مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
یک دلیل این که باید روی موضوع حلم کار کنیم و حلم خود را افزایش دهیم، این است که حلم یکی از صفات مهم خانواده آسمانی ما است. بنابراین، اگر کسی صادق باشد و شوق رسیدن به مقام اهل بیت را داشته باشد، باید حلم را در وجودش پیاده کند. چون هر چقدر شما در تعداد صفات، شبیه معصومین باشید، نقطه اتصالتان به آنها بیشتر میشود.
حلم آدمی را بهشتی میکند. وقتی کنار شخص حلیم هستید، احساس امنیت و آرامش دارید. یعنی دیگران از شر او در امان هستند. از سوءظنها، پرخاشگریها، زودرنجیها، عصبانیتها و دلخوریها به دور هستند. چون آدم حلیم، شخصیت محکم و قدرتمندی دارد، به راحتی چیزی به او برنمیخورد. به همین دلیل است که می گویند آدم حلیم بوی بهشت را میدهد.
گاهی ممکن است انسان در فراز و نشیبهای زندگی، چند خصوصیت اخلاقی خود را نابود کند، اما وقتی تعداد زیادی از صفتهای خوب را داشته باشد، مثل چتربازی است که چترش دهها طناب دارد و اگر چند طناب هم در آسمان پاره شود، حتی با دو سه طناب می تواند خودش را به سلامت به زمین میرساند.
اما اگر ما عوامل شباهت به معصومین را کم داشته باشیم، در فراز و نشیب زندگی ممکن است آنها را هم از دست بدهیم و دیگر نقطه اتصالی به معصومین نداشته باشیم. در برزخ هم نمیتوانیم بهرهای از آنها ببریم. پس این فقط خانواده آسمانی ما نیستند که باید حلیم باشند. بلکه ما هم باید حلیم باشیم. این بسیار مهم است.
حلم و خویشتنداری در مقابل هیجانات، زودرنجی ها، عصبانیتها، و حساسیت ها آن قدر مهم است که اگر کسی این صفت را نداشته باشد، اصلاً هیچ حرکتی به سمت خانواده آسمانیاش ندارد.
اگر حلیم نباشی، نه همسر خوبی هستی؛ و نه برای پدر و مادرت فرزند خوبی هستی؛ نه برای مدیر بالا دستت، زیردست خوبی هستی؛ و نه برای خدا بنده خوبی هستی. وقتی هم که به حج میروی، همه اعمالت باطل میشود، نماز میخوانی همهاش باطل میشود.
حتی وقتی به زیات امام رضا علیه السلام می روی، اگر حلم نداشته باشی، به جای اینکه حضرت تحویلت بگیرد، لعنتت میکند. خود امام رضاعلیه السلام فرمود: «اگر یک شیعهای دریده است، من نفریناش میکنم». وقتی کسی این طور منفور امام باشد، چطور میتواند با این خانواده محشور شود. از این رو، ما چارهای نداریم جز اینکه حلم را به زندگی خودمان وارد کرده و بر شخصیت خود غلبه دهیم.
شرط حفظ عبادت، حلم و بردباری است
امام رضا علیه السلام می فرماید: « لَا یَكُونُ الرَّجُلُ عَابِداً حَتّى یَكُونَ حَلِیماً= انسان از زمره عابدان محسوب نمىشود تا اینكه حلیم و بردبار باشد».
اگر کسی میخواهد اهل عبادت باشد و عبادت و ذکرش بماند، زیارتش بماند، حجش بماند، کربلایش بماند، و نمازش تأثیر داشته باشد، باید حلیم باشد؛ یعنی باید بردبار باشد و بتواند جلوی حمله احساساتش را بگیرد. این یک شرط مهم است.
در روایت داریم که برای بنده هیچ عملی نمیماند، مگر اینکه سه خصلت را داشته باشد. یکی از آنها این است که بتواند از کنار جهل افراد جاهل عبور کند: «و حِلمٌ یَرُدُّ بِهِ جَهلَ الجاهِلِ= و بردبارى اى كه با آن گستاخى نادان را دفع سازد». این، یکی از سه پایه اصلی است که اگر کسی نداشته باشد، تمام اعمال و زحماتش از بین میرود. مثل یک بچه شش ماهه میماند که در شکم مادرش سقط میشود. بدون حلم و خویشتنداری نمیتوانیم هنگام وفات، سالم وارد برزخ شویم.
حلم، مثل سپر ضدضربه ای است که وقتی چیزی به آن میخورد، برمیگردد. مثلاً خانمت، پدر و مادرت، همسرت، خانواده همسرت یا کسی یک رفتار تندی کرد، وقتی به تو میخورد، باید آن را برگردانی. اما اگر به تو خورد و تکانت داد، یعنی سقوط کردی.
حتی اگر بردبار نیستی، خود را بردبار نشان بده
حلم هم آموزشی است و به تمرین نیاز دارد. حضرت امیر علی علیه السلام می فرماید: «إِنْ لَمْ تَكُنْ حَلِیماً فَتَحَلَّمْ= اگر حلیم نیستی خودت را به حلیم بودن بزن»، یعنی ادای آدمهای حلیم را در بیاور.
در روایت داریم «کسی که خودش را شبیه هر گروهی میکند، نزدیک است که از آنها باشد»؛ و نیز نقل شده معصوم علیه السلام می فرماید لباس دشمنان من را نپوشید و غذای دشمنان من را نخورید. چون کسی که خودش را به شکل دشمنان اهل بیت در میآورد، هممین، او را از آنها میکند. این طرز لباس پوشیدن، چینش و دکوراسیون خانه، طرز مهمانی رفتن، طرز غذا خوردن، کم کم تو را از آنها میکند. نقطه برعکسش هم وجود دارد. اگر شما خودتان را شبیه انبیا و ائمه در بیاورید. در لباس پوشیدن، حرف زدن، راه رفتن، سلام و علیک کردن، مهمانی و در هر چیزی خود را شبیه آنها کنی، کم کم میبینی که اینها جزء خلقیات تو شد؛ یعنی بیزحمت این اتفاق میافتد.
شباهت ظاهری یک سلسله قدرت و سپر برای انسان میآورد. حال وقتی انسان تمرین میکند که حلیم باشد، ممکن است اگر کسی در حقش ظلم کند یا بچهاش شیطانی کند، بلند شود برخوردهای خیلی بدی هم بکند، ولی جلوی دیگران خجالت میکشد و برخورد بد یا تند نمی کند.
اینکه حضرت می فرماید: «خودش را به حلم بزند»، یعنی همین تمرینها را انجام بدهد. مضافاً اینکه کسی که توحیدش قوی است، اگر بخواهد عصبانی شود یا پرخاشگری کند، حواسش هست که خدا، فرشته ها، اهل بیت و امام زمان دارند نگاهش میکنند. همین حس و توجه داشتن، باعث می شود که هر برخوردی نکند.
انحرافهای اعتقادی و اخلاقی ریشه در ضعف توحیدی دارد
نگاه توحیدی، آدم را میسازد. انسان هر چقدر توحیدش را قویتر کند، توانایی و قدرتش برای متصف شدن به صفات الهی قویتر میشود و اسماء الهی را بهتر جذب میکند.
مثلاً اگر می خواهی وسواس و عصبانیت را از خودت دور کنی، توحیدت را قوی کن. به جای اینکه دائماً بخواهی با دیگران بجنگی توحیدت را قوی کن. زیرا اگر غیر این عمل کنی، یک جائی نیرو و توان مقابلهات تمام میشود. پس بهتر است ریشه را حل کنی و توحیدت را قوی کنی تا دیگر نه افکار منفی داشته باشی، نه وسوسه ای به سراغت میآید.
آدمی که تمرین میکند تا توحید و اعتقاداتش را قوی کند، دیگر حسادت یا عصبانیت ندارد. اگر هم به او دست بدهد، از هزاران فحشای ظاهری برایش خجالتآورتر و ننگآورتر است. برای همین اصلاً به سمتش نمیرود. به راحتی از صحنههایی که میتواند جهنمیاش کند، فرار میکند و از آدمهایی هم که بوی جهنم میدهند، فرار میکند؛ یا اگر کنارش هستند و مجبور است با آنها زندگی کند، یک سپر دارد.
ما اگر اعتقاداتمان و بهخصوص توحیدمان قوی نشود، سایر اعتقاداتمان هم قوی نمیشود. باید بلد باشیم که چگونه توحیدمان را قوی کنیم. نه مثل اکثر کتابهای توحیدی که چیزی به دست مخاطب نمیدهند.
توحید یعنی تو بتوانی خدا را ببینی و شهود کنی، بتوانی لا إله إلا الله بگویی و همان شهادتی که خدا میخواهد را بگویی. پس اگر توحیدمان قوی شود، هم در طریقت قوی میشویم و هم در شریعت و هم در اخلاق.
با تمرین بردباری، بردبار می شویم
امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند: «مَن لا یَتَحلَّمُ لا یَحْلُمُ= كسى كه خود را به بردبارى وادار نكند، بردبار نشود». اگر تمرین حلم نکنی، حلیم نمیشوی. پس تمرین کن. همانطور که کسی بدون تمرین رانندگی، راننده نمیشود؛ یا کسی بدون تمرین خطاطی، خطاط نمیشود، در صفات اخلاقی هم شما باید تمرین آن صفت را داشته باشید. بعد میبینید که چقدر به آن صفت مزین شده اید.
حجاب، نماز و روزه را به بچه هایتان قبل از رسیدن به سن تکلیف یاد بدهید و با آنها تمرین کنید، بعد میبینید بچهها بعد از سن تکلیفشان راحت تر قبول میکنند.
اگر در مسائل اخلاقی عصبانی نشدن، پاکی و پاکدامنی، چشم پاکی و... تمرین میخواهد. اینطور نیست کسی که چشم هرز دارد، یا فکر آلوده دارد، یکدفعه خوب بشود. آهسته آهسته و با تمرین این هرزی و آلودگی ذهنی از او دور میشود. مثل بیماری که یک دفعه از بدن خارج نمی شود. آهسته و با تمرین کَنده میشود.
حالا ببینید حضرت امیر چگونه تمرین را به ما یاد میدهد: «قد یَتَزَیّى بالحِلمِ غَیرُ الحَلیمِ= گاهی انسانِ غیر بردبار، به صفت بردباری مزین میشود»، یعنی آدمی که بردبار نیست، گاهی یک جاهایی از خودش یک چیزهای قشنگی نشان میدهد. مثلاً مادر میگوید من اصلاً از فرزندم انتظار نداشتم در آن صحنه خاص خیلی خودش را قشنگ نشان داد.
جالب است بدانید شما باید درست در همان صحنه خاص که این بچه توانست آن کار را بکند، تشویق و تکریمش کنید تا تواناییهای او بالا برود.
همچنین حضرت فرمودند: «مِن أحسَنِ أفْعالِ القادِرِ أن یَغضَبَ فیَحلُمَ= از بهترین کارهای انسان قدرتمند این است که در حال عصبانیت، حلم بورزد».
آدم قوی کسی است که میتواند در حال عصبانیت خودش را نگه دارد و عصبانتش را بروز ندهد. قدرت دارد، اما بروز نمی دهد. این گونه انسان شبیه خدا میشود. شما هر باری که حلم میورزی، بخش زیادی از جهنم را خاموش میکنی تا جایی که همه جهنمت خاموش میشود و سکونت پیدا میکند.
امیرالمؤمنین علیه السّلام در معرفی شخصیت حلیم میفرمایند: «لَیْسَ الْحَلِیمُ مَنْ عَجَزَ فَهَجَمَ وَ إِذَا قَدَرَ انْتَقَمَ، إِنَّمَا الْحَلِیمُ مَنْ إِذَا قَدَرَ عَفَا وَ کَانَ الْحِلْمُ غَالِباً عَلَى أَمْرِهِ= بردبار نیست كسى كه چون ناتوان شود، هجوم برد و چون قدرت یابد انتقام بكشد، بلكه بردبار كسى است كه قدرت [انتقام] داشته باشد، اما گذشت كند و بردبارى بر تمامى امور او غالب باشد».
آدم حلیم، کسی نیست که وقتی در اثر فشارهای زندگی به عجز رسید، شروع کند به حمله کردن و هجوم بردن؛ مثل غیبت کردن، فحش دادن، زدن، شکستن، پردهدری، سخنچینی یا آن موقعی که توانایی پیدا کرد، انتقام بگیرد. اصلاً شخص حلیم کینهای نیست. کسی که کینه در دلش هست، یک جهنم با خودش حمل می کند.
آدم بهشتی کسی است که وقتی میتواند انتقام بگیرد، انتقام نگیرد. کار بد مردم را جبران نکند و حتی به خوبی رفتار کند. این یک انسانیت و مقام حقیقی است. این شباهت پیدا کردن حقیقی به خداست. کسی که این تمرینها را نکند، باب غیب به رویش باز نمیشود. نه خوابهای خوب میتواند ببیند، نه انس خوب میتواند پیدا کند، نه نماز خوبی میتواند بخواند.
حضرت در ادامه حلیم را اینگونه تعریف می کند که فقط حلیم است که وقتی قدرت پیدا میکند، میبخشد و در همه کارهایش حلم دارد. حالا یک موقعی هم پایش میلغزد. آن بخشیدنی است، اما اگر از خانواده و اطرافیان سؤال کنی که او چگونه آدمی است، بگویند: او آدم صبوری و خویشتندار و خوش اخلاق و مهربانی است. هر چند ممکن است در جاهائی هم حلم نورزد.
جامعه کبیره/ حلم اهل بیت/ معرفی شخصیت حلیم
کلیدواژه ها:
آثار استاد