www.montazer.ir
جمعه 29 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 676
زمان انتشار: 28 اکتبر 2014
 خانواده آسمانی،جلسه 123 ، 91/03/18

خانواده آسمانی،جلسه 123 ، 91/03/18

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

در بحث دعا مسئله‌ی «اِخبار» و «انشاء» را توضیح دادیم. آیه‌ای مانند: «سبحان ربّک ربّ العزّه عما یصفون و سلام علی المرسلین و الحمدلله رب العالمین» صرفاً گزارشی را که خدا داده، بیان کرده و حالت اِخباری دارد. در صورتی که وقتی از جانب خودمان بخوانیم و در واقع از وجود ما تراوش کند حالت انشائی خواهد داشت. تمام سوره‌های قرآن و اذکار در نفس ما وجود دارند ما باید آن‌ها را کشف کرده و شهود کنیم سپس به زبان بیاوریم: «اشهد ان لا اله الا الله» من شهود کرده‌ام که هیچ الهی جز کمال مطلق «الله» وجود ندارد. اگر غیر از این باشد ما از دیگران تقلید کرده‌ایم. اگر کسی «لا اله الا الله» را شهود کند در حصن خدا قرار گرفته و با تکرار آن روز به روز قوی‌تر می‌شود. ما باید خداوند را ببینیم تا بتوانیم حقیقتاً بگوییم: «ایاک نعبد و ایاک نستعین» در این صورت ما با کمترین توجه خدا را دیده و آغوشش را حس می‌کنیم. اگر احساس انسان نسبت به کسی جدی باشد این حس از طریق پیامک، نامه و ایمیل قابل انتقال است. دعا و اذکار تا انشاء نشوند اثر ندارند. کسی که «سبحان الله» از درونش تراوش کند امکان ندارد در سخت‌ترین مشکلات از خداوند شکایت کند زیرا او را منزه از هر عیب و نقصی می‌داند. تا ذکر از جانب خودمان بیان نشود رشدی نمی‌کنیم. انشاء در همه‌ی دعاها و اذکار، اصل است. پس ما به جای اینکه خودمان را در عبادت خسته کنیم باید معشوقمان را یافته و شهود کنیم در این صورت حتی اگر حجم عبادت کم باشد اثر فراوانی به همراه دارد. ما باید همیشه با خداوند در خیالمان عشق‌بازی کنیم.

این تمرین بسیار خوبی برای شهود حق تعالی است. همسر مرحوم علامه «رحمت الله» نقل می‌کردند: بعد از سال‌ها که در نجف بودند، ساکنِ قم شده بودند روزی در حال خواندن زیارت عاشورا بودند که آرزو کردند ای کاش در کربلا بودند. ناگهان مشاهده کردند در حرم سیدالشهدا «علیه‌السلام» هستند. اگر انشاء باشد، سریع انسان را می‌برند. «لیلی از مجنون بسی مجنون‌تر است».

اگر در ما صدق ببینند راه را باز می‌کنند. اگر عزاداری‌های ما حقیقت داشته باشد باید به فریاد «حسین زمان» برسیم و او را یاری کنیم. در غیر اینصورت زیارت عاشورا و همه‌ی عزاداری­مان انشاء نبوده بلکه اِخبار بوده است. ما برای انتقام خون امام حسین «علیه‌السلام» باید کار عملیاتی کنیم در حالی که اصلاً نمی‌دانیم (انتقام خون سیدالشهدا «علیه‌السلام») و «انتقام من» یعنی چی؟ در جبهه دوستی داشتم که بسیار اهل دل بود هر وقت گرفتار می‌شدیم خیلی آرام و خونسرد یک صلوات می‌فرستاد و مشکل برطرف می‌شد؛ صلوات را انشاء می‌کرد نه اِخبار. خدمت یکی از اولیاء الهی بودیم برای یکی از دوستان که در تهران بود به ایشان التماس دعا جهت شفا گفتم، این ولیّ خدا قندی به من داده و فرمودند: از طرف من یک حمد بخوان و به قند بِدَم و بده بخورد. در جبهه کسانی بودند که با یک «یاحسین» و یا یک «یا مهدی» کلی از مشکلات جنگ را برطرف می‌کردند. زیرا ذکرشان انشاء بوده نه اِخبار. دعا و قرآن اگر انشاء شوند اثر گذار هستند. امام جواد «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «القصد الی الله تعالی بالقلوب ابلغ من اتعاب الجوارح بالاعمال» کسی که با قلب به سمت خدا برود زودتر به مقصد می­رسد تا اینکه جوارحش را به سختی بیندازد. ما باید در خلوت، تمرکز و تمرین داشته باشیم. صلواتهای ما اثر ندارد، زیرا شرایطش رعایت نشده است. پیامبر «صلی الله علیه و آله» می‌فرمایند: در صلوات باید «معرفت» و «محبت» داشته باشید.

«الحمدلله»، «سبحان الله» و «لا اله الا الله» و ... را یکبار ولی با معرفت و عشق بگوییم. ما که نمی‌توانیم مانند اولیاء خدا نماز بخوانیم ولی لااقل یک قسمت از آن را انشاء کنیم. اگر در نماز موفق نشدیم خداوند فرصت «خواندن تعقیبات» را به ما داده است، تعقیبات را با حالت انشاء چه عربی و چه فارسی بخوانیم. مداح­ها وقتی مداحی می‌کنند مطالب را انشاء می‌کنند به همین دلیل اثرگذار هستند و گاهی کارشان در انتقال احساسات به ما از علماء هم مهم‌تر است. اگر انسان متوجه شد دعایی که می‌خواند انشاء نیست، باید آن را رها کند چون فایده‌ای ندارد. امام سجاد «علیه‌السلام» در جایی می‌فرمایند: «عبدک بفداک...» اصلاً غیر از این آرام نمی‌گیرند باید فدای خدا شوند. اگر دعاهای ما اخباری است باید به انشاء تبدیل کنیم. باید در طواف خانه‌ی خدا، دور خدا بگردیم و «لبیک اللهم لک لبیک» را با تمام وجودمان بگوییم و الا ظاهر امر که ارزش چندانی ندارد. هنگامی که می‌خواهیم عازم مکه شویم باید ببینیم آیا با خدا و معصومین «علیه‌السلام» - در مدینه - حرفی داریم؟ بعضی‌ها وقتی به مشهد و کاظمین و سامرا و ... می­روند فقط گنبد بارگاه و آینه­کاری­ها را می­بینند. برخی یک هفته­ای که در زیارت هستند فقط در حال خواندن انواع و اقسام دعاها هستند (البته به صورت اخباری) مثل اینکه این‌ها حرفی برای گفتن به حضرت ندارند.

خوش به حال کسانی که جامعه‌ی کبیره را انشاء می‌خوانند: «... فما احلی اسمائکم و اعظم شأنکم...» چه قدر اسم‌های شما شیرین و شأن شما عظیم است... این‌ها را از زبان خودمان بگوییم، نه از جانب امام هادی «علیه‌السلام». اگر حجم انشاءهایمان را بالا ببریم از همه قوی‌تر شده و برد پروازمان بالا می‌رود. در این صورت است که کیفیت دعای کوتاه می‌تواند از دعاهای بسیار ولی بی‌کیفیت اثرگذارتر باشد. شخصی بر پیامبر «صلی الله علیه و آله» وارد شد و گفت: وقت ندارد در جلسات حضرت شرکت کند، حضرت هم به شخصی فرمود: به او قرآن بیاموزد و او هم سوره‌ی زلزال را به وی آموخت و وقتی آن شخص رفت حضرت فرمودند: او فقیه بازگشت. ما باید ببینیم چه دعایی را می‌توانیم انشاء کنیم، همان را بخوانیم. اگر متن دعاها خیلی قوی است مفاتیح را بسته خودمان با خدا حرف بزنیم. ما وقتی در سجده هستیم در واقع سرمان روی پای خداست. اگر به این نکته توجه کنیم خیلی حرف با خدا داریم. نماز هم آغوشی و روبوسی با خداست. هر کس عشقبازی مربوط به خودش را دارد. نباید از هم تقلید کنیم. اصلاً قابل تقلید نیست. امام باقر «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «ان الله عزو جل یقول: ... الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین» کسانی که از عبادت (خواستن از من) من تکبر می‌کنند به زودی با خواری وارد جهنم می‌شوند.

جهنم همین الان برقرار است و همان فشارهای روحی و تکبر و حقارتمان جهنم ماست. همین که ما مربی­مان را ندیده و با او رابطه نداریم جهنم سوزان ماست. مانند اینکه انسان در کلاسی شرکت کند ولی مربی و یا اصلاً تکبر کند که از مربی کمک بگیرد. چه مجتهدهایی که سر کلاس رفته ولی از بس خودشان را قوی می‌دانند حاضر نیستند از استاد چیزی بیاموزند. شخصی به استادی چندین بار مراجعه می‌کند و اظهار می‌دارد که می‌خواهد از علم او بیاموزد هر بار استاد آب را در لیوان می‌ریزد به حدی که لبریز می‌شود، وقتی آن شخص علت را جویا می‌شود استاد می‌فرماید: تو با کلّی اطلاعات درست و غلط اینجا آمده‌ای به حدی که لبریز شده‌ای، اول خودت را از اطلاعات تخلیه کن تا من بتوانم مطالب را به تو منتقل کنم. ما باید به در خانه خدا و معصومین «علیهم‌السلام» فقیرانه رفته و گدایی کنیم و باید مهارت اظهار فقر را داشته باشیم. معصوم «علیه‌السلام» بلد است چگونه در خانه‌ی خدا برود: «یا محسن قد اتاک المسیء و انت المحسن و انا المسیء قد امرت المحسن ان یتجاوز عن مسیی» ای نیکوکار! بدکار آمده است و تو نیکوکاری و من بدکار، همانا تو امر کردی که نیکوکار از بدکار بگذرد.

«استغفرالله الذی لا اله الا هوالحی القیوم.... و اسئله ان یتوب علیّ توبه عبد... لا یملک لنفسه نفعاً و لا ضرّاً و لا موتاً ...» ما بلد نیستیم اینگونه و خالی از هر چیز به محضر خداوند برویم و با همه‌ی دنیایمان سر سجاده می‌رویم. حضرت علی «علیه‌السلام» به سلمان می‌فرماید: روی سنگ قبرش بنویسد: «وفدت علی الکریم بلازاد من الحسنات و القلب سلیم و اقبح کلّ شی حمل الزّاد اذا کان الوفود علی الکریم» میهمان کریمی شدم بدون زاد و توشه‌ی حسنات و قلب سلیم و زشت‌ترین چیز این است که انسان وقتی میهمان کریم می‌شود با خود توشه ببرد. انسان باید خودش را از همه‌ی کمالات و دارایی‌های دنیا تخلیه کرده و به درگاه خداوند برود و الا چیزی نصیبش نمی‌شود. همان‌طور که وقتی به کلاس اول می‌رود خالی و مبتدی است لذا او را آموزش می‌دهند.

سپس حضرت می‌فرمایند: «... و افضل العباده الدّعا» دعا و خواستن بهترین عبادت است. صبح بلافاصله بعد از نماز خودمان را تخلیه کرده و صد مرتبه «یا عفوّ» بگوییم و پس از آن صد مرتبه «یا غفور» و بعد دعا و زیارت روز را بخوانیم.

باید به معصوم «علیه‌السلام» پناهنده شویم: «... فَأضِفنی و أجِرنی...» صبح و آخر شب صدقه بدهیم و استغفار کنیم. ذکرمان را هم در حال خوابیده بگوییم. این بسیار مهم است که وقتی سر به بالین می‌گذاریم با خدا بخوابیم و با استغفار خودمان را تخلیه کنیم. اگر چهل روز مداوم تکرار کنیم شاید بتوانیم چهل سال خرابکاری را جبران کنیم. «... الذین یذکرون الله قیاماً و قعوداً و علی جنوبهم....»

 

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed