www.montazer.ir
جمعه 11 ژولیه 2025
شناسه مطلب: 1950
زمان انتشار: 16 فوریه 2015
| |
آينده گرايي در اسلام

آينده گرايي در اسلام

کتاب آسمانی دین اسلام، گفتار صریحی درباره آخرالزمان ندارد و این اصطلاحی است که در گفتار پیامبر و امامان علیهم السلام آمده است و اندیشمندان مسلمان نیز آن را در تألیفات خود آورده اند. با جست و جو در آیات شریفه ی قرآن می توان مطالب گوناگونی در این باره از آیات استخراج کرد. قرآن به طور کلی، جهانیان را به دو بخش پیشینیان ( الاولین، المُستَقدِمین ) و پسینیان ( الأخِرین، المُستَأخِرین ) تقسیم کرده است. (1) افزون بر آن، آیاتی در قرآن از ارث بردن زمین به دست صالحان و مستضعفان، پیروزی نهایی حق بر باطل و جهانی شدن اسلام سخن می گوید که پس از وقوع بلاها و فتنه های بسیار محقق می شود. (2) این آیات با دوره ی پایانی دنیا ارتباط دارد. (3) دیدگاه قرآن درباره سرانجام بشر، دیدگاهی خوش بینانه و امیدوارکننده است و پایان دنیا، پایانی روشن و سعادت آمیز تصویر شده است. سرانجام سعادت مند جهان، همان تحقق کامل غرض آفرینش انسان ها است که چیزی جز عبادت خداوند، آن را محقق نخواهد ساخت. (4) بشر در آخرالزمان و در مدینه ی فاضله اش به بهرمندی از این نعمت بزرگ وعده داده شده است؛ چرا که موانع تحقق آن از بین می روند. (5) آیات ناظر به آینده و فرجام انسان ها، نوعی بشارت به دنیایی نیکو است و وجود سیری صعودی و تکاملی برای انسان را بیان می دارد. (6) در زمینه ی آخرالزمان و احوال آن، روایت هایی به دست ما رسیده است. این احادیث را محدثان برجسته ی شیعه همچون صدوق، (7) کلینی، (8) حر عاملی، (9) مجلسی، (10) طوسی (11) و هم چنین محدثان اهل سنت همچون بخاری، (12) مسلم، (13) ابی داوود، (14) ابن ماجه، (15) احمد بن حنبل (16) و دیگران روایت کرده اند. اصطلاح آخرالزمان در کتاب های حدیث و تفسیر در دو معنا به کار رفته است: تعبیر نخست از آغاز نبوت پیامبر اسلام تا وقوع قیامت را شامل می شود و از همین جهت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را پیامبر آخرالزمان می خوانند. در یک تقسیم بندی می توان این دوره را به سه بخش اساسی تقسیم کرد: دوره ی اول: پیش از ولادیت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم شروع شده و تا ظهور منجی موعود ادامه می یابد. برخی روایات، ظهور و ولادت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را در آخرالزمان می دانند (17) و ایشان را پیامبر آخرالزمان می خوانند، (18) به طور ضمنی، شاهدی برای شروع این دوره است. در این دوره، منجی متولد می شود و پس از مدتی غیبت می کند و از نظرها پنهان می شود. این غیبت دو مرحله دارد و تا زمانی که مقدمات ظهورش فراهم شود، ادامه خواهد داشت. هم چنین وقایعی که به عنوان نشانه های ظهور شناخته می شود در این دوره تحقق می یابد و وضع عمومی جهان تغییر می یابد و آماده ی پذیرش واقعه ای بزرگ می شود. دوره ی دوم: نشانه ها و حوادث آخرالزمانی به اوج خود می رسد، حادثه ای بزرگ رخ می دهد و نظمی جدید سراسر جهان را فرامی گیرد. پیش گویی حوادث این دوران، همواره از مهم ترین بحث ها در تاریخ بشر بوده و در متون دینی هم از آن یاد شده است. با فرارسیدن زمان موعود، منجی ظهور می کند و جهان را به سوی عدل پیش خواهد برد و حکومتی جهانی را بنیان خواهد نهاد. دوره ی سوم: پس از تشکیل حکومت جهانی و گذر از حوادث آن، مدینه ی فاضله ای برپا خواهد شد که ادیان، بشارت آن را داده اند. این دوران، واپسین لحظات عمر جهان مادی و انسان ها است و تا زمانی که قیامت رخ دهد، ادامه خواهد داشت. اصطلاح آخرالزمان در معنای دیگری نیز به کار می رود که فقط آخرین بخش از دوران پایانی زندگی را شامل می شود و مربوط به ظهور حضور مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و اتفاق های بزرگ پس از آن است و طبق تقسیم بندی بالا فقط شامل دو دوره ی اخیر می شود. در فرهنگ عامه ی مسلمانان و به ویژه شیعیان، اصطلاح آخرالزمان به عصری می گویند که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در آن ظهور می کند و در پی آن، تحولات چشم گیری در جهان رخ می دهد و بیش تر منطبق با معنای دوم است. از مجموع روایاتی که در کتاب های حدیث، تفسیر و تاریخ درباره عصر ظهور نقل شده، دو مطلب درباره مشخصات آخرالزمان به صورت تواتر معنوی به دست می آید: نخست این که در این عصر، پیش از ظهور منجی موعود، فساد اخلاقی، اقتصادی و سیاسی و ستم، همه ی جوامع را فرا می گیرد. دوم این که پس از ظهور منجی، فساد و ظلم از میان می رود و توحید و عدل و رشد کامل عقلی و عملی در سراسر زندگی انسان ها گسترش می یابد. (19) معروف ترین روایت در این باره که بر هر دو مطلب تصریح دارد دلیل روشنی بر آن است. مضمون این حدیث که با عبارت های گوناگونی نقل شده، چنین است: « خداوند جهان را که از ظلم و جور آکنده می شود، به وسیله ی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از قسط و داد پر می سازد ». (20) بر پایه ی نوید دین اسلام، آینده ای روشن و سعادت بخش، که در آن فساد و شر از ریشه نابود خواهد شد، در انتظار انسان ها است؛ آینده ای که آینه ی پیروزی نهایی تقوا، صلح، عدالت، آزادی و صداقت، شکست استکبار، ظلم و اختناق، تشکیل حکومت جهانی واحد، آبادانی تمام زمین، بلوغ بشریت به خردمندی کامل، آزادی از اسارت شرایط طبیعی، اجتماعی و غرایز حیوانی، بهره گیری حداکثری از مواهب زمین، برقراری مساوات کامل در امر ثروت، منتفی شدن کامل مفاسد اخلاقی، منتفی شدن جنگ، برقراری صلح پایدار و سازگاری انسان با طبیعت است. (21) در پاره ای از روایات اسلامی برای آخرالزمان، نشانه های دیگری نیز یاد شده است. این روایات از وقوع رویدادهایی غیرعادی خبر می دهد. این رویدادها در بسیاری از کتاب های روایی و تألیفات اندیشمندان آینده گرا آمده است. درباره صحت و تعیین مصداق برای این نشانه ها بحث ها و تفسیرهای متعددی وجود دارد؛ اما هنوز تفسیری قطعی و یقینی برای همه ی آن ها وجود ندارد و در سند برخی از این احادیث مورد تشکیک است. عده ای از افراد ظاهر روایات را می پذیرند و همین ظواهر را نشانه های آخرالزمانی می خوانند؛ ولی جمعی دیگر می کوشند نشانه ها و تعبیرهای روایات را به صورت رمز و تمثیل تفسیر کنند. برخی مفسران متأخر مسلمان، افزون بر روایات یاد شده، آیاتی از قرآن را ناظر به این نشانه ها می دانند. در میان اندیشمندان مسلمان دو نگاه عمده در تفسیر و تأویل روایات و آیات دیده می شود. (22) عده ای آیات و روایات مربوط به تحولات آخرالزمان را بیان گر نوعی فلسفه ی تاریخ می دانند. اینان متأثر از نگاه خاص دوران معاصر، به دنبال کشف فلسفه ی تاریخ از دیدگاه اسلام برآمده و این آیات و روایات را ناظر به آن یافته اند. در نظر آن ها، تحولات آخرالزمانیِ بیان شده در متون آیات و روایات، چیزی جز آینده ی طبیعی جامعه ی انسانی نیست. عصر آخرالزمان عبارت است از: دوران شکوفایی تکامل اجتماعی و طبیعی انسان که امری محتوم است و باید مسلمانان، منتظر آن باشند. البته مراد از انتظار، انفعال در مقابل حوادث نیست؛ بلکه باید همراه انجام وظیفه و امیدواری باشد. این نگرش در شکل متعالی اش در نظر اندیشمندان شیعه دیده می شود که آن را از مکتب اهل بیت علیهم السلام برگرفته و به تبیین آن پرداخته اند. معنای عمیق انتظار منجی موعود از سویی اقتدا به سنت امامان معصوم علیهم السلام و از سوی دیگر، مسلح بودن یا مسلح شدن به سلاح علم و ایمان برای مجاهده در راه خدا است. (23) برای انتظار واقعی، فایده ها و تأثیرهای مثبت فراوانی ذکر شده است که امید به آینده، اصلاح گرایی در عرصه های فردی و اجتماعی، تلاش، پویایی و پیشرفت در تمام عرصه ها، تخلق به فضایل نفسانی، آمادگی برای ظهور، مورد تمجید اهل بیت علیهم السلام قرار گرفتن، شکوفاسازی اندیشه ها و رسیدن به مقام ویژه نزد امامان از جمله ی آن ها است. (24) در چهارچوب برداشت فلسفی و ایجاد ارتباط با فلسفه ی تاریخ، آخرالزمان، دوره ای معین از تاریخ نوع انسان است که امکان پیش افتادن و پس افتادن ندارد. نوع انسان باید حرکت تکاملی تدریجی خود را که بر مبنای پیروزی حق بر باطل بنا شده است،‌ همواره دنبال کند تا به زمان موعود برسد. در نقطه ی مقابل این نگرش که طرحی برای فلسفه ی تاریخ است، آثار اکثر مسلمانان قدیم اعم از شیعه و اهل سنت آخرالزمان را به فلسفه ی تاریخ نسبت نداده اند. در نظر آنان تحولات آخرالزمانی امری غیرعادی است که در آخرین بخش از زندگی نوع انسان واقع می شود و به تحولات قبلی جامعه ی انسانی مربوط نمی شود. در آثار آن ها تاریخ عبارت است از مجموعه حوادث پراکنده، و پیروزی حق بر باطل، حادثه ای مخصوص همان عصر است و نه فلسفه ای که تاریخ بر اساس آن حرکت می کند. مبنای عقیده به حکومت توحید و عدل در آخرالزمان نیز صرفاً نقلی است و به تعبیر روایات یا آیات، بازگشت دارد و نوعی پیش گویی در این زمینه به شمار می رود. البته آن چه در زمینه ی فقدان فلسفه ی تاریخ در آثار اندیشمندان قدیم گفته شد، بدین معنا نیست که مجال چنین استنباطی در نوشتار آن ها وجود ندارد؛ بلکه تعبیرات به گونه ای است که برداشت مذکور، ظهور بیش تری دارد. (25) در مجموع می توان گفت کلیات عقاید مربوط به آخرالزمان از مطالبی است که تقریباً همه ی مذاهب اسلامی پذیرفته اند؛ ولی این که تحولات آخرالزمانی با ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پدیدار خواهد شد یا باید یک منجی موعودِ نوعی در نظر گرفته شود، مورد بحث و نظر است. (26) با توجه به مطالب یاد شده می توان نگاه به آینده ای روشن و آینده گرایی نجات بخش را در مجموعه ی متون و اندیشه ی مسلمانان به ویژه شیعیان مشاهده کرد. در این نگرش پس از گذر از مشکلات و فساد فراگیر، به جهانی نو بر پایه ی عدل و معنویات می رسیم. جهانی جدید بر پایه ی حضور معنوی منجی تا این که جهان به روز قیامت نزدیک شود. پی‌نوشت‌ها: 1. واقعه، آیات 13، 14، 39، 40 و 49؛ حجر، آیه 24. 2. اعراف، آیه 128؛ انبیاء، آیه 105؛ نور، آیه 55؛ قصص، آیه 5. 3. مطهری، مرتضی، ‌قیام و انقلاب مهدی، صص 5 و 6. 4. ذاریات، آیه 56. 5. نور، آیه 55. 6. مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی، ص 14. 7. ر.ک: ابن بابویه، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 390؛ ج 4، ص 366؛ همو، الأمالی، ص 33؛ همو، التوحید، ص 283؛ همو، الخصال، ص 382. 8. ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 91؛ ج 5، ص 56؛ ج 8، ص 90. 9. ر.ک: حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 5، ص 35؛ ج 15، ص 343؛ ج 16، ص 116؛ ج 20، ص 35؛ ج 25، ص 384؛ ج 27، ص 92. 10. ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 2، ص 73؛ ج 3، ص 264؛ ج 5، ص 47؛ ج 6، ص 340؛ ج 8، ص 12؛ ج 9، ص 66. 11. ر.ک: طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج 1، ص 363؛ ج 5، ص 390؛ ج 6، ص 492؛ همو، الأمالی، ص 292؛ همو، الغیبة، ص 137. 12. ر.ک: بخاری، صحیح البخاری، ج 4، ص 179؛ ج 6، ص 115؛ ج 8، ص 52. 13. ر.ک: مسلم، صحیح مسلم، ج 1، ص 9؛ ج 3، ص 114؛ ج 8، ص 185. 14. ر.ک: ابی داود، سنن ابی داود، ج 2، ص 19. 15. ر.ک: ابن ماجة، سنن ابن ماجة، ج 1، ص 59؛ ج 2، ص 1073. 16. ر.ک: ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج 1، ص 81؛ ج 2، ص 269؛ ج 3، ص 38؛ ج 5، ص 235. 17. همچون روایاتی با عبارت: « ... انه یاتی فی آخرالزمان نبی ... ». ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 26، ص 200، ح 12؛ نمازی شاهرودی، علی، مستدرک سفینة البحار، ج 3، ص 77؛ مشهدی، محمد، ‌تفسیر کنزالدقائق، ج 2، ص 23. 18. همچون روایاتی با عبارت: « ... نبی آخرالزمان ... ». ر.ک: ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ص 190، ح 37؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب، ج 1، ص 38؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 15، ص 203، ح 19؛ ج 38، ص 42، ح 2؛ کجوری، محمدباقر، الخصائص الفاطمیة، ج 1، صص 21 و 571؛ ج 2، ص 360. 19. مجتهد شبستری، محمد، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 1، ص 135؛ حسینی دشتی، سید مصطفی، معارف و معاریف، ج 1، ص 21. 20. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 338، ح 7؛ ابن بابویه، محمد بن علی،‌ الأمالی، ص 78؛ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 16، ص 238، ح 21455؛ طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص 42، ح 23. 21. مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی، صص 58-61. 22. مجتهد شبستری، محمد، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 1، صص 135 و 136. 23. جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف موجود موعود، ص 167. 24. همان، صص 183-188. 25. ر.ک: مجتهد شبستری، محمد، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 1، صص 135 و 136. 26. ر.ک: دوانی، علی، دانشمندان عامه و مهدی موعود،؛ قرشی، علی اکبر، اتفاق مذاهب در موضوع موعود آخرالزمان، ماهنامه ی موعود، پیش شماره ی 2، ص 10. منبع مقاله : امین خندقی، جواد؛ (1391)، آخرالزمان و آینده گرایی سینمایی، (بررسی و تحلیل بیش از پانصد فیلم)، قم: نشر ولاء منتظر (عج)، چاپ اول

کلیدواژه ها: ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 1745
زمان انتشار: 26 ژانویه 2015
| |
گناه،مانع بارش باران

گناه،مانع بارش باران

ذکر احادیث و روایاتی در مورد علل گسترش خشکسالی و نباریدن باران و ارتباط آن با رفتار گروه خاصی از جامعه از آن دست موضوعات حساسیت برانگیزی است که این روزها مورد علاقه بسیاری از کاربران فضای مجازی قرار گرفت  افزایش آگاهی های دینی و مذهبی یکی از بهره های مفیدی است که شبکه های اجتماعی برای استفاده کنندگان از این ابزار نوین می توانند به همراه داشته باشند، اما شفاف نبودن فضا در این گونه شبکه ها، باب سوء استفاده های گوناگون به خصوص در زمینه اعتقادات مذهبی را، همواره باز نگه داشته است. اختلاف افکنی های مذهبی و ایجاد شبهه از طرق گوناگون، نمونه ای از آسیب هایی است که می تواند پایه های اعتقادی بخشی از کاربران فضای مجازی و شبکه های اجتماعی را مورد تهدید قرار دهند. ذکر احادیث و روایاتی در مورد علل گسترش خشکسالی و نباریدن باران و ارتباط آن با رفتار گروه خاصی از جامعه از آن دست موضوعات حساسیت برانگیزی است که این روزها مورد علاقه بسیاری از کاربران فضای مجازی قرار گرفته است. در یکی از احادیث مورد اشاره آمده است: امام رضا (ع) می فرمایند: هرگاه حاکمان دروغ بگویند باران نمی‌بارد. میزان الحکمه جلد ۳ صفحه ۲۸۶ حجت السلام سید محمد حسینی رجایی، کارشناس فقهی دفتر حضرت آیت الله العظمی سبحانی در خصوص اینکه آیا هر حدیث و روایتی را می توان مصداق وضعیت موجود جامعه دانست، به خبرنگار ایران اسلامی گفت: این احادیث تمام آنچه که باید گفته شود نیست و مانند کسی است که آدرس ناقصی دارد و در نهایت به مقصد نمی رسد. البته در وجود این دسته روایات و صحت و سند آن نمی توان تردید کرد ولی هنگامی که تنها از فرازهای کوتاه از چند روایت استفاده ی ابزاری و سیاسی می شود، نوعی بی انصافی و تحریف محسوب می شود. دلیل این که در گذشته اجازه نقل حدیث از مجتهدین صادر می شده، به خاطر همین مسئله بوده است که افراد به خاطر مصالح شخصی و مطامع سیاسی از احادیث سوء استفاده نکنند. به عنوان مثال روایتی از امام رضا وجود دارد که ایشان می فرمایند: «رَحِمَ اللّهُ عَبْدا اَحْیا أمْرَنا» خداوند رحمت کند بنده ای که امر ما را احیا می کند. فردی از حضرت سوال می پرسد، احیای امر شما چیست؟ حضرت در جواب می فرمایند: «یَتَعَلَّمُ عُلُومَنا و یُعَلِّمُها النّاسَ» علوم ما را یاد بگیرد و به مردم یاد دهد در ادامه حضرت می فرماید: «فَإِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعُونا» پس اگر مردم زیبایی ها و محاسن کلام مارا بدانند از ما تبعیت می کنند ( میزان الحکمه جلد ۸) این روایات در واقع ضرورت و اهمیت و حساسیت نقل حدیث را بیان می کند، چون تبعیت مردم از حسن کلام نشات می گیرد و اگر کلام ناقص باشد آن حسن را ندارد. ۳ دسته روایت درباره دلایل نباریدن باران حسینی با بیان اینکه نباریدن باران از منظر روایات، دلایل مختلفی دارد، افزود: در مورد نیامدن باران و خشکسالی ۳ گروه روایات داریم: در گروه اول که تعداد بیشتری از روایات را شامل می شود، خود مردم خطاب روایات هستند. حضرت رسول اکرم (ص) می فرماید: هرگاه کم فروشی شود، خداوند ایشان یعنی مردم را به خشکسالی و کمبود گرفتار می کند. رسول خدا (ص) در حدیث دیگری می فرماید: همیشه امتم در خوشى و خوبى باشند تا زمانى كه با هم دوستى كنند و بهم هدیه دهند و امانت را بپردازند و از حرام دورى كنند و از مهمان پذیرائى كنند و نماز را برپا دارند و زكات را بدهند، چون‏ انجام ندهند گرفتار قحطى و خشكسالى شوند. جلد شانزدهم بحار الانوار صفحه ۲۵۱ پیغمبر اكرم (ص)فرمود: هیچ مردمى عهدشكن نشدند مگر اینكه دشمن آنها بر آنها مسلّط گردید و هیچ قومى ظلم نكردند مگر اینكه كشتار در بین آنها زیاد شد. و هیچ قومى از پرداخت زكات امتناع نكردند مگر اینكه از آمدن باران ممنوع شدند. و در ما بین آنها عمل منافى عفّت و فحشاء ظاهر نشد مگر اینكه در میان آنها مرگ مفاجات شیوع پیدا كرد. و هیچ قومى كم فروشى نكردند مگر اینكه به خشكسالى مبتلا شدند. ارشاد القلوب - ترجمه طباطبایى صفحه ۲۸۳ گروه دوم حاکمان هستند که در جامعه کنونی ما روسای یک حکومت و مناصب قضاوت را می توانیم در جایگاه حاکمان قرار دهیم. حضرت رسول (ص) فرمود: هر گاه زمامدار ستم كند باران كم مى‏شود و هر گاه اهل ذمّه را فریب دهند و نیرنگ بازى كنند دشمنانشان بر آنان آشكار گردد و هر گاه كارهاى زشت و ناپسندید آشكار شود زمین لرزه ایجاد شود و هر گاه امر بخوبى و معروف و پیشگیرى از محرّمات كم شود محرمات مباح شمرده شود همانا گناه بجاى ثواب و ثواب بجاى گناه قرار گیرد بعد اندیشه كنند پس از فكر و اندیشه پشیمانى و بازگشت است. نهج الفصاحه - مجموعه كلمات قصار حضرت رسول (ص) صفحه ۱۹۷ گروه سوم کارگزاران هستند که مصداقش همین کارمندهای دستگاه های عمومی هستند. امام رضا (ع) فرمود: چون زمامداران دروغ پردازند باران قطع مى‏شود، و چون سلطان ستم كند پایه‏هاى دولتش سست مى‏گردد (و دولتش از چشم مردم مى‏افتد)، و چون زكات داده نشود چهار پایان مى‏میرند. منابع ۱.أمالی شیخ مفید - صفحه ۳۱۱ ۲. بحار الأنوار – جلد ‏۷۰ - صفحه ۳۷۴- باب ۱۳۸ توجه! خشکسالی همیشه بلا نیست وی در ادامه توجه به چند نکته را ضروری دانست: *نکته اول در مورد احادیث مذکور این است که، خشکسالی در زمان حاکم اسلامی به منزله فساد شخص یا تمام بدنه نیست. برای پاسخ به این مسئله شاهد مثال داریم؛ یکی از آنها اینست که در زمان حاکمیت خود حضرت رسول اکرم (ص) و امیرالمومنین (ع) هم خشکسالی بوجود آمد. همچنین لازم نیست تا همه بدنه حکومت فاسد باشد تا باران نبارد. نمونه آن هم داستانی است که روایت آن موجود است: در زمان حضرت موسی فقط یک نفر گناهکار در بین آن قوم بود و به خاطر آن شخص باران نمی آمد. یعنی وجود یک شخص هم برای نباریدن باران کفایت می کند، لازم نیست همه گناهکار باشند. *نکته دوم: شاید خشکسالی و نیامدن باران در ظاهر و از نظر ما بلا باشد با نگاهی عمیق تر به بطن ماجرا، نشان می دهد که نباریدن باران ممکن است برای برخی نعمت باشد، برای برخی یک فرصت باشد، برای برخی امتحان باشد و برای برخی عاملی جهت افزایش ظرفیت ها باشد. مثال آن هم خشکسالی است که در زمان حضرت یوسف به‌ وجود آمد. آن خشکسالی بلا نبود، برای بعضی ها نعمت بود چراکه از فرو دستی به بالادستی آمدند و یا بالعکس. بنابراین خداوند وقتی خشکسالی می آورد همیشه بلا نیست چه بسا این خشکسالی نعمت باشد. مثل اینکه خشکسالی باعث شود ما به دنبال پیدا کردن راهکارهایی باشیم که آب را در کشور صرفه جویی کنیم و بهتر از آن استفاده کنیم. *نکته سوم: تمام این ۳ گروه روایاتی که گفتیم می تواند دلیل نباریدن باران باشد از طرفی می تواند هیچکدام آنها دلیل نباریدن باران نباشد. یعنی می تواند در یک جامعه ای مردم خوب باشند، حاکمان خوب باشند، کارگزاران خوب باشند، ولی باران نبارد. این می تواند به دلیل حکمت الهی و ابتلای مردم باشد؛ یعنی خداوند برای ارتقا درجه یک جامعه و قومی خشکسالی را به وجود آورد تا آنها ظرفیت های وجودی خود را افزایش دهند. حدیث زیر می تواند یک نمونه از این نکته باشد: «وقتى پیامبر اكرم (ص) به مدینه هجرت كردند، اهل مدینه روز جمعه‏اى خدمت ایشان آمدند و از خشکسالی شکایت کردند كه درخت‏ها زرد شده و برگها مى‏ریزند. ایشان دست خویش را به دعا برداشتند با اینكه در آسمان لكه‏اى ابر دیده نمى‏شد به فاصله كمى باران باریدن گرفت به طورى كه جوانان زورمند و توانا نیز براى رفتن به خانه خویش در این باران سخت به زحمت افتادند. بارش باران یك هفته طول كشید. عرض كردند یا رسول الله! دیوارها خراب شد و مسافران از سفر باز ماندند. رسول خدا خندیدند و فرمودند: این سرعت ملال فرزند آدم است، سپس عرض کردند: "اللهم حوالینا لا علینا اللهم فی اصول الشیح و مراتع البقع‏" خدایا بر روى سر ما نبار باران را به اطراف ما ببار بر روى گیاه بیابانها و چراگاههاى اطراف. باران در اطراف مدینه مى‏بارید ولى یك قطره در مدینه نمى‏بارید، به واسطه كرامت آن جناب در نزد خدا.» (احتجاجات - جلد چهارم بحار الانوار صفحه ۲۸ بخش دوم) *نکته چهارم اینکه باید دقت کرد شدت ضعف روایات به چه صورت است. به طور مثال وقتی در مورد حاکم و ظلم حاکم روایات داریم عبارتی آمده با این مضمون که باران کم می شود و نگفته باران قطع می شود. اما در مورد کارگزاران عبارتی که بیان شده است که به معنی قطع شدن بارش باران است. ولی وقتی روایات درمورد مردم یا جامعه است و آنجایی که مردم کم فروشی می کنند خداوند عذابش خیلی گسترده تر می شود؛ یعنی خداوند هم خشکسالی می آورد و هم کمبود که نتیجه آن گرانی هم می تواند باشد. *نکته بعدی که در ادامه ی این نکات می توان به آن اشاره کرد روایتی از امیرالمومنین (ع) است که می فرمایند: إرْحَمْ تُرْحَمْ / نسبت به یکدیگر رحم کنید تا خداوند به شما هم رحم کند. اَحْسِنْ یُحْسَنْ / به همدیگر نیکی کنید تا خداوند به شما خیر و برکت و روزی برساند. وقتی در جامعه مسلمین مردم به یکدیگر رحم نکنند و نیکی وجود نداشته باشد خشم و غضب الهی هم مشمول همه ی آنها می شود. خشکسالی در روایات آخرالزمان این کارشناس مسائل فقهی همچنین به رابطه نشانه های آخرالزمان و خشکسالی اشاره و خاطر نشان کرد: مسئله دیگری که باید مد نظر داشت این است که ما در نشانه های آخرالزمان روایاتی داریم که از خشکسالی می گویند. یکی از نشانه های ظهور حضرت حجت (عج) خشکسالی است. وی در پایان تاکید کرد: باید برای بررسی یک موضوع از منظر روایات تمامی موارد را به طور کامل و در کنار هم در نظر بگیریم و نگاه منطقی به این روایات داشته باشیم. منبع:ایران اسلامی فرهنگ نیوز

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 1477
زمان انتشار: 10 ژانویه 2015
| |
اخلاق پیش از ظهور

اخلاق پیش از ظهور

سست شدن بنیان خانواده، خویشاوندی، دوستی، و سردی عواطف انسانی و بی مهری از ویژگی های بارز آخرالزمان است. الف) سردی عواطف انسانی رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) وضعیت آن روزگار را از نظر عاطفی چنین بیان می دارد: « در آن روزگار، بزرگ تران به زیر دستان و کوچک تران رحم نمی کنند و قوی بر ضعیف ترحم نمی نماید. در آن هنگام، خداوند به او( مهدی ) اذن قیام و ظهور می دهد ». (1) نیز آن حضرت می فرماید: « قیامت بر پا نمی شود تا آن که زمانی فرا رسد که مردی ( از شدت فقر ) به اقوام و بستگان خود مراجعه کند و آنان را به خویشاوندی سوگند دهد تا بلکه به او کمک کنند؛ ولی چیزی به او نمی دهند. همسایه از همسایه خود کمک می طلبد و او را به حقّ همسایگی سوگند می دهد؛ ولی همسایه کمکش نمی کند ». (2) نیز آن حضرت می فرماید: « از نشانه های قیامت، بد رفتاری با همسایه و گسستن پیوندهای خویشاوندی است ». (3) از آن جا که در برخی از روایات « الساعه » به ظهور حضرت تأویل شده است، (4) روایات « اَشراط الساعه » را به نشانه های ظهور تفسیر کردیم. ب) فساد اخلاقی هر گونه انحراف و فسادی ممکن است به گونه ای قابل تحمّل باشد، جز فساد جنسی که برای انسان های غیرتمند و شرافتمند، بسیار ناگوار و غیر قابل تحمّل است. از انحراف های بسیار زشت و خطرناکی که جامعه پیش از ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به آن گرفتار می شود، بی امنیتی خانوادگی و ناموسی است. در آن روزگار، فساد و بی بندوباری خلاقی، به طور گسترده ای گسترش می یابد. قبح و زشتی کردارهای حیوانی گروهی انسان نما، بر اثر گسترش فساد و تکرار آن از بین می رود و حالت عادی و طبیعی به خود می گیرد. فساد چنان فراگیر می شود که کم تر کسی می تواند و یا می خواهد از آن جلوگیری کند. جشن های دو هزار و پانصد ساله سلطنتی در سال 1350 شمسی و در زمان سلطنت محمد رضا پهلوی، با عنوان جشن هنر شیراز که در آن صحنه های بسیار زشتی از زندگی حیوانی نمایش داده شده، اعتراض و خشم جامعه اسلامی ایران را برانگیخت؛ ولی در روزگار پیش از ظهور، خبری از این اعتراض ها نیست و تنها اعتراض، این است که چرا در وسط چهار راهها چنین اعمال زشتی صورت می گیرد. این بالاترین نهی از منکری است که انجام می شود و چنین شخصی، عابدترین فرد زمان خود است. اینک نظری به روایات می افکنیم تا عمق فاجعه از بین رفتن ارزش های اسلامی و گسترش فساد در آن روزگار را درک کنیم. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: « قیامت بر پا نمی شود تا آن که زنی را در روز روشن و به طور آشکار( و در روی پیش همگان از چنگ صاحبش ) گرفته، در وسط راه به او تعّدی کنند؛ ولی احدی این کار را نکوهش نکند و از آن جلوگیری ننماید. بهترین آن مردم، کسی است که می گوید: ای کاش کمی از وسط راه کنار می رفتی و کارت را انجام می دادی ». (5) هم چنین حضرت می فرماید: « سوگند به آن که جان محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در دست اوست، این امّت ازبین نمی رود تا آن که مرد بر سر راه زنان می ایستد ( و چون شیر درنده ) به آن تجاوز می کند. بهترین آن مردم، کسی است که می گوید: ای کاش او را پشت این دیوار پنهان می کردی و در ملأعام، این عمل را انجام نمی دادی ». (6) در بیانی دیگر می فرماید: « آن مردمان چون حیوانات، در وسط راه بر هم می شورند و با هم می ستیزند و آن گاه یکی از آنان به مادر، خواهر و دختر او در وسط راه و در حضور همگان تجاوز می کند، سپس آنان را در معرض تعدّی دیگران قرار می هد و یکی پس از دیگری عمل زشت را انجام می دهند؛ ولی کسی این کردار زشت را نکوهش نمی کند و تغییر نمی دهد. بهترین آنان کسی است که می گوید: اگر از جاده و از نظر مردم دور می شدید، بهتر بود ». (7) ج) گسترش اعمال منافی عفّت محمد بن مسلم می گوید: به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! قائم شما چه وقت ظهور خواهد کرد؟ امام فرمود: « هنگامی که مردم خود را شبیه زنان کنند و زنان شبیه مردان شوند. آن گاه که مردان به مردان اکتفا کنند [ یعنی لواط کنند ] و زنان به زنان ». (8) روایت دیگری به همین مضمون از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است. (9) ابوهریره نیز از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می کند: « قیامت بر پا نمی گردد تا مردان برای انجام عمل زشت بر یک دیگر سبقت بگیرند؛ چنان که نسبت به زنان چنین می کنند ». (10) روایات دیگری نیز به همین مضمون آمده است. (11) د) آرزوی کمی تعداد فرزند پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: « رستاخیز بر پا نمی شود، تا آن که کسی که پنج فرزند دارد، آرزوی چهار فرزند کند و آن که چهار فرزند دارد، می گوید ای کاش سه فرزند داشتم و صاحب سه فرزند آرزوی دو فرزند دارد و آن که دو فرزند دارد، آرزوی یک فرزند نماید و کسی که یک فرزند دارد، آرزو کند که، ای کاش فرزندی نداشت ». (12) در روایت دیگری می فرماید: « روزگاری خواهد آمد که غبطه مرد کم فرزند را بخورید، چنان که امروز غبطه فرزند و ثروت زیادتر را می خورید؛ تا آن جا که یکی از شما، از کنار قبر برادرش می گذرد و خود را بر قبر او می غلطاند؛ آن گونه که حیوانات خود را بر خاک چراگاه می غلطانند و می گوید: ای کاش من به جای او بودم و این سخن نه به سبب شوق دیدار خداوند و یا به دلیل اعمال نیکی است که از پیش فرستاده است؛ بلکه به جهت بلاها و گرفتاری هایی است که بر او فرود می آید ». (13) نیز آن حضرت می فرماید: « قیامت بر پا نمی شود، مگر آن که فرزند کم گردد ». (14) در این روایت « الولد غیظاً » آمده است که معنای آن نقص و حبس (15) و شاید به معنای سقط جنین و جلوگیری از بارداری نیز باشد؛ ولی کلمه « غیظاً » که در روایت دیگری آمده است به مشقّت و محنت و جوشش غضب است. یعنی مردم در آن دوران با سقط جنین و جلوگیری از افزایش فرزند، مانع زیاد شدن فرزند می شوند. یا فرزند داشتن موجب غم و اندوه و خشم خواهد بود و شاید این به علت مشکلات سخت اقتصادی، گسترش بیماری ها در کودکان و نبودن امکانات، تبلیغ و تشویق به کنترل جمعیت و یا عامل دیگر باشد. ه) افزایش خانواده های بی سرپرست رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: « از نشانه های قیامت این است که مردان کم می شوند و زنان بسیار، تا آن جا که هر پنجاه زن یک سرپرست خواهند داشت ». (16) شاید این وضعیت بر اثر افزایش تلفات جانی مردان باشد که در جنگ های پی در پی و طولانی صورت می گیرد. نیز آن حضرت می فرماید: « قیامت بر پا نمی شود، مگر آن که روزگاری فرا رسد که به دنبال یک مرد، حدود سی زن به راه افتد و هر کدام از او تقاضا کند که با او ازدواج نماید ». (17) حضرت در روایت دیگری می فرماید: « خداوند دوستان و برگزیدگان خود را از دیگران جدا می کند تا این که از منافقان و گمراهان و فرزندان آنان پاک شود. زمانی فرا رسد که پنجاه زن با یک مرد روبه رو شده، یکی می گوید: ای بنده ی خدا! مرا بخر و دیگری می گوید: به من پناه ده ». (18) آنس می گوید: پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: « قیامت بر پا نمی شود، مگر آن که زمانی فرا رسد که ( بر اثر تلفات مردان و کثرت زنان) زنی کفشی را در راه بیابد و ( از روی دریغ و افسوس ) گوید: این کفش از آن مردی بوده است؛ در آن روزگار، برای هر پنجاه زن، یک سرپرست خواهد بود ». (19) اَنس می گوید: آیا نمی خواهید حدیثی را که از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم، نقل کنم؟ پیامبر فرمود: « مردان از بین خواهند رفت و زنان باقی می مانند ». (20) پی‌نوشت‌ها: 1- قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) : « ... فلا الکبیر یرحم الصغیر، و لا القوی یرحم الضعیف، فحینئذ یأذن الله له بالخروج ». بحار الانوار، ج52، ص 380، و ج36، ص 335. 2- قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) : « إن الساعة لا تقوم حتی یدخل الرجل علی ذی رحمه، یسأله یرحمه فلا یعطیه، و الجار علی جاره یسأله بجواره فلا یعطیه ». الأمالی للشجری، ج2، ص 271. 3- قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) : « من أشراط الساعه سوأ الجوار، و قطیعه الأرحام ». اخبار اصبهان، ج1، ص 274؛ فردو الاخبار، ج4، ص 5؛ الدرر المنثور، ج6، ص 50؛ جمع الجوارح، ج1، ص 846؛ کنز العمال، ج14، ص 240. 4- ر.ک: تفسیر قمی، ج2، ص 340؛ کمال الدین، ج2، ص 465؛ تفسیر صافی، ج5، ص 99؛ نور الثقلین، ج5، ص 175؛ اثبات الهداه، ج3، ص 553؛ کشف الغمه، ج3، ص 280؛ شافعی، البیان، ص 528؛الصواعق المحرقه، ص 162. برای بررسی واژه های یوم الظهور، یوم الکره و یوم القیامه به تفسیر المیزان، ج2، ص 108 رجوع کنید. 5- عن النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) : « لا تقوم الساعه حتی تؤخذ المرأه نهاراً جهاراً فی وسط الطریق ( تنکح ) لا ینکر ذلک أحد و لا یغبره. فیکون أمثلهم یومئذ الذی یقول: لو نحیتها عن الطریق قلیلاً ». عقد الدرر، ص 333؛ حاکم، مستدرک، ج4، ص 495. 6- عن النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) : « و الذی نفس محمد بیده: لاتفنی هذه الأمه حتی یقوم الرجل إلی أمرأه فیفترشها فی الطریق، فیکون خیارهم یومئذ من یقول: لو واریتها وراء هذا الحائط ». المعجم الکبیر، ج9، ص119؛ فردوس الاخبار، ج5، ص 91؛ مجمع الزوائد، ج7، ص 217. 7- عن النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) : « یتهارجون فی الطریق تهارج البهائم، ثم یقوم أحدهم بأمه و أخته و اینته فینکحها فی وسط الطریق، یقوم عنها واحد و ینزو علیها آخر، لاینکر و لا یغیر، فأفضلهم یومئذ من یقول: لو تنحیتم عن الطریق کان أحسن ». ملاحم ابن طاوس، ص 101. 8- عن محمد بن مسلم، قلت لأبی جعفر (علیه السلام) : یابن رسول الله: متی یخرج قائمکم؟ قال: « إذا تشبه الرجال بالنساء، و النساء بالرجال و اکتفی الرجال بالرجال و النساء بالنساء ». کمال الدین، ج1، ص 331. 9- مختصر اثبات الرجعه، ص 216؛ اثبات الهداة، ج3، ص 570؛ مستدرک الوسائل، ج12، ص 335. 10- عن أبی هریرة: « لا تقوم الساعه حتی یتغایرون علی الغلام کما یتغایرون علی المرأة ». فردوس الاخبار، ج5، ص 226؛ کنز العمال، ج14، ص 249. 11- الف) عن الصادق (علیه السلام): « إذا رأیت الرجال یعیر علی إتیان النساء » کافی، ج8، ص 39؛ بحار الانوار، ج52، ص 257؛ بشاره الاحکام، ص 133. ب) « إذا صار الغلام یعطی کما تعطی المرأه، و یعطی قفاه لمن ابتغی ». کافی، ج8، ص 38؛ بحار الانوار، ج52، ص 257. ج) « یزف الرجال للرجال کما تزف المرأة لزوجها » بشاره الاسلام، ص 76؛ الزام الناصب، ص 121. د) قال الصادق (علیه السلام) : « یتمشط الرجل کما تتمشط المرأه لزوجها، و یعطی الرجال الأموال علی فروجهم ویتنافس فی الرجل و یغار علیه من الرجال، و یبذل فی سبیله النفس و المال » کافی، ج8، ص 38؛ بحار الانوار، ج52، ص 257. هـ) قال الصادق (علیه السلام) : « تکون معیشة الرجل من دبره، و معیشه المرأه من فرجها ». کافی، ج8، ص 38. و) قال الصادق (علیه السلام) : « عندها یغار علی الغلام کما یغار علی الجاریه ( الشابه) فی بیت أهلها ». بشارة الاسلام، ص 36، 76، 133. ز) قال النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) : « کأنک بالدنیا لکتکن إذا ضیعت أمتی الصلاه و اتبعت الشهوات و غلت الأسعار و کثر اللواط ». بشاره الاسلام، ص 23؛ الزام الناصب، ص 181. 12- عن النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) : « لا تقوم الساعه حتی یحسب أبو الخمسه أنهم أربعه، و أبو الأربعه أنهم ثلاثه، و أبو الثلاثه أنهم اثنان، و أبو الاثنین أنهما واحد، و أبو الواحد لیس له ولد ». فردوس الاخبار، ج5، ص 227. 13- عن ابن مسعود قال: سمعت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) : یقول: « لیأتین علی الناس زمان تغبطون فیه الرجل بخفه الحال، کما تعبطونه الیوم بکثره المال و الولد حتی یمر أحدکم بقبر أخیه فیتمعک علیه کما تتمعک الدابة فی مراعها، و یقول: یا لیتنی مکانه، ما به شوق إلی الله و لا عمل صالح قدمه إلا مما ینزل به من البلاء ». المعجم الکبیر، ج10، ص 12. 14- عن النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) : « لا تقوم الساعه حتی یکون الولد غیظاً ». الشیعه و الرجعه، ج1، ص 151؛ فردوس الاخبار، ج5، ص 221؛ المعجم الکبیر، ج10، ص 281؛ بحار الانوار، ج34، ص 241. 15- جوهری، صحاح اللغة، ماده ی « غیض ». 16- عن النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) : « من أشراط الساعه أن یقل الرجال و النساء حتی یکون فی خمسین امرأه قیم واحد ». طیالسی، مسنتد، ج8، ص 266؛ احمد، مسند، ج3، ص 120؛ ترمذی، سنن، ج4، ص 491؛ ابویعلی، مسند، ج5، ص 273؛ حلیه الاولیاء، ج6، ص 280؛ دلائل النبوه، ج6، ص 543؛ الدر المنثور، ج6، ص 50. 17- عن النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) : « لا تقوم الساعه حتی یتبع الرجل قریب من ثلاثین امرأه کلهن تقول: أنکحنی: أنکحنی ». فردوس الاخبار، ج5، ص 509. 18- عن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) : « یمیز الله أولیاء و أصفیاء « حتی یطهر الأرض من المنافقین و الضالین و أبناء الضالین. و حتی تلتقی بالرجل یومئذٍ خمسون امرأه. هذه تقول: یا عبدالله: اشترنی، و هذه تقول: یا عبدالله؛ آونی ». مفید، امالی، ص 144؛ بحار الأنوار، ج52، ص 250. 19- عن أنس، قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) : « لا تقوم الساعه حتی أن المرأة لتمر بالتعل فترفعهاو تقول: قد کانت هذه الرجل، و حتی یکون فی خمسین امرأه القیم الواحد » عقد الدرر، ص 232؛ فردوس الاخبار، ج5، ص 225. 20- عن أنس قال: ألا أحدثکم بحدیث سمعته عن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قال: « یذهب الرجال و یبقی النساء ». احمد، مسند، ج3، ص 377. منبع مقاله : طبسی، نجم الدین؛ (1385)، دولت موعود، قم: مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم )، چاپ ششم  

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 1471
زمان انتشار: 10 ژانویه 2015
| |
احادیثی تکان دهنده درباره آخرالزمان از پیامبر اکرم(ص)

زمانی بر مردم بیاید که هر کس دین خویش را به سختی حفظ کند . دینداری شان بسان کسی ماند که آتش در دست خود نگه دارد.

احادیثی تکان دهنده درباره آخرالزمان از پیامبر اکرم(ص)

به گزارش فرهنگ نیوز ، در این مطلب تعدادی از احادیث گوهر بار از پیامبر اکرم حضرت محمد رسول الله(ص) به نقل از منابع روایی شیعه و سنی آمده است که به روزگار غریبی اسلام در آخرالزمان و ظهور امام عصر( عج) مربوط می باشد. مضامین احادیث آنقدر تکان دهنده و به روز هستند که انگار روزگار ما را مرور می کنند: پیامبر خدا محمد مصطفی ( که درود خدا بر او باد) در روایتی فرمود:روزگاری خواهد آمد که دین خدا تکه تکه خواهد شد. سنت من در نزد آنان بدعت و بدعت در نزد آنان سنت باشد ، شخصیت های بزرگ در نزد آنها حیله گر خوانده می شوند و اشخاص حیله گر در نزد مردم، با شخصیت و وزین خوانده شوند .مومن در نزد آنان حقیر و بی مقدار می شود و فاسق به پیش آنها محترم و ارجمند باشد ، کودکانشان پلید و گستاخ و بی ادب و زنانشان بی باک و بی شرم و بی حیا شوند، پناه بردن به آنها خواری و اعتماد به آنان ذلت و درخواست چیزی از آنها نمودن، جامه درویشی به تن کردن و مایه بیچارگی و ننگ است .در آن هنگام خداوند ، آنان را از باران به هنگام، محروم سازد و در وقت نامناسب بر آنها ببارد . اگر در جمع آنها باشی به تو دروغ گویند زمانی بر مردم بیاید که چهره هایشان چهره های آدمیان ولی دل هایشان دل های شیاطین باشد ، بسان گرگان درنده خونریز باشند. از منکرات اجتناب نکنند، پیوسته به کارهای ناپسند خویش ادامه دهند ، اگر در جمع آنها باشی به تو دروغ گویند و اگر خبری برایشان بازگویی تو را دروغگویی شناسند و چون از آنها غایب باشی غیبتت کنند . افراد بد بر آنان مسلط شود که آنان را به انواع عذاب معذب دارند، نیکانشان دعا کنند ولی اجابت نشود. شکم هاشان خدایان آنها، و زنانشان قبله گاهشان و پولشان دین شان در جایی دیگر رسول خدا فرمود : زمانی بر مردم بیاید که شکم هاشان خدایان آنها شود، و زنانشان قبله گاهشان و پول شان دین شان شود و کالاهای دنیوی را مایه شرف و اعتبار و ارزش خویش دانند .از ایمان جز نامی و از اسلام جز آثاری و از قرآن جز درس نماند. ساختمان های مسجدهایشان آباد باشد ولی دلهایشان از جهت هدایت خدا خراب شود . به چهار بلا مبتلا شوند. نخست: تجاوز به ناموس شان در آن روزگار است که خداوند، آنها را به چهار بلا مبتلا سازد . نخست: تجاوز به ناموسشان و دوم: هتک حرمت از ناحیه زورمندان و ثروتمندانشان ، سوم: خشکسالی، چهارم: ظلم و ستم از جانب زمامداران و قاضیان .اصحاب از سخنان آن حضرت سخت به شگفت آمدند و گفتند : یا رسول الله ! مگر آنها بت پرست هستند؟ پیامبر فرمود : آری هر پول و درهمی به نزد آنها بتی است که در حد پرستش به آن تعلق خاطر دارند . آنچنان از علما بگریزند که گوسفند از گرگ گریزد از پیامبر خدا در منابع شیعه و اهل تسنن روایت شده است که در جایی دیگر فرمود:روزگاری بیاید که مردم شان آنچنان از علما بگریزند که گوسفند از گرگ گریزد. در آن هنگام، خداوند آنها را به سه بلا دچار سازد : نخست آنکه برکت از مالشان بگیرد ، دوم: ستمگران را بر آنها مسلط سازد و سوم انکه بی ایمان از دنیا بروند . یکی از اصحاب از پیامبر پرسید: یا رسول الله دین مردم شان چگونه خواهد بود؟پیامبر فرمود : زمانی بر مردم بیاید که هر کس دین خویش را به سختی حفظ کند . دینداری شان بسان کسی ماند که آتش در دست خود نگه دارد. از قرآن جز رسم الخطی و از اسلام جز نامی برای مسلمانان نماند در جایی دیگر در بحارالانوار جلد۵۲ص۱۹۰ پیامبر فرمود : زمانی برسد که از قرآن جز رسم الخطی و از اسلام جز نامی برای مسلمانان نماند ، آنچنانکه گروهی به دین خدا در جهان خوانده شوند در حالی که همین گروه از هرکسی از اسلام دورتر باشند. مسجدهاشان از حیث ساختمان آباد ولی از نظر هدایت، خراب باشد.در میان مردمانشان قرآن و اهل آن در اقلیت باشند. مومنانشان در میان مردم باشند ولی در میان آنها نباشند، با مردم باشند ولی براستی با مردم نباشند ، زیرا هدایت با ضلالت همراه نیست گرچه در کنار یکدیگر باشند . به اندک نانی پیش هرکسی کرنش کنند در بحار ج ۷۷ص۳۶۹ آمده است پیامبر در اواخر عمر خود اصحاب را جمع کردند و فرمودند: زمانی بر مردم بیاید که اخلاق انسانی از آنان رخت بربندد چنانکه اگر نام یکی را بشنوی به از آن بود که آن را ببینی یا اگر او را ببینی به از آن است که او را بیازمایی. چون او را بیازمایی، حالاتی زشت و ناروا در او مشاهده کنی .دینشان پول و قبله گاهشان زنانشان شود. برای رسیدن به اندک نانی پیش هرکسی کرنش کنند نه خود را در پناه اسلام دانند و نه به کیش نصرانی زندگی کنند . بازرگانان و کاسبان شان رباخوار و فریبکار ، و زنانشان خود را برای نامحرمان بیارایند. در آن هنگام اشرارشان بر آنها چیره گردند و هر چه دعا کنند به اجابت نرسد . آنچنان به قوانین اسلامی بی اعتنا بشوند که... روزگاری خواهد امد که مردمانشان به پراکندگی مصمم باشند و از هماهنگی و اتفاق نظر و اتحاد بدور شوند. آنچنان به قوانین اسلامی بی اعتنا بشوند که گویی آنان خود پیشوای قرآن بودند نه قرآن پیشوای آنها . از حق جز نامی نزد آنها نمانده باشد و از قرآن جز خط و ورقی نشناسند. بسا یکی در درس قرآن و تفسیر وارد شود ، هنوز جا خوش نکرده از دین خارج شود . و چون در آخرالزمان دینتان دستخوش افکار گوناگون روایات جدید شود، کمتر کسی از شماست که دینش را حفظ کند. هنگامی که معیشت جز با گناه تامین نگردد در کنزالاعمال حدیث ۳۱۰۰۸ آمده است یکی از اصحاب پرسید دین خدا چگونه خواهد شد؟پیامبر(ص) فرمود : زمانی بر مردم بیاید که هیچ دیندار دینش برایش سالم نماند جز اینکه از قله کوهی بگریزد یا از سوراخی به سوراخ دیگر پناه برد چون روباه که با بچه هایش چنین کند ، و این آخرالزمان باشد . هنگامی که معیشت جز با گناه تامین نگردد ، چون این وضع پیش آید عزب بودن و تجرد حلال شود ، در آن روزگار است که مرد به دست پدر و مادرش تباه و گمراه شود و اگر پدر و مادر نداشته باشد به دست زن و فرزندش و اگر زن و فرزند نداشته باشد، چه بسا هلاکت و تباهی اش به دست خویشان و همسایگانش باشد که او را به تهیدستی و فقر سرزنش کنندو بترسانند و تکالیفی بر او نهند که وی از عهده ان بر نیاید تا گاهی که او به پرتگاه های هلاکت سقوط کند . در آخرالزمان فریبکارانی بیایند که حدیث هایی نو و روایت هایی جدید از دین بر شما بخوانند و نیز از پیامبر خدا در کتاب کنزالاعمال، حدیث ۲۹۰۳۲۴ روایت شده است که فرمود : در آخرالزمان دغلبازان و فریبکارانی بیایند که حدیث هایی نو و روایت هایی جدید از دین بر شما بخوانند، انچنان که نه شما و نه پدرانتان چنین حدیث هایی نشنیده باشید. پس دوری گزینید از آنها. مبدا به دام تزویر و فریب شان بیافتید . از علی بن ابی طالب(ع) درباه آخرالزمان پرسیده شد : آیا در آن زمان مومنانی وجود دارند؟ فرمود: آری . باز پرسیده شد: آیا از ایمان آنان بر اثر فتنه ها چیزی کاسته می شود؟ فرمود: نه ، مگر آن مقدار که قطرات باران از سنگ خارا بکاهد اما آنان در رنج بسر برند. امیرالمونین (ع) فرمود : زمانی بر مردم بیاید که مقرب نباشد جز به سخن چینی ، و جالب شمرده نشود جز فاجر بودن ، و تحقیر نشوند جز افراد با انصاف، در آن زمان دستگیری مستمندان زیان بشمار آید و صله رحم لطف وبزرگواری بشمار آید .(نهج/حکمت ۱۰۲). امام سجاد(ع) فرمود : چون خداوند می دانست در آخرالزمان اهل فکر دقیق النظر خواهند آمد، از این جهت قل هوالله و احد و آیاتی از سوره حدید نازل کرد. بحار ۶۰/۱۸ بر شما باد که همچون بادیه نشینان و زنان دینداری کنید امام صادق(ع) فرمود : چون قائم ما قیام کند خداوند انچنان نیرویی به چشم و گوش پیروانش داده که به پیک و پیام اور نیازی نداشته باشند و به هرکجای جهان که باشند امام خود را ببینند و سخنش را بشنوند. بحار ۳۶/۴۵ پیامبر (ص) فرمود :« این دین مدام برپا خواهد ماند و گروهی از مسلمانان از آن دفاع کنند و در کنار ان بجنگند تا قیامت بپا شود » و فرمود « در هر عصر و زمانی گروهی از امتم مدافع احکام خدا باشند و از مخالفان باکی نداشته باشند » کنزالاعمال حدیث۳۴۴۹۹و۳۴۵۰۰ در جای دیگری فرمودند: « چون در اخرالزمان دینتان دستخوش افکار گوناگون گردد، بر شما باد که همچون بادیه نشینان و زنان دینداری کنید که به دل هایشان دیندارند و دین انها از الایش به افکار مصون ماند.

کلیدواژه ها: ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 1014
زمان انتشار: 29 نوامبر 2014
| |
به امام زمانت عشق بورز

به امام زمانت عشق بورز

خواستم از امام زمان بگویم، گفتم بهتر است از کسی نقل قول کنم که در حضور بوده است. این مطالب را از محضر آیت الله بهجت (قدس سره) برایتان نقل می کنم.امام زمان (عج) (عینُ النّاظره و اُذُنُه السّامِعَه ولِسانُهُ النّاطق و یَدُهُ الباسطَه: چشم بینا، گوش شنوا، زبان گویا و دست گشادۀ خداوند) است. در رؤیت امام (علیه السلام) مقابله و محاذات شرط نیست؛ بلکه هر جا نشسته، بر اَرَضین سُفلی و سماوات سبع و مافیهنَّ و ما بینهنَّ اِشراف دارد. به افرادی که پیش از ظهور در دین و ایمان باقی می مانند و ثابت قدم هستند، عنایات و الطاف خاصی می شود. لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولی عصر (عج) تشرّف حاصل کند؛ بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز، سپس توسّل به ائمه (علیهم السلام) بهتر از تشرّف باشد. ما در دریای زندگی در معرض غرق شدن هستیم؛ دستگیری ولیّ خدا لازم است تا سالم به مقصد برسیم. باید به ولیّ عصر (عج) استغاثه کنیم که مسیر را روشن سازد و ما را تا مقصد، همراه خود ببرد. دعای تعجیل فَرج، دوای دردهای ما است. روایت دارد که در آخر الزّمان همه هلاک می شوند به جز کسی که برای فرج دعا می کند. گویا همین دعا برای فرج، یک امیدواری است و یک ارتباط روحی با صاحب دعا است. همین، مرتبه ای از فرج است. در زمان غیبت هم عنایات و الطاف امام زمان (عج) نسبت به محبّان و شیعیانش زیاد دیده شده؛ باب لقا و حضور بالکلیّه مسدود نیست؛ بلکه اصل رؤیت جسمانی را هم نمی شود انکار کرد! با وجود اعتقاد داشتن به رئیسی که عینُ الله الناظرة است، آیا می توانیم از نظر الهی فرار کنیم و یا خود را پنهان کنیم؛ و هر کاری را که خواستیم، انجام دهیم؟! چه پاسخی خواهیم داد؟! هر چند حضرت حجت (عج) از ما غایب و ما از فیض حضور آن حضرت محرومیم؛ ولی اعمال مطابق یا مخالف دفتر و راه و رسم آن حضرت را می دانیم؛ و این که آیا آن بزرگوار با اعمال و رفتار خود خشنود، و سلامی – هر چند ضعیف – خدمتش می فرستیم؛ و یا آن حضرت را با اعمال ناپسند، ناراضی و ناراحت می کنیم! علایمی حتمیّه و غیر حتمیّه برای ظهور آن حضرت ذکر کرده اند. ولی اگر خبر دهند فردا ظهور می کند، هیچ استبعاد ندارد! لازمۀ این مطلب آن است که در بعضی علایم، بَداء صورت می گیرد و بعضی دیگر از علایم حتمی هم، مقارن با ظهور آن حضرت اتفاق می افتد. انتظار ظهور و فرج امام زمان (عج)، با اذیّت دوستان آن حضرت، سازگار نیست! چه قدر حضرت [امام زمان (علیه السلام)] مهربان است به کسانی که اسمش را می برند و صدایش می زنند و از او استغاثه می کنند؛ از پدر و مادر هم به آنها مهربان تر است! خداوند کام همۀ شیعیان را با فَرج حضرت غائب (عج) شیرین کند! شیرینی ها، تفکّهاتِ زائد بر ضرورت است؛ ولی شیرینی ظهور آن حضرت، از اَشدّ ضرورات است. آیا نباید در فکر باشیم و با تضرّع و زاری برای ظهور فرج مسلمانها و مصلح حقیقی: حضرت حجت (عج) دعا کنیم؟ مهمتر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی (عج)، دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار حضرت تا ظهور او می باشد. افسوس که همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران می روند، و نمی دانند که خود آن حضرت چه التماس دعایی از آنها دارد که برای تعجیل فَرَج او دعا کنند! هر کس باید به فکر خود باشد و راهی برای ارتباط با حضرت حجت (عج) و فَرَج شخصی خود پیدا کند، خواه ظهور و فرج آن حضرت دور باشد، یا نزدیک! امام (عج) در هر کجا باشد، آن جا خضراء است. قلب مؤن جزیرۀ خضراء است؛ هر جا باشد، حضرت در آن جا پا می گذارد. افسوس که همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران می روند، و نمی دانند که خود آن حضرت چه التماس دعایی از آنها دارد که برای تعجیل فَرَج او دعا کنند! قلبها از ایمان و نور معرفت خشکیده است. قلب آباد به ایمان و یاد خدا پیدا کنید، تا برای شما امضا کنیم که امام زمان (عج) آن جا هست! اشخاصی را می خواهند که تنها برای آن حضرت باشند. کسانی منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند، نه برای برآوردن حاجات شخصی خود! اگر به قطعیّات و یقینیّات دین عمل کنیم، در وقت خواب و به هنگام محاسبه پی می بریم که از کدام یک از کارهایی که کرده ایم قطعاً حضرت امام زمان (عج) از ما راضی است؛ و از چه کارهایمان قطعاً ناراضی است. به طور یقین دعا در امر تعجیل فرج آن حضرت، مؤثّر است، اما نه لقلقه. آری، تشنگان را جرعۀ وصال و شیفتگان جمال را آب حیات و معرفت می دهند. آیا ما تشنۀ معرفت و طالب دیدار هستیم و آن حضرت آب حیات نمی دهد، با آن که کارش دادرسی به همه است و به مضطرّین عالم رسیدگی می کند؟! [ائمه (علیهم السلام)] فرموده اند: شما خود را اصلاح کنید، ما خودمان به سراغ شما می آییم و لازم نیست شما به دنبال ما باشید! تا رابطۀ ما با ولیّ امر: امام زمان (عج) قوی نشود، کار ما درست نخواهد شد. و قوّت رابطۀ ما با ولیّ امر (عج) هم در اصلاح نفس است. روایت دارد که در آخر الزّمان همه هلاک می شوند به جز کسی که برای فرج دعا می کند. گویا همین دعا برای فرج، یک امیدواری است و یک ارتباط روحی با صاحب دعا است. همین، مرتبه ای از فرج است. چه قدر بگوییم که حضرت صاحب (عج) در دل هر شیعه ای یک مسجد دارد! هر کدام در فکر حوایج شخصی خود هستیم، و به فکر آن حضرت [امام زمان (علیه السلام)] – که نفعش به همه برمی گردد و از اهمّ ضروریّات است – نیستیم! از گناه ما و به خاطر اعمال ما است که آن حضرت [حضرت حجّت (علیه السلام)]، هزار سال در بیابان ها در به در و خائف است! خدا می داند در دفتر امام زمان (عج) جزو چه کسانی هستیم! کسی که اعمال بندگان در هر هفته دو روز (روز دوشنبه و پنجشنبه) به او عرضه می شود. همین قدر می دانیم که آن طوری که باید باشیم، نیستیم! هر کس که برای حاجتی به مکان مقدّسی مانند مسجد جمکران می رود، باید که اعظم حاجت نزد آن واسطۀ فیض، یعنی فرجِ خود آن حضرت را از خدا بخواهد. خدا می داند در دفتر امام زمان (عج) جزو چه کسانی هستیم! کسی که اعمال بندگان در هر هفته دو روز (روز دوشنبه و پنجشنبه) به او عرضه می شود. همین قدر می دانیم که آن طوری که باید باشیم، نیستیم! با این که ارتباط و وصل با آن حضرت و فرج شخصی، امر اختیاری ما است – به خلاف ظهور و فرج عمومی – با این حال چرا به این اهمّیت نمی دهیم که چگونه با آن حضرت ارتباط برقرار کنیم؟! کار آفتاب، اِضائه [نورافشانی] است هر چند پشت ابر باشد. حضرت صاحب (عج) هم همین طور است، هر چند در پس پردۀ غیبت باشد!… چشم ما نمی بیند، ولی عده ای بوده و هستند که می بینند و یا اگر نمی بینند، ارتباطی با آن حضرت دارند. آیا می شود رئیس و مولای ما حضرت ولیّ عصر (عج) محزون باشد، و ما خوشحال باشیم؟! او در اثر ابتلای دوستان، گریان باشد و ما خندان و خوشحال باشیم و در عین حال، خود را تابع آن حضرت بدانیم؟! ای کاش می نشستیم و دربارۀ این که حضرت غائب (علیه السلام) چه وقت ظهور می کند، با هم گفتگو می کردیم، تا لااقلّ از منتظرین فرج باشیم! اگر اهل ایمان، پناهگاه حقیقی خود را بشناسند و به آن پناه ببرند، آیا امکان دارد که از آن ناحیه، مورد عنایت واقع نشوند؟! ای کاش می نشستیم و دربارۀ این که حضرت غائب (علیه السلام) چه وقت ظهور می کند، با هم گفتگو می کردیم، تا لااقلّ از منتظرین فرج باشیم! با این که به ما نه وحی می شود نه الهام، به آن واسطه ای که به او وحی و الهام می شود توجه نمی کنیم؛ در حالی که در تمام گرفتاری ها – اعمّ از معنوی و صوری، دنیوی و اُخروی – می توان به آن واسطۀ فیض [حضرت حجّت (علیه السلام)] رجوع کرد. حضرت غائب (عج) دارای بالاترین علوم است؛ و اسم اعظم بیش از همه در نزد خود آن حضرت است. با این همه، به هر کس که در خواب یا بیداری به حضورش مشرّف شده، فرموده است: برای من دعا کنید! راه خلاص از گرفتاری ها، منحصر است به دعا کردن در خلوات برای فرج ولیّ عصر (عج)؛ نه دعای همیشگی و لقلقۀ زبان… بلکه دعای با خلوص و صدق نیّت و همراه با توبه. سؤال: این حقیر مشتاق زیارت امام عصر حضرت حجّت بن الحسن العسکری (عج) می باشم، از حضرت عالی تقاضا دارم که مرا دعا کنید که به این سعادت نائل شوم! جواب: زیاد صلوات، اهدای وجود مقدّسش نمایید، مقرون با دعای تعجیل فرجش؛ و زیاد به مسجد جمکران مشرّف شوید، با ادای نمازهایش منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله بهجت (قدس سره منبع : به امام زمانت عشق بورز « پرتال پایگاه تخصصی تبیان مهدویت پرتال پایگاه تخصصی تبیان مهدویت

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 695
زمان انتشار: 29 اکتبر 2014
| |
نشانه های شگفت انگیز آخرالزمان

نشانه های شگفت انگیز آخرالزمان

آخرالزمان یک زمان معلوم و محدودی نیست تا بتوان گفت: فلان زمان آخرالزمان است؟ همانطور که نمی توان زمان و موقع ظهور حضرت مهدی(عج) را تعیین کرد. "آخرالزمان" یا پایان دوران همان گونه که از نام آن برمی‌آید... به انتهای یک دوره اطلاق می‌شود و مقطعی از زمان است که در آن تغییر از یک دوره به دوره‌ای جدید رخ می‌دهد. طی بررسی آیات و روایات مربوط به آخرالزمان و ظهور، به وقایعی برمی‌خوریم که در نشئه دنیا رایج نیست، یعنی اینکه به وسیله قوانین حاکم در نشئه فعلی، بروز چنین اتفاقاتی عادی و ممکن نیست. این موضوع این سۆال را بر می‌انگیزد که آیا در زمان ظهور، نشئه اول تمام و نشئه‌ای دیگر برپا می‌گردد؟ در جواب این پرسش برخی معتقدند وقایع عجیب و غیرعادی که در این روایات مطرح شده است، همگی در چارچوب قوانین فعلی مادی امکان وقوع دارند اما توسط فناوری‌های بسیار پیشرفته‌ای که در آینده ابداع خواهد شد. لذا این گونه افراد دوران حکومت حقه در زمان ظهور را ادامه نشئه فعلی می‌دانند. اگر چنین جوابی صحیح و منطبق بر واقعیت باشد می‌توان همین موضوع را برای قیامت قائل شد و مطرح نمود که تمام اتفاقات غیر عادی که در قیامت رخ می‌دهد توسط فناوری فوق مدرنی است که در آینده اختراع خواهد شد، و سپس این استدلال را دائما تکرار کرد و تا درجه انتهایی بهشت همه چیز را تکنولوژیک تصور نمود! اما چنین فرضیه‌ای توسط هیچکس مطرح نمی‌شود و غالبا قیامت نشئه‌ای جدید قلمداد می‌شود. مقدمه "آخرالزمان" یا پایان دوران همان گونه که از نام آن برمی‌آید به انتهای یک دوره اطلاق می‌شود و مقطعی از زمان است که در آن تغییر از یک دوره به دوره‌ای جدید رخ می‌دهد. از آنجا که اکنون دوره دنیا برپاست آخرالزمان به انتهای دوره دنیا مربوط می‌شود.   بنابراین، آخرالزمان یک زمان معلوم و محدودی نیست تا بتوان گفت: فلان زمان آخرالزمان است؟ همانطور که نمی توان زمان و موقع ظهور حضرت مهدی(عج) را تعیین کرد، همانطور هم نمی توان آخرالزمان را محدود و معلوم کرد. البته از یک طریق می توان تا اندازه ای معنی کلمه آخر الزمان را دریافت و آن این است: وقتی اکثر علاماتی که پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله)و آل اطهر آن حضرت خبر داده اند، عملی شوند   آخرالزمان از دیدگاه ادیان به دورانی گفته می‌شود که وقایعی عظیم و عجیب در آن رخ می‌دهد و حاکی از انتهای زندگی به شیوه فعلی بر روی زمین است. انتظار می‌رود با سپری شدن آخرالزمان دوره جدیدی فرا برسد که بسیار با وضعیت پیشین آن متفاوت باشد. همچنین در این زمان است که ادیان الهی به ظهور مردی بشارت داده اند که ظلم و جور را از زمین بر می‌چیند و آن را پر از عدل و داد می‌سازد. نمونه چنین بشارت هایی در کتب آسمانی آمده است.   در این تحقیق به بیان علائم آخرالزمان و نشانه های زمانی آخرالزمان و اوصاف مردم آخرالزمان و علائم ظهور که به دو دسته حتمی و غیرحتمی تقسیم می شوند، با بهره گیری از احادیث و روایات گردآوری کردیم و در آخر به وظائف شیعه در آخرالزمان می پردازیم.     معنای کلمه آخرالزمان:   معنی کلمه آخرالزمان از معانی نسبی به شمار می رود، مثلا: زمان فعلی را که مدت یک هزار و چهارصد و اندی سال از هجرت پیامبر اکرم(ص)می گذرد، نسبت به آن زمانی که آن حضرت مبعوث به رسالت و پیغمبری شده می توان گفت: آخرالزمان است و مدت 500 یا یک هزار یا 2 هزار سال آینده را نسبت به زمان فعلی ما می توان گفت آخر الزمان است و...   بنابراین، آخرالزمان یک زمان معلوم و محدودی نیست تا بتوان گفت: فلان زمان آخرالزمان است؟ همانطور که نمی توان زمان و موقع ظهور حضرت مهدی(عج) را تعیین کرد، همانطور هم نمی توان آخرالزمان را محدود و معلوم کرد. البته از یک طریق می توان تا اندازه ای معنی کلمه آخر الزمان را دریافت و آن این است: وقتی اکثر علاماتی که پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله)و آل اطهر آن حضرت خبر داده اند، عملی شوند. می توان به آن زمان آخرالزمان گفت و در انتظار ظهور مهدی(عج) بود. و لذا بر منتظران ظهور لازم است که با نگاهی به روایات معصومین(علیهم السلام) با این علامات آشنا شوند تا هم با شرایط زمانی و مکانی و هم به وظایف خود در این زمینه آشنا شوند.(1) مسجد   علائم آخرالزمان:   در روایات اسلامی برای دوره آخرالزمان علایم و نشانه هایی ذکر شده که با تحقق این علایم و نشانه ها، پی می بریم که هم اکنون در دوره آخرالزمان قرار داریم. اینک به برخی از این علایم و نشانه ها اشاره می کنیم:   1- گسترش ترس و ناامنی   امام باقر(علیه‌السلام) می‌فرماید: "لایقوم القائم إلا علی خوف شدید..."؛(2) "حضرت قائم(عج) قیام نمی کند مگر در دورانی پر از بیم و هراس." و نیز فرمود: "مهدی(عج) هنگامی قیام می کند که زمام کارهای جامعه در دست ستمکاران باشد."(3)   2- تهی شدن مساجد از هدایت   پیامبر(صلی الله علیه و آله) درباره وضعیت مساجد در آخرالزمان می فرماید: "مساجدهم عامره و هی خراب من الهوی"(4)؛ "مسجدهای آن زمان آباد و زیباست. ولی از هدایت و ارشاد و در آن خبری نیست."   آخرالزمان از دیدگاه ادیان به دورانی گفته می‌شود که وقایعی عظیم و عجیب در آن رخ می‌دهد و حاکی از انتهای زندگی به شیوه فعلی بر روی زمین است. انتظار می‌رود با سپری شدن آخرالزمان دوره جدیدی فرا برسد که بسیار با وضعیت پیشین آن متفاوت باشد. همچنین در این زمان است که ادیان الهی به ظهور مردی بشارت داده اند که ظلم و جور را از زمین بر می‌چیند و آن را پر از عدل و داد می‌سازد. نمونه چنین بشارت هایی در کتب آسمانی آمده است   3- سردی عواطف انسانی   حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) در این باره می فرماید: "فلا الکبیر یرحم الصغیر و لا القوی یرحم الضعیف، و حینئذ یأذن الله له بالخروج"(5)؛ "در آن روزگار، بزرگترها و به زیر دستان و کوچکترها ترحم نمی کنند و قوی بر ضعیف ترحم نمی نمایند. در آن هنگام خداوند به او [مهدی(عج)] اذن قیام و ظهور می دهد.»   4- گسترش فساد اخلاقی   رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می فرمایند: "قیامت بر پا نمی شود تا آن که زنی را در روز روشن و به طور آشکار گرفته، در وسط راه به او تعدی می کنند و هیچ کس این کار را نکوهش نمی کند".   محمدبن مسلم می گوید: به امام باقر(علیه السلام) عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! قائم شما چه وقت ظهور خواهد کرد؟ امام فرمود: "إذا تشبه الرجال بالنساء، و النساء بالرجال، و اکتفی الرجال و بالرجال، و النساء بالنساء"؛(6) "هنگامی که مردها خود را شبیه زنان و زنان خود را شبیه مردان کنند. آن گاه که مردان به مردان اکتفا کرده و زنان و به زنان اکتفا کنند."   5- آرزوی کمی فرزند   پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: "رستاخیز برپا نمی شود تا آن که کسی پنج فرزند دارد آرزوی 4 فرزند کند. و آن که 4 فرزند دارد می گوید: کاش 3 فرزند داشتم و صاحب فرزند آرزوی دو فرزند دارد. و آن که دو فرزند دارد، آرزوی یک فرزند بنماید. و کسی که یکی فرزند دارد آرزو کند که کاش فرزندی نداشت".(7)   6- مرگ های ناگهانی   پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: "قیامت برپا نمی شود، تا اینکه مرگ سفید ظاهر شود. گفتند: ای رسول خدا! مرگ سفید چیست؟ فرمود: مرگ ناگهانی".(8)   7- جنگ و کشتار   امام رضا(علیه السلام) فرمود: "پیش از ظهور امام زمان(عج) کشتارهای پیایی و بی وقفه رخ خواهد داد."(9)   پی نوشت ها: 1- محمدجواد مهری؛ نشانه های شگفت آور آخرالزمان، ص 33 2- الغیبه، نعمانی، ص 235 3- ملاحم، ابن طاووس، ص 77 4- بحارالانوار، جلد 2، ص190 5- همان جلد 52، ص 380 6- کمال الدین، جلد 1، ص 331 7- فردوس الاخبار، ج 5، ص227 8- الفائق، جلد 1، ص141 9- الغیبه، نعمانی، ص 271

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 650
زمان انتشار: 27 اکتبر 2014
| |
انتظار فرج واقعی کدام است؟

انتظار فرج واقعی کدام است؟

مسأله انتظار فرج و منجی عالم، اختصاص به تشیّع ندارد و معتقدین به ادیان مختلف هر کدام به نحوی منتظر منجی موعودی بوده و نگاه خاصی به این مسأله دارند. ولی آنچه اکنون درصدد بیان آن هستیم، بررسی دیدگاه های مختلف شیعیان نسبت به مسأله انتظار فرج موفور السرور قطب دایره امکان حضرت بقیة الله الاعظم عجل الله فرجه الشریف می باشد. با توجه به ابعاد گوناگون انتظار، می توان شیعیان منتظر را به چهار دسته تقسیم نمود. گروه اوّل: گروه اوّل از منتظران حضرت ولی عصر علیه السلام کسانی هستند که نگاهشان به ظهور ایشان بیش از یک خبر نیست؛ و اجمالاً آن را در اعمال لایه های اعتقادی ذهن خود طبقه بندی کرده و سالی یکبار هم به فایل ظهور و انتظار ذهن خود سر نمی زنند. طبیعتاً زندگی آنها، هیچ رنگ و بوئی از انتظار نمی دهد و با تغییر و تحوّلات زمانه، برنامه زندگی آنها هر روز رنگ جدیدی به خود می گیرد. چنین افرادی به جهت کمبود اطلاعات دینی و اُنس با آموزه های غیراسلامی غربی و شرقی، عموماً دچار شک و تردید شده و در وادی هائی خطرناک گرفتار می شوند. و از همین روست که در روایات آخرالزّمان در مورد برخی از افراد آمده: أصبح مسلماً و أمسی کافراً. گروه دوم: اما دسته دوم از منتظران که اکثر جامعه ی شیعی را در بر می گیرد، افرادی هستند که اعتقاد به تحوّل جهانی حضرت بقیّة الله را از پدران خود به ارث برده اند. و در مقام گفتار و ادّعا سخت خود را شیفته ی دیدار و فرج مولایشان معرّفی می کنند و گه گاهی در مناسبت های مختلف مذهبی عرض ارادتی می کنند و احیاناً ذکر اللهم عجّل لولیّک الفرج بر زبان جاری می سازند. اما در مقام عمل و در زندگی و اجتماع، کوچه و بازار، درس و مسجد وقتی اعمال آنها را زیر ذرّه بین قرار دهیم، گویا اصلاً بوئی از شخص منتظر از او به مشام نمی رسد؛ و وقتی در زوایای نفس او بنگریم، هیچ تمایلی نسبت به ظهور آن حضرت در او دیده نمی شود. گرچه با زبان قال می گوید: «خدایا امام زمان ما را برسان» ولی با زمان دل می گوید: «خدایا از تو می خواهم قدری در آمدن حضرت دست نگهداری تا من به کمال مشتهیات خود نائل آیم. بارالها! مخارج عائله سنگین است؛ من قدری از مال ربوی استفاده می کنم. وقتی به وضع مناسبی از جهت مالی رسیدم توبه و استغفار می کنم. علاوه بر آن خمس آنرا نیز از باب ردّ مظالم می پردازم و …» خلاصه در هر زمینه ای در امور روزمره با توجیهات غلط و کلاه های شرعی عمر خود را سپری می کند. در حالی که خود در سویدای نفسش آگاه است که همه یا غالب برنامه هائی که برای زندگی خود چیده است، همه ی آن یا غالب آن با شرع پاک اسلام یا بهتر بگوئیم با آنچه که امام زمان علیه السلام از او می خواهند، مغایرت دارد. از اینها گذشته نسبت به ظهور حضرت رعب و ترس عجیبی در دل احساس می کند، با خود می گوید: «آخر این آقا هم اگر روزی تشریف بیاورد، مرا از همه مشتهیات نفسانی که منع می کند، هیچ، می گوید: بسم الله این شمشیر و این میدان جنگ، بفرمایید جهاد کنید.» براستی با این دیدگاه به داستان فرج نگریستن، از بزرگترین جفاهاست! لذاست که در درون خود هیچ رغبتی به ظهور ندارد و با خود زمزمه می کند: یابن الحسن روحی فداک، اصبر الی یوم الفراغ (فراغ عن الدنیا)؛ یعنی آقای من، شما حقّید، ولی من آماده نیستم، انشاء الله بعد از رسیدن به تمام آرزوهایم، بعد از ۱۲۰ سال اگر عمری و توفیقی بود، برای جانفشانی در خدمتیم. باید توجه داشت که این طرز فکر بسیار خطرناک است و چنین شخصی با گذر زمان-خدای ناکرده مبتلا به نوعی بی تفاوتی و کم توجهی نسبت به مسأله فرج و عموم مسائل دینی خود می شود و نه تنها این انتظار کاذب سبب قرب و نزدیکی او به صراط مستقیم نمی گردد، بلکه هر روز به شک و شبهه ی او افزوده می شود تا جائیکه چه بسا با وارد شدن مختصر شبهه ای همه معتقدات خود را از دست داده و آخرالامر ندا سرمی دهد: یا حَسرتَی علَی مَا فَرَّطتُ فِی جَنب الله.(۱) برای رهایی از این خطر باید انسان سطح معلومات دینی خود را بالا ببرد و برای مسأله فرج، علماً و عملاً برنامه ریزی دقیق کرده، آن را مو به مو اجرا کند تا به لطف حضرت حقّ در زمره ی منتظران واقعی آن حضرت قرار گیرد. در نیمه شعبان سنه ۱۴۱۵ هجریه قمریه در مراسم عمامه گذاری عدّه ای از طلاب، حضرت علاّمه آیة الله حسینی طهرانی درباره کیفیت اعتقاد به امام زمان علیه السلام مطالبی بسیار نفیس بیان فرموده اند که ما قسمتی از آن را به عنوان تبرک ذکر می کنیم، ایشان فرمودند: «آن امام زمانی که ما معتقدیم، همه معتقدند و در دعاها برای تعجیل آن حضرت دعا می کنند، آن امام زمانیست که متحقّق به حقّ است. اگر الآن ما متحقّق به حقّ باشیم و الله همین الآن ظهور می کنند، ولی ما با این اعمال خودمان او را کنار می زنیم، او را از صحنه خارج می کنیم، اگر هم ظهور کند با هزار ایراد بر کارهای او ایراد می گیریم و او را شخص لایق حکومت و زمامداری نمی دانیم و با فرمول های اصولی و اجتهادی در برابر احکام غیبیّه او، او را محکوم می کنیم؛ چون زمینه کلّی آماده برای ظهور او نیست، و ما او را نمی پذیریم و ردّ می کنیم؛ او هم به التماس نمی آید ظهور کند و دنبال ما بگردد. بدانید که او عزیز است به عزّت خدائی! وَ للهِ العِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلمُؤمِنینَ وَ لَکَنَّ المُنافِقینَ لا یَعلَمُون.(۲) حالا ما واقعاً دنبال امام زمان می گردیم؟! یا نه، بر اصل تعبدّ و تقلید از نیاکان و اجداد است؟! اگر این دوّمی باشد که خیلی اهمیّت ندارد، ما اگر شیعه هم نشویم سنّی هم باشیم، اگر مسلمان هم نشویم، یهودی و نصرانی هم باشیم، زیاد تفاوتی ندارد؛ زیرا که آراء و مذاهب، مختلف است. هر کس چیزی را می گیرد و دنبال آن چیز می رود و با آن انس دارد و سرگرم است. و اگر بنای تحقّق به حقّ نباشد چه داعی داریم که ما برخصوص این امام زمان بایستیم؟ شب نیمه شعبان غسل کنیم، تا به صبح بیداری بکشیم، عبادت کنیم، به کارها و سنّت مشغول باشیم و بر میلاد او خوشحالی می کنیم، و بر فرج او انتظار داشته باشیم، و انتظار فرج را اعظم از مثوبات بدانیم، اینها برای چیست؟ اینها برای تحقّق به حقّ است، غیر از تحقّق به حقّ هیچ نیست. و الّا اگر ما از قرآن دور باشیم، امام زمان از ما دور است. آیات قرآن همه اش حجّت است، در زمانی دون زمانی نیست، ما همیشه با قرآن باید آشنا باشیم، قرآن را باید حفظ کنیم، با قرآن باید سر و کار داشته باشیم، به معانی قرآن باید آشنا باشیم، لغات قرآن باید در زندگی ما رواج داشته باشد.» گروه سوم: اما گروه سوّم از شیعیان و محبّین اهل بیت علیهم السلام کسانی هستند که عموماً در خانواده های مذهبی رشد کرده و از اعتقادات مذهبی صحیح و محکمی برخوردارند. تعداد این افراد گرچه از گروه دوم کمتر است، امّا به هر حال تعداد متنابهی از جمعیّت شیعی را دربرمی گیرد. محبّت اهل بیت علیهم السّلام در این افراد از بدو تولّد با شیر مادر در جانشان نشسته و با ذکر یابن الحسن یابن الحسن قدم به سن تکلیف نهاده اند. روزه و نمازشان را بیاد مولایشان به جا می آورند، و بر شرکت در مجالس اهل بیت علیهم السلام مداومت دارند و خلاصه در شادی و عزا تمام توجّهشان مبذول وجود حضرت بقیّة الله الأعظم علیه السلام است. و غایت مطلوب و آرزویشان دیدار روی منیر آن حضرت می باشد و چه بسا برای نیل به این مقصود، کراراً شب های چهارشنبه ی جمکران را ادراک کرده اند و … نهایتاً با بررسی حالات این گروه پاک و مؤمن و متّقی می بینیم که برخی از ایشان با گذشت زمان و تأخیر در امر فرج و موفق نگشتن به زیارت حضرت دچار مشکلاتی از قبیل یأس و نومیدی شده، دست از همه ی مسائل دینی شسته و حتّی احیاناً از شنیدن این گونه امور ابراز انزحار می کنند که متأسفانه در زمان ما آمار این دسته افراد روبه فزونی است! و گروهی نیز که به یأس مبتلا نمی شوند علی رغم اینکه سال هاست در یاد آن حضرت به سر برده و در فراق می سوزند، ولی نفوسشان در مراحلی متوقف شده و از رشد و تکامل باز ایستاده اند. امّا مشکل اساسی و خطای بزرگی که دامنگیر این گروه شده اینست که: خواسته یا ناخواسته وجود ائمه طاهرین و خاصّه حضرت ولی عصر علیهم السّلام را استقلالی پنداشته اند و لقاء و دیدار آن حضرت را غضر و مقصود اصلی خود قرار داده اند، نه لقاء و رضای الهی را؛ و چون دیدار ظاهری آن حضرت بر اساس حکمت الهی مصلحت نبوده و روزی ایشان نمی شود به یأس دچار می گردند و یا از رشد باز می مانند. آری وجود آن حضرت ظلّی و تبعی است و مقصد و مقصود باید خود خداوند باشد. هرچه هست از آن خداست، صفات و اسماء حقّ متعال است که در آن حضرت تجلّی کرده و آن حضرت را آئینه و مرأت تمام نمای صفات جمال و جلال حقّ ساخته است. این حقیقت از مسلمات و ضروریات اسلام و اهل توحید است که هیچ موجودی اعمّ از جزئی و کلّی، کوچک و بزرگ، وجود استقلالی ندارد، بلکه همه موجودات مظاهر و مجالی ذات اقدس واجب الوجودند و هر کدام به حسب سعه و ضیق ماهیّات و هویّات خود، نشان دهنده ی حقّ می باشند. لذاست که قرآن مجید تمام موجودات ملکی و ملکوتی را آیه ی خدا می داند. از فرمایشات معصومین نیز، شواهد زیادی در این زمینه وجود دارد که ایشان برای خودشان مقام استقلالی قائل نبوده و نگاه استقلالی را تفویض و غلط می دانسته اند. در کتاب شریف نور مجرد در این زمینه آورده اند: «مگر نه اینست که ائمه علیهم السلام را در زیارت جامعه، اینگونه مورد خطاب قرار می دهیم: الدُّعاة إلی الله و الأدلّاءُ علی مرضات الله. یعنی أئمه علیهم السلام داعی و دعوت کننده به سوی الله هستند. حقائق نوریّه ی ایشان داعی، و ذات حضرت حیّ قیوم مدعوّ إلیه است. و حقیقت ایشان، خدانماست نه خودنما؛ یعنی آنان آمده اند تا شیعیان خود را به سوی خداوند حرکت دهند و آنچنان که خود حائز مرتبه ی تمام و کمال از محبّت حضرت ربّ تبارک و تعالی بوده و التامّین فی محبّة الله هستند. قلوب موالیان خود را نیز از شراب محبّت خدا مملوّ سازند، تا آنان با مستی و سُکر حاصل از آن شراب، از رجس شرک و خودپرستی غفلت طاهر شوند.»(۳) موالیان ما وسیله و طریق و مربی اند، برای صعود به اعلا ذروه ی کمال که توحید به حضرت ربّ العزّة جل و علا و مقام عبودیت است. این معنا غلط است که بگوئیم ائمه طاهرین صلوات الله علیهم أجمعین آمده اند ما را به خود بخوانند و بشر باید بذل توجه به امامان نماید؛ ولی امامان خود به خدا توجّه می کنند، این طرز تفکّر سر از شرک در می آورد. مَثل این سخن، مثل این است که کسی از نردبانی برای رسیدن به بام استفاده نماید و در حال بالارفتن باشد، و چون به کنار بام می رسد بر روی نردبان توقّف کند. حال هرچه به او بگوئیم: عزیزم رسیدی به بام، بیا گام دیگری بردار و بر بالای بام برو و به منظورت برس، می گوید: نه همین جا مناسب است! این تفکّر اشتباه، گاه تا جائی پیش می رود که امروزه بعضی می گویند: «ما نماز هم که می خوانیم، توجهمان را به امام زمانمان منعطف کرده و به او اقتدا می کنیم و لذا همیشه نماز را به جماعت حضرت برگزار می نماییم.» یا در زیارت مشاهد مشرّفه رو به امام کرده و برای امام سجده می کنند و نمونه هائی از این قبیل که همه نشان از نگاه استقلالی به امام علیه السلام دارد. باید دانست که مسلّماً توسّل و انابه و التماس به درگاه معصومین علیهم السلام عین حقّ است و حرمانی بالاتر از این نیست که کسی از درگاه پر احتشام اهل بیت رانده شده و دستش از دامان ایشان کوتاه گردد. ولی توسل، به معنای وسیله قراردادن ایشان برای رسیدن به خداوند است، نه غفلت از خداوند (به واسطه توجه استقلالی به ایشان)؛ صحبت در اینست که آیا آن بزرگواران راضی اند که ما به قسمی عمل کنیم که توجه ما به آن بزرگواران ما را از توجّه به ذات ربوبی باز دارد؟! روزی یکی از بزرگان از باب مزاح نقل می کردند و می فرمودند: «غالباً شیعیان برای ائمه علیهم السّلام در اعیاد و وفیات و مناسبت های دیگر مجالسی برپا کرده، ذکر آن بزرگواران آن را به میان می آورند، اما از همه مظلوم تر خود خداست، که هیچ مجلسی برای ذکر و یاد او گرفته نمی شود!! این مطلب لطیفه ای است که حکایت از یک حقیقتی می کند و گرنه خداوند که مظلوم واقع نمی شود، این مائیم که صرفاً توجّه خود را به یک سلسله اسبابی قرار داده و از اصل مقصود چشم پوشی کرده ایم، در حقیقت این ظلم که حرمان از ذکر الهی است؛ به ما متوجّه است. مگر قرآن کریم نفرموده است: اَلا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلوب.(۴) روزی خدمت یکی از بزرگان و علمای مشهد بودم که سخن از ادعیه توحیدی مفاتیح به میان آمد، بنده عرض کردم: آقا ادعیه توحیدی فراوانی از اهل بیت علیهم السّلام وارد شده و بسیاری از ادعیه ی مفاتیح هم به ما یاد می دهد که چگونه با خدا صحبت کرده و به او توجه کنیم. ایشان فوراً فرمودند: نه نه! آن ادعیه مربوط به خود ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین است. ما نمی فهمیم حال آنها با خدا چگونه بوده است. ما باید به همین توسّلمان به ایشان بپردازیم! سؤال: اگر توجه استقلالی به امام صحیح نیست، پس چرا بعضی از روایات، ما را مستقیماً به حضرات معصومین ارجاع داده و توجه استقلالی دعوت می نماید؟! پاسخ: با تأمل در مجموع روایات فهمیده می شود که در این موارد نیز گرچه خطاب ما به امام علیه السلام است، ولی باید توجه غیراستقلالی باشد. خوب است وجه جمعی را که در کتاب نور مجرد مؤلف محترم آورده اند را در اینجا بیاوریم، ایشان می فرمایند: «علّامه والد می فرمودند: تقاضای حاجت به طور مستقیم از خود معصومین نیز صحیح است و در برخی از زیارات و ادعیه نیز وارد شده است؛ مانند ذیل دعای فرج: یا محَمدٌ یا علیٌّ یا علیُّ یا مُحَمَّد، اکفیانی فَإنَّکُما کافیانَ وَانصُرانِی فَإِنَکُما ناصِران، یا مَولانا یا صاحِبَ الزَّمان، الأمانَ الأماَن الأمانَ، الغَوثَ الغوثَ الغوثَ، أدرکنی أدرکنی أدرکنی، السّاعة السّاعة السّاعة، العَجَلَ العَجَلَ العَجَلَ؛ یا أرحَمَ الرَّاحِمینَ، بِحقِّ مُحمَّدٍ وَ ءَالِهِ الطَّاهِرینَ، ولی در این موارد نیز باید أنوار طاهره معصومین را فانی در خداوند لحاظ نموده و مرآت و مجلای حقّ ببیند، نه اینکه ایشان را مستقلاً منشأ اثر تلقی کند. کراراً می فرمودند: افرادی که طالب غیر پروردگار و غیر توحید هستند نوعاً لسانشان به توحید باز نمی شود و در گفتار آنان نه در ابتداء و نه در انتهاء سخنی از توحید به میان نمی آید. غیرتوحید، هرچه می خواهد باشد، با توحید قابل معاوضه نبوده و نباید در آن توقف نمود؛ ولو اینکه ملّا أعلی و أنوار مقدس أهل بیت علیهم السلام یا ملائکه باشد. روزی در خدمت حضرت علامه والد رضوان الله تعالی علیه به دیدار یکی از بزرگان و مشاهیر علماء رفتیم. در طول یک ساعت و اندی که در مجلس ایشان بودیم، آن عالم میزبان فقط راجع به حضرت بقیّة الله الأعظم أرواحنا له الفداء و زمان ظهور و افرادی که در محضر و رکاب آن حضرت خواهند بود صحبت نمودند. ناگفته نماند که حقیر بارها در مجلس ایشان شرکت کرده و همیشه مجلسشان به همین منوال بود. پایان آن مجلس وقتی حضرت علامه ی والد بیرون آمدند، رو کردند به بنده و فرمودند: ببینید! این آقا به عالم توحید راه پیدا نکرده اند! اگر به آن عالم راه یافته بودند، در تمام این مجلس لاأقل کلامی از توحید حضرت حقّ نیز بر زبان می آوردند.» (۵) بنابراین اگر کسی دائماً نام ائمه را با نگاه توحیدی بر زبان داشته و از ایشان استمداد بجوید، کاملاً مطلوب است؛ ولی اگر به دیده ی استقلال بین مبتلا شود، باید آنرا اصلاح نماید. یکی از تلامذه ی مرحوم علامه نقل می فرمود: «عادتی یکی از دوستان بر این بود که در هنگام نشست و برخاست و کارهای دیگر «یا علی» می گفت. روزی در محضر مرحوم علّامه درموقع برخاستن طبق عادت گفت: یاعلی؛ مرحوم علّامه بدون فاصله با قصد انشاء فرمودند: «یاالله» باری، گذشته از نگاه استقلالی اشکال مهم دیگری که عموماً دامنگیر این گروه می شود این است که مقصد اعلای خود را دیدار ظاهری حضرت بقیّه الله الأعظم روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء قرار می دهند و اگر احیاناً دیدار منیر حضرتش روزی آنان شد، دیگر هیچ خواسته ای ندارند. در حالی که صرف دیدار ظاهری امام علیه السلام دردی را دوا نمی کند. حضرت علّامه آیة الله طهرانی در این باب می فرمایند: «چنانچه فقط به دنبال ظهور خارجی باشیم بدون منظور و محتوایی از آن حقیقت، در این صورت آن حضرت را به ثمن بخسی فروخته ایم و در نتیجه خود ضرر بسیاری برده ایم؛ زیرا مراد و مقصود، تشرّف به حضور طبیعی نیست، وگرنه بسیاری از افراد مردم در زمان حضور امامان به حضورشان می رسیده اند و با آنها تکلّم و گفتگو داشته اند، ولی از حقیقت شان بی بهره بوده اند. اگر ما در مجالس توسل و یا در خلوت، به اشتیاق لقای آن حضرت بوده باشیم، و خداوند ما را هم نصیب فرماید؛ اگر در دلمان منظور و مقصود لقای خدا و حقیقت ولایت نباشد، در این صورت به همان نحوی به خدمتش مشرف می گردیم که مردم در زمان حضور امامان به خدمتشان مشرف می شده اند؛ و این غبن و ضرری است بزرگ که ما با جدّ و جهد و با کدّ و سعی به محضرش شرفیاب شویم و مقصدی بالاتر و والاتر از دیدار ظاهری نداشته باشیم، یا آن حضرت را برای حوائج مادّیه و یا رفع گرفتاری های شخصی و یا عمومی استخدام کنیم. این امری است که بدون زحمت توسّل برای همه ی افراد زمان حضور امامان علیهم السّلام حاصل بوده است! ولی آنچه حقّاً ذی قیمت است، تشرّف به حقیقت و وصول به واقعیت آن حضرت است. اشتیاق به دیدار و لقای آن حضرت، از جهت آیتیّت و مرأتیّت حضرت حقّ سبحانه و تعالی است؛ و این مهم است، و این از أفضل اعمال است، و چنین انتظار فرجی زنده کننده ی دل ها و راحت بخشنده ی روان هاست. رزقنا ان شاء الله بمحمّد و آله. دانستن زمان ظهور خارجی برای ما چه قیمتی دارد؟ و لذا در اخبار از تفحّص و تجسّس در این گونه امور هم نهی شده است.(۶) شما فرض کنید ما با علم جفر و رمل صحیح به دست آوردیم که ظهور آن حضرت در یکسال و دوماه و سه روز دیگر خواهد بود؛ در این صورت چه می کنیم؟ وظیفه ما چیست؟ وظیفه ی ما تهذیب و تزکیه و آماده کردن نفس امّاره است، برای قبول و فداکاری و ایثار…»(۷) پس نتیجتاً اگر ما در صدد اصلاح نفس برآمدیم، فرج حقیقی برای ما منکشف می شود و الّا یا به زیارت ظاهری موفق نمی شویم و یا اگر هم بشویم، چون درصدد اصلاح نفس نبودیم، لقاء بدن عنصری و مادّی آن حضرت برای ما اثر بسیاری نخواهد داشت، و از این لقاء فائده ای نخواهیم برد. و لذاست که می بینیم بسیاری از افرادی که در مسجد سهله و کوفه و یا بعضی اماکن متبرکه دیگر برای زیارت آن حضرت مقیم بوده اند و اربعین ها گرفته و نذرهایی کرده اند و به زیارت هم نائل شده اند، ولی چیز مهمّی از آن زیارت عائدشان نشده است. گروه چهارم: گروه چهارم منتظران لقاء واقعی حضرت صاحب الأمر علیه السلام هستند که با دو بال علم و عمل پا در عرصه ی تهذیب و تطهیر نفس گذارده، و با نفس أمّاره خود به جنگ مشغول شده، و هدف اصلی ایشان لقای خدا می باشد و در راه مقصود کمر همّت را محکم بسته، به مجاهده می پردازند. بدون شک اگر این اشخاص در مسیر مجاهده ثابت قدم بمانند، به مقتضای والَّذینَ جَاهَدوا فِینَا لَنَهدیَنَّهُم سُبُلَنا ، به مقصود خواهند رسید و ظهور شخصی و باطنی آن حضرت برای آنان صورت می گیرد؛ زیرا لقای حضرت حقّ بدون لقای آیتی و مرآتی امام علیه السلام صورت نپذیرد. توضیح اینکه امروزه راه تشرّف به حقیقت ولایت آن حضرت باز است، و مهم نیز همین است، ولی نیاز به مجاهده با نفس امّاره و تزکیه نفس دارد، خواه ظهور خارجی و عمومی آن حضرت بزودی واقع گردد یا نگردد، زیرا خداوند ظالم نیست و راه وصول را برای افرادی که مشتاقند نبسته، بلکه این در پیوسته باز است. و به تعبیر دیگر حقیقت آیه ی کریمه قرآن که در روز غدیر خم نازل شد، الیَومَ أَکمَلتُ لَکُم دینَکُم ،(۸) هنوز زنده و پابرجاست و تا امروز که در غیبت کبری به سر می بریم دین به کمال خودش باقی است. و کسی نمی تواند ادّعا کند که چون امام ما غائب اند، طریق اصلاح نفس و سیر و سلوک مسدود شده و دین خدا فعلاً ناقص و راه بسته است، تا آن حضرت ظهور بفرمایند. نه امام علیه السّلام غائب نیستند. این مائیم که خود را از منظر ایشان مخفی کرده و با هزاران آلودگی نفسانی خود را از دیدار دل آرای اماممان محروم کرده ایم. تو خود حجاب خودی، حافظ از میان برخیز. در کتاب شریف امام شناسی در این باب آورده اند: «در اینجا باید سه نکته را در نظر داشته باشیم، اوّل آنکه: غیبت آن حضرت از جانب ماست نه از جانب ایشان، یعنی ما به واسطه گناه و انانیّت و استکبار، خود را از زیارتشان محروم داشته ایم نه آنکه ایشان خود را مهجور و مخفی می دارند؛ و به عبارت دیگر او از ما غائب است و ما از او غائب نیستیم. نکته دوّم آنکه: قدرت و علم و احاطه و سیطره آن حضرت به امور، متوقّف بر زمان ظهور نیست، بطوریکه قبل از ظهور فاقد آن باشند و پس از ظهور واجد شوند؛ بلکه در هر دو حال هَیمنه و سَیطره و احاطه تکوینیّه که لازمه ولایت کلیّه است با آن حضرت است، ولی قبل از ظهور، این مطلب از انظار مردم و از ادراک عقول و نفوس پنهان است و پس از ظهور آشکار می شود. نکته سوّم آنکه: قدرت عملیّه و گسترش علمیّه و احاطه تکوینیّه آن حضرت به امور، منحصر در کارهای خیر و بِرّ و احسانی که به نظر ما خیر است نیست؛ بلکه هیمنه و سَیطره بر تمام امور است از خیرات و شرور، و به طور کلّی بر هر عمل و بر هر فعل و بر هر موجودی از موجودات؛ زیرا که بر اساس نظام کلّی عالم تکوین، عالم سراسر خیرات است و أبداً شرّی وجود ندارد؛ شَرّ، امر عَدَمی است و از خدا نیست و از ولیّ خدا هم نیست؛ و الشرُّ لَیسَ إِلَیکَ. »(۹)بنابراین ما باید هدفمان لقاء خدا بوده و وجود مقدّس حضرت صاحب الزمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف را به عنوان مرآت و طریق ببینیم و با استمداد از ولایت کلیه آن حضرت، دائماً در سیر به سوی خداوند قدم برداریم تا وارد حرم امن و امان الهی گردیم که اگر چنین نمائیم همواره قلباً و روحاً به آن حضرت متصل می باشیم. انسانی که در مقام عبودیت قرار گرفته به درجه ای می رسد که حضور و غیاب امام برای او تفاوتی ندارد و همیشه از آن کانون فیض بهره مند است. در احوالات مرحوم حدّاد و مرحوم آیة الله حاج شیخ محمدجواد انصاری همدانی قدّس الله تربتهما، در کتاب شریف روح مجرّد آمده است: «حضرت آقا خیلی در گفتارشان و در قیام و قعودشان و به طور کلّی در مواقع تغییر از حالتی به حالت دیگر، خصوص کلمه ی «یا صاحب الزمان» را بر زبان جاری می کردند. یک روز یک نفر از ایشان پرسید: آیا شما خدمت حضرت ولیّ عصر ارواحنا فداه مشرف شده اید؟ فرمودند: کور است هر چشمی که صبح از خواب بیدار شود و در اولین نظر نگاهش به امام زمان نیافتد. أقول: چقدر این جمله شبیه است به کلام مرحوم آیة الله حاج شیخ محمد جواد انصاری همدانی قدّس الله تربته که چون از ایشان سؤال شد: چه وقت انسان حضور صاحب الزمان می رسد؟! فرمودند: «در وقتی که حضور و غیبتش برای انسان تفاوت نداشته باشد.» (۱۰) و همچنین یکی از شاگردان مرحوم علّامه طهرانی نقل می کنند: در زمان اقامت ایشان در طهران، روزی خدمتشان عرض کردم، آیا شما محضر حضرت می رسید؟ و اگر با ایشان دیدار دارید نحوه ی آن به چه صورت است؟ فرمودند: مَثَل ما مَثَل یک فرزند دبستانی که مشغول تحصیل و رسیدگی به تکالیفش است و پدر این فرزند در محل خود به آموزش مشغول است. هر گاه سؤال و مشکلی برای او پیدا می شود، بدون هیچ گونه مانعی حضور پدر رسیده، مسأله خود را مطرح و عرض حاجت می کند. البته شما این مطلب را در حیات بنده برای کسی نقل نکنید. امید آنکه خداوند ما را از منتظران واقعی آن حضرت قرار دهد و مقدمات ظهور شریفشان هرچه سریع تر محقّق شده و چشمان رمددار ما به جمال دل آرایشان روشن و منوّر گردد. آمین یا ربّ العالمین. پی‌نوشت‌ها: ۱٫ آیه ی ۵۶، سوره ی ۳۹: الزمر. ۲٫ ذیل آیه ۸، از سوره ۶۳: المنافقون. ۳٫ نور مجرد، ص ۴۹۹٫ ۴٫ آیه ی ۲۸، از سوره ی ۱۳: الرعد. ۵٫ نور مجرّد، ص ۵۰۱ و ۵۰۲٫ ۶٫ ر.ک: بحارالانوار، ج۵۱، باب ۲۱، ص ۱۰۱٫ ۷٫ رساله سرّالفتوح، ص ۷۲٫ ۸٫ آیه ی ۳: از سوره ی ۵: المائده. ۹٫ امام شناسی، ج۵، ص ۱۹۳٫ ۱۰٫ روح مجرد، ص ۵۱۳٫ منبع مقاله: فصلنامه تخصصی مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام، ربیع الثانی- رمضان ۱۴۳۳، شماره ۴ و ۵٫

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 52
زمان انتشار: 10 مارس 2014
| | | | | |
آیت الله بهجت (رحمه الله)

در فراق یار

آیت الله بهجت (رحمه الله)

صوت

1 - آیت الله بهجت (رحمه الله)

فیلم

1 - آیت الله بهجت (رحمه الله)

پیوست

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ،

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed