مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
بدون شک هر کسی برای کاري که انجام ميدهد، هدفي در نظر دارد. مؤمن هم در هدف گذاری زندگی اش به جایگاه خویش واقف است و می داند که قرار است به کجا برود و چه بشود. برای مؤمن فقط یک چیز مهم است و آن تولد سالم به برزخ است. مثل جنینی که در رحم مادر فقط یک چیز برایش مهم است و آن تهیه بدن سالم و تولد سالم به دنیا است. بنابراین، همانطور که جنین روابطش را با عزت و ذلت های دنیائی تنظیم میکند، مؤمن هم روابطش را با عزت و ذلت های ابدی تنظیم می کند.
مؤمن در مسیر تخلق به اخلاق الهی از تنبلی و بی حوصلگی میگریزد و در گرفتن درجات انسانی به سایر شئونات نفسش سختی می دهد. برای او فقط «شدن» مهم است. همانطور که خداوند فرمود: «قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُكِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ = بگو: نماز و تمام عبادات من و زندگی و مرگ من، همه برای خداوند پروردگار جهانیان است». (سوره انعام/آیه 162)
نبی اکرم , میفرمایند: «المؤمنُ قَیّدَهُ القرآنُ عن كثیرٍ مِن هوى نفسِهِ= قرآن، دست و پاى مؤمن را در برآوردن بسیارى از خواهش هاى نفسانى اش بسته است». برای این که دنیا زندان حقیقی مؤمن است. او آزاد نیست. دلخوشی او این است که عبودیت خدا را انجام می دهد و در این عبودیت، تصمیم بر تشبه به الله دارد.
مؤمن با دشمن خود هم با عدالت رفتار میکند. هدف او از زندگی و جهاد، شبیه شدن به خدا است. نه این که بخواهد عقده های روانی و درونی خویش را بیرون بریزد.
بنابراین، مجموعه روایاتی که در باب صفات مؤمن بیان می شود، برای این است که تیزی و خشنی نفسش گرفته شود.
مؤمن نرم و آرام است و با کسی جدال ندارد نمیکند. متأسفانه امروزه بعضی از رسانه های بی تقوا و فاسد با ایجاد تنش و اختلاف بین احزاب و آراء، جو جامعه را آلوده می کنند.
مؤمن در گفتن سلام سبقت می گیرد. نبی اکرم, فرمودند: «المؤمن یَبدأ بالسَّلامِ و المنافقُ یقولُ: حتّى یُبْدأَ بی= مؤمن ابتدا سلام مىكند، ولى منافق مىگوید: باید به من سلام شود». مؤمن تکبر ندارد از این که اول سلام کند. پیامبر همیشه سبقت در سلام داشتند.
این روایت هایی که می خوانیم، همه به خاطر این است که تیزی و تندی نفس مان گرفته شود و برای آزاد شدن خود حقیقی ماست. فلسفه احکام شرعی، سختی و تکلف است. اما این سختی مربوط به شأن طبیعی انسان است، نه فطرت او. دستورات و احکام دین برای بسته شدن شأن حیوانی است، نه بخش انسانی.
مؤمن آرامش و نشاط دارد. علت این که نشاط دائمی دارد، این است که با عزت های دنیا انسی ندارد که بخواهد اذیت شود. او به جیفه های دنیا حریص نیست. پس تمام غصه ها، تردیدها، اضطرابها و احساس پوچی های ما برای این است که شأن انسانی مان را حبس نموده ایم و بخش حیوانی را آزاد گذاشته ایم.
مؤمن در هیچ شانی جز شان فوق عقلی، با دیگران رقابت و چشم و هم چشمی ندارد. او فقط درگیر بهشت و آخرت است و از جهنم می ترسد. برای او آخرت جذابیت و زینت دارد.
مؤمن کم خرج و کم زحمت است
مؤمن سخت گیر نیست. چنان که نبی اکرم, میفرمایند: «المؤمنُ یَسیرُ المَؤونةِ= مؤمن کمخرج است». چون بیتوقع است. مؤمن از مسافرت لذت میبرد، چرا که به حداقلها قناعت دارد و شاد است. مؤمن از حرف زدن با دیگران لذت میبرد؛ از طبیعت لذت میبرد؛ بر سر سفره در غذا خوردن سختگیر نیست؛ در خوابیدن سخت گیر نیست و شرط و شروط سختگیرانه ندارد. او عادت به کسی نمیکند و آرام و آزاد است. مردم از دست و زبان و گفتار مؤمن در آسایشاند. او برای خودش شرط میگذارد نه برای دیگران. کسی از درکنار مؤمن بودن، احساس ناراحتی نمیکند. چون او تشریفاتی نیست.
او چنان نرم و آرام است که حتی به خاطر نرمخویی، او را احمق میپندارند. با این که میداند و میفهمد، ولی به روی کسی نمیآورد و حال کسی را نمیگیرد.
این شاخصه ها که در تمام روایات در باره اخلاق مؤمن صحبت میشود، مثل دانه های تسبیحی است که همه در کنار هم قرار دارند و نخ تسبیح آن، اخلاق و تشبه به الله است.
مؤمن را با این نشانه ها بشناسیم:
کلیدواژه ها:
آثار استاد