www.montazer.ir
چهارشنبه 27 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 7777
زمان انتشار: 30 اکتبر 2017
«اذان گفتن» ذکری است که غم و اندوه را می برد

راه های مبارزه با غم؛ جلسه 77؛ 96/07/15

«اذان گفتن» ذکری است که غم و اندوه را می برد

بعضی درمانگرهای معنوی هستند که به درمان غم و افسردگی کمک می‌کنند؛ مثل خواندان اذان در گوش. بعضی از درمانگر های مادی نیز، خاصیت غم زدایی دارد و شادی و نشاط آور می آورد؛ مثل خوردن انگور.

یکی از درمانگرهای معنوی برای درمان غم، خواندن اذان در گوش است. این اذان محتوای فوق‌العاده زیبا و دوست داشتنی است و شنیدن آن تاثیر غم زدایی در روح دارد. البته میزان تاثیر آن، نیاز به معرفت بیشتر دارد. دو سه جا آدم می‌فهمد که اذان چقدر اهمیت دارد. یکی در جائی که اصلا اذان پخش نمی‌شود. کسانی که به مکه یا مدینه می‌روند، اذان ولایی را نمی‌شنوند و دلگیری زیادی دارند؛ یا موقعی که انسان به خارج از کشور می‌رود و مدتی در آنجا می‌ماند، از صدای اذان محروم می‌شود. یکی هم آنجایی که انسان معرفت پیدا کند. متاسفانه ما به خاطر حجاب عادت، لذتی از شنیدن اذان نمی‌بریم.

کعبه از اسم مکعب و از چهار بخش تشکیل شده. انسان که می‌خواهد طواف را از حجرالاسود شروع کند یک ضلع این کعبه سبحان الله است، ضلع دیگرش الحمدالله، ضلع دیگرش لااله الاالله و ضلع آخر الله اکبر است. در واقع این اذکار، طواف دور خداوند تبارک و تعالی است.

انسان با معرفت وقتی در نماز ذکرهای «سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر» را می‌گوید آن حس دور خدا گشتن و لذت بردن از یک رابطه‌ی عاشقانه با خداوند تبارک و تعالی در نفسش ظهور می‌کند. حالا وقتی شما در اذان چهار مرتبه الله اکبر می‌گویید، اگر همراه با معارفی که معصومین (علیه‌السلام) در مورد اذان گفتند، باشد؛ به خصوص، آن درک های شهودی و فلسفی، فوق‌العاده از آن لذت می‌برید.

شخصی خدمت امام صادق (علیه‌السلام) رسید و گفت: الله اکبر. حضرت فرمودند: خداوند از چه چیزی بزرگ‌تر است؟ شخص پاسخ داد: از همه چیز. حضرت فرمودند: در این صورت تو خداوند را محدود کردی. مرد پرسید: پس چطور بگویم؟ حضرت فرمود:‌ «قُلْ اللَّهُ أَکْبَرُ مِنْ أَنْ یُوصَف‏= بگو خدا بزرگتر از آن است که بتوان آن را وصف کرد».

تمام لذت زندگی به همین است که آدم بفهمد، ببیند و شهود کند و بعد بمیرد. این که انسان بداند و شهادت بدهد که غیر از خدا معشوقی ندارد، از هرزه‌گی دل، دل مشغولی، حواس پرتی، وقت تلف کردن، افکار بیهوده، خواب‌های پریشان و از فسق در می‌آید. مهم این است که وقتی «اشهدان لا اله الا الله» می‌گوید، خدا این شهادت را تصدیق کند. بعد از شهادت هم باید در الگوگیری و سبک زندگی‌تان به سراغ حجت خدا که همان متخصص معصوم است، بروید. صرف گفتن «اشهد ان محمد رسول الله»، «اشهد ان امیرالمومنین علیا ولی الله»، مهم نیست، بلکه شهودی کردن اینها مهم است، یعنی ولایت را شهادت بدهد. مثل این که بگوییم من شهادت می‌دهم این گل این جاست. یعنی شهودش کردم.

«حی» یعنی بشتاب و بیا به خلوت و هم آغوشی زیبا با معشوقت. نماز با حالت‌های عالی که دارد‎؛ مثل قیام، رکوع، سجده و قنوت، همه هم آغوشی فوق‌العاده کامل و اشباع کننده با حق تعالی است.

«حی علی الصلاۀ» یکی از چیزهایی است که ما خیلی از آن غفلت می‌کنیم و خدا کند بزودی آن را بفهمیم. چون شادی می‌آورد. خوش به حال کسی که آن را بفهمد و بد به حال کسی که نفهمیده بمیرد.

«حی علی الفلاح» یعنی بیا به سوی رستگار. اما ما چون این را درک نمی‌کنیم، وقت‌مان را در جای دیگر تلف می‌کنیم، اما به نماز که می‌رسیم، آن را با لذت نمی‌خوانیم. کسی که با شکسته شدن نماز چهار رکعتی‌اش خوشحال می‌شود، اگر بگوید «حی علی الفلاح» دروغ گفته. چون معنی فلاح را نمی‌داند‏، یعنی به بلوغ فوق عقلانی نرسیده. وقتی هم بلوغ انسانی ندارد از اسم نماز، ذکر و عبادت کراهت دارد تا وقتی که این کراهت در درونش وجود دارد، هنوز بالغ و آدم نشده، هنوز به حیات انسانی نرسیده. هر چند ممکن است به بلوغ عقلانی یا جنسی یا بلوغ گیاهی یا نهایتا بلوغ اقتصادی رسیده باشد. اما اینها برایش فایده‌ای ندارد.

«حی علی الفلاح» ترانه‌ی زیبائی است که انسان را به شوق می‌آورد. یعنی تو همان‌طور که از بودن با جنس مخالف که عاشق کسی هستی، لذت می‌بری، باید از بودن در مسجد، حسینیه، حرم و قرآن خواندن هم لذت ببری. این بلوغ انسانی است و شخص با معشوق اصلی خودش ارتباط برقرار می‌کند. این‌ها راه‌هائی است که خدا سر راه ما گذاشته تا ما بتوانیم ارتباطات شخصی و حضوری لذت بخشی برقرار کنیم. هم در بیداری و هم در خواب. پس وقتی انسان می‌تواند این کار را  بکند، چرا وقت نگذارد، چرا تمرکز نگیرد، چرا به سمت رفاقت با خدا نرود! این ارتباطات می‌تواند انسان را از گدایی، ذلت، خفت و خواری و احساس تنهایی نجات بدهد.

«حی علی خیرالعمل» یعنی بشتابید به سوی بهترین کار. بهترین کار چیست؟ آیا کاری قشنگ‌تر از لذت بردن از خدا، سر گذاشتن رو پای خدا وجود دارد؟

شما نگاه کنید انسان کسی را که دوستش دارد، می‌خواهد هر چه بیشتر پیش او باشد و احساس اتلاف وقت هم نمی‌کند. شخصی که ازدواج می‌کند، هر کاری برای خانواده‌اش انجام بدهد‎، احساس تلف شدن نمی‌کند؛ یا کسی که بلوغ عقلانی دارد، در کتاب و درس و مطالعه و ارتباط با استاد، احساس وقت تلف کردن نمی‌کند.

وقتی انسان بلوغ انسانی پیدا کرد هیچ وقت از این که با قرآن باشد، نماز بخواند، شب زنده‌داری کند، احساس اتلاف وقت نمی‌کند. حتی ترس هم ندارد. گاهی شیطان در دل انسان ترس‌های ایجاد می‌کند که مثلا به امتحانم نمی‌رسم، به کارم نمی‌رسم، به مغازه‌ام نمی‌رسم، به دانشگاه‌ام  نمی‌رسم... همه به خاطر این است که او بلوغ ندارد. اهل معنویت نیست. وقتی ما بلوغ نداشته باشیم همیشه بهانه می‌گیریم.

«اذان» قشنگ ترین ترانه‌ی خلقت است و نیز لذت بخش‌ترین ترانه‌ای که متناسب با بخش انسانی است، اما به خاطر ضعیف بودن بخش انسانی لذت‌های دنیایی ما را بیشتر جذب می‌کند و این خوب نیست.

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) به علی (علیه‌السلام) فرمود: وقتی غمگین می‌شوید به خانواده‌ات بگو در گوشت اذان بخوانند. این مستحب و هم خوب است که افراد به خصوص مردها اذان را  بلند بگویند.

خوش به حال کسی که صدای اذان را می‌شنود و به نشاط می‌رسد. کسی که عشقش خدای متعال است، ارزشش به اندازه خداست و کسی که با شنیدن صدای اذان، می‌تواند حس شارژ شدن داشته باشد، به بلوغ انسانی رسیده. وقتی انسان بلوغ انسانی پیدا کرد، به آرامش، قدرت، نشاط و فلسفه‌ی زندگی می‌رسد، یعنی از پوچی و سردرگمی‌ها در می‌آید.

جسمتان را قوی کنید تا روحی قوی داشته باشید

در علم النفس ثابت شده که بدن، جدای از نفس نیست؛ بلکه شأنی از نفس است. نفس در بخش فوق عقلانی با الله و غیب ارتباط می‌گیرد و عاشق الله تبارک و تعالی است. در بخش عقلانی، با جبروت و عالم مجردات ارتباط برقرار می‌کند، قوانین و فرمول‌های عالم را می‌شناسد. در بخش وهمی نیز، احساس عشق، تنفر، افتخار و عزت می‌کند. در بخش خیالی، با درک صورت‌ها می‌تواند با عالم مثال ارتباط بگیرد. در بخش حسی با محسوسات عالم ارتباط‌گیری می‌کند. ارتباط‌های حسی، یک امر مادی نیستند بلکه مجردند. پس همه از مراتب نفس هستند، یعنی همه مربوط به یک «من» است. آن کس که حس می‌کند، همان است که خیال می‌کند. همان است که عاشق می‌شود.

پس بدن، بخشی از نفس است، اما مرتبه‌ی نازله‌ی آن. اگر این بدن ضعیف یا قوی باشد، نفس هم متاثر از آن، ضعیف یا قوی خواهد بود، حتی اگر بخواهید خیال قوی، توهم قوی، تعقل قوی و فعالیت فوق عقلانی- انسانی داشته‌باشید، باید جسم قوی داشته‌باشید.

جسم باید خیلی قوی باشد تا بتواند خواب‌های قشنگ ببیند. چون خواب بر بدن اثر می‌گذارد. وقتی بدن قوی شد این چهار بخش هم قوی می‌شود و این حکایت از ارتباط متقابل روح و جسم دارد.

بنابراین، اگر کسی بخواهد احوالات خوش و روابط عاطفی قشنگی داشته‌باشد؛ حتی در روابط زمینی‌اش با دیگران موفق باشد؛ یا فعالیت عقلانی خوبی داشته‌باشد؛ یا حافظه‌ای قوی داشته باشد؛ یا بخواهد کار فوق عقلانی و عبادی انجام بدهد، باید جسمش را قوی کند. بنابراین، آنجایی که شما در مسایل روحی ضعیف هستید، اگر بخواهید ضعف‌تان را برطرف کنید و قدرتمند شوید، باید جسم را قوی کنید.

کسی که اخلاق تند یا ترس دارد یا زود رنجی و حساسیت‌های بیجا دارد و از طرفی هم دوست ندارد این گونه باشد، معلوم است که در بخش جسم ضعیف است. تنها به سراغ روانشناس و روانپزشک رفتن کار غلطی است. اول باید سراغ بدن بروید.

زیرا گاهی ممکن است فردی مشکل روحی و روانی نداشته باشد؛ بلکه کم خونی یا تیروئید یا مشکل کبدی یا صفراوی یا سودائی داشته باشد. اول باید بررسی کرد که مشکل از کجاست. شاید با خوردن چند میوه یا با عوض کردن عطر یا لباسش مشکل حل شود. اصلا لازم نیست هزینه اضافی برای درمان بپردازد. برای سلامتی بدن، اول باید چکاب بدن داشته باشید تا از وضعیت بدن اطلاع پیدا کنید که آیا صفرایی یا بلغمی یا سودایی هستید. اینها همه از آزمایش به دست می‌آید. در روح هم باید حواسمان باشد که بیهوده خودمان را زیر دست روانپزشک و روانشناس ندهیم. شما پیش بهترین متخصص، بهترین استاد هم بروید، وقتی چکاب جسمانی نکرده باشید، فایده‌ای ندارد.

بنابراین، اگر به خودتان یا فرزند، یا دوست و همسرتان این حس‌ها دست داد، شدید هم باشد، اول باید جسم را بررسی کرد. اگر منشا جسمی نداشت، آن وقت به روح بپردازید. مشکلات جسمی می تواند مشکلات روانی درست کند.

«انگور» میوه‌ای که اندوه را از بین می‌برد

انگور یکی از مهمترین میوه‌هایی است که در درمان غم خیلی موثر است. دانشمندان ثابت کردند که انگور به خاطر ماده‌ای که در آن وجود دارد، هم نشاط‌آور است و خاصیت ضد اضطراب و غم دارد.

امام صادق (علیه‌السلام) در فرمایشات مختلف‌شان در مورد خواص انگور چنین می‌فرمایند:

  • «شَكا نَبىٌّ مِنَ الاَنبیاءِ اِلَى اللّه‏ عَزَّوَجَلَّ اَ لْغَمَّ فَاَمَرَهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ بِاَكْلِ الْعِنَبِ؛= پیامبرى از پیامبران به درگاه خداوند عزوجل از غم و اندوه شكایت نمود. خداوند عزوجل او را به خوردن انگور، امر فرمود».
  • «إِنَّ نُوحاً (ع) شَكَا إِلَى اللَّهِ الْغَمَّ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ أَنْ كُلِ الْعِنَبَ فَإِنَّهُ یَذْهَبُ بِالْغَمِّ= حضرت نوح از اندوه خود به خداوند شکایت کرد، خداوند به او وحی کرد که انگور سیاه بخور که اندوه را از بین می‌برد». نوح بعد از آن ماجرای طوفان و کشته شدن خیلی از افراد خیلی غصه دار بود. به خدا شکایت کرد و خدا هم گفت انگور بخور،
  • «قَالَ لَمَّا حَسَرَ الْمَاءُ عَنْ عِظَامِ الْمَوْتَى فَرَأَى ذَلِكَ نُوحٌ (ع) جَزِعَ جَزَعاً شَدِیداً وَ اغْتَمَّ لِذَلِكَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ أَنْ كُلِ الْعِنَبَ الْأَسْوَدَ لِیَذْهَبَ غَمُّكَ= زمانی که استخوان های مردگان غرق شده پر و مملو از آب شد و آنگاه که نوح (علیه السلام) آن را نگریست، بسی ناراحت شد و جزع کرد. پس خداوند به او این گونه وحی کرد: انگور سیاه بخور تا غم و غصه‌ات را از بین ببرد».

انگور سیاه نسبت به سایر انگورها خاصیت غم زدایی بیشتری دارد. حالا مزاج‌ها ممکن است مختلف باشد، اما انگور سیاه نیازهایی را در مغز و بدن تامین می‌کند که در آرامش، شاد بودن و نشاط شخص موثر است. ‌

حالا ممکن است کسی سوال کند که خوراک به روح چه ربطی دارد؟ مگر قرص‌های روان‌گردان در روح انسان توهم ایجاد نمی‌کند؟ پس خوراکی‌ها بر روح هم تاثیر دارند. مثلا کسی که با قرص‌های روانگردان متوهم شده، روی ساختمان ۳۰ طبقه ایستاده و فکر می‌کند که روی پله ایستاده و تا پایش را جلو می‌گذارد، سقوط می‌کند. این قرص چه چیز را تغییر می‌دهد؟ ذهن و روح انسان را عوض می‌کند. مواد دارای چنین تاثیرهایی بر روح هستند. تازه این مواد بیشترش از گیاهان است. ده‌ها نوع گیاه هست که همان خواص را دارند. مانند انواع تنباکوها، توتون‌ها. بنابراین، این یک چیز ثابت شده است که وقتی شما چیزی را می‌خورید، بر روان‌تان اثر می‌گذارد.

پس به دو چیز در این مسئله دقت کنیم؛ یکی این که ما  یاد بگیریم که چه چیزهایی را بخوریم تا غم‌هایمان برطرف شود. دیگر این که ممکن است غمگین نباشیم، اما چه چیزی بخوریم تا نشاط بیشتری پیدا کنیم و چه چیزی نخوریم که مبادا غمگین شویم. این هم خیلی مهم است. چون خوردن بعضی از میوه‌ها در انسان افسردگی و بی‌تابی ایجاد می‌کند.

 

قا/14

اذان/ کعبه/ شهویه/درمان غم/تاثیرات متقابل روح و جسم/ شان های ۵ گانه

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed