www.montazer.ir
جمعه 11 ژولیه 2025
شناسه مطلب: 9848
زمان انتشار: 11 دسامبر 2018
| |
معلم اخلاق

ویژه شهادت شهید محراب آیت الله دستغیب(ره)

معلم اخلاق

حضرت آیت الله سید عبدالحسین دستغیب(ره)، دومین شهید محراب انقلاب اسلامی و ازخاندان اصیل و روحانی هشتصد ساله شیراز می باشد و با سی واسطه نسبت ایشان به حضرت سجاد علیه السلام می رسد. تحصیلات مقدماتی را نزد اساتید مشهور آنزمان همچون ملا احمد دارابی و آیت الله میرزا علی اکبر ارسنجانی بپایان آورد و نزد اساتید بزرگ نجف اشرف مانند شیخ محمدکاظم شیرازی و ضیاء الدین عراقی و سید ابوالحسن اصفهانی بپایان آورد و به درجه اجتهاد نائل گردید. آیت الله دستغیب(ره) مسجد جامع عتیق شیراز را که خرابه ای بیش نبود مرمت کرد و دراین کار مأمونین را بخدمت و حتی خود در این خدمات شرکت می کرد تا این بنا که سابقه هزارساله دارد دوباره آباد شد و وی تا مرز شهادت دراین مجلس نه تنها نماز جماعت داشت بلکه درتمام شبها به وعظ و اندرز مردم می پرداخت حتی زمانیکه از ناحیه طاغوت منبر رفتن او ممنوع بود بعد از نماز عشا روی برطرف مامونین می کرد و مطالبی آموزنده می فرمود. وی با پیروی انقلاب به امام جمعه شیراز منصوب شد وسپس به نمایندگی مجلس خبرگان ازطرف مردم شیراز منصوب گردید و در تصویب و تدوین قانون اسلامی جمهوری اسلامی و تصویب اصل ولایت فقیه نقش بسزایی داشت. در روز جمعه 20 آذر ماه 1360 هنگام عزیمت برای اقامه نماز جمعه به همراه نوه خود شهید محمد تقی دستغیب و هشت نفر از یاران با وفا بشهادت رسید. مرقد ایشان در حرم مطهر سید میرمحمد بن موسی بن الکاظم می باشد که مورد توجه و زیارتگاه مردم شیراز است.

سیره اخلاقی درباره ی جلسات وعظ و سخنرانی آیت الله شهید دستغیب گفته شده است: «... همه از سخنان ایشان به قسمی منقلب می شدند که گاهی از همان آغاز صحبت گریه می کردند. چه بسیار جوان هایی که دیندار، متهجد و هدایت شدند و چه پیرها که از گذشته های خود تائب گردیدند. چه سحر بیانی داشت که این طور دگرگون می ساخت، نه! سحر بیان نبود؛ بلکه آن روح صاف و ملکوتی بود که از لا به لای سخنانش جان می بخشید. برخی از جوان ها پس از بیرون آمدن از مجلس اخلاقش، در کوچه ها تلو تلو می خوردند؛ یعنی، تعادلشان را چون مست ها از دست می دادند، اما مست یاد خدا و عشق به الله بودند.» هم چنین درباره ی این عارف زنده یاد گفته اند: «... نفس گرمش چنان حال آور بود که گاهی برخی افراد، از سخنانش به حال عشوه می افتادند و برخی ناز پروردگان از ترس این که سخنان آتشین ایشان، جرقه ای به خرمن خیالات واهی شان بیفتد، به مجلس ایشان حاضر نمی شدند...آری شهید دستغیب نمودار اخلاص، مجسمه ی تقوا و فضیلت و مظهر زهد و عبادت بود... حق مطلب آن است که «استعاذه ی حقیقی داشت و خودش را ساخته بود... با ریاضت های طولانی و شرعی با شیطان جنگید و پیروز شد. از این رو سخنان ایشان، این چنین بر دل ها می نشست، چون از دلی صاف و بی غبار برمی آید و این گونه راه تهذیب نفس و تحصیل اخلاق فاضله را می آموزد.» سیره تبلیغی شهید دستغیب رحمه الله در شب های احیای ماه مبارک رمضان، بر فراز منبر دعای «ابو حمزه می خواند. آه که زمین و سقف با هم می لرزید! آن وقت که او از سوز دل و از زبان حضرت سجاد علیه السلام می گفت: «ابکی لخروج نفسی...». نفسش به شماره می افتاد. آن جا که درباره ی قیامت باز هم از دعای ابو حمزه می خواند: «وجوه یومئذ مسفرة...» آن وقت چند دقیقه مکث می کرد، قلب ها شکسته و اشک ها روان و دست ها را به آسمان بلند می کرد و با منتهای امید و با خاطری آسوده، نفس طولانی می کشید و ادامه می داد: «سیدی علیک معولی و معتمدی و رجائی...». درباره ی خطبه های نماز جمعه ایشان آمده است: در خطبه ی نخست، در هر خطبه اش آیه یا آیاتی را عنوان می کرد، مردم را از گناه می ترسانید و از عذاب الهی و سخطش برحذر می داشت و به خدا آشنایشان می ساخت.... بخش های معنوی خطبه را با آیاتی که عنوان می کرد، درباره ی معارف، مواعظ و سفارش به تقوا بود. از معارف سعی می کرد مردم را با خدا آشنا سازد. تذکرات مسائل روز، او را از ارشاد مردم و آشنا ساختنشان به معنویات باز نمی داشت. می کوشید با اسم، فعل و صفت خداوند آشنا شوند. در بخش مواعظ می کوشید آنان را از عقبات بعد از مرگ بر حذر دارد; از قهر و سخط الهی بیندیشند و از گذشته ها پشیمان و تصمیم بر تدارک در آتیه داشته باشند. در بخش تقوا - که اهم آن انجام واجبات و ترک محرمات بود - نهایت اهتمام را در تشویق مردم به کار می بست و در کمتر خطبه ای است که از مردم نخواهد، واجبی از آنان فوت نشود و حرامی از آنان سرنزند» شمیم شهادت یکی از ارادتمندان حضرت آیت اللّه انصاری می گوید: به اتفاق آیت اللّه دستغیب و آیت اللّه نجابت، به همدان خدمت آیت اللّه انصاری رفتیم. در یکی از روزها که خدمت آن عالم ربانی نشسته بودیم، شهید دستغیب از آیت اللّه انصاری درخواست نمود که او را در رسیدن به مقام فنا یاری کند و در این موضوع، اصرار فراوان داشت. بعد، آیت اللّه دستغیب جهت کاری از اطاق بیرون رفتند؛ آیت اللّه انصاری به ما رو کرد و فرمود: این سید برای رسیدن به مقام فنا خیلی اصرار می کند، ولی نمی داند که مقام فنای او باعث شهادت و کشته شدنش به وسیله دشمنان اسلام می شود. از آیت اللّه نجابت نیز نقل شده: من خودم حاضر بودم که آیت اللّه انصاری صریحاً خبر از به شهادت رسیدن آیت اللّه دستغیب را دادند. آن پیر روشن ضمیر، در روز جمعه، 20 آذر 1360، مصادف با 13 صفر 1402، درحالی که برای اقامه نماز جمعه راهی مصلی بود، بر اثر انفجار بمب توسط منافقی کوردل، به شهادت رسید و پیکر پاکش که روزه های بسیار آن را نحیف کرده بود، پاره پاره گردید، ولی«یاد این شهید، در دل عاشقان فضیلت و ملت وفادار ایران، زنده است. مسجد و محراب و منبر شیراز، نغمه ملکوتی این شهید راه اسلام را از یاد نمی برند و درس های انسان ساز ایشان که در قلب انسان های متعهد، غوغا برپا می کرد، جاویدان است».(صحیفه امام، ج 15، ص 463). آثار ماندگار 1- شرح کفایة الأصول آخوند خراسانی؛ 2- تقریرات درس فقه و اصول آیت الله العظمی، شیخ محمدکاظم شیرازی؛ 3- داستان های شگفت؛ 4- رساله توضیح المسائل؛ 5- شرح فوائد الأصول شیخ انصاری؛ 6- استعاذه؛ 7- قلب سلیم؛ 8- زندگانی صدیقه کبری، فاطمه زهرا؛ 9- سید الشهداء؛ 10- گنجینه ای از قرآن؛ 11- گناهان کبیره؛ 12- آدابی از قرآن؛ 13- سرای دیگر؛ 14- معارفی از قرآن؛ 15- رازگویی و قرآن؛ 16- قلب قرآن؛ 17- حقایقی از قرآن؛ 18- معراج؛ 19- قیامت و قرآن؛ 20- بهشت جاویدان؛ 21- فاتحة الکتاب؛ 22- صلوة الخاشعین؛ 23- بندگی راز آفرینش؛ 24- ایمان.   پایگاه اطلاع رسانی حوزه

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 9402
زمان انتشار: 29 ژوئن 2019
| |
نگاهی به سیره امام صادق علیه السلام

نگاهی به سیره امام صادق علیه السلام

ابن شهر آشوب در مناقب نوشته است ابو جعفر منصور او را زهر خورانید (2) و بایست چنین باشد، زیرا با کینه ای که منصور از او داشت و بیمی که از روی آوردن مردم بدو در دل وی راه یافته بود، آسوده نمی نشست. آنان که با تاریخ زندگی این مرد آشنایند، می دانند او به کسانی که برای رساندنش به مسند خلافت هر کوشش را به کار بردند، رحم نکرد و از جمله آنان ابو مسلم بود که برپایی دولت عباسیان مرهون رنجهایی است که او در این باره بر خود نهاد. گناه ابو مسلم-چنان که ازاسناد تاریخی بر می آید، این است که هنگام خلافت سفاح، به منصور چنان که باید حرمت نمی نهاد، پس طبیعی است کسی را که از او می ترسد و از علاقه و احترام مردم بدو آگاه است آسوده نگذارد و تحمل نکند. ولی چنان که خواهیم دید، به ظاهر از رحلت آن امام بزرگوار دریغ می خورد.

نگاهی به سیره امام صادق علیه السلام

1- کار و تلاش و دستگیری از مستمندان امام صادق(ع) نه تنها دیگران را دعوت به کار و تلاش می کرد، بلکه خود نیز با وجود مجالس درس و مناظرات و... در روزهای داغ تابستان، در مزرعه اش کار می کرد. یکی از یاران حضرت می گوید: آن حضرت را در باغش دیدم، پیراهن زبر و خشن برتن و بیل در دست،باغ را آبیاری می کرد و عرق از سر و صورتش می ریخت، گفتم: اجازه دهید من کار کنم. فرمود: من کسی را دارم که این کارها رابکندولی دوست دارم مرد در راه به دست آوردن روزی حلال از گرمی آفتاب آزار ببیند و خداوند ببیند که من در پی روزی حلال هستم. (1) حضرت در تجارت نیز چنین بود و بر رضایت خداوند تاکید داشت.لذا وقتی کار پرداز او که با سرمایه امام برای تجارت به مصررفت و با سودی کلان برگشت، امام از او پرسید: این همه سود راچگونه به دست آورده ای؟ او گفت: چون مردم نیازمند کالای مابودند، ماهم به قیمت گزاف فروختیم. امام فرمود: سبحان الله! علیه مسلمانان هم پیمان شدید که کالایتان را جز در برابر هردینار سرمایه یک دینار سود نفروشید! امام اصل سرمایه را برداشت و سودش را نپذیرفت و فرمود: ای مصادف! چکاچک شمشیرها ازکسب روزی حلال آسانتر است. (2) حقیقت این است که امام(ع) درنهایت علاقه به کار و تلاش، هرگزفریفته درخشش درهم و دینار نمی شد و می دانست که بهترین کار ازنظر خداوند تقسیم دارایی خود با نیازمندان است، حقیقتی که ماهرگز از عمق جان بدان ایمان عملی نداشته و نداریم. امام خوددرباره باغش می فرمود: وقتی خرماها می رسد، می گویم دیوارها رابشکافند تا مردم وارد شوند و بخورند. همچنین می گویم ده ظرف خرما که بر سرهریک ده نفر بتوانند بنشینند، آماده سازند تاوقتی ده نفر خوردند، ده نفر دیگر بیایند و هریک، یک مد خرمابخورند. آن گاه می خواهم برای تمام همسایگان باغ (پیرمرد، پیرزن،مریض، کودک و هرکس دیگر که توان آمدن به باغ را نداشته،) یک مدخرما ببرند. پس مزد باغبان و کارگران و... را می دهم و باقی مانده محصول را به مدینه آورده بین نیازمندان تقسیم می کنم ودست آخر از محصول چهار هزار دیناری، چهارصد درهم برایم می ماند.(3) 2- ساده زیستی و همرنگی با مردم امام همانند مردم معمولی لباس می پوشید و در زندگی رعایت اقتصادرا می کرد. می فرمود: بهترین لباس در هرزمان، لباس معمول همان زمان است. لذا (4) گاه لباس نو و گاه لباس وصله دار برتن می کرد. لذا وقتی سفیان ثوری به وی اعتراض می کرد که: پدرت علی لباسی چنین گرانبهای نمی پوشید، فرمود: زمان علی(ع) زمان فقر واکنون زمان غنا و فراوانی است و پوشیدن آن لباس در این زمان،لباس شهرت است و حرام... پس آستین خود را بالا زد و لباس زیر راکه خشن بود، نشان داد و فرمود: لباس