهمی، عقلی و فوق عقلی) از منشا بی نهایت روزی بیشتری طلب کند. باید به نفع به بندگان خدا از خودمان خروجی داشته باشیم و هر چه این خروجی بیشتر باشد، دریافت از خدا هم بیشتر می شود. یکی از منافع خروجی داشتن برای مردم، این است که عمر انسان طولانی می شود. قرآن در این خصوص فرمود: «مَا یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْكُثُ فِی الْأَرْضِ= هر کس به مردم نفع برساند، در زمین باقی می ماند» رعد ۱۷ آدمی که شجاعت انفاق ندارد، این نشانه ی آن است که به خدا اعتماد ندارد. برای همین است که از خرج کردن در راه خدا می ترسد. امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند: «الْبُخْلُ جَامِعٌ لِمَساوِی العُیوبِ= بُخل، گرد آورنده همه عیب هاى زشت است». اگر ترس را از وجودتان دور کنید، خیر و برکت به سراغتان می آید. همان طور که در ارتباط با خانواده و دوستان، بدون حساب خرج می کنید، در ارتباط با دین و بر طرف کردن موانع ظهور حضرت هم نباید چرتکه انداخت. خودتان را کاملا وقف کنید؛ از مال تا همه بخش های وجودی تان را عاشقانه به پای خدا بریزید. آن وقت خدا هم عاشقانه به پای شما می ریزد. «و الجُبنِ» یعنی ترس. از ترسیدن به خدا پناه ببریم که ترس به سراغ مان نیاید. آدم ترسو نمی تواند رشدی داشته باشد. هر چقدر نفس انسان ترس بیشتری داشته باشد، فشار و وحشت قبر زیادتری خواهد شد. چون قبر ظهور محتویات نفس است. وقتی وارد برزخ می شوید، در حقیقت وارد نفس و باطن خودتان شده اید. همان باطنی که در دنیا  ساخته اید. اضطراب یک عمل دروغ و بی منطق است. خودتان هستید که به خاطر نگاه محدود، همه چیز عالم را را ترسناک می بینید. فکر می کنید که شاید تصادف کنم، شاید بمیرم، شاید پول گیرم نیاید و... اما دنیا مثل پلی است برای رد شدن. خانه گذر است. پس چرا باید بترسیم یا اضطراب داشته باشیم! بسیاری از اضطراب ها و ترس ها ریشه عقلانی ندارند. چون از توهم و شیطان ناشی می شوند. در مقابل بعضی از ترس ها هستند که ریشه عقلانی دارند اما اضطراب زا نیست. «و ضَلَعِ غَلَبَةِ». به خدا پناه می بریم از غلبه قرض. مراقب باشید در فعالیت های اقتصادی گرفتار قرض های سنگین نشوید. نباید همه درآمد را در یکجا کرد. به اصطلاح نباید همه تخم مرغها را در یک سبد گذاشت. «وَ غَلَبَةِ الْعَدُوِّ= و غلبه دشمن». و پناه می بریم به خدا از غلبه دشمن. پناهندگی دو بخش دارد: یک بخش آن دعاست و بخش دیگرش، طراحی های لازم برای این کار است. شما اگر از غلبه دشمن در جنبه های اقتصادی، سیاسی، نظامی و  .. می ترسید، باید برنامه و نقشه داشته باشید و خودتان را از قبل قوی کرده باشید. قرآن می فرماید: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ[2] = و آماده کنید برای (مقابله با دشمن) هر چه را می توانید از نیرو و از اسبان بسته شده که بترسانید با آن دشمن خدا و دشمن خود را». اگر نیرو و سلاح به اندازه کافی نباشد، دشمن هوس حمله می کند. اگر از وسوسه های شیطان و نفس اماره می ترسید، باید برای غلبه بر آن ها، ابتدا راه های وسوسه و انواع حملات (راست، چپ، جلو و عقب) شیطان را بشناسید. سپس راه های دفع آن را بشناسید. در این راه، از خدا و معنویت کمک بخواهید تا شاد و آرام باشید. [1] . محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج8، ص317. [2] . سوره انفال/آیه 60.

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه پرسش: 6605
8 آوریل 2017
| |
پرسش 140.
پاسخ:

منبع:

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ،

شناسه مطلب: 6049
زمان انتشار: 29 اوت 2017
| |
نقش والدین در افزایش اضطراب و مرگ و میر فرزندان

بحث عزت و ذلت خیالی جلسه 3

نقش والدین در افزایش اضطراب و مرگ و میر فرزندان

اضطراب و مرگ زودرس جوانان، از جمله مسائلی است که امروز جامعه ما به آن گرفتار است. از عوامل زمینه ساز این مشکل، بی تابی والدین در امور تحصیلی و ایجاد اضطراب های نامناسب در زندگی جوانان است.

کنکور امروزه به عنوان یک منبع اضطراب زا و عامل بیماری های روحی و روانی و مرگ و میر جوانان تلقی می شود. فشارهای روانی که خانواده به دانش آموز وارد می کند، مانع از آن می شود که او بتواند شادی و آرامش خود را برای داشتن یک زندگی سالم به کار گیرد. افزایش سن سکته و بیماری های روحی در جوانان، طی چند سال اخیر نشان می دهد که اکثر خانواده ها تأمین آینده خود و داشتن زندگی درست را تنها در گرو تحصیل با دکتر و مهندس شدن می دانند و اکثر آنان با این طرز فکر جوانان را وارد کنکور و دانشگاه می کنند. بسیاری از جوانان به خاطر اضطراب های درسی، عمر طبیعی نمی کنند و به انواع سکته ها و سرطان ها گرفتار می شوند. در واقع فشارهای زیاد پدر و مادر باعث مرگ فرزندان می شود. عینکی شدن زودهنگام، خراب شدن پوست، ریزش مو و... از جمله بیماری هایی است که امروزه بیشتر از قدیم دیده می شود. هر چند که امروزه رفاه و امکانات تحصیلاتی بالا رفته است، اما آرامش جوانان کمتر شده است. اینها همه به بی تابی و بی حوصلگی والدین برمی گردد. از دیگر اقدامات نادرست والدین، به رخ کشیدن اشتباهات و لغزش های فرزندان است. در روایت نقل شده است که بچه هایتان را دائما سرزنش نکنید، ایراد نگیرید؛ چون به لجاجت کشیده می شوند. پس والدین باید بدانند که در مقابل اشتباهات و لغزش‌های فرزندان بی‌تابی نکنند. جوان باید دائما تمرین کند تا بزرگ شود. «بچه داری و فرزند داری» حوصله، آگاهی و نشاط می خواهد. پدر و مادری که بی‌تاب و بی‌حوصله باشند، نمی‌توانند فرزند خوبی تربیت کنند. والدین چون کار تربیت را بلد نیستد، در حقیقت فرزندانشان را اذیت می کنند. در تربیت فرزند باید مثل مدادپاک کن عمل کرد. اگر فرزند اشتباهی کرد، باید اشتباه او را پاک کنند تا دوباره بنویسد. نباید به او زیاد گیر داد و دائم او را با دیگران مقایسه و سرزنش کرد. چون در حقیقت فرزند رفتارهایش را از پدر و مادر یاد می گیرد. اگر دائما به او گیر بدهیم؛ فرزندمان اعتماد به نفسش از بین می رود. پدر و مادر خوب کسی است که زیاد ایراد نگیرد و از آزار واذیت های فرزند بچه بی تابی نکند، بلکه رفتار او را با ملایمت اصلاح کند. حوادث زندگی مثل مار هستند. اگر بخواهیم در مقابل مار عکس‌العمل تند نشان بدهیم، او ما را به زمین می‌زند. پس آرامش خود را حفظ کنیم تا مشکلات را حت تر حل ‌شود.

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ،

Top

افسردگی اضطراب و درمان

دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم با تمام شگفتی ها، زیبایی ها و پیشرفت ها آکنده از ترس و نگرانی است. همان طور که علم و تکنولوژی پیشرفت می کند عواملی که موجب اضطراب نگرانی و افسردگی می شوند نیز بیشتر شده اند. اضطراب نگرانی و افسردگی مخصوص افراد جامعه یا طبقه خاصی از مردم نیست و افراد با توجه به نوع و شرایط زندگیشان با عوامل اضطراب زا و نگران کننده گوناگونی مواجه هستند. همه ما می دانیم که زندگی شتابزده و ماشینی امروز تنش و فشار بالایی به جسم و روح ما وارد می کند اما آیا انسان توان تحمل این فشارها تنش ها و نگرانی ها ی پی در پی و دایمی دارد؟

شناسه مطلب: 4811
زمان انتشار: 12 مارس 2016
| | | | |
دوستی با این افراد؛ ممنوع

خانواده آسمانی 423 ، 1394/12/13

دوستی با این افراد؛ ممنوع

بدترین دوست انسان کسی است که انسان را به دنیا مشتاق و از آخرت غافل کند. رفاقت با چنین افراد ناآرامی و اضطراب را در انسان ایجاد می کنند و عامل سقوط انسان می باشد.  

به گزارش منتظران منجی «عج»، در جلسه 423 «خانواده آسمانی » مورخ 94/12/13 ، استاد محمد شجاعی به ادامه بحث پرداختند که شرح آن در زیر می آید:   بدترین همنشینان 9- کسانی که راه خیر را به روی دیگران می‌بندند. امیرمؤمنان (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «شرُّ إخوانِكَ مَنْ تَثبَّطَ عنِ الخَیرِ وَثبَّطكَ معَهُ؛ بدترین برادرانت کسی است که از خیر رساندن، باز بایستد، و تو را نیز از خیر رسانی به همراه خودش باز بدارد». اساساً خیر رساندن، یکی از عوامل مهم شادی و آرامش در انسان است. کسانی که همیشه از نفس خود، برای دیگران خروجی دارند، میزان دریافت شان از فیوضات الهی، نیز بیشتر است، در نتیجه به او شبیه‌تر و نزدیک‌تر شده و حجم عظیم‌تری از شادی و آرامش را از او دریافت می‌کنند. امّا کسانی که راه خیر رساندن به دیگران را بروی نفسِ‌خود می‌بندند، در حقیقت، راه دریافت فیض را به سوی خود بسته اند. خداوند در هر پنج قوه‌ی وجودیِ ما،‌ سرمایه‌هایی را در اختیارمان قرار داده است؛ * سرمایه‌های حسی؛ شامل ثروت‌های مادی * سرمایه‌های خیالی و وهمی؛ شامل،‌ عزت، افتخار، شهرت، محبت، محبوبیت، قدرت، لذات و ... * سرمایه‌های عقلی؛ علم، معرفت * سرمایه‌های فوق عقلانی؛ شامل سرمایه‌های معنوی و مراتب قرب و تشبّه به خداوند است. چون انسان، ظرفیت نامحدود دارد، باید برای رشد کردن و دریافتِ سطوح بالاتری از کمال، دائماً‌ در خودش، ظرفیت سازی کرده و بر میزان وسعتِ نفس و قابلیتِ جذبِ‌ کمالاتش، بیفزاید. برای این منظور، باید دائماً از سرمایه‌های پنج بخش وجودی‌اش، برای دیگران، خروجی،‌ صادر کند، تا بتواند بر وسعت نفس خویش افزوده و توانِ دریافت فیوضات بعدی را کسب کند. در غیر این صورت، توقفِ کمالات در وجود انسان، روح او را دچار توقف و سکون کرده و از رشد باز می‌دارد. نفس انسان در حرکت به سمت آخرت، به چشمه‌ای تشبیه شده است که هر چه از آن، آب بیشتری دریافت می‌کنید، سریعاً‌ با حجم بالاتری آب،‌ پر شده و به حجم بیشتری از ظرفیت می‌رسد اما محدود شدن آب چشمه، آن را در حالت سکون و رکود نگه داشته و طعم و رنگ آبش را تغییر می‌دهد، بطوری که حالت گندیدگی و مردابی پیدا می‌کند. این مثالِ‌ واضح، در هر پنج قوه‌ی انسان،‌ صادق و کاربردی است. اگر انسان خیراتی را که در هر پنج بخش دریافت می‌کند، نگه داشته و آن را برای دیگران صادر نکند، در حقیقت راهِ‌ وسعتِ‌ ظرفیتِ نفسِ‌ خود را بسته و از دریافت‌های بالاتر و کمالاتِ‌ بیشتر، باز می‌ماند. به عنوان مثال؛ اگر کسی غیر از ما و خانواده‌ی ما، سهمی در سرمایه‌های مادی‌ مان نداشته باشد. و از آنچه خداوند،‌ روزی ‌مان کرده،‌ خیری به دیگران نرسد؛ قطعاً راهِ دریافت‌های بالاتر را به روی خود خواهیم بست. به قدری این قاعده مهم است که امام باقر (علیه‌السلام)، از شیعیانشان گله می‌کنند؛ که چرا بواسطه‌ی صدقه، اموالتان را زیاد نمی‌کنید؟ خُلق کریمانه، راهِ‌ دریافت فیض را از آسمان، به روی انسان باز می‌کند. باید به این مهارت برسیم که بدون توقع جبران، و یا بدون گدایی محبت و عاطفه از آنها، به دیگران خیر برسانیم. انسان هر چه از احترام، محبت، محبوبیتِ و برای دیگران هزینه می‌کند. این عاطفه‌ها، به سوی او چندین برابر باز خواهند گشت. کسانی که علوم و معرفتِ کسب شده‌ی شان را در اختیار دیگران قرار می‌دهند، قطعاً از سوی خداوند،‌ راه دریافتِ علم را بصورت مستقیم، باز می‌کنند. بطوری که بسیاری از علومشان را مستقیماً از سوی الله و بدون هیچ معلمی کسب می‌کنند. فراموش نکنیم که؛ حتی دعا کردن در حق دیگران، یک خروجیِ عظیم خیر،‌ برای دیگران محسوب شده و راه دریافت‌های بالاتر را به روی ما باز می‌کند. باید بیاموزیم دایره‌ی دعاهایمان را به اندازه‌ی همه‌ی موجوداتِ عالم گسترش دهیم. راز دعایِ‌ همیشگی و مداومِ حضرت زهرا (سلام الله علیها) برای همسایگان، چیزی جز تشبه به الله و رساندن خیر بالاتر به مردم نبوده است. حال بعد از چنین شناختی، براحتی می‌توانیم مفهوم روایت امیرمؤمنان را ادراک کنیم؛ دوستانی که راه خیر را به روی دیگران می‌بندند، در حقیقت انسان‌های محدودی هستند و رحمت خداوند در مورد آنها دائمی و لبریز نیست... زیرا رحمتِ‌آنان به سوی دیگران دائمی نیست. این افراد قطعاً‌ دوستانشان را نیز از خیر رسانی به دیگران باز می‌دارند. 10- کسانی که تو را از ابدیت باز می‌دارند... امیرمؤمنان (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «شَرُّ إِخْوانِكَ وَ أغَشُّهُمْ لَكَ مَنْ أَغْراكَ بِالْعاجِلَةِ وَ أَلهاكَ عَنِ الاْجِلَةِ؛ بدترین و فریبکارترین برادران تو، کسی است که تو را به سمت دنیا تحریک می‌کند، و تو را از آخرت غافل می‌نماید. دوستانی که دائماً در انسان هوس‌ها و تحریک‌های نفسانی تولید می‌کنند، قطعاً ذهن انسان را از پرداختن به آخرت، باز می‌دارند. کمترین اثر این دوستان، تولید اضطراب و ناآرامی در زندگی دنیایی ماست. زیرا دائماً نداشته‌ها و کمبودها و آرزوهای دنیایی را در ذهن او پر رنگ‌ می‌کنند. و عظیم‌ترین ضربه شان نیز، تباه کردن ابدیتِ انسان و فقر آخرتی دوستانشان است. حتی یک دوست از این نوع، ساعت‌ها زحمت‌های معنوی و معرفتی انسان را تباه می‌کند. محال است کسی با داشتن حتی یک رفیق بد، قادر به تولد سالم به ابدیت باشد. قیمت هر انسان، با نوع رفقای او مشخص می‌گردد. کسی که می‌تواند چنین دوستانی را به رفاقت برگزیند، قطعاً در قلب خود،‌ باید به دنبال ریشه و علت بگردد. به روایت زیر از  توجه فرمایید: «إنّ الدُّنیا مُنقَطِعةٌ عنكَ ، والآخِرةَ قریبةٌ منكَ؛ همانا دنیا، لحظه به لحظه از تو دورتر و آخرت لحظه به لحظه به تو نزدیک می‌شود». فاصله‌ی میان زندگی دنیا، تا زندگی آخرت، درست مانند فاصله‌ی جنین (در لحظه‌ی تولد) تا دنیاست. لحظه‌ی تولد انسان به برزخ، در هر ثانیه‌ای ممکن است به وقوع بپیوندد و این حادثه‌ی عظیم در زندگی انسان رخ بدهد. لحظه‌ی تولد انسان به برزخ، (در صورتی که او برای این لحظه آماده باشد) عظیم‌ترین و باشکوه‌ترین لحظه‌ی زندگی اوست. لحظه‌ای که او قرار است به غیب وارد شده و حجابِ دنیا، از مقابلِ‌ دیدگانش برداشته شود، لحظه‌ای که او قرار است به همه‌ی اهل آسمان معرفی شود، به انبیاء، اولیا، صدیقین و شهدا ... به کسانی که عمری در نماز رفاقت و معیتِ‌ با آنان را از الله خواسته است. و چقدر دردناک و خطرناک است اگر کسی برای این لحظه آماده نباشد. و از این دردناک‌تر اینکه، رفاقتِ‌ با یک رفیق، انسان را از آماده شدن برای این لحظه‌ی عظیم و خطیر باز داشته باشد. بدترینِ هم‌نشینان کسانی هستند که تمرکز انسان را از این لحظه برداشته و حواس و قوایش را معطوفِ‌ بخش‌های پایینی می‌کنند. کسانی که ما را از الله، خانواده‌ی آسمانی، بهشت، ملائکه الله و ... غافل می‌کنند. حال این افراد،‌ هر کسی که می‌خواهند باشند. ما هر لحظه، ممکن است به برزخ منتقل شویم، آخرت، ما را احاطه کرده است، و فاصله‌ی ما تا برزخ، درست مانند فاصله‌ی جنین تا دنیاست. رفیقی که ما را از این توجه به این فاصله‌ی نزدیک باز می‌دارد، و مشغول بازی‌های دنیا می‌کند، اساساً شایسته رفاقت نیست. کسانی شایسته‌ی رفاقت اند، که عاشقِ خود ابدی‌شان هستند و برای هدف نهایی خلقتشان، در تلاشند.   «والحمدلله رب العالمین»

صوت

1 - دوستی با این افراد؛ ممنوع

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 4712
زمان انتشار: 13 فوریه 2016
| |
مزاج شناسی

مزاج شناسی

ویژگیهای افراد دارای مزاج سرد و خشک (افراد سوداوی) و علائم غلبه خلط سودا مزاج سرشتی یا جبلی، مزاجی است که از طریق ارث از پدر و مادر به فرد منتقل می شود و از زمان تولد در فرد وجود دارد و یک حالت طبیعی برای آن فرد به حساب می آید. هر مزاج دارای علایم و خصوصیات خاص خود می باشد که با علایم بیماری ناشی از غلبه اخلاط که در ادامه به آن می پردازیم، تفاوت دارد. ویژگیهای ذیل مربوط به مزاج سرشتی افراد سوداوی می باشد. اغلب افرادی هستند لاغر با استخوانهای نازک و کشیده، پوست سوداوی ها خشک و رنگ آن از حالت سفید تا سبزه و تیره متغیر است، موی بدن سوداوئی ها کم است و موی سرشان به علت سردی و خشکی زودتر دچار سفیدی یا حالت گندمگون می شود، نبض آن ها تقریباً کند اما سفت و باریک است. در لمس بدنشان سرد و خشک و پوستشان سفت است. بینی آنان خشک است. خواب کم دارند. تحمل هوای سرد را ندارند و در هوای گرم و فصل بهار راحت ترند. در فصل پاییز خیلی اذیت می شوند. تمایل به خوردن شیرینی و گرمی ها دارد. اینها افراد دقیق و منظم، دور اندیش و محاسبه گر هستند و محتاط می باشند. بیشتر اوقات دچار نگرانی و دو دلی و وسواس در تصمیم گیریها می شوند، افراد لجباز هستند و در تصمیمات خود بسیار پایدار و ثابت قدم هستند. خیلی اهل فکر وخیال هستند. خود خور و درون گرا وکم انرژی هستند. مستعد افسردگی و وسواس اند. حرکاتشان از حالات آرام و کند تا معمولی متغیر است با احتیاط و دقت صحبت می کنند در نتیجه کلامشان سریع و بلند نیست، زود سیر شده اما سریعاً گرسنه می شوند، قدرت هاضمه بالایی ندارند. از نظر  قدرت و میل جنسی ضعیفند و تمایلشان به رفتار محبت آمیز بیش از آمیزش جنسی است. افراد سوداوی مزاج افرادی خشک، کم معاشرت، تابع مقررات، فنی، دقیق، حسابگر، دور اندیش و اغلب سمج هستند، اگر نسبت به کسی کینه داشته باشند از دل بیرون نخواهند کرد. اصرار دارند که هر کاری را به انجام برسانند و جنبه عقلانی امور را بیشتر مد نظر دارند . دوستی با سوداوی ها کار ساده ای نیست . توصیه و تدابیر:  سودا چون سرد و خشک است افراد سوداوی باید از غذاهای گرم و تر بیشتر مصرف نمایند. در میان فصل ها، پاییز فصل سوداست و بهترین فصل برای حجامت افراد سوداوی نیز فصل پاییز است. علائم غلبه سودا:  اگر تعادل میان اخلاط و مقدار آنها یا کیفیت هر یک از اخلاط بهم بخورد، موجب بیماری در بدن می شود یا به عبارتی موجب غلبه یک خلط بر اخلاط دیگر در بدن می شود که می بایست مورد درمان قرار گیرد که در ذیل علایم غلبه خلط سودا ذکر شده است.  لاغری وخشکی وسفتی پوست دو نیم شدن انتهای موهای سر موخوره سوزش سر دل اشتهای کاذب(گرسنگی زودرس)  سیاه وتیره شدن رنگ پوست بخصوص تیرگی زیر چشم فکر وخیال زیاد وسواس  خواب سبک و پریدن مکرر از خواب اضطراب و تشویش خاطر (افسردگی )

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ،

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed