www.montazer.ir
جمعه 11 ژولیه 2025
شناسه مطلب: 5717
زمان انتشار: 18 فوریه 2017
| |
جلسه درس «اخلاق و خودسازی»

آرشیو جلسات

جلسه درس «اخلاق و خودسازی»

به اطلاع می رساند: کلاس درس اخلاق و خودسازی جناب آیت الله حائری شیرازی روز دوشنبه 95/12/23 برگزار نمی گردد.

به اطلاع می رساند: مسابقه ی بهترین سؤال «اخلاق و ضرورت خودسازی» و سایر موضوعات مربوط به مباحث استاد گرانقدر آیت الله حائری شیرازی  برگزار می گردد. 

با ارسال نمونه سؤالات تان از طریق شبکه پیامکی مؤسسه منتظران منجی (علیه السلام) با موضوع اخلاق و ضرورت خودسازی و سایر موضوعات در این مسابقه شرکت نمایید.

به بهترین سؤالی که در این زمینه ارسال شود، هدیه ای تعلق می گیرد.

شماره پیامکی مؤسسه منتظران منجی (علیه السلام) 100010101010

عناوین جلسات جلسه اول: پذیرش ولایت علی(علیه السلام)، علامت ایمان است. ادامه جلسه دوم: در امر بمعروف ونهی از منکر باید مخاطب هریک را شناخت. ادامه جلسه سوم: صد لعن و صد سلام در زیارت عاشورا یعنی کفر به طاغوت و ایمان به الله. ادامه جلسه چهارم: رویکردهای علوم انسانی و علوم تجربی. ادامه جلسه پنجم: انسان بین «اسفل السافلین» و «اعلی علیین» قرار دارد. ادامه جلسه ششم: انسان برای «خودسازی» نیازمندِ علم «انسان شناسی» است. ادامه جلسه هفتم: اولین ساز وکار خودسازی‏، استناد به «حجت» و دوری از «لاحجت» است. ادامه جلسه هشتم: هدف خداوند از خلقت آسمان و زمین «خودسازی انسان» است. ادامه جلسه نهم: قوانین وضع شده در غرب قراردادی و نسبی است. ادامه جلسه دهم: «فوز عظیم» معامله ای است بین انسان و خدا که با طی ۹ مرحله انجام می شود. ادامه جلسه 11: جلسه یازدهم مختص پاسخ به سؤالات . ادامه جلسه 12: باید از محبوب­هایت هزینه کنی تا خدا محبوبت شود. ادامه جلسه 13: پرسش و پاسخ. ادامه جلسه 14: هر بلا و مصیبتی دل کندن از غیر و دل سپردن به الله است. ادامه برگزاری دروس اخلاق و خودسازی ادامه دارد...  

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 5371
زمان انتشار: 17 ژولیه 2016
| |
انسان در بسیاری از امور، با جمادات،گیاهان و حیوانات مشترک است

استاد محمد شجاعی

انسان در بسیاری از امور، با جمادات،گیاهان و حیوانات مشترک است

انسان دارای بخش های جمادی، گیاهی، حیوانی و انسانی است. انسان در یک بخش از وجودش جسم و ماده است؛ و در بخش دیگر، گیاه است و در بخش دیگر حیوان است. یعنی انسان مثل جمادات جسم دارد، مثل گیاه رشد می کند و مثل حیوانات تغذیه و تولید مثل  می کند و قدرت بدنی، زیبایی و لطافت دارد. اما خداوند فقط انسان را در بین همه موجودات، کامل آفریده است؛ پس باید ببینیم که کمال انسان در چیست.

 

انسان از آن جهت که غریزه دارد، ازدواج می کند، عواطف و قوه غضبیه دارد. (قوه غضبیه= قوه دفاع از حریم خود، خانواده، همنوعان و غیرهمنوعان در مقابل خطرات و آسیب ها می باشد). انسان جامعه مدنی تشکیل می دهد و به هم نوعان و غیرهم نوعان خود خدمت می کند و در این امور با حیوانات مشترک بوده و دارای کمالات حیوانی است. برتری های حیوانات نسبت به انسان و بهشت و حقوق آنها بعضی از حیوانات نسبت به برخی از انسان ها برتری دارند و به همین خاطر برخی حیوانات به خاطر اعمالشان به بهشت می روند و بعضی انسان ها که حقوق حیوانات را رعایت نمی کنند، به جهنم می روند. استاد شجاعی با بیان این مطلب می افزاید: برخی حیوانات در خدمت به غیرهمنوعان خود، خالص تر از انسان هستند. زیرا انسان از کمک به غیر همنوع، منافع خود را در نظر می گیرد. مثلاً میلیاردها تومان هزینه ای که صرف دامداری و رسیدگی به امور حیوانات و حفظ نسل آنها می کند، به نفع خودش و به خاطر حفظ اکوسیستمی است که خود در آن زندگی می کند. اما وقتی یک گرگ به بچه انسان شیر می دهد و او را بزرگ می کند، یا یک سگ، گربه ای را پناه می دهد و ...این کارها را از روی عواطف و صفای خودش انجام می دهد و طمعی ندارند. حیوانات دارای چنین ویژگی هایی هستند و به همین دلیل، به بهشت راه پیدا می کنند. برخلاف خیلی از انسانها که خود را از رفتن به بهشت محروم می کنند. پیغمبر(صل الله علیه و آله) می فرمایند: «چه بسا یک انسان به خاطر توهین یا اذیت و آزار و عدم رعایت حقوق یک گربه، به جهنم برود». راوی می گوید: «دیدم امام معصوم ع یک لقمه خودش می خورد و یک لقمه به سگی می داد. به ایشان گفتم آقا همه غذایتان را دادید و چیزی به خودتان نرسید. فرمود: من حیا می کنم از این که ذی­روحی مرا نگاه کند و من تنها غذا بخورم». حیوانات چون روح دارند، شخصیت و احترام هم دارند. در روایت است که حق ندارید حیوانی را کتک بزنید یا به صورت آنها بزنید؛ یا باری بیش از حد لازم، روی حیوان بارکش بگذارید. وقتی سوار حیوان هستید، در یک جا نایستید، چون حیوان خسته می شود؛ وقتی که به محلی رسیدید و توقف کردید، اول غذای حیوانتان را بدهید و بعد خودتان غذا بخورید.  قوانین زیادی دراسلام هست که بطور مفصل حقوق حیوانات را توضیح می دهد. «جامعه مدنی» یک ویزگی «حیوانی» است، نه ویژگی «انسانی» برخی افراد فکر می کنند که تشکیل جامعه مدنی، یک ویژگی انسانی بوده و ناشی از بخش ارزشهای «انسانی» ما است؛ حال آن که حیوانات نیز جامعه مدنی تشکیل می دهند و گاه نظم آنها بهتر و دقیق تر از انسان هاست.  در تعریفی از انسان گفته می شود که انسان موجودی است اجتماعی یا «مدنیٌ بالطبع»  و نه «مدنیٌ بالفطره». این «طبع» یعنی «بخش حیوانی» انسان. یعنی فقط بخش طبیعی و حیوانی ما جامعه مدنی تشکیل می دهد. بنا بر این، تشکیل جامعه مدنی، یک «خصوصیت انسانی» محسوب نمی شود، بلکه فقط یک «کمال حیوانی» است، زیرا حیوانات هم جامعه مدنی دارند. آنها نیز مانند انسانها در جوامع شان سازمان دارند، ریاستِ گروه، قوانین و فرهنگ شغلی و مسوولیتی و رشد اجتماعی دارند. مثل زنبورهای عسل که سرباز، نگهبان و بازرس دارند و اگر زنبوری تخلف کند، بازرسی اش می کنند. حیوان هم اختیار دارد و می تواند تخلف کند، مثلاً یک زنبور می تواند روی گیاه بدبو بنشیند، یا اصلاً کار نکند، زنبورِ مأمور این را می فهمد و او را مجازات یا نابودش می کند. پس تشکیل زندگی اجتماعی، قوانین زندگی اجتماعی، تخلف از قانون، جریمه، جزا و سیستم قضایی و همه اینها در حیوانات هم وجود دارد. حتی «ریاست» که در جامعه مدنی به عنوان یک مقام اجتماعی است، جزء کمالات حیوانی است. نمی شود گفت انسانی که در مقام ریاست است، انسان تر از کسانی است که کارمند و زیردست او هستند. هیچ فطرتی این را قبول نمی کند. برخی حیوانات برتر از انسان هستند و به بهشت می روند برخی حیوانات در طی کردن مسیر زندگی شان به بهشت می روند، اما برخی انسانها بخاطر اعمالشان به جهنم می روند. حیوانات عاطفه دارند، غیرت ناموسی دارند، حیا دارند، روابط جنسی شان علی القاعده در خفا صورت می گیرد. دفع ادرار و مدفوع شان مخفی است. حیوانات قابلیت تربیت دارند. اما تربیت شان به صورت محدود امکان پذیر است. حیوانات می توانند دست از خصوصیات بد خودشان بردارند و تربیت بپذیرند. انسان می تواند حیوان وحشی را یک طوری تربیت کند که دست از توحش خود بردارد. یک حیوان وحشی مثل شیر یا پلنگ به خاطر محبت و رفاقتی که بین او و یک موجود دیگر برقرار می شود، می تواند روی غریزه خودش تسلط پیدا کرده و توحش را کنار بگذارد. حیوانات بر خلاف آن چیزی که خیلی ها تصور می کنند، دارای فهم، شعور، عقلانیت و اختیار هستند و اینها را متأسفانه فقط و فقط جزء تعریف انسان آورده اند. روز قیامت که حیوانات محشور می شوند ( و اذا الوحوش حشرت = و هنگامی که وحوش حشر کرده می شوند»، آن گاه حیوانات می توانند از انسان شکایت کنند که خدایا من در خانه این شخص گرسنه بودم، من مُردم از آزارهای او ، باردار بودم، نتوانستم غذا بخورم، بچه ­ام سقط شد، و ... حقوق جمادات و گیاهان را هم باید رعایت کنیم از آنجا که همه موجودات، اعم از جامدات، گیاهان، حیوانات و انسان ها روح دارند، درنگاه اسلام همه آنها احترام و حقوق دارند. سنگریزه ای که در دست پیامبر اکرم بود، حضرت فرمود: من تسبیح این سنگریزه را درک می کنم. «ان من شیء الا یسبح بحمده، ولیکن لا تفقهون تسبیحهم؛ همه چیز تسبیح خدا را می کنند، اما شما تسبیحشان را درک نمی کنید». برای همین است که معصوم(علیهم السلام) فرمود: «وقتی به یک گیاه آب می دهید، مثل این است که به یک مؤمن آب می دهید».پس باید احترام جمادات را نیز رعایت کنیم. جماداتی که اطراف ما هستند، همه شعور دارند، حس دارند، می فهمند و درک می کنند. با همین درکی که دارند، خدا را تسبیح می کنند.  پس باید حرمت لباس، اتومبیل، موتور و ... را رعایت کنیم. با چنین درکی بود که پیغمبر اکرم برای عصا و سایر ملزوماتشان که فقط جسمیتی داشتند، اسم گذاشته بودند. اینها برای این است که این اشیاء درک دارند. مثلا «ستون حنانه» که پیامبر اکرم به آن تکیه می داد، می فهمد که چه کسی به او تکیه داده است؛ درک می کند که آیا یک آدم فاسق به او تکیه داده یا یک فرد مؤمن. ستون حنانه درک می کند موجودی که به او  تکیه داده،  به خدایی که این جامد او را تسبیح می کند، شبیه ­تر است و همین تکیه دادن آدم مؤمن، برایش لذت ­بخش است.

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 5226
زمان انتشار: 19 ژوئن 2016
| |
درشب قدر، قدرمان را به نشان آدمیت بخواهیم

استاد محمد شجاعی

درشب قدر، قدرمان را به نشان آدمیت بخواهیم

​در شب قدر فقط مومن است که بهترین تقدیر را خواهد داشت. چون از روح انسانی برخوردار است.

قرآن کریم در زمینه تقسیم بندی انسان براساس بخش اصلی وجودش، آیاتی را بیان می کند که شش «قدر و اندازه» را می توان در آن ها بدست آورد: ۱- بعضی از انسان‌ها اندازه­ و قدرشان به اندازه سنگ‌هاست در سوره بقره آیه 74 می‌فرماید: «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَهِیَ كَالْحِجارَةِ؛ سپس دل‌های شما بعد از این جریان سخت شد، همچون سنگ». یعنی دل بعضی از شما که شخصیت اصلی انسان است، به جای اینکه به دنبال الله باشد، به اندازه جمادات ارزش دارد. اینجاست که انسان قیمتش مثل سنگ می شود.یعنی شخصیتش بیشتر از یک سنگ نیست. ۲- بعضی از انسان ها اندازه و قدرشان از سنگ هم پایین تر است بعد می فرماید:«أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً= یا سخت‌تر». چون سنگ خواصی دارد که دل‌انسان ندارد.سنگ آنقدر نرم است که آب از آن بیرون می‌آید. «وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ= چرا كه پاره‏ای از سنگ‌ها می‏ شكافد و از آن نهرها جاری می ‏شود». یعنی سنگ آنقدر نرم است که باز می‌شود و از دل‌آن  نهر بیرون می‌آید و به آب اجازه می‌دهد که رد بشود. اما دل بعضی‌ها قساوتی دارد که به راحتی به اشک و توبه نمی افتند.پس یکی از تقدیراتی که باید در این شب‌ها بخواهیم این است: خدایا دل ما را نرم کن تا ازسنگدلی و سخت دلی در بیاییم. ۳- گروهی اندازه­ و قدرشان به اندازه چهارپایان است گروهی که زندگی حیوانی دارند:«أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ=بعضی‌ها مثل چهارپایان هستند»، یعنیدر حد کمالات حیوانی زندگی می کنند. ۴- برخی از انسان ها قدرشان پائین تر از حیوان است گروهی هم بدتر از حیوان هستند. «بَلْ هُمْ أَضَلُّ»؛چون حیوانات ویژگی های خوبی دارند. عبادتهایشان، کارهایشان همه چیزشان به موقع است؛ حتی تعهد و مسئولیت خانوادگی دارند. پیامبر(صل الله علیه و آله) فرمودند: «رُبَّ مَرکوبٍ خَیرٌ مِن راکِبِه لأنَهُ اَکثَرُ ذِکرَ منه=چه بسیار مرکب‌هایی که از صاحبانشان بهتر هستند؛ چون ذکرشان بیشتر از صاحبشان است». یعنی حتی حیوانات نماز دارند و آن را تأخیر نمی اندازند برعکس آنها انسان که یا نمی خواند یا اگر بخواند با تأخیر است. ۵- بعضی از انسان ها، قدرشان شیطانی است در ادامه آیه می فرماید: «شَیاطِینَ الْإِنْسِ= بعضیها شخصیتا شیطان هستند»؛ یعنی مثل شیطان می‌مانند؛ حتی مثل حیوانات هم نیستند، مثل شیطان هستند.چون ظاهرش، پوشش، لباس، شخصیت، منش، فرهنگ زندگی­، محتوای خانه ­اش و ... همه به گناه نزدیک ترند و همه ­اش شیطانی است. ۶- بعضی از انسان ها، قدرشان انسانی است از بین همه آدم‌هایی که یا سنگند یا کمتر از سنگ؛ یا حیوانند یا کمتر از حیوان و یا شیطان اند،استثنائاً عده­ ای هم انسان هستند.«وَ الْعَصْرِ* إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ* إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا و عَمِلُوا الصالحات»، همه آدم‌ها خسارت می‌دهند، یعنی اصل سرمایه را از دست می‌دهند.اصل سرمایه همان از دست دادن انسانیت است. پیامبرص فرمود: مسلمان‌ها روز قیامت به صورت ده حیوان و موجودات دیگر محشور می‌شوند،یعنی دچار خسران بودند و نتوانستند در تقدیرات شب‌ قدر، آدمیت را از امام زمان (علیه‌السلام) بگیرندو استثنائاً یک عده هستند که واقعاً آدمند. ایمان یعنی دل ما به ارزش های انسانی مطمئن شود و امنیت پیدا کند؛ یعنی دل ما به ماوراء دنیا خوش باشد و ماوراء دنیا بتواند به آن قدرت و شادی بدهد. مؤمن همه قیمت‌ها را از بالا دریافت می‌کند. اصلاً از پایین چیزی نمی‌گیرد؛ گدای پایین و سبک زندگی پایین‌ها نیست.پنج قدری که بیان شد، چیزهایی است که ما نباید امضاء کنیم و در این چند شب به دست امام زمان (علیه السلام) بدهیم، این جور زندگی‌ها به درد نمی خورد.   برگرفته از سلسله مباحث نقش انسان در تقدیرات شب قدر 

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top

انسان از تگنای بدن تا فراخنای قرب الهی

باید از خود پرسید تعریفی که ما از انسان ارائه می شود مطابق با کدام یک از تعاریف انسان‌شناسی موجود در دنیاست؛ مطابق با انسانی است که مکتب لیبرالیسم معرفی می‌کند و یا مطابق با انسانی است که مکتب مارکیسم معرفی می‌نماید و یا انسان مورد نظر ما انسانی است که روانشناسی می شناسد و یا انسان آیین‌هایی مثل بودا است. راهکاری که معلوم می‌کند انسان موردنظر ما در تعلیم و تربیت و اقتصاد و... انسانی است که مکتب اسلام معرفی می‌نماید، چیست؟

شناسه پرسش: 4970
8 می 2016
| |
پرسش58.
پاسخ:

منبع:

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ،

شناسه مطلب: 4803
زمان انتشار: 12 مارس 2016
| |
مهارت های خیرگزینی

مهارت های خیرگزینی

جلسه اول روایات بحث : قال علی ( علیه السلام) : اَنجِح بِالمَساَلَةِ یُفتَح لَکَ اَبوَابَ الرَّحمَةِ. با ارجاع نیازها به خدا آنها را برطرف ساز تا درب های رحمت برایت باز شود. (عیون الحکم و المواعظ ص 79) قال علی ( علیه السلام) : لَا خَیرَ فیِ العَمَلِ إِلَّا مَعَ العِلمِ. هیچ خیری در عملی که بدون علم است نمی باشد. (عیون الحکم و المواعظ ص 539)   بخش اول : نیاز و ذائقه شناسی که به  چهار گام تقسیم می شود: گام اول: شناخت موانع رشد و ریشه های بی تقوایی گام دوم: شناخت اقتضائات سنی گام سوم: انتخاب شیوه های مناسب با ذائقه فرزندان گام چهارم: در نظر گرفتن ظرافت های دخترانه و پسرانه   گام اول: شناخت موانع رشد و ریشه های بی تقوایی:  1- موانع مربوط به حال طبیعی (کودکان و نوجوانان ) 2- موانع مربوط به غرائز طبیعی (کودکان و نوجوانان)                                                                                       1-موانع مربوط به حال طبیعی الف) پیشگیری از بروز زمینه های تحریک کننده بی تقوایی: رفتارهای ناهنجار اجتماعی تحت تاثیر عوامل مختلفی ایجاد شده و نمود آن به شکل جرایم بروز یافته و تداوم می یابد. عوامل زیستی { ژن ها- مزاج- هورمون و ....} عوامل روانشناختی{ مهارت های مقابله ای- عزت نفس- طرحواره ها- شناخت ها – نگرش هاو...} عوامل اجتماعی{ روابط خانوادگی- رفتارهای آموخته شده از والدین- محیط جامعه- محیط مدرسه و.....} این عوامل بر رفتارها، باورها، گرایش ها و هیجانات کودکان و نوجوانان تاثیرات مستقیم و یا غیر مستقیم دارد. ب) توجه به موانع طبیعی در انسان آیات قرآن برای طبیعت انسان ویژگی هایی را ذکر کرده است که اگر هدایت نشود به موانع رشد تبدیل می شود و لازم است آموزش های مناسبی به فرزندان تعلیم شود. برخی از مهم ترین صفات عبارتند از: عجله { به معنای انجام دادن کاری پیش از موعد و شرایط لازم آن است.این ویژگی باعث می شود در عین تلاش و کوششی که می کنیم، به مقاصد مورد نظر دست پیدا نکنیم}. طبیعی است تبعات عجله ما در امور به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به فرزندانمان منتقل می شود. به عنوان نمونه می توان به موارد زیر اشاره کرد: - زودتر از موعد به فرزندانمان آموزش زبان بدهیم. - زودتر از موعد از فرزندانمان تکالیف سخت بخواهیم. - زودتر از زمان خود فرزندان خود را تشویق یا تنبیه کنیم. - زودتر از زمان خود به حرفهای فرزندمان گوش دهیم. - در خرید و یا تدارک وسائل ارتباط جمعی زودتر از زمان خود اقدام کنیم. -به فرزندانمان قبل از تلاش و کوشش و یا بدون آنکه تلاش و کوششی داشته باشند، جوایز و عطایایی بیشتر از استحقاقشان بدهیم. بی اعتنایی به کارهای مهم { هر فردی می بایست با انواع کسالت ها و تنبلی که عارض می شود با جدیت مقابله کند و گرنه سستی و بی تفاوتی او را فرا می گیرد و به تدریج مانع از انجام کارهای مهم می شود}. طبیعی است بی اعتنایی های ما به مسائل ضروری زندگی منجر به بی اعتنایی  فرزندانمان نسبت به این امور و سایر امور مهم می گردد. به عنوان نمونه می توان به موارد زیر اشاره کرد: بی اعتنایی نسبت به باید ها و نبایدهای شرعی بی اعتنایی نسبت به خوردن غذاهای سالم بی اعتنایی نسبت به به اوقات زندگی بی اعتنایی نسبت به خواندن نماز در وقت خود بی اعتنایی نسبت به مسجد و نماز جماعت بی اعتنایی نسبت به زیارت اهل بیت( علیهم السلام) بی اعتنایی نسبت به اقوام و خویشان و مهربانی به آنها بی اعتنایی به حقوق دیگران و یا ضایع کردن حقوق آنها بی اعتنایی به امر ورزش بی اعتنایی به تمییز بودن محیط زندگی بی اعتنایی به ادب کلام بی اعتنایی به محیط زیست بی اعتنایی نسبت به کتابخوانی بخیل بودن و انزوای اجتماعی ادامه دارد....  

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 4747
زمان انتشار: 24 فوریه 2016
| |
تربیت کودکان ونوجوانان ( هفت سال دوم)

تربیت کودکان ونوجوانان ( هفت سال دوم)

موضوع : بالا بردن توان کنترل و مراقبت در کودکان 7-14 ساله مقدمه : هرانسانی از بدو تولد سرشار از فطرتی الهی است که به واسطه آن و متناسب با ظرفیت وجودی اش می تواند خوب یا بد را تشخیص دهد. باید پذیرفت که در تربیت انسان از کودکی مهم ترین کار،  تخریب و نابود نکردن فطرت و نهاد خداجوی اوست. لذا متولیان امور کودکان قبل از بلوغ، چه در نقش پدر و مادر و چه در نقش هایی چون معلمی، لازم است به اصلاح نفس خویش و بهبود اخلاق خود بیش از تربیت کودکان اهتمام داشته باشند تا از سر بد اخلاقی ها و ندانم کاری هایشان به فطرت پاک کودکان گزندی وارد نشود. با توجه به ویژگی طبیعی « عجله» در انسان او تلاش می کند تا تربیت و اصلاح دیگران را بر تربیت و اصلاح خود مقدم دارد و عدم مدیریت عجله در انسان سبب بروز مشکلاتی در سیر طبیعی تعلیم و تربیت می گردد. مطالبی که عنوان می شود راهکارهای تقوا در هفت سال دوم زندگی است که به صورت کاملا عینی و کاربردی، مربیان و متولیان تربیتی را در این زمینه یاری می دهد. مرحله دوم زندگی انسان از پنج، شش یا هفت سالگی آغاز می شود و سن آمادگی برای بلوغ است و مرحله ای است که قوه اختیار کودک به تدریج فعال می شود تا بتواند آگاهانه در زندگی خود تصمیم بگیرد و با اهداف مشخص و افق های بلند برنامه ریزی کند. لذا این دوره، دوره فعال سازی تصمیم گیری و برنامه ریزی در زندگی است ولازم است مقدمات و لوازم آن مهیا شود. در روایات این دوره به نام دوره عبودیت معرفی شده و به نظر می رسد که با شکوه ترین دوره زندگی انسان باشد که در آن می تواند باید ها و نباید ها را به صورت کاملا رضایتمندانه بپذیرد. یکی از لازم ترین اموری که می بایست در تشخیص بایدها و نبایدها و عمل به آنها و نیز در تصمیم گیری و برنامه ریزی مورد توجه قرار گیرد، تقویت انواع تفکر است. محورهای فوق را می توان تحت عنوان خیرگزینی بررسی کرد، که برخی از آنچه در خیرگزینی مورد توجه قرار می گیرد عبارت است از : 1-شناخت خوبی ها و بدی ها 2-ترجیح دادن «بهتر» نسبت به خوب و «بد» نسبت به بدتر 3-دستیابی به توانایی در اخذ تصمیمات زندگی بر مبنای ترجیح حکم خدا 4-تقویت اراده در اجرای خیر تشخیص داده شده و تحقق آن برای طی مراحل خیرگزینی لازم است موارد زیر محقق شود: *تفکر فرد فعال شود. *قدرت تصمیم گیری در فرد تقویت شود. * قدرت برنامه ریزی در فرد تقویت شود. * عزم به انجام حکم الهی در فرد احیا شود. * موانع عمل به خیر شناسی برطرف گردد. بدین ترتیب توان تفکر و تعقل درکودک فعال شده و از تقلیدهای کورکورانه و ناهشیارانه پرهیز می کند و با تشخیص و گزینش خیر، به کنترل درونی یا تقوا دست می یابد و می تواند از بحران های مختلف درونی و محیطی رهایی یابد. به همین دلیل شکر نعمت اختیار، در تقوا و خویشتن داری است. و با فعال نبودن تفکر و تعقل و یا اختلال در آن، فرد به کنترل درونی خود نرسیده و دچار انواع طغیان میشود.   ادامه دارد....

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 259
زمان انتشار: 6 اکتبر 2014
| |
میثاق برادران ، جلسه 4

میثاق برادران ، جلسه 4

هدف و فواید ازدواج (1) استاد: محمد شجاعی 1. انسان، برای هدف ویژه‌ای خلق شده و آن، رسیدن به كمالات فوق حیوانی است. پس تمام كارها و فعالیت‌های او نیز باید در جهت همین هدف والا و ارزشمند باشد. 2. هدف از ازدواج، رسیدن به یك زندگی انسانی و شكوفایی استعدادهای ویژه انسان است. درواقع انسان به واسطه ازدواج یك ارتقاء و تعالی از سطح زندگی حیوانی به انسانی پیدا می‌كند. 3. تفاوت هدف و فواید ازدواج در این است كه فواید ازدواج از جمله: ارضاء غریزه جنسی، تكثیر نسل، كار و فعالیت اجتماعی و... همگی باید در جهت كسب هدف آن به استخدام درآیند. 4. فواید ازدواج به دو دسته فردی و اجتماعی تقسیم می‌شوند و هر كدام از این‌ها نیز به دو بخش مادی و معنوی منقسم می‌گردند. 5. اولین فایده فردی معنوی ازدواج، كسب آرامش است. 6. شرط اساسی انجام هر عملی، داشتن آرامش است و از طرف دیگر هدف از انجام عمل نیز كسب آرامش می‌باشد. 7. مسیر انسان به این‌گونه است كه در ابتدا یك آرامش برای خویش كسب می‌كند و سپس سعی می‌كند این آرامش را بیشتر كرده و به یك پایگاه ثابت برساند و این را به‌صورت خودآگاه یا ناخودآگاه، اساسی‌ترین اصل قرار می‌دهد. 8. در سایه ازدواج، انسان از تنهایی نجات پیدا كرده و احساس تعلق پیدا می‌كند و می‌داند كه بین او و خانواده یك احساس عشق و علاقه و دوستی به‌وجود آمده است. 9. نكته مهم در كسب آرامش در ازدواج این است كه انسان با همسر خویش سنخیت داشته باشد یعنی هر دو، هم‌كفو یكدیگر باشند چرا كه عدم سنخیت، آرامش را سلب می‌كند. 10. فایده دیگر فردی معنوی ازدواج،‌ ایجاد مودت و رحمت بین زوجین است. 11. اشتباهی كه بسیاری از جوان‌ها می‌كنند این است كه انتظار دارند در دوران نامزدی یا عقد، تمام مودت، رحمت و عشق، ظهور پیدا كند در حالی‌كه به فرمایش قرآن كریم، مودت و رحمت پس از ازدواج كسب می‌شود. 12. مودت، عبارت است از محبتی كه جنبه و ظهور عملی دارد یعنی صرف عشق و علاقه نیست بلكه در كنار آن شخص متحمل زحمت نیز می‌شود. 13. رحمت، عبارت از رحیم بودن نسبت به هم و ایجاد رأفت و الفت در دل نسبت به یكدیگراست. 14. آمار نشان می‌دهد كه منشأ بسیاری از مفاسد و بزهكاری‌ها در اجتماع، بی‌محبتی در خانواده‌هاست كه افرادی با آلودگی‌های روحی را تربیت و تحویل اجتماع می‌دهد. 15. امام صادق «علیه‌السلام» فرمودند: افزایش ایمان در شخص با افزایش علاقه نسبت به همسر، ارتباط مستقیم دارد. 16. سردی، بی‌مهری و كدورت در فرد، نشانه بی‌ایمانی یا كم‌رنگ بودن ایمان در شخص است. 17. خداوند متعال معدن دوستی، محبت و رحمت نسبت به بندگانش است لذا كسی كه ایمان را در خود تقویت می‌كند و شبیه به خداوند می‌شود، نمی‌تواند در این صفت به خدای رحمان شبیه نباشد. 18. ارزش زندگی به این است كه بین زوجین، صفا، صمیمیت، مودت و محبت حكم‌فرما باشد چرا كه عدم وجود آن هم به زوجین و هم به فرزندان آسیب می رساند. 19. كودك باید در رفتار و عملكرد والدین، محبت را احساس كند حتی اگر تنبیهی از جانب آن‌ها صورت می‌گیرد باید نشان دهد كه جنبه مهر و محبت دارد. 20. آرامش در خانواده جنبه‌های گوناگون دارد؛ یك جنبه آن مهرورزی زوجین نسبت به یكدیگر است و جنبه دیگر آن مهرورزی آن‌ها نسبت به فرزند می‌باشد. 21. انسان ربوبیت را دوست دارد و می‌خواهد مانند خداوند، كسی را روزی داده و تربیت كند و ازدواج، زمینه آن را فراهم می‌كند. 22. فایده دیگر فردی معنوی ازدواج، ایجاد روح تعاون، همكاری و فداكاری بین زوجین است كه به واسطه محبت و مودت بین آن‌ها ایجاد می‌شود. 23. فایده دیگر ازدواج، ایجاد روحیه تعهد و مسئولیت‌پذیری است و آن به خاطر مودت و محبتی كه بین آنها ایجاد می‌شود و این مسئله در تربیت فرزندان بسیار مهم است تا در جامعه این روحیه را حفظ كنند. 24. فایده دیگر ازدواج، ایجاد روحیه تحرك و نشاط است یعنی از آن جهت كه ازدواج، كانون عاطفه و محبت است. منشأیی برای تحرك و نشاط روحی است. 25. نكته مهم در ایجاد روحیه تحرك و نشاط این است كه انسان بتواند پیش از ازدواج این روحیه را ایجاد كرده و كنترل كند چرا كه جهت ندادن به آن ممكن است باعث محدود شدن فعالیت‌های اعضای خانواده در حیطه زندگی دنیایی شده و دیدگاه آخرتی را از آن‌ها بگیرد. 26. تحرك و نشاط در زندگی باید در سه جهت تقسیم شود:      الف ـ تأمین نیازهای مادی      ب ـ تأمین نیازهای عاطفی و اخلاقی؛3 ـ تأمین نیازهای معنوی 27. یكی دیگر از فواید معنوی ازدواج، پیروی از دستور الهی و سنت پیامبر اكرم «صلی‌الله علیه و آله و سلم» است چرا كه حكمت بالغه الهی بر این نهاده شده كه انسانی كه خلق شده نسلش حفظ شده و باقی بماند. پس كسی كه قبول ازدواج می‌كند خود را با نظام حكمت الهی هماهنگ كرده و این باعث جلب ثواب و رحمت الهی است. 28. مودت عبارت از رحیم بودن نسبت به هم و ایجاد رأفت و الفت در دل، نسبت به یكدیگر است. 29. آمار نشان می‌دهد كه منشأ بسیاری از مفاسد و بزهكاری‌ها در اجتماع بی‌محبتی در خانواده‌هاست كه افرادی با آلودگی‌های روحی را تربیت و تحویل اجتماع می‌دهد. 30. بنا بر روایتی از حضرت امام صادق علیه‌السلام: افزایش ایمان در شخص با افزایش علاقه نسبت به همسر، ارتباط مستقیم دارد. 31. در روایت است كه هیچ چیز در نزد خداوند محبوب‌تر از خانه‌ای كه به‌وسیله ازدواج آباد می‌شود، نیست. 32. تمامی فواید ازدواج، تأثیر بسیار زیادی در ایجاد روح جمعی و تبدیل شدن من به ما دارند. 33. یكی از تأثیرات مهم ازدواج این است كه در طی آن، انسان با عقاید، آراء و عملكردهای مختلفی مواجه می‌شود و این امر باعث از بین رفتن خودخواهی‌ها (كه مانع واقعی رشد انسان است) می‌باشد و سعه صدر انسان را زیاد می‌كند. 34. یكی دیگر از فواید ازدواج دوری از آلودگی و گناه است كه شامل چند جهت است:      الف ـ كنترل غریزه جنسی و روش مشروع دفع آن؛ ب ـ ازدواج به‌خاطر فوایدی كه دارد، نوعی سازندگی را در انسان ایجاد می‌كند كه به سمت گناه و خطا نرود. 35. مبنا در یك انتخاب خوب این است كه از كمالات انسانی شروع شده و به كمالات گیاهی ختم شود. 36. پیامبر اكرم «صلی‌الله علیه و آله و سلم» فرمودند: هركس می‌خواهد خداوند متعال را پاك و مطهر ملاقات كند پس به‌وسیله همسرش عفت پیشه كند. 37. نبی اكرم «صلی‌الله علیه و آله و سلم» فرمودند: هر كس ازدواج كند نصف دینش را حفظ كرده پس باید از خداوند متعال به‌خاطر نصف دیگرش بترسد. 38. نبی اكرم «صلی‌الله علیه و آله و سلم» فرمودند: بیشترین ساكنان جهنم، عذب‌ها هستند.

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 205
زمان انتشار: 29 سپتامبر 2014
| |
آداب تعلیم و تعلم،جلسه 33

آداب تعلیم و تعلم،جلسه 33

طبیعت از کوچک­ترین خلأها برای اظهار وجود استفاده می­کند قاعده اش این است. خداوند دین خود را و معصومین :طوری تنظیم کردند و طوری به ما آموزش دادند که فرصت ندهیم به نفس که نفس یا طبیعت از خودش کار می­کند. طبیعت ممکن نیست جایی نفوذ نکند شما هر چه کار می کنید بالاخره طبیعت در جایی نفس می کشد و شما هستید که با رفتارهای خاص خود در هر جلسه در هر برخورد در هر کاری باید با طبیعت برخورد کنید انسان باید دائم به سمت آزادی برود که هیچ­کدام از این قیدها دلش را نلرزاند، دستش را بوسیدند یا نبوسیدند. کسی که اگر به او بگویی مرگ بر فلانی تا بگویی درود بر فلانی هیچ کدام برایش فرقی نمی کند، آن­گاه طبیعت در اینجا نمی­تواند تنفّس کند. سی وهفتمین ادب از آداب شاگرد با استاد حفظ حریم استاد به هنگام جلو سر او اقامة نماز است. تشبّه مان به بزرگان دینی باید تشبّه از مقولة شدن باشد. مراقب باشید بی­جهت آن صورت­هایی که استاد به آنها وابسته و وارسته است بی جهت استخدام نکنید، اگر استخدام می کنید باید بشود باید رنگ آن را بگیرد. این همه احترامی که گذاشته می شود باید برای خدا و تقرّب به خدا گذاشته شود. امتیاز باید حتماً براساس حق باشد، اگر براساس حق نباشد و امور اعتباری قرار گیرد خطرناک می شود. خداوند علّو را قبول نکرده است، علّو مخصوص خداوند است، وقتی قبول ندارد می فرماید: «این بهشت را برای کسانی که ارادة علّو ندارد قرار داده ام.»

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 185
زمان انتشار: 27 سپتامبر 2014
| |
آداب تعلیم و تعلم،جلسه 13

آداب تعلیم و تعلم،جلسه 13

در روایت داریم که علما به واسطه حسد وارد جهنّم می‌شوند. اگر کسی در علم آموزی آفت‌شناسی کرد علم خود را با عقل پیوند می‌دهد. در علم باید قوانین اطاعت را یاد بگیریم و به دنبال تسلیم بیشتر باشیم و یاد بگیریم ناخود را بیشتر ضعیف کنیم و خود را قوی کنیم. کسی که علم را برای غیر عمل یاد می‌گیرد همانند کسی است که پروردگار خود را مسخره کرده است. رمز پیدایش تفکّرات منحرف و اسلام های بدون حقیقت و صدها اندیشه و مکتب دینی که استخدام صور مقدّس کردند این است که علم آموز از اول علم را درست یاد نگرفته و برای غیرعمل یاد گرفته است. روایت: «علم را به همان معنای نور که ما استخدام می‌کنیم و از آن برای روشن شدن قلبمان و مسیرمان استفاده می‌کنیم جز از عالم ربّانی آن را نگیرید.» وقتی علم را برای غیرعمل و غیر عبودیّت یاد گرفتید این علوم اسلامی از عرفان تا اخلاقش و سایر رشته‌هایش کاملاً با دنیا سازگاری پیدا می‌کند و هیچکدام مخالفتی برای شما ایجاد نمی‌کند. عالم، طلبه و دانشجو در هر رشته‌ای اگر اهل عجز و لابه بر درگاه خداوند نباشد نمی‌تواند مسیر علم‌آموزی را به سلامت تا آخر طی کند. هر کدام از علوم دنیایی مثل فضانوردی و ... رشد می‌کند به کمالات حیوانی انسان کمک می‌کند ولی به انسانیّت انسان اضافه نمی‌کند در غرب داستانهایی که می‌نویسند و فیلمهایی که می‌سازند به نوعی گرایش های رفتارگرایانه در علوم و آموزش‌هایشان وجود دارد برای این است که این گمشده آنها است و دارند اسطوره‌سازی و الگوسازی می‌کنند.

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed