مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
آخرین موردی که دربارهی اثر گناه عرض کردیم این بود: «... و الّتی ترُدُّ الدّعا و تُظلمُ الهواء عقوق الوالدین» آنچه باعث رد شدن دعا و گرفتگی (ظلمت) هوا میشود عاق والدین است. «عقوق» به معنای خشم است. عاق خانوادهی آسمانی بخصوص امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف» بسیار شدیدتر از عاق خانوادهی زمینی است. لعنت یعنی دور شدن از رحمت الهی. باید مرزهایی که سبب لعن میشوند را شناسایی کرد. امام سجاد «علیهالسلام» در دعای فرزند دربارهی والدین به خداوند عرض مینمایند: کاری کن من از پدر و مادرم به اندازهی سلطان ستمگر بترسم. البته مهربانی والدین امری مسلم است ولی حریم ایشان به قدری حساس است که اگر رعایت نگردد آثار فجیعی در انتظار شخص است، چون مانند خداوند و معصومین «علیهمالسلام» و استاد و مربی بر انسان ولایت دارند و نباید فریفتهی عاطفهی ایشان گردیم. اگر تمام اسباب آسایش را هم فراهم نماییم در صورتی که نفرین پشت سرمان باشد خیر نمیبینیم. چه بسا افرادی که اظهار میدارند تمام لوازم و امکانات زندگی را فراهم نموده ولی دائماً با اتفاقهای ناگوار مواجه میشوند در این موارد اولیاء الهی به آنها توصیه میکنند: رضایت والدینشان را بررسی نمایند و بخواهند در حقشان دعا کنند، حتی اگر از دنیا رفته باشند. اتفاقاً آنها بعد از مرگ بیشتر به کمک ما نیاز داشته و باید به فریادشان برسیم. در صورتی که به آنها بیتوجهی کنیم مورد نفرینشان واقع خواهیم شد. دعای اموات در حق ما قابل اجابت است.
حریم صاحبان ولایت مهم است. از همه بیشتر امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف» بر ما ولایت داشته و حریمشان خطرناک است. حضرت از تعبیر «جُهَلاءُ الشّیعه و حُمقاؤُهُم» استفاده میکنند یعنی از دست آنها در ناراحتی هستند. گاهی ممکن است انسان با کسی مشکل نداشته باشد ولی چون رفتارهای خاصی دارد با مشکل مواجه میگردد. باید مراقب باشیم که با مادرمان فاطمه زهرا «سلام الله علیها» مشکل نداشته باشیم چون روانمان به هم ریخته و با انواع مشکلات روبرو میشویم زیرا مورد خشم آن بزرگوار قرار میگیریم.
شما پدر و مادر مهربانی را در نظر بگیرید که فرزندشان را طرد کنند و یا حتی دوستی که میتواند درخواست ما را انجام دهد ولی امتناع کند. از مهربانی آنها چنین توقعی نمیرود و پذیرفتنش خیلی سخت است. خداوند و امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف» اگر انسان را نپذیرند از آن هم سختتر است و روشن است که ایشان با آن درجه از مهربانی از ما عملی را دیدهاند که دعای ما را به اجابت نرسانده و ما را تحویل نمیگیرند. باید دقت کنیم که گرههای زندگیمان از خشم حضرات نباشد. در روایت آمده اگر همهی معصومین «علیهمالسلام» روز قیامت در حال رتق و فتق امور باشند، امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف» در حال شفاعت شیعیان هستند حالا شما در نظر بگیرید چنین کسی ما را نفرین کند، شفاعتشان نه در دنیا و نه آخرت شامل حال ما نخواهد شد. محور هر رزقی که به هر کس میرسد ایشان هستند؛ «وَ بِیُمنیه رُزِقَ الوری...» شب قدر از کانال حضرت، مقدرات به افراد میرسد. فقط امضاء کننده نیستند. در زمینهی گناهانی که باعث ردّ دعا میشوند روایاتی ذکر میکنیم به این معنا که کریمی مثل خداوند پاسخ منفی به ایشان بدهد. امام سجاد «علیهالسلام» میفرمایند: «الذنوب آلتی تَرُدُّ الدعاء سوء النیّه...» از گناهانی که باعث رد دعا میشوند نیت بد داشتن نسبت به کسی است. انسان اگر خیرخواه کسی نیست لااقل بدخواه او نباشد و برای کسی شر و سلب نعمت نخواهد و حسود و بدجنس نباشد. «... خُبثُ السّریره...» این ویژگی از سوء نیت یک درجه بدتر است. گاهی انسان بدجنس نیست ولی با شخص خاصی رابطهاش خراب است که در واقع دچار سوءنیت شده است.
اما بعضیها اساساً با همه مشکل داشته و بدخواه دیگران هستند و تحمل نعمتهای دیگران را ندارند، حتی حاضر است در این زمینه دعا کرده و یا پیش دعانویسهای حقه باز رفته و اسباب سلب نعمت از دیگران را فراهم سازد. ولی بعضی در این حد نیستند بلکه به دلایلی با کسی روابطشان خراب شده حتی با خدا و معصوم «علیهمالسلام» که البته در موارد اخیر ناشی از عدم خودشناسی است؛ مثلاً چرا خدا یا معصوم «علیهمالسلام» فلان حاجت مرا نداده است. «... و النّفاقُ مع الاخوان» نفاق و دورویی با برادران... یعنی روبروی افراد، خوب و خوش رفتار بودن ولی پشت سر آنها بدگویی، غیبت و تهمت میکند. چه عروسهایی که با خانوادهی شوهر متظاهراً رفتارشان خوب بوده ولی پشت سر آنها دائماً ایراد میگیرد و بدگویی مینماید زیرا در مقابل آنها یا جرأت نداشته و یا اینکه به حدی خودشیفته است که نمیخواهد از چشم ایشان بیفتد. بعضی دامادها نیز همینطور هستند.
ما باید یاد بگیریم در رفتارمان صریح، شفاف و بدون تعارف برخورد کنیم؛ اگر غیر از این باشیم دورو میشویم. افرادی هستند که با ولی نعمتشان اینگونه هستند در حضور والدین و استاد تواضع را رعایت کرده و پشت سر بدگویی و بدجنسی میکنند. حتی مقابل اولیاء خداوند که باطن آنها را دیده و بوی گندشان را استشمام میکنند تظاهر میکنند. ولیّ خدا هم مأمور است به رویش نیاورد و برخوردش هم خوب باشد. بعضی که به خدا هم نسبت دروغ میدهند و وقتی نامهی عملشان را میگیرند میگویند این اعمال ما نیست و تو در حق ما ظلم کردی. کسانی هستند که در آخرت از خدا میخواهند آنها را به دنیا بازگرداند تا جبران کنند ولی خدا چنین امکانی به آنها نمیدهد زیرا در دنیا بارها ایشان را آزموده و فرصتهایی را در اختیار ایشان قرار داده است. چه بسا کسانی که در اثر سرطان و یا عوامل دیگر تا دم مرگ رفته، و وقتی که بازگشتهاند به روش سابق خود ادامه دادهاند. قرآن در مورد ایشان میفرمایند: وقتی در حال غرق شدن هستند خداوند را خالصانه میخوانند ولی وقتی نجات مییابند کارهای گذشته را انجام میدهند. «... و ترک التصدیق بالاجابه...» عدم باور اجابت. یعنی هنگام دعا اعتمادی به اجابت الهی ندارد.
وقتی دعا میکنید اجابت را دم در ببینید. اگر پاسخی نرسید بدانید یا تأخیر در اجابت است و یا بهتر از آن را در دنیا و آخرت خداوند به انسان میدهد. اجابت کمترین نتیجهی دعاست. اجابت هم همیشه به نفع انسان نیست و گاهی آنچه که انسان از خداوند طلب میکند علیه انسان میشود. در سورهی اسرا آمده است که انسان همانگونه که برای خیر دعا میکند برای شر هم دعا میکند. به هر حال هیچ دستی بالا و به سوی خداوند بلند نمیشود مگر اینکه خالی باز نمیگردد، مگر مواردی که ذکر شد مانند: «... و تأخیرُ الصلوات المفروضات حتّی تذهب اوقاتها...» نمازهای واجب را به حدی تأخیر بیندازد تا وقتش بگذرد. در اذان شش بار «حیّ» داریم که در روایت آمده: اگر شما در حال قرآن خواندن هم که هستید و ذکر نیز میگویند باید کنار گذاشته و با تکرار جملات اذان آمادهی نماز شوید. نماز نیاز بخش انسانی ماست و باید جدی گرفته شود اما بعضیها به دلایلی تظاهر میکنند. مانند پسر بینمازی که به خاطر دختر متدینی که دوستش داشت نماز را ظاهراً میخواند و زمانی که در امور دیگر مورد تأیید دختر نبوده و او را رد کرد، او هم با خدا لج کرد و نمازش را کنار گذاشت. کسی که با اکراه نماز میخواند در واقع احساس نیاز در بخش فوق عقلانیاش پیدا نمیکند. انسانیت چنین شخصی مرده یا بیماری مهلکی مانند سرطان دارد. البته مواردی پیش میآید بخصوص دربارهی خانمها اولویتی پیش میآید که گاهی نمیتوانند اول وقت نمازشان را به جا آورند که ایرادی ندارد در غیر این موارد شخص دچار فسق یا انحراف مزاج گردیده است اینکه شخص اشتها ندارد به این معنا نیست که نیاز ندارد بلکه مشکلی پیش آمده که تمایل ندارد، مانند حالت زن باردار که نمیتواند چیزی میل کند ولی از آن جایی که بدنش نیاز دارد، پزشک اقدام به تزریق سرم مینماید. انسان باید در زمان ارتباط با خدا و خانواده آسمانی، دست از گدایی دیگران بردارد. اگر این کار را نمیکند ناشی از بیماری است و این خیلی خطرناک است بسیاری از افراد میدانند اگر اطلاعاتشان را با مطالعه افزایش دهند مشکلشان با همسر یا دیگران رفع میشود ولی اشتها ندارند و میل به تلف کردن وقتشان با تلویزیون دیدن و خواندن انواع رمان دارند. در اینجا تعادل عقل و نفس به هم میخورد یعنی شخص میداند ولی نمیتواند عمل کند. ترک تقرب به خداوند به وسیلهی نیکی کردن و صدقه از بین میرود. کسی که از خدا بدش میآید اجابت دعایش معنا ندارد. منظور قسمت اخیر این است که انسان قبل از دعا صدقه دهد. البته صدقه باید به وِزان خواستهی انسان باشد و نفس اذیت شده و شیطان فریاد بکشد. در روایت آمده: اگر کسی حاجتی دارد اول سعی کند که حاجت و نیاز کس دیگری را برطرف کند. کسی که دغدغهی دیگران را ندارد چگونه میتواند نزد خداوند عرض حاجت کند؟ کسی که بدون طمع به دیگران خیر میرساند شبیه خدا و مقرب درگاهش شده است و به عبارتی بابالحوائج است. کسی که خیر و خروجی، اعم از مالی، عاطفی، اخلاقی و آبرویی ندارد نباید از خدا هم توقع داشته باشد.
یکی از دوستان بسیار صمیمی امام صادق «علیهالسلام» به غلامش فحش مادر داد حضرت به شدت اعتراض کرد و فرمود: من دیگر تو را نخواهم دید و تا آخر عمر با او حرف نزد، علیرغم اینکه مادر غلام کافر بود. بدزبانی، تند و تیز حرف زدن و ضایع کردن دیگران است. نیش و کنایه هم از این قبیل است. برخی به قدری حیا دارند که حتی شرمشان میشود حرف زشت دیگران را نقل کنند. باید الفاظ زشت را در منزل تحریم کنیم زیرا گرفتاری به همراه دارد به هر حال ما در محضر خداوند هستیم. «طَهّروا افواهکم فانّها طُرُق القرآن» دهانهایتان را پاک کنید زیرا آنها راههای قرآن هستند. یکی از اساتید ناسزایش «خواهر نامرد» بود. امام سجاد «علیهالسلام» فرمودهاند: «الذّنوب آلتی تحبس غَیثَ السّماء جُورُ الحکّام فی القضاء و الشهاده الزّور و کتمان الشهاده» از گناهانی که مانع بارش باران میشود ظلم حاکمان در قضاوت، شهادت دروغ و پنهان کردن شهادت (به امری). یعنی قاضی حکم ظالمانه مثلاً به نفع مجرم بدهد، شهادت دادن به امری که واقع نشده است و پنهان داشتن حقیقت مثل اینکه اخلاق بد پسرش را هنگام خواستگاری پنهان کند.
در مقام مشورت هم انسان حق ندارد عیب پوشی کرده و دروغ بگوید که البته باید به مقدار ضرورت بازگو کند. مثلاً سربسته بگوید که صلاح نیست این ازدواج صورت بگیرد و اگر لازم شد به کمترین گزارش اکتفا شود مگر اینکه خطری شخص را تهدید کند. زمانی که ظلمی در حال وقوع است انسان نباید ملاحظهی دوستی و همکاری را بنماید باید در دادگاه شهادت بدهد که در غیر این صورت ممکن است مصلحت هزاران بلکه میلیونها نفر به خطر بیفتد. اگر جایی مصلحت شهادت بر مصلحت کتمان غلبه کند باید حتماً شهادت داد. (جلسه ی بعد درباره گناهانی که اثرش در دنیا به انسان خواهد رسید سخن خواهیم گفت.)
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
کلیدواژه ها:
آثار استاد