باید از خود پرسید تعریفی که ما از انسان ارائه می شود مطابق با کدام یک از تعاریف انسانشناسی موجود در دنیاست؛ مطابق با انسانی است که مکتب لیبرالیسم معرفی میکند و یا مطابق با انسانی است که مکتب مارکیسم معرفی مینماید و یا انسان مورد نظر ما انسانی است که روانشناسی می شناسد و یا انسان آیینهایی مثل بودا است. راهکاری که معلوم میکند انسان موردنظر ما در تعلیم و تربیت و اقتصاد و... انسانی است که مکتب اسلام معرفی مینماید، چیست؟
این کتاب سعی دارد ابعاد حساس و عمیق انسان را آنطور که اسلام و علمای اسلام مطرح نمودهاند به طور مختصر با خوانندگان در میان بگذارد و بنا به موقعیت، تعریف انسان در بقیهی مکاتب را نیز گوشزد کند تا روشن شود نظرگاه اسلام نسبت به انسان چگونه است و اسلام برای کدام انسان برنامهریزی کرده است.
اساسی ترین نکتهای که در کتاب مورد بحث قرار گرفته وضوع «حقیقت انسان» و معنای سعادت اوست که پس از روشن شدن حوزهی اختیار انسان، انسان را متوجه جایگاه انسان کامل مینماید تا راه انسانها به سوی کسانی که باید طی کنند مشخص شود.
اگرچه این کتاب را میتوان مستقل از کتابهای دیگر مؤلف محترم در زمینه انسانشناسی مطالعه کرد ولی مطالعه آن را بعد از کتابهای«ده نکته از معرفت نفس» و «آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین» و «خویشتن پنهان» پیشنهاد میشود. این کتاب متمم و مکمل مباحث مطرح شده در کتب مذکور باشد.
برگزیدهای از عناوین کتاب:
- ضرورت انسان شناسی؛
- مقام خلیفه اللّهی انسان؛
- انسان در منظر عرفان اسلامی.
