سخنران محترم در تحلیل خطبهی حضرت فاطمه (علیهاالسلام) نخواسته است واقعهای را شرح کند که اتفاق افتاد و از دست رفته، بلکه همانطور که در سایر آثار ایشان مشهود است، شنونده و خواننده و گوینده، همه و همه در آن حادثه حاضر میشوند و با یک نگاه حضوری مسئله تحلیل میگردد و نه یک نگاه غایبانه و صرفاً ناظر بر حادثه. گویا ما هستیم که با روح فاطمی سخن میگوییم و فاطمه (علیهاالسلام) سوز دل ما را بر زبان میآورد.
امید وافر داریم با مطالعهی این کتاب، همانطور که ان شاءالله و به نور حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بینشی دقیق نصیب ما گردد، عزمی جدید و جدی نسبت به فرهنگ دینداری در ما به وجود آید و رمز پایداری در دین برایمان معلوم گردد.
فاطمه (سلام الله علیها) با آن تیزنگری خاص که فرهنگ توحیدی اسلام به آن حضرت داده به خوبی آفت عدم حاکمیت معصوم را میفهمد و میفهماند و جایگاه اعتراض خود را روشن میکند، که بحث نه بحث حاکمیت شخص خلیفهی اول است و نه شخص دیگر. بحث، بحث حاکمیت فرهنگی است که ارتباط بشر را از آسمان قطع کرده و چنین بشری دیگر نمیتواند زندگی خود را به ثمر برساند و گرفتار دیوارهای تنگ و سیاه زمین میگردد و معنی زندگی زمینیِ خود را گم خواهد کرد، شاید هنر سخنران محترم در نشان دادن این نکتهی مهم در عمق خطبهی حضرت فاطمه (سلام الله علیها) باشد و اگر به واقع این نکتهی اساسی برای بشر امروز روشن شود، همه چیز برایش روشن شده است.
برگزیده ای از عناوین این کتاب:
- حضرت علی (علیه السلام) در ایجاد اسلام؛
- لرزش در ساختمان نوبنیاد اسلام؛
- جدایی از قرآن؛ عامل جدایی از حاکمیت معصوم؛
- سند دعوتی برای بازخوانی صدر خلافت؛
- رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بهانهی سستی مجاهدان نیمه کاره
