فراز سیزدهم:
«و من غایاهُ، فقد جزّاه، و من جزّاهُ فقد وَصفه، و من وصفه فقد ألحدَ فیه»؛ و هر کس برای او پایانی قرار دهد، او را تجزیه کرده است. و هر کس او را به اجزاء تقسیم کند، به تحقیق او را توصیف کرده است، و هر کس که او را توصیف کند، به تحقیق از او منحرف شده است.
اگر پایانی برای خداوند قائل شویم، او را محدود نموده ایم. محدود کردن چیزی نیز به معنای تجزیه پذیری آن است. و آنچه که قابل تقسیم به اجزاء کوچکتر باشد، قطعاً قابل شناخت و توصیف میباشد. رسیدن به این مرحله که بتوان پروردگار عالم را توصیف نمود در واقع انحراف از اعتقاد و معرفت صحیح نسبت به خداوند بوده و نوعی کفر به شمار میرود.