www.montazer.ir
پنج‌شنبه 10 ژولیه 2025
شناسه مطلب: 6680
زمان انتشار: 12 آوریل 2017
| | | |
«استعاذه» انسان را از غم می رهاند

راه های مبارزه با غم (جلسه 72) ؛96/1/19

«استعاذه» انسان را از غم می رهاند

«استعاذه» به معنای پناه بردن است. توجه به خدا و یاد او که روح استعاذه است، انسان را متوجه این حقیقت می‌کند که هیچ نیرویی بدون تکیه بر قدرت و ارادة مطلقه الهی در جهان کارگر نیست و جز خدا مؤثری نیست. غم و اندوه، ناتوانی، تنبلی، خساست، ترس و گرفتاری هایی مثل مقروض شدن و  مغلوب شدن دشمن، مصادیقی است که انسان را دعوت به پناه بردن به خدا می کند.

«استعاذه» به این معناست که انسان درک درستی از جایگاه خود در نظام خلقت داشته باشد. یعنی بداند وجود خودش و همه موجودات نسبت به حق تعالی، عین ربط، فقر، نیاز و وابستگی است. بداند که همه ی فیوضات و رزق هائی که به انسان عطا می شود، از ناحیه خداست. نظام خلقت این گونه نیست که خداوند موجودی را بیافریند و او را رها کند. بلکه مدیریت خداوند مثل مدیریت صورت ذهنی است که ما به خود داریم. بدین معنا که صورتی را در ذهن نگه می داریم تا زمانی که به او توجه داریم. ولی به محض این که توجه ما به آن قطع شود، آن صورت از بین می رود. همه موجودات نیز لحظه به لحظه از خداوند هستی می گیرند. وقتی انسان به این فقر ذاتی خود پی برد، در این صورت معنای «استعاذه» و «پناهندگی» به حق تعالی روشن می شود. وقتی به خدا می گوییم: «خدایا من از خود چیزی ندارم و هر حول و قوه ای از جانب تو است، این توحید افعالی نامیده می شود. در توحید افعالی شعار ما این است: «لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلا بِالله اَلعَلِیِّ العَظیمِ= هیچ توان و قوه ای نیست مگر به وسیله ی خدای والا و بزرگ». یعنی هیچ جا قدرت و توانی نیست مگر به عنایت خدا.  انسان همواره در مسیر زندگی اش با موانعی رو به رو می شود و می خواهد آنها را از سر راه خود بردارد. چه خوب است که مثل بچه ها عمل کنیم. بچه ها از نظر توحیدی، به عرفان نزدیک ترند. چون واقف به عجز خودشان هستند. هیچ «من»ی ندارند و به محض برخورد با هر ضعفی، داد و فریاد می کنند و به پدر و مادر توجه می کنند. خوب است که ما هم در زندگی این گونه باشیم. اعتراف به فقر ذاتی خود کنیم و امید به کسی نداشته باشیم، جز آن که همه حول و قوه ها به دست اوست: «لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلا بِالله اَلعَلِیِّ العَظیمِ». فهم این مسئله، در موفقیت و شکستن بن بست ها، غم ها و گرفتاری های زندگی فوق العاده مهم است. در دعای کمیل می خوانیم: «اِرْحَمْ مَنْ رَأسَ مالِهِ الرَّجاءُ وَ سِلاحُهُ الْبُکاءُ = رحم فرما بر کسی که سرمایه اش، امید و ساز و برگش، گریه و زاری است». این همان توحیدی است که با حقیقت انسان سازگاری دارد. اما نفس و شیطان با وسوسه، برداشت توهمی از خدا در ذهن انسان ایجاد می کنند که ای انسان! تو مستقلی و همه چیز به دست خودت است. حتی در مقابل خدا هم می توانی بایستی و فقط به خود و توان خودت تکیه کنی. اسلام اعتماد به نفس را تایید می کند، ولی با اتکال به خدا. مثل حضرت موسی (علیه السلام) که با اعتماد به نفس و به تنهایی مقابل فرعون ایستاد، اما تکیه اش بر خدا بود. شایسته است انسان در تمام صحنه های زندگی وابسته به خداوند باشد و با تکیه بر او، اعتماد به نفس داشته باشد. در ارتباط عاشقانه با خدا و امامان معصوم و نیز در برطرف کردن ضعف و اشتباهات، «استعاذه و پناهندگی» لازم است. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) با همه عظمتش، استعاذه اش به خدا از همه بیشتر بود. حضرت همیشه با حالت گریه و تضرع در نماز می فرمود: « إلهی لا تَکِلنی إلی نَفسی طَرفَة عَینٍ أبداً= خدایا هرگز به اندازه ی یک چشم بر هم زدن مرا به خودم وا مگذار». هیچ وقت عجب نداشت و دائماَ به خدا پناه می برد. نه مثل بعضی از افراد که با علم، پول، سواد و دانش، مقام و... به خودشان می بالند. این روحیه خیلی خطرناک است. باید از آن به خدا پناه برد. مولانا چه زیبا فرمود: ما همه شیران ولی شیر عَلم                                                حمله‌شان از باد باشد دم‌ بدم موانع «استعاذه» چیست؟ «استعاذه» در جائی شکل می گیرد که وقتی با مانعی روبرو شدید، بگوئید: خدایا من به تو پناه می برم. هر چقدر سطح معرفت انسان بیشتر شود، دعا، تضرع، خواری و استعاذه اش هم بیشتر می شود. با درک این مطلب، رابطه انسان با حق تعالی با پناهندگی، قدرت بیشتری می گیرد. «استعاذه»، توصیه ای است که در آیات متعدد و روایات مختلف آمده است. خطاب های‌ استعاذه‌ به‌ پیامبر (صلی الله علیه و آله )در سوره‌ ناس‌ و فلق‌ با تعبیر «قل‌ اعوذ برب‌...» است‌ و در این‌ دو سوره،‌ راه‌ غلبه‌ بر شیاطین‌ و دفع‌ شرور بیان‌ شده‌ است‌.  «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ/ مَلِکِ النَّاسِ/ إِلَهِ النَّاسِ/  مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ= بگو پناه مى برم به پروردگار مردم/ پادشاه مردم/ معبود مردم/ از شر وسوسه‏ گر نهانى» هر کس در مشکلات شغلی، تخصصی و صنفی، به رب خودش پناه می برد. مثلا در کشور اگر به کسی ظلم شود، به قوه قضائیه پناه می برد. ما هم در همه صحنه های زندگی اعم از مشکلات، غم ها، وسوسه های شیطان و نفس باید به خدا پناه ببریم. چون رب ما، پادشاه مملکت وجود ماست. این جمله زیبا و درستی است که قدیمی ها در هر مشکلی می گفتند: «پناه بر خدا». بنابراین، «پناهندگی» همه غصه های انسان را برطرف می کند. کسی که الله را دوست دارد، هیچ وقت نباید غصه ای داشته باشد. غصه، ترس، شکست و اضطراب زمانی به سراغ انسان می آید که رابطه اش با خدا قطع باشد. نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) در هر چیزی به خدا پناه می بردند و این طور می فرمودند: «اللّهُمَّ إنّی أعوذُ بِكَ مِنَ الهَمِّ و الحُزنِ و العَجزِ و الكَسَلِ و البُخلِ و الجُبنِ و ضَلَعِ غَلَبَةِ وَ غَلَبَةِ الْعَدُوِّ[1]= بار خدایا! من به تو پناه مى برم از غم و اندوه و ناتوانى و تنبلی و خساست و ترس و چیرگی قرض و چیرگىِ دشمن». «الهَمِّ و الحُزنِ» یعنی خدایا به تو پناه می بریم از دغدغه هایی که ذهنمان را مشغول می کند و ما را از حرکت به سمت ابدیت باز می دارد. ذهن باید آزاد، شفاف و قوی باشد. اگر این طور نبود، باید به خدا پناه برد. «و العَجزِ و الكَسَلِ و البُخلِ» یعنی از ناتوانی و عجز به خدا پناه ببریم. مبادا آدم ضعیفی باشیم. اگر کسی بخواهد در هر مرحله از شئون وجودی اش (حسی، خیالی، وهمی، عقلی و فوق عقلی) از منشا بی نهایت روزی بیشتری طلب کند. باید به نفع به بندگان خدا از خودمان خروجی داشته باشیم و هر چه این خروجی بیشتر باشد، دریافت از خدا هم بیشتر می شود. یکی از منافع خروجی داشتن برای مردم، این است که عمر انسان طولانی می شود. قرآن در این خصوص فرمود: «مَا یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْكُثُ فِی الْأَرْضِ= هر کس به مردم نفع برساند، در زمین باقی می ماند» رعد ۱۷ آدمی که شجاعت انفاق ندارد، این نشانه ی آن است که به خدا اعتماد ندارد. برای همین است که از خرج کردن در راه خدا می ترسد. امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند: «الْبُخْلُ جَامِعٌ لِمَساوِی العُیوبِ= بُخل، گرد آورنده همه عیب هاى زشت است». اگر ترس را از وجودتان دور کنید، خیر و برکت به سراغتان می آید. همان طور که در ارتباط با خانواده و دوستان، بدون حساب خرج می کنید، در ارتباط با دین و بر طرف کردن موانع ظهور حضرت هم نباید چرتکه انداخت. خودتان را کاملا وقف کنید؛ از مال تا همه بخش های وجودی تان را عاشقانه به پای خدا بریزید. آن وقت خدا هم عاشقانه به پای شما می ریزد. «و الجُبنِ» یعنی ترس. از ترسیدن به خدا پناه ببریم که ترس به سراغ مان نیاید. آدم ترسو نمی تواند رشدی داشته باشد. هر چقدر نفس انسان ترس بیشتری داشته باشد، فشار و وحشت قبر زیادتری خواهد شد. چون قبر ظهور محتویات نفس است. وقتی وارد برزخ می شوید، در حقیقت وارد نفس و باطن خودتان شده اید. همان باطنی که در دنیا  ساخته اید. اضطراب یک عمل دروغ و بی منطق است. خودتان هستید که به خاطر نگاه محدود، همه چیز عالم را را ترسناک می بینید. فکر می کنید که شاید تصادف کنم، شاید بمیرم، شاید پول گیرم نیاید و... اما دنیا مثل پلی است برای رد شدن. خانه گذر است. پس چرا باید بترسیم یا اضطراب داشته باشیم! بسیاری از اضطراب ها و ترس ها ریشه عقلانی ندارند. چون از توهم و شیطان ناشی می شوند. در مقابل بعضی از ترس ها هستند که ریشه عقلانی دارند اما اضطراب زا نیست. «و ضَلَعِ غَلَبَةِ». به خدا پناه می بریم از غلبه قرض. مراقب باشید در فعالیت های اقتصادی گرفتار قرض های سنگین نشوید. نباید همه درآمد را در یکجا کرد. به اصطلاح نباید همه تخم مرغها را در یک سبد گذاشت. «وَ غَلَبَةِ الْعَدُوِّ= و غلبه دشمن». و پناه می بریم به خدا از غلبه دشمن. پناهندگی دو بخش دارد: یک بخش آن دعاست و بخش دیگرش، طراحی های لازم برای این کار است. شما اگر از غلبه دشمن در جنبه های اقتصادی، سیاسی، نظامی و  .. می ترسید، باید برنامه و نقشه داشته باشید و خودتان را از قبل قوی کرده باشید. قرآن می فرماید: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ[2] = و آماده کنید برای (مقابله با دشمن) هر چه را می توانید از نیرو و از اسبان بسته شده که بترسانید با آن دشمن خدا و دشمن خود را». اگر نیرو و سلاح به اندازه کافی نباشد، دشمن هوس حمله می کند. اگر از وسوسه های شیطان و نفس اماره می ترسید، باید برای غلبه بر آن ها، ابتدا راه های وسوسه و انواع حملات (راست، چپ، جلو و عقب) شیطان را بشناسید. سپس راه های دفع آن را بشناسید. در این راه، از خدا و معنویت کمک بخواهید تا شاد و آرام باشید. [1] . محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج8، ص317. [2] . سوره انفال/آیه 60.

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ،

Top

جوانان و الگوهای موفق (رمز و راز موفقیت مردان بزرگ)

پیروزی و موفقیت آرزوی هر جوان و هر کسی، کامیابی و سعادت است. وقتی سخن از رمز پیروزی به میان می‌آید، شاید ذهن جوانان متوجه اسرار و رموز غیر قابل دسترسی شود، ولی حقیقتاً این طور نیست تنها راه و رمز پیروزی تلاش و داشتن هدف برای رسیدن به قله‌های موفقیت است، هر انسانی به دستور قرآن کریم نتیجه سعی و تلاش خود را خواهد دید. بی‌تردید همه بزرگ مردان تاریخ در دوران جوانی، فرصت جوانی را از دست ندادند و برای رسیدن به پیروزی راه‌های پر پیچ و خم را پشت سر گذاشتند و استقامت کردند. ایمان به هدف، اعتماد به نفس و پشتکار زیاد، ‌آنها را در تاریخ ماندگار کرد.

اعتماد به نفس، کلید موفقیت (40 نکته کاربردی برای پرورش اعتماد به نفس)

اگر می‌خواهید تغییری مثبت در زندگی‌تان ایجاد کنید، اگر دوست دارید در جمع با آرامش و تسلط صحبت کنید، اگر می‌خواهید اهداف خود را مصمم و با گام‌های راسخ دنبال کنید، اگر تمایل دارید جرأت «نه گفتن‌تان» را بیشتر کنید و اگر می‌خواهید در مقابل تحقیر، تمسخر یا انتقادهای بی‌جای دیگران خود را نبازید، بهتر است بدانید که با خودباوری و پرورش اعتماد به نفس نیاز دارید.

مهارت‌های نشاط در زندگی

همة ما در زندگی با چالش‌ها و مشکلات مواجه می‌شویم، با این‌حال هر کس به شیوة خاص خود به مسائل پاسخ می‌دهد. کسانی که به‌طور موفقیت‌آمیز با مشکلات مقابله می‌کنند، افرادی هستند که خود را به مجموعه‌ای از مهارت‌های مقابله‌ای مجهز کرده‌اند که سه ویژگی برتر آن‌ها عبارتند از:

1. انعطاف‌پذیری: توانایی راه حل‌های مختلف؛

2. دوراندیشی: پیش بینی اثرهای دراز مدت پاسخ مقابله‌ای خود؛

3. منطقی بودن: انجام ارزیابی‌های منطقی و درست.

تکنیک‌های مثبت و زندگی‌بخش

همة ما در زندگی با چالش‌ها و مشکلات مواجه می‌شویم، با این حال هر کس به شیوة خاص خود به مسائل پاسخ می‌دهد. کسانی که به‌طور موفقیت‌آمیز با مشکلات مقابله می‌کنند، افرادی هستند که خود را به مجموعه‌ای از مهارت‌های مقابله‌ای مجهز کرده‌اند که دارای سه ویژگی برترند، از جمله:

1. انعطاف‌پذیری: توانایی راه‌حل‌های مختلف؛

2. دوراندیشی: پیش‌بینی اثرهای دراز مدت پاسخ مقابله‌ای خود؛

3. منطقی بودن: انجام ارزیابی‌های منطقی و درست.

شناسه مطلب: 4017
زمان انتشار: 19 نوامبر 2015
 اگر عزت نفس نداری متاسف باش چون هیچ نداری

اگر عزت نفس نداری متاسف باش چون هیچ نداری

بسمه تعالی  در شگفتم از کسی که می تواند استغفار کند و نا امید است.(امام علی علیه السلام) دست حاجت ز در ناکس و کس کوته کن    آخر این دست بلند تو هنرها دارد (صائب تبریزی) گوته دراهمیت عزت نفس میگوید:اگر ثروتمند نیستی مهم نیست،بسیاری از مردم ثروتمند نیستن. اگر سالم نیستی،هستن افرادی که با معلولیت و بیماری خوب زندگی میکنند. اگر زیبا نیستی،برخورد درست با زشتی نیز وجود دارد. اگر جوان نیستی،همه با چهره پیری مواجهه خواهند شد. اگر تحصیلات عالی نداری،با کمی سواد هم میتوان زندگی کرد. اگر قدرت و مقام نداری،مشاغل مهم متعلق به تعداد معدودی از انسان هاست. «اما اگر عزت نفس نداری متاسف باش چون هیچ نداری.» بنابراین فاصله خواستن تا توانستن تنها یک گام است و آن کسب خودباوری و اعتماد به نفس درانجام کلیه امور زندگی است.خانواده و والدین نخستین واحد اجتماعی و الگوهای رفتاری هستن که میتوانند نقش تعیین کننده ای در ایجاد وتقویت خودباوری و اعتماد به نفس اعضای خانواده،خصوصا فرزندان داشته باشند. تعریف عزت نفس و خودباوری: «عزت نفس یعنی احساس ارزشمند بودن،که از طریق مجموعه ی افکار عواطف،احساسات و تجربیات به دست می آید.به نحوی که فرد خود را توانمند،با کفایت و موفق می داند.» عزت نفس و خود باوری چگونه ایجاد میگردد؟ عزت نفس و خودباوری از کودکی توسط والدین و اطرافیان شکل می گیرد و ایجاد میشود.برای مثال اگر کودکی در محیط پر از ترس بزرگ شود می آموزد که بترسد و یا اگر در محیط پراز تشویق بزرگ شود می آموزد که اعتماد کند. عزت نفس کودکان از نوع نگاه،نگرش و رفتاری که دیگران نسبت به او دارند می تواند شکل بگیرد. رفتارهایی چون طرد،عدم محبت،عدم توجه،غفلت،جدی نگرفتن،گوش ندادن، عدم احترام،تحقیر،تمسخر،سرزنش،تهدید،مقایسه،توجه به نکات منفی، انتظارات بیش از حد و بدرفتاری باعث کاهش عزت نفس در کودک می شود. از طرف دیگر رفتارهایی چون پذیرش،احترام،محبت،توجه،جدی گرفتن، احساس تعلق،تشویق،حمایت،تحسین،احساس ایمنی و انتظارات مناسب موجب افزایش عزت نفس در کودک میشود. برای ایجاد عزت نفس در فرزندان بهتر است به آنها کمک نماییم تا بیاموزند که: 1-هیچ انسانی شبیه دیگری نیست: هیچ کدام از انسانها در طول تاریخ شبیه یکدیگر نبوده اند و نخواهند بود و به خود بگوید هیچ کس شبیه من نیست، من آنچه را که هستم دوست دارم و احساس خوبی نسبت به خود دارم. 2-به خود شناسی برسند:نقاط ضعف و قوت خود را منطبق با واقعیات بشناسند و با شناختن خود،خود را بهتر درک کرده و بپذیرند.نقاط ضعف خود را بدون نگرانی و ناراحتی پذیرفته احساس گناه و شرمساری نکنند چون هیچ فردی نمیتواند انسانی کامل و به همه چیز دانا و به همه کاری توانا باشد و با آگاهی و پذیرش نقاط مثبت وضعف خود احساس رضایت و خشنودی میکند،در این شرایط سعی میکنیم خودمان باشیم نه دیگری. «من همیشه سعی میکنم تا خود را هر روز بهتر از پیش بسازم اما آنچه را که امروز هستم دوست دارم.» راههای افزایش عزت نفس در کوکان و نوجوانان: برای افزایش عزت بایستی احساس کفایت،احساس مسئولیت،احساس محبت، احساس پذیرش و احساس رضایت از وضع جسمانی خود را در فرزندانمان ایجاد کنیم و برای ایجاد هر یک از احساسها موارد زیر توصیه میشود. 1-برای ایجاد احساس کفایت: انتظارات بیش از حد از آنها نداشته باشیم. توانایی هایشان را تشویق و تحسین نماییم. کارها فعالیت ها و عواطفشان را حمایت کنیم.کمک نماییم که عملکردشان را بهبود بخشیده و موفقیت را هرچند کوچک تجربه نماید. تشویق و حمایت نمائیم که راه های مختلفی را برای حل یک مساله تجربه نمایند. 2-برای ایجاد احساس مسئولیت: تشویق کنیم تا ارباط سالم اجتماعی با دوستان و اطرافیان برقرار کننند. فرصتهایی را فراهم نماییم تجارب،توانایی ها و موفقیت هایشان را با هم در میان گذارند. با واگذاری تدریجی فعالیت ها،احساس مسئولیت و تعهد را در آنها پرورش دهیم. 3-برای ایجاداحساس پذیرش و محبت: از مقایسه او با دیگران بپرهیزیم و او را به عنوان یک فرد بی نظیر و منحصر به فرد نگاه کنیم. بدئن قید و شرط او را بپذیریم تا احساس پذیرش درونی را در آنها تقویت کنیم. کمک کنیم تا خود را قبول داشته و به خود اعتقاد پیدا کنند و احساس ایمنی را در آنها پرورش دهیم. آنها را به عنوان هدیه و نعمت الهی تلقی کرده و به آنها احترام بگذاریم. کمک کنیم تا عواطف و محبت خودشان را به راحتی بروز دهند. 4- برای ایجاد احساس رضایت از ظاهر و خصوصیات جسمانی خود: کمک کنیم تا نسبت به تفاوت های فردی خودشان در رشد جسمانی احساس راحتی و پذیرش نمایند. همانگونه که به توانایی آنها احترام میگذاریم به محدودیت های جسمانی آنها نیز احترام بگذاریم. به نیازهای جسمانی آنها مانند :خواب،غذا،سلامت و استراحت توجه جدی داشته باشیم. در حفظ نظافت،نظم و تندرستی آنها را تشویق نماییم.   نشانه های افراد با خودباوری زیاد: 1-فرد مستقل عمل می کند. 2-مسئولیت پذیر است. 3-نسبت به پیشرفت هایش افتخار می کند. 4-به چالشهای جدید،مشاغل تازه و....روی می آورد. 5-دامنه وسیعی از هیجانها و احساسها را نشان می دهد. 6-ناکامی را به راحتی تحمل می کند. 7-دیگران را به راحتی تحت تاثیر قرار می دهد. عوامل کاهش دهنده عزت نفس و خودباوری: اگر بیش از اندازه بر بایدهای خودمان تاکید داشته باشیم. اگر احساسات و عواطف خودمان را همواره واقعی تصور نموده و از پذیرش انتقاد بیم داشته باشیم. اگر زمینه های منفی خود را بزرگ دانسته و در عوض جنبه های مثبتمان را کم اهمیت تلقی نماییم. اگربه خاطر هر عملکردی به خودمان برچسب بزنیم؛برچسب زدن فرایندی است که با سرزنش و ملامت خود همراه است. «همیشه عامل عدم موفقیتهایمان خودمان هستیم.» در صورت داشتن اندیشه همه یا هیچ یعنی وقتی نمی توانیم فعالیتی را به درستی و کامل به نتیجه برسانیم خود را شکست خورده بدانیم. اگر به نظرات دیگران اهمیت افراطی داشته و سعی در برآوردن همه آنها داشته باشیم. اگر همیشه خود را با بالاتر از خود مقایسه کرده و در برابر آنها اظهار عجز و ناتوانی بنماییم. اگر دنباله روی کورکورانه از دیگران داشته باشیم. نشانه های افراد با خودباوری کم: «توانمندی خود را دست کم میگیرد. احساس درماندگی میکند. به آسانی تحت تاثیر دیگران قرار میگیرد. دامنه محدودی از احساسات و عواطف را نشان میدهد. از موقعیت های جدید و تازه دوری میکند. بلافاصله بهانه جویی میکند و نا امید می شود. در ضعفهای خود دیگران را سرزنش میکند.» چند توصیه: در کردار و گفتارمان محبت خود را نشان دهیم. از فرزندانمان به صراحت تمجید کنیم. در بعضی از مواقع آنان را در احساساتمان سهیم کنیم. در بعضی از امور کارهایی را برایشان انجام دهیم که نیازها و علایق آنها را تامین نماید. واگذاری مسئولیت به فرزندان. احترام گذاشتن به وسایل اختصاصی آنان مثل اتاق و وسایل .... کمک به فرزندان تا از فرآیند تصمیم گیری خویش آگاهی پیدا کنند. احترام به توانمندی و خودباوری آنها در هر حدی که باشد. همچو آینه مشو محو جمال دگران          از دیده و دل فروشوی خیال دگران در جهان بال و پر خویش گشودن آموز    که پریدن نتوان با پرو بال دگران   (اقبال لاهوری)

، ، ،

Top
شناسه مطلب: 3974
زمان انتشار: 10 نوامبر 2015
| | | | |
اینفوگرافی/ چند دلیل برای خداحافظی از فیسبوک!

اینفوگرافی/ چند دلیل برای خداحافظی از فیسبوک!

... فیسبوک حتی از «نانوشته» های تان خبر دارد. فیسبوک بیش از آنچه می خواهید شما را با جزئیات بی اهمیت زندگی دیگران درگیر می کند. ...

برای مشاهده در سایز بزرگتر اینجا کلیک کنید.

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 1177
زمان انتشار: 11 دسامبر 2014
| |
میثاق خواهران ، جلسه 9

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

میثاق خواهران ، جلسه 9

فردی كه دارای اعتماد به نفس است در هنگام وقوع مشكلی در زندگی در مرحله اول با همسرش كه می‌تواند به‌عنوان ركن، حامی و پشتوانه‌ای باشد، مشورت می‌كند و یا از كارشناسان خوبی بهره برده و بر خداوند توكل می‌كند. ویژگی‌های اختصاصی مردان (قسمت دوم) استاد: خانم یزدی 1. یكی از ویژگیهای اخص مرد زرنگ بودن، احساس مسئولیت داشتن و داشتن استقلال در همه جهات است. 2. یكی دیگر از شاخصه‌های مردانگی این است كه اعتماد به نفس داشته باشد دارای جرأت باشد تا بتواند برای تشكیل خانواده و امرار معاش تلاش كند. 3. فردی كه دارای اعتماد به نفس است در هنگام وقوع مشكلی در زندگی در مرحله اول با همسرش كه می‌تواند به‌عنوان ركن، حامی و پشتوانه‌ای باشد، مشورت می‌كند و یا از كارشناسان خوبی بهره برده و بر خداوند توكل می‌كند. 4. یكی دیگر از ویژگیهایی كه مرد باید در زندگی داشته باشد قوه تشخیص تكلیف و وظایف نسبت به همسر و والدین می‌باشد. 5. انسان قبل و بعد از ازدواج نسبت به والدینش وظایفی دارد كه باید انجام دهد و اگر جانب افراط یا تفریط را در ارتباط با همسر و والدین در پیش نگیرد، مشكلی نیز پیش نمی‌آید. 6. وظیفه مرد این است كه ابتدا نیازهای همسر و فرزند و بعد نیازهای والدینش را برطرف كند البته در رفاه قرار دادن خانواده باید در حد متعارفی باشد كه اسلام نیز آن را می‌پسندد. 7. یكی دیگر از شاخصه‌های مرد این است كه دارای اخلاق و ادب بوده و فحاش نباشد. 8. رسول اكرم «صلی‌الله علیه و آله و سلم» می‌فرمایند: به سه فرد دختر ندهید: كافر - شراب‌خوار - بداخلاق. به این دلیل که شخص كافر، شرابخوار و بداخلاق تقدس خانواده را از بین برده و خانواده را نامطهر می‌كند و از طرف دیگر بچه‌ها را نیز به فساد می‌كشاند چرا كه از همان ابتدا بر روی نطفه اثر نامطلوب می‌گذارند. 9. قاطعیت با خشن بودن دو مقوله جدا هستند. حضرت علی«علیه‌السلام» در عین حال كه نسبت به مردم رئوف بودند، نسبت به دشمنان بسیار سخت گیر بودند. 10. یكی دیگر از شاخصه‌های مهم مرد در زندگی، شغل اوست یعنی نان حلال به خانه آورد، چرا كه حتی مال شبه‌ناك نیز به روح آسیب می‌رساند و در فرزندان نیز مؤثر است. 11. انسان باید بر روی نماز، ایمان، اخلاق، تربیت خانواده و اصالت خانواده كار كند تا بتواند یك زندگی با بنای خوبی را ترسیم كند.

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 167
زمان انتشار: 24 سپتامبر 2014
| |
مراحل رشد کودک سه دوره اولیه زندگی

تربیت فرزند جلسه 3

مراحل رشد کودک سه دوره اولیه زندگی

خصوصیات کودک در هفت سال اول زندگی از احادیث و روایات مختلف بر می‌آید که هفت سال اول زندگی کودک، سالهای آزادی و سلطنت او در خانواده است؛ لذا در این سالها باید از محدود کردن او در هر زمینه‌ای بپرهیزید. اما این جمله به معنی عدم آموزش کودک در خانواده نیست. بلکه شما باید سعی کنید با انجام رفتارهای صحیح و عادت دادن کودک به رعایت آنها این رفتارها را به عادات اخلاقی او تبدیل کنید. از قبیل رعایت کامل بهداشت کودک، منظم کردن وسایل شخصی او و... در ارتباط با‌تربیت کودک در هفت سال اول مفصلاً توضیح خواهیم داد. خصوصیات 2 سال اول بعد از تولد 2 سال اول زندگی کودک شما، دوران پایه‌ریزی تفکر، عواطف، احساسات، تعقلات و... است. لوح سفید ذهن کودک شما آرام آرام از نقش‌های متفاوت پر شده و شروع به انجام بسیاری از فعالیت‌ها از قبیل نشستن، راه رفتن، پریدن، پرت کردن، بیان کلمات و اصوات مختلف، تشخیص بعضی از رنگ‌ها، تمیز دادن خشم از مهربانی، درک حالتهای عاطفی و... خواهد نمود. کودک در اوج وابستگی و نیاز به پدر و مادر خلق شده است و درست در همین زمان است که شما میتوانید دو نوع تفکر را در ذهن او ایجاد کنید: الف: پاسخ صحیح و به موقع به تمام نیازهای کودک توسط پدر و مادر، حس آرامش، امنیت، اعتماد به نفس و خوش‌بینی به انسانها و جهان هستی را در او به وجود می‌آورد. ب: عدم پاسخ مناسب و فوری به نیازهایش، او را فردی مضطرب، با احساس عدم امنیت و آرامش و بدبینی به تمام انسانها و جهان هستی بار خواهد آورد. نقش مادر و مخصوصاً پدر در ایجاد اعتماد به نفس در کودک با وجود اینکه مادر نقش اصلی را در این زمینه ایفا می‌کند، اما این مسئولیت هرگز از پدر ساقط نمی‌شود. چرا که روابط صمیمانه و پیوندهای عاطفی برقرار شده میان کودک و والدین در همین دوران است که او را به اطاعت و حرف‌شنوی از صلاحدیدهای والدین در سنین بالاتر وامی‌دارد. کودکی که عادت نموده، حس امنیت و آرامش را هم در آغوش مادر و هم در آغوش پدر تجربه کند، علاوه بر مادر به پدر نیز به چشم پناهگاه و مأمن آرامی ‌برای تأمین نیازهایش نگریسته و با او پیوند عاطفی محکمی ‌برقرار خواهد کرد و همین پیوند او را در آینده به احترام و اطاعت، واخواهد داشت. موانع پرورش اعتماد به نفس در کودک کودک شما به خودی خود، موجودی دوست داشتنی است که نظر دیگران را به خود جلب کرده و آنها را به در آغوش کشیدن و بازی کردن با خود وا می‌دارد. از طرفی این موجود ضعیف، در کمال وابستگی و نیاز به شما خلق شده و همین ضعف او، به جلب توجه دیگران بیش‌تر کمک خواهد کرد. گاهی اطرافیان کودک گمان می‌کنند که این ضعف و ناتوانی تا مدت‌های مدیدی باقی می‌ماند. غافل از این که روند شکوفا شدن استعدادها و ناتوانائی‌های کودک بسیار سریع بوده و او خیلی زود می‌تواند توانائی‌هایش را یک به یک از حالت بالقوه به مرحله‌ی عمل برساند. یادتان باشد که شما باید کودکتان را باور کنید. اگر احساس کردید توانایی انجام کاری را دارد، در آن زمینه، کمک خود را قطع کنید، و تا زمانی که خودش خسته نشده و شما را به یاری نطلبیده است، به کمکش نشتابید. هرگاه کودکتان توانائی انجام کاری را پیدا کرد، طبیعتاً سعی می‌کند امور مربوط به آن فعالیت را خودش بر عهده بگیرد. البته شما نیز باید خود را به سلاح صبر و حوصله تجهیز کرده و تمام خرابکاریهایش را در نهایت آرامش تحمل کنید و به این‌ترتیب فضائی آرام را برای تجربه کردن‌های پیاپی فرزندتان آماده سازید. تشویق‌های شما به شکوفا شدن استعدادهای کودکتان سرعت می‌بخشد. اما دقت کنید که تشویق‌های شما به مرحله‌ی دخالت کردن و یا به دست گرفتن آن کار نینجامد. نکته 1: استعداد تمام کودکان و زمان شکوفائی آنها با هم متفاوت است و مقایسه‌ی کودکان از این لحاظ کاری بسیار نامناسب و غلط بوده و یکی از موانع پرورش اعتماد به نفس در کودکان محسوب می‌شود که لطمات جبران ناپذیری را برای آنها به بار خواهد آورد. دقت کنید که از تحمیل کردن کاری برای سریعتر شکوفا شدن استعداد کودک بپرهیزید که در این صورت نه تنها به او کمکی نکرده‌اید، بلکه ضربه‌ی مهلکی از نظر عدم رشد استعدادهایش بر او وارد آورده‌اید. نکته 2: شما فقط در دو حالت زیر موظفید فعالیت کودکتان را محدود کرده و او را از انجام آن کار ممنوع کنید (البته در کمال آرامش و نرمخوئی): 1- زمانی که احتمال آسیب رساندن به بدنش در انجام آن فعالیت وجود داشته باشد. 2- زمانی که برای دیگران مزاحمتی ایجاد کرده باشد. کمک کردن به برقراری روابط اجتماعی کودک محدود کردن ارتباط فرزندان در محدوده‌ی خانواده و دور نگه داشتن آنها از اطرافیان، دوستان و فامیل موجب ایجاد روحیه‌ی کم‌روئی و خجالتی بودن در کودک شده و به روابط اجتماعی او لطمه می‌زند. شما باید اجازه دهید تا کودکتان در آغوش دیگران نیز به آرامش رسیده و با آنها به بازی بپردازد تا چگونگی برقراری ارتباط با افرادی غیر از والدین خود را بیاموزد. غریبی کردن کودکان نسبت به افراد ناآشنا از نتایج رفتارهای نامناسب والدین در این زمینه می‌باشد. نحوه‌ی ارتباط کلی والدین با کودک در هفت سال اول زندگی پیامبر اکرم(ص) فرمودند: الولدُ سیدٌ سبع سنین، و عبدٌ سبع سنین، و وزیرٌ سبع سنین طبق فرموده‌ی پیامبر اکرم(ص) مراحل زندگی کودک بعد از تولد، شامل مراحل زیر می‌باشد؛ هفت سال اول (سالهای سیادت و سروری) هفت سال دوم(سالهای اطاعت) هفت سال سوم(سالهای وزارت و مشاورت با والدین) باید دقت کنید که تمام این سه مرحله، به هم وابسته بوده و عدم‌ تربیت صحیح در یک مرحله،‌تربیت کودک را در مراحل بعدی زندگیش مختل می‌کند. کودکی که در هفت سال اول عمرش- که بالاترین اهمیت را در مراحل‌تربیتی او دارد ـ والدین از او اطاعت نکرده و دوران سیادت خوبی را نگذرانده باشد، هرگز در هفت سال دوم از شما اطاعت نخواهد کرد. چنین کودکی برای مقام وزارت و مشورت شما در هفت سال سوم نیز مناسب نخواهد بود. یادتان باشد کودک شما، همان موجود ابدی است که باید در مسیر‌تربیتی خود، اسماء و صفات الهی را در وجودش پیدا کرده و آنها را تجلی دهد و به مقام خلیفة اللّهی و یا مقام قرب خداوند که هدف غائی پروردگار از خلقت بشر است، برسد. تمام تلاش خود را به کار گیرید تا این امانت الهی امروز، گرفتاری بزرگ قیامت شما نباشد. بنابراین علاوه بر سرمایه‌گذاری در جنبه‌های مادی و بهداشتی کودکتان، تغذیه‌های روحی او را نیز در اولویت‌ها قرار دهید. گفتیم که هفت سال اول، مرحله‌ی سلطنت کودک در خانه‌ی شماست. بازی کردن، شغل اصلی او دراین مرحله محسوب می‌شود. آزاد گذاشتن او و به دور نگه داشتنش از بایدها و نبایدها، زمینه را برای شکوفائی استعدادهایش مساعد می‌کند. هرگونه سرمایه گذاری شما در این مرحله، آرامش و شادی را در مراحل بعد به ارمغان خواهد آورد. کودک و تجربه‌های نوین ارتباطات کودک در سالهای نخستین عمرش، فقط از طریق حواس پنج‌گانه‌اش صورت گرفته و هیچ اثری از تعقل در رفتارهای او نخواهد بود. لذا شما والدین عزیز، باید انتظارات خود را از اینکه کودکتان رفتارهای مطلوب و صحیح بروز دهد، به صفر برسانید. برای کودک، همه چیز تازگی دارد و هربار برخورد با اشیاء جدید، او را برای تجارب نو، پرانرژی‌تر و مهیاتر می‌کند. گاهی ممکن است خود را با یک شئ ماهها سرگرم کند تا زوایای مختلف آن را کشف کرده و کاملاً به تسلط خویش درآورد. گاهی نیز تجربیاتش او را با مضامینی چون درد یا خطر آشنا می‌سازند؛ مثلاً کودک در برخورد با آتش، یا هر جسم داغ یاد می‌گیرد که اگر به آنها نزدیک شود می‌سوزد. و همین تجربیات و اکتشافات است که آرام آرام ذهن او را تشکیل داده و به اصطلاح عاقلش می‌کند. البته در این تجربه کردن‌های پیاپی، اتفاقاتی رخ می‌دهد که مطلوب شما نیست؛ چیزی می‌شکند، وسیله‌ای خراب می‌شود، جایی کثیف و آلوده می‌گردد و... اما فراموش نکنید که این میدانی است که صبر و حوصله‌ی شما در آن محک می‌خورد، مراقب باشید که برنده‌ی صد در صد این میدان باشید. سه سالگی و شکل گیری (منِ) کودک در کودک شما، از حدود سه سالگی، چیزی به نام من شکل خواهد گرفت و او سعی می‌کند تا با مخالفت‌هایی که در مقابلتان انجام می‌دهد، منِ خویش را تثبیت کرده و برای خود، شخصیت‌سازی کند. نتیجه‌ی سپری کردن موفق این دوره‌ی کودک، خویشتن‌داری و آرامش روانی او در آینده خواهد بود. فرصت ندادن به کودک برای مخالفت و محدود و ممنوع کردن او در این مرحله، صدمات شخصیتی جبران‌ناپذیری را در بزرگسالی برایش بدنبال خواهد داشت. او که در کودکی نتوانسته منِ خود را پیدا کرده و تثبیت کند، در بزرگسالی شروع به مخالفت کردن با جمع نموده و سعی در اثبات منِ گم‌شده‌ی دوران کودکی‌اش می‌کند. پس در نهایت صبر و مهربانی به کودکتان اجازه‌ی مخالفت داده و به قلمرو حکومتی سلطان خانه‌تان تجاوز نکنید تا از یکسو با تجربه‌هایش مهارت‌های لازم را برای سالهای آینده زندگیش کسب کرده و از سوی دیگر آماده‌ی اطاعت از شما در هفت سال دوم عمرش شود. تجربه‌های موفقیت‌آمیز کودک شما، چنان لذتی را در او ایجاد می‌کند که جرأت تجربیات بعدی را به دست خواهد آورد. او با اعتماد به نفس بیشتری به سراغ تجربیات بعدی‌اش رفته و آرام آرام با کسب مهارت‌های لازم، به امور مربوط به خودش مسلط می‌شود. این مهارت‌ها در برقراری روابط اجتماعی‌اش بسیار بسیار مؤثر بوده و به او شخصیت مستقلی می‌بخشد. در این صورت کودک شما، در آینده، ضعیف، تنها، سرخورده، و مطرود کودکان دیگر نبوده و به راحتی تمام توانائی‌ها و مهارت‌هایش را بروز خواهد داد. نتیجه‌ی صبر و مهربانی امروز شما در پذیرش مخالفت‌ها و تجربه‌های فرزندتان، کودک رام و مطیع فردای شما خواهد بود. پس لذت آزادی و سلطنت را به او بچشانید تا فردا، چشنده‌ی طعم فرزندی آرام و صالح باشید. تنظیم برنامه‌ها و کارهای شخصی والدین آزاد گذاشتن کودک، باید تحت نظارت شما و گاهی همراه با دخالت‌های مؤثرتان برای باز کردن راهی که او انتخاب کرده، باشد. و این نیازمند زمان وسیعی از شبانه روز است که باید دراختیارش قرار دهید. هرگاه سلطان خانه‌ی شما، اراده کرد که در کنارش باشید، یا با او بازی کنید، یا به حرفهایش گوش کنید و... باید بدون معطلی، تمام کارهایتان را رها کرده و به سراغش بروید. اگر اطاعت او در زمانی ممکن نبود، به گونه‌ای قانعش کنید که به سیادت او در خانه لطمه‌ای وارد نشود. توجه کنید که حتی دکوراسیون داخلی منزل شما باید متناسب با شرایط سنی کودکتان باشد. از قرار دادن وسایل شکستنی و گرانقیمت یا اشیاء خطرناک در دسترس کودکان بپرهیزید. محیط خانه را حتی الامکان ساده و مهیای بازی و شیطنت‌های کودکتان تنظیم کنید. برای کارهای ضروری و ظریف نیز جایی از خانه را انتخاب کنید که از دسترس کودک به دور باشد؛ به عنوان مثال روی کابینت آشپزخانه، یا میزهایی با ارتفاع بلند که کودک نتواند به آن دست پیدا کند. همچنین می‌توانید کارهای ظریفتان را در ساعاتی که او در خواب است انجام دهید. حس خودنمایی در کودکان یکی دیگر از راه‌هایی که کودک شما در تثبیت منِ خویش خواهد پیمود، خودنمایی و جلب توجه دیگران می‌باشد. او سعی می‌کند فعالیت‌هایش و نیز آموخته‌های جدیدش را به نمایش گذارده و توجه خاصِ شما را برانگیزد. لذا تنها موضع شما در مقابل این حس کودکتان تشویق اوست. تشویق شما در این مرحله به تثبیتِ منِ وجودی او سرعت بخشیده و مانع از خودنمایی‌های او از هفت سال دوم عمرش به بعد خواهد شد. به عنوان مثال؛ انسانهایی که از لحاظ رفتار یا پوشش در خیابان توجه دیگران را برمی‌انگیزند و یا کسانی که با تهیه‌ی لوکس‌ترین لوازم سعی در خودنمایی دارند، کسانی هستند که در هفت سال اول عمرشان نتوانستند از طریق جلب توجه دیگران، منِ وجودی خویش را تثبیت کرده و حالا در زمانی کاملاً نامناسب، شروع به اینکار می‌نمایند. نکته مهم: گاهی کودک شما با دو سلاح گریه و قهر کردن، چیزهایی را از شما می‌طلبد که اصلاً به صلاح او نیست و یا ممکن است حقی را از دیگران ضایع کند. لذا در این مواقع اصلاً در برابر موضع گیری‌های او کوتاه نیایید. چرا که اگر او طعم این گونه موفقیت را بچشد،‌ ترک این عادتِ او، بسیار مشکل خواهد بود. نحوه‌ی پاسخ گویی به سؤالات کودکان یکی دیگر از مسائلی که شما در هفت سال اول عمر کودکتان، بسیار با آن رو به رو خواهید شد، سؤالات پی در پی او خواهد بود. او با سؤالات خود دو هدف را دنبال می‌کند؛ یکی اثباتِ من وجودی و استحکام بخشیدن به شخصیتش و دیگری ارضای حس کنجکاوی. گذراندن موفق این دوره نیز، مثل تمام مراحل دیگر، مرهونِ صبر و حوصله شما می‌باشد. سعی کنید آرام و مهربان به سؤالاتش پاسخ گوئید بطوریکه اگر از سؤالاتش خسته شده‌اید، او نباید متوجه کلافه شدن شما شود. تمام کلمات را صحیح ادا کنید، با وجود اینکه کودک شما قادر نیست، تمام کلمات را درست تلفظ کند، اما نحوه‌ی بیان صحیح کلمات، در خزانه‌ی ذهنش باقی مانده و او را به سمت تلفظ صحیح پیش می‌برد. پاسخ‌های شما باید در نهایت سادگی بیان شود تا ذهن کوچک کودکتان نیاز به تجزیه و تحلیل گفته‌های شما نداشته باشد. دقت کنید، که هرگز با کلمات بله یا نه پاسخ نگوئید. جمله‌ها را کامل برایش بیان کنید. پاسخ‌های شما، به منزله غذا برای روح فرزندتان است، کاملاً مراقب باشید تا غذای آلوده و یا نامتناسب با سنش به او نخورانید. تمام پاسخ‌های شما باید عین واقعیت بوده و اصلاً دروغی در آن نباشد، چرا که شما با پاسخ دادن به سؤالات او، در حال شکل دادن به شخصیت کودکتان می‌باشید. بی اهمیت تلقی کردن سؤالات کودک یا بی‌توجهی به پاسخ دادن به موقع، چند عامل زیر را در پی خواهد داشت: 1- شجاعت سؤال کردن و برقراری ارتباط با دیگران از او سلب خواهد شد. (موانع رشد اعتماد به نفس) 2- کودک از تعداد پرسش‌هایش کم خواهد کرد به همان میزان از رشد فکری و شخصیتی‌اش نیز کاسته خواهد شد. 3- توانایی بروز افکار و احساساتش را نخواهد داشت. 4- گاهی ممکن است برای یافتن جواب سؤالاتش به سراغ کسانی برود که شایستگی این کار را نداشته باشند و یا زودتر از موقع، به اطلاعاتی دست یابد که فعلاً زمان دانستن آنها نرسیده است. تربیت دینی کودک در هفت سال اول پیشتر گفتیم که همه‌ی انسانها حاملِ روح خداوند هستند. بنابراین استعداد ‌تربیت مذهبی، امری فطری بوده و در نهاد همه‌ی انسانها وجود دارد. سالهای اول زندگی بهترین و مناسب‌ترین زمان برای آماده‌سازی بستری مناسب جهت شکوفایی این استعداد است. گروهی از انسانها این گونه می‌اندیشند که باید اجازه دهند تا کودکشان بزرگتر شده و آداب و مسائل دینی را در صورت تمایل با اختیار خود انتخاب کنند، حال آنکه همین گروه کودکان خود را به اجبار به مدرسه می‌فرستند و یا به اجبار برای حفظ از بیماری‌ها، به آنها واکسن تزریق می‌کنند! والدین عزیز! این شما هستید که باید بستری مناسب را برای شکوفایی استعدادهای کودکان خود فراهم کنید تا وقتی که به مرحله‌ی تفکر و تعقل رسیدند، بذر محبت خداوند در این بستر شروع به رشد کرده و او عاشقانه و با کمال میل تمام تکالیف شرعی‌اش را بپذیرد. مسائل دینی نیز، درست مثل رعایت نظم، رعایت بهداشت، رعایت آداب اجتماعی و... نیاز به آموزش‌های غیر مستقیم در هفت سال اول دارند که ما اصطلاحاً از آن به عادت دادن کودک به این امور تعبیر می‌کنیم. نوجوان و یا جوانی که از کودکی به حضور خداوند و وجود مقدس اهل بیت انس گرفته است، به ندرت در برخورد با ناهنجاری‌های جامعه و خطراتی که دائماً او را تهدید میکنند، دستخوش تغییر و انحطاط خواهد شد. روح ایمان، قوی‌ترین پناهگاه در برابر مشکلات سهمگین زندگی بوده و فرد مؤمن می‌آموزد که در همه‌ی احوالاتش در پناه آغوش خداوند آرام و امیدوار روزگارش را بگذراند. آغاز‌تربیت دینی بلافاصله بعد از تولد به محض تولد کودک مستحب است که در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه خوانده شود، تا اولین اصواتی را که کودک بعد از تولد ادراک می‌کند، اصول عقایدش باشد. همچنین خواندن سوره‌های حمد، توحید، ناس و فلق، آیة‌الکرسی و آیات آخر سوره‌ی حشر نیز استحباب زیادی دارد. عادت دادن کودک به نوای قرآن حتی در دوران شیرخوارگی بسیار مؤثر است، خصوصاً اینکه این صدا زمانی به گوشش بخورد که در خواب است، چرا که ماندگاری آن در ذهن کودک بیش‌تر خواهد بود. تمام تصاویر و اصوات در لوح سفید ذهن کودک شما ضبط شده و یقیناً در سازندگی روح او مؤثر خواهد بود. مشاهده تصاویر مذهبی، سرآغازی برای تقلید کودک دیدن تصاویری از قبیل نماز خواندن والدین، روزه گرفتن، قرآن خواندن، دست‌گیری از فقرا، شرکت در مراسم‌های مذهبی و... اندک اندک کودک را به این تصاویر عادت داده و او را به سمت تقلید سوق می‌دهد. البته معمولاً تقلیدهای کودک از حدود دو سالگی اتفاق می‌افتد. به محض انکه متوجه تقلید کودکتان در اعمال مذهبی شدید، تشویقش کنید و یا مقدمات و شرایط این تقلیدها را برایش فراهم آورید. دقت کنید که ملزم بودن شما به رعایت مسائل شرعی، روحیه‌ی تقلیدهای مذهبی را در فرزندتان بالا برده و به شکوفائی استعدادهای دینی‌اش سرعت ویژه‌ای می‌بخشد. مراقب باشید که عادت دادن کودک باید کاملاً ظریف و با احتیاط انجام شده و به مرحله‌ی وادار کردن او به انجام امور دینی نینجامد که امری بسیار ناپسند و اشتباه می‌باشد. در رفت و آمدهایتان به حرم‌های مقدس یا مساجد، سعی کنید کودکانتان را آزاد گذارده تا به بازی‌های دلخواهشان بپردازند. محیط‌های معنوی، از لحاظ فطری بسیار سازنده و نشاط آورند. اجازه دهیم، فرزندمان، شیرین‌ترین خاطره‌هایش را در این محیط تجربه کند. هرگز او را وادار به شرکت در نماز جماعت نکنید، دیدن تصاویر عبادات و ارتباط‌های مردم با خداوند برای سازندگی او کافی است. سعی کنید که از بودن در محیط‌های معنوی احساس شادی و راحتی کند. صفت‌های بارز معنوی در کودکان دو صفت در کودکان وجود دارد که از لحاظ معنوی بسیار ارزشمند می‌باشد. اولین صفت عجز و ناتوانی و ضعف مطلقی است که با آن زاده شده و توانایی انجام هیچ کاری را برای خود ندارد. سعی کنید به او بیاموزید که همیشه فقیر الی الله خواهد ماند و این ضعف در مقابل خداوند در وجودش دائمی‌ است، او در این صورت فردی خواهد شد که هرگز سر به تکبر و خودخواهی در برابر خالقش برنخواهد داشت. صفت دوم استفاده کودک از سلاح گریه است. گریه یعنی اظهار عجز و ناتوانی و مدد خواستن از یک قدرت مطلق. با آموزش‌های عملی خود به او بفهمانید که اظهار عجز و خضوع خالصانه در برابر خدا، بزرگترین سلاح ما برای اتصال به قدرتی بی‌نهایت است. دستورات امام صادق(ع) برای‌تربیت دینی کودک وقتی کودک شما به سن سه سالگی رسید، از او بخواهید هفت مرتبه جمله «لا اله الّا الله» را تکرار کند. سپس آزادش بگذارید تا به سن سه سال و هفت ماه و بیست روز برسد. سپس از او بخواهید که هفت مرتبه جمله‌ی محمداً رسول الله را تکرار کند. در 4 سالگی از او بخواهید هفت بار ذکر صلوات را تکرار کند. در حدود 5 سالگی (وقتی که دست راست و چپش را از هم تشخیص داد) او را در مقابل قبله قرار داده و سجده و ذکر آن را به او بیاموزید. در 6 سالگی نیز آرام آرام رکوع و قنوت و دیگر اجزای نماز را به او تعلیم دهید. در پایان هفت سالگی، زمان مناسبی برای تعلیم وضو است. بعد از اینکه یک وضوی کامل را انجام داد، آرام آرام از او نماز کاملی را هم طلب کنید. سعی نکنید از این پس او را به نماز خواندن وادار کنید، در صورتیکه تمایل داشت تشویقش کنید، در غیر این صورت آزادش بگذارید. از پایان 9 سالگی، باید جدیت بیش‌تری به خرج دهید. البته برای دختر بچه‌ها کمی‌زودتر اقدام کنید، تا در سن 9 سالگی، آسان به واجبات تن دهند. اگر با کاهلی فرزندتان مواجه شدید، کمی‌جدی‌تر به موضوع بنگرید چرا که انس نداشتن کودک با واجبات در این سنین موجب سرباز زدن از واجبات شرعی در سنین تکلیفِ او خواهد شد. نکته مهم 1: تصویری که شما از خداوند برای کودکتان می‌سازید، مهم‌ترین نقش را در ایجاد انس کودک با خداوند ایفا می‌کند. سعی کنید که خداوند را آنگونه که هست؛ دوست داشتنی، مهربان، گذرنده‌ی از خطاها، پناهگاه محکم روزهای سخت و... برایش‌ترسیم کنید، تا بعدها خیلی راحت بتوانید او را از کارهای ناپسند فقط با یک جمله‌ی (خدا راضی نیست) یا (خدا دوست ندارد تو را این گونه ببیند) منع کنید. نکته مهم 2: دقت کنید که‌تربیت دینی صرفاً ارتباط با ظواهر مذهبی از جمله نماز، روزه، حجاب و... نمی‌باشد. دین شامل تمام آداب اجتماعی و فردی از قبیل برخوردهای جنسی، بهداشتی، اجتماعی و... بوده و فرد دیندار ملزم به خوگرفتن با تمام این آداب می‌باشد

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed