مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
استغفار و طلب آمرزش از خداوند، کلیدیترین مسئله در زندگی انسان است. به طوری که با استغفار مداوم در طول عمر به خیرات و برکات دنیایی و آخرتی زیادی می رسیم. استغفار در حل مشکلات مادی و معنوی زندگی ما نقش مهمی دارد. اگر روی استغفار «فکر و تمرکز» می کردیم، آدم قوی و قدرتمندی می شدیم؛ به طوری که نه تنها مشکلات را از سر راه زندگی خود بر می داشتیم، بلکه به خانواده و دیگر افراد نیز در حل مشکلات شان کمک می کردیم.
بخشی از آثار مفید استغفار را در دعای شبهای قدر بررسی کردیم و بخشی دیگر را در ادامه مرور می کنیم.
خداوند و خلفای او یعنی معصومین علیهم السلام به ما توصیه کرده اند که هر وقت گرهی در کارتان افتاد، اولین و مهم ترین کار، برای باز شدن آن گره «استغفار» است. برای کیفیت استغفار توصیه می کنم عزیزان به مباحث استغفار مراجعه کرده و آنها را به صورت تخصصی کار کنند تا توان شان در استفاده از این سلاح بالا برود.
گاهی افراد برای حل مشکلات شان به جای این که از کلید استغفار استفاده کنند، با خرج کردن پول های کلان به باطل السحر و دعا و گشایش بخت دختران و ... پناه میبرند و از این طریق مورد سوء استفاده افراد سودجو قرار می گیرند. این افراد سودجو اگر کاری می توانستند بکنند، برای حل مشکلات خودشان کاری می کردند. ما چون قدر خودمان را نمیدانیم و از نعمت های عظیم و کلیدهای گشاینده ای که خداوند به ما داده و از اسلحه های موثری که بی منت در اختیار ما گذاشته استفاده نمی کنیم به این چیزها وابسته می شویم.
متأسفانه این باوری شایع در بین مردم است که تا یک شخص گره در کارش می افتد، سریع میگوید: «کی من را نفرین کرده و ...»، در حالی که هر کدام از ما قدرتهای بی نهایتی داریم که اگر آنها را به اذن خدا به کار بگیریم، هیچ ساحر و دعاکننده ای، چشم زخمی و هیچ نفوس بدی روی ما اثر نخواهد گذاشت. ما روی خودمان کار نمی کنیم، تغذیه مناسب نداریم و ساختار درونی خودمان را ضعیف کرده ایم و همیشه وابسته این و آن هستیم که به ما کمک کنند.
بنابراین، اگر ما به اندازه ای که روی کارکرد تلفن های همراهمان فکر میکنیم، روی استغفار فکر و تمرکز می کردیم، آدم قوی و قدرتمندی می شدیم؛ به طوری که نه تنها مشکلات را از سر راه زندگی خود برمی داشتیم، بلکه به خانواده و دیگر افراد نیز در حل مشکلات شان کمک می کردیم.
در شب قدر باید انتها و کمال هر نعمت را بخواهیم
در تبعیت از امام سجاد (علیه السلام) در دعا به خداوند عرض می کنیم: « وَأَ تْمِمْ عَلَیَّ مَا آتَیْتَنِی= و تمام کن بر من از هرچه که عطا می کنی».
گفتیم انسان دارای بخش های جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی و فوق عقلی است. انسان در بخش جمادی عاشق کمالات جمادی مثل پول، اتومبیل، مسکن، زمین و ویلا و اشیا و ...است و گرایش او به اشیاست و اشتباهاً فکر می کند که هر چه اشیای بیشتر و کمالات جمادی بیشتری پیدا کند، ارزش و قیمتش بالاتر می رود.
بخش دوم کمالات گیاهی است، مثل تغذیه، قدرت بدنی، تولید مثل، بچه دار شدن، زیبایی و هیکل و اندام و ... خیلی از افراد وقت و عمر زیادی را می گذارند تا به این بخش از وجودشان رسیدگی کنند. خیلی عجیب است که ساعت های زیادی را برای پرورش اندام و رسیدن به اندام متناسب می گذرانند، اما دقایقی را برای قدرت روحی، تناسب روحی، نشاط شادی و آرامش و قدرت روح در نظر نمی گیرند.
بخش سوم کمالات حیوانی است. مثل ازدواج، تشکیل خانواده، مسائل اجتماعی، سیاسی، کار، مقام و ریاست و پست و اعتباریات دنیا.
بخش چهارم بخش عقلانی یا انسانی است. انسان عاشق کمالات عقلانی مثل، علم، دانش، فهم و ... است. اما انسان در هیچ کدام از این مراحل، حقیقت انسانی ندارد. در سه بخش اول حیوان است و در بخش چهارم جنبهی فرشتهای دارد.
بخش پنجم بخش فوق انسانی یا فوق عقلانی است. انسان در این بخش، بینهایت طلب است و عاشق کمالات مطلق و بینهایت میشود و اله انسان در این بخش الله و شعارش «لا اله الا الله» است. یعنی انسان در این مرحله از هر چیزی کمال و بینهایت آن چیز را می خواهد. مجموعهی کمالات بینهایت «الله» تبارک و تعالی است.
حالا با این مقدمه، انسان در شب قدر چی می خواهد؟ پاسخ همان چیزی است که در این فراز از دعا گفته می شود. یعنی بعد از این که انسان از خدا طلب مغفرت کرد و گفت: خدایا همه چیز من را امشب بریز دور و همه ی موانعی که در اثر گناه بین من و تو به وجود آمده را از بین ببر. بهترین چیزی که انسان می خواهد الله است.
«وَأَ تْمِمْ عَلَیَّ مَا آتَیْتَنِی» یعنی، خدایا هر چه که به من می دهی، تمامش را به من بده. «تمام» یعنی همه آن چیزی که هست. «تمام» غیر از «کمال» است؛ انتهاست. برای همین است که خداوند می فرماید: «الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتِی[1]= امروز دین شما را برایتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم». یعنی خداوند با آوردن کلمه «أَتْمَمْتُ» می خواهد بگوید نعمتی بالاتر و ماندگارتر و سازنده تر و مفیدتر از امام و متخصص معصوم و ولایت وجود ندارد. عالی ترین نعمت معصومین هستند که خداوند به ما داده است. متخصصین معصومی که هم خانواده آسمانی ما هستند و بینهایت ما را بیشتر از خانواده زمینی مان دوست دارند و هم رهبران ما به سوی خدا هستند و آنها هستند که ما با شباهت به آنها و اطاعت از آنها می توانیم به اوج خوشبختی دنیا و آخرت برسیم.
اینکه میگوییم، خدایا از هر نعمتی که می دهی، آخرش را بده، حرف خیلی بزرگی است. امام به ما میگوید سطح خواسته هایتان را بالا ببرید. شما سه شب با امید این حرف را بزنید و این دعا را بخوانید، چون می گویند شب نوزدهم شب تقدیر است. شب بیست و یکم شب ابرام، یعنی شب محکم کردن تقدیرات است و شب بیست و سوم شب امضاست، یعنی آن چیزهایی را که شما در طول این شبها خواستید، در این شب نهایی می کنند. خودتان نامه هایی را بسته به لیاقت و شایستگیتان تنظیم کرده اید، در شب بیست و سوم به دست امام زمان تان میدهید تا برایتان امضا کنند. هر کس نامه عمل قشنگتر و بهتری تهیه کند، امضای بهتری میگیرد. هر کس سفارش بیشتری بدهد و اوج بالاتری را در نظر بگیرد، امام زمان همان را برایش امضا میکند. قیمت هر کس به نوع هوس ها و آرزوها و نوع خواسته هایش است.
بنابراین، هر کس به اوج فکر میکند، امام زمان هم به همان اوج نگاهش میکند. اما اگر کسی به پست ترین چیزها توجه کند و بگوید شب قدر است، بزرگترین آرزویم این است که مشکلات اقتصادی ام حل شود، خیر و برکت مادی در زندگیام بیاید، این خواستهی مهمی نیست. این کف خواستههای یک نفر است و او با آن سقوط می کند. یا ماجرای شفاگرفتن، بچهدارشدن، ازدواج، مسائل اجتماعی و مسائل اعتباری و یا مسائل علمی، این ها بد نیست. خوب است، این ها را هم باید بخواهیم اما اینها نباید اوج خواسته ما باشند.
کسی می تواند اوج خواسته ها را از خدا بخواهد که خدا را شناخته باشد و معرفت الله داشته باشد. کسی که شناخت ندارد، نمیتواند این دعا را با امید بخواند و میگوید: «خدا مرا نمیبخشد، گناهان من زیاد است. من اشتباه زیاد کرده ام، گذشتهی من خیلی خراب است، من آبرو ندارم، خجالت میکشم از خدا خیلی چیزها بخواهم»، این بیحیائی و پررویی است. این شخص خدا را نشناخته و خدا را موجودی کوچک و گناهان خود را از او بزرگتر میبیند. در حالیکه اصلاً اینگونه نیست. اولین چیزی که شما برای بخشیده شدن باید انجام دهید و گذشته شما کامل از بین برود، این است که خودتان بتوانید خود را ببخشید. گذشته خودتان را به عشق خدا و به عشق خانواده آسمانی تان نادیده بگیرید و بگویید من میخواهم یک شروع خوب، جدید و موفق داشته باشم و میخواهم همه چیز را جبران کنم، حتی اگر 60 سالم باشد.
امام سجاد علیهالسلام در این دعا از یک معرفت بزرگ با خدا حرف میزند. خدایا هر چیزی که میخواهی به من بدهی، تمامش کن، اوجش را به من بده، عالی ترینش را به من بده. البته خدا حکیم است. تو عالیترین را بخواه. اما خدا به اندازه ظرفیتت به تو می دهد تا یک موقع طغیان نکنی: «إِنَّ الْإِنْسَانَ لَیَطْغَى؛ أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى[2]= حقا كه انسان سركشى مى كند؛ همین كه خود را بى نیاز پندارد». انسان اگر بیش از ظرفیتش کمالات دریافت کند، طغیان میکند، مغرور میشود، حتی نسبت به خداوند. ما باید از خدا بخواهیم به ما ظرفیت بدهد. برای همین این دعا در ابتدا که شروع میشود، همه من ها، موانع، بیظرفیتی ها، نگاه های غلط و توهمات ما را از ما گرفته و ظرفیت سازی میکند و تو را میرساند به جایی که از خداوند آخر و تهِ نعمتها را بخواهی. این دعا دقیق و ریاضی و مطابق با ساختار انسان تنظیم شده است.
چرا باید اوج و آخرِ نعمت ها را از خدا بخواهیم؟
گفتیم که برای خواستن از خدا همیشه اوج و نهایت و آخر نعمت را باید در نظر گرفت. حال چه کنیم که خداوند به ما نعمت یا رزق و روزی حلال و فراوان بدهد؟ یا نهایت سلامتی جسمی خوب بدهد؟ یا از نعمت های جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلانی و فوق عقلانی آخرش را بدهد؟ پاسخ این است که شما قبل از این که درخواست کنید، باید خود را تخلیه کنید. واقف به فقرتان بشوید و کاملاً مسکنت و بیچارگی و فقر خود را به درگاه خدا ببرید.
شما اگر بخواهید به یک فقیر کمک کنید، هیچ وقت حاضر نیستید به کسی که کت و شلوار پوشیده و ظاهر اتوکشیده ای دارد و روی مبلی نشسته و سیگاری هم گوشه لبش دارد و تلفن همراه دو میلیونی هم دستش هست، کمک کنید. شما به کسی کمک می کنید که ثابت کند واقعاً گرفتار و بیچاره و ندار است و بتواند مسکنت و بیچارگی خود را نشان بدهد و اسم رحمان، رحیم، رئوف، کریم و جواد را در شما تحریک کند. هر چقدر سطح نیازش بیشتر باشد شما هم تلاش بیشتری میکنید که آن نیاز را برطرف کنید.
امیرالمؤمنین علیه السلام چقدر زیبا در مناجات شان می فرمایند:«مولای یا مولای، انت الغنی و ان الفقیر و هل یرحم الفقیر الا الغنی= مولای من تو غنی هستی و من فقیرم، و چه کسی غیر از غنی به فقیر رحم میکند؟»
علی علیه السلام که امام و معصوم هستند اینگونه از خود فقر و مسکنت نشان میدهند و از صمیم قلب مناجات می کنند. ما را چه شده است که دعا نمیکنیم؟ چه شده که نیازهایمان را در خانه خدا نمیبریم؟ چه شده که مسکنت مان را به خدا نشان نمی دهیم؟
حضرت سجاد علیه السلام دلیل خواستنِ تمام و آخر هر چیز را این فراز از دعا بیان میکند: «فَإِنِّی عَبْدُكَ الْمِسكِینُ الْمُسْتَكِینُ الضَّعِیفُ الْفَقِیرُ الْمَهِینُ». حضرت 5 صفت را پیش خدا برده، «مسکین= بیچیز» من بندهی دست خالی تو هستم، «مستکین» یعنی اوج زمینگیری و زمینگیر شدن، «ضعیف»، «فقیر» و «مهین» یعنی آن ضعیفی که اصلاً توانی ندارد، فقیری که خوار شده است. اگر کسی امشب این گونه از خدا خواستههایش را بخواهد، امکان ندارد، بیپاسخ بماند.
اگر ما نمیتوانیم بگیریم، مشکل از خود ماست، بیعرضگی از خود ماست. بعد هم میگوییم رفتیم دعا کردیم، هیچ اتفاقی نیفتاد. ما مضطرانه دستمان را بالا نمی بریم. مثل شخصی که کارد به استخوانش رسیده دعا نمی کنیم. دست مان را بالا نمی بریم که به گریه و ذلت و خواری بیفتیم که بگوییم خدایا واقعا کارد به استخوانم رسیده. امام صادق (علیه السلام) فرمود: اگر شما برای امام زمان با اضطرار دعا کنید، یعنی مثل کسی که کارد به استخوانش رسیده دعا کنید خداوند تمام مدت غیبت را به شما می بخشد و امام تان می آید.
انبیا، ائمه هر وقت می خواستند دعا کنند، دست خالی خالی، با اضطرار، بیچارگی، فقر، مسکنت، ضعف، خواری، دعا میکردند. امام به ما ادب یاد می دهد، می فرماید: من همه چیز را میخواهم چون بیچاره ام، مسکنیم، مستکینم، فقیرم، ضعیفم، مهینم، یعنی خوار شده ام. این ادب دعاست.
شب قدر/ دعا/ ۵ شان وجود انسان
[1] - سوره مبارکه مائده/3.
[2] - علق/ 6و7.
کلیدواژه ها:
آثار استاد