www.montazer.ir
جمعه 11 ژولیه 2025
شناسه مطلب: 8737
زمان انتشار: 12 ژولیه 2018
| |
​زهد، تضمین کننده شادی و آرامش انسان است

زهد؛ جلسه 10 ؛ 96/09/04

​زهد، تضمین کننده شادی و آرامش انسان است

ما به علت دلبستگی های «جمادی، گیاهی و حیوانی» که داریم، از بحث زهد، خیلی خوشمان نمی‌آید. درحالی که زهد، تضمین کننده شادی و آرامش انسان است. ضمن این که راه انسان را به سوی غیب و آسمان باز می‌کند.

در حدیث معراج توصیه هایی که خداوند تبارک و تعالی به نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند، این بود: «یا أحْمَدُ! إنْ أحْبَبْتَ أنْ تَكُونَ أوْرَعَ النّاسِ فَازْهَدْ فِی الدُّنْیا= اى احمد! اگر دوست دارى كه پارساترین مردمان باشى، نسبت به دنیا زهد پیشه كن». زهد در دو جمله قرآن خلاصه شده است: «متاسف نشوید برآن چه که از شما فوت می‌‏شود و شاد نگردید بر آن چه که خدا به شما می‌دهد». یعنی اگر نعمتی به شما رسید، مست نعمت نشوید و به خاطر نعمتی که به دست آوردید، از دستورات الهی غفلت نکنید. اگر چیزی هم از دست می‌دهید، غصه نخورید. امام صادق علیه‌السلام از قول نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرماید: «مَنْ لَمْ یَتَعَزَّ بِعَزَاءِ اللَّهِ تَقَطَّعَتْ نَفْسُهُ حَسَرَاتٍ عَلَى الدُّنْیَا وَ مَنْ أَتْبَعَ بَصَرَهُ مَا فِى أَیْدِى النَّاسِ كَثُرَ هَمُّهُ وَلَمْ یَشْفِ غَیْظَهُ وَ مَنْ لَمْ یَرَ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ عَلَیْهِ نِعْمَةً إِلَّا فِى مَطْعَمٍ أَوْ مَشْرَبٍ أَوْ مَلْبَسٍ فَقَدْ قَصَرَ عَمَلُهُ وَ دَنَا عَذَابُهُ= هر كس با تسلیت و دلجوئى خداوند تسلى نجوید، نفسش از حسرت‌هاى پى در پى بند می‌آید؛ و هر كس چشم به دنبال آنچه در دست مردمان دیگر است بیاندازد، اندوهش فراوان گردد و سوز دلش درمان نپذیرد و هر كس جز در خوردن و یا نوشیدن یا پوشیدن لباس براى خداى عزوجل در خودش نعمتى نبیند، به تحقیق، كردارش كم و كوتاه و عذابش نزدیك است». این روایت ما را به عالمی بسیار نورانی، دوست داشتنی و شیرین دعوت می‌کند. کلمه «عزی» یعنی کاری انجام دهیم که موجب تسکین ما در برابر مصیبت‌های دنیایی شود. اما هر کس که به دلداری خدا آرامش پیدا نکند، اندوه فراوان به سراغش می‌آید. تسلی دادن و دل آرام کردن خدا در مصائب، زهد در دنیاست انسان با یک سلسله از دوست داشتن‌ها و هم با یک سلسله از تنفرها اوج می‌گیرد و در نقطه مقابل با یک سلسله از دوست داشتن ها و با یک سلسله از تنفرها سقوط می‌کند. همچنین با یک سلسله از شادی‌ها اوج می‌گیرد. لازم نیست عملی انجام بدهد. اگر عملش هم کم باشد، قلب خوب کار می‌کند و با یک سلسله از غصه‌ها اوج می‌گیرد و جلو می افتد. انسان در این دنیا که زندگی می‌کند، به خاطر خودسازی، بزرگ‌شدن شخصیتش و خیلی چیزهای دیگر مورد امتحان الهی قرار می‌گیرد. چیزهایی به او داده می‌شود و چیزهایی هم داده نمی‌شود. گاهی هم چیزهایی از او گرفته میشود. حتی چیزهای خوبی هم که داده می‌شود، می‌تواند برای او دردسرساز باشد. مثل همسر، فرزند، پول و ثروت. این روند دنیاست. تنها برای مسلمین هم نیست. خداوند برای اینکه ما را آرام کند، می‌گوید هر مشکلی که برایتان پیش می‌آید، برای کفار هم پیش آمده. اگر جنگ و اسارت بوده، آن‌ها هم داشته اند. این‌طور نیست که فقط ما مسلمان‌ها داشته باشیم. برای همه انسان‌ها وجود دارد. ولی اگر صبر کنید و غر و نق نزنید، دو اتفاق برایتان می‌افتد: اول این که زندگی دنیای‌تان شیرین می‌شود و دوم این که کفاره گناهانتان می‌شود و اجر آخرتی دارید. این تعزی و دلداری خداست. در واقع این موعظه‌ای است که خدا به ما می‌کند. پس اگر کسی به آنچه که خدا دلداریش می‌دهد، آرام نشود، موجب دوری او از خدا می‌شود. درحالی که مصائب، آدمی را که از کوره در نرود و درمسیر خدا بماند را شبیه خدا می‌کند و موجب قرب و محبوبیت نزد او می‌شوید. این هم چیز کمی نیست. آفت‌شناسی‌اش را دقت کنید. حضرت فرمودند: «مَنْ لَمْ یَتَعَزَّ بِعَزَاءِ اَللَّهِ تَقَطَّعَتْ نَفْسُهُ عَلَى اَلدُّنْیَا حَسَرَاتٍ= هر كس به وعده‌های خدا تسلی پیدا نكند، دلش از حسرت های دنیا پاره پاره می‌شود»، یعنی او هر روز در حال جان کندن است. هر روز افسرده است. با یک فشاری تا دم مرگ می‌رود. حسرت‌ها هر روز او را می‌کشد. حتی نوع خواب‌هایش هم حسرت است. از نوع غصه‌هایش مشخص است که حسرت چه چیزهای را دارد. در ادامه روایت حضرت فرمودند: «وَ مَنْ أَتْبَعَ بَصَرَهُ مَا فِى أَیْدِى النَّاسِ كَثُرَ هَمُّهُ وَلَمْ یَشْفِ غَیْظَهُ وَ مَنْ لَمْ یَرَ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ عَلَیْهِ نِعْمَةً إِلَّا فِى مَطْعَمٍ أَوْ مَشْرَبٍ أَوْ مَلْبَسٍ فَقَدْ قَصَرَ عَمَلُهُ وَ دَنَا عَذَابُهُ= هر كس با تسلیت و دلجوئى خداوند تسلى نجوید (و در مقابل ناملایمات بردبارى نكند) نفسش از حسرت‌هاى پى در پى بند آید، و هر كس چشم بدنبال آنچه در دست مردمان دیگر است بیاندازد، اندوهش فراوان گردد، و سوز دلش درمان نپذیرد. و هر كس جز در خوردن و یا نوشیدن یا جامه پوشیدن براى خداى عز و جل در خودش نعمتى نبیند، به تحقیق (چنین كسى) كردارش كم و كوتاه، و عذابش نزدیك است». وقتی می‌فرماید آدمی که چشمش به دنبال داشته‌های مردم است؛ این داشته‌ها می‌تواند اموال، فرزندان، قدرت، شهرت، محبوبیت، حکمت، معنویت و هر چیز دیگری باشد. چنین آدمی، از قاعده «هو انت» فاصله گرفته است. همین که فاصله گرفت، سقوط کرده است و شیطان بر او ولایت می‌کند. همچنین «كَثُرَ هَمُّهُ» غصه هایش زیاد می‌شود. مردم اگر خودشان باشند، خیلی غصه ندارند. آن چیزی که آن‌ها را به حرص و جوش و چشم و هم چشمی می‌کشاند و به خاطر آن دائما غصه می‌خورند، چیزهایی است که دیگران دارند. داشته های دیگران بیشتر آن‌ها را اذیت می کند. « وَلَمْ یَشْفِ غَیْظَهُ» آن خشم درونی  که دارد، دیگر شفا پیدا نمی‌کند و آرام نمی شود. این خیلی بدتر است. حالا اگر این آتش آمد، دیگر نمی‌گذارد او در دنیا راحت باشد. سپس موجب خراب شدن دنیای او می‌شود. اما چون دنیا حالت رحمی برای انسان دارد، انسانی که دردنیا غصه‌خور است و غیض دارد، مثل مادری که باردار است و دائما عصبانی می‌شود، حرص و جوش دارد. فرزن او وقتی به دنیا می‌آید، آرامش ندارد. از طرفی هم فشار قبر برای خود ذخیره می‌کند. این نکته که من هزار بار هم تکرار کردم که ما با هر دفع «زودرنجی، حساسیت و عصبانیت» حجم زیادی فشار قبر برای خودمان ذخیره می‌کنیم. آتش آخرت، هم دنیا را می سوزاند و هم آخرت را. «وَ مَنْ لَمْ یَرَ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ عَلَیْهِ نِعْمَةً» کسی که نعمت‌های خدا را فقط در خوردنی و نوشیدنی‌ها می‌داند، و نعمت‌های انسانی و فوق عقلانی را نعمت نمی‌داند و با آن‌ها شادی نمی‌کند، احساس رضایت نمی‌کند، این خطری است که ما را تهدید می‌کند. حالا حضرت می‌فرماید اگر کسی نعمت خدا را فقط در همین چیزها بداند، «فَقَدْ قَصَرَ عَمَلُهُ وَ دَنَا عَذَابُهُ» این شخص چون نگاهش محدود است، عملش هم کم است. چون نسبت به نعمتی که از خدا دارد، عبودیت و اطاعت ندارد، دیگر نمی‌تواند اندیشه های بزرگ و افکار و آرمان بزرگ داشته باشد. چون کل نعمت را در همین چیزهای سطح پایین می‌بیند. زندگی اش هم فقط در حد زندگی حیوانات است. غصه‌ی انسان برای این است که می داند انسان است و لیاقت و ظرفیت بیشتری دارد؛ و گرنه حیوانات که اینها را دارند و نمازشان را هم به موقع می خوانند. حضرت می‌گوید اگر نعمت را کوچک و محدود دیدی، عملت هم کم می‌شود. خودت کوچک می‌شوی و فشار پیدا می‌کنی و از حیات ابدیت و نعمت‌های ابدی می‌افتی. چون خودت را در حد همین نعمت ها دیده ای. «وَ دَنَا عَذَابُهُ» این عذاب خیلی دردناک است. او به خاطر داشتن ظرفیت حیوانات، عذابش نزدیک است. در دنیا که عذاب می‌کشد. چون دنیایش کوچک است. آخرتش را هم که خراب می‌کند. عبارت «وَ دَنَی عَذَابُهُ» خیلی لطیف است. نمی‌گوید عذاب می‌شود یا به جهنم می‌رود. بلکه می‌فرماید غصه دائما به او نزدیک است. چون منطقه امن ندارد. کسی منطقه امن دارد که اگر دنیا را از او بگیرند، ناراحت نیست و به نعمت‌های آخرت و ابدیت دلخوش است. پس این خیلی مهم است که اگر می‌خواهی به آرامش برسی، خودت را در یک منطقه امن بگذار. همین که نعمت را کوچک دیدی، آسیب شروع می‌شود. ولی اگر آدم سراغ نعمت‌هایی برود که وقتی می‌آید، ماندگار هستند و از انسان جدا هم نمی‌شوند. دل آدم این جوری می‌رود سراغ امنیت که وقتی در معرض امور بیرونی قرار گرفت و وقتی آسیبی پیش آمد، برای قلبش اتفاقی نیفتد. کسانی که خودکشی می‌کنند، یا به طلاق می‌رسند، یا به قهر می‌رسند، یا به قطع رحم می‌رسند، یا به بن بست می‌رسند، برای این است که یک حد بسیار محدودی از کمالات را در خودش سراغ دارد و حالا که بر اثر آسیبهایی که به بخش های سطح پایین و شان های پایینی وجودش وارد آمده، طاقش طاق شده و تحملش تمام شده، می گوید دیگر زندگی فایده ای ندارد. چنین آدمی خودش را کم و کوچک دیده که دست به خودکشی می زند. پیغمبر ما را به یک جای بزرگ دعوت می‌کند. می‌گوید بابا دایره نگاه تان نسبت به نعمت ها را افزایش بدهید، تا از شما غصه خوردن، قهر کردن، ناراحتی، عصبانیت و عذاب از حریم شما دور شود. وقتی تو نعمت‌ها را محدود کردی این را بدان در معرض عذاب هستی. این عذاب‌ها زودرنجی، حساسیت، ناراحتی است که به انسان آسیب می‌رساند. غصه انسان را به اوج یا سقوط می رساند خدا می‌گوید هر کس به قضای من راضی نیست، «فلیتخذ رب سوای» برود یک خدای دیگر پیدا کند. این خیلی بد است که خدا این چنین به انسان بگوید که اگر من را نمی‌خواهی، برو سراغ کس دیگری. پس غصه نخور. چون نوع غصه‌ها قیمت انسان را مشخص می‌کند. اگر این غصه‌ها برای دنیا و نیازهای دنیایی‌ات باشد، قیمتت هم به همان قدر پائین می‌آید. پس برای چیزی غصه بخور که قیمتت را بالا ببرد. در واقع نوع غصه‌های آدم است که برای او درجه یا سقوط ایجاد می‌کند. دقت کنید. مسئله، مسئله فوق العاده مهمی است. مسئله این نیست که چه اعمال صالحی انجام دهید که بالا بروید؛ یا اگر گناه زشتی کردید سقوط می‌کنید. بلکه خیلی فراتر از این است. خداوند می‌گوید اگر چه کار نکنید بالا می‌روید! بحث را خوب دقت کنید. شما با غصه نخوردن، ارتقا پیدا می‌کنید. لازم نیست کار دیگری انجام بدهید. فقط غصه نخور. بعضی‌ها این گونه هستند که می‌گویند من می‌خواهم نماز شب بخوانم، روزه بگیرم، صدقه بدهم تا قرب پیدا کنم. درحالی که این غصه نخوردن است که تو را بالا می‌برد. یا غصه‌های خوب داشتن است که تو را بالا می برد. غصه های خوب بد چیست؟ ما چند نوع غصه‌ی خوب داریم. اگر انسان از این نوع غصه‌ها داشته باشد، بالا می‌رود. مثل غم خدا، غم امام زمان عج، غم دین، غم مستضعفان عالم. این گونه غصه‌ها نه تنها آدم را کوچک، حقیر و پست نمی‌کند؛ بلکه به انسان بزرگی و قدرت هم می‌دهد. چه خوب گفت آن مرد بزرگ که بزرگی انسان به اندازه ی بزرگی غم هایی است که دارد. غصه نخوردن برای دنیا سلوک است؛ رشد است؛ سرعت است؛ قدرت است. ولی از جنس عمل نیست. از جنس صبر، سکوت و پرهیز است. پس غم‌هایتان را تنظیم کنید. شادی هایتان را هم همین طور. گاهی انسان با شادی سلوک پیدا می کند و گاهی با غم. امام جواد (علیه السلام) می‌فرماید: «القَصدُ إلَى اللّه ِ تعالى بالقُلوبِ أبلَغُ مِن إتعابِ الجَوارحِ بالأعمالِ= ره سپردن به سوى خداوند متعال با دلها، از به رنج افكندن اعضاى بدن با اعمال، رساننده تر [به سر منزل مقصود] است». یعنی قلب عمل نمی‌کند. قلب فقط غم و شادی و حب و بغض دارد. انسان با یک سلسله از غم‌ها عروج می‌کند و با یک سلسله از غم‌ها سقوط می کند ولی زمانی عروج پیدا می‌کند، که فقط با عمل خیر همراه باشد. چون قلب از مقوله نور است و انسان را زودتر می‌رساند. انسان با یک سلسله از دوست داشتن‌ها و با یک سلسله از تنفرها هم اوج می‌گیرد و در نقطه مقابل، با یک سلسله از دوست داشتنها و با یک سلسله از تنفرها سقوط می‌کند. همچنین با یک سلسله از شادی‌ها اوج می‌گیرد. لازم نیست عملی انجام بدهد. اگر عملش هم کم باشد، قلب خوب کار می‌کند و با یک سلسله از غصه‌ها اوج می‌گیرد و جلو می افتد. همچنین با یک سلسله از شادی ها سقوط می کند و با یک سلسله از غم ها سقوط می کند. کلام امام علیه‌السلام درب بزرگی از حکمت، عرفان، معنویت و معرفت را به روی ما باز کرده است. پس برای این که زودتر رشد کنید، چهارچیز را در دلتان ایجاد کنید: محبت‌ها، بغض‌ها، شادی و غم‌های که بالا می‌برد. شما فکر می‌کنید بسیجیان چگونه توانستند راه صد ساله را یک شبه طی کنند؟ با عمل رفتند؟ درس خواندند؟ نماز شب زیاد داشتند؟ نه؛ بلکه همه اتفاقات در قلب‌شان افتاد که توانستند همه راه ها را طی کنند. آن کسانی که تا غروب عاشورا با امام حسین ع جنگیدند، چگونه توانستند با یک «هل ناصر من ینصرنی» به چادر امام حسین برگردند؟ مگر اینها چکار کردند؟ چقدر فرصت داشتند؟ رمز این حرکت قلبشان بود که توانستند از ته جهنم تا قرب الی الله خودشان را بالا بکشند. قا/36 آرشیو مباحث استاد شجاعی فروشگاه آنلاین با محصولات ناب   

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top

خدا هست، غصه چرا؟

این کتاب آرامش دهنده روح شماست.

محتوای این کتاب دربرگیرنده مباحث: مشکلات زندگی را برای رشدت بدان، با او زندگی کردن یعنی موفقیت حتمی، بااو زندگی کردن یعنی آرامش و ...

 برگزیده‌های کتاب:

  • مرغ در دهان آن مرد؛
  • بخشش کوتاه ترین راه؛
  • حکایت کنیز نوازنده.
شناسه مطلب: 4593
زمان انتشار: 26 ژانویه 2016
| | | |
(3) شادی؛ ارزش انسان

بحث شادی (3)، ۹۴/۵/31؛ از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

(3) شادی؛ ارزش انسان

عناوین مورد بحث در این جلسه: در رحم دنیا طوری باید زندگی کرد که به محض وفات باید سالم متولد شویم. ترس از خدا یعنی من معصیت نکنم خدا را و خجالت بشکم از این کار و نافرمانی نکنم. گناه یعنی رعایت نکردن قوانین. بهشت خانه شادی است و به محض ورود به شادی وخنده گذرانده می شود. میزان غصه ها و عذاب های آخرت به میزان غصه های و عذاب های است که انسان برای دنیا می خورد. غصه های گذشته باعث خراب شدن حال و آینده می شود.  شیطان دائما گذشته را جلوی چشم شما می آورد تا نتوانید از حال و آینده لذت ببرید و شاد باشید. به گزارش منتظران منجی «عج»، در سومین جلسه از بحث «شادی» مورخ ۹۴/۵/31 ، استاد محمد شجاعی به ادامه بحث پرداختند که ترس از خدا بحث این جلسه را با فرمایشی از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) شروع می‌کنیم که می‌فرمایند: «ما من عبد بکی من خشیه الله الا سقاه الله من رحیق رحمته و عبدله ضحکا و سرورا فی جنه؛ هیچ بنده ای از بندگان خدا نیست که از ترس خداوند تبارک و تعالی گریه کند مگر اینکه خداوند او را از شراب ناب رحمت خودش می‌نوشاند و بنده در بهشت خوشحال و خندان خواهد بود». خداوند به انسان‌های اهل معصیت خطاب می‌کند: «وَمَا ظَلَمُونَا وَلَـكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ؛ آن‌ها به ما ستم نکردند؛ بلکه به خود ستم می‌نمودند». (سوره بقره آیه 57) خداوند نظام عالم را براساس قضا و قدر طراحی نموده و ساختار آن ریاضی است. قوانین حاکم بر روح مانند سیستم بدن است، عدم رعایت قوانین سلامت، باعث ایجاد درد در جسم می‌گردد. همانطور که مسواک زدن باعث نشاط و سلامت دندان و عدم رعایت بهداشت دهان باعث بیماری و درد می‌گردد، عدم رعایت سلامت روح نیز باعث رنج در برزخ می‌شود. جهنم نیز اثر طبیعی عمل خود انسان‌هاست؛ جهنم معلول عدم آمادگی برای زندگی در بهشت است. همانطور که یک جنین شش نوع تولد به دنیا دارد انسان نیز از دنیا به آخرت، شش نوع تولد دارد و مدت زمان ماندن در بیمارستان برزخ به نوع بیماری، شدت بیماری و تعداد بیماری‌هاست. باید سالم متولد شویم. نفس می‌بایست متناسب با بهشت تربیت شود. رعایت قوانین مختص دین نیست برای رسیدن به هر مهارتی باید قوانین آن را رعایت نمود. ورزش، هنر، رانندگی و ... قوانین خاص خود را دارد و تنها راه رسیدن به هدف، رعایت قانون تنظیم شده آن است. تولد از رحم دنیا به آخرت نیز، قوانین خاص خود را دارد که چارچوب آن‌ها در رساله مشخص شده است. داشتن مرجع تقلید زمان‌شناس، عادل و نزدیک به امام زمان علیه السلام انسان را شبیه به بهشت تربیت می‌نماید. دین جدا از سبک زندگی نیست و رساله قدر و اندازه همه ابعاد زندگی را مشخص می‌نماید. بهتر است تولد سالم قوی باشد تا با گروه «السابقون السابقون اولئک المقربون» محشور شویم. اوصاف بهشت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بهشت و بهشتیان را اینگونه توصیف می‌فرمایند: «فی صفه اهل الجنه فهم فی الجنه خالدون، لایشیبون فیها و لایهرمونو لایحولون عنها و لایخرجون و لایقلقون فیها و لایغتمون بل هم فیها مسرورون، فرحون، مبتهجون، آمنون، مطمئنون؛ کسانی که اهل بهشت می باشند در بهشت جاودانه‌اند، در بهشت پیری، جابه جایی، پریشانی و غصه وجود ندارد، بلکه همیشه شاد و خوشحالند در سرور، امنیت و اطمینان به سر می برند». بهشتی‌ها این صفات را با خود از دنیا برده‌اند همانطور که جنین لوازم دنیا را از رحم مادر با خود می‌آورد. جاودانگی بزرگترین نعمت است. برای انسان مرگ و تبدیل وجود ندارد و فقط از جایی به جای دیگر منتقل می‌شود و در نهایت در بهشت مأوی می‌گیرد. این جاودانگی از اصل بهشت لذتبخش تر بوده و بهشتیان مکرر متذکر این نکته هستند که من در بهشت جاوادنه‌ام. در بهشت پیری وجود ندارد، در سوره واقعه نیز به این امر اشاره فرموده‌اند همه جوان و همسان هستند. وسعت بهشت هر انسان طبق آیه قرآن به اندازه همه آسمان‌ها و زمین است. پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله فرمودند: وسعت بهشت گداترین فرد بهشتی (کسی که در آخرین ساعات قیامت وارد بهشت می‌شود) به اندازه‌ای است که می‌تواند همه بهشتیان را میزبانی کند. در بهشت پریشانی، غصه و اضطراب نیست؛ بلکه همیشه شاد و خوشحالند. زیرا تهدیدی برای نعمت‌هایی که در اختیار دارند، نیست. آنجا آخرین منزل است و در آن پیری، بیماری و از دست دادن معنی ندارد نعمت‌های بهشتی ماندگار و جاودانه‌اند. نامه حضرت علی علیه السلام به والی مصر فرمایش بعدی از علی علیه السلام که در نامه‌ای که به والی مصر بهشت را وصف می‌فرمایند: «ان اهل الجنه یزورون الجبار کل الجمعه فیکون اقربهم منه علی منابر من نور، و الذین یلونهم علی منابر من یاقوت، والذین یلونهم علی منابر من زبرجد، والذین یلونهم علی منابر من مسک. فبیناهم کذلک ینظرون علی نورالله جل جلاله ینظرالله فی وجوههم ...؛ به راستی که اهل بهشت در هر جمعه خداوند جبار را زیارت کنند. نزدیکترین و مقربترین افراد به خدا بر منبرهایی از نور و ربتبه بعد از آن‌ها بر منبرهایی از زبرجد و رتبه بعد آن‌ها بر منبرهایی از مشک برآیند. در این موقع به نور عظمت خداوند بنگرند و خدا نیز به چهره آنان از روی لطف و و مرحمت نظر کند و در آن هنگام ابری آن‌ها را فراگیرد و آن قدر نعمت، لذت، شادی و بهجت به آن‌ها ببارد که جز خدای سبحان کسی مقدار آن را نداند. با این همه رضای بزرگ حق تعالی از آن بهتر است». و در آخر نامه اینگونه برای او از خدا می خواهد: خدایا ما در خنکای زندگی و نسیم رحمت و جایگاه نعمت و خواسته جان و نیازهای مطلوب و نعمت‌های لذت بخش و امید برتری و رسیدن به آرامش و آقایی کرامت و روشنایی چشم و خرمی نعمت‌ها و شادمانی که شبیه شادمانی‌های دنیا نیست اینها رو به ما بده با محمد (صلی الله علیه و آله) که درود تو بر او خاندانش باشد گرد آور. در بهشت در تمام ایام هفته مهمانی است؛ شنبه‌ها مهمان حضرت آدمعلیه السلام، یکشنبه حضرت نوح علیه السلام، دوشنبه حضرت ابراهیم علیه السلام، سه شنبه مهمان حضرت موسی علیه السلام، چهارشنبه مهمان حضرت عیسی علیه السلام و پنج شنبه‌ها مهمان رسول خدا صلی الله علیه و آله است. با شرکت در این مهمانی‌ها روح، سیر تکاملی خود را می‌پیماید. وصف بهشت از کلام امام باقر علیه السلام امام باقر علیه السلام بهشت را اینگونه توصیف می‌فرمایند: «إِنَّ أَهْلَ الْجَنَّةِ یَحْیَوْنَ فَلَا یَمُوتُونَ أَبَداً وَ یَسْتَیْقِظُونَ فَلَا یَنَامُونَ أَبَداً وَ یَسْتَغْنُونَ فَلَا یَفْتَقِرُونَ أَبَداً وَ یَفْرَحُونَ فَلَا یَحْزَنُونَ أَبَداً وَ یَضْحَکُونَ فَلَا یَبْکُونَ أَبَداً؛ کسانی که اهل بهشت هستند همیشه زنده‌اند و هرگز مرگی ندارند، همیشه بیدارند و هرگز خواب و خستگی ندارند، همیشه بی‌نیازند و هرگز محتاج نمی‌شوند، همیشه شادند و هرگز غصه‌دار نمی‌شوند». میزان غصه و گریه در آخرت بسته به میزان گریه برای دنیاست. شیطان برای جهنمی شدن انسان او را دعوت به غم نموده و قرآن این‌گونه می‌فرماید: «إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشَّیْطَانِ لِیَحْزُنَ الَّذِین َآمَنُوا؛ جز این نیست كه نجوا از شیطان است، تا كسانى را كه ایمان آورده‌اند را محزون كند». (سوره مجادله/ آیه10).     مطالب بیشتر: پای درس استاد مجموعه سخنرانی های استاد محمد شجاعی مجموعه کتابهای استاد محمد شجاعی  

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ،

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed