www.montazer.ir
پنج‌شنبه 10 ژولیه 2025
شناسه مطلب: 548
زمان انتشار: 20 اکتبر 2014
| |
میثاق برادران ، جلسه 5

میثاق برادران ، جلسه 5

هدف و فواید ازدواج (2) استاد: محمد شجاعی 1. از جمله فواید فردی معنوی ازدواج، بالا رفتن ارزش اعمال، باز شدن یك میدان وسیع برای انجام اعمال صالح و كسب ثواب الهی است. 2. پیامبر «صلی‌الله علیه و آله و سلم» فرمودند: كسی كه برای خانواده خود تلاش می‌كند مثل مجاهد در راه خداست. 3. پیامبر اكرم «صلی‌الله علیه و آله و سلم» فرمودند: كسی كه سه دختر داشته باشد و رزق آن‌ها را بدهد و آن‌ها را تأمین كرده و به آن‌ها نیكی كند تا خداوند آن دختران را از پدر بی‌نیاز كند، خداوند البته بهشت را بر او واجب خواهد كرد. 4. فایده معنوی دیگری كه برای ازدواج وجود دارد، پیدایش زمینه‌های استقلال از لحاظ فكری و... است. 5. مشكلی كه بسیاری از جوان‌ها در دوران تجرد با آن مواجه هستند این است كه به‌خاطر فرهنگ خانواده‌ها، گاهی مواقع نمی‌توانند برنامه‌های عبادی، علمی و عملی خود را به‌نحوی كه می‌خواهند پیاده كنند و ازدواج این زمینه را برایشان فراهم می‌كند. 6. در روایت است كه؛ فرزندان خود را برای غیر زمان خود تربیت كنید، علت این است كه این‌ها برای غیرزمان شما خلق شده‌اند. 7. دلایلی كه باعث می‌شود جوان در دوران تجرد، در خانواده از استقلال كمتری برخوردار باشد عبارتند از: اختلاف فرهنگی والدین و فرزندان، وابستگی افراطی والدین نسبت به فرزندان، تفاوت‌های ارزشی بین والدین و فرزندان و حقارت‌هایی كه از جانب والدین در فرزندان ایجاد می‌شود. 8. یكی از فواید مادی ازدواج، افزایش روزی و رونق اقتصادی است آن‌هم به چند دلیل:      الف ـ ازدواج تشكیل جمع است و بنابر روایات دست خداوند با جماعت است؛      ب ـ ازدواج باعث نظم و جلوگیری از اسراف است؛      ج ـ ازدواج باعث ایجاد روحیه تلاش و فعالیت است؛      د ـ ازدواج باعث تقواست و تقوا باعث بركت اقتصادی است. 9. از فواید فردی ازدواج، سلامت جسمی است كه از طریق ارضاء صحیح غریزه جنسی صورت می‌گیرد. 10. ارضاء صحیح غریزه جنسی از دو جهت در سلامت انسان تأثیر دارد:      الف ـ باعث آرامش روحی می‌شود و این كمك به حل مشكلات جسمی می‌كند؛      ب ـ دفع غریزه جنسی در دفع بیماریهای جسمی مؤثر است. 11. از فواید اجتماعی ازدواج، این است كه باعث پختگی و اجتماعی شدن فرد می‌شود. دوران مجردی ممكن است با كم‌ظرفیتی، خشونت و بی‌حوصلگی همراه باشد. 12. خداوند متعال در عالم، مظاهر جلال و جمال را طوری آفریده كه هر یك بدون دیگری احساس كمبود می‌كند و تنها در كنار یكدیگر به آرامش می‌رسند و در این میان مرد و زن نیز كه از مظاهر جلال و جمال الهی هستند، از این قاعده مستثنی نیستند. 13. از فواید اجتماعی ازدواج، سلامت و امنیت اجتماع است. 14. یكی از دلایلی كه در بحث امنیت اجتماع به‌وسیله ازدواج وجود دارد این است كه شخص وادار به كار و تلاش شده و فرصت انجام اعمال ناشایست را پیدا نمی‌كند. 15. یكی دیگر از دلایلی كه در بحث امنیت اجتماع به‌وسیله ازدواج وجود دارد این است كه انسان وقتی ازدواج می‌كند غریزه جنسی خویش را به طریق صحیحی ارضاء می‌كند و در نتیجه به‌دنبال مفسده نمی‌رود. 16. یكی دیگر از دلایلی كه در بحث امنیت اجتماع به‌وسیله ازدواج وجود دارد این است كه خانواده هم محدودیت می‌آورد و هم وابستگی و همین امر باعث می‌شود كه انسان به‌دنبال دردسر نرود چرا كه نمی‌خواهد از خانواده‌اش جدا شود. 17. پیامبر اكرم «صلی‌الله علیه و آله و سلم» فرمودند: هركس كه به خواستگاری دخترهای شما آمد، سلامت دین او را بفهمید؛ اگر از لحاظ دینی و امانتداری سالم بود دختر را به او بدهید، اگر این كار را نكنید فتنه و فساد كبیر اتفاق می‌افتد. 18. در مورد سلامت اجتماع، ازدواج چند خاصیت دارد كه از جمله آن‌ها یكی زمینه پیدایش صله ارحام و ایجاد ارتباط بین خانواده‌هاست و دیگری گسترش فرهنگ اسلامی و ملی می‌باشد. 19. از دیگر فواید اجتماعی ازدواج، تكثیرو حفظ نسل می‌باشد كه این فایده ارتباط مستقیم با هدف خلقت انسان دارد. 20. از آن‌جا كه بچه‌دار شدن و رشد و تربیت كودك، كار بسیار سختی است. خداوند متعال برای این‌كه انسان با میل و رغبت، این كار را انجام دهد یك‌سری عوامل درونی را برای انسان قرار داده است. 21. از جمله عواملی كه باعث می‌شود انسان به سمت حفظ نسل برود، میل و غریزه جنسی، گرایش به جنس مخالف، مهر و عاطفه پدری و مادری نسبت به فرزند، ایجاد شور و نشاط و امید به زندگی به‌واسطه داشتن فرزند می‌باشد. 22. جدای از عوامل درونی كه باعث حفظ نسل و تكثیر آن توسط انسان می‌شود در احكام شرعی نیز مسائلی مثل ثواب دوران حمل و تربیت كودك و ایجاد باقیات الصالحات مطرح شده است. 23. در شریعت از یك طرف تشویق و ترغیب به ازدواج صورت گرفته و ثواب زیادی برایش قائل شده است و از طرف دیگر می‌گوید كه اگر می‌خواهید ازدواج كنید با مرد و زن عقیم ازدواج نكنید، همین مسئله نشانة اهمیت حفظ و تكثیر نسل است. 24. در اسلام، فرزند به‌عنوان شأن انسان مطرح شده یعنی این خود انسان است كه در قالب فرزند ادامه پیدا می‌كند و روح اوست كه در قالب فرزند ادامه می‌یابد. پس اعمال فرزند (چه خوب و چه بد) جزایی را برای والدین او نیز به‌دنبال دارد. 25. نكته بسیار مهم در حفظ و تكثیر نسل این است كه صرف این عمل، تأمین‌كننده هدف خلقت نیست. یعنی تكثیر نسل تربیت خاصی را می‌طلبد تا فرزند از كمالات حیوانی گذشته و به كمالات انسانی برسد. 26. در اسلام توصیه شده كه برای این‌كه انسان، نسل صالح و سالمی داشته باشد در موقع ازدواج دقت كند كه همسرش متدین، عفیف و باتقوا باشد.

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 363
زمان انتشار: 12 اکتبر 2014
| |
تنبلی و بی حوصلگی ، جلسه 24

تنبلی و بی حوصلگی ، جلسه 24

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی عرض کردیم: یکی از آثار تنبلی، کوتاهی و تفریط است که سبب ضعف در امور دنیایی و آخرتی می‌شود. انسان تنبل حوصله خودش را از دست داده و کارهای در حال انجام را هم رها می‌کند و باعث تضییع حقوق خود و دیگران در بُعد انسانی می‌گردد. انسان در حس، خیال و وهم با حیوانات و در عقل با فرشتگان مشترک است و ضمناً بخش بالاتری در انسان به نام فوق عقل وجود دارد که انسانیت انسان به آن وابسته است. شخص تنبل و بی حوصله، هم به بخش حیوانی‌اش، با عدم رعایت بهداشت بدن و عدم رعایت ایمنی لطمه وارد می‌نماید و هم به سایر ابعاد وجودی‌اش. مثلاً وسیله نقلیه‌اش نیاز به رسیدگی دارد. تنبلی می‌کند و در اثر حادثه‌های رانندگی دچار صدمات مالی و جسمی فراوان می‌گردد. تنبلی در بخش عقلانی هم آسیب‌های خاص خودش را دارد مثل اینکه مهارت‌ها را نمی‌آموزد و در انتخاب همسر، مهارت‌های کلامی، عاطفی، اقتصادی و ... اشتباه می‌کند. در فرزنددار شدن تقویت ژن، مراقبت‌های دوران بارداری، تربیت دوره‌های هفت ساله فرزند و ... را مراعات نکرده لذا نتیجه لازم را نمی‌گیرند. بیماری فرزند سالاری که در کشور ما بسیار شایع است، باعث وظیفه نشناسی و بی مسئولیت بار آمدن فرزندان شده و این مشکل در اثر بی اطلاعاتی والدین است. شخص تنبل به فوق عقلش رسیدگی نکرده، اموراتش منحصر به بخشهای زمینی‌اش است فلذا پشتیبانی آسمانی را ندارد فلذا تبدیل به یک موجود بی اراده، مضطرب و ناآرام شده که با کوچک‌ترین حادثه ای دست به خودکشی می زند. چنین شخصی گدایی‌های عشقی و عاطفی زیادی دارد. «اللهِ» این شخص بسیار ناتوان است و به قول امام صادق «علیه‌السلام» «اللهِ خودساخته (ساخته خودش)» است که به او آرامش نمی‌دهد و نمی‌تواند از غیب استمداد بگیرد و کافی است که دچار کوچک‌ترین مشکلی شود در آن صورت غصه خورده و به پوچی می‌رسد و یک مشکل اقتصادی، خانوادگی و ... می‌تواند او را از پا درآورد. اسلام، انسان را به گونه ای تربیت می‌کند که در تلاطم زندگی شاد و آرام باشد و سلامتی و بیماری، فقر و دارایی برای او یکسان است. اما بعضی‌ها با داشتن سلامتی، امکانات و خانواده، کمی آرامش دارند ولی به محض سلب این‌ها خودشان را می‌بازند. تعبیر قرآن در مورد این‌ها چنین است: «... و من النّاس من یعبد الله علی حرف...» عبادت برای این افراد تفنّنی و در حاشیه است و لذا شخصیت این افراد بسیار ضعیف است و وقتی می‌خواهند تولید نسل کنند از ویژگی‌های پنجگانه سلامت و زیبایی، هوش، عقل، دین و اخلاق، فقط به دو ویژگی سلامت و زیبایی، و هوش اهمیت می‌دهند. این مر از مصادیق تضییع حقوق دیگران است. نفس ما هم نیاز به شادی و آرامش حقیقی دارد و با محروم کردن آن در حقش ظلم می‌کنیم. در عوض به تقویت بخشهای حس و خیال و وهم پرداخته و دچار کثرت شده که اضطراب آور است. در تضییع حقوق، اولین کسی که حقش ضایع می‌شود حقیقت انسانی و جاودانه ماست. یکی دیگر از آسیبهای تنبلی این است: انسان همین که متوجه اشتباهاتش شد و حق را شناخت، صبر بر حق نکرده لذا قدرت جبران هم نخواهد داشت. اینگونه افراد بخشهای حیوانی شان خیلی رشد کرده و بخش انسانی مظلوم واقع شده لذا به راحتی قدرت غلبه ندارد و نیاز به تغذیه جدی و قوی دارد که شخص تنبل معمولاً چنین توانی ندارد. چه اموری که ارزش فکر کردن و غصه خوردن را نداشته ولی دائماً فکر شخص را مشغول کرده و حتی سر نماز و هنگام خواب هم انسان را رها نمی‌کند. تنبلی در آموزش و کسب مهارت‌ها باعث می‌شوند انسان در طول روز گرفتار حمله‌های چهارگانه شیطان شود و هر روز عقب تر بیفتد و غصه دنیایی‌اش زیاد، و در نتیجه جهنمی شود: «من بکی علی الدنیا دخل النّار» کسی که برای دنیا غصه می‌خورد یعنی دارایی‌های برتر را ندارد. قیمت انسان به دغدغه‌ها و آرمان‌هایش است. امام کاظم «علیه‌السلام» فرموده‌اند: «من اغتمّ کان للغمّ اهلا» کسی که غم می‌خورد اهل غم است (لیاقتش غصه خوردن است.) کسی که بُعد انسانی‌اش غذا نخورده آنقدر بزرگ نشده که با سختی‌های بخشهای پایینی آرامشش حفظ شود و آن‌ها را ذخیره بداند؛ «الذین اذا اصابتهم مصیبه؛ قالوا انّا لله و انّا الیه راجعون» یعنی تعلق داشتن به خدا آرام شان می‌کند و به قول آیت الله مجتهدی می گویند: «این نیز بگذرد» فقدان‌ها سرمایه‌های آخرتی است فلذا انسان در سختی‌ها چیزی از دست نداده است. کسی که خودشناسی و خودسازی نکرده است جایی که باید غصه نخورد و شاد باشد دچار غم و افسردگی می‌شود. روز قیامت وقتی مؤمن آثار محرومیت‌هایش را دیده و جبران الهی را مشاهده می‌کند آرزو می‌کند ای کاش همه چیزش را در دنیا از دست داده و دعاهایش اجابت نمی‌شد و به قول امام صادق «علیه‌السلام» کاش در دنیا بدن ما را با قیچی تکه‌تکه می‌کردند. یکی از عوامل حسرت آخرتی خوش گذشتن‌های دنیایی است. کسی که اصالت را به بخش طبیعی و حیوانی‌اش بدهد در انتخاب‌ها، ارتباطات، افکار و رفتارش شکست می‌خورد مطلبی که از نظرتان گذشت پنجمین اثر تنبلی است. ششمین اثر، تأخیر در انجام کارهاست. اگر از بعضی‌ها بپرسیم: فرض کنید امروز آخرین روز عمرتان باشد چه می‌کنید، می گویند: از دیگران حلالیت خواسته و حقوقی که از دیگران بر ذمّه مان است را جبران می‌کنیم و... . در صورتی که در این امر اصلاً نباید تأخیر کرد چرا که هر روز و هر لحظه ممکن است آخرین روز و لحظه زندگی انسان باشد ولی معمولاً توهم بر عقل انسان‌ها غلبه کرده و فرد تصور می‌کند به این زودی قرار نیست بمیرد فلذا وظایفش را نادیده گرفته و به تأخیر می‌اندازد. نقل شده حضرت عزرائیل «علیه‌السلام» به کسی گفت: آماده رفتن شود، او گفت: اجازه بده کارهای عقب افتاده‌ام را جبران کنم عزرائیل «علیه‌السلام» گفت: اگر به تو فرصت دهم حجم این کارها بیشتر می‌شود چون باز هم کوتاهی خواهی کرد پس بهتر است با این مقدار بدهکاری از دنیا بروی. قرآن خواب را تقریباً با از دنیا رفتن یکی دانسته و بیان می‌دارد با بیدارشدن به حیات بازگشته‌ایم برای همین در آموزه‌های دینی داریم باید وقتی از خواب برخاستیم شکر کنیم؛ سر به سجده گذاشته و بگوییم: «الحمدلله الذی احیانی بعدان اماتنی» خدا را شکر که مرا بعد از اینکه میراند، زنده کرد. چه بسا کسانی که از بنده برنامه می‌گیرند برای شش ماه. ولی بعد از یکسال اظهار می‌دارند هنوز برنامه شش ماهه شان پایان نیافته است. در این بین چه بسا افراد دارای رتبه‌های عالی علمی و اجتماعی هستند. به بعضی‌ها توصیه می‌کنیم: برای رسیدن به خود، شش ماه مرخصی تحصیلی بگیرند ولی اصلاً زیر بار نمی‌روند. از بعضی‌ها می‌خواهم مدتی بارداری شان را به تأخیر بیندازند تا اطلاعاتشان بیشتر و به تقویت ژن‌ها بپردازند اما حاضر به چنین کاری نمی‌شوند. چه اشکالی دارد که انسان مجرد هم اقدام به تقویت ژن‌هایش بکند؟ انسان باید دارایی داشته باشد که به فرزندش منتقل کند چون فاقد شئ معطی شئ نیست. انسان باید برای هر موقعیتی و لو رهبری جامعه آماده باشد. یکی از سؤالات قیامت این است که انسان مدت جوانی‌اش را در چه راهی صرف کرده است؟ در قرآن آمده: آیا ما به شما عمر ندادیم که متذکر شوید؟ حضرت می‌فرمایند: این آیه توبیخ جوان هیجده ساله ای است که هنوز با وظایفش آشنایی ندارد. اگر کسی ژن‌هایش را تقویت کرده باشد و سپس صاحب فرزند شود، تربیت فرزندش کار دشواری نیست چون ژن‌های فرزند قوی هستند. در دوران بارداری هم هنوز دیر نشده و جنین و ژن‌هایش تأثیرپذیر هستند. بعد از تولد هر قدر سن بالاتر رود مقاومت هم بیشتر می‌شود. حضرت رسول «صلی الله علیه و آله» فرمودند: سه دوره هفت سال اول، دوم و سوم را تربیت کرده و سپس فرزندانتان را رها کنید. ولی ما برعکس بیست سال آن‌ها را رها می‌کنیم و بعد کاری از دستمان بر نمی‌آید. مگر اینکه خودش تصمیم گرفته و اقدام به خودسازی نماید. اثر ششم تنبلی که آن را توضیح دادیم در واقع همان تسویف است که بیشتر نامه اهل جهنم از آن است. این‌ها اشخاص بد و معاندی نبودند فقط همین امروز و فردا کردن، کار دستشان داده است. «ایّاک و التسویف فانّه بحر یُغرق فیه الهلکی» از امروز و فردا کردن بپرهیزید زیرا دریایی است که اهل هلاکت در آن غرق شدند. باید از بچگی فرزندان را به گونه ای تربیت کنیم که تنبلی ننمایند. تا هفت سال همه در خدمتشان بودند و آن‌ها فرمانروایی می‌کردند باید بعد از هفت سال فرمانبردار بوده و محدودیت‌های تربیتی را بپذیرند. مرد باید مسئولیت پذیر باشد و در انجام وظایفش در خانه کوتاهی نکند نهایتاً خستگی‌اش را برطرف کرده و چیزی هم میل کند ولی بعد از آن باید به طور جدی به خانواده و نیازهایشان رسیدگی کند. هرکس در بخشهای پایینی کسل باشد در بخشهای بالایی تنبل تر است. پیامبر «صلی الله علیه و اله» خطاب به ابوذر می‌فرمایند: «یا اباذر! ایاک و التسویف بعملک فانّک بیومک و لست بما به عده، ...؛ ای ابوذر! از تسویف در عملت بپرهیز که تو متعلق به امروز هستی نه به بعد از آن...» بعضی‌ها در سن هفتاد سالگی به یاد وصیتنامه نوشتن می افتند. آیا واقعاً این‌ها از اول می‌دانستند که قرار است اینقدر عمر کنند؟ در سنین پایین باید این کار را انجام می‌دادند هم آرامش بیشتری داشتند و هم به طول عمرشان می‌افزود. برخی دیگر در سنین کهولت تازه به فکر محاسبه خمس مالشان و آمادگی برای حج می افتند. با توجه به بحث نسبت، ما مانند جنین در رحم دنیا هستیم و چنانچه جنین امکانات بهره برداری از دنیا را تحصیل نکرده باشد بیچاره می‌شود، وای به حال ما اگر در رحم دنیا تجهیزات آخرتی را کسب نکرده باشیم. جنین باید برای ما درس آموز باشد. او، دنیا را جدی گرفته ولی ما ابدیت را به بازی گرفته‌ایم. همه اقشار اعم از مدیران، زن‌ها، شوهرها و ... باید پرهیز از تسویف را رعایت کنند. اگر کسی امروز تصمیم بگیرد و فردا بمیرد باز هم حرفی در پیشگاه خداوند برای دفاع از خودش دارد. اگر فردا هم از آنِ تو شد (فردا زنده ماندی) فردا هم مثل امروز باش. ما نمی‌دانیم فردا هستیم یا نه؛ و ما سیئاتیک فأین؟ آن که قرار است بیاید کجاست؟ ادامه حدیث: «فان لم یکن غد لک لم تندم علی ما فرّطت فی الیوم» پس اگر هم نبودی به خاطر کوتاهی‌های امروزت پشیمان نیستی. «طولُ التّسویف حیره» کار امروز را به فردا انداختن سبب تحیر می‌شود. چه بسا کسانی را دیده‌ام که همه کارهایشان را برای سفر خارجی از قبیل حج و عتبات انجام داده‌اند ولی لحظه خروج به آن‌ها گفته‌اند که ممنوع الخروج هستید آن هم برای دلایل واهی. پاسپورت انسان باید همیشه آماده باشد و قبل از انقضاء اعتبار باید آن را تمدید کرد. زمانی اعلام کردند: اساتید دانشگاه از این امتیاز برخوردارند که بدون نوبت، هفته  آینده به سوریه سفر کنند عده ای که پاسپورت خود یا خانواده‌شان آماده نبود از این سفر محروم شدند. بعضی‌ها از جنوب کشور مسافت زیادی را برای سفر به شمال طی می‌کنند وقتی به آنجا می‌رسند اتومبیل آن‌ها فاقد زنجیر چرخ است و امکان ادامه ندارد. این‌ها از مصادیق تحیرهای دنیایی هستند. تحیر آخرتی اصلاً قابل جبران نیست. «ربّ ارجعون لعلّی اعمل صالحاً فیما ترکت، کلاً انّها کلمه هو قائل‌ها...» پروردگارا! مرا بازگردان بلکه در آنچه که ترک کردم عمل صالحی انجام دهم. (قرآن پاسخ می‌دهد) هرگز! این‌همه عمر خداوند در اختیار انسان قرار داد. خیلی وضعیت بدی است انسان نه امکان بازگشت دارد نه یارای رفتن به پیش، زیرا پیش روی او جهنمی سوزان است. در یکی از سفرهای خارجی، مسئول تهیه بلیط، بلیط یکی از مراحل سفر را چِک نکرده بود در فرودگاه به ما اجازه پرواز نمی‌دادند و از طرفی امکان بازگشت به ایران هم نداشتیم حیرت عجیبی بود، حیرت برزخ که خیلی بدتر است پنجاه سؤال قیامت از آن جا آغاز می‌گردد و ما می‌بینیم که درباره حقوق همسر، فرزند، والدین، همسایگان و ... مشکل داریم. حق‌الناس را هم کاری نمی‌توان کرد. حیرت و شوک آن خیلی وحشتناک است و به قول امام صادق «علیه‌السلام» از تسویف نشأت می‌گیرد. خانمی در دوران عقد کردگی اظهار کرد از همسرش نفرت دارد؛ من تمرین‌ها و اطلاعات مربوط به مهرورزی را به او دادم که اگر امکان دارد احساسش عوض شده و نسبت به او علاقه‌مند گردد و اگر نتیجه نداد از او طلاق بگیرد و او را نیز بدبخت نکند. او نه تنها علاقه‌مند نشد و نفرتش تداوم یافت، بلکه حاضر به طلاق هم نشد چون در فامیلشان مرسوم نبود. نتیجه این شد که بعد از گذشت چندین سال با داشتن فرزندی سه چهار ساله اقدام به طلاق کرد و سرنوشت سه نفر را درگیر کرد. باید به قدرها و حدود و اندازه‌های الهی احترام بگذاریم قوانین طبیعی اصلاً شوخی بردار نیستند. اگر نظام حاکم بر بدن را جدی نگیریم با درد به ما هشدار می‌دهد. در جلسه بعد بیشتر درباره تسویف و دیگر آثار تنبلی صحبت خواهیم کرد.   والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

کلیدواژه ها: ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 169
زمان انتشار: 24 سپتامبر 2014
| |
تفاوت شخصیت در کودکان

تربیت فرزند جلسه 5

تفاوت شخصیت در کودکان

آگاهی‌ها امیر المؤمنین (علیه‌السلام) می‌فرمایند: ما من حرکةٍ الّا و أنت محتاجٌ فیها الی معرفة: هیچ حرکتی نیست مگر اینکه تو برای آن محتاج شناخت هستی. تربیت کودک نیز از قاعده‌ی بالا مستثنی نمی‌باشد. بدون شناخت ابعاد وجودی کودک در مراحل مختلف عمرش، این اصلی‌ترین و ابدی‌ترین وظیفه عمر شما به ثمر نخواهد رسید و کودک شما به باطن سالمِ انسانی دست نخواهد یافت. قوانین و فرمول‌هایی که والدین برای‌تربیت صحیح فرزندانشان، بدان نیازمند به سه دسته‌ی ذیل تقسیم می‌شوند: 1- آگاهی در ایجاد (مراقبت‌های قبل و هنگام بارداری) 2- آگاهی در هدایت (آموزش‌های صحیح به کودک) 3- آگاهی در اصلاح (اصلاح و دفع آفات احتمالی بوجود آمده) تفاوت شخصیت تفاوت شخصیت کودکان با یکدیگر سبب می‌شودکه قوانین کلی‌ تربیت بصورت یکسان بر روی آنها اعمال نشود. لذا ما علاوه بر شناخت قوانین کلی، نیازمند شناخت تفاوت‌های شخصیتی کودکان نیز می‌باشیم، تا بتوانیم در شرایط مختلف، بهترین برخورد را انجام دهیم. تفاوت کودکان به دو دسته تقسیم می‌شود: 1- تفاوت فردی 2- تفاوت‌های رشد 1-تفاوت‌های فردی شامل سه دسته‌ی زیر می‌باشند: الف) تفاوت‌های جسمی: می‌دانیم که تمام کودکان از لحاظ سلامت و یا توانائی‌های جسمی ‌یکسان نمی‌باشند. بیماری‌ها، ضعف‌ها، توانائی‌ها و یا عدم توانائی کودکانتان را بشناسید تا انتظاراتتان از او متناسب با شرایط جسمی‌اش باشد. در این صورت به راحتی می‌توانید در رفع ضعف‌هایش به او یاری رسانده و مشکلاتش را به آسانی رفع نمائید. ب) تفاوت‌های ذهنی: کودکان در عقل، هوش، فهم، حافظه، و نوعِ استعدادها کاملاً باهم متفاوتند. تفاوت‌های آنها را جدی بگیرید. استعدادهایشان را بشناسید و در جهت تقویت و رشد آنها تلاش کنید. انتظاراتتان نیز باید در خور استعدادهای او باشد نه به اندازه‌ی پیشرفت کودکان دیگر. اگر فرزندتان به اموری علاقه نشان داد که به تشخیص شما به صلاح ابدیت او نیست، می‌توانید آرام آرام استعدادهای دیگرش را ردیابی کرده و فعال کنید و با آشنا کردن او با الگوهای مناسب و جایگزین کردن علاقه‌های جدید، علائق غیرمنطقی‌اش را از او دور نمائید. ج) تفاوت‌های اخلاقی و عاطفی: تفاوت کودکان در خُلقیات و عواطف، کاملاً مشهور بوده و با اندک توجهی می‌توان آنها را شناسائی کرد. دروغگوئی، گوشه‌گیری، بداخلاقی، گرایش‌های معنوی ضعیف، عدم توانائی در برقراری ارتباطات اجتماعی و... درست در مقابل صداقت، رفتارهای اجتماعی قوی، خوش خلقی، گرایشات معنوی قوی و... در کودکان دیده می‌شود. هرگز در برخورد با کودکانتان نوع اخلاقیات و تمایلات آنها را نادیده نگیرید. توجه کنیدکه از این راستا، هر کودکی، برخوردِ مخصوص به خود را می‌طلبد. نکته مهم: تمام انواعِ تفاوت‌های فردی کودکان می‌توانند وراثتی یا اکتسابی باشند ولی به هرحال باید توجه داشت که می‌توان با آموزش‌ها و برخوردهای صحیح، بر بسیاری از ضعف‌ها و عدم توانائی‌ها غلبه کرده و آنها را به حالت عادی رساند. 2- تفاوت‌های کودکان از نظر رشد بدن کودک، از روزی که یک سلول تخم بود تا زمانی که بعداز سالها زندگی، عمرش پایان می‌یابد، دائماً در حال تغییر و تحول است. به این سلسله تغییرات که هربار او را برای مراحل جدیدتری از زندگی آماده می‌کنند، فرآیند رشد می‌گوئیم. اما نکته مهم در مقوله‌ی‌ تربیت این است که بدانیم در هر مرحله از رشد فرزندمان، نحوه‌ی برخورد صحیح ما با او چگونه است. در مراحل مختلف رشد، نیازها به دو دسته زیر تقسیم می‌شوند: الف: نیازهای جسمانی: با مقداری تلاش به راحتی می‌توانید نیازهای جسمی‌متناسب با هر دوره‌ای را در فرزندتان کشف کنید. تأمین به موقع نیازهای او از وظایف اصلی شما بوده و کوتاهی در آن آثار مخربی بدنبال خواهد داشت. ب: نیازهای معنوی: تشخیص نیازهای معنوی (عاطفی و اخلاقی)، در مقایسه با نیازهای جسمانی، توجهِ بیش‌تری را می‌طلبد. کاملاً هوشیارانه استعدادها و عواطفش را بشناسید و در هر دوره، نیاز مربوط به همان زمان را برایش تأمین کنید. چرا که تأخیر یا تعجیل در این زمینه، ضربات مهلک‌تری را در بر خواهد داشت. مراحل رشد از نظر اسلام در یک طبقه بندی گفتیم که اسلام مراحل رشد را به سه مرحله تقسیم نموده است. (هفت سال اول، دوم و سوم) . طبق فرموده‌ی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اگر والدین در این سه دوره وظایفشان را به نحو احسن انجام دهند، دیگر از 21 سالگی نگران فرزندشان نباشند و می‌توانند براحتی آزادش بگذارند. فرزندی که 21 سال از عمرش را تحت ‌تربیت صحیح رشد کرده، عمدتاً آن‌قدر قوی هست که بتواند بعد از آن براحتی مصالح و مضارش را از هم باز شناسد. تربیت فرزند در هفت سال دوم زندگی از روزی که کودک شما وارد هشتمین سال از زندگی زیبایش می‌شود، زمان اطاعت و فرمانبرداریش نیز فرا می‌رسد. او باید آموخته باشد که زمان آموزش و یادگیری‌اش فرا رسیده و او علاوه بر آموزش‌های علمی، باید خود را آرام آرام برای یادگیری مسائل زندگی، اخلاقیات صحیح، رعایت حریم‌ها، شناخت ارزش‌ها، مسئولیت پذیری در زندگی فردی و اجتماعی و... آماده کند. اگر هفت سال اول زندگی او، طبق آداب و توصیه‌های اسلامی‌و روانشناختی درست و پیشرفته باشد، شما عملاً با مشکل خاصی رو به رو نخواهید شد. چرا که امروز، وجود او بستری مناسب برای پذیرش آموزش‌های شما بوده و به راحتی به تمام بایدها و نبایدهایتان تن می‌دهد. او با شناختی که از شما به عنوان مهربان‌ترین و خیرخواه‌ترین انسان‌های زندگیش پیدا کرده، تمام الگوها و اندرزهایتان را به آسانی پذیرفته و اجرا می‌کند. مراقب باشید! تا در این مرحله از زندگی کودکتان، میان او و شما فاصله نیفتد، چرا که در این صورت، اعتمادش را به شما از دست داده و دیگر شما را به عنوان رفیق نخواهد پذیرفت و به حریم شخصی‌اش راه نخواهد داد. مهمترین وظیفه والدین در هفت سال دوم کودک شما دیگر وارد مدرسه و به اصطلاح اجتماعی بسیار بزرگ‌تر از خانواده شده و شما به اندازه‌ی هفت سال اول عمرش، تسلط کافی بر او ندارید. بنابراین اصلی‌ترین و مهم‌ترین وظیفه‌ی شما در درجه‌ی اول جلب اعتماد کودکتان و در درجه دوم برقراری رفاقتی صمیمانه با اوست. در این صورت او شما را به عنوان مشاور امینی پذیرفته و تمام مسائلش را براحتی با شما در میان می‌گذارد و دیگر حرف ناگفته‌ای میانتان باقی نمی‌ماند. شما می‌توانید با گفتگوکردنهای دوستانه، با شوخی کردن و همبازی شدن با فرزندتان کمکش کنید تا شما را نیز در حد خودش فرض کرده و با شما انس بگیرد. پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: من کان له صلبٌی، فلیتصاب له؛ هرکس کودکی دارد، باید برای او کودکی نماید. پیامبر با کودکان همبازی می‌شدند و حسنین را بر پشت خود سوار کرده و سواری می‌دادند. از دیگر خصوصیات ایشان فروتنی در برخورد با کودکان بود. زودتر سلام کردن به کودکان به آنها شخصیت و بزرگی خاصی می‌بخشد. توجه نمائید اگر وارد جمعی می‌شوید اول با کودکان سلام و احوالپرسی کرده و روبوسی نمائید. احساس احترام نفس و بزرگی شخصیت در درون کودک، او را از کشیده شدن به سمتی که شما ناخوشایند می‌دارید، باز می‌دارد. پیامبر برای کودکان کُنیه انتخاب می‌کردند. شما نیز می‌توانید لقب‌های محبت آمیزی برای هرکدامشان انتخاب کنید و برای برقراری ارتباطی زیباتر، از آنها استفاده نمائید. برای گفتگو کردن با کودکان، از موضوعاتی سخن بگوئید که مورد علاقه آنهاست، از اسباب بازیهای محبوبشان، از نحوه‌ی بازیهایشان، از همبازیها و دوستانشان و... لازمه‌ی اطاعت کودک، تفهیم دوستانه‌ی موضوع مورد اطاعت به اوست برای اینکه کودک شما به راحتی به اوامر و نواحی شما تن داده و آن‌ها را اجرا نماید، ابتدا باید مفهوم دقیقی از علت خواسته‌هایتان را برایش جا بیندازید. تنها در این صورت است که او به مفهوم نفع یا ضرر چیزی آگاه شده و تصوری ذهنی از پیامدهای عملش پیدا می‌کند. در مرحله‌ی بعد ارتباط عاطفی شما با کودکتان، کمک می‌کند که بتوانید دوستانه و بدون تحمیل، میان خود و او چنان تفاهمی‌ را برقرار نمائید که او قلباً و داوطلبانه سخنانتان را بپذیرد و تمام الگوها و هنجارهای شما را در درونش تثبیت نماید. چرا که چیزی که با قلب پذیرفته شود، هرگز در وجود انسان نابود نمی‌گردد. در قرآن کریم نیز، خداوند علت عدم تحمل حضرت موسی را در مقابل اعمال حضرت خضر، عدم آگاهی او معرفی نموده است. چون موسی از باطن کارهای خضر آگاه نبود، زبان به اعتراض گشوده و صبر نمی‌نمود. پس با اندک تأملی می‌توان دریافت که هر پذیرشی از سوی فرزند شما مستلزم شناخت کاملی است که شما در اختیار او قرار می‌دهید. آگاهی‌های لازم که در فضای توأم با رفاقت و تفاهم به او عرضه می‌شوند، کودکتان را به سمت پذیرش با قلب و در نهایت اجرای آن سوق خواهد داد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‌فرمایند: من لم یعرف مضرّت الشّیء، لم یقدر علی الامتناع کسی که زیان‌کاری را نشناسد، نمی‌تواند از آن پرهیز کند. مراحل کلی ارتباط با کودکان بالای هفت سال مرحله‌ی اول: شناخت کودک و مقتضیات سنی او مرحله‌ی دوم: جلب اعتماد کودک مرحله‌ی سوم: برقراری پیوندهای عاطفی و قلبی با کودک مرحله‌ی چهارم: اثبات رازداری و صدق گفتارتان به او مرحله‌ی پنجم: احترام گذاشتن به شخصیت کودک بخصوص در جمع و پرهیز از هرگونه حرمت‌شکنی حتی در مواقع خطا مرحله‌ی ششم: پرهیز از تذکرهای دائم و داشتن روحیه‌ی تجاهل مرحله‌ی هفتم: پرهیز از سخت‌گیری‌های شدید و مدارا کردن با او در بسیاری از مواردی که احتمال می‌رود با گذشت زمان، به تنهایی می‌تواند بر آنها غلبه کند. تشویق و تنبیه تشویق در لغت به معنای به شوق آوردن است. با تشکر و قدردانی از رفتار و یا عملکرد کسی در او شوق و انگیزه‌ای جدید برای ادامه‌ی کار، ایجاد خواهیم کرد. تنبیه از نظر لغوی به معنای بیدار کردن وآگاهی دادن بوده و برای منع فرد از تکرار یک عمل انجام می‌گیرد. چگونگی تشویق و تنبیه به نظام‌های ارزشی ما بستگی دارد. زمانی که امری از نظر ما ارزش محسوب شود، فرزندمان را در آن زمینه تشویق می‌کینم. و اگر با ضد ارزشی از سوی او مواجه شویم اقدام به تنبیه می‌نمائیم. بنابراین قدم اول برای استفاده‌ی صحیح از تشویق و تنبیه اصلاح نظام ارزش‌های ماست. از آنجا که تشویق و تنبیه اموری فطری هستند، انطباق نظام ارزشی ما، با نظام ارزشی الهی که برخاسته از فطرت‌هاست، به ما کمک می‌کند تا با اطمینان دست به تشویق و یا تنبیه بزنیم. حبّ ذات (عشق به خود) در درون همه‌ی انسانها وجود دارد. فرایند تشویق، این محبوبیت را در‌ نزد دیگران به فرد ثابت می‌کند و او از اینکه علاوه بر خودش، در نزد جمعی دیگر نیز محبوب هست، لذت می‌برد. از طرفی تنبیه به او نشان می‌دهد که در معرض از دست دادن محبوبیتش در نگاه دیگران قرار گرفته است. لذا‌ ترس از منفور شدن، او را از تکرار عملش بازمی‌دارد. در نظام ارزشِ الهی، جای کلمه‌ی دیگران با کلمه‌ی خداوند عوض می‌شود و شخص سعی می‌کند که محبوبِ خداوند تبارک و تعالی قرار گرفته و از اعمالی که او را مبغوض خداوند می‌سازند، دوری گزیند. بنابراین در این نظام می‌توان تشویق را عاملی برای بسط خوبیها و تنبیه را عاملی برای حذف بدی‌ها نامید. مقایسه‌ی آثار تشویق و تنبیه آثار تشویق: 1- افزایش اعتماد به نفس در فرد 2- افزایش آرامش و قدرت تحمل سختی‌ها برای ادامه‌ی کار 3- جدیت برای تلاش بیش‌تر در جهت ادامه‌ی کار آثار تنبیه: 1- کاهش و یا از دست دادن اعتماد به نفس فرد در اثر تحقیر کردنِ عملی که مرتکب شده 2- دلسرد شدن از ادامه‌ی کار 3- به ضعف گرائیدن فرد برای ادامه‌ی کار جدول مقایسه آثار تشویق و تنبیه آثار تشویق آثار تنبیه 1 ـ افزایش اعتماد به نفس در فرد 2 ـ افزایش آرامش و قدرت تحمل سختی‌ها برای ادامه‌ی کار 3 ـ جدیت برای تلاش بیشتر در جهت ادامه‌ی کار 1 ـ کاهش و یا از دست دادن اعتماد به نفس فرد در اثر تحقیر کردنِ عملی که مرتکب شده 2 ـ دلسرد شدن از ادامه‌ی کار 3 ـ به ضعف گرائیدن فرد برای ادامه‌ی کار پس با اندک توجهی می‌توان دریافت که سکوت در مقابل اعمال خوب یا بد افراد موجب بی‌رغبتی در برابر ادامه‌ی رفتارهای صحیح و تثبیت رفتارهای غلط در آنها می‌گردد. نکته 1: پدر و مادر گرامی! همراهی شما با یکدیگر در امر تشویق و تنبیه، جزء لاینفک این روش‌ تربیتی بوده و جبهه‌گیریِ هرکدام از شما در مقابلِ دیگری در هنگام تشویق یا تنبیه، نه تنها آثار مفید آن را از بین می‌برد، بلکه این روش را به امری مهلک و زیانبار تبدیل کرده و کودک را به سمت سوء استفاده از شما پیش خواهد برد. نکته 2: در تنبیه فرزندتان باید همیشه مخاطب، عمل فرزندتان باشد نه خودِ او. به عنوان مثال می‌توانید بگوئید:" از این عمل تو واقعاً بدم می‌آید" یا اینکه از جمله‌ی زیر استفاده کنید: "تو بچه‌ی خیلی خوبی هستی؛ امّا فلان عمل زشت، اصلاً در شأن تو نبود" انواع تنبیه 1- تنبیه بدنی: هدف از این دسته تنبیه‌ها، اعمال درد و یا شکنجه برای مجازات فرد می‌باشد. مثل: سیلی زدن، شلاق زدن و... 2- تنبیه غیر بدنی: در اینگونه تنبیه‌ها، هدف متألم شدن روح فرد می‌باشد، اما از آنجایی که روح و جسم کاملاً به هم وابسته اند، هرگونه فشار بر روح انسان، جسم او را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. مثل؛ سرزنش کردن، تحقیر کردن، زندانی کردن، جریمه‌های مالی، تبعید و... کشف علت، اولین قدم قبل از تنبیه در تنبیه فرزندتان، همواره باید علت درونیِ انجام آن عمل را با توجه به اقتضای سنش ردیابی کنید. هرگز قبل از کشف علت، اقدام به تنبیه ننمائید، شاید رفتاری که از نظر شما ناهنجار می‌باشد، با توجه به سن و موقعیت او، کاملاً طبیعی و هنجار به حساب آید. گاهی نیز ممکن است عملِ او بازتابی از رفتارِ شما باشد. به عنوان مثال، برخورد متفاوت شما با کودکی دیگر، موجب تحریک حسادت کودکتان شده و او را به عملی نادرست واداشته است. در این موارد، تنبیه اصلاً راه مناسبی نیست، بلکه شما باید به جای تنبیه، به اصلاح رفتار خودتان بپردازید. نکته 3: والدین عزیز، دقت کنید که تنبیه همیشه آخرین روشِ‌تربیتی شما باشد؛ چرا که این روش نه بهترین روش است و نه اولینِ آن. سعی کنید ابتدا از روش‌های دیگر به نتیجه برسید. به عنوان مثال؛ می‌توانید با او به گفتگو نشسته و تمام اندرزهای خود را در قالب گفتگویی کاملاً خصوصی و دوستانه بیان کنید. درمراحل بعدی، از قهرهای کوتاه‌مدت استفاده کنید و اگر نتیجه نداد، توسل به تنبیه به مرحله‌ای جدی رسیده است، اصلاً کوتاه نیایید. تشویق و تنبیه‌های الهی کودکانی که وارد مرحله‌ی هفت سال دوم از زندگی شان شده اند، باید آرام آرام با مفهوم رضایت خدا و پاداش‌ها و جزاهای الهی آشنا شوند. اگر کودک شما که فطرتاً عاشق خداوند است، اعمالی را که مرضیّ ِ خداوند است بشناسد، برای انجام آنها قدرت و انرژی گرفته و حتی اگر مورد پسندش هم نباشند به آسانی به آنها تن در خواهد داد. همچنین از اعمال بدی که مبغوض خداست، براحتی دوری می‌گزیند. او با شناختِ مفهوم رضایت به قضای الهی و پاداش‌های آن از سوی خداوند، در مقابل سختی‌ها محکم و استوار ایستاده و همواره خداوند را پشتیبان خود خواهد دید. چنین فرزندی، هرگز در مقابل ناملایمات زندگی به ناامیدی و سرخوردگی کشیده نخواهد شد. توضیحی کوتاه پیرامون ارتباط با فرزند در هفت سال سوم زندگی دیگر کودک شما، به نوجوانی مبدل شده که در آستانه‌ی 15 سالگی است. درست در لحظه‌ای که او آشوب‌ها و هیجانات دوران بلوغ را می‌گذراند، از سوی شما به مقام وزارت منصوب می‌گردد و این شخصیت جدید برای تمام هیجانات آتشین دوران بلوغش، چونان آب سردی است که او را به تعادل می‌رساند. نوجوانی دورانِ استقلال طلبی و بلندپروازی‌های فرزند شماست . چنین انرژی عظیمی‌ با مقامی‌که به عنوان مشاور خانواده به او داده‌اید، تخلیه شده و او به شخصیت دلخواهش می‌رسد. سعی کنید رفتارهایش را زیر سؤال نبرید، بیش‌تر از گذشته به او احترام بگذارید. تلاش کنید گوشِ شنوایی برای تمام درددل‌ها و رازهایش باشید؛ او این روزها بیشتر از همیشه نیاز به تکیه کردن به شانه‌های قدرتمند شما را در درون خود احساس می‌کند. این از خصوصیات دوره‌ی نوجوانی است که شخص نیازمند رفاقت با کسانی می‌شود که سخت مورد اعتمادش باشند. اگر شما این نقش را به خوبی ایفا نکنید، او از میانِ دوستانش، کسانی را انتخاب خواهد کرد. پس رفاقتتان را به او ثابت کنید. دیگر باید آرام آرام مهارت‌های زندگی را به او بیاموزید. چرا که فرزند شما با تمام شدن هفت سال سوم زندگی‌اش در آستانه ازدواج و مسئولیت‌های زندگی قرار می‌گیرد. پس با واگذاردن مسئولیت بسیاری از کارها، به او در کسب تجربه‌های مفید یاری‌اش کنید. به یاری خداوند، شرح مبسوطی از نحوه‌ی ارتباط با نوجوان را در هفت سال سوم زندگی، در جایی دیگر بیان خواهیم کرد. به امید موفقیت برای تمام شما والدین گرامی‌در خطیرترین مسئولیت زندگی‌تان. والسلام

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed