مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
یکی از کارهای مهم دعا که باعث تقویت انسان میشود این است که باعث افزایش صمیمیت بین او و خدا شده تا آنجا که میتواند روی تصمیمهای خداوند هم تأثیرگذار باشد. یعنی در اثر دعای بنده خدا تقدیر را عوض و قضا را بر میگرداند. امام کاظم «علیهالسلام» میفرمایند: «علیکم بالدّعا فانّ الدعاء الله و الطلب الی الله یردّ البلاء و قد قُدّر و قضی و لم یبق الا امضائه فاذا دعی الله عزوجل و سئل صرف البلاء صرف» بر شما باد به دعا کردن که همانا دعا کردن و طلب از خداوند بلایی را برطرف میکند که قضا و قدر الهی به آن تعلق گرفته است و فقط اجرای آن مانده است و اگر خدای عزوجل خوانده شود که بلا برگردد، بلا بازخواهد گشت.
در جایی که ما فقیر مطلق بوده و خداوند غنی علی الاطلاق، ادب بندگی اقتضاء میکند که حتماً دست نیاز به سوی او دراز کرده و فقط از او بخواهیم که بیمنت عطاء میکند: «... یا من یعطی من لم یسئله و من لم یعرفه تحنّناً منه...»، «یا باسط الیدن بالعطیّه...»، «یا صاحب المواهب السنیّه صل علی محمد و آله خیر الوری سجیّه...» خداوند به سبب مهربانی، به بنده عطا میکند و همیشه آمادهی عطا کردن میباشد. انسان در اثر دعا میتواند بلایی که قرار است سر او یا دیگران بیاید را برگرداند. یکی از نامهای خدا «رفیق» است؛ به حدی با بندهاش صمیمی است که میتوان مستقیم با او ارتباط برقرار کرد. هر چند معصومین را برای شناساندن اصول حرکت به ما و آبرومند درگاه خود، واسطه قرار داده است. یکی از زیباییهای فقه ما نذر است که انسان بیواسطه با خداوند قرار میگذارد: «للله علیّ ...» برای خداوند بر من (واجب) است که فلان کار را انجام دهم. یعنی اجازه داده که فقیر مطلق با غنی علی الاطلاق قرار بگذارد. اگر انسان به عهد خود وفا کند خدا حتماً به وعدههایش عمل میکند. حضرت موسی بن جعفر «علیهالسلام» در فرمایش دیگر میفرمایند: «انّ الدّعا یردُّ ما قد قُدّر و ما لم یقدّر» «قلتُ: ... فما لم یقدّر؟ قال: حتی لایکون» دعا آنچه که تقدیر شده و نشده را بر میگرداند. (صحابی میپرسد) گفتم: ... آنچه تقدیر نشده چیست؟ حضرت میفرمایند: دعا میکند تا در آینده بلا مقدرّ نشود. گاهی به جهت اینکه ما معنای درست «قضا و قدر» و «جبر و اختیار» را نمیدانیم نشاط، فعالیت، پویایی و اعتماد به نفسمان را از دست میدهیم.
«قدر» اندازه است. خداوند تبارک و تعالی وقتی از مقام ذات به مقام اسماء جلوه میکند هر اسمی شخصیت جداگانه دارد. مانند اینکه یک استاد هنگام تدریس ریاضی در مقام ریاضیدان جلوه میکند ولی هنگام تدریس فقه و منطق و ... مقام دیگری دارد. «الله» علیرغم اینکه تمام اسمائش عین ذات اوست و مرز ریاضی ندارد، ولی وقتی به جبروت، ملکوت و ناسوت تجلی میکند هر کدام از عوالم حدود ریاضی خاص خود را دارند. در همهی رشتههای علمی حتی نانو و پیشرفتهتر از آن، خداوند با حدود و اندازه جلوه کرده است. خداوند مهندسی است که تمام مخلوقاتش را با ساختار ریاضی خلق است: «بسم الله الرحمن الرحیم، سبح اسم ربک الاعلی، الذی خلق فسوی، والذی قدّر فهدی...» تمام موجودات چهار مرحلهی خلق، تسویه، تقدیر و هدایت را طی کردهاند. هیچ موجودی در عالم بلاتکلیف و بیهدف نیست. هیچ موجودی هم بدون اندازه و عدد نیست. «قدّر فهدی» قانون طبیعت با وجود تضادهایی که دارد، قانون عمل و عکسالعمل است. علم شیمی اندازهی مواد و تأثیر آنها بر یکدیگر را برعهده دارد. به طور کلی علوم مختلف اندازهها را تعیین میکنند. دو نفر که قصد ازدواج دارند باید میزان عوامل سازندهی شخصیت انسان را در طرف مقابل که شامل عقل، هوش، زیبایی، دین و اخلاق است را بررسی کرده و تصمیم به ازدواج بگیرند، بعد از ازدواج اسپرم مرد و تخمک زن با هم ترکیب شده و هر کدام درصد مشخصی از ویژگیهای خود را در نطفه دخالت داده و حیات جنین آغاز میگردد. شیر دادن مادر و تربیت کودک هم مرحلهی دیگری برای شکلگیری شخصیت فرزند است. گاهی مادر به حدی ضعیف است که اگر بچه با شیر خشک رشد کند کمتر آسیب میبیند، زیرا داراییهای مادر مناسب نیست.
انسان قَدَرها را انتخاب میکند و نتیجهی این انتخابها قضا یا حکم میباشد که در فیزیک به آن عمل و عکسالعمل میگویند. خداوند در طبیعت برای همه چیز تقدیر قرار داده است. فقط دو اتم هیدروژن با یک اتم اکسیژن با ترکیب خاص مولکول آب را تشکیل میدهند: H2O. اگر عدد و ترکیب آنها تغییر کند ماده دیگری تولید میشود. از ترکیب کربن، هیدروژن و اکسیژن با اعداد و ترکیبهای مختلف مواد مختلف مثل سرکه، الکل و... ایجاد میشود. پس انسان هر انتخابی میکند قدری را انتخاب کرده که قضای آن در جهان وجود دارد. پس سیستم قضا و قدر دارای نظام ریاضی در عالم است، در برزخ و قیامت همچنین است. در فیزیک داریم اگر یک نیوتن به جسمی نیرو وارد کنیم (قدر)، یک نیوتن هم به دست ما نیرو وارد میشود (قضا). هر چیزی بخوریم نتیجهی خاص همان چیز بر ما مترتّب است. از هر کدام از اعضایمان هر طور استفاده کنیم نتیجهی خوب یا بد آن متوجه ما میشود. کسی که در رانندگی بیاحتیاطی میکند و میمیرد تقدیر الهی نیست بلکه او قدرِ بیاحتیاطی را انتخاب کرده و قضای آن هم به طور طبیعی تصادف است که در این مورد منجر به مرگ شده است. قضا و قدر الهی یعنی: در سیستم مدیریت الهی، هر قدری قضای خاص خود را دارد نه اینکه خواست خدا این بوده که فلان اتفاق بیفتد. خدا برای بندگانش کفر نمیخواهد: «لا یرضی لعباده الکفر» اما بندگانش کارهایی کردند که منجر به کفر شد: «ثمّ کان عاقبه الّذین أساؤُوا السُّو أَی أن کذّبوا به آیات الله...» چه بسا افرادی که از گناهان کوچک شروع کرند ولی عاقبتِ امر سر از تکذیب آیات الهی و کفر درآوردند. هر گناهی، قدری است که روی دل لکه سیاهی ایجاد میکند که در افکار انسان مؤثر است.
نگاه کردن به فیلم، پیامهای حسی، خیالی، وهمی و عقلی داشته که همهی اینها قدری است که ما با انتخاب آن قضای مخصوص آنها را رقم زدهایم. هر رنگی قدری است که با نگاه به آن قضای خاص آن متوجه ما میشود. البته گاهی خداوند در انتخاب ما مؤثر است زیرا حضرت صادق «علیهالسلام» فرمودند: نه جبر کامل حاکم است و نه اختیار محض: «لا جبر و لا تفویض بل أمر بین الأمرین». البته انسان در قیامت فقط مسئول آن چیزهایی است که در آنها دخالت داشته است و انتخاب کردهاست. سختیهایی که انسان مسئول آنها نبوده و نیز آنچه که در اثر بیاحتیاطی و تصمیمهای غلط دیگران گریبان گیر انسان شده را خداوند جبران میکند.
البته آثار آنچه از حق الناس که توسط انسان تضییع شود هم در دنیا و هم در آخرت حتماً متوجه انسان میشود. دعا همهی تقدیرهایی را که انسان در آنها نقش داشته و نداشته را باز میگرداند. انسان باید بتواند از دعا که سلاح مؤمن است استفاده کند. مؤمن با دعا مانند یک پیامبر است. یعنی از دعا، ذکر و اسم و ... میتواند در زندگی استفاده کند. امام سجاد «علیهالسلام» میفرمایند: «الّدعا یدفع البلاء النّازل و ما لم یُنزّل» دعا بلای نازل شده و نازل نشده را باز میگرداند.
به نقل از امام صادق علیهالسلام: بنی اسرائیل به دلیل کوتاهیهایی که در حق انبیاء کردند به چهارصد سال بلا مبتلا شدند که وقتی به ستوه آمدند دعا کردند و در اثر دعا صد و هفتاد سال آن بخشیده شد. ظهور امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف» هم به ما بستگی دارد: «انّ الله لا یغیّر به قوم حتّی یغیّروا ما بانفسهم» خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر اینکه این تغییر را خودشان ایجاد کنند. زیرا انسان قدرهایی را انتخاب کرده و قضاهایی دامنگیرش شده، پس باید در خودش تغییر ایجاد کند تا قضاهای دیگری را تجربه کند. اگر کسی از ما بدش میآید و کینه دارد ما باید واقعاً او را دوست داشته باشیم و کینهی او را از دلمان بیرون کنیم تا در طرف مقابل تحول به وجود آید. امکان ندارد که انسان بدون تغییر روش و سبک زندگی بتواند محبت محمد و آل محمد «صلی الله علیه و آله» را جلب کند. برای هر تغییری در خارج حتماً انسان باید اول در خودش دگرگونی و تحول ایجاد کند.
حضرت صادق «علیهالسلام» در ادامه میفرمایند: اگر شما هم مانند قوم بنی اسرائیل طوری دعا کنید که واقعاً حضرت را بخواهید حتماً در ظهور تعجیل خواهد شد. متأسفانه مردم ما با این همه مشکلات هنوز طوری ذلّه نشدهاند که بفهمند بدون امام نمیشود زندگی کرد و با اضطرار دعا نمیکنند. چون نمیدانند تنها کسی که میتواند تمام فقرهای علمی، معنوی و مالی را به ثروت تبدیل کرده و شادی بیافریند امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف» است. لذا دعاهای فرج ما فانتزی است و چیزی را تغییر نمیدهد. ما حتی حاضر نیستیم که در خودمان تغییر ایجاد کنیم و قدرهای مناسب انتخاب کرده و قضاهای شیرین دریافت نماییم. درجهی ایمان هر کس از شادی و آرامش و خوشاخلاقی او فهمیده میشود؛ پیامبر «صلی الله علیه و آله» دربارهی میزان ایمان هر کس سودمندی او و مفید بودنش برای خانواده را ملاک قرار میدهند. ایمان حیات است و اختصاص به بخش انسانی داشته و آثار ویژه دارد. کسی که ایمان ندارد حیات انسانی نداشته فلذا آثار حیات هم بر او مترتب نمیباشد. فقط این حیات به درد ماوراء و بهشت میخورد. علت عدم اجابت خیلی از دعاهای ما این است که حاضر نیستیم قدرمان را تغییر دهیم.
علیرغم انتخابهای نادرستمان خداوند خیلی جاها به ما رحم میکند: «...یعفوا عن کثیر». دعای معصومین «علیهمالسلام» و آبرومندان درگاه الهی چه قضاهایی را که از ما دفع میکنند. اگر ما طالب ظهور هستیم باید با قدرهای درست دعا کنیم. مانند اتومبیل که اگر همه لوازم و سیستم آن کامل باشد و فقط یک جزء را نداشته باشد حرکت نمیکند، دعاهای ما بدون لوازم و شرایط مؤثر نخواهد بود. مهمترین چیزی که ظهور حضرت را نزدیک میکند دعای با یقین و با اضطرار و با معرفت است. زمانی که عزیزترین کس انسان در زندان افتاده و یا در حال مرگ است چگونه با اضطرار دعا میکند؟ آیا حتی یک بار اینگونه برای امام خود دعا کرده است؟ البته انسان برای بخش حیوانیاش اینطور دعا میکند. بعضیها برای از دست دادن یک جفت کفش به حدی ناراحت میشوند که برای قضا شدن نمازشان اینطور غصه نمیخورند و اصلاً دغدغهی آسمان را ندارند زیرا بخش فوق عقلانیشان هنوز فعال نشده است. اگر ظهور را میخواهیم باید مضطر بوده و با اضطرار دعا کنیم: «امّن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السّوء» ما هنوز مضطر نیستیم. مضطر واقعی هاجر است که برای تشنگی فرزندش آن طور مضطر و پریشان به این سو و آن سو میدوید که آب پیدا کند: «عند تناه الشّدّه یکون الفرج» در نهایت شدت است که فرج میشود. «... اُجیبُ دعوه الدّاعِ اذا دعان فَلیَستَجیبوا لی و لیؤمنوا بی لعلّهم یرشدون»
کسانی که دستشان خالی است و توانایی ندارند توحیدشان خیلی قوی است. ائمه «علیهمالسلام» فقط خدا را میدیدند و هیچ چیز را از خودشان نمیدانستند: «... لا یملک لنفسی نفعاً و لا ضرّا و لا موتاً و لا حیاه و لا نشورا» این برای این است که ما نهایت فقرمان را بدانیم. التماس دعا گفتن به دیگران باید واقعاً حقیقی باشد. دعا که به تعبیر امام سجاد «علیهالسلام» بلای نازل شده و نازل نشده را برطرف میکند، حتماً در بزرگترین بلای امروز که غیبت امام «علیه السلام» است تأثیر دارد. ما هزاران اسم از خدا داریم ولی هیچ یک را نتوانستهایم شکوفا کنیم. در آلودگی و لجن فرو رفتهایم و در حمیم و زقّوم گرفتاریم ولی هنوز نفهمیدیم یتیم هستیم زیرا متخصص و مربی بالای سرمان نیست. ما مانند کسانی هستیم که در مدرسه بدون معلم درس میخوانند یا در بیمارستان توقع دارند بدون پزشک درمان شوند! مربی میتواند هزاران توانایی ما را در مدت زمان کوتاه شکوفا کند.
قوای ما بدون امام هدر میرود، زیرا نمیدانیم هر کدام مان یک مَثل از خدا هستیم. سلاطین و ابرقدرتها به خاطر مطالع حیوانی خودشان انسانها را کوچک نگاه داشتهاند. کسی که بزرگ شود زیر بار رذایل اخلاقی نمیرود. دعا همهی موانع سر راه انسان را بر میدارد؛ اعم از موانعی که خود انسان یا دیگران ایجاد . انسان با دعا یعنی انسان به اضافهی خدا؛ یعنی همهی قدرتها و اسباب و علل در اختیار انسان قرار میگیرد. انسان اینگونه لایق خانوادهی آسمانیاش میشود.
در زیارت عاشورا میخوانیم: «... ان یجعلنی معکم فی الدنیا و الاخره ...» یکی از راههای معیت، دعا کردن است. یعنی انسان با دعا میتواند در دنیا و آخرت با خانوادهی آسمانیاش باشد. ما را به کجا دعوت میکنند؟ و ما در کجا مشغول دعوا و بازی هستیم. روی این موضوع قدری فکر کنیم.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
کلیدواژه ها:
آثار استاد