زیر را برای خدا و لباس نورا برای شما پوشیده ام. (5) با این همه حضرت همگام و همسان با مردم بود و اجازه نمی داد،امتیازی برای وی و خانواده اش در نظر گرفته شود. و این ویژگی هنگام بروز بحران های اقتصادی و اجتماعی بیشتر بروز می یافت. ازجمله در سالی که گندم در مدینه نایاب شد، دستور داد گندم های موجود در خانه را بفروشند و از همان، نان مخلوط از آرد جو وگندم که خوراک بقیه مردم بود، تهیه کنند و فرمود: «فان الله یعلم انی واجدان اطعمهم الحنطه علی وجهها ولکنی احب ان یرانی الله قد احسنت تقدیر المعیشه. » (6) خدا می داند که می توانم به بهترین صورت نان گندم خانواده ام راتهیه کنم; اما دوست دارم خداوند مرا در حال برنامه ریزی صحیح زندگی ببیند. 3- شجاعت امام صادق(ع) در برابر ستمگران از هر طایفه و رتبه ای به سختی می ایستاد و این شهامت را داشت که سخن حق را به زبان آورد واقدام حق طلبانه را انجام دهد، هرچند با عکس العمل تندی رو به رو شود. لذا وقتی منصور از او پرسید: چرا خداوند مگس را خلق کرد؟ فرمود: تا جباران را خوار کند. و به این ترتیب منصور رامتوجه قدرت الهی کرد. (7) و آن گاه که فرماندار مدینه در حضوربنی هاشم در خطبه های نماز به علی(ع) دشنام داد، امام چنان پاسخی کوبنده داد که فرماندار خطبه را ناتمام گذاشت و به سوی خانه اش راهی شد. (8) 4- همزیستی و مدارا با مسلمانان امام صادق(ع) شیعیان را به همزیستی با اهل سنت دعوت می کرد تابه این طریق هم شیعیان از جامعه اکثریت منزوی نشوند و هم بتوان احکام و اصول شیعی را با ملاطفت به آنان منتقل کرد. از این روی در مدار حق با مسامحه با آنان رفتار می شد، اما این سهل گرفتن هرگز به معنای زیرپای گذاشتن اصول نبود و آن جا که مسئله اصولی در میان بود، حضرت هرگز تسلیم نمی شد. از جمله در یکی از سفرها،امام صادق(ع) به حیره (میان کوفه و بصره) آمد. در آن جا منصوردوانیقی به خاطر ختنه فرزندش جمعی را به مهمانی دعوت کرده بود. امام نیز ناگزیر در آن مجلس حاضر شد. وقتی که سفره غذاانداختند، هنگام صرف غذا، یکی از حاضران آب خواست ولی به جای آن، شراب آوردند، وقتی ظرف شراب را به او دادند، امام بی درنگ برخاست و مجلس را ترک کرد و فرمود: رسول خدا(ص) فرمود: «ملعون من جلس علی مائده یشرب علیها الخمر.» (9) ملعون است کسی که درکنار سفره ای بنشیند که در آن سفره شراب نوشیده شود. امام حتی در مجالس عمومی خلیفه نیز حاضر نمی شد; زیرا حکومت راغاصب می دانست و حاضر نبود با پای خود بدان جا برود، زیرا بااین کار از ناحق بودن آنان، چشم پوشی می شد و تنها زمانی که اجبار بود به خاطر مصالح اهم به آن جا می رفت; لذا منصور ضمن نامه ای به وی نوشت: چرا تو به اطراف ما مانند سایر مردم نمی آیی؟ امام در پاسخ نوشت: نزد ما چیزی نیست که به خاطر آن ازتو بترسیم و بیاییم، نزد تو در مورد آخرتت چیزی نیست که به آن امیدوار باشیم. تو نعمتی نداری که بیاییم و به خاطر آن به توتبریک بگوییم و آنچه که اکنون داری آن را بلا و عذاب نمی دانی تابیاییم و تسلیت بگوییم. منصور نوشت: بیا تا ما را نصیحت کنی. امام نیز نوشت: کسی که آخرت را بخواهد، با تو همنشین نمی شود وکسی که دنیا را بخواهد، به خاطر دنیای خود تو را نصیحت نمی کند. (10)   پی نوشتها: 1- بحارالانوار، ج 47، ص 56. 2- همان، ص 59; «سبحان الله تحلفون علی قوم الا تبیعونهم الابربح الدینار دینارا... ثم قال: یا مصادف! مجالده السیوف اهون من طلب الحلال.» 3- وسایل الشیعه، ج 16، ص 488. 4- بحارالانوار، ج 47، ص 54. 5- اعیان الشیعه، ج 1، ص 660. 6- همان، ص 59. 7- تهذیب الکمال، ج 5، ص 92، (یا ابا عبدالله لم خلق الله الذباب، فقال: لیذل به الجبابره) 8- وسایل الشیعه، ج 16، ص 423. 9- فروع کافی، ج 6، ص 268. 10- مستدرک الوسایل، ج 2، ص 438.

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

Top
شناسه پرسش: 9037
29 آوریل 2018
|
پرسش. 195
پاسخ:

منبع:

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ،

شناسه مطلب: 7734
زمان انتشار: 4 اکتبر 2021
| |
شخصیت علمی امام حسن مجتبی علیه‌السلام

شخصیت علمی امام حسن مجتبی علیه‌السلام

دامنه شخصیت بی مانند سبط اکبر پیامبر صلی الله علیه و آله امام حسن مجتبی علیه السلام آنقدر وسیع و گسترده است که آثار و نشانه های آن در تمام کتاب های حدیث، تراجم، سیره، تاریخ و مناقب فراوان به چشم می خورد.

ابعاد شخصیت امام مجتبی علیه السلام تواضع، فروتنی، خدا ترسی، روابط حسنه، احترام متقابل و کمک به بینوایان از ابعاد برجسته زندگی آن سرور جوانان بهشتی است. آن بزرگوار بازویی علمی، قضایی، و نیرویی بسیار کارآمد برای حکومت علوی و شخص امیرمومنان علیه السلام بوده است. امام از جمله کسانی بود که از آغاز تا پایان به دفاع از حریم رهبری پرداخت و در جنگ های جمل، صفین و نهروان فعالانه شرکت جست، بلکه در بسیج نیروها از کوفه برای مقابله با فتنه طلحه و زبیر، گام های بسیار مثبت و موثری برداشت. هر چند زندگی پر رنج و محنت امام، پر از مسائل و دشواری ها است اما ما در اینجا فقط به بُعد جایگاه علمی امام مجتبی علیه السلام اشاره می کنیم. الف) امام در نگاه پیامبر صلی الله علیه و آله امام حسن مجتبی علیه السلام کودک بود که پیامبر بزرگوار اسلام از او به عظمت و بزرگی یاد می کرد. به یقین این برخوردهای محبت آمیز که هیچگاه در زمان خاص و یا در محدوده خاصی ابراز نمی شد، نشان دهنده این بود که آن حضرت می خواست نقاب از چهره امام حسن علیه السلام کنار زده و شخصیت والای او را بیش از پیش، به مسلمانان معرفی کند. حذیفه گوید: روزی صحابه رسول خدا صلی الله علیه و آله در نزدیکی کوه حرا- یا غیر آن - گرد پیامبر جمع شده بودند که حسن در خردسالی با وقار خاصی به جمع آنان پیوست. پیامبر صلی الله علیه و آله با نگاه طولانی که بر او داشت، همه را مخاطب قرار داد و فرمود: "آگاه باشید که همانا او - حسن- بعد از من راهنما و هدایتگر شما خواهد بود. او تحفه ای است از خداوند جهان برای من؛ از من خبر خواهد داد و مردم را با آثار باقی مانده از من آشنا خواهد کرد. سنت مرا زنده خواهد کرد و افعال و کردارش نشانگر کارهای من است. خداوند عنایت و رحمتش را بر او فرو فرستد. رحمت و رضوان خداوند بر کسی باد که حق او را بشناسد و به خاطر من به او احترام نموده و نیکی کند."(1) مورخان نوشته اند که: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله ضمن اظهار محبت به امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود: همانا حسن ریحانه من است. و این فرزندم سید و بزرگ است و به زودی خداوند به دست او بین دو گروه مسلمان، صلح بر قرار خواهد کرد." (2) ناگفته نماند که این سخن، یک پیشگویی از رسول خدا صلی الله علیه و آله بود که در آینده بین دو گروه از مسلمانان جنگ و خونریزی خواهد شد و امام حسن علیه السلام بین آن دو صلح و دوستی برقرار خواهد کرد. طبق نقل تاریخ، امام حسن مجتبی علیه السلام با مشاهده خیانت یاران و فراهم نبودن زمینه جنگ با معاویه، خیر و صلاح امت را در این دیدند که از درگیر شدن با معاویه خود داری کرده و با صلح پیشنهادی معاویه، موافقت کنند؛ و در اثر این صلح، هم مسلمانان را از شر هجوم خارجیان نجات دادند و هم از جنگ و خونریزی جلوگیری کردند. (3)   پی نوشت ها: 1- بحار الانوار، ج 43، ص 333. 2- الاصابة فی تمییز الصحابه، ج 2، ص 12/ ذخائر العقبی، ص 125. 3- ر. ک: صلح الحسن.   منبع: راسخون

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 7732
زمان انتشار: 26 اکتبر 2017
| | |
(کلیپ) پیاده روی اربعین مغفرت را به همراه می‌آورد

(کلیپ) پیاده روی اربعین مغفرت را به همراه می‌آورد

فیلم

1 - (کلیپ) پیاده روی اربعین مغفرت را به همراه می‌آورد

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 7731
زمان انتشار: 12 سپتامبر 2018
| | |
(کلیپ)زائر امام حسین علیه‌السلام به مقام ولی‌اللهی و حزب‌اللهی می‌رسد (2)

(کلیپ)زائر امام حسین علیه‌السلام به مقام ولی‌اللهی و حزب‌اللهی می‌رسد (2)

فیلم

1 - (کلیپ)زائر امام حسین علیه‌السلام به مقام ولی‌اللهی و حزب‌اللهی می‌رسد (2)

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 7730
زمان انتشار: 26 اکتبر 2017
| | |
(کلیپ)زائر امام حسین علیه‌السلام به مقام ولی‌اللهی و حزب‌اللهی می‌رسد (1)

(کلیپ)زائر امام حسین علیه‌السلام به مقام ولی‌اللهی و حزب‌اللهی می‌رسد (1)

فیلم

1 - (کلیپ)زائر امام حسین علیه‌السلام به مقام ولی‌اللهی و حزب‌اللهی می‌رسد (1)

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 7728
زمان انتشار: 26 اکتبر 2017
| | |
(کلیپ تصویری) پیوند با امام حسین علیه‌السلام ضامن بقای دین است

(کلیپ تصویری) پیوند با امام حسین علیه‌السلام ضامن بقای دین است

فیلم

1 - (کلیپ تصویری) پیوند با امام حسین علیه‌السلام ضامن بقای دین است

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 7726
زمان انتشار: 25 دسامبر 2019
| | |
خدا به زائر امام حسین ع خطاب می‌کند، هر حاجتی داری، من اجابت می‌کنم

خدا به زائر امام حسین ع خطاب می‌کند، هر حاجتی داری، من اجابت می‌کنم

زائر امام حسین علیه‌السلام از خانه که حرکت می‌کند مورد مغفرت قرا رمی‌گیرد و با هر قدمی که بر می‌دارد گناهانش ریخته می‌شود معنای مغفرت را توضیح دادیم که فرقش با عفو چیست...

فیلم

1 - خدا به زائر امام حسین ع خطاب می‌کند، هر حاجتی داری، من اجابت می‌کنم

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 7715
زمان انتشار: 31 اکتبر 2017
| |
کربلا فرصتی است برای کسی که بخواهد فدای خدا شود

استاد محمد شجاعی

کربلا فرصتی است برای کسی که بخواهد فدای خدا شود

در کربلا همه آمده بودند تا هر چه که دارند، فدای خدا کنند و تمام تلاش شان این بود که معشوق، آنها را بپذیرد. این رمز کربلا و آن جمله حضرت زینب سلام الله علیها است که فرمود: «ما رأیت الا جمیلا=چیزی جز زیبایی ندیدم». ما هم برای رسیدن به این مقام، باید به این فهم برسیم که آن چه را برای خدا می دهیم، از دست رفتنی و فقدان نیست، بلکه زیبایی و فرصت است. اگر توانستید به این ترس در هر 5 شان وجودی تان غلبه کنید که آن چه فدای خدا می کنید، از دست رفتنی نیست، باطن انسانی پیدا می‌کنید و به صدق می‌رسید. وقتی به صدق می‌رسید که بتوانید «بابی انتم و امی و نفسی و مالی و اهلی» را برای خدا هزینه کنید. در این صورت است که قطعاً با معصوم محشور می‌شوید و به مقام محمودی می‌رسید که در زیارت عاشورا می‌خوانیم:«وَ اَسَئلهُ اَن یُبَلغَنیَ المَقامَ الَمحمودَ لَکُمُ عِنْدَ الله= از خدا می‌خواهم که من را به جایگاه ستوده‌ای که شما نزد خداوند دارید، برساند». وقتی که مقام معظم رهبری برای تشیع پیکرمطهر شهید ححجی رفتند، همسر گرامی این شهید که کمتر از شهید ححجی هم نیست، گفت: دوست دارم فرزندم نیز فدای این راه بشود. این حرف بزرگی است. شوخی هم نمی‌کند، دروغ هم نمی‌گوید، مبالغه هم نمی‌کند. شهید ححجی همه دارایی‌هایش را در 5مرحله وجودی‌اش، فدای اله خود کرد تا به مقام «عند ربهم» رسید. مؤمن برای این که به عملش کیفیت بدهد و قدرت عمل را بالا ببرد، همان مقداری که می‌تواند انجام بدهد را انجام می‌دهد. اما یک نیت قدرتمند پشت آن می‌گذارد. آن نیت قدرتمند به این عمل کم، قدرت انفجاری می‌دهد. افراد زیادی به عنوان مدافعین حرم رفتند و شهید شدند که سلام و درود خداوند بر همه شان. ولی شهید ححجی جور دیگری بود. شهید ححجی هم کاری بیشتر از بقیه نکرد. همان بلایی که سر دیگران آوردند، سر شهید ححجی هم آوردند. شاید بدترش را هم سر دیگران آورده باشند. من سراغ دارم کسانی که بدتر از شهید ححجی به شهادت رسیدند. اما چه چیز باعث شد شهید ححجی در کشور انفجار ایجاد کند؟ به قول مقام معظم رهبری در دل یک کشور غوغا ایجاد بکند؟ ظاهر عملش مثل دیگر شهدا بود. او هم مثل دیگر مدافعان حرم به سوریه اعزام شد. مثل آنها اسیر شد و مثل آنها هم سرش را بریدند و مثله‌اش کردند. پس ظاهراً با بقیه فرقی نداشت. اما نیت شهید ححجی او را از دیگر شهدا ممتاز کرد. جامعه پزشکی مهدوی ج27

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed