www.montazer.ir
جمعه 11 ژولیه 2025
شناسه مطلب: 9918
زمان انتشار: 1 ژانویه 2019
| | | | | |
گزارش تصویری/فعالیت موکب موسسه منتظران منجی در اربعین 97-سری چهارم

گزارش تصویری/فعالیت موکب موسسه منتظران منجی در اربعین 97-سری چهارم

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 9914
زمان انتشار: 31 دسامبر 2018
| |
انجام کارهایی که ساده، اما پاک کننده گناهانند

استاد شجاعی

انجام کارهایی که ساده، اما پاک کننده گناهانند

حضرت می فرماید: «بنده ­ای که بتواند دو سوم دینش را از دسترس شیطان محافظت کند، باید در یک سوم باقیمانده از دینش، تقوا و پرهیزکاری کند». انسان ممکن است گناه کبیره و بزرگی مرتکب شده باشد، اما وقتی در خانه رفتار خوبی انجام می دهد، با آن رفتار، همه گناهانش پاک می شود. حضرت می فرماید: وقتی یک خانم ظرفی را در خانه جابه ­جا می کند؛ یا حتی لیوان آبی به شوهرش می دهد؛ یا در غیاب شوهرش در خانه هرکار مفیدی می کند، ۸ درب بهشت به رویش باز و ۷ درب جهنم به رویش بسته می شود. اصلاً نفسِ در خانه بودن و کار کردن در خانه برای خانواده خیر کثیر دارد و پاک ­کننده و کفاره گناهان است. لبخندی که زن و شوهر به هم می زنند: یا شوخی که با هم می کنند، کفاره گناهان است این خیلی برای انسان کار می کند.   برگرفته از مباحث استاد محمد شجاعی، دروس «دشمن شناسی» جلسه 23 آرشیو مباحث استاد شجاعی فروشگاه آنلاین با محصولات ناب   

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 9896
زمان انتشار: 25 دسامبر 2018
| |
«ابرار» کسانی هستند که اراده به بهشت رفتن دارند

شرح زیارت جامعه کبیره؛ جلسه 82؛ 97/9/29

«ابرار» کسانی هستند که اراده به بهشت رفتن دارند

در فقره «عناصر الأبرار»، در خصوص «عنصر» خوبی‌ها بودن معصومین علیهم‌السلام در وجود انسان‌ها توضیح دادیم. حالا می‌گوییم: «ابرار» کسانی هستند که همیشه تصمیم می‌­گیرند خروجی‌های نیک داشته باشند و شبیه‌ترین موجودات به خدا و اهل بیت شوند و در این تصمیم، صدق دارند.

اینکه کسی تصمیم بگیرد همیشه به نیکی باشد و همیشه خروجی‌های نیک داشته باشد، کار هر کسی نیست. لیاقت خاص و زحمت خاص و همت خاصی می‌خواهد. البته ما برای این مقامات ساخته شده ایم؛ اما همت نمی‌کنیم و تصمیم نمی‌گیریم تا به آن مقامات برسیم. در حالی که «بَر» بودن، همت بزرگی می‌خواهد. مثل اینکه شخص فکر می‌کند که می‌خواهد جایگاه دکتری در این مملکت داشته باشد و به او آقا و خانم دکتر بگویند. دلش می‌خواهد به او رئیس جمهور بگویند. دلش می خواهد نماینده مجلس و استاندار و فرماندار بشود. خوشش می‌آید که این جایگاه را بگیرد و هنرمند بشود و از اینکه این جایگاه را دارد، اغنا می‌شود. کسی که شخصیتش در بخش «فوق عقلانی»‌ شکل گرفته، به معنای حقیقی سه معشوق بیشتر ندارد: الله، اهل بیت و جهاد. بقیه معشوق‌های عقلی و حیوانی و گیاهی و جمادی‌اش زیر نظر معشوق‌­های اصلی‌اش هستند. بنابراین، بیشترین همّ و دغدغه اش این است که در چادر امام زمان علیه‌السلام باشد. تا در آن چادر نرود و مطمئن نشود که پذیرفته شده، تلاش را رها نمی‌کند. چرا ابرار بالاتر از اخیار هستند؟ ابرار، آن دسته‌ از انسان‌های بزرگی هستند که جایگاه خاصی در نظام خلقت در دنیا و آخرت دارند. از نظر لغوی، ابرار یعنی نیکان و کسانی که اهل نیکی هستند. فرق­شان با «اخیار» این است که ابرار با اراده و تصمیم، همیشه اهل خیر و نیکی هستند؛ اما اخیار همیشه اینگونه نیست، گاهی اهل خیر بودن کسی می‌تواند غیرارادی هم باشد. یعنی بدون نیت، از آنها خیری صادر بشود. بنابراین، ابرار بالاتر از اخیار هستند. زیرا اینها با درکی که از جایگاه خودشان در نظام خلقت دارند، تصمیم دارند که بَر باشند.یعنی همیشه با اراده و تصمیم، می خواهند اهل نیکی باشند. ابرار کسانی هستند که تصمیم دارند، شبیه‌ترین موجودات به خدا و اهل بیت شوند. به عنوان مثال، وقتی با امام حسین علیه‌السلام روبروست، حواسش به این است که با چه کسی حرف می‌زند. می فهمد که دارد با انسان کامل حرف می‌زند. وقتی می‌گوید این را می‌خواهم و آرزویم است، چون از خدای من است، این را راست می‌گوید. یعنی جزء برنامه‌هایش است. نه اینکه به قول علی علیه‌السلام: «لاَ تَكُنْ مِمَّنْ یَرْجُو اَلْآخِرَةَ بِغَیْرِ عَمَلٍ= از آن كسانى مباش كه بدون عمل به آخرت چشم امید بسته اند». حالا بگو که برای رفتن به بهشت و زندگی بهشتی چه کار کرده ای؟ شوهرداری و زن‌داری و تربیت بچه‌ات چطوری است؟ غذا خوردن و کار اقتصادی و لقمه‌ات چطوری است؟ برخوردت با خانواده همسر و مردم و همسایه‌ها و بقیه مردم چطوری است؟ گاهی بعضی افراد را می‌بینی که اصلاً شباهتی به بهشتیان ندارند؛ ولی وقتی که به او بگویند می‌خواهی به بهشت بروی، می‌گوید بله دوست دارم. او از آنهایی است که به تعبیر علی علیه‌السلام آرزوی آخرت دارد، امّا برایش عملی انجام نمی‌دهد. در این خصوص قرآن می فرماید: «وَمَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ وَ سَعَى لَهَا سَعْیَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْیُهُمْ مَشْكُورًا =و هر كس خواهان آخرت است و نهایت كوشش را براى آن بكند و مؤمن باشد، آنانند كه تلاش آنها مورد حق‏ شناسى واقع خواهد شد». ابرار آدم­های خیلی جدی اند که برای خودشان خیلی شخصیت قائل هستند و در سایه معرفت و کرامت نفس، ارزش مقام خود را خوب می‌شناسند. ارزش و قیمت و کرامت و بزرگی خودشان را خوب می‌شناسند و می‌دانند که بیخود به این دنیا نیامده اند و درگیر کمالات جمادی و گیاهی و حیوانی و عقلی نیستند.؛ بلکه از این امور آزاد هستند. یعنی ضمن اینکه به شان های پایینی احترام می‌گذارند و دوستشان هم دارند و به آنها هم توجه دارند؛ اما از اینها آزادند. ابرار کسانی اند که با شخصیت انسانی‌شان زندگی می‌کنند و تمام بخش­های شخصیت چهارگانه‌شان زیرمجموعه شخصیت اصلی‌شان است. این خیلی مهم است. چون آنها می‌دانند که هدف خلقت این بوده که شبیه خدا بشوند. مَثل خدا بشوند و به مقام ائمه برسند. برای همین در زیارت عاشور می خوانند: «وَ اَسْئَلُهُ أَنْ یُبَلِّغَنیِ الْمَقامَ الْمَحْمُود لَکُمْ عِنْدَاللّهِ= از خداوند می خواهم مرا هم به مقام محمود که شما اهل بیت علیهم‌السلام نزد خدا دارید، برساند». برای همین است که این جور آدمها همّ شان در سبک زندگی‌، این است که تا نیافتند در مسیری که به آن مقام برسند، دست از تلاش برنمی دارند. ابرار، بالاتر از متقین هستند من خیلی فشرده و محدود از شخصیت ابرار در قرآن برای شما می گویم. قرآن ابرار را اینطور معرفی می­‌کند: «لَكِنِ الَّذِینَ اتَّقَوْا لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها نُزُلاً مِنْ عِنْدِاللَّهِ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ لِلْأَبْرارِ[1]= لیکن آنان که با تقوایند برای آنها بهشت‌هایی است که در زیر درختانش نهرها جاری است و در آن جاودانند، در حالتی که خدا بر آنها خوان احسان خود گسترده، و آنچه نزد خداست برای نیکان بهتر است». تقوا که رشد ‌کند، به جایی می‌رسد که میوه‌اش ابرار می‌شود. اهل تقوا بهشت‌هایی دارند که نهرها از زیر آنها جاری است و در آن جاودانه اند. این پیش‌پرداخت خداست. آنچه که پیش خود خداست، بالاتر از بهشت است، ولی برای ابرار بهتر است.  قرآن همچنین می فرماید: «وَالْعَصْرِ/ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ/ إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا= سوگند به عصر/ كه واقعا انسان دستخوش زیان است/ مگر كسانى كه ایمان آوردند». همه در خسران هستند، مگر مؤمن. یعنی حتی اگر مسلمان هم باشی، باز هم خسران داری. چون قلبت باید اینها را باور کند. وقتی که قلبت باور کند، عملیاتی می‌شوی. بالاتر از مؤمنین متقین هستند. متقین شخصیت بسیار بسیار برجسته‌ای دارند که مراتب هم دارد. اینها افرادی هستند که از هر چیزی که ممکن است محدودشان کند، فرار می‌کنند. آدمهای آزادی هستند که بی نهایت‌طلبند و هر چیزی که ممکن است آنها را جهنمی کند، می‌ترسند. اهل تقوا از هر عمل و اخلاق یا اعتقادی که معشوقش الله و معصومین آن را امضا نکنند، ترس دارند. این حالت ترس از اینکه امضای الله و اهل بیت پای عمل انسان نباشد را تقوا می‌گویند. برای همین است که آدم با تقوا می‌داند اگر آنها عملش را امضا نزده باشند، حتماً محدود خواهد شد و رشدی نخواهد داشت. بالاتر از متقین یک مرحله دیگر وجود دارد که متقین اوج می‌گیرند و بالاتر می‌روند که به آنها ابرار می‌گویند. ابرار از این مرحله آمدند و به یک مرحله‌ای که نیت‌شان "شدن" است، رسیده اند. مثل کسی که کلاس چهارم نظری است یا دیپلم است و می‌خواهد پروفسور مغز و اعصاب بشود. وقتی او تصمیم می‌گیرد و می‌گوید من باید پروفسور مغز و اعصاب شوم، مسخره‌ است که به او بگویی تو از کجا می‌دانی که کنکور قبول می‌شوی یا نمی‌شوی. ابرار کسانی هستند که وقتی به آنها می‌گویی برای چه آفریده شده اید، می دانند و می‌فهمند که بچه اهل بیت هستند. بچه حضرت زهرا هستند و از نور اهل بیت آفریده شده اند. می‌فهمند که فرزند پدر و مادر زمینی‌شان نیست که خود را فقط یک ایرانی معنا کنند و بگویند پدر ما فلانی یا مادر ما خانم فلانی است. اینها که پدر و مادر زمینی ما هستند و فقط جسم ما را به اینجا آورده اند. ابرار اصلاً در بند اینها نیستند. کسی که جزء ابرار است، اصل و حقیقت خودش را از اهل بیت علیهم‌السلام می داند و این را باور دارد، وقتی باور کرد دیگر یک شخصیتی به وزان خانواده آسمانی‌اش می‌شود و با این شأن زندگی می‌کند. چون دغدغه اش ملحق شدن به خانواده آسمانی اش است. اینجاست که می‌فهمد اگر بخواهد به خانواده‌اش ملحق بشود، باید بین خودش و اهل بیت علیهم‌السلام سنخیت ایجاد کند. بنابراین، چنین آدمی اگر کسی اذیتش کند، کینه به دل نمی گیرد و حسودی نمی‌کند. ابرار آدمهایی هستند که تصمیم‌شان را گرفته اند و در این تصمیم، صدق دارند. وقتی زیارت عاشورا می‌خوانند از اول تا آخر راست می‌گویند. صاحبان خرد چه کسانی هستند؟ اگر آدم عقلش برسد، خدا همه ی قیمتها را می‌گوید که بعدا نگوییم سرمان کلاه رفت. خدا توضیح می‌دهد و همه قیمت های دنیا و آخرت را می‌گوید تا خودت انتخاب کنی. صاحبان خرد کسانی هستند که درست انتخاب می کنند. خدا «اولواالالباب= صاحبان خرد» را در قرآن تمجید کرده است. اولوالالباب یعنی آدمهایی که خیلی عاقل و خردمند هستند. در خصوصیات شان می‌گوید: «الَّذِینَ یَذْكُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ = آنهایی که در حالت ایستاده و نشسته و آن گاه که بر پهلو خوابیده اند خدا را یاد کنند و دائم فکر در خلقت آسمان و زمین کرده» . یعنی صاحبان خرد کسانی هستند که ایستاده و نشسته و خوابیده به یاد معشوقشان هستند و درباره ی آسمان و زمین تفکر دارند. یکی از آرزوهای اولوالالباب این است که در دعاهایشان می‌گویند: «رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ كَفِّرْ عَنَّا سَیِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ[2]= پروردگارا از گناهان ما درگذر و زشتی کردار ما را بپوشان و هنگام جان سپردن ما را با نیکان محشور گردان». توفنا، توفی یعنی دریافت، خدایا آن موقع که می‌خواهی من را از رحم دنیا در بیاوری و به نظام برزخی و ملکوتی ببری، من را در کنار ابرار قرار بده، با اینها باشم، یعنی اولوالالبابی که این همه تمجید شدند، آرزویشان وفات با ابرار است. در سوره مطففین آمده: «كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفِی عِلِّیِّینَ* وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّیُّونَ* كِتابٌ مَرْقُومٌ* یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ [3]= نه چنین است؛ در حقیقت، كتاب نیكان در علیون است/ و تو چه دانى كه علیون چیست/ كتابى است نوشته‏ شده/ مقربان آن را مشاهده خواهند كرد». مقام علیّین و مقام ابرار را فقط مقربین شاهدند، یعنی ابرار زیر نظر مقربین هستند. در ادامه آیه می فرماید: «إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِی نَعِیمٍ/ عَلَى الْأَرائِكِ یَنْظُرُونَ/ تَعْرِفُ فِی وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِیمِ = براستى نیكوكاران در نعیم [الهى] خواهند بود/ بر تختها [نشسته] مى ‏نگرند/ از چهره ‏هایشان طراوت نعمت [بهشت] را درمى‏ یابى». نعیم از کثرت است، یعنی تو نمی‌دانی چقدر نعمت و چه نعمتی است. آنقدر که خدا می‌گوید شما اصلاً آن را نمی‌فهمید و به قلب و مغزتان هم خطور نمی‌کند. وقتی به این نعیم و ابرار نگاه می‌کنید، می بینید که تکیه زده اند و روی این تخت‌ها نشسته اند و غرق بینهایت نعمت هستند؛ نعمتی که همه‌اش در اختیار خودشان است. هر طوری دلشان بخواهد از آنها استفاده می کنند و بر همه آنها تسلط دارند. یعنی خدا قدرت این را به دست اینها داده و می‌گوید: می‌خواهی بیافرین، خلق کن، کم کن، زیاد کن، هر چه دلت می‌خواهد، انجام بده. وقتی در چشم و صورتشان نگاه می‌کنی، شادی و خرمی نعمتها را در صورت آنها می‌بینی. «یُسْقَوْنَ مِنْ رَحِیقٍ مَخْتُومٍ= از باده‏ اى مهر شده نوشانیده شوند ». اینها ساقی دارند. ساقیها برای آنها شرابی می‌آورند، از شراب ناب که شراب مختوم است. مختوم یعنی شرابهایی که مُهر خورده و پاک است. درش هم باز نشده. «خِتامُهُ مِسْكٌ وَ فِی ذلِكَ فَلْیَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ= [باده‏ اى كه] مهر آن مشك است و در این [نعمتها] مشتاقان باید بر یكدیگر پیشى گیرند» مُهرش با مسک است. حالا ما نمی‌دانیم آن مشک و مسک آنجا چیست و چه بوئی دارد؟ پس شراب معمولی نیست. یک شرابی است که یک عطر و داستانی دارد. اگر می‌خواهید مسابقه بگذارید در این نعمت ها مسابقه بگذارید. مسابقه سر مقام و ریاست دنیا و چیزهای دنیایی انسان را به بدبختی می‌کشاند. چون نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: «الدُّنْیا جِیْفَةٌ وَ طالِبُها كِلاب= دنیا یک مرداری است که طالب آن سگ است». آنهایی که سر مقام و ریاست دنیا و سر چیزهای دنیایی با هم رقابت می‌کنند و کشمکش دارند؛ سر پول و ماشین و زمین و موقعیت اجتماعی و چیزهای دیگر؛ می‌گوید اینها سگهایی هستند که با بقیه سگان بر سر یک استخوان دعوایشان شده است. آنهایی که اهل چشم و هم‌چشمی هستند و می‌خواهند از بقیه جلو بزنند، چرا بر سر به دست آوردن نعمت های بهشتی با دیگران مسابقه نمی دهند؟ باید برسر این نعمتهای جاودان مسابقه گذاشت، نه اینکه کسی در دنیا بگوید: من دو کلاس از او بالاتر هستم. من مدرکم از فلان کشور است. می روم تا بچه‌ام را در فلان جای دنیا به دنیا بیاورم تا شناسنامه خارجی داشته باشد. خانه ما پنج متر از خانه فلانی بزرگتر است. برسر همین چیزهای بچگانه مسابقه می دهد. حتی متدین های این طبقه می گویند: پنج بار بیشتر از فلانی کربلا رفتم. اینقدر بیشتر سوریه رفتیم، پدرم حاج آقا است. کسی که آدم است، اصلاً در مقایسه‌های دنیایی نمی‌افتد. احساس باختن هم نمی‌­کند. «وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِیمٍ/ عَیْناً یَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ= و تركیبش از [چشمه] تسنیم است/ چشمه‏­اى كه مقربان [خدا] از آن نوشند».  شرابی که به ابرار می‌دهند، رحیق مختوم است. این رحیق مختومی که می‌خورند، یک کمی از شراب تسنیم در آن ریختند. این تسنیم خودش یک چشمه‌ای است که فقط مقربین از آن می‌خورند. پس ابرار طعم شراب مقربان را می‌دهند.  همه کارهای خدا ریاضی است. خدا اصلاً خلقت غیر ریاضی ندارد. وقتی داستان شراب و حوری و موسیقی را در قرآن می‌گوید، اینها مقامات و شئونات نفس انسان است. انسان در آن عالم، اصلاً از هیچ چیز نمی‌تواند برخوردار شود، قبل از اینکه توان روحی‌اش را کسب کرده باشد و شان او این امکان را به او بدهد. پس دقت کردید عناصر الأبرار یعنی معصوم عنصر خودت است. ما در همه جا باید حواسمان جمع باشد که من چند درصدم امیرالمؤمنین است، چند درصدم حضرت زهرا است، چند درصدم امام مجتبی است، چند درصدم سیدالشهدا و امام زین العابدین و قرآن است. چون وقتی از اینجا وفات پیدا می‌کنید، به شما می‌گویند شما براساس مقیاس ملکوت و بهشت و بالاتر از بهشت چه دارایی هایی دارید. قا/116 شرح زیارت جامعه کبیره/ عناصر ابرار آرشیو مباحث استاد شجاعی فروشگاه آنلاین با محصولات ناب [1] . سوره آل عمران/ آیه 198. [2] . سوره آل عمران/ آیه 193. [3] . آیات 18 الی 21.

صوت

1 - «ابرار» کسانی هستند که اراده به بهشت رفتن دارند

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 9893
زمان انتشار: 25 دسامبر 2018
| |
سوء استفاده ترانه سازان و خواننده ها از کمبود عاطفی مردم

استاد محمد شجاعی

سوء استفاده ترانه سازان و خواننده ها از کمبود عاطفی مردم

کمبودهای عاطفی به قدری خطرناکند و گدایی عاطفه به قدری آزاردهنده است که در ترانه­‌های روز و عشق و عاشقی که الان تولید می شود، محتوای شعرها طوری است که به جای این که مردم را شاد کند، غم­ و غصه ایجاد می‌کند.

ما حتی در بخش موسیقی هم عُرضه نداریم شادی ایجاد کنیم. شعرهایی که برخی خواننده­‌ها می‌خوانند، بطور عمده با ایجاد نیاز کاذب، عقده ایجاد می‌کند. عقده­‌های یک آدم که نمی‌تواند با بینهایت و با کمال‌های بزرگ، خودش را ارضاء کند و محتاج آدمها و گداهایی مثل خودش شده، حالا آن گدا ناز کرده و او را تحویل نگرفته و او یکدفعه احساس شکست و خلأ می‌کند. موسیقی ها و ترانه هایمان مشکل اساسی دارند؛ کسی که شعر را می نویسد؛ کسی که می خواند؛ کسی که گوش می‌کند؛ و کسی که می‌پذیرد؛ همه در بیراهه هستند. آدم باید خیلی کوچک باشد که گدایی عاطفه کند. خیلی ریز باید باشد که این چیزها در زندگی او منشأ اثر باشد. خدا ما را برای گدایی نیافریده است. خدایی که معشوق من است، صمد است. می‌گوید: تو هم باید مثل من صمد شوی و به هیچ کس باج ندهی. باید بگویی معشوقم اوست و من هم باید مثل معشوقم شوم. اصلاً عشق یعنی شباهت دو عاشق و معشوق به همدیگر. شما باید به معشوق خودت شبیه بشوی تا بتوانی تکمیل شوی. بلال که سیاه­پوست بود، با اعتماد به نفس، خواستگاری دختری زیبا رفت و گفت: «إن تُزَوِجُونا الحَمدُ لله وَ إن لَم تُزَوِّجُونا فَاللهُ أکبر» = اگر دخترتان را به ما بدهید، خدا را شکر می‌کنیم و اگر نمی‌دهید خدا بزرگ است». در مقابل این تفکر، آدم های کوچک و ریز هستند که از خودشان چیزی ندارند و می خواهند از کسی چیزی بگیرند. اینها می گویند: اگر من با فلانی ازدواج نکنم، خودم را می کشم. اگر با کسی که قرار است ازدواج کنم و عاشقم نباشد، به چه درد می خورد؟ این ذلت است. برخی خانمها و آقایان جوان برای من نامه می نویسند که این دختر یا این پسر دیگر تحویلم نمی گیرد؛ چه کار کنم؟ جواب اینها را حضرت علی(علیه السلام) اینطور داده است: «ما رَأیتُ ذُلً مِثلَ إشتِغالِ قَلبی بِفارِقِ القَلبِ مِنّی»[10]= هیچ ذلتی را مثل این ندیدم که دلم به کسی مشغول باشد که دلش به من مشغول نیست».  ضرب ­المثل خوبی است که می گوید: برای کسی بمیر که برایت تب می کند. اگر قرار است او عاشق من نباشد، من برای چه عاشق او باشم؟  برای این عشق های یکطرفه در دختر و پسرهای ما اتفاق می افتد که ما سراغ منبع عشق نرفته ایم. قرآن می گوید: سراغ منبع بیا تا دیگر به هیچ کس احتیاج پیدا نکنی.   برگرفته از مباحث استاد شجاعی، دروس «دشمن شناسی» جلسه 40 آرشیو مباحث استاد شجاعی فروشگاه آنلاین با محصولات ناب

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 9888
زمان انتشار: 26 دسامبر 2018
| |
تزئین آرزوها، ترفندی از شیطان

استاد محمد شجاعی

تزئین آرزوها، ترفندی از شیطان

شیطان در حمله از جلو (آینده) با تزیین آرزوها به ما حمله می‌کند. پس اگر آرزوهای ما بی‌ارزش و بدون قیمت گذاری انتخاب شوند، یعنی آرزوهای پیش پا افتاده و سطحی باشند، شیطان در این حمله پیروز خواهد شد.  مثلاً برای چیزی که 20 هزار تومان می ارزد، نباید یک میلیون تومان هزینه کنیم. اول باید بدانیم که غایت ما چیست؟ باید بدانیم که عمر و جوانی که در قیامت در مورد آن از ما سوال می شود، باید صرف چه نوع آرزوهایی بشود، این آرزوها به نفع ما هستند یا به ضرر ما؟ حرکت ها و گام‌های شیطان، خیلی ظریف است. در قدم اول، هدف شیطان این است که ما اصلاً آرزوهای خوب نداشته باشیم؛ نه برای دنیا و نه برای آخرت. اما وقتی زورش نرسد و ببیند انرژی تو برای رسیدن به خواسته ات زیاد است و می‌خواهی این انرژی را آزاد کنی و خودت را به گمان خودت خوشبخت کنی و برای خودت کسی بشوی؛ می‌گوید: «خیلی خوب، پس دنبال من بیا؛ خودم تو را می‌رسانم». شما هم دنبالش راه می‌افتید. اینگونه دنبال گام ها و (خطوات) شیطان راه می افتیم.   برگرفته از مباحث استاد محمد شجاعی، دروس «دشمن شناسی» جلسه 26 آرشیو مباحث استاد شجاعی فروشگاه آنلاین با محصولات ناب 

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه پرسش: 9483
30 دسامبر 2018
|
پرسش.203: چگونه با رعایت حق همسر از اولیاء الهی شویم؟
پاسخ:

منبع:

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ،

1 - پرسش.203: چگونه با رعایت حق همسر از اولیاء الهی شویم؟
شناسه مطلب: 9466
زمان انتشار: 6 اوت 2018
| |
اگر علاقه به همسر برای رضا خدا و یکطرفه باشد، اجرش بیشتر است

استاد محمد شجاعی

اگر علاقه به همسر برای رضا خدا و یکطرفه باشد، اجرش بیشتر است

کسانی که به همسرشان به خاطر خدا علاقه دارند، اما این علاقه یک طرفه است، اجرشان بیشتر از دیگران است. فرض کنید که خانمی از شوهرش یا مردی از زنش خوشش نمی آید، با وجود این که علاقه ای که به همسرش ندارد، می گوید: قرار نیست که حتما من هم خوشم بیاید؛ اما قرار است من عاطفه ام را بخاطر خدا هزینه کنم؛ پس نسبت به زنم یا شوهرم که دوستش ندارم، مهربانی می کنم و به پایش عاطفه می ریزم؛ یعنی مثل ابراز محبت و عاطفه ی یک عاشق به معشوق. اما این همه بخاطر خدا است.  این که می فرماید:« للمتعاطفین» از باب مفاعله است. یعنی اگر طرف مقابل شعور داشته باشد و این عاطفه را درک کند، خوب است.  ولی اگر طرف مقابل شعور نداشته باشد و قرار شود که شما یک طرفه برای او عاطفه خرج کنید، این تنهایی از تنهایی های لذت بخش و یک نوع غربت است که من عاطفه می ریزم پای کسی ولی او نمی ریزد و همیشه از من عقب تر است. بعضی مردها خیلی کیف می کنند که همسرشان برایشان عاطفه خرج کند، اما آنها خود را در حالت استغنا نگه دارند. این ها آنقدر شوهرهای متکبری هستند که جایشان در «سقر» است. سقر نام بدترین چاه در جهنّم است. همان که خداوند می فرماید:«و ما ادراک ما سقر= تو درک نمی کنی که سقر چیست». این ها دوست دارند که یکسره دیگران از آنها درخواست کنند و در مقابل شان کوتاه بیایند؛ اما خودشان در ابراز عاطفه چرتکه می اندازند که آیا فلان محبت را انجام دهند یا نه.   برگرفته از مباحث «محبت» جلسه پنجم

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه پرسش: 9384
7 ژولیه 2018
| | |
پرسش شماره 139
پاسخ:

منبع:

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

شناسه پرسش: 9372
6 ژولیه 2018
| | |
پرسش شماره 130
پاسخ:

منبع:

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ،

شناسه مطلب: 8722
زمان انتشار: 28 دسامبر 2017
| |
«ازدواج» محبوبترین عمل نزد خداوند است

بحث دشمن شناسی، جلسه 23

«ازدواج» محبوبترین عمل نزد خداوند است

امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرماید:«هیچ عمل حلال و مباحی در نزد خداوند، محبوبتر از ازدواج نیست». وقتی شخص مؤمن و مسلمان ازدواج می‌کند و در کنار همسر خود روزها و شب‌ها را به سر می‌برد، شیطان از ایشان می‌گریزد و فریاد می‌زند:‌ «ای وای بر من؛ این شخص مسلمان و مؤمن تن به عمل حلال و مباح داد و از پروردگار خویش اطاعت کرد و در نتیجه گناهانش بخشیده شد». حضرت به طور مطلق بیان می‌کند که هیچ عمل حلال و مباحی به ارزش ازدواج نمی‌رسد.

نکته­‌ی مهم این است که آثار و فوائد ازدواج منحصر به امنیت جنسی فرد و اجتماع نیست. امنیت جنسی فرد و اجتماع در اثر ازدواج، از آثار کوچک ازدواج است، برای این که ازدواج اساساً آثار بسیار سازنده‌­ای در مسائل مهم فردی و اجتماعی دارد. نبی اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمود:«وقتی کسی ازدواج می‌کند، شیطان فریاد می‌زند ای وای بر من! این جوان با این عمل دو سوم دینش را از دست­برد من محافظت کرد». سپس حضرت می‌فرماید: «بنده ­ای که بتواند دو سوم دینش را از دسترس شیطان محافظت کند، باید در یک سوم باقیمانده از دینش، تقوا و پرهیزکاری کند». انسان ممکن است گناه کبیره و بزرگی مرتکب شده باشد، اما وقتی در خانه رفتار خوبی انجام می‌دهد، با آن رفتار، همه گناهانش پاک می‌شود. حضرت می‌فرماید: وقتی یک خانم ظرفی را در خانه جابه ­جا می‌کند؛ یا حتی لیوان آبی به شوهرش می‌دهد؛ یا در غیاب شوهرش در خانه هرکار مفیدی می‌کند، ۸ درب بهشت به رویش باز و ۷ درب جهنم به رویش بسته می‌شود. اصلاً نفسِ در خانه بودن و کار کردن در خانه برای خانواده خیر کثیر دارد و پاک ­کننده و کفاره گناهان است. لبخندی که زن و شوهر به هم می‌زنند: یا شوخی که با هم می‌کنند، کفاره گناهان است این خیلی برای انسان کار می‌کند. حضرت درباره‌ی مردی که در بیرون از خانه عرق می‌ریزد و زحمت می‌کشد که لقمه حلالی به دست بیاورد، می‌فرماید کار او ثواب جهاد در راه خدا را دارد و اگر در این راه کشته شود، شهید از دنیا می‌رود. با استفاده از این روایات می‌بینیم که ازدواج زیاد ربطی به مسائل جنسی ندارد. شیطان از دادن صدقه و انفاق، انسان را می‌ترساند یکی از چیزهایی که شیطان خیلی انسان را می‌ترساند، در بخش کمک‌های اقتصادی است. یعنی درست در زمانی که انسان بخواهد به دیگران کمک مالی و انفاقی بکند یا صدقه بدهد.   وقتی انسان می‌خواهد دست از منیت، خودخوری و تنها بودن بردارد و از فرد تبدیل به ما بشود و متخلق به اخلاق خدا بشود و مثل خدا رازق، رزاق، کریم و جواد بشود، این حالت برای شیطان خیلی سخت و غیر قابل تحمل است. زیرا می‌بیند، خودش جا مانده و انسان دارد با کمک به دیگران، کمک‌های مالی و صدقه و انفاق و با انجام واجبات اقتصادی، خودش را شبیه خدا می‌کند. در حدیث داریم، وقتی مؤمنی دست در جیبش می‌کند، 70 شیطانک به دستش می‌چسبند. اما بعضی افراد می‌گویند ما تا به حال زیاد دست در جیب‌مان کردیم، اما شیطانکی ندیدیم. باید بدانیم، حمله شیطان در جسم و بدن نیست، شیطان با ما رابطه فیزیکی و مادی برقرار نمی‌کند؛ بلکه او در اندیشه ما نفوذ می‌کند و ترس‌ها، دلواپسی‌ها و نگرانی‌هایی در ما تولید می‌کند و 70  نوع توجیه درست می‌کند که تو دست در جیبت نکنی. تو را می‌ترساند و می‌گوید: «از کجا معلوم آن فقیر احتیاج داشته باشد؛ اینها شارلاتان هستند؛ خودت لنگ می‌مانی؛ خودت بدبخت­‌تری؛ بعداً کم میاوری»، شیطان از این توجیهات زیاد دارد. اینها در حالی است که صدقه از صدق می‌آید، یعنی راستی. ما کلمه صدقه را خراب کرده‌ایم. فکر کرده‌ایم یک نفر به عنوان گداست و ما هم باید مقداری پول به او کمک کنیم. «مکتب صدقه» یک مکتب بسیار پیشرفته است. صدقه اختصاص به کمک مالی ندارد. بلکه هر کمکی صدقه است. هر کار قشنگی در اسلام صدقه است. حتی اگر یک لبخند در مقابل برادر دینی‌ات باشد؛ لبخند یک زن به شوهرش و یک شوهر به زنش، حتی نوازش و بوسه صدقه است. کارکردهایی که در صدقات اقتصادی داریم؛ همان کارکردها را در کارهای معنوی هم داریم. جواب دادن به سؤال یک نفر صدقه است. من ریاضیات بلدم، یک نفر ریاضیات بلد نیست به او ریاضیات یاد بدهم صدقه است. کسی سؤالی در امور رایانه دارد؛ وقتی کسی جواب بدهد صدقه است. در بحث اقتصادی شما وقتی می‌خواهید به کسی کمک بکنید، این یک سلسله آثار و فوائد دارد و شیطان از اینکه این همه آثار مثبت، نصیب یک نفر بشود، ترس دارد. چون این آثار باعث رشد انسان می‌شود. در مقابل صدقه و انفاق و کمک به دیگران، بخل وجود دارد. گفتیم بخل، ترس و حرص صفت‌های شیطانی هستند که همه از سوءظن به خدا ناشی می شوند. صفت زشتی که مادرِ همه عیوب است صفت بسیار زشت و شیطانی به نام «بخل» وجود دارد که جمع کننده همه عیوب است. امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند:«الْبُخْلُ جَامِعٌ لِمَسَاوِی الْعُیُوبِ، وَ هُوَ زِمَامٌ یُقَادُ بِهِ إِلَى كُلِّ سُوءٍ[1]= بخل، جامع تمام عیوب است و وسیله‌اى است كه انسان را به هر بدى‌اى مى‌كشاند». بخل همه‌ی بدی‌ها را در خود دارد. وقتی بخل سراغ انسان می‌آید، عیب‌هایی مثل خساست، حرص و ... نیز دامن‌گیر انسان می‌شود. ازدواج با فردی که بخل دارد و بدبین است، کاملاً کار اشتباهی است. فردی که به همسر خود بدبین باشد و بخیل باشد، زندگی با این شخص تا آ‌خر عمر آزاردهنده و اذیت کننده است. بخل هزار و یک نوع اضطراب و ترس و بدبینی به خانواده را به انسان تحمیل می‌کند. یعنی آدم را می‌برد به سمت توهمات. محبوبترین و مبغوض ترین افراد نزد شیطان روزی یحیی بن زکریا(علیه‌السلام) ابلیس را دید و به ابلیس گفت: «محبوب‌ترین و مبغوض‌­ترین آدمها پیش تو چه کسانی هستند؟» شیطان جواب داد:«محبوب‌ترین آدم‌ها پیش من، مؤمنی است که بخیل باشد و مبغوض‌ترین و منفورترین آدم‌ها پیش من کسی است که فاسق باشد، ولی آدم دست و دلبازی باشد». حضرت از شیطان دوباره می‌پرسد:«چرا این گونه است؟» شیطان گفت: «صفت زشت بخل در مؤمنِ بخیل، مرا از زحمتِ فریب و گمراهی او فارغ می‌سازد. خوف و ترس من از شخص فاسق سخاوتمند است که دین ندارد، ولی به خاطر سخاوتمند بودنش به خدا نزدیک می‌شود». فاسق سخاوتمند در اسم‌های کریم و جواد به خدا شبیه می‌شود. به همین دلیل، به خدا نزدیک می‌شود. اما بخلِ مؤمن بخیل انواع گناهان و آلودگی‌ها را به او تحمیل می‌کند و دیگر نیاز نیست که شیطان روی او سرمایه­‌گذاری بکند. همین صفت بخل برای مؤمن کافیست که او را بدبخت کند و در خیلی جاها ایمان را هم از او بگیرد. داستان‌های عجیبی به خاطر بخل اتفاق افتاده است. شخص آخر عمر بعد از 40 -50 سال عبادت، دشمن خدا شده و مُرده، ایمانش را هم با خودش نبرده و کارهای خوبش را هم ضایع کرده است. امام امت(رحمه‌الله‌علیه) در یکی از کتاب‌هایشان داستانی نقل می‌کند از کسی که با دشمنی با خدا بعد از یک عمر بستن خودش به ایمان مُرد. یک امام جماعت تعریف می‌کرد: شخصی بود که همیشه در صف اول نماز جماعت حاضر می‌شد. چند روزی مسجد نیامد، من را صدا کردند و گفتند: او در حال احتضار و جان دادن است. هر چه به او می‌گوییم، شهادتین را بگو، نمی‌گوید. امام جماعت گفت: از آنجایی که این روحانی با من دوست بود، گفتم: من بروم زبانش باز می‌شود. اما وقتی رفتم بالا سرش و هر چه به او تلقین کردم، شهادتین را نگفت. یادم افتاد او 3 میلیون تومان پول از ما طلب دارد. او فقط من را نگاه می‌کند و حرفی نمی‌زد. گفتم: فلانی، یادت است 3 میلیون تومان از من پول می‌خواستی؟ این 3 میلیون تومان را می‌خواهی برایت باقیات­‌الصالحاتی بگذاریم؟ گفت: یک دفعه صدایش باز شد و 3 بار گفت: نه و بعد هم مُرد. خداوند اعمال خوب شخص سخی را که فاسق است، قبول کرده و او را به سبب سخاوتش به راه حق هدایت می‌کند و او از فسق و گناه دور می‌شود و توبه می‌کند. بارها از صدر اسلام تا امروز آدم‌های زیادی بوده‌اند که به رغم این که اهل دین و خدا و دیانت و آخرت و معنویت نبودند، ولی خوش­ اخلاق و سخی بودند. همین دو صفت آنها را نجات داده است. کسانی بودند مثل حاتم طایی که قبل از زمان پیامبر از دنیا رفتند، مسلمان هم نبودند؛ ولی حضرت می‌فرماید به خاطر سخاوت‌شان عذاب ندارند. اگر کافر هم باشند و به بهشت هم نروند، آن طرف اذیت نمی‌شوند. چه بسا بعداً هم مورد لطف و رحمت الهی قرار بگیرند. صدقه روی شیطان را سیاه می کند امام باقر(علیه‌السلام) می‌فرماید:«عَلَیکُم بِالصَدَقَه فَبَکِّرُوا بِها فَاِنَّها تُسَوِّدُ وَجهَ اِبلیس[2]= بر شما باد به صدقه دادن، صدقه را صبح زود بدهید، همانا (صدقه) روی ابلیس را سیاه می‌کند». کلمه‌ی «علیکم»، یعنی واجب است صدقه بدهید. صبح اول وقت این کار را بکنید. صبح از خواب بلند شدید، قبل از نماز و دعا بهتر است صدقه بدهید، اگر نشد، بعد از نماز و اگر نشد موقعی که می‌خواستید از خانه بیرون بروید صدقه بدهید. زیرا «فَاِنَّها تُسَوِّدُ وَجهَ اِبلیس». یعنی شیطان آنقدر غضبناک و ناراحت می‌شود که از شدت غضب صورتش سیاه می‌شود. صدقه ضد گناه و ضد عذاب آتش است صدقه آثار ضد آتش و ضد گناه دارد. گناهان را به شدت پاک و آتش آن را به شدت دور می‌کند. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله) است؛ می‌فرماید:«أرضُ القِیامَةِ نارٌ ما خَلا ظِلَّ المُؤمِنِ؛ فإنَّ صَدَقَتَهُ تُظِلُّهُ[3] = سرزمین قیامت تماما آتش است، مگر سایه مؤمن؛ زیرا كه صدقه‌های او بر سرش سایه مى‌افكند».   در فرمایش دیگری می‌فرماید:«اِنَّ الصَدَقَۀَ لَتُدفِعُ عَن اَهلِها حَرَّ القُبُور = صدقه آتش قبرها را دور می‌کند». به خاطر همین اثرات صدقه است که شیطان روی آن حساس است. اساساً صدقه یک اثر ضد آتش و ضد گناه دارد. معصوم (علیه‌السلام) می‌فرماید:«اِنَّ الصَدَقَۀَ لِتَطفَی عَن اَهلِها حَرَّ القُبُور اِنَّما یَستَظِلُّ المُؤمِن یَومَ القیامَۀِ فی ظِلِّ الصَدَقَ = صدقه گرمای قبر را تخفیف می‌دهد. یعنی صدقه آتش و عذاب قبر را خاموش می‌گرداند و مؤمن در روز رستاخیز در زیر سایه و آسایش صدقه خویش قرار می‌گیرد». امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمود:«اَلصَدَقَۀُ جُنَّۀٌ مِنَ النّار= صدقه سپری از آتش است». پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) فرمودند: «كُلُّ امرِئٍ فی ظِلِّ صَدَقَتِهِ حتّى یُقضى بَینَ الناسِ[4] = (درروز قیامت) هر كسى در سایه صدقه خود است، تا آن كه میان مردم داورى شود». یعنی در آن معطلی‌ها شخص در زیر سایه صدقه خود است و اذیت نمی‌شود». «إنّ الصّدقة لتطفی غضب الرّبّ[5] = صدقه خشم خداوند را فرو مى‌نشاند». وقتی انسان گناه می‌کند و خداوند به انسان خشمگین می‌شود، صدقه خشم و غضب خدا را برطرف می‌کند. هنگام صدقه دادن، خداوند به تو لبخند می زند پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) می‌فرماید:«إنَّ اللّه َعَزَّ و جلَّ لَیَضحَكُ إلى الرجُلِ إذا مَدَّ یَدَهُ فی الصَّدَقةِ، و مَن ضَحِكَ اللّه ُ إلَیهِ غَفَرَ لَهُ[6] = هرگاه انسان دست خود را به دادن صدقه دراز كند، خداوند عزّ و جلّ به رویش لبخند مى‌زند و هر كس خدا بر او لبخند بزند، آمرزیده است». ما کمتر کاری داریم که چنین تعبیری در مورد آن به کار برده شده باشد. کسی که صدقه می‌دهد، خدا را می‌خنداند. خیلی کار مهمی است که انسان بتواند غضب خدا را تبدیل به خنده خدا بکند. وقتی خدا به انسان بخندد، انسان بخشیده می‌شود. صدقه‌ی روز آثار دنیوی خوب و صدقه‌ی شب آثار معنوی خوب دارد صدقه‌­هایی که ما به طور آشکار می‌دهیم و دیگران می‌بینند، چه روز باشد و چه شب، آثار خوبی دارد. گفته شده، شما در مقابل مردم صدقه بدهید که دیگران ببینند. وقتی در مسجد صدقه جمع می‌کنند، همه دست در جیب می‌کنند و پولی را برای خرج مسجد یا هر کار خیری صدقه می‌دهند. این صحنه ها را خدا خیلی دوست دارد. در جاهایی مثل نماز جمعه، نماز جماعت، راهپیمایی‌ها که صندوق می‌گذارند، هر کس مبلغی را در این صندوق‌ها جلوی چشم دیگران می‌ریزند. همه‌ی اینها جزء صدقات روز به شمار می‌روند و آثار فراوان دنیوی دارند. اما صدقات و کارهای خوبی که در شب انجام می‌شوند، جزء صدقات شب محسوب می‌شوند که آثار آخرتی و معنوی بی‌شماری دارند. این نوع صدقات، چون پنهانی انجام می‌گیرد، روی باطن و درون انسان اثر می‌گذارند. کلاً صدقاتی که پنهانی انجام می‌شوند، آثار شان در درون انسان ظاهر می‌شود. امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:«إنّ صَدَقَةَ اللیلِ تُطفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ، و تَمحُو الذَّنبَ العَظیمَ، و تُهَوِّنُ الحِسابَ، و صَدَقةَ النَّهارِ تُثمِرُ المالَ، و تَزِیدُ فی العُمرِ[7] = صدقه شبانه، خشم پروردگار را فرو مى‌نشاند و گناهان بزرگ را پاك مى‌كند و حساب را آسان مى‌گرداند؛ و صدقه روزانه، مال و ثروت را به بار مى‌نشاند و عمر را زیاد مى‌كند». کسی که شبانه صدقه می‌دهد، خدا در حساب، به او سخت نمی‌گیرد. چون این آدم شبیه خدا شده و آدم خیری است، پس آتش چنین آدمی را نمی‌سوزاند. حضرت می‌فرماید: صدقه در روز، مال و ثروت را افزایش می‌دهد. پس هر کس مال بیشتری می‌خواهد، بیشتر صدقه بدهد. فلسفه‌ی این که هر چه صدقه بیشتر بدهی، ثروتت بیشتر می‌شود، این است که وقتی شما از خداوند منان رزق دریافت می‌کنید، دو کار ممکن است انجام دهید: اولاً، می‌توانید این رزق را فقط به خود و خانواده‌تان اختصاص بدهید که این کاری است شبیه کار حیوانات. ثانیاً، این رزق را از خودت رد می‌کنی و به دیگران می‌رسانی. در  اینجا از حیوانیت بیرون آمده و شبیه خدا می‌شوی. نقش خدایی و انسانی پیدا می‌کنی و می‌گویی: خدا به من داده، من هم به دیگران روزی می‌دهم. این کار خیلی زیباست. اگر زیبا نبود، خداوند بی‌منت این کار را نمی‌کرد. عمل با منت ارزشی ندارد کاری که در آن منت باشد، خیلی خطرناک و گناه بزرگی است. انسان باید بدون منت و چشم‌داشت، حتی چشم‌داشت تشکر، کار خیر بکند. امام سجاد (علیه‌السلام) فامیلی داشت که هر وقت به دیدنش می‌رفت، امام را نمی‌شناخت، چون نابینا بود و می‌گفت: خدا از این علی بن الحسین نگذرد، هیچ خیری از او به ما نمی‌رسد. حضرت هم نمی‌گفت: شبانه روز دارم روزی تو را می‌دهم. وقتی حضرت سجاد شهید شد، آن شخص فهمید که آن کسی که شب‌ها می‌آمد و به او کمک می‌کرد، خودِ حضرت علی بن الحسین بود. البته باز انجام کار خیر با چشم‌داشت بهتر از بخل است، ولی کارهای الهی نیست. خداوند بدون منت به مؤمن و کافر رزق می‌دهد؛ ما چرا ندهیم؟ بنده به محض اینکه چنین نقشی را می‌پذیرد، خداوند می‌گوید: این بنده عرضه دارد، پس من هم بیشتر به او می‌دهم. چون این می‌تواند مجرای روزی به بندگان من باشد. پس آن نقش را خدا به تو می‌دهد. از دیگر آثار صدقه در روز این است که مال و ثروت را زیاد و عمر را طولانی می‌کند، یعنی هم برکت مال و هم برکت عمر می‌آورد. نزول رزق بوسیله‌ی صدقه امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند«استَنزِلُوا الرِّزقَ بالصَّدقَةِ[8]= با صدقه دادن، روزى را فرود آورید». وقتی رزق را با صدقه رد کنید، دوباره می‌آید. مثل سینه مادر می‌ماند که هر چقدر به بچه شیر بدهد، شیرش زیاد‌تر می‌شود. اما اگر بخل کند و شیر ندهد، شیرش خشک می‌شود. شیر مادر مثل چشمه است که شما اگر از آن آب برندارید، آن هم جوششی ندارد. وقتی شما یاد می‌گیرید، قشنگ باشید، خوب تولید بکنید؛ نه فقط مال، محبت کردن، خندیدن، نوازش کردن، خوب بودن، راستگویی، صداقت، کمک کردن، خیرخواهی و هر کار زیبای دیگری را انجام دهید، یاد می‌گیرید که از خودتان بیشتر بروز بدهید و تخلیه بکنید، جایش بیشتر، قویتر و بالاتر می‌آید. اما اگر در آن بدبینی، حسادت، تنگ­نظری، بدجنسی و بخل بیاید، درش بسته می‌شود و در واقع  خودت راه را بر خودت بسته‌ای. اساساً شیطان دوست ندارد ما تولیدات قشنگ داشته باشیم. این سیستم طوری خلق شده تا می‌گویید: «نه». در واقع به خودتان «نه» گفته‌اید. اصلاً انسان به هیچ کس نمی‌تواند بگوید: نه. زیرا تا بگویی نه، در واقع اول به خودت نه گفته‌ای. تا حسود می‌شوی، اول زندگی خودت گره می‌خورد. بنابراین، شما هر چقدر می‌خواهید جذب بیشتری از معدن هر نوع کمالاتی داشته باشید، مثل همان را باید خروجی داشته باشید. وقتی که می‌خواهید خدا به شما هر کمالی چه دنیایی و چه آخرتی بیشتر بدهد، باید خودتان از همان نوع کمال، خروجی بیشتری داشته باشید. برای همین می‌گویند: اگر می‌خواهید خداوند به علم شما بیفزاید، در دادن اطلاعات و علم تان بخل نورزید، اطلاعات و علم‌تان را به دیگران یاد بدهید و برای خود نگه ندارید. علم را نشر بدهید تا برکت یابد. برای همین است که فرمودند: زکات العلم نشره= زکات علم، نشر آن است. دفع فقر با دادن صدقه امیرالمؤمنین می‌فرماید:«إِذَا أَمْلَقْتُمْ فَتَاجِرُوا اللَّهَ بِالصَّدَقَةِ[9]= هرگاه فقیر شدید، پس معامله كنید با خدا با صدقه دادن». اگر فقیر شدیم، یعنی با صدقه دادن، با خدا وارد معامله بشویم تا ثروتمند شویم. در فقرت صدقه بده، نگو من خودم لنگ هستم. الان که گرفتار شدی، با دادن صدقه، راه را باز کن، آب را بردار از جلوی این چشمه، بگذار بجوشد و بالا بیاید. برای همین امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید:«انی لاملق احیانا  فاتاجر  الله بالصدقه[10] = هر گاه من در زندگی تهیدست و فقیر می‌شوم، با صدقه دادن، با خدا تجارت می‌کنم». وقتی انسان در تنگدستی صدقه می‌دهد و خداوند ده ها برابر آن را به انسان می‌فرستد، این برای شیطان خیلی ناراحت کننده و آزاردهنده است. آثار صدقه برای فرد کافر صدقه به قدری زیباست که حضرت می‌فرماید: اگر یک کافر هم به این صفت مزین بشود، خدا به او روزی بیشتری می‌دهد. آثار صدقات شب و روز مختص مؤمن نیست. برای کافر هم همان آثار و برکات را دارد. امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)می‌فرماید:«الصَّدَقةُ‌ جُنَّةٌ عَظیمَةٌ و حِجابٌ لِلمُؤمِنِ مِن النارِ، و وِقایَةٌ للكافِرِ مِن تَلَفِ المالِ و یُعَجِّلُ لَهُ‌ الخَلَفَ و یَدفَعُ ‌السُّقمَ‌ عن بَدَنِهِ، و ما‌ لَهُ فی ‌الآخِرَةِ مِن نَصیبٍ[11]= صدقه ی مؤمن، سپرى بزرگ و حجابى است براى او در برابر آتش، و صدقه كافر، دارایى او را از تلف شدن حفظ مى‌كند و عوض آن در همین دنیا به او داده مى‌شود و بیمارى‌ها را از جسم وى دور مى‌گرداند، اما در آخرت نصیبى ندارد». از آثار صدقه برای کافر این است که نمی‌گذارد مال کافر تلف بشود. انسان را از شکست‌های اقتصادی و ورشکستگی نجات می‌دهد، حتی اگر کافر باشد و برای او جبران و جایگزین هم وجود دارد، یعنی امکان ندارد، شما صدقه بدهید و جایش پر نشود. «وَ یَدفَعُ السُقمَ عَن بَدَنِه» از اثرات صدقه برای کافر این است که کافر کمتر مریض می‌شود. یا اگر مریض است شفا می‌یابد. برای همین امام صادق علیه السلام فرمود: «داوُوا مَرضاكُم بِالصَّدَقَةِ [12]= بیماران خود را با صدقه درمان كنید». پس صدقه جلوی اتلاف مال کافر را می‌گیرد و خیلی سریعتر برایش جبران می‌شود و بیشتر برکت اقتصادی و سلامت جسمانی پیدا می‌کند.   ازدواج/ شیطان/صدقه/ ازدواج [1] - مصادر نهج‌البلاغه، ج 4، ص 280. [2] - تحف العقول، ص 298. [3] - الكافی : 4 / 3 / 6 . [4] - كنز العمّال : 16068 . [5] - نهج الفصاحه/ ج1/ص283. [6] - كنز العمّال : 16166 . [7] - بحار الأنوار : 96/125/39 . [8] - نهج البلاغة : الحكمة 137. [9] - نهج البلاغه، حکمت 250. [10] - بحار الانوار/ ج 75 / ص 206. [11] - تحف العقول : 123 . [12] - الكافی : 4/3/5 .

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed