به گزارش منتظران منجی «عج»، در جلسه هشتم «شرح خطبه امام رضا»، استاد محمد شجاعی به ادامه بحث پرداختند که شرح آن در زیر می آید:
«خلق اللهُ الخلقَ حجابٌ بینه و بینهم مباینته ایّاهم مفارقته انّیَّتهم»
خداوند مخلوقات را بهصورت حجابی میان خودش و آنان آفریده است و جدا شدن او از آنان به فرق داشتن او در چگونگی تحقق مخلوقات است.
اسماء خداوند
قبل از شرح این فراز، اندکی کلیّات اسماء خداوند را مورد بررسی قرار میدهیم؛
گفتیم که هر صفت وقتی با ذات خداوند جمع میشود اسم را تشکیل میدهد. اسماء خداوند همه ذاتی هستند، یعنی اسماء عین ذات او هستند و میان اسماء و ذات خداوند نمیتوان فاصلهای درنظر گرفت. اما تفاوتی که ما برای اسماء قائل میشویم در مقام تجلی و در هنگام ظهورشان است. به تقسیمبندی زیر دقت کنید:
۱ ـ اسماء ذات؛ ظهور این دسته از اسماء در ذات بیشتر است، یعنی اگر تجلی هم اتفاق نیفتد انسان میتواند آنها را از ذات استخراج کند مانند حی، علیم، قادر...
۲ ـ اسماء صفات؛ در این دسته از اسماء، صفات خداوند بیشتر ظهور پیدا میکند مانند سمیع، بصیر و...
۳ ـ اسماء فعل؛ این دسته از اسماء بیشتر دلالت بر افعال دارند، یعنی مفعول یا مخلوق میخواهند، مثل اسمِ خالق، رازق و...
فراموش نکنیم که تمام اسماء، صفات ذاتی خداوند هستند یعنی اگر ظهور هم نداشته باشند، جزو ذات او هستند. خداوند نیاز به تجلی نداشت، چرا که اگر تجلی هم نمینمود، از خداوندی او کاسته نمیشد. او تجلی نمود تا ما بشناسیمش. پس هیچ دسته از اسماء خداوند وابسته به مخلوق نیستند.
خلق الله الخلق حجابٌ بینه و بینهم
حجاب؛ برای درک مفهوم حجاب دوباره سری به نفس میزنیم؛
بدن، مرتبهی نازلهی نفس است. تا حدودی میتوان از روی بدنِ یک انسان به حالاتِ ذاتی نفسِ او پی برد. اما آیا میتوان از روی بدن، تمامِ نفس را شناخت؟ ۵ قوهی نفس نیز دقیقاً همانطور که نشانههایی برای شناخت نفس هستند،حجابهایی نیز برای نفس میباشند. چرا که نمیتوانند تمام نفس را به ما بشناسانند و هرکدام در محدودهی خود توانایی شناساندن نفس را به ما دارند. برای نفس، بدن حجاب مادی (ظلمانی) است و مراتبِ پنجگانه قوا حجابهای «نورانی» هستند.
به یک مثال توجه کنید؛ اگر یک دیوار در برابر نور خورشید قرار گیرد، یک حجاب مادی و ظلمانی را تشکیل میدهد، اما نور خورشید نیز یک حجاب محسوب میشود. چرا که وقتی ما به نور خورشید نگاه میکنیم، دیگر از دیدن خود خورشید بازمیمانیم. بنابراین به نور خورشید حجاب نورانی میگوییم.
در مورد اسماء خداوند نیز وضع به همینگونه است. تمام اسماء خداوند، نوعی حجاب میان او و مخلوقاتش هستند. چرا که توجه به هر صفت، فقط میتواند خداوند را در محدودهی همان صفت معرفی نماید.
اما اسماء فعلی، حجابهای قویتری نسبت به اسماء صفاتی میباشند. اما در مجموع، اسماء خداوند حجابهای نورانی او هستند.
عالم طبیعت نیز بهعنوان تجلی پروردگار با بینهایت مخلوق، همانطور که آیه و کلمه خداست، خود نوعی حجاب میان ما و خداوند محسوب میشود. از آنجا که طبیعت از جنس ماده است، حجاب قدرتمندتری محسوب میشود. به همین سبب درگیر شدن ما در طبیعت که حجاب مادی و ظلمانی برای ماست، مانع از درک ما از عالم نور شده و ما را از راه یافتن به عوالم ماوراءالطبیعه بازمیدارد.
برای درک عوالم ماوراءالطبیعه چگونه باید حجابها را دید؟
برای رسیدن به ماوراء طبیعت باید از طبیعت دست برداشت. برای این منظور رعایت نکات زیر لازم است:
۱ ـ کنترل فکر؛ باید تمام توجه و تمرکزمان را به سمت ماوراء طبیعت سوق دهیم. اگر هم به طبیعت مشغول میشویم، هدفمان تفکر در صُنع خدا برای رسیدن به صانع باشد. هرگز نباید به طبیعت با نگاه مستقلی بنگریم. خداوند طبیعت را آیهی خویش دانسته، همانگونه نگاهش کنیم. در این صورت دیگر طبیعت برای ما حجاب نیست. به تمامِ حجابهای هشتگانهی سوره توبه نیز اگر با نگاهِ نشانههای خدا بنگریم، دیگر برای ما حجاب نخواهند بود.
رمز روزه، حج، خمس، صدقه، حجاب، انفاق و... کَنده شدن بخشی از طبیعت برای صعود ما به ماوراء است.
۲ ـ باید نظام محبتمان را بر اساس محبت خدا تنظیم کنیم. قل إن کنتم تحبّون الله، فاتّبعونی یحببکم الله...
انسانی که میخواهد پرواز کند، باید بال محبت را برگزیند. در دنیا جز راه عشق، راه صحیح دیگری وجود ندارد. تمام توجه و علاقههایمان باید در چارچوب محبت خدا باشد.
۳ ـ اخلاق؛ تا خُلقهای بد آرام آرام از وجودمان رخت بربندند، هرگز به ماوراء دست نخواهیم یافت. تا تصفیه نشویم، نمازمان ما را بالا نخواهد برد. تا وقتی حسودیم، زودرنجیم، متکبریم، بدبینیم و... نمیتوانیم از عبودیت دَم بزنیم. تخلیهی وجود از ناپاکی، نور خداوند را منعکس خواهد نمود.
مباینته ایّاهم مفارقته انّیّتهم
آموختیم که تمام مخلوقات خداوند، حجابی میان او و خلق هستند. اما همین مخلوقات از نظر انّیت (کیفیت تحقق) نیز نوع دیگری از حجاب محسوب میشوند. ذات خداوند نور است، مطلق، ازلی و ابدی است، اما ذات موجودات سراسر فقر است، محدودیت و وابستگی به خالق است. همین تفاوت در کیفیت هستیِ خالق و مخلوق، خود نوع دیگری از حجاب میان آنهاست. به عبارت سادهتر میتوان گفت که کیفیتِ هستی مخلوقات به علت فقر و محدودیت و... مانع از شناخت کامل خالقشان که بینهایت، بینیاز، مطلق و... است، میشود.
شرط لازم برای ظهور اسماء در انسان
حال که دریافتیم این دو حجاب بزرگ بر سر راه ما برای رسیدن به نور وجود دارند، باید با نهایت هوشیاری، راهِ صحیح را انتخاب کنیم.
به رشد یک دانه توجه کنید؛ او در ظلمات قعرِ خاک با تمام عواملی که برای نابودیاش کافیاند مبارزه میکند و بالاخره سر از خاک بیرون آورده و به نور میرسد. اما نباید فراموش کرد که اگر همین خاک نبود، دانه هیچگاه رشد نکرده و ثمری نمیداد.
زمین و حجابهای طبیعی و ظلمانی آن از شرایط لازم برای شکوفایی اسماء الهی در ما هستند.
اما آیا میتوانیم چون یک دانهی کوچک، پوسته طبیعت را بشکافیم؟ آیا میتوانیم کمالات نهفته در وجودمان را شکوفا کنیم؟ آیا میتوانیم سر بلند کرده و به نور برسیم؟
در سورهی بقره، آیه 257 میخوانیم؛ «الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور...»
دستورات دین آمدهاند تا ما را از ظلمات دنیا به نور برسانند. از محدودیت (انّیت مخلوقات) به بینهایت (انّیّت خالق). برداشتن «منِ طبیعیمان» از سر راهِ ما و خدا قطعاً تنها راه ممکن است. باید از «من» گذشت تا به «او» رسید. راه سختی در پیش است!!!
اما باید بیاموزیم که چگونه از تاریکیهای راه نهراسیم. توحید یعنی اینکه، یک پشتیبانِ بینهایت، تکیهگاهِ من است. نترسیم که تنهاییم، نترسیم که فقیریم، ... او که قدرتی بینهایت است از ما حمایت خواهد کرد و این یعنی توکل. تنها وکیلِ قابل اعتماد در این مسیر، کسی است که هم ما و هم این مسیر را آفریده و به تمام پیچ و خمهای راه آگاه است. تا به او اعتماد نکنیم نمیتوانیم از منیت فاصله گرفته و رشد نماییم. خوب است یک نتیجه زیبا را به آخرین فراز اضافه کنیم؛ توکل، بدون توحید حاصل نخواهد شد. توحید، اساس توکل را میسازد. وقتی او را شناختیم، قطعاً به او اعتماد خواهیم کرد.