www.montazer.ir
پنج‌شنبه 10 ژولیه 2025
شناسه مطلب: 5731
زمان انتشار: 2 سپتامبر 2017
| |
رویکرد نتیجه گرایی در خانواده

استاد محمد شجاعی

رویکرد نتیجه گرایی در خانواده

نتیجه­ گرایی یعنی سبک زندگی من در این دنیا باید به گونه­ ای تنظم شود که با شرایط زیستی نظام برزخی، بهشت، قیامت و زندگی جاودانه سازگاری داشته باشد.

نتیجه ­گرایی در پرورش فرزندان فرزندان ما تا تا  7سالگی، در بازی آزادند و به والدین توصیه نمی­ شود که آموزش­ های اجباری برای آن­ها داشته باشند. امّا وقتی به 7 سالگی رسیدند، در این سن، مهروزی و عاطفه والدین مثل سنین کودکی نباید باشد. اجبار و زور برای رفتن به مدرسه یکی از نمونه هایی است که والدین باید اعمال کنند. هرچند که اگر با زمینه سازی قبلی باشد، نیازی به اجبار و زور نخواهد بود. پس والدین در تعلیم فرزندان­ شان نتیجه ­گرا هستند. این امر کاملاً دقیق و ریاضی است و این نتیجه­ گرایی تا زمانی است که فرزند درس بخواند. بر این اساس، گاهی در یک شرایطی لازم است با عقلانیت به نفس زور و فشار آورد که مصداق بارز آن «تعلیم و تربیت» فرزندان است. نتیجه ­گرایی در بارداری نتیجه ­گرائی در بارداری به معنای داشتن نوزاد سالم یا سالم قوی است. مادر با مراقبت ویژه و تحت­ نظر بودن در طول مدت بارداری، و همچنین تنظیم روابط و سبک زندگی و تمرکزها سعی می کند، یک جنین سالم یا سالم قوی به دنیا آورد و برای اینکه جنین بیمار، ناقص و معلول به دنیا نیاورد از بعضی کارها پرهیز می کند؛ مثل دوری از اشعه ایکس، عدم مصرف داروی بیجا، .... پس توجه به تولد فرزند سالم، نشان دهنده تفکر نتیجه ­گرایی مادر است و در این نتیجه­ گرایی معصومانه عمل می­ کند یعنی عاقلانه و دقیق. این رویکرد، در نظام دنیایی کاملاً درک می شود. اما متأسفانه در بعضی حوزه ­ها حماقت ­هایی پیدا می­ شود که باعث نتایج و پیامدهای بدی می­ شود. به عنوان مثال انتخاب همسر در مسئله ازدواج جوانان. نتیجه گرایی در ازدواج یکی از معضلات کشور ما، بی­ توجهی به نتیجه­ ازدواج است و این مسئله در خانواده ­ها بسیار دیده می­ شود. در حالی که نتیجه گرایی در خانواده، یعنی یک عشق مستمر و زندگی شاد و آرام. اما امروزه برای خانواده­ ها فقط خود مسئله «ازدواج» مهم است؛ یعنی فقط این که دخترم یا پسرم ازدواج کند. به خاطر همین دچار طلاق و شکست ­های زیادی می ­شوند. اما در خیلی از امورات زندگی­ شان در حیطه ­های مختلف فنی و حرف ه­ای، پزشکی و... عاقلانه و دقیق عمل می­ کنند. به ویژه مردم ایران که باهوش­ترین مردم دنیا شناخته شده اند و آن خبری که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «اگر علم در ثریا باشد، ایرانیان به آن دست پیدا می­ کنند» اتفاق خواهد ­افتاد. ولی متأسفانه در بخش ­های عقلانی و فوق عقلانی احمقانه عمل می­ کنند. نتیجه زندگی در رحم دنیا، سلامت دل است رابطه دنیا و آخرت، مثل رابطه رحم مادر با دنیاست. یعنی مدتی در رحم دنیا هستید که باید نتیجه و محصول این زندگی، تحصیل "قلب سالم" و "تولد سالم" به برزخ باشد. شرایط زیستی برزخ دقیقاً مثل شرایط زیستی دنیاست. نوزاد سالم یعنی نوزادی که بتواند با شرایط زیستی دنیا سازگاری داشته باشد؛ تولد سالم انسان نیز در برزخ که بی ­نهایت پیچیده­ تر، کامل­تر و بزرگ تر از دنیاست و شرایط سخت­ تری دارد، منوط به سازگاری با فضا و شرایط آنجا دارد که باید این قدرت را از دنیا با خودمان ببریم تا بتوانیم از موسیقی، غذاها و سایر نعمت ­های بهشتی استفاده کنیم. اگر نوزاد در بدن دستگاه تنفسی نداشته باشد، هوای دنیا سبب خفگی او می­ شود. انسان هم اگر در برزخ با شرایط زیستی اش مطابقت نداشته باشد برای او جهنم می ­شود. نتیجه­ گرایی یعنی سبک زندگی من در این دنیا باید به گونه­ ای تنظم شود که با شرایط زیستی نظام برزخی، بهشت، قیامت و زندگی جاودانه سازگاری داشته باشد. ما به این دنیا آمدیم تا آدم شویم و نتیجه زندگی دنیایی ما باید شادی و آرامش باشد. زندگی که در آن شادی و آرامش نباشد، اسلامی، مؤمنانه و انسانی نیست. طراحی سیستم عالم برزخ مانند سیستم دنیا کاملاً ریاضی است و در آنجا فقط یک روح سالم به درد می­ خورد. بعضی از شاهد مثال های قرآنی و روایی در این خصوص از این قرار است: - «یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُوْنَ إِلاَّ مَنْ أَتَى اللهَ بِقَلْب سَلِیم» - من کان فی هذه اعمی فهو فی الآخرة اعمی - وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ - پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: الدنیا مزرعة الآخرة - امیر المومنین (علیه السلام) فرمود: رحم الله أمرا عَلِمَ مِن أین  و فِی أین و إلی أین= رحمت خدا شامل حال کسی می شود که بداند از کجا آمده و در کجاست و به کجا می رود. پس دانستیم که «روح» انسان در رحم دنیا جنین اوست. بدن به منزله ی جفت است برای جنین. یعنی بعد از آن که جفت وظیفه اش را برای جنین انجام داد، آن را دور می اندازند. پس بدن مثل جفتی می­ ماند که به جنین وصل است. یعنی با رحم ارتباط می­ گیرد تا بدن را تغذیه کند. بدن ما ارتباط با نظام دنیایی برقرار می ­کند تا روح را تغذیه کند. لذا ورودی ­های انسان یعنی حواس پنجگانه، خیال، وهم، عقل، همه وسائل و مقدماتی هستند برای بخش «فوق عقل» انسان که همان دل اوست و نتیجه ­اش باید همان سلامت دل باشد. پدر و مادر نیز باید مراقب فرزندان­ شان باشند که آن­ها هم تولد سالمی داشته باشند و شرط این تولد، رسیدگی و توجه کامل به 5 ژن دوران بارداری است.   برگرفته از جلسه 19 جامعه پزشکی مهدوی

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top

هنر رفتار با والدین ( راز خوب زیستن و رسیدن به خواسته‌ها )

امروزه بیش از هر زمان دیگر، والدین و فرزندان محتاج خوشایندترین نگرش‌ها نسبت به یکدیگر و صمیمی‌ترین و محبت‌آمیزترین رابطه‌ها با یکدیگرند.

2222 نکته در تربیت

بحث اصلی تعلیم و تربیت، ساختن انسان­هاست. پیامبران کار رسالت خود را از تعلیم و تربیت آغاز کردند.

کتاب حاضر گلچینی از 135 کتاب تربیتی و اخلاقی با ارزش که هر کدام جنبه‌های گوناگون تربیت را بررسی نموده که راهنمای مناسبی برای اولیا می باشد.

این کتاب شامل 160 موضوع تربیتی می‌‌باشد که در 26 فصل تنظیم شده است. آخرین فصل کتاب به وظایف فرزندان در قبال پدر و مادرها اختصاص داده شده تا آنان نیز به این امر مهم آگاهی یابند.

شناسه مطلب: 4865
زمان انتشار: 7 آوریل 2016
| | | |
13) چگونه رضایت خدا حاصل می شود

حضرت معصومه (سلام الله علیها) (13)، 94/11/3؛ از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

13) چگونه رضایت خدا حاصل می شود

رضایت خدا تحقیق پیدا نمی کند مگر در رضایت پدر و مادر و همسر. ممکن است گاهی اوقات والدین در زمان حیات راضی از فرزند هستند اما بعد از مرگ ناراضی اند، بدلیل یاد نکردن آنها بعد از وفاتشان است و همچنین کسی که همسرش هم از او راضی نباشد خدا هم از او ناراضی نخواهد بود.

ادامه شرح زیارتنامه حضرت معصومه (سلام الله علیها) عاشق که باشی؛ بدنبال رضای دلبرت می‌گردی ... این جمله، بسیار عجیب و زیباست؛ اینکه انسان در مقابل حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) اعتراف می‌کند که؛ من از همه‌ی این اقرارها و رفت و آمدها، همه‌ی عشق‌بازی‌ها و راز و نیازها فقط به دنبال یک هدف می‌گردم؛ «اللَّهُمَّ وَ رِضَاكَ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ... من به دنبال رضای خدا و خانه‌ی ابدی‌ام هستم». لازمه‌ی اینگونه سخن گفتن، معرفت به خداوند است. معرفتی که انسان را به شرافتی عظیم می‌رساند که دغدغه‌ی حقیقیِ ‌وجودش از زندگی، از نفس کشیدن، از برقراری ارتباط، از سفرها و زیارات و ... فقط و فقط،‌ رضای حقیقیِ خداوند است. امّا رسیدن به این دغدغه‌ی حقیقی، یک ابزار مهم را می‌طلبد، به نام، محبت... یعنی تنها کسانی به دنبال رضای خداوند می‌گردند که؛ دوستش دارند. بعنوان مثال گاهی انسان در خانواده از روی تکلیف وظایفش را انجام می‌دهد، در این‌صورت برای او رضایتِ اهل خانه، زیاد مهم نیست، بلکه فقط و فقط، ادایِ وظیفه مهم است. امّا اگاهی، انسان به دنبال جلب رضایت اعضای خانواده می‌گردد. به همین منظور، تلاش می‌کند، تا وظایفش را به گونه‌ای انجام دهدکه اهل خانه از او راضی باشند. توجه داشته باشیم که رضایت بعضی از افراد، کلیدِ‌ رضایتِ خداوند است؛ مثل رضایت پدر و مادر،‌ همسر و ... انسان باید تمام وظیفه‌ی سه‌گانه‌ی خود را (تأمین اقتصادی، عاطفی،‌ معنوی) بطور کامل در خانواده انجام دهد، تا رضایت اعضای خانواده‌اش را کسب کند، در غیر این‌صورت محال است به دنبال جلب رضایت خداوند باشد. همسران، موظف هستند در خانواده، هیبت و عظمت یکدیگر را در نگاه فرزندان حفظ کنند. بطوری‌که اگر فرزندان هیبتِ پدر و مادر را نادیده گرفته و جرأت جسارت بر آنان را بیابند، اولین کسانی که خسارت می‌بینند، خودشان هستند، چون محال است بدون رسیدن به رضای والدین، کسی به رضای الله برسد. مهم‌ترین و کلیدی‌ترین نوع رفاقت، میان انسان و خداوند، آن نقطه‌ای ایست که او به دنبال این می‌گردد که: آیا خداوند از نوع ارتباط من با خودش راضی است؟ آیا من، بنده‌ی خوبی برای خدا بوده‌ام؟ این دغدغه، با عبادت کردن برای بهشت، خیلی خیلی متفاوت است. او عبادت می‌کند تا دل خدا را به دست آورد، او می‌دود، تا نفس خود را آنگونه بیاراید که دلبرش می‌پسندد. او نوع رفاقت‌ها، پوشش‌ها، مهمانی‌ها، کسب درآمدها، حرف زدن‌هایش و ... را به گونه‌ای تنظیم می‌کند، که اِله حقیقی‌اش بپسندد. او همسرداری‌اش را حول محور رضایت الله، تنظیم می‌کند... . دنبال رضای الله بودن، دغدغه‌ی انسان‌های بزرگ است. انسان‌هایی که دائماً برای لحظه‌ی تولدشان به آغوش خداوند، نقشه می‌کشند، خیال‌پردازی می‌کنند، با این لحظه، عشق‌بازی می‌کنند. مشتاقانه منتظر تولدشان به آغوش دلبرشان هستند ... آن‌ها با از دست دادن هر کدام از عزیزانشان، منتظر پیوستن به آغوش خانواده‌ی آسمانی‌شان می‌شوند، نه آنکه با جزع و فزع، دائماً حال خود را آشفته‌تر کنند. انسان‌های عاشق هستند که به رضا می‌گردند. عشق؛ تنها ابزار لازم، برای رسیدن به رضای خداوند است. نماز برای یک انسان عاشق، حجله‌گاه عاشقی است ... او برای نمازش مقدماتی فراهم می‌کند، عطر مناسب، لباس مناسب، مسواک زدن، سجاده‌ی زیبا و ... پیرایش برای حجله‌گاه عاشقان است. فراموش نکنیم که؛ تا آسمان، برای کسی، خاص نشود ... او نیز در آسمان، و برای اهل آسمان، خاص نخواهد شد. تا آسمان، محبوب کسی نشود... او نیز محبوب آسمان نخواهد شد!!! اگر می‌خواهی بدانی چقدر در آسمان محبوبی، کمی به قلبت نگاه کن، آسمان چقدر در نزد تو محبوب است؟ تو نیز به همان مقدار در آسمان محبوب خواهی بود... هر مقدار که ما عاشق پایِ آسمان می‌ریزیم؛ به همان مقدار در آسمان، خاص خواهیم بود. فقط یک انسان عاشق است که مفهوم این زیارت‌نامه را خوب می‌فهمد. فقط اوست که زیارت را نیازِ قلبش می‌داند. نیاز قلبی که می‌خواهد، سالم به ملاقات دلبرش بشتابد. قلبی،‌ که نظامِ معشوق‌هایش را درست چیده است. قلبی که جهاد، لذیذترین و پرهیجان‌ترین و زیباترین، اشتیاقش است... «والحمدلله رب العالمین »   مطالب بیشتر: پای درس استاد مجموعه سخنرانی های استاد محمد شجاعی مجموعه کتابهای استاد محمد شجاعی

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 4747
زمان انتشار: 24 فوریه 2016
| |
تربیت کودکان ونوجوانان ( هفت سال دوم)

تربیت کودکان ونوجوانان ( هفت سال دوم)

موضوع : بالا بردن توان کنترل و مراقبت در کودکان 7-14 ساله مقدمه : هرانسانی از بدو تولد سرشار از فطرتی الهی است که به واسطه آن و متناسب با ظرفیت وجودی اش می تواند خوب یا بد را تشخیص دهد. باید پذیرفت که در تربیت انسان از کودکی مهم ترین کار،  تخریب و نابود نکردن فطرت و نهاد خداجوی اوست. لذا متولیان امور کودکان قبل از بلوغ، چه در نقش پدر و مادر و چه در نقش هایی چون معلمی، لازم است به اصلاح نفس خویش و بهبود اخلاق خود بیش از تربیت کودکان اهتمام داشته باشند تا از سر بد اخلاقی ها و ندانم کاری هایشان به فطرت پاک کودکان گزندی وارد نشود. با توجه به ویژگی طبیعی « عجله» در انسان او تلاش می کند تا تربیت و اصلاح دیگران را بر تربیت و اصلاح خود مقدم دارد و عدم مدیریت عجله در انسان سبب بروز مشکلاتی در سیر طبیعی تعلیم و تربیت می گردد. مطالبی که عنوان می شود راهکارهای تقوا در هفت سال دوم زندگی است که به صورت کاملا عینی و کاربردی، مربیان و متولیان تربیتی را در این زمینه یاری می دهد. مرحله دوم زندگی انسان از پنج، شش یا هفت سالگی آغاز می شود و سن آمادگی برای بلوغ است و مرحله ای است که قوه اختیار کودک به تدریج فعال می شود تا بتواند آگاهانه در زندگی خود تصمیم بگیرد و با اهداف مشخص و افق های بلند برنامه ریزی کند. لذا این دوره، دوره فعال سازی تصمیم گیری و برنامه ریزی در زندگی است ولازم است مقدمات و لوازم آن مهیا شود. در روایات این دوره به نام دوره عبودیت معرفی شده و به نظر می رسد که با شکوه ترین دوره زندگی انسان باشد که در آن می تواند باید ها و نباید ها را به صورت کاملا رضایتمندانه بپذیرد. یکی از لازم ترین اموری که می بایست در تشخیص بایدها و نبایدها و عمل به آنها و نیز در تصمیم گیری و برنامه ریزی مورد توجه قرار گیرد، تقویت انواع تفکر است. محورهای فوق را می توان تحت عنوان خیرگزینی بررسی کرد، که برخی از آنچه در خیرگزینی مورد توجه قرار می گیرد عبارت است از : 1-شناخت خوبی ها و بدی ها 2-ترجیح دادن «بهتر» نسبت به خوب و «بد» نسبت به بدتر 3-دستیابی به توانایی در اخذ تصمیمات زندگی بر مبنای ترجیح حکم خدا 4-تقویت اراده در اجرای خیر تشخیص داده شده و تحقق آن برای طی مراحل خیرگزینی لازم است موارد زیر محقق شود: *تفکر فرد فعال شود. *قدرت تصمیم گیری در فرد تقویت شود. * قدرت برنامه ریزی در فرد تقویت شود. * عزم به انجام حکم الهی در فرد احیا شود. * موانع عمل به خیر شناسی برطرف گردد. بدین ترتیب توان تفکر و تعقل درکودک فعال شده و از تقلیدهای کورکورانه و ناهشیارانه پرهیز می کند و با تشخیص و گزینش خیر، به کنترل درونی یا تقوا دست می یابد و می تواند از بحران های مختلف درونی و محیطی رهایی یابد. به همین دلیل شکر نعمت اختیار، در تقوا و خویشتن داری است. و با فعال نبودن تفکر و تعقل و یا اختلال در آن، فرد به کنترل درونی خود نرسیده و دچار انواع طغیان میشود.   ادامه دارد....

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه پرسش: 4047
22 نوامبر 2015
| | |
پرسش 6.
پاسخ:

منبع:

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ،

شناسه مطلب: 2088
زمان انتشار: 28 فوریه 2015
| |
 اسم های نوظهور برای فرزندان شما

شما هم حتما اسم هایی را برای کودکان شنیده اید که شوکه شده اید، برخی از آنها معلوم نیست از کجا آمده اند کاملا جدید و گمنام هستند!

اسم های نوظهور برای فرزندان شما

همانطور که جریان نوگرایی در سالهای اخیر در کشور ما توسعه یافته است، این جریان بر مسائل بسیاری اثر گذار بوده است. یکی از این مسائل به موضوع نام گذاری والدین برای فرزندان مربوط می شود. چنانچه همه ما شاهد این موضوع بوده ایم. خصوصا زمانی که در اماکن عمومی حضور داریم و شنونده اسامی کودکانی که توسط والدین شان فرا خوانده می شوند، هستیم، بیشتر به این موضوع پی می بریم که اسامی تازه و بعضا عجیب و غریبی به فرهنگ جامعه ما وارد شده اند. اسامی که برخی از آنها ممکن است به سختی تلفظ شوند. به این ترتیب می توان به این موضوع به عنوان یک پدیده اجتماعی نسبتا نو ظهور نگاه کرد که تبعاتی را در آینده به دنبال خواهد داشت. شاید جالب باشد که بدانیم انتخاب نام ناشایست برای کودکان هم میتواند مصداقی از کودک آزاری تلقی شود. بسیاری از مردم اینطور فکر می کنند که تنها کتک زدن، کودک آزاری محسوب می‌شود ، حال آنکه امروزه در جامعه ایران، سطح آگاهی والدین بالا رفته وخوشبختانه خانواده‌های زیادی می‌دانند که نباید فرزندشان را تنبیه بدنی کنند اما ممکن است در مورد کودک آزاری عاطفی، اطلاعات کافی نداشته باشند.   به طور کلی می‌توان کودک آزاری را اینطور تعریف کرد: "مجموعه رفتار‌ها یا گفتارهایی که انجام دادن یا انجام ندادنشان باعث وارد شدن نوعی آسیب عاطفی، فیزیکی به کودک شود و این احساس را در او به وجود آورد که خوب و دوست داشتنی و مورد احترام نیست و ناخواسته است."(1) آمار‌ها نشان می‌دهد ۷۰ درصد آزارهایی که به کودکان از نظر عاطفی و جسمی وارد می‌شود، از سوی غریبه‌ها نیست و در چارچوب خانواده و به وسیله مراقبان و افراد نزدیک اتفاق می‌افتد. شاید افراد بسیاری باشند که به طور ناخودآگاه به آزار عاطفی کودک خود بپردازند بدون اینکه هرگز آزار جسمانی به او وارد کرده باشند. و همواره اینطور تصور کنند که والدین بسیار خوبی برای فرزند خود بوده اند چون او را کتک نزده اند. اما موارد بسیاری وجود دارد که والدین یا یکی از آن‌ها مثلا به فرزند ۶ - ۷ ساله‌شان می‌گویند ما نمی‌خواستیم تو به دنیا بیایی  و گرنه همین دو تا بچه برایمان کافی بود. البته حالا خیلی دوستت داریم.. برخی مادر‌ها هم به محض بروز مشکلی با همسرشان، به کودک می‌گویند اگر تو نبودی، حتی یک روز هم با پدرت زندگی نمی‌کردم.! این سلسله رفتارها را می توان یک معضل اجتماعی نامید که شاید زیاد قابل دیده شدن نباشند اما چون در بطن یک خانواده رخ می دهند و بر نحوه تربیت و رشد یک کودک تاثیرگذارند و بر چگونگی شکل  نگرش خانواده اما بیان این توضیحات برای رسیدن به این مطلب بود که به انتخاب نام توسط والدین برای کودکان دست پیدا کنیم. امروزه فرهنگ تازه ای به درون خانواده ها رسوخ یافته که موجب شده به انتخاب اسامی عجیب و تازه ای برای فرزندانشان بپردازند. این موضوع به طور تدریجی بر فرهنگ و نحوه نگرش خانواده ها اثر گذاشته و موجب شده حتی خانواده های مذهبی هم به این سمت گرایش بیشتری داشته باشند که اسامی نو و مدرنی را برای کودکان خود انتخاب کنند. می توان اینطور بیان کرد که یکی دیگر از مصادیق کودک آزاری عاطفی که خیلی‌ها از آن غفلت کرده اند این است که نامی را روی کودک نگذاریم که بالقوه پتانسیل این را نداشته باشد که دوستانش در مدرسه یا اطرافیان کودک به خاطر اسمش، او را مورد تمسخر قرار دهند. گاهی اسمهایی برای کودکان انتخاب می‌شود که بسیار قدیمی و مهجور هستند و باعث می‌شوند همیشه از داشتن آن احساس سرافکندگی کنند و برای همین خاطر به انتخاب نام مستعار برای خود بپردازند. اما در حال حاضر شرایط اجتماعی تغییر کرده و به این سمت رفته که والدین برای انتخاب نامی تازه تر و عجیب تر برای فرزند خود، هستند. اگر نگاهی عمیق و واقع بینانه به این موضوع داشته باشیم نسبت به این امر معترف خواهیم بود که فرهنگ اجتماعی که اینطور ایجاب کند که گزینش اسامی عجیب و بی معنا برای فرزندان، به ژست و پرستیژی اجتماعی تبدیل شود، چه نتیجه و ثمره ای را در پی خواهد داشت. به هر حال فرزند کوچکی که امروز متولد می شود و اسمی عجیب برای او انتخاب می شود که حتی اطرافیانش هم با قرائت های مختلفی آنرا تلفظ می کنند، در آینده مادر و پدر فرزندی دیگری خواهد شد و در این موقعیت قرار می گیرد که او نیز بخواهد نامی برای کودک خود انتخاب کند. شاید این موقعیت برای او به چالشی تبدیل شود که اثرات نامطلوبی بر روح و روان او بگذارد.   به طور کلی باید گفت که رسوخ این فرهنگ و رفتار اجتماعی در میان مردم، امری ساده و پیش پا افتاده نیست. لازم است به این موضوع به عنوان یک معضل اجتماعی نگاه شود که تبعاتی را در آینده به دنبال خواهد داشت. بنابراین بهتر این است که از اکنون یک برنامه ریزی درست فرهنگی و اجتماعی در این زمینه وجود داشته باشد و این موضوع به نوعی به مردم جامعه منتقل شود که انتخاب اسم شایسته برای فرزندان از اهمیت زیادی برخوردار است.

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 1812
زمان انتشار: 1 فوریه 2015
| |
بیمه ی تضمینی برای فرزند شما

بیمه ی تضمینی برای فرزند شما

وقتی به نحوه رفتار پدر ومادرهای جوان امروزی با فرزندانشان نگاهی می اندازیم متوجه بسیاری از اشتباهاتی می شویم که بر چگونگی و شکل گیری تربیت کودکان شان تأثیر بسزایی می گذارد.   واقعا این موضوع جای سوال است که چرا وقتی فرزند از روی میل و کنجکاوی تمایل دارد چیزی را کشف کند و خود به چرایی یک اتفاق پی ببرد، والدین مانع آن می شوند و از رخداد چنین امر مبارکی جلوگیری می کنند؟!! کودک به محض اینکه دست به وسیله ای می زند و در پی کشف ابعاد و جنس و رنگ و ماهیت آن بر می آید، مادر سریع به سمت او می رود و آن وسیله را از دست او در می آورد که مبادا آسیبی ببیند و یا وسیله خراب شود. کودکان ما عملا با واژه آزمون و خطا غریبه هستند. بچه خوب در نظر خیلی از والدین بچه ای است که ساکت گوشه ای بنشیند بدون آنکه جیغ و فریاد کند یا بخواهد به جای جای خانه سرک بکشد. چنین می شود که کودک ما وقتی بزرگی تر می شود با مشکلی به نام عدم اعتماد به نفس روبرو است. اما ما به عنوان والدین چه مهارت هایی را می توانیم یاد بگیریم که به رشد اعتماد به نفس فرزندانمان کمک کند؟ در این جا به چند نکته در زمینه ارتقای این امر مهم اشاره می کنیم.   محدودیت های فرزندتان را بپذیرید یکی از نکات بسیار مهم در زمینه تقویت اعتماد به نفس فرزندان این است که وجود آن ها را با تمام آنچه که هستند بپذیریم. یعنی این موضوع را به عنوان والد قبول کنیم که فرزند من دارای این ویژگی رفتاری و تربیتی است. از لحاظ هوش یا توانایی فیزیکی محدودیت خاصی دارد. هرگاه والدین، فرزندان خود را با چشم واقع گرایانه نظاره کنند و در ادامه آن ها را به همان شکلی که هستند، بپذیرند، دیگر سعی در مقایسه یا عذاب دادن خود و فرزندانشان بر نمی آیند.   محبت تان را مشروط به نمره و نظم نکنید محبت و مهر والدین به فرزندان باید بدون هیچ گونه قید و شرطی باشد. این جمله متأسفانه در خانواده زیاد شنیده می شود که به فرزندان خود می گویند، اگر معدلت بالای نوزده شود من تو را دوست دارم یا وقتی بچه خوبی برای ما هستی، که اتاقت را مرتب شده ببنیم یا هر وقت نمرات خوبی در درس ریاضی گرفتی حق داری من را در آغوش بگیری. تمام این جملات، گذاشتن شرط هایی است که بدون آن ها والدین محبت خالصانه را از فرزند دریغ می دارند. فرزند با شنیدن این جملات این طور تصور می کند: من زمانی بچه دوست داشتنی هستم که به ایده آل های والدینم برسم، در غیر این صورت هیچ چیز نیستم.   از کودک وسیله تفاخر نسازید برخی والدین عاشق این هستند که فرزند خود را در پیش دیگران یک قهرمان جلوه دهند. مثلا والدینی در حضور کودک خود به افراد دیگر می گویند: فرزند من از لحاظ هوشی یک نابغه است، تمام نمرات او بیست است و یا فرزند من یک پیکاسوی دوم است. نقاشی هایی که می کشد فوق العاده است، به طوری که هم من و هم پدرش از دیدن آن همه هنر تعجب می کنیم. یادمان باشد حتی اگر بچه ما یک نابغه است، ما حق نداریم او را از بچگی کردن و ساده زیستن محروم کنیم. کودکان باید بتوانند طعم شیرین کودکی را با دل و جانشان احساس کنند. محروم کردن آن ها از بسیاری بازی های کودکانه و زیبا فقط به خاطر اینکه بچه ما یک استثنا است و باید در کلاس های مختلف حضور یابد، ضربه سنگینی را بر روح و روان کودک می زند. هرازگاهی بازی هایی در خانه ترتیب دهید و خود را بازنده آن نشان دهید و از این که شکست خوردید احساس سرشکستگی نکنید. بدین شکل به فرزندتان یاد می دهید که شکست راهی است برای رسیدن به موفقیت و خلاقیت اجازه بدهید دکمه ها را خودش ببندد حتی در مهمانی والدین همیشه حامیان اصلی فرزندان خود هستند و این حق طبیعی فرزند است که در مشکلات و گرفتاری ها به دلیل کمی تجربه نیاز به کمک والدین داشته باشد. اما یادمان باشد برای همین حمایت کردن نیز باید حد و حدودی را رعایت کنیم. حمایت و کمک بیش از اندازه به فرزندان راه های شکل گیری خلاقیت و شکوفایی استعدادهای نهانی کودک را می بندد. به طور مثال قرار است شما همراه فرزندتان به یک مهمانی بروید، فرزندتان شروع می کند به پوشیدن لباس، اما دکمه های لباس را به کندی یا جابجا می بندند. برخی والدین در این شرایط اجازه بستن دکمه را به فرزند نمی دهند و سریع خودشان وارد عمل می شوند و شروع به بستن دکمه ها می کنند. اجازه دهیم فرزندان مان خودشان یک سری مسائل را تجربه کنند. حمایت بیش از حد شما این پیام را به فرزند منتقل می کند که تو عرضه انجام دادن هیچ کاری را به تنهایی نداری و همیشه یک نفر باید حامی تو باشد. گاهی لازم است حتی کودکانمان را به خاطر اشتباه کردن های کوچک که ناخواسته انجام می دهند، تحسین کنیم و بگوییم از این که سعی می کنی خودت کارهایت را انجام دهی، خوشحالیم.   یاد بدهید شکست سرشکستگی نیست هرازگاهی بازی هایی در خانه ترتیب دهید و خود را بازنده آن نشان دهید و از این که شکست خوردید احساس سرشکستگی نکنید. بدین شکل به فرزندتان یاد می دهید که شکست راهی است برای رسیدن به موفقیت و خلاقیت. به او عملا آموزش می دهید اگر در برابر برخی مشکلات زندگی دچار شکست شد، دوباره بلند شود و خود را نبازد و اعتماد به نفس خود را به راحتی از دست ندهد. چرا که مفهوم شکست را در نظر او تغییر می دهید و آن را به فرصتی برای کسب تجربه در می آورید.   بازی ها و نقش ها اعتماد به نفس کودک را بالا می برند ایجاد یک محیط شاد در خانه حتما نیازمند صرف هزینه خاصی نیست. گاهی با ایجاد یک جو پر از هیجان و پر نشاط در خانه و انجام کارهای خنده دار می توانید به افزایش حس اعتماد به نفس فرزندتان کمک کنید. مثلا پدری که روسری سرش می کند و نقش مادر خانه را بازی می کند یا بچه ای که سبیل می گذارد و نقش پدر خانه را بازی می کند. سعی کنید هر ماه حداقل یک بازی نمایشی در قالب نقش حیوانات راه بیندازید. در این بازی هر یک از حیوانات با صدای خاص خود برای دیگران شروع به آواز خواندن می کنند. این شیوه از بازی به کودک یاد می دهد در حضور دیگران به راحتی صحبت نماید و از آنچه که هست خجالت زده نشود.   روز نه گفتن، جشن استقلال کودک نه گفتن یکی از مهارت هایی است که متأسفانه اگر کسی آن را از کودکی یاد نگیرد، کسب آن در بزرگسالی دشوار می شود. بنابراین اولین روزی را که کودک شما در برابر نظری نادرست نه می گوید جشن بگیرید و به عنوان روز استقلال او، آن روز را ارج بنهید. بدین شکل به او اعلام می کنید که نظرات او برایتان قابل احترام است و تا زمانی که مغایر با اخلاق و مقررات نباشد، قابل اجرا است. برخی والدین در برابر هر نه فرزند جبهه گیری می کنند و معتقدند آنچه که خود می دانند همان بهترین نظر است و به نظر فرزند نباید توجهی نشان داد.   نقص عضو حتی کوچک را جدی بگیرید و در آخر اگر فرزندتان دچار نقص عضوی – هرچند به نظرتان نامرئی - است حتما در جهت اصلاح آن برآیید، عدم توجه به نقص فیزیکی و جسمی فرزند باعث بروز ناراحتی های روحی و روانی برای او می شود. چرا که مدام خود را با دیگران مقایسه کرده و وقتی محدودیت جسمی خود را مشاهده می کند، از نظر روحی خموده و افسرده می گردد و در نهایت به کاهش اعتماد به نفس او منجر می شود.

کلیدواژه ها: ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 1677
زمان انتشار: 20 ژانویه 2015
| |
به این 3 دلیل موبایل را به بچه تان ندهید

به این 3 دلیل موبایل را به بچه تان ندهید

متاسفانه برخی از والدین برای اینکه بچه شان را از سر خود باز کنند و او را ساکت نگه دارند، تلفن همراه را به دست او می دهند تا با آن سرگرم شود. اما آیا دوست دارید فرزندتان را به قیمت از دست دادن سلامتی اش سرگرم کنید؟   موبایل، تبلت، تلویزیون، رایانه و لپ تاپ از جمله ابزاری هستند که زندگی روزمره را در چنبره خود درآورده اند.   ما چه بخواهیم و چه نخواهیم تکنولوژی با گام های بلند در حال گذر است و هیچ کدام از ما نیز نمیتوانیم از آن فرار کنیم. اما بزرگترین مشکل، نگرانی از حال و روز بچه هایی است که این روزها غرق در تکنولوژی شده اند. این مسئله همیشه جدال برانگیز بوده است.   عده ای بر این بارو هستند که باید با زمانه پیش رفت و درها را به روی تکنولوژی های جدید باز کرد. اما عده ای دیگر می خواهند بچه هایشان حداقل تا ده یا دوازده سالگی از هیولای تکنولوژی در امان بمانند.   شما جزو کدام دسته والدین هستید؟ آیا نگران اثرات این ابزار روی سلامتی فرزندانتان هستید و یا اینکه سوار بر این موج تکنولوژی شده اید و پیش می روید؟   متاسفانه برخی از والدین برای اینکه بتوانند بچه ها را از سر خود باز کنند و آنها را ساکت نگه دارند، این ابزار و بخصوص تلفن همراه را به دست آنها می دهند. اما باید بدانید همین کار بی سر و صدا به سلامتی بچه ها آسیب می زند.   در این مطلب سه دلیل خوب می آوریم تا قانع شوید که گوشی های همراه را از دست بچه ها بگیرید.   1- مشکل چاقی بچه ها شوخی نیست نتایج پژوهش های متعدد نشان می دهد که استفاده از تلفن همراه باعث بروز چاقی در برخی از بزرگسالان و بخصوص بچه ها می شود.   این روزها گوشی های همراه حتی تا سر سفره و میز غذا نیز آمده است. خیلی از بچه ها سر میز غذا نیز با موبایل مشغول هستند و در حین غذا خوردن با آن بازی می کنند. این کار باعث آسیب جدی به رفتارها و عادت های غذایی می شود، به خاطر اینکه آنها وقت کافی برای جویدن مواد غذایی نمی گذارند و هیچ تمرکزی روی رفتار خود ندارند.   این مشکل را به بی تحرکی و یکجا نشستن آنها و بازی با تلفن اضافه کنید. خواهید دید که استفاده زیاد از تلفن همراه به تناسب اندام و وزن متعادل بچه ها رحم نمی کند.   باید بدانید که طبق آمارهای جهانی 30 درصد کودکانی که زیاد با تلفن همراه بازی می کنند دچار چاقی هستند. توجه داشته باشید که اگر بچه ها به استفاده زیاد از تلفن همراه عادت کنند، به سختی می توانید آنها را به زندگی عادی روزمره برگردانید2- بچه ها در معرض امواج خطرناک اند بدانید و آگاه باشید که تلفن های همراه دارای امواج خطرناکی هستند که سرطان زا است.   محققان دانشگاه برکلی به این نتیجه رسیده اند که امواج تلفن های همراه برای بچه ها دو برابر خطرناک تر است.   مغز نوزادان و کودکان کم سن و سال امواج بیشتری جذب می کند. دیواره های استخوانی مغز کودکان نازک تر و حساس تر از بزرگترهاست. به همین دلیل نیز آسیب بیشتری می بینند.   در نتیجه توصیه می کنیم تا حدامکان بچه ها را از تلفن همراه دور کنید. زمانی که با آنها مشغول بازی هستید، موبایل به همراه نداشته باشید.   برای دور کردن خود و فرزندان تان از آسیب امواج، به توصیه های زیر عمل کنید: - شب ها و موقع خواب گوشی تلفن همراه را زیر بالشت یا روی میز پاتختی قرار ندهید. بهترین کار این است که شبها گوشی تان را خاموش کنید.   - تا حد امکان گوشی را داخل جیب تان نگذارید.   - تلفن همراه یا مودم ها را داخل اتاق نوزاد و کودک قرار ندهید.   - اگر نمی توانید در برابر اصرار فرزندانتان برای استفاده از تبلت یا موبایل و غیره مقاومت کنید، برای آنها ساعتی خاص مشخص کرده و محدودیت ایجاد کنید. بهتر است آنها را به بازی های دیگر تشویق کنید. برای اینکار لازم است که خودتان چند ساعت از تکنولوژی بیرون بیایید و ساعاتی را صرفا برای بازی و تفریح با بچه ها اختصاص دهید.   3- تلفن همراه اعتیادآور است خیلی از ما تصور می کنیم که اعتیاد صرفا با مصرف مواد مخدر بروز می کند. اما عادت کردن به هر ابزار یا وسیله ای نیز می تواند باعث بروز اعتیاد به آن شود.   توجه داشته باشید که بچه ها اصول زندگی اجتماعی را از همان سنین پایین یاد می گیرند. به همین دلیل مهم است که آنها را به داشتن روابط اجتماعی به دور از مکالمات در وایبر و نرم افزارهای دیگر تشویق کنید.   توجه داشته باشید که اگر بچه ها به استفاده زیاد از تلفن همراه عادت کنند، به سختی می توانید آنها را به زندگی عادی روزمره برگردانید.   به خاطر اینکه بچه ها خیلی زود به تماس با دوستانشان در دنیای مجازی، بازی با تلفن همراه،نگاه کردن به فیلم یا انیمیشن در گوشی ها و جستجو کردن و گشتن در اینترنت عادت می کنند و تمام این موارد به سلامتی جسمی و روحی آنها آسیب می زند.   علاوه بر این باید بدانید که استفاده از تلفن همراه در خواب بچه ها نیز اختلال ایجاد می کند.   نتایج پژوهشی که در سال 2012 دانشگاه بوستون انجام شده است نشان می دهد 75 درصد دانش آموزان 9 تا 10 سال که از تلفن همراه استفاده می کنند به درستی و به میزان کافی نمی خوابند.   حواستان باشد که چند ساعت قبل از خواب بچه ها، حتما گوشی ها را از دست آنها بگیرید.   به طور کلی باید گفت: تا حد امکان بچه ها را از گوشی تلفن همراه دور کرده و آنها را به تحرک بدنی بیشتر تشویق کنید.

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 837
زمان انتشار: 4 نوامبر 2014
| |
خانواده آسمانی،جلسه 216 ، 92/05/31

خانواده آسمانی،جلسه 216 ، 92/05/31

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی بحث درباره ­ی نحوه و مکانیسم تأثیرگذاری گناه در فرد و جامعه است. عِقاب و جزا، امری اعتباری نبوده و کاملاً حقیقی هستند. جزای اعتباری مانند مجازاتهایی است که در تخلفهای اجتماعی متوجه شخص می ­شود اما جهنم و جزای الهی کاملاً حقیقی بوده و در متن دنیا وجود دارد. دنیا اساساً نازل شده ­ی جهنم است که اگر تلخیهای آن را میلیاردها برابر بزرگ کنیم جهنم آخرتی می­ شود. در دنیا بهشت هم داریم تمام زیبایی­ها و لطافتهای دنیا، تنزل یافته­ ی بهشت بوده و این زیبایی­های دنیا، بی­نهایت بزرگتر از بهشت آخرتی می­باشد. قرآن می­ فرماید: «ان من شئ الا عندنا خزائنهُ و ما ننزّله الا بقدر معلوم» هیچ چیزی وجود ندارد مگر اینکه خزائنش در دست ماست و ما جز به اندازه­ ی معلوم نازل نکرده ­ایم. اینکه در حال حاضر انسان در جهنم است یا بهشت بستگی به رفتار خودش دارد. همانطور که قبلاً عرض کرده ­ایم خداوند همچون مهندسی است که تمام خلقت را با ریاضیات دقیق خلق کرده ­است. «کلّ شیء عندهُ بقمدار» یعنی ساختار جهان ریاضی است. هیچ علمی وجود ندارد که فاقد اندازه و عدد و مقدار نباشد اعم از علوم انسانی، طبیعی و ریاضی و... قرآن و روایات به آن قضا و قدر (نتیجه و اندازه) می ­گویند. در فیزیک به آن عمل و عکس العمل گفته­ می­ شود و در فلسفه به آن را علت و معلول می­ نامند. عوامل وراثتی از والدین و چگونگی رشد جنینی، تولد و دوران کودکی و ... را ما انتخاب نکرده­ایم؛ فلذا میزان زیبایی و سلامت هوش، عقل، دین و اخلاق به لحاظ وراثتی و ... در اختیار و انتخاب ما نیستند. اما در مراحل دیگر زندگی ما قدرت انتخاب داشته و قادر به تعیین انتخابها، ارتباطات، افکار و رفتار یعنی تعیین سبک زندگی هستیم. طبق قانون اول نیوتن ما هرقدر به چیزی نیرو وارد کنیم به همان اندازه به ما نیرو وارد می­ شود. انسان هم دائماً با عمل و عکس العمل مواجه است ولی مسئول قدرها و قضاهایی است که با اراده و اختیار خودش وارد می ­کند نه در مورد آنچه که به او منتقل شده ­است. انسان در هر موقعیتی که باشد اگر نهایت تلاش خود را برای رسیدن به مقام امیرالمؤمنین «علیه السلام» کند قطعاً در بهشت هم­ درجه حضرت و با ایشان خواهد بود. در زیارت عاشورا مقام معصومین «علیهم السلام» را در نزد خدا طلب می­ کنیم: اگر با توجه به مختصاتی که در آن هستیم شایسته عمل کنیم به مقام ایشان نائل می ­گردیم: «ان یبلّغنی المقام المحمود لکم عندالله...» اگر یک زن همسر بداخلاقش را تحمل کند همان ثواب تحمل شمر را به او می ­دهند. اگر مردی همسرش را تحمل کند مثل این است که زن لوط و زن نوح «علیهم السلام» را تحمل نموده است. هر کس در هر موقعیتی که قرار دارد تلاش و به تعبیر قرآن «سعی» کند حتماً به مقامهای انبیاء و اولیاء «علیهم السلام» می ­رسد. قضا و قدر الهی همان سیستم عدد و اندازه است. مثلاً ما اندازه­ای را انتخاب می ­کنیم که قضا و نتیجه­ی آن فلج به دنیا آمدن فرزندمان است. اگر زندگی، همسر و فرزند خاصی مورد نظر و انتخابمان است باید قبل از ازدواج و انعقاد نطفه دقت های لازم را کنیم. انسان به محض اینکه گناه را می­پذیرد آثار و عواقب آن هم در پی آن می ­آیند. فرموده­ اند: «انّ ربّک لبالمرصاد» یعنی گریزی از اثر اعمالمان نداریم و هر قدری، قضا و نتیجه ­ی خودش را دارد. امام کاظم «علیه السلام» می فرمایند: «من اغتمّ کان الغمّ اهلاً کسی که اهل غم خوردن است، غم لیاقت اوست.» اگر با غم مواجه می ­شویم باید مثل مهندس بازیافت عمل کنیم که زباله دریافت می­ کند ولی محصول مفید باز می ­گرداند. کارخانه ­ی پتروشیمی از نفت هزاران محصول مهم تولید می­ کند. هنر اسلام همین است که از اضطراب­ها شادی تولید کند. ترن هوایی که افراد با آن تفریح می­ کنند سراسر وحشت و اضطراب است ولی منجر به شادی می ­شود. کسانی هم که صخره نوردی، کوهنوردی و ... انجام می­ دهند و یا کایت سوار می­ شوند بلد هستند که از کار خطرناک و با هیجان لذت و شادی تولید کنند. کسی که می­ خواهد لذت رسیدن به قدرت را بچشد باید خطر را تحمل کند. صبر بر سختیها تولید بهشت می ­کند. خانمی می ­تواند از مادرشوهر جهنمی برای خودش بهشتی آباد بیافریند. هرچیزی دو وجه دارد هم نار و هم نور، بستگی دارد انسان کدام وجه را به سمت خود جلب نماید. اگر انسان مرتکب عملی شود قدری وارد کرده که قضای آن همراهش است. مثلاً کسی که نگاه حرام می ­کند همان زمان، قضا و نتیجه­ اش در نفس او ذخیره گشته و اینطور نیست که خداوند این عمل را در حسابش منظور کرده تا قیامت مجازاتش کند همزمان با عمل، نتیجه ذخیره می ­گردد ولی دنیا ظرفیت ظهور و بروز نتیجه را ندارد. شما یک فلش را در نظر بگیرید که ممکن است کامپیوتری با ظرفیت کم قابلیت گشودن و نمایش دادن اطلاعات فلش را نداشته باشد ولی به محض اینکه داخل کامپیوتری با قابلیت بالا قرار می ­گیرد همه­  اطلاعات رؤیت می ­گردند. گاهی انسان دچار غیبت و تهمت­ های زیادی می­ شود ولی دنیا قادر نیست عکس العمل لازم و درخور او را نشان بدهد. هر چند درمان این بیماری و ضعف به صورت گرفتاری­های مختلف از دنیا آغاز گردد. ولی آخرت این قابلیت را دارد. بنابراین بلاهای مختلف در دنیا در واقع خیر ما هستند زیرا نتیجه­ ی عمل را در دنیا به ما می­ دهند و با عواقب اخروی مواجه نمی گردیم که وسعتش بی­نهایت بیشتر است. البته در صورتی که در دنیا کاملاً پاک نشویم در برزخ ادامه می­ یابد. برزخ ادامه­ ی انتخابها، ارتباطات، افکار و رفتار ماست. نفسِ ما قبر ماست. اگر حسود و بدبین هستیم در فشار به سر می ­بریم که در برزخ به عنوان فشار قبر همراه ماست. در روایت آمده: عُجب و خودپسندی وحشتناک­ترین وحشتها هستند زیرا شخص دائماً اضطراب دارد که به «منِ» او لطمه وارد نشود. این افراد معمولاً دچار زودرنجی و حساسیت می­ شوند و یکسره در فشار روحی به سر می ­برند وقتی هم به برزخ انتقال می­یابند فشار را در مقیاس آخرتی تجربه می­ کنند زیرا برزخ ادامه­ زندگی دردنیاست. بعضی­ها تصور می ­کنند تا مرتکب عملی می­شوند باید نتیجه­ی آن هم بلافاصله ظهور کند. مثلاً می­گویند ما موسیقی گوش می­کنیم، تصاویر ماهواره را می­بینیم و خارج از کشور هم می ­رویم ولی چون بیمار نیستیم تأثیر نمی ­پذیریم! علی «علیه السلام» می ­فرماید: من به زن جوان سلام نمی ­کنم چون برای قلبم مناسب نیست. (البته جواب سلام ایشان را می دادند ولی ابتدائاً سلام نمی­ کردند.) برخی که خودشان را بالاتر از امیرالمؤمنین «علیه السلام» می­ دانند. امام صادق «علیه السلام» می ­فرمایند: «انّ الرّجلَ یذنب الذنب فیحرمُ صلاه اللیل» انسان مرتکب گناه شده پس از نماز شب محروم می ­شود. افراد به حدی بیماری در آنها نفوذ دارد که تصور می ­کنند این حالت عادی است و از سلامتی برخوردارند. همین که انسان بداخلاق و حسود و متکبر و ... است و توفیقات کارهای خیر را ندارد ناشی از گناه است لازم نیست که حتماً فرشته ­ای با گرز آتشین به او هجوم ببرد. کسی که فطرت گراست از اینکه شب او را در بزم اهل آسمان راه ندهند غمگین و افسرده می­ شود چنانچه اگر طبیعت­گرا نتواند به تفریح با رفقایش بپردازد. به طور طبیعی بچه اگر احساس کند که از والدینش دور افتاده دچار حس ناامنی می­ گردد سلامتی انسان هم اقتضاء می ­کند که دور افتادن از خدا و خانواده آسمانی او را مضطر و نگران کند. اگر در دنیا با ایشان رابطه نداشته­ باشیم در آخرت و روز قیامت هرقدر فریاد بزنیم کسی جواب ما را نمی­ دهد و فقط با ظهورات اخلاق و اعمال خودمان به صورت آتش و حیوانات درنده­ ی جهنم مواجه هستیم. «اتَتکَ آیاتُنا فنسیتها و کذالک الیوم تُنسی» کسانی که باطن امور را نمی­ بینند وقتی با خوشگذرانی و لذتهای افراد متمول بی­بند و بار مواجه می­ شوند حسرت می­ خورند چون نمی­ دانند که مثلاً خانمی که باعث جلب توجه نامحرم می­ شود در یک لحظه هزاران زنا را وارد نامه اعمال خودش می­ کند. چنین زنی اگر به فرض، هنرپیشه هم باشد که دیگر فاجعه است. اقدام به هر فعالیتی باید با رعایت مصالح آخرت باشد که اگر نباشد، انسان را ساقط می­ کند. کارگردان شدن خیلی خطرناک است، باید شخص خیلی قوی باشد تا آلوده نگردد. یکی از شاگردان مرحوم میرزا اسماعیل دولابی با خانمی از اولیاء الهی صمیمیتی داشتند. روزی از خانم می­ پرسند میرزا را می­ شناسند؟ خانم پاسخ منفی می­ دهند و ایشان ترتیب ملاقات و آشنایی آن دو نفر را می­ دهند که متوجه احوالپرسی صمیمانه­ ی آنها می­ گردد و به شدت متحیر می­ شود و تعجب خود را بیان می­ کند و آنها می­ گویند: زمانی که در آسمان در میهمانی حضرت زینب «سلام الله علیها» شرکت کرده بودند با هم آشنا شده­ بودند. ما با چند نفر که اهل پرواز با بُردهای بالا هستند آشناییم؟ حدیث مذکور برای آدمهایی است که رابطه با آسمان برایشان مهم است نه کسانی که نماز صبحشان هم قضا می­ شود. بعد حضرت می­ فرمایند: «... و انّ العملِ السِئی اسرع فی صاحبه من السّکین فی الّلحم» و قطعاً عمل بد سریعتر از کارد در گوشت به صاحبش می­ رسد. بعضی­ها ادعا می­ کنند در هر مجلسی شرکت کرده و هر عملی مرتکب می­ شوند ولی نمازشان را خوانده و حرم هم می­ روند ولی باید دید نماز و حرم با چه کیفیتی؟ روز قیامت شخصی که خطا کرده وقتی دوستان و خویشان خود را در مقامات بالا مشاهده می­ کند می­ گوید: «ربّنا! اخواننا کنّا مَعَهُم فبما فضّلتهم عَلَینا؟» پروردگارا! برادران ما با ما بودند برای چه آنها را بر ما فضیلت دادی؟ آیا واقعاً کسی که در مسجد و حرم است با کسی که در میهمانی­های آنچنانی است با هم برابرند؟ یا خانمی که بی­حجاب و آراسته است با خانمی که سختی­ها و گرمای ناشی از حجاب را رعایت می­ کند برابرند؟ هرگز! افراد حسود، بدبین، زودرنج و عصبانی و ... امکان ندارد که با کسانی که اینگونه نیستند یکسان باشند. چه دختران و پسران اروپایی و آمریکایی هستند که روز قیامت، حسرت آنها را خواهیم خورد! ولی ما با این همه امکانات معنوی از قبیل حرم و مسجد و استاد و کتاب و ... خیلی عقب هستیم. باید از کسانی که نق می­زنند امکانات ندارند پرسید پس بسیجی­ها در جبهه بدون امکانات چگونه آن همه افتخارات آفریدند؟ سعی کنیم گاهی با خانواده به مناطق جنگی سفر کنیم تا رمز پرواز یک شبه دستمان بیاید. متأسفانه ما به همین زندگی دنیوی بسنده کرده­ ایم که قدرت رشد و پرواز نداریم؛ «... أرضیتم بالحیوه الدنیا...» خداوند با همان اروپایی و آمریکایی­های موفق با ما احتجاج خواهد کرد. آنها با کمترین غذای فطری به عالیترین درجات رسیده­ اند. طبق روایت مذکور گناه اینگونه است به محض برخورد چاقو با گوشت اثر می­ گذارد. کسانی که فکر می­ کنند خمس و زکات نداده و توفیق هیأت داری و زیارت و ... هم دارند سخت در اشتباه هستند ظهور لقمه­ ی حرام به صورتهای دیگری است. آیه­ ی 24 سوره­ ی توبه مبیّن آن است: «قل إن کان ابائکم و ابنائکم و اخوانکم و ... احبّ الیک من اله و رسوله و جهاد فی سبیله...» یعنی ترجیح معشوقهای زمینی بر معشوقهای آسمانی که به تعبیر قرآن «فسق» محسوب می­ شود. خداوند هیچ نعمتی به بنده نمی­ دهد که از او بگیرد، تا اینکه شخص مرتکب گناه شده و مستحق سلب می­ گردد. اثر گناه، نفرت از مسجد، حسینیه، استاد، کتاب و ... است. امام علی «علیه السلام» می­ فرمایند: «ما زالت نعمه و لا نضاره عیش الا بذنوب اجترحوا» خداوند هیچ نعمت و عیشی را از انسان نمی­ گیرد مگر به سبب گناهانی که مرتکب شده­ اند. «انّ الله لیس بظلاّم للعبید» خداوند قطعاً به بندگانش ظلم نمی­ کند. انسان اگر گرفتار می­شود ناشی از گناهان است. زمانی که دختری در ازدواج با پسری که شایسته نیست و والدین او را منع می­ کنند، پافشاری می­کند عملش مغایر با خواست خدا و خانواده آسمانی است فلذا نتیجه­ اش کتک خوردن و نداشتن آرامش است. پس خودش در حق خودش ظلم کرده است و به ذلت افتاده است. البته گاهی هم از دست دادن نعمت امتحان میزان صدق در ایمان به الله است. خداوند می­ فرماید: «لله ملک السموات و الارض» «له ما فی السموات و الارض...» سپس می­ پرسد که از آنچه که به ما داده حاضریم به خودش قرض بدهیم؟ «مَن ذالذی یقرض الله قرضاً حسناً» متأسفانه بسیاری از افراد تمایل دارند هرکاری که می­ خواهند انجام دهند و هیچ قیدی نداشته باشند و در عین حال با خدا هم رفاقت کنند و خدا را آن قدر دوست ندارند که گناهانشان را کنار بگذارند. برای امام حسین «علیه السلام» عزاداری کرده و سینه می­ زنند ولی سر غذای هیأت با دیگران دعوا می­ کنند. خداوند همیشه از ما می­ خواهد که برای اثبات دوستی مان با او از طبیعتمان هزینه کنیم. گاهی لازم است برای سلامت نفسمان از مدرک تحصیلی، رفیق، سفر خارج از کشور و ... بخاطر خدا بگذریم.   والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ،

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed