و ابتداؤه إیاهم دلیلٌ علی أن لا ابتداء له لعجز کلِّ مبتداءٍ عن ابتداءِ غیرهِ و إیداوُهُ ایّاهم دلیلٌ علی أن لا أداة فیهِ لشهادةِ الأدوات بفاقة المؤدّین.
معنی:
از این فراز به بعد کماکان با یک سلسله استدلالهایی از سوی امام رضا «علیهالسلام» مواجه میشویم که با اثبات ضعف موجود در مخلوقات، وجود خالق را ثابت میکنند.
بخش اول
این مسئله که خداوندی وجود دارد که تمامیِ مخلوقات را ایجاد نموده است، نشان میدهد که این خداوند، خودش ابتدا و آغاز ندارد. زیرا موجودی که خودش ابتدا داشته است (توسط موجود دیگری ایجاد و آغاز شده است)، عاجز از آن است که موجود دیگری را ایجاد و آغاز نماید.
در فراز قبل آموختیم که تفاوت خداوند با بندگانش در نوع تحقق هستی آنهاست. نوع تحقق هستی نشان میدهد که کدامیک خالق و کدام مخلوقند. موجودی که برای هست بودن نیازمند کس دیگری است تا او را ایجاد نماید، هرگز نمیتواند خالق باشد، چرا که این نیاز، نوعی فقر به خالق بوده و موجود فقیر و محدود نمیتواند با قدرت خویش به کسی هستی ببخشد.
بخش دوم:
دلیل اینکه خداوند مخلوقات را محتاج به استفاده از آلتهای متفاوت نموده است، این بوده که خداوند وابسته به آلات و ابزار نیست. جریانِ اموراتِ نظام هستی توسط اسباب و آلات، تنها برای ما که در حجاب طبیعت محصوریم، معنادار است. معجزات و خرق عادتها از قبیل شقّ القمر نمودن ماه توسط محمد«صلیالله علیه و آله و سلم»، گلستان شدن آتش برای ابراهیم «علیهالسلام»، به اژدها تبدیل شدن عصای حضرت موسی «علیهالسلام» و ... نشانهی آن است که اسباب و آلات در تحقق اراده خداوند نقشی ندارند.
پس درمییابیم که تحقق هستی خداوند بهعنوان ذاتی نامتناهی با علم و قدرت نامحدود که جز او هستیِ دیگری وجودندارد، نشاندهندهی آن است که او هرگز نیازمند اسباب و علل نیست.
خودِ اسباب و علل، گزارش عملیِ فقرِ موجوداتی هستند که برای رسیدن به اهدافشان از آنها استفاده میکنند و این فقر، هرگز در خداوند راه ندارد.