مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
«معاد» به معنای بازگشت است و این امر بیان میکند که ما از جایی آمدهایم که قرار است به آنجا باز گردیم. ما قبلاً نزد خدا و خانواده آسمانیمان بودهایم. کسی که اعتقاداتش صحیح است ریشه و اصل خود را شناخته و به آن تعلق دارد، به نحوی که عضویت در خانواده آسمانی مهمترین موهبت الهی برای اوست. کسی که این امر برایش مهم نیست قیمت خودش را نمیشناسد.
اگر کسی خودش را عضو مجموعهای اعم از جامعه، اداره، حزب خاص، هیأت و ... تأثیرخاصی میپذیرد. عضویت در خانواده آسمانی باید به زندگی ما رنگ و بوی خاصی بدهد. در غیر اینصورت انسان خودش را محدود به خلقت مادیاش یعنی بدن دانسته و فعالیتها و دغدغههایش حول همین محور است. اما اگر انسان بداند که کیست و از کجا آمده و قرار است به کجا برود، هدفِ خلقش را شناخته و اساساً سبک زندگیاش کاملاً متفاوت است. اگر کسی قصد دارد منزلت خودش در آسمان را بداند باید بررسی کند آیا کلیه انتخابها، ارتباطات، افکار و رفتارش متناسب با خدا و غیب و طبق رضایت آنهاست یا نه، اگر چنین است معلوم میشود خدا برای او مهم است و «الله» و خانواده آسمانی را دوست میدارد.
کسی که دنیا را به خدا ترجیح میدهد در واقع خدا نزد او منزلتی ندارد. در حدیث دیگری علی «علیه السلام» اینگونه میفرماید: «من أراد مِنکم أن یَعلَمَ کیف منزلَته عندالله فَلیَنظُر کیف منزلَه الله مِنه عند الذّنوب کذلک تکون منزله عندالله تبارک و تعالی» هر یک از شما که میخواهد بداند جایگاهش نزد خدا چگونه است پس بنگرد به منزلت خدا در نزد او، هنگام گناه (کردن)؛ اینچنین جایگاه او نزد خدا معین میگردد.
کسی که با جسارت گناه میکند معلوم است خدا را در نظر نمیگیرد ولی اگر از خدا حیا میکند و اعتقاداتش به کمکش میآیند یعنی خدا و خانواده آسمانی در نزد او به گونهای هستند که جلوی گناه او را میگیرند. شخصی نزد من آمدهبود که به شدت بداخلاق بود و خانواده را آزار میداد و توجیه او این بود که رفتارم ژنتیکی است و من «موج گرفته» هستم. درصورتی که هیچ کدام دلیل مناسبی نیست و انسان به عشق خدا و خانواده آسمانی میتواند هر رفتاری را کنار گذاشته و خودش را اصلاح کند. بعضیها سید بودن خودشان را بهانه میکنند و این بسیار ناپسند است و اتفاقاً با چنین انتسابی باید انسان به خلق معصومین «علیهم السلام» نزدیکتر باشد.
انسان اگر توجه داشتهباشد هر رنجاندن و هر رنجیدن چهقدر برای او عذاب در پی دارد، برای او کافیست که دست بردارد. قبر ما همان نفس ماست و به میزانی که در نفسمان فشار احساس میکنیم به همان اندازه در قبر دچار فشار و عذاب خواهیم بود همه آتشها، مار و عقربها و تلخیها برای این است که روح انسان در دنیا دچار فشار و عذاب بوده است. طفل هر طور که به دنیا بیاید محصول مجموعه فعالیتهای دوران جنینی او در رحم مادر میباشد. آخرت هم انسان را متناسب با نوع عملکردش در دنیا ارزیابی کرده و پاسخ مناسب میدهد.
توجه به خانواده آسمانی در کنترل رفتار ما بسیار مؤثر است، همان طور که انسان در حضور میهمانانش جلوی عصبانیتش را گرفته و با همسرش تندی نمیکند علیرغم اینکه ممکن است در درون به شدت از وی خشمگین باشد. بعضیها به قدری بیحیا هستند که با ولی نعمت خود از جمله والدین تندی میکنند. حتی اگر حق هم با انسان باشد، اجازه بدرفتاری با ایشان را ندارد. کسانی که درک میکنند در محضر حق تعالی هستند، اگر به هر دلیلی مرتکب گناهی هم شوند عذاب میکشند و بعد از اینکه به خود میآیند به شدت خود را ملامت میکنند. برای درک منزلت حق تعالی باید شرایط گناه و یا غیر خدا فراهم شود که شخص بین خدا و آنها یکی را انتخاب کند که اگر خدا را برگزیند نزد او منزلت یافته و عزیز میگردد. خدا نه تنها برای ما بلکه برای انبیاء هم شیطان آفریده است؛ «و کذلک جعلنا لکلّ نبیّ عدوّاً شیاطین الانس و الجنّ...»(انعام/112) اینچنین ما قرار دادیم برای هر پیامبری شیاطینی از انس و جن. وقتی که پیامبر مورد اذیت و وسوسه شیاطین قرار میگیرد و مقاومت میکند اوج گرفته و نزد خدا عزیز میگردد.
چنانچه بدن در ورزش و حرکات خاص و منظم ورزیده و توانا میگردد. در عربی به آن «ریاضت» گفته میشود. واکسن علیرغم اینکه میکروب و آلودگی است بدن را در حمله میکروبها مقاوم میکند.
خداوند زینتهایی را در زمین قرار داده که دائماً ما را به سوی خودشان جذب میکنند ولی در صورتی که مقاومت کنیم، رشد مینماییم. «إنّا جعلنا ما علی الارض زینه لّها لِنبلوهم أحسن عملاً»(کهف/7) آنچه را که ما در زمین قرار دادیم زینتِ آن کردیم تا ایشان را بیازماییم که کدامیک عملشان نیکوتر است. یعنی تعلقاتی که مربوط به حس، خیال و وهم و عقل میباشند، ولی ابدیت مربوط به فوق عقل است. «احسن» یعنی بهتر، بهتر یعنی آنچه که کمال بیشتری دارد. بینهایت نسبت به محدود از کمال بیشتری برخوردار است. کسی که محدود را به بینهایت ترجیح دهد انتخابش احسن نیست. خداوند دنیا و تعلقهایش را بد نمیداند ولی ابدیت را بهتر میداند: «والاخره خیر و ابقی»(اعلی/17) آخرت بهتر و پایدارتر است. ماندگاری و جاودانگی بسیار مهم است.
امام «رضوان الله» فرمودند: شما وقتی وارد برزخ میشوید متوجه میشوید دنیا نسبت به آنجا یک لحظه بوده است و حضرت میفرمایند: «کانّه لم یکن» مثل اینکه نبودهاست.
افراد در دنیا برای رسیدن به وضعیت بهتر حاضرند سختیهای زیادی را تحمل کنند مثل اینکه مردی شش ماه از سال را در خارج از کشور میگذراند و یکماه با خانواده است به امید دریافت مدرک تحصیلی عالی، که بعد از آن بتوانند امکانات دنیایی بهتری داشتهباشند؛ اما حاضر نیستند برای جاودانگی از حرام دنیا بگذرند در صورتی که از حلال آن میتوانند بهره ببرند. بعضیها به امید اینکه وضعیت بهتر با امکانات بیشتر پیدا کنند ازدواج خود را به تأخیر میاندازند که هیچ کارشناسی این کار را تأیید نمیکند. اگر انسان با وضع مالی پایین، ازدواج کند خدا برکت و توسعه به او میدهد. انسان معلوم نیست برای آینده دنیا حتماً زنده بماند به همین دلیل باید زودتر از فرصتهایش بهره ببرد. خانواده آسمانی نقد هستند و همین الان ما میتوانیم از وجودشان بهره ببریم و این بستگی به منزلتی دارد که ما برای ایشان قائل هستیم.
خدا بر سر راه ما معشوقهایی قرار میدهد تا ما را بیازماید که آیا حاضریم برای آنها مقاومت کرده و آلوده نشویم.
خداوند به ما فرمان سرعت و سبقت گرفتن به سوی خودش دادهاست. به حدی خدا مشتاق ماست که مایل نیست مابین راه معطل شویم و زود به نزد او بازگردیم. ولی ما متأسفانه اکثر امکانات و داراییهایمان را برای دنیا هزینه میکنیم. علی «علیه السلام» اگر صد دینار داشت هشتاد دینار آن را به آخرت میفرستاد. ما برای دین خدا از مال کلان خود نمیپردازیم و به خردهها اکتفاء میکنیم.
خیلی مهم است که محبوبیت در نزد خدا برای انسان موضوعیت داشتهباشد. خدا روز قیامت با افرادی که در دنیا رفاقت کردهاند رفتار ویژه داشته و آنها را از صحنه محشر دور کرده و به نزد خود میبرد و اجازه نمیدهد که دغدغه حساب و کتاب، و بهشت و جهنم داشتهباشند. آنچه در قیامت شدیدترین حسرت را برای ما خواهد داشت این است که خدا با ظهور آخرتی که برای ما خواهد داشت چهقدر در دنیا سراغ ما آمد که با او رفیق شویم ولی ما اجابت نکردیم. چهقدر خانواده آسمانی در دنیا از ما میخواهند که به در خانه آنها برویم و اینهمه برای خواستههایمان نزد مردم خودمان را کوچک نکنیم.
خانواده اصلی ما ثروتمندترین و تواناترین خانوادهای است که خدا خلق کرده است. عزت، شرافت، قدرت، ثروت و ... نزد آنهاست.
حضرت موسی «علیهالسلام» خیلی عاشق خدا بود تا آنجا که مستقیم با خدا تکلم میکرد و به او لقب «کلیم الله» دادهبودند و جایگاهش نزد خدا برایش خیلی مهم بود. ایشان از خدا سؤال میکند: کدام بنده نزد تو محبوبتر است؟ خداوند در پاسخش میفرمایند: «مَن اذا اخذت حبیبه سالمنی» کسی که اگر من عزیزش را گرفتم با من دشمن نشود. خدا هر که را از ما بگیرد نزد خودش میبرد ضمن اینکه آنها را به ما امانت دادهاست. گاهی خدا میبیند ما به چیزی خیلی علاقه داریم، میخواهد با گرفتنش ما به درجه و مقام برسیم؛ «لن تنالوا البرّ حتّی تُنفقوا ممّا تحبّون»(آل عمران/92) شما به «برّ» و نیکی نمیرسید مگر از آنچه که دوست دارید در راه خدا انفاق کنید.
مرحوم میرزا پسری داشت که بسیار به او علاقمند بود. ایشان تعریف میکرد: در مکه به خدا عرض کردم که من عزیزترین کَسَم را به تو میدهم تو هم عزیزترین کس خود را به من بده. از مکه که برگشتم پسرم شهید شدهبود. هم پسر به خواستهاش رسیدهبود هم پدر. ما هر چه را در راه خدا بدهیم ماندگار میشود و ما چیزی را از دست ندادهایم در آخرت به آنها ملحق میشویم؛ «... انا ان شاءالله بکم لاحقون» کسی که فرزند از دست داده در واقع در آخرت شفیع او هستند و معلوم نیست اگر در دنیا میماندند خیری داشتند. خدا هر چه را میگیرد جای خالی آن را با خودش پر میکند. این بهترین معامله است. محبوبترین بنده خدا کسی است که وقتی خدا چیزی را از او میگیرد با خدا درگیر نشود.
کسی که غیر از این است با داشتنها خدا را دوست دارد و خدا به تنهایی برای او ارزشی ندارد.
کسی که برای دنیا عصبانی میشود خیلی کوچک است. هر وقت از چیزی ناراحت شدیم به موضوع آن توجه کنیم و دقت کنیم که آن موضوع ما را کوچک میکند یا بزرگ. فقط غصه ابدیت است که انسان را بزرگ میکند. وقتی دنیا بعضیها را غصهدار میکند سبب ناراحتی و رنجاندن دیگران هم میشوند و با این کار حجم فشار قبرشان را بیشتر میکنند.
حدیث جلسه گذشته را کامل بخوانیم؛ امام علی «علیهالسلام» می: «من أحبّ لقاءالله سبحانه سلا عن الدّنیا» کسی که لقاء خدای سبحان را دوست میدارد دنیا را فراموش میکند. یعنی کمالات جمادی، نباتی، حیوانی و حتی عقلانی بین او و خدا فاصله نمیاندازد. کسی که خدا برایش مهم است برای دنیا غصه نخورده و برای عشقهای زمینی خوار و ذلیل نمیشود. بعضی ترانهها انسان را خیلی کوچک میکند. البته بعضی ترانهها انسان را به یاد ابدیت و بهشت میاندازد و بالا میبرد که مناسب هم هستند. همانطور که ما عطر، رنگ و انسانِ فطری داریم، موسیقیهایی هم داریم که فطری هستند و انسان را یاد خدا میاندازند.
کُنم تا خویش را قربان، از آن ابرو و آن مژگان به دست آوردهام تیری، کمانی کردهام پیدا
اگر جان در ره جانان فــدا گـردد فـدا گـردد ز یُمن عشق، جان جاودانگی کردهام پیدا
خوش به حال کسی که جانش را بدهد و جانان و خانواده آسمانی را بگیرد، این شخص جاودانه میشود. کسی که خانواده آسمانیاش را از دست بدهد فانی و بیچاره است. خوشا به سعادت کسی که به او اذن بدهند تا جانش و هر آنچه که دارد فدای خانواده آسمانیاش کند. «... و ممّا رزقناهم ینفقون» از آنچه که روزیشان کردهایم. به ما میدهند. از آنچه که به ما داده قرض میخواهد؛ «من ذا الذی یقرض الله قرضاً حسناً...» خدا که نیازی به ما ندارد میخواهد ما با این کارها با او عاشقی کنیم. چه معامله عاشقانهای! «إنّ الله اشتری من المؤمنین باموالهم و انفسم بانّ لهم الجنّه»(توبه/111) خداوند مالها و جانهای مؤمنین را از ایشان میخرد برای اینکه بهشت از آن ایشان باشد.
بعضیها حاضرند از جانشان بگذرند ولی از مال خود نمیتوانند انفاق کنند. خداوند از قارون میخواهد مالی را که خودش به او داده به خداوند بدهد، ولی قارون گفت: با علم خودش به دست آورده است؛ موسی «علیهالسلام» فرمود: من دعا کردم تو ثروتمند شوی، کمی به فقراء کمک کن ولی قارون امتناع کرد و به فرمان خدا در زمین فرو رفت. یعنی با عدم انفاق، انسان خودش را دفن کرده است و راه را به روی خودش بسته است.
چه خوب است که انسان ثروت و مدرک تحصیلی و مقامش را جاودانه کند، ولی بعضیها مقامشان را آلوده و خراب میکنند. بعضیها از موقعیتشان برای خدمت به مردم و نزدیک شدن به امام زمان استفاده میکنند ولی برخی برای بالارفتن خودشان و فخرفروشی و ضایع کردن دیگران. بعضیها با مال، بعضی دیگر مقام و برخی با خانوادههایشان دفن میشوند. ما هم دفن شدهایم و إلاّ باید نشاط، قدرت و پرواز داشتیم.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
کلیدواژه ها:
آثار استاد