www.montazer.ir
چهارشنبه 27 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 8636
زمان انتشار: 4 دسامبر 2017
بی رغبتی به دنیا و اشتیاق به آخرت

«زهد» جلسه 1؛ 91/10/9

بی رغبتی به دنیا و اشتیاق به آخرت

دو بخش از حدیث معراج را توضیح دادیم در بخش سوم خداوند می‌­فرماید: «یا أَحْمَدُ إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ تَکُونَ أَوْرَعَ النَّاسِ فَازْهَدْ فِی الدُّنْیَا وَ ارْغَبْ فِی الْآخِرَةِ» ای احمد! اگر دوست داری پارساترین مردم باشی نسبت به دنیا بی­رغبت باش و مشتاق به آخرت باش. خداوند مهمترین سفارشهایش را به محبوب­ترین بنده‌­اش در حدیث معراج بیان می­‌فرمایند. «فَقَالَ یَا إِلَهِی کَیْفَ أَزْهَدُ فِی الدُّنْیَا وَ أَرْغَبُ فِی الْآخِرَةِ؟»عرض کرد: خدایا چگونه؟ فرمود: خوردنی و نوشیدنی‌ و پوشیدنی‌ات در دنیا خفیف و اندک باشد و چیزی را برای فردایت نیاندوزی و مدام به یاد من باشی.

اساساً زهد به دنیا و میل به آخرت چه فایده­‌ای دارد؟ ما از کمال مطلق جدا شده و به جهان محدود رسیده‌­ایم:«از نیستان تا مرا بُبریده­‌اند/ از نفیرم مرد و زن نالیده‌­اند».

«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ؛ ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ= براستى انسان را در نیكوترین اعتدال آفریدیم؛سپس او را به پست‏ ترین [مراتب] پستى بازگردانیدیم»(تین/4و5). یعنی ما از عالی­ترین وضعیت به پست­ترین وضعیت رسیده‌ایم. باید تلاش کنیم که به جایگاه‌مان برگردیم یعنی نزد «الله». باید این راه را با قدرت، سرعت و سبقت طی کنیم. ویژگی­‌های حرکت به سمت الله عبارتند از:

1- عقب گرد ممنوع؛ «الخائنُ مَن شَغَلَ نفسَهُ بغَیرِ نَفْسِهِ، و كانَ یَومُهُ شَرّا مِن أمْسِهِ». امیرالمومنین علیه السلام: «خیانتكار كسى است كه خودش را رها كرده به معایب دیگران بپردازد و امروزش بدتر از دیروزش باشد.»(غرر الحكم: ٢٠١٣). البته نباید دو روزش هم یکی نباشد که در این صورت ضرر کرده‌­است،«من ساوی یوماه فهو مغبون».

2- لزوم سرعت؛ «وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ=و براى نیل به آمرزشى از پروردگار خود و بهشتى كه پهنایش [به قدر] آسمانها و زمین است [و] براى پرهیزگاران آماده شده است بشتابید»(آل عمران/133). هر قدر سرعت بیشتری داشته‌­باشیم سیر در بی­نهایت ما بیشتر است. کسانی که زودتر می­‌رسند بیشتر سیر می­‌کنند.

3- لزوم سبقت؛ «سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ=سبقت بگیرید [براى رسیدن] به آمرزشى از پروردگارتان و بهشتى كه پهنایش چون پهناى آسمان و زمین است»(حدید/21). سبقت و چشم و هم­چشمی در همه جا بد است مگر در حرکت به سوی پروردگار یعنی سیر معنوی و در غیر این صورت‌ «اراده ­ی علوّ» است که چنین کسانی از بهشت محرومند. اما در مسیر معنوی خداوند امر به سبقت کرده که هر چه از خوبی‌­ها که دیگران دارند را ما سعی کنیم بیشتر و بالاتر آن را داشته‌­باشیم. برای سرعت و سبقت ما باید ملاک داشته‌­باشیم. اگر مقیاس حرکت‌مان رفتار دنیا با ما و یا رفتار مردم با ما باشد دچار خسران می­‌شویم. ما باید بتوانیم به آنچه که خدا از ما می‌­خواهد عمل کنیم.کسی که نمی‌تواند کینه‌­ی کسی که او را اذیت کرده از دل بیرون کند ملاکش خدا نیست بلکه نوع رفتار اشخاص است. افراد پیرامون ما در هر قالبی که باشند حریف تمرینی ما هستند.

سرانجام «مراء» ختم به «کینه» می‌شود

حضرت رسول «صلی الله علیه و آله» می­‌فرمایند:«در مراء حتی اگر حق با تو بود آنرا ترک کن که من سه بهشت برایت تضمین می­‌کنم و الا از شفاعت من محروم می­‌شوی». در این حالت فشار روی طبیعت است نه فطرت، در مراء، غایت آن مغالبه یعنی غلبه است که پس از آن داستان کینه شروع می‌­شود. کسی که خدا را طرف مقابل خود می­‌داند به راحتی می‌تواند برخودش غلبه کند و مراء را کنار بگذارد. اگر ما با کسی به رابطه­‌ی شخصی بیفتیم مطمئناً ضرر می­‌کنیم. ما حق نداریم. کسی که قصد دارد خودش را ثابت کند در حقیقت خودش را ساقط کرده‌­است. باید بی­‌خیال شویم در این صورت است که خدا ما را بالا می‌­برد. برای رسیدن به الله سرعت و سبقت لازم است.

کسی که سنگین است نه سرعت دارد و نه سبقت. حس و خیال و وهم بخش حیوانی ما هستند که سنگین هستند و سرعت و سبقت ندارند و گاهی عقل هم می‌‌­تواند در اختیار حیوانیت قرار بگیرد و هم در استخدام فوق عقل. پس ما باید تمام مراتب قوایمان را در استخدام فوق عقل درآوریم. گاهی علم و مقام و موقعیت به حدی برای بعضی‌­ها مضر می‌شود که آنها را جهنمی می­‌کند. کسی که به چنین کمالاتی دلخوش است خیلی بدبخت است. و نمی‌­تواند مسیر کمال را طی کند.

زهد چیست؟

«زهد» یعنی همه­‌ی تلاشت را برای خوب بودن بکنی و به هیچ چیز دلبستگی نداشته‌­باشی و غصه نخوری. «زهد» اوج آزادگی انسان و بزرگترین نیروی شادی آفرین در انسان است و تولید آرامش می­‌کند. تنها بخشی که غم آن شادی تولید می‌کند، بخش فوق عقل است. همانگونه که گریه‌­ در روضه و در نماز شب انسان را شاد و آرام می‌­کند. قیمت انسان به میزان زهدش است و اینکه دغدغه‌­ها و دلتنگی‌­های انسان به چه چیزهایی است. کسی که از بی­‌توجهی و تحویل نگرفتن دیگران ناراحت می­‌شود گرفتار وهمیات است. شما به تعداد رنجش‌ها، خوشی‌­ها و ناراحتی‌ها دائماً بها می‌­پردازید:

«چون به هر میلی که دل خواهی سپرد             از تو چیزی در نهان خواهند برد»

به طور کلی اگر دغدغه­‌ی شخص مربوط به حس، خیال و وهم، یا عقل و فوق عقل می‌باشد قیمت انسان هم همان است. «زهد» یعنی داشتن قیمت­ها و قیمت خود. کسی که به بازار رفته و قصد خرید جنس نفیس دارد با اجناس ارزان قیمت تحریک نمی­‌شود. امام رضا (علیه‌السلام) می‌­فرمایند:«اگر کسی کینه­‌ی یکی از شیعیان من در دلش باشد و او را اذیت و ناراحت کند من بر خودم واجب کرده‌­ام که نفرین کنم که نه خیر دنیا ببیند و نه آخرت». مگر اینکه انسان توبه کرده و کینه را از دلش بیرون کند. ما باید باور کنیم که با کسی مسابقه و رقابت نداریم و سایرین فقط حریف تمرینی ما هستند و اگر آنها را جدی بگیریم و طرفمان افراد باشند نه خدا، خیلی حماقت کرده‌­ایم. ما باید با خدا زندگی کنیم: «قال انّ صلاتی و نسکی و مماتی و محیای لله رب العالمین».

زهد و بی­‌رغبتی به این معنا نیست که مراتب پایین نفس مهم نیستند. بلکه زهد یعنی عدم وابستگی به مراتب پایین­تر از فوق عقل و این که بودن یا نبودن آن فرقی نداشته‌باشد. برای همین در قرآن آمده است: «لِكَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ = تا بر آنچه از دست‏ شما رفته اندوهگین نشوید و به [سبب] آنچه به شما داده است‏ شادمانى نكنید» (حدید/23). خداوند هر چه که به ما بدهد یا ندهد برای آنها باید شکرگزار باشیم. امام سجاد (علیه‌السلام) به خداوند عرض می‌­کند: به آن چیزهایی هم که ندادی مانند داده­‌هایت شکر می­‌کنم. اگر به این حالت برسیم خیلی خوب است. امام «رضوان الله» فرمودند: انسان اگر به یک کتاب و تسبیح هم دلبسته گردد خطرناک است. البته به ما توصیه نشده که نداشته‌­باشیم. امامان ما ثروتمندترین مردم زمان خودشان بودند و در عین حال بی­‌رغبت­‌ترین و بخشنده­‌ترین مردمان.

در حدیث «عنوان بصری» شرط اول، عدم تدبیر بنده برای خودش است. زمانی که طلبگی را آغاز کردم به شدت شیفته‌­ی درس بودم ولی وقتی استادمان فرمودند که باید به جبهه برویم همین کار را کردم و بعضی از روحانیون جبهه را رها کردند تا مبادا شاگردان آنها در حوزه از لحاظ درسی از آنها پیشی بگیرند. تا شرّ بخش‌های پایینی را از سر خودمان کم نکنیم نمی‌توانیم از بخش فوق عقل بهره و لذت ببریم.

دلبستگی های دنیایی، مانع کسب اسماء الله می‌شوند

خداوند هر هزار اسمش را به نام ما زده است ما به دنیا که می‌­آییم تا اسماء الهی را کسب کنیم. دلبستگی‌­هایمان مانع از فعال شدن اسمها در ما می‌­گردند.

خدا و فرشتگان منتظرند که ما سر خودمان را خلوت کنیم تا به قلب ما معارف، عشق و شور را وارد کنند و ما آنها را معطل نگاه داشته‌­ایم. ما به مجرد اینکه کار خوبی را انجام می­‌دهیم با توجه خدا مثلاً به صورت خواب خوب دیدن، مواجه می‌گردیم. متأسفانه ما خیلی سر خودمان را شلوغ کرده‌­ایم لذا دریافت نداریم؛ «لا تجعل اکبر همّک باهلک و اولادک» بیشترین همتت را خانواده و اولادت قرار نده «من» و «ماجراهای من» خیلی گرفتاری ایجاد می­‌کند. هر قدر انسان بتواند حاشیه­‌ها را کم کند به نفعش است.

درباره­‌ی علی (علیه‌السلام) آمده که ایشان از منزل که خارج می­‌شدند مرد بودند ولی در خانه بچه بودند. همین که انسان میل به دیده شدن پیدا کند و توقع احترام و ... داشته­‌باشد بیچاره است. در روایت توصیه شده که التزام به همنشینی با پایین­‌تر از خودمان داشته‌­باشیم. مرحوم میرداماد با افراد بی­سر و پا معاشرت داشت با این رفتار «دیده» نمی­‌شد. شاه عباس غیر مستقیم به او گفت که شنیده‌­ام بعضی از بزرگان با اراذل می‌­گردند. میرداماد پاسخ می‌­دهد: من با اراذل می‌­گردم ولی در بین آنها بزرگی ندیده‌­ام. با این حال بعضی از مردها بعد از تحصیلات و رسیدن به مدارج عالی همسرشان را شایسته ندانسته و آنها را طلاق می‌­دهند.

مرحوم ملاهادی سبزواری به دلشان مراجعه کرده و سنگینی علوم را بر قلبشان احساس کردند و اذیت شدند وقتی بعد از تحصیل علم به شهرستان باز می گشتند در بین راه مسیر را عوض کرده و به کرمان رفتند و خودشان را در آنجا فقیر جا زده و حاضر شدند که در خدمت خادم مدرسه ­ی علمیه شوند و نوکری طلاب را می­ کردند و با دختر خادم مدرسه هم ازدواج کردند. یک روز در حالی که جارو می­ کرد متوجه شد که طلبه‌­ها در بحث علمی اشتباه می­‌کنند و به کنایه به استاد آنها چیزی می‌­گوید و مشکل علمی حل می‌­گردد، ملاهادی همین که حس کرد که رازش برملا شده شبانه حرکت می­‌کند و به سبزوار می رود تا شناخته نشود. بعدها که مشهور می­‌شود از همه‌­ی شهرها برای استفاده از محضرش نزد او می‌­روند و کرمانی‌­ها که او را می‌­بینند بسیار تعجب می­‌کنند که این همان خادم مدرسه است! خدا رحمت کند شهید عباس بابایی را  این شهید بزرگوار به حدی متواضع بود که یکی از دوستان تعریف می‌­کرد در محل کار ایشان کارهای خدماتی را انجام می‌‌دادند و من او را عوض خدمه اشتباه گرفتم وقتی متوجه شدم و احساس شرمندگی نمودم با کمال تواضع دست مرا فشرد و گفت که از این به بعد ما با هم رفیقیم. ما خیلی گرفتار هستیم، بیابید تمرین کنیم که یکسال در ذهنمان با کسی درگیر نباشیم تا ملکه‌­ی ما شود. بعضی­ها با هم قهر می­‌کنند در صورتی که فرموده‌­اند اگر سه روز قهر به طول بینجامد از ولایت خدا خارج می­‌شوند.

ما برای رسیدن به بی­نهایت باید از مراتب پایین (حس، خیال، وهم و عقل) بگذریم. مؤمن حقیقی همتش از همه‌­ی مردم بیشتر است زیرا هم مجبور است این چهار مرتبه را داشته‌­باشد و هم باید گرفتار و درگیر آنها نباشد و همه‌­ی دلش بر فوق عقل استوار باشد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) می­‌فرمایند که خوبهای سادات را به خدا ببخشید و بدهای ایشان را به من. منظور حضرت این است که اگر این کار را بکنی مرا بدست آورده­‌ای و قیمت کمتر از این نیست. حضرت ضمناً می­‌فرمایند که اگر مصیبتی دیدید متذکر شوید که من نزد شما نیستم، (به حدی مصیبت فقدان من بزرگ است) آنگاه مصیبت خود را  فراموش می‌­کنید. یعنی مصیبتی بالاتر از فقدان ایشان برای ما نیست. تا ما خودمان را سبک نکنیم به شوق نمی‌­رسیم و تا به شوق نرسیم پروازی صورت نمی‌­گیرد. استعداد بی­نهایت الهی را ضایع نکنیم. باید تمرین کنیم که حتی در ذهن و دلمان با کسی درگیر نشویم.

میانگین (1 رای)

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed