www.montazer.ir
جمعه 22 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 7446
زمان انتشار: 10 سپتامبر 2017
«کوتاهی در دستورات دین»، ظلم به نفس است

خانواده آسمانی؛ جلسه 476؛ 96/6/16

«کوتاهی در دستورات دین»، ظلم به نفس است

روح نیز مانند بدن، ساختار کاملا ریاضی دارد. همان طور که بدن غذای مادی می خواهد، روح هم غذاهای معنوی می‌طلبد؛ اما اگر کسی در رساندن این غذا تنبلی کند و در اجرای دستورات خدا کوتاهی و سهل انگاری کند، به خودش ظلم کرده و این ظلم، باعث عواقب مخربی در دنیا و ابدیتش خواهد بود.

بحث مان درباره روابط اعضای خانواده آسمانی به موضوع ظلم به نفس اختصاص داشت که یک سلسله جلوه‌ها و ابعاد ظلم به نفس را عرض کردیم.

در مورد بحث این جلسه، امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرمایند: «مَن أهمَلَ العَمَلَ بطاعَةِ اللّه ِ ظَلَمَ نفسَهُ= هر کس در عمل به طاعت الهی کوتاهی کند، به خودش ظلم کرده». مثل کسی که می‌خواهد رانندگی کند، اما قوانین را شل می‌گیرد و اگر تصادف کرد‎ و مُرد یا فلج و معلول شد، این ظلم را خودش به خودش کرده است.

کسی که در انتخاب همسر، مراقبت قبل از انعقاد نطفه، تقویت ژن، مراقبات دوران بارداری،‌ مراقبت‌های شیرخوارگی و ... تنبلی و کوتاهی می‌کند؛ یا کسی که در تمرکز و حضور قلب در نماز و درست به جا آوردنش دقت نمی‌کند، ضررش را هم خواهد دید. نماز با این نقص‌ها نماز درستی نمی‌شود.

پس اگر شما آداب ذکر و نماز را درست به جا بیاورید، امکان ندارد به حسادت، غیبت، تهمت، اضطراب، غم و غصه خوردن، زودرنجی و حساسیت و بیهودگی و ....برسید.

چرا این همه سال عبادت، نماز، دعا و زیارت رفتی، ولی همان آدم عصبی که بودی، هنوز هم هستی؟ باز هم داری غصه می‌خوری، احساس بدبختی، شکست و نکبت در زندگی‌ات داری. علتش این است که در دستورات الهی کوتاهی می‌کنی. اگر ما اهمال نکنیم، این دستورات خاصیت خودش را دارد و ما را عوض می‌کند.

الان کل مردم ایران بیشتر از چند صد میلیون نفر آدم غذا می‌خورند. 70 درصد بچه‌های زیر 20 سال اضافه وزن دارند و بالای 50 درصد از بزرگسالان اضافه وزن یا سوء‌تغذیه دارند. یعنی آن انرژی لازم را از غذا دریافت نمی‌کنند. در روح ما هم همین اتفاق افتاده. فقط می‌خواهیم نماز بخوانیم. در حالی که نماز باید فهمیده شود تا آن اتفاقات قشنگ در روح بیفتد.

مثلاً «بسم الله الرحمن الرحیم» را بفهمیم، «الحمدلله رب العالمین» را بفهمیم. اگر کسی الحمدلله را فهمید، محال است حسادت داشته باشد. امکان ندارد احساس حقارت پیدا کند یا به رقابت با کسی بیفتد. اگر فهم الحمدلله را کسی پیدا کرد، قشنگترین رابطه‌ها را با اطرافیانش برقرار می‌کند، اما ما چون الحمدلله نداریم، این همه بدبختی سراغ ما می‌آید. اگر کسی به حقیقت سبحان الله رسید، محال است که در دلش با خدا مشکلی پیدا کند. علت این که کسی با خدا و اهل‌‌بیت که خانواده آسمانی‌اش هستند، مشکل پیدا می‌کند و نمی‌تواند روابط عاشقانه داشته‌باشد، این است که سبحان الله را یاد نگرفته. اگر کسی سبحان الله را فهمید، خیلی با آن اوج می‌گیرد. اگر کسی «لا اله الا الله» را فهمید، ضد ضربه می شود. یعنی هیچ غصه ای نمی تواند سراغ او برود.

اگر کسی «الله‌اکبر» را فهمید،‌استحکام شخصیتی پیدا می‌کند، زیرا این هزاران خیر و برکت دارد. ولی ما واقعا در دین کوتاهی کرده‌ایم. فقط یک ظواهری را به خود گرفتیم. چون اصالت را به چهار بخش (جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی) داده‌ایم. در زندگی ما اساساً بخش فوق عقلانی اصالت ندارد. چون اصالت ندارد، دین و مسائل دینی در اولویت های آخر قرار می‌گیرند، برای همین هم نماز در ما اثر ندارد.

سیدالشهدا علیه‌السلام می‌فرماید: «إنَّ النّاسَ عَبیدُ الدُّنیا وَالدّینُ لَعقٌ عَلى ألسِنَتِهِم ، یَحوطونَهُ ما دَرَّت مَعائِشُهُم= مردم  بنده دنیایند و دین، لَقلَقه زبان آنان است. از آن هوادارى مى‌كنند، تا لوزام زندگى‌شان فراوان گردد». یعنی هر وقت خواستند دین را قورتش میدهند و هر وقت خواستند بیرون می ‌ریزند. اگر هم دین دارند، تا آنجا که به دنیای‌شان لطمه نخورد دین‌داری می‌کنند. در غیر این صورت، همه چیز را اعم از خدا، اهل بیت، رساله را رها می‌کنند. در دین جدی نیستند، این نوعی ظلم به نفس می‌شود.

«ظلم به نفس» یعنی تو قوانین دقیق و ریاضی خدا را دست کم بگیری. «حالا این چی هست»، «حالا ولش کن» و «حالا بی خیال» یا با اجتهادهای شخصی، انسان این قوانین را بالا و پایین می‌کند، در اینجاست که اتفاقات وحشتناکی می‌افتد و ظلم از اینجا شروع می‌شود.

تو اگر این رساله دینی را درست رعایت نکنی، قوانین دین را درست رعایت نکنی، داری به خودت، بچه‌‌ات، نسل و آینده‌ات ظلم می‌کنی. اگر ما این همه طلاق داریم که از 5 ازدواج 4 دارد در کشور ما شکست می‌خورد، برای این است که افراد به وظایف شان عمل نمی‌کنند. کوتاهی می کنند. این ظلم به نفس می شود.

پس این خیلی مهم است که ما در دینداری‌مان اهمال نکنیم، یعنی وقتی چیزی را می‌شنویم، به قول قرآن «خُذِ الکتاب بقوه= وقتی به شما دین را دادند، آن را محکم بگیرید».

محکم دینت را بگیر و رعایتش کن. اینطور که شد، در دنیا و آخرتت سالمتر می‌مانی. ابدیت انسان در کار است. خیلی وقتها آدم چون دین دار است، باید یک سری مشکلات و محدودیت‌ها را تحمل کند. در این صورت آرامش خواهد داشت. نظام ابدی‌اش هم سر جای خودش است.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید: «فضیلَةُ السادَةِ حُسنُ العِبادَةِ= برترین مرتبه مهتران، به نیكویى عبادت است». این که شما می‌بینید تعدادی از آدم‌ها در اجتماع فضیلت پیدا می‌کنند و بزرگ می‌شوند، بزرگی حقیقی نه، بزرگی توهمی، این به خاطر کیفیت عبادت هایشان است. «حسن العباده» یعنی روی عبادت‌هایشان سرمایه‌گذاری می‌کنند. گاهی کسی را می‌بینیم که وضویش را می‌خواهد بگیرد، به دعاهای وضو توجهی نمی‌کند، در قبله، طهارت و نجاست هم همین طور. بعد نماز را شروع می‌کند. اصلاً نمی‌فهمد چه می‌خواند.

نگو چرا فلان آیت الله، چرا فلان مقام و فلان کس رشد کرده، چون با کیفیت کار کرده، زحمت کشیده و به آن درجات رسیده. پس این نکته یادمان نرود که اگر کسی در طاعت الهی و در دستورات خدا سهل انگاری کند، به خودش ظلم کرده است.

روح نیز مانند بدن ساختار ریاضی دارد

قبلاً گفته شد‎ ساختار وجود انسان و جهان یک ساختار کاملاً ریاضی است و همانطور که بدن ما یک سیستم کاملاً منظم و ریاضی دارد. در برخورد با آن هم حساب و کتابی وجود دارد که اگر این برخورد درست نباشد، به صورت درد، بیماری، زخم، عفونت یا حتی مرگ، عکس العمل نشان می‌دهد.

روح از مخلوقات خداوند تبارک و تعالی است که مثل سایر مخلوقات خداوند ساختار ریاضی دارد. وقتی قرآن می‌فرماید: «قَدْ جَعَلَ اللّهُ لِکُلِّ شَیْ ءٍ قَدْرًا= به راستى خدا براى هر چیزى اندازه‏ اى مقرر كرده است». روح نیز از این قاعده مستثنی نیست، یعنی یک ریاضیات و نظم فوق‌العاده پیچیده بر روح انسان حاکم است. حالا این روح هدفی دارد که قرار است به جایی برسد. سعادت و شقاوتش نیز تعریف شده است، بی‌حساب و کتاب نیست. ‌اگر با آن بدرفتاری کنید، عکس العمل‌های خودش را نشان می‌دهد.

برای اینکه ما از نظر جسمی و روحی در دنیا و آخرت آرامش داشته باشیم و سعادتمند باشیم، خداوند تبارک و تعالی به تناسب ریاضیات جسم و روح، یک سلسله فرمول ها و قواعدی را در سه شاخه‌ی «احکام، اخلاق و عقاید» توسط قرآن به صورت فرمول‌ها و قواعد کلی و از طرف اهل‌بیت علیهم‌السلام که به شکل فرمول‌ها و قواعد جزئی است، عرضه کرده است. تخلف از این قواعد کلی و جزئی، مثل تخلف از قواعد بهداشتی است. وقتی شما آنها را رعایت نکنید، قطعاً به بدن‌تان ضرر می‌زنید. مثل مریضی که برای درمان بیماریش هر چه پزشک گفت، باید بگوید «چشم». این «چشم» را اصطلاحاً «طاعت» می‌گویند.

در روح هم همین‌طور است. خداوند و اهل‌بیت علیهم‌السلام یک سلسله قواعد و فرمول‌هایی را برای سعادت و سلامت جسم و روح ما قرار داده‌اند که هر چقدر شما بیشتر اطاعت کنید، به نفع خودتان خواهد بود، اما اگر این طاعت نباشد، انسان کار غیر عاقلانه‌ای می‌کند و به خودش ضربه می‌زند.

احکام و رساله را نگاه کنید. همه‌اش عدد دارد، یعنی ریاضی‌ترین کتاب احکام است. رساله‌ای که مراجع عظام می‌دهند که آن را هم از خودشان نمی‌دهند، بلکه از آموزه‌های قرآن و اهل‌بیت استخراج می‌کنند و به ما می‌دهند. مثلا شستن دست دو مرتبه است و...

پس رساله یک کتاب ریاضی زندگی است. این را بخور، این را نخور، این‌‌ها حرام است، اینها نجس است، اینها پاک است، اینها مستحب است، اینها مباح است، اینها مکروه است... همه حکم‌ها کاملاً ریاضی با ساختار وجود ما طراحی شده است.

اول خلقت انسان یا خلقت دین، کدامیک؟

قرآن می‌فرماید:«فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا= پس روى خود را با گرایش تمام به حقّ، به سوى این دین کن. با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است». سوالی که در این آیه مطرح است آیا اول انسان خلق شد و بعد دین وضع شد یا نه، دین قرار داده شد و انسان برای این دین آفریده شد؟ این بحثی است که باید باز بشود.

مثلا شما می‌خوانید:«الرَّحْمَنُ/ عَلَّمَ الْقُرْآنَ/ خَلَقَ الْإِنْسَانَ= [خداى] رحمان/ قرآن را یاد داد/انسان را آفرید». توجه کنید این آیه چقدر ریاضی است. خدای رحمان قرآن را آفرید، بعد انسان را خلق کرد. یعنی قبل از انسان قانون زندگی‌اش آمده.

عقل می‌گوید بشر یک لحظه نباید بعد از این که به دنیا آمد، بی‌قانون باشد. بنابراین،‌ طبق این آیه خدا اول قانون را آفرید، یعنی اول پیامبر را آفرید، امام را آفرید؛ بعد وقتی که مردم به دنیا آمدند، دیگر معطلی نداشته باشند. آیین نامه و دستور داشته باشند.

بر فرض مثال، آیا در تربیت فرزند، اول شما بچه را به دنیا می‌آورید، بعد تربیتش می‌کنید یا نه، اول قوانین تربیتی‌اش را مهیا می‌کنید، بعد بچه را دعوت می‌کنید؟ کدام است؟ عرف عموم، اول بچه‌دار می‌شوند، بعد می‌گویند حالا تربیتش کنیم. بگردیم ببینیم قانون تربیتی دارد یا نه. مثلا فرزند 15 سالش شده، تازه یادمان می‌افتد که این بچه احتیاج به تربیت دارد. ولی ما می‌گوییم: این درست نیست.

یک دختر و پسر قبل از اینکه بخواهند ازدواج کنند، باید قوانین تربیتی را بر روی اسپرم و تخمک‌ها پیاده کنند. این 5 ژن‎ سلامت (زیبایی، هوش، عقل و اخلاق و معنویت ) را روی اسپرم و تخمک‌ها داشته باشند. بعد که می‌خواهند بچه‌دار شوند، این جنین یک زمینه‌ی قدرتمندی از لقاح تخمک و اسپرم پیدا می‌کند تا سعادتمند متولد شود.

قرآن می‌گوید: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ» رویت را به یک دینی که دین فطرت گرایی است، برگردان. دین حنیف است. برو سراغ یک دین درست و حسابی. بعد می‌گوید:«فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا»، خدا مردم را براساس این دین «فطرت»‏ خلق شان کرد. یعنی ساختار قبلاً بود. حالا برای این دین، انسان خلق کرد که انسان بی‌تکلیف نباشد، بی‌وظیفه نباشد، بلاتکلیف و سردرگم نباشد. 

صوت

1 - «کوتاهی در دستورات دین»، ظلم به نفس است

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed