www.montazer.ir
جمعه 11 ژولیه 2025
شناسه مطلب: 1054
زمان انتشار: 2 دسامبر 2014
| |
یاران حسینی، منتظران مهدوی

یاران حسینی، منتظران مهدوی

نقش «یاری رساندن به امام هر زمان» و تأثیر مهمی که شیعیان در نتیجه بخشی به تلاش ائمه دارند، اصلی ترین درس این مکتب پویاست که امروز باید با منطبق ساختن آن در زمان حاضر وظیفه منتظران در قبال امام عصر روشن شود. نهضت اباعبدالله الحسین آثار و پیامدهای فراوانی در طول تاریخ جوامع اسلامی بلکه جهان بشریت به جای گذاشته است که بررسی ابعاد و جوانب مختلف آن جای تحقیق و تعمق بسیار دارد.  حسین بن علی این معلم و مربی بشر با حرکت آگاهانه خود مدرسه ای در جهان برپا نمود تا دروس عالی الهی را به امت زمان خود و به همه نسل های مختلف بشر تعلیم دهد.  در این میان نقش “یاری رساندن به امام هر زمان” و تاثیر مهمی که شیعیان و یاوران ائمه در نتیجه بخشی به تلاش معصومین داشته و دارند اصلی ترین درس این مکتب پویاست. امروز می بایست این مساله با دقت مورد توجه قرار گیرد تا با پیاده نمودن و منطبق ساختن آن در زمان حاضر وظیفه منتظران در قبال امام عصر روشن گردد در این صورت است که به مهمترین دستاورد حرکت عظیم امام حسین و آثار و نتایج پر برکت آن آن نائل خواهیم گشت. یاری امام، میثاق الهی است خدای تعالی در عالم میثاق از همه افراد نسبت به محبت و اطاعت و فرمان برداری از امام زمانشان پیمان محکمی اخذ نموده و به عبارتی با آن ها قرار داد بسته است تا در دنیا به ولایت ائمه معصومین متعهد بمانند و از حمایت و یاری امام خود دست نکشند.  امام صادق(ع) در این مورد می فرمایند: … خداوند احدی را خلق نکرد و رسولی نفرستاد مگر آن که آنها را به ولایت محمد و علی و جانشینانشان فرا می خواند و از آن ها بر این ولایت تعهد می گرفت.  از همین روی در زیارت آن یاسین ضمن عرض ادب به محضر مقدس امام عصر با این سلام ایشان را مورد خطاب قرار می دهیم: “السلام علیک یا میثاق الله الذی اخذه و وکده” سلام بر تو این پیمان الهی که خداوند از مردم برای وفای به آن پیمان محکمی گرفت و بر آن تاکید نمود.  خود امام زمان نیز در ضمن نامه ای به شیخ مفید خویش را این چنین معرفی می فرمایند: “از طرف کسی که خداوند برای او از بندگانش پیمان گرفته است.  بنابراین یکی از وظایف شیعیان تجدید عهد و پیمانی است که با امام خود دارند لذا در دعای عهد عرض می کنیم: خدایا من در صبح امروز و تا روزی که زنده باشم عهد و پیمان و بیعت او را که به گردن دارم تجدید می نمایم و هرگز از آن برنمی گردم.  پس شایسته است که انسان منتظر عهد و پیمان خود را هر روز با امام زمان خود تجدید نماید تا ضمن برقراری ارتباط روحی با آن حضرت و اعلام آمادگی برای نصرت عهدی که با امامش دارد را فراموش نکند و افکار و عقاید و اعمال خود را طبق پیمانی که با آن حضرت دارد تنظیم نماید تا مبادا از حریم ولایت آن امام عزیز دور گردد.  نقش یاران در تعیین سرنوشت بشر شیخ مفید نقل کرده است امام صادق(ع) فرمودند: پس از رحلت رسول خدا(ص) ۴۰ مرد نزد امیرالمومنین رفتند و گفتند: به خدا قسم هرگز از غیر تو اطاعت نخواهیم کرد و تو را یاری خواهیم نمود. آن حضرت فرمود چرا؟ گفتند: زیرا از رسول خدا درباره تو در روز غدیر خم چنین شنیدیم که باید تنها از تو اطاعت کرد. حضرت فرمود پس صبح فردا به حالت آماده‌باش با سرهای تراشیده نزد من بیایید. فردای آن روز جز سه نفر (سلمان، مقداد و ابوذر) کسی حاضر نشد.  بعدازظهر یکی از کسانی که روز قبل اعلام وفاداری کرده بود با سر نتراشیده خدمت آن حضرت رسید. حضرت دست‌ مبارک‌اش را بر سینه او زد و فرمود برگرد! من به شما نیازی ندارم. شما که در یک دستور کوچک (سر تراشیدن) از من اطاعت نکردید چگونه در کندن کوه‌های آهن مطیع من خواهید بود؟  اگر مردم عصر رحلت پیغمبر اکرم(ص) از امت‌های گذشته عبرت می‌گرفتند و بر ولایت امیرالمؤمنین و ائمه بعد از ایشان متعهد می‌ماندند به انحرافات و سختی‌های امت گذشته دچار نمی‌شدند.  اگر مردم خلافت پیامبر را از کانون الهی و حقیقی خود به مرکز نادانی و فساد نمی‌کشاندند، اگر امام خود را می‌شناختند و زندگی دنیوی و اخروی خود را با او منطبق می‌ساختند امروز شاهد این همه تفرقه و تشتت و مکاتب و مذاهب مختلف در عالم اسلام نبودیم بلکه به فرموده حضرت صدیقه طاهره (س): “به خدا قسم اگر حق را به اهل‌اش واگذار می‌کردند و عترت پیامبرش را تبعیت می‌نمودند حتی دو نفر هم درباره خدا با هم اختلاف نمی‌کردند.”  چنانچه پیغمبر اکرم(ص) نیز در این‌باره فرموده‌اند: “اگر مردم بر محبت علی بن ابیطالب(ع) اجتماع می‌کردند، خداوند عزوجل جهنم را خلق نمی‌فرمود.”  اینچنین است که نقش یاران و پیروان امام زمان در سرنوشت مادی و معنوی این دنیا و آینده‌ای که بعد از این دنیا در پیش دارند، بسیار تعیین‌کننده و حیاتی است که بارزترین شاهد و مثال آن واقعه کربلاست.  ابوحمزه ثمالی می‌گوید: به امام باقر(ع) عرض کردم امیرالمؤمنین (ع) فرموده بود در سال ۷۰ گشایشی خواهد شد اما سال ۷۰ گذشت و ما گشایشی ندیدیم. امام باقر(ع) فرمودند: ای ثابت! همانا خدای متعال، وقت این امر (فرج و گشایش) را در سال ۷۰ قرار داده بود ولی چون حسین (ع) کشته شد خدای تعالی بر اهل زمین غضب نمود و این امر تا سال ۱۴۰ به تأخیر افتاد. پس احادیث و اخباری به شما گفتیم ولی شما کوتاهی کردید و اسرار ما را فاش نمودید، پس باز هم خدای تعالی این موعد را به تأخیر انداخت و دیگر نزد ما وقت مشخصی برای این امر نیست.  سؤال اینجاست که مگر همه اهل زمین قاتل حسین بن علی (ع) بودند که خدا بر آنها غصب نمود؟!  جواب این است که وقتی فریاد حسین بن علی (ع) در طلب یاری بلند شد در مقابل این استنصار او مردم چند گروه شدند؛ عده قلیلی ندای امام را اجابت کرده و به یاری‌اش شتافتند، عد‌ه‌ای دعوت‌اش را رد کرده و رودرروی او قرار گرفتند، عده‌ای با وجود آنکه از ماجرا خبر داشتند در مقابل آن بی‌تفاوت بودند و عده‌ای نیز کاملا در بی‌خبری بسر می‌بردند و از این واقعه اطلاعی نداشتند.  جز گروه اول – که به سبب تبعیت از امام خود به رستگاری رسیدند، بقیه مقصر و سزاوار عقوبت‌اند، حتی آن دسته که از امام زمان خود و از وضعیت او خبر نداشتند.  امروز نیز وضعیت به همان منوال است. جز عده‌ قلیلی از شیعیان که ایمان به غیب دارند و ندای امام‌شان را اجابت نموده‌اند، سایر مردم دنیا، مسلمان یا غیرمسلمان یا رودرروی او ایستاده‌اند و با او دشمنی و علیه او مبارزه می‌کنند یا نسبت به او بی‌تفاوت‌اند و یا اصلا از او اطلاعی ندارند که همه اینها جز عده قلیل دسته اول در طولانی‌شدن دوران غیبت مسئول و مقصرند، زیرا همه افراد بشر در هر زمان و مکانی نسبت به امام خود تعهد دارند و با خدا در یاری‌کردن او قرارداد بسته‌اند، لذا تمامی اینان ولو فاسد و ظالم نبانشد در وضعیت کنونی دنیا و ظلم و جور و فساد آن شریک هستند چرا که با سکوت خود به این وضعیت دامن می‌زنند.  چنانچه پیامبر اکرم (ص) در ذیل آیه “وقفوهم انهم مسئولون” فرموده‌اند یعنی درباره ولایت علی بن ابیطالب از آنها سؤال می‌شود و مسلم است از هر کسی در رابطه با امام عصرش سوال خواهد شد.  یاران ابا عبدالله الحسین(ع) و اصحاب حضرت بقیت الله(ع)، فرزند قرآن و پرورش‌یافتة خاندان عصمت و طهارت هستند؛ یعنی در یک مکتب و تحت تربیتِ مربی واحدی بوده‌اند. پس طبیعی است که اوصاف و ویژگی‌های آن‌ها مشترک و مشابه باشد. لذا شایسته است برای درک و فهم ویژگی‌های شاگردانِ مکتب اهل بیت(ع) ـ که بهترین الگو، برای نسل جوان هستند ـ به خصوصیات مشترک آن‌ها، توجه کنیم.  ۱٫ معرفت حقیقی اولین گام برای کسب توفیق حضور در حلقة یاران امام زمان و پیوستن به جمع اتباع و اعوان آن حضرت، شناخت امام معصوم است؛ شناختی حقیقی و نورانی.  چنان‌چه امیرالمؤمنین در جواب سلمان و ابوذر که از ایشان خواسته بودند، خود را برای آنان معرفی کند، فرمود: «معرفتی بالنورانیة معرفة الله عزوجل و معرفة الله عزوجل معرفتی بالنورانیه و هو الدین الخالص ا لذی قال الله تعالی: و ما امرو الا لیبعدوالله مخلصین له الدین حنفاء و یقیموال الصلوة و یوتوا الزکاة و ذلک دین القیمة»؛ «شناخت من از روی حقیقت و نورانیت، شناخت خدای عزوجل است و شناخت خدای عزوجل از روی نورانیت و حقیقت، شناخت من است و این همان دین خالصی است که خدای تعالی می‌فرماید: “آنها به چیزی جز پرستش خالصانة خدا، بر پا داشتن نماز و پرداخت زکات امر نشده‌اند و این دین، دین مستقیم و پایدار است”  اگر بخواهیم خدا را بشناسیم، باید از کسانی کمک بخواهیم که خدا را شناخته‌اند؛ و آنان، یقیناً، ائمة اطهار(ع) هستند.همان‌طور که در زیارت جامعة کبیره می‌خوانیم: «السلام علی محال معرفة الله».  خدای تعالی را باید از روی نشانه‌هایش شناخت و بزرگترین نشانه و آیت پروردگار، امامی است که اشرف مخلوقات و اعظم آیات است؛ چراکه او، بیشترین ظرفیت را برای قبول اوصاف الهی و انعکاس آن، به ما سوی الله دارد. پس اگر کسی توانست ائمه(ع) اطهار را بشناسد، در حقیقت، خدا را شناخته است: «من عرفکم فقد عرف الله». لذا یکی از ادعیه‌ای که برای عصر غیبت، وارد شده، این است: “اللهم عرفنی…حجتک؛ فانک ان لم تعرفنی حجتک ظللت عن دینی”.  اگر کسی بخواهد در زمرة یاران امام زمانش قرار گیرد، باید با او سنخیت روحی پیدا کند تا بتواند حقیقتاً و باطناً با او باشد؛ و این، به دست نمی‌آید مگر با معرفت و اعتقاد صحیح و پاکیِ نفس.  بنابراین، عارف حقیقی، کسی است که امام خود را بشناسد و به حقّ او آگاه باشد. همان‌طور که در انتهای زیارت جامعه از خدا مسئلت می‌نماییم: «اسئلک ان تدخلنی فی جملة العارفین بهم و بحقهم». با این عرفان حقیقی است که انسان می‌تواند به مقام قرب امام(ع) -که قربی روحی است- برسد. زیرا اگر قرب بدنی و ظاهری با امام حاصل شود، ولی سنخیت و تناسب روحی و یکسانی عقاید و روحیات محقق نشده باشد، همراهی واقعی با امام، امکان پذیر نخواهد بود؛ کما این‌که بیش از هزار نفر تا شب عاشورا با امام حسین(ع) بودند، ولی چون با او سنخیت روحی نداشتند، نتوانستند همراه او بمانند و رهایش کردند. اما افرادی چون حبیب بن مظاهر و بریر که امام خود را شناخته بودند تا آخرین لحظه در کنار او ماندند.  میزان معرفت آن‌ها را می‌توان از جملاتشان دریافت. در دو منزلیِ کوفه، زمانی که اباعبدالله(ع) خطبه‌ای ایراد فرمود و آن را به انتها رساند؛ عده‌ای از یاران برخاستند و ارادت و معرفت خود را به آن حضرت، این‌گونه ابراز نمودند:  زهیر بن قین: “یابن رسول الله! کلام شما را شنیدیم و گوش دل به آن سپردیم. اگر این دنیا برای همیشه باقی باشد و ما هم در آن مخلّد باشیم، با تو بودن را بر زندگی دنیا ترجیح می‌دهیم؛ معکم معکم و لا مع غیرکم.”  هلال بن نافع: “به خدا سوگند؛ ما ملاقات پروردگار را ناخوشایند نمی‌دانیم و بر نیات و بصیرت خود پا برجاییم و با دوستان شما دوست، و با دشمنانتان، دشمن هستیم.”  بریر بن خضیر: “یا بن رسول الله! خدا بر ما منت نهاده که در رکاب تو کشته می‌شویم.”  هم‌چنین، زهیر در روز عاشورا از روی خیرخواهی به انذار اهل کوفه پرداخت و گفت: «ای مردم! بدانید که خدا ما و شما را به ذریة پیغمبر، ممتحن و مبتلا فرموده است، تا ببیند که ما با ایشان چه خواهیم کرد. اینک، من، شما را به نصرت ایشان، فرا می‌خوانم. ای بندگان خدا! فرزندان فاطمه(ع) به مودت و نصرت، احقّ و اولیٰ هستند.”  در روز عاشورا، مادر یکی از صحابه ـ که پسر جوانی بود ـ او را مورد خطاب قرار داد و گفت: «فرزندم! برو و در پیش‌گاه فرزند پیغمبر(ص) قتال کن» و جوان، برای مبارزه به سمت میدان رفت؛ در حالی که این رجز را می‌خواند:  امیری حسین و نعم الامیر  سرور فواد البشیر النذیر  علی و فاطمه والداه  فهل تعلمون له من نظیر  ”حسین امیر من است و چه خوب امیری است. او موجب شادی قلب پیامبر(ص) -که بشیر و نذیر است- بود و علی و فاطمه، پدر و مادرش ‌هستند. با این وصف، آیا نظیر او را سراغ دارید؟”  این جملات، همه، حاکی از معرفتی است که اصحاب حضرت سیدالشهدا(ع)، نسبت به امام زمان خود پیدا کرده بودند.  یاران حضرت بقیت الله(عج) نیز، از آن‌جا که خود را تحت تربیت خاندان عصمت قرار داده‌اند، به معرفتی دست یافته‌اند که امیرالمؤمنین در وصف شان می‌فرماید: “فهم الذین وحدوا الله حق توحیده»؛ «آن‌ها کسانی هستند که به حقیقت توحید، راه یافته اند.”  یاران حجت بن الحسن(ع)، قلوب خود را ظرف علوم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) قرار داده‌اند و با وجود آنکه در زمان غیبت امامِ خود به سر می‌برند و به صورت ظاهر، امامشان را نمی‌بینند، چنان معرفت بالایی نسبت به امام خود کسب نموده‌اند که پیغمبر اکرم، آنان را این‌گونه مدح می‌فرمایند: «ان اعظم الناس یقیناً قوم یکونون فی آخر الزمان لم یلحقوا النبی و حجب علیهم الحج فامنوا بسوادفی بیاض»؛ «والاترین مردم از نظر یقین، قومی در آخر الزمان هستند که پیامبر را درک نکرده‌اند و حجت خدا نیز از از آنان محجوب است؛ اما به مرکب سیاه روی کاغذ سفید ایمان آورده اند»۲۲۴٫  امام صادق(ع) نیز در این‌باره می‌فرمایند: «لا یثبت علی امامته الا من قوی یقینه و صحت معرفته»؛ «بر امامت او [امام زمان(ع)] کسی استوار نمی‌ماند، مگر آن‌که یقینش، بسیار قوی و معرفتش نسبت به او، صحیح باشد.  ۲٫ ایمان راسخ ایمان، ثمرة معرفت صحیح و حقیقی است. امام صادق(ع) می‌فرمایند: «المعرفة اصل فرعه الایمان»؛ «ایمان، تابع معرفت است». پس هر چه معرفت بیشتر باشد، ایمان نیز قوی‌تر است؛ چنان‌چه رسول الله نیز فرموده‌اند: “افضلکم ایمانا افضلکم عرفة.”  طبیعی است قلبی که از رجس و آلودگی پاک شود و ظرف علوم و معارف اهل‌بیت(ع) گردد، اطمنیان و ایمان در آن استقرار می‌یابد.  در تاریخ آمده است که یاران حضرت سیدالشهدا(ع) در شب عاشورا، نشاط و آرامش عجیبی داشتند. سید بن طاووس در لهوف نقل می‌کند که در شب عاشورا، بریربن‌خضیر با عبدالرحمن‌عبدریه شوخی می‌کرد و او را می‌خنداند و می‌گفت: «اطرافیانم می‌دانند که من، نه در جوانی و نه در پیری، این‌گونه نبوده‌ام؛ ولی این حالت، به جهت شوق و اشتیاقی است که نسبت به جایی که به سوی آن خواهیم رفت، دارم».  یاران حضرت بقیت‌الله(عج) نیز، چنان خود را برای امام خود، ساخته و مهیا نموده‌اند و ایمان را در قلب خود، مستقر ساخته اند که خدای تعالی در قرآن بر ایمانشان صحه می‌گذارد و آن‌ها را اهل ایمان و عمل صالح معرفی می‌کند و می‌فرماید: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِم‏…»۲۲۵٫  امام باقر(ع) نیز در شأن یاران امام زمان(عج) می‌فرمایند: «این مؤمنان، همان کسانی هستند که خدای تعالی در کتابش، این¬گونه آن‌ها را توصیف نموده است: “الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْب‏…”»۲۲۶٫  اگر چه امام زمان(ع) غائب است، ولی یاد او در دل‌های آکنده از ایمان یارانش، حضور دارد؛ چنان‌چه امام کاظم(ع) می‌فرمایند: “یغیب عن ابصار الناس شخصه و لا یغیب عن قلوب المومنین ذکره». ایمان به غیب، یاران حضرت مهدی(عج) را چنان ارزش و مقامی داده است، که پیغمبر اکرم(ص) آن‌ها را برادران خود می‌خواند و آرزوی دیدارشان را می‌نماید: «یا لیتنی قد لقیت اخوانی… و لکن اخوانی الذین یاتون من بعدکم یومنون بی…” ۳. اسوه‌های استقامت خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون‏ »۲۲۷٫  یاران حسین بن علی(ع) و یاوران حضرت مهدی(عج) که خدا را مربی خود می‌دانند و خویش را تحت تربیت او قرار داده‌اند، نمونه‌های کامل صبر و استقامت هستند. آنان بر راه خود، چنان پابرجا هستند که قلوبی محکم‌تر از کوه پیدا نموده‌اند و مصداق این فرمودة امام علی(ع) شده‌اند: «المؤمن، صلب من الجبل». آنان اراده‌هایی آهنین و قاطعیتی عجیب دارند و به هیچ وجه حاضر نمی‌شوند از راهی که در زیر سایة امامشان در پیش گرفته‌اند، برگردند.  سخنانی که یاران امام حسین(ع) در شب عاشورا و در محضر اباعبدالله(ع) گفته‌اند، بهترین گواه بر این ادعاست. برای مثال، سعید‌بن‌عبدالله حنفی در آن‌ شب، چنین گفته است: “اگر بدانم که در راه شما کشته می‌شوم، سپس مرا زنده می‌کنند و می‌سوزانند و خاکسترم را بر باد می‌دهند و تا هفتاد مرتبه با من چنین می‌کنند، باز هم، دست از شما برنخواهم داشت.”  زهیربن‌قین نیز در خطاب با امام حسین(ع) این‌ چنین، عرض ارادت کرده است: “یابن رسول الله! به خدا قسم؛ دوست دارم کشته شوم و بعد از آن، دوباره زنده شوم و تا هزار بار، این اتفاق بیفتد؛ اما خدای تعالی کشته شدن را از تو و اهل‌بیتت دفع نماید.”  این ثبات و استقامت، آن‌ها را چنان صبور ساخته بود که در نظرشان، تمام مصائب و سختی‌های جهاد در راه خدا، سهل و آسان می‌نمود؛ لذا در زیارتشان عرض می‌کنیم: “السلام علیکم ایها الشهداء الصابرون اشهد انکم جاهدتم فی سبیل الله و صبرتم علی الاذی فی جنب الله.”  در زمان غیبت، استقامت یاران حضرت مهدی(عج) در عرصة اعتقادات است. یعنی در روزگاری که تمسک به دین – به تعبیر پیامبر اکرم(ص) – مانند گرفتن پارة آتش بر کف دست است، ایشان، بر اعتقادات صحیح خود، ثابت و پابرجا هستند. امام باقر(ع) در این زمینه فرموده‌اند: «یاتی زمان یغیب عنهم امامهم فیاطوبی للثابتین علی امرنا فی ذلک الزمان»؛ “روزگاری می‌رسد که امام از مردم غائب می‌گردد. پس خوشا به حال کسانی که در آن زمان، بر امر ما استوار می‌مانند.”  امیرالمؤمنین(ع)، نیز اراده‌های محکم یاران فرزندش، حجت بن الحسن(عج) را این‌گونه به تصویر می‌کشد: «کلهم لیوث قد خرجوا من غاباتهم لو انهم همّوا بإزالة الجبال لازالوها من مواضعها»؛ «آن‌ها شیرهای ژیانی هستند که از جنگل‌های خود بیرون آمده‌اند و اگر اراده کنند که کوه‌ها را از جای برکنند، بی تردید چنین می‌کنند.  ۴٫ وفای به عهد وفای به عهد، یکی از صفات نیک انسان است که در قبال هر کسی، پسندیده می‌باشد؛ ولی اگر طرف تعهد انسان، خدای تعالی باشد، ارزش و اهمیت آن، فزونی می‌یابد.  اصحاب حضرت سید الشهداء(ع) به تعهدی که با خدای خود- در اطاعت و نصرت امام خویش داشتند- وفا نمودند؛ به طوری‌که ایشان، در خطاب به یارانش می‌فرماید: “انی لا اعلم اصحابا او فی و لا خیرا من اصحابی…»؛ «همانا من یارانی باوفاتر و بهتر از یاران خود، سراغ ندارم”.  یاران با وفای حضرت بقیت الله(عج) نیز، نه تنها در اثر فتنه‌ و فراز و فرودهای دوران غیبت، تعهد خود را در یاری امام خود، فراموش نمی‌کنند، بلکه هر روز، عهد خود را با مولای خویش تجدید می‌نمایند: “اللهم انی اجدد له فی صبیحه یومی هذا عهدا و عقدا و بیعة له فی عنقه.”  ۵٫ محبت شدید به امام(ع) یکی از اوصاف مشترک یاران امام حسین(ع) و یاران حضرت بقیت الله(عج) این است که محبوبشان را خدای تعالی قرار داده‌اند و تمام محبت خود را متمرکز به ذات مقدس او نموده اند: «وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه۲۲۸‏». لذا در زیارت شهداء کربلا عرض می‌کنیم: “السلام علیکم یا اولیاء الله و أحبائه، السلام علیکم یا أصفیاء الله و اودائه، السلام علیکم یا أنصار دین الله.”  از آنجا که امام صادق(ع) فرموده‌اند: «الدین هو الحب و الحب هو الدین»؛ قطعاً کسی که تمام محبتش را معطوف به خدای تعالی می‌کند، یاری کنندة دین او نیز خواهد بود. چنین کسی به تمام متعلقات خدای تعالی و آثار و نشانه‌های او عشق می‌ورزد (اللهم انی أسئلک حبک و حب من یحبک) و از آن‌جا که امام معصوم، وجه الله، و بزرگترین آیت پروردگار است و محبت به او، عین محبت به خدای تعالی می‌باشد (من احبکم فقد احب الله)، اولیای الهی، بیشترین حب را نسبت به ذوات مقدس معصومین(ع) داشته و دارند.  آثار این محبت شدید را در گفتار و رفتار اصحاب اباعبدالله(ع) -که محبت خویش را برای امام خود، خالص ساخته‌اند (و مودتی خالصه لکم)- می‌توان دید. برای مثال، هلال‌بن‌نافع، در خطاب با مولای خویش عرض می‌کند: ‌«ما با دوستان شما، دوست، و با دشمنانتان، دشمن هستیم». مسلم‌بن‌عوسجه نیز می‌گوید: والله؛ دست از تو بر نمی‌دارم تا خدا بداند که ما حرمت پیامبرش را دربارة تو رعایت نمودیم.  از دیگر مصادیق این محبت خالصانه، پیمانی است که یاران و خاندان امام حسین(ع)، در شب عاشورا با یک‌دیگر بستند. در آن شب، حبیب‌بن‌مظاهر، اصحاب را جمع نمود تا به هم تعهد دهند که هنگام جنگ، پیش‌قدم شوند و نگذارند قبل از آن‌ها، کسی از بنی‌هاشم به میدان برود. حضرت عباس(ع) نیز، بنی‌هاشم را جمع نمود تا برای دفاع از مولای خویش، هم‌پیمان شوند.  این ویژگی، در اصحاب امام عصر(عج) نیز دیده می‌شود. امام صادق(ع)، در این‌باره می‌فرمایند: «اگر همة مردم بمیرند، خداوند، یاران او [مهدی موعود(عج)] را خواهد آورد؛ آن‌ها کسانی هستند که خداوند دربارة آن‌ها فرموده است: “فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَه‏…۲۲۹٫”  کسی که مقصود و محبوب دل او، حجت‌بن‌الحسن(عج) است، از ذکر نام محبوبش لذت می‌برد. دوست دارد نام محبوبش، بلند آوازه باشد و همه، نام او را ببرند‌‌‌ و متوجه او باشند. لذا بی‌توجهی و غفلت مردم از آن حضرت، برایش گران است: «عزیز علی ان أبکیک و یخذلک الوری»؛ برای من سخت است که بر تو بگریم، در حالی که دیگران، تو را واگذارند. چنین کسی، در روز جمعه -که همه به خوش‌گذرانی مشغولند- زانوی غم در بغل می‌گیرد و در فراق محبوبش، حیران و سرگردان می‌شود: «الی متی احار فیک یا مولای» و غربت محبوبش، تاب و توان او را می‌برد: «عزیز علی ان یجری علیک دونهم ما جری». او، تمام هستی و وجودش را در پای مولایش ریخته و انتظار روزی را می‌کشد که جان ناقابلش را فدای قدوم مبارک امام(ع) کند و این را، کم‌ترین خدمت به محبوبش می‌داند. همان¬گونه که امیرالمؤمنین، در توصیف یاوران امام مهدی(عج) فرمود: «قوم لم یمنوا علی الله بالصبر و لم یستعظموا بذل انفسهم فی الحق»؛ “آن‌ها قومی هستند که با صبر و شکیبایی خود، برخدا منت نمی‌گذارند و جانبازی در راه حق را بزرگ نمی‌شمارند.”  امتیازات یاران حجة بن الحسن(عج) با وجود تمام مشترکات و تشابهاتی که بین یاران امام حسین(ع) و حضرت بقیت‌الله(عج) وجود دارد؛ ولی اصحاب حضرت حجت‌بن‌الحسن(عج) امتیازاتی دارند که هر انسان با بصیرتی را طامع می‌سازد تا خود را در زمرة آنان قرار دهد. ۱٫ شواهدی از آیات آیات متعددی از قرآن، به اصحاب حضرت بقیت‌الله(عج) تأویل شده، که از جملة آن‌ها، آیات شریفة ذیل است:  ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِین‏ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْب‏۲۳۰  امام باقر(ع) در رابطه با این آیه می‌فرمایند: «خوشا به حال صابرین در غیبتش؛ خوشا به حال ثابتین در محبت او؛ این‌ها کسانی هستند که خدای تعالی در کتابش، آنان را این‌گونه وصف فرموده: ذلک الکتاب…»  وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً ۲۳۱٫  در تفسیر این آیه از امام صادق(ع) روایت شده است: کسانی که خدا آن‌ها را خلیفه می‌کند، قائم(عج) و اصحاب اویند.  وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ۲۳۲٫  در روایات متعددی از خاندان عصمت(ع)، این آیه در شأن امام عصر(عج) و اصحاب ایشان، تفسیر شده است.  یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرِینَ یُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِم‏۲۳۳٫  امام صادق(ع) در تفسیر این آیه می‌فرمایند: “اگر همة مردم بمیرند، خداوند، یاران او را خواهد آورد؛ آن‌ها کسانی هستند که خداوند، در این آیه، توصیف آن‌ها را فرموده است.”  وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى‏ أُمَّةٍ مَعْدُودَة۲۳۴٫  از امیرالمومنین(ع) نقل شده که: امت معدوده، ۳۱۳ نفر اصحاب قائمند.  وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُون‏۲۳۵٫  در تفسیر علی بن ابراهیم، در ذیل این آیه آمده است: عبادی الصالحون، قائم(عج) و اصحاب او هستند.  وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِکَ ما عَلَیْهِمْ مِنْ سَبِیل‏ ۲۳۶  امام باقر(ع)، در مورد این آیه می‌فرمایند: یاری شدگان، قائم(عج) و اصحاب او هستند؛ پس کسی بر ایشان، تسلط نمی‌یابد.  الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُور۲۳۷  امام باقر(ع) در تفسیر این آیه فرموده‌اند: خدای تعالی، مشرق و مغرب زمین را تحت سلطة مهدی(عج) و یاران او قرار می‌دهد و به وسیلة آن‌ها، دین را غالب و همة بدعت‌ها و باطل‌ها را نابود می‌سازد؛ هم‌چنان که اشقیا، حق را از بین برده بودند. و آن‌ها به معروف، امر، و از منکر، نهی می‌کنند.  ۲٫ شواهدی از روایات  در فضیلت و امتیاز یاران حضرت بقیة الله(عج) همین بس که در روایات متعدد، آن‌ها به عنوان بهترین افراد زمان خود، معرفی شده‌اند.  برای مثال، پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: «والاترین مردم، از نظر یقین، قومی در آخر الزمان هستند که پیامبر را درک نکرده‌اند و حجت خدا از آن‌ها مخفی شده است و آن‌ها به مرکب سیاه، روی کاغذ سفید ایمان آورده‌اند». ایشان در روایتی دیگر می‌فرمایند: «اولئک رفقائی و اکرم امتی»؛ «ایشان همراهان و گرامی‌ترینِ امت من هستند.  هم‌چنین، امام سجاد(ع) فرموده‌اند: «ان اهل زمان غیبته و القائلین بامامته و المنتظرین لظهوره، افضل من اهل کل زمان»؛ «مردم زمان غیبت که معتقد به امامت امام خود و منتظر ظهور او هستند، از مردم تمام زمان‌ها، برترند». و باز، در روایت دیگری از آن حضرت آمده است: «من ثبت علی مولاتنا فی غیبة قائمنا اعطاه الله عزوجل اجر الف شهید من شهداء بدر و احد»؛ «خداوند به کسی که بر ولایت قائم(عج) در دوران غیبتش، پایدار بماند.  منقول است که روزی پیغمبر اکرم(ص) در جمع اصحابشان فرمودند: «ای کاش برادرانم را ملاقات می‌کردم». عمر و ابوبکر گفتند: «آیا ما برادران شما نیستیم، در حالی که به شما ایمان آورده¬ایم و همراهتان مهاجرت کرده‌ایم؟» حضرت، مجدداً کلام خود را تکرار کردند و بعد فرمودند: «شما اصحاب من هستید؛ ولی برادران من، کسانی هستند که بعد از شما خواهند آمد. آن‌ها با آن‌که مرا نمی‌بینند، به من ایمان می‌آورند، مرا دوست می‌دارند و یاری و تصدیقم می‌نمایند، فیالیتنی قد لقیت اخوانی.  یاران امام عصر(عج)، کسانی هستند که به فرمودة امام صادق(ع)، امامشان این‌گونه آنان را مورد خطاب قرار می‌دهد: «یا معاشر نقبائی واهل خاصتی و من ادخر¬هم الله لنصرتی قبل ظهوری علی وجه الارض…»؛ «‌ای فرماندهان! ‌ای نزدیکان من! ‌ای کسانی که خدا، آن‌ها را برای یاری  من در زمین ذخیره کرده بود…  ۳٫  حاصل کلام، یادآوری درسی برای شیعیان و منتظران ظهور امام عصر(عج) بود که باید واقعة عاشورا را پیش روی خود قرارداده و با دقت و بصیرت، آن را تحلیل کنند و از آن عبرت بگیرند.  در اینجا ذکر چند نکتة اساسی لازم است: همه ما آرزوی یاری آن وجود مقدس را داریم؛ ولی باید بدانیم که شرط اساسی در یاری نمودن ایشان، داشتن احساس مسئولیت است. همة ما در قبال امام زمان خود، موظف و مسئولیم (و کان عهد الله مسئولا)؛ پس باید به صورت جدی تأمل کنیم و به وجدان خود پاسخ دهیم که چرا امام ما غائب است؟  اشکال ما این است که به دوران غیبت با تمام سختی‌هایش، خو گرفته‌ایم؛ زیرا به قول معروف، «بنی آدم، بنی عادت است»! در این زمان به دنیا آمده‌ایم و به شرائط آن عادت کرده‌ایم و گمان می‌کنیم که سیر زندگی، همیشه همین خواهد بود. اشکال دیگر ما این است که باور نداریم غیبت امام عصر(عج) و فراق از او، مصیبت است؛ حتی بعضی می‌گویند: «مصلحت این است»! آیا عقل سلیم باور می‌کند که غیبت امام معصوم، به صلاح ما باشد؟! اگر به صلاح ماست، چرا امام صادق(ع) در حالی که هنوز غیبتی واقع نشده بود، در عزای آن، زانوی غم در بغل می‌گرفت و هم‌چون مادری داغ‌دیده، آشفته و جگر‌سوخته می‌گریید و می‌فرمود: «آقای من! غیبت تو، خواب از دیدگانم ربوده و زمین را بر من تنگ کرده و آسایش دلم را به هم زده است…  پس، بر ماست که این مصیبت را درک کنیم و بدانیم که هر لحظة دوران غیبت، خسارت است (ان الانسان لفی خسر) و بی تردید، مسبب آن هم، خود ما هستیم. (الغیبة منا)؛ ما امام خود را به واسطة غفلتمان، در چاه غیبت انداخته ایم و چاره اش هم به دست خود ماست (ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم.)  پس باید چاره جویی کنیم و در این مسیر، نخست، باید تصور آن که ظهور، مربوط به آینده‌های دور و بعید است، از سر بیرون کنیم؛ چون این اعتقاد کافران است: «انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا» و در نتیجة این تصور غلط، مسئله به خدا واگذار، و از منتظران، سلب مسئولیت می‌شود. در این صورت، همه نسبت به مسئلة ظهور، بی تفاوت و بی تحرک خواهند شد.  امروز همة ما باید متوجه باشیم که در چه دوران حسّاس و سرنوشت‌سازی به سر می‌بریم؛ در زمان امامی که همة انبیاء و اوصیاء، آرزوی دیدن او را و بلکه آرزوی خدمت به او را داشتند؛ حتی جد بزرگوار او، امام صادق(ع) فرمودند: «به خدا سوگند؛ اگر زمان ظهور را درک می‌کردم، جانم را فدای صاحب الامر، می‌نمودم.  باید بدانیم کسانی می‌توانند در ردیف یاران آن حضرت، واقع شوند که در راه زمینه سازی ظهور او، جهاد و تلاش نمایند؛ چرا که امام صادق(ع) فرموده‌اند: «الا انهم انصار المهدی یوطئون له سلطانه»؛ «آگاه باشید! یاران مهدی، زمینه‌ساز سلطنت جهانی او هستند» و کیفیت این زمینه سازی را هم، در ضمن داستان قوم بنی اسرائیل، این‌گونه به ما تعلیم فرموده‌اند: «چون عذاب بر بنی اسرائیل، طولانی شد، تا چهل روز در پیشگاه الهی ضجه زدند. پس خدای تعالی به حضرت موسی(ع) دستور فرمود که بنی‌اسرائیل را از دست فرعون، نجات دهد؛ در نتیجه از صد و هفتاد سالی که به فرج حضرت موسی(ع) باقی مانده بود، صرف نظر شد.اگر شما هم، این چنین عمل کنید، خدا فرج ما را می‌رساند؛ ولی اگر دست روی دست بگذارید و دعا نکنید، زمانی فرج می‌رسد که کار به نهایت خود رسیده باشد.  و اما چارة اصلی و کلیدی که درِ بستة غیبت را به سرعت باز می‌کند، توصیه‌ای است که خود امام زمان(عج)، بیش از هزار سال پیش، در نامه به شیخ مفید فرمودند: «اگر شیعیان ما-که خداوند، توفیق طاعت خویش را به ایشان دهد- در وفا به عهدی که با ما دارند، یکپارچه می‌شدند [و ما را یاری می‌کردند]، هرگز از میمنت دیدار ما محروم نمی‌گشتند[و ظهور ما به تأخیر نمی‌افتاد] و سعادت حضور در محضر ما، با معرفتی حقیقی، به سرعت نصیبشان می‌شد.  شاید یکی از اشکالات دیگر ما، این باشد که تصور درستی از یاری نمودن امام عصر(عج) نداریم. در طول تاریخ، عده‌ای در کاشان یا حله و سبزوار بودند که در بامدادِ هر روز با نیت یاری امام زمان(عج)، با اسب‌های زین‌کرده و شمشیرهای برهنه از دروازة شهر، خارج می‌شدند و به این شکل، انتظار خود را نشان می‌دادند. حتی سلاطین صفوی برای آن که آمادگی خود را در همراهی امام زمان(ع) اثبات کنند، همیشه در کاخ‌های خود، دو اسب با زین و افسار مجلل و مجهز داشتند.  امروز هم به اشکال دیگری، در مسئلة آمادگی برای ظهور، قشری برخورد می‌شود. هرچند این اعمال، حاکی از داشتن روحیة انتظار و فی نفسه ارزشمند است.

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 929
زمان انتشار: 23 نوامبر 2014
| |
(جلسه 266) پرورش فرزندان، تحتِ محبت اهل بیت

خانواده آسمانی،جلسه 266 ، 92/12/15

(جلسه 266) پرورش فرزندان، تحتِ محبت اهل بیت

- احیاء امر اهل بیت امام باقر «علیه السلام» در روایت زیر به آثار دیگری از ملاقات مؤمنین اشاره می‌فرمایند؛ - تزاوروا فی بیوتکم، فإنّ ذلک حیات لأمرنا، رَحِم الله عبداً أحیا أمرنا. - به خانه‌های یکدیگر رفت و آمد داشته‌باشید که این کار، باعث احیای امر ماست. خداوند رحمت کند بنده‌ای را که امر ما را اِحیا کند. در خانه یک مؤمن یا یک انسان حقیقی، معصیتی صورت نمی‌گیرد. یکی از خصوصیات خانه‌های شیعیان از نگاه امام باقر «علیه السلام» آن است که این خانه‌ها احیاء کننده امر اهل بیتند. بسیاری از منازل اصلاً آماده رفت و آمد فطرت‌گرایان نیستند و اساساً رفت و آمدی از مؤمنین و اهل فطرت در آنها دیده نمی‌شود. اما در سبک زندگی‌ِ انسانی، صله ارحام آسمانی و رفت و آمدهای بهشتی از جایگاه و اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. همانطور که همه ما در منازل‌مان دغدغه‌های اهلِ خانواده زمینی خود را داریم، برای رسیدن به سبک زندگیِ الهی و انسانی، حتماً باید در خانه‌های خود دغدغه‌های اهل بیت و خانواده آسمانی‌مان، بخصوص امام زمان «علیه السلام» را به دغدغه‌ای جدی و همگانی تبدیل کنیم، به طوری که همه اعضا خانواده در تفکر و همدلی برای خانواده آسمانی خویش و احساس تکلیف برای جهاد و تلاش در رفع موانع ظهور، اشتراک داشته‌باشند. چقدر لذت‌بخش و امیدوارکننده است لحظه‌ای که اهل بیت به خانه‌ای می‌نگرند و ساعتهای از آن خانه را در اشتغالِ به احیاء امر اهل بیت و رفع موانع ظهور می‌بینند. در سبک زندگیِ اسلامی، خانه‌ها اشرافی‌اند هم از منظر نوع انتخابات و نگاهها، هم از منظر نوع فعالیت‌ها و رفت و آمدها و دغدغه‌ها. حتی طراحی دکوراسیون در این منازل نیز به گونه‌ای است که موجبات احیای امر الهی، توجه به غیب و رفت و آمد و درود فرشتگان را فراهم می‌سازد. اساساً از نگاه قرآن، شرافت یک منزل آن است که اساس و بنیان آن بر پایه تقوا تشکیل شده باشد. اگر الله، اهل بیت و جهاد سه معشوقِ اصلی و اول اعضایِ یک خانواده نباشند، آن خانه، خانه‌ای بی‌برکت خواهد بود. امام باقر، با اطمینان، تجمع مؤمنان را راهی برای قدرت گرفتن اهل بیت می‌داند. آیا جمع‌های ما، به گونه‌ای برگزار می‌شود، که امام زمانِ تنها و غریب‌مان، در آن یاری شده و قدرت گیرد؟ اگر جمع‌های ما، حقیقتاً در جهت احیایِ دین خدا پیش می‌رود؟ یاری ولی الله، احیاء امرالهی در شب عاشورا حدود 40 نفر بیشتر در لشکر امام حسین «علیه السلام» باقی نمانده بودند. از صبح عاشورا تا عصر عاشورا، امام حسین «علیه السلام» چندین بار خطاب به لشکر عمر سعد، خودش را را معرفی نمود و طلبِ یاری نمود. اما این طلب یاری در واقع طلبِ نجات شیعیانی بود که در جهنم گرفتار شده بودند. حدود 30 تا 32 نفر با «هل من ناصر ینصرنی»‌های امام حسین «علیه السلام» از لشکر عمر سعد (جهنم) بیرون آمده و خود را به بهشت حسین رساندند و توانستند از پایین‌ترین درجات جهنم تا عالی‌ترین درجات بهشت در کمتر از یک روز صعود کنند. این صعود تنها یک دلیل داشت؛ تنهایی امام حسین «علیه السلام». اگر امام لشکریانِ بسیاری داشت، هیچ کس تحتِ ندایِ کمک خواهی او، تحت تأثیر قرار نمی‌گرفت و لشکر دشمن را ترک نمی‌کرد. اگر همه ما به این حس حقیقی برسیم که امام زمان، پدر حقیقی ما، غریب و تنها و آواره است و بیشترین غم و ناراحتی‌اش از آن است که فرزندانش رهایش نموده و یاری‌اش نمی‌کنند، قطعاً تغییری در سبک زندگی‌مان خواهیم داد و در جهت کمک و رفع موانع ظهورش، قدمی برخواهیم داشت. باید حس انتقام در ما تولید شود که بتوانیم وارد عملیات انتقام شده و برای آن برنامه‌ریزی نماییم. بهترین و مهمترین نقشه‌ریزی‌ها در تمام عالم، شب انجام می‌شود، تاریکی، خلوت و آرامش شب، فرصتی مناسب برای تمام برنامه‌ریزی‌ها و طرح نقشه هاست. حتی مقدرات عالم، در شب قدر مشخص می‌شود، نه روزِ قدر. بنابراین برای رسیدن به مقامِ یک منتقم، باید اهل بیداری شب باشیم. اما یک سؤال مهم که هر انسان، قبل از هر انتخابی باید از خودش بپرسد آن است که آیا من در لشکر امامم ثبت نام شده‌ام؟ آیا سِمَت و پستی در این لشکر به من واگذار شده‌است؟ اگر جواب این پرسش مثبت بود، تمام انتخاب‌ها و تصمیمات و روابط ما در چهارچوبِ این پاسخ مثبت، مبارک و لذت‌بخش خواهند بود، در غیر اینصورت، یک زندگی حیوانی و بی‌برکت خواهیم داشت. بزرگترین دغدغه حضرت زهرا «سلام الله علیها»، حمایت از امام زمانش بود. ما چقدر به مادرمان شباهت داریم؟ آیا ما جزء کسانی هستیم که حضرت زهرا «سلام الله علیها» به عنوان حامیِ پسر غریب و تنهایش به ما نگاه کند؟ آیا آرزوی اساسیِ ما آن است که امام زمان‌مان، به عنوان شیعه‌ای جهادگر روی ما حساب باز کند؟ آیا ما به اندازه علی اصغر «علیه السلام» و رقیه «سلام الله علیها» توانسته‌ایم در دین مؤثر باشیم؟ پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله» حداقل فایده جهاد را این می‌داند که فرزندان و همسر انسان، به عنوان انسانی جهادگر و قدرتمند او را پذیرفته و بر قدرتِ او تکیه می‌کنند، جهاد به خانواده انسان، مجد و عظمت می‌بخشد. بزرگترین وظیفه یک پدر و مادر، پرورش فرزندان تحتِ حبّ خانواده آسمانی‌شان است. خیانت و جنایت بزرگی است اگر فرزندانمان را با خانواده حقیقی‌شان آشنا نکرده و آنها را به مودت اهل بیت نرسانیم. کمی جدی‌تر در سبک زندگی خود بازنگری داشته‌باشیم و خانه و خانواده خود را تا مقامی بالا ببریم که مشمولِ دعای امام باقر «علیه السلام» شوند: رحم الله عبداً أحیا أمرنا.... آرشیو مباحث استاد شجاعی فروشگاه آنلاین با محصولات ناب

صوت

1 - (جلسه 266) پرورش فرزندان، تحتِ محبت اهل بیت

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 883
زمان انتشار: 15 نوامبر 2014
| |
یاران منجی در کنار فرشتگان بدر

یاران منجی در کنار فرشتگان بدر

فرشتگان بدر در سپاه حق حضرت علی(علیه السلام) می فرمایند: هنگامی که جاه طلبان بمیرند، زمامداران منحرف شوند، و دل ها به افراط و تفریط بگرایند، آنها که با حق در افتند، نابود می شوند و فقط مۆمنان باقی می مانند که تعدادشان در حدود سیصد و کمی بیشتر است، که همراه آنها گروهی جهاد می کنند، که در جنگ بدر همراه پیامبر(صلی الله علیه و آله) جنگیدند و کشته نشدند و به اجل طبیعی نیز از بین نرفتند. منظور امیرالمۆمنین علی(علیه السلام) از این گروه، فرشتگانی است که در جنگ بدر از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) حمایت کردند و در دولت حق از سپاه حق، حمایت خواهند نمود. (1) پا در رکابانِ صاحب شمشیر اولین مأموریت یاران حضرت، جنگی تمام عیار با مستکبران عالم است، که در آغاز انقلاب بزرگ حضرت، در رأس همه کارها قرار دارد. یاران خاص حضرت مهدی (عجل الله فرجه) در این جنگ سربازانی شجاع و فداکار در رکاب امام زمان(عجل الله فرجه) و گوش به فرمان آن حضرت هستند. امام باقر(علیه السلام) می فرمایند: قائم آل محمد (علیه السلام) شباهت هایی با پنج تن از پیامبران دارد ... اما شباهت او به جد خود (پیامبر صلی الله علیه و آله) قیام با شمشیر است و کشتن دشمنان خدا و پیامبر، و نیز جباران و سرکشان، او با (نیروی) شمشیر و (نیروی) ترس، (که در دل جباران انداخته می شود) مدد می گیرد. (2) در این روایت به دو شباهت اصلی حضرت مهدی(عجل الله فرجه) با جد بزرگوارش اشاره شده، که یکی از آنها، قیام با شمشیر و دیگری، پشتیبانی خدا از او به وسیله ایجاد ترس و وحشت در دل دشمنان است. روایات فراوانی وجود دارد که قیام حضرت(عجل الله فرجه) را با شمشیر، صراحتاً بیان می کند. و در آن روایات حضرت مهدی(عجل الله فرجه) را «قائم بالسیف» یا «صاحب السیف» نامیده اند. مانند روایتی از امام صادق(علیه السلام) که در جواب فردی که در مورد حضرت مهدی(عجل الله فرجه) از ایشان سۆال پرسیده بود، فرمودند: همه ما یکی پس از دیگری، برپا دارنده امر خداییم، تا اینکه صاحب شمشیر ظهور کند. پس آن گاه که صاحب شمشیر ظهور کند، شیوه ای غیر از آنچه پیش از آن بوده است، در پیش می گیرد. (3) وحشت در دل دشمنان حق روایات فراوان دیگری در باب پشتیبانی خداوند از حضرت(عجل الله فرجه) به وسیله ایجاد رعب و وحشت، نیز وجود دارد و این ویژگی یکی از ویژگی های قیام حضرت مهدی(عجل الله فرجه) می باشد که مانند ویژگی انقلاب پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می باشد. در آیات متعددی از قرآن کریم، به این مسئله اشاره شده است که خداوند با ایجاد ترس و وحشت در دل کافران و مشرکان، به یاری پیامبر اسلام و سپاه او برخاسته و آنها را بر دشمنانشان غالب ساخته است. مانند آیه 12 سوره انفال که می فرماید: «(به یاد آور) آن هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان وحی کرد، من با شمایم. مۆمنان را ثابت قدم بدارید که همانا من در دل کافران ترس خواهم افکند.» مردمی برتر از مردم هر زمان امام سجاد(علیه السلام) درباره منتظران و یاران حضرت مهدی(عجل الله فرجه) به یكی از دوستانش به نام ابوخالد(رحمة الله علیه) چنین فرمود: مردمی كه در زمان غیبت امام زمان(عجل الله فرجه) به سر می برند و معتقد به امامت و رهبری آن حضرت بوده و منتظر ظهور و قیامش هستند، از مردم هر زمانی برترند؛ چرا كه خداوند آنها را آن چنان از عقل و فهم و شناخت برخوردار كرده كه غیبت امام زمان(عجل الله فرجه) برای آنان همچون ظهور آن حضرت است. خداوند آنها را در این زمان همچون مجاهداتی قرار داده كه با شمشیر در پیشاپیش رسول خدا(صلی الله علیه و آله) با دشمن می جنگیدند، در حقیقت مردان خالص و شیعیان راستین ما چنین افرادی هستند كه در آشكار و پنهان به سوی خدا دعوت كنند. (4) وقتی دشمن به دست و پا می افتد با توجه به مطالب فوق می توان نتیجه گرفت که هنگام ظهور، خداوند متعال چنان ترس و وحشتی در دل دشمنان آن امام می اندازد، که عقل آنان را مختل می کند و آنان را از تصمیم گیری درست و به موقع در مقابل سپاه حضرت مهدی(عجل الله فرجه) باز می دارد. تا جایی که به هر عملی دست می زنند به ضررشان تمام می شود. «اللهم ارزقنا توفیق الطاعة و بعد المعصیة و صدق النیة» پی نوشت: 1.       غیبت نعمانی، صفحه 103. 2.       کمال الدین و تمام النعمة، جلد1، صفحه327. 3.       بحارالأنوار، جلد23، صفحه189. 4.       کمال الدین، صفحه320.

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 754
زمان انتشار: 3 نوامبر 2014
| | |
ماه نیزه ها

ماه نیزه ها

عبدالرضا هلالی - حامد زمانی 

فیلم

1 - ماه نیزه ها

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 608
زمان انتشار: 23 اکتبر 2014
|
 شیطان پرستی و توهمات ابر قدرتی!

شیطان پرستی و توهمات ابر قدرتی!

شیطان‌پرستی امروزه در غرب برای گروهی از جوانان جذّابیت دارد. این جذّابیت نه از آن جهت که ذاتاً مطلوب است، بلکه از آن روی که «نقش جایگزین» را در پر کردن خلأها به‌دست گرفته، مورد توجه و اقبال جوانان و نوجوانان است. در کشورهای صنعتی، از یک سو افزایش پیچیدگی‌های اجتماعی و رشد تکنولوژی و از سوی دیگر، تغییرات سریع جسمی و جنسی، باعث احساس نگرانی و ترس در میان جوانان شده است. جالب این که همین پیچیدگی ها باعث گرایش به شیطان پرستی شده است. چرا و چگونه؟ این نوشتار را بخوانید.  وعده اقتدار جوانان معمولاً احساس ترس را با رفتارهای «ضدّ ترس» دفع می‌کنند. رفتارهای ضدّ ترس، به ‌طور غیرمستقیم و در قالب رفتارهای خطرناک و خطر‏پذیر نمود می‌یابد. آن‌چه برای جوان، حیاتی است، تسلّط بر اضطراب ناشی از ترس و تردید است. در این شرایط برخی به مواد مخدّر و الکل پناه می‌برند و پاره‌ای دیگر به سراغ قدرت‌های ماورایی می‌روند. این‌جاست که بزرگ‌ترین جذّابیت شیطان‌پرستی خود را در قالب یک راه‏ حل عملی نشان می‌دهد و آن‏هم «وعده قدرت» است. شیطان‌پرستی از آن‌جاکه به نیرویی به‌نام شیطان دعوت می‌کند و این نیرو را دارای قدرت‏های بی‌پایان معرفی می‌کند، به پیروان خود وعده «قدرتمند بودن» می‌دهد. دو روش در شیطان پرستی در آیین شیطان‌پرستی به دو شیوه، «زیست مقتدرانه» به عنوان هدف دنبال می‌شود؛ از یک سو احساس گناه و پشیمانی برداشته می شود(رفع مانع درونی) و از سوی دیگر روی آوردن به قدرت‌های شیطان (نشان دادن یک نقطه اتکای بیرونی) تأکید می‌شود. نگاهی به وضعیت روانی افرادی که گرایش به شیطان‌پرستی داشته‌اند و دوره‌ای را با این جریان سپری کرده‌اند، نشان می‌دهد که برای این افراد، مفاهیمی چون گناه، خلاف و انحراف اساساً مطرح نیست؛ به همین دلیل احساس پشیمانی هم ایجاد نمی‌شود. کسانی که پیش از ورود به شیطان‌پرستی ترس‌های سرکوب شده داشته‌اند، با دو فرایند، فوق احساس بهبود و تسکین پیدا می‌کنند. رفع مانع درونی از طریق دست‌کاری در تصوّرات دنبال می‌شود؛ چرا که از یک سو گناهان رایج در مسیحیّت (حسد، زنا، ترس...) نه فقط عصیان و لغزش معرفی نمی‌شوند، بلکه پرداختن به آن‌ها ـ با این شعار که اقتضای وجود آدمی است ـ «مطلوب» معرفی می‌شود. از سوی دیگر «وعده قدرت» به عنوان پادزهر تمام مشکلات ناشی از ترس‌های سرکوب شده، جذّابیت ویژه‌ای خواهد دشت. در شیطان پرستی به دیگران وعده اقتدار داده می شود. در این مرام ضد توحیدی، ازآن‌جا‌که راهی برای اقتدار باطنی و قدرت حقیقی نشان داده نمی‌شود، در انتظارِ «اقتدار» نشستن هم می‌تواند رضایت‌بخش باشد. شیطان‌پرستی «باور به قدرتمند بودن» را به جای «قدرت حقیقی» می‌نشاند و صد البته این فرآیند می‌تواند سرپوشی بر ضعف و ناکامی‌ یاران شیطان باشد. امروزه در غرب بعضی از جوانان به امید همین اقتدار به شیطان پرستی روی آورده اند راهکارهای عملی دیگر هم ‌چون استفاده از مواد مخدر و توهّم ‌زا نیز در شیطان‌پرستی تجویز می‌شود و حتی راه‌کاری چون خودکشی که نهایی‌ترین روش فرار از ترس‌ها و اوهام و نجات از آشفتگی‌هاست، تأیید می‌شود.( ر.ک: روان شناسی ساتانیسم، آنتونی موریاتی، مهدی گنجی، ص90 به بعد) از مجموع مطالب یادشده برمی‌آید که شیطان‌پرستی برای بسیاری از جوانان غربی، نوعی فرار از مشکلات روانی و گریز از تهدیدات اجتماعی در زندگی ماشینی است. عمل شیطانی لاوی لاوی(موسس شیطان پرستی مدرن) در کتابش از یک سو با این ادّعا که دین نمی‌تواند به تمام نیازهای انسان پاسخ گوید، ادیان الهی را ناکارآمد دانسته، تلاش می‌کند مخاطب، هرچه بیشتر نسبت به ادیان توحیدی بدبین شود و تصویری کاملاً منفی از ادیان پیدا کند. از سوی دیگر وی به چیزی دعوت می‌کند که ضدّ ادیان است. ترفندی که لاوی برای ترویج شیطان‌پرستی به کار می‌برد در روان‌شناسی «تقویت منفی» خوانده می‌شود؛ یعنی «از کار انداختن ضد». مثال معروف آن، ایجاد ترس نسبت به جهنّم برای دعوت به بهشت است که مخاطب از ترس عذاب جهنّم به بهشت توجه کند. لاوی بدون آن که تلاش کند کارآمدی شیطان‌پرستی را اثبات کند، با ساختن تصویری منفی از ادیان، مطلوبِ خود ـ کارآمدی شیطان‌پرستی‌ـ را به ذهن مخاطب القا می‌کند. شیطان پرستی لاوی برای اثبات «اقتدار شیطانی» از همین ترفند استفاده می‌کند؛ یعنی با این ادّعا که مسیحیان افرادی ضعیف هستند و «وقتی به یک طرف صورتشان سیلی بزنند، طرف دیگر را جلو می‌آورند»، ادّعا می‌کند که شیطان‌پرستی آیین اقتدار است و چون مسیحیت آیین ضعف است، در آیین ضدّ مسیح، افرادی قوی و نیرومند پرورش می‏یابند. وی بدون آن‌که به خود زحمت دهد و بگوید که کدام اقتدار و قدرت از سوی شیطان به هواداران او داده می‌شود، با پرداختن به ضعف مسیحیان، اقتدار شیطان‌گرایان را نتیجه می‌گیرد. جوانان غربی از امنیّت روانی و لذّت مهرورزی و عطوفت در خانواده بهره‌ای نبرده‌اند و از سوی دیگر احساس درماندگی، ناکامی و ضعف را در حاشیه زندگی ماشینی به‌خوبی لمس کرده‌اند(همان، ص95 ) و از همه مهم‌تر خود را از تغییر محیط ناتوان می‌بینند. طبیعی است که این وضعیت روانی، زمینه مساعدی برای دعوت به «امنیّت» و «قدرت» است. در چنین اوضاعی انسان‏ها حتّی به «توهّم اقتدار» و «خیال قدرت» هم راضی‌اند؛ چرا که خیال می‏تواند بدون این‏که حقیقتی در کار باشد، برای آدمی تکیه‏گاه موهوم دست‏ و ‏پا کند.( برقعی، زهره، خیال از نظر ابن سینا و ملاصدرا، ص 178) نیاز فوری آن‌ها، احساس امنیت و تصویری مطمئن از شخصیت خود است، نه اعتماد به‌نفس واقعی و نه اقتدار حقیقی. جوانان معمولاً احساس ترس را با رفتارهای «ضدّ ترس» دفع می‌کنند. رفتارهای ضدّ ترس، به‌طور غیرمستقیم و در قالب رفتارهای خطرناک و خطر‏پذیر نمود می‌یابد. آن‌چه برای جوان، حیاتی است، تسلّط بر اضطراب ناشی از ترس و تردید است. در این شرایط برخی به مواد مخدّر و الکل پناه می‌برند و پاره‌ای دیگر به سراغ قدرت‌های ماورایی می‌روند آن‌چه در شیطان‌پرستی برجسته می‌شود، پرداختن به این نیاز و انگشت نهادن بر درد جوانان است. شیطان‌پرستی تلاش می‌کند نشان دهد درک درستی از چنین کمبودی دارد؛ به همین علت سران آیین شیطانی مدام به مشکلات اجتماعی و ناکامی‌های جوانان و محرومیّت‌های آنان اشاره کرده، و با زبان‌های مختلف، این درد را تکرار می‌کنند. انتخاب نشان مشکی به عنوان نماد ظلم و تجاوز در عالم و رنگ سیاه به عنوان رنگ شیطانی از طرف لاوی در کتاب انجیل شیطانی، با همین هدف صورت گرفته است. در فیلم گابریل که همان جبرائیل است، حتی فرشته‏ها هم درمانده و شکست خورده به تصویر کشیده می‌شوند، به‌طوری‌که تمام صحنه‌های فیلم با تاریکی آمیخته است و نشانی از نور و عدالت به چشم نمی‌خورد. در این محصول هالیوودی، از آن ‌جا که تمام قدرت و قوا از آن شیطان است، دست یافتن به زندگی مقتدرانه در ارتباط گرفتن با شیطان معرفی می‌شود و در نهایت، خاتمه دادن به آشفتگی‌ها و سامان دادن به نابسامانی‌ها هم فقط از شیطان انتظار می‌رود. لاوی از دیگران می‌خواهد با ایجاد رعب و وحشت در دل مخالفان، برای خود اقتدار کسب کنند و احساس گناه را که عامل رنجش درونی است کنار بگذارند و با پرداختن به گناه، هیجانات مثبت خود را تقویت کنند و با کنار گذاشتن دین، به عذاب وجدان خود خاتمه دهند. در شیطان‌پرستی حتی توان فریب والدین و دیگران نه تنها ارزش است، که نشانی از اقتدار معرفی می‌شود. پیروان شیطان، مراسم سرّی و رازآلود در شیطان‌پرستی را نیز نوعی از دانش اقتدار ارزیابی می‌کنند و بالاترین عامل اقتدار که استفاده از قدرت شیطان و تمسّک به نیرو‌های شگرف شیطانی است، در صدر تمام نیروها و به عنوان سمبلی از «اقتدار کامل» معرفی و تبلیغ می‌شود. جوانان غربی از امنیّت روانی و لذّت مهرورزی و عطوفت در خانواده بهره‌ای نبرده‌اند و از سوی دیگر احساس درماندگی، ناکامی و ضعف را در حاشیه زندگی ماشینی به‌خوبی لمس کرده‌اند و از همه مهم‌تر خود را از تغییر محیط ناتوان می‌بینند. طبیعی است که این وضعیت روانی، زمینه مساعدی برای دعوت به «امنیّت» و «قدرت» است. در چنین اوضاعی انسان‏ها حتّی به «توهّم اقتدار» و «خیال قدرت» هم راضی‌اند آن‌چه در شیطان‌پرستی به نام جادو و اعمال جادویی مطرح است، برای درک تجربه اقتدار است. پدر شیطان‌پرستی مدرن، یعنی «الیستر کرولی» کسی بود که جادوگری را به‌طور گسترده‌ای رواج داد. او انجمنی برای گسترش جادو تأسیس کرده و کتاب قانون خود را با همین هدف به رشته تحریر درآورد.(اعترافات یک سالک، خوان آریاس، ترجمه دل آرا قهرمان، ص124) پائولو کوئلیو که خود شیفته آیین‏های شیطانی است و تجربه‏ای در عالم جادو دارد، شخصیت و ایده آلیستر‏کرولی را چنین توصیف می‏کند: "کرولی" شخصیتی بسیار شگفت‌انگیز در تاریخ جادو... من وارد انجمن سرّی او شدم که نامش را فاش نخواهم کرد... آن وقت من رائول (خواننده مشهور برزیلی) را به آن انجمن سرّی بردم که در آن‌جا آزادی کامل حکم‌فرما بود. هیچ قانونی نداشت. می‌توانستی موجودی وحشتناک باشی یا آدمی دوست داشتنی. آزادی جنسی کامل، آزادی اندیشه کامل، هر جور آزادی، حتی آزادی ظلم کردن. تنها هدف، دنبال کردن تجربه اقتدار تا آخر بود.(همان، ص 124 به بعد) نتیجه گیری در شیطان پرستی به دیگران وعده اقتدار داده می شود. در این مرام ضد توحیدی، از آن‌ جا‌ که راهی برای اقتدار باطنی و قدرت حقیقی نشان داده نمی‌شود، در انتظارِ «اقتدار» نشستن هم می‌تواند رضایت‌بخش باشد. شیطان‌پرستی «باور به قدرتمند بودن» را به جای «قدرت حقیقی» می‌نشاند و صد البته این فرآیند می‌تواند سرپوشی بر ضعف و ناکامی‌ یاران شیطان باشد. امروزه در غرب بعضی از جوانان به امید همین اقتدار به شیطان پرستی روی آورده اند. حمزه شریفی دوست          

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 607
زمان انتشار: 23 اکتبر 2014
|
اقامه نماز رهبر انقلاب بر پیکر «آیت‌الله»/ آخرین وداع «چشم‌های بارانی» با «عالم ربانی»/ پیر خبرگان در جوار «سیدالکریم» آرام گرفت

مراسم تشییع پیکرآیت‌الله مهدوی کنی؛

اقامه نماز رهبر انقلاب بر پیکر «آیت‌الله»/ آخرین وداع «چشم‌های بارانی» با «عالم ربانی»/ پیر خبرگان در جوار «سیدالکریم» آرام گرفت

مراسم اقامه نماز و تشییع پیکر مرحوم آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی با تلاوت آیاتی از قرآن کریم و مداحی ذاکر اهل بیت میثم مطیعی با حضور گسترده اقشار مختلف مردم در دانشگاه تهران برگزار شد. حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی دقایقی پس از آغاز مراسم به منظور اقامه نماز بر پیکر مرحوم حضرت آیت‌الله محمدرضا مهدوی‌کنی رئیس فقید مجلس خبرگان رهبری وارد دانشگاه تهران شدند. روسای قوای سه‌گانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام مقام معظم رهبری را همراهی می‌کردند. سرلشکر فیروزآبادی، غلامعلی حدادعادل، محمدباقر قالیباف، حجت‌الاسلام سیدمحمود علوی، حجت‌الاسلام سیدحسین خمینی، سردار محمدرضا نقدی، سردار حسین دهقان، حجت‌الاسلام علی‌اکبر ناطق نوری، آیت‌الله احمد جنتی، آیت‌الله علم‌الهدی، آیت‌الله یزدی، محمود احمدی‌نژاد و حجت‌الاسلام رحیمیان ازجمله مقامات لشکری و کشوری حاضر در این مراسم بودند. از دیگر چهره‌های حاضر در این مراسم می‌توان به آیت‌الله هاشمی شاهرودی، آیت‌الله دری نجف‌آبادی، سردار احمدی مقدم، سردار حجازی، محمدرضا عارف، ولی الله سیف، محمد رویانیان، محسن رضایی، سرلشکر عطاالله صالحی، سرلشکر محمدعلی جعفری، آیت‌الله امامی کاشانی، حمید میرزاده، سردار حسین نجات، عبدالرضا رحمانی فضلی، محمد شریعتمداری، علی اکبر صالحی، حسین فریدون، محمد نهاوندیان و... اشاره کرد. براساس این گزارش، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب پس از ورود به دانشگاه تهران بر پیکر آیت‌الله محمدرضا مهدوی‌کنی رئیس فقید مجلس خبرگان رهبری نماز اقامه کردند. پس از اقامه نماز رهبر معظم انقلاب بر پیکر مرحوم آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی، پیکر این عالم مجاهد بر دوش مردم تهران با شعار «یا حسین» و «عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز» تشییع شد. تشییع‌کنندگان پرچم‌های «یاحسین»، «یازهرا» و تصاویری از آیت‌الله مهدوی کنی را دست داشتند و ضمن عزاداری برای رئیس فقید مجلس خبرگان رهبری، فاتحه قرائت کردند. تشییع پیکر این عالم ربانی در تهران پایان یافت و پیکر ایشان برای خاکسپاری به شهرری منتقل شد. *آیت‌الله مهدوی‌کنی نماد استقامت در جبهه‌های گوناگون بود در همین راستا، برخی از چهره‌های لشکری و کشوری به بیان نظرات خود پیرامون ابعاد شخصیتی آیت‌الله مهدوی کنی پرداختند. آیت‌الله قربانعلی دری‌نجف‌آبادی نماینده ولی فقیه در استان مرکزی آیت‌آلله مهدوی کنی را نماد استقامت و ایستادگی در جبهه‌های مختلف خواند و گفت: ایشان مصداق بارز عاش سعیدا و مات سعیدا است. *آیت‌الله مهدوی‌کنی یکی از استوانه‌های انقلاب اسلامی بود غلامعلی حدادعادل مشاور عالی مقام معظم رهبری و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی هم در حاشیه مراسم تشییع پیکر آیت‌الله مهدوی‌کنی در تشریح ویژگی‌های شخصیتی آیت‌الله مهدوی‌کنی گفت: مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی شخصیت جامعی از نظر علمی، اخلاقی، اعتقادی و سیاسی داشتند و در همه ابعاد نمونه بودند. حداد عادل با بیان اینکه آیت‌الله مهدوی کنی یکی از استوانه‌های انقلاب اسلامی بود، اظهارداشت: فقدان آیت‌الله مهدوی کنی خسارت بزرگی است اما اصولگرایان باید سعی کنند تا راه انقلاب و راه امام را ادامه دهند. *آیت‌الله مهدوی‌کنی رابط بی‌نظیر حوزه و دانشگاه بود براساس این گزارش، حمید میرزاده رئیس دانشگاه آزاد در حاشیه مراسم تشییع پیکر آیت‌الله مهدوی‌کنی در مقابل دانشگاه تهران گفت:‌ آیت‌الله مهدوی‌کنی از یاران امام خمینی و السابقون السابقون بود و حضرت امام خمینی(ره) وی را به عنوان عضو شورای انقلاب تعیین کرد. وی افزود: آیت‌الله مهدوی‌کنی نقش بزرگی در تثبیت انقلاب داشت و رابط بی‌نظیری بین حوزه و  دانشگاه بود. میرزاده ادامه داد: آیت‌الله مهدوی‌کنی مظهر اعتدال،‌ علم و اجتهاد بود و در زمانی که دچار گرفتاری‌هایی مانند اغتشاش نیروهای ضد انقلاب بودیم بسیار کمک کرد و فقدان وی در مسائل علمی بسیار تأثیرگذار است. *آیت‌الله مهدوی کنی ابوذر انقلاب اسلامی است امیر اسماعیلی فرمانده پدافند هوایی خاتم‌الانبیاء، درباره مهم‌ترین ویژگی‌های آیت‌الله مهدوی کنی اظهار داشت: ایشان عالمی سیاستمدار، صادق و صدیق برای انقلاب بود. اسماعیلی تصریح کرد: آیت‌الله مهدوی کنی تمام تلاش خود را به خرج داد در واقع ایشان ابوذر انقلاب بود. *همراهی با رهبری مهمترین ویژگی آیت‌الله مهدوی‌کنی در دوران فتنه بود آیت‌الله محمدی ری‌شهری رئیس تولیت حرم حضرت شاه عبدالعظیم (ع) نیز در حاشیه مراسم تشییع پیکر آیت‌الله مهدوی ‌کنی با اشاره به ویژگی‌های اخلاقی آیت‌الله مهدوی‌کنی گفت: اگر بخواهم در یک جمله ایشان را توصیف کنم ایشان از لحاظ علمی، اخلاقی و عملی الگو بودند. وی افزود:‌ مهمترین و شاخص‌ترین ویژگی ایشان این بود که قبل و بعد از انقلاب همراه انقلاب با مردم و با ولایت همراهی می‌کردند. تولیت آستان مقدس حضرت عبدالعظیم(ع) ادامه داد:‌ همراهی با رهبری مهمترین مسئله‌ای بود که ایشان در فتنه 88 از نشان دادند. *آیت‌الله مهدوی‌کنی در دوران فتنه بر اساس صراط مستقیم حرکت کردند محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به دوران مجاهدت آیت‌الله مهدوی‌کنی در سال‌های قبل و پس از انقلاب گفت: استمرار و ایستادگی آقای مهدوی کنی مهمترین ویژگی‌ای بود که ایشان همواره به عنوان یک الگو از خود نشان دادند. وی افزود:‌ در دوران فتنه کاملاً در صراط مستقیم حرکت می‌کردند و بر اساس منطق عمل کردند. *آیت‌الله مهدوی‌کنی هیچگاه از مسیر حق منحرف نشدند براساس این گزارش، حجت‌الاسلام رحیمیان تولیت مسجد مقدس جمکران دیگر چهره‌ای بود که به بیان نظر خود پیرامون ابعاد شخصیتی آیت‌الله مهدوی کنی پرداخت. وی با اشاره به خصوصیات اخلاقی ایشان گفت: ایشان انسان بی‌آلایش و آراسته به خصوصیات اخلاقی و همچنین توجه به ولایت بودند. وی افزود: اخلاص و عدم وابستگی ایشان به منافع دنیایی سبب شد تا ایشان تنها حقیقت را ببیند و از انحراف دوری کنند. تولیت مسجد مقدس جمکران ادامه داد: یکی از ویژگی‌های تقوا این است که خداوند به انسان قدرت تشخیص عنایت می‌کند که حق را از باطل جدا کند و ایشان دارای این ویژگی یعنی تقوا بودند. حجت‌الاسلام رحیمیان گفت: آیت‌الله مهدوی‌کنی هیچگاه از مسیر حق منحرف نشدند. *آیت‌‌الله مهدوی‌کنی همواره راه صحیح را در تمام فتنه‌ها انتخاب کردند همچنین سردار سرتیپ محمدرضا نقدی رئیس سازمان بسیج مستضعفین، اظهارداشت: آیت‌الله مهدوی‌کنی شخصیتی معیار برای انقلاب بودند یعنی ملاکی برای شناخت راه صحیح که از آن منحرف نشویم. وی افزود:‌ اگر روزی شخصی به رهبری دسترسی نداشتند و می‌خواست مسیر خود را روشن کند می‌توانست به آیت‌الله مهدوی‌کنی رجوع کند. رئیس سازمان بسیج مستضعفین ادامه داد:‌ ایشان اوج بصیرت و اوج تقوا بودند؛ آیت‌الله مهدوی‌کنی را نباید تنها یک الگو در حوزه سیاسی معرفی کنیم چراکه آیت‌الله مهدوی‌کنی الگوی عملی در پیمودن مسیر صحیح بودند. وی افزود: ایشان در همه جا و در همه جای مسیر انقلاب ذره‌ای از راه اصیل ولایت منحرف نشدند و همیشه در حال پیمودن بهترین راه بودند و آن را به خوبی در تمام فتنه‌ها از ابتدای انقلاب تا فتنه سال 88 نشان دادند. *خداوند خلأ آیت‌الله مهدوی‌کنی را برای ما پر کند/خبرگان جلسه فوق‌العاده نخواهند داشت آیت‌الله جزایری نماینده ولی فقیه در استان خوزستان و امام جمعه اهواز هم با اشاره به سوابق خدمت‌رسانی ایشان در جامعه روحانیت مبارز، دانشگاه امام صادق (ع) و مدرسه مروی، گفت: ان‌شاءالله خداوند خودش خلأ این شخصیت بزرگوار را برای ما جبران کند. وی در پاسخ به سوالی درباره امکان برگزاری جلسه فوق‌العاده مجلس خبرگان رهبری با توجه به درگذشت رئیس این مجلس، اظهار کرد: جلسه مجلس خبرگان طبق روال هر ساله در اسفندماه برگزار می‌شود. *آیت‌الله مهدوی‌کنی یک سیاست‌مدار معتدل بود حجت‌الاسلام علی یونسی دستیار ارشد رئیس‌جمهور در امور اقلیت‌ها، در حاشیه مراسم تشییع پیکر آیت‌الله مهدوی کنی با اشاره به شخصیت ایشان گفت: آیت‌الله مهدوی‌کنی سیاست‌مداری بود که حقیقتاً اخلاقی بود. وی افزود: سیاست‌مدار بودن آیت‌الله مهدوی‌کنی ایشان را از اخلاق‌‌مدار بودن و دین‌مدار بودن خارج نکرد. دستیار ارشد رئیس‌جمهور در امور اقلیت‌ها ادامه داد: ایشان به این مسئله باور داشت که دین از سیاست جدا نیست و آنها را از هم تفکیک نمی‌کرد و هیچ کدام را فدای دیگری نمی‌کرد. یونسی ادامه داد: اوج عملکرد آیت‌الله مهدوی‌کنی در دوران حیات سیاسی ایشان این بود که هیچگاه از امام و رهبری جدا نشد و هیچگاه خارج از اعتدال حرکتی نکرد چرا که یک سیاستمدار معتدل بود. *آیت‌الله مهدوی‌کنی هیچگاه از مسیر انقلاب منحرف نشدند سعید جلیلی عضو شورای عالی امنیت ملی، در حاشیه مراسم تشییع پیکر آیت‌الله مهدوی‌کنی، با اشاره به شخصیت ایشان گفت: آیت‌الله مهدوی‌کنی یک عمر مجاهدت صادقانه داشتند و همواره در خدمت مردم و انقلاب قرار داشتند. وی با اشاره به عملکرد آیت‌الله مهدوی‌کنی در دوران فتنه گفت: یکی از ویژگی‌های بارز ایشان این بود که هیچگاه از مسیر انقلاب و اسلام ناب منحرف نشدند. *آیت‌الله مهدوی کنی عالمی صبور بود/ هیچ‌گاه در دفاع از انقلاب کوتاهی نکرد حجت‌الاسلام علی فلاحیان وزیر اسبق اطلاعات، درباره مهم‌ترین ویژگی‌های اخلاقی ایشان اظهار داشت: آقای مهدوی کنی عالم بسیار صبور و برخوردار از سعه صدر بودند طوری که همه را می‌پذیرفتند. فلاحیان ادامه داد: آیت‌الله مهدوی کنی با نصیحت و گفت‌وگو با افراد آنها را جذب می‌کرد و برای انقلاب دلسوز بودند و در جاهایی که نیاز به فداکاری داشت ایشان از فداکاری دریغ نمی‌کرد. وی تاکید کرد: هر جا که به حضور ایشان نیاز بود، آیت‌الله مهدوی کنی در آنجا حضور داشت با اینکه در توانایی جسمی ایشان نبود اما هیچ گاه در دفاع از انقلاب کوتاهی نمی‌کردند. *آیت‌الله مهدوی‌کنی در اوج مسائل سیاسی تکلیف‌مدار بود حجت‌الاسلام علی رئیسی دادستان کل کشور در حاشیه مراسم تشییع پیکر آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی رئیس فقید مجلس خبرگان رهبری، استقبال مردم از تشییع پیکر آن عالم مجاهد را نشانه صداقت و تکلیف‌مداری وی خواند و افزود: من دلیل دیگر این حضور مردم را با مردم، از مردم و در میان مردم بودن آیت‌الله مهدوی‌کنی می‌دانم. وی ادامه داد: آیت‌الله مهدوی‌کنی خدا را باور داشت و به همین دلیل نیز مردم‌باور بود. دادستان کل کشور اظهار داشت: آقای مهدوی‌کنی در جلسات مختلفی که در جامعه روحانیت مبارز و مجلس خبرگان رهبری در خدمتش بودیم همواره نماد یک انسان تکلیف‌مدار بود و سعی می‌کرد در اوج مسائل سیاسی تکلیف‌مدار باشد. حجت‌الاسلام رئیسی با اشاره به بی‌نظیر بودن حضور مردم در مراسم تشییع آیت‌الله مهدوی‌کنی گفت:‌ این حضور نشان می‌دهد که آقای کنی یک عالم بزرگ و یار امام و رهبری بودند. دادستان کل کشور اخلاق آیت‌الله مهدوی‌کنی را الگویی برای سیاست‌مداران دانست و خاطرنشان کرد: سیاست‌مداران با تأسی به شخصیت آیت‌الله مهدوی‌کنی باید بدانند که سیاست را باید با دیانت پیوند زد و این کار می‌تواند نجات‌بخش باشد.  

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 606
زمان انتشار: 23 اکتبر 2014
|
جنگی‌که پادشاه سعودی‌ها را سربلند کرد/ از تحریم نفت تا هدایای نفتی

نفت و داعش در خدمت صهیونیست‌ها؛

جنگی‌که پادشاه سعودی‌ها را سربلند کرد/ از تحریم نفت تا هدایای نفتی

فیصل بن عبدالعزیز همان کسی بود که در لحظه‌ای تاریخی در زمان جنگ تجاوزطلبانه اسرائیل به مصر و سوریه و تمامی کشورهای عربی تصمیم سرنوشت ساز خود را گرفت و در همین روزها از سال 1973 بود که تحریم صادرات نفت تا زمان توقف جنایت‌های اسرائیل را اعلام کرد. فلسطین با خون ملت خود از زن و مرد گرفته تا پیر و جوان یکی از بزرگترین حماسه های انسانی را رقم زد. این کشور همچنان روح خود را برای اثبات حق ساکنان در زندگی سالم در اراضی خود در طول تاریخ به کار گرفته است. در فلسطین دیگر خانه‌ای نیست که یکی از اهالی آن یا بیشتر و یا حتی کل خانواده خون خود را فدای ملت خود کرده باشد. گروهک‌های تروریستی صهیونیستی و ارتش این رژیم در طول تاریخ جنایت‌ها و کشتارهای جمعی زیادی را در این کشور به راه انداخته و بزرگترین وحشیگری تاریخ را در حق ملت فلسطین انجام داده‌اند. با این وجود ملت فلسطین تسلیم شدن در برابر اشغالگران صهیونیست و شکست را رد می‌کند و بارها شهرها و روستاهای خود را که در نتیجه ویرانگری صهیونیست‌ها تخریب شده، بازسازی کرده است. غزه سربلند شاهد اصلی این فعالیت‌هاست، اهالی این منطقه که عمدتا پناهنده هستند و از مناطق دیگر به اینجا آمده‌اند، الان در مراحل سختی قرار دارند که هیچ یار و یاوری ندارند، آنها ویرانی‌های ناشی از جنگ اسرائیل را بازسازی می کنند. جالب اینجاست که همزمان با افزایش سرسام آور درآمدهای نفتی دولت‌های نفتی عربی از فروش و صادرات طلای سیاه، همواره کمک‌های این کشورها به ملت فلسطین درحال کاهش است، آن‌ها حتی از نظر انسانی نیز این موضوع را دنبال نمی‌کنند و رابطه قومی و وحدت سرنوشت بین خود و فلسطینی‌ها را فراموش کرده‌اند و این واقعیت را نادیده گرفته‌اند که اسرائیل همچنان دشمن قومی و موجودیتی آن‌هاست و بین هیچ یک از آن‌ها از شرق تا غرب کشورهای اسلامی و عربی تفاوتی قائل نیست. مالکان نفت با ثروت خود طوری رفتار می‌کنند که گویا پادشاه تمام دنیا هستند. آن‌ها نمی‌خواهند از نفت در خدمت به آرمان‌های بر حق امت اسلام از جمله موضوع فلسطین استفاده کنند. بعد از ترور فیصل بن عبدالعزیز شاه اسبق عربستان سعودی که خطر اسرائیل را بر تمامی کشورهای عربی درک کرده و به مقابله با آن می‌پرداخت، عرب‌ها دیگر سعی نکردند از سلاح نفت برای تحقق آرمان‌های مشروع خود استفاده کنند. فیصل بن عبدالعزیز همان کسی بود که در لحظه‌ای تاریخی در زمان جنگ تجاوزطلبانه اسرائیل به مصر و سوریه و تمامی کشورهای عربی تصمیم سرنوشت ساز خود را گرفت و در همین روزها از سال 1973 بود که تحریم صادرات نفت تا زمان توقف جنایت‌های اسرائیل را اعلام کرد. فیصل بن عبدالعزیز ملک فیصل در این جنگ نامحدود برای باز پس گیری حقوق عربی کشته شد، اما مرگ وی یک نتیجه داشت و آن اینکه عرب‌ها دیگر استفاده از نفت برای رسیدن به پروژه‌های مشروع خود برای رسیدن به آزادی و استقلال تصمیمات سیاسی و ساختن آینده‌ای بهتر برای امت عرب با قدرت داخلی خود را تحریم کردند. آن‌ها به جای اینکه از ثروت‌های خود در فروش نفت و گاز برای امنیت و رفاه خود استفاده کنند، بعضی از این منابع مالی را – ولو به صورت غیر مستقیم- به اسرائیل سپردند تا برتری نظامی و علمی خود را بر جامعه عرب دیکته کند. ما در چهل و یکمین سالروز جنگ اکتبر به سر می‌بریم، جنگی که قبل از رسیدن به اهداف خود در پیروزی بر اسرائیل و پشت سر گذاشتن نوار شکست‌ها در درگیریهای عربی -اسرائیلی از رسیدن به این هدف ناکام ماند. این جنگ ثابت کرد که قدرت شکست دادن این دشمن وجود دارد، جنگ اکتبر لیاقت نظامیان عربی در صورت وجود یک فرماندهی سیاسی و نظامی مومن به پروژه عربی را ثابت کرد و نشان داد که نظامیان عربی تا زمان شهادت نیز از حمایت از سرزمین خود دست بر نمی‌دارند تا به حقوق شهروندی خود در دولت یعنی آزادی و کرامت و زندگی شایسته دست پیدا کنند. البته تأسف خوردن به از دست دادن فرصت‌های خوب در روزهای اولیه آن جنگ دردی را دوا نمی‌کند، روزهایی که دستاوردهایی تاریخی به دست آمد، اما در نهایت از آن‌ها عقب‌نشینی شد و با توقف جنگ و خیانت انور سادات رئیس جمهور مصر به شریک سوری خود این موفقیت ها از دست رفت. این در حالی بود که این دو شریک عربی در مورد آزادسازی کامل اراضی اشغال شده عربی به توافق رسیده بودند که کمترین آن‌ها اراضی سوریه و مصر بود. حقیقت مصیبت بار این است که در روزهای اولیه این جنگ نشانه‌های پیروزی عربی به چشم می خورد، اما در نهایت سادات با شروط خفت‌باری از ائتلاف خارج شد و به خون شهدای ارتش مصر و نظامیان قهرمانش پشت کرد، وی همچنین به شریک خود در این جنگ یعنی ارتش سوریه و دیگر مبارزان عرب نیز پشت کرد که از کشورهای مختلف وارد میدان شده بودند. در این جنگ در حالی که فرماندهی دشمن صهیونیستی در نهایت تزلزل قرار داشت، ناگهان دنیا با تصمیم ناگهانی انور سادات غافلگیر شد و وی جنگ را متوقف کرد. اینها سخنان گذشته نیست، ما امروز نیز در شرایطی به سر می‌بریم که یک پیروزی دیگر را از بین برده‌ایم، شکست در این مرحله بسیار سخت‌تر از شکست قبلی است. اگر جنگ اول در سال 1948 به اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی منجر شد و جنگ دوم در سال 1967 این رژیم را در طول بخش‌های مختلف کشورهای دیگر توسعه داد، جنگ سوم این واقعیت قطعی را به وضوح در برابر دیدگاه عرب‌ها قرار داد که اسرائیل دشمن قومی تمام عرب‌ها در حال و آینده است. اسرائیل خلاصه‌ای از نژاد پرستی خصمانه بر ضد عرب‌ها و امپریالیسم به رهبری آمریکا است و به دنبال تسلط بر کل دنیاست. این رژیم اراضی عربی و خاورمیانه را به عنوان مرکزی ویژه برای خود می‌داند و سعی دارد طرح‌های خود را در این منطقه پیاده کند. امپریالیسم، رژیم صهیونیستی را با زور در قلب این منطقه جعل کرد و همواره عوامل حمایت از این رژیم برای تقویت توانمندی‌های آن را قرار داد تا از عرب‌ها قوی‌تر باشد، از سوی دیگر عرب‌ها به گونه‌ای برگه‌های بازی را چیدند که کمتر پیش می‌آید در موضوعی با هم توافق داشته باشند. همچنین ایجاد اختلاف بین آن‌ها با استفاده از ثروت کشورها در مقابل یکدیگر کار بسیار ساده‌ای است، این کشورها همچنین به فرقه گرایی در این منطقه نیز بسنده نکردند، بلکه سایر عوامل گسست از جمله منطقه‌گرایی و شکاف اجتماعی بین فقر و غنا را نیز در این جوامع ترویج کردند. البته خطرناک‌ترین سلاحی که می‌تواند وحدت عربی‌ را به هم بزند و آن‌ها را به اردوگاه‌هایی متخاصم با هم تبدیل کند، استفاده از مذهب بر ضد مذهب است.             به این ترتیب عرب‌ها با آگاهی یا جهالت به سوی این باتلاق مرگبار کشیده شدند، باتلاقی که می‌تواند آن‌ها را از چرخ تاریخ حذف کند و بار دیگر استعمار را در تمامی ابعاد زمینی و هوایی و دریایی بر منطقه مسلط کند. در این شرایط ملی‌گراها خواستار عدم دخالت‌های خارجی در منطقه هستند، اما حاکمان وابسته و ناتوان به استعمار پناه می برند تا بتوانند در برابر اعتراضات ملت‌ها دوام بیاورند. این اوضاع رقت‌بار منطقه کنونی ماست. با این وجود ملت‌های عربی هرگز تسلیم نمی‌شوند، اوضاع غزه بهترین مثال برای این پایداری است، مقاومت در لبنان نیز که پیروزی دیگری را بر ضد اسرائیل ثبت کرده، نمونه دیگری است. مقاومتی که با محبوبیت مردمی و حمایت‌های ایران و سوریه مستحکم است. همچنین ملت‌های عربی در شرق و غرب این کره خاکی می‌داند که اسرائیل مانند گذشته دشمن حال و آینده آنهاست. آن‌ها می‌دانند که حامیان مالی و تسلیحاتی و علمی اسرائیل از جمله آمریکا نمی‌توانند دیدگاه‌های خود را نسبت به گذشته تغییر دهند، آن‌ها هم‌پیمان دشمن این کشورها هستند و به این ترتیب دشمن مطالبات عربی در زمینه رسیدن به آزادی و عزت و کرامت نیز هستند. در این مرحله هر اندازه که تعداد مبارزان داعش به عنوان چهره به ظاهر اسلامی و نمود دیگر اسرائیل افزایش یابد، دور مبارزه نیز بیشتر ادامه خواهد داشت.  

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ،

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed