مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
از نظر قرآن، مؤمن شادترین انسان است. این نشاط در زندگی ناشی از آرامش روانی اوست که با «نماز» حاصل میشود. نتیجه این یاد خدا رهایی از غم ها و مشکلاتی دنیایی و آخرتی است.
این مؤمن، همیشه شاد و آرام است. و این نشاط و آرامش خود را از معنویت بدست میآورد. یکی از عوامل تاثیرگذار معنوی در مؤمن، شنیدن «صدای اذان» است. اذان برای مؤمن یک مژده و وصالی است که تمام غمهای او را از دلش میبرد.
هر فرازی از اذان خبر و مژدهای برای مؤمن است. مثلا «حی علی الفلاح» یعنی بدوید به خوشبختی، شادی و آرامش. کسی این معنا را درک میکند و احساس خوشبختی، حیات، رشد، نشاط و طراوت میکند که به بلوغ انسانی رسیده باشد.
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در تفسیر اذان در «حی علی الفلاح» میفرماید: «أقبِلوا إلى سُرورٍ لاحُزنَ مَعَهُ وإلى بَهجَةٍ لاَ انقِطاعَ لَها وَاعجَلوا إلى سُرورِ الدُّنیا وَالعُقبى ونَجاةِ الآخِرَةِ وَالاُولى= رو کنید به شادی که غصه همراش نیست و سروری که انقطاع ندارد و عجله کنید برای شادی دنیا و آخرت و نجات از آخرت و دنیا».
اهل طبیعت دریایی هم که غصه داشته باشند وقتی چشمشان به سفره و غذا میافتاد، دیگر به غم و غصههایشان توجهی نمیکنند و میخواهند از خوردن لذت ببرند یا در ارتباطات دوستانهای که افراد با هم خیلی صمیمی هستند، دیده میشود که دائما هوس همدیگر را میکنند. چون لذت میبرند.
نماز هم برای مؤمن خلوتی است که توأم با لذت و شادی دنیایی و آخرتی است. این شادی گرفته شدنی نیست و استمرار دارد. علاوه بر این نشاط، او را از مشکلات و سختی های دنیا و آخرت نجات میدهد.
آنهایی که نماز نمیخوانند و در خواندنش تنبل و بیحوصله هستند، خودشان میفهمند که چقدر مشکلات و گرفتاری دارد، یعنی اینطور نیست که از نماز نخواندن لذتی ببرد، اما وقتی تصمیم میگیرد نماز بخواند، آن موقع است که شیاطین شروع به حمله میکنند تا او را از نماز خواندن بازدارند.
نماز مثل سفینهی فضایی است که اگر با آن انس بگیری، تو را به اوج میرساند. به شرط آنکه وقت بگذاری و خلوت داشته باشی.
نماز مثل غذاست که با خوردن و حفظ آن روح به رشد، انرژی و قدرت میرسد؛ از عزت و ذلت های خیالی آزاد میشود؛ شخص احساس کوچکی و ضعف شخصیتی هم نمیکند.
لذت بردن برای همه انسان ها یکسان نیست
نفس انسان متشکل از مراتب حسی و جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی و فوق عقلی یا انسانی است. در هر کدام از این مراتب، نفس معشوقها، آرمانها، کمالات و لذاتی از جنس خود دارد. مثلا عشق به پول، لباس، اتومبیل، مسکن و ... که مربوط به کمال حسی و جمادی است و شخص از آن لذت میبرد. گاهی فرد از کمالات گیاهی لذت میبرد و از آن احساس شادی و آرامش و لذت میکند. مثل انواع غذاها و نوشیدنیها.
در بعد حیوانی هم انسان از کمالات حیوانی مثل لذات جنسی، عشقهای زمینی، لذات وهمی، مقام، ریاست، برتری و... لذت میبرد. در بعد عقلی از مطالعه، تحقیق، کسب علم لذت میبرد.
در بخش فوقعقلانی و انسانی، چون اله انسان الله است، با ارتباط با خدا و خانواده آسمانی و اهل غیب به آرامش و شادی حقیقی میرسد و از آن لذت میبرد.
در هیچ یک از مراحل (جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی) به ما یاد نمیدهند از معشوقهایتان لذت ببرید. مثلا از پول، غذا، زیباییهای ظاهری، ازدواج کردن، تفریح، معاشرت، همزیستی با خانواده، مقام و ریاست، تحصیل علم و آموزش، مطالعه و شنیدن... . چون این بخشها به طور ناخوآگاه در انسان فعال هستند. وقتی معشوقی در هریک از این کمالات پیدا میکند، از آن لذت میبرد.
قرآن انسانها را به دو دسته تقسیم میکند: مؤمن و فاسق. فاسقها پنج گروه هستند: جماد و کمتر از جماد، حیوان و کمتر از حیوان و شیطان. فقط یک گروه از انسانها به معنای واقعی انسان هستند. چون به بلوغ انسانی و فوق عقلی رسیدند. آنها کسانی هستند که به فرموده قرآن « وَالْعَصْرِ/ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ/ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ= سوگند به عصر/ كه واقعا انسان دستخوش زیان است/ مگر كسانى كه گرویده و كارهاى شایسته كرده و همدیگر را به حق سفارش و به شكیبایى توصیه كردهاند». ایمان آوردند و عمل صالح انجام میدهد، اهل توصیه به حق و صبر هستند. میزان بلوغ هر انسانی هم با یکدیگر متفاوت است، یعنی نحوهی ارتباط و کیفیت، لذت بردن، فهم و تحمل هر شخص با خدا و عالم غیب مختلف است.
قا/19
قوه شهویه/شادی/اذان/
کلیدواژه ها:
آثار استاد