www.montazer.ir
سه‌شنبه 26 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 9968
زمان انتشار: 16 ژانویه 2019
اگر انسان با خدا ازدواج نکند، هیچ مشکلی از او حل نمی شود

شرح زیارت عاشورا، جلسه 14، 91/5/21

اگر انسان با خدا ازدواج نکند، هیچ مشکلی از او حل نمی شود

خداوند در جهان قاعده ای به نام قاعده‌ی زوجیت قرار داده، یعنی هر چیزی زوجی دارد که در کنار آن آرامش می یابد. همه اجزاء عالم این گونه اند:«سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا[1]= پاک و منزه است کسی که همه موجودات عالم را زوج و جفت آفرید». زوج انسانیت انسان، حقیقت انسان و ذات انسان، خداوند تبارک و تعالی است و انسان تنها با یاد خداوند آرام می‌گیرد و این زوج شدن، باید در انسان صورت بگیرد.

پس ازدواج، یعنی زوج شدن. اگر این ازدواج انسان با خدا صورت نگیرد، هیچ ازدواج دیگری نمی‌تواند مشکل انسان را حل کند. مثلاً این گونه نیست که قوه «خیال» مان را با پرداختن به هنر و مخیلات و یا قوه «واهمه» مان را با پرداختن به موهومات و قوه «عقل» مان با علوم، انس بدهیم و بتوانیم به آرامش برسیم. زیرا حقیقت انسان، جز با خداوند که جفت و زوج اوست به آرامش نمی‌رسد. چون حقیقت انسان از خداوند است:«انا لله و انا الیه راجعون». کسی که با خدا بتواند شاد باشد و لذت ببرد، معلوم میشود که جفت خودش را پیدا کرده و محصول این ازدواج، اشتدادِ محبت و اشتداد معرفت می شود. این مبنای خوبی است که بفهمیم تا الان که عمر کرده ایم کجای کار هستیم. برای همین بود که خدا در حدیث قدسی فرمود: «یا داوود بی فافرح و بذکری فتلذذ و بمناجاتی فتنعم= ای داود! با من شاد باش و با یاد من لذت ببر و با مناجات من متنعم شو» و سپس می گوید: «به زودی خانه را از فاسقین خالی میکنم و لعنت خود را بر ظالمین قرار میدهم». عمر دنیا در مقابل ابدیت و در مقابل قیامتی که یک روزش 50 هزار سال است، هیچ است. بنابراین زرنگ کسی است که در این تجارت بُرد کند.

کاسب کیست؟

در یکی از مناجات های خمس عشر می‌خوانیم، خدایا! ما را از کسانی قرار بده که در فروختن دنیا به آخرت سود کرده باشیم. کاسب حقیقی کسی است که بتواند با خدا شاد باشد. با ذکر او لذت ببرد. به مناجات باخدا متنعم شود. غیر از این، هر کس هر سودی ببرد، حتی اگر بهشت هم برود، بازهم ضرر کرده است. در همین سودش هم ضرر کرده است.

خداوند معدن رحمت و مهربانی است. خدای ارحم الراحمین، خدایی که رفیق همه است؛ خدایی که معدن شادی و نشاط است؛ خدایی که معدن آرامش و لذت و زیبایی است. اگر کسی نتواند این خدا را ببیند و از او لذت ببرد، کور و مریض است.

سیدالشهداء علیه السلام در دعای عرفه می فرماید: کور باد چشمی که تو را به همراه خود نمی بیند:«عمیت عین لا تراک علیها رقیبا». خداوند و اهل بیت علیهم السلام ناظر بر ما هستند و می بینند که ما با داشتن آنها شاد هستیم یا نه. اگر شاد نباشیم، این کفران بزرگی است.

در هر بار زیارت، به تمام بزرگان عالم سلام می کنیم

شما وقتی دعای زیارت می‌خوانید، می‌بینید که خداوند شما را با بزرگانی از عالم رو به رو میکند. سر نماز هم به ما یاد داده است که بگوییم: «اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم= خدایا ما را به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت دادی هدایت کن». یعنی «من النبیین و الصدیقین و الشهدا و الصالحین» پیامبران 124 هزار نفرند. شما به آنها درود و صلوات میفرستید و با آنها اتحاد برقرار میکنید. در زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السلام یا دو بزرگوار دیگر که در جوارشان هستند؛ یا در زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها، به پیامبران سلام می‌دهیم و میگوییم: «السلام علی آدم صفوة الله= خالصانه ترین سلام و درود خود را به حضرت آدم ابوالبشر می فرستیم که پدر همه ماست»، بعد به حضرت نوح، ابراهیم، موسی، عیسی علیهم‌السلام سلام می دهیم و سپس میگوییم: «السلام علیک یا رسول الله». یعنی مخاطب و رو در رو به پیغمبر سلام می دهیم و بعد از پیامبر شروع میکنید با امیرالمومنین علیه السلام. «السلام علیک یا امیرالمومنین السلام علیک یا فاطمه سیده نساء العالمین السلام علیکما یا سبطی نبی الرحمة و سیدی شباب اهل الجنة» تا آخر و بعد با خود خانم معصومه سلام الله با خود آقا عبدالعظیم علیه السلام و یا بزرگان دیگر سلام علیک می کنیم. اگر با اینها آدم احساس بدبختی و تنهایی کند، یعنی در زندگی اش خیلی حجاب دارد که نمی تواند با این ها شاد باشد. در حالی که خداوند خیلی صریح به تو می گوید زرنگ های عالم کسانی هستند که با من و با رفقای من رفیق شدند. در مناجات روز شنبه می خوانیم:«اللهم ارزقنی حبک و حب من یحبه= خدایا محبت خودت و محبت هر کس که دوست دار تو است را  نصیب من کن».

ساعتی باید از نعمت مناجات برخوردار شد

خداوند می فرماید:«و بمناجاتی فتعنم = به مناجات من متنعم باش» متنعم یعنی با مناجات از من بهرمند شوید. برای ما باید موضوعیت داشته باشد که ساعت هایی در را به روی همه ببندیم و بگوییم که من هستم و خدا؛ ماییم و اهل بیت علیه السلام، کار داریم می خواهیم صحبت کنیم؛ نمی خواهیم به آنها بگوییم:« زن می خواهم، شوهر می خواهم، خانه می خواهم، قرض هایمان را ادا کن، مریضی هایمان را خوب کن و ...».

خوب است اینها را هم از آنها بخواهیم، ولی ما با خودشان کار داریم. خودشان آنقدر برای ما عزیز هستند که دوست داریم با خودشان به بهانه های مختلف و حرف بزنیم.

موسی کلیم الله؛ «کلیم الله» یعنی با خدا مکالمه داشته. با خدا دوتایی حرف می زدند. این بگوید و او بگوید. در قرآن نگاه کنید که خداوند چقدر قشنگ محبتش را به موسی علیه السلام نشان می دهد: یا موسی «ما تلک بیمینک= در دست راستت چیست؟» خدا می داند در دست موسی علیه السلام چیست. اما خداوند دنبال بهانه می گردد با موسی علیه السلام حرف بزند. سر حرف هم همیشه خداوند باز می کند. موسی علیه السلام هم زرنگ است می تواند یک کلام بگوید: خدایا این عصاست. ولی می گوید:« این عصای من است، به آن تکیه می کنم، به وسیله آن برای گوسفندانم برگهای درختان را می تکانم».

متاسفانه وقتی خدا سراغ ما می آید و سر حرف را باز می کند، ما پشتمان را میکنیم. همیشه تجلی از خدا است؛ رو کردن از خداست؛ بهانه از خداست. گاهی اوقات که ما متوجه نمی شویم و غفلت میکنیم، شب جمعه‌ای، رجب و شعبانی، ماه رمضانی می گذارد و سه شب احیاء، تا بهانه ای شود و ما جمع شویم و آشتی کنیم.  

امام سجاد علیه السلام در مناجات ذاکرین می فرماید: خدایا اگر تو اذن نداده بودی که می توانست با تو حرف بزند».

همه چیز بهانه ای است برای حرف زدن با خدا

از بزرگ ترین نعمت ها جریان ذکر تو بر زبان ما است. همین دستور نماز واجب را که در رساله ها مفصل بخوانید می بینید، از وضو که شروع می شود، همه بهانه ای است برای حرف زدن باخدا. تا چشمت به آب می خورد، می گویید این آب را خداوند به من داده: «الحمدالله الذی جعل الماء طهورا و لم یجعله نجسا= شکر خدا را که آب پاک و پاک کننده قرار داد و نجس قرار نداد». و همینطور برای دست شستن، برای شستن صورت و ... هر کدام بهانه ای است برای صحبت کردن با خدا. می خواهید اذان و اقامه بگویید، قبل و بعد از گفتن اذان، مفصل دعا دارد. یعنی مرتب کِش میدهید تا تکبیرة الاحرام میگویید. بعد قرائت حمد و سوره و رکوع و سجود، چه نماز مفصلی گذاشته برای کسی که دوست دارد با او حرف بزند. دعای ساعت اول، ساعت دوم، ... ساعت بیست و چهار و ... اما وای بر ما که پشت به خدا میکنیم.

این همه فرصت برای حرف زدن با خدا و انس و رفاقت با خدا و اهل بیت علیه السلام را از دست دادیم. پیر که شدیم، میفهمیم که عمر گذشت و اصلا جوانی درستی نکردیم. جوانی نباتی و جمادی کردیم، ولی انسانی نکردیم. در قیامت یک دفعه می پرسند جوانی را چه کار کردید؟ حرفی نداریم بزنیم. ما حتی در مرده ترین وقت هایمان میتوانیم از خدا لذت ببریم و صفا کنیم. قرآن چقدر قشنگ می گوید این ها زمانی که خوابیده اند و روی پهلوهایشان غلت میزنند با من حرف میزنند. «الَّذِینَ یَذْكُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ». از این پهلو به آن پهلو که می‌شوند، ذکر می گویند. من بعضی از اموات را می شناسم که خدا رحمتشان کند، این ها در خواب هم ذکر می گفتند. یعنی در خواب یک تکان که می خورند، می بینید چهار تا صلوات فرستاد؛ «لا اله الا الله» یا «استغفرالله» گفت.

بهره مندی از نعمت در آخرت، بسته به میزانِ رفاقت با خدا است

خداوند در روایت بعدی که جانسوزتر است، می‌فرماید:«یا عبادی الصدیقین تنعموا بعبادتی فیالدنیا فانکم تتنعمون بها فی الاخرة[2] = ای بندگان راستی پیشه من! در دنیا از نعمت عبادتم برخوردار باشید که در آخرت به سبب آن متنعم خواهید بود». یعنی اساسا برخورداری شما از نعمت در قیامت و آخرت و ابدت، بسته به رفاقتی است که در دنیا با من داشته اید. حرف آخر را اینگونه می زند که در آخرت، به میزان رفاقت با من بهرمند خواهید شد. یعنی با حقیقت خود شما. چون قیامت روز تجلی خدا است. خداوند می گوید، آنهایی که رفیقم بودند اصلا هول قیامت و جهنم ندارند. خداوند شدید رفیق باز است. یعنی فقط با میزان رفاقت و نعمتی که در دنیا از من بردید، آنجا بهره‌مند میشوید. ببینید چقدر به کانون عشق نزدیک هستیم؟ در آخرت بر اساس همین نزدیکی به کانون عشق، بهرمند می شوید.

با این اوصاف، چرا ما هنوز گیج باشیم و ندانیم برای چه زندگی می کنیم و هدفِ زندگی ما چیست؟ وقت مان را باید چگونه پر کنیم؟ الآن طوری شده که دیگران باید از دانشگاه های خارج بیایند و به ما بگویند اوقات فراغت تان را چگونه پر کنید! برای جوان ها باید فرهنگسرا بسازیم؛ کلاس موسیقی بگذاریم؛ چه و چه و... بگذاریم تا اوقات فراغتشان را پر کنیم؛ اینها مال جوان های طبیعت گراست. جوان های فطرت گرا بلدند چه کار کنند. عیاش خانه ها و میکده های الهی را بلدند.

پیرمردهایی که در دین ریش شان را سفید کرده اند و در جوانی با خدا و قرآن و دین انس داشته اند، اگر از آنها بپرسید آیا پشیمان هستید؟ میگویند نه؛ پشیمان نیستیم. پشیمانیم از این که کاش بهتر و بیشتر می توانستیم جوانی کنیم و از خدا و قرآن لذت ببریم. اصلاً عشق جوان همین است. جوانان را در 8 سال جنگ دیده اید. چرا جبهه رفتند؟ چرا دست و پایشان قطع می‌شد، ولی باز هم به جبهه می رفتند. اتفاقا جوان هایی بودند که در زمان شاه زندگی کرده بودند.

چگونه از تکراری شدن و روزمرگی زندگی خلاص شویم؟

خداوند حی و قیوم است. وقتی به او دل می دهید، همه خاطرات لذت و صفا، مرتباً افزایش می‌یابد. همه چیز همیشه تازه است و هیچ چیز تکراری نیست. هیچ نماز و ذکری تکراری نیست. با عشق به خدای حی می توانیم از روزمرگی و تکراری شدن زندگی نجات یابیم.

خلاصی از روزمرگی و زیبا شدن زندگی، آرامش و میزان رضایت را بالا می برد. مسلم است چنین زندگی با مرگی آرام به پایان می رسد. خوش به حال کسی که سابقه رفاقتش با خدا بیشتر است. وقتی سرش را می گذارد و از این جا می‌رود آرام است. امام امت فرمود: با قلبی آرام و ضمیری شاد و ... چه اصطلاحاتی به کار برده. حیف است که خداوند ما را برای رفاقت بخواهد و ما تن به کار دیگری بدهیم. در مقابل این همه خوبی، به چه می نازیم؟ سلطنت همه دنیا را هم که به ما بدهند، بی فایده است.

خداوند، حجت هایش را در بین همه اقشار مردم قرار داده است

خداوند در هر جا و هر شغلی حجت های خود را قرار داده. پس حواستان باشد، هر شغلی که دارید، قصاب، آخوند، دکتر، خیاط، دانشجو و ... چه در داخل کشور و چه در خارج، در همه جا رفقای خود را گذاشته است. رجبعلی خیاط رفیق خداست و یک خیاط است. کسی نگوید من باید حتما به حوزه علمیه بروم و در حوزه رفیق خدا شوم. خداوند راهش را تنگ نگرفته است.

وقتی تو وقت برای رفاقت بگذاری و برایت موضوعیت داشته باشد، خداوند خودش راه رفاقت را باز می‌کند. بیچاره آنهایی که وقت هم دارند، اما وقت شان را با چیزهای دیگر پر می کنند. دیده اید که خیلی ها با تلویزیون، فیلم، مهمانی و ... یک جوری وقت شان را پر می کنند که مبادا جایی خالی باشد و خدا در آن بیاید. بعضی ها می گویند، چه کار کنیم حوصله ما سر رفته. مگر تو صاحب نداری؟ رفیق نداری؟ پس چرا حوصله ات سر رفته؟ چرا غمگینی؟ در چنین مواقعی، طرف زود به سراغ امور و شوون طبیعت گرایانه می رود و می بیند که حالش بدتر شد. اینها وقتی که زمان اذان می شود، می بینیم دیگر حال خدا را ندارند. چون در طول روز از خدا فرار کرده اند.

 

ع ل 142

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed