www.montazer.ir
جمعه 11 ژولیه 2025
شناسه مطلب: 3984
زمان انتشار: 14 نوامبر 2015
| |
اوضاع دینداری در آخرالزمان به روایت پیامبر(ص)

اوضاع دینداری در آخرالزمان به روایت پیامبر(ص)

زمانی بر مردم خواهد آمد که چهره شان چهره انسانی و قلوبشان قلوب شیطانی است. مانند گرگ های بیابانی خون می ریزند، از کارهای بد یکدیگر را نهی نمی کنند. اگر آنها را تبعیت کنی، تو را به تردید می اندازند.  واژه «آخرالزمان» یکی از واژه‌هایی است که بارها در روایات پیشوایان معصوم(ع) و متون ادیان الهی آمده است. آخرالزمان نه فقط یک دوره زمانی خاص است، بلکه واقعاً به مرحله‌ای ویژه در پایان زمان اتلاق می‌شود. فهم زمانی دقیق و تعیین این دوره، بسیار سخت و بلکه ناممکن است. به همین خاطر، ادیان به بیان خصوصیات این دوره پرداخته‌اند. البته به نظر می رسد آخرالزمان از چنان وسعت زمانی ای برخوردار باشد که بتوان مطمئن بود هنوز تا پایان زمان، راه درازی مانده است. چرا که پیامبر اکرم(ص) در ادیان الهی، پیامبر آخرالزمان معرفی شده است و زمان ظهور امام عصر(عج) نیز آخرالزمان بیان شده است و زمان وقوع قیامت هم آخرالزمان معرفی شده است. در متون دینی ما بارها عبارت آخرالزمان آمده است، در این میان ویژگی های متفاوتی از آخرالزمان ذکر شده که کنار هم قرار دادن آنها می تواند تصویر روشنی از آخرالزمان به ما بدهد. مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم درباره «دینداری در آخرالزمان» در یادداشتی می‌نویسد: پیامبر اکرم اسلام(ص) فرموده اند: «یکون فی آخر الزمان عباد جهّال و قرّاء فسقه»(1)؛ در آخر الزمان، پرستش گرانی نادان و قرآن خوانانی گناهکار (و فاسق) خواهد بود. کتاب معارج الیقین فی اصول الدین نوشته شیخ محمد بن محمد سبزواری از قول پیامبر اکرم(ص) نقل می کند که فرمودند: گروهی از امّت من در آخرالزمان خواهند آمد که به مساجد می روند و دور هم می نشینند و در مسجد در مورد محبّت دنیا حرف می زنند. با آنها ننشینید.(2) همچنان که در مورد برخی علمای ریاکار آمده است: مردم را به آخرت ترغیب می کنند و خود به آن علاقه ای ندارند و مردم را به زهد در دنیا دعوت می کنند ولی خود زهد نمی ورزند.(3) در روایتی دیگر از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که روزی ایشان در جمع اصحاب خود به کودکی نگاه کردند و بعد فرمودند: وای بر فرزندان آخر الزمان به سبب پدرانشان. به ایشان عرض شد: به سبب پدران مشرک و کافرشان؟ فرمودند: نه! از پدران مسلمانشان که هیچ چیزی از واجبات را به آنها یاد نمی دهند و اگر آنها خود بخواهند فرا بگیرند نیز منعشان می کنند و به جای آن به کمترین چیز از دنیا برای فرزندانشان راضی می شوند.(4) پیامبر اکرم(ص) در روایتی در بیان حال همه مردم و نه فقط مسلمانان آخرالزمان می فرمایند: «زمانی بر مردم خواهد آمد که چهره شان چهره انسانی و قلوبشان قلوب شیطانی است. مانند گرگ های بیابانی خون می ریزند، از کارهای بد یکدیگر را نهی نمی کنند. اگر آنها را تبعیت کنی، تو را به تردید می اندازند، اگر برایشان حرف بزنی، تو را تکذیب می کنند و اگر از نزد آنها بروی، بد تو را می گویند. سنت الهی نزد آنان بدعت و بدعت نزد آنان سنّت است. انسان حلیم در چنین جامعه ای فریب خورده دانسته می شود و فریب دهندگان، انسان های حلیم معرفی می شوند. مؤمن بین آنها مستضعف است و فاسق و گنهکار، محترم... پناه بردن به آنها عین پشیمانی، عزتمندی با آنها عین ذلّت و خواستن از آنها عین فقر است.(5) ایشان در بیان دیگری می فرمایند: «زمانی بر مردم خواهد آمد که شکم هایشان خدای آنهاست و زنان قبله آنان و دینارهایشان دین آنان و شرفشان، متاع خرید و فروش آنهاست. از ایمان جز اسم آن و از اسلام جز آداب آن و از قرآن جز تدریس آن چیزی نمی ماند. مساجد آنها آباد و قلوبشان از هدایت ویران است. دانشمندانشان بدترین مخلوقات روی زمین محسوب می شوند. برخی در آخرالزمان قرآن می خوانند امّا قرآن به قلوب آنها راه ندارد. «لا یجاوز ایمانهم حناجرهم» یعنی ایمان از حنجره هایشان عبور نمی کند.(6) علاوه بر شاخصه ارزشمندی دنیا در زندگی مردم آخرالزمان که ناشی از کم توجهی آنها به آخرت می باشد، شاخصه دیگر این مردم، با توجه به روایات وارده، نجات یافتن عدّه ای در آخرالزمان از شر دنیا و گرفتاری های آن است. این افراد اگر چه در اقلیّت زندگی می کنند و همواره از هر جهت مستضعف اند، امّا در ایمان خود راسخ اند. در دینداری این گروه سه محور لحاظ شده است: 1. ایمان به غیب: نگاه اینان به غیب، نگاهی ماورای این دنیاست و غیب در نظر اینان، نه یک مسأله معرفت شناختی بلکه یک حقیقت هستی شناختی است. همچنان که در برخی روایات، غیب را مسأله وجود حضرت بقیة الله الأعظم(عج) دانسته اند و ایمان آورندگان به غیب در آخرالزمان، ثابتان در امر غیبت حضرتش معرفی شده اند. از همین جهت است که پیامبر اکرم اسلام(ص) در وصف این گروه از مردم آخرالزمان در روایتی به حضرت علی(ع) می فرمایند: یا علی! عجیب ترین افراد در ایمان و بزرگترین آنها در ثواب، قومی هستند که در آخرالزمان می آیند. پیامبر اکرم(ص) را ندیده اند و امام نیز از نظر آنها پنهان است و آنان در سیاهی به روشنی ایمان می آورند (یا از روی نوشته ها ایمان می آورند.(7) 2. سختی در دینداری: ویژگی دیگر مردم آخرالزمان، دینداری در آخر الزمان است که در روایات آمده است که توجه و تقیّد به دینداری جزء سخت ترین کارهاست و دینداران در نهایت مشقّت، دین خود را حفظ می کنند و البته خداوند نصرت خود را بر مقیّدان به دینداری در آخر الزمان فرو خواهد فرستاد. 3. انتظار ظهور منجی: عقیده به ظهور منجی در عقاید اسلامی، وسعت فوق العاده ای دارد و به عنوان یک عقیده زیر بنایی شناخته شده است و تنها یک مذهب از مذاهب اسلامی معتقد به این امر نیستند بلکه در تمامی فرق اسلامی این بحث ریشه دارد به طوری که مردم آخرالزمان تشویق برای انتظار فرج گشته و عامل نجات از فتنه های آخر الزمان را فرج منجی خوانده اند. پیامبر اکرم(ص) در سال دهم هجرت در غدیر خم در آن اجتماع بی نظیر که از سراسر بلاد اسلامی و از همه اقشار و صفوف حضور داشتند، 4 بار نام مبارک آن حضرت را در خطبه معروف غدیر طرح نمود و فرمود: «... آگاه باشید که آخرین خلیفه از ما، قائم آل محمد(ص) است» و سپس در چند جمله پشت سر هم، صفات و ویژگی های آن حضرت را چنین تبیین فرمود: اوست غلبه کننده بر ادیان، انتقام گیرنده ظالمان، او فاتح دژها و منهدم کننده آنهاست. او وارث دانش ها و حاکم بر ادراکهاست. او ولی خدا بر روی زمین است و بالاخره او کسی است که تمام گذشتگان، ظهور او را پیشگویی کرده اند.(8) در مورد حتمی بودن ظهورش، حضرت محمد(ص) فرموده اند: اگر از زمان فقط یک روز باقی مانده باشد، خداوند مردی از اهل بیت مرا بر می‌انگیزد تا زمین را پر از عدل کند همچنان که از جور پر شده باشد.(9)     پی‌نوشت‌ها: 1. سبزواری، محمد بن محمّد، معارج الیقین فی اصول الدین، تحقیق علاء آل جعفر، موسسه آل البیت، 1413ق، ص131. مستدرک حاکم، ج4، ص315. 2. همان، ص179 و 356. مجموعه ورّام، ج1، ص69. 3. دیلمی، حسن بن ابی الحسن، اعلام الدین فی صفات المؤمنین، موسسه آل البیت، ص90. تنبیه الخواطر، ج1، ص301. 4. معارج الیقین، ص285، مستدرک الوسائل، ج15، ص116، ح1770. 5. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج22، ص453. 6. المکتبة الشاملة، صحیح کنوز السنة النبویّة، السنن الکبری للنسائی. 7. معارج الیقین، ص508. خصال ص594. من لایحضره الفقیه، ج4، ص366. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج52، ص125، ح12. 8. بحارالأنوار، همان، ج51، ص109. 9. سجستانی، سنن ابو داود، ج2، ص207. التذکرة، ص204. منهاج السنّة، ص211  

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 3965
زمان انتشار: 10 نوامبر 2015
| |
جاهلیت دوم در آخرالزمان

از پيامبراكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) روايت شده كه فرمودند: « من بين دو جاهليت كه دومين آن سخت تر از اولي است، برانگيخته شده ام. »

جاهلیت دوم در آخرالزمان

مبحث اول: دلایلی بر وجود جاهلیت دوم « قرآن كریم » به وجود جاهلیتی موسوم به جاهلیت دوم، پس از جاهلیت اول در بین عامّه ی مسلمانان اشاره می نماید، كه از علائم ظهور امام مهدی (علیه السّلام) است. (1) شواهد قرآنی بسیاری بر این موضوع تأكید دارند، كه از آن جمله می توان به آیات زیر اشاره نمود: « ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِّنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاساً یَغْشَى طَائِفَةً مِنْکُمْ وَ طَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ؛ (2) سپس بعد از آن اندوه و غم، خواب آرامش بخشی بر شما فرود آمد كه گروهی از شما را كه بر اثر پشیمانی، دست از فرار برداشته، به سوی پیامبر آمدید، فرو گرفت و گروه دیگر كه حفظ جان هایشان، آنان را پریشان خاطر و غمگین كرده بود، درباره ی خدا گمان ناحق و ناروا همچون گمان های جاهلیت می بردند. » « وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى وَ أَقِمْنَ الصَّلاَةَ وَ آتِینَ الزَّکَاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ؛ (3) در خانه هایتان قرار و آرام گیرید و مانند زنان دوران جاهلیت پیشین خود را برای نامحرمان نیارایید و نماز به پا دارید و زكات بدهید و خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید. » « إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ(4)؛ یاد كن هنگامی را كه كافران دل هایشان را از تعصب و خشم شدید جاهلی آكنده كردند، پس خدا هم آرامش خود را بر پیامبرش و مؤمنان فرو فرستاد. » آیات بالا به وجود جاهلیت اشاره دارد و از آنجا كه « قرآن » برای همه ی زمان ها نازل گردیده است، اثبات می شود كه جاهلیت دومی، قبل از قیام حضرت مهدی (علیه السّلام) نیز وجود خواهد داشت. هنگامی كه به احادیث روایت شده از حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیتش (علیه السّلام) نیز مراجعه كنیم، تأكید بر وجود این جاهلیت را درمی یابیم. از پیامبراكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده كه فرمودند: « من بین دو جاهلیت كه دومین آن سخت تر از اولی است، برانگیخته شده ام. » (5). در حدیث بالا، اشاره ی آشكاری به وجود جاهلیت دوم، پس از بعثت حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله و سلم) وجود دارد، كه سخت تر و بدتر از جاهلیت اول است و این موضوع از سیاق این روایت به خوبی آشكار است و نیز از ایشان روایت شده است كه فرمودند: « منفورترین مردم نزد خداوند، سه تن هستند: زندیق در حرم، دنبال كننده ی سنت جاهلی در اسلام و خواهان خونریزی انسان بی گناه. » (6) از اینجا پی می بریم كه اكثر مسلمانان با وجود پذیرش اسلام به عنوان دین خود، از سنت های جاهلی و عادات آن پیروی می كنند؛ در حالی كه می دانند این سنت ها مخالف با دین توحیدی اسلام و تعالیم آن است. شاید تفسیر قول پیامبراكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) كه فرمودند: « من بین دو جاهلیت كه دومی آنها خطیرتر از اولی است، برانگیخته شدم ». همین باشد؛ زیرا مردم با وجود اسلام آوردن، از عادات جاهلیت نرهیدند؛ بلكه همچنان آن را حفظ نموده اند و این به سبب هواهای نفسانی آنان است، نه به اراده ی خداوند و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیتش (علیه السّلام). به همین سبب است كه امام مهدی (علیه السّلام) در دعوت خود، با سختی ها و مخالفت هایی بیش از آنچه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با آن رو به رو شد، مواجه خواهند شد؛ زیرا مردم به طور عموم از پذیرفتن این دعوت سر باز خواهند زد و با جاهلیت پوشیده با اسلام، با آن مقابله خواهند نمود. از عبدالله بن زراره از محمد بن مروان از فضیل نقل شده است كه از امام صادق (علیه السّلام) شنیدم كه فرمودند: « همانا قائم ما از مردم جاهل بیش از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از جهان جاهلیت، متحمل رنج و سختی خواهد شد. » گفتم: چطور چنین چیزی ممكن است؟ فرمودند: « رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در حالی برانگیخته شد كه مردم سنگ و صخره و چوب های تراشیده شده را می پرستیدند، اما قائم ما هنگامی قیام می كند كه همه ی مردم برای مقابله با او به تأویل كتاب خدا و احتجاج به آن متوسل می شوند. » (7) به تعبیر دیگر، جاهلیت دوم كه در برابر امام (علیه السّلام) قرار می گیرد، جاهلیت تركیبی است؛ زیرا این جاهلیت به شعارهای بدون محتوا و مضمون به ظاهر اسلامی چنگ می زند كه مفهوم خود را از دست داده و جز نام و شعار چیز دیگری از آن باقی نمانده است. در روایتی رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در وصف اهل آخرالزمان و مسلمانان فرمودند: « به زودی روزگاری بر مردم فرا می رسد كه از قرآن جز خط و از اسلام جز نام باقی نخواهد ماند. » (8) و نیز از ائمه معصومان (علیه السّلام) روایاتی وارد گردیده كه آشكارا بر وجود جاهلیت دوم قبل از قیام حضرت مهدی (علیه السّلام) اشاره می نماید. از آن جمله روایتی است كه علقمة بن زید از امام صادق (علیه السّلام) و ایشان از پدرشان امام باقر (علیه السّلام) در تفسیر قول خدای تعالی: « وَ لاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى (9)؛ فرمودند: جاهلیت دیگری وجود خواهد داشت. » (10) و این موضوع صراحتاً اشاره به وجود این جاهلیت در آخرالزمان دارد. از همین رو، امام مهدی (علیه السّلام) بر این مفهوم تصریح فرموده اند و مؤمنان را به برگزیدن روش تقیّه برای دفع شرّ جاهلان امر نموده اند. از ایشان در توقیع ارسالی برای شیخ مفید آمده است: « و این حكومتی است كه حركت ما و مباشرت شما به امر و نهی ما را نزدیك می كند و خداوند نور خود را كامل گرداند، اگرچه مشركان اكراه داشته باشند. در برابر برافروختن آتش جاهلیت توسط امویان برای ترساندن مهدویّون، به تقیه چنگ بزنید، من نجات آن كس را كه از پنهان كاری دست برندارد، به عهده می گیرم... » (11) در خاتمه بیان دلایل وارده از اهل بیت (علیه السّلام) پیرامون وجود جاهلیت در آخرالزمان و قبل از قیام قائم آل محمد (علیه السّلام) را با ذكر روایتی از امیرالمؤمنین (علیه السّلام) به پایان می بریم. از ایشان در حالی كه انگشتان خود را درهم فرو برده بودند، ضمن حدیثی طولانی آمده است كه فرمودند: « این آن یكی را در فتنه به قتل می رساند و ناكسان فرومایه ی جاهلیت باقی می مانند، جاهلیتی كه نه در آن نشانه ی هدایت وجود دارد و نه دانشی كه به وسیله ی آن درك شود كه ما اهل بیت (علیه السّلام) وسیله ی نجات هستیم، نه داعیان حكومت » (12). مبحث دوم: مصادیق وجود جاهلیت دوم در آخرالزمان پس از اثبات وجود جاهلیت در آخرالزمان با استناد به« قرآن » و روایات شریف اهل بیت (علیه السّلام)، اكنون به بیان مصادیق آن در عرصه ی واقعیت و چهره های گوناگون آن می پردازیم. منظر اول جاهلیت در لغت از فعل جَهِلَ، جَهلاً و جهالةً، ضدّ عَلِمَ گرفته شده است. از همین مصدر كلمه ی مجاهل جمع مَجهَل می باشد كه عبارت است از مكان هایی كه هنوز ناشناخته است كه نه نشانه ای در آن وجود دارد و نه هدایتی در آن صورت می پذیرد. (13) بدیهی است كه دین اسلام، دین حق و دین توحید خالص برای خداوند است و مردم را به راه خیر و صلاح راهنمایی می كند و از این رو، خداوند آن را در این آیه، دین همه ی انسان ها قرار داد: « إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلاَمُ(14)؛ همانا دین در نزد خدا، فقط اسلام است. » از آنجا كه دین خالص خداوند تنها در نزد اهل بیت (علیه السّلام)، تجسم عینی یافته و آنان مصداق های عملی برای این دین هستند، از این رو، تنها اهل بیت (علیه السّلام)، هدایتگر مردم و خارج كننده ی آنان از تاریكی جاهلیت به سوی نور اسلام بر اساس قول خداوند تعالی در « قرآن كریم » می باشند: « وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا؛ (15) و ما آنان را امامانی قرار دادیم كه به فرمان ما هدایت می كنند. » و نیز« وَ جَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَ کَانُوا بِآیَاتِنَا یُوقِنُونَ‌(16)؛ هنگامی كه صبر پیشه كردند و از میان آنان امامانی را قرار دادیم كه به فرمان ما هدایت می كردند و به آیات ما یقین داشتند. » آنان هستند كه مردم را به راه حق، كه همان راه خدای سبحان است، هدایت می نمایند تا مصداق این قول خدای متعال باشند: « وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَ جَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ‌(17)؛ وسیله ای برای حركت به سوی خدا بجویید و در راه او بكوشید، شاید رستگار شوید. » در همین باره در حدیث شریفی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است كه: « علی با حق و حق با علی است، حق در جایی است كه علی در آنجا است » (18). به دلیل اینكه هر كس به حق جاهل باشد، آن را ضایع نموده است، پس هر مسلمانی كه مخالف اهل بیت (علیه السّلام) باشد و حقّ آنها را تباه نماید و از فرامین آنان سرپیچی كند، از اهل جهل و جاهلیت است و فرقی نمی كند كه در عهد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد یا در زمان ائمه اطهار (علیه السّلام) یا پس از او، تا زمان حضرت مهدی (علیه السّلام) و این بدان معناست كه جاهلیت دوم در دوران رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با مخالفت با فرامین او و دشمنی ورزیدن نسبت به اهل بیت (علیه السّلام) آغاز شد و دلیل این مدعا، سخن خداوند متعال در« قرآن كریم » است كه می فرماید: « إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ(19)؛ یاد كن هنگامی را كه كافران، دل هایشان را از تعصب و خشم شدید جاهلی آكنده كردند، پس خدا هم آرامش خود را بر پیامبرش و مؤمنان نازل كرد. » حضرت فاطمه زهرا (علیها السّلام) در یكی از خطبه های خود، خطاب به مهاجران و انصار، به این معنا اشاره می فرمایند و می گویند: « هجرت جز به سوی ما نیست و نصرت و یاری جز برای ما نیست و تعبیّت به احسان جز درباره ی ما نیست و هر كس از ما روی بگرداند، به جاهلیت بازگشته است. » (20) یعنی نمی توانید مدعی باشید كه ما مهاجر و انصار و تابعان به احسان هستیم، مگر اینكه بر وفق مبادی اهل بیت (علیه السّلام) عمل نمایید و به دین آنان رفتار كنید و احكام و فرامین خود را از ائمه اهل بیت (علیه السّلام) دریافت كنید. از همین روست كه روایات شریفی از رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد شده كه تأكید می نماید: « كینه جویی نسبت به علیّ بن ابی طالب (علیه السّلام) و شك كننده در ولایت او از اهل جاهلیت؛ بلكه كافر، به كفر جاهلیت است. » همچنین از قیس بن سعمان، از علقمة بن محمد الحضرمی، از ابی جعفر محمد بن علی (علیه السّلام) نقل شده كه فرمودند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از مدینه عازم حج خانه ی خدا شدند و آنگاه ماجرای غدیر خم و خطبه ی پیامبر در آن را نقل كردند كه قسمتی از آن این بود: « به خدا قسم انبیا و پیامبران الهی بشارت مرا دادند و من خاتم انبیا و پیامبران و حجت خدا بر همه ی اهل آسمان ها و زمین هستم، پس هر كس در این حقیقت تردید نماید، كافر است، به كفر جاهلیت اول و هر كس به این گفته ی من شك نماید، به همه ی گفته های من شك كرده و بنابراین در آتش است. » (21) در حدیث دیگری از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است كه حضرت علی (علیه السّلام) را مورد خطاب قرار دادند و فرمودند: « ای علی هر كس با كینه نسبت به تو بمیرد به مرگ جاهلیت مرده و خداوند همه ی اعمالی را كه در اسلام انجام داده، مورد محاسبه قرار می دهد. » (22) بر این اساس هر كینه ورزی نسبت به امام علی (علیه السّلام) و انكاركننده ی ولایت او در این زمان نیز، اهل جاهلیت بوده و كافر به كفر اهلی است و با این دلیل اثبات می گردد كه ما در زمان جاهلیت دوم زندگی می كنیم. منظر دوم از امیرمؤمنان (علیه السّلام) روایت شده كه فرمودند: « رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: « هر كس بمیرد در حالی كه امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته و به خاطر اعمالی كه در جاهلیت و اسلام انجام داده، مورد مؤاخذه قرار می گیرد. » (23) از این حدیث، اثبات می گردد كه امامت اهل بیت (علیه السّلام) میزان و جداكننده ی جاهلیت از اسلام است. بنابراین هر كس به امامت حقه ی آنان در قالب امامت دوازده امام پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) معترف نباشد، از اهل جاهلیت است. این موضوع، حتی در مورد كسی كه به امامت همه ی آنها اقرار، اما فقط یكی از آنان را آن گونه كه موافق ترتیب الهی تصریح شده برای پیامبر بشیر و نذیر، محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم) منكر شود، نیز صادق است. هر كس كه امام این زمان را كه همان مهدی منتظر (عج الله تعالی فرجه الشریف) است، نشناخته باشد، از اهل جاهلیت بوده و در نتیجه منكر دعوت او و از اهل آتش است. منظر سوم روایات رسیده از اهل بیت (علیه السّلام) به این موضوع اشاره دارد كه هر كس حضرت قائم (عج الله تعالی فرجه الشریف) را تكذیب نماید، از اهل جاهلیت است. از غیاث بن ابراهیم، از امام صادق (علیه السّلام) و از پدرانش نقل شده كه فرمودند: « رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: « هر كس قائم از فرزندان مرا [در زمان غیبتش ] انكار نماید، به مرگ جاهلیت مرده است. » (24) چه بسیار كسانی كه در این روزها منكر حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) هستند، گاهی امامت و شایستگی او را برای این منصب و گاهی وجود و تولد ایشان را و برخی دعوت او یا نزدیكی قیام و ظهور شریف ایشان را انكار می كنند و همه ی این افراد و گروه ها، اهل جاهلیت و از مصادیق آن هستند. منظر چهارم اهل بیت (علیه السّلام) هرگز به ناپاكی های جاهلیت آلوده نشده اند؛ بلكه از هر ناپاكی و پلیدی به دور و در زیر چتر اسلام متولد شده اند و این موضوع نیز به خودی خود بیانگر وجود جاهلیت دوم است. جاهلیتی كه ائمه ی اطهار (علیه السّلام) از پلیدی های آن پیراسته هستند، همان گونه كه حال رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام علی (علیه السّلام) و حضرت زهرا (علیها السّلام) این گونه بود. در زیارت « ائمه ی بقیع » آمده است كه: « شما همواره تحت مراقبت خداوند بوده اید و او شما را در پشت های پاكیزه قرار داد و به رحم های پاكیزه منتقل نمود و جاهلیت، شما را نیالوده است.... » (25) منظر پنجم وجود تفرقه، اختلاف، درگیری و منازعه، وجه بارز عصر جاهلیت اول بود، اما خداوند سبحان به وسیله ی اهل بیت (علیه السّلام)، بر آنان منت گذارد و پراكندگی امور آنان را جمع، گسیختگی های آنان را ترمیم و آشفتگی های آنان را نظم بخشید و دلیل این مدعا، سخن حضرت فاطمه زهرا (علیها السّلام) است، كه فرمودند: « فرمانبرداری از ما سبب نظام امت و امامت ما خاندان، امان بخش از تفرقه است... » (26). ما می دانیم كه امامت، یك كلّ به هم پیوسته است و از امیرمؤمنان (علیه السّلام) آغاز و به امام مهدی (علیه السّلام) ختم می گردد و این بدان معناست كه این ذوات مقدسه كه درود خداوند بر آنان باد، از تفرقه ای كه یكی از وجوه بارز عصر جاهلیت است، در هر زمان و مكان به وسیله ی اهل بیت (علیه السّلام) از آن در امان هستند، اما مردم با ترك امیرمؤمنان (علیه السّلام) به جاهلیت بازگشتند. منظر ششم احادیث و روایات نقل شده از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومان (علیه السّلام) به وجود جاهلیت دوم و نیز مصادیق آن، كه ما در عصر حاضر در جوامع اسلامی خود مشاهده می نماییم، اشاره دارد. از جمله ی این روایات، حدیثی است كه ابان بن تغلب از ابی عبدالله، امام صادق (علیه السّلام) و ایشان از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می كند كه فرمودند: « حال شما چگونه خواهد بود، ای جماعت قریش، آنگاه كه بعد از من كافر شوید و ببینید كه من در میان گروهی از لشكریان خودم با شمشیر بر چهره ها و گردن های شما می زنم... پس جبرئیل (علیه السّلام) گفت: یكی برای تو و دومی برای علی بن ابی طالب (علیه السّلام) و وعده گاه شما سلام است. » ابان گفت: فدایت شوم، سلام كجاست؟ ایشان فرمودند: « در شهر كوفه » (27). همان طور كه می دانید كفر، یكی از مشخصه های جاهلیت است و این گروه از قریش با اینكه ظاهراً مسلمان هستند، از سوی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به كفر توصیف می شوند. این معنی استراد نمی گردد، مگر به آنچه كه در مورد امامت امام مهدی (علیه السّلام) ذكر كردیم و آن این بود كه هر كس امامت وی را منكر شود، كافر و از اهل جاهلیت است، این از یك سو. از سوی دیگر چنین جاهلیتی، به طوری كه بعد متذكر آن خواهیم شد، در « مكه » امام مهدی (علیه السّلام) رخ خواهد داد و این وعده ای است كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به مشركان قریش در آخرالزمان داد و آن وعده این بود كه حضرت خود و همراه با علیّ بن ابی طالب (علیه السّلام) در « كوفه »، با آنان پیكار خواهد نمود. این رویداد به دست وزیر امام مهدی (علیه السّلام)؛ یعنی سید یمانی و مؤمنان همراه وی با استعانت از روح جدش امام علی بن ابی طالب (علیه السّلام) محقق خواهد شد و ایشان كوفه را با هدف مخالفت با جاهلیت دوم در « مكه » امام مهدی (علیه السّلام) فتح می نماید، همان طور كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) جاهلیت اول را در مكه آن زمان، مورد انكار و نهی قرار داد. اگر دعوت امام مهدی (علیه السّلام) را مورد بررسی قرار دهیم، در این دعوت و روایات مربوط به آن، مصادیق متعددی كه بر وجود جاهلیت دوم در زمان ظهور امام مهدی (علیه السّلام) و قیام مبارك ایشان دلالت می كند، به دست خواهیم آورد. مصداق اول امام مهدی (علیه السّلام) با امر جدید و كتاب جدید قیام خواهد نمود، همان گونه كه صاحب دعوت او (یعنی پیامبراكرم (صلی الله علیه و آله و سلم)) مردم را به امر جدید فرامی خواند و این موضوعی است كه تعداد قابل توجهی از روایات رسیده از سوی اهل بیت (علیه السّلام) بر آن تصریح می نماید. از ابی بصیر نقل شده كه از اباعبدالله، امام صادق (علیه السّلام) در مورد سخن امیرمؤمنان (علیه السّلام) كه فرموده بودند: « اسلام غریبانه آغاز شد و به زودی به غربت باز خواهد گشت، پس خوش به حال غریبان »، سؤال كردم، فرمودند: « ای ابامحمد، داعی از ما اهل بیت دعوت جدیدی را اعلام خواهد كرد، همان طور كه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به اجابت آن دعوت فراخواند. » (28) معنی این سخن آن است كه قبل از ظهور امام مهدی (علیه السّلام) جاهلیت دومی پا به عرصه ی وجود خواهد گذاشت و اگر اسلام حقیقی وجود داشت، نیازی به دعوت به اسلام جدید یا كتاب جدید پیدا نمی شد. مصداق دوم هنگامی كه امام مهدی (علیه السّلام) قیام می نمایند، آنچه را كه از جاهلیت دوم را كه در برابر ایشان قد علم می نماید، نابود می كند، درست همان گونه كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به جاهلیت اول عمل كردند. مصداق سوم روایات شریف وارد شده از ناحیه ی اهل بیت (علیه السّلام) به این موضوع اشاره دارد كه امام مهدی (علیه السّلام) در زمانی قیام می نمایند كه زمین از ظلم و ستم آكنده گردیده و هیچ امام بر حقّی نیز بر روی زمین وجود ندارد. از حارث بن زیاد، از شعیب بن ابی حمزه روایت شده كه گفت: من به نزد ابی محمد، امام صادق (علیه السّلام) رفته و به ایشان عرض كردم: آیا شما صاحب این امر هستید؟ ایشان فرمود: « خیر » گفتم: آیا فرزند شما صاحب این امر است؟ فرمود: « نه »، گفتم: آیا فرزند فرزند شماست؟ باز فرمودند: « نه » گفتم فرزند فرزند فرزند شماست؟ گفتند: « نه ». گفتم: پس چه كسی صاحب این امر است؟ فرمودند: « آن كسی است كه زمین را همان طور كه آكنده از ظلم و ستم گردیده، پر از عدل و داد می نماید و این در هنگامی است كه هیچ امام (بر حقی) بر روی زمین وجود ندارد، همان گونه كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) زمانی برانگیخته شدند كه هیچ پیامبر و رسولی بر روی زمین وجود نداشت » (29). معروف است كه حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در زمان فقدان رسولان یا بعد از گذشتن زمانی كه در آن مدت، خداوند هیچ نبی یا رسولی را برای بشریت برنیانگیخته بود، به رسالت مبعوث شدند و در خلال این مدت، اكثر مردم به جاهلیت و پرستش بت ها روی آورده بودند و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمدند تا آنان را از این جاهلیت نجات بخشند و وارد نور اسلام و ایمان نمایند. چنین چیزی به طور نسبی نیز برای امام مهدی (علیه السّلام) رخ خواهد داد؛ زیرا ایشان نیز در هنگام فقدان امام، خروج می نمایند. مقصود این است كه مردم پس از غیبت امام مهدی (علیه السّلام) از نعمت وجود امامی آشكار كه او را مشاهده نمایند و كلامش را بشنوند، محروم گردیدند. قول خداوند متعال در « قرآن كریم »، مصداق همین واقعیت است: « قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِمَاءٍ مَعِینٍ‌ (30)؛ بگو اگر آب شما به زمین فرو رود، پس از آن چه كسی به شما آب گوارا خواهد داد ». امام باقر (علیه السّلام) در تفسیر آیه ی فوق می فرمایند: « این آیه در مورد حضرت قائم است؛ یعنی اگر امام شما غایب شود، به گونه ای كه از مكان او اطلاع نداشته باشید، چه كسی امام ظاهر و‌ آشكار، كه شما را از اخبار آسمان و زمین و حلال و حرام خدا آگاه نماید، خواهد آورد؟ » (31). در فاصله ی زمانی تصدّی امر امامت از سوی امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) پس از وفات پدرشان امام حسن عسكری (علیه السّلام) تا هنگام قیام ایشان در« مكه ی مكرمه » كه موسوم به فترت غیبت می باشد، مردم بار دیگر به جاهلیت روی می آورند و تنها تفاوت این جاهلیت با جاهلیّت ایشان این است كه برخلاف جاهلیت اول، نقابی از اسلام بر خود دارد، این همان جاهلیتی است كه امام مهدی (علیه السّلام) برای از بین بردن آن و محقق نمودن دین حقیقی مورد رضایت خود و خداوند، قیام خواهند نمود و شروع دینی جدید توسط امام مهدی (علیه السّلام) به همین معناست، به عبارت دیگر، ایشان دین را بر اساس و وضعیت اول آن، كه مورد اراده ی خداوند متعال بوده و بر اثر مرور ایام از روح اسلام حقیقی به دور افتاده، احیا خواهند نمود. مصداق چهارم روایات شریف اشاره بر این موضوع دارند كه امام مهدی (علیه السّلام)، اسلام را به ظهور خواهد رساند و آنچه را از ركود و سستی وجود دارد، از بین خواهد برد، درست به همان گونه كه رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز اسلام را ‌آشكار و آنچه از جاهلیت در آن جامعه وجود داشت، از بین برد. از محمد بن عبدالله بن هلال، از علاء بن محمد نقل شد كه: از اباجعفر، امام محمدباقر (علیه السّلام) پرسیدم: هنگامی كه قائم (علیه السّلام) قیام نماید، با چه روش و سیره ای با مردم رفتار خواهد نمود؟ فرمودند: « به سیره و روش رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتار می كند تا اسلام را ظاهر و آشكار نماید ». پرسیدم: سیره ی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) چه بود؟ فرمودند: « آنچه از جاهلیت وجود داشت، بی اعتبار و با مردم به عدالت رفتار نمود، به همین گونه هنگامی كه قائم قیام نماید، آنچه را از سكون و سستی و كژی در میان مردم است، نسخ و با آنها به عدالت رفتار خواهد كرد » (32). ركود و سستی اشاره شده، همان فترت است كه مردم در آن، به جاهلیت باز می گردند و امام (علیه السّلام) برای برچیدن آن، اقدام خواهد نمود. حقیقت این است كه در روایات ذكر شده، چیز غریبی وجود دارد. اگر سخن امام باقر (علیه السّلام) در روایت اخیر را مورد ملاحظه قرار دهیم، به عبارت حتی یظهر الاسلام برمی خوریم. معنای این عبارت این است كه قبل از ظهور حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف)، اسلام رو به محو شدن و مندرس گشتن خواهد رفت و فضل خداوند به وسیله ی خروج حضرت مهدی (علیه السّلام) شامل حال مردم و جامعه خواهد گردید و از آن جلوگیری خواهد نمود. همچنین از روایت یاد شده آشكار می گردد كه در دوره ی غیبت امام مهدی (علیه السّلام) كه از آن به الهدنة تعبیر می گردد، اساس زندگی مردم همان جاهلیت دوم است، كه امام مهدی (علیه السّلام) پس از ظهور، امور تحریف شده و قوانین وضع شده ای را كه خداوند هیچ سلطانی برای آن قرار نداده است، باطل نموده و دین حقیقی اصیل و فرامین اصلی قیّم را برای اتمام نور الهی، با وجود كراهت مشركان، به منصه ی ظهور خواهد رساند. این بحث را با روایتی از امیرمؤمنان (علیه السّلام) به پایان می بریم. ایشان فرمودند: « ای مردم به علم یقین بدانید، آن كس كه با جاهلیت مرسوم در میان شما به استقبال قائم ما برود، با آن كس كه با جاهلیت اول، به استقبال رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رفت، تفاوتی ندارد و دلیل آن این است كه در آن روز همه بر رسم و روش جاهلیت زندگی خواهند كرد، مگر آن كس كه مورد رحمت خداوند، قرار گیرد. » (33) باب دوم مظاهر وجود جاهلیت دوم در آخرالزمان مظاهر و نمونه های وجود جاهلیت دوم در آخرالزمان را می توان از محورهای متعدد، مانند شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مورد بررسی قرار داد، كه به خواست خداوند تعالی به آنها می پردازیم. مبحث اول: محور اجتماعی شرایط اجتماعی كه هم اكنون جوامع ما در آن زندگی می كنند، به اعمال و مظاهر جاهلیت كه اقوام جاهلی صدر اسلام بر آن ممارست داشتند، با همه ی اشكال و انواع آن آمیخته شده است و وجود این عادات و تقلید اجتماعی سلبی در این زمان، بر وجود جاهلیت دوم، قبل از قیام حضرت مهدی (علیه السّلام) تأكید می نماید. خطر اول: تعصب قبیله ای همان طور كه می دانیم جامعه ی ما در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بر اساس قبیله ای اداره می شد و حكومت و حكم فرمایی از آن قبیله ها بود و فرد سهمی در اجتماع جز حركت در ركاب عشیره و دنباله روی از آن نداشت و از قدرت ابراز عقیده ی مخالف در برابر قبیله و عشیره ی خود، برخوردار نبود و از این فراتر فرد نسبت به قبیله ی خود تعصب داشت و به آن تكیه می كرد و این موضوع حتی در صورتی كه می دانست آنها بر خطا هستند نیز محقق بود و همین پدیده در آن دوران، سبب گسترش ظلم و فساد می گردید. اكنون ما با كمال تأسف در بطن سنت هایی كه یاد شد، قرار داریم؛ چرا كه مجدداً تعصب قبیله ای در قالب یاری و نصرت افراد هر قبیله نسبت به قبیله ی خود، به طور تام ولو به باطل بازگشته است. از نمونه های بارز این واقعیت، تكیه و اعتماد انسان به فردی از افراد قبیله ی خود و یاری نمودن او برای ستمگری و دشمنی و گناه است. از علی بن ابراهیم، از پدرش، از نوفلی، از سكونی، از ابی عبدالله، امام صادق (علیه السّلام) نقل شده كه فرمودند: « رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: « هر كس در قلبش ذره ای از عصبیت داشته باشد، خداوند او را در روز بازپسین با اعراب جاهلیت محشور خواهد نمود » (34). در روایت دیگر می فرمایند: « هر كس تعصب ورزد، خداوند روز قیامت او را با اعراب جاهلی محشور می گرداند. » (35) معنای این احادیث این است كه هر كس به هر جهت قبیله ای، سیاسی، علمی و دینی تعصب بورزد، روز قیامت با اعراب جاهلیت محشور خواهد شد. این نوع تعصب در میان مردم روزگار ما، آنقدر آشكار و عیان گردیده كه حتی به دانشمندان و فراگیرندگان دانش نیز سرایت كرده است، به گونه ای كه مشاهده می گردد این افراد نسبت به زعمای خود، حتی با وجود مشاهده ی خطا در آنان، تعصب نشان می دهند و بدین گونه دانسته یا ندانسته در سلك مصداقی از مصادیق اعراب جاهلی در می آیند. مظهر دوم: افتخار به نسب افتخار به حسب و نسب و حمیّت و نخوت جاهلی از بارزترین نمونه های جاهلیت در زمان فعلی ما می باشد. قبایل عربی جاهلیت اول، به طور پیوسته به حساب حقّ و هدایت و تقوا، به حسب و نسب خود افتخار می كردند و حمیّت در میان آنان بسیار رایج بود و این موضوع در جاهلیت دوم نیز به عینه تحقق یافته است؛ چرا كه هم اكنون شاهد فضل فروشی و تفاخر به عشیره و خانواده به حساب دین می باشیم و فراتر از آن نظاره گر طعنه زدن به نسب فلان شخص و فلان قبیله و كاستن از شأن آن، در نتیجه ی چنین نگرش هایی نیز می باشیم. روایات شریف با تأكید بر وجود چنین پدیده ای در آخرالزمان؛ یعنی خاستگاه جاهلیت دوم وارد شده اند و ما را از عواقب انجام چنین اعمالی بر حذر می دارند. از محمد بن حمران، از پدرش، از ابی جعفر، امام باقر (علیه السّلام) نقل شده كه فرمودند: « سه چیز از اعمال جاهلیت است، فخر به نسب و طعنه زدن به نسب ها... » (36) « قرآن » نیز بر این موضوع اشاره دارد كه بنیاد كرامت، فقط تقوا است: « إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ (37)؛ همانا گرامی ترین شما در نزد خداوند باتقواترین شماست ». و در حدیث شریف آمده است كه: « هیچ عربی را بر غیر عرب برتری نیست، مگر به وسیله ی تقوا » (38). خداوند سبحان این امور را به وسیله ی اسلام از بین برد. از امام باقر (علیه السّلام) روایت شده كه فرمودند: « رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز فتح مكه بر بالای منبر رفتند و فرمودند: « ای مردم خداوند تعالی نخوت جاهلیت و فخرفروشی به پدران را از شما زدود. بدانید كه شما از آدم هستید و آدم از گل بود، بدانید كه بهترین بندگان خدا، بنده ای است كه بداند تربیت باب پدر نیست، بلكه زبانی گویاست و این دانایی موجب تقوای او گردد، بنابراین هر كس در عمل كوتاهی كند، حسب او را سود می بخشند... » (39). نیز باید بدانید كه آفت حسب، افتخار است. در این باره رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در وصیت خویش به امام علی (علیه السّلام) می فرمایند: « ای علی آفت حسب، افتخار است »، سپس فرمودند: « ای علی خداوند به وسیله اسلام، نخوت جاهلیت و فخرفروشی به پدران را از میان بردند، بدان كه مردم از نسل آدمند و آدم از خاك است. » (40) مظهر سوم: زنده به گور كردن دختران یكی از رسوم راسخ در عصر جاهلیت اول، زنده به گور كردن دختران بود و هنگامی كه همسر مردی، فرزند دختر می زایید، قیامت مرد برپا می شد، مبادرت به گرفتن دختر از مادر می نمود و به خارج شهر می برد و او را زنده دفن می كرد و با افتخار به این عمل عاری از مهربانی و انسانیت، به نزد خانواده ی خود بازمی گشت و اگر كسی از این كار سر باز می زد، در میان عشیره و قوم خود تحقیر می گردید.(41) در حالی كه خداوند در« قرآن كریم » با دو آیه« وَ إِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ‌- بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ‌ (42)؛ و هنگامی كه از دختر زنده به گور شده سؤال شود، به كدامین گناه كشته شد. » این عمل را مذمّت و از آن نهی نموده است. سبب كشتن دختران توسط اعراب جاهلی عار و ننگ و دیگر تردیدهای واهی، مانند اسیر شدن و به ممالك دیگر انتقال پیدا كردن بود. از ابی خدیجه نقل شده است كه به امام صادق (علیه السّلام) عرض كردم: ای اباعبدالله زمان وقوع این رویداد كی بوده است؟ فرمودند: « این موضوع در زمان جاهلیت بوده است. آنها دختران خود را از ترس اینكه مبادا به دست دشمن اسیر شوند و برای آنان فرزند به دنیا آورند، زنده به گور می كردند. » (43) شایسته است در اینجا اشاره نماییم اعمالی كه در این باره در آن عصر، چه قبل و چه بعد از اسلام واقع شد، دارای مصادیقی در عصر شریف امام مهدی (علیه السّلام) با كمی اختلاف خواهد بود. موؤودة (دختر زنده به گور) در آن زمان زنی بود، كه مورد ستم واقع شده و زنده به گور می شد، اما نه تنها در خاك، بلكه در خانه ی پدرش هم وضعیت بهتری نداشت. این وضعیتی بود كه به طور گسترده در جوامع آن روز، به خصوص در میان نوادگان قریش شایع بود، بدین گونه كه بزرگان بنی هاشم دخترانشان را جز به بزرگ زادگان تزویج نمی كردند. مردان بزرگ زاده از ازدواج با دخترعموهای خود، خودداری می ورزیدند. به همین گونه، بزرگان از دادن دختر به كسانی كه از بزرگان قریش نبودند، امتناع می ورزیدند كه همین امر موجب مجرد ماندن زنان می گشت. مصیب بارتر اینكه، بعضی از بزرگان قریش از تزویج كردن دختران، حتی به بزرگان قریش در صورتی كه منتسب به نفس البیت كه پدر دختر به آن منتسب بود، حذر می كردند؛ زیرا دختران فقط باید با پسرعموهای خود ازدواج می كردند و نه غیره و اگر چنین چیزی میسر نمی گردید، مجرد باقی می ماندند. این مصداق بارز كشتن زنان و كشتن مفاهیم حیات در آنان بود؛ چرا كه بسیاری از آنان، مرگ را بر باقی ماندن در خانه های پدرانشان، همچون خدمتكار ترجیح می دادند. این موضوع فقط به بزرگان قریش محدود نمی گشت، بلكه شامل دیگر خانواده های صاحب شأن نیز می گردید. خانواده هایی كه به طور كل از شوهر دادن دخترانشان، مگر به افرادی از خانواده های دارای مقام و منزلت اجتماعی و اصل و نسب برجسته، خودداری می كردند. علت و سبب موجود در ورای افعال و اعمال این خانواده ها، تعصب و افتخار به نسب بوده است، كه از وصلت با كسانی كه جایگاه اجتماعی و مادی پایین تری داشتند، خودداری می كردند. چنین چیزی همان طور كه در ماجرای جوبیر رخ داد، مورد نهی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) قرار گرفته است. جوبیر به نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رفت و اظهار داشت: كدام زن حاضر به پذیرش من می باشد؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به او فرمودند: « خداوند به وسیله ی اسلام هر آنچه را كه در جاهلیت شریف بود، بی ارزش نمود و آنچه را بی ارزش بود، شرافت بخشید... » (44). مظهر چهارم: حسادت و كینه قطعاً حسادت، كینه و تندخویی و نیز قطع رحم و عدم احترام به بزرگتر و شفقت به كوچكتر و دیگر كینه توزی هایی كه منجر به لشكركشی ها و منازعات می شود، از جمله اسباب ضعف جوامع و جدایی آنها و تبدیل آنها به طعمه ای سهل برای دشمنان می باشد و از این رو این گونه اعمال و رفتار از سوی شارع، مقدس گردیده است. در روایات وارد شده از سوی اهل بیت (علیه السّلام) آمده است كه: « بر حذر باشید از حسادت ورزیدن و كینه توزی نسبت به یكدیگر كه از اعمال جاهلیت است. » (45) در چنین حسادتی هر مورد حسدی، مورد نفرت نیز قرار می گیرد و انسان را به سوی بغض و كینه نیز رهنمون می گردد و بر این اساس اهل بیت (علیه السّلام) و شیعیان را به دست كشیدن از ستم و قساوت قلب و ترغیب به رحمت و احترام به كهنسالان برای حفظ جامعه ی اسلامی به وسیله ی توازن و اعتصام سفارش نموده اند: « باید خردسالان شما به بزرگترها تأسی بجویند و بزرگان شما به كوچك ترها رحم و شفقت داشته باشند و همچون تندخویان جاهلیت نباشید كه نه در دین تفقّه و نه درباره ی خدا تعقل می كردند. » (46) دلیل بر وجود مظاهر جاهلیت در این زمان، این است كه اهل بیت (علیه السّلام) از وقوع چنین اعمالی در آخرالزمان خبر داده اند و آن را از نشانه های ظهور مقدس حضرت مهدی (علیه السّلام) برشمرده اند: « همسایه به همسایه اش ستم روا می دارد و قطع رحم می نماید و رحمت و شفقت بزرگان از بین می رود و حیای كوچكترها كاستی می پذیرد. » (47) مظهر پنجم: غضب غضب مظهری از مظاهر جاهلیت است؛ زیرا انسان را از جاهلیت طبیعی و فطری خارج كرده و چون پرده ای بر روی قلب و عقل آویخته می گردد و بر اساس هوای نفس در عقل انسان تصرف می كند تا جایی كه حتی اگر شخصی را به قتل برساند، اندوهگین نمی گردد. از این جهت غضب مورد نهی شارع قرار گرفته و این عمل از افعال جاهلیت قلمداد شده است. از ناحیه ی ائمه ی معصومان (علیه السّلام) وارد شده است كه: « هر كس غضب نماید، خداوند روز قیامت او را با اعراب جاهلیت محشور می گرداند. » (48) علت این امر این است كه اعراب جاهلیت تندخو و غلیظ و دارای طبعی خشن بودند كه وجه تمایز آن تندی و غضب بود و جز قدرت و استیلاجویی، چیزی درك نمی كردند، در نتیجه برای هر چیزی غضب می كردند و غضب آنها را از حق خارج و وارد باطل می كرد. در عصر كنونی ما، یعنی جاهلیت دومی كه ما در آن به سر می بریم، غضب تبدیل به سنت و خوی مشخصی گردیده، تا جایی كه مرد به خاطر جزیی ترین دلایل خشمگین می شود و در لحظه ی خشم از به كارگیری قدرت و نیرو بدون توجه به دلایل و نتایج خودداری نمی كند. مظهر ششم: تبرّج ( خودآرایی زنان برای مردان غریبه ) خودآرایی زنان در جاهلیت دوم، متناسب تبرّج زنان در جاهلیت اول است و « قرآن كریم » زنان را از این عمل ناروا نهی نموده است: « وَ لاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى(49)؛ و خود را مانند خودآرایی زنان در عصر جاهلیت اول نیارایید. » در سطور گذشته، آیاتی از قرآن كریم دلیل بر وجود جاهلیت دوم در آخرالزمان و امر نمودن به زنان به اینكه عفت و پاكدامنی و وقار خود را حفظ نمایند و زینت خود را مانند خودآرایی زنان جاهلیت اول به غیر حق آشكار نكنند، تقدیم داشتیم. امروزه هیچ حرجی از مظاهر خودآرایی و دنباله روی از غرب و تبلیغات و افكار مبتذلی كه ظاهر آن رعایت حقوق زن و موضوعات مرتبط با آن است، وجود ندارد. باید بدانیم شرایطی كه هم اكنون زنان جوامع ما در آن قرار دارند، از نشانه های نزدیكی قیام مقدس صاحب عصر و زمان (علیه السّلام) محسوب می گردد. مظهر هفتم: قسم خوردن به غیر خدا در عصر جاهلیت اول، یكی از چیزهایی كه بسیار مرسوم بود، قسم خوردن به پدر بود و این پدیده ای است كه امروزه در جوامع ما بسیار شایع و رایج است. از زراره از امام باقر (علیه السّلام) روایت شده كه فرمودند: « از جمله كلام اهل جاهلیت « نه به جان پدرت » و « بله به جان پدرت » بود و از سوی خداوند امر شدند كه به جای آن بگویند « نه به خدا قسم » و « بله به خدا قسم » (50). مظهر هشتم: خوردن در نزد اهل مصیبت از امراض اجتماعی خطیر و از احكام جاهلیت كه ما امروز به آن ممارست داریم، طعام خوردن در نزد اهل مصیبت یا همان مجلس موسوم به فاتحه است و همه ی اینها سبب تفاخر و رخ كشیدن حسب و نسب می باشد و عجیب این است كه رجال دینی و مؤمنان نیز در این گونه مجالس می نشینند و از طعام آن مجلس می خورند. امام صادق (علیه السّلام) در این باره می فرمایند: « غذا خوردن در نزد اهل مصیبت، از اعمال جاهلیت است و آنچه سنت است، غذا فرستادن برای اهل مصیبت است، همان طور كه پیامبراكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد آل جعفر بن ابی طالب (علیه السّلام) در هنگامی كه خبر فوت او را شنیدند، انجام دادند. » (51) برگزاری این گونه مجالس برای افرادی كه در رفاه مالی هستند، از باب تفاخر و مباهات است، برای فقرا و ضعیفان سبب عذاب و سختی است؛ زیرا توانایی پرداخت مخارج آن را ندارند و به خاطر مراعات عرف و رسم جامعه از روی اضطرار این گونه مجالس فاتحه را برپا می نمایند، كه ممكن است برای برپایی آن مجبور به گرفتن قرض هم بشوند. مظهر نهم: تحیّت اهل جاهلیت اهل جاهلیت برای تحیّت فرستادن به افراد، از عبارت صبح بخیر و عصر بخیر و از این قبیل عبارات استفاده می كردند، در حالی كه در روایات وارد شده از ناحیه ی اهل بیت (علیه السّلام)، این گونه آمده است كه: هنگامی كه اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به نزد وی می آمدند، می گفتند: صبح بخیر یا عصر بخیر، در حالی كه این از تحیّت های اهل جاهلیت بوده است. آنگاه خداوند این آیه را نازل فرمود: « وَ إِذَا جَاءُوکَ حَیَّوْکَ بِمَا لَمْ یُحَیِّکَ بِهِ اللَّهُ(52)؛ هنگامی كه به نزد تو می آیند به گونه ای تو را تحیّت می گویند كه خدا نگفته است. » آنگاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به آنان گفت: « خداوند به جای این تحیّت، تحیّتی بهتر برای ما آورد و آن تحیّت اهل بهشت؛ یعنی« السلام علیك » است. » (53) در حال حاضر ما به تحیّت جاهلیت بازگشته ایم و شبیه گفته ی آنان را كه صباح الخیر و مساءالخیر است، به جای تحیّت السلام كه السلام علیك است، به كار می بریم. اگر كار به همین جا ختم می شد، پذیرفتن آن ساده تر بود، اما موضوع از این حد نیز تجاوز كرده و به وام گرفتن اصطلاحات بیگانه توسط بعضی از افراد، به خصوص جوانان، برای ابراز تحیّت شده و تحیّت اسلامی در بوته ی فراموشی قرار گرفته است. مظهر دهم: خون خواهی خون خواهی در زمان جاهلیت، غالباً بدون هیچ توجیه منطقی یا رضایت خداوند صورت می پذیرفت و در آن زمان چنین پدیده ای بسیار گسترده بود و قبیله ها، برخی بر برخی دیگر می شوریدند و آتش آن دامان بسیاری از مردم بی گناه را نیز می گرفت. در آن زمان قبایل دائماً به خون خواهی افتخار می كردند و هر كس را كه از خون خواهی خودداری می كرد، نكوهش می نمودند. سخن این شاعر در همین رابطه است: طلب خون نمی كند مگر ابن ذی یزن (54) كه در دریا ماجراهایی برای دشمنان ایجاد كرد و نیز شاعری دیگر می گوید: آنگاه كه خون خواهی می كنی باید قطع كنی حتی آبشخورها را در طلب غارت و خون اگر از این كار خودداری كنی، خدای بلندمرتبه را خوار و مقام خود در میان خاندان و همسایگان را از دست می دهی همین خون خواهی ها، سبب بسیاری از مشاجرات و منازعات در میان قبایل می گردید و آنان را به سوی فتنه ها و جنگ هایی كه خشك و تر را با هم می سوزاند، سوق می داد. از جمله ی این اقدامات خون خواهانه، اقدام ابوسفیان در بیرون آوردن زنان در روز یكشنبه به همراه لشكر، برای برانگیختن حسّ خون خواهی قریش بود. (55) هنگامی كه اسلام پا به عرصه ی وجود گذاشت حدودی را به منظور حفظ خون و آبروی مسلمانان برای این كار تعیین نمود و آن این بود كه حقّ قصاص را تنها برای ولیّ مقتول دانست و نه برای فردی دیگر. خداوند متعال در« قرآن كریم » می گوید: « وَ کَتَبْنَا عَلَیْهِمْ فِیهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَ الْعَیْنَ بِالْعَیْنِ وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ وَ الْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ کَفَّارَةٌ لَهُ وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ (56)؛ این گونه مقدر نمودیم كه نفس در برابر نفس و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان و جراحتی به اندازه ی متناسب قصاص شود و هر كس گذشت نماید، كفاره ی گناهان او محسوب می گردد و هر كس به آنچه خداوند نازل كرده حكم نكند از ستمگران است. » ما در حال حاضر و در سایه ی جاهلیت دوم، شاهد شیوع آشكار خون خواهی به غیر آنچه خدا به آن حكم كرده است، می باشیم؛ در حالی كه همان طور كه دیدیم، قرآن كریم اقدام كننده به آن را ستمگر معرفی می نماید؛ زیرا خاندان مقتول به جز قاتل دیگران را نیز مورد تعدّی قرار می داد و گاه می شد كه در فقدان قاتل اصلی، به جای او، پدر و برادر و دیگر افراد منتسب به او را به قتل می رساندند، كه این از مظاهر زمان جاهلیت است. مظهر یازدهم: نیاحة ( نوحه سرایی افراطی ) در زمان جاهلیت یك نوع نوحه گرایی افراطی برای مردگان شایع بود. از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده كه فرمودند: « نیاحة از اعمال جاهلیت است. » (57) امیرالمؤمنین (علیه السّلام) به بعضی از آنچه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از آن نهی كرده، اشاره نموده و می فرمایند: « ایشان از نیاحة و گوش فرا دادن به آن نهی فرمودند ».(58) علت نهی از این عمل این است كه شخص نوحه گر از حدّ معقول صبر و رضا به قضای خداوند تجاوز كرده و به بی تابی و خشم گرفتن بر خواست خداوند متعال جلّ جلاله روی می آورد و نیز گاهی از روی محبت با طمع به مال متوفی، اعمال و افعالی را به او نسبت می دهد كه صحّت ندارد و از حدّ او فراتر است. اگر نوحه گرایی به حق باشد و شخص نوحه گر صادقانه سخن بگوید و نوحه گری نماید، اشكالی در آن نیست. از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده است كه فرمودند: « هیچ اشكالی در نوحه گری صادقانه كه برای آن مزدی هم پرداخت شود، نیست » (59). از ایشان در مورد اجرت شخص نوحه گر سؤال شد، فرمودند: « اشكالی در آن نیست؛ زیرا برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز نوحه گری می شد. » (60) روایاتی از اهل بیت (علیه السّلام) كه دلیل بر وجود نیاحة در جاهلیت دوم است و ما امروزه با آن زندگی می كنیم، نقل شده اند؛ دلیل این امر سخن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است، كه فرمودند: « سه چیز از اعمال جاهلیت است و مردم تا روز قیامت به آن مبتلا خواهند بود... و نوحه گری بر مردگان كه این نیز از ادّله وجود جاهلیت دوم است. » (61) مظهر دوازدهم: شرب خمر اعراب در زمان جاهلیت، آشكارا و بدون هیچ مانع اخلاقی یا دینی شراب می نوشیدند و این موضوع حتی در « مكه » نیز شایع بود. سخن شاعر نیز در همین باره است. (62) هنگامی كه قبیله ی خراعه در قدیم افتخار می كرد ما فخر او را در نوشیدن شراب یافتیم كعبه ی خداوند رحمان را آشكارا فروختند به مشك شرابی، آنگاه كه از فخر كردن ناامید شدند قطعاً خداوند جلّ جلاله به سبب گناه بزرگی كه در شراب بود، آن را حرام نمود. خداوند در « قرآن كریم » می فرماید: « یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ (63)؛ از تو درباره ی شراب و قمار سؤال می كنند، بگو در آن دو گناهی بسیار بزرگ نهفته است. » این آیه، هم بر حرمت شراب و هم قمار دلالت می كند؛ زیرا در آن اثم (گناه) وجود دارد و خداوند اثم را حرام كرده است: « قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ وَ الْإِثْمَ (64)؛ بگو چنین است و جز این نیست كه پروردگار من فواحش آشكار و پنهان و اثم را حرام كرده است. » این آیه از جمله آیاتی است كه دلالت بر تحریم خمر دارد. (65) در روزگار ما جاهلیّت دوباره بازگشته تا جایی كه مردم می بینند و می شنوند كه مسلمانان شما شراب می نوشند؛ بلكه آشكارا مبادرت به ارتكاب این گناه می نمایند و هیچ گونه پنهان كاری نسبت به نوشیدن آن روا نمی دارند. این از نشانه های آخرالزمان است. در این باره روایتی از رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده كه می فرمایند: « در آخرالزمان بساط علم برچیده می گردد و جهل آشكار می شود و شراب نوشیده می شود... » (66). در روایتی دیگر از ایشان نقل شده كه فرمودند: « دیدم شراب بدون هیچ گونه مانعی آشكارا به فروش می رسد.» (67) گفته شده است كه شرب خمر از نشانه های آخرالزمان است و این كار تا حدّی بالا می گیرد كه مرد هر آنچه را در تملك دارد، فروخته و صرف نوشیدن شراب می نماید، همان گونه كه در « انجیل » آمده است: « دختر را برای شُرب خمر فروختند. » (68) رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مبادرت كنندگان به چنین اعمالی را در طیّ حدیثی لعن فرموده اند: « زمانی بر مردم می آید كه خمر را حلال می شمارند، لعنت خداوند و ملائكه ی او و همه ی مردم بر آنان باد » (69). در روایت دیگری می فرمایند: « گروهی از امت من خمر می نوشند و نام دیگری بر آن می گذارند. » (70) هم اكنون ما در جوامع خود شاهد این هستیم كه بر خمر، اسامی مختلف دیگری همچون آب انگور و دیگر نام های معروف را می گذارند، گویا در روزگار ما عدم نام گذاری شراب به خمر، از كارهای معروف است. مظهر سیزدهم: میسر(قمار) در روایات شریف وارد شده از ناحیه ی معصومان (علیه السّلام)، شطرنج و تخته نرد و هر نوع قمار از مصادیق میسر برشمرده شده است و همه ی این اعمال از كارهای شایع زمان جاهلیت بوده و « قرآن كریم » به صراحت آن را در این آیه حرام كرده است: « یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ (71)؛ از تو درباره ی خمر و میسر می پرسند، بگو در آنها گناهی بزرگ نهفته است. » باری تعالی به سبب وجود گناه و فساد در خمر و میسر، آنها را حرام نموده است. در روزگار فعلی ما كه همان عصر جاهلیت دوم است، قمار دوباره بازگشته و برای آن مكان ها و جایگاه های خاصی در منظر عام در نظر گرفته شده است و این از نشانه های آخرالزمان است. از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده است كه فرمودند: « من آشكار شدن قمار را مشاهده كردم... » (72). مصیب بارتر و تلخ تر از آشكار شدن قمار، چیزی است كه در حدیثی از قول رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بیان شده است. ایشان فرمودند: « دیدم كه اموال ذوی القربی به باطل و لغو تقسیم گشته و صرف قمار و نوشیدن مسكرات می گردید. » (73) بدیهی است كه اموال ذوی القربی همان خمس است. در چگونگی صرف اموال ذوی القربی در قماربازی و نوشیدن خم و مسكرات دو احتمال بیشتر نمی رود؛ یا افرادی كه در امور ایشان حقّ ذوی القربی ( خمس ) وجود دارد، آن را صرف نوشیدن شراب و مسكرات و قمار می نمایند یا اینكه كسانی كه وظیفه ی جمع آوری این اموال را از مردم به عهده دارند، مطابق روایت، آن را صرف قمار و شراب می نمایند كه شامل سهم مبارك امام نیز می گردد. مظهر چهاردهم: غنا غنا و نواختن موسیقی به وسیله ی طرب انگیزی و آوازه خوانی، از امور مهیّج و آشكار در عصر جاهلیت بود و این از اعمال ابلیس است و او اول كسی بود كه به غنا پرداخت و اسلام پس از ظهور، با این امر آشكار مبارزه كرد و مردم را از انجام آن نهی و اعراض كنندگان آن را ستایش نمود: « وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ‌ (74)؛ آن كسانی كه از بیهوده اعراض می نمایند. » كه مقصود همان غنا و لهو است و نیز گفته ی خدای تعالی: « وَ الَّذِینَ لاَ یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرَاماً (75)؛ و آن كسانی كه شاهد زور نیستند و از كنار لغو، كریمانه عبور می كنند ». رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: « همانا خداوند مرا برای هدایت و رحمت به جهانیان برانگیخت و مرا فرمان داد تا آوازه خوانی، آلات طرب، تارها و بت ها را نابود نمایم. » (76) اكنون در عصر جاهلیت دومی كه ما زندگی می كنیم، شاهد غنای علنی و لهو و آوازه خوانی و نواختن آلات طرب و خرید و فروش آنها در عین حرمتشان می باشیم. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: « آلات آوازه خوانی و خرید و فروش و بها و تجارت آن حرام است. » (77) امروزه ما شاهد این هستیم كه مسلمانان به جاهلیت دوم بازگشته و به تمامی اعمال فوق مبادرت می نمایند و این از نشانه های آشكار آخرالزمان است، همان طور كه از ایشان روایت شده كه: « مردم در آن زمان به انجام منكرات مباهات و مال را صرف غنا خواهند كرد. » (78) مظهر پانزدهم: شیوع منكرات و رذایل در جامعه از جمله اموری كه اسلام آن را نهی كرده و برای حفظ پیكر پاكیزه ی خانواده كه اصلاح آن، اصلاح جامعه و به عكس می باشد، به شدت با آن مبارزه نموده، شیوع منكرات و رذایل در جامعه است. در روزگار فعلی ما، جاهلیت جدیدی، در قالب انتشار منكرات و ایجاد فساد در جوامع، حتی جوامع مسلمانان، پا به عرصه ی وجود گذاشته است و این موضوعی است كه روایات شریف و از جمله ی این روایت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بر آن تأكید نموده است: « حال شما چگونه خواهد بود، هنگامی كه زنانتان فاسد و جوانانتان فاسق شوند... » (79). مبحث دوم: بعد سیاسی قبلاً اشاره شد كه دعوت امام مهدی (علیه السّلام) بسیار شبیه دعوت جدّ ایشان، حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) می باشد و بدیهی است كه دعوت محمدی در عصر جاهلیت اول، ظهور و تداوم یافت و منطقه ی دعوت اسلام دارای اوضاع سیاسی با مشخصات و خصوصیات و ویژگی هایی بود كه آن را از غیر خود، كاملاً متمایز می نمود و دارای احكام جاهلی بود. به ناگزیر دعوت امام مهدی (علیه السّلام) نیز تحت اوضاع سیاسی مشابه، با صدور اسلام، ظهور و بروز پیدا خواهد كرد. عادات و تقلیدهای جاهلی بر آن حاكم خواهد شد و اختلافی با جاهلیت اول به جز در شكل ندارد، ولی به لحاظ مضمون، یكی است. این چیزی است كه ما قصد داریم در تقابل بین مظاهر سیاسی در دو جاهلیت اول و دوم و آنچه در گذشته و حال، از آن انعكاس یافته، روشن نماییم. مظهر اول: تفرقه و دشمنی( تا سر حدّ قتل ) از جمله مظاهر جاهلیت در سطوح سیاسی، تفرقه گرایی امت و قبایل عرب در جاهلیت اول بوده است. آنها از یكدیگر متفرق و متنفر بودند و همین امر موجب می شد، به بهانه های مختلف با تكیه بر قدرت خود، با دیگری منازعه كنند و او را از میدان به در برند، تا اینكه به وسیله پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت طاهرینش (علیه السّلام) از این بلای عظیم رهایی یافتند. همان طور كه سخن خداوند كریم در « قرآن عظیم » بر این موضوع تصریح دارد: « وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لاَ تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً وَ کُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ ‌(80)؛ همگی بر ریسمان محكم الهی چنگ زنید و متفرق نشوید. نعمت خدا را به یاد آورید، در آن زمان كه شما با یكدیگر دشمن بودید و او بین قلب های شما الفت برقرار كرد و به نعمت او به برادری گراییدید و (نیز به یاد آورید) كه شما بر سر گودالی از آتش قرار داشتید و او شما را از آن رهانید، خداوند این گونه آیات خود را برای شما بیان می نماید، شاید هدایت شوید. » صدیقه كبرا، فاطمه زهرا (علیها السّلام) در خطبه خود به این نكته اشاره كرده و می فرماید: « اطاعت ما موجب نظام ملت و امامت ما وسیله ی امان از فرقت است. » (81) به عبارت دیگر، قطعاً امامت اهل بیت (علیه السّلام) همان امان مردم از تفرقه است و اگر امام علی (علیه السّلام) را به امامت می پذیرفتند، دچار تفرقه نمی شدند و به گروه هایی مختلف و متفاوت تبدیل نمی گردیدند. از آنجا كه عملاً این تفرقه صورت پذیرفت و اكنون نیز ادامه دارد، تنها راه خلاصی یافتن از آن نیز، امامت اهل بیت (علیه السّلام) است و حضرت زهرا (علیها السّلام) با بیان این عبارت، اشاره ی تلویحی به شرایط امت در آخرالزمان و تفرقه و تشتّت آنان نموده و تنها راه رهایی از آن را به قیام قائم آل محمد، مهدی منتظر (عج الله تعالی فرجه الشریف) موكول نموده اند. امیرمؤمنان (علیه السّلام) در طیّ كلامی به روز این واقعه ی دردناك در احوال امت اسلامی اشاره می نمایند: « یاد كنید آن زمان را كه شما اندك، مشرك، كینه جو و متفرق بودید و خداوند به وسیله ی اسلام بین شما الفت ایجاد كرد و آنگاه به كثرت و اجتماع گراییدید، پس دیگر بار متفرق نشوید و نسبت به یكدیگر كینه جویی ننمایید. » (82) اما امت اسلامی پس از اتحاد، متفرق و پس از مهرورزی به كینه جویی گرایید. هم اكنون كه ما در عصر جاهلیت دوم زندگی می كنیم، مسلمانان عرب و غیر عرب و حكومت ها و دولت ها از یكدیگر متفرّقند و هر یك از دیگری دوری می جوید. روایات اهل بیت (علیه السّلام) اشاره بر این موضوع دارد كه این رویدادها از نشانه های نزدیك بودن قیام مقدس امام مهدی (علیه السّلام) به خصوص در« عراق »، پایتخت و مقرّ دولت ایشان، دولت عدل الهی خواهد بود. از ابی بصیر از امام باقر (علیه السّلام) روایت شده كه فرمودند: « به ناگزیر بنی فلان در آنجا حكومت خواهند كرد، آنگاه اختلاف پیدا كرده، حكومتشان متفرق و امیدشان پراكنده خواهد شد. » (83) روایت فوق نیز از دلایل وجود اختلاف كلمه و شكستن صف واحد مسلمانان در آخرالزمان، یا همان عصر جاهلیت دوم می باشد. مظهر دوم: اختلاف قبایل عرب در ایام جاهلیت، دائماً با یكدیگر در اختلاف بودند و بر هیچ رأی واحدی متفق نمی شدند و دشمنی و كینه توزی چهره ی این عصر را سیاه كرده بود. اكنون نیز ما در عصر جاهلیت دوم، شاهد اختلاف مسلمانان در میان خویش هستیم. حاكمان كشورهای عربی در هیچ موضوعی با هم اتفاق نظر ندارند، به گونه ای كه یكی از بزرگان عرب از این وضعیت ناگوار این گونه تعبیر می نماید، اعراب بر این موضوع توافق نموده اند كه بر سر هیچ موضوعی توافق نكنند. این عناصر، هیچ هدفی جز ارضای نفس های اماره به سود خود و حركت در مسیر موافق هواها و تمایلات ندارند و این در حالی است كه دین توحیدی اسلام، ما را به وحدت و یگانگی و كنار گذاشتن اختلافات و حركت در مسیر واحدی كه هیچ اختلافی در آن نیست؛ یعنی مبادی اسلامی ارائه شده از سوی پیامبراكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومان (علیه السّلام) فرا می خواند. دلیل وجود اختلاف در عصر قبل از ظهور شریف امام مهدی (علیه السّلام) وجود تعدادی از روایات تصریح كننده به این واقعیت می باشد. از آن جمله از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده است: « شما را بشارت می دهم كه مهدی در هنگام بروز اختلافات و تزلزل ها در امت اسلامی برانگیخته می شود. » (84) در روایت دیگری می فرماید: « شما را سه بار به مهدی بشارت می دهم كه در هنگام وجود اختلافات بین مردم ظهور می كند. » (85) اما روایت دوم از امام محمدباقر (علیه السّلام) است كه می فرماید: « قائم قیام نمی كند، مگر در هنگامی كه ترس شدید و شمشیری كوبنده در میان اعراب حاكم است و مردم دچار اختلاف و تشتّت در دیدن و تغییر و دگرگونی در احوال هستند.. » (86) روایت سوم از قدّامه، از عبدالكریم است كه می گوید: در حضور اباعبدالله (علیه السّلام) (امام صادق (علیه السّلام) ) سخن از قائم (علیه السّلام) به میان آمد، ایشان فرمودند: « چطور ممكن است، چنین چیزی رخ دهد، در حالی كه هنوز آن قدر زمان طولانی نشده است كه در مورد ایشان گفته شود از دنیا رفته یا در هر كجا زندگی می كرد، هلاك شده است ». پرسیدم: این چه زمانی است؟ فرمودند: « اختلاف بین شیعیان. » (87) اختلاف اشاره شده فقط شامل حال مسلمانان نمی گردد، بلكه شرق و غرب عالم را دربرمی گیرد. از ابی بصیر از امام جعفر صادق (علیه السّلام) روایت شده كه فرمودند: « اهل شرق و اهل غرب و بلكه اهل قبله نیز با هم اختلاف می كنند. » (88) نمونه هایی از تفرقه كه امروزه در همه ی جوامع انسانی وجود دارد، وضعیت پراكندگی و تفرقه ی مردم در عصر جاهلیت اول را به ذهن متبادر می نماید و خود دلیل بر این است كه ما هم اكنون در عصر جاهلیت دوم زندگی می كنیم؛ زیرا تفرقه تنها محدود به مركز مهدویت توصیف شده در « عراق » و « كوفه » نمی گردد، بلكه شامل محیط دعوت مهدویّه در كشورهای مجاور و پیرامون عراق و بلكه تمام خانواده ی بشری نیز می گردد. مظهر سوم: احزاب و گروه ها بررسی اوضاع جاهلیت و اهل آن در زمان قبل از عصر رسالت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نشان می دهد كه برخی قبایل عرب علیه قبایل دیگر با هم متحد می شدند و حال بقیه نیز همین گونه بود. از جمله شواهد دلالت كننده بر این موضوع، اتحاد اهل« مكه » ( قریش ) با یهود و دیگر قبایل عرب در جنگ احزاب برای مقابله با اسلام و مسلمانان بود، خداوند به وسیله ی این جنگ، لشكریانش را عزت و بنده اش را نصرت بخشید و به تنهایی احزاب را به هزیمت كشانید. در عصری كه ما هم اكنون در آن زندگی می كنیم، مسلمانان تبدیل به احزاب و فرقه های متفرق گشته و هر كدام از آنها، سعی در به دست گرفتن امور و تسلط بر اوضاع، در مقابل طرف دیگر را دارد. روایاتی از اهل بیت (علیه السّلام) بر كثرت احزاب و فرقه ها در میان مسلمانان تأكید دارد، از آن جمله، سخن امیرالمؤمنین (علیه السّلام) است، كه می فرمایند: « شما پس از هجرت اعرابی و بعد از دوستی و برادری حزب گرا گشتید » (89). از جمله احادیثی كه دلالت بر وجود احزاب در آخرالزمان می نماید، روایات موجود در نزد دوستان اهل بیت (علیه السّلام) است. از آن جمله روایتی از رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می باشد، كه می فرمایند: « امت من به زودی به هفتاد و سه فرقه تقسیم می گردند كه یكی از آنها نجات یابنده است و آن فرقه ای است كه از وصیّ من ( او با دست به پشت علیّ بن ابیطالب (علیه السّلام) زد )، تبعیت می نمایند. » (90) و نیز در روایت دیگری می فرمایند: « ( امت من ) هفتاد و چند فرقه می شوند و عظیم ترین فتنه را فرقه ای رقم می زند كه امور را قیاس می كنند. » (91) هم اكنون ما شاهد ظهور احزاب و سازمان های باطل و كثرت طلب بسیاری هستیم كه برخی از آنها عناوین پر طمطراق دینی را یدك می كشند، اما در اصل، بسیار دور از دین حقیقی می باشند و همین موضوع سبب بروز فتنه هایی می گردد كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در ضمن این حدیث شریف، مردم را از آن برحذر می دارند: « وای بر عرب از فتنه ای كه نزدیك می گردد، رستگار كسی است كه از آن خودداری می كند و رستگار كسی است كه از فتنه ها بپرهیزد. » (92) این خودداری قطعاً به معنای خودداری از وارد شدن به احزاب و سازمان های باطل و بیهوده است. مظهر چهارم: فراوانی جنگ ها و نزاع ها اگر كسی اوضاع و شرایط عصر جاهلیت اول را مورد بررسی قرار داده باشد، درمی یابد كه قبایل عرب در آن زمان به طور پیوسته یا در حال جنگ یا در حال معارضه با یكدیگر بودند و شب و روز خون می ریختند و این همان چیزی است كه رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در حجة الوداع به آن اشاره نموده و مردم را از آن برحذر داشتند: « آیا شما را آگاه ننمایم كه بعد از من مرتد و كافر گشته و برخی از شما گردن بعضی دیگر را خواهید زد؟ » (93) و در روایت دیگری می فرماید: « مبادا بعد از من به كفر بازگردید و برخی، گردن برخی دیگر را بزند و قسم به خدا! قطعاً آن را در میان لشكر خواهید شناخت... » (94). هم اكنون ما در عصری به سر می بریم كه جاهلیت دوم با جنگ ها و نزاع ها در صحنه حضور دارد و دولت های اسلامی و به خصوص عربی با یكدیگر به جنگ و منازعه پرداخته اند. البته منظور ما لزوماً جنگ با سلاح نیست؛ بلكه جنگ كلامی و زبانی را نیز شامل می گردد. از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده كه فرمودند: « به زودی فتنه ای در میان اعراب روی خواهد داد كه در آن آتش زبان شدیدتر از كشتن با شمشیر خواهد بود. » (95) و اكنون ما شاهد این هستیم كه برخی از مسلمانان، برخی دیگر را مورد شتم قرار می دهند و عده ای دیگر گروهی را با زبان علیه گروه دیگر تحریك می كنند و بدین گونه رویدادی را برتر از جنگ با سلاح رقم می زنند، به گونه ای كه همسایه، همسایه اش و برادر، برادرش و پسرعموی خویش را ( با زبان ) به قتل می رساند... (96) و همانند جاهلیت اول، خونریزی در شب و روز فراوان است. در این باره حدیثی از امیرمؤمنان (علیه السّلام) نقل شده است كه فرمودند: « خونریزی زیاد می شود به گونه ای كه از هر 9 نفر، 7 تن یا از هر 7 نفر، 5 تن كشته می شود و در این هنگام جاهل می گوید: ما را به آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نیازی نیست. » (97) در روایت دیگری از امیرمؤمنان، علی بن ابی طالب (علیه السّلام) نقل شده است كه فرمودند: « زمانی بر مردم خواهد آمد... و در ورای آن مرگ سریع است كه مردم را به شدت می فرماید به گونه ای كه شخص صبح سالم است و شب دفن می گردد و شب زنده است و صبح از دنیا می رود... » (98). مظهر پنجم: ترس شدید و فقدان امنیت در نتیجه اوضاع و احوال سخت سیاسی و نگرانی های ناشی از جنگ ها و غارت ها، ترس شدید و فقدان امنیت بر جامعه مستولی می گردد. چنین واقعیتی در میان قبایل عرب، قبل از دعوت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) رایج و شایع بود و اهل جاهلیت خوار و مطرود بوده و برخی از برخی دیگر و همگی از نیروهای پیرامون خود، یعنی« روم » و « ایران » در ترس و نگرانی بودند. حضرت صدیقه كبرا، فاطمه زهرا (علیها السّلام) در خطبه ی خود بر این واقعیت اشاره دارند: « و شما بر سر گودالی در آتش قرار داشتید، نوشیدنیتان آب گندیده، خوردنیتان پوست جانور و مُردار بود. در هجوم كشورهای همسایه، پست و ناچیز و هراسان بودید تا آنكه [خدا ] به وسیله ی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) شما را از خاك مذلت برداشت و سرتان را به اوج رفعت برافراشت. » (99) امروزه ما شاهد وجود چنین واقعیت تلخی در عصر جاهلیت دوم، یعنی ترس شدید مردم از داخل یا خارج كشور می باشیم و این یكی از نشانه های قریب الوقوع بودن قیام مقدس صاحب العصر و الزمان (علیه السّلام) است. از امام باقر (علیه السّلام) روایت شده است كه: « قائم قیام نمی كند، مگر در هنگام ابتلای مردم به ترس شدید و شداید روزگار و فتنه و بلا... » (100). و در ضمن روایت دیگری می فرمایند: « و مردم به سبب ترس و هراس به سختی و رنج بسیار می افتند ». (101) و در كتاب مقدس موجود نزد یهود و نصاری نیز این حالت ترس این گونه وصف گردیده است. « با رنج و سختی و حیرت، مردم از ترس بیهوش می شدند. » (102) مظهر ششم: پناه بردن به دنیا منطقه ای كه دعوت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به ظهور رسید، غرق مشكلات داخلی و خارجی بود و همین امر آنان را از پرداختن به قضیه ی ظهور نبیّ موعود كه دین ضعیف ابراهیمی را در میان قوای محاصره كننده ی آنان اقامه كند، باز داشته بود. اما یهود و نصارا مترقّب و منتظر ظهور این نبیّ موعود بودند و خود را آماده ی این رویداد كه موافق هواهای نفسانیّه آنان نبود، می نمودند. (103) اكنون نیز ما در عصر ظهور شریف امام مهدی (علیه السّلام) و در زمان شكوفایی عصر جاهلیت دوم، شاهد مردمی هستیم كه آن چنان به امور دنیا و نگرانی های ناشی از آن مشغولند، كه موضوع امام مهدی (علیه السّلام) و بلكه تفكر نسبت به نزدیكی قیام ایشان و ظهور حكومتشان را در میان نیروهای عظیمی كه ما را احاطه كرده اند، به بوته فراموشی سپرده اند، اما اهل كتاب بیشترین اهتمام و انتظار را نسبت به قیام شریف ایشان و آمادگی برای رویارویی با آن را از خود نشان می دهند. مظهر هفتم: حكم كردن به غیر حكم خداوند قبایل عرب، قوانین و نظاماتی بر اساس طبایع و عادات و تقلیدهای متعارف خود وضع نموده و به آن تكیه و اعتماد داشتند، قوانین و مقرراتی كه هیچ توافقی با اراده ی خداوند متعال نداشت. در این عصر نیز، حكومت ها و نظام های غیراسلامی برای خود، قوانین و دستوراتی وضع نموده اند كه خداوند، سلطانی برای حكم كردن به آن نازل ننموده است. این قوانین به طور عموم با مبادی دین توحیدی اسلام متعارض است، اما با این وجود، این حكومت ها به آن عمل می كنند و این در حالی است كه « قرآن » می گوید: « وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ ‌(104)؛ هر كس به آنچه خداوند نازل كرده، حكم نكند، كافر است. » « وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ ‌(105)؛ و هر كس به آنچه خداوند نازل كرده، حكم نكند، ستمگر است. » « وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ‌ (106)؛ و هر كس به آنچه خداوند نازل كرده، حكم نكند، فاسق است. » به عبارت دیگر این حكومت ها به جای آنكه به حكم خداوند عمل كنند، به حكم ساخته ی خود عمل می كنند كه در واقع، حكم به جاهلیت است و اتصال به خداوند ندارد. از این گذشته بسیاری از دانشمندان، عالم به احكام الهی نیستند و حكم هایی را از روی گمان و ظنّ می دهند كه هم احتمال خطا در آن هست و هم صواب و اگر به حكم واحدی حكم نمایند، كه مطابق با واقع نباشد، در این صورت به حكم جاهلیت حكم كرده اند. از ابی بصیر از امام صادق (علیه السّلام) روایت شده كه: « حكم بر دو قسم است، حكم خدا و حكم جاهلیت و هر كس در حكم خدا خطا نماید، به حكم جاهلیت حكم خواهد كرد. » (107) مبحث سوم: بعد اقتصادی به لحاظ تشابهی كه بین دو دعوت مصطفوی و دعوت مهدوی است، ناگزیر این دو دعوت شریف باید به لحاظ اقتصادی نیز دارای تشابه باشند. مظهر اول: ربا مشهور است كه ربا در عصر جاهلیت اول آشكار و رایج بود، به گونه ای كه مردم در طول زندگی خود یا همواره مقروض بودند یا همه ی مایملك خود را بر اثر قرض ربوی از دست می دادند و گاهی كار به جایی می رسید كه شخص بدهكار برای پرداخت دیون خود، همسر یا یكی از فرزندانش را از دست می داد. این واقعیت ( تلخ و ناگوار ) تا ظهور اسلام و نزول آیه ی تحریم ربا در میان قریش رسم بود. خداوند تعالی در« قرآن كریم » می فرماید: « الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لاَ یَقُومُونَ إِلاَّ کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبَا (108)؛ كسانی كه ربا می خورند در روز قیامت به شكل كسانی محشور می شوند كه بر اثر تماس شیطان با او دیوانه شده است و سبب آن این است كه گفتند خرید و فروش مانند رباست، در حالی كه خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام نموده است. » و نیز خداوند می فرماید: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَأْکُلُوا الرِّبَا أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ‌(109)؛ ای كسانی كه ایمان آورده اید! ربا را كه سودهای چند برابر است، نخورید و از خداوند پروا كنید تا رستگار شوید. » ربا به فروش ربوی و قرض ربوی تقسیم می گردد. شرط در فروش ربوی، مدت دار بودن و افزایش بهای كالاست، اما قرض ربوی بهای اضافه ای است كه قرض گیرنده در ازای قرض دریافتی می پردازد. ربا در جاهلیت معاصر، حلال گردیده و ما مشاهده می كنیم كه مردم آن را حلال تلقی می نمایند. معنای این سخن آن نیست كه مردم می گویند ربا حلال است، بلكه بعضی از فقها در آینده ای نزدیك به حلال نمودن برخی معاملات ربوی و گذاردن نام های مشخص بر آن اقدام خواهند نمود، در حالی كه معاملات یاد شده، چیزی جز ربا نیست. این موضوع نیز از نشانه های دال بر نزدیكی ظهور مقدس امام مهدی (علیه السّلام) به شمار آمده و شامل اكثریت گروه های اجتماعی دانسته یا ندانسته می گردد. از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده كه فرمودند: « زمانی بر مردم خواهد آمد كه احدی باقی نمی ماند، مگر اینكه ربا خورد و اگر نخورد، حدّاقل غباری از آن به او خواهد رسید. » (110) مظهر دوم: وضعیت نابه سامان اقتصادی و معیشتی اكثر اعراب جاهلی اوضاع اقتصادی و معیشتی بدی داشتند، به گونه ای كه دائماً آنان را زیر خطّ فقر نگه می داشت و علت این رخداد، گسترش عادت های اقتصادی به مانند ربا و... در طبقه ی متوسط جامعه بود، این نا به سامانی به شكل كاستی در اموال و حرص و طمع، نسبت به آن و كمبود غذا و وسایل ضروری زندگی، خودنمایی می كرد، به گونه ای كه حتی انسان، فرزند یا همسر خود را در برابر یكی دو مشت مال كه بتواند به وسیله ی آن معاش خود و خانواده اش را بنماید، می فروخت. صدیقه كبرا، فاطمه زهرا (علیها السّلام) به این واقعیت اشاره نموده اند: « شما بر سر گودالی از آتش قرار داشتید... نوشیدنی شما آب گندیده و طعام شما پوست جانور و برگ درختان بود و بر اثر هجوم همسایگان، پست و ناچیز و هراسان بودید. » (111) كلمه ای كه ایشان برای توصیف آب نوشیدنی اعراب جاهلی به كار می برند، الطرق، به معنای آب نزولات آسمانی است كه بر اثر قرار گرفتن سرگین شتر در آن گندیده شده است و طعامی كه در آن به القد، تعبیر می فرمایند، پوست دبّاغی نشده ی حیوانات و الورق، همان خوردن برگ درختان است. مقصود ایشان از این توصیفات، اشاره به ناپاكی نوشیدنی ها و نامطبوعی خوردنی ها، به سبب عدم راه یافتگی آنان به دستوراتی كه دین و دنیایشان را به سوی صلاح برد و نیز فقر آنها و كم بضاعتی آنان می باشد. اما در عصر جاهلیت دوم كه ما در آن زندگی می كنیم، زندگی ما به لحاظ بدی شرایط اقتصادی و فقر و گرسنگی و قحطی، به خصوص در واقعه ی شریف ظهور و دعوت مهدوی و به ویژه در « عراق »، همچون زندگی اعراب جاهلیت گردیده است. این واقعیتی است كه دسته ای از روایات اهل بیت (علیه السّلام) به آن اشاره دارد. از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده كه فرمودند: « بی شك، قبل از قیام قائم، مدت یك سال، مردم به گرسنگی مبتلا شده و ترس شدید از كشته شدن و كمبود اموال و نفوس و محصولات كشاورزی آنان را فرا می گیرد... » (112). و در روایت دیگری می فرمایند: « نیازها آشكار شده و فقر گسترش می یابد. » (113) بر این اساس، قبل از ظهور دعوت امام مهدی (علیه السّلام) و قیام شریف ایشان، قحطی و گرسنگی عراق ( پایتخت حكومت ایشان ) را علاوه بر دیگر دولت های همجوار، همراه با افزایش بهای كالاها دربرمی گیرد. از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده كه فرمودند: « در عراق، بصره خراب می شود... و زوراء به دست سفیانی نابود می شود... و خرابی عراق سبب بروز قحطی است. » (114) و در روایت دیگری از ایشان نقل شده كه: « زمانی بر مردم فرا می رسد كه خدایان آنها شكم هایشان است... خداوند آنها را به چهار خصلت مبتلا می نماید: ستم سلطان و قحطی... » (115). مظهر سوم: كاستن از پیمانه ها ( كم فروشی ) كم فروشی از اموری است كه در عصر جاهلیت اول در جوامع عرب قبل از اسلام و نیز دیگر ملت های پیشین رواج داشت. از صفوان جمّال، از امام صادق (علیه السّلام) روایت شده كه: « دو خصلت در شما هست كه ملت های پیش از شما به سبب آن هلاك شدند ». گفتند: ای فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آن دو خصلت كدامند؟ فرمودند: « پیمانه و ترازو » (116). خداوند متعال در « قرآن كریم » از این كار نهی فرموده: « فَأَوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمِیزَانَ وَ لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ (117)؛ پیمانه و ترازو را كامل و پر نمایید و از اموال مردم نكاهید. » از همین رو امام علی (علیه السّلام)، مرتباً در بازارهای« كوفه » می گشت و تاجران و كسبه را از اخلال در پیمانه ها و ترازوها منع می نمود، اما امروزه در روزگار ما، غش در وزن و پیمانه از امور متعارف و به واقع رایج در بازارهاست. این واقعیت برای ما روشن می نماید كه جاهلیت دوم با شیوع غش در معامله و كم فروشی در توزین اجناس، به جامعه ی ما بازگشته است. مظهر چهارم: رواج رشوه رشوه از مظاهر رایج عصر جاهلیت اول، قبل از اسلام و به خصوص در نزد قریش بود. امام علی (علیه السّلام) ضمن حدیث خود، درباره ی افرادی از قریش كه در جنگ صفین با او به پیكار برخاستند به این موضوع اشاره می نمایند: « بیدار باشید كه شما با آزادشدگان و فرزندان آزادشدگان... و اهل بدعت و اختراع در دین می جنگید و با كسی پیكار می كنید كه باید از شرّ او بر حذر بود. او بر اسلام و اهل آن هراس آور است و رشوه می خورد... » (118). جدای از انتشار و گسترش این عمل جاهلی، در ملت های سابق به خصوص بنی اسرائیل،‌ اكنون ما شاهد رواج آن در عصر جاهلیت دوم هستیم و مشاهده می نماییم كه رشوه به شكلی عظیم، در همه ی زمینه های زندگی و در همه ی مؤسسات دولتی شایع و رایج است. این واقعیت تلخ با وجود نهی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) جریان یافته است. ایشان در این باره می فرمایند: « خدا لعنت كند رشوه دهنده، رشوه گیرنده و واسطه ی بین آن ها را ». و فرمودند: « بر حذر باشید از رشوه، كه عین كفر است و دست اندركار رشوه بوی بهشت را استشمام نمی كند. » (119) روایات متعددی گسترش رشوه در آخرالزمان و آلوده شدن مردم به آن را یادآور می گردد. از جمله ی این روایات، حدیثی است كه اصبغ بن نباته از امام علی (علیه السّلام) نقل می كند. ایشان می فرمایند: « زمانی بر مردم می آید كه... خمر را به عنوان آب انگور و رشوه را با هدیه، حلال می نمایند... » (120). در همین باره در روایت دیگری، خوردن ربا و رشوه از شروط برپا شدن قیامت محسوب گردیده است. ابن عباس از رسول خدا، محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می كند، كه فرمودند: « از جمله شروط برپایی قیامت... بزرگ شدن مال و فروش دین به دنیاست... » و فرمودند: « هنگامی كه ربا آشكار گردد و مردم به غیبت و رشوه مبادرت نمایند. » (121) مظهر پنجم: اندوختن طلا و نقره از جمله مظاهر جاهلیت اول اندوختن طلا و نقره به وسیله ی گروهی از مردم و خوردن اموال مردم به باطل بود و این موضوع تا حدی پیش رفته بود كه درهم و دینار بر جمیع مراتب زندگی مردم، قاطعانه حكومت می كرد. این واقعیت از مظاهر موجود در جاهلیت آن زمان، به ویژه در نزد دست اندركاران تجارت های گسترده، همانند تجار قریش و نیز ملت های گذشته بود. خداوند تبارك و تعالی این اعمال و رفتار را در« قرآن كریم » نهی می فرمایند: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ کَثِیراً مِنَ الْأَحْبَارِ وَ الرُّهْبَانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ الَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لاَ یُنْفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ‌ (122)؛ ای ایمان آورندگان! همانا بسیاری از علمای دینی یهود و نصارا اموال مردم را به باطل می خورند و مردم را از راه خدا باز می دارند و كسانی را كه طلا و نقره می اندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمی كنند، به عذاب دردناك بشارت ده. » این واقعیت نیز از جمله دلایل وجود این مظهر در جاهلیت است و اما دلیل دیگر كه بر وجود آن در جاهلیت اول است، نهی ائمه معصومان (علیه السّلام) از آن است. آنجا كه فرموده اند: « وجود درهم و دینار در زندگی مردم و حكم فرمایی آن بر جامعه سبب هلاك این امت خواهد شد، همان گونه كه امت های گذشته نیز به همین سبب، هلاك گردیدند. » از اسحاق بن حارث، از امام علی (علیه السّلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است كه فرمودند: « دینار و درهم، امت های پیش از شما را هلاك كرد و شما را نیز هلاك خواهد كرد. » (123) و اكنون به طور بدیهی درمی یابیم كه جمع اموال به دست گروه قلیلی از مردم و پرستش درهم و دینار توسط مردم، از امور شایع و رایج در جوامع حال حاضر ماست. پس از اینكه در گفتار خود، از نقاط مشترك و تلاقی بین دو جاهلیت اول و دوم به لحاظ افعال، احكام، عادات و تقلیدهای سیاسی و دینی، سخن به میان آوردیم و وجود صفات جاهلی در « مكه » رسول خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) و مناطق عربی مجاور آن و غیر آن و مقارنت آن با جاهلیت آخرالزمان در قبل از ظهور دعوت امام مهدی (علیه السّلام) برای رهانیدن مردم از جهل زمان و صیانت شیطان، همچون رسالت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در عصر جاهلیت اول را توضیح دادیم، با این وجود باید بگوییم كه در زمان ما، حامل جاهلیت این زمان مكه است، همان طور كه در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز مكه حامل آن جاهلیت بود. بر این اساس، در بحث آینده به اذن خدای تعالی روشن خواهیم نمود كه « مكه » آخرالزمان و به تعبیر دیگر مكه امام مهدی (علیه السّلام) به دست ایشان مركزی برای انفجار نور و هدایت خواهد شد. پی نوشت ها : 1. منبع: كتاب موسوعة القائم (عج الله تعالی فرجه الشریف) من فكر السید ابی عبدالله الحسین القحطانی، بخش عصر الجاهلیة فی آخرالزمان، ج3، صص 11-55. 2. سوره ی آل عمران(3)، آیه ی 154. 3. سوره ی احزاب(33)، آیه ی 33. 4. سوره ی فتح(48)، آیه ی 26. 5. العقل و الجهل فی الكتاب و السنة، ص 273. 6. مستدرك الوسائل، ج18، ص 209؛ عوالی اللآلی، ج1، ص 176. 7. بحارالأنوار، ج52، ص362؛ غیبة نعمانی، ص 269. 8. كلینی، محمد بن یعقوب، كافی، ج8، ص 307؛ العدد القویه، ص81. 9. سوره ی احزاب(33)، آیه ی33. 10. بحارالأنوار، ج22، ص 189؛ تفسیر قمی، ج2، ص 193. 11. بحارالأنوار، ج53، ص 175؛ احتجاج، ج2، ص 495. 12. كتاب سلیم، ص 715. 13. المنجد، ج1، ص 108. 14. سوره ی آل عمران(3)، آیه ی 19. 15. سوره ی انبیا(21)، آیه ی 73. 16. سوره ی سجده(32)، آیه ی 24. 17. سوره ی مائده(5)، آیه ی 35. 18. بحارالأنوار، ج29؛ اعلام الوری، ص 159. 19. سوره ی فتح(48)، آیه ی 26. 20. بحارالأنوار، ج29، ص 197. 21. مستدرك الوسائل، ج18، ص 184. 22. بحارالأنوار، ج35، ص 49. 23. بحارالأنوار، ج18، ص 176. 24. همان، ج51، ص 73. 25. كافی، ج4، ص 559. 26. بحارالأنوار، ج29، ص 223. 27. همان، ج53، ص 66. 28. همان، ج8، ص 12؛ تفسیر قمی، ج2، ص 303. 29. كافی، ج1، ص 341. 30. سوره ی ملك(67)، آیه ی30. 31. شیخ صدوق، كمال الدین و تمام النعمه، ص 320. 32. بحارالأنوار، ج52، ص 381؛ وسائل الشیعه، ج15، ص 77. 33. بحارالأنوار، ج51، ص 120. 34. كافی، ج2،‌ ص 308. 35.وسائل الشیعه، ج15، ص 373. 36. بحارالأنوار، ج3، ص 272؛ مستدرك الوسائل، ج2، ص 454. 37. سوره ی حجرات(49)، آیه ی 13. 38. جامع الأخبار، ص 183. 39. كافی، ج8، ص 264. 40. وسائل الشیعه، ج16، ص 43. 41. كنزالفوائد، ج1، ص 66. 42. سوره ی تكویر(81)، آیات 8-9. 43. كافی، ج2، ص 162، بحارالأنوار، ج15، ص 172. 44. كافی، ج5، ص 339؛ وسائل الشیعه، ج20، ص 67. 45. تحف العقول، ص 154. 46. بحارالأنوار، ج71، ص 168. 47. همان، ج52، ص 262؛ جامع الأخبار، ص 140. 48.ثواب الأعمال، ص 231. 49. سوره ی احزاب(33)، آیه ی 33. 50. بحارالأنوار، ج96، ص 311؛ وسائل الشیعه، ج23، ص 235. 51. من لا یحضره الفقیه، ج1، ص 182؛ وسائل الشیعه، ج3، ص 237. 52. سوره ی مجادله(58)، آیه ی 8. 53. بحارالأنوار، ج73، ص 6؛ مستدرك الوسائل، ج8، ص 366. 54. ابن ذی یزن از پهلوانان افسانه ای جاهلیت بود. 55. شرح نهج البلاغه، ص 14، ص 106؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص 172. 56. سوره ی مائده(5)، آیه ی 45. 57. من لا یحضره الفقیه، ج4، ص 376؛ وسائل الشیعه، ج3، ص 272. 58. همان، ج4، ص 3. 59. همان، ج1، ص 183. 60. همان. 61. مستدرك الوسائل، ج2، ص 450. 62. مروج الذهب، ج3، ص 288. 63. سوره ی بقره(2)، آیه ی 219. 64. سوره ی اعراف(7)، آیه ی 33. 65. متشابه القرآن، ج2، ص 209. 66. بشارة الاسلام، ص 25؛ منتخب الاثر، ص 425. 67. كافی، ج8، ص 38؛ وسائل الشیعه، ج16، ص 277. 68. یوم الخلاص، ص 367. 69. بشارة الاسلام، ص 76؛ یوم الخلاص، ص 376. 70. مسند احمد، ج2، ص 418؛ یوم الخلاص، ص 366. 71. سوره ی بقره(2)، آیه ی 219. 72. كافی، ج8، ص 38؛ وسائل الشیعه، ج16، ص 277. 73. كافی، ج8، ص40؛ بحارالأنوار، ج52، ص 259؛ وسائل الشیعه، ج16، ص 279. 74. سوره ی مؤمنون(23)، آیه ی3. 75. سوره ی فرقان(25)، آیه ی72. 76. مستدرك الوسائل، ج13، ص 219. 77. همان. 78. بحارالأنوار، ج52، ص 264. 79. منتخب الاثر، ص 426. 80. سوره ی آل عمران(3)، آیه ی 103. 81. بحارالأنوار، ج9، ص 223؛ احتجاج، ج1، ص 97. 82. شرح نهج البلاغه، ج4، ص 205. 83. غیبت نعمانی، ص 253. 84. بحارالأنوار، ج51، ص 74. 85. غیبت طوسی، ص 179. 86. بحارالأنوار، ج52، ص 348؛ غیبت نعمانی، ص 234. 87. غیبت نعمانی، ص 159. 88. بحارالأنوار، ج52، ص 235. 89. بحارالأنوار، ج34، ص 222؛ نهج البلاغه، ص 299؛ شرح نهج البلاغه، ج13، ص 179. 90. الصراط المستقیم، ج2، ص 37. 91. الطرائف، ج2، ص 525. 92. عشرون و مائة علامة متحقّقه، ص 73. 93. كنزالفوائد، ج1، ص 145. 94. امالی شیخ طوسی، ص 363؛ بحارالأنوار، ج9، ص 150؛ تفسیرالفرات، ص 278. 95. بشارة الاسلام، ص 68؛ یوم الخلاص، ص 477. 96. الملاحم و الفتن، ص 453. 97. منتخب الاثر، ص 441؛ الملاحم و الفتن، ص 62؛ یوم الخلاص، ص 487. 98. بحارالأنوار، ج93، ص 303. 99. احتجاج، ج1، ص 100؛ شرح نهج البلاغه، ج16، ص 249. 100. بحارالأنوار، ج52، ص 230؛ غیبت نعمانی، ص 234. 101. بحارالأنوار، ج52، ص 235. 102. انجیل لوقا، 25: 11-26؛ یوم الخلاص، ص 497. 103. بحارالأنوار، ج69، ص 92؛ تفسیر قمی، ج1، ص 33. 104. سوره ی مائده(5)، آیه ی44. 105. همان، آیه ی 45. 106. همان،‌آیه ی 47. 107. كافی، ج7، صص 4-7؛ تهذیب الأحكام، ج6، ص 218. 108. سوره ی بقره(2)، آیه ی 275. 109. سوره ی آل عمران(3)، آیه ی 130. 110. نهج الفصاحه، ج2، ص 500. 111. احتجاج، ج1، ص 100؛ كشف الغمه، ج1، ص 485؛ الطرائف، ج1، ص 263. 112. بحارالأنوار، ج52، ص 228؛ غیبت نعمانی، ص 250. 113. وسائل الشیعه، ج15، ص 348. 114. بحارالأنوار، ج51، ص 112؛ بشارة الاسلام، ص 28؛ یوم الخلاص، ص 485. 115. بحارالأنوار، ج22، ص 453؛ مستدرك الوسائل، ج11، ص 376؛ جامع الأخبار، ص 129. 116. وسائل الشیعه، ج17، ص 393؛ مستدرك الوسائل، ج13، ص 213. 117. سوره ی اعراف(7)، آیه ی 85. 118. بحارالأنوار،ج 30، ص 23. 119. جامع الأخبار، ص 156. 120. بحارالأنوار، ج93، ص 303؛ فضائل الاشهر، ص 91. 121. وسائل الشیعه، ج15، ص 348. 122. سوره ی توبه(9)، آیه ی34. 123. وسائل الشیعه، ج9، ص 44. منبع مقاله : شفیعی سروستانی، اسماعیل، (1389)، جاهلیت مدرن در رویارویی با امام زمان (علیه السّلام)، تهران: نشر موعود عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف)، چاپ سوم

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 3926
زمان انتشار: 7 نوامبر 2015
| |
آخرالزمان دربشارت‌های قرآنی

آخرالزمان دربشارت‌های قرآنی

ایمان به ظهور حضرت مهدى موعود(عج) و جهانگیر شدن دین اسلام به آیات متعددى از قرآن مجید و متواترترین روایات استناد دارد.    ادیان آسمانى شرط قبول اعمال صالح را ایمان به غیب مى‌دانند و تعدیل اخلاق و تکمیل و تکامل فضایل انسانى را وابسته به آن مى‌شمارند و اصولاً دعوت پیغمبران و رهبران آسمانى در نفوسى تأثیر شایسته دارد که احتمال وجود عالم غیب و امور ماوراء این عالم محسوس را بدهند. ایمان به ظهور مهدى و مصلح آخرالزمان نیز از جمله مطالب غیبى است که پیامبر اعظم اسلام از آن خبر داده و تصدیق او واجب است، روزى خواهد آمد که این حوادث و انقلابات عجیبى که پیغمبر(ص) و قرآن از آن خبر داده‌اند واقع مى‌شود و روزى هم چنانچه قرآن خبر داده و پیامبر و اوصیاى آن حضرت در ضمن صدها روایات مژده داده‌اند، مصلح آخر الزمان ظهور مى‌کند و اسلام جهانگیر خواهد شد. آیت‌الله لطف‌الله صافی گلپایگانی در کتاب «نوید امن و امان؛ پیرامون غیبت و ظهور حضرت صاحب الزمان(عج)» درباره بشارت‌های قرآن در خصوص آخرالزمان این چنین می‌نویسند: یکى از مسائل و امورى که فرق اسلام بر آن، اجتماع و اتفاق کرده‌اند، ظهور مهدى اهل بیت حضرت قائم آل محمد(عج) در آخرالزمان است که همه متفق الکلمه انتظار یک قیام روحانى جهانى و ظهور مصلحى را مى‌کشند که عدالت اجتماعى و نظام جهان را بر اساس ایمان به خدا و احکام دین اسلام برقرار سازد و دنیا را از چنگال ستمکاران و جباران نجات بخشد و پرچم عزیز اسلام را در تمام نقاط به اهتزاز درآورد. همه چشم به‌راهند و انتظار دارند که شایسته‌ترین فرزندان پیغمبر قیام کرده، آیین توحید و رسم برادرى و مساوات اسلامى را زنده کرده بشر را از نعمت آسایش بهره‌مند سازد و موجبات تفرقه و محرومیّت و ناکامى را از میان بردارد،‌ این وعده الهى است و تخلف‌پذیر نیست. دنیا به طرف آن عصر درخشان در حرکت است، سیر زمان، گردش دوران هر دم بشر را به چنین روزگارى نزدیک‌تر مى‌سازد. ایمان به ظهور حضرت مهدى(عج) و جهانگیر شدن دین اسلام به آیات متعددى از قرآن مجید و متواترترین روایات و قوى‌ترین اجماعات اتکاء و استناد دارد که هر مسلمان معتقد به قرآن و رسالت پیغمبر اسلام(ص) باید به این ظهور، ایمان راسخ و ثابت داشته باشد،‌ خداوند در قرآن مجید در آیات کریمه متعددى تشکیل یک حکومت جهانى اسلامى، بسط دین اسلام، غلبه آن بر کلیه ادیان، زمامدارى صلحاء و ارباب لیاقت را وعده فرموده است که از آن جمله این آیات است: «وَ قٰاتِلُوهُمْ حَتّٰى لاٰ تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ اَلدِّینُ کُلُّهُ لِلّٰهِ»؛ با کافران جهاد کنید تا در زمین فتنه و فسادى نماند و آیین همه دین خدا شود. «هُوَ اَلَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدىٰ وَ دِینِ اَلْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى اَلدِّینِ کُلِّهِ»؛ او است خدایى که رسول خود را با دین حق به هدایت خلق فرستاد تا بر همه ادیان عالم او را تسلط و برترى دهد. «یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اَللّٰهِ بِأَفْوٰاهِهِمْ وَ یَأْبَى اَللّٰهُ إِلاّٰ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ»؛ کافران مى‌خواهند که نور خدا را با نفس تیره و گفتار جاهلانه خود خاموش کنند، ولى خدا نمى‌گذارد، تا آنکه نور خود را به منتهاى ظهور و حد اعلاى کمال برساند. «یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اَللّٰهِ بِأَفْوٰاهِهِمْ وَ اَللّٰهُ مُتِمُّ نُورِهِ»؛ کافران مى‌خواهند تا نور خدا را با گفتار باطل و طعن مسخره خاموش کنند، البته خدا نور خود را تمام و کامل مى‌کند. «وَ یُرِیدُ اَللّٰهُ أَنْ یُحِقَّ اَلْحَقَّ بِکَلِمٰاتِهِ وَ یَقْطَعَ دٰابِرَ اَلْکٰافِرِینَ»؛ و خدا مى‌خواست که صدق سخنان حق را ثابت گردانده و ریشۀ کافران را از بیخ و بن برکند. «وَ قُلْ جٰاءَ اَلْحَقُّ وَ زَهَقَ اَلْبٰاطِلُ إِنَّ اَلْبٰاطِلَ کٰانَ زَهُوقاً»؛ بگو که حق آمد و باطل را نابود ساخت که باطل خود لایق محو و نابودى است. «وَ لَقَدْ کَتَبْنٰا فِی اَلزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ اَلذِّکْرِ أَنَّ اَلْأَرْضَ یَرِثُهٰا عِبٰادِیَ اَلصّٰالِحُونَ»؛ ما بعد از تورات در زبور نوشتیم که البته بندگان نیکوکار من ملک زمین را وارث و متصرف خواهند شد. «وَعَدَ اَللّٰهُ اَلَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی اَلْأَرْضِ»؛ خداوند وعده فرموده، به کسانى از شما که نیکوکار شود، در زمین خلافت دهد. «وَ لَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنٰا لِعِبٰادِنَا اَلْمُرْسَلِینَ إِنَّهُمْ لَهُمُ اَلْمَنْصُورُونَ وَ إِنَّ جُنْدَنٰا لَهُمُ اَلْغٰالِبُونَ»؛ همانا عهد ما درباره بندگانى که به رسالت فرستادیم سبقت رفته است که البته آنها بر کافران فتح و پیروزى یابند و سپاهیان ما غالبند. «إِنّٰا لَنَنْصُرُ رُسُلَنٰا وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا فِی اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا»؛ ما البته رسولان خود و کسانى که ایمان آورند در حیات دنیا نصرت و ظفر مى‌دهیم. «کَتَبَ اَللّٰهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِی إِنَّ اَللّٰهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ»؛ خدا حتم گردانیده که البته من و رسولانم غالب مى‌شویم که خداوند قوى و مقتدر است. و آیات دیگرى که تأویل آن‌ها هنگام ظهور حضرت ولى عصر(عج) آشکار شود، دلالت دارند بر غلبه اسلام بر سایر ادیان و غلبه اهل حق بر اهل باطل و حتمى بودن غلبه انبیاء و اتمام نور خدا که این معانى به طور مطلق تا حال ظاهر نشده و این آیات تحقق آن را در آخر الزمان بشارت مى‌دهد،‌ خداوند وعده داده که البته پیغمبران را غالب سازد و یارى کند و معلوم است که این نصرت و غلبه فقط نصرت و غلبه در آخرت نیست، براى اینکه مى‌فرماید: «فِی اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا» و نصرت و غلبه انبیا بر قوم خودشان و پیشرفت کار آنها در عصر خودشان هم نیست، زیرا دعوت بسیارى از پیغمبران در قومشان اثر نبخشید بلکه بعضى از آن‌ها کشته شدند. این نصرت و غلبه، نصرت و غلبه مقصد و هدف و دعوت آن‌ها است که بر طبق ظاهر آیات مقید به مرتبه‌اى نیست بلکه نصرت و غلبه مطلق است، همچنین است اتمام نور که معنى اینکه خدا نور خود را در مقابل آن‌هایى که مى‌خواهند نور او را خاموش کنند و مانع از پیشرفت اسلام شوند تمام مى‌گرداند این است که دین را جلو مى‌برد و بر قلمرو اسلام مى‌افزاید و اتمام آن وقتى است که اسلام تمام جهان را بگیرد. چنانکه معنى استخلاف و جانشینى مؤمنین در زمین و وارث شدن آن‌ها زمین را نیز استخلاف در تمام زمین و واث شدن کره ارض است که براى امام زمان(عج) و یاران و اصحاب آن حضرت حاصل مى‌شود، معناى غلبه حق بر باطل بطور اطلاق هم غیر از این نیست که به تمام معنى حق بر باطل پیروز شود و اگر از جهت حجت و برهان غالب باشد (با اینکه به این معنى همیشه غالب است) ولى در ظاهر غالب نباشد غلبه مطلق نیست و ظاهر این آیات غلبه مطلق است. و اما آیه «لِیُظْهِرَهُ عَلَى اَلدِّینِ کُلِّهِ» که دلالتش بر غلبه اسلام واضح است و مؤید مستفاد از این آیات است روایاتى که در این خصوص از حضرت رسول(ص) منقول است، مثل «لیدخلنّ هذا الّدین على ما دخل علیه اللّیل»؛ البته این دین در هر کجا که شب داخل شده باشد داخل مى‌شود و شاید نکته اینکه فرمود: «على ما دخل علیه اللّیل» و نفرمود: «على ما دخل علیه الیوم أو الشّمس» تشبیه دین به آفتاب باشد که همان طور که روز آفتاب در هر کجا که شب رفته باشد وارد مى‌شود، خورشید عالمتاب اسلام نیز به تمام اماکن پرتو افکن خواهد شد و تاریکى کفر و شرک و ضلالت را نابود خواهد ساخت، همان طور که آفتاب، تاریکى شب را از میان مى‌برد.    

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 3560
زمان انتشار: 1 سپتامبر 2015
| | |
اینفوگرافی/ مهدویت و ظهور از منظر امام خامنه ای

اینفوگرافی/ مهدویت و ظهور از منظر امام خامنه ای

برای مشاهده در سایز بزرگتر بر روی تصویر کلیک کنید.

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 3010
زمان انتشار: 21 ژولیه 2015
| |
منتظران و ناهنجاری‌های آخرالزمان

منتظران و ناهنجاری‌های آخرالزمان

در عصر غیبت، ناهنجاری‌های بسیاری در جامعه ایجاد می‌شود که با اعتقادات فرد منتظر در تضاد جدی قرار دارد. برخی از ناهنجاری‌ها عبارتند از: وجود استبداد در جامعه، گسترش فساد اخلاقی، شیوع ظلم و ستم، جنگ و فتنه‌، ناامنی، هرج و مرج و بی‌نظمی، عدم ارتباط صمیمی میان مسلمانان، تظاهر به دین‌داری و دین‌فروشی و افزایش فقر و گرسنگی.اینک به برخی از بیماری‌های جامعه آن عصر اشاره می‌گردد. ستیز با ناهنجاری‌های جامعه موجود جامعه همیشه در آرامش و انتظام سازمان‌ها، نهادها و افراد قرار ندارد، بلکه در درون هر جامعه‌ای تضادها و کشمکش‌هایی به چشم می‌خورد. اعضای جامعه با باورها، نگرش‌ها و فرهنگ‌های متفاوت با هنجارهای رایج جامعه برخورد می‌کنند؛ برخی از آنان با ارزش‌ها و هنجارها همنوایی نشان می‌دهند و در این صورت تعارض و تضادی پیش نخواهد آمد، اما در پاره‌ای از اوقات، عضو جامعه هنجارهای جامعه را در تضادّ با باورها و احساسات و نگرش‌های خود تلقی می‌کند، که در این صورت تضادّ و ناسازگاری پدید خواهد آمد. در عصر غیبت، ناهنجاری‌های بسیاری در جامعه ایجاد می‌شود که با اعتقادات فرد منتظر در تضاد جدی قرار دارد. برخی از ناهنجاری‌ها عبارتند از: وجود استبداد در جامعه، گسترش فساد اخلاقی، شیوع ظلم و ستم، جنگ و فتنه‌، ناامنی، هرج و مرج و بی‌نظمی، عدم ارتباط صمیمی میان مسلمانان، تظاهر به دین‌داری و دین‌فروشی و افزایش فقر و گرسنگی.اینک به برخی از بیماری‌های جامعه آن عصر اشاره می‌گردد. رسول گرامی اسلام(ص) فرمودند: «در آخرالزمان بلای شدیدی که سخت‌تر از آن شنیده نشده باشد، از سوی فرمانروایان اسلامی بر امّت من وارد خواهد شد، به گونه‌ای که وسعت زمین بر آنان تنگ خواهد گشت و زمین از بیداد و ستم لبریز گردد، چندان که مؤمن پناهگاهی برای رهایی از ستم نمی‌یابد.»۱ پیامبر اسلام(ص) می‌فرماید: «سوگند به آنکه جان محمد(ص) در دست اوست این امت از بین نمی‌روند تا آنکه مرد بر سر راه زنان می‌ایستد و چون شیر درنده‌ای به آنان تجاوز می‌کند. بهترین آن مردم کسی است که می‌گوید: ای کاش او را پشت دیوار پنهان می‌کردی و در ملأ عام این عمل را انجام نمی‌دادی».۲ رسول خدا(ص) فرمود: «ظهور مهدی(ع) هنگامی خواهد بود که دنیا آشفته و آکنده از هرج و مرج گردد و گروهی به گروه دیگر یورش برند. نه بزرگ به کوچک رحم کند و نه نیرومند به ضعیف ترحم نماید. در چنین هنگامی خداوند به او اجازه قیام می‌دهد.»۳ موارد بسیار دیگری نیز وجود دارد که در روایات اسلامی به تفصیل بیان شده است. در چنین وضعیتی انسانی که در انتظار مهدی آل محمد(ص) به سر می‌برد و آرزوی دیدار و حکومت او را در دل می‌پروراند، به این‌گونه ناهنجاری‌ها اعتراض می‌کند و با آنها به ستیز مشغول می‌شود. انسان منتظر در مقابل چنین ناهنجاری‌ها و کجروی‌های اجتماعی هرگز سکوت نخواهد کرد، زیرا سکوت به معنای رضایت یا بی‌تفاوتی نسبت به وضع موجود است؛ او از درون و برون با چنین انحرافات اجتماعی به شدت در حال ستیز و تضادّ به سر می‌برد. کنترل اجتماعی بر ناهنجاری‌های اجتماعی در این مرحله، انسان منتظر با آگاهی از ناهنجاری‌های اجتماعی در تلاش برای کنترل اوضاع اجتماعی و کاهش و ریشه‌کن کردن فساد و کجروی بر می‌آید. جامعه‌شناسان، کنترل یا نظارت اجتماعی را فرایندی می‌دانند که از طریق آن در یک گروه یا جامعه نحوه همسازی با هنجارها و الگوهای رفتاری استنتاج می‌شود.۴ هر انسانی دارای مسئولیت است و اولین ناظر رفتار شخصیت وجدان اخلاقی اوست، ولی چون انسان‌ها در میان سایر همنوعان خود زندگی می‌کنند، زیر نظر خانواده، محله، دوستان، همکاران و سازمان‌های رسمی و قضایی قرار دارند. البته روشن است دو مکانیسم رسمی و غیررسمی جامعه بر رفتارها و هنجارها نظارت می‌کند. انسان منتظر وظیفه خود می‌داند که بر هنجارهای اجتماعی نظارت کند و نگذارد هنجارها و معیارهای زندگی تغییر کند. این مکانیسم کنترلی به صورت نصح، خیرخواهی، امر به معروف و نهی از منکر، شکل اجرایی به خود می‌گیرد. قرآن کریم در مورد نظارت اجتماعی بر هنجارهای جامعه می‌فرماید: «ولتکن منکم اُمّـتٌ یدعون إلی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و أولئک هم المفلحون۵؛ باید که از میان شما گروهی باشند که به خیر دعوت کنند و امر به معروف و نهی از منکر کنند. اینان رستگارانند.» روشن است که ضرورت کنترل اجتماعی برای حفظ ارزش‌ها و هنجارها در جامعه، امری عقلی بوده و شرع مقدس نیز آن را مورد تأکید قرار داده است. امام باقر(ع) در مورد کارکردهای اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر چنین فرموده است: «امر به معروف و نهی از منکر فرضیه بزرگ الهی است که بقیه فرائض با آنها برپا، راه‌ها امن، کسب و کار مردم حلال و حقوق افراد تأمین، زمین‌ها آباد و از دشمنان انتقام گرفته می‌شود و در پرتو آن همه کارها رو به راه می‌گردد.»۶ مؤمن در چنین دورانی، منتظر محقّق ساختن آرمان‌های مهدوی است و یکی از مهم‌ترین آرمان‌های او رفع فساد، ظلم و تبعیض است. انسان منتظر با خودآگاهی از چنین اهدافی ضمن خودسازی، تهذیب نفس و امر و نهی خویشتن به جامعه نظر می‌افکند و هنگامی که ناهنجاری‌هایی را مشاهده می‌کند با درک وظیفه خطیر امر به معروف و نهی از منکر مشفقانه به اصلاح خویش اقدام می‌کند و از هیچ تلاشی در این زمینه فروگذار نخواهد کرد. انسان منتظر با اتحاد روحی و هماهنگی درونی با ارزش‌های مهدوی که همانا تطهیر زمین از آلودگی‌ها و رفع انواع ظلم و ستم‌هاست با تلاش‌های فردی و گروهی وظیفه خود می‌داند که در جهت پیشگیری و درمان ناهنجاری‌های جامعه قدم بردارد. این‌گونه است که می‌تواند انحرافات اجتماعی را درمان کند. اصلاح اجتماعی جامعه منتظر انسان منتظر پس از ستیز و کنترل اجتماعی ناهنجاری‌ها در آخرین گام به اصلاح جامعه می‌پردازد. مقصود از اصلاح در عرف علوم اجتماعی، نوعی تغییر اجتماعی در وضع موجود است؛ به طوری که چارچوب نظام اجتماعی تغییر پیدا نکند، ولی اگر تمامی زیربناها و بنیان‌های اساسی جامعه دگرگون شود به آن انقلاب گفته می‌شود. آلن بیرو در شرح مفهوم «اصلاح» می‌نویسد: «واژه‌ای است جدید که یک ایدئولوژی و یا یک طرز تلقی سیاسی را مشخص می‌دارد. اصلاح‌طلبی اعتقادی است مبنی بر اینکه جامعه با دگرگونی‌های سطحی و تدریجی و همچنین با تصحیحی بطئی و پی‌درپی رو به بهبود می‌رود، بدون اینکه ساخت‌های اساسی مربوط به نظم مستقر، مورد تردید قرار گیرند».۷ البته این واژه در اصلاح تعدیلی و اصلاح ساختاری نیز به کار رفته است و در این مقاله درمان و بهبود ناهنجاری‌های اجتماعی از نوع تعدیلی و ساختاری مورد نظر است. گفتنی است که اصلاحات اجتماعی بر دو قسم است: یکی اصلاحات تعادلی که ریشه‌های بروز مشکل را از میان نمی‌برد و مصلحان اجتماعی به برقراری تعادل قناعت می‌کنند، دیگری اصلاحات ساختاری است که در این صورت دگرگونی در ارزش‌ها، امتیازات، رفتارها و نظام‌ها مطرح است و حیطه کار فقط به عرضه یک برنامه یا سیاست جدید منجر نمی‌شود. ۸ اقداماتی که مؤمن منتظر درباره اصلاحات تعادلی انجام می‌دهد، عبارتند از: تلاش برای برقراری عبادات دینی، معاملات حلال، روابط اجتماعی با مردم، جلوگیری از ناهنجاری‌های اجتماعی نظیر سرقت، تعدّی به حقوق دیگران، زنا و اعمال منافی با عفّت در جامعه، عمل به دستورات اجتماعی و فردی شریعت، احترام به مقدسات دینی و … اما اقداماتی که مؤمن منتظر درباره اصلاحات ساختاری انجام می‌دهد، زمینه‌چینی برای انقلاب عظیم جهانی امام مهدی(ع) است؛ یعنی نقد ساختارهای تبعیض‌آمیز در جامعه، مبارزه با ظلم و بی‌عدالتی، ستیز با نابرابری‌های ظالمانه اجتماعی، در هم شکستن ساختار سیاسی ـ اجتماعی استبداد و استعمار، نفی سلطه جهانی و مبارزه قاطعانه با فرآیند جهانی‌سازی قدرت‌های جهانی و تعاون، همکاری و حمایت از مستضعفان در مقابل مستکبران و زورمداران عالم. همه اقدامات بزرگ یادشده، یک شرط اساسی دارد و آن ایجاد نوعی خودآگاهی سیاسی و اجتماعی در میان توده‌های مردم است که می‌بایست همراه با تبلیغات دینی در سطحی باشد که ملت‌های مسلمان و مردم همه جهان را فراگیرد تا زمینه‌چینی برای اصلاحات ساختاری در بعد ناهنجاری‌های اجتماعی انجام گیرد. پیامبر اکرم(ص) وعده می‌کند که مردمانی از مشرق زمین، زمینه را برای اصلاحات اجتماعی مهدوی فراهم می‌کنند: «یخرج اناسٌ من المشرق فیوطّئون للمهدیّ یعنی سلطانه؛ مردمی از مشرق زمین به پا خیزند و زمینه را برای برپایی حکومت مهدی آماده سازند.»۹ پی نوشت: ۱٫ مستدرک حاکم، ج ۴، ص ۶۵ مقد الله، ص ۴۳٫ ۲٫ مجمع الزوائد، ج ۷، ص ۲۱۷٫ ۳٫ طبسی، چشم‌اندازی از حکومت مهدی، ص ۳۷٫ ۴٫ محسنی، مقدمات جامعه‌شناسی، ص ۳۲۶٫ ۵٫ سوره آل عمران (۳)، آیه ۱۰۴٫ ۶٫ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۳۹۵٫ ۷٫ آلن بیرو، فرهنگ علوم اجتماعی، ص ۳۱۹٫ ۸٫ محسنی، مقدمات جامعه‌شناسی، ص ۳۲۹٫ ۹٫ صافی گلپایگانی، منتخب‌الاثر فی الامام الثانی عشر(ع)، ص ۳۰۴٫ منبع:ماهنامه موعود شماره ۹۵ نویسنده: محمدرضا ضمیری

کلیدواژه ها: ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 2531
زمان انتشار: 29 آوریل 2015
| |
جادو، آخرالزمان‌دروغین و آواتارهای آدمکش در پرهزینه‌ترین بازی جهان

جادو، آخرالزمان‌دروغین و آواتارهای آدمکش در پرهزینه‌ترین بازی جهان

هر چه جلوتر می‌رویم، می‌بینیم بودجه‌های بیشتری برای ساخت بازی‌ها هزینه می‌شود و بازار بازی‌­های ویدئویی بزرگتر می‌شود، مخاطب هم منتظر تولیدات داخلی نخواهد ماند و اگر همین طور تولیدات داخلی کم و بی اثر باقی بمانند، نفوذ بازی‌های غربی و شرقی از این که هست بیشتر هم خواهد شد.   به گزارش جنگ نرم و عملیات روانی؛  هزینه‌ در پروژه‌های بازی‌های ویدئویی بستگی به نوع پروژه از هزار دلار شروع و به صد میلیون دلار می‌رسد. امّا چه توجیه اقتصادی برای یک شرکت وجود دارد که به این میزان در یک پروژه‌ هزینه کند؟ ابتدا اینکه بازی‌های ویدئویی به دلیل ماهیت سرگرمی گونه‌ به عنوان بستر اصلی و سپس در بر گرفتن مفاهیم و موضوعات مورد نظر سازندگان، از ابتدا تا به حال، روند روبه رشد سوددهی بیشتر و بهتر را طی می‌کند. که طبق آمار منتشره در فاصله‌ی بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۴ که رکود اقتصادی هم به جان اقتصاد کشورهای غربی افتاد، میزان سود دهی بازار صنعت بازی‌های ویدئویی هر سال، مثبت و روبه رشد بوده است و بروز و ظهور بازی‌های موبایل و تبلت‌ها در سال‌های اخیر در رشد و همه گیر شدن، بسیار موثر بوده است.   سوددهی بازی‌ها آنقدر زیاد بود که بسیاری از ثروتمندان و کمپانی‌های بزرگ در حوزه‌‌های تکنولوژی، فیلم‌سازی و شبکه‌های تلویزیونی را ترغیب به ایجاد و یا تصاحب استودیوی بازی‌سازی کرد تا بتوانند از این سود سرشار و بازار بزرگ بهره ببرند. همین شد که سازندگان با توجیه اقتصادی بازگشت سرمایه اکنون برای دیده شدن اثرشان و تبلیغ پروژه‌هایشان از هر راه، کانال و یا رسانه‌ای استفاده می‌کنند. در شماره نخست بررسی ۱۰ بازی ویدپویی پرهزینه جهان، بازی‌های ابر انسان، تامب ریدر و رستگاری سرخ‌پوست مرده، در شماره دوم بازی‌های GTA IV، دد پول، مکس پاین و جنگ ستارگان را مورد بررسی قرار دادیم. اکنون می‌پردازیم به ۳ بازی ویدئویی که هزینه‌ تولیدشان بیش از هفت بازی قبلی است.  ۳. Call of Duty: Modern Warfare 2 بودجه ساخت:۲۵۰ میلیون دلار معادل ۸۷۵ میلیارد تومان ناشر/سازنده‌: اکتیویژن/ Infinity Ward‌(اینفینیتی وارد) سبک: شوتر اول شخص نظامی پلتفرم: پلی‌استیشن ۳/ ایکس‌باکس ۳۶۰/ویندوز/ OS X تاریخ انتشار: نوامبر سال ۲۰۰۹ به عقیده‌ی خیلی از هواداران سبک شوتر اول شخص، هر چقدر که قسمت چهارم این سری یا به نوعی قسمت اول modern warfare، انقلاب و تحولی بزرگ در این سری و به طور کل سبک شوتر اول شخص بود، اما قسمت دوم با نام modern warfare 2 یکی از خوش‌ساخت­‌ترین، زیباترین و در عین حال سینمایی‌ترین عناوین شوتر می‌نامند که هزینه‌ی بسیار بالایی نیز برای ساخت آن صرف شد. استودیوinfinity ward که خالق این فرانچایز نیز بود، تبدیل به تیمی رویایی و کارکشته شده بودند که افراد بزرگی مانند Jason West و Vince Zampellaرا در رأس کار در اختیار داشت. این دو مانند دو برادر و یک روح در دو جسم آن‌چنان مهارتی در رهبری و جهت‌دهی به پروژه‌‌های خود داشتند که با عرضه‌ی سری جنگاوری مدرن و سنت‌شکنی در این مسیر، به خودی خود توانستند مسیر نه تنها شرکت اکتیویژن، بلکه کل صنعت بازی و سرگرمی را متحول کنند. جنگاوری مدرن ۲ حاصل تلاشی ۲ ساله از این تیم بود که علاوه بر رهبران حرفه‌ای، افرادی مانند محمّد علوی را به عنوان طراح مراحل در اختیار داشتند که در سری ندای وظیفه شاهکار کرد. جنگاوری مدرن ۲ جزو اولین بازی‌های تاریخ بود که آمار فروشی بیش از یک میلیارد دلار را در اختیار داشت. این عنوان در میان شوترهای اول شخص نظامی دارای امتیازات و بازخورد‌های بسیار مثبت منتقدین است به طوری که میانگین امتیازات این قسمت در سایت معتبر متاکریتیک ۹۳ از ۱۰۰ برای نسخه‌های کنسولی خود است. سبک و سیاق روایت داستانی، سینمایی و شخصیت‌پردازی بسیار عمیق در کنار لحظات دراماتیک و به یاد ماندنی، شوتینگ بی‌نظیر و مراحل متنوع و استثنائی، کاری کرد که اکثر هواداران دو آتشه‌ سری «ندای وظیفه» از این بازی به عنوان برترین قسمت در کل سری یاد کنند. سری بازی‌های Call of Duty از سال‌ها پیش آغاز شده و یکی از محبوب‌ترین عناوین شوتر جهان محسوب می‌شود. از آنجا که این سری در ادامه‌ راه خود برای رهایی از موضوع تکراری و خسته کننده‌ جنگ‌های جهانی نیاز به یک انقلاب بزرگ و یک تغییر بنیادین داشت به سازندگان قسمت دوم از بازی یعنی Infinity ward که یکی از موفق‌ترین قسمت‌های این سری محسوب می‌شود، مسئولیت تغییر مسیر سری را بر عهده گرفت. استودیوی IW زمان زیادی را به تحقیق و توسعه بازی‌ای جدید پرداخت تا به عنوان Modern Warfare رسید که اولین قسمت از آن عرضه شد. این عنوان به قدری با سری بازی‌های Cod تفاوت داشت که حتّی قرار بود MW خود به عنوان بازی‌ای جدا عرضه شود، که با درایت Activision این اتفاق نیافتاد.این قسمت از بازی بسیار مورد توجّه مخاطبین و منتقدین قرار گرفت و برای ناشرین بازی سود عظیمی را به همراه داشت. پس از این قسمت دیگر استودیوی سازنده‌ی سری COD یعنی Treyarchدست به ساخت Cod: World at war زد که به دوران جنگ سرد می‌پرداخت و تحت تأثیر MW، به اتفاقاتِ تاریخی جدیدتری پرداخته بود. پس از آن دوباره IWساخت قسمت دوم MW2 را با هزینه‌ای بیشتر و با دستی بازتر در هزینه به ساخت بازی اقدام کرد. از جمله این اقدامات می‌توان به کشیدن پای Hans Zimmer موسیقیدان برجسته‌ی هالیوود برای نخستین بار به کارزار بازی‌های ویدئویی برای ساخت موسیقی متن این بازی اشاره کرد، که باعث تجربه‌ی بسیار خوب و خلق موسیقی پرکیفیتی هم شد.  نقد محتوای بازی ماجراجویی در جهان:داستان این قسمت به عملیات‌های مشترک چند گروه نظامی چیره دست و آموزش دیده نظیر گروه دلتا، گروه Task Force، گروه رنجرهای ارتش آمریکا و … بود که در مناطق مختلف جهان نظیر، افغانستان، عراق، برزیل، آمریکا، ترکیه و … عملیات انجام می دهند.آمریکا پلیس جهانی:سازندگان در بازی لیبرالیسم نظامی ایالات متحده را به نمایش می‌گذارد که هر کجا اتفاقی می‌افتد خود را آنجا وارد ماجرا می‌کند؛ همانند دیالوگی که فرمانده‌ی ارتش آمریکا جنرال شفرد در بازی اعلام می‌کند:”هر جنگی، جنگ ماست”. نیروهایی هم که در بازی با آن‌ها مواجه می‌شویم و در جبهه‌ی ما قرار دارند، از نژادها و کشورهای مختلفی هستند، از سرباز افغانی و ترکیه‌­ای در بازی هست تا سربازان انگلیسی و آمریکایی؛ به این معنی که ارتش از همه­‌ی نظامیان خبره از ملل مختلف است و همه برای بقا و قدرت بیشتر ایالات متحده جان فشانی می­‌کنند.نکته دیگر، پیام­های فرعی بازی است که علاوه بر مبارزه با تروریست­ها دشمن، متوجّه خیانت­های جنرال شفرد می­شوند، همگی نیروهای پایین دست او بر علیه­اش شورش می­کند و او را از بین می­برند. که این القا کننده­ی روحیه­ی عدالت طلب و نترسی این نیروهاست. نمایش اقتدار:تجهیزات نشان داده شده در بازی هم همگی قدرت تحقیقات، تولید و تکنولوژی ارتش ایالات متحده را نشان می­دهد، که برای مخاطب رعب آور و دلسرد کننده نسبت به کشورش و وضعیت نظامیان کشورش در مقایسه با امکانات و تجهیزات ارتش آمریکاست.خون و خشونت:یکی از بحث بر انگیزترین صحنه­‌ها و مراحل این بازی مرحله­‌ی “No Russia”(روسیه نه) بود که مخاطب در آن می­بایست دست به کشتار غیر نظامیان در فرودگاه روسیه بیاندازد و تا شخصیت ضد قهرمان بازی یعنی ولادیمیر ماکاروف با این توجیه، گناه این کار را به گردن نیروهای آمریکایی بیاندازد و آتش جنگ روسیه بر علیه آمریکا را راه بیاندازد. در زمان عرضه­ی بازی روزنامه­ها، مجلات و شبکه­های خبری از جمله شبکه­‌ی خبری فاکس به نقد این صحنه­ها پرداختند و علل وجود چنین صحنه‌­های خشن و پر تنشی را در بازی­های بررسی کردند.  حاشیه­‌های بازی با این‌که بازی از افتخارات و موفقیت‌های بسیاری برخوردار شد، اما پشت پرده، ماجرا طور دیگری رقم خورد. اختلافات سنگین بین سازندگان و ناشر بازی به سرعت بر سر موارد حقوقی و مالکیت معنوی بازی بالا گرفت. استودیو سازنده قصد داشت تا این بازی را از سری ندای وظیفه جدا کند و تحت نام Modern Warfare، به ساخت و توسعه‌ی آن ادامه دهد. حتی این مسئله به وضوح در بازی نیز مشاهده می‌شد. بر روی کاور این بازی نام Modern Warfare 2 بزرگ درج شده بود و در گوشه‌ی این نام به شکل خیلی کوچک نام Call of Dutyمشاهده می‌شد.در داخل منو‌های بازی اسمی از Call of Duty دیده نمی‌شد و حتی در نسخه‌های ویژه‌ی این بازی فقط نام Modern Warfare 2 مشاهده می‌شد. این مسئله در کنار مشکلات حقوقی باعث اختلاف شدید و در نهایت، شکایت و دادگاه برای دو طرف این ماجرا شد. سازندگان بازی ادعا داشتند که اکتیویژن کل حقوق آن‌ها را پرداخت نکرده و از طرفی اکتیویژن دو رهبر استودیو را متهم به نافرمانی و سرپیچی از قوانین کرد و دستور به اخراج آن‌ها داد که این کار باعث شد تا ۴۶ نفر از افراد مهم و کلیدی این استودیو که اکثراً طراح‌های اصلی بازی و برنامه‌نویسان حرفه‌ای بودند از سمت خود استعفا دهند. درگیری‌ها تا جایی ادامه پیدا کرد که پای EA Games نیز به قضیه باز شد و اکتیویژن، سازندگان بازی را متهم به این کرد که در زمان ساخت بازی، آن‌ها دیدارهای پنهانی با سران EA Games داشته‌اند. اعضای استودیو و رهبران اصلی آن در نهایت استودیو مستقل خود به نام Respawn Entertainment را تأسیس کردند و اولین بازی آن‌ها Titanfall نام داشت که توسط EA Games برای پلتفرم‌های ایکس‌باکس وان، ایکس‌باکس ۳۶۰ و رایانه‌های شخصی در سال ۲۰۱۴ منتشر شد.   ۲. Grand Theft Auto V بودجه ساخت: ۲۶۵ میلیون دلار معادل ۹۲۷ میلیارد تومان ناشر/سازنده‌: راک‌استار گیمز/ راک‌استار شمال (Rockstar North) سبک: اکشن سوم شخص / ماجراجویی / جهان‌باز پلتفرم: ایکس‌باکس ۳۶۰ / پلی‌استیشن ۳ / پلی‌استیشن ۴ / ایکس‌باکس ۳۶۰ / ویندوز تاریخ انتشار: سپتامبر ۲۰۱۳ برای کنسول‌های نسل هفتم / نوامبر ۲۰۱۴ برای کنسول‌های نسل هشتم /ژانویه۲۰۱۵برایویندوز باز هم نام بزرگ شرکت راک‌استار و باز هم سری محبوب GTA. قسمت پنجم این بازی که در سال ۲۰۱۳ عرضه شد، بزرگ‌ترین عنوان در این سری و همین‌طور یکی از بزرگ‌ترین عناوین جهان‌ِ باز تاریخ بازی‌های ویدیویی شناخته می‌شود که بودجه‌ی هنگفت ۲۶۵ میلیون دلاری صرف آن شد. راک‌استار ساخت این بازی را به محض عرضه‌ نسخه‌ی چهارم در سال ۲۰۰۹ آغاز کرد. تیم اصلی ساخت و توسعه‌ی این بازی، منتخبی از سازندگان بازی‌های موفق قبلی مانند «رستگاری سرخ‌پوست مرده» و «مکس‌پین ۳» بودند که یکی از بزرگ‌ترین تیم‌های بازی‌سازی تاریخ را تشکیل دادند. راک‌استار برای توسعه‌ی دقیق و حساب‌شده‌ی این عنوان، دست به تحقیقات گسترده مانند ارسال تیم‌های مختلف برای عکس‌برداری و تهیه فیلم از سازه‌های منطقه‌ی کالیفرنیا زد که بتواند محیط جهان‌ باز واقعی و زنده را در بازی خود پیاده کند. در روند ساخت بازی می‌شود گفت تمامی ۸ استودیو شرکت راک‌استار در سراسر جهان تحت رهبری استودیوRockstar North، تمرکز خود را بر روی این عنوان گذاشتند تا بتوانند محصولی بی عیب و بزرگ را تحویل دهند. این بار دن هوسر در کنار روپرت هومپریس، نویسندگی این بازی را برعهده داشتند و برای اولین بار در سری GTA، ما شاهد حضور سه شخصیت قابل بازی بودیم که کاربر می‌توانست در یک لحظه بر روی هر کدام از شخصیت‌ها تعویض کند. میزان آزادی عمل در این بازی به شدت بالا بود و قابلیت‌هایی مانند خلبانی که در قسمت قبل حذف شده بود، به طور گسترده به این قسمت بازگشت .علاوه بر آن وسعت نقشه در GTA V بیشتر از هر بازی دیگر این شرکت بود و شامل جزئیات بی‌شمار و آب و هوایی متفاوت می‌شد.  نقد محتوای بازی ۱٫ خون و خشونت در بازی: بازی بسیار خشونت آمیز پرداخته شده است و مأموریت­‌های بسیار زیادی در بازی وجود دارد که بازی­‌باز می­‌بایست در نقش هر کدام از سه شخصیت اصلی بازی به کشتن یا شکنجه و یا صدمه زدن به دیگران بپردازد. این خشونت بی حد و حصر بازی­‌باز را به قصاوت قلبی نزدیک می­‌کند و در انجام این گونه فعالیت­‌ها در بازی احساس لذت خواهد کرد. ۲٫ نمایش دروغین آزادی: در بازی آزادی بسیار زیادی برای هر چیزی داده می­‌شود، برای انتخاب ماشین، خانه، خرید یک مرکز تجاری، اسلحه، لباس و … هر آنچه که در بازی می­‌توان به مخاطب نمایش داد. این­‌ها همه آزادی عملی را به مخاطب می‌­دهد که او تصور خواهد کرد این‌ها همه حقایق جامعه­‌ی غربی و لیبرال است و در واقعیت هم مسائل به همین شکل می‌­باشد. ۳٫ شوخی‌­های مختص بزرگسال و روابط آزاد جنسی: شخصیت­‌های بازی به عنوان اساتید رذائل اخلاقی به قدری توسط سازندگان خوب پرداخت شده‌­اند که باعث هم‌ذات‌پنداری مخاطب با آنها می‌­شود. از سوی دیگر روابط جنسی در بازی به شکلی نامناسب طراحی شده است. ۴٫ نمایش ضعف پلیس در برخورد با مجرمین: انجام جرم و قتل و به طور کلی هر گونه خلافی در بازی به آسانترین راهی صورت می­‌گیرد که این قضیه در ذهن مخاطبین کم سن و سال بسیار آسیب ایجاد می­‌کند و موجب وقوع اتفاقات ناگواری خواهد شد؛ امّا بازدارندگی پلیس در مقابل این اتفاقات در حد و اندازه‌­ای که باید باشد نیست و حتی ماهیت پلیس در بازی به سخره گرفته شده و زیر سوال برده می‌­شود وقتی به راحتی می‌­توان از سدشان گذشت و با چند ترفند ساده می­‌توان از دست­شان فرار کرد. این بازی در سپتامبر ۲۰۱۳ منتشر شد و توانست رکورد فروش سریع یک محصول سرگرمی را جابه‌جا کند. کسب ۸۰۰ میلیون دلار فروش فقط در یک روز و گذر از ۱ میلیارد دلار در سه روز، جابه‌جایی عظیم رکورد را در پی داشت. علاوه بر صدها‌ جایزه‌ای که این بازی از محافل مختلف مانند برترین بازی سال از نگاهSpike VGX 2013 و یا جوایز بفتا، ۷ رکورد گینس نیز به نام GTA V به ثبت رسید. رکوردها شامل این موارد بودند: برترین فروش یک بازی ویدیویی در ۲۴ ساعت برترین فروش یک بازی اکشن ماجراجویی در ۲۴ ساعت سریع‌ترین محصول سرگرمی که از عدد ۱ میلیارد دلار عبور می‌کند سریع‌ترین بازی ‌ویدیویی که از عدد ۱ میلیارد دلار عبور می‌کند بیشترین درآمدی که یک محصول سرگرمی در ۲۴ ساعت کسب می‌کند بیشترین بازدید از ویدیو تریلر یک بازی اکشن ماجراجویی در طول تاریخ GTA V تا آگوست سال ۲۰۱۴ توانست فقط بر روی پلتفرم‌های ایکس‌باکس ۳۶۰ و پلی ‌استیشن ۳ تعداد ۳۴ میلیون نسخه را در سراسر جهان به فروش برساند. این در حالی است که نسخه‌ی بهینه‌شده با گرافیک و جزئیات بیشتر قرار است اواخر سال جاری برای کنسول‌های نسل هشتمی پلی‌استیشن ۴ و ایکس‌باکس وان منتشر شود و اوایل سال ۲۰۱۵ نیز نسخه‌ی مورد انتظار رایانه‌های شخصی نیز عرضه شود که مطمئنا می‌توانند رکوردهای جالبی از فروش را کسب کنند. GTA V میراث بزرگی را برای راک‌استار پدید آورد که به اعتقاد خیلی از کارشناسان، تنها قسمت بعد از این سری توانایی جابه‌جا کردن رکوردهای کسب شده توسط این بازی را دارا است و قدرت و عملکردی که راک‌استار برای این بازی اعمال کرده است، ورای تصور دیگر شرکت‌های بازی‌سازی است. این بازی از سوی بسیاری از مراجع گیمی و حتی غیر گیمی دنیا در لیست برترین‌ها جای گرفت. برای مثال مجله‌ی مطرح فیلم و سینمای Empire این بازی را در لیست ۱۰۰ بازی ویدیویی برتر تاریخ قرار داده است و یا وب سایت معتبر IGN اسم این بازی را در رده سوم برترین بازی‌های نسل هفتم جای داد.  ۱٫Destiny بودجه کلی:۵۰۰ میلیون دلار معادل ۱۷۵۰ میلیارد تومان ناشر / سازنده‌: اکتیویژن ‌Bungie(بانجی) سبک: شوتر اول شخص / نقش آفرینی / چندنفره آنلاین وسیع پلتفرم:ایکس‌باکس وان / پلی‌استیشن ۳ / پلی‌استیشن ۴ / ایکس‌باکس ۳۶۰ تاریخ انتشار: سپتامبر سال ۲۰۱۴ امّا اکتیویژن و استودیوی خلاق بانجی هستند که جایگاه اول لیست را تصاحب می­‌کنند. رقم ۵۰۰ میلیون دلار، تا به حال حتی در صنعت سینما نیز برای ساخت یک فیلم هزینه نشده است، اما اکتیویژن این ریسک بزرگ را به جان می‌خرد و این رقم هنگفت را برای ساخت یکی از بزرگ‌ترین بازی‌های تاریخ به کار می­‌برد. شرکتی که Halo: Reach را در سال ۲۰۱۰ ساخته بود، به خوبی می‌دانست که بازیکنان در سال ۲۰۱۴ چه می­‌خواهند و دنبال چه چیزی هستند. آیا باز هم می‌­توان از شیوه های قدیمی روایت داستان استفاده کرد یا اینکه چیزی بهتر را جایگزین کنیم؟ بهتر نیست به بازیکنان اجازه دهیم بخش داستانی را به تنهایی پیش ببرند و یا با کمک دوستان خود این کار را انجام دهند؟ خوب ایده خوبی است. بازیکنان می‌توانند انتخاب کنند که به چه صورت بخش داستانی را به پیش ببرند اما بهتر است بدانند اگر به صورت Co-Op پیش روند، راحت تر می‌توانند بازی را به پایان ببرند اما بازهم همه چیز به آنها بستگی دارد ولی باید همیشه آنلاین باشند. در دنیای Destiny بازی­‌باز در نقش محافظان یا Guardians قرار دارد. مبارزانی از آینده‌ای دور که برای مردم مبارزه می‌­کنند. یک گوی بزرگ آبی رنگ به زمین آمده و روشنی را برای مردم آن به ارمغان می‌­آورد. امّا مدتی طول نمی­‌کشد که موجودات بیگانه از منظومه شمسی عبور کرده و رستاخیز انسان‌ها را رقم می‌زنند. نویسندگان به خوبی توانسته‌اند مخاطبین را از دنیای پیرامون خود که فقط محدود به زمین شده است، به ماه برده و فضایی ایده آل را برای آنها رقم بزند.  نژاد های بازی شامل: Awoken: نژاد مرموز با پوستی به رنگ آبی تیره و سفید. Humans: نژاد مشترک اکثر بازیکنان که هزاران سال برروی زمین زندگی کرده اند. Exo: یک نوع ماشین کشتار، بی رحم و بسیار قدرتمند. کلاس ها بازی شامل: Hunter: شکارچیانی چابک که اکثرا برای دستمزد خود، حتی از جانشان هم می گذرند. Titan: دیوار ها را می سازند و برای محافظت از آن حتی جان خود را هم می دهند. Warlock: افرادی که جادوهای سری را به خوبی بر علیه دشمن به کار می‌گیرند.  نقد محتوای بازی ۱٫ استفاده از سحر و جادو: در بسیاری از بازی­‌ها به خصوص بازی­‌های نقش‌آفرینی سحر و جادو و مواردی که بسیار به خرافه می‌­ماند برای ایجاد جذابیت در بازی مورد استفاده قرار می­‌گیرد. مواردی مانند گرفتن قابلیت آتش زدن، ترمیم کردن صدمات و … شامل این موارد می‌شود. ۲٫ پرداختن به آینده و داستانی خیالی: استفاده از آینده و آخرالزمانی خیالی در بازی باعث شده حس پیگیری بازی و حس قهرمان بودن به بازی­‌باز القا شود تا او را مجاب به این کند که در بازی بیشتر فعالیت کند و زمان بیشتری را برای این بازی بی­‌پایان اتلاف کند و در ارتقای شخصیتش در بازی بیشتر تلاش کند. به جز این بازی با پرداختن به چنین داستان­‌هایی آینده­‌ای دروغین که نه می­‌آید و نه اتفاق خواهد افتاد را به دروغ به ذهن مخاطبش القا می­‌کند. ۳٫ آواتارسازی از نژادها و شخصیت­‌های دروغین: ابتدای بازی بازی­‌بازها باید با انتخاب یک نژاد از بین سه نژاد و سه کلاس بازی می­‌بایست شخصیت خودش را به طور مخصوص مطابق خواست خودش بسازد و به گونه­ بهتر آواتار مورد نظرش را بسازد و در بازی از آن به عنوان شخصیت مورد نظرش استفاده کند. اکتیویژن برای ساخت این بازی، استودیو بانجی را که خالق سری هالو، یکی از بزرگ‌ترین و تاثیرگذارترین عناوین شوتر اول شخص بود، جذب خود می‌کند و با امضای قراردادی ۱۰ ساله، ساخت این سری را به آن‌ها می‌سپارد. البته، پروژه‌ی Destiny متعلق به خود استودیو بانجی است و این استودیو از سال‌ها پیش تصمیم به ساخت یک چنین بازی را داشته است. اولین نشانه‌ی این بازی در سال ۲۰۰۹ و در داخل بازی Halo3: ODST مشاهده شد. در یکی از لوکیشن‌های بازی، تابلویی قرار داشت که در این تابلو عبارت «Destiny Awaits» به معنای سرنوشت در انتظار شماست و تصویر کره‌ی زمین قرار داشت که البته این کشف بعد از معرفی رسمی خود بازی صورت گرفت و تا قبل از آن این تابلو معنای خاصی نداشت. در هر صورت، اولین اطلاعات بازی در سال ۲۰۱۱ که سالگرد ۲۰ سالگی استودیو بانجی بود در قالب یک فایل مستند، رویت شد. در آن زمان این بازی با اسم رمز Project Tiger شناخته شد و بعدها نام Destiny رونمایی شد.  ادغام کردن دو سبک پر مخاطب ریسک بزرگ اکتیویژن و بانجی، در تلفیق سبک بازی بود. Destiny یک عنوان شوتر اول شخص بود که المان‌های یک بازی به شدّت چند نفره‌(MMO) را در اختیار داشت؛ اما این استودیو تصمیم نداشت تا این عنوان را به یک بازی MMO کامل تبدیل کند. از طرفی دنیای این بازی به صورت آنلاین است و بازیکنان توانایی تعامل با یکدیگر را دارند. ویژگی‌های سبک نقش آفرینی به وفور در بازی مشاهده می‌شود و بازیکن قادر است تا شخصیت دلخواه خود را در کلاس‌های مختلف پدید بیاورد و کسب امتیاز و تجربه کند. سرانجام Destiny در تاریخ ۹ سپتامبر ۲۰۱۴ بر روی پلتفرم‌های پلی‌استیشن ۴، ایکس‌باکس وان، پلی‌استیشن ۳ و ایکس‌باکس ۳۶۰ منتشر شد. برخلاف انتظارات، با این‌که این بازی امتیازات خوبی را کسب کرد اما در میان بازی‌هایی که امتیازات عالی دریافت کردند نتوانست حضور پیدا کند و میانگین نمرات ۷۷ از ۱۰۰را در متاکریتیک کسب کرد. ولی در قسمت فروش این بازی موفقیت‌های بزرگی را توانست کسب کند. اکتیویژن به میزان ۵۰۰ میلیون دلار، این بازی را به خرده فروشی‌های شماره یک دنیا عرضه کرد. بسیاری از منتقدین و کارشناسان عقیده دارند که مانور تبلیغاتی اکتیویژن بر روی این بازی به قدری حرفه‌ای و حساب‌شده بوده است که باعث شده بسیاری از ضعف‌های بازی زیر خیل عظیم تبلیغات دیده نشود و این بازی بیش از حد خود بزرگ شود. چندی از کارشناسان، اکتیویژن را متهم به تجاری سازی صنعت گیم به وسیله‌ی مارکتینگ کردند و خاطر نشان ساختند که نباید با استفاده از حقه‌های بازاری و تبلیغات وسیع، یک بازی ویدیویی که در اصل یک محصول فرهنگی و هنری است را به سمت تجاری سازی صد درصدی کشاند و به خاطر هایپ‌های بزرگ، خیل عظیمی از مشتریان را به خود جلب کرد. البته این صحبت‌ها نشان‌دهنده‌ی این نیست که Destiny یک بازی ضعیف است و برعکس، یکی از قدرتمند‌ترین عناوینی است که در طول حیات بازی‌های ویدیویی توسط سازندگانی خبره منتشر شده است، اما در هر صورت، مارکتینگ این بازی حواشی بسیاری نیز به همراه خود داشته است. همچنین بانجی‌ و گوگل طی توافقی پیش از انتشار رسمی این بازی، محیط‌های بازی را در گوگل‌ مپس Google Maps قرار داده‌اند تا کاربران همچون مکان‌ها و شهر‌ها واقعی در محل انجام بازی به گشت و گذار بپردازند.کاربران می‌توانند از این امکان بهره برده و در گوگل‌مپس به گشت و گذار در سه لوکیشن اصلی انجام این بازی بپردازند. این اولین باری است که با چنین مساله‌ای روبرو هستیم و نقشه‌های یک بازی در Google Maps در اختیار کاربران قرار داده می‌شود. با پیشگام شدنBungie، در آینده نیز شاهد چنین همکاری‌هایی خواهیم بود و ازاین‌رو می‌توان نقشه‌های محل انجام بازی‌ها را در گوگل‌مپس به نظاره نشست. سخن‌گوی اکتیویژن، که کمپانی منتشر کننده‌ این بازی است، در این مورد چنین اظهار نظر کرده است: نقشه‌های این بازی که با استفاده از فناوری گوگل تهیه شده است این امکان را در اختیار گیمر‌های گذارده تا نگاهی فراگیر به نقشه‌ی بازی داشته و شناخت کلی بهتری را از مکان‌های انجام آن در سیاراتی چون مریخ، ونوس و همچنین کره‌ی ماه داشته باشند. هرچند این امکان بخش کوچکی از دنیای بازیDestiny را آشکار می‌کند، اما کاربران قادرند تا با بررسی هر منطقه اطلاعات مفیدی را از شرایط، نحوه‌ی بازی و همچنین برخی از ویژگی‌های آن کشف کنند که در بازی تاثیرگذار بوده و می‌تواند تجربه‌ی بهتری را در اختیار بازی‌کنندگان قرار دهد.  نگاه آخر نگاه به این اعداد و ارقام و میزان هزینه‌ها، باید موتور فعالیت و تلاش‌ هنرمندان و بازیسازان را پر تحرک‌تر برای ساختن آثاری بیشتر و قوی‌تر کند و ضابطین و بودجه ریزان را بر آن کند که خیلی بیشتر از گذشته برای این حوزه‌ی محروم از بودجه، هزینه کنند. هر چه بیشتر جلو می‌رویم، می‌بینیم بودجه‌های بیشتری برای ساخت بازی‌ها هزینه می‌شود و بازار بازی‌­های ویدئویی بزرگتر می‌شود، مخاطب هم منتظر تولیدات داخلی نخواهد ماند و اگر همین طور تولیدات داخلی کم و بی اثر باقی بمانند، نفوذ بازی‌های غربی و شرقی از این که هست بیشتر هم خواهد شد. دیگر اینکه وقتی بودجه‌ی بنیاد بازی‌های رایانه‌ای هر سال نسبت به سال قبل کمتر می­‌شود، فاجعه بار، حزن‌انگیز و تأسف‌بار خواهد بود. وقتی دولت گذشته و دولت فعلی، حتّی اولیت چند هزارم‌شان هم رسیدن به بنیاد بازی و هنر-صنعت-سرگرمی بازی‌های ویدئویی نیست، و تازه به این نتیجه رسیده که معاونت سینمایی را به سازمان سینمایی تبدیل کند و رسانه‌ی نو ظهور و پر نفوذ بازی را یکی از زیر مجموعه‌های این سازمان قرار دهد، که خود هزاران مشکل و دغدغه دیگر دارد، انتظار خاصی نمی‌­توان از بازی­‌های ایرانی داشت که هر سال فقط تلاش عده­‌ای جوان پرانگیزه در این حوزه جرقه ایجاد می­‌کند و بس. این‌ها شاید به ما و سازندگان و علاقه‌مندان داخلی بازی‌های ویدئویی این پیام را می‌دهد که دل از سازمان‌ها و بودجه‌های دولتی بکشیم و رو به سوی بودجه‌­های خصوصی بگردانیم و به طور خود گردان و متکی به روحیه­ بالای بسیجی بازی­‌سازی انجام بدهیم. نه این گونه که معمولاً جا افتاده که بودجه‌ی بی حد و حصری توسط بخش‌های فرهنگی دولتی به پای پروژه‌های فرهنگی ریخته می‌شود و آنها بی‌حساب آن را خرج می‌کنند، که شاید موارد استثنا و غیر از این هم بسیار باشد، امّا مشاهده می­‌کنیم که در کارهای خصوصی به دلیل نیاز به مصرف معقول، منابع مالی متناسب با هزینه‌های بازگشت، در نظر گرفته می­‌شود. خیلی اوقات شاهد آن هستیم که در پروژه‌های خصوصی اعتقاد به پروژه و اثر برای مقبولیت و فروش بسیار بیشتر است و تیم تولید امیدشان به فروش محصولشان بیشتر است و برای کیفیت بهتر محصول نهایی تمام انرژی خود را به کار می­برند. همین هم سبب تلاش بیشتر و اهمیت به پروژه‌شان خواهد شد.  امّا در دوران جنگ نرم فرهنگی به سر می‌بریم و سالی که در حال سپری کردنش هستیم، توسط ولی امر مسلمین جهان سال “فرهنگی و اقتصادی با عزم ملّی و مدیریت جهادی” نام گرفته، اینکه مراکز خصوصی و بخش‌های مدیریت‌های خصوصی تمامیِ نگاه‌شان را معطوف به سوی اقتصاد و پروژ‌ه‌های اقتصادی کنند، و میلیار‌د‌ها میلیارد هزینه در بنگاه‌های اقتصادی تزریق کنند، اشتباه بزرگی است. جامعه از مقابله با بحران‌های فرهنگی اخیر دچار صدمات زیادی شد که خطرات این حوزه را اطلاع می‌دهد. به طور خاص در حوزه‌ بازی‌های ویدئویی ما می‌بینیم که خرید و استفاده‌ بی رویه بازی‌های غربی و شرقی و تبلیغ و ترویج آنها توسط مجلات و سایت‌های رسمی بازی در کشورمان، مشکلات روانی، شخصیتی، رفتاری و واکنشی بسیاری را در سنین کودک و نوجوان و بزرگسال به وجود آورده که این اتفاقات، حجم ناچیزی از مشکلاتی است که در آینده با آن مواجه خواهیم شد. لذا امید است که دستگاه‌های تبلیغاتی داخلی برای فرهنگ جامعه‌شان بسیار بیشتر از آنچه که تا به حال صرف کرده‌اند، هوشمندانه هزینه کنند.

کلیدواژه ها: ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 2305
زمان انتشار: 5 آوریل 2015
| |
جنبش شیعیان یمن درآخرالزمان

برگزیده ای از سخنان استاد عصام العماد؛

جنبش شیعیان یمن درآخرالزمان

مدتی است که جریانات اخیر یمن و کشتار شیعیان در این کشور و نیز ارتباط این تحرکات با قیام یمانی که از علائم ظهور امام زمان (عج) شمرده شده، ذهن شیعیان و ارادتمندان حضرت مهدی (عج) را به خود جلب نموده است.    به گزارش منتظران منجی ؛ مدتی است که جریانات اخیر یمن و کشتار شیعیان در این کشور و نیز ارتباط این تحرکات با قیام یمانی که از علائم ظهور امام زمان (عج) شمرده شده، ذهن شیعیان و ارادتمندان حضرت مهدی (عج) را به خود جلب نموده است. نوشته زیر که برگزیده ای از سخنان استاد عصام العماد می باشد، پاسخی به این دغدغه است. لازم به ذکر است که آقای دکتر عصام العماد که مدتها وهابی بوده و با درک عمیق انحرافات آنان، شیعه گردیده است و فضل و کمال ایشان برای محافل علمی و دینی شیعه و اهل سنت روشن است، به جهت شیعه شدن و حمایت جوانمردانه از شیعیان مظلوم یمن، مورد هجوم شدید و تخریب شخصیت، از طرف وهابیت و حکومت یمن قرار گرفته است. شیعیان یمن و رهبری جنبش آنها  شیعیان در یمن به سه مذهب جعفری، زیدی و اسماعیلی تقسیم می شوند. هم اکنون تقارب مذهبی خوبی میان شیعیان جعفری و شیعیان زیدی برقرار است. یکی از علل به وجود آمدن این همبستگی مذهبی، وجود شخصیت علامه حسین حوثی بوده است. قبل از شروع به فعالیت شهید علامه حوثی، کتاب هایی از طرف شیعیان زیدی علیه شیعیان جعفری و نیز به عکس، کتاب هایی از طرف شیعیان جعفری علیه شیعیان زیدی منتشر می شد، ولی علامه حوثی با درایت خود توانست این تفرقه مذهبی را پایان بدهد. در حقیقت حکومت یمن تلاش می کرد میان شیعیان جعفری و زیدی فتنه انگیزی کند، ولی علامه حوثی این فتنه را خنثی کرد. پروژه وحدت آفرین علامه حوثی میان شیعیان زیدی و جعفری در یمن، یکی از دلایل اصلی عصبانیت حکومت یمن از علامه حسین حوثی بود. او توانست گروهی اعتقادی و نظامی را به نام گروه «جوانان مؤمن» به وجود آورد. اعضای این گروه، دارای ویژگی های اخلاقی منحصر به فردی هستند. این خصوصیات فقط رفتارهایی سطحی و ظاهری در این گروه نیست، بلکه تربیت علامه حسین حوثی باعث ریشه دارشدن بزرگواری های اخلاقی در عمق جان این مجاهدان شده است. ایشان شیوه تربیتی ویژه ای داشت، جوانان طرفدار خود را زیر نظر داشت و از نظر تربیتی به آنها توجه می کرد. او تلاش می نمود که طرفدارانش وقت بیهوده نداشته باشند و اوقات فراغت آنها را با برنامه های سازنده تربیتی پر می کرد. علامه حوثی در تبلیغ دینی و سازماندهی تشکیلات جوانان مومن، از بهترین و جذاب ترین شیوه های تربیتی استفاده می کرد، در نتیجه محبوبیت و عشق جوانان به ایشان در تاریخ یمن کم نظیر است. تلاش های رژیم یمن و عربستان، برای تخریب چهره شهید حوثی در میان پیروانش، تاکنون ناکام بوده و آنها توفیقی نداشته اند. آنان بهترین سخنرانان و نویسندگان کشورهای عربی را برای تأثیرگذاری بر اعضای گروه جوانان مؤمن استخدام می کردند و آنها شست و شوی فکری می دادند، ولی هر چه تلاش آنها بیشتر می شد، عشق جوانان مؤمن به شهید حوثی افزایش می یافت. از طرف دیگر تلویزیون رسمی یمن برنامه های دائمی علیه این جریان داشته و دارد، ولی تاکنون نتوانسته محبوبیت این جریان را در میان مردم یمن کم کند. علامه حوثی توانست تمامی جنبه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دینی در تربیت هواداران خود مَد نظر داشته باشد. او تعالیم قرآن را محور حرکت تربیتی همه جانبه خود قرار داده بود. همچنین بر اساس مبانی مکتب اهل بیت علیهم السلام جوانان را تربیت می کرد. او بر بیداری و بصیرت سیاسی تأکید بسیار داشت. تلاش آقای حوثی این بود که جوانان مؤمن گرایش و موضع گیری متحد در مسائل مختلف داشته باشند و در یک مسیر مشخص حرکت کنند.   [جنبش شیعیان یمن و قیام یمانی در آخرالزمان] تأثیر شهادت علامه حوثی در یمن شهادت علامه حسین حوثی در جامعه یمن تأثیر بسیار عمیقی داشت. شاید اگر شهید حوثی تا امروز زنده بود، به اندازه شهادتش نمی توانست در جامعه یمن تأثیرگذار باشد. سخنرانی های وی که به شکل جزوه های متعدد منتشر شده بود، بعد از شهادت او در میان مردم یمن دست به دست می شد. برخی شخصیت های بزرگ یمن از رییس جمهور یمن درخواست کردند که جسد شهید حسین الحوثی را به مردم صعده تحویل دهد. رییس جمهور در پاسخ گفته بود: آیا قصد دارید برای همه مردم یمن حرم مقدسی بسازید؟ بعد از گذشت سال ها از شهادت علامه حوثی، هنوز جسد ایشان، به خانواده اش تحویل داده نشده است. آینده شیعیان یمن شش جنگ ایجاد شده در یمن، نه تنها جوانان مؤمن و مبارز را از مقاومت خسته نکرده است، بلکه علاقمندی و عمق اندیشه های این متفکر جهان اسلام را در بین جوانان بیشتر کرده است. در حقیقت در یمن بیداری وسیع و بزرگی شکل گرفته است. اگر این بیداری اسلامی به وجود نمی آمد، حکومت عربستان به شیعیان یمن حمله نمی کرد. به برکت جنبش اسلامی پدید آمده توسط علامه حوثی، مردم گروه گروه به مذهب تشیع وارد می شوند، چنان که بسیاری از مردم یمن که با شیعه آشنا نبودند، با استفاده از آثار علامه حوثی، شیعه را شناختند، چون وی حقایق و ویژگی های تشیع را به زبانی تأثیرگذار و جذاب مطرح کرده است. نتایج جنگ علیه شیعیان یمن جنگ عربستان و حکومت یمن علیه شیعیان، تاکنون به دلایل زیر به نفع تشیع بوده است: الف. بسیاری از شیعیان فقط انتساب ظاهری به تشیع داشتند و شیعه شناسنامه ای بودند، حتی برخی از آنها، اعتقاداتی مخالف تشیع پیدا کرده بودند، ولی این جنگ باعث بازیابی هویت شیعه در یمن شد. ب. این جنگ، شیعیان را وارد معادله سیاسی یمن کرد، تا جایی که حکومت یمن از شیعیان درخواست می کند حزبی سیاسی تشکیل دهند، در حالی که قبل از جنگ، حکومت یمن، وجود شیعیان را به رسمیت نمی شناخت. ج. این جنگ به شیعیان جرأت داد تا محبت خود را به اهل بیت علیهم السلام رسماً اعلام کنند، در حالی که پیش از این جنگ، شیعیان می ترسیدند خود را به مذهب اهل بیت منتسب کنند. د. پیروزی های بزرگی که شیعیان در جنگ علیه حکومت یمن و عربستان به دست آوردند، به شیعیان یمن قداست بخشیده است. بسیاری از پیروان مذاهب اسلامی دیگر، درباره علل مقاومت تعداد اندکی از شیعیان در مقابل ارتش مسلح یمن و عربستان تحقیق می کنند. این جنگ در قلب دشمنان مکتب اهل بیت در یمن، ترس و رعب افکنده است، چنان که قلوب پیروان اهل بیت در یمن را شاد کرده است. [جنبش شیعیان یمن و قیام یمانی در آخرالزمان] نگاه شیعیان عربستان به جنبش حوثی در یمن شیعیان در همه جای دنیا، اهل بیت را دوست دارند؛ به همین جهت شیعیان جهان به شکل عمومی و شیعیان عربستان به شکل خاص طرفدار حوثی ها هستند، به ویژه که دو مسأله وجود دارد که باعث نزدیک تر شدن شیعیان عربستان به حوثی ها می شود: اول همسایگی حوثی ها با عربستان و دوم تشابه در مظلومیت است. حکومت عربستان پیش از ستمگری علیه حوثی ها، شیعیان عربستان را مورد ظلم قرار داده است. مسلماً فقط مظلوم است که می تواند حال مظلوم را درک کند.  خواسته اصلی شیعیان یمن شیعیان در یمن از هستی و هویت و حق حیات خود دفاع می کنند. حکومت یمن قصد دارد شیعیان را از بین ببرد، از این رو کتاب هایشان را می سوزاند، مساجدشان را ویران می کند، شخصیت هایشان را تخریب می کند، به شخصیت امام علی علیه السلام و امام حسین علیه السلام توهین می کند… کتاب نهج البلاغه و صحیفه سجادیه را ممنوع کرده است، مراسم عید غدیر و مراسم عاشورا را ممنوع نموده است. حکومت یمن همانند حکومت بعثی صدام در عراق با شیعیان رفتار می کند. صدام معتقد بود که نیازی به شیعیان در عراق ندارد، امروز هم علی عبدالله صالح معتقد است که شیعیان در یمن جایی ندارند. حکومت یمن و عربستان هر دو برای محو تشیع در یمن دست به دست هم داده اند. حوثی ها از زندگی خود، ناموس و فرزندان و اموالشان دفاع می کنند. آنها می خواهند حق حیات داشته باشند و معتقدند اگر مقاومت نکنند همگی از بین خواهند رفت. نقش انقلاب اسلامی در جنبش شیعیان یمن بدون شک انقلاب اسلامی ایران، باعث به وجود آمدن بیداری اسلامی در جهان اسلام شده است، هم در میان شیعیان و هم در میان اهل سنت. طبیعی است که شیعیان یمن هم تحت تأثیر انقلاب اسلامی قرار بگیرند. ولی این تأثیرپذیری فکری از انقلاب اسلامی تنها منحصر به شیعیان یمن نیست، بلکه بسیاری از عالمان اهل سنت نیز از انقلاب اسلامی تأثیر گرفته اند. بسیاری از رهبران فکری اهل سنت در جهان اسلام، مانند شیخ محمد غزالی، ابوالاعلی مودودی، راشد غنوشی، حسن ترابی را دیده ایم که از انقلاب اسلامی متأثر شده و از آن دفاع کرده اند. متأسفانه حکومت یمن و عربستان میان تأثیرپذیری فکری از انقلاب و مسأله دریافت کمک های نظامی از ایران خلط کرده اند. جهان اندیشه از دنیای ارتباطات نظامی فاصله دارد. عجیب این است که حکومت عربستان با بمب های فسفری که استفاده از آن در قوانین بین المللی جنگی ممنوع است، شیعیان یمن را بمباران می کند، و به صورت علنی وارد یمن شده است، ولی با این حال ایران را به دخالت در مسائل یمن متهم می کند. علت اصلی جنگ با شیعیان یمن رییس جمهور مصر، حُسنی مبارک قبل از جنگ یمن، درباره هلال شیعه و خطر رشد شیعیان برای خاورمیانه سخن گفته است. بسیاری از رهبران سیاسی از بیداری شیعیان در کشورهای عربی و غیرعربی داد سخن داده اند. دکتر یوسف قرضاوی از حرکت تبشیری شیعه و جنبش تحول به مذهب شیعه در جهان سخن گفته است. با توجه به همسایه بودن یمن با عربستان که مرکز اصلی وهابیت به شمار می آید، این جنگ به عنوان جنگی پیشگیرانه برای محاصره تشیع در یمن آغاز شد. به تعبیر آنها و تصریح رهبران ارتش یمن و عربستان، تشیع ابتدا یمن و سپس عربستان را می بلعد! پس، قبل از این اتفاق باید آنها را قتل عام کرد! این جنگ، علیه مذهب و طایفه شیعه به راه افتاده است و هرچند ریشه های سیاسی دارد، ولی علل سیاسی آن درجه دوم است. البته نباید فراموش کنیم که عربستان در جنگ خود علیه شیعیان یمن، شیعیان را به ایران ربط می دهد. هدف عربستان این است که ذهن مردم را از خطر آمریکا و اسرائیل منحرف کرده و دشمنی خیالی برای آنان بسازد. عربستان خطر ایران را جایگزین خطر آمریکا و اسرائیل کرده است و می خواهد جنگ را از مبارزه با آمریکا در خاورمیانه به جنگ میان شیعیان و اهل سنت بکشاند. ارتباط قیام شیعیان یمن با قیام یمانی در آستانه ظهور همان طور که مطلع هستید روایات بسیار موثقی درباره قیام یک رهبر شیعه یمنی در آخر الزمان وجود دارد که با جنبش ایرانیان نیز هماهنگ خواهد بود. از سوی دیگر می دانیم که حوثی ها تنها گروه شیعه اثناعشری در یمن هستند که به انقلاب ایران نیز اعتقاد دارند. با توجه به دو موضوع فوق، حال سؤال این است که آیا این امکان وجود دارد که یمانی موعود از میان همین حوثی ها باشد؟ یا شیعیان دیگری از درون حوادث جاری سر برخواهند آورد که یمانی موعود، رهبر آنان خواهد بود؟ برای پاسخ به این سؤال، باید گفت: در حقیقت مسأله تشخیص مصداق در مورد یمانی که زمینه ساز ظهور حضرت مهدی (عج) است و در روایات به او وعده داده شده و این که آیا یمانی در میان حوثیان هست یا نه، جزو امور غیبی است. ما نمی توانیم به شکل قطعی این مسأله را اثبات یا رد کنیم. البته می توانیم به قانون مهمی اشاره نماییم که باید همیشه در نظر داشته باشیم. این که ما پیرو اهل بیت علیهم السلام هستیم و به همین جهت باید جنبش های پدید آمده در ایران، عربستان، عراق و یمن را به شکل ویژه مورد توجه قرار دهیم، چون حرکت حضرت مهدی (عج) و یاوران اصلی ایشان در ایران، یمن، عراق و عربستان هستند. همین مسأله باعث می شود تا به جنبش حوثی توجه کنیم. جنبش حوثی در منطقه ای استراتژیک قرار دارد که در دوران ظهور، محور برخی تحولات خواهد بود. بنابراین نمی توانیم به این جنبش به چشم حرکات دیگر شیعیان مثلاً در لیبی یا فرانسه بنگریم. شکی نیست که جنبش حوثی، جنبشی پربرکت و یاری شده از جانب خداست، ولی این دلیل، کافی نیست که ادعا کنیم یمانی در این مجموعه قرار دارد. نقش جمهوری اسلامی در ارتباط با شیعیان یمن فشارهای شدیدی علیه جمهوری اسلامی ایران در سطح بین الملل وجود دارد. البته رسانه های بین المللی ایران به شکل رسمی و علنی مظلومیت شیعیان یمن را مطرح می کند. به همین دلیل هم عربستان و مصر پخش برنامه های شبکه العالم را از ماهواره های عرب ست و نیل ست قطع کرده اند، چون شبکه العالم ـ که متعلق به ایران است ـ زبان مظلومیت شیعیان یمن است. جالب این که این تصمیم تقریباً چند روز قبل از هجوم عربستان علیه شیعیان یمن اجرایی شد.[1] معرفی منابع معتبر برای شناسایی شیعیان یمن مجموعه های از شیعیان در یمن فعال هستند که بیانیه های زیادی در دفاع از شیعیان جعفری و شیعیان زیدی صادر کرده اند، مانند: الرابطه الجعفریه و جمعیة علماء الجعفریه. برخی سایت ها نیز مظلومیت شیعیان یمن را منتشر می کنند، مانند سایت المنبر نت، تالار گفت وگوی مجالس آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم، سایت حضرموت و سایت صعده آنلاین.

کلیدواژه ها: ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 2192
زمان انتشار: 11 مارس 2015
| |
آخرالزمان فرازميني در سينما

آخرالزمان فرازميني در سينما

اثبات وجود « زیست فرازمینی » (1) به صورت مشابه حیات در زمین یا ماوراء زمینی، مسئله ای است که همواره برای دانشمندان و عموم مردم مورد توجه بوده است. با توجه به این که علوم طبیعی جدید به سطح بالایی از پیشرفت رسیده اند و هنوز هیچ موجود زنده ای در خارج از سیاره ی زمین کشف نشده است، می توان گفت این مسئله، هنوز در حد یک فرضیه است و به همین دلیل هنوز اکتشافات در این زمینه ادامه دارد. افزون بر آن، « اریک فون دنیکن » (2) فرضیه ای را با عنوان « فضانوردان باستانی » (3) در سال 1968 م مطرح کرده است که با این قسمت ارتباط دارد. اساس فرضیه چنین است که در سال های پیشین بشری، موجودات فرازمینی برای بازدید به زمین آمده اند و تکنولوژی های تمدن های باستانی و مفاهیم ادیان برگرفته از آن ها است که به نام خدایان پذیرفته شده اند. او در این کتاب و کتاب های دیگرش به بررسی آثار و نشانه های باقی مانده از مسافران فرازمینی در میان آثار تاریخی و باستانی دوران گذشته می پردازد. (4) جالب توجه است که دنیکن بارها به دلیل کلاه برداری و جرم های گوناگون متهم شده و به زندان رفته است. در زمینه ی همین فرضیه نیز متهم به ایجاد دلایل و یافته های جعلی است. او در مصاحبه ی خود با مجله ی « پلی بوی » (5) برخی پشت پرده های عکس های جعلی و کتیبه های دروغین خود را فاش کرده است. (6) در هر صورت چه وجود زیست فرازمینی ثابت شود و یا نشود، فیلم های بسیاری موجودات بیگانه را عامل حادثه ی آخرالزمانی بشر معرفی می کنند. در این فیلم ها موجودات بیگانه برای اهداف مختلفی به انسان ها حمله می کنند و نسل بشر را در خطر نابودی قرار می دهند. در گروهی از این فیلم ها موجودات بیگانه به دنبال محل جدیدی برای زندگی هستند و به همین دلیل، قصد نابودی انسان ها و تسخیر زمین را دارند. در فیلم « روز استقلال » (7) موجودات بیگانه با سفینه هایی غول پیکر، آسمان تمام شهرهای مهم جهان را پوشش می دهند و در روز و ساعتی مشخص، حمله علیه نسل انسان را آغاز می کنند. موجود فرازمینی که دستگیر و برای آزمایش به محلی نظامی برده می شود، در صحبتش با رئیس جمهور امریکا هدف از آمدن شان را تسخیر زمان برای استفاده از منابع سرشارش معرفی می کند. در سه گانه ی « دگرگون کننده ها » (8) و انیمیشنی با همین عنوان، موجودات بیگانه، روبات های غول پیکری هستند که توان تغییر شکل به ماشین های الکتریکی را دارند. این موجودات پس از بروز جنگ عظیم در سیاره ی خودشان در فضا به دو گروه شر و خیر تقسیم شده و به دلایلی به زمین آمده اند. جنگ این دو گروه از موجودات بیگانه در زمین ادامه پیدا می کند. در قسمت سوم از این مجموعه، موجودات شرور بیگانه قصد دارند سیاره ویران شده ای را که در فضا دارند در زمین دوباره احیا کنند و برای تحقق این نقشه، تمام انسان ها را نابود سازند. در فیلم « مریخ حمله می کند! » (9) موجودات بیگانه از مریخ به زمین آمده اند و هدف خود را ابتدا صلح با انسان ها می نامند؛ ولی پس از گذشت مدتی حمله ی خود را برای نابودی جهان و قتل عام انسان ها آغاز می کنند. در فیلم « بیگانگان در اتاق زیر شیروانی » (10) هم موجودات فضایی کوچکی برای حمله به زمین آمده اند. این موجودات ابتدا با حمله به یک خانه در جست و جوی محلی امن برای ارتباط با فضا هستند تا بتوانند حمله را آغاز کنند و در همین مکان با انسان ها درگیر می شوند. همین موجودات بیگانه در دو فیلم و انیمیشن « بن تِن » (11) به شکل های گوناگونی درمی آیند و به انسان ها حمله می کنند. این موجودات قصد دارند پس از تشکیل نیروی لازم، زمین را تسخیر کنند. در فیلم « نشانه ها » (12) ابتدا نشانه هایی عجیب همچون ایجاد شدن علامت های بسیار بزرگ در مزارع، سراسر دنیا را فرا می گیرد. پس از آن موجوداتی بسیار وحشی با گازی مرگبار به انسان ها حمله می کنند، قصد آن ها نابودی کامل بشر است. در انیمیشن « تایتان ای. ئی » (13) موجوداتی فضایی که انرژی خالص اند، جهان را به تصرف خود درمی آورند و غالب انسان ها را نابود می کنند. هم چنین در فیلم « میدان جنگ زمین » (14) موجودات بیگانه در سال 3000 م به انسان ها و زمین حمله می کنند. این جنگ به صورتی است که انسان ها در معرض شکست قطعی قرار گرفته اند. در گروه دیگری از فیلم های این گروه، موجودات بیگانه به دلیلی غیر از تسخیر زمین به انسان ها حمله می کنند و هدف اصلی آن ها مجازات انسان ها به دلیل فسادهای پرشمارشان است. در فیلم « روزی که زمین از حرکت ایستاد » موجودات بیگانه ای که مسئول برقراری آرامش در کهکشان اند، به علت بروز فسادهای مختلف از انسان ها، موجودی هولناک و مرگبار را به زمین می فرستند تا همه ی آدمیان را نابود کند؛ دلیل نابودی، تهدید بودن انسان ها برای دیگر موجودات کهکشان عنوان می شود. در فیلم « فرود » (15) موجودات بیگانه برای مجازات انسان ها به زمین آمده اند. دلیل این مجازات سهل انگاری انسان ها و گرم شدن بیش از اندازه ی دمای هوا است. این موجودات در کالبدی انسانی قصد دارند دمای زمین را تا حدی بالا ببرند که حیات روی کره ی زمین ناممکن شود و انسان ها نابود شوند. در فیلم « بیست و هفتمین روز » (16) موجودات بیگانه برای سنجش رشد اخلاقی و رفتاری مردم کره ی زمین می آیند. برای این سنجش، کپسول های مخربی با قدرت تخریب یک قاره درست می کنند و در اختیار افراد مختلف در سرتاسر جهان قرار می دهند. این کپسول ها از طریق تله پاتی بین افراد، فعال می شود و در صورت مشخص شدن فساد انسان ها، نابودی کره ی زمین را به همراه خواهد داشت. در فیلم « قعر اقیانوس » (17) موجودات بیگانه، صورتی دیگر دارند؛ موجوداتی با حیاتی آبی که در دریاها زندگی می کنند. این موجودات به دلیل فسادها و جنگ های زیاد انسان ها قصد دارند سونامی بزرگی ایجاد کنند تا تمام سرزمین ها زیر آب برود و انسان ها نابود شوند. نکته ی بسیار قابل تأمل در این فیلم، آن است که موجودات آبی، وقتی به دانشمند امریکایی تصاویر فسادهای انسانی را نشان می دهند. در میان این فسادها تصویرهایی از انقلاب اسلامی ایران، تسخیر سفارت امریکا در تهران و رزمندگانی با سربند « لبیک یا خمینی » نیز دیده می شوند. دیگر تصاویر فسادهای عالم هم مربوط به دشمنان و مخالفان امریکا در سراسر جهان است. در فیلم « ویروس » (18) موجودات بیگانه، انسان را ویروس می دانند و به همین دلیل به آنان حمله می کنند و آن ها را از بین می برند. این موجودات در آب ها حضور دارند و به کشتی ها هجوم می برند. در برخی فیلم ها حمله موجودات بیگانه برای کسب چیزی است که در زمین یا انسان ها وجود دارد. در فیلم « خط افق » (19) موجوداتی به زمین می آیند که از مغز انسان ها تغذیه می کنند. سفینه ای عظیم، همراه سفینه های کوچک با نور آبی فسفری بر روی آسمان شهرها ساکن می شود و انسان ها را به بالا می کشد و در سفینه زندانی می کند. این موجودات ماشینی، مغز انسان ها را بیرون می کشند و می خورند. در فیلم « ملاقات با دیو » (20) موجودات بیگانه از سیاره ای دیگر برای به دست آوردن نمک به زمین آمده اند. آن ها قصد دارند اقیانوس ها را خشک کنند تا نمک حاصل از آن را برای استفاده ببرند. در برخی فیلم ها دلیل هجوم فرازمینی، مشخص نیست و به نظر می رسد دلیل آن فقط هجوم تمدنی قوی تر برای بلعیدن تمدن ضعیف تر است. فیلم « جنگ دنیاها » (21) نمونه ی روشنی برای این دسته است. این فیلم دو بار ساخته شده است. در نسخه ای که در سال 1953 م اکران شد، موجودات بیگانه در منطقه ی دورافتاده ای از امریکا به زمین می آیند و حمله ای بزرگ علیه انسان ها آغاز می شود. در نسخه ای (22) که « استیون اسپیلبرگ » (23) در سال 2005 م بر روی پرده برد، ابتدا تمام امکانات الکترونیکی و الکتریکی از کار می افتد، سپس موجودات ماشینی غول پیکری از طریق رعد و برق های مکرر به زمین می آیند و کشتار انسان ها آغاز می شود. پس از این دو فیلم دنباله ای با نام « جنگ دنیاها 2: موج بعدی » (24) اکران شد که موج جدید حمله ی مریخی ها به زمین را نشان می دهد. در این نسخه، موجودات به شکل هیولاهای بزرگی هستند که قصد نابودی زمین را دارند. در فیلم « ثور » (25) موجودات بیگانه از سیاره ای دیگر به زمین حمله می کنند. این موجودات قادرند با اسلحه ای ویژه، زمین را با ایجاد یخ بندانی بزرگ از بین ببرند. این واقعه به نحوی خنثی می شود؛ ولی دوباره بر اثر باز شدن پلی فضایی بین زمین و کهکشان، زمین در معرض نابودی قرار می گیرد. در انیمیشن ها و فیلم « فانوس سبز » (26) موجودات بسیاری در سیاره های گوناگون زندگی می کنند که انسان ها و زمین، بخش بسیار ناچیزی از آن به نظر می آیند. در این مجموعه، موجودات فرازمینی عظیم و هولناکی، قصد نابودی تمام کهکشان ها را دارند. در نسخه ی فیلم، داستان این تسخیر از کره ی زمین آغاز می شود. در فیلم « نبرد لس آنجلس » (27) موجودات فضاییِ قاتل در قالب شهاب سنگ های آسمانی به زمین می آیند و از شهرهای بزرگ جهان عملیات کشتار و نابودی انسان ها را آغاز می کنند. در فیلم « سربازان سفینه ی ستاره پیما » (28) حشرات غول آسایی از سیاره های دیگر به زمین حمله می کنند و جنگ بزرگی میان انسان ها و این موجودات درمی گیرد. در فیلم « فایل های ایکس » (29) پانزده هزار سال پیش از میلاد مسیح علیه السلام موجودی بیگانه به یک غارنشین حمله می کند و در زمان معاصر هم در همان نقطه پسر بچه ای کشته می شود. این خطر سال ها است که انسان ها را تهدید می کند و مأموران اف بی آی، علت این وقایع را جست و جو می کنند. در فیلم « ابر » (30) به دلیلی نامعلوم، ابری از مه، شهر را احاطه می کند که از آن موجودات ترسناک بیگانه بیرون می آیند و به انسان ها حمله می کنند و آن ها را می کشند. در برخی فیلم ها هجومی سراسری اتفاق نمی افتد و فقط هیولا یا موجودی ویژه از طرف موجودات بیگانه برای نابودی انسان ها فرستاده می شوند. در فیلم « رفیق، ماشین من کجاست؟ » (31) موجود بیگانه به شکل زنی غول پیکر است. او برای فعال سازی دستگاهی مرگبار و نابودی بشر آمده است. در فیلم « دگورا، هیولای فضایی » (32) موجودات فضایی برای نابودی انسان ها هیولایی عجیب به نام « دگورا » را از آسمان می فرستند. در فیلم « یاگ: هیولایی از فضا » (33) موجودی از آسمان نمی آید؛ بلکه با ایجاد جهش ژنتیکی از جانب موجودات بیگانه بر روی موجود زمینی، هیولایی مهار نشدنی ایجاد می شود. در فیلم « تهاجم هیولای ستاره ای » (34) هیولایی از سیاره ی ایکس برای نابودی زمین فرستاده می شود و بالاخره در فیلم « گودزیلا 2000 » (35) سفینه ی فضایی، فرستاده ی بیگانگان است. در فیلم « موجودی از دنیای دیگر » (36) هنگام اکتشافات قطبی، انسانی یخ زده در یکی از ایستگاه ها پیدا می شود. پس از خارج شدن از حالت انجماد، مشخص می شود او موجودی بیگانه است که قصد نابودی بشر را دارد. در فیلم « روزی که زمین متوقف شد » (37) هم، موجودات بیگانه، روبات های بزرگی را در شهرهای مختلف جهان مستقر کرده اند و انسان در برابر تهدیدی بزرگ قرار دارد. هم چنین در فیلم « ترنسمورفرها » (38) که دو قسمت از آن اکران شده است، روبات های غول پیکر فضایی به زمین حمله می کنند و انسان های زیادی را نابود می سازند و بازماندگان به زیر سطح زمین می روند. در شماری دیگر از فیلم ها، موجودات فضایی از ابتدا قصد نابودی زمین یا انسان ها را ندارند؛ بلکه بر اثر یک اتفاق به زمین می آیند و با انسان ها درگیر می شوند. در فیلم « حمله به بلوک » (39) موجود ماده ای از فضا به شکلی نامعلوم در لندن روی یک اتومبیل می افتد. او شبیه گوریلی است که چشم ندارد و دندان های بزرگی دارد و با بو کردن، راه خود را می یابد. چند تن از نوجوانان خیابانی به دنبال او رفته و او را می کشند. پس از اندک زمانی، تعداد زیادی از همین نوع اما بزرگ تر و خشن تر از آسمان فرود می آیند. آن ها موجوداتی نر هستند که به دنبال ماده ی کشته شده به زمین آمده اند و به انسان ها حمله می کنند. در انیمیشن « جوجه کوچولو » (40) هم، فرزند موجودات بیگانه به زمین می افتد و هم نوعانش برای یافتن او به زمین حمله می کنند و تخریب و نابودی آغاز می شود. هم چنین در فیلم « بازگرداننده » (41) سفینه ی فضایی و خلبانش به دست یک گروه مافیایی در سال 2084 م ربوده می شود. موجودات فضایی برای انتقام و بازپس گیری سفینه به زمین هجوم می آورند. برخی فیلم ها سلطه ی موجودات بیگانه را بر انسان ها نشان می دهند. در مجموعه ی سه گانه ی « دروازه ی ستارگان » (42) موجودی فرازمینی با سفینه ای به شکل هرم، خود را خدای بشر می خواند و با ارتش فضایی اش برای تسلط بر انسان ها آمده است. در دسته ی دیگر از این نوع فیلم ها برشی از آینده به تصویر کشیده می شود که انسان ها و موجودات بیگانه با هم زندگی می کنند؛ ولی همواره تهدیدهای آخرالزمانی از طرف این موجودات علیه بشر وجود دارد. در فیلم های « مردان سیاه پوش » (43) که تاکنون دو قسمت از آن اکران شده است، برخی موجودات فضایی، قصد حمله به انسان ها و تسخیر زمین را دارند. در فیلم « منطقه ی نُه » (44) موجودات فضایی به شکل حشرات بزرگ، پس از خراب شدن سفینه شان در زمین ساکن می شوند و به عنوان شهروندان درجه ی دوم در حومه ی شهر زندگی می کنند. این موجودات همواره تهدیدی برای انسان ها به شمار می روند و سازمان های مختلف دولتی، در پی یافتن راه حلی برای این مشکل هستند. مضمونی که فیلم های این دسته پی می گیرند، مطلبی است که در سرتاسر تاریخ انسانی جاری بوده است. به این شرح که تمدن های مافوق همواره تهدیدی جدی برای تمدن ضعیف تر شمرده می شود، به همین دلیل موجودات فرازمینی از گذشته های دور،‌ تهدیدی همیشگی برای بشر به حساب می آمدند. البته باید توجه داشت که مضمون متون دینی، انسان را اشرف مخلوقات می داند و این امر می تواند نقطه ی اتکا و امید برای بشر باشد که در نهایت به آینده ای روشن پایان خواهد یافت. در هر صورت، فیلم های این دسته نیز مصداقی فرازمینی برای دجال محسوب می شود که البته این مسئله، فرع اثبات وجود زیست فرازمینی است. پی‌نوشت‌ها: 1. Extraterrestrial life. 2. Erich von Däniken. 3. Ancient astronauts. 4. دنیکن، اریک فون، ارابه ی خدایان، صص 3-6. 5. Erich von Däniken. 6. ر.ک: پایگاه اینترنتی دانش نامه ی آزاد ویکی پدیا، مدخل « اریش فون دنیکن ». 7. Independence Day. 8. Transformers. 9. Mars Attacks! 10. Aliens in the Attic. 11. Ben 10. 12. Signs. 13. Titan A. E. 14. Battlefield Earth. 15. The Arrival. 16. The 27th Day. 17. The Abyss. 18. Virus. 19. Skyline. 20. Meet Dave. 21. The War of the Worlds. 22. War of the Worlds. 23. Steven Spielberg. 24. War of the Worlds 2: The Next Wave. 25. Thor. 26. Green Lantern. 27. Battle Los Angeles. 28. Starship Troopers. 29. The X Files. 30. The Mist. 31. Dude, Where"s My Car? 32. Dagora, the Space Monster. 33. Yog: Monster form Space. 34. Invasion of Astro - Monster. 35. Godzilla 2000. 36. The Thing from Another World. 37. The Day the Earth Stopped. 38. Transmorphers. 39. Attack the Block. 40. Chicken Little. 41. Returner. 42. Stargate. 43. Men in Black. 44. District 9. منبع مقاله : امین خندقی، جواد؛ (1391)، آخرالزمان و آینده گرایی سینمایی، (بررسی و تحلیل بیش از پانصد فیلم)، قم: نشر ولاء منتظر (عج)، چاپ اول

کلیدواژه ها: ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 2180
زمان انتشار: 10 مارس 2015
| |
تالار مشاهیر غرب، تعیین کنندگان زمان ظهور در آخرالزمان

تالار مشاهیر غرب، تعیین کنندگان زمان ظهور در آخرالزمان

با رشد روند توجه جهان به آخرالزمان و پایان جهان در دهه های اخیر، عده ای بر موج تعیین زمان ظهور سوار شده و با ادعای ارائه شواهد جدید و یا تفسیری نوین از کتاب مقدس نظریات جدیدی مطرح می کنند. "Date Setters" (تعیین کنندگان تاریخ) در جهان غرب به کسانی اطلاق می شود که زمان و تاریخی را برای پایان جهان، بازگشت عیسی مسیح، ظهور ضدمسیح و دیگر وقایع آخرالزمانی معین می نمایند. معمولا هریک از این افراد و گروه ها دلایلی را نیز بر مدعای خویش اقامه می کنند و وقایع آن دوره را بر پیشگویی های کتاب مقدس تطبیق می دهند. پذیرش و مقبولیت عمومی این اقوال بسته به شخصیت صاحبان آنها، ادله ارائه شده  توسط ایشان و البته پشتیبانی و تبلیغات طرفداران آنها، متفاوت بوده است. جالب است بدانید این روش پیش بینی آخرالزمان در تاریخ مسیحیت سابقه ای دیرینه دارد. چنانکه برخی نخستین مورد آن را در سال 44 میلادی -چند سال پس از به آسمان رفتن حضرت عیسی ع (و یا به زعم مسیحیان به صلیب کشیده شدن ایشان)- توسط تئوداس می دانند که وی علاوه بر پیش بینی آخرالزمان خود را نیز مسیح نامید و با 500 نفر از پیروانش راهی بیابانها شد. البته او در نهایت توسط رومیان گردن زده شد ولی مسیر او سالها بعد به طور متعدد توسط دیگران ادامه یافت تا جایی که برخی 242 نفر را در این افراد نام برده و تاریخ و سرنوشت ادعای ایشان را ذکر نموده اند.[1] تقسیم بندی های مختلفی را در مورد این افراد می توان صورت داد ولی بهترین انقسام، تقسیم بندی بر اساس نوع ارائه زمان و تاریخ است.  گروهی از این افراد (معمولا متقدمین) تاریخ و زمان دقیقی را برای پیشگویی خود اعلام می نمودند و گروهی دیگر (که بیشتر در میان نمونه معاصر آنها دیده می شود) حدود تاریخی را بدون تعیین دقیق آن برمی گزیدند و برخی نیز رندانه فقط آنرا بسیار نزدیک اعلام می نمودند. شاید به نظر برسد در دوره معاصر باید این پیشگویی و ادعاها کمرنگ تر شود ولی واقعیت چنین نیست. با رشد روند توجه مردم جهان به آخرالزمان و پایان جهان در دهه های اخیر، عده ای بر این موج سوار شده و با ادعای ارائه شواهد جدید و یا تفسیری نوین از کتاب مقدس نظریات جدیدی مطرح نموده اند. برخی از این افراد و نظریات ایشان که در سده های اخیر معروف و مورد توجه مردم قرار گرفت -و البته غالبا سرافکنده شده یا نظریات خود را توجیه نمودند- عبارتند از: ویلیام میلر، بنیانگذار فرقه ادونیست های روز هفتم، وی پایان تاریخ را 21 مارس 1844 و پس از آن 21 اکتبر 1844 اعلام کرد ولی پس از گذشت آن تاریخ و عدم وقوع رخدادی، غالب پیروان وی از او جدا شدند. چارلز راشل، بنیانگذار فرقه شاهدان یهوه، وی نیز پایان تاریخ و ظهور مسیح را 1874, 1914, 1975 و تاریخ های دیگر اعلام کرد ولی او و پیروانش هربار علت جدیدی را برای عدم تحقق پیشگویی خود اعلام می نمودند. هربرت آرمسترانگ، پایه گذار کلیسای جهانی خداوند در دهه 1930، وی سال 1975 را پایان تاریخ دانست ولی پیشگویی های او همچون کشته شدن یک سوم مردم جهان در حوادث و یک سوم در جنگ جهانی سوم هیچگاه صورت نپذیرفت. هال لیندسی، اوانجلیست و صهیونیست مسیحی معروف آمریکایی، او نیز پایان جهان را بسیار نزدیک (وی این ادعا را از دهه 1970 به بعد نموده است) دانست، او اگرچه محتاط است و زمان دقیقی را معین نکرده و نمی کند ولی حوادث کنونی را علائمی بر وقوع آخرالزمان می داند و حتی در برخی نوشته ها و سخنرانیها بر تاریخ های خاصی نیز اشاره کرده است مانند سال 1988. تد کِرِسگ، مبلغ مسیحیت پروتستانی و رییس موسسه مذهبی حقیقت انجیل (Gospel of Truth) – وی پیش از فعالیتهای مذهبی آموزشگر کاراته بوده است! او ادعای نزدیک بودن پایان تاریخ در 1981 داشت، موسسه مذهبی وی در سالهای اخیر متهم به سوء استفاده جنسی از کودکان نیز شده است. ادگار ویسننت، مهندس ناسا و مبلغ مسیحیت او ابتدا سال 1988 و و پس از نادرستی اولی سالهای 1989, 1993  و 1994 را پایان جهان اعلام کرد، کتابهای وی فروش بالایی داشت. وی مدعی بود  تنها در صورتی پیشگویی او محقق نمی شود که کتاب مقدس نادرست باشد! هارولد کمپینگ، اوانجلیست، نویسنده و مبلغ مسیحی در رادیو (Family Radio)او معتقد بود ظهور عیسی مسیح در21 ماه می سال 2011 و نابودی جهان در 21 اکتبر همان سال است اما پس از گذشت آن تاریخ و عدم وقوع حادثه، کمپینگ مدعی شد در این تاریخ دادرسی غیر مادی و روحانی آغاز شده است! او بعدها در سال 2012 پیشگویی خود را عملی گناهکارانه توصیف کرد. نکات قابل توجه: 1- پیشگویی ظهور منجی در غالب ادیان و مکاتبی که به این اندیشه معتقدند وجود داشته است. 2- همه اینگونه پیشگویی ها پس از عدم وقوع باعث تنزل صاحبان آنها نزد عموم مردم شده است مگر مواردی که هوشمندانه تاریخ دقیقی را ارائه ننمودند و فقط به نزدیکی آن تصریح کرده اند (همچون هال لیندسی و جان هاگی) 3- از آنجا که نزد مسیحیان –به ویژه پروتستان ها- نظرات مختلفی در مورد ترتیب وقایع آخرالزمانی گفته شده در کتاب مقدس وجود دارد (همچون پسا و پیشا هزاره گرایان، تقدم یا تاخر حکومت دجال و مسیح و ...) نظرات پیشگویان د ر مورد نحوه وقوع پایان تاریخ متفاوت بوده است. 4- و نکته جالب آنکه با اینکه مردم بارها این پیشگویی ها را شنیده و به عدم آنها واقف گشته اند، با پیشگویی جدید بسیاری به وجد آمده و به بررسی و حتی انتظار آن زمان می نشینند. شاید علت این امر را بتوان در شوق وافر مردم به آمدن منجی ریشه یابی نمود. در نوشته بالا از منابع مختلفی به ویژه منابع زیر استفاده شده است: http://www.truthmagazine.com/archives/volume32/GOT032340.html http://www.huffingtonpost.com/2011/05/11/may-21-2011-end-of-the-world_n_860670.html#s277304title=May_21_2011 http://www.bible.ca/pre-date-setters.htm http://www.preservedwords.com/rapture.htm تحقیق و بررسی: حجت الاسلام زهیر دهقانی آرانی

کلیدواژه ها: ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 1980
زمان انتشار: 18 فوریه 2015
| |
از قیام مظلومانه حسینی تا غیبت غریبانه مهدوی

از قیام مظلومانه حسینی تا غیبت غریبانه مهدوی

سالار شهیدان حضرت امام حسین (علیه السلام) در آن شبی که از مدینه خارج می شدند به زیارت قبر جدشان رسول الله(صلی الله علیه و آله) رفتند و عرض کردند: «درود بر تو ای رسول خدا! من حسین، فرزند فاطمه... هستم و نوه تو که مرا در میان امت خود به جای نهادی، .... گواه باش که این مردم دست از یاری من برداشتند و مرا ضایع کردند و از من نگهبانی نکردند و این است شکوه من نزد تو تا تو را دیدار کنم.»[1] امام حسین(علیه السلام) به اراده و خواست خود از مدینه بیرون نرفت. حرکت شبانه ایشان در اواخر ماه رجب به همراه خانواده در شرایطی بود که بر اثر اصرار یزید در بیعت گرفتن از ایشان جان مبارکشان در خطر بود. این نوشتار در پی آن است که به مشابهت موقعیتی که امام حسین(علیه السلام) درگیر آن شدند با شرایطی که حضرت مهدی(علیه السلام) را ناگزیر از غیبت کرد اشاره کند.   خروجی که امام در آن ناگزیر بود حضرت مهدی(علیه السلام) در زیارت ناحیه مقدسه درباره قیام جدشان سید الشهداء(علیه السلام) می فرماید: «... تا آن زمان که ستم دست تعدی دراز کرد و ظلم و بیداد نقاب از چهره بر افکند و ... در حالی که تو در حرم جدت سکنا گزیده بودی و از ستم پیشگان دوری فرموده و همدم محراب و خانه گشته و از لذت ها و شهوت ها بریده بودی و به مقدار توانایی و امکانات خویش با قلب و زبان به انکار منکرات و رد ناپسند ها پرداخته بودی. پس در آن زمان بود که ... بر تو لازم شد که با فاجران و بدکاران به جهاد برخیزی پس همراه با فرزندان و خویشان و پیروان دوستانت حرکت کردی...» شبی که امام حسین(علیه السلام) از مدینه به سوی مکه حرکت کرد شب یکشنبه بیست و هشتم ماه رجب سال شصت هجری بود و در هنگام خروج از شهر این آیه را که درباره خروج موسی(علیه السلام) از شهر مصر نازل شده بود خواند: «فخَرَجَ مِنهَا خَائفًا یَترَقَّبُ قَالَ رب‏ نجِّنىِ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِین[2] ؛ موسى ترسان و نگران از آنجا بیرون رفت [در حالى كه مى‏] گفت: "پروردگارا، مرا از گروه ستمكاران نجات بخش".» در مورد علت غیبت حضرت مهدی(علیه السلام) نیز دلایل مختلفی از طریق روایات رسیده است که به نظر می رسد عمده ترین آن ها شرایطی باشد که به سبب ستم پیشگی مردم در جامعه فراهم شد و عرصه را بر حضور امام دوازدهم(عجل الله تعالی فرجه) تنگ کرد در این باره امام حسین(علیه السلام) در گفتگویی که بین ایشان و ابن عباس در مکه رخ داد موقعیت خود را و ناگزیر بودن خود را برای خروج از مدینه، چنین شرح می دهد: «ای ابن عباس، چه می گویی درباره گروهی که فرزند دختر پیامبر خود را از خانه و جایگاه و محل ولادت خود و از حرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بیرون رانده و همسایگی قبر پیامبر(صلی الله علیه و آله)، محل ولادت، مسجد و محل هجرت او را، از او گرفتند و چنان رعب و ترس در دل او جای دادند که در هیچ مکانی استقرار نمی یابد و به هیچ مکانی نمی تواند پناه ببرد. اراده کشتن و ریختن خون او را کرده اند در حالی که هرگز به خدا شرک نورزیده و جز او هیچ کس را پشتیبان خود ندانسته و از آرمان های رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ذره ای روی نگردانده است».[3] بنابراین سید الشهداء(علیه السلام) به واسطه جور دستگاه خلافت و تعلل خواص امتش و همچنین به دلیل کوتاهی و بی تفاوتی عموم مردم نسبت به حق در شرایطی قرار گرفتند که برای حفظ دین جدشان چاره ای جز خروج و قیام نداشتند. در مورد علت غیبت حضرت مهدی(علیه السلام) نیز دلایل مختلفی از طریق روایات رسیده است که به نظر می رسد عمده ترین آن ها شرایطی باشد که به سبب ستم پیشگی مردم در جامعه فراهم شد و عرصه را بر حضور امام دوازدهم(عجل الله تعالی فرجه) تنگ کرد.   غیبتی که چاره ای از آن نبود از محضر امام حسین علیه السلام سوال كردند: آیا شما صاحب این امر هستید؟ فرمود: «لَا، وَ لَكِنْ صَاحِبُ الْأَمْرِ الطَّرِیدُ الشَّرِیدُ، الْمَوْتُورُ بِأَبِیهِ، الْمُكَنَّى بِعَمِّهِ، یَضَعُ سَیْفَهُ عَلَى عَاتِقِهِ ثَمَانِیَةَ أَشْهُر؛ نه من نیستم، بلكه صاحب این امر كسی است كه از میان مردم كناره گیری می كند و خون پدرش بر زمین می ماند و كنیه او كنیه عمویش خواهد بود. آن گاه شمشیر بر می دارد و هشت ماه تمام شمشیر بر زمین نمی گذارد»[4]. "شرید" که در روایت امام حسین(علیه السلام) به آن اشاره شده است از القاب حضرت ولی عصر(علیه السلام) است که به معنای "رانده شده" می باشد. به این معنا که مردم قدر نعمت حضور ایشان را نشناختند و در مقام ادای حق ایشان بر نیامدند و حضرت از مردم فاصله گرفت چنان چه در روایتی خطاب به علی بن مهزیار ایشان می فرماید: «پدرم به من وصیت نمود که منزل نگیرم از زمین، مگر جایی از آن که از همه جا مخفی تر و دورتر باشد...».[5] علامه مجلسی(ره) درباره این حدیث می فرماید: «الموتور بابیه»; یعنی، كسی كه پدرش را كشته اند و طلب خونش را نكرده اند. مراد از «والد»، امام حسن عسگری علیه السلام، یا امام حسین علیه السلام و یا جنس والد است كه شامل همه ائمه علیهم السلام می شود.[6] سید الشهداء(علیه السلام) به واسطه جور دستگاه خلافت و تعلل خواص امتش و همچنین به دلیل کوتاهی و بی تفاوتی عموم مردم نسبت به حق در شرایطی قرار گرفتند که برای حفظ دین جدشان چاره ای جز خروج و قیام نداشتند همچنین حضرت مهدی(علیه السلام) به هنگام ظهور، آیه ای را تلاوت می کنند که از نظر مضمون به آیه ای شبیه است که جد بزرگوارشان هنگام خروج از مدینه خواندند: حضرت مهدی(علیه السلام) وقتی ظهور کند، این آیه را می‌خواند[7]: «فَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُكْماً وَ جَعَلَنِی مِنَ الْمُرْسَلِین[8]؛ چون از شما ترسیدم، از شما گریختم، تا پروردگارم به من دانش بخشید و مرا از فرستادگان قرار داد.»   تاریخ، شاهد همیشگیِ قدر نشناسی مردم البته آنچه درباره قیام حضرت امام حسین(علیه السلام) و غیبت امام عصر(علیه السلام) گفته شد و شرایطی که مردم برای ایشان فراهم کردند، اختصاص به این اولیای الهی ندارد بلکه تاریخ همواره درباره پیامبران الهی و ائمه(علیهم السلام) شاهد قدر نشناسی مردم بوده است. در چنین شرایطی حجت الهی در جامعه ضعیف قرار داده می شود و مورد ظلم واقع می شود. چنان چه مضمون این آیات را نیز در گوشه دیگری از تاریخ، حضرت موسی(علیه السلام) خوانده است. بنابراین می توان گفت غیبت و غربت امام مهدی(علیه السلام) در امتداد مظلومیت امام حسین(علیه السلام) واقع شده است که تا ظهور و حکومت همه جانبه مستضعفان در زمین ادامه دارد.   پی نوشت: [1]. بحارالانوار، ج 44، ص327. [2]. سوره قصص، آیه 21. [3]. تسلیه المجالس و زینه المجاس (مقتل الحسین (ع))، ج2، ص 166. 4. بحارالانوار، ج51، ص134. [5]. نجم الثاقب، حاج میرزا حسین طبرسی نوری، ص 78. [6]. به نقل ازمقاله: امام حسین (ع) به انتظار نشسته است. [7]. ر.ک: مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص292. [8]. سوره شعراء،آیه 21.  زهره رجب زاده             کارشناس ارشد علوم حدیث   بخش مهدویت تبیان   

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ،

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed