مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
نیت مهمتر از عمل است. قیمت انسان به نیات و شاکلهی اوست و خداوند تبارک و تعالی پاداش هر کس را براساس شاکله و نیتش می دهد.
دانشمندان سعی کردند یک چیز خیلی مهمی را کشف کنند و آن مسئله «جذب» است. انسان براساس شاکلهی وجودی اش جذب میکند. در حالی که ما این مسئله را هم در قرآن و هم در روایات داریم. آن هم نه یک قانون، بلکه صدها قانون جذب وجود دارد که انسان چگونه رابطه اش را با بیرون براساس درونش تنظیم کند و آنچه که از بیرون میبیند- چه خیر و چه شر- براساس شاکله خودش میبیند. سختی ها، خیرات، مصائب، توفیقات، همه براساس شاکله وجودی انسان بدست میآید.
ساختار سیدالشهدا علیهالسلام در شاکله وجودی به گونه ای است که خداوند عاشورا را با آن همه بلا نصیب او میکند. این غیراز این است که بگوییم امام حسین حقش بود. مثل احمقهایی که در بعضی از روزنامهها و مجلات نوشتند: سیدالشهدا کشتهی خشونت پدرش و خودش شد. این یک نگاه و تحلیل مادی گرایانه و سطحی از حادثه عاشورا است.
پیامبر اگر نبوت نصیبش میشود. چون شاکلهاش او را به این نبوت کشانده است. «و اشهد ان محمد عبده و رسوله»، یعنی عبودیت پیغمبر به قدری قدرتمند است که یکی از مقاماتی که از خداوند دریافت میکند، رسالت است. همه مقامات نیست. چون مقام ایشان خیلی بالاتر از مقام رسالت است. به این مسئله خیلی دقت کنید. چون این قانون اهمیت بسزایی دارد.
در نامه ای که خداوند به مؤمن در بهشت مینویسد، مسئله را روی شاکله میبرد: «بسم الله الرحمان الرحیم، من الحی القیوم الذی لایموت»، یعنی انسان به درجه ای می رسد که خداوند این درجه را در واقع محصول شاکلهی انسان میداند. «من الحی القیوم الذی لا یموت، الی الحی الذی لا یموت» یعنی انسان به مقامی میرسد که خداوند او را همنام خودش خطاب میکند. از زندهی پایداری که هرگز نمیمیرد، به زندهی پایداری که هرگز نمیمیرد. کسی ممکن است تعجب کند، یعنی چی که خداوند خودش را حی قیوم لا یموت معرفی میکند و بنده اش را هم به تعبیر پیامبر حی قیوم لا یموت معرفی میکند؟ خداوند بلافاصله جواب را میدهد، یعنی شاکلهی تو به گونهای است که میتوانی به این مقام برسی و خودت را رساندی. «عبدی، علیک منی السلام»، یعنی سلامی که من به تو میکنم، به خاطر عبودیت توست. پس این عبودیت انسان است که میتواند او را به آن مقامات و دریافت اسماء برساند.
عبودیت یعنی تو هیچ مقاومتی در درون نداری. عبد هستی. عبد که در منزل یک نفر کار میکند، هر چه مولایش میگوید همان کار را انجام میدهد. تا به حال شده عبدی به مولایش بگوید: وقت ندارم، کار دارم. این با عبودیت سازگاری ندارد. پس هر چه انسان مقاومتها و پوست کلفتیهایش کمتر باشد، عبدتر است و هر چقدر عبدتر است به «حی القیوم لا یموت» نزدیکتر میشود.
پس یک شخص خودش را با عبودیت به جایی میرساند که این خطاب به او میشود؛ چه در دنیا و چه در آخرت. و آنچه که نصیب انسان شد، با شاکله جذب میشود.
معصومین علیهمالسلام بعد از حق تعالی در قله نظام خلقت نشستهاند و برای ما قوانین خلقت را شرح میدهند. میگویند: شما شاکلهات را هرطوری بسازی جذبها همانطور به سراغت میآید. اگر خوش نیت باشی، خوشیها را میتوانی جذب کنی. بد نیت باشی برایت بدیها جذب میشوند. اینها معجزات معصومین علیهمالسلام است. معجزه فقط این نیست که مشکل مالی ما حل شود. اگر بیمار بودیم شفا بگیریم. معجزه آن است که بیانش از عهده هر کسی بر نمیآید.
نگوییم چرا سیدالشهدا اگر خوش نیت بود پس چرا آن کربلا نصیبش شده؟ این طور نیست. کربلا مقام است، کربلا زیبا بود که زینب کبری فرمود: « ما رایت الا جمیلا». توفیق شهادت و تشنگی و سایر مصائب نصیب هر کسی نمیشود. برای همین هم کسی مثل سیدالشهدا نمیشود.
در جهاد حلوا خیرات نمینند. بلکه در جهاد سختی، درد، تشنگی، تیر، ترکش، اسارت، معلولیت، آزادگی و گرفتاری های خاص خودش را دارد. ولی حضرت می فرماید: « إِنَّ الجِهادَ بابٌ مِن أَبوابِ الجَنَّةِ فَتَحَهُ اللّه لِخاصَّةِ أَولیائِهِ = جهاد دری است از درهای بهشت که خداوند برای خاص اولیائش باز گذاشته است». باب جهاد غیر از باب جبهه است. خیلی ها ممکن است جبهه بروند اما واقعا جهادگر نباشند. جبهه رفتن غیر از جهادگر بودن است.
علی علیهالسلام وقتی در مورد سربازها صحبت میکند و میفرماید: بعضی ها ادعا می کنند که جهاد کردند در حالی که جهاد نکردید. شما فقط جنگیدید. نه آن جهاد که میگوییم: « إِنَّ الجِهادَ بابٌ مِن أَبوابِ الجَنَّةِ فَتَحَهُ اللّه لِخاصَّةِ أَولیائِهِ» شخص از نظر شاکله خودش را به مقام دوستی ویژهی خدا میرساند. پس اگر بلاهایی در جهاد به سر انسان میآید، کسی نگوید خدا چرا با دوستانش این کار را کرد.
امتحان هر کس براساس شاکله ی وجودی اش است
شاکله انسان دشمن طلب است. این شاکله انسان است که همه جذبها را از دوست و دشمن، شر و خیر صورت میدهد. « وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً[1]= و شما را از راه آزمایش به بد و نیك خواهیم آزمود». ما امتحان تان میکنیم با خیر و شر. امتحان هر کس براساس شاکله ی وجودی اش است. هر شاکلهای بسازی، نوع امتحانی که سر راهت قرار میگیرد، همان است.
به نوع امتحانهای حضرت یوسف (سلاماللهعلیه) نگاه کنید یا ایوب یا نوح که چگونه بوده، اینها را ما باید خوب دقت کنیم. معصوم از یک راز بسیار بزرگ پرده بر میدارد.
پیامبر میفرماید: « یحشر الناس على نیاتهم[2] = مردم روز قیامت براساس نیت های شان محشور میشوند». نه فقط حشر، بلکه «یبعث الناس علی نیاتهم[3]= مردم براساس نیتهای شان مبعوث میشوند»، مبعوث شدنشان هم براساس نیتهای شان است. فرمود: بعضیها بوزینه هستند، بعضیها خوکند، بعضیها حیوانات دیگر هستند و بعضیها هم انسان هستند. پس این شاکله است که بعضی ها را بوزینه میکند، بعضی ها را خوک می کند، بعضیها را سگ و بعضیها را انسان میکند. هر انسانی بسته به این که در دنیا چه شاکلهای ساخته باشد برای خودش در قیامت محشور میشود.
قرآن میفرماید: « قُلْ كُلٌّ یَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ[4] = بگو هر كس بر حسب ساختار [روانى و بدنى] خود عمل مى كند». یعنی خروجی هرکس براساس شاکله اوست، یعنی آنچه که ظاهر میشود از باطن است. از کوزه همان برون تراود که در اوست. پس آنچه که ظهور میکند، فرق نمیکند از خدا، نظام خلقت، ملکوت، جبروت، انسان یا از هر حیوانی حتی از یک گیاه و یک دانه هر چه که خروجی است، نشان میدهد که در آن باطن چه خبر است. حال اگر یک نفر اعمال صالح دارد. مثلا نماز دارد، صلوات دارد، توسل دارد، ارادت به اهل بیت دارد، عشق به اهل بیت دارد، عاشقانه زیارت اربعین میرود، راهپیمایی دارد، دلتنگی دارد، اینها از شاکلهی او ناشی میشود.
شاکله یا نیت مهمتر است یا عمل؟
با این تفاسیر که دربارهی نیت و شاکله بیان شد این سوال مطرح میشود که نیت مهمتر است یا عمل؟ پاسخ این است که انسان و نیتش مهمتر از عملش است. براساس حدیثی که از معصوم علیهالسلام داریم:«المؤمن خیر من عمله= مؤمن از عملش بالاتر است».
عمل مهمتر است زیرا عمل خروجی یک مؤمن است. ممکن است مؤمن نیت های خیرِ زیادی داشته باشد، اما خروجی نداشته باشد و نتواند عمل کند. اما به نیتش رسیده و صادق هم است. یعنی اگر توانست این کار را می کند. مثلا دوست دارد اگر یک میلیارد تومان داشت در راه خدا بدهد، ولی ندارد.
حضرت رسول (صلیاللهعلیه و آله) می فرماید: «نِیَّةُ المُؤمنِ خَیرٌ مِن عَمَلِهِ، ونِیَّةُ الكافِرِ شَرٌّ مِن عَمَلِهِ، وكُلُّ عامِلٍ یَعمَلُ على نِیَّتِهِ[5] = نیّت مؤمن، بهتر از عمل اوست و نیّت كافر، بدتر از عمل اوست و هر عمل كننده اى مطابق نیّت خود عمل مى كند». مومن همیشه از عملش بهتر است. شخص کافر از عملش بدتر است. صدام اگر زنده می ماند، تا حالا میلیونها آدم را میکشت. آن شاکله آدم کش است.
پس ما دقت کنیم چرا افراد را روز قیامت براساس نیت هایشان محشور میشوند یا چرا شخص در بهشت یا در جهنم جاودان می شود.
نیت افضل از عمل، بلکه خودِ عمل است
امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: « النِّیَّهُ اَفْضَلُ مِنَ الْعَمَلِ اَلا وَ اِنَّ النِّیَّهَ هِیَ الْعَمَلُ ثُمَّ تَلا قَوْلَهُ عَزَّوَجَلَّ قُلْ: کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى شاکِلَتِهِ؛ یَعْنِی عَلى نِیَّتِهِ[6] = نیت افضل از عمل است، اصلاً نیت همان عمل است. سپس آیه :«قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى شاکِلَتِه» را قرائت و اضافه فرمود: «منظور از شاکله نیت است»». در این روایت، قوانین فوق العاده دقیق و ریاضی انسان شناسی و روان شناسی وجود دارد.
حضرت میفرماید این را بدانید نیت بالاتر از عمل است و نیت اصلا خودش عمل است. مثلا بنده خدای مریض شده و نیت می کند که اگر سالم بود هیئت میرفت، راه پیمایی اربعین و ... می رفت. در روایت داریم خداوند به فرشته ها می فرماید برایش بنویسید آنچه که این نیت داشت و بالاتر از نیتش هم برایش بنویسید.
نیت اساسا قاعدهاش روی صدق است. درست است الان مریض است ولی او واقعا صادق است و نیت دارد. اگر صدق نبود نیت هم دروغ است و نیت نیست. چون اصلا نیتی تحقق پیدا نکرده است. برای همین حضرت فرمود: « لا عَمَلَ لِمَنْ لا نِیَّةَ لَهُ[7]= براى كسى كه نیّت نیست، عمل نیست». کسی که نیت ندارد یعنی عمل نکرده.
حضرت میفرماید:«اَلا وَ اِنَّ النِّیَّهَ هِیَ الْعَمَلُ = بدانید نیت همان عمل است». شخص ممکن است نتواند کار را انجام بدهد ولی شاکله اش تشکیل شد. مثلا میخواسته شهید شود، شهید نشد و سرطان گرفت و از دنیا رفت. اما اگر او سرطان نمی گرفت و جبهه میرفت و شهید میشد.
پس خدا انسان را براساس نیت محشور میکند. خداوند بندهاش را گیر ظاهر نمیکند. عمل در جائی مهم است که شخص تمکین داشته باشد، امکانات داشته باشد. باید خروجی داشته باشد.
اگر خدا از تو چیزی خواست، باید عمل کنی. عمل خیلی مهم است و اگر کسی بتواند عمل کند و نکند دروغ گفته است. شخص در سلوک با عمل به نیت های بالاتر میرسد. فردی که اهل عمل است و صداقت دارد توان نیتهای بالاتری هم دارد. بدون عمل هیچ کس به بالاترین نیتها نمیرسد. وقتی به نیت رسید عمل هم نکرد نه این که عمداً باشد، بلکه امکان عمل برایش فراهم نبود، برایش مینویسند.
نیت تثبیت کننده عمل است
در روایات خواندیم که نیت افضل از عمل و حتی خودِ عمل است. اساسا با نیت عمل تثبیت میشود و برای این تثبیت باید صدق داشته باشد.
پس نیت برای کسی به منزله عمل نوشته میشود که صدق در نیت داشته باشد. اگر کسی زیارت عاشورا را یکبار به صدق بخواند با امام حسین محشور میشود. آن هم با صدق. صدق هم یعنی روح جهاد، روح مبارزه با موانع ظهور حضرت در زندگی اش ظهور داشته باشد. اگر کسی روح جهاد در زندگی اش نباشد راست نمیگوید.
شرط صدق معیت است
اگر میخواهی صدق داشته باشد، یک شرط دارد، آن هم معیت است، یعنی «مع امام منصور». یعنی تو باید خودت را به چادر برسانی، بدون این که خاصیت برای امام زمان داشته باشی. در چادر حضرت باشی، بدون این که برای حضرت باشی، همراه حضرت باشی.
صدق ندارد و پشتوانه عملی ندارد. تو باید این زندگی و سبک زندگی ات به درد امام زمان بخورد. یک مانعی از موانع ظهور حضرت را برداری. درس است، کار هنری است، کار سیاسی است، کار اجتماعی است، کار اقتصادی است، پزشک هستی، مهندسی، معلمی، با آن یک کاری بکن برای امام زمان. هیچ کس هم نیست بگوید من برای امام زمان هیچ کاری نمیتوانم کنم.
هیچ کس نمیتواند بگوید من الان نمی توانم کمک امام زمان کنم. هر کدام از ما خیلی کار می توانیم کنیم. معیت خیلی مهم است. معیت یعنی همراهی، یعنی این که واقعا حضرت بگوید این در زمان غیبت، مع، معی، کنار من بود. خوش به حال یک نفری که امام زمان وقتی ظهور کرد بگوید آره این پسر من این دختر من در تمام مدت غیبت کنار من بود. به برطرف شدن موانع ظهور کمک می کرد. وقتی این معیت نباشد دیگر تو نمی توانی به صدق بگویی: «اسئله ان یبلغنی المقام المحمود». تا معیتی نباشد، عملیات انتقامی نباشد، آن نیت های بزرگ به ما نمی رسد.
نیت/ عمل/ امتحان
[1] - انبیاء/35.
[2] - میزان الحکمه/ ج4/ ص 3410.
[3] - همان.
[4] - اسراء/84.
[5] - أمالی الطوسیّ : 454 / 1013.
[6] - «نور الثقلین»، جلد 3، صفحه 214.
[7] - غرر الحكم: 92، حدیث 1604..
کلیدواژه ها:
آثار استاد