مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
ما دو کلمه «توسل» و «توصل» داریم که هر کدام معنی مختص به خود دارد. «توسل» یعنی از پی رفتن، دنبال کسی راه رفتن. «توصل» یعنی پیوستن، یعنی به گونهای از معصومین علیهمالسلام تبعیت کنیم که به آنان بپیوندیم.
همانطور که در دعای ندبه میخوانیم:« وَصِلِ اللَّهُمَّ بَیْنَنا وَبَیْنَهُ وُصْلَةً تُؤَدّی اِلی مُرافَقَةِ سَلَفِهِ = و بپیوند خدایا بین ما و او، پیوندى كه ما را به رفاقت گذشتگان او برساند». یعنی خدایا من را به امام زمانم وصل کن تا به جد و آباء طاهرین آن حضرت نیز متوصل بشوم.
حال از کجا مطلع شوم که به امام زمان پیوستم؟ از آنجایی که احساس میکنم، شوق به طاعت و نفرت از معصیت دارم. چقدر از دروغ و غیبت و نمامی .... بدم می آید و چقدر شوق نماز اول وقت دارم. به همان مقدار که حضور در مسجد و جماعت دارم و خدا خواهم، معلوم می شود که به همان مقدار به امام زمانم متصل شده ام.
در زیارت عاشورا می خوانیم:«اللهم جعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد = خدایا عنایتی کن حیات و ممات من را مثل حیات و ممات محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله قرار بده». زیرا معصومین علهیمالسلام هم زندگی شان افتخار آمیز بود و به حق پیوستن شان افتخار آمیز بود. من هم مثل آنها زندگی کنم.
در قنوت نماز عید فطر « و آن تُدْخِلَنِی فِی کلِّ خَیرٍ اَدْخَلْتَ فِیهِ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ، و آن تُخْرِجَنِی مِنْ کلِّ سُوءٍ اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ» یعنی خدایا هر چه که به معصومین دادی به من هم بده. یعنی من ظرفیتش را پیدا کنم که به من بدهی. یعنی زشتی را از زندگی آنها دور کردی از زندگی ما هم دور کن.
جالب است در قالب دعا ما از این بالاتر هم از خدا میخواهیم. در دعایی که در ماه مبارک رمضان بعد از نمازهای واجب میخوانیم:«اللهم ادخل علی اهل اقبور سرور...» یعنی خدایا من می خواهم مثل تو شوم. من می خواهم آینه تمام نمای صفات تو در روی زمین شوم. همانطور که تو قدردان هستی، من هم قدردان کسانی باشم که کار مثبت انجام میدهند. تو ستار العیوبی من هم اینطور باشم. تو غفارالذنوبی من هم ببخشم تو رزاقی من هم باشم. یعنی طوری زندگی کنیم که دیگران ما را الگو قرار دهند.
در قرآن آیه است تأکید شده در قنوت « وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا[1]= و كسانى اند كه مى گویند پروردگارا به ما از همسران و فرزندانمان آن ده كه مایه روشنى چشمان [ما] باشد و ما را پیشواى پرهیزگاران گردان». یعنی ما در زندگی امام دیگران باشیم و آنها دنبال ما بیایند و کمال پیدا کنند. اگر ما در مسیر اولیای دین بیاییم، آنها دست ما را میگیرند.
در احوالات شخصیت بزرگوار عالم اسلام و تشیع حضرت علامه حلی نقل میکنند، ایشان ده ساله بودند به سن بلوغ نرسیده بودند که به مقام اجتهاد نایل شدند. در زمان ایشان کسی بود، مطالب باطلی راجع به اسلام و معصومین جمع کرده بود و در هر مجلسی میخواند این کتاب را به کسی نمیداد. یک روز علامه حلی این کتاب را از او خواست. گفت: به هیچ کس این کتاب را نمیدهم ولی به دو شرط به تو می دهم یکی این که یک شب پیشت نباشد و زود به من بدهی و دوم این که غیر از خودت کسی این کتاب را نبیند. علامه قبول کرد. کتاب را گرفت و از سر شب شروع کرد به نسخه برداری. گفت: مقداری که نسخه برداری کردم خوابم برد. پریشان از خواب پریدم، دیدم مهلت امانت به سر آمده و نتوانستم همه را بنویسم. یادداشتهایم را جمع کردم دیدم از آنجایی که من نوشتم، بعد از من کسی آمده و ادامه داده و همه کتاب را برایم نسخه برداری کرده و نوشته. گفتم: کی این کار را کرده، تا آخر نوشته ها را دیدم که اسم مبارکشان را نوشته بودند: «کتبه الحجه». و وجود نازنین امام زمان علیه السلام همه را نوشته بودند.
آیا امام زمان فقط دست علامه حلیها و مقدس اردبیلیها و شیخ انصاریها را میگیرد؟ خیر، هر کسی در مسیر آنها قرار بگیرند، دست شان را می گیرند و کمک شان می کند و گره کور زندگی شان را باز می کنند.
انس با قرآن
خدا برای زندگی ما که انسانیم، دستورالعمل فرستاده است که قرآن و سرآمد کتب آسمانی است. ما باید انس با قرآن داشته باشیم.
بعضیها میگویند ما وقت نکردیم قرآن بخوانیم، باید گفت: چطور وقت میکنم، غذا بخورم؛ تلفنی حرف بزنم؛ غذا طبخ کنم؛ این کارها را جزو کار و زندگی خودمان میدانیم و انجام میدهیم. اما قرآن و انس با قرآن را جز برنامههای زندگیمان به حساب نمیآوریم.
امام صادق علیهالسلام فرمود:« نارواست کسی خودش را مسلمان بداند و حداقل روز 50 آیه قرآن نخواند». من زمان گرفتم خواندن 50 آیه همراه با ترجمه حدوداً 15- 20 دقیقه وقت میگیرد که وقت زیادی نیست.
من در روایتی دیدم که امام هشتم فرمودند:« من روزی ده جز قرآن میخوانم». تلاوت و ختم قرآن خوب است اما باید در آن تدبر کنیم. زیرا قرآن گله میکند، چرا تدبر و اندیشه نمی کنند.
قطره ای از دریای معجزات قرآن
امام باقر (علیهالسلام) فرمودند:« مامن حرف من حروف القرآن الا وله سبعون الف معنى = حرفی در قرآن نیست مگر این که 70 هزار معنا دارد». هر حرف و كلمه قرآن داراى هفتاد هزار معنى مى باشد.
حضرت علی (علیهالسلام) فرمود:« وَ إِنَّ القُرآنَ ظَاهِرُهُ أَنِیقٌ، وَ بَاطِنُهُ عَمِیقٌ[2]= براستی كه ظاهر قرآن زیبا و باطن آن ژرف است ظاهرش آراسته و باطنی ژرف دارد».
علی (علیهالسلام) به ابن عباس فرمودند: « دوست داری تفسیر قران برایت بگویم؟» گفت:« به به بهتر از این نمیشود، تفسیر قرآن از زبان قرآن ناطق». ابن عباس گفت: سر شب بود، حضرت شروع کردند به تفسیر از «ب» بسم الله سوره حمد. سپیده سر زده بود ولی حضرت از نقطه ب بسم الله سوره حمد عبور نکرده بودند.
معجزات زیادی در مورد قرآن است. من در مجله خارجی خواندم، یک محقق ژاپنی می گفت: من سالها در آزمایشگاه تحقیق میکردم که پروتئین لازم برای پویایی مغز انسان را پیدا بکنم که چه چیز مغز انسان را خوراک میدهد و فعال میکند. به این نتیجه رسیدم که مخلوطی از انجیر و زیتون باعث پویایی و فعال شدن مغز انسان میشود و باید به میزان یک عدد انجیر با 7 عدد زیتون مخلوط شود. سپس یک عالم علوم قرآنی در قرآن تحقیق میکند، میبیند در قرآن یک بار نام انجیر برده شده و 7 بار نام زیتون. این عالم علوم قرآنی تحقیقش را به محقق ژاپنی پست میکند و این محقق ژاپنی همان جا میگوید:« اشهد ان لا اله الا الله و اشهد انّ محمد رسول الله».
البته باید توجه کنیم، اشتباه نشود که فکر کنیم قرآن کتاب علمی است. اگر این فکر را کنیم به یعنی زمین زدن قرآن و پایین آوردن قرآن است. قرآن کتاب هدایت و فلاح و رستگاری است. اگر چه ریشه بسیاری از علوم را هم می شود از قرآن به دست آورد.
زمین پاک محصول شیرین و گوارا می دهد
معاویه لعنتاللهعلیه روزی به امام مجتبی (علیهالسلام) عرض کرد:«این قرآن که میگوید: وَلَا رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی كِتَابٍ مُبِینٍ[3] = و هیچ تر و خشكى نیست مگر اینكه در كتابى روشن [ثبت] است». حال که همه چی در قرآن است آیا من هم در قرآن هستم شما هم هستید؟» حضرت فرمودند:«در قرآن اسم افراد را آورده نشده، ولی یک کلیاتی دارد که هم من در آن هستم و هم تو». معاویه گفت: آن آیه که شما را در بر میگیرد، کدام است؟ حضرت فرمودند:« آیه 58 سوره اعراف است: وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ = و زمین پاك [و آماده] گیاهش به اذن پروردگارش برمى آید؛ این آیه مربوط به من است». اگر زمین پاک و بدون آلودگی باشد به اذن و مشیت خدا میوه ی شیرین می دهد. پدر علی مرتضی مادر صدیقه کبری علیهم السلام میوه می شود حسن مجتبی.
معاویه گفت: «آیه من کجاست؟» فرمودند: «دنبال همین آیه است: وَالَّذِی خَبُثَ لَا یَخْرُجُ إِلَّا نَكِدًا= و آن [زمینى] كه ناپاك [و نامناسب] است [گیاهش] جز اندك و بىفایده برنمىآید». موقعی که زمین گنداب و شوره زار باشد، محصولی نمیدهد مگر چیز تلخ زشت ناروا، چیز خبث و زشت و به درد نخور. کنایه از این که پدر ابوسفیان و مادر هند جگرخوار بهتر از معاویه نمی دهد.
از همین می شود بهره تربیتی گرفت اگر پدر خوب، مادر خوب ودور از ناروایی و زشتی باشند محصول میوه ی شیرین به نام بچه صالح تحویل می دهند. اگر رفتار اسلامی نبود رفتارها کریمانه و خدا پسندانه نبود، فرزند صالح نمی دهد جز علف هرزه.
یک استاد بزرگ اخلاق می گوید: «فرزندان ما آن گونه نمی شوند که ما می خواهیم، آن گونه می شوند که ما هستیم».
[1] - فرقان/74.
[2] - نهج البلاغه/ خطبه 18.
[3] - انعام/59.
کلیدواژه ها:
آثار استاد