www.montazer.ir
جمعه 22 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 1138
زمان انتشار: 9 دسامبر 2014
شرح خطبه توحیدی امام رضا(ع) - فراز چهارم

اولین کارگاه آموزشی توحید - اردوی نسیم حیات (۱)

شرح خطبه توحیدی امام رضا(ع) - فراز چهارم

پس خدا را نشناخته است کسی که او را به تشبیه کردن ذاتش به چیز دیگر بشناسد و کسی که می‌خواهد ذات او را بشناسد، به توحید او نرسیده است و به حقیقت او نرسیده است کسی که او را به چیزی مثال زند او را تصدیق نکرده است کسی که او را متناهی بداند و او را قصد نکرده است کسی که به سوی او اشاره کند.

به گزارش منتظران منجی، در جلسه چهارم (شرح خطبه امام رضا) استاد محمد شجاعی به ادامه بحث پرداختند که شرح آن در زیر می آید:

 

ـ «فلیس الله عرَفَ مَن عَرَف بالتشبیه ذاته و لا ایّاه وحَّدَ من اکْتَنَهه و لا حقیقتهُ أصابَ مَن مثَّلهُ و لا به صدَّقَ من نهّاه و لا صمدَ صَمْدَهُ مَن أُشارَ إلیه.»

پس خدا را نشناخته است کسی که او را به تشبیه کردن ذاتش به چیز دیگر بشناسد و کسی که می‌خواهد ذات او را بشناسد، به توحید او نرسیده است و به حقیقت او نرسیده است کسی که او را به چیزی مثال زند او را تصدیق نکرده است کسی که او را متناهی بداند و او را قصد نکرده است کسی که به سوی او اشاره کند.

در این فراز اعجاز کلام امام رضا «علیه‌السلام» را می‌توان به وضوح دید. یک سخنرانی بدون آمادگی قبلی، آن هم با موضوع سنگینی چون توحید، با این همه تناسبات حیرت‌انگیز جز یک معجزه نمی‌تواند باشد. به تناسباتِ این فراز دقت کنید؛

آوردن «معرفت» در کنار «تشبیه»۱، «توحید» در کنار «اکتناه»2 (به کُنه چیزی پی بردن، طلب شناخت ذات چیزی)، «درک حقیقت» در کنار «تمثیل»۳، «تصدیق» در کنار «تنهیه»4 (به نهایت چیزی دست یافتن)

صَمْد (قصد کردن) در کنار اشاره5

اکنون به توضیح این تناسبات می‌پردازیم؛

۱ ـ اگر کسی خداوند را شناخت (نسبت به او معرفت یافت) دیگر او را به چیزی تشبیه نمی‌کند. چرا که می‌داند که جز ذات خداوند اصلاً چیزی وجود ندارد که بتوان خدا را به آن تشبیه کرد. پس هرگونه تشبیهی، نشان‌دهنده‌ی عدم معرفت نسبت به خداوند است.

۲ ـ اگر کسی خواست به کُنه ذات خداوند آگاهی یابد، یعنی توحید را درک نکرده است. چرا که توحید یعنی اعتقاد به ذات یکتا و نامحدود ازلی و ابدی که ابتدا و انتها ندارد. آیا می‌توان به کُنه چنین موجودی پی برد؟

۳ ـ اگر کسی خداوند را به چیزی مثال زد یعنی هرگز حقیقت او را درک نکرده است. چرا که مسلم است؛ «لیس کمثله شیء»؛ چیزی مانند او نیست که بتوان برایش مثالی آورد.

۴ ـ اگر کسی خواست به نهایتِ ذات خداوند برسد، یعنی خداوند را به‌عنوان موجود بی‌نهایت باور نکرده و نامحدود بودن او را تصدیق نمی‌کند.

5 ـ اگر کسی بتواند با حسّ و یا حتی با عقل به خداوند اشاره کند، خداخواهی او به‌عنوان طلبِ معشوقی ابدی و بی‌نهایت، صحیح نیست. (صَمْد)

نکته‌ی زیبا آن‌جاست که آیا کسی جز یک انسان معصوم می‌تواند چنین نظم معجزه‌آسایی را در کلامش آن هم بدون آمادگی قبلی به‌کار گیرد؟

شاه کلیدی که فراز چهارم در اختیار ما قرار می‌دهد آن است که با ۵ وسیله هرگز نمی‌توان به معرفة الله رسید؛

۱ ـ تشبیه   ۲ ـ اکتناه        ۳ ـ تمثیل       ۴ ـ تنهیه        ۵ ـ اشاره

تنها با یک وسیله است که می‌توان به سوی او حرکت کرد؛ نفخه‌ای که از وجود خودش در نهاد ما قرار داده است. این وسیله، تنها وسیله‌ی هم سنخ با اِله ماست که می‌تواند ما را به سوی او سوق دهد.

از امام رضا «علیه‌السلام» آموختیم که؛

خداوند را تصور نکنیم، که او در تصور ما نخواهد گنجید.

بارالها، ما را ببخش اگر ندانستیم و تو را تصور کردیم. اگر تو را نشناختیم و برایت مثالی آوردیم، اگر انگشتِ نادانی ما تو را اشاره گرفت.

عزیزا؛ با همه‌ی نادانی‌ِمان، این را خوب می‌دانیم که تو همان ذات یکتای بی‌نهایتی که نمی‌توان به کُنه تو پی برد. آیا این توحید را از ما می‌پذیری؟

میانگین (2 رای)

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed