به گزارش منتظران منجی «عج»، در جلسه هفتم (شرح خطبه امام رضا ع)، استاد محمد شجاعی به ادامه بحث پرداختند که شرح آن در زیر می آید:
ـ بصنع الله یُستدلُّ علیه و بالعقول تُعتقد معرفته و بالفطرة تثبتُ حجّته.»
به کارهای دقیق او بر او استدلال میشود و بهوسیله عقلها شناختِ او محکم میشود و با فطرت، حجتِ او ثابت میشود.
1 ـ صنع به عملی اطلاق میشود که همراه با علم، وقت، ظرافت و مهارت انجام گرفته باشد. توجه به مخلوقات خداوند که در حقیقت صُنع الهی هستند، این استدلال را برای ما تبیین میکند که حتماً کسی این مخلوقات را با اینهمه وقت و ظرافت خلق نموده است.
۲ ـ عقل نیز که نیروی تشخیص حق از باطل بوده و کشف کلیات بر عهدهی آن میباشد، در برخورد با صنایع خداوند، معرفتی محکم در ما ایجاد مینماید، تا جایی که این شناخت با وجود ما گره خورده و جزو اعتقادات ما میگردد.
۳ ـ فطرت که همان ذات حقیقتطلب و خداجوی ماست، با پذیرشِ عقلی توحید، آرام آرام به خوراک خویش دست یافته و شروع به رشد مینماید و این عقاید را در خویش تثبیت مینماید.
بصنع الله یستدل علیه؛
همواره تمام رویاروییهای ما با مصنوعات خداوند، توسط قوه حس و اندامهای حسی صورت میپذیرد. اما توجه عمیق به این مصنوعات، ظرافت، دقت، علم و مهارتی را که برای ساخته شدن آنها بهکار رفته است را برای ما تداعی مینماید. تا جایی که تفکر در این نکات نشان میدهد که خود مصنوعات گواهی میدهند که خالق و صانعی دارند.
و بالعقول تعتقد معرفته؛
قوه تعقل ما در برابر مصنوعات شروع به استخراج اسماء صانعِ آن مینماید. سپس وجود یک خالق بیهمتا را در درون آن صُنع میبیند. زانو زدن عقل در برابر پذیرش خالق برای هر صُنعی، آرام آرام سبب میشود که اعتقادِ توحیدی عمیقی با وجود انسان گره خورده و در نهایت به یقین برسد. بنابراین بسیار روشن است که در رویارویی با صنایع خداوند، اگر پای عقل به میان نیاید، هرگز صانعِ صُنع در آن دیده نمیشود. زمانیکه عقل فعال میگردد، خداوند است که قبل و بعد و همراه هر شیء خودش را به انسان مینمایاند.
اما نکتهی عجیب اینجاست که گروهی از انسانها (بر اثر حجاب گناه و یا لجاجت) از پذیرش خالقی برای بینهایت مخلوق آن هم در نهایتِ نظم و هماهنگی سر باز میزنند. به تعبیر قرآن در ارتباط با این دسته از انسانها دقت کنید؛
«لَهُم قلوبٌ لا یفقهون بها، و لهم أعْینٌ لا یبصرون بها و لهم اذانٌ لا یسمعون بها، اولئک کالأنعام، بل هم اضلّ، اولئک هم الغافلون. (سوره اعراف ـ آیه 179)
برای آنان دلهایی است که بهوسیله آن ]معارف الهی را[ درنمییابند و چشمانی است که توسط آن ]حقایق و نشانههای حق را[ نمیبینند و گوشهایی است که با آن ]سخن خدا را[ نمیشنوند. آنان چهارپایانند، بلکه گمراهترند. اینانند بیخبران ]از معارف و نشانههای خدا[
بشر کشف نموده است که خورشید در مسیر معینی از کهکشان راه شیری حرکت میکند. اما این اکتشاف بشر را در قرآن در 1400 سال پیش روشن نموده بود؛ «... والشمس تجری لمستقرٌّ لها ...» (سوره یس ـ آیه 38)
و خورشید همواره به سوی قرارگاه خویش حرکت میکند.
مقام ستارگان، اجرام آسمانی، سیارات و... با نظم مشخص و مقرری در کهکشان حرکت میکنند. تمام کهکشانها نیز نسبت به هم در ارتباطی منظم هستند. از همین روست که دانشمندان میتوانند زمان به زمین رسیدنِ شهابسنگها و یا زمان کسوف و خسوف و... را پیشبینی کنند.
نظم میان ذرات عالم، وجود صانعی بیهمتا و عظیم را فریاد میکنند. آیا میتوان چنین فریادی را نشنیده گرفت؟
تمام دانشمندان عالم، اعتراف میکنند که همهی اجزاء عالم باهم مرتبط باشند، و این ارتباط حاکی از آن است که تمام مخلوقات یک زنجیرهی واحد بوده و در یک کلام یک صُنع واحد را تشکیل میدهند. این وحدت صُنع نیز بر ما یک صانع واحد را اثبات مینماید.
اصل اصالت تخصص
این اصل به ما میآموزد که وقتی با یک مصنوع روبهرو شدیم، در چهار مرحلهی زیر نیز باید به صانعِ آن مصنوع مراجعه نماییم؛
۱ ـ تعریف (شناختِ آن مصنوع) ۲ ـ راهاندازی ۳ ـ بهرهبرداری ۴ ـ تعمیر و اصلاح بعد از خرابی
این اصل، یک اصل فطری است. انسان ذاتاً حتی برای سادهترین مصنوعات نیز از این اصل استفاده مینماید. خداوند بهعنوان متخصصی که انسان را خلق نموده است، تمام این چهار مرحله را برای بشر طراحی نموده است. کتب آسمانی، پیامبران معصوم، رهبران متخصص، معجزاتی که بشر قرنها به چشم خویش مشاهده کرد و تمام دستوراتی که برای سعادتمند شدن انسان لازم بود. همه و همه گواهی میدهند که خداوند از هیچ چیز در این مسیر فروگذار نکرده است.
بنابراین رسیدن به حقیقت توحید، وجود نبوت و پیامبران معصوم را بر ما اثبات میکند. این از حقوقِ ماست که از خداوندی که ما را خلق نموده، متخصصی را طلب کنیم که راهنمای ما برای رسیدن به مقصد صحیح باشد.
آیا بدون شناخت ساختار وجودیمان و دریافت کمک از کسانی که ما را بهطور کامل میشناسند میتوانیم با خودمان و پیرامون خودمان درست رفتار کنیم؟
آیا رسیدن به این نکته که وجود پیامبران، نیاز فطرتیِ ماست، جز شهودِ حقیقت نبوت است؟
ـ أشهد أن لا اله الا الله
ـ اشهد أنّ محمداً رسول الله
ـ أشهد أنّ علیاً ولی الله
آیا هیچ شعوری میپذیرد که خداوند آفرینش عظیمِ عالم را با بینهایت جلوه، بدون راهنما و متخصص و بدون اطلاعات تخصصی برای رسیدن به فرجامی خوشایند رها نموده باشد؟
خداوند در سوره انعام، آیه ۹۰ میفرماید:
«ما قَدَر الله حقَّ قدره، إذ قالوا، ما أنزل الله علی بَشرٍ من شیء»؛
آنان آنگونه که سزاوار است حق خداوند را نشناختند چرا که گفتند خداوند بر هیچ بشری چیزی نازل نکرده است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که؛
انکار امامت و نبوت، نتیجه یک اعتقاد توحیدی ضعیف میباشد.
اگر انسان در همان مرحله اول از چهار مرحلهی اصالت تخصص که مرحلهی تعریف است، صحیح حرکت نکرده باشد و در کسب شناخت خودش از کسی غیر از سازندهاش کمک بگیرد، به یقین در تمام مراحل دیگر نیز راه را گم خواهد نمود. اینگونه است که انسان مشمول آیه «اولئک کالأنعام ...» خواهد شد.