www.montazer.ir
پنج‌شنبه 10 ژولیه 2025
شناسه مطلب: 6005
زمان انتشار: 16 ژانویه 2017
| |
با خدا خوب باش تا ...

با خدا خوب باش تا ...

کلیدواژه ها: ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 5373
زمان انتشار: 17 ژولیه 2016
| |
هرچقدر شباهت روح ما به اصلش که الله است، بیشتر شود، بی نهایت طلبی ما بهتر ارضا می شود

استاد محمد شجاعی

هرچقدر شباهت روح ما به اصلش که الله است، بیشتر شود، بی نهایت طلبی ما بهتر ارضا می شود

این یک قاعده کلی است که «شباهت» همراهی می آورد. یعنی هرچقدر که بیشتر خود را شبیه کسی کنیم، همراهی او را بیشتر به دست می آوریم. پس هر چقدر روحمان را با خداوند و اهل بیت(علیهم السلام) شبیه تر کنیم، آنان را با خود بیشتر همراه خواهیم کرد.

 

همه ما حامل نفخه ای از روح خداوند هستیم و خداوند می فرماید: «و نفخت فیه من روحی؛ از روح خودم در انسان دمیدم». پس هدف ما از زیستن در دنیا، به کمال رسانیدن این نفخه الهی است و کمال آن، در بیشتر شبیه شدن به الله است. یعنی تا می توانیم باید این نفخه خدایی را تقویت کنیم. هر چه روح ما  بهتر و پاک تر تغذیه شود، شباهت روح ما به اصل و حقیقتش که الله است، بیشتر شده و در واقع، حس بی نهایت طلبی ما بیشتر ارضا می شود، و تکامل انسان فقط دراین مسیر، ارزش دارد. درست مانند جنینی که در رحم مادر، بعد از انقعاد نطفه ، مسیری را طی کرده و شباهت بیشتری به یک انسان کامل پیدا کرده و سپس به دنیا متولد می گردد. تغذیه «جنین روح ما» نیز در حرکت عظیم تکاملی خود نیاز به غذاهای الهی دارد. قرآن کریم  برای این تغذیه، پیامبر و اهل بیتش را به عنوان "الگوهایی" برای رشد ما معرفی کرده و فرموده: «و لکم فی رسول الله اسوه حسنه؛ خداوند وجود رسول اکرم را برای شما اسوه و الگو قرار داده است». پس طبق این آیه، هرچه شباهت انسان به این الگوها  بیشتر شود، در واقع به خداوند شبیه تر و نزدیک تر شده است. شببه شدن به الله، بخاطر الگو گیری از پیامبر،  وظیفه اصلی و هدف نهایی است که  قرآن برای ما تعیین کرده است و برای شبیه شدن به اهل بیت(علیهم السلام) ، باید همراه و هم قدم با آنان زندگی کنیم. برای همین است که معصوم(علیهم السلام) فرمود: من تشبه بقوم فهو منهم؛ هرکس به قومی شبیه شود، از همان قوم محسوب می شود». هیچ عملی از ما ، مانند عبادت کردن، عالم بودن، اعمال خیر و ثواب، باعث همراهی ما با اهل بیت(علیهم السلام) نمی شود، مگر آنکه بعد از انجام این  اعمال، به آل پیامبر شبیه تر شویم. خداوند در وجود و فطرت ما، عشق به شبیه شدن به خدا را قرار داده است. همه انسان ها، چه خوب و چه بد، مسیر دنیا تا آخرت را طی می کنند. اما انسان های خوب ، طبق فرمولهای  خدا پیش می روند، و انسان های بد، با فرمولهای جهل و طبیعت گرایی حرکت می کنند. اگر مسیری که ما برای شبیه شدن به الله طی می کنیم، توام با عشق باشد، مسیری می شود شیرین، جذاب، پرهیجان و توام با شادی و آرامش. این که قرآن کریم می فرماید:«کل حزب بما لدیهم فرحون؛ هر گروهی به آنچه که دارند،دل خوشند»، به همین معنی است. ما به خاطر چه چیزی به عنوان یک شیعه و فرزند امام زمان(علیه السلام) دل خوشیم؟ چرا شاد و دل خوش نیستیم که فرزند فاطمه زهرا(علیها السلام) و امام زمان(علیه السلام) هستیم؟ چرا باید مسیر تکامل را که هدف نهایی خلقت انسان است؛ اینقدر کند و بی حوصله طی کنیم؟ چرا شوق این مسیر را نداریم؟ ️چرا برای امور دنیایی این همه وقت صرف می کنیم، ولی برای ابدیت و آخرت اینقدر کسل و بی حوصله ایم؟ جواب فقط یک چیز است.       " ما عشق نداریم" ....   ادامه دارد........

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ،

Top

آتش عشق شوهرت را شعله ور کن! (رازهای دلبری از مردان)

بیشتر زنان امروزی نمی‌دانند چگونه شوهر خود را علاقه‌مند و متعهد نگه دارند. پس از مطالعه‌ی این کتاب، این قدرت را خواهید یافت که مرد خود را عاشق و مشتاق زندگی نگه دارید. شما همان زنی خواهید شد که او در سرتاسر عمرش آرزو داشته کنارش باشد.

آتش عشق زنت را شعله ور کن! (رازهای دلبری از زنان)

اگر چند ساعتی را صرف مطالعة این کتاب کنید، همه‌ی اطلاعات لازم برای تبدیل شدن به مرد رؤیاهای همسرتان را به دست خواهید آورد. همیشه برای او قهرمان خواهید بود و می‌دانید چه کار کنید و چه بگویید تا او به روشی پاسخ شما را بدهد، اگر خوابش را هم نمی‌دیدید.

اگر می‌خواهید متأهل شوید، با زنهای بیشتری آشنا می‌شوید و دیگر می‌دانید باید چه رفتاری با آن ها داشته باشید. آن گاه هیچ زنی نمی‌تواند در مقابل شما مقاومت کند. از هر مردی سبقت می‌گیرید و در هر رقابتی برنده می‌شوید.

شناسه مطلب: 4794
زمان انتشار: 6 مارس 2016
| | | |
محبت الله محبوب‌تر از لذات پنجگانه

بحث غفلت (15)؛ 93/11/21؛ از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

محبت الله محبوب‌تر از لذات پنجگانه

اساساً یکی از معیارهای مهم در انسان‌شناسی، آن است. چقدر دلمان برای خدا تنگ می‌شود؟ چقدر به دنبال خلوتی می‌گردیم تا سر بر زانوانش گذاشته و آرام بگیریم؟ چقدر به دنبال لحظه‌ای هستیم که در گوشش، نجواهای عاشقانه بخوانیم بی‌آنکه به طلب حاجتی دست به دعا بلند کرده باشیم؟

به گزارش منتظران منجی «عج»، در جلسه 15«بحث غفلت » مورخ 93/11/21، استاد محمد شجاعی به ادامه بحث پرداختند که شرح آن در زیر می آید: مروری بر گذشته در جلسه گذشته با دعایی از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آشنا شده و آن را تا حدودی مورد بررسی قرار دادیم: «وأَسْأَلُكَ حُبَّكَ، وَحُبَّ مَنْ یُحِبُّكَ، وَعَمَلاً یُقَرِّبُ إلَیَّ حُبِّكَ ؛ خداوندا از تو، محبت خودت را مسئلت می‌کنم و محبت هر آنکه دوستت دارد و محبت عملی را که مرا به حبّ تو می‌رساند». لذّات پنج‌گانه انسان می‌دانیم که نفس انسان مشتمل بر 5 قوه حس، خیال، وهم، عقل و فوق عقل می‌باشد. به طوریکه هر کدام از این بخش‌ها، معشوق‌های مربوط به خود را داشته و در کنار آن به لذت و آرامش می‌رسند. معشوق انسانها در بخش حسی، محسوسات است و اگر این بخش در کنار خواسته‌های خود (محسوسات) قرار گیرد، به لذت حسی نائل می‌گردد. معشوق بخش خیال، مخیلات است که به واسطه آن، انسان به لذّت خیالی خواهد رسید. بخش وهمی در کنار معشوق خود، موهومات به لذّت وهمی رسیده و بخش عقلی نیز در کنار معقولات، لذات عقلی را ادراک خواهد نمود. اما تنها بخش صاحب اصالت در انسان، بخش فوق عقلانی وجود اوست که در کنار معشوق و اِله حقیقی‌اش الله به لذات فوق عقلانی و یا به عبارت دیگر لذات انسانی دست خواهد یافت. هر چه از سطح قوه حس به سمت قوه فوق عقل پیش رفته و موانع مادی را حذف می‌کنیم، قدرتِ لذات آن بیشتر و ماندگارتر می‌شود. چرا که ماهیت ماده، حجاب برانگیز بوده و مانع از ادراک لذاتِ بالاتر می‌گردد. به عنوان مثال وقتی سنگینیِ ماده (حجابِ بدن) از روی روح در هنگام خواب برداشته می‌شود، انسان به واسطه بدن برزخی خود، قادر به انجام فعالیت‌هایی خواهد بود که با بدنِ مادی و زمینی‌اش امکان آنها وجود ندارد. لذاتِ انسان هر چه از حس فاصله می‌گیرند و به سطوح بالاتر می‌رسند، قدرتمندتر شده و توانِ کنترلِ لذات پایین‌تر را به دست می‌آورند. به عنوان مثال انسانها به خاطر رسیدن به یک لذت خیالی و یا وهمی، حاضرند بر لذات حسی خود غالب گشته و آن را به کنترل خود درآورند. مثلاً داشتنِ اندامی زیبا در نگاه کسانی که برای انسان عزیز هستند، او را به کنترل لذتِ خوردن واداشته و به سمت درک محبوبیت در نگاه دیگران سوق می‌دهد. اما فراموش نکنیم که هر چه انسان برای درک لذتی از این لذات پنج‌گانه بیشتر تلاش نموده و زمان بیشتری را هزینه نماید، قطعاً آن قوه در نفس او قدرت بیشتری کسب کرده و نفس او در آن بُعد قوی‌تر و بزرگ‌تر می‌شود. لذات عقلی در نزد اهل آن، از لذات حسی، خیالی و وهمی قدرت بسیار بالاتری دارد. لذت کشف حقایق و مهم علوم گوناگون به قدری زیاد است که یک انسان عالم حاضر است برای درک آن از تمام لذت‌های پایین‌تر گذشته و یا به حداقل‌ها اکتفا نماید. لذات فوق عقلانی که مربوط به لطیف‌ترین و قدرتمندترین قوه وجودیِ انسان‌اند، از بالاترین سطح قدرت و ماندگاری در انسان برخوردار بوده و قادرند تمام لذات دیگر را کنترل نموده و زمام آن‌ها را به دست بگیرند همه ما بارها طعم لذات فوق عقلانی را چشیده‌ایم، ولی به سبب عدم استمرار این ادراکات و یا عدم حرکت در سایه یک مربی کار آزموده، یا آن‌ها را فراموش کرده‌ایم و یا در فواصل طولانی از آن‌ها بهره برده‌ایم، لذا اساساً تأثیری در سازندگی نفس ما نداشته‌اند. درک عمیق این لذات سبب می‌شود که انسان دائماً به دنبال فضاهای مصنوعی و زمانهایی برای ایجاد ارتباط با الله و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بوده و هرگز قادر به ترک آن‌ها نباشد. گریه بر اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، حرف‌ها و نجواهای عاشقانه با غیب، عزاداری‌ها به طرق گوناگون، زیارت‌های اماکن متبرکه و ... آرام آرام قلب انسان را به سمت تشبّه به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) سوق می‌دهد. دریافت لذات فوق عقلانی، رفته رفته بر قدرت این بخش افزوده و در بروز کمالاتِ انسانی در انسان بسیار مؤثر خواهند بود. بدانیم که اوجِ لذات فوق عقلانی در نماز حاصل می‌گردد. اما ارتباط با نماز برای انسانها سنگین و دشوار است: «... و انّها لکبیرهٌ إلاّ علی الخاشعین» از همین رو اغلب افراد بیشتر لذات فوق عقلانیِ خود را در لابه‌لای ارتباط با اهل‌بیت «علیهم‌السلام» جستجو می‌کنند. محبت الله محبوب‌تر از لذات پنجگانه حال با توجه به این یافته‌های عقلی، به راحتی می‌توانیم به پرسشِ ابتدای بحث پاسخ دهیم. پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله و سلم» برای مقایسه یک لذت فوق عقلانی با لذات دیگر، به پایین‌ترین سطح از سطوح پنج‌گانه اشاره نموده و لذتی از لذات حسی را به عنوان پایه‌ای برای این مقایسه مطرح می‌فرمایند. اندکی با خود بیندیشیم: آیا حقیقتاً ما به اندازه نوشیدن یک آب خنک در هوای گرم از نماز لذت برده‌ایم؟ آیا تا کنون به اندازه گرسنگی در هنگام یک وعده غذایی، برای نماز نیز گرسنه شده‌ایم؟... آیا واقعاً وقتی در کنار اِله خویش فوق عقلانی‌مان (الله) قرار می‌گیریم، به اندازه قرار گرفتن در کنار معشوق‌های بخش‌های دیگر (محسوسات، مخیّلات، موهومات، معقولات) لذت می‌بریم؟ فراموش نکنیم، عدم دلتنگی ما برای خدا، و شکایت‌های گاه و بیگاه ما از او نشان می‌دهد که تغذیه نفس ما در 4 قوای دیگر وجودی، از تغذیه فوق عقلانی بیشتر بوده و سبب غلبه این بخش‌ها بر بخش فوق عقلانی شده است. انسانی که الله را به عنوان معشوق و اِله خود پذیرفته است، رابطه‌ای بلاشرط با او برقرار می‌کند. پیوند او با الله، تحت‌الشعاع کمالات بخش‌های پایینی نیست و هیچ کمبود و شکستی قادر نخواهد بود او را از عشق به الله و آرام گرفتن در آغوش او، باز دارد. اینجاست که رمز شادی و آرامش اصحاب عاشورا را در لحظات سنگین آن روز درک می‌کنیم. سر بریدن تمام تعلقات دنیا به پای الله، یعنی حداکثرِ استفاده از فرصتِ عاشقی .... کسالت‌های معنوی در هنگام بروز بیماری‌ها، مشکلات، شکست‌ها، مرگ‌ها و ... نشانه عدمِ قدرتِ بخش فوق عقلانیِ و غلبه آن بر سایر بخش‌های وجود انسان است. اساساً یکی از معیارهای مهم در انسان‌شناسی، آن است. چقدر دلمان برای خدا تنگ می‌شود؟ چقدر به دنبال خلوتی می‌گردیم تا سر بر زانوانش گذاشته و آرام بگیریم؟ چقدر به دنبال لحظه‌ای هستیم که در گوشش، نجواهای عاشقانه بخوانیم بی‌آنکه به طلب حاجتی دست به دعا بلند کرده باشیم؟ چقدر به دنبال آغوش معصوم و بوسیدن او، به زیارت مشرف شده‌ایم؟ فراموش نکنیم که تمام زیبایی ارتباط انسان با الله در لحظه‌ای است که او آنقدر غرق در معشوق می‌شود که خواسته‌های بخش‌های پایینی‌اش را فراموش می‌کند، و درست در چنین لحظه‌ای خداوند به خاطر داشتن چنین بنده‌ای به تمام اهل آسمان مباهات می‌کند. با خود فکر کنیم! محور غصه‌ها، آرزوها، دغدغه‌ها، ارتباطات و رفتارهای ما چیست؟ الله، یا معشوق‌های دیگر؟ پاسخ به این پرسش، قیمت ما را در نگاه آسمان، مشخص می‌کند.     مطالب بیشتر: پای درس استاد مجموعه سخنرانی های استاد محمد شجاعی مجموعه کتابهای استاد محمد شجاعی «والحمدلله رب العالمین»

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

Top
شناسه پرسش: 4764
28 فوریه 2016
| |
پرسش51.
پاسخ:

منبع:

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

شناسه مطلب: 4702
زمان انتشار: 14 فوریه 2016
| | | |
(7) نقش معرفت خدا در شادی

بحث شادی (7)، ۹۴/10/19؛ از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

(7) نقش معرفت خدا در شادی

یکی از عوامل تأثیرگذار بر باورهای عقیدتی، شناخت خداوند است. شناخت خدا یعنی بدانی هر جا که تو هستی، خدا با توست، حضور دارد و غایب نیست. لذا اگر به معرفت خداوند رسیدی هیچ وقت به بهره‌مندی های دیگران دل نمی بندی. کسانی که در دنیا به شناخت خدا رسیدند، لذتشان از بهشتیان بیشتر می شود. و هیچ نوع اضطراب و ترسی ندارند.

به گزارش منتظران منجی «عج»، در جلسه 7 «بحث شادی» مورخ ۹۴/10/19، استاد شجاعی به ادامه بحث پرداختند که شرح آن را در زیر می خوانید:   نقش باورهای اعتقادی در شادی انسان چگونه معرفت الله، به انسان شادی می‌بخشد؟ امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «لَو یَعلَمُ النّاسُ ما فی فَضلِ مَعرِفةِ اللّه عز و جل ما مَدُّوا أعیُنَهُم إلى ما مَتَّعَ اللّه ُ بهِ الأعداءَ مِن زَهرَةِ الحَیاةِ الدّنیا ونَعیمِها، وكانَت دُنیاهُم أقَلَّ عِندَهُم مِمّا یَطَؤونَهُ بِأرجُلِهِم ، ولَنَعِموا بِمَعرِفةِ اللّه جَلَّ وعزَّ ، وتَلَذَّذوا بِها تَلَذُّذَ مَن لَم یَزَلْ فی رَوضاتِ الجِنانِ مَعَ أولِیاءِ اللّه. إنَّ مَعرِفةَ اللّه عز و جل اُنسٌ مِن كُلِّ وَحشَةٍ ، وصاحِبٌ مِن كُلِّ وَحدَةٍ ، ونُورٌ مِن كُلِّ ظُلمَةٍ، وقُوَّةٌ مِن كُلِّ ضَعفٍ؛ اگر مردم می‌دانستند؛ فضیلت شناخت خدا را هیچ‌گاه به آنچه که خداوند از نعمت‌های دنیا، دشمنان آنان را بهره‌مند نموده است؛ چشم نمی‌دوختند. ارزش دنیای کسانی که خداوند را ندارد و نمی‌شناسند، در نظر کسانی که الله را دارند، مانند خاکی است که روی آن پا گذاشته و رد می‌شوند. نعمتی که آنان از معرفت الله دریافت می‌کنند و به لذّت می‌رسند؛ مانند لذّت کسی است که دائماً در بهشت با اولیای خدا محشور است. همانا معرفت خداوند، مونس انسان در هر ترسی است و همدم او در هر تنهایی و نورش در هر تاریکی، و توانش در هر ضعفی است». کلمه‌ی «اگر»، در ابتدای فرمایش امام صادق (علیه‌السلام)، نشان می‌دهد که مردم غالباً از این درک و شناخت محرومند؛ (اگر مردم می‌دانستند...) یعنی؛ عموماً، اینکه نکته را نمی‌دانند که کمترین اثر شناخت خداوند در زندگی انسان، شاد زیستن و آرام بودن در همین دنیا می‌باشد. کسی که تأثیر معرفت الله را در قلب خود و روند زندگی‌اش بداند، هرگز به نعمت‌های دنیایی که دشمنان خداوند، از آن بهره‌مند هستند، حسرت نمی‌خورد. تمام آرزوی دشمنان خدا، در همین دنیا خلاصه می‌شود، و آنان به سبب نداشتن ایمان و عدم مهارت‌آموزی در استفاده‌ی صحیح و رشددهنده از نعمت‌های خدا، با حضور چنین نعمت‌هایی در زندگی‌شان، باز هم شاد و آرام زندگی نخواهند کرد. لذا نعمت‌های خداوند برای آنان، از دریچه‌ی خیر و رحمتِ الهی نیست، زیرا، برایشان تقرّبی حاصل نمی‌کند. برای این گروه از افراد، آسایش بیشتر، آرامشِ کمتری را بدنبال دارد. زیرا شادی و آرامش، محصولِ فعالیتِ بخش فوق عقلانی انسان است. اگر این بخش به بلوغ نرسیده و شروع به تغذیه و رشد ننماید، محصولی به نام شادی و آرامش نیز تولید نخواهد کرد. لذا هیچ نعمت و ثروتی، این فرد را به تأمینِ روانی و آرامش روحی نخواهد رساند. کسانی که به بلوغ بخش فوق عقلانی رسیده و در مسیر عاشقی با الله قرار گرفته اند، به علت اغنای این بخش، در هر شرایطی شاد و آرام اند، و هرگز چشم به ثروت و سرمایه‌ی دشمنان خدا و کسانی که با آسمان فاصله دارند، نمی‌دوزند. زیرا اساساً، هیچ خیری در چنین ثروت‌هایی نمی‌بینند. لذا هرگز در حسرتِ ثروتِ کسی نخواهد ماند. توجه داشته باشیم که معرفت الله با علوم الهی، کاملاً متفاوت است. علم را انسان بواسطه‌ی حضور در خدمت یک استاد، مطالعه‌ی یک کتاب، گوش فرادادن به یک سخنرانی و ... فرا می‌گیرد، امّا معرفت، لمسِ همان علم توسط شخص است. چیزی که شخص با همه‌ی وجودش از الله، ادراک می‌کند. بنابراین این معرفت، هرگز قابل تردید نیست. کسی که به الله معرفت پیدا کرده، و او را لحظه به لحظه در کنار خود می‌بیند (حتی نزدیک‌تر از خودش)، قطعاً شاد و آرام خواهد بود، زیرا اِله حقیقی‌اش را همواره در آغوش خود داشته و لحظه‌ای از او دور نخواهد بود. او خوب می‌داند که برای شبیه شدن به الله، به زمین آماده است، برای تبدیل شدن به کمال بی‌نهایت... او خوب می‌داند که این هدف، جز در اتصال دائم به الله، به دست نمی‌آید. لذا سعی می‌کند با اتصال دائم به دلبر حقیقی‌اش، روز به روز به این کمال بی‌نهایت نزدیک‌تر شده، و با باطنی انسانی و زیبا به برزخ متولد گردد. داشتنِ الله برای چنین کسی، تنها سرمایه‌ی ارزشمندی است که او را از هر ثروت دیگری بی‌نیاز می‌کند. او تمام نعمت‌های بخش‌های پایین را در جهت بدست آوردنِ نگاه ویژه‌ی دلبرش، و درخشیدن در نگاه اهل آسمان به مصرف می‌رساند. لذا هیچ نعمت و هیچ کمالی، بدون الله، برای او ارزشِ مستقلی ندارد. از همین رو هرگز به داشته‌های دیگران، چشم ندوخته و حسادت نمی‌کند. فاجعه‌ی حقیقی در زندگی یک انسان، زمانی اتفاق می‌افتد که؛ به دنیا بیاید، امّا نتواند الله را به عنوان یک معشوق پیدا کرده و در جهت شبیه شدن به او حرکت ننماید. او تا آخرین لحظه‌ی زندگی‌اش در دنیا، در کمالات بخش‌های پایینی غوطه‌ور بوده و آنان را به عنوان هدف بر می‌گزیند. لذا کمالاتِ پایینی، برای او، مستقلاً صاحب ارزش اند. و اگر آن‌ها را در انسان‌های دیگری ببیند، ممکن است به حسرت و حسادت دچار شود. چون خود را از دیگران عقب‌تر دیده و احساس جا ماندن، آرازش خواهد داد. هرگز فراموش نکنیم که؛ دین؛ مجموعه‌ای از بایدها و نبایدها، حلال‌ها و حرام‌ها نیست؛ بلکه دین، یک مسیرِ توام با عشق است. برای همین است که متدینین، از دینداریِ خود به نهایت لذت و عشق می‌رسند. به همین دلیل، کسانی که در دنیا به معرفت الله می‌رسند، در همین دنیا، به لذتی، بی‌نهایت عظیم‌تر از بسیاری از بهشتیان که به این معرفت در دنیا نرسیده اند، دست می‌یابند. یک انسان عاشق، از هیچ حادثه‌ای به ترس و اضطراب نمی‌افتد. زیرا تمام اهل آسمان را در کنارش دارد. او آنقدر با خدا و رفاقت با غیب، سرشار است، که هرگز احساس تنهایی، حقارت، بی‌کسی و .... نمی‌کند. او همه‌ی ضعف‌هایش را در چهاربخش پایینی، براحتی تحمل می‌کند، زیرا ثروتی عظیم‌تر، او را احاطه کرده است. خداوند، تمام نداشته‌های او را به سمت تقرب او، هدایت کرده و در تمام امورش، امدادش خواهد کرد. باید تا دیر نشده عاشق شویم... عاقل‌ترین انسان‌ها کسانی هستند که در دنیا، با الله، رفاقت کرده و عمرشان را به عشق‌بازی می‌گذرانند. آنان می‌فهمند چرا به دنیا آمده‌اند، و باید به کدام سو حرکت کنند. امّا نادان‌ترین انسان‌ها، کسانی هستند که سرگرم زندگی دنیا شده و اساساً به فکر عاشقی با اهل آسمان، نمی‌افتند و زمانی حقیقت زندگی را می‌فهمند که دیگر برای جبران، زمانی باقی مانده است... .     مطالب بیشتر: پای درس استاد مجموعه سخنرانی های استاد محمد شجاعی مجموعه کتابهای استاد محمد شجاعی   «والحمدلله رب العالمین»  

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه پرسش: 4195
22 دسامبر 2015
| |
پرسش 35.
پاسخ:

منبع:

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ،

شناسه مطلب: 4050
زمان انتشار: 24 نوامبر 2015
| |
اندر ره عشق

اندر ره عشق

هرکس به قصد زیارت قبر حسین‌بن علی(ع) از خانه‌اش بیرون آید، اگر پیاده باشد، خداوند به ازای هر گامی که برمی‌دارد، حسنه‌ای برایش ثبت و گناهی از او پاک می‌کند و تا زمانی‌که به حائر حسینی برسد، خداوند او را از رستگاران و حاجت‌رواشدگان منظور می‌فرماید و چون اعمالش را تمام کند، خداوند او را از افراد ظفرمند و رستگار ثبت می‌کند و هنگامی‌که می‌خواهد [به دیار خود] بازگردد، فرشته‌ای نزد او آمده، به او می‌گوید: «من فرستاده خدا هستم. پروردگارت به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: عملت را از نو آغاز کن که خداوند گناهان گذشته تو را بخشید.» مبانی نظری زیارت پیاده مقدّمه زیارت، راهکار برقراری ارتباط با معصوم(ع) در زمان غیبت و ظهور و در زمان حیات و ممات اوست. زیارت، از مهم‌ترین عوامل تربیتی و راهبرد اهل بیت(ع) برای ایجاد، تقویت و تعمیق ارتباط شیعیان با ارواح آسمانی و مطهّر خاندان عصمت است. این ارتباط باید از یک ارتباط موقّت و احساسی و مقطعی، فراتر رفته و به ارتباطی دائمی و عارفانه تبدیل شود تا برآیند آن، تربیت شیعی واقعی و عاشق اهل بیت(ع) باشد. ساز و کار زیارت، ابزاری معنوی و بسیار مؤثّر و روح‌افزاست که در فرهنگ تشیّع، جایگاهی ویژه دارد. زیارت از دیدگاه اهل بیت(ع) جریانی چندلایه با ابعاد فرهنگی، سیاسی، اعتقادی، اقتصادی و عرفانی است که تأثیرات فردی و اجتماعی متعدّدی دارد. شناخت مبانی نظری زیارت، آن هم زیارت با پای پیاده، انگیزه بهره‌مندی از برکات بی‌شمار آن را دوچندان می‌کند و گامی مؤثّر در راستای ترویج و تبلیغ فرهنگ ناب زیارت است. حضور در میان خیل زائران پیاده «کربلا» در ایّام اربعین 1435هـ .ق. (1392ش.) بهانه‌ای شد تا با نگاهی قرآنی و روایی به مبانی نظری زیارت با پای پیاده و آنگاه زیارت امام حسین(ع) با پای پیاده، به واکاوی اهمّیت و ارزش این نوع زیارت بپردازیم. در خصوص کیفیت زیارت، چه زیارت «خانه خدا» و «مدینه منوّره» و چه زیارت سایر «عتبات عالیات»، با توجّه به چگونگی طی کردن مسیر، دو مرتبه وجود دارد: مرتبه نخست که مرتبه آسان و مرجوح است، همان طیّ مسیر با وسیله نقلیه و با استفاده از امکانات رفاهی در خوراک، پوشاک و مکان استراحت است که این قسم، خود دارای مراتب حدّاقلی تا حدّاکثری می‌باشد؛ مرتبه دوم، مرتبه سخت‌تر و راجح است که همان طیّ مسیر با پای پیاده و بهره‌مندی از حدّاقل امکانات می‌باشد. این قسم از سفر زیارتی که برگرفته از روحیات جهادی بوده و در کمال سادگی و تنزّه از امور رفاهی انجام می‌پذیرد، نوعی ریاضت شرعی است که برکات فراوان معنوی و تربیتی برای زائر به دنبال دارد. از میان این دو قسم زیارت، شواهد و جهت‌گیری‌های قرآنی، روایات و سیره انبیا و اولیای الهی و بسیاری از عرفا و بزرگان، ناظر به شیوه دوم است که در اینجا، به تعدادی از این شواهد اشاره می‌کنیم: 1. شاهد قرآنی «قرآن» در آیه اعلام حجّ و بیان آداب حجّ، تشرّف با پای پیاده را بر تشرّف با مرکب سواری، مقدّم می‌شمارد و می‌فرماید: «وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلى‏ كُلِّ ضامِرٍ یَأْتینَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمیق‏؛1 [ای ابراهیم!] در میان مردم برای ادای حج، بانگ برآور تا [زائران] پیاده [و سواره] بر هر شتر لاغری که از هر راه دوری می‌آیند، به سوی تو روی آورند.» در «تفسیر نور»، در توضیح این آیه آمده است: پیاده رفتن به حج، برتر از سواره است؛ [زیرا] «رجالاً» قبل از «کلّ ضامر» آمده است.2 محمّدبن احمدبن جزی نیز می‌گوید: و استدل بعضهم بتقدیم الرّجال فی الآیه علی أنَّ المشی الی الحجّ افضل من الرکوب؛3 برخی از علما به سبب مقدّم بودن تعبیر پیاده‌روی در آیه، استدلال کرده‌اند که پیاده رفتن به حجّ، از سواره رفتن، برتر است. 2. شواهد روایی این روایات را در دو بخش کلّی می‌توان بررسی کرد: الف. روایات فضیلت زیارت خانه خدا با پای پیاده امام باقر(ع) فرمودند که ابن‌عبّاس گفت: «برچیزی پشیمان نشدم، به اندازه پشیمانی‌ام بر اینکه چرا پیاده به حجّ نرفتم؛ زیرا از رسول خدا(ص) شنیدم که می‌فرمودند: «هرکس پیاده حجّ خانه خدا را انجام دهد، خداوند برای او هفت هزار عمل نیک از حسنات حرم می‌نویسد.» گفته شد: ای رسول خدا! منظور از حسنات حرم چیست؟ فرمودند: «هزار هزار حسنه.» و فرمودند: «فضیلت پیاده حجّ گزاردن، مانند فضیلت ماه شب چهارده بر سایر ستارگان است.»4 در روایتی دیگر، منظور از حسنات الحرم، صدهزار برابر شدن حسنه بیان شده است.5 یک حجّ پیاده برتر از هفتاد حجّ سواره «وَ رُوِیَ أَنَّهُ مَا تَقَرَّبَ عَبْدٌ إِلَى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِشَیْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنَ الْمَشْیِ إِلَى بَیْتِهِ الْحَرَامِ عَلَى الْقَدَمَیْنِ وَ إِنَّ الْحَجَّةَ الْوَاحِدَةَ تَعْدِلُ سَبْعِینَ حَجَّه؛6 و روایت شده است که هیچ بنده‌ای به وسیله‌ای محبوب‌تر نزد خدا، از پیمودن راه با پای پیاده به خانه محترمش، به او تقرّب نجسته است. همانا یک حجّ با پای پیاده، با هفتاد حجّ برابر است.» تذکّر: همان‌گونه که هر رکعت نماز در «مسجد الحرام» صد هزار برابر، نسبت به نماز در سایر مساجد پاداش دارد، عبادات وابسته به این مسجد نیز، از فضیلت و ارزش والاتری برخودارند و از این‌رو، در روایت برای بیان ثواب حجّ پیاده، از تعبیر «حسنات الحرم» استفاده شده است. معانقه فرشتگان با حاجیان پیاده از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند: «أَنَّ الْمَلَائِكَةَ یَقِفُونَ عَلَى طَرِیقِ مَكَّةَ یَتَلَقَّوْنَ الْحُجَّاجَ فَیُسَلِّمُونَ عَلَى أَهْلِ الْمَحَامِلِ وَ یُصَافِحُونَ أَصْحَابَ الرَّوَاحِلِ وَ یَعْتَنِقُونَ الْمُشَاةَ اعْتِنَاقاً؛7 همانا فرشتگان بر راه «مکّه» می‌ایستند و چون با حاجیان ملاقات کنند، بر حاجیان سواره‌ای که سایبان دارند، سلام می‌کنند و با کاروان‌های سواره [و بدون سایبان] مصافحه می‌نمایند و با حجّاجی که پیاده آمده‌اند، معانقه می‌کنند.» طبق این روایت نورانی، میان حاجیانی که سوار بر مرکب و زیر سایه‌بان محمل، وارد حرم می‌شوند با آنان که فقط سواره‌اند و آنان که پیاده مسیر حجّ را طی می‌کنند، تفاوت بسیاری است؛ از این رو فرشتگان به گروه اوّل، تنها سلام می‌دهند، با گروه دوم علاوه بر سلام، دست نیز می‌دهند و با حاجیان پیاده، علاوه بر سلام کردن و دست دادن، معانقه کرده، آنان را در آغوش می‌گیرند که این اکرام فوق‌العادّه، نشانه شدّت عنایت فرشتگان بر حاجیان پیاده و دلیل برتری حجّ پیاده بر حجّ سواره است. ب. روایات فضیلت زیارت معصومان(ع) با پای پیاده و پاداش زیارت امیرالمؤمنین(ع) با پای پیاده از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمودند: «هرکس پیاده به زیارت حضرت امیرالمؤمنین(ع) برود، خداوند به عدد هر گامی که برمی‌دارد، حجّی و عمره‌ای در نامه عملش بنویسد و اگر پیاده نیز برگردد، به عدد هر گامی، دو حجّ و دو عمره در نامه عملش بنویسد.»8 در این روایت، به صراحت به برتر بودن زیارت با پای پیاده، چه در مسیر رفت و چه بازگشت اشاره شده است. پاداش زیارت سیّدالشّهداء با پای پیاده امام صادق(ع) به حسین به علیّ‌بن ثویر فرمودند: «مَنْ خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ یُرِیدُ زِیَارَةَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ‌بْنِ عَلِیٍّ(ص) إِنْ كَانَ مَاشِیاً كَتَبَ‌اللهُ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَیِّئَةً حَتَّى إِذَا صَارَ فِی الْحَائِرِ كَتَبَهُ‌اللهُ مِنَ الْمُصْلِحِینَ الْمُنْتَجَبِینَ [الْمُفْلِحینَ الْمُنْجِحِینَ‏] حَتَّى إِذَا قَضَى مَنَاسِكَهُ كَتَبَهُ‌اللهُ مِنَ الْفَائِزِینَ حَتَّى إِذَا أَرَادَ الِانْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَكٌ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللهِ(ص) یُقْرِؤُكَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَكَ اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَكَ مَا مَضَى؛9 هرکس به قصد زیارت قبر حسین‌بن علی(ع) از خانه‌اش بیرون آید، اگر پیاده باشد، خداوند به ازای هر گامی که برمی دارد، حسنه‌ای برایش ثبت و گناهی از او پاک می‌کند و تا زمانی که به حائر حسینی برسد، خداوند او را از رستگاران و حاجت‌رواشدگان منظور می‌فرماید و چون اعمالش را تمام کند، خداوند او را از افراد ظفرمند و رستگار ثبت می‌کند و هنگامی‌که می‌خواهد [به دیار خود] بازگردد، فرشته‌ای نزد او آمده، به او می‌گوید: «من فرستاده خدا هستم. پروردگارت به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: عملت را از نو آغاز کن که خداوند گناهان گذشته تو را بخشید.» 3. شواهدی از سیره اهل بیت(ع) الف) امام مجتبی(ع) و بیست بار حجّ با پای پیاده عَنِ الْحَلَبِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِاللهِ(ع) إِلَى أَنْ قَالَ فَقَالَ «إِنَّ الْحَسَنَ‌بْنَ عَلِیٍّ(ع) قَاسَمَ رَبَّهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ حَتَّى نَعْلًا وَ نَعْلًا وَ ثَوْباً وَ ثَوْباً وَ دِینَاراً وَ دِینَاراً وَ حَجَّ عِشْرِینَ حَجَّةً مَاشِیاً عَلَى قَدَمَیْهِ؛10 حلبی می‌گوید: از امام صادق(ع) درباره فضیلت پیاده رفتن، پرسیدم. حضرت فرمودند: «امام حسن(ع) سه بار ثروت خود را با خدا تقسیم کرد تا آنجا که یک کفش برای خود و کفشی در راه خدا، پیراهنی برای خود و پیراهنی در راه خدا، دیناری برای خود و دیناری برای خدا تقدیم کرد و با پای پیاده، بیست بار حجّ به جای آورد.» ب) امام سجّاد(ع) و حجّ با پای پیاده «عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: حَجَّ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ(ع) مَاشِیاً فَسَارَ عِشْرِینَ یَوْماً مِنَ الْمَدِینَةِ إِلَى مَكَّةَ؛ ابراهیم‌بن علی از پدرش نقل می‌کند که امام سجّاد(ع) پیاده حجّ به جا آورده از «مدینه» تا مکّه بیست روز راه رفت.» عبدالله‌بن مبارک گفت: سالی برای انجام حجّ به مکّه رفتم. در بین راه، نوجوانی هفت یا هشت ساله بود که در کنار حجّاج می‌رفت و زاد و توشه و مرکب سواری هم نداشت. پیش رفته، سلام کردم و عرض نمودم: با چه کسی این بیابان‌ها را طی می‌کنی؟ فرمودند: «با آفریننده این بیابان.» جوابش به نظرم بزرگ آمد. گفتم: فرزندم! زاد و توشه و مرکب سواری تو کجاست؟ فرمودند: «زاد من است، تقوایم و مرکبم دو پایم و هدفم مولایم.» باز در نظرم بزرگ آمد ... تا آنکه به مکّه آمدم. پس از انجام اعمال حجّ در بازگشت در «ابطح» دیدم مردم اطراف یک نفر را گرفته‌اند. نگاه کردم، دیدم همان نوجوان است. پرسیدم: کیست؟ گفتند: زین‌العابدین(ع) است.11 ج) امام صادق(ع) و پیاده‌روی برای رمی‌جمرات عنبسه‌بن مصعب می‌گوید: امام صادق(ع) را در «منا» دیدم که گاهی پیاده و گاه سواره طی طریق می‌کند. مطلبی به ذهنم خطور کرد تا از حضرتش بپرسم. چون بر ایشان وارد شدم، آن حضرت بدون مقدّمه سخن آغاز کرد و فرمودند: «همانا علیّ‌بن الحسین(ع) همیشه از منزلش با پای پیاده برای رمی جمرات می‌رفت و منزلگاه من، امروز از منزل او نسبت به رمی جمرات کمی دورتر است. پس من سوار بر مرکب می‌روم تا به منزل او برسم و چون به منزل او رسیدم، پیاده می‌شوم و با پای پیاده برای رمی جمرات راهی می‌شوم.»12 د) امام زمان(عج) و پیاده روی هر ساله برای حجّ ابونعیم انصاری زیدی می‌گوید: در روز ششم ماه ذی‌الحجّه از سال 293ق. با جماعتی از حاجیان در مسجد‌الحرام و کنار «مستجار» بودیم. ناگاه جوانی از حال طواف به سوی ما آمد که دو حوله احرام به تن داشت و کفش‌هایش در دستش بود. چون او را دیدیم، از هیبتش همگی به پا خواستیم و در میان ما نبود کسی جز آنکه ایستاد و بر او سلام داد. در این روایت طولانی آمده است که راوی، آن جوان را در شب عرفه نیز مشاهده کرد و گفت: از جمعیّتی که اطراف آن جوان بودند، پرسیدم آیا این علوی را می‌شناسید؟ آنان گفتند: او هر سال با پای پیاده همراه ما حجّ را به جای می‌آورد و در آخر روایت آمده است که او صاحب الزّمان(عج) است.13 4. سیره اصحاب ائمّه(ع)، علما و سایر شیعیان الف) زیارت امام با پای پیاده، دلیل ارادت خالصانه اصحاب استاد مطهّری(ره) روایتی در این‌باره نقل کرده و می‌گوید: شخصی که اهل «خراسان» بود. از راه دور با رنج فراوان آمد خدمت امام باقر(ع) [عشق به اهل بیت(ع) او را کشانده بود]؛ در حالی‌که چون با پای پیاده آمده بود، کفش‌هایش از بین رفته و پایش ترک خورده و پاشنه آن، شکاف زیادی برداشته بود. آمد خدمت امام با یک عشق و ولعی. خدا را شکر کرد که بالأخره به مقصود خودش رسید. بعد پایش را نشان داد با آن شکاف‌ها که خون آمده بود و عرض کرد: یابن رسول الله! چیزی مرا به اینجا نیاورد؛ جز محبّت شما اهل بیت(ع) که از خراسان تا اینجا پیاده آمده‌ام. امام این جمله را فرمود: «هرکس هرچه را دوست داشته باشد، با هموست و حقیقتش همان می‌شود و با همان محشور می‌شود.14»15 ب) زیارت جابربن عبدالله انصاری با پای پیاده طبق برخی نقل‌ها، جابربن عبدالله انصاری در اربعین اوّل، همراه با عطیّه با پای پیاده، به زیارت امام حسین(ع) مشرّف شد. ج) سیره علما در زیارت امام حسین(ع) با پای پیاده از نظر تاریخی، ظاهراً در زمان شیخ انصاری، سفر زیارتی به کربلا با پای پیاده مرسوم بوده است؛ امّا پس از ایشان این سیره کم‌رنگ شده تا آنکه مرحوم میرزای نوری که از محدّثان بزرگ و استاد شیخ عبّاس قمی بود، در زمان خود، زیارت به سوی کربلا با پای پیاده را از «نجف» آغاز کرد و از آن پس، این سنّت حسنه، در سیره بسیاری از علما و بزرگان دینی قرار گرفته است؛ بزرگانی چون آیت‌الله سیّدمهدی بحرالعلوم، آیت‌الله ملکی تبریزی، آیت‌الله میرزای نائینی و آیت‌الله شیخ محمّدحسین اصفهانی (معروف به کمپانی). همچنین در احوالات حکیم بزرگ، ملّاصدرا آمده است که او شش سفر با پای پیاده به حجّ مشرّف شد. به فضل الهی، امروزه نیز شاهدیم پس از سقوط «رژیم بعث عراق»، هر سال بر شکوه زیارت سیّدالشّهدا(ع) افزوده می‌شود؛ آن هم با پای پیاده و به‌ویژه در ایّام اربعین حسینی(ع). خداوند بر شور و شعور آحاد جامعه اسلامی در مورد امام حسین(ع) و زیارت حضرتش بیفزاید و ما را در ثواب و دعای زائران مخلص آن حضرت، شریک گرداند! آمین یا ربّ العالمین. پی‌نوشت‌ها: 1. سوره حج، آیه 27. 2. «تفسیر نور» محسن قرائتی، تهران، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن، چاپ یازدهم، 1383، ج 6، ص 34. 3. «التسهیل لعلوم التّنزیل»، محمّدبن احمدبن جزی، بیروت، دارالارقم‌بن ابی الارقم، چاپ اوّل، 1416ق.، ج 2، ص 38. 4. «وسائل الشّیعه»، شیخ حرّ عاملی، قم، آل‌‌البیت(ع)، چاپ اوّل، 1409ق.، ج 11، ص 80. 5. «مستدرک الوسائل»، محدّث نوری، قم، آل‌البیت(ع)، چاپ اوّل، 1408ق.، ج 8، ص 30. 6. «وسائل الشّیعه»، همان، ج 11، ص 79. 7. «تهذیب الاحکام»، شیخ طوسی، تهران، دارالکتب اسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق.، ج 6، ص 20. 8. «عوالی اللئالی»، ابن ابی‌جمهور، قم، دارسیّدالشّهدا(ع)، چاپ اوّل، 1405ق.، ج4، ص 28. 9. همان، ص 43. 10. «الاستبصار»، شیخ طوسی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اوّل، 1390ق.، ج 2، ص 141. 11. «مستدرک الوسائل»، ج 8، ص 32. 12. «تهذیب الاحکام»، ج 5، ص 267. 13. «مستدرک الوسائل»، ج 8، ص 32. 14. «تفسیر العیاشی»، محمّدبن مسعود عیاشی، تهران، چاپخانه علمیه، چاپ اوّل، 1380ق.، ج 1، ص 167. 15. مجموعه آثار استاد شهید مطهّری، ج 22، ص 447. دو ماهنامه تربیتی، اخلاقی «خُلُق»، شماره 43، مهر و آبان 1393، صص 62 ـ 65. مهـــدی نیلــی پور

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 2801
زمان انتشار: 23 ژوئن 2015
| |
چشم انتظار

چشم انتظار

رایحه ظهور موعود دل شیفتگان را بی تاب کرده است. آقا جانم چشم انتظار ظهورت هستیم.

فیلم

1 - چشم انتظار

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed