www.montazer.ir
جمعه 22 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 9996
زمان انتشار: 23 ژانویه 2019
نحوه زندگی در برزخ به زندگی دنیا بستگی دارد

خانواده آسمانی؛ جلسه 496؛  97/10/27

نحوه زندگی در برزخ به زندگی دنیا بستگی دارد

بهشت محل زندگی مؤمنین بعد از وفات است که هر چه اراده کنند، میآفرینند. بهشت دارای باغ‌هایی با درختان بسیار سرسبز و سایه‌گستر، با نهرهای روان، چشمه‌های جوشان و جاری و سرشار از میوه‌های مختلف است.

جنّت به معنی بهشت و از ریشه «ج ن ن»، به معنی پوشیده و مخفی است. علت اینکه به بچه­‌ی در شکم مادر جنین می‌گوئیم، این است که مخفی است. «جن» هم به معنی پوشیده است و موجودی است مادی؛ اما چون بسیار لطیف است، ما او را نمی‌بینیم. مثل شیطان یا شیاطین که الان با ما هستند و در خواب و بیداری، ما را وسوسه می‌کنند، اما ما آنها را نمی‌بینیم.

چرا بهشت را جنت می‌گویند؟ چون بی‌نهایت زیبا و دوست‌داشتنی است و انسان هر چه بخواهد در اوج رغبت‌هایش و مافوق تصورش و حتی مافوق خواسته‌هایش در بهشت وجود دارد.

از نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله پرسیدند: چرا به بهشت جنّت می‌گویند؟ فرمودند: «لِأَنَّهَا جَنِینَةٌ خِیَرَةٌ نَقِیَّةٌ وَ عِنْدَاللهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ مَرْضِیَّة= برای این که بهشت، پوشیده، اندوخته، پاك و در نزد خداى بلندمرتبه، مورد رضایت است». مرحوم علامه مجلسی در توضیح جمله «لأنَّها جَنینَة» مى­‌گوید: «اَی مَسْتُورَةٌ عَنِ الْخَلْق وَ لا یَسْتَرُ اِلا ما کانَ خِیَرَة= یعنى از خلق پوشیده است و جز اندوخته هم چیزى پوشیده نمى­‌شود».

ما اندوخته‌های‌ خیر و خوب­مان را می‌پوشانیم و در دسترس قرار نمی‌دهیم. مثل خانم باشخصیت و قیمتی که با حجاب، خودش را می‌پوشاند و خودش را در دسترس نمی‌گذارد و به راحتی کسی نمی‌تواند به او تعرضی کند. همچنین یک تکه طلا و الماس، هیچ وقت در دسترس عموم نیست که هر کس بتواند به راحتی به آن دست بزند یا آن را بردارد.

جایگاه‌ افراد، با شخصیت آنها تناسب دارد. مثل جنینی که از رحم مادر بیرون می‌آید و هر چیزی که در دنیا گیرش آمده است، محصول دوران جنینی‌اش است. اگر درد می‌کشد، اگر نمی‌بیند، نمی‌شنود، نمی‌تواند راه برود یا مشکلی دارد، مربوط به دوران جنینی است. آخرت هم همین طور است. اینکه ما را به قول امروزی‌ها چقدر تحویل می‌گیرند و چقدر قیمت داریم یا چقدر ذلیل و خوار می‌شویم؟ خوشحال هستیم یا غمگین؟ اضطراب و آرامش داریم یا نه؟ چه نعمتی به ما داده می‌شود؟ یا چه نعمتی داده نمی‌شود؟ یا چه عذابی شخص دارد یا ندارد؟ چقدر معطل می‌شود یا نمی‌شود؟ همه اینها مربوط به گذران زندگی دنیایی ماست.

در حقیقت، شخصیت هر آدمی تعیین می‌کند که او کجای بهشت و با چه درجه ای از نعمت‌ها باشد. در بهشت دانشگاه و حوزه علمیه داریم که انسان می­‌تواند سیر علمی خودش را تا بی‌نهایت ادامه ‌دهد، کلاس ‌بندی اش هم مثل کلاس‌بندی دنیاست. شما الان اگر دیپلم داشته باشید، در دانشگاه برای ارشد ثبت‌نام­ تان نمی‌کنند. برای دکترا که اصلاً ثبت‌نام نمی‌کنند. باید مرحله کارشناسی را بگذارنید تا بتوانید وارد مقاطع بعدی شوید. بهشت هم اینگونه است: اینکه انسان کجا قرار می‌گیرد و در چه کلاسی و در چه پایه‌ای قرار می‌گیرد، بسته به این است که در دنیا به تناسب آخرت چقدر سعی کرده باشید. برای همین است که قرآن میفرماید: «وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى‏ لَها سَعْیَها= و آن کس که سرای آخرت را بطلبد و برای آن سعی و کوشش کند[1]». یعنی هر کس آخرت را بخواهد و به تناسب آخرت سعی کند، به آن می‌رسد. بنابراین، جایگاه هر آدمی در آنجا به قیمت اوست.  

مومن در بهشت هر چه اراده کند، خلق می شود

در بهشت، سخن از مقام انسان است. این مقام، همان مقامی است که انسان برای آن آفریده شده است. اصطلاحاً به آن مقام «کُن» می‌گویند. همان مقامی که خدا برای خودش می‌گوید: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ كُنْ فَیَكُون[2]= چون به چیزى اراده فرماید كارش این بس كه مى‏ گوید باش، پس [بى ‏درنگ] موجود مى ‏شود‏». پس کُن، یعنی باش. مقام باش، یعنی مقام دستور، مقام امر.

در بهشت هر چیزی که مدنظر شماست، آفریده می‌شود و به وجود می­‌آید. مثل خود خدا که هر چه را اراده می‌کند، می‌آفریند. مؤمن در بهشت این مقام را دارد.

اولین روایت را در باب خصوصیت بهشت، از نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآلهآغاز می کنیم. حضرت می­‌فرمایند:

  • «لَیْسَ‏ مِنْ‏ مُؤْمِنٍ‏ فِی‏ الْجَنَّةِ إِلَّا وَ لَهُ = هیچ مؤمنی در بهشت نیست مگر اینکه»:
  • جِنَانٌ كَثِیرَة مَعْرُوشَاتٌ وَ غَیْرُ مَعْرُوشَات= بهشت‌های زیادی دارد، با داربست (سقف) و بى­‌داربست».
  • «وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ= جویهایی از شراب است». شراب‌های بهشتی که بی‌نهایت زیبا و خوشمزه هستند و همه چیز دارند. وقتی انسان از آن شراب می‌خورد، چون سازنده است، حظ و لذت و قربش به خداوند بیشتر می‌شود.
  • «وَ أَنْهَارٌ مِنْ مَاء= و جوى هایى از آب». بعد از شراب یک نهر از آب وجود دارد.
  • «وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ= و جوی هایی از شیر‏». و در بهشت نهرهایی از شیر روان هستند.
  • «وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَل‏= و جویی هایی از عسل». یک نهر از عسل هست.
  • «فَإِذَا دَعَا وَلِیُّ اللهِ بِغِذَائِهِ أُتِیَ بِمَا تَشْتَهِی نَفْسُه‏ عِنْدَ طَلَبِهِ الْغِذَاءَ مِنْ غَیْرِ أَنْ یُسَمِّیَ شَهْوَتَه‏[3]= پس هر گاه دوست خدا غذایى را بخواهد، به محض خواستن غذا، آنچه دلش بخواهد، بدون آنكه نام [غذاى] دلخواهش را ببرد، برایش آورده می‌شود».

مؤمن در بهشت به اسم دوست خدا صدا زده می شود

یکی از قشنگ‌ترین اسم‌هایی که در بهشت مؤمن را صدا می‌زنند "ولی الله" یعنی دوست خداست. یعنی جایگاهش بلند است که دوست خداست. اینقدر دوست خداست که هر وقت غذایی را بخواهد، به محض خواستن غذا، آنچه که دلش بخواهد، بدون اینکه نام غذا را ببرد و میلش را بیان بکند، یعنی هنوز به زبان نیاورده، خلق می­‌شود.

وقتی خدا می‌گوید: «أَنْ یَقُولَ لَهُ كُن‏». این قول، قول زبانی نیست؛ قول ارادی است. یعنی در ذهنش یک چیز را اراده می‌کند و خلق می‌شود، بدون اینکه اصلاً میلش را بیان کند. پس مؤمن در بهشت، اصلاً معطلی ندارد. همین که چیزی را میل می‌کند، خلق می‌شود.

یک نکته فوق‌العاده مهم که ما درک درستی از آن نداریم، این است که مؤمن در بهشت قیافهاش هر چه که دلش بخواهد یا موی سر، پوست، هر چه که دلش بخواهد، هر چه که اراده کند، اتفاق می‌افتد. پس همه چیز تابع نیت و اراده اوست. اراده ‌کند، آن حقیقت خلق می‌شود. این آن مقامی هست که به آن مقام کُن می‌گویند.

در بهشت پاروهایی از مروارید هست و فرشتگانى از نور که بر آبى از زلال حركت مى كنند

 یک بنده خدایی از بصره به مصر برای تجارت رفته بود. وقتی که وارد مصر شد تا کالا ببرد. می‌گوید در یکی از این گذرگاه‌ها یک پیرمردی را دیدم بلندقد، سیاه‌چهره، موی سر و ریشش سفید بود، دو جامۀ کهنه بر تن داشت، یکی سیاه، یکی سفید. گفتم این کیست؟ گفتند که این بلال حبشی غلام پیغمبر است. گفت: چند لوح برای نوشتن و یادداشت برداشتم و نزد بلال رفتم.

«فَأَتَیْتُهُ فَسَلَّمْتُ عَلَیْه، فَقُلْتُ: لَهُ السَّلَامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الشَّیْخ.‏ فَقَالَ: وَ عَلَیْكَ السَّلَام.‏ قُلْتُ: یَرْحَمُكَ اللهُ تَعَالَى حَدِّثْنِی بِمَا سَمِعْتَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ اكْتُبْ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ 9 یَقُول: إِنَّ سُورَ الْجَنَّةِ لَبِنَةٌ مِنْ ذَهَبٍ وَ لَبِنَةٌ مِنْ فِضَّة إِنَّ أَبْوَابَهَا مُخْتَلِفَة: بَابُ الرَّحْمَةِ مِنْ یَاقُوتَةٍ حَمْرَاء‏ قُلتُ: یَرحَمُکَ الله فَإِذا دَخَلوا الْجَنَّة فَماذا یَصْنَعُون؟ قَالَ: یَسِیرُونَ عَلَى‏ نَهَرَیْنِ‏ فِی مَاءٍ صَافٍ فِی سُفُنِ الْیَاقُوت مَجَاذِیفُهَا اللُّؤْلُؤ یَسِیرُونَ عَلَى‏ نَهَرَیْنِ فِیهَا مَلَائِكَةٌ مِنْ نُور عَلَیْهِمْ ثِیَابٌ خُضْرٌ شَدِیدَةٌ خُضْرَتُهَا. قُلْتُ: یَرْحَمُكَ اللهَ، هَلْ یَكُونُ مِنَ النُّورِ أَخْضَر؟ قَالَ: إِنَّ الثِّیَابَ هِیَ خُضْر وَ لَكِنْ فِیهَا نُورٌ مِنْ نُورِ رَبِّ الْعَالَمِینَ جَلَّ جَلَالُه‏ لِیَسِیرُوا عَلَى حَافَتَیْ ذَلِكَ النَّهَر. قُلْت:ُ فَمَا اسْمُ ذَلِكَ النَّهَر؟ قَالَ: جَنَّةُ الْمَأْوَى. قُلْتُ: هَلْ وَسَطُهَا غَیْرُهَا؟ قَالَ: نَعَمْ، جَنَّةُ عَدْنٍ وَ هِیَ فِی وَسَطِ الْجِنَان‏ وَ أَمَّا جَنَّةُ عَدْنٍ فَسُورُهَا یَاقُوتٌ أَحْمَر وَ حَصَاهَا اللُّؤْلُؤ. فَقُلْتُ: وَ هَلْ فِیهَا غَیْرُهَا؟ قَالَ: نَعَمْ، جَنَّةُ الْفِرْدَوْس.‏ قُلْتُ: فَكَیْفَ سُورُهَا؟ قالَ: وَیْحَكَ كُفَّ عَنِّی، جَرَحْتَ عَلَیَّ قَلْبِی.‏ قُلْتُ: بَلْ أَنْتَ الْفَاعِلُ بِی ذلک. قلتُ: مَا أَنَا بِكَافٍّ عَنْكَ حَتَّى تُتِمَّ لِیَ الصِّفَة َوَ تُخْبِرَنِی عَنْ سُورِهَا. قَالَ: سُورُهَا نُور، قُلْتُ: مَا الْغُرَفُ الَّتِی فِیهَا؟ قَالَ: هِیَ مِنْ نُورِ رَبِّ الْعَالَمِین= رفتم پیش او و گفتم سلام بر تو اى پیرمرد! گفت: و علیك السلام! گفتم: رحمت خداى بلندمرتبه بر تو باد ! حدیثى از پیامبر خدا ص برایم بگو. گفت: بنویس: بسم الله الرحمن الرحیم، از پیامبر خدا ص شنیدم كه مى فرماید: «دیوار بهشت یك خشتش از طلاست و یك خشتش از نقره و درهایى مختلف دارد. درِ رحمت از یاقوت سرخ است. گفتم: رحمت خدا بر تو باد! چون وارد بهشت شدند چه مى‌­كنند؟ گفت: بر كشتى‌­هایى از یاقوت كه پاروهاى آنها از مروارید است و فرشتگانى از نور در آنهایند، بر دو رودخانه در آبى زلال حركت مى‌كنند. در حالى كه جامه‌­هایى با رنگ سبزِ تند بر تن دارند. گفتم: رحمت خدا بر تو باد ! آیا نور سبز هم وجود دارد؟ گفت: جامه­‌ها سبزند؛ امّا در آن جامه‌ها نورى از نور پروردگار جهانیان است تا در دو كرانه آن رودخانه حركت كنند. گفتم: نام آن رودخانه چیست؟ گفت: بهشت مأوی. گفتم: آیا در وسط آن، بهشت دیگرى وجود دارد؟ گفت: آرى. بهشتِ عدن كه در وسط بهشت هاست. دیوار بهشت عدن، از یاقوت سرخ است و ریگ هایش مرواریدند. گفتم: آیا بهشت دیگرى هم در آن وجود دارد؟ گفت: آرى، بهشت فردوس. گفتم: دیوار آن چگونه است؟ گفت: واى بر تو! بس كن كه دلم را ریش كردى. گفتم: نه! این تویى كه با من چنین كردى. گفتم: دست از تو برنمى­‌دارم تا وصفش را برایم كامل كنى و از دیوارش برایم بگویى. گفت: دیوارش نور است. گفتم: اتاق‌­هاى آن چگونه است؟ گفت: آنها از نور پروردگار جهانیان اند».

واقعاً انسان وقتی توصیف بهشت را می‌شنود، حال آدم خراب می‌شود. یعنی یک جاهایی مکث می‌‌کند.حضرت می‌فرماید هر وقت قرآن خواندید و به این آیات رسیدید، صبر کنید و عجله نکنید و قرآن را تندتند نخوانید. به این آیات که رسیدید، صبر کنید و به خدا بگویید: خدایا روزی ما کن. اشکی بریزید و گریه‌ای بکنید و از خدا بخواهید که این را روزی من بکن.

اوصاف بهشت

امام باقر علیه‌السلام هم توضیحی در مورد انواع بهشت‌ها دادند. ایشان می فرماید: «أَمَّا الْجِنَانُ الْمَذْكُورَةُ فِی الْكِتَابِ، فَإِنَّهُنَ‏ جَنَّةُ عَدْنٍ‏ وَ جَنَّةُ الْفِرْدَوْسِ وَ جَنَّةُ نَعِیمٍ وَ جَنَّةُ الْمَأْوَى وَ إِنَّ لِلهَ عَزَّ وَ جَلَّ جِنَاناً مَحْفُوفَةً بِهَذِهِ الْجِنَانِ وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَكُونُ لَهُ مِنَ الْجِنَانِ مَا أَحَبَّ وَ اشْتَهَى یَتَنَعَّمُ فِیهِنَّ كَیْفَ یَشَاء= بهشت هاى نام برده در قرآن عبارت­اند از بهشت عَدْن، بهشت فردوس، بهشت نَعیم، و بهشت مأوی و خداوند عز و جل بهشت هاى دیگرى نیز دارد كه با این بهشت ها در میان گرفته شده اند و از این بهشت ها هر بهشتى را كه مؤمن دوست داشته باشد و دلش بخواهد به او مى دهند و در آنها از هر گونه نعمتى كه بخواهد، برخوردار مى شود».

بهشت‌هایی که در قرآن آمده چهار تا هستند: «بهشت عدن، بهشت فردوس، بهشت نعیم، بهشت مأوی». عدن یعنی یک بهشت بکر و دست نخورده است. غیرقابل فهم و غیرقابل تصور است که ذهن هم نمی‌تواند تصور کند، همه چیزش انسان را به تعجب وا می‌دارد. مگر می‌شود.

بهشت نعمت‌ها، بهشت عدن، بهشت فرودس، و جنة المأوی، یعنی بهشتی که شما آنجا آسایش دارید، آسایش به معنای حقیقی، یعنی از پشت و جلو هیچ مشکلی نداری. یعنی نه نگرانی گذشته‌ای داری، نه دغدغۀ بعدی داری. وقتی وارد آن می‌شوی، می‌بینی که بعداً اضطراب و ناراحتی و گرفتاری نداری. هیچ چیزی تو را تهدید نمی‌کند و شخص سالم است.

حضرت در فرمایش دیگری فرمودند:

«إِنَ‏ الْجِنَانَ‏ أَرْبَعٌ‏ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللهَ: «وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتان» وَ هُوَ أَنَّ الرَّجُلَ یَهْجُمُ عَلَى شَهْوَةٍ مِنْ شَهَوَاتِ الدُّنْیَا وَ هِیَ مَعْصِیَةٌ فَیَذْكُرُ مَقَامَ رَبِّهِ فَیَدَعُهَا مِنْ مَخَافَتِه‏ فَهَذِهِ الْآیَةُ فِیه‏ فَهَاتَانِ جَنَّتَانِ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ السَّابِقِین‏ وَ أَمَّا قَوْلُهُ‏ «وَ مِنْ دُونِهِما جَنَّتان[4]» یَقُولُ: مِنْ دُونِهِمَا فِی الْفَضْلِ وَ لَیْسَ مِنْ دُونِهِمَا فِی الْقُرْبِ وَ هُمَا لِأَصْحَابِ الْیَمِینِ وَ هِیَ جَنَّةُ النَّعِیمِ‏ وَ جَنَّةُ الْمَأْوى‏ وَ فِی هَذِهِ الْجِنَانِ الْأَرْبَعِ فَوَاكِهُ فِی الْكَثْرَةِ كَوَرَقِ الشَّجَرَةِ وَ النُّجُوم وَ عَلَى هَذِهِ الْجِنَانِ الْأَرْبَعِ حَائِطٌ مُحِیطٌ بِهَا طُولُهُ مَسِیرَةُ خَمْسِمِائَةِ عَام لَبِنَةٌ مِنْ فِضَّةٍ وَ لَبِنَةٌ ذَهَب وَ لَبِنَةٌ دُرٌّ ‏وَ لَبِنَةٌ یَاقُوت وَ مِلَاطُهُ الْمِسْكُ وَ الزَّعْفَرَانُ وَ شُرَفُهُ نُور یَتَلَأْلأ یَرَى الرَّجُلُ وَجْهَهُ فِی الْحَائِط وَ فِی الْحَائِطِ ثَمَانِیَةُ أَبْوَابٍ عَلَى كُلِّ بَابٍ مِصْرَاعَانِ عَرْضُهُمَا كَحُضْرِ الْفَرَسِ الْجَوَادِ سَنَةً= بهشتها چهار تا هستند؛ چرا كه خداوند مى‌­فرماید: «و براى كسى كه از مقام پروردگارش بترسد، دو بهشت است». این در جایى است كه شخص به سوی شهوتى از شهوات دنیا كه گناه است، هجوم مى‌­آورد و در همان حال، به یاد مقام پروردگارش مى­‌افتد و از ترس او، آن شهوت را رها مى­‌كند. این آیه درباره چنین كسى است. این دو بهشت براى مؤمنان و پیشتازان است و سخن او كه: «و پایین تر از آن دو، دو بهشت دیگر است»، یعنى پایین­تر از آنها در رتبه، نه پایین تر از آنها در قُرب [و نزدیكى به خداوند]. این دو بهشت براى اصحاب یمین­‌ اند و عبارت­اند از: بهشت نعیم و بهشت مَأوی. در این چهار بهشت، میوه‌­ها از لحاظ فراوانى مانند برگ درختان و ستارگان اند. گرداگرد این چهار بهشت، دیوارى است كه طول آن 500 سال راه است. یك خشت آن از نقره است و یك خشتش از طلا و یك خشتش دُر و یك خشتش یاقوت است و ملاطش مشك و زعفران است و كنگره هایش نورى درخشان­‌ اند. انسان عكس خود را در این دیوار مى‌­بیند. این دیوار هشت دروازه دارد و هر دروازه اش دو لگنه دارد كه پهناى آنها به اندازه یك سال دویدنِ اسبِ تیز تك است».

منظور از اینکه هر کس از مقام پروردگارش بترسد دو بهشت دارد، داستان کسی است که یک شهوتی از شهوت‌های دنیا به او هجوم می‌آورد، مثلاً  غذای حرام، ارتباط حرام، پول حرام، تلفن حرام، فرش حرام، مقام حرام، مجلس حرام، یک حرامی به او هجوم می‌آورد که حلال نیست. یا میل به یک چیز حرام می‌کند.حالا به او هجوم آورده، او از خدا حیا می‌کند، یاد خدا می‌کند، یادش هست که در محضر خداست و خدا دارد او را می‌بیند، پس، از آن شهوت می‌گذرد.

ببینید چقدر دقیق حضرت طراحی می‌کند. چون می‌خواهد اضطراب را از مؤمن بگیرد. چرا امام این را می­‌گوید؟ می‌خواهد بگوید بهشت رفتن راحت است، رحمت خدا زیاد است. فرشته‌ها روز قیامت از آدم‌ها تعجب می‌کنند و می‌گویند بهشت به این بزرگی و قشنگی، تو چرا جهنم را انتخاب کردی؟

 خدای مهربانی که می‌گوید من یک عمر گناه را می‌بخشم، و گناه‌هایتان را هم به ثواب تبدیل می‌کنم، زیر دست این خدا یک کسی جهنم برود، معلوم است خیلی احمق است. برای همین پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود، خدا هیچ کس را جهنم نمی‌برد، مگر اینکه خودش بخواهد جهنم برود.

 اصلاً خدا کسی را جهنم نمی‌برد. بیشتر آدم‌ها می‌فهمند خیلی از کارهایشان غلط است؛ اما اصرار دارند ادامه بدهند. مثلاً می داند که نباید فلان  لباس را بپوشد؛ یا نباید این غذا را بخورد؛ یا نباید به این مجلس برود؛ اما اصرار دارد که این کارها را انجام دهد و با انجام آنها به جهنم برود.

این هم از انواع بهشت‌ها که البته اینها داستان دارد، که در این بهشت‌ها چه خبر است و چه چیزهایی هست. چه نعمت‌هایی هست و نعمت‌هایش طبقه‌بندی دارد. مسائل مختلف زیاد هم هست که ما نمی‌رسیم برای شما بگوییم. ولی انسان باید خانه‌اش را بشناسد که خانۀ ما یک همچین جایی است. خانۀ جاودانۀ ما، خانۀ ابدی ما را در یک همچین جایی قرار داده است. آدم باید بداند بعد از مرگ قرار است کجا برود و خودش را برای آنجا بسازد و خودش را برای بهره‌برداری از آنجا بسازد.

خوش به حال کسی که باور کند و ایمان بیاورد به آخرت، ایمان حقیقی. زندگیش را براساس آخرت طراحی بکند. انتخاب هایش، انتخاب دوست، انتخاب سبک زندگی، انتخاب لقمه، انتخاب شغل، انتخاب رشته، انتخاب همسر، هر چیزی که می‌خواهد انتخاب کند، براساس آخرتش انتخاب کند. علامت اینکه یک کسی دلش در آخرت است این است که در دنیا خیلی شاد است. چون دنیا را سخت نمی‌گیرد، هر چه که هست می‌گوید: (این نیز بگذرد).

قا/127

اوصاف بهشت

آرشیو مباحث استاد شجاعی

فروشگاه آنلاین با محصولات ناب 


[1] . سوره اسراء/ آیه 19.

[2] . سوره یس/ آیه 82.

[3] . فیض کاشانی، محجه البیضاء، ج 8، 381.

[4] . سوره رحمن/ آیه 62.

صوت

1 - نحوه زندگی در برزخ به زندگی دنیا بستگی دارد

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed