www.montazer.ir
دوشنبه 25 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 9552
زمان انتشار: 1 سپتامبر 2018
سخن چین از ولایت خدا خارج شده است

خانواده آسمانی؛ جلسه 489؛ 97/06/01

سخن چین از ولایت خدا خارج شده است

یکی از لغزش های اخلاقی که مربوط به زبان می شود، سخن چینی است. از سخن چینی سخت پرهیز کنید، زیرا سخن چینی موجب خارج شدن از ولایت خدا و حتی شیطان می شود.

امام صادق (علیه السّلام) در مذمت سخن چینی می‌فرمایند: «مَنْ رَوَى عَلَى مُؤْمِن رِوَایَةً یُرِیدُ بِهَا شَیْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوَّتِهِ لِیَسْقُطَ مِنْ أَعْیُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وَلَایَتِهِ إِلَى وَلَایَةِ الشَّیْطَانِ فَلَا یَقْبَلُهُ الشَّیْطَانُ= هر كس به ضرر مؤمنی داستانى بگوید و قصدش عیب او و ریختن آبرویش باشد و از چشم مردم بیفتد، خداوند او را از دوستى خود، به دوستى شیطان براند و شیطان هم او را نپذیرد».

برزخ یعنی از دَمِ وفات تا قیامت. بیشتر عذاب های برزخ، ناشی از زبان است. بیشتر گرفتاریها و فشارهایی که آدم در جهنم و در برزخ و حتی در دنیا پیدا می‌کنند، مربوط به کار استفاده نادرست زبان است. اکثر قریب به اتفاق طلاق‌ها و دعواها، عقده‌ها، کینه‌ها و جنگها برای این است که طرفین بلد نیستند با هم حرف بزنند و از زبان شان خوب استفاده نمی کنند.

روایت است که یک سوم عذاب برزخ و عذاب قبر، فقط برای سخن‌چینی است؛ نه غیبت، تهمت، دروغ، مردم‌آزاری و سرزنش کردن.

سخن‌چینی فقط این نیست که انسان یک حرفی را از یک نفر بشنود و جای دیگر آن را بیان کند، بلکه به این معنی هم هست که امانت مجلس را رعایت نکند.  وقتی می یفرمایند: «المجالس بالأمانه= مجلس ها با امانت است»، یعنی هر جایی که انسان با کسی حرف می‌زند، لازم نیست طرف مقابل از ما بخواهد که این حرف یک راز است و نباید در جایی بگویی. 

شما با خانمت، بچه‌ات، دوستت یا هر کس صحبت می‌کنی، این صحبت ها برای همان مجلس است. همان‌جا هم باید دفن بشود. اگر کسی رازی یا حرفی را برای کس دیگر نقل می‌کند، باید خیلی حواسش جمع باشد.

حضرت هشدار می دهد که یک سوم عذاب برای سخن‌چینی است. چون فتنه و مصائب ایجاد می‌کند. طبق این که حضرت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «الْمُؤْمِنُ أَعْظَمُ حُرْمَةً مِنَ الْکَعْبَه= مومن حرمتش از کعبه بالاتر است»، یعنی هر کس علیه یک مؤمن کلامی را بگوید که بخواهد او را ضایع کند یا آبرویش را ببرد یا رسوایش کند یا نقصی در شخصیت او ایجاد کند؛ فرقی نمی کند همسرش باشد یا پدر و مادر یا خواهر و برادر یا دوست یا... امام صادق علیه‌السلام این شخص را از ولایت خودش خارج می‌کند. خدا رهایش می‌کند؛ چون خدا فقط ولایت مؤمن را قبول می‌کند: «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا =خدا ولی مومنان است» ولایت غیر مومن را قبول نمی‌کند. چون بقیه ولایتشان با شیطان است. می‌گوید خدا این آدم را از ولایت خودش خارج می‌کند، یعنی رهایش می‌کند و هیچ پشتیبانی ندارد. هیچ حمایتی از طرف خدا نمی‌شود.

بد خواستن برای دیگران، موجب دوری از خدا می شود

چرا ما در زندگی‌مان یکسره نکبت و مشکلات و گرفتاری داریم و دست به هر چیزی می‌زنیم، خراب می‌شود؛ سراغ هر چه می‌رویم خراب می‌شود؛ چرا اصلاً مشکلات ما حل نمی‌شود؟ چرا این همه گره در کار ما هست؟

حضرت از قانون خلقت خبر می‌دهد که خدا نظام خلقت را به گونه ای آفریده که کسی که می‌خواهد کسی را از چشم دیگران بیاندازد، از زیر چتر ولایت خدا خارج می‌شود و تحت ولایت شیطان قرار می دهد. این قانون اعتباری نیست؛ بلکه یک امر حقیقی است. اگر آدم یک ذره فکر کند که سخن‌چین چقدر پیش خدا منفور است که حتی شیطان هم قبولش نمی کند، دست از این رذیله برمی دارد.

 استاد ما می‌فرمودند که وقتی یک آدم از چشمت می‌افتد، حواست باشد که تو هم از چشم خدا می‌افتی. این که کسی از چشم ما بیافتد کار راحتی نیست. مثلا بگویی: از فلانی بدم می‌آید، از او خوشم نمی‌آمد، از او متنفرم به این راحتی نیست. بسیاری از افرادی که از آنها بدمان می‌آید، ممکن است پیش خدا آدم‌های ارزشمندی باشند. این نوع احساس‌ها که موجب دل چرکی آدم‌ها می‌شود، خیلی خطرناک است. اینطوری نیست که به همین راحتی یک کسی از چشم آدم بیفتد. ما از بس خودشیفته، بی‌ظرفیت و کم‌ظرفیت هستیم، به راحتی از آدم‌ها بدمان می‌آید؛ به راحتی نسبت به دیگران ابراز تنفر می کنیم. حالا کسی می‌خواهد یک کسی را از چشم بقیه بیاندازد، یک چیزی علیه او می‌گوید- راست و دروغش مهم نیست- خدا از ولایتش خارجت می‌کند، یعنی از چشم خدا می‌افتی.

بعضیها واقعاً لذت می‌برند از اینکه یک کسی از چشم دیگران بیفتد. بعضی‌ها واقعاً از محبوبیت و اعتبار دیگران رنج می‌برند؛ منشاء آن هم یا حسادت است و یا رذیله های دیگر. همه اینها مربوط به بی‌شخصیتی خودمان است.

آدمی که بی‌شخصیت است، نمی‌تواند اعتبار و شخصیت کسان دیگر را بپذیرد. آدم بی‌آبرو، حقیر و پست، نمی‌تواند بزرگی، محبوبیت و عزت دیگران را ببینند؛ اصلاً سختش است که کسی عزیز، محبوب، معتبر و آبرودار باشد؛ دیدن اینها اذیتش می‌کند.  

سخن چینی فقط به زبان نیست، با اشاره و چشم هم سخن چینی ممکن است

در سخن‌چینی دروغ و راست بودن حرف شرط نیست. امام علی علیه‌السلام فرمودند: «أكذِبِ السِّعایَةَ و النَّمیمَةَ، باطِلَةً كانَت أو صَحیحَةً= تکذیب کن سخن‌چینی و بدگویی را؛ چه درست باشد یا نادرست». اگر کسی حرف سخن چین را بشنود و تأیید کند یا باور کند، خطرناک است. چون هلاکت سراغ آدم می‌آید.

نبیاکرمصلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرماید: هر کس بخواهد بد برادرش را بگوید که او را از بین ببرد و نابودش کند، خدا همه اعمال او را از بین می‌برد. تمام اعمال و کارهای خیر او را از بین می‌رود و او را در جهنم هم درجه با «هامان» وزیر فرعون می‌کند؛ یعنی شریک جرم فرعون است.

سخن چینی ناشی از یک روحیه ی تجاوزگری است؛ این روحیه ی تجاوز، انسان را بدبخت می‌کند. تجاوز چشمی، گوشی، فکری و ذهنی وحشتناک است؛ مثلا من فکر می‌کنم حق دارم بدانم که مثلاً خانمم با چه کسی صحبت می‌کرده، شوهرم با چه کسی صحبت می‌کرده، برادرم، پسرم، دخترم با چه کسی صحبت می‌کرده و چه چیزهایی بین آن‌ها رد و بدل ‌شده است. ما حق نداریم این کارها را بکنیم و به حریم‌های انسان‌ها وارد شویم. این هاری و تندی و تجاوز و درنده‌گی است و امام علی علیه‌السلام ما را از آن برحذر داشته است.

سخن چینی به زبان نیست. گاهی انسان با اشاره سخن‌چینی می‌کند، گاهی هم با پیامک، گاهی هم با رمز یا ضبط کردن صدای کسی. مثلا شخص می‌گوید: به خدا من اصلاً حرف نزدم. راست هم می‌گوید؛ ولی صدایش را ضبط کرده؛ خودش حرف نزده؛ ولی صدا را ضبط کرده و رفته جای دیگر پخش کرده.

بدن جنایتکار نیست. این یادتان باشد. همیشه قلب انسان جنایتکار است. چون شخصیت انسان به دلش است. مهم نیست با بدنش کاری کرده یا نکرده. مهم این است در دل چه اتفاقی افتاده: «آثِمٌ قَلْبُهُ[1]= قلبش گناهکار است» قلب گناه می‌کند. بدن کاره‌ای نیست. زبان اسیر این قلب است. قلب این بدن بیچاره را به گناه می‌اندازد. این دست و بدن و هیکل را به گناه می‌اندازد.

چرا گناه را برای مؤمن نمی نویسند؟

مؤمن ممکن است گناه ‌کند، اما از گناه متنفر است. اما بعضیها از گناه، از غیبت، از تهمت و سخن‌چینی لذت می‌برند. این زمانی است که گناه نوشته می‌شود؛ یعنی در قلب اتفاقی افتاده. چون نامه عمل هر کس، نفسش است و گناه روی نفس ضبط می‌شود؛ ولی یک موقع است که یک کسی غیبت می‌شنود از یک غیبت‌کننده، اما از حرفهایی که طرف می‌زند، متنفر است، ولی نمی‌تواند  خود را رها کند؛ اینجا برای او گناه نمی نویسند.

در روایت داریم که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: خدا هیچ کس را به جهنم نمی‌برد، مگر کسی که خودش بخواهد به جهنم برود. عذاب هم این گونه است. بعضیها درد را دوست دارند؛ برای همین است که به دیگران درد را وارد می‌کنند. مثلا فرد می‌خواهد با زنش حرف بزند، اما تیغ‌دار، نیش‌دار، طعنه‌دار حرف می زند و زن و بچه و یا شوهرش را آتش می‌زند. هر وقت حرف می‌زند، در آن متلک و تحقیر و سرزنش است. چنین افرادی همیشه آدمها را درد و زجر می‌دهند.

امیرالمؤمنین (علیه السّلام) می‌فرماید «إِنَّكُمْ مُؤاخَذُونَ بِأَقْوالِكُمْ فَلا تَقُولُوا إِلاّ خَیْرا= همانا شما مواخذه می‌شوید با حرفهایتان، پس غیر از خیر حرفی نزنید». مراقبت کنید که فقط خیر از دهان شما خارج شود. چون هر کلمه‌ای که از دهان شما بیرون بیاید، طبق تعبیر  قرآن «ما یَلْفِظُ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ= هیچ کلامی گفته نمی شود، مگر رقیب و عتید آن را می نویسند». فرشته‌ها آن را می‌نویسند و کامل ثبت می‌شود. پس مواظب باش جز خیر چیزی نگویید. حرف بد نزنید؛ حرف نیش‌دار نزنید؛ حرف تحقیرکننده نزنید و کسی را سرزنش نکنید.

 

زبان/سخن چینی

 

[1] . سوره بقره/ آیه 283.

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed