مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
همان گونه که معرفت نفس مزایا و برکات زیادی دارد و هدف نهایی آن شناخت الله است، جهلِ بر نفس نیز، اثرات سوئی دارد که بزرگترین آنها «نادانی و گمراهی» و در نتیجه دور شدن از خداست.
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در این باره میفرماید:« مَن لَم یَعرِفْ نَفسَهُ بَعُدَ عَن سَبیلِ النَّجاةِ، و خَبَطَ فی الضَّلالِ و الجَهالاتِ[1] = هر کس خود را نشناخت، از راه نجات دور افتاد و در وادى گمراهى و نادانیها قدم نهاد».
معصوم علیهالسلام که علمش از ناحیه خداوند و مظهر علم خداست به ما خبر میدهد که نشناختنِ «خود»، افتادن در گمراهی و نادانی است. یعنی چیزهایی که تصمیمگیری درباره آنها بسیار آسان است، برای کسی که خودش را نمیشناسد، فوقالعاده سخت است. یعنی در انتخابها نمیداند باید چه کار بکند؛ در ارتباطها غالباً شکست میخورد و ناموفق و متحیر است و چیزی از مهندسی فکر نمیداند. برای همین است که امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «أعظَمُ الجَهلِ جَهلُ الإنسانِ أمرَ نَفسِهِ[2] = بزرگترین نادانى، نادانى انسان نسبت به کارِ خویشتن است».
بنابراین، بهتر است به جای پز دادن برای دانستن فلان چیز و یا داشتن فلان مدرک، برویم به دنبال خودشناسی تا بتوانیم با قاطعیت بگوییم که من بعد از مثلا 20 سال توانستم به خودشناسی برسم. اگر بتوانی این را بگویی، معنایش این است که به «فوز و فلاح اکبر» رسیدهای! این رسیدن به وادی امن است؛ یعنی یک امنیت خوب در دنیا؛ همان که قرآن فرمود:«لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ=هیچ خوف و حزنی ندارند»؛ یعنی یک امنیت برای همه مراحل حیاتمان.
ما الان داریم برای شناختهایی پز میدهیم و از خودمان راضی هستیم و فکر میکنیم عمر و جوانیمان را درست صرف کردهایم که هیچ کدام قیمت «معرفت نفس» را ندارند. بسیاری از آنها اگر حواس ما را از خودمان پرت نکنند، کمکی هم به ما نمیکنند. در حقیقت «علم لا ینفع = علمی که نفعی برایمان ندارد» هستند که باید از آن به خدا پناه برد. ممکن است در زندگی حیوانی کمکی بکنند و منبع درآمدی بشوند؛ اما به درد ابدیت ما نمی خورند. یعنی باید فکر کنیم که آیا ما برای همین به دنیا آمدهایم؟ برای همین خلق شدهایم؟ انسان یعنی همین؟ هر کدام از ما وقتی این را فهمیدیم، باید چنین وضعی را برای خود ننگ بدانیم و بگوییم: ما نمیخواهیم از عظیمترین جاهلان باشیم.
امام رضا(علیهالسلام) میفرماید: «مَن سَئَلَ اللهَ التَوفیق وَ لَم یَجتَهِد فَقَد إستَهزَءَ بِنَفسِه = هر کس موفقیت را میخواهد، اما سختکوش نیست، خودش را مسخره کرده است». نه این که تلاش نکند؛ بلکه تلاشش کافی نیست، سختکوشی ندارد. یعنی برای موفقیت نه تنها باید تلاش کرد، بلکه باید سختکوش بود.
امام على علیه السلام: «مَن شَغَلَ نَفسَهُ بِغَیرِ نَفسِهِ تَحَیَّرَ فی الظُّلُماتِ، و ارتَبَکَ فی الهَلَکاتِ[3] = هر کس نفْس خود را به غیر نفْس خود مشغول بدارد، در تاریکیها سرگردان می شود و در ورطه هلاکتها گرفتار می آید». یعنی نداشتن معرفت به «خود»، انسان را متحیر میکند. انسان در تاریکی حیران میشود. در همه مراحل زندگی حیران، افسرده و پژمرده است و نمیداند بالأخره میخواهد چه کار کند. بعد از سالها زحمت، کار، درس خواندن، تلاش، ازدواج و بچهدار شدن، آخرش میگوید: «حالا که چی؟». «وَ ارتَکَبَ فِی الهَلَکات= در انواع اشتباهات و مهلکهها میافتد». چون خودش را به غیر خودش مشغول کرده است.
برای خودشناسی از کجا باید شروع کرد؟
ما برای یادگیری هر حرفه و هنری، به مرکز آموزش تخصصی آن حرفه و هنر مراجعه میکنیم. حال این سؤال مطرح میشود که با پی بردن به اهمیت و ضرورت خودشناسی، از کجا باید شروع کرد؟
مثلاً میگویند شما باید زبان خارجی بلد باشید. میگوییم، کجا باید زبان یاد بگیریم؟ میگویند: 5 تا مؤسسه عالی و درجه یک هست؛ 15 تا مؤسسه درجه دو و 40 تا مرکز درجه سه هست. هر کدام را خواستی بسته به پولت، توانت و وقتت انتخاب کن و در یکی از این مراکز زبان یاد بگیر. همین طور اگر بخواهیم گلدوزی، تایپ، رانندگی، فیلمبرداری و... یاد بگیریم، میرویم سراغ مرکز آموزش تخصصی این هنرها. با این تفاسیر برای شناختنِ «خود» از کجا شروع کنیم؟ یعنی بزرگترین، مهمترین، تخصصیترین، علمیترین مرکز تخصصی برای شناخت خودم کیست و کجاست؟
داشتن یک منبع تخصصی برای خودشناسی خیلی مهم است. ما باید در این باره مبنا داشته باشیم و حق نداریم سراغ هر منبعی برویم. باید مثل تمام رشتهها فقط سراغ تخصصیترین و علمیترین منبع رفت تا خیالمان راحت باشد که اشتباه در آن راه ندارد. غیر از آن سراغ هر منبع دیگری برویم، خودمان مقصر هستیم. اگر بد راهنمایی شدیم و به نتایج بدی رسیدیم و شکست خوردیم، خودمان را باید مقصر بدانیم و ملامت کنیم.
مرکز تخصصی خودشناسی، دانستنِ اصل «اصالت تخصص» است
ما برای خودشناسی باید مبنای محکمی داشته باشیم و به مرکز تخصصی آن برویم. برای این کار یک اصل وجود دارد به نام «اصل اصالت علم و تخصص». این اصل برای هر موجود و سیستم نظاممند صدق می کند.
سیستم نظاممند از اجزایی تشکیل شده که آن اجزا با هم روابط منطقی دارند و هدف واحدی را دنبال میکنند. طبق اصل اصالت تخصص، در برخورد با هر سیستمی چهار مرحله وجود دارد: 1)تعریف، 2)راه اندازی، 3) بهرهبرداری یا بهرهوری و 4) اصلاح و تعمیر بعد از خرابی.
در مرحله تعریف، راجع به تعیین حدود منطقی یک شیء صحبت میشود. مثلاً انواع و اقسام تلفن همراه وجود دارد که هر کدام دارای یک قابلیت به خصوصی هستند که ممکن است دیگری فاقد آن باشد. در این مرحله تعریف میشود که این مدل از تلفن همراه چه کارکردها و کاربردهایی دارد. برای راهاندازی آن چه اقداماتی باید انجام داد و برای بهرهبرداری و بهترین نحوه استفاده از آن چه کار باید کرد. اگر با مشکلی روبهرو شدیم، چگونه آن را اصلاح و تعمیر کنیم در هر سیستمی، ما در درجه اول به راهنمایی سازندهی سیستم احتیاج داریم و بعد از آن به یک متخصص که از طرف سازنده تأیید شده باشد و دارای نمایندگی مجاز باشد نیاز داریم. اصل اصالت تخصص، اصلی فطری و عقلی است و در نهاد هر انسانی وجود دارد.
اصل اصالت تخصص میگوید: ما در برخورد با هر سیستمی در چهار مرحله تعریف، راهاندازی، بهرهبرداری و اصلاح و تعمیر بعد از خرابی در درجه اول به راهنمایی سازندهی سیستم و اگر دسترسی به راهنما نداشتیم به متخصصی که از طرف سازنده، نمایندگی مجاز داشته باشد، احتیاج داریم.
ما اصل اصالت تخصص را در زندگی روزمره خودمان رعایت می کنیم، مثلاً شما وقتی چشم درد دارید، هیچ وقت پیش پروفسور و متخصص مغز و اعصاب نمیروید. وقتی دندانتان درد میکند، پیش متخصص گوش و حلق و بینی نمیروید. این را همه میفهمند که باید به متخصص مراجعه کنند. مثلاً اتومبیل شرکت ایران خودرو را برای تعمیر به نمایندگی سایپا نمیبرید. این یک اصل عقلی است. بدون استثناء در همه جای دنیا هم رعایت میشود. این اصل در همه سیستمها از سادهترین آن ها گرفته تا پیچیدهترین سیستمها مثل انواع تلفن همراه، انواع رایانهها و بدن که از هر سیستمی پیچیدهتر است، رعایت می شود. مثلاً حتی برای هر قسمت از چشم انسان مثل عنبیه، عدسی، قرنیه، شبکیه و ... متخصص جداگانه وجود دارد. دائماً تخصصها بالا میروند، ریزتر و دقیقتر میشوند. ما همه اینها را قبول داریم. مشکلی که وجود دارد و عامل شکست همه انسانها در طول تاریخ شده، این است که انسان این اصل را در مورد همه چیز قبول دارد، به جز خودش که پیچیدهترین موجود و مخلوق خداست. خودِ انسان هم اذعان دارد که پیچیدهترین موجود است. این علم را سابقهی 8هزارسالهی پزشکی به ما میگوید. یعنی بیش از 8 هزار سال است که نخبههای دنیا، میلیونها دانشمند در هزاران دانشگاه مشغول مطالعه این بدنی هستند که خداوند طراحی کرده و ساخته، اما حالا به کجا رسیدهاند؟ آیا یک دانشگاه در دنیا، یک دانشمند، یک گروه از دانشمندان پیدا میشوند که بگویند ما یک قسمت از این بدن را کامل شناختیم؟ مثلا بگویند دیگر سؤالی در مورد گوش نداریم. در مورد چشم هیچ مجهولی نیست. در مورد قلب و مغز و استخوان مجهولی نداریم. آیا تا به حال شده؟ می دانیم که نشده است. از طرفی این فقط جسم انسان است؛ روح و نفس انسان چیست، این که به مراتب پیچیدهتر از جسم است. ریاضیاتش به مراتب دقیقتر از ریاضیات جسم است. محاسباتی که در آن به کار رفته، ریزهکاریهایی که در آن شده، خیلی محیرالعقول تر از جسم است.
سابقه علم گذشتهها برای آیندهها میماند. ما سر سفره گذشتهها مینشینیم و استفاده میکنیم. خودمان هم تحقیقات، مطالعات، تجربیات و کشفیاتی داریم. همه این تاریخ 8 هزار سال، یا 10 هزار سال و 12 هزار ساله از زمان حضرت آدم تا الان جمع شده و مطالعه میشود، برای انسان فقط حیرت میآورد و سؤالها تمام نمیشود.
یکی از بزرگترین دانشمندان دنیا میگوید: «مجهولات ما در مقابل معلومات ما مثل محیط دایره است، نسبت به قطرش». هر چقدر قطر یعنی معلومات بزرگتر میشود، محیط که مجهولات است، بیشتر میشود. به اندازهای که الان برای دانشمندان در مورد فضا سؤال های زیادی مطرح است که 50 سال پیش مطرح نبودهاست. هر چقدر دانش بیشتر شده، سؤال و مجهولات و به تبع آن حیرت هم بیشتر شده است. این فقط در رابطه با جسم است. پیچیدگی روح هم هزاران برابر بیشتر از جسم است. ولی متأسفانه بشر این اصل را در مورد نفس خود و حقیقت خود رعایت نمی کند.
در اول انقلاب من کاریکاتوری در روزنامه دیدم که نشان میداد یک نفر پشتش را به خورشید کرده بود و سایهاش جلویش افتاده بود. بعد چراغ قوه انداخته بود و در سایهی خود دنبال گمشدهاش میگشت. کافی بود که چراغ قوه را خاموش کند، خودش از جلو نور کنار بیاید، در این صورت پیدا میشد. بشر در طول تاریخ چنین حماقتی را مرتکب شدهاست و امروز هم دارد به آن ادامه میدهد. یعنی پشت کرده به متخصص اصلی و منبع اصلی نور و خودش میخواهد در تاریکیهای خود، دنبال گمشدهاش بگردد.
خودشناسی/ جهالت نفس/اصل اصالت تخصص
ع ل 4
[1] - غرر الحکم : 9034.
[2] - غرر الحکم : 2936 .
[3] - غرر الحکم : 9033.
کلیدواژه ها:
آثار استاد