مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
در جلسه گذشته آیاتی را پیرامون انفاق بیان کردیم. اکنون در این جلسه آیه دیگری را در آن مورد بررسی می نماییم. «مثل الذین ینفقون أموالُهُم ابتغاء مرضاتِ الله و تثبیتاً مِن أنفسهم کمثلِ جنّه بربوه أصابها وابلٌ فآتت أکلها ضعفیَن...» (آیه 265 بقره) مثل کسانی که اموالشان را در جهت کسب رضای خداوند و تثبیت (پایداری) جانهای خودشان انفاق می کنند، مانند باغی است که بر فراز تپه ای قرار دارد و رگباری به آن می رسد و دو برابر محصول می دهد و اگر رگباری به آن نرسد. متأسفانه موضوع «تثبیتاً لانفسهم» در آموزه های دینی ما خیلی جدی گرفته نشده است در صورتی که خروجی های مثبت قبل از هر چیز خیرش متوجه خود شخص شده و سبب تقویتش می گردد. تزلزل، شک، دو دلی و ابهام سراغ کسی می رود که خروجی ندارد بعضی ها اظهار می کنند ما خودمان مهر مادری یا پدری ندیده ایم و نمی توانیم ابراز عاطفه و محبت داشته باشیم، در صورتی که خلاءهای عاطفی و مالی در گرو انفاق است که اگر اینگونه رفتار کنیم مال و عاطفه چندین برابر به خودمان باز می گردد. حتی اگر انسان فقیر هم باشد در اسلام تأکید شده تا می تواند انفاق کند هر قدر هم اندک باشد. بدترین اقدام گدایی است. کسی که طلب توجه و محبت دیگران (استرحام) را دارد خیلی بدبخت است. اگر کسی به چیزی نیاز دارد اول باید خودش خروجی داشته باشد. گدایی دور از شأن فرزندان خانواده آسمانی است.
امام صادق «علیه السلام» می فرمایند: من وقتی نیاز مالی دارم مقدار زیادی از آنچه دارم صدقه می دهم و خداوند چندین برابر به من باز می گرداند. در طبیعت اگر یک نیوتن بر چیزی نیرو وارد کنیم یک نیوتن نیرو به ما باز می گردد. برای محبوبیت نزد خانواده آسمانی خیلی راهها وجود دارد.
ما باید همه مردم را به عشق اینکه بنده خدا و فرزند خانواده آسمانی هستند دوست داشته باشیم و به آنها خدمت کنیم، سیاه و سفید، شیعه و سنی هم برایمان فرقی نداشته باشد. در این صورت ما نزد خانواده آسمانی مان خیلی عزیز می شویم. اگر ما برای امام زمان خود تلاش کنیم نزد ایشان خیلی عزیز می شویم. این خیلی فرق دارد با کسی که هیچ شباهتی به خانواده آسمانی اش نداشته و همه فعالیتهایش برای خود و خانواده زمینی اش است. ما باید مانند رود باشیم که دائماً در جریان است و مانند الله همواره خروجی داشته باشیم.
دعای فرج در ماه مبارک رمضان باعث آمرزش همه گناهان می شود. «اللهم ادخل علی اهل القبور السرور، اللهم اغن کلّ فقیر، اللهم اشبع کل جائع...» زیرا شخص دغدغه همه اقشار اعم از اموات، فقراء و گرسنگان، قرض داران، غصه داران و ... را دارد و معلوم می شود عملاً هم هر اقدامی که لازم باشد انجام می دهد، مثلاً شب جمعه ها برای اموات خیرات می دهد. خیرات هم لزوماً خوراکی نیست؛ بلکه می توان کارهای ماندگار را به روح آنها هدیه کرد. لازم به ذکر است می توان همه اموات را در خیرات شریک کنیم تا همه آنها بهره مند شوند و هیچ مقداری از سهم اموات خودمان کم نمی شود. کسی که دعای مذکور را بخواند و به مقتضای آن عمل کند، از حیث اینکه دائماً حسنه از او صادر می شود و همچنین قرآن می فرماید: «انّ الحسنات یذهبن السیئات» لذا گناهان گذشته، حال و آینده او آمرزیده می شود. کسانی که مازاد آنچه را دارند نگاه نداشته و خارج می کنند، «تثبیتاً لانفسهم» نصیب ایشان می گردد و شیطان در حمله های چهارگانه نمی تواند به آنها آسیب بزند و اگر هم آسیبی به آنها برسد سریع جبران می کنند. انسان باید با همه مردم جهان و کل طبیعت در صلح کامل باشد زیرا همه عالم ظهورات «الله» هستند؛ «فاینما تولّوا فثمّ وجه الله...» چنین بینشی سبب از بین رفتن ظلم ها، جنایات و فسادها و حسادتها می شود.
خداوند در ادامه آیه مذکور در اول بحث می فرماید: «... و اگر رگباری هم به آن نرسد باران ریزی برای او کافی است و خداوند به آنچه انجام می دهید بیناست.» یکی از اسماء الهی «مُوفی» است. یعنی آنچه را که عمل کرده اید کامل به شما باز می گرداند. در آیه دیگر خداوند می فرماید: «من ذالذی یُقرضُ الله قرضاً حسناً فیضاعفه له أضعافاً کثیره...» چه کسی به خدا قرض الحسنه می دهد تا خداوند (اموال او را) چند برابر افزایش دهد؟ ... با این آیه امکان ندارد که حسادت سراغ کسی بیاید و چندین برابر از رشد دیگران لذت می برد. با توجه به نام «مُوفی» بازگرداننده، خدا حق انسان را تمام و کمال به او باز می گرداند. پس اگر در هر زمینه ای اعم از مالی، حیثیتی و عاطفی و ... حقی از ما ضایع شد تا آنجا که دچار خسران بالاتری نشده و به اختلافها و درگیری های سخت نینجامد دفاع می کنیم و اگر موفق به استیفای حقمان نشدیم به خدا واگذار کنیم. علی «علیه السلام» در کوچه به او ناسزا می گفتند و می فرمود با علی دیگری هستند. اینگونه است که گذشت کردن برای ائمه «علیهم السلام» و افراد بزرگ آسان می شود. خداوند به صورتهای مختلف جبران می کند؛ یا در دنیا انتقام از ظالم می گیرد، یا در آخرت؛ یا شخص را از خیری بالاتر از آنچه از دست داده بهره مند می کند. بعضی ها با گستاخی به خدا اعتراض می کنند که آنها را فراموش کرده و دعایشان را اجابت نکرده و یا حق آنها را نگرفته است و یا اینکه بچه فلان مسیحی را شفا داده ولی فرزند من را که چهل سال است در این دستگاه خدمت می کنم را شفا نمی دهد بدون آنکه توجه داشته باشند:
اگر با دیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی
اگر گرفتن حق مستلزم گناه باشد ولی شخص تقوی پیشه کند خدا حقش را به او باز می گرداند. «یا من لا یعتدی علی اهل مملکته...» خدا به اهل مملکتش تعدی نمی کند. با داشتن چنین خدایی باید شاد و آرام باشیم. تمام خلقت خداوند حساب و کتاب دارد و یک الکترون، پروتون و نوترون اندازه هایش نزد خدا معلوم است: «کلّ شیء عنده بمقدار...» هیچ چیز از دست خدا خارج نیست و حساب کمترین ها را نیز دارد؛ «فمن یعمل مثقال ذرّه خیراً یره...» کارهای خوب به بهترین صورت و رشد یافته، به انسان باز میگردد. «زکوه» یعنی پاک کننده و رشد دهنده. کوچکترین خروجی ما، به بهترین شکل در قیامت به ما باز می گردد. کسانی که اینها را در نظر نمی گیرند حتی هنگام نماز و قرائت قرآن و سایر عبادات دائماً در حال نقشه کشیدن درباره انتقام از افراد مختلف می باشند. ما باید عفونتها و کثافات را از وجودمان خارج کنیم زیرا عباداتمان با وجود آلودگی فایده ای ندارد. غصه خوردن ناشی از ضعف در باور ما درباره آخرت و جبران خداوند است. ما باید باور کنیم خانواده آسمانی پشتیبان ما هستند و خدا همیشه با ماست؛ «انّ معی ربّی سیهدین» اگر کسی را نداشته باشیم تا از ما حمایت کند باید بدانیم که در هر شرایطی خدا را داریم. خداوند ما را خیلی بزرگتر و با شرافت تر از اینها آفریده؛«... کرّمنا بنی آدم...» دست خدا یعنی که اگر بیمار هستی یا پرستاری از بیمار می کنی در هر دو صورت آمرزیده می شوی. اگر بلا به انسان نرسد باید ترسید. پیامبر «صلی الله علیه و آله» در منزل شخصی بودند که تخم مرغ به زمین افتاد ولی نشکست. در پاسخ تعجب حضرت، صاحبخانه گفت: در منزل ما بلایی نازل نمی شود. (حضرت می فرمایند: «ملعون، ملعون کلّ بدن لا یُصابُ فی کلّ اربعین یوما» ملعون است ملعون است بدنی که هر چهل روز یکبار دچار مصیبت نمی شود) حضرت از جا برخاسته و فرمودند: من از این سفره چیزی نمی خورم. معلوم است همه مجازاتهای این شخص به آخرت موکول شده است. خداوند می فرماید: به حدی از صدای گنهکاران بدم می آید که وقتی دعایی می کنند به فرشته ها می گویم: هر چه می خواهند به ایشان بدهید. ولی بندگان مقربش را معطل می کند تا بیشتر صدایش کنند. در پس هر مرگی حیاتی است. امام عسکری «علیه السلام» فرمودند: هیچ بلایی سر مؤمن نمی آید مگر اینکه هاله ای از نعمت او را احاطه کرده است. خدا به حدی کریم و مهربان است که حتی آسیبهایی را که انسان بر اثر اشتباه خودش متحمل شده برایش جبران می کند. با وجود این اعتراض معنایی ندارد. خداوند عزیزترین بندگانش مانند امام حسین حضرت زینب، زهرای مرضیه (صلوات الله علیهم اجمعین) و ... را به سختترین مصائب دچار نمود. بلاها به کمالات حیوانی و طبیعت (حس، خیال وهم) آسیب می رسانند. بلای حقیقی آن است که عقل و فوق عقل مصیبت ببینند.
حضور قلب نداشتن سر نماز مصیبت حقیقی است و یا اینکه انسان مرتکب گناه شده یا خود شیفته و متکبر، حسود و ... گردد. اگر انسان طبیعتش بر فطرتش غلبه کند از نگاه طبیعی به خدا می نگرد، دعاهایش هم در همان حیطه است و صدمه به طبیعت را بلا می داند. این افراد واژگون و به قول علی «علیه السلام» منکوس هستند. باید فوق عقل بر سایر قوا حاکم بوده و آنها را مدیریت کند.
«و ما تنفقوا من خیر یوفّ الیکم و انتم لا تظلمون» هر خیری را انفاق کنید به شما باز می گردد و شما مورد ظلم واقع نمی شوید.
تو نیکی می کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز
در صحرای قیامت که ما به شدت نیازمندیم عمل خیر ما به ما باز می گردد. گاهی بندگان متوجه نیستند و خداوند با وارد کردن مصیبتها برایشان برای آخرتشان ذخیره سازی می کند. امام حسین «علیه السلام» به خدا عرض می کند: هر بلایی می خواهی سر من بیاور ولی مرا جهنم نبر. ما هم از خدا بخواهیم که لحظه ورودمان به برزخ، معصومین «علیهم السلام» و فرشته های رحمت را ببینم و جشن تولد ما باشد. ما باید اضافات زندگی مان را در راه خدا انفاق کنیم. حلال زیادی در زندگی حکم سَم را دارد. پیامبر «صلی الله علیه و آله» به سلمان و ابوذر پول می دهد وقتی حساب آن را می خواهد به ایشان می فرماید: روی سنگ داغ بایستند. سلمان یک جمله می گوید که همه را در راه خدا انفاق کردم. ابوذر تا حساب یکایک پولها را بگوید پاهایش می سوزد. امام سجاد «علیه السلام» به خدا عرض می کند: خدایا به آن چیزهایی که ندادی به اندازه آنچه دادی شکر می کنم.
امام حسین «علیه السلام» عرض می کند: «... و اوّل حاجتی الیک ان تغفر لی ما سلف...» اولین خواسته من این است که گذشته مرا ببخشی. ما باید اول گذشته خود و دیگران را ببخشیم. به حدی دلخوشیهای معنوی ما را فرا گرفته که حیف است به آسیبهای طبیعی بپردازیم. به خدا بگوییم ما گله نمی کنیم تو هم قول بده با چهره خندان با ما برخورد کنی.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
کلیدواژه ها:
آثار استاد