www.montazer.ir
سه‌شنبه 26 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 787
زمان انتشار: 4 نوامبر 2014
خانواده آسمانی،جلسه 185 ، 91/12/24

خانواده آسمانی،جلسه 185 ، 91/12/24

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

عرض کردیم: مؤمنی که از دو صفت شُکر و توکل برخوردار است، شیطان بر او تسلط ندارد و از نفوذ و وسوسه‌های شیطان مصون است.

قرآن در آیات 99 و 100 سوره نحل به این امر تصریح کرده شیطان روی کسانی که توکل دارند سلطه ندارد؛ «انّما سلطانه علی الذین یتولّونه ...» شیطان بر کسانی مسلط است که ولایت او را می‌پذیرند، (کسانی که علاقه‌ای به حزب «الله» و محمد و آل محمد «صلی الله علیه و آله» ندارند و خودشان را عضو خانواده آسمانی نمی‌دانند.) «... و به یشرکون».«شرک» منظور شرک عملی می‌باشد نه اینکه واقعاً برای خداوند شریکی قایل باشند، در واقع فراموش می‌کنند که همه کارها به دست خداست،

«لاحول و لا قوه إلا بالله العلی العظیم» کسی که با وجود خدا دچار پوچی و حسادت می‌شود توحیدش ضعیف است که اینهمه آسیب پذیرفته‌است. خدای او ضعیف و قلابی است و انرژی لازم را به او نمی‌دهد، لذا شیطان بروی او اعمال نفوذ می‌کند.

حمله‌های چهارگانه شیطان به سمت کسی است که صاحب سبک بوده و روی صراط قرار دارد. شیطان حریف تمرینی ماست و در هر کمالی که بخواهیم رشد کنیم اعم از کمالات حسی، خیالی، وهمی و عقلی و فوق عقلی نیاز به آموزش و تمرین داریم. اساساً قدرت از طریق «خوب شنیدن» و «تمرین» بدست می‌آید.

آدمی فربه شود از راه گوش                          جانور فربه شود از حلق و نوش

کسی که وارد صراط مستقیم می‌گردد باید دستورالعملهای خاصی را مراعات کند.

دین الهی بخش حیوانی ما را محدود می‌کند و بخش فوق عقلانی ما آزاد است. حرام و حلال مربوط به بخش حیوانی ماست. فوق عقل آزاد است تا هر مقدار که می‌تواند با خدا عشقبازی کرده و به آسمان پرواز کند.

در بخش حیوانی، خداوند برای ما محدودیت قایل شده‌است؛ البته این بخش حق است و حرمت داشته و باید ارضا گردد ولی باید با محدودیت تغذیه گردد. مثلاً در بخش خوراکیها، بدن نیاز به چربی، شیرینی و پروتئین و ویتامین و ... دارد در حدیث هم به شیرینی و میوه و .... سفارش گردیده، ولی تا آنجا که انسان سنگین نشود و بخشهای فوق عقل و عقل قدرت حرکت و پرواز داشته‌باشند.

حرام، جایی مطرح می‌شود که یا به عقل صدمه وارد می‌گردد یا به فوق عقل.

غذای بخش فوق عقلانی «ذکر الله» و خلوت است و غذای بخش عقلانی مطالعه و شنیدن است. لذتی که انسان از آموختن می‌برد شاید از بخشهای پایین‌تر و حیوانی‌اش نبرد. آن قسمت از وجود ما که از واجبات اذیت می‌گردد حیوانیت ماست. به هر حال رشد هر بخشی محدودیت‌های خاص می‌طلبد. پرداختن به هر ورزشی شرایط خاص خودش را دارد مثل اینکه وضعیت بدنی بعضیها اقتضای پرداختن به ورزش اسکی را ندارد فلذا برای آنها حرام محسوب می‌گردد و نیز هر ورزشی حرامها و حلالهای مختصّ خودش را دارد حتی مستحب و مکروه و مباح نیز دارد.

هر وسیله‌ای را که تهیه می‌کنیم مجموعه‌ای از این احکام پنجگانه را دارد. نفس انسان هم سیستمی طراحی شده و معصوم دارد که قوانین خاص خودش را دارد. پرداختن به کارهای عقلانی فرمول‌های مربوط به خود را دارد. بخش انسانی هم قواعد خاصی دارد که باید رعایت گردد. هیچ کدام از مراتب پنجگانه انسان نسیت که برای رشدش احکام تکلیفی وجود نداشته باشد. اما این که ما، در بخش انسانی رعایت حلال حرام و حلال سختمان است برای این است که یا بخش فوق عقلانی ما فعال نشده‌است و یا ضعیف می‌باشد. مانند اینکه بچه پنج ساله تمایلی به ازدواج ندارد زیرا هنوز بلوغ جنسی پیدا نکرده‌است. کسانی هم که فوق عقلشان را خوب تغذیه نکرده‌اند ممکن است 60-50 سال از عمرشان گذشته باشد ولی از «الله» خوششان نمی‌آید و خانواده آسمانی خود را نشناخته و با آنها انسی ندارند.

همین که مِهر خدا و خانواده آسمانی به دل کسی افتاد یعنی بالغ شده‌است و باید «تشرّف به آسمان» را جشن بگیرد.کسی که روی صراط قرار بگیرد مورد حمله واقع می‌شود.دریافت هر اسمی، استاد و کلاس و تمرین می‌طلبد. کسی که رذایلی مانند حسادت، بدخُلقی و سوء خُلق و ... گریبانش را گرفته، باید مراحل خاصی را طی کند تا آنها را از خود دور کند در غیر اینصورت معلوم نیست که چقدر باید در برزخ عذاب بکشد تا درمان شود، چنانچه کودکی که از رحم مادر نقص، بیماری و ضعف با خود آورده‌است. دنیا با او تطبیق نیافته و او متحمل رنج می‌گردد. مرحوم آیت الله بروجردی عمق بیماری تندخویی و آثار آن را می‌دانستند که برای یکبار عصبانیت خودشان را با یکسال روزه گرفتن تأدیب نمودند.

در دستگاه الهی، ناامیدی، غمگینی و اضطراب جرم محسوب می‌گردد.

متأسفانه بعضی‌ها برای توجیه بداخلاقی از معصومین «علیهم السلام» مایه گذاشته و می‌گویند: من سیدم برای همین بداخلاقم. برزخ با کسی تعارف ندارد، افراد باید نسبت به تعداد، شدت و نوع بیماری روح، مورد درمان قرار گیرند.

پیامبر «صلی الله علیه و آله» می‌فرمایند: «سوء الخلق ذنب لا یغفر» بداخلاقی گناهی است که آمرزیده نمی‌شود. حضرت امام «رضوان الله علیه» می‌فرمایند: برای هر گناه انسان چند قرن آخرتی عذاب می‌گردد. تندی، تجاوز چشمی و گوشی و کشف اسرار مردم تبعات سختی برای انسان به همراه دارد.

درباره حمله‌های شیطان عرض کردیم: به تصریح قرآن کریم چهارگانه می‌باشد: عقب، جلو، راست و چپ.

حمله از عقب به خاطر داشتن گناهان، کدورتها و شکستها بوده و از جلو نگرانی درباره آینده است با وجود خداوند نگرانی برای آینده بیهوده است به هر حال ما بنده او هستیم برای او عزیز می‌باشیم؛ این «محکم» است و «متشابه» این است که شیطان ما را از رحمت خدا ناامید می‌کند. اگر به محکمات مستمسک شویم القائات شیطان روی ما اثر نمی‌گذارد. اگر گناهی از انسان سر بزند شیطان او را به سوی ناامید می‌کشاند اما محکمات به ما می‌گوید: «... إنّ الله یغفرالذنوب جمیعاً» نیز ما فرصت استغفار داریم. از طرفی خداوند مهربان است و ما را دوست داشته و می‌آمرزد. خداوند 99% رحمت خودش را برای آخرت گذاشته‌است.

قاعده کلی این است: «انّما النجوی من الشیطان لیحزن الذین آمنوا...» اساساً هدف شیطان محزون کردن و ناامیدی انسان از خداست، و هیچ سمّی مهلک‌تر از غم نیست. البته غمهای آسمانی و الهی پر از شادی است؛ غم مستضعفان، غم مظلومان و ... به انسان شادی، نشاط و قدرت می‌دهد. غمهای دنیایی برای انسان جهنم است.

در حمله از جلو شیطان دائماً انسان را مضطرب می‌کند.

شهید مطهری «رضوان الله» داستانی را به این قرار نقل می‌کنند: مسجدی بوده که هر کس در آنجا می‌خوابید صبح جنازه‌اش را بیرون می‌آورند. تازه واردی در شهر جایی برای خوابیدن نداشت وقتی خواست به مسجد برود به او گفتند: جریان از این قرار است اما او گفت: آخرش این است که می‌میریم. (شجاعت در برابر مرگ، شیطان را خلع سلاح می‌کند.) شخص به مسجد رفته و شب را در آنجا می‌خوابد. نیمه شب سر و صداهایی می‌شنود (شیطان فقط سر و صدا وسوسه دارد.) بلند شد و فریاد زد می‌خواهید مرا بکشید؟ خوب بیایید من هیچ ترسی ندارم! صداها خاموش شد و او به راحتی خوابید.

اگر در آینده قرار است بیمار شویم، یا کفاره گناهانمان است؛ یا مرگ در انتظار ماست که از یک درصد رحمت الهی به نود و نه درصد رحمت او منتقل می‌شویم. خدا به قدری در حق ما مهربان است که اگر هنگام تولد والدین خود را هم از دست بدهیم دل بسیاری از افراد را با ما مهربان می‌نماید.

در انتقال به برزخ انبیاء و اولیای الهی «علیهم السلام» در انتظار ما بوده و ما را مورد توجه قرار می‌دهند. البته ما باید در دنیا با ایشان انس گرفته و خیالهای عاشقانه با ایشان داشته‌باشیم. سعی کنیم با شهدا و امامزادگان رفاقت کنیم. کسی که ترس و اضطراب از وقایع احتمالی آینده دارد در واقع بلای عاجل برای خودش تدارک می‌بیند.

از خانمی که دچار افسردگی شده‌بود علت افسردگی او را سؤال کردم. او گفت: چند سال پیش شخصی که از دنیا رفته‌بود را در خواب دیدم که مرا بوسیده و می‌خواست با خودش ببرد از آن موقع تا به الان به شدت ترس دارم. جالب است که تمام سالهایی که او از مرگ می‌ترسید تا به الان، زنده است.

خانمی اظهار می‌داشت که در حال بارداری ناچار شده چندین بار از طریق رادیولوژی عکس بگیرد و نگران آثار آن برای فرزندش بود. این خانم اصرار در سقط جنینش داشت و با تأکید بر حرمت این کار، او را منصرف کردیم. اتفاقاً فرزند فوق العاده سالم و زیبایی به دنیا آورد. برای رفع بلا و نگرانی صدقه بسیار مؤثر است.

کسی که یاد خدا باشد زندگی او شیرین خواهد شد. اگر تلخیهایی هم داشته‌باشد سرمایه آخرتش می‌شود. ما نباید از سرمایه‌ها بترسیم که اگر نباشند گدا به برزخ منتقل می‌شویم. ناامیدی، احساس پوچی و ترس از جانب شیطان است. «انّما النّجوی من الشیطان لیحزن الذین آمنوا ... »

بنده در سالهای دفاع مقدس به علت حضور در جبهه موفق به اخذ مدرک دیپلم نشدم اما بلافاصله در مدت زمان بسیار کوتاه موفق به گذراندن دو سال آخر دبیرستان شدم و با رتبه دو رقمی وارد دانشگاه تهران شدم ضمن اینکه درس و دانشگاه اولویت ششم من بوده و پیش از آن پنج کار مهمتر داشتم.

ترسیدن بزرگترن گناه است. کسی که مشکلات را جدی بگید خوار و ذلیل می‌شود. شیطان با انسان نجوی می‌کند تا او را غمگین نماید. قرآن تصریح می‌کند: شیطان به کسی که ایمان داشته و به پروردگارش توکل می‌کند سلطه ندارد. (به بحث توکل از سلسله مباحث شرح حدیث معراج مراجعه شود)

توکل یعنی به خدا تکیه کردن.

امام «رضوان الله» فرمودند: اعتماد به نفس بعد از اتکال به خداوند منشأ خیرات است. اما اگر خدا و اهل بیت «علیهم السلام» را کنار بگذاریم پیشرفتهایمان هم شکست است.

کسانی که شاد و آرام هستند بلاها کمتر متوجه آنها شده و اگر هم بلا ببینند راحتتر عبور کرده و پشت سر می‌گذارند.

زینب کبری «سلام الله علیها» می‌فرمودند: «و مارأیت الا جمیلا» درباره سیدالشهدا در صحنه عاشورا گفته‌اند: «کلّما اشتدّ الامر تغیرت الوانهم...» هر چه امر بر او شدت می‌گرفت چهره‌اش برافروخته‌تر (شادتر) می‌گردید. ما هم فرزند همین خانواده‌ایم و باید به شرافت ایشان زندگی کنیم.

در بحث توکل داستانی را تعریف کرده و به بحث خاتمه می‌دهم. خداوند توسط یکی از پیامبرانش به زن و شوهری پیام داد: شما شصت سال با هم زندگی می‌کنید که سی سال آن توأم با ثروت و سی سال دیگر فقیرانه است تقدم و تأخّر آن را خودتان انتخاب نمایید. زوج جوان سی سال اول را برای ثروت انتخاب کردند و در این سی سال از ثروت خودشان به نحو احسن استفاده کرده و دیگران را در آن شریک ساختند. بعد از این دوره هرقدر منتظر فقر شدند خبری نشد. خداوند از طریق رسولش به ایشان فرمود: بهره‌برداری درست شما از ثروتتان مانع از فرارسیدن ایام نداری گردیده‌است. اگر ما هم از نعمتهایمان درست استفاده کنیم امکان ندارد از آن محروم گردیم. البته ممکن است از نعمتی محروم شویم ولی امید و نشاط از ما گرفته نمی‌شود.

کسانی که از آموختن علم به دیگران بخل می‌کنند علمشان را از دست داده و یا بی برکت می‌شود.

 

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed