www.montazer.ir
سه‌شنبه 26 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 855
زمان انتشار: 4 نوامبر 2014
خانواده آسمانی، جلسه 226، 92/07/04

خانواده آسمانی، جلسه 226، 92/07/04

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

تا اینجا سه تا از کفارات را بیان کردیم که عبارت بودند از: بلاها، امراض و احزان. پیامبر اسلام «صلی الله علیه و آله» فرمایشی دارند که قبل از آن باید مقدمه ای را عرض کنم. در قرآن آیه ای داریم که می‌فرمایند: «مَن یعمل سوءً یجز بهِ» هر کس بدی کند مجازات می‌شود. از آن جا که سیستم عالَم ساختار ریاضی دارد خدا برای هر چیزی اندازه ای قرار داده است. «قد جعل الله لکلّ شیءٍ قدراً» چنانچه ما به قوانین بهداشتی احترام نگذاشته و آن را مراعات ننماییم بیمار می‌شویم، اگر دستورات الهی را هم رعایت نکنیم دچار عذاب جهنم می‌شویم. اساساً ساختار آفرینش، ساختار عمل و عکس العمل است. انسان دائماً در حال دریافت بازتاب اعمالش است اعم از لقمه حرام، خیال ناپاک، نگاه فاسد و ... پس آیه شریفه که سخن از جزای عمل می‌نماید در حقیت به نظام عمل و عکس العمل در آفرینش اشاره می‌نماید.

بعد از نزول آیه مذکور کسی نزد پیامبر «صلی الله علیه و آله» آمده و عرض کرد: «جاءَت قاصمه الظّهر» چه آیه کمرشکنی آمده است. هر چند خداوند ضمناً فرموده: «و یعفوا عن الکثیر» پاسخ پیامبر «صلی الله علیه و آله» همان حدیث مورد نظر است که می‌فرمایند: «کلّاً! أ ما تحزن؟ أ ما تمرض؟ أ ما یصیبُک اللاواء و الهموم؟» هرگز چنین نیست، آیا تو محزون نمی‌شوی؟ آیا بیمار نمی‌گردی؟ و آیا به تو غم و اندوه نمی‌رسد؟ قال: «بلی» و حضرت فرمود: «فذلک ممّا یجزی بِهِ» پس این‌ها آن چیزهایی هستند که به آن جزا داده می‌شوند. چه قدر طبیعی! همین جریان معمولی زندگی با فراز و نشیبش پاک کننده است. البته انسان 80 درصد گرفتاری‌ها را با دست خودش ایجاد کرده است. ولی در عین حال تعلقات به بخش‌های پایینی باعث افزایش غصه، اضطراب، زودرنجی و حساسیت می‌شوند. هرقدر انسان به سمت فوق عقل پیش برود آرامشش هم بیشتر می‌گردد. نباید دائماً به شکست‌ها و رنجهای گذشته فکر کنیم زیرا آرامش مان را به هم می‌ریزد. باید دست از گذشته برداریم. دل‌شوره های آینده هم ارزش نگرانی ندارد. چه بسا ما غصه چیزهایی را می‌خوریم که هرگز به آن‌ها نمی‌رسیم. بیش از حد نباید به آینده بیندیشیم، به قول شهید مطهری «رضوان الله علیه»: بعضی‌ها از ترس اینکه مبادا روزی مجبور شوند نان و پنیر بخورند، یک عمر نان و پنیر می‌خورند. ما وقتی قیمتمان را نمی‌شناسیم دچار غصه می‌شویم به قول امام کاظم «علیه‌السلام»: «مَن اغتمّ کان للغمّ اهلاً» کسی که غم می‌خورد لایق غم است. بعضی‌ها برای یک چیز چند ریالی میلیاردها تومان غصه می‌خورند چون اساساً قیمت‌ها را نمی‌دانند. کسی که خدا را به عنوان عالی‌ترین مربی پذیرفته در مقابل همه تمرین‌هایش «لا ادری» می‌گوید. حوادث مختلف به طور طبیعی سر راه انسان قرار دارند.

فشار آوردن‌های ناشی از کم ظرفیتی چه به خود و چه به اطرافیان باعث جهنمی شدن انسان می‌گردند. چون وقتی سبب آزار دیگران می‌شویم اعمال خیر ما به ایشان منتقل شده و گناهانشان به نامه عمل ما انتقال می‌یابند. عبارت زیبایی است که حتماً از شخص حکیمی صادر شده است: «آرامش محصول تفکر نیست، آرامش هنر فکر نکردن به چیزهایی است که ارزش فکر کردن ندارند.» ما باید ارزش خودمان را بشناسیم. بلال حبشی یک سیاه‌پوست بود که در تکلم هم مشکل داشت، اما نزد پیامبر «صلی الله علیه و آله» خیلی عزیز بود، ایشان به خواستگاری دختری زیبا می‌روند و این گونه می‌گوید: «اگر او را به ازدواج من درآورید «الحمدلله» و اگر اینطور نشود «فالله اکبر» خدا بزرگ است. این شخص از هر وابستگی به شئون پایینی آزاد است.

وابستگی به سه بخش حس، خیال و وهم، ما را ذلیل می‌کند و اجازه حرکت شاد و آرام در مسیر را نمی‌دهد. این بخش‌ها برای ما حکم مَرکب دارند و نه بیشتر. باید فوق عقل بر آن‌ها و حتی بر عقل سوار شود تا به مقصد برسیم. ما باید فرصتی برای تخلیه خودمان قرار دهیم. بنابراین باید با آیات بهشت که دست کم ًهزار آیه از قرآن را تشکیل می‌دهند انس گرفته و رابطه برقرار کنیم. اجازه ندهیم که شیطان دائماً جهنمی بودن را به ما القاء کند. مرحوم میرزا می‌گفت: اصلاً با جهنم کاری نداشته باشید شما را اصلاً آنجا نخواهند برد. و الله اگر یک جهنمی به بهشت فکر کند بهشتی می‌شود. مراتب بهشت، همسران و دوستان بهشتی، میهمانی‌های بهشت که لذتشان از خود بهشت بالاتر است و سایر نعمتهای آن بهترین موارد برای فکر و خیال هستند.

شنبه‌ها بهشتیان میهمان حضرت آدم «علیه‌السلام» یعنی در مقام ایشان می‌باشند. یکشنبه‌ها حضرت نوح «علیه‌السلام»، دوشنبه‌ها حضرت ابراهیم «علیه‌السلام» و سه شنبه‌ها حضرت موسی «علیه‌السلام» چهارشنبه‌ها حضرت عیسی «علیه‌السلام»، پنج شنبه‌ها میهمان حضرت رسول الله «صلی الله علیه و آله» و جمعه‌ها خداوند تبارک و تعالی، همه بهشتیان را میهمان می‌نمایند. به این ضیافت‌ها فکر کرده و خیال پردازی نماییم. به آن لحظه ای که معصومین «علیه‌السلام» و امامزادگان و انبیاء «علیه‌السلام» و فرشتگان الهی به استقبال ما خواهند آمد فکر کنیم. هنگامی که ما می‌خواهیم به سفر برویم از مدت‌ها قبل در فکر لذت‌های آن سفر هستیم یا مثلاً کسی که قرار است در بیست و پنج سالگی ازدواج کند از نوجوانی در اندیشه آن است. بچه‌هایی که قصد دارند در آینده مثلاً دکتر و مهندس شوند هر شب خواب آن را می‌بینند. چرا ما خواب بهشت و اهل آن را نمی‌بینیم؟ زیرا سر خودمان را با امور طبیعی شلوغ کرده‌ایم و این تقصیر بزرگی است. اولین قدم در برقراری ارتباط با آسمان، پاک کردن ذهن از افکار زشت و پلید و نپرداختن به داستان‌های جنایی یا رمانتیک و ... است. کسی که قدرت کنترل اوهام خود را ندارد حق اینکه حوادث روزنامه‌ها را بخواند ندارد مگر شخص مسلطی که با هدف جامعه شناسی و روانشناسی به آن‌ها می‌پردازد و قدرت تخلیه آن‌ها از ذهنش را با استغفار دارد.

ما باید خیال پردازی پاک و مقدس داشته باشیم هر کس به هر جایی که می‌رسد اول در خیال به آن پرداخته است. کسی که خیالش تنبل است به نماز شب نمی‌رسد. تا خیالمان را از امور بیهوده و یا مضر پاک نکنیم پاکان به سراغ ما نمی‌آیند. حضرت زهرا «سلام الله علیها» و سایر معصومین «علیهم السلام» مایلند که به خواب ما آمده و با ما سخن بگویند ولی می‌بینند ما نه وقت داریم و نه در خیالمان جایی برای ایشان گذاشته‌ایم. وقتی ذهن ما درگیر است و آن را تخلیه نکنیم امام زمان چگونه با ما رابطه برقرار کند؟ همه کسانی که حضرت را می‌بینند اول خیال پردازی با ایشان داشته‌اند.

خیال‌های ما تعیین می‌کنند که در کدام‌یک از پنج موطن قرار داریم. نوع غصه‌ها و دغدغه‌های ما قیمتمان را معلوم می‌نمایند. بعضی‌ها نوع غصه‌هایشان به گونه است که خدا و اهل بیت «علیهم‌السلام» او را در آغوش گرفته و می‌بوسند. برای خلاصی از خیال‌های باطل اول باید با استغفار، استحمام کنیم. شب، قبل از خواب حتماً طلب مغفرت کرده و صدقه بدهیم (علاوه بر صدقه روز، زیرا هر کدام اثر خاص خودشان را دارند.) اذکاری مانند «استغفرالله، و یا غفور، را در رختخواب صد مرتبه بگوییم. اینگونه مشکلات روحی مان برطرف می‌شوند. به خدا سلام دهیم و او را شاد کنیم. به ملائکه الله، انبیاء، ائمه و امامزادگان «علیهم‌السلام» شهدا و اهل قبور و حتی اجنّه مؤمن و بهشتیان را مورد توجه قرار داده و با آن‌ها صفا کنیم به این صورت انس برقرار می‌شود.

ولی متأسفانه برخی ترجیح می‌دهند که در زندگی دیگران تجسس کنند. کسانی که این‌طورند چه قبری در انتظارشان است؟ همان‌طور که می دانیم قبر ما نفس ماست. فلذا از وضعیت نفسمان چگونگی قبرمان قابل تشخیص است. اگر در دلمان کینه، بدبینی و افکار پریشان است حتماً در آخرت میلیون‌ها سال گرفتار خواهیم بود. ولی اگر خیالات خوب و افکار مثبت و حتی غصه‌های مقدس داریم مانند غم امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف» و غم مردم و ... قبرمان خرّم و آباد خواهد بود. غمی ممدوح است که انسان با آن عزت و شرافت گرفته و شاد می‌شود و نورانیت به انسان می‌دهند. ما به لحاظ اینکه فرزند اهل بیت «علیهم‌السلام» هستیم از اشراف می‌باشیم. ما افتخار «و نفخت فیه من روحی» را داریم. نباید ذهنمان را درگیر افکار آلوده نماییم. علامت اینکه کارهای مقدس کسی اعم از نماز، روزه، هیأت و مسجد رفتن و جبهه و جهاد و کارهای فرهنگی و انفاق و ... به دردش می‌خورد و مسیر را درست رفته است این است که به خیال افتاده است یا نه.

خیال ما به هر جا پرواز کند قیمت ما همان است. ظاهر کارهای مقدس، ملاک نیستند. وقتی فراغت داشته و به ویلای شمال می‌روید چه افکاری آنجا با شماست؟ آیا می‌توانید اسماء الهی و خانواده آسمانی را با خود برده و صفا کنید؟ با دریا و گل و پروانه می‌توان تا بی نهایت پرواز کرد. ولی بعضی‌ها فقط جهنم دریافت می‌کنند زیرا بی ظرفیت و آسیب پذیر هستند. حداقل انسان اگر خیال‌های مقدس ندارد باید فکرش را عاری از تخیلات منفی و آلوده کند و جهنمی نشود. البته افکار آلوده گاهی به ذهن خطور کرده و انسان در لجن می افتد ولی مهم این است که خودش را از لجن بیرون آورد. اگر کسی با اختیار خودش از آلودگی خارج نشود خداوند با مصائب، امراض و غم‌ها او را خارج و پاک می‌کند. «...إنّ الحسنات یذهبن السیئات...» (سوره هود/114) همانا حسنات بدی‌ها را می‌برند. «ذلک أمرُ الله أنزله إلیکم و مَن یتّق الله یکفِّر عنه سیئاتِه و یعظم له أجراً» (سوره طلاق/5)

نماز گناهان انسان را پاک می‌کند. گاهی صرف نظر از واجبات، دو رکعت نماز برای استغفار بخواند. گاهی صبح‌ها حرم می‌روم و می‌بینم که علما و طلاب در حال خواندن نماز هستند. خداوند نماز را حسنه می‌داند که بدی‌ها را از انسان می‌زداید. اگر افکار منفی سراغ ما می‌آیند برای این است که نمازهای ما نماز نیستند. خدا به ما فرصت پاک شدن می‌دهد و ما بهره نمی‌بریم. ما در نماز، اذان و اقامه را حذف می‌کنیم. در قرائت، رکوع، سجده و قنوت و ... اصلاً دقت نمی‌کنیم که چه می گوییم و سریع سلام می‌دهیم و تمامش می‌کنیم. در زیارت هم عجله می‌کنیم و ارتباط برقرار نمی‌کنیم. قرآن خواندنمان هم بدتر از بقیه است. مراجعینی داریم که زندگی شان در معرض طلاق است و از آن‌ها می‌خواهیم که فلان سی دی را گوش نمایند، آن را هنگام رانندگی گوش می‌کنند. این‌ها همسر و فرزند و نسلشان را مسخره کرده‌اند. باید با تمرکز و طمأنینه مطالب مورد نیازمان را بیاموزیم تا تبدیل شوند و در ما تحول ایجاد کنند.

انسان گاهی احساس می‌کند دلش می‌خواهد خدا را شاد کند. کسی از رسول الله «صلی الله علیه و آله» سؤال کرد: چگونه می‌تواند خدا را بخنداند، حضرت فرمودند: در میدان رزم بدون زره با دشمن مبارزه کن. کسی که با «یا زهرا» و «یا مهدی» به قلب دشمن می‌تازد و روی مین می‌رود، خدا و فرشتگانش و معصومین «علیهم‌السلام» را می‌خنداند. برای همین زینب کبری «سلام الله علیها» فرمود: «و ما رأیت إلا جمیلا» یکی از کارهایی که خدا را شاد می‌کند صلوات است. هر خدمتی به خانواده و اطرافیان می‌تواند موجبات رضایت خدا و اهل بیت «علیهم‌السلام» را فراهم کند. گاهی یک لطیفه برای خانواده گفتن خدا را خوشنود می‌کند. از جمله مکفرات تقوی است، «وَ مَن یتقّ الله یُکفّر عنه سیئاته...» انسان از انجام کارهای بد امتناع کند.

از حضرت سؤال شد: اگر ما مرتکب زنا نشویم ثواب کرده‌ایم؟ حضرت فرمودند: بله اگر می‌توانستید انجام دهید ولی این کار را نکردید. کسی که قادر بر گناه باشد و گناه نکند خدا خودش را به او می‌دهد. اگر انسان راز کسی را فهمید و برملا نکرد، ستار می‌شود. خدا وقتی ببیند کسی می‌توانست جهنم برود ولی نرفت سایر گناهان او را می‌بخشد. انسان می‌تواند خطاهای همسر و فرزند و ... را به رویشان بیاورد و می‌تواند اغماض کند در هر دو حال یکی نیست. «تقوی» ترس از خدا نیست، ترس از بازتاب اعمال، جهنم رفتن و از خدا جدا شدن است وگرنه زیبای مطلق و رئوف مطلق که ترس ندارد. زمانی که مثلاً خودکار مان از کار افتاده و جوهرش تمام می‌شود با آن حرف بزنیم و از آن به خاطر خدماتش تشکر کرده و با احترام داخل زباله قرار دهیم. «والله» او سخن و رفتار ما را می‌فهمد و چه بسا مشکلی از ما برطرف شده و راه به سوی ما باز می‌شود. امام رضا «علیه‌السلام» فرمودند: هیچ عملی بعد از ایمان به خداوند به اندازه شاد کردن دل مؤمن نیست. وقتی می‌خواهید مشکلاتتان حل شود مؤمنی را شاد کنید و سپس با خدا مناجات و اظهار نیاز نمایید. آقای مجاهدی، مؤلف کتاب «در محضر لاهوتیان» نقل می‌کرد: آقای گل محمدی خدمت مرحوم شیخ جعفر مجتهدی رسید و اظهار بی قراری برای زیارت امام رضا «علیه‌السلام» کرده و نیز به وضعیت مالی نامناسبش اشاره کرد و از ایشان خواستند دعا کنند ماهی یک‌بار به زیارت حضرت بروند.

بعد از چند روز شیخ جعفر «رضوان الله» به آقای گل محمدی می گویند: تو چه کردی که خانم فاطمه زهرا «سلام الله علیها» این قدر از شما راضی و خوشنود است و ترتیبی داده‌اند شما ماهی سه بار به مشهد بروی؟ ایشان پاسخ داده بود: عبایم پاره و مندرس بود، مدت‌ها پول جمع کردم تا بالأخره موفق به خریدن عبایی نو شدم؛ اما طلبه سید جوانی را دیدم که عبایش از عبای کهنه من هم بدتر بود عبای نوی خود را به او دادم. مرحوم شیخ به او گفت: ماهی سه بار زیارت، پاداش این کار شما از جانب حضرت زهرا «سلام الله علیها» است و ضمناً امام رضا «علیه‌السلام» در بیداری به تو سر می زند. ایشان در مشهد وقتی می‌خواستند خدمت یکی از مراجع برسند دم در خانه، آقایی بسیار زیبا و خوش لباسی با کلاهی مخصوص می‌بینند که به او سلام می‌دهد و می‌فرماید: شما با من کاری ندارید؟ عرض می‌کند: نه، فرمودند: وقتی به قم رفتی به آقای مجتهدی سلام مرا برسان. این‌ها کسانی هستند که عُرضه دارند خودشان را پاک کنند. خدا میلیاردها کار خیر در اختیار ما قرار داده که ما باید انتخاب کنیم. اولین گام این است که دست از آزار خانواده، والدین و اطرافیان برداریم و سپس به مهربانی و خیر رساندن به دیگران بپردازیم. نبی اکرم «صلی الله علیه و آله» می‌فرمایند: «إذا عملتّ سیئه فاعمل حسنه تمحوها» هر گاه عمل بدی مرتکب شدی کار نیکی انجام بده تا آن را محو کند. البته باید نیکی به وزان آن عمل بد باشد. عمل خیر مانند نیکی به والدین چه در قید حیات باشند و چه از دنیا رفته باشند. باید بررسی کنیم چه عمل خیری باعث شادی دیگران می‌شود.

 

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